گروه اخبار /
وزارت آموزش و پرورش در جهت صرفه جویی در منابع مالی اقدام به کاهش ساعات برخی دروس مانند آموزش دفاعی ، زبان انگلیسی و... نموده است .
در این راستا ، پست « مشاوره » از دوره دوم متوسطه حذف گردیده و به دوره اول انتقال یاقته است .
وزرات آموزش و پرورش ظاهرا به همین نیز بسنده نکرده و در مورد مشاوران مقررات جدیدی وضع نموده است .
در وضعیت سابق به ازای هر 12 دانش آموز یک ساعت مشاوره اختصاص می یافت اما اکنون به ازای هر 25 دانش آموز یک ساعت مشاوره اختصاص می یابد .
با توجه به جایگاه مهم " مشاور و مشاوره " در فرآیند تحصیل و نیز کاهش رفتارهای نابه هنجار ، این سیاست ها و اقدامات با علامت پرسش بزرگی مواجه شده است .
به نظر می رسد وزارت آموزش و پرورش به جای کاهش نیروهای ستادی و اجرایی و چابک کردن بدنه اداری خود ، سیاست " کوچک سازی " را در مدرسه دنبال می کند .
حذف پست هایی مانند " کتابداری " ، " معاونت فن آوری " و... نیز در همین راستا صورت گرفته است .
متاسفانه در بسیاری از مدارس پست ثابتی مانند " مربی بهداشت " هم وجود ندارد .
نکته مهم تر آن که با وجود تاکیدات رئیس جمهور در مورد ایجاد زنگ "کتاب خوانی " و " انشا " هنوز اقدام خاصی از سوی وزرات آموزش و پرورش صورت نگرفته است .
حال پرسش این است که این وضعیت تا کجا ادامه خواهد یافت و سرانجام " کیفیت بخشی " در آموزش و پرورش به کجا خواهد انجامید .
پایان پیام /
گروه اخبار / جمعی از معلمان مناطق مختلف تهران با ارسال نامه ای به سخن معلم که خطاب به مدیر کل محترم آموزش و پرورش شهر تهران نگارش گردیده است ، خواهان رسیدگی فوری به درخواست خود مبنی بر بازنشستگی پیش از موعدشان گردیدند .
متن کامل این نامه که در اختیار ما قرار گرفته به شرح زیر است
گروه اخبار /
سال 92 بود که حسن روحانی، رئیسجمهوری، پیشنهاد تدریس مسائل مرتبط با حقوق شهروندی در مدارس کشور را به آموزش و پرورش داد و بعد از گذشت دو سال، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی اعلام کرده است که امروز به مباحث مختلفی چون حقوق شهروندی، آشنایی با قانون، سیاستهای جمعیتی و اقتصاد مقاومتی در کتب درسی پرداخته میشود.
رئیسجمهوری در همان سالها تاکید زیادی بر این داشت که دانشآموزان باید حقوق سیاسی و نقششان در اداره، مالکیت و آینده کشور را بشناسند و نحوه مناسبات میان دولت و مردم را کاملا لمس کنند. وظیفه آموزش و پرورش تربیت و هدایت دانشآموزان در جهتی است که آنها پس از فارغالتحصیلی بتوانند در جامعه حضوری ثمربخش داشته باشند.
اما وقتی صحبت از حقوق شهروندی میشود فکر بعضیها به سمت دادگاهها، دادسراها و نحوه رفتار با متهم میرود که این بخشی از حقوق شهروندی است نه همه آن.
در اصل همه افراد در جامعه حقوقی دارند که باید رعایت شود. آشنایی دانشآموزان با حقوق شهروندیشان و رعایت حقوق شهروندی دیگران، گام بزرگی در ارتقای آگاهی عمومی و رعایت حقوق شهروندی در سالهای آینده است. محیالدین بهرام محمدیان، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی میگوید: «آشنایی با قانون از مباحثی است که در کتابهای درسی آمده است و تلاش کردهایم که به مباحث مختلفی اعم از حقوق شهروندی در کتابهای درسی پرداخته شود.»
ضرورت آگاهی از حقوق
اینکه دانشآموزان از حقوق شهروندی خود بیخبر هستند، ظلمی است که به نظام آموزش کشور شده، نه به دانشآموزان.
محمد صفایــــیفر، حقوقدان در مورد لزوم آموزش حقوق شهروندی در مدارس کشور میگوید: «از زمانی که فرد وارد جامعه میشود باید با حقوق خود آشنا باشد و آشنایی دانشآموزان با حقوقشان یکی از موضوعهای مهم و ضروری است که باید به آن رسیدگی شود.» او با بیان اینکه موضوع حقوق شهروندی که توسط رئیسجمهوری مطرح شده نشاندهنده این بود که دولت به حقوق شهروندی اهمیت میدهد، میافزاید: «اگرچه تاکنون کار جدیدی در مورد منشور حقوق شهروندی انجام نشده است اما دولت نشان داده که برای حقوق شهروندی، اهمیت قائل است.»
صفاییفر با اشاره به اینکه جای خوشحالی دارد که حالا در مورد رعایت حقوق شهروندی دانشآموزان صحبت میشود، تاکید میکند: «مبحث حقوق شهروندی اگر در کتابهای دانشآموزان جای داده شود، میتواند باعث پرورش دانشآموزانی با دید بالا و فکر بازتر شود.»
او عنوان میکند: «متاسفانه هر زمان بحث حقوق شهروندی میشود، تنها حقوق متهم به یاد میآید؛ این در حالی است که تمامی افرادی که در جامعه هستند از حقوقی بهرهمند هستند که باید رعایت شود و اطلاع داشتن از آن یک ضرورت است. در این بین اگر بخواهیم به حقوق دانشآموزان اشاره کنیم باید بگوییم دانشآموزان از همان سالهای اول باید با حقوق خود آشنا باشند.» صفاییفر تاکید میکند: «شاید اگر در سالهای گذشته حقوق شهروندی در مدارس آموزش داده میشد ما شاهد تنبیههایی که خبرش در رسانهها پخش شد، نمیبودیم. زیرا زمانی که دانشآموز از حقوق خود مطلع باشد حداقل رفتار معلم را با خانواده در میان میگذارد تا مشکل حادتری به وجود نیاید.»
او با بیان اینکه جامعهای که از حقوق شهروندی خود با خبر نباشد، دچار عقب افتادگی میشود، میافزاید: «دانشآموزان نباید از زمان و اتفاقات آن عقب باشند.»
صفاییفر تاکید میکند: «اگر هنوز مباحث حقوق شهروندی را در کتابهای درسی جای ندادهاند میتوانند آن قسمتی که مربوط به حقوق دانشآموزان است را بر دیوار مدارس نصب کنند تا حداقل خانوادهها و دانشآموزان از حقوق خود با خبر باشند.»
روزنامه فرهیختگان
" مدیر سایت سخن معلم " :
*برای رسیدن به یک نظام آموزشی کیفیت محور در ابتدا باید مساله نمره محوری در نظام آموزشی به صورت ریشه ای و علمی حل شود.
*اجرای نظام شتاب زده ساختار 6 - 3 - 3 که بدون مطالعه و کارشناسی و پشتوانه قوی پژوهشی صورت گرفت موجب شد که دوره ابتدایی با یک شوک روبه رو شود. اولین و بدیهی ترین نتیجه این وضعیت غیربرنامه ریزی شده، بحران نیروی کارآمد و مجرب در این دوره مهم و راهبردی بود.
*نتیجه طبیعی و منطقی این وضعیت حضور احتمالی آموزگاران بی انگیزه در سر کلاس های دوره ابتدایی خواهد بود که در کنار تراکم غیر قابل قبول کلاس نقش او را از یک راهبر آموزشی به یک برقرار کننده نظم تقلیل خواهد داد.
*بسیاری از معلمان مازاد در دوره های بالاتر به ناچار و برای اینکه از حداقل مزایای قانونی مانند ضریب فوق العاده شغل و رتبه بندی محروم نشوند حاضر شدند به رغم میل باطنی خود در دوره ابتدایی به تدریس بپردازند.
*معلمان عموما انگیزه ای برای حضور در این دوره به رغم اهمیت راهبردی آن در سایر مراحل ندارند .
گروه اخبار /
یک منبع آگاه به خبرنگار جماران از امضا 50 نماینده برای استیضاح علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش خبر داد.
در تاریخ خوانده ایم که عباسیان نسبت به مخدومان خود ناسپاس بودند و هر که به آنها بیشتر خدمت کرد از خود راندند و به سختی از آنها انتقام گرفتند. آن چه درباره ابو سلمه خلال ، ابو مسلم خراسانی ، فضل بن سهل و خاندان برمکی روا داشتند شاهد این مدعاست.
بدون شک رفتار وزارت آموزش و پرورش نسبت به معلمان که رکن اصلی تعلیم و تربیت است در بسیاری موارد بی شباهت به رفتار عباسیان نیست.
عملکرد این دستگاه عریض و طویل که مدعی است مسئولیت تعلیم و تربیت آینده سازان ایران را برعهده دارد گویای این سخن است.
سال هاست که معلمان قربانی سوء مدیریت ، سلیقه محوری و قانون گریزی مسئولانی هستند که تولیت وزارت آموزش و پرورش را برعهده گرفته اند ، از وزیر و معاونان و مشاورانش تا مدیران کل و جزء ادارات مختلف آموزش و پرورش همه و همه ، مصلحت خود را بر قانون ارجح دانسته و با قانون گریزی ، معلم و دانش آموز را قربانی مصلحت اندیشی های منفعت جویانه خود می نمایند.
در این نوشتار مواردی از این قانون گریزی ذکر می گردد.
1- یکی از موارد ظلم و قانون گریزی مسئولان این نهاد مقدس بی توجهی به تعهد خدمت معلمان در مناطق محروم است.
وزارت آموزش و پرورش در تمام سال های دهه 70 به دلیل نیاز به معلم در مناطق محروم اطراف تهران و بسیاری از شهرستان ها ، برخلاف قانون اقدام به استخدام پاره وقت تعداد زیادی از نیروهای تحصیل کرده به ویژه نیروهای خانم کرد.
از آن جایی که به ندرت عناصر مذکر حاضر به پذیرش شغل شریف معلمی با شرایط کاری نامطلوب ، دریافتی ناچیز ، نداشتن بیمه و.... بود ،خانم ها مردانه قدم در راه آموزش فرزندان مناطق محروم گذاشته و ایثارگرایانه بار آموزش دبیرستان ها ،مدارس راهنمایی و دبستان های دخترانه و نیز دبستان های پسرانه را به دوش کشیدند.
آموزش و پرورش که در زمره ظالم ترین و ناسپاس ترین کارفرمایان در تاریخ مشاغل ایران به شمار می آید نه تنها درصدد قدردانی از خدمات این نیروها برنیامد بلکه هنگامی که فرصت استخدام آنها در سال 83 فراهم شد معلمانی که تا دیروز چرخ مدارس مناطق محروم را می چرخاندند متهم به بیسوادی و بی کفایتی کرده و آنان را وادار به شرکت در آزمون معلوم الحال ادواری نمود.
اگر همت ، اتحاد و اعتراض و تحصن 40 هزار نیرو در مقابل مجلس ، وزارتخانه و ادارات کل و افشاگری از وضعیت ناهنجار نیروهای پاره وقت نبود ، همچنان پرونده استخدام های غیر قانونی (پاره وقت) در آموزش و پرورش باز بود و بازار اجحاف و ظلم داغ !
2_- نمونه دیگر ظلم و قانون گریزی آموزش و پرورش در تعهدهایی است که به عناوین مختلف از معلمان می گیرد.
هر وقت مصلحت وزارتخانه ایجاب می کند ، با یادآوری قانون ، آنان را وادار به تعهد محضری پنج سال خدمت در منطقه محروم می کنند ؛ اما بعد از اتمام تعهد ، حافظه هیچ مسئولی این مساله را به یاد نمی آورد و پنج سال تعهد به 10,15 و20 سال تعهد می انجامد.
اگر نیروها بعد از گذشت 15 یا 20 سال به سختی بتوانند به منطقه نزدیک منزل خود انتقال یابند ، نه تنها هیچ مسئولی زحمت قدردانی از این معلمان ایثارگر را به خود نمی دهد بلکه تعهد جدیدی به وی تحمیل کرده و دبیران متوسطه را مجبور به پذیرش انتقال به شرط آموزگاری می نماید ، معلم بی پناه ناچار است بین بد و بدتر ، بد را برگزیند.
و البته وزیر آموزش و پرورش و معاونان و مدیرانش با چهره ای خندان ، این اجبار را به اختیار تعبیر می کند. روسای مناطق ، این تعهد ساختگی و تحمیلی را مانند پتک بر سر معلمی می زنند که سال های جوانی اش در راه رفتن به مناطق محروم و آموزش به فرزندان این مناطق گذرانده و او را مجبور به خدمت در مقطعی می کنند که هیچ تجربه ای ندارد.
هیچ مسئولی پاسخ گو نیست که چرا در وقت نیاز وزارتخانه، خدمت در مناطق محروم یکی از بندهای هر امتیازنامه و رتبه بندی می شود اما در وقت انتقال معلمان، این خدمت صادقانه نه تنها نادیده گرفته می شود که چون بندی مانع از خدمات و شایستگی های معلم درمقطع و رشته مورد تخصص اش می گردد.
هیچ مسئولی پاسخگو نیست که چرا در هنگام انتقال نیروها به کلان شهرها ،تفاوتی بین دبیری که سال ها در مناطق محروم و دور از محل سکونتش خدمت کرده با دبیری که همواره از نعمت خدمت در شهر و نزدیکی به محل سکونتش بهره مند بوده قائل نشده و هر دو را محبور به تنزل پست و خدمت در ابتدایی می نماید !
مسئولان نهاد مقدس آموزش و پرورش این ظلم و تبیعض را بر معلم تحمیل می کنند و عامدانه چشم خود را برخدمات معلم در منطقه محروم می بندند.
3- نمونه دیگر قانون گریزی هایی مصلحت اندیشانه مسئولان وزارت آموزش و پرورش ، ساماندهی نیروهای مازاد متوسطه به ویژه دبیران خانم در مقطع ابتدایی و تغییر پست دبیران به آموزگاری است.
طبق قانون استخدام کشوری ، هرگونه تغییر پست بدون تمایل فرد خلاف قانون است. اما این روزها با تبانی وزیر آموزش و پرورش و مدیران ادارات کل و ادارات مناطق ، این تخلف محرز قانونی صورت می گیرد و اگر معلمی به این تحمیل غیر قانونی اعتراض کند مورد بدترین بی حرمتی ها ازجانب تمام مسئولان یاد شده قرار می گیرد.
آموزش و پرورش این چنین حرمت معلمانش را نگه می دارد ، معلمانی که بسیاری از آنها سال ها در سمت آموزگاری دبستان های پسرانه ، بار مسئولیت را بر دوش کشیدند چرا که در تمام این سال ها ، مردان تحصیل کرده روی خوش به استخدام در آموزش و پرورش نشان ندادند و درنتیجه چرخ دبستان های پسرانه توسط خانم ها چرخید.
اما مسئولان ناسپاس آموزش و پرورش خدمات ارزشمند این نیروهای خانم را فراموش کرده و با رفتاری توهین آمیز و لحنی زشت آنها را مازاد و زیادی می خوانند و مجبورشان می کنند بین رفتن به مقطع ابتدایی ، مرخصی بدون حقوق و استعفا یک گزینه را انتخاب کنند.
هیچ مسئولی پاسخ گو نیست که چرا برخلاف قانون ، دبیرانی که پس از سال ها تدریس در متوسطه و تلاش برای ارتقا سطح علمی خود و اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکتری توانسته اند در رشته شغلی دبیری و پست دبیری به خدمت بپردازند ؛ کارگزینی مناطق برخلاف قانون استخدام کشوری و برخلاف تمایل و رضایت دبیر اقدام به تغییر حکم وی و تنزل درجه او از پست دبیری به آموزگاری می نمایند.
وزارتخانه آموزش و پرورش با سوء استفاده از ناآگاهی معلمان از حداقل حقوق قانونی شان ، برخلاف صریح قانون استخدام کشوری که تنزل پست ، جایگاه ،رتبه شغلی را در شمار مجازات های اداری بر می شمارد ، دبیران را تنزل درجه داده و به عبارتی دبیران را به خاطر خدمت صادقانه اشان مورد مجازات و تنزل پست قرار می دهد.
آموزش و پرورش به خاطر مصلحت اندیشی های منفعت طلبانه اش حتی به دبیرانی که دارای مدرک دکترا هستند هم رحم نکرده و به جای آن که این نیروها را در دانشگاه فرهنگیان به خدمت گیرد و رتبه آنها را به استادیار ارتقا دهد ، مزد سال ها تحصیل برای ارتقاء علمی و سال ها تدریس در متوسطه را با فرستادن این نیروها به دبستان و تنزل پست شان به آموزگاری می دهد.
درحالی که در دانشگاه ها با افزایش سنوات خدمت و رتبه استاد ، ساعات تدریس وی کم و ساعات پژوهش او بیشتر می شود ؛ مسئولان آموزش و پرورش ایران ، ساعت تدریس دبیران را در حد آموزگار ابتدایی افزایش می دهند. این در حالی است که شایستگی و توانمندی پژوهشی و تجربیات آموزشی این افراد باید مورد استقبال و استفاده آموزش و پرورش قرار گیرد.
و هیچ مسئولی پاسخ گو نیست چرا که تمام این قانون گریزی ها از اتاق فکر آقای وزیر و مدیران کل و جز ادارات تراوش یافته است.
4_ نمونه دیگر تبعیض و ظلم نهاد مقدس آموزش و پرورش ، تبعیض و تفاوت میان دبیران متوسطه انتقالی با دبیران مازاد مناطق است که برای یکی ابلاغ پنج روز خدمت در ابتدایی می زنند و برای دیگری ابلاغ چهار روز.
علاوه بر ظلم فرستادن دبیران به مقطع پایین تر ، ظلم و بی عدالتی ناشی از تحمیل ساعات خدمت بیشتر نسبت به همکاران هم سطح و هم رتبه ، بار اندوه و بی انگیزگی بیشتری برای دبیران انتقالی ایجاد کرده است.
5_ تخلف و قانون گریزی دیگری که روسای آموزش و پرورش مناطق به وفور مرتکب آن می شوند ، تبدیل وضعیت آموزگاران به دبیری است. در حالی که دبیران انتقالی و دبیران متوسطه به بهانه مازاد بودن و نیاز مقطع ابتدایی ، مجبور به تغییر پست به آموزگاری شده اند تعدادی از آموزگاران با حمایت های روسای ادارات در مقاطع راهنمایی و متوسطه سامان دهی شده اند. این اقدام صریحا برخلاف بند 8 بخش چهارم شیوه نامه سامان دهی نیروها در سال های 93 و 94 است.
از این دست ظلم ها ، قانون گریزی ها و ظلم ها در حق معلمان در سطح وزارت خانه ، ادارات کل و ادارات مناطق بی شمار است که اگر بازگو شود مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
در پایان از جناب وزیر سوال می کنم ، مگر نه آن که سامان دهی نیروهای انسانی آموزش و پرورش اولویت اول شما بود و برای تحقق این امر تلاش بسیار به کار بستید که حاصل آن در شیوه نامه سامان دهی متبلور شده است ، اما جناب وزیر آیا نظارتی بر نحوه اجرای این شیوه نامه دارید ؟
جناب وزیر !
آیا می دانید از حسن نظر و نظارت مدیران مناطق ، فرم های امتیازبندی ساماندهی به درستی دراختیار دبیران قرار نگرفت و یا با پارتی بازی امتیازات عده ای بالا رفت و امتیازات دیگری کاهش یافت.
آقای وزیر !
آیا می دانید برخلاف مواد این شیوه نامه ، آموزگارانی که همسران ، پدران ، خواهران و برادران شان در وزارتخانه و ادارات کل و مناطق سمتی دارند تبدیل وضعیت شده و در متوسطه سامان دهی شدند و دبیران مازادی که از موهبت چنین امتیازاتی بهره مند بودند نیز با وجود نداشتن حد نصاب امتیاز در متوسطه ماندگار شدند.
آقای وزیر !
هر بخشنامه و ابلاغیه ای برای اجرایی شدن نیازمند نظارت است .
جنابعالی کدام نظارت را اعمال نمودید ؟
جنابعالی به شکایت به حق کدام معلم که به جرم نداشتن پارتی از حقش محروم ماند رسیدگی کردید ؟
آقای وزیر !
آیا می دانید ارزیابی عملکرد ادارات کل و مناطق حافظ منافع مدیر و کارمندان اداره هستند نه ناظر احرای قوانین و رسیدگی به شکایات معلمان و دانش آموزان !
جناب وزیر ، آقایان مدیر کل و مدیران مناطق !
الملک یبقی مع الکفر لایبقی مع الظلم!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نمايندگان محترم شهرستان بروجرد و اشترينان
سلام علیکم
احتراما به استحضار می رساند در مورد بخشنامه ای که اخیرا از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ابلاغ شده است که اجرای آن برای فرهنگیانی که قصد ادامه تحصیل دارند ایجاد مشکلات جدي می کند ؛ لذا خواهشمند است به عنوان نماینده مردم شریف بروجرد و اشترینان در مجلس شورای اسلامی این بحث را که در قالب متن ذیل آمده است مطرح وپی گیری نمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
( اطلبوا العلم من المهدالی اللحد )
چنین گفت پیغمبر راستگوی ز گهواره تا گور دانش بجوی
نظام آموزش وپرورش ازبزرگترین و گسترده ترین سیستم های دروني هرجامعه است که سرنوشت آن جامعه را دربلند مدت تعیین می کند و کمال انسان در نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی رسیدن به قرب الهی است، با این حال ممانعت از ادامه تحصیل فرهنگیان و محدودکردن آن فقط در حد یک مقطع آن هم مرتبط بارشته ی بدو استخدام چگونه این سیستم را به اهداف اعتقادی،اخلاقی ،علمی و...که در سند تحول بنیادین آمده است می رساند ؟
بخشنامه ای اخیرا ازسوی سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور ابلاغ شده است که این بخشنامه درخصوص نحوه ی ادامه تحصیل و اعمال مدرک تحصیلی کارکنان آموزش وپرورش است که دارای ابهامات و اشکالاتی است و با اهداف نظام تعلیم وتربیت آموزش و پرورش مغایرت دارد و با توجه به گستردگی امر تعلیم وتربیت در حوزه های مختلف ، ممانعت ازادامه تحصیل متولیان امر تعلیم و تربیت جامعه و محدودکردن آن فقط درحدیک مقطع آن هم مرتبط بارشته ی بدو استخدام آسیب جدی به سرنوشت جامعه خواهد زد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با آمدن آقای فانی در راس آموزش وپرورش تحولات شگرفی روی داد که علاوه بر بهبود بیش از حد و غیر قابل تصور وضعیت معیشتی و اجتماعی معلمان و بازنشستگان و بیمه های طلایی به درد بخور و ساخت مراکز و اماکن تفریحی و درمانی ((درخواب دیدم )) ؛ امسال شاهد تحولات مهم دیگری در آموزش و پرورش بودیم ! که از مهمترین آن تخصیص سهمیه برای رشته ها ی تحصیلی بود که دانش آموزان را در پذیرش در رشته های ریاضی ، تجربی ، انسانی محدود می کرد و اکثرا" آنها را به اجبار روانه شاخه کاردانش می کرد که حضور اولیاء درمدارس و گلایه آنها هم تاثیری دربهبود این روند نکرد .
وزیر محترم !
* آیا جنابعالی به فرزندتان که علاقه مند به تحصیل در علوم پایه است می توانید اجازه دهید در کاردانش ثبت نام نماید و این اجبار مدارس را برمی تابید؟
* در رشته کاردانش کدام مزایا وجود دارد که فرزند مردم بدبخت ومستضعف به اجبار باید در آن تحصیل کنند ؟
* خروجی کاردانش دراین مدت چه بوده که شما می خواهید به آن رونق ببخشید ؟
* آیا آموزش و پرورش رایگان به این معنی است که مدارس غیرانتفاعی رونق گیرند و خون مردم را درشیشه کنند؟
* « درصد قبولی مدارس » که آفت علم و دانش ممکت شده است شما را ازخواب غفلت بیدار نمی کند؟
* چرا معلمان از چرخه نظردهی و نظرسنجی خارج شده اند ؟
* بگذارید مفاد قانون اساسی که آموزش و پرورش رایگان است اجراء شود و تا می توانید مدارس غیر انتفاعی رامحدود کنید که شما به خوبی می دانید درآنها چه خبراست و چند درصد مسئولین عالی رتبه با تاسیس مدارس غیرانتفاعی به آب ونانی رسیده اند.
* - گذر عمر سریع و سراشیبی عمر در جریان است ؛ به خاطر خداهم که شده درراه رضای او گام بردارید.
خسته شدیم از بس که همواره نوشته ایم وگفته ایم ولی کسی را توان شنیدن نبوده است .
امیدواریم این بار بشنوید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بسياري از انديشمندان بزرگ نظير فيليپ كومبز راه موفقيت جامعه را در توجه خاص به بخش آموزش و پرورش دانستهاند، به نظر آلفرد مارشال ارزشمندترين سرمايهگذاري، سرمايهگذاري در بخش آموزش و پرورش كشور است. چرا كه آموزش و پرورش سازندة زيرينترين بنا و پايه گذارترين عامل موفقيت در رشتهها و حرفهها در هر جامعه است.
به همين جهت، آموزش و پرورش بايد به عنوان نوعي «سرمايهگذاري ملي» مورد توجه قرار گيرد و آن را با ارزشترين سرمايهها به حساب آورد كه بالفطره در وجود انسانها ذخيره و منجر به بهرهوري ميشود (عسگريان، 1379). از ديد كارشناسانه، بهرهوري اثربخشي و كارايي در بردارد. بهرهوري همچنين با نسبت حاصله (ستاندهها) بر منابع و آنچه براي حصول به آن صرف شده (دادهها)، بيان ميشود. اين نسبت از مهمترين شاخصهايي است كه اثربخشي فعاليتها را نشان ميدهد(حاج موسي،1378). واقعيت اين است كه اكنون بهرهوري فراتر از يك معيار، به عنوان يك فرهنگ و نگرش به كار و زندگي مطرح شده و بهتر كردن آن خاستگاه اصلي شكوفايي اقتصادي است.
افزايش بهرهوري و پديدههاي اصلي جامعه نظير اقتصاد، سياست، فرهنگ و امور اجتماعي، كاهش تورم، افزايش سطح رفاه عمومي، افزايش سطح اشتغال، افزايش توان رقابت سياسي و اقتصادي و مانند اينها، تأثيرهاي به سزايي در جامعه دارد(سازمان بهرهوري ملي ايران،1375). بهرهوري بالا باعث بالا رفتن سطح زندگي و رفاه اجتماعي از راه درآمد واقعي، رقابت ملي و كيفيت زندگي ميشود. درآمدها با استفادة بهينه از نهادها(دادهها) و توليد ستاندههاي مناسبتر و بيشتر افزايش ميِيابد و اين خود باعث ميشود كه توليد به گونهاي مناسبتر افزايش يابد تا بتواند در دنياي پررقابت امروز موفق شود. اين موفقيت خود باعث رونق كسب وكار و بهتر شدن كيفيت زندگي در جامعه ميشود. اين فرآيند جز با نگرش درست به بهرهوري و افزايش آن قابل دسترسي نخواهد بود( هرسي و بلانچارد،1373).
مسئله چيست؟
در شرايط حاضر، اهميت و ارزش بهرهوري آن چنان كه بايسته و شايسته است، شناخته نشده است. در واقع يكي از مشكلات عمدة گريبانگير سازمانها و بخشها در سطوح گوناگون جامعه، به ويژه آموزش و پرورش،نبود كارايي و بهرهوري است. به عبارت ديگر، هنوز فرهنگ و نگرش بهرهوري بر جامعه حاكم نيست و لازم است كه در اين زمينه اقدامهاي اساسي صورت گيرد و گامهاي مؤثري برداشته شود.
دربارة بهرهوري و عوامل مؤثر بر آن ابهامات بسياري وجود دارد. بهرهوري يك پديدة پذيرفته شده در صنايع توليدي و خدماتي جهان است. در سازمانهاي صنعتي و توليدي، براي بالا بردن تراز بهرهوري، سرمايهگذاري زيادي انجام ميگيرد و ضروري است در آموزش و پرورش نيز با توجه به اهميت و نقش آن در جامعه، مديران و مسئولان براي افزايش بهرهوري بيشتر بكوشند.
اگر اهميت و نقش آموزش و پرورش را در بهسازي آيندة جامعه بپذيريم، به ناچار بايد مديريت آموزشي را نيز قبول كنيم. در واقع، مديريت آموزشي براساس همان منطق گفته شده، نقش مهمي در شكوفايي نيروي انساني جامعه دارد. اگر مديران آموزشي جامعه، دانش و مهارت كافي داشته باشند، بدون ترديد نظام آموزشي نيز از اثربخشي، كارايي و در نتيجه بهرهوري بالايي برخوردار خواهد بود (جوام، 1380). بررسيها نشان ميدهد كه تراز بهرهوري در آموزش و پرورش پايين است و بيشترين مشكلات آموزش و پرورش كشور نيز از همين كاستي نشأت ميگيرد. رعايت اصول روابط انساني از عوامل مؤثر در بالا بردن تراز بهرهوري در هر سازمان محسوب ميشود(بنداري، 1375).
هر چند كه در زمينة ارتباط بين رعايت اصول روابط انساني و بهرهوري با پژوهشهاي فراواني رو به رو هستيم، ولي هنوز به صورت قطعي نميتوان مطلوبترين نوع رابطه را كه باعث افزايش بهرهوري در نظام آموزشي ميشود تعيين كرد. به اين جهت، نبود رابطة روشن و قطعي ميتواند سرمنشأيي براي مشخص كردن نهايي اين رابطه باشد. روشن شدن اين مسئله نيز خود ضرورت بسيار دارد، زيرا در محدودة مديريت آموزشي كاربردهاي به سزايي را رقم ميزند. اهميت عوامل روابط انساني به عنوان يك ويژگي محيط آموزشي و تأثير آن در روش ويژهاي كه در هدايت و رهبري كاركنان بر ميگزيند و تأثير آن در بهرهوري، مقالة حاضر را در راستاي تدوين اين پرسش قرار داده است: آيا بين رعايت اصول روابط انساني و بهرهوري مديران رابطه وجود دارد؟
به عبارت ديگر، امروزه آموزش و پرورش سهم قابل توجهي از بودجة هر كشور را به خود اختصاص داده و با توجه به اهميت و نقش آن، بهخصوص در بعدهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي جامعه، ضروري است به منظور بهتر كردن كيفيت آموزش و پرورش، كنشهاي اساسي صورت گيرد و از هدر رفتن سرمايههاي انساني و مادي جلوگيري شود. اگر مديران آموزشي هر جامعه دانش و مهارت كافي داشته باشند و به رعايت اصول روابط انساني توجه كنند و در جهت شناخت همة عوامل مؤثر در تربيت و ادارة مدارس و ايجاد محيط آموزشي با زيردستان خود ارتباط متقابل برقرار كنند، با بالا بردن روحية معلمان و ايجاد انگيزة كار و فعاليت در آنها، قادر خواهند بود هدفهاي سازمان را با صرف منابع كمتر و كيفيت بهتر تحقق بخشند و بهرهوري آموزشي را افزايش دهند. در اين صورت، نظام آموزشي نيز از بهرهوري بيشتري برخوردار خواهد شد.
در ميان عوامل مؤثر در بالا بردن تراز بهرهوري نظامهاي آموزشي، رعايت اصول روابط انساني ميتواند در موفقيت سازمان سهمي تعيينكننده داشته باشد. در كشورما چنين به نظر ميرسد مدرسهها از بهرهوري پايين و ناكارآمدي مديريت و رعايت نشدن اصول روابط انساني رنج ميبرند.
اهميت و ضرورت روابط انساني
وجود روابط انساني در محيطهاي آموزشي بهويژه مدارس، اشتياق و افزايش روحية مطلوب و مثبت كاركنان (معلمان) را به دنبال دارد. مدرسهها كه مقاصد تعليم و تربيت را تعقيب ميكنند، مطلوبترين محل براي بهره بردن از مفاهيم روابط انساني محسوب ميشوند و اهداف سازمانهاي آموزشي، با بهكار گرفتن محتوا و مفاهيم روابط انساني آسانتر به دست ميآيد. رهبران و مديران آموزشي بايد به ارزش شخصيت هر فرد ايمان و اطمينان عميق داشته باشند، چرا كه اعتماد، اطمينان و احترام متقابل، از عناصر اصلي برقراري روابط انساني هستند.
موضوع روابط انساني بخش مهمي از مديريت آموزش و پرورش است. مديران آموزشي قبل از بحث دربارة روابط انساني، بايد واجد «شيوة تفكر اساسي» باشند. بايد به اين نكتةمهم معتقد باشندكه همة افراد با ارزش هستند و اين باور در رفتارشان متجلي شود. به عبارت ديگر، براي مدير مدرسه كافي نيست فقط در جلساتي كه پيش از آغاز سال تحصيلي تشكيل ميشود از اعتقادش نسبت به دانشآموزان، والدين و معلمان و رعايت مناسبات انساني مؤثر با آنان صحبت كند، بلكه هر روز بايد از طريق عمل و رفتار اين اعتقاد را نشان دهد. اين جريان سبب ميشود كه اين نوع نگرشها بهصورت عادتي مطلوب در كاركنان تبديل شود.
واقعيت اين است كه روابط انساني خوب، عرضة نيت خوب و و مطلوب است. انسانيت را بايد در داشتن روابط انساني مشاهده كرد (دانيل گريفيت، 1956). موفقيت هر مدرسه با روابط انساني آن مدرسه همراه است. چنانچه در برقراري روابط انساني، ارتباط دوطرفه نباشد، همة تكنيكهاي روابط انساني ضايع و بيفايده خواهند شد. براي مدير تنها اين كافي نيست كه از علاقههاي خويش سخن بگويد، بلكه مدير بايد از طريق عملكردن و رفتار علاقة خود را نشان دهد و اين احساس را در محيط كار به وجود آورد كه احترام متقابل هميشه بايد وجود داشته باشد.
براي مديري كه رفتارش نادرستي گفتارش را ثابت ميكند، خيلي مشكل است كه بتواند روابط انساني و ارتباط مطلوب را ميان خود و كاركنان به وجود آورد. جملة معروفي است كه ميگويد «انتظار نداشته باش مردم حرفهايت را بشنوند، ولي اعمالت را ناديده بگيرند». داشتن اراده و نيت خوب و خلق محيط توأم با احترام متقابل در گسترش روابط انساني جاي ترديدي ندارد. اگرچه براي برقراري روابط انساني و ارتباط مطلوب بين مدير و كاركنان دو شرط نيّت خير و احترام متقابل لازم است، ولي اين دو مقوله به هيچ وجه كافي به نظر نميرسند، چون اين دو شرط به تنهايي نميتوانند تمام مفهوم وسيع روابط انساني را دربرگيرند (همان منبع).
علاوه بر اين تعبيرها، سه تعريف براي روابط انساني ارائه ميشود تا نكات ضروري براي ايجاد روابط انساني خوب در مديريت روشن شود.
كيمبل وايلز1 ميگويد: «مدير و رهبر آموزشي بايد به ارزش شخصيت ديگران اعتقاد داشته باشد، به خواستهها و احساسات معقول آنها احترام بگذارد، بداند زندگي و كار با هم آميختهاند و رضايت خاطر در كار ميتواند تا حد زيادي رضايت زندگي را حاصل كند».
روتليز برگز2 ميگويد: «در حال حاضر، روابط انساني، توسعه دادن مهارتي عملي است تا شخص بياموزد چگونه خويش را با محيط اجتماعي خود سازگار سازد. مهارت انساني يعني قابليت برقراري ارتباط با عقايد و احساسات ديگران، تا با دريافت پاسخ مطلوب و ايجاد ارتباط با ديگران، خوي اجتماعي بودن در وي پرورش يابد».
بوي كين3 ميگويد: «روابط انساني عبارت است از شيوة رفتار كردن و احترام گذاردن به موقعيتهاي اجتماعي افراد يا گروههايي كه سبب خلق اين موقعيتها شدهاند. در روابط انساني سازمان يافته، اختلاف نژادي، اخلاقي، طبقات اجتماعي يا اقتصادي، فرهنگي و آموزشي مطرح نيست، بلكه احترام گذاشتن به شخصيت فرد و محترم شمردن ارزشهاي انساني افراد مهم است.»
اين سه تعريف، گوياي بسياري از تعاريف روابط انساني در رشتههاي گوناگون هستند. اما دانيل گريفيث معتقد است، تعريفي كه از روابط انساني ارائه ميكند تا اندازهاي با اين سه تعريف متفاوت است. او ميگويد: «روابط انساني خوب در مديريت، بر بنيانهاي احترام متقابل، نيت خير، ايمان به ارزشها و شئون انساني و شخصيتهاي فردي استوار است و براي مدير ضرورت دارد كه مهارتها را در ارتباط خودش با ديگران، در هر موقعيت اجتماعي كه قرار گرفته است، پرورش دهد. (همان منبع).
به طور خلاصه ميتوان گفت كه مفهوم ابعاد سهگانة مديريت مدرسه در ماتريس شغل، فرد، محيط اجتماعي، محتوا، فرايند و توالي و زمان معنيدار است. مديريت در آموزش و پرورش (مدرسه) از سه مهارت فني، انساني و ادراكي پيروي ميكند. براي موفقيت هر مدير، مهارتهاي انساني و ادراكي بيشتر از مهارت فني ايفاي نقش ميكنند. در مدرسه روابط انساني خوب براساس نيت خير و احترام متقابل، ايمان به شأن و ارزش انساني و شخصيت افراد استوار است. مدير بايد در رابطة خويش با ديگران و نيز با محيط اجتماعي كه در آن قرار دارد، مهارتهاي موردنظر را پرورش دهد و بهبود بخشد. اين مهارتها اجزاي وحدتيافتة شخصيت مدير هستند و احتمالاً از راه شناخت محتوا و روابط انساني پرورش مييابند. (خداداد بحثي، 1386).
محتواي روابط انساني شامل انگيزش، ارتباطات، ادراك، قدرت، اختيار، روحيه، تصميمگيري و رهبري و ابعاد و اصول آن ديدگاهها، احساسات، رويهها، عواطف و... است. با استفاده و بهرهگيري از اين موضوعات، مدير ميتواند در ايجاد روابط انساني، شايستگي خويش را نشان دهد (همان منبع).
هدف اصلي اين مقاله، ارائة راهكارهاي مناسب براي بهبود بهرهوري مديران مدارس در نظام آموزشي كشور از طريق توجه به رعايت عوامل انساني است. اين هدف با يك فرضية اصلي و هفت فرضية فرعي به شرح زير و به روش ميداني و نظرخواهي از مديران مدارس و بر مبناي نظرية رابينز (مدل ACHIEVE) بررسي شده است:
در اين پژوهش از يك فرضية اصلي با عنوان «آيا بين رعايت اصول روابط انساني و بهرهوري مديران رابطه وجود دارد؟» و چند فرضية فرعي استفاده شده است.
اين تحقيق با دو متغير سروكار دارد كه عبارتاند از رعايت اصول روابط انساني و بهرهوري.
منظور از اصول روابط انساني نظريههايي است كه به طور كلي به بررسي بعدي از ابعاد انساني در سازمان از قبيل ديدگاهها و احساسات، رويهها، عواطف و روابط غيررسمي، نرمهاي به وجود آمدة ناشي از روابط غيررسمي و مشاركت فرد در تصميمگيري، تأثير گروهي بر عملكرد كاركنان، رهبري اجتماعي برخاسته از ميان گروه و رهبري مبتني بر هدايت افراد به انجام كار ميپردازد (بهرنگي، 1383).
نتيجهگيري
اولين يافتة تحقيقي كه اين مقاله براساس آن تدوين شده است، نشان ميدهد كه بين اصول روابط انساني با بهرهوري ارتباط مثبت معناداري وجود دارد. بدين ترتيب كه با رعايت اصول روابط انساني، بهرهوري مديران نيز افزايش مييابد و برعكس، با كاهش اصول روابط انساني، بهرهوري مديران كاهش مييابد.
لازم به ذكر است، اين يافته با يافتههاي تحقيق اكبري (1384) و تهامي (1374) همخواني دارد؛ زيرا كه در تحقيق اكبري به وجود ارتباط معنادار بين اصول روابط انساني با بهرهوري اشاره شده است. همچنين، تحقيق حاضر با تحقيقات الكسي (2005)، كرامنت (2006)، لين (2006)، فتمن (2007)، سكرو (2007) و مارشال (2007) نيز همخواني دارد. بدين ترتيب كه در تمامي تحقيقات مذكور نيز به وجود ارتباط مستقيم بين برقراري اصول روابط انساني با بهرهوري اشاره شده است. در تحقيق حاضر نيز اصول روابط انساني، ارتباط مثبت و معناداري را با بهرهوري نشان داده است. از اين رو، يافتههاي تحقيق حاضر با اين تحقيقات همسوست. يافتههاي ديگر اين تحقيق، همسو با نتايج تحقيقات مذكور و براساس سوالات فرعي، به شرح زيرند:
ـ ارتباط معناداري بين اصول روابط انساني با توان مديران وجود ندارد. به عبارت ديگر، توانايي پيشبيني توان مديران از طريق «اصول روابط انساني» وجود ندارد.
ـ بين اصول روابط انساني با وضوح (ادراك نقش) ارتباط معناداري وجود دارد كه با نتايج پژوهش نجفي مقدمنژاد (1380) مطابقت دارد.
ـ بين اصول روابط انساني با كمك (حمايت سازماني) ارتباط معناداري وجود ندارد. به عبارت ديگر توان پيشبيني كمك (حمايت سازماني) از طريق «اصول روابط انساني» ارتباط معناداري وجود ندارد.
ـ بين اصول روابط انساني با تمايل (انگيزش يا ميل) مديران ارتباط معناداري وجود دارد.
ـ بين اصول روابط انساني با ارزيابي مديران ارتباط معناداري وجوددارد. به عبارت ديگر، توان پيشبيني ارزيابي مديران از طريق «اصول روابط انساني» وجود دارد.
ـ بين اصول روابط انساني با اعتبار تصميمگيري مديران ارتباط معناداري وجود ندارد. به عبارت ديگر، توان پيشبيني اعتبار تصميمگيري مديران از طريق «اصول روابط انساني» وجود ندارد.
ـ بين اصول روابط انساني با سازگاري محيطي مديران ارتباط معناداري وجود دارد. به عبارت ديگر، توان پيشبيني سازگاري محيطي مديران از طريق «اصول روابط انساني» وجود دارد كه با نتايج پژوهش داودي (1377) مطابقت دارد.
در نهايت، با مقايسة يافتههاي تحقيق حاضر و پيشينة تحقيقات انجام گرفته در داخل و خارج از كشور، ميتوان گفت: بهرهوري از عوامل متعددي تأٍثير ميپذيرد كه يكي از آنها اصول روابط انساني است.
نتيجة مهم اين تحقيق را ميتوان چنين جمعبندي كرد: «مديران مدرسههايي كه اصول روابط انساني را رعايت ميكنند و با وضوح يا درك نقش، تمايل يا انگيزش، فنون ارزيابي و سازگاري محيط آشنا هستند، نسبت به مديران مدرسههايي كه صرفاً به توان، حمايت سازماني و اعتبار تصميمگيري اهميت ميدهند، بهرهوري بيشتري دارند. لازم به ذكر است كه يافتة فوق در سطح اطمينان 01/0=a و سطح اطمينان 99 درصد تأييد شده است.
به نقل از نشريه رشد ، مديريت مدرسه
پينوشتها :
1.Kimball Wiles
2.Roethles Benger
3. Boykin
منابع:
1. بخشي، خداداد (1373)، روابط انساني در مديريت آموزشي، سمندر.
2. بنداري، مهرداد (1375)، بررسي نقش سيستمهاي ارزيابي عملكرد كاركنان در بهسازي نيروي انساني، ج اول، مركز آموزش مديريت دولتي تهران.
3. بهرنگي، محمدرضا (1383)، مديريت آموزشي و آموزشگاهي، چ چهارم، كمال تربيت، تهران
4. جوام، محمدحسين (1380)، مديريت آموزشي و آشنايي با تشكيلات آموزش و پرورش. سروش.
5. عسگريان، مصطفي (1379). مديريت نيروي انساني، جهاد دانشگاهي تربيتمعلم.
6. هرسي، پاول؛ بلانچارد، كنت (1373). ترجمة علي علاقهبند، مديريت رفتار سازماني. اميركبير.