در تاریخ خوانده ایم که عباسیان نسبت به مخدومان خود ناسپاس بودند و هر که به آنها بیشتر خدمت کرد از خود راندند و به سختی از آنها انتقام گرفتند. آن چه درباره ابو سلمه خلال ، ابو مسلم خراسانی ، فضل بن سهل و خاندان برمکی روا داشتند شاهد این مدعاست.
بدون شک رفتار وزارت آموزش و پرورش نسبت به معلمان که رکن اصلی تعلیم و تربیت است در بسیاری موارد بی شباهت به رفتار عباسیان نیست.
عملکرد این دستگاه عریض و طویل که مدعی است مسئولیت تعلیم و تربیت آینده سازان ایران را برعهده دارد گویای این سخن است.
سال هاست که معلمان قربانی سوء مدیریت ، سلیقه محوری و قانون گریزی مسئولانی هستند که تولیت وزارت آموزش و پرورش را برعهده گرفته اند ، از وزیر و معاونان و مشاورانش تا مدیران کل و جزء ادارات مختلف آموزش و پرورش همه و همه ، مصلحت خود را بر قانون ارجح دانسته و با قانون گریزی ، معلم و دانش آموز را قربانی مصلحت اندیشی های منفعت جویانه خود می نمایند.
در این نوشتار مواردی از این قانون گریزی ذکر می گردد.
1- یکی از موارد ظلم و قانون گریزی مسئولان این نهاد مقدس بی توجهی به تعهد خدمت معلمان در مناطق محروم است.
وزارت آموزش و پرورش در تمام سال های دهه 70 به دلیل نیاز به معلم در مناطق محروم اطراف تهران و بسیاری از شهرستان ها ، برخلاف قانون اقدام به استخدام پاره وقت تعداد زیادی از نیروهای تحصیل کرده به ویژه نیروهای خانم کرد.
از آن جایی که به ندرت عناصر مذکر حاضر به پذیرش شغل شریف معلمی با شرایط کاری نامطلوب ، دریافتی ناچیز ، نداشتن بیمه و.... بود ،خانم ها مردانه قدم در راه آموزش فرزندان مناطق محروم گذاشته و ایثارگرایانه بار آموزش دبیرستان ها ،مدارس راهنمایی و دبستان های دخترانه و نیز دبستان های پسرانه را به دوش کشیدند.
آموزش و پرورش که در زمره ظالم ترین و ناسپاس ترین کارفرمایان در تاریخ مشاغل ایران به شمار می آید نه تنها درصدد قدردانی از خدمات این نیروها برنیامد بلکه هنگامی که فرصت استخدام آنها در سال 83 فراهم شد معلمانی که تا دیروز چرخ مدارس مناطق محروم را می چرخاندند متهم به بیسوادی و بی کفایتی کرده و آنان را وادار به شرکت در آزمون معلوم الحال ادواری نمود.
اگر همت ، اتحاد و اعتراض و تحصن 40 هزار نیرو در مقابل مجلس ، وزارتخانه و ادارات کل و افشاگری از وضعیت ناهنجار نیروهای پاره وقت نبود ، همچنان پرونده استخدام های غیر قانونی (پاره وقت) در آموزش و پرورش باز بود و بازار اجحاف و ظلم داغ !
2_- نمونه دیگر ظلم و قانون گریزی آموزش و پرورش در تعهدهایی است که به عناوین مختلف از معلمان می گیرد.
هر وقت مصلحت وزارتخانه ایجاب می کند ، با یادآوری قانون ، آنان را وادار به تعهد محضری پنج سال خدمت در منطقه محروم می کنند ؛ اما بعد از اتمام تعهد ، حافظه هیچ مسئولی این مساله را به یاد نمی آورد و پنج سال تعهد به 10,15 و20 سال تعهد می انجامد.
اگر نیروها بعد از گذشت 15 یا 20 سال به سختی بتوانند به منطقه نزدیک منزل خود انتقال یابند ، نه تنها هیچ مسئولی زحمت قدردانی از این معلمان ایثارگر را به خود نمی دهد بلکه تعهد جدیدی به وی تحمیل کرده و دبیران متوسطه را مجبور به پذیرش انتقال به شرط آموزگاری می نماید ، معلم بی پناه ناچار است بین بد و بدتر ، بد را برگزیند.
و البته وزیر آموزش و پرورش و معاونان و مدیرانش با چهره ای خندان ، این اجبار را به اختیار تعبیر می کند. روسای مناطق ، این تعهد ساختگی و تحمیلی را مانند پتک بر سر معلمی می زنند که سال های جوانی اش در راه رفتن به مناطق محروم و آموزش به فرزندان این مناطق گذرانده و او را مجبور به خدمت در مقطعی می کنند که هیچ تجربه ای ندارد.
هیچ مسئولی پاسخ گو نیست که چرا در وقت نیاز وزارتخانه، خدمت در مناطق محروم یکی از بندهای هر امتیازنامه و رتبه بندی می شود اما در وقت انتقال معلمان، این خدمت صادقانه نه تنها نادیده گرفته می شود که چون بندی مانع از خدمات و شایستگی های معلم درمقطع و رشته مورد تخصص اش می گردد.
هیچ مسئولی پاسخگو نیست که چرا در هنگام انتقال نیروها به کلان شهرها ،تفاوتی بین دبیری که سال ها در مناطق محروم و دور از محل سکونتش خدمت کرده با دبیری که همواره از نعمت خدمت در شهر و نزدیکی به محل سکونتش بهره مند بوده قائل نشده و هر دو را محبور به تنزل پست و خدمت در ابتدایی می نماید !
مسئولان نهاد مقدس آموزش و پرورش این ظلم و تبیعض را بر معلم تحمیل می کنند و عامدانه چشم خود را برخدمات معلم در منطقه محروم می بندند.
3- نمونه دیگر قانون گریزی هایی مصلحت اندیشانه مسئولان وزارت آموزش و پرورش ، ساماندهی نیروهای مازاد متوسطه به ویژه دبیران خانم در مقطع ابتدایی و تغییر پست دبیران به آموزگاری است.
طبق قانون استخدام کشوری ، هرگونه تغییر پست بدون تمایل فرد خلاف قانون است. اما این روزها با تبانی وزیر آموزش و پرورش و مدیران ادارات کل و ادارات مناطق ، این تخلف محرز قانونی صورت می گیرد و اگر معلمی به این تحمیل غیر قانونی اعتراض کند مورد بدترین بی حرمتی ها ازجانب تمام مسئولان یاد شده قرار می گیرد.
آموزش و پرورش این چنین حرمت معلمانش را نگه می دارد ، معلمانی که بسیاری از آنها سال ها در سمت آموزگاری دبستان های پسرانه ، بار مسئولیت را بر دوش کشیدند چرا که در تمام این سال ها ، مردان تحصیل کرده روی خوش به استخدام در آموزش و پرورش نشان ندادند و درنتیجه چرخ دبستان های پسرانه توسط خانم ها چرخید.
اما مسئولان ناسپاس آموزش و پرورش خدمات ارزشمند این نیروهای خانم را فراموش کرده و با رفتاری توهین آمیز و لحنی زشت آنها را مازاد و زیادی می خوانند و مجبورشان می کنند بین رفتن به مقطع ابتدایی ، مرخصی بدون حقوق و استعفا یک گزینه را انتخاب کنند.
هیچ مسئولی پاسخ گو نیست که چرا برخلاف قانون ، دبیرانی که پس از سال ها تدریس در متوسطه و تلاش برای ارتقا سطح علمی خود و اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکتری توانسته اند در رشته شغلی دبیری و پست دبیری به خدمت بپردازند ؛ کارگزینی مناطق برخلاف قانون استخدام کشوری و برخلاف تمایل و رضایت دبیر اقدام به تغییر حکم وی و تنزل درجه او از پست دبیری به آموزگاری می نمایند.
وزارتخانه آموزش و پرورش با سوء استفاده از ناآگاهی معلمان از حداقل حقوق قانونی شان ، برخلاف صریح قانون استخدام کشوری که تنزل پست ، جایگاه ،رتبه شغلی را در شمار مجازات های اداری بر می شمارد ، دبیران را تنزل درجه داده و به عبارتی دبیران را به خاطر خدمت صادقانه اشان مورد مجازات و تنزل پست قرار می دهد.
آموزش و پرورش به خاطر مصلحت اندیشی های منفعت طلبانه اش حتی به دبیرانی که دارای مدرک دکترا هستند هم رحم نکرده و به جای آن که این نیروها را در دانشگاه فرهنگیان به خدمت گیرد و رتبه آنها را به استادیار ارتقا دهد ، مزد سال ها تحصیل برای ارتقاء علمی و سال ها تدریس در متوسطه را با فرستادن این نیروها به دبستان و تنزل پست شان به آموزگاری می دهد.
درحالی که در دانشگاه ها با افزایش سنوات خدمت و رتبه استاد ، ساعات تدریس وی کم و ساعات پژوهش او بیشتر می شود ؛ مسئولان آموزش و پرورش ایران ، ساعت تدریس دبیران را در حد آموزگار ابتدایی افزایش می دهند. این در حالی است که شایستگی و توانمندی پژوهشی و تجربیات آموزشی این افراد باید مورد استقبال و استفاده آموزش و پرورش قرار گیرد.
و هیچ مسئولی پاسخ گو نیست چرا که تمام این قانون گریزی ها از اتاق فکر آقای وزیر و مدیران کل و جز ادارات تراوش یافته است.
4_ نمونه دیگر تبعیض و ظلم نهاد مقدس آموزش و پرورش ، تبعیض و تفاوت میان دبیران متوسطه انتقالی با دبیران مازاد مناطق است که برای یکی ابلاغ پنج روز خدمت در ابتدایی می زنند و برای دیگری ابلاغ چهار روز.
علاوه بر ظلم فرستادن دبیران به مقطع پایین تر ، ظلم و بی عدالتی ناشی از تحمیل ساعات خدمت بیشتر نسبت به همکاران هم سطح و هم رتبه ، بار اندوه و بی انگیزگی بیشتری برای دبیران انتقالی ایجاد کرده است.
5_ تخلف و قانون گریزی دیگری که روسای آموزش و پرورش مناطق به وفور مرتکب آن می شوند ، تبدیل وضعیت آموزگاران به دبیری است. در حالی که دبیران انتقالی و دبیران متوسطه به بهانه مازاد بودن و نیاز مقطع ابتدایی ، مجبور به تغییر پست به آموزگاری شده اند تعدادی از آموزگاران با حمایت های روسای ادارات در مقاطع راهنمایی و متوسطه سامان دهی شده اند. این اقدام صریحا برخلاف بند 8 بخش چهارم شیوه نامه سامان دهی نیروها در سال های 93 و 94 است.
از این دست ظلم ها ، قانون گریزی ها و ظلم ها در حق معلمان در سطح وزارت خانه ، ادارات کل و ادارات مناطق بی شمار است که اگر بازگو شود مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
در پایان از جناب وزیر سوال می کنم ، مگر نه آن که سامان دهی نیروهای انسانی آموزش و پرورش اولویت اول شما بود و برای تحقق این امر تلاش بسیار به کار بستید که حاصل آن در شیوه نامه سامان دهی متبلور شده است ، اما جناب وزیر آیا نظارتی بر نحوه اجرای این شیوه نامه دارید ؟
جناب وزیر !
آیا می دانید از حسن نظر و نظارت مدیران مناطق ، فرم های امتیازبندی ساماندهی به درستی دراختیار دبیران قرار نگرفت و یا با پارتی بازی امتیازات عده ای بالا رفت و امتیازات دیگری کاهش یافت.
آقای وزیر !
آیا می دانید برخلاف مواد این شیوه نامه ، آموزگارانی که همسران ، پدران ، خواهران و برادران شان در وزارتخانه و ادارات کل و مناطق سمتی دارند تبدیل وضعیت شده و در متوسطه سامان دهی شدند و دبیران مازادی که از موهبت چنین امتیازاتی بهره مند بودند نیز با وجود نداشتن حد نصاب امتیاز در متوسطه ماندگار شدند.
آقای وزیر !
هر بخشنامه و ابلاغیه ای برای اجرایی شدن نیازمند نظارت است .
جنابعالی کدام نظارت را اعمال نمودید ؟
جنابعالی به شکایت به حق کدام معلم که به جرم نداشتن پارتی از حقش محروم ماند رسیدگی کردید ؟
آقای وزیر !
آیا می دانید ارزیابی عملکرد ادارات کل و مناطق حافظ منافع مدیر و کارمندان اداره هستند نه ناظر احرای قوانین و رسیدگی به شکایات معلمان و دانش آموزان !
جناب وزیر ، آقایان مدیر کل و مدیران مناطق !
الملک یبقی مع الکفر لایبقی مع الظلم!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کی گفته آموزگار درجش از دبیر بالاتره و آموزگار تنزل پست بحساب میاد . تغییر سمت هست ولی تنزل نیست جناب !
آموزگاری بسیار با ارزش است. من که دبیر هستم اعتراف
می کنم در آموزش ابتدایی ناتوانم.
فرستادن دبیران به ابتدایی که بعضا از سر اجبار است, فایده ای برای دانش آموز ندارد, دبیر را هم بی انگیزه میکند, منفعت این کار فقط برای وزارت آ.پ است.
مشکل بیشتر افزایش سلاعت کاری و غیر مرتبط بودن تدریس ابتدایی هستش .
ما در جهان نمونهای مثال زدنی
هستیم
کدام کشور را سراغ دارید که به معلمانشان
چیزی بدهند
وعالم را خبر دار کنند!؟.....
افرادی باسواد کارشناسی که دروس تخصص آنها روانشناسی باشد وارد این پایه از تحصیل قرار بدهد.
معلم مازادی که تخصص او در رشته ریاضی ست چگونه میتواند حروف الفبا را تدریس کند .در ضمن کودکان در پایه ابتدایی بسیار حساس و شکننده بو ده و ضروری بنظر میرسد که معلم رفتاری کاملا آگاهانه با آنان داشته باشد.
پس چگونه شد که با 25سال بازنشسته پیش از موعد شدم.
اینهم یک قانون گریزی دیگز از آپ .
کاش با ما صادقانه برخورد میشد .مانیز مدت زیادی دریسیستم زحمت کشیده بودیم.
برای هر آموزگار, معلم و دبیری جایگاه , پست, رتبه و رسته شغلی تعریف شده و مسئولان آموزش و پرورش نمیتوانند طبق مصلحت و نیاز خود, با دبیران و آموزگاران مثل مهره رفتار کند و به صلاحدید خودشان, احکام آنها را تغییر دهند.
همانطور که وزارت علوم حق ندارد, حکم استاد تمام یا دانشیار را به استادیار و مربی تغییر دهد. آموزش پرورش هم حق چنین کاری را ندارد.
خود شما این تغییر در حکمتان را میپذیرید.
اگر با تغییر پست از دبیری به آموزگاری ساعت کارشما از چهار روز به پنج روز تغییر کند, معترض نمیشوید.
به هر حال از نظر حقوقی, اداری تغییر پست, رتبه و رسته به مرتبه ای پایین تر, در شمار مجازات برای کارمند هست. و درغیراینصورت, غیر قانونی است.
آموزش پرورش باید همین دبیران علاقمند به آموزگاری را تبدیل وضعیت کند و کلا در ابتدایی ساماندهی کند, کسانی که تمایل ندارند به اجبار تنزل پست ندهد.
ظاهرا دوستان معلمان رو با دانش آموزان اشتباه گرفته اند که با افزایش پایه درجه ی آنها هم افزایش بیابد!
این تبدیل وضعیت از نظر قوانین استخدامی است. به هر حال قانون استخدام شغل معلمی و مدرسی را درجه بندی کرده که پایین تر مرتبه را آموزگاری, بعد دبیری و در مرحله بالاتر به مدرسی دانشگاه منتهی میشود.
به هر حال قانون استخدامی هرگونه تغییر اجباری در حکم را رد میکند.
در این مقاله هم به همین نکته اشاره شده که اگر قانون چنین شرایطی را مطرح کرده, چرا آموزش و پرورش از اجرای آن طفره میرود.
اصلا یکی از دلایل ادامه تحصیل امکان یافتن برای رفتن به مقطع بالاتر و به عبارتی ارتقا شغلی و ارتقا پست است.
اگر رفتن به مقطع بالاتر ارتقا نیست پس چرا آموزگاران با مدرک بالا دنبال تبدیل وضعیت هستند. و یا چرا معلمان راهنمایی دنبال تبدیل وضعیت هستند?!
اگر رفتن به مقطع پایین تر تنزل رتبه و پست نیست چرا هیچ دبیری حاضر به تبدیل وضعیت از دبیری به آموزگاری ندارد?
و چرا تنزل رتبه, پست و ... در شمار مجازات های شغلی ذکر شده است.
بعضی از آموزگاران مدرک فوق دارند اما ظرفیت تدریس در متوسطه را ندارند و بارها از آنها شنیده ام که از رفتن به مقطع متوسطه و برخورد با نوجوانان ترس دارند. البته بعضیها هم مدرک لیسانس دارند اما از نظر روحی, توانایی و قدرت تدریس در متوسطه و سروکار داشتن با نوجوانان را دارند.
به نظر من یکی از دلایلی که در قانون استخدامی درجه دبیر از آموزگار بالاتر در نظر گرفته شده, همین مساله است, چون دبیر فردی است که از نظر روحی, ذهنی و علمی ظرفیت برخورد با نوجوانان را دارد. اگر کسی این ظرفیت را نداشته باشد, کار تدریس برایش بسیار دشوار خواهد شد.
درست مثل خیلی از دبیران که مدرک فوق یا دکترا دارند , دبیران خوبی هم هستند اما از عهده تدریس در دانشگاه برنمی آیند,
دلیل اول غیر مرتبط بودن رشته تحصیلی آموزگاران است که برخی از آنها در رشته آموزش ابتدایی ادامه تحصیل داده اند,
دلیل دوم عدم تمایل برخی از آموزگاران برای تبدیل وضعیت.
دلیل اصلی,عدم موافقت مقطع ابتدایی یا متوسطه.
درست همان دلایلی که یک دبیر با مدرک دکترا برای رفتن به دانشگاه و ارتقا درجه اش از دبیری به استادی مواجه است.
به هر حال طبق قانون استخدامی قدیم و جدید, تدریس در مقطع بالاتر به منزله درجه بالاتر است.
تنها رتبه ای که برای معلمان وجود داره همون پایه، ارشد، خبره و عالی هستش.
سوال! اگه تدریس در پایه ی بالاتر ارتقاء درجه محسوب میشه چرا افزایش حقوق به دنبال نداره؟!!!
در مورد دلیل اول دیگه مثل گذشته ها نیست و الآن تعداد زیادی از آموزگاران ابتدایی تحصیلات کاملا تخصصی در رشته های مختلف دارن و این طور نیست که همه آموزش ابتدایی خونده باشن. از کارشناسی و کارشناسی ارشد ریاضی گرفته تا رشته های تخصصی علوم انسانی.
در مورد دلیل دوم باید گفت خوب عده ی زیادی هم تمایل دارند.
و در مورد دلیل سوم هم باید گفت مشکل کمبود نیرو در ابتدایی در 3 سال گذشته پیش آمده ولی قبل اون هم چنین تشویقی ای دیده نشده! و اصلا آیا معاونت ابتدایی می تونه جلوی ارتقای یک کارمند رو بگیره؟
درجه چیزیه که بر مبنای شایستگی داده میشه و با هیچ نوع نشان دادن شایستگی ای به یک آموزگار ابتدایی چنین تشویقی تعلق نمی گیره؛ مگر خودش درخواست کنه که تغییر مقطع بده که در این صورت صرفا به نیازهای مقاطع و رشته ی تحصیلی شخص نگاه میشه و نه شایستگی ها!
و بازم تکرار می کنم افزایش درجه با افزایش حقوق همراهه که در این مورد چنین نیست دوستان.
مانند سازماندهی که در ظاهر صحبت از امتیاز است و در پایان افراد با امتیاز پایینتر در مدارس بهتر جای می گیرند و برای هر سوال همکار، ادارات هزاران قانون و تبصره شفاهی می آورند.
دوست عزیز با نظر شما در مورد اینکه تغییر از دبیری به آموزگاری را تنزل دانسته اید شدیدا مخالفم اما اینکه آموزش و پرورش را در زمره ظالم ترین و ناسپاس ترین نهادها دانسته اید سخنی بسیار زیباست.
منم با مدرک کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر از دبیری به آموزگاری تنزل دادن ، بخدا هر روزم گریه شده هبچ انگیزه ای برای کار کردن ندرام دیگه
آخه این چه عدالتیه
حالا به خاطر مشکلاتی که برای نگهداری از فرزندانم دارم مجبور شدم انتقال به شرط ابتدایی رو قبول کنم .
من به تدریس در ابتدایی علاقه دارم ولی مشکل من بیشتر بودن ساعات ابتدایی هستش که تازگی یک روز کاری رو 5 ساعت حساب می کنن و یک روز کاری اضافه میشه .
ساعت شیر دهی حق مسلم معلمان هستش ولی مسءولین آموزش و پرورش این امتیاز رو برای دوستان خودشون کنار گذاشتن. از این نظام آموزش و پرورش فاسدتر تابه حال هیچکس ندیده.
ایا جابجایی مدیراز مقطع ابتدایی به متوسطه البته به اجبار وبدون رضایت وبا سابقه کاری درخشان وبدون هیچ گونه تخلف وجه قانونی دارد؟
اگر تغییر وضعیت به آموزگاری تنزل درجه نیست،تغییر وضعیت
از دبیری به استاد دانشگاه هم ترفیع درجه نیست
به عنوان دبیر متوسطه دوم حاضرم استعفا بدم ولی ابتدایی یا راهنمایی تدریس نکنم
من دوسال پیش به دلیلی دوری راه و قبولی در ارشد مجبور شدم از دبیری به ابتدایی شهرم منتقل شوم یعنی انتقال به شرط ابتدایی و هیچگونه تعهد محضری نداده ام که حتما تا اخر سابقه ابتدایی میمانم تمام مدارک دستی است لازم به ذکر است که پست من در حکم از دبیری به اموزگاری تغییر دادن حال با توجه به این ک تعهدی نداده ام میتوانم اعتراض کنم و پیگیر شوم و به دبیرستان برگردم البته رشته ارشد را هم به تازگی مرتبط با ابتدایی گرفتم ممنون میشم جواب بدید خدا خیرتون بده
چقدرررر این نوشته حاوی تبعیض و منفی گرایی نسبت به مقطع ابتدایی بود، من خودم دکترا هستم موندم این همه حرف مفت و غیر علمی مثل بالاتر دونستن دبیری نسبت به آموزگاری رو از کجاتون در آوردین؟؟؟ آخه بندگان خدا مگر تدریس ابتدایی کار هر کسی هست؟؟ یک معلم ابتدایی هم زمان باید روانشناس و مشاور و متخصص تک تک دروس متنوع مقطع ابتدایی باشه همچنین باید دارای انرژی و فن بیان عالی و و کلی مهارت دیگه باشه که واقعا اینجا نمیشه به تک تکشون پرداخت.... تازه واس مقطع ابتدایی تجربه ثابت کرده باید بسیار خوش تیپ و خوش لباس باشید وگرنه خیلی دچار مشکل میشین☺️☺️