صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گزارش نشست فرهنگیان بازنشسته یا رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی در موردمطالبات معلمان بازنشسته

در پی مذاکرات گروهی از بازنشستگان فرهنگی در 26 آذر ماه سال 93 با جناب آقای نوبخت ریاست محترم سازمان برنامه و بودجه و نیز بنا به درخواست بازنشستگان آموزش و پرورش در تجمع روز دوشنبه 11/ 8/ 94 در مقابل سازمان برنامه آقای نوبخت روز یکشنبه 21/ 8 /94 در نشستی حدود یک ساعت و نیم 40 نفر از پیش کسوتان فرهنگی را به حضور پذیرفتند .

ابتدا حاضرین در جلسه مطالبی پیرامون مسایل و مشکلات طاقت فرسای بازنشستگان آموزش و پرورش مطرح نمودند که اهم آنها به طور اختصار در ذیل ذکر می گردد :

 

1) مشکلات کمر شکن معیشتی به علت ناچیز بودن حقوق دریافتی که هیچ تناسبی با تورم موجود در جامعه ندارد . ( عدم مراعات ماده 150 برنامه چهارم توسعه و ماده 50 برنامه پنجم و ماده 125 قانون مدیریت خدمات کشوری برای افزایش سالانه حقوق موجب کاهش شدید و مداوم سطح حقوق بازنشستگان گردیده است . )

2 ) پرداخت مطالبات بازنشستگان از سال 86 تا 93 ( با وجود صدور رای دیوان عدالت اداری مبنی بر پرداخت مطالبات بازنشستگان بر اساس ماده 125 سازمان بازنشستگی در اجرای آن تعلل می ورزد . )

3 ) پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان سال 93 

4 ) اصلاح کیفیت بسیار نامطلوب و نارسای بیمه تکمیلی حاضران در نشست خواهان رفع تبعیض و اقدام قطعی به جای وعده بدون عمل برای حل مشکلات و انجام خواسته های بازنشستگان فرهنگی گردیدند .

 

دکتر نوبخت پس از استماع سخنان بازنشسته ها نوید دادند که اقداماتی دربودجه سال 95 و برنامه پنج ساله ششم برای بهبود حقوق آنان انجام می گیرد .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در بازنشستگان

پرداخت پاداش بازنشستگان فرهنگی

با سلام گرم و صمیمانه خدمت مدیر محترم سخن معلم و دست اندرکاران این رسانه

رسانه محترم « سخن معلم » در واقع « صدای معلم »

از این خبر شما مبنی بر پرداخت پاداش ها بسیار بسیار سپاسگزاریم .

ما به جز تشکر کاری از دست مان برنمی آید اجر و پاداش شما نزد خداوند رحمان و رحیم است که بهترین اعمال و عبادت ها را خدمت به خلق امر فرموده و ما امیدواریم که قول مسئولان مربوطه که به آخر آبان ما را امیدوار کردند مثل وعدهای قبلی آقای بطحایی و فانی نباشد که به اوایل سال 94 داده بودند .

از چندمسئول محترم به خصوص آقای ابوالقاسم خسروی سهل آبادی نماینده دلسوز و فداکار که عضو کمسیون آموزش مجلس شورای اسلامی هستند و در این مورد بسیار فعال و پی گیر بودند تشکر ویژه داریم .

از خداوند منان سلامتی و موفقیت ایشان را مسئلت می نمائیم .

از مدیر محترم و دلسوز و متعهد سخن معلم خواهشمندیم این نامه را منتشر فرمایند و منتظر این تیتر سخن معلم هستیم :

" فردا پاداش بازنشستگان فرهنگی که در سال 93 بازنشست شده اند پرداخت می شود "


همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه سر وپا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
به حضور قلب، ذکر خفی و جلی گرفتن
طلب گشایش کار ز کارساز کردن
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمانها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آن قدر نبخشد
که به روی نا اميدي در بسته باز کردن


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در بازنشستگان

شپش در مدارس و اقدامات مسئولان  گروه اخبار /

معاون دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت با بیان اینکه شیوع شپش در مدارس مساله نگران کننده‌ای نیست، گفت: متاسفانه برخی از مدارس دچار کمبود مراقبان بهداشتی هستند به همین دلیل توصیه ما بر این است که این دسته از مدارس یکی از معلمان خود را انتخاب و برای دریافت اطلاعات لازم برای پیشگیری، مراقبت و درمان شپش به مراکز بهداشتی و درمانی معرفی کنند.

دکتر محمد تقی یمانی معاون دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت در بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات درباره شیوع شپش در مدارس در جمع خبرنگاران گفت: شیوع شپش در مدارس تنها مختص کشور ما نیست و حتی در کشورهای پیشرفته مانند انگلستان و آمریکا نیز وجود دارد.

وی افزود: شپش با توجه به شرایط زندگی، نوع پوشش و فصول سال کاهش و افزایش می‌یابد که شایع‌ترین فصل آن در فصل پاییز و زمستان است.

یمانی عنوان کرد: این گفته صحت ندارد که شپش در مدارس شمال تهران شیوع نمی‌یابد بلکه شپش در فضاهایی مانند مدرسه و سربازخانه که تمام افراد در یک جا برای مدت ساعات زیادی در کنار هم هستند، شیوع می‌یابد.

معاون دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت بیان کرد: مدیریت مرکز بیماری‌های وزارت بهداشت در خصوص کنترل شپش در مدارس برنامه‌هایی دارد و مراکز بهداشتی و درمانی سراسر کشور آمادگی لازم را برای ارائه خدمت به بیماران دارند.

هر گونه تستی برای بیماران در مراکز بهداشتی رایگان است و این مراکز باید شامپو، لوسیون و آموزش‌های لازم برای پیشگیری و درمان را در اختیار بیماران قرار دهند.

وی تاکید کرد: اگر در کلاسی بیش از سه نفر به شپش مبتلا باشد آن مرکز آموزشی باید این مساله را به وزارت بهداشت اعلام کند و همچنین خانواده‌ها نیز باید ملاحظات لازم را انجام دهند و مقنعه، کلاه، روسری، ملحفه و سایر وسایلی را که با سر دانش آموزان مبتلا در تماس است با آب جوش شست‌وشو دهند و آنها را به خوبی با اتو ضدعفونی کنند.

یمانی با بیان اینکه بروز شپش در مدارس مساله نگران کننده‌ای نیست، گفت: بروز شپش در مدارس روندی است که هر ساله با آغاز فصل سرما شاهد بروز آن هستیم به همین دلیل آموزش‌هایی را از طریق مراقبان سلامت مدارس به دانش آموزان و خانواده‌های آنها ارائه می کنیم.

وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه متاسفانه تعداد مراقبین بهداشت در مدارس بسیار کم است، گفت: در کل کشور سه هزار مراقب بهداشتی در مقابل 120 هزارمدرسه داریم که این نشان از کمبود مراقبان بهداشتی در مدارس است.

خبرگزاری آنا


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

گروه اخبار /

تراکم کلاسی و کیفیت آموزشی

امروزه یکی از شاخص‌های اثرگذار بر کیفیت آموزشی، شمار دانش‌آموزان هر کلاس است. پرشماری دانش‌آموزان هر کلاس افزون‌بر پایین آوردن کیفیت آموزشی، زمینه‌ساز دشواری‌های اخلاقی و روحی و روانی برای دانش‌آموزان و آموزگارهایشان می‌شود. جای آن است که این عامل کارآمد در کیفیت آموزشی از زاویه‌های گوناگون مورد کاوش قرار گیرد اما نگاه دو سویه آموزش یعنی معلم و دانش‌آموز در این میان می‌تواند بسیار راهگشا و آموزنده باشد. «جهان‌صنعت» گزارشی از گفت‌وگویی که میان چند آموزگار درباره گرفتاری‌های برآمده از شلوغی کلاس برگزار شده می‌دهد. در این گفتمان ابراز امیدواری شده که دست‌اندکاران آموزشی در یک روند گام به گام در اندیشه کاهش تراکم کلاس به عنوان یکی از بزرگ‌ترین سدها در برابر کیفیت آموزشی باشند.

در این گفت‌وگو تعدادی از معلمان و کارشناسان صنفی این حوزه به صورت میزگرد به ابراز نظر درخصوص تعداد بالای دانش‌آموزان و تعداد پایین معلمان پرداختند.


جلیل وند: تجربه شخصی من این بوده که در کلاس‌های شلوغ بیشتر انرژی ام صرف کنترل کلاس می‌شود. بیش از کلاس‌های خلوت، عصبانی شده‌ام، کمتر تمرکز داشته‌ام، اصلا فرصت پرسش نداشته‌ام، قادر به بررسی تکالیف نبوده‌ام. تراکم در یک کلاس، باعث آسیب زدن به کلاس‌های دیگرم هم شده و حتی روزم را خراب کرده است و بیش از آن هفته‌ام را خراب کرده و شاید کلا آن سال را برایم سخت کرده است.
مهاجر: کلاس‌هاس شلوغ مبصر بودن و دور شدن از روابط عاطفی را در بر دارد. معلم فرصت نمی‌کند تا سرفصل ارایه شده را پیش ببرد. چه برسد به ارتباط عاطفی که باید جزوء لاینفک آموزش باشد.
ابراهیمی: یکی از موثرترین روش‌های تاثیرگذاری در آموزش کنش رخ در رخ یا استفاده از چینش میز و صندلی در کلاس به صورت خاص مثلا حلقوی است. در کلاس‌های شلوغ به شدت این تکنیک‌ها به حاشیه می‌روند.
جلیل وند: به گفته اطرافیانم، معلم مقتدری هستم. ولی همه اقتدار من نتوانسته است کمک کند که به طور اصولی تدریس کنم. همکاری داشته‌ام که صدای دانش‌آموزانش در طول یک کلاس حدودا دو ساعته در مدرسه می‌پیچیده است.
نیک‌سیرت: معایب کلاس‌های پرجمعیت : 

1- بی‌نظمی و عدم کنترل لازم توسط دبیر 2- فرار دانش‌آموزان از پرسش شفاهی 3- دانش‌آموزان ضعیف، دیر شناخته می‌شوند 4- فرصت آشنایی و صمیمیت بین معلم و دانش‌آموز بسیار کم می‌شود 5- روش تدریس به شیوه پرسش و پاسخ یا بحث و گفت‌وگو کارایی چندانی ندارد زیرا فقط تعداد کمی در کلاس فعال خواهند بود و اکثریت از قلم می‌افتند. 6- آزمون‌های کتبی به دلیل تعداد زیاد خسته‌کننده شده و در نتیجه دبیر مجبور می‌شود تعداد آزمون را کاهش دهد. 7- پرسش شفاهی که برای از بین بردن استرس دانش‌آموزان موثر است، کارایی ندارد. 8- بچه‌های مشکل‌دار به راحتی در انبوه دانش‌آموزان گم می‌شوند و از چشم دبیر دور می‌مانند.


وفایی: کلاس‌های شلوغ، هدف تدریس را از کارایی خود دور می‌کند و حداقل‌ها هم صورت نمی‌گیرد. به همین دلیل معلم را مجبور می‌کند که برخلاف خواسته‌اش از دو روش ناکارآمد انتقال سریع مطالب و شیوه‌های استبدادی کنترل کلاس استفاده کند که باعث تنش کلاسی خواهد شد. با همه این مسایل به خاطر پراکندگی جمعیتی که در این سرزمین وجود دارد، بحث تراکم در بعضی مناطق بسیار حاد و در مناطقی دیگر بسیار ایده‌آل است. به همین دلیل باید تعریف‌های جدا صورت می‌گرفت که متاسفانه با نگاه کمی که در وزارتخانه وجود دارد، دم‌دستی‌ترین راه‌حل برای این مشکل را در نظر گرفته‌اند. البته نباید از مساله کمبود بودجه هم غافل بود.
زال‌بیگی: تراکم دانش‌آموز به ویژه در دوره ابتدایی شرایط بسیار بدی را حاکم خواهد کرد. از جمله عدم توانایی در برقراری رابطه با تک‌تک دانش‌آموزان کلاس، که مانعی در ایجاد روابط عاطفی مثبت با دانش‌آموزان خواهد بود.
جلیل وند: حتما باید این مشکلات به تصمیم‌سازان منتقل شود و احتمالا اگر محدودیت‌های بودجه‌ای اجازه دهد، موثر هم خواهد بود.
امامی: کلاس‌های شلوغ نه‌تنها بار علمی و کیفیت بسیار پایینی دارد بلکه بی‌نظمی‌های به وجود آمده در کلاس باعث می‌شود فرصت نکنیم همه مطالب آماده شده را طبق بودجه‌بندی جلو ببریم. همچنین نمی‌توانیم ارزشیابی درستی از دانش‌آموزان به عمل بیاوریم و همین تعداد زیاد شاگردان باعث می‌شود نتوانیم آنها را گروه‌بندی کنیم و آنها قادر به حل مسایل به اتفاق و همفکری هم نیستند. کلاس خلوت باعث می‌شود آنها را خوب بشناسیم و با دانش‌آموزان ارتباط عاطفی برقرار کنیم.
حسینی: به مشکلات تراکم کلاس‌ها، گرمای هوای برخی استان‌ها و نبود وسایل سردکننده و مشکلات ناشی از آن را هم اضافه کنید. نخستین مشکل ناشی از عدم وسایل سردکننده، بوی نامطبوع تعریق و تنفس افراد حاضر در کلاس و تهویه نامناسب است که فضای بسیار آزاردهنده و طاقت‌فرسایی را به وجود می‌آورد و بسیار سخت است.
زال‌بیگی: تعداد زیاد دانش‌آموزان فرصت ارزشیابی صحیح دانش‌آموزان را از معلم خواهد گرفت و امکان رسیدگی کامل به مشکلات دانش‌آموزان را از بین می‌برد.
وفایی: برای کلاس‌های شلوغ، آزمون کتبی پاسخگو است. اما از جهت دیگر تصحیح اوراق و انتقال نمره بسیار وقت‌گیر است.
میرزا سیدی: بدون شک علاوه بر مواردی که همکاران گفتند، کلاس‌های شلوغ موجب بی‌انگیزگی حتی در مورد دانش‌آموزان درسخوان و باهوش نیز می‌شود. از طرفی زمینه‌ساز خلاف در کلاس بین آن دسته بی‌انگیزه نیز خواهد شد.

آل‌بویه: تراکم زیاد باعث می‌شود معلم نتواند ارتباط عاطفی لازم را به دست بیاورد. مثلا من عادت دارم که وقتی وارد کلاس می‌شوم بعد از سلام، با رفتن به هر نیمکتی از تک‌تک بچه‌ها حالشان را می‌پرسم. از این کار دو هدف دارم، یکی ارتباط با دانش‌آموزان به شکل فردی، دیگر به حالاتشان، گاهی ناراحتی، شادی و سایر حالات عاطفی بچه‌ها پی می‌برم. در واقع تراکم زیاد دانش‌آموزان اولین ضربه را به ارتباط بین معلم و دانش‌آموز می‌زند.

میرزا سیدی: در کلاس‌های پرجمعیت گاهی اوقات معلم ناخواسته ناچار به برخورد کلامی با یکی از عوامل اصلی بی‌نظمی در کلاس می‌شود که این به نوبه خود دانش‌آموز مخاطب را به جبهه‌گیری و در نهایت تحریک دوستان او وادار می‌کند که کار در چنین کلاسی برای معلم مشکل‌تر می‌شود.
ابراهیمی: کلاس استاندارد و ایمن برای معلم و دانش‌آموز باید به یک مطالبه جدی تبدیل شود. بحث بر سر نبود بودجه نیست، بحث بر سر نحوه هزینه بودجه است. دولت روحانی مانند دولت قبل، کاهش بودجه را در بخش خدماتی مانند بهداشت و آموزش دنبال می‌کند. این رویکرد متاسفانه رویکرد غالب در بین صاحبان قدرت است.
زال‌بیگی: افزایش تعداد دانش‌آموز در کلاس فقط در مدارس عادی نیست. پای این قضیه حتی به مدارس استثنایی هم کشیده شده و همه را نیز به کمبود نیرو در دوره ابتدایی به ویژه در گروه‌های استثنایی مرتبط کرده‌اند. همین امر باعث شده فشار زیادی به معلمان شاغل در مدارس استثنایی وارد شود.
زینال‌زاده: در سال‌های اولیه دهه 60 تجربه کلاس‌های ادغامی تا 80 نفر را داشته‌ام که به علت جوانی بسیار بااقتدار در کلاس رفتار می‌کردم که از پس بچه‌ها بربیایم و در عین حال برنامه سنگین درس ریاضی و فیزیک را به انجام برسانم. حالا متوجه شدم که نیم‌ساعت نخست را هم خودم می‌فهمیدم چه می‌گویم هم بچه‌ها، اما نیم‌ساعت دوم فقط خودم می‌فهمیدم چه چیزی درس می‌دهم و بچه‌ها واقعا متوجه نمی‌شدند و نیم‌ساعت آخر نه خودم می‌فهمیدم چه می‌گویم و نه بچه‌ها! طفلک بچه‌ها و بیچاره خودم که وقتی از کلاس بیرون می‌آمدم، انگار از میدان جنگ خارج شده‌ام.
رمضان‌زاده: رویکرد صرفه‌جویی در هزینه و اداره مدارس و پس‌انداز از بودجه ناکافی آموزش‌وپرورش باعث شده بازدهی کلاس‌ها را بالا ببرند و بعضا به بالای 40 نفر برسانند. البته در استان ما هنوز کلاس خالی وجود دارد و حاضر نیستند در مقطع ابتدایی و متوسطه نخست، ساعات زمین مانده بی‌دبیر را به صورت اضافه کار به همکاران بدهند. تا جایی هم که امکان دارد این ساعات را به دوش کادر مدیریتی و اجرایی مدارس گذاشته‌اند. حتی مواردی با بیش از 20 ساعت تدریس موظف در کنار پست اجرایی مدرسه داریم! نیروهای قراردادی ارزان و غیرمتخصص و... بماند. تمام این رویکردها با عملکرد صرفه‌جویی و ذخیره منابع برای تامین بودجه طرح‌هایی مثل رتبه‌بندی و... است. کاش قدری بیندیشند که چاره، جلوگیری از سوءاستفاده‌هاست نه صرفه‌جویی‌ها.
اولیایی: طبق بخشنامه ساماندهی نیروی انسانی، تراکم دانش‌آموزان در نقاط شهری و در سه ساله نخست دوره ابتدایی حداکثر ۳۲ نفر و در سه ساله دوم حداکثر ۳۵ نفر است همچنین در دوره متوسطه اول و دوم تراکم دانش‌آموزان در کلاس درس حداکثر ۳۶ نفر است. با اضافه شدن پایه ششم به دوره ابتدایی، آموزش‌وپرورش با کمبود معلم در این دوره مواجه شد و به دلیل عدم جذب نیروی جدید و بازنشستگی تعدادی از نیروها در هر سال، کمبود معلم در این دوره به شدت احساس می‌شود و می‌بینیم تعداد دانش‌آموز گاهی به 40 نفر هم می‌رسد.
نهضت: معاون یکی از مدارس اطرافم عنوان کرده کلاس اول مدرسه‌شان 38 نفره است. به واقع جای تاسف دارد.
قره‌باغی: کلاس‌های شلوغ، کلاس را دارالتادیب، معلم را مبصر و دانش‌آموز را از علم متنفر می‌کند.
بهشتی‌نیا: ما در منطقه شهریار و اندیشه، کلاس50 نفره داریم و جالب‌تر اینکه مدیر مدرسه به اولیا گفته است دو دانش‌آموز پیدا کنند و بیاورند تا کلاس 50 نفره را به دو کلاس تبدیل کنند! با این اوصاف ، وزیر از عدالت آموزشی صحبت می‌کند.
نیک‌نژاد: رویکرد دولت‌ها و کاربه‌دستان آموزشی دست‌کم بهترین و دم‌دست‌ترین بهانه برای کمبود و جبران بودجه تعدیل نیرو و البته کاهش آن است. تیم وزارتی کنونی برای تعدیل نیرو دورخیز کرده است. این تیم نسبت بودجه و هزینه‌ها را کسری می‌داند که صورت آن بودجه است و مخرجش شمار معلمان. برای افزایش حاصل این تقسیم، به دنبال کاهش مخرج است. در حالی که در کشورهای پیشرو در آموزش، نخستین گام افزایش صورت کسر، سپس آموزش و آمادگی معلم برای به کلاس رفتن، آن هم کلاس‌هایی با تعداد دانش‌آموزان 15 تا 25 نفره است. با توجه به تجربه کشورهای پیشرو در آموزش، فرادستان کشور باید به دنبال افزایش صورت کسر مورد اشاره باشند و به بهانه‌های مختلف از آن فرار نکنند. گرچه به باور من در این میانه و البته تخصیص بودجه درخور، باید مدیریت منابع و نیروی انسانی به‌گونه‌ای اعمال شود که هیچ کودک و نوجوانی از آموزش بازنماند.
اولیایی: موفقیت تحصیلی در کلاس‌های درس با تراکم پایین بیشتر است، البته نسبت دانش‌آموز به معلم در کشورهای مختلف یکسان نیست. استانداردهای برتر جهانی نسبت دانش‌آموز به معلم را در مقطع ابتدایی ۲۲ نفر اعلام کرده است. نسبت معلم به دانش‌آموز در دوره ابتدایی در برخی از کشورها به این ترتیب است: کانادا یک به ۱۷، آلمان یک به ۱۸، فرانسه یک به ۱۹، انگلیس یک به ۲۰، ژاپن یک به ۲۲ . ادغام کلاس‌های درس و تراکم بالای دانش‌آموزان را نمی‌توان به منزله صرفه‌جویی محسوب کرد چراکه تراکم بالا بر کیفیت آموزش تاثیرگذار است و دود این موضوع به چشم دانش‌آموزان می‌رود.
نیک‌نژاد: البته نسبت کل حقوق‌بگیران آموزش‌وپرورش به دانش‌آموزان، یک به 12 و نسبت معلمان به دانش‌آموزان یک به 18 است اما با احتساب 70 درصد شهرنشین در ایران این نسبت در شهرها به یک به بالای 30 خواهد رسید. مسوولان آموزش‌وپرورش در تحلیل‌هایشان، به همان آمار یک به 12 بسنده می‌کنند و در پی افزایش دانش‌آموزان نسبت به معلمند. این در حالی است که در بسیاری از مدرسه‌های ما به شدت کمبود نیروهای ستادی مانند معاون، مشاور، مربی بهداشت، روان شناس و... هم احساس می‌شود.
یاری: در رابطه با بحث، اینجانب بازنشسته ابتدایی هستم. به خاطر می‌آورم در زمان جنگ و بعد از آن چون کلاس‌ها بزرگ بود، تعداد دانش‌آموزان بین ۵۰ تا ۶۵ بود، البته آن موقع معلم بین بچه‌ها و اولیا احترام داشت و شاگردان آن زمان با اکنون قابل مقایسه نبودند، چون تکنولوژی رشد نکرده بود، شاگردان خیلی درس‌خوان بودند، ولی در حال حاضر با این تراکم دانش‌آموزان، به نظر می‌رسد معلم بیشتر نقش مبصر را بازی می‌کند.
بی‌طرف: تراکم یا تراخم ؟ از نظر من که تدریس علوم پایه می‌کنم، تراکم دانش‌آموزان در کلاس‌ها بیشتر به تراخم یا همان زخم درچشم شباهت دارد. همان‌گونه که تراخم باعث کاهش دید و آسیب چشم می‌شود، تراکم در کلاس درس نیز باعث کاهش یادگیری و بی‌نتیجه ماندن آموزش می‌شود. همان طور که می‌دانید در کلاس‌های با تراکم بالای 30 نفر معلم فقط باید کلاس را اداره کند و نظم و انضباط ایجاد کند. معلم بیشتر وقت خود را صرف تکرار مطالب می‌کند زیرا با افزایش تعداد دانش‌آموزان و شلوغی حاصل از این امر یادگیری دچار اشکالات عمده می‌شود و تکرار چندین باره را می‌طلبد. دراین کلاس‌ها مشکلات اخلاقی و درسی دانش‌آموزان تصاعدی افزایش می‌یابد. آنچه دراین افزایش تراکم مورد توجه قرار نمی‌گیرد، کاهش یادگیری است. اگر سیستم معیوب آموزش و پرورش به این روش ادامه دهد تا چندسال آینده باید منتظر این عواقب باشد:

1- افت تحصیلی دانش‌آموزان که سالهاست رخ داده و یکی از دلایل مهم آن همین تراکم کلاس‌هاست2- کاهش کیفیت آموزش درمدارس دولتی وهدایت دانش‌آموزان به مدارس بی کیفیت خصوصی 3- گسترش شیوهای نامناسب کلاسداری ازجمله معلم محوری 4- عدم تربیت مورد انتظار در زمان‌های مقرر سنی به‌خصوص دوره ابتدایی که دوره تادیب وتربیت است. 5- فرسایش نیروی انسانی یا همان معلم که بیشتر نیروی خود را دراین کلاس‌ها صرف مبصری می‌کند. معلمان با آسیب‌های جسمی و روحی بالایی مواجه می‌شوند. 6- از بین رفتن منابع مالی و مادی مدارس به دلیل عدم کنترل کافی روی دانش‌آموزان. حال نمی‌دانم چرا کاربدستان آ وپ به این موارد بی‌توجهی می‌کنند و همچنان تراکم را روی 35 به بالا در نظر می‌گیرند؟ به نظر می‌رسد صرفه‌جویی وزارتخانه جای همه این توضیحات را پر می‌کند.
نیک‌نژاد: بحث کیفیت آموزشی و البته روح و روان و عمر و توان و انرژی معلم و دانش‌آموزانی است که فدای کمبود بودجه و مدیریت ناکارآمد شده‌اند. سیاست راهبردی دولت‌ها کاهش نیروی آموزش‌وپرورش است. در واقع باید گفت مسوولان آموزش‌وپرورش به دنبال استخدام‌های تازه نیستند.
پاک‌ضمیر: یکی از همکاران که در یکی از روستاهای سیستان‌وبلوچستان تدریس می‌کند، می‌گفت شهریورماه برای انجام برخی از کارها به سمت روستای محل کارش می‌رفت، در راه و در کنار انبوهی زباله یک دختر بچه را دیده که بین آشغال‌ها می‌چرخید. ایستاد و دید آن دختر شاگرد سال قبل خودش است که چون مدرسه معلم زن و پایه ششم نداشته است خانواده‌اش نگذاشته اند درس بخواند و از سر فقر به این روزافتاده بود. آن همکار با پیگیری و حمایت مادی و معنوی خود توانست آن دختر بچه را به چرخه آموزش و تحصیل بازگرداند. ولی چند نفر از کودکان بازمانده از تحصیل چنین شانسی دارند؟
رمضان‌زاده: وزیر آموزش‌وپرورش می‌گوید تازمانی که جمعیت یک میلیونی داشته باشیم انتظار معجزه نداشته باشید. باید این جمعیت را به 700 هزار نفر برسانیم. کارشناسان وزارت بدون در نظر گرفتن کیفیت و افزایش جمعیت در آینده سیاست‌ها را پیاده می‌کنند. در ضمن تراکم نیروهای پشتیبانی معضلی است بر گرده فضای آموزشی. نسبت یک به دو نیروی پشتیبانی به آموزشی که با میانگین جهانی بسیار فاصله دارد.
قره‌باغی: در شهرستان‌های استان تهران ساماندهی همکاران وضعیت بسیار عجیبی پیدا کرده است. چون در روستاها تراکم کلاس‌ها خیلی پایین است، در شهر کلاس‌ها خیلی شلوغ شده است و عملا جور مدارس خلوت روستایی را باید همکاران شاغل در شهر بکشند. مسوولان تاکید می‌کنند میانگین کلاس‌ها در منطقه باید به 33 برسد. به قول سعدی:

گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری.
با این تفاسیر باید دید برای این میزان مشکلات تراکم دانش‌آموز و کمبود معلم و آزارهایی که هم دانش‌آموز و هم والدین و هم معلمان می‌بینند، چه سیاست‌هایی از سوی آموزش‌وپرورش در نظر گرفته خواهد شد.

آیا اهمیتی به صدمه غیر قابل جبرانی که به‌خصوص دانش‌آموزان می‌بینند، خواهد داد و این روش را تغییر می‌دهد و برای بهبود کیفیت آموزشی معلمان بیشتری را به کار خواهد گرفت یا نه؟


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

تسلیت گروه سخن معلم به خانم فریبا ایازی روزبهانی و خانواده محترم شمس  گروه اخبار /

« رضا شمس  »پیش کسوت عرصه مطبوعات بروجرد دار فانی را وداع گفت.

رضا شمس سال ها و در زمانی که هنوز مردم منتظر آمدن روزنامه از پایتخت در کنار دکه های روزنامه فروشی می ایستادند؛ دکه‌اش پر رونق تر بود.

وی که روزنامه خوانان و به ویژه نشریات چاپی بروجرد با وی خاطرات فراوانی دارند در میان بدرقه اهالی رسانه در بروجرد به خانه ابدی شتافت.

« گروه سخن معلم » درگذشت « رضا شمس » پیش کسوت مطبوعات بروجرد را به خانم « فریبا ایازی روزبهانی » همکار محترم گروه سخن معلم ، خانواده محترم شمس تسلیت می گوید .

پایان پیام /


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

آسیب شناسی رفتارهای معلمان  یکی از خوانندگان محترم سایت سخن معلم به نام علی در کامنتی در زیر یادداشت من با عنوان " در حاشیه تعطیلی کمیته رسیدگی به معیشت معلمان ..." نوشت :

آقای شیرزاد!!!!!!!/ مطمئنی خودت هستی ؟ /توصیه به مدرسه فروشی!! / توصیه به معلم فروشی !/ توصیه به فانی خواهی ! / توصیه به خود فریبی!!!توصیه به فرا فکنی ! / توصیه به سیاسی کاری !!! / توصیه به افزایش ساعت کار معلمان بعد از افزایش زمان اکرمی!!! / توصیه به ناچار از بد وبدتر بد را انتخاب کردن !! / توصیه به این که به خاطر حقوق دولت را تحت فشار قرار ندهید !!! / توصیه به مقصر دانستن قیمت نفت فقط برای معلم !!! / توصیه در یک کلام من یک سیاسی ام قبل از معلم بودنم !!! / حاشا و کلا بر این تحول سیاسی و سیاسی کاری !!! / یک بام و دو هوا در دو دولت شیرزاد 91 وشیرزاد 94تا چه شود در95الله اعلم  !!!"

با تشکر از علی و دوستان دیگر اینجا باب گفت و گو را با دوستان باز می کنم و از آنها دعوت می کنم نظرات و نقدهای خود را در قالب یادداشت و با نام حقیقی برای سایت سخن معلم بفرستند.

نوشته  علی و اظهار نظر دوستان دیگر نمونه ای از برخوردهای گروهی از معلمان علاقه مند به مسایل صنفی در فضای مجازی است که اسم آن را « برخورد چریکی »  می گذارم.

روش رایج این است که این گونه نوشته ها را جدی نگیریم . اما وقتی دیدم فردی با اسم مستعار ، معلم دل شکسته نوشت : "جگرم را خنک کردی علی آقا بااین جواب عالمانه عاقلانه و کوبنده و متقن که آدم را میخکوب می کند. "

  به احترام این عزیزان خود را موظف به پاسخ گویی دیدم . نخست بگویم من هیچ یک از توصیه های بالا  را در این یادداشت نکرده ام. تنها جمله آخر من که لحن سوالی دارد را شاید بتوان توصیه نامید : " آیا بهتر نیست با وجود اینکه فانی را دوستت نداریم به او کمک کنیم تا سیاست های  پنج گانه را  اجرایی کند ؟ "

با اتکای 18 سال نوشتن یادداشت و گزارش و خبر در حوزه آموزش و پرورش بر این گمانم که رفتار رسانه ای این همکاران کمکی به معلمان در جهت دست یابی به حقوق شان نمی کند.

وجود گرایشی به شدت نومید و پرخاشگر و تندگو در بین جامعه معلمی را یک واقعیت می دانم و البته آن را به همه معلمان تعمیم نمی دهم . این گرایش هم در دفتر مدرسه حضور دارد و هم در تشکل های معلمی نماینده و سخنگو دارد و هم در تجمعات خیابانی حاضر است.

 

این گرایش به سرعت داغ می شود اما با برخورد با مانع یا احساس خطر یخ می کند. این گرایش اهل خواندن و نوشتن نیست ، در هیچ موضوعی عمیق وارد نمی شود. در تبیین مسایل از تئوری توطئه استفاده می کند و جهان برای او عرصه نبرد معلم و ضد معلم است.  در نگاه این بخش از معلمان، تقریبا همه کارمندان دولت ، همه نهادهای حکومتی ، همه رسانه ها ، همه روزنامه نگاران ، همه روشنفکران ، همه احزاب سیاسی و حتی برخی تشکل های معلمی و نیز همه مدیران آموزش و پرورش از وزیر تا مدیر مدرسه، در اتحادی نامقدس علیه معلمان متحد شده اند. این افراد خود را معیار و نماد و سخنگوی جامعه فرهنگیان می دانند.
 
در 18 سال گذشته دائما با این گرایش مواجه بوده ام. در زمستان سال 76 به همت آقای جواهری پور ، مدیرکل وقت آموزش و پرورش شهر تهران جلساتی برای بحث پیرامون مسایل صنفی معلمان در اداره کل آموزش و پرورش خیابان کیوان برگزار شد. در اولین جلسه سه نفر بودیم و قرار شد در جلسه بعد هر کدام دو نفر معلم را با خود به جلسه بیاوریم. تعداد حاضران در جلسه به صورت تصاعدی زیاد شد و نهایتا از دل همین جلسات ، کانون صنفی معلمان و سازمان معلمان متولد شدند. هم در این جلسات مقدماتی و هم بعدا در جلسات هیات موسس کانون، فوران احساسات و درد دل ها و خاطره گویی های همکاران تبدیل به آفت بحث جدی شده بود. هر همکار جدیدی از اول شروع می کرد به بیان درد دلها و خاطرات و ...

جالب اینکه ما قدیمی ها هم با او هم صدا می شدیم. شاید حدود 20 جلسه برگزار شد، اما محتوای اولین جلسه و آخرین جلسه تفاوتی چندانی با هم نداشت.


درد دل ها نهایتا منجر به نگارش نامه ای سرگشاده خطاب به وزیر وقت آقای حسین مظفر  شد ، نگارش آن را به بنده سپردند. من هم با لحنی تند و احساسی همین درد دل ها را در نامه گنجاندم . پیامد نامه حساسیت وزیر و مدیران آموزش و پرورش و برخی نهادها به جلسات ما بود.

بولتن اداره کل که نامه را چاپ کرده بود تعطیل شد. قرار بود اجتماع هزار نفره ای در یکی از تالارهای آموزش و پرورش در بهار 77 تشکیل شود و تولد تشکل صنفی فرهنگیان را اعلام کنیم که برگزار نشد. نهایتا جلسات تعطیل و همه با دلخوری از هم جدا شدیم.

در اینجا قصد تاریخ نگاری ندارم.   آن زمان تصور بنده و برخی دوستان این بود که این دردل ها و فریادهای احساسی، واکنشی طبیعی به سال ها سکوت است و به تدریج جای خود را به گفتمانی منطقی و استدلالی مطابق شان و جایگاه معلم به عنوان قشری باسواد و فرهیخته می دهد.

همین طور هم شده و الان صداهای منطقی از جامعه معلمان بسیار شنیده می شود اما با تاسف می گویم که شکل اعتراض و بیان مطالبات بخشی از جامعه معلمان و فعالان این قشر، در همان نقطه اولیه یعنی شعار و درد دل و ناله و نفرین متوقف مانده است.

تکرار اینکه شغل معلمی خیلی مهم است... معلمان فراموش شده اند... هیچ کس به فکر معلمان نیست...تبعیض علیه معلمان بیداد می کند... و مقایسه حقوق خود با باجناق، جاری ، کارکنان شرکت نفت ،کارکنان مخابرات ، سوپری محل ، لوله کش ،  و حتی رفتگر محل و نان خشکی و سرایدار مدرسه  و ... و فریاد زدن در خیابان که ما معلمان گرسنه ایم ،  هیچ کمکی به بهبود معیشت ما نکرده و فقط منزلت احترام ما را در جامعه کاهش داده است.

این نوع اعتراض صنفی، عملکرا، فاقد عنصر اندیشه و فرهیختگی ،در روش شبه انقلابی و  شعاری است.
 
تندگویی صنفی عده ای از معلمان علاوه بر ایجاد اختلاف بین خود معلمان،  اقشار دیگر را هم علیه فرهنگیان  تحریک می کند. از همه شاکی هستیم و خود را با همه مقایسه می کنیم اما اگر یک کارمند در ستون خوانندگان روزنامه ای ساعت کار و تعطیلی معلمان را با کارمندان مقایسه کندو متلکی به ما بیاندازد ، زمین و زمان را به هم می دوزیم.

تصور می کنیم که همه عالم و آدم دست به دست هم داده اند که علیه معلمان توطئه کنند.

می گوییم چرا روشنفکران از ما حمایت نمی کنند ؟

چرا روزنامه نگاران در باره ما نمی نویسند؟

چرا اولیا از ماپشتیبانی نمی کنند؟

اما نمی پرسیم چرا با همه اقشار ،برخوردی پرخاشگرانه و طلبکارانه داریم؟

چرا به جای طلب حق خود به قشرهای دیگر گیر می دهیم؟

عده ای تصور می کنند درشت ترین حرف ها درست ترین حرف ها است.

عده ای از هرگونه انتقادی به ساحت موجود مقدسی به نام معلم،  واکنش های غیر متناسب و غیر متقارن نشان می دهند. اگر جامعه به معلم احترام می گذارد به خاطر تصوری است که از معلم به عنوان یک انسان خردمند ، آرام و متین و با حوصله و فداکار دارد.

جامعه هرگز به معلم پرخاشگر ، بد زبان ، طلبکار و عصبانی احترام نمی گذارد.

آسیب شناسی رفتارهای معلمان


به فرض ، روزنامه ای کاریکاتوری کشیده که عده ای از معلمان برداشت توهین می کنند. کار بدی کرده باید عذرخواهی کند یا حداقل جواب منطقی معلمان را درج کند. اما چند معلم در مدرسه ای در حضور دانش آموزان و احتمالا برای خودنمایی روزنامه آتش می زنند و عده ای هم عکس آن را در فضای مجازی منتشر می کنند و زیر آن کامنت های تایید آمیز می گذارند. عده ای هم می گویند : "بله روزنامه آتش زدن محکوم است ولی این کار نتیجه رفتار کارتونیستی است که احساسات این دوستان را جریحه دار کرده است."

اصلا متوجه نیستند دوستان که آتش زدن روزنامه توسط معلم چه پیام فاجعه باری به جامعه منتقل می کند. بعد گلایه می کنند که چرا منزلت معلم پایین آمده ؟

برادر و خواهر عزیز تو خودت منزلت معلم را با رفتار و گفتار نامناسب برباد می دهی .
 
عده ای فقط برای یادداشت و کامنتی هورا می کشند که با لحنی احساسی و تند و تعصب آمیز از معلم حمایت کند و  بدبختی های معلم را به صورت اغراق آمیز نشان دهد و آخرسر همه تقصیرات را گردن دولت و حکومت و سیستم  بیندازد. چقدر اطلاعات غلط بدهد مهم نیست. به جای استدلال شعار بدهد مهم نیست.  چنین نوشته هایی با معیارهای روزنامه نگاری بی ارزش و نوعی انشای مدرسه ای  است. اگر در گذشته همه راه ها به رُم ختم می شد، حالا عده ای همه مشکلات مدرسه و آموزش و پرورش و کشور را به معیشت معلم ربط می دهند. با همین حقوق ها هزاران معلم باسواد و فداکار در مدارس داریم. معلم تابع جبر معیشت نیست. اگر بود که رفتار و عملکرد همه مثل هم بود.
   
یک مقاله یا یادداشت یا گزارش  باید فکت و طلاعات صحیح و با ماخذ  داشته باشد و نویسنده برای اثبات نظر خود دلیل بیاورد. پذیرش آنچه از دید ما بدیهی است و نیاز به استدلال ندارد از دید خوانندگان زیادی نیاز به دلیل دارد.در یک متن، شما ممکن است از افراد مختلفی نقل قول بیاورید. ممکن است برای حل یک مساله چندین راه حل از دید افراد مختلف ارائه دهید و استدلال های هر کدام را بنویسید.

نوشته خوب آن نوشته ای است که جانبدارانه و متعصبانه نباشد. یک یادداشت خوب ، یادداشتی است که اطلاعات ما را از موضوع افزایش دهد و جوانب کمتر دیده شده واقعیت را به ما نشان دهد.اگر هم نویسنده از نظریه ای یا عملی یا شخصی دفاع می کند حتما دلیل بیاورد.  ارزش واقعی یک نوشته به اطلاعات درست و استدلال های منطقی آن است.

آسیب شناسی رفتارهای معلمان


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

افکار و اندیشه های صمد بهرنگی  مرحوم صمد بهرنگی از جمله چهره های شاخص و ارزنده ای است که در دوران سیاه و خفقان ستم شاهی به ویژه در دهه های سی و چهل در عرصه ی فرهنگ و ادب و قصه نویسی و نقد و ارزیابی و مبارزه ی فرهنگی با سیاهی ها و ظلم و بی عدالتی طاغوت و استبداد و استعمار، خوش درخشید و نقش به سزایی را ایفاء نمود.

بهرنگی با نام های مستعار گوناگون منجمله « چنگیز مرآتی، صاد.، بهرنگ » پیرامون موضوعات حاد و مهم فرهنگی، ادبی، شعر، سینما، تئاتر و غیره ، مطالب تحقیقی و مدققانه و منتقدانه به رشته ی تحریر درآورد.

« کوراغلو »، « کچل کفترباز » و « ماهی سیاه کوچولوی » او و سایر نوشته ها و تکلمه هایش سراسر، درد و رنج و غصه و محنت و فقر و فاصله و نیز مبارزه با فئودالیته، سرواژی، ماشینیسم افراطی، بهره کشی و لوس و ننربازی و تحمیل اشرافیت را به تصویر کشیده و از دست شعر او و نویسندگان دربار، بی حال و بی عار، خودفروخته ، اشراف زده و آهسته برو، آهسته بیا .... و قرص مسکن و خواب آور و تحمیق توده ها، سخت نالید و پته ی همگی را به روی آب ریخت.

زرخریده ها و تن پروران و دستگاه ظلم و اجحاف پهلوی و ساواک نتوانستند در برابرش مقاومت کنند ، سرانجام با بایکوت وی و بی لطفی به آثار نادرش و دسیسه ای نهایی او را در رود ارس خفه و به شهادت رساندند.

از همه ی اینها بدتر و دردناک تر این که، او را مخرب، ناراحت و کمونیست و ضد مذهب معرفی و آگراندیسمان کردند! و حال آن که چکامه و  مقتل گونه ای از صمد به جا مانده که در رثای حقانیت و مظلومیت و شهادت غریبانه ی امام حسین (ع) به خانه ی قلم کشیده شده و چنان خونبارش از چشم و دل بهرنگی فقید تراویده است.

قهرمان مقاله ی ما، شهید « صمد بهرنگی » در ارزیابی و تحلیل و تفسیر و تاویل مشروطه و قبل و بعد آن به سعی و تلاش پرداخت و از جوزمستفرنگ ها و انقلابی نمایان سر در آخور انگلستان و چوخ بختیاری ها و به اصطلاح بوقلمون صفتان و دیوهای در چهره پری نوشت و به زحمات ستارخان و باقرخان و دو سید بزرگوار سید عبدالله بهبهانی و طباطبایی و ثقة الاسلام و شهادت مظلومانه ی آنان اشاره نمود و از میوه چینان انقلاب و نهضت مشروطه و پس از آن سخت نالید انتقاد نمود.

از نوشته های اوست که « .... باید دانست که محمد علی میرزا از همان ولیعهدی صددرصد آلت دست دولت تزاری روس بود و شاپشال معلم روسی او، او را چون عروسک خیمه شب بازی در دست می چرخاند. » پیرامون عوام فریبی های آن مستبد و جانی بالفطره چنین یاد می کند « ولیعهد با این همه ظلم و فساد کاری سخت تظاهر به دین داری می کرد. روز عاشورای محرم تکیه بر پا می کرد و شب عاشورا پابرهنه به کوچه ها می افتاد و چنان که رسم مردم تبریز است در چهل و یک مسجد شمع روشن می کرد و مرتب کتاب های دینی به چاپ می رساند.»

صمد بهرنگی چگونه مخالف مذهب و به اصطلاح کمونیست بود که نام هشتمین امام معصوم حضرت ثامن الحجج را با ادب و احترام تمام و اخلاص و صداقت ادا می نماید و در بررسی و ارزیابی سیر علم و دین و دانش و حکمت در جهان به دوران شکوفایی علم و تحقیق و اندیشه و فکر اسلام و مسلمانان و تاثیرگذاری به اروپا و رنسانس پرداخته و همه جا افسوس می خورد و از درد به خود می پیچد که چرا چرخه ی علم و ترقی مسلمین متوقف گشت و اروپا گوی سبقت را ربود و حاصل مبارزه با انگیزیسیون و تفتیش عقاید عصر قرون وسطی و اسکولاستیک، استعمار آمریکا و اروپائیان و صهیونیست ها و حزب نازی آلمان و تزاریسم و خاندان رومانف و تزارها و وطن فروشان و روشنفکرنمایان و غرب گرایان و حکومت شاهنشاهی شد!؟

آنچه صمد را آزار می داد و بدان انتقاد می کرد وجود خرافات، طالع بینی، سحر و جادو  در اروپا و در میان مردم و سوزاندن امثال برونو و قتل گالیله و با گیوتین به جان آزادگان و مبارزان و نواندیشان و انقلابیون افتادن بود.

بهرنگی به کتاب ارزشمند تاریخ آزادی فکری و نظرات پیرروسو و دیگران اشاره می نمود و از قول پرفسور آلبرت بایر استاد دانشگاه پاریس می نویسد: « دادگاه تفتیش عقاید ( وابسته به کلیسای رم ) برای اقرار گرفتن از متهمین به شکنجه های مرگ باری دست می زد. آنها را بر ورقه های سیم خاردار می خواباند یا آنها را آن قدر از ارتفاع بلند به زمین ساقط می کرد که از بین بروند... حتی کودکان را وادار به شهادت علیه پدر و مادر خود می کردند.....»

مرحوم بهرنگی از دست ادبیات چی های قلابی و تحریف گر و بی عار و درد، سخت عاصی بود " فلان شاعر که دو سه روزی بیشتر نیست در خط شعر افتاده و هرگز در پیچ و خم چرخ سپهر گردون چنان که افتد و دانی گرفتار نیامده، یک دفعه می بینی که تریاکی از آب درآمده و روز و شبش در میخانه ها می گذرد، که چه ؟ یعنی :

ای جماعت هنر نشناس و عاصی، بدانید و آگاه باشید که من شاعر خیلی روشنفکری هستم و دارم از یاس و حرمان و شکست منفجر می شوم. عرق می خورم و تریاک می کشم که منفجر نشوم. شما باید قدر بی قدر مرا بدانید که قلبم از گل نازک تر است و زود قهر می کنم."

بهرنگی در مورد ادبیات کودکان، کلی حرف دارد و می نویسد:

« دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به تبلیغ و تلقین نصایح خشک و بی برو برگرد، نظافت دست و پا و بدن، اطاعت از پدر و مادر، حرف شنوی از بزرگان ، سر و صدا نکردن در حضور مهمان، سحر خیز باش تا کامروا باشی، بخند تا دنیا به رویت بخندد، دستگیری از بینوایان به سبک و سیاق بنگاه های خیریه و مسائلی از این قبیل که نتیجه ی کلی و نهایی همه ی این ها بی خبر ماندن کودکان از مسائل بزرگ و حاد و حیاتی محیط زندگی است. چرا باید در حالی که برادر بزرگ دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده کودک را در پیله ای از خوشبختی و شادی و امید بی اساس خفه کنیم؟

بچه را باید از عوامل امیدوارکننده ی الکی و سست بنیاد ناامید کرد و بعد امید دگرگونه ای بر پایه ی شناخت واقعیت های اجتماعی و مبارزه با آنها را جای آن امید اولی گذاشت. آیا کودک غیر از یاد گرفتن نظافت و اطاعت از بزرگان و حرف شنوی از آموزگار (کدام آموزگار ؟) و ادب (کدام ادب؟ ادبی که زورمندان و طبقه ی غالب و مرفه حامی و مبلغ آن است؟) چیز دیگری لازم ندارد؟

آیا نباید به کودک بگوییم که در مملکت تو هستند بچه هایی که رنگ گوشت و حتی پنیر را ماه به ماه و سال به سال نمی بینند؟ چرا که عده ی قلیلی دلشان می خواهد همیشه غاز سرخ شده در شراب سر سفره شان باشد.

آیا نباید به کودک بگوییم که بیشتر از نصف مردم جهان گرسنه اند و چرا گرسنه شده اند و راه برانداختن گرسنگی چیست؟ آیا نباید درک علمی و درستی از تاریخ و تحول و تکامل اجتماعات انسانی به کودک بدهیم؟ چرا باید بچه های شسته رفته و بی لک و پیس و بی سر و صدا و مطیع تربیت کنیم؟ چرا می گوییم دروغ گویی بد است؟ چرا می گوییم دزدی بد است؟ چرا می گوییم اطاعت از پدر و مادر پسندیده است؟

چرا نمی آییم ریشه های پیدایش و رواج و رشد دروغگویی و دزدی را برای بچه ها روشن کنیم؟

کودکان را می آموزیم که راستگو باشند در حالی که زمان، زمانی است که چشم راست به چشم چپ دروغ می گوید و برادر از برادر در شک است و اگر راست آن را در دل دارد بر زبان بیاورد، چه بسا که از بعضی درد سرها رهایی نخواهد داشت.

آیا اطاعت از آموزگار و پدر و مادری ناباب و نفس پرست که هدف شان فقط راحت زیستن و هر چه بیشتر بی دردسر روزگار گذراندن و هر چه بیشتر پول در آوردن است، کار پسندیده ای است ؟

چرا دستگیری از بینوایان را تبلیغ می کنیم و هرگز نمی گوییم که چگونه آن یکی بینوا شد و این یکی توانگر که سینه جلو دهد  و سهم بسیار ناچیزی از ثروت خود را به آن بابای بینوا بدهد و منت سرش بگذارد که آری من مردی خیر و نیکوکارم و همیشه از آدم های بیچاره و بدبختی مثل تو دستگیری می کنم، البته این هم محض رضای خداست و الا تو خودت آدم نیستی !

بهرنگی معتقد بود که «.... باید جهان بینی علمی و دقیقی به بچه داد، معیاری به او داد که بتواند مسائل گوناگون اخلاقی و اجتماعی را در شرایط و موقعیت های دگرگون شونده ی دائمی و گوناگون اجتماعی ارزیابی کند....»

در پایان شایسته و بایسته است متذکر این نکته شویم که با عنایت به اشراف و جامعیت تاریخی، فکری و فرهنگی و هنری جناب بهرنگی، دست اندرکاران امور فرهنگی و هنری و ادبی کشور به ویژه آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران، از یادداشت ها و نظرات و پیشنهادات مفید و ارزنده ی آن زنده یاد در منشور مانفیست های راهبردی و به خصوص ادبیات و فرهنگ و تمدن کمال بهره برداری را نموده و از آن باقیات صالحات و میراث ادبی و حتی اجتماعی سیاسی مرحوم صمد بهرنگی، خوشه چیده و نگذارند آن تجربیات که با خون دل و جان وی فراهم و انباشته شده و به یادگار مانده در کنار جسد او در خاک پوسیده گردد.


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در آموزش نوین

بحران چاقی در دانش آموزان و آموزش های لازم خانواده اصلی ترین نهاد اجتماعی و مدرسه ، دومین مکان مهم جهت تربیت و کسب دانش افزایی به کودکان است . در این سنین، سرعت رشد جسمانی کودک آهسته و مداوم بوده و تغییرات بدن به تدریج در کودکان اتفاق می افتد .
در این سنین، در کودکان تغییراتی از نظر ارتقای مهارت‌های عصبی، عضلانی و رشد مهارت‌های شناختی احساسی، عاطفی و اجتماعی به وجود می‌آید ؛ به سبب همین یکنواختی و کندی رشد جسمی، در بسیاری از کودکان تغییراتی در وضعیت اشتها و دریافت غذایی ایجاد می‌شود که برای والدین نگران کننده بوده و باعث ایجاد تنش‌هایی بین آن‌ها با فرزندان شان در زمینه‌ی غذا خوردن می‌گردد ، اما کودکان باید به اندازه نیازشان غذا مصرف کنند.

الزام آن ها به غذا خوردن کار پسندیده ای نیست . دربعضی وقت ها آن ها لجبازی و از خوردن وعده غذا اصلی خود امتناع می کنند.
از آن‌ جایی که کودکان آسیب‌پذیرتر از بزرگسالان هستند، کمبودها و اختلالات تغذیه‌ای می‌تواند موجب کاهش قدرت یادگیری آنان شده و بر میزان انرژی و حافظه‌ی آن‌ها تأثیر منفی بگذارد.

پس نظر به این که تأمین سلامت کودکان به معنای سرمایه‌گذاری در جهت تأمین سلامت جامعه در آینده است، توجه به تغذیه‌ی صحیح و مغذی آن‌ها نیز حائز اهمیت است .

اولین قدم جهت تشخیص این که آیا کودکان مان در وضیت تغذیه‌ی مناسب و سلامت هستند، بررسی وضعیت رشد آن‌ها از طریق اندازه‌گیری قد و وزن است که این کار به وسیله مراکز درمانی و مربیان بهداشت مدارس مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد . پیشرفت رشد کودکان این سنین متفاوت بوده، برخی از آن‌ها به طور ارثی کوتاه قد و بعضی بلند قد و از نظر جسمانی ضعیف هستند .
روند رشد قدی نسبت به سن و وضعیت وزن نسبت به قد در کودکان عامل مهمی در تشخیص سلامت آن‌ها بوده و چنان چه رشد قدی و وزنی کودک با توجه به سن او در محدوده‌ی طبیعی و منطبق با استاندارد نباشد باید مورد توجه قرار گیرد . مصرف کم یا زیاد مواد انرژی‌زا می‌تواند باعث لاغری یا افزایش وزن (چاقی) در کودکان شود. کنترل وزن بدن معیار خوبی جهت تخمین کفایت مصرف مواد غذایی انژی‌زاست که این امر باید توسط پزشک معالج مشخص شود. اما بچه هایی که بیش تر از مواد قندی و نشاسته ای به طور مکرر در دفعات نامنظم و از فست فود ها با سس های پرچرب استفاده می کنند از دیگر دوستان خود چاق تر و راه رفتن و ورزش کردن در حیاط مدرسه برای آن ها مشکل تراست ، به گو شه ای می روند و فقط دیگران را تماشا می کنند ؛  این هشدار جدی است به خانواده ها که باید مواظب سلامتی کودکان شان با شند.
کودکان به جهت رشد و تحکیم استخوان‌ها و دندان‌هایشان به املاح معدنی مثل کلسیم و فسفر نیاز دارند که باید از طریق منابع غذایی گوناگون مثل شیر و فرآورده‌های آن تأمین شود. همچنین برای جذب بهتر کلسیم و نشست آن در استخوان‌ها نیاز به ویتامین ضروری در بدن می باشد که با مصرف غذاهای متفاوت تامین می شود .
برای تأمین رشد و سلامت کودکان باید از تمام گروه‌های اصلی غذایی به میزان کافی، در برنامه‌ی غذایی روزانه‌ی آن‌ها گنجانده شود .

گروه نان و غلات: این گروه شامل مواد غذایی نشاسته‌ای مثل انواع نان، برنج، ماکارونی، رشته و بیسکویت ساده بوده که به عنوان بهترین منبع تأمین انرژی جهت رشد و فعالیت روزانه‌ی کودکان شناخته می‌شوند که باید در مصرف آن زیاده روی نکنیم.
یکی از وعده‌های غذایی مهم که کم‌تر به آن اهمیت داده می‌شود صبحانه است. این وعده‌ی اصلی غذایی، باید حداقل 20 درصد از نیاز انرژی روزانه‌ی کودک را تأمین کرده و حاوی مواد غذایی متنوع و مغذی مثل نان، شیر، پنیر، گردو، تخم‌مرغ، آب میوه‌های تازه و طبیعی و … باشد .

مصرف صبحانه به کودکان کمک می‌کند که در ساعات مدرسه فراگیری بهتری داشته، شاداب و فعال باشند . اما متاسفانه کودکان صبحانه نخورده به مدرسه می آیند و سر کلاس درس با مشکلاتی از قبیل دل درد و کاهش انرژی لازم برای یادگیری مواجه می شوند .
میان وعده‌ها (ساعت 10 صبح، عصرانه) تأثیر مهمی در حفظ سلامت تغذیه‌ای کودکان دارند مشروط بر این که از انواع خوراکی‌ها و مواد غذایی مناسب و مغذی در آن‌ها استفاده شود. هم‌چنین ساعات صرف میان وعده باید به گونه‌ای باشد که کودک اشتهای خود را برای وعده‌ی اصلی از دست ندهد .

اما نکته اصلی این است که تا کنون برنامه ریزی مناسب و کتاب و آموزش خاصی در مدارس از سوی آموزش و پرورش کشور تدارک دیده نشده تا کودکان نسبت به مضرات و فواید بعضی از فرآورده های غذایی آگاه شوند و این یکی از ضعف های نظام تعلیم و تربیت ماست .

البته ارگان های دیگر هم دراین کار دخیل هستند . خوراکی‌ها و مواد غذایی مثل انواع میوه‌های تازه‌ی فصل، سبزی‌های تازه، آب میوه‌های طبیعی، میوه‌های خشک (کشمش، انجیر خشک، آلبالو خشک، توت خشک و…) ، مغزها (گردو، پسته، بادام، فندق، …) بیسکویت ساده یا کیک‌های سادۀ خانگی همراه با شیر، ساندویچ‌های نان و پنیر و گردو، نان و پنیر و گوجه‌فرنگی و خیار، نان و تخم مرغ، گوجه‌فرنگی و … به عنوان میان وعده های مغذی شناخته شده‌اند که نقش مهمی در رشد کودکان دارد . باید سنت های صحیح گذشته را دوباره احیاء کنیم تا فرزندان این مرز وبوم که پدران و مادران آینده این کشور هستند سالم و سلامت باشند و بتوانند به مردم خدمتی والایی ارائه دهند.

بنابراین وظیفه و رسالت والدین و رسانه های اجتماعی ،مدارس ، روزنامه ها ، جراید ، وزارت بهداشت و درمان وآموزش پزشکی است که قدم های مثبت را در جهت اصلاح الگوی مصرف و نوع تغذیه سالم و مغذی رابه مردم آموزش دهند و نظارت دقیق بر کار تولید کنندگان و کیفیت مواد غذایی جامعه داشته باشند تا ضمن جلوگیری از چاقی و اضافه وزن کودکان و کنترل انواع بیماری ها هزینه های گزاف درمان را به حداقل برساند.
تنقلات و خوراکی‌هایی مثل انواع شکلات‌ها، بیسکویت‌های شکلاتی و کرم‌دار، شیرینی‌های خشک و تر، چیپس، پفک، نوشابه‌های گازدار، آب میوه‌های صنعتی و ... و یا ساندویچ‌هایی که در سوپر مارکت هابه فروش می‌رسند دارای انرژی بالا و کیفیت مواد مغذی پایین هستند. مصرف آن‌ها در میان وعده‌ها نه تنها نیازهای تغذیه کودکان را تأمین نمی‌کند بلکه اشتهای آن‌ها را جهت صرف وعده‌های اصلی از بین می‌برد .
امروزه چاقی یک مشکل عمده‌ی سلامت عمومی در سراسر جهان است و در طی چهار دوره‌ی زندگی نوزادی، کودکی، نوجوانی و بزرگسالی ایجاد می‌شود. امروزه شیوع چاقی کودکان درحال افزایش است ، بهترین سن برای پیش‌گیری از تبدیل اضافه وزن کودکی به چاقی بزرگسالی در طول سنین دبستان است ، این مشکل در کودکان می‌تواند به علت افراط در مصرف تنقلات پر انرژی و غیرمغذی مثل انواع شکلات و شیرینی‌های شکلاتی و خامه‌دار و غذاهای سرخ کرده و فلافل ، انواع سس های پر چرب و زیاده روی در مصرف غذاهای چرب و پر انرژی و استفاده کودکان از فست فودها و سس های پر چرب و کم تحرکی و عدم فعالیت بدنی ایجاد می شود که چاقی و داشتن اضافه وزن سلامت کودکان را مورد تهدید قرار می دهد .

باید کودکان را به خوردن میان وعده‌های کم انرژی تشویق کنیم و آن ها باید بدانند که بیشتر از میوه ها وسبزی جات و غذای سبک و کم انرژی مصرف کنند.

کودکان به جای استفاده از وسایل نقلیه عمومی و شخصی بیشتر پیاده روی و فوتبال بازی کنند و به جای تماشای تلویزیون در ساعت های طولانی و بازی های رایانه ای و کم تحرک بیشتر ورزش کنند .

چاقی و اضافه وزن سبب ناراحتی های قلبی و دیابت و دیگر بیماری ها در سنین کودکان 6 تا 12 ساله می شود که برای خانواده ها مشکل بزرگی محسوب می شود . بعضی وقت ها خود خانواده ها با اصرار ، کودکان را وادار به خوردن غذا و میان وعده ها می کنند در صورتی که کودک تمایلی به خوردن غذا ندارد که این کار هم صحیح نیست ، چون باید زمانی غذا مصرف کنیم که بدن ما نیاز و گرسنگی را احساس کنیم ؛ چون بزرگان دینی ما گفته اند خود را مداوا کنید چرا که خداوند هیچ دردی را فرو نفرستاده مگر آن که برای آن درمانی نازل کرده است .

پس باید از خوراکی هایی که مانند سوسیس و کالباس و غذاهای آماده که سلامتی کودکان مان را به خطر و باعث چاقی می شوند تا حد امکان پرهیز کنیم.

در خاتمه ، فرزندان صالح و پر انرژی گلی از گل های بهشت هستند که باید سالم و سلامت باشند .

ان شاء الله


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دانش آموز

سمنان / انتقاد از اداره کل آموزش و پرورش سمنان

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور