صدای معلم:
ولی بر اساس این سنجه هایی که تعریف کرده و بر اساس چیزی که بیرون آمده است آن فاقد رتبه عملا فاقد موضوعیت است و از موضوعیت می افتد ؟
عابدینی:
نه، ایشان دارد کار معلمی اش را انجام می دهد اما نمی تواند درجه دریافت کند. حالا یک فرصت دوباره به او داده می شود که شما بروید تلاش کنید از صفر یا یک یا هر چه که هست و شما از این سطح می خواهید بالاتر بروید ؛ اگر شما تلاش کردید می توانید یک رتبه از چیزی که الان هستید بالاتر قرار بگیرید، یک پله بالاتر قرار بگیرید.
صدای معلم:
فرض کنید معلمان احکام رتبه بندی شان صادر شده است . به فرض در این احکام امتیاز شایستگی های عمومی طبق آن جدولی که داده اند رتبه خوبی آورده، در امتیاز شایستگی تخصصی رتبه خوبی آورده ، در سطح دانشیار هم امتیاز قابل قبولی کسب کرده است اما امتیاز شایستگی حرفه ای کم آورده ولی امتیاز شایستگی تجربه اش قابل قبول بوده اما در آخر برای او « فاقد رتبه » زده اند.
آیا در سیستمی که شما قبلا طراحی کرده بودید ؛ چنین چیزی آمده است ؟
آیا به لحاظ منطقی این امر امکان پذیر است ؟
بر اساس چه مکانیسمی مثلا طرف شایستگی عمومی اش قابل قبول باشد تخصص اش باشد تجربه اش را داشته باشد فقط حرفه ای را نداشته باشد و فاقد رتبه اعلام شود ؛ آیا اصلا چنین چیزی امکان دارد؟
عابدینی:
یکی از اشتباهات اساسی همین مطلبی است که شما فرمودید. آن رتبه بندی اصلی که ما طراحی کردیم صلاحیت های عمومی معنایی ندارد. در حقیقت شرایط عمومی یک سری ویژگی هایی دارد ....
صدای معلم:
منظور شما این است که که آن ویژگی ها در موقع استخدام مستخدم احراز شده است و نیازی به سنجش دوباره ندارد ؟
عابدینی:
بله .الآن دوباره بحث گزینش و حراست مطرح شده است !
ما که نمی خواهیم دوباره اینها را استخدام کنیم !
این معلم استخدام است. تنها چیزی که باید ارزیابی بشود صلاحیت حرفه ای و معلمی است یعنی توانایی انجام وظایف معلم برای انتقال مفاهیم ، برای تربیت برای رشد ارتقای دانش آموزان.
در مورد بقیه آیتم ها هم خودشان را به زحمت می اندازند و هیچ ربطی به بحث رتبه بندی هم ندارد.
همه معلمان اینها را داشته اند که استخدام شده اند. به همین دلیل اصلا آن شاخص ها موضوعیت ندارد ولی باید در مجموع افراد امتیازاتشان را به عنوان رتبه کسب کنند. مثلا اگر قرار است رتبه دوم شصت امتیاز کسب کرده باشد این گونه نیست که یک بخشی را امتیاز آورده باشند و یک بخشی را نیاورده باشند ،حائز رتبه باشند اگر فاقد رتبه باشند باید همه گزینه ها را اشراف داشته باشند یا در سنجش امتیاز آورده باشند که بشود به او رتبه داد.
( کارگروه تخصصی « سازمان نظام معلمی » در شورای عالی آموزش و پرورش - وزارت دانش آشتیانی )
صدای معلم:
شما فرموده بودید اگر مشخص نشود که دنبال چه اصول و سیاستی هستیم و چه رویکرد مشخصی داریم نمیتوانیم به نتیجه صحیح و اهداف قصد شده خود برسیم.
شما فکر می کنید اصول و سیاستی که الآن وزارت آموزش و پرورش دارد دنبال می کند بر چه رویکردی بنا شده است ؟
عابدینی:
چیزی که من متوجه می شوم این است که فقط یک کاری را انجام بدهیم ، یک اعتبار و یا پولی که اختصاص پیدا کرده بین معلمان توزیع کنیم.
من غیر از این رویکرد خاصی را حاکم بر مجموعه نمی بینم.
رتبه بندی یک فلسفه عالی و بلندی داشت این که منجر به کیفیت شود، منجر به رقابت بشود، منجر به ارتقاء سطح معلمان شود و...
صدای معلم:
البته رقابت توام با رضایت . درست است؟
عابدینی:
دقیقا همین طور است. بتواند تمایز ایجاد کند بین معلمی که به هر دلیلی توانایی لازم را ندارد با یک معلمی که واقعا تلاش می کند و شب و روزش را می گذارد ...اینها واقعیاتی هستند که باید به آن پرداخت و آن ها را مورد سنجش قرار داد .
صدای معلم:
منظور این است که رتبه بندی در نهایت دوغ را از دوشاب در این نظام آموزشی تشخیص بدهد ؟
عابدینی:
آفرین !
بین معلم توانمند، واجد شرایط ،آدم با انگیزه و بین معلمی که ممکن است به هر دلیلی به همه چیز می پردازد غیر از تعلیم و تربیت بتواند تفکیک ایجاد کند .
الآن آیا واقعا این شرایط را ایجاد کرده است. ؟
در واقع کسی که رتبه گرفته بالاخره پنجاه شصت درصد معلمان تایید کنند که این رتبه واقعا حق ایشان بوده است و ایشان حائز رتبه پنجم بوده یا چهارم بوده است. بهترین معلم است ، انگیزه اش را دارد ، صلاحیتش را دارد. ولی الآن متاسفانه هیچ کدام از اینها در این قضیه معنی پیدا نمی کند.
( نزدیک به 40 نفر در « کارگروه سازمان نظام معلمی » ( 1 ) عضویت داشته و در بیش از 10 نشست طولانی شرکت کردند و طرح نهایی آن را مصوب کردند اما تاکنون قانون نشده است . قرار بود مجری قانون رتبه بندی معلمان همین سازمان نظام معلمی باشد .
از میان آن همه تنها فرد و رسانه ای که از آن زمان تاکنون پی گیر جدی موضوع « سازمان نظام معلمی » بوده ، « صدای معلم » و مدیر این رسانه بوده است )
صدای معلم:
شما فرموده بودید ما در آن نظام اصلی، ساختار اجرایی و سازمان مستقلی برای اجرای رتبهبندی تعریف کردیم؛ از مدرسه به عنوان کانون مرکزی ارزیابیهای اولیه تا هیات ممیزه استان، به عنوان سازمان مستقل تصمیمگیری پیشبینی شد تا مجریان آموزشهای لازم را درباره این نظام فراگیرند و با توان کارشناسی و راهبردی بالا تصمیم بگیرند.
آیا از نظر شما اساسا این ساختار طراحی شده است؟ آیا این سازمان مستقل است ؟
( نخستین پیش نویس سازمان نظام معلمی در جلسه 764 شورای عالی آموزش و پرورش مورخ 3/ 2 / 87 به تایید و تصویب کارگروه ویژه مرکب از نمایندگان معاونت ها ،کارشناسان و صاحب نظران رسید اما به دلایلی مسکوت ماند .
پیش نویس اولیه در ده جلسه عادی و دو جلسه فوق العاده مورد بحث و بررسی قرار گرفت .
« احمد عابدینی » معاون وقت شورای عالی آموزش و پرورش و مسئول کار گروه سازمان نظام معلمی در گفت و گو با صدای معلم ضمن تشکر از حس مسئولیت شناسی و حضور موثر و مستمر اعضای این کارگروه آن را فعال ترین و پویاترین کار گروه در میان کارگروه های هفت گانه برشمرد . این جا )
عابدینی:
به هیچ وجه !
شما اشاره خیلی دقیق و خوبی داشتید. شاید الآن به دلیل این که چون دوستان یک مقدار گرمند متوجه اشکالی اساسی نمی شوند.
شما اگر به یک کارشناس در یک مجموعه اسناد در کنار ده تا وظیفه ای که دارد بیایید وظیفه سنجش صلاحیت رتبه بندی بدهید یعنی بزرگترین خطای راهبردی را انجام دادید. نه به آن وظایف قبلی اش می رسد نه به این وظیفه.
ما گفتیم باید مستقلا یک کارشناس و مجموعه ای که برای این موضوع تربیت می شوند و مستقر می شوند ؛ آماده شود، کارشان ارزیابی باشد ؛ کارشان سنجش باشد و به هیچ کار دیگری نپردازند.
فقط روی بحث رتبه بندی ، آموزش معلمان، اطلاع رسانی شان، توجیه شان و چیزهایی از این دست متمرکز شوند .
بدانند کارش همین است .
یک مثالی بزنم. یک ساختمان قدیمی فرسوده داریم . دارد می ریزد و شروع می کند به بلند مرتبه سازی روی همین ساختمان قدیمی فرسوده. اتفاقی که می افتد هم ساختمان قدیمی تخریب می شود هم چیزی که جدیدا روی آن ساخته شده است.
الآن رتبه بندی چنین حالتی پیدا می کند. آن فرد و یا مجموعه نه می تواند وظیفه قبلی اش را انجام بدهد نه وظیفه جدیدشان که بر اساس رتبه بندی است.
متاسفانه هیچ کدام اتفاق نمی افتد.
ادامه دارد
مصاحبه گر : علی پورسلیمان
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
( 1 )
اعضای کارگروه سازمان نظام معلمی :
1- فریدون واسعی - مدیرکل دفتر حقوقی و حمایت قضایی کارکنان
2- اسفندیار چهاربند - رئیس مرکز برنامهریزی و منابع انسانی آموزش و پرورش
3- سعیدی - رئیس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و فن آوری اطلاعات
4- حسین فرزانه – معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش
5- هاشم مسعودی - معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی
6- مرضیه گرد - معاون سازمان مدارس غیردولتی و مشارکت های مردمی و خانواده
7- دکتر عظمتی
8- پورکمالی - رئیس دانشگاه تربیت دبیرشهید رجایی
9- دکتر محمود مهرمحمدی- سرپرست دانشگاه فرهنگیان
10 - مهندس اسماعیلی - مدیر هنرستان ماندگار صنعتی تهران
11- خانم دکتر رضایی - نماینده پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش
12- علیرضا هاشمی سنجانی - سازمان معلمان ایران
13- عادل عبدی - مشاور وزیر در امور تشکل ها
14 – رفیعی - مسئول پیگیری دفتر وزیر
15- مجتبی زینی وند - مدیر کل دفتر وزراتی
16- دکتر شامانی - صاحب نظر ( رشته حقوق )
17- مهندس قربان خانی- ریاست سازمان نظام مهندسی استان تهران
18- دکتر آدابی
19- محمد شریفی مقدم (قائم مقام سازمان) ریاست سازمان نظام پرستاری
20- دکتر علیرضا زالی
21- دکتر علی اصغر پیوندی
22- دکتر سجادی ( مدیرکل حوزه ریاست) - ریاست سازمان نظام پزشکی کل کشور
23- موسوی
24- دکتر سید حسن الحسینی - دبیرانجمن اسلامی معلمان ایران
25- دکتر عباس پور - مدیرامور شوراهای وزارت آموزش و پرورش
26- فرج کمیجانی - دبیرکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
27 – علی محمد مصلحی - صاحب نظر
28- یزدان پناه - مدیر کل آموزش و پرورش عشایر وزارت آموزش و پرورش
29 - مهناز احمدی - مدیر کل دفتر امور زنان
30 - علیرضا جدایی - رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش
31- مددی- مشاور وزیر
32 - علی شکوهی - تحلیل گر
33- سلیمی جهرمی - مشاور وزیر (مرکز نیروی انسانی)
34- علی پورسلیمان - صاحب امتیاز و مدیر مسئول سایت صدای معلم
35 - مهدوی - مشاور عالی وزیر
36 – دکتر عبدالرسول عمادی - رئیس مرکز سنجش
37 - احسان اورنگیان - معاون مدیر بالندگی دانشگاه فرهنگیان
38- محمد روزبهانی- مدیر مسئول سایت فانوس
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چیزی که من متوجه می شوم این است که فقط یک کاری را انجام بدهیم ، یک اعتبار و یا پولی که اختصاص پیدا کرده بین معلمان توزیع کنیم.
من غیر از این رویکرد خاصی را حاکم بر مجموعه نمی بینم.
تنها هدف همین است. خواستند بنا به بهانه ای افزایش حقوق بدهند اما نفهمیدند و ندانستند چگونه؟ پس قدری پیچیده کردند که همه نفهمند اما خودشان بیشتر از مشمولین طرح نفهمیدند. واقعا عجب سازمان بی عُرضه ای! آدم حالش به هم
می خورد از این همه هیچ در هیچی.
مدیران آنقدر بی کفایت هستند و از اصول علمی مدیریت تهی اند که همیشه برای بودجه اختصاص یافته دست به اکتشاف احمقانه ای
می زنند . متاسفم که جزئی از این
مجموعه علیل هستم.
رتبه بندی یک فلسفه عالی و بلندی داشت این که منجر به کیفیت شود، منجر به رقابت بشود، منجر به ارتقاء سطح معلمان شود.
نظام آموزشی فلسفه عالی تعلیم و تربیت را اسیر و برده طرح رتبه بندی کرد. در واقع بی خاصیت کردن معلم و آموزش با این طرح سرعت نجومی گرفت. کو اعتبار معلم و کلاس درس و جایگاه رفیع مدرسه؟ حتی از آموزش مجازی هم نتوانست بهره مناسب ببرد و آن را نیز قربانی بی کفایتی مدیران و نظام آموزشی خود کرد.
تخریب پشت تخریب. نتیجه : پیچیدگی روزافزون در جهت خنثی سازی امر آموزش.
طرح رتبه بندی نیز همانند سند تحول بنیادین، تلاش مذبوحانه ای بود در جهت بی کفایتی بیشتر.
رتبه بندی ... و ... و آلوده بودن به جهل و گم کردن اهداف و ...
دستیابی به کیفیت بیشتر صرفاً از طریق افزایش پول نیست و ... .
انسانهای توانمند شبیه هم نیستند که کلمه هیچ انسان توانمندی بکار رود و ......
برای ایجاد کیفیت باید خوب هزینه کرد ولی هزینه فقط پول نیست، یکی از هزینه های آن می تواند خروج توهّم در جذب نیرو در آموزش و پرورش و قوانین استخدامی مربوط به آن باشد.
سختگیری خوب است ولی به شرط اینکه آلوده به توهّم نباشد و از معیارهای عرفی و قانونی آلوده به توهّم مبرّا باشد.
رتبه بندی می تواند کیفیت ایجاد کند، ایراد در وجود و بقای توهّم در قوانین استخدامی کشور و آموزش و پرورش و معیارهای رتبه بندی و غفلت زدگی در آن و سند تحوّل بنیادین است.
یکی از مصادیق خوخواهی ها ... و پر کردن جیب خودخواه در اهداف و اجرا است چه آن اهداف غفلت زده باشند و چه نباشند.
ارزیابها خود مستحق ارزیابی هستند.
این مثل این می ماند که بگویند تفاوت میان عثمان و سلمان یک خطای جزیی است.
در ضمن اگر هدف مشخّص شدن عیار است، خیلی از عیارها سالهاست که مشخّص شده اند، که لعنت خداوند بر آنهایی باشد که اولاً عیار شناس نیستند و در جایگاه غصب عیار شناسی نشسته اند ثانیاً عیار شناس هستند ولی در برابر قوانین بد سکوت می کنند ثالثاً قوانین ناقص، معیوب و بد می نویسند و مادر فتنه ستمگری در جذب نیرو هستند رابعاً در مقام قضاوت، خود را ملزم به جبران قضاوتهای بد پیشین و فعلی خود نمی دانند خامساً .... سادساً بدکاران و بد اندیشان را حمایت می کنند سابعاً تا سادساً را تأیید می کنند ثامناً تا سابعاً خشنود و راضیند
نیکوکار از کار نیک، بهتر و بدکار از کار بد، بدتر است. (نهج الفصاحه و نهج البلاغه)
الآن رتبه بندی چنین حالتی پیدا می کند. آن فرد و یا مجموعه نه می تواند وظیفه قبلی اش را انجام بدهد نه وظیفه جدیدشان که بر اساس رتبه بندی است.
متاسفانه هیچ کدام اتفاق نمی افتد.
***************************************
الحق القدیم لایبطله شیء علی الخصوص در جذب نیرو
و اون اینه
کشش بده تا به کمترین مقدار راضی بشن
رویکردی بسیار حساب شده و دقیق