صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

بدون شرح !

بازی پرسپولیس و استقلال و جایگاه مدرسه و نقش معلمان

بازی پرسپولیس و استقلال و جایگاه مدرسه و نقش معلمان

بازی پرسپولیس و استقلال و جایگاه مدرسه و نقش معلمان

بازی پرسپولیس و استقلال و جایگاه مدرسه و نقش معلمان

.

.

.

بازی پرسپولیس و استقلال و جایگاه مدرسه و نقش معلمان

.

.

.

بازی پرسپولیس و استقلال و جایگاه مدرسه و نقش معلمان

بازی پرسپولیس و استقلال و جایگاه مدرسه و نقش معلمان

بازی پرسپولیس و استقلال و جایگاه مدرسه و نقش معلمان

بازی پرسپولیس و استقلال و جایگاه مدرسه و نقش معلمان

پایان داستان/

یکی از چالش های بزرگ کشور نقد بی طرفانه و سازنده است/ مگر اختیارات یک رییس جمهور در کشور چه میزان است که بعد از اتمام دوره اش تمام معضلات و مشکلات کشور را به گردن یک نفر می اندازند/ موقع بروز مشکلات و معضلات و تخلفات نهادهای نظارتی مشغول چه کاری بودند که در 8 سال دولت قبلی این همه معضلات و اختلاس روی داده است /مگر وظیفه نهادهای نظارتی پیشگیری از وقوع تخلف نیست/ تمام مشکلات اموزش و پرورش را به گردن آقای فانی انداخته اند/ در یک نظام پارلمانی مشکلات نمی تواند ناشی از فرد باشد/ این دیدگاه که یک نفر مقصر تمامی مشکلات یک کشور قلمداد کنیم یک دیدگاه کاملا پوپولیستی است

منتشرشده در یادداشت

افزایش حقوق معلمان و افزایش 67 درصدی حقوق فرهنگیان  از مغالطات بطحایی تا شیفتگی سعید شهسوارزاده

مقدمه:

هر کس با جناب شهسوارزاده آشنایی داشته باشد، تواضع را خصوصیت بارزی در ایشان می یابد.بزرگواری، ادب و حسن ظن ایشان ستودنی است. این را گفتم تا بیان کنم نوشته زیر تنها نقد سخنان ایشان است و نه خدای ناکرده شخصیت ایشان که در این صورت نه اخلاقی است و نه شرعی. البته این نقد، خالی از هرگونه تعارف است و این نباید باعث رنجش جناب شهسوارزاده عزیز شود.

یکم ) لب مطلب جناب شهسوارزاده این است که نهضت در یادداشت خود، دچار یک اشتباه ساده محاسباتی شده است و این اشتباه او را به نتیجه گیری های اشتباه دیگری انداخته است. در ادامه به بررسی این مدعا خواهیم پرداخت. فعلا از ابتدای یادداشت ایشان شروع می کنیم.

 

دوم ) اولین مدعای ایشان این  است که منابع یادداشت نهضت نیامده است و این باعث به تکلف افتادن خواننده می شود؛ در مقاله ی تحلیلی باید منابع ذکر شود.

پاسخ این مدعا البته روشن است.در روزنامه ها معمولا رسم نیست که منابع را بیاورند.این البته غیر از مقالات علمی ، پژوهشی است که در مجلات تخصصی آورده می شودند و ذکر منابع و مآخذ در آن، لازم و ضروری است.خواستم بگویم یادداشت من چیزی خلاف عرف روزنامه ها نبوده است. متاسفانه جناب شهسوارزاده، متن منابع را نیز در یادداشت خود، آورده اند، که آوردن شان حشو و زائد بوده است و فقط متن یادداشت را طولانی کرده است.

 

سوم) چنان که گفتم کل مدعای جناب شهسوارزاده بعد از آوردن آن مقدمه مبسوط و البته غیر لازم، این است که نهضت اشتباه محاسباتی داشته است .این ایراد وارد نیست. به مقدمات زیر توجه کنید:

الف) میزان افزایش حقوق در زمان علی اصغر فانی از قرار زیر بوده است: سال 93، 20 درصد، سال 94، 14 درصد، سال 94، 18 درصد ناشی از رتبه بندی. این دقیقا آمار و ارقامی است که محمد بطحایی در گفت و گوی اسفند ماهش با صدای معلم، که جناب سعید شهسوارزاده عضو شورای نویسندگان آن است، بیان داشته است .این دقیقا همان روشی است که جناب محمد بطحایی برای نقد حاجی بابایی استفاده می کند. یعنی او برای رد این مدعای حاجی بابایی که در زمان وی هر سال 34 درصد به حقوق معلمان اضافه شده است، دقیقا از همین روش جمع اعداد استفاده می کند؛ یعنی میزان درصد رشد حقوق در هر سال را بیان می کند، آن ها را جمع می کند و تقسیم بر عدد 4 می کند و نتیجه می گیرد که ادعای حاجی بابایی کذب است.

متن این گفت و گو در صدای معلم موجود است جالب این که جناب سعید شهسوارزاده هم خود در این گفت و گو حضور دارند..خوب اگر این شیوه ی محاسباتی اشتباه است، چرا جناب شهسوارزاده به بطحایی ایراد نمی گیرند؟ چرا مقاله ای نمی نویسند و این اشتباه ساده محاسباتی را به معاون وزیر که مغز متفکر مالی وزارت خانه است بیان نمی کند؟

ایشان که در این گفت و گوی بودند، چرا شیوه درست را بیان نمی کنند؟ آیا این غیر از شیفتگی ایشان است که هر چه را که منصبین فانی و خود فانی بیان می کنند زیبا می بیند؟ جالب این که خود جناب شهسوار زاده در این گفت و گو بوده اند و برای رد مدعای حاج بابایی، از روش جمع اعداد استفاده کرده اند! خواندن این گفت و گو را به خود ایشان و سایر خوانندگان محترم توصیه می کنم.

ب) خوب بیاییم میزان دستمزد حقوق را بر شیوه جناب شهسوار زاده، که البته شیوه درستی است محاسبه کنیم:

سال 93 افزایش 20 درصد یعنی 2/1، سال 94 معادل 14/1 و سال 94 معادل 81/1 ناشی از افزایش رتبه بندی.ضرب این سه عدد می شود 4/61. حال بیاییم میزان افزایش دستمزد را در دو سال آخر حاجی بابایی حساب کنیم:سال 91، 25 درصد یعنی 25/1 و سال 92، 30 درصد یعنی 1.3.ضرب این دو عدد یعنی 5/62.یعنی بدون اجرای رتبه بندی و در اوج تحریم ها، میزان افزایش حقوق در زمان حاجی بابایی، بیشتر بوده  است

توجه داریم که در آن زمان، هنوز طرح رتبه بندی انجام نشده بود و مجلس با اجرای آن محالفت کرده بود. این بدین معنی است که  در دو سال آخر حاجی بابایی، بدون اجرای رتبه بندی، حداقل 62 درصد افزایش داشته ایم. حال این چه فخری است که جناب فانی، بعد از بیش از دو سال و  بعد از اجرای معوج و نادرست رتبه بندی، به افزایش 61 درصدی خود می فروشند و آن را نشانه موفقیت خود می شمارد؟ این رقم که کمتر از دوسالِ آخر زمان وزیر قبلی است؟»

اما مغالطه بزرگ کجاست؟ مغالطه بزرگ این جا است که فانی و بطحایی و شیفتگانشان برای نقد حاجی بابایی، از روش جمع اعداد استفاده می کنند، و برای بزرگ جلوه دادن کار خودشان از ضرب استفاده می کنند و این مصداق بارز مغالطه آماری است که خود فریب و نیرنگ است.  فانی در گفت و گویش در اسفند ماه سال گذشته با روزنامه ایران، از افزایش 73 درصدی حقوق سخن می گوید و آن را کاری سترگ و بزرگ می داند که فقط خودش موفق شده است آن را انجام بدهد!!!!

چنان که نشان دادیم، اگر روش محاسبه را روش جناب شهسوارزاده قرار دهیم، باید میزان افزایش دستمزد در دورات وزرای دیگر هم، همین روش بدانیم و چنان که نشان دادیم، میزان افزایش دستمزد حداقل در دو سال آخر حاجی بابایی بیشتر از زمان فانی بوده است. به بیان دیگر، اگر در شیوه محاسبه از دو فرمول استفاده کنیم، قیاس مع الفارق است و وجه شبهی برای مقایسه نیست و مغالطه آماری رخ می دهد؛ همان کاری که متاسفانه فانی و بطحایی،   عمدا و یا سهوا، به آن گرفتار شده اند.

 

چهارم ) بارها گفته ام باز نیز می گویم، متاسفانه وزارت آموزش و پرورش پاشنه آشیل دولت است. اگر واقعا خیرخواه و هوادار این دولت هستیم، به جای ماله کشی و توجیه کردن خراب کاری های فانی و بطحایی، به نقد آنان بپردازیم که این گونه، حق و صواب نزیک تر است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه بازنشستگان /

تجمع معلمان بازنشسته در مقابل مجلس شورای اسلامی

فرهنگیان بازنشسته در ادامه تجمعات سال پیش امروز دوشنبه در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع نمودند .

آنان بارها خواهان همسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلان در درون آموزش و پرورش و نیز با سایر دستگاه گردیده اند .

فرهنگیان بازنشسته همچنین خواهان اجرای کامل مفاد قانون مدیریت خدمات کشوری مانند ماده 125 شدند .

پایان پیام /

منتشرشده در بازنشستگان

تشریح خرگوش زنده در همدان  گروه اخبار/

ماجرای تشریح خرگوش در یکی از دبیرستان‌های همدان تبدیل به مسئله‌ای برای موج‌سواری یک مدیر باهوش شد.

داستان به نظر ساده آغاز می‌شود، مدیرکل حفاظت از محیط زیست استان همدان خبری عجیب می‌دهد و پس از آن خواستار برخورد با متخلفان می‌شود.

خبر این است: «با دبیر دبیرستانی که اقدام به تشریح خرگوش زنده در کلاس درس کرده برخورد قانونی می‌شود.»

ابتدا صحبت از معلم دبیرستان است که باید با او برخورد قانونی شود، حالا از مدیرکل آموزش و پرورش می‌خواهد که برخورد در خور را با مدیر و معلم خاطی داشته باشد!

شهرت این خرگوش خبرساز که در ادعای اولیه به صورت زنده تشریح می‌شود، کم‎کم بُعد ملی پیدا می‌کند، هنرمندان سینما در مقابل سازمان حفاظت محیط زیست اجتماع می‌کنند تا به این اقدام هم اعتراض کنند!

مسئله پیچیده‌تر می‌شود، خبر بعدی از تعلیق معلم خبر می‌دهد، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان همدان از مدیرکل آموزش و پرورش این استان می‌خواهد که مدیر مدرسه را عزل کند تا دیگر شاهد این رفتارهای خلاف عرف در مدارس نباشیم.

ابعاد این قضیه و محکوم کردن معلم و مدیر همچنان ادامه می‌یابد تا به یک‌بار شرایط تغییر کرده و لحن مدیرکل حفاظت از محیط زیست این استان تغییر می‎کند، این بار او می‌گوید «به نظر می‌رسد که این اتفاق، مسئله خلاف عرف نیست و باید اعلام شود که هنجار آموزشی ما است، البته باید این سازوکار تغییر کند».

بعد از مدتی مشخص می‌‌شود که مدیر مدرسه تعلیق نشده و خودخواسته، سر کار نمی‌آید و در انتها نیز سابقه معلمی که 30 سال کارنامه درخشان در آموزش و پرورش دارد، زیر سؤال می‌رود.

ظاهراً هیچ یک از این مسائل به طور کامل درست نبوده و به نوعی اقدام خلاف عرف صورت نگرفته است.ضد و نقیض‌های این خبر آنگاه تکمیل می‌شود که مشخص می‌شود این اتفاق به هیچ‌وجه در چند روز گذشته انجام نشده و آزمایش تشریح خرگوش مربوط به دی‌ماه سال گذشته بوده و اخیراً فیلم آن در کلاس درس پخش شده است.

محمدرضا محمدی مدیرکل حفاظت محیط زیست استان همدان با بیان اینکه زمان بروز اتفاق مهم نیست، بلکه مهم این است که اتفاق ناهنجاری افتاده و به بیرون درز کرده است، افزود: مسئله تشریح خرگوش زنده اگر ثابت شود که یکسال پیش و یک ماه پیش بوده در موضع من تأثیری نمی‌گذارد و من به عنوان ناهنجاری اخلاقی از این موضوع اسم بردم و هیچ ربطی به اینکه چه زمانی بوده، ندارد.

در شرایطی که این خبر ابتدا از سوی روابط عمومی محیط زیست منتشر شد، محمدی مدعی بود که این موضوع در ابتدا مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته و به احترام افکار عمومی ورود پیدا کردیم و این گونه نبوده که موجی ایجاد شود تا بخواهیم موج‌سواری کنیم.

البته وی مدعی است، این خبر پیش از آن که در آغاز به صورت رسمی منعکس شود «حجم زیادی از مطالب در این رابطه در گروه‌های تلگرامی جابه جا شده بود.»

مدیرکل محیط زیست استان همدان با بیان اینکه مدیر مدرسه نیز تشریح خرگوش را تأیید می‌کند و اعلام کرده مجوز لازم را در این زمینه دارد، افزود: از دیدگاه من هرکس این کار را انجام دهد، متخلف است حتی اگر 2 هزار نفر در سطح کشور باشند.

وی در عین حال یادآور شد: تشریح خرگوش زنده اگر هنجار و متعارف است ما هم ادعایی نداریم اما باید مشخص شود که هنجار هست یا نیست؟ که در حال پیگیری موضوع از سازمان محیط زیست کشور و وزارت آموزش و پرورش هستیم.

البته محمدی به این موضوع اذعان کرد که تشریح برخی حیوانات در مدارس امری معمول است و افزود: نسبت به این خبر حساس شدم و بعد متوجه شدم که در سطح کشور این کار انجام می‌شود.با تمام این مسائل کاش آقای مدیرکل محیط زیست قبل از اعلام خبر از صحت و سقم و شرایط آن باخبر می‌شد و در همان ابتدا به عنوان ناجی خرگوش‌ها خود را در صحنه رسانه‌ها نشان نمی‌داد!

حال سؤال اینجاست که چه کسی پاسخ گوی معلمانی است که سرمایه بزرگ این مرز و بوم هستند و امروز با این مسائل رو‌به‌رو شدند.

یکی از فرهنگیان بیان می‌کند: هرچند آزار رساندن به یک موجود زنده قابل قبول نیست، اما این مسئله را در صورت صحت می‌توان با یک تذکر به معلم پایان داد و دستورالعمل لازم برای این اقدامات صادر کرد و ضرورت برخورد و تعلیق به شکلی که منجر به ایجاد فضای ناامیدی در مدارس شود، وجود ندارد.

وی ادامه می‌دهد:‌ باید از تندروی خودداری کرد و مسائل را به شکلی که رخ داده و بدون کم و کاست از واقعیت مطرح کرد.یکی دیگر از فرهنگیان همدانی نیز  تأکید می‌کند: مسئله به شکلی که در رسانه‌ها مطرح شده نیست و خرگوش طبق روال مرسوم این آزمایش‌ها بیهوش شده و در حین آزمایش با توجه به تحریک عصبی بدن حیوان، خرگوش حرکت می‌کند.

وی می‌گوید: به نظر نمی‌رسد ابعاد این مسئله آن گونه که در رسانه‌های مطرح شده، باشد.با این وجود مدیرکل محیط زیست بدون اطلاع کامل از چگونگی ماجرا عملاً یک معلم را که زحمات بسیاری برای دانش‌آموزانش کشیده را زیرسئوال برده و از عناوینی چون «تعلیق» و «ارسال پرونده خاطی به مراجع ذیربط» استفاده کرده است.

جالب آن که اداره‌ کل آموزش و پرورش استان همدان ترجیح داده در این باره موضع خاصی نداشته باشد؛ همچنان سئوالات بی‌شماری در این حوزه باقی مانده که بالاخره چه فردی در این مسئله کوتاهی کرده و مقصر اصلی کیست؟

مدیرکل حفاظت محیط زیست استان همدان، اگر به صورت مناسب در این حوزه ورود نکرده، لازم است واکنش مناسبی نشان داد و اگر هم زیاده‌روی صورت گرفته از مردم و جامعه فرهنگی عذرخواهی کند؛ رسم و رسومی که البته چندان بین مسئولان ما از جایگاه لازم برخوردار نیست!

فارس

دوشنبه, 30 فروردين 1395 15:39

ما چند نفر!

معلمان و جایگاه معلمی و سیاست زدگی در آموزش و پرورش   این یادداشت در سال 1385 نوشته و در آن ایام در یکی از روزنامه های آن زمان چاپ و منتشر گردید و حالا  10 سال از آن  می گذرد و ما هنوز در همان وضیعت قرار داریم!

این داستان آموزگارانی است که در یکی از دبیرستان های جنوب شهر تهران (سلمان فارسی) مشغول به خدمت بوده و تنها خواسته و مطالبه ی شان : بگذاريد اين جمع ماندني باشد و فقط معلم بمانند، اين جمع را از ما نگيريد!

من، ناصرخان، آقاسعيد (حاج‌آقا!) آقاي دكتر، آقا بهداد عزيز، حسين‌خان، آقاي خانپور، اسكندري‌عزيز، حاج‌آقا وفسي و آقاي اسماعيل‌نسب دوست داشتني، ما چند نفر هستيم كه به رغم تفاوت‌ها و تقارن‌ها و تعامل‌ها و تشابهاتي كه داريم كه البته تشابه اصلي ما اين است كه معلم شده‌ايم و معلم هستيم و هنوز مانده تا بازنشسته شويم و مانده تا برف زمين آب شود (!) البته حسين‌خان نفر به تنهايي نفر است و شيمي تدريس مي‌كند و دستي در امور مالي و بازرگاني دارد و از اقتصاد بين‌الملل نكته‌ها مي‌داند و مدام در زنگ تفريح پيام‌هاي بازرگاني و توصيه‌هاي اقتصادي به ما ارائه مي‌دهد و مدام مي‌گويد: دوستان، عزيزان، نقدينگي‌هايتان را كم كنيد زمين و ملك و ماشين بخريد كه تحول در راه است!

حسين‌خان پيامبر اقتصادي ماست و مدام از تحولات مالي مي‌گويد و خبر از نقدينگي و تورم و اضافه حقوق مي‌دهد. حسين‌خان مي‌گويد: قطار اقتصادي با سوت‌هايي از جنس گراني وحشت‌بار در راه است!‌

گراني به سمت ما مي‌آيد، حسين‌خان مي‌گويد: من قطاري ديدم كه اقتصاد مي‌برد و چه خالي مي‌برد! اما در همين اثنا آقا بهداد SMS مي‌دهد (ببخشيد پيامك) كه يادمان باشد كه زنگ تفريح دنيا تمام شدني است، زنگ بعد حساب است! اين آقا بهداد تحصيل كرده روان‌شناسي است و مشاور دبيرستان.

آقا بهداد خوش‌روي، خوش‌خوي، خوش‌خلق، خوش‌پوش و خوش‌گو است! بچه بالا شهر است و دانشگاه هم تدريس مي‌كند. هميشه دغدغه آموزش و پرورش دارد! گفتم كه ايشان مشاور مدرسه‌اند و با آقا سعيد(حاج‌آقا) در اتاق مشاوره هستند و به دانش‌آموزان پرمساله و پرمشكل مشاوره مي‌دهند، البته بيشتر كارها را آقاسعيد انجام مي‌دهد از مشاوره تحصيلي و شغلي و راهنمايي تا مشاوره جنبي!

آقاسعيد خيلي دوست‌داشتني است. روزي كه او نيست همه دلتنگ و دلگيرند(حتي حسين‌خان نفر!) به قول ناصرخان كه دلتنگي بد نيست يادگاري است از آنها كه دوستشان داريم و دارند! آقاسعيد مدام در مشاوره است يا مشاوره مي‌دهد و يا مشاوره مي‌گيرد (برعكس آقاي بهدادخان كه نه مشاوره مي‌دهد و نه مشاوره مي‌گيرد.) همه آقا سعيد را دوست دارند (حتي حاج‌آقا وفسي!) اما آقا سعيد خيلي‌ها را دوست ندارد!

اين سئوالي است كه مدام آقاي دكتر مي‌پرسد. آقاي دكتر محققي كه دندان پزشك هستند و پرسپوليسي! البته ما چند نفر(همه) پرسپوليسي هستيم به جز آقاي اسكندري و آقاي حسن‌زاده كه در برزخ توبه به سر مي‌برند! دكتر نازنين است و دوست‌داشتني و برعكس ديگر دندان پزشك‌ها از مسواك زدن دندان و خميردندان‌هاي بهداشتي اصلا سخن نمي‌گويد، همان طور كه آقاسعيد از مسواك زدن روح و دل نمي‌گويد!

آقاي دكتر همشهري ناصرخان هستند(البته با ارفاق 500-400 كيلومتري!) ناصرخان  هم شيمي تدريس مي‌كند. عاشق معلمي است. مي‌گويد: اولين روز مدرسه (اول مهر) وضو مي‌گيرم و به مدرسه مي‌آيم! ناصرخان ساده و دوست‌داشتني! ناصرخان اصولا ساده است، ساده است چه در سلمان باشد چه در بالاشهر! چه ماشين ارزان قيمت داشته باشد يا ماشين‌ گران‌قيمت! چرا ماشين گفتم، ايشان تخصص در خودرو و اتومبيل دارند. قديم‌ترها كه جوانتر بود دستي در خريد و فروش و مشاوره خودرو داشت! دائره‌المعارف ماشين هستند و من اگر پولدار شوم حتما از اطلاعات ايشان استفاده مي‌كنم! البته دوئل آقاناصر با آقاي خانپور هميشه ديدني است. روزهاي پنج شنبه كه مي‌رسد حال هر دو خوب است و هر دو مي‌گويند و ما مي‌خنديم، ما سال‌هاست كه مي‌خنديم.

ما سال‌هاست كه چندنفر(ماشديم) اهميتي هم ندارد، گاه اگر برويد قارچ‌هاي غربت! مهم نيست كه سياستمداران وعده مي‌دهند و وزيران آموزش و پرورش از طرح تحول فرهنگي و امور معيشتي سخن مي‌گويند.

ما چند نفر معلم شده‌ايم و معلم هستيم و به قول صادق هدايت: در زندگي زخم‌هايي هست كه مثل خوره روح آدمي را مي‌تراشد. در زندگي ما چند نفر، اين خوره‌ها وجود دارد ولي ما را از پاي درنياورده است و ما هنوز معلم هستيم!

ما معلم دبيرستاني در جنوب شهر تهران هستيم و گاهي اوقات دانش‌آموزان از ما مي‌پرسند كه ايران پانزدهمين كشور در ثروتمند دنياست. سرزمين‌هايش، رودهايش، آسمانش و دريايش، سرشار از نعمت و ثروت است ولي چرا سهم مردمان اين كشور فقر و حقارت است و سهم معلمان نداري و محروميت؟

مهم نيست كه سهم معلمان فقر باشد و سهم همسران آنها سوختن و ساختن و سهم فرزندانشان دغدغه‌هايي از اين جنس! مهم نيست كه برخي از دولتي‌ها مي‌گويند: معلمان زيادخواه هستند و حركت اعتراض‌آميزشان حمايت از دشمنان نظام است و برپايي تحصن اين قشر به مشابه حركات رياكارانه دشمنان است كه بگذاريد اين را تاريخ قضاوت كند ما چند نفر در ميانه راه هستيم ولي وزيران زيادي ديديم، نجفي، مظفر، حاجي، فرشيدي، علي‌احمدي و حالا حاجي‌بابايي آمد و رفتند مي‌روند و ديگران هم چند صباحي بروز است تكيه مي‌زنند و بر اين مسند حكمراني مي‌كنند؛ اما ما هنوز معلم هستيم!

وزيري كه نمي‌دانست چند هزار معلم دارد و چند ميليون دانش‌آموز فقط مي‌خواست آموزش و پرورش را لاغر كند كه به قول خودش، آموزش و پرورش فربه و چاق شده است و وزيري كه در عرض 14 ماه فقط دوبار در تلويزيون حرف زد! و وزيري كه هر روز در تلويزيون حرف مي‌زند وعده مي‌دهد و شعار مي‌گويد و شعر مي‌خواند؛ اما هنوز اتفاقي در آموزش و پرورش نيفتاده است!

ما هنوز در نيمه راه هستيم و دوست داريم معلم بمانيم و دنياي ما آن قدر كوچك است كه جز خدمت و خدمتگزاري به دانش‌آموز از خداوند چيزي نمي‌خواهيم.

اشكالي ندارد كه دولت‌مردان بگويند: معلمان زيادي هستند و زيادي‌خواه! همان افرادي كه قبل از رسيدن به قدرت، بن‌شهروند مي‌دادند كه از معلمان تقدير كنند!

و اهميتي هم ندارد كه آن دسته از سياست مداراني كه به دفاع از معلمان برمي‌خزند كه البته منتقد دولتي ما هستند و در روزگاري كه خود قدرت داشته‌اند، همين شعار دولت‌مردان فعلي را مي‌دادند و اكنون از اعتراض معلمان براي بهره‌برداري‌هاي سياسي خود استفاده مي‌كنند!

خوشبختانه وزيران آموزش و پرورش چه چپي يا راستي، اين ويژگي مشترك را داشته و دارند كه خدمت واقعي به معلمان انجام نداده و ندهند! و معلمان همچنان جزو اقشار پايين جامعه قرار بگيرند (حتي پايين‌تر از كارگران!)

ما چند نفر، نمونه كوچكي از جامعه بزرگ هستيم كه معلم شده‌ايد تا معلم بمانيم! اما تدبير سياست مداران و تفكر مديران، معلمان را به حاشيه برد!

ما چند نفر هنوز آخرين تلاش‌هايمان را مي‌كنيم تا معلم بمانيم تا به مسوولان سياسي تصميم‌گيرنده در حوزه فرهنگ بگوييم:

ما فقط مي‌خواهيم معلم بمانيم و ما را قرباني روزمرگي، بي‌برنامگي، سياست‌زدگي و بي‌تدبيري خود نكنيد. خيلي‌ها به ظاهر معلمند اما شغل دومشان پيك‌موتوري، راننده، كوپن‌فروشي است، البته كار ننگ و عار نيست اما چگونه معلمي كه كوپن‌فروشي مي‌كند، مي‌تواند به معلم درس اخلاق و علم و ادب بدهد و دانش‌آموز نمي‌پرسد: تو كه درس خوانده‌اي چه كرده‌اي؟ اين وضعيت حقارت‌بار و خفت‌بار نيست؟ البته من به ظاهر معلم هستم.

من مدرس يا مبصر هستم ولي تلاش‌هاي آقاي  دکتر فرقانی  ، زحمات آقاي اسماعيل‌نسب، دلسوزي ناصرخان را ارج بنهيم و قدردان زحمات اين عزيزان باشيم.

اين فقط يك نمونه كوچكي است كه هنوز معلم هستند!

من به اين دوستان مي‌گويم: نمي‌دانم تمجيدتان بكنم يا به تقديرتان بپردازم، كلمه‌اي در شأن شما ندارم اما كوله‌باري از عشق و شخصيت شما را ذخيره كرده‌ام و در هر آن و هر زمان و هر مكان به ياد شما هستم به راستي معلمي زيبنده شماست و دولتي‌ها بدانند؛ تمكين در برابر مطالبات صنفي معلمان به معناي تسليم شدن در برابر فشار و افتادن در دام تئوري دومينو نيست، بلكه به معناي سرفرود آوردن دولت در برابر عدالت آن هم از طرف دولت مدعي عدالت و منزلت است و اين كه از امام و سالار شهيدانشان آموخته‌اند كه حق‌جويي هيچ گاه نمي‌ميرد و معلمان فقط خواستار احياي حقوق انساني و منزلت اجتماعي خود هستند!

نجفي، مظفر، حاجي، علي‌احمدي، فرشيدي آمدند و رفتند بگذاريد اين جمع ماندني باشد و فقط معلم بمانند، اين جمع را از ما نگيريد !

 معلمان و جایگاه معلمی و سیاست زدگی در آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 30 فروردين 1395 09:43

احتمال حذف نقاشی!

حذف رشته نقاشی از هنرستان‌های کشور  گروه اخبار/

بحث بر سر حذف رشته نقاشی از هنرستان‌های کشور است؛ رشته‌ای که در حال حاضر 1200 هنرجو در آن تحصیل می‌کنند. رشته‌ای که در یک قدمی حذف قرار دارد و اگر شورای عالی آموزش و پرورش تصمیم بگیرد، از سال آینده دیگر در هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای رشته‌ای به نام نقاشی وجود نخواهد داشت و شاید علاقه‌مندان این رشته بتوانند در زیر شاخه‌های آن در کارودانش تحصیل کنند. موضوعی که در چند روز گذشته با انتقاد جامعه هنری و هنرستان‌ها روبه‌رو شده تا جایی که گروهی از هنرمندان نامه‌ای اعتراض‌آمیز به دو وزیر آموزش و پرورش و ارشاد نوشته‌اند که حذف درس هنر باعث می‌شود دانش‌آموزان بی‌سواد رشد کنند. اما بلافاصله پس از انتشار نامه انجمن هنرمندان نقاش، مدیرکل دفتر آموزش‌های کارودانش وزارت آموزش و پرورش به این موضوع واکنش نشان داده و با بیان اینکه هیچ رشته‌ای را حذف نمی‌کنیم، گفت: « هیچ جای نگرانی‌ای برای حذف رشته نقاشی وجود ندارد.» با این وجود محمدتقی شریفی، مدیرکل دفتر آموزش و توسعه فعالیت‌های فرهنگی و هنری معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نامه‌ای به آموزش اعلام کرد که تغییرات جدید آموزش و پرورش، موجب اعتراض هنرمندان، دانش‌آموزان و حتی مدیران هنرستان‌ها شده است و همه می‌گویند این تغییرات نسنجیده است .



 تصمیم در دست کارشناسان
محسن حسینی‌مقدم، مدیرکل دفتر آموزش‌های فنی وحرفه‌ای در این باره توضیح می‌دهد: «هنوز تصمیمی در مورد حذف رشته نقاشی در آموزش و پرورش گرفته نشده است، البته در چند روز آینده نتیجه بررسی‌های حذف رشته نقاشی و تغییر در برخی رشته‌ها اعلام می‌شود.»



 حذف به خاطر نبود اشتغال
او با بیان اینکه دانش‌آموزانی که در رشته‌های فنی‌و‌حرفه‌ای درس می‌خوانند باید بتوانند بعد از فارغ‌التحصیلی مشغول کار شوند، می‌گوید: «بررسی‌های کارشناسان نشان داده که دانش‌آموزان با خواندن رشته نقاشی نمی‌توانند بعد از سه سال مشغول کار شوند، به همین دلیل تصمیماتی برای تغییر یا حذف این رشته گرفته شده است.» حسینی‌مقدم با اشاره به اینکه تغییر یا حذف رشته نقاشی بستگی به تصمیم شورای عالی آموزش و پرورش دارد، می‌گوید: «‌اگر کارشناسان تصمیم بگیرند این رشته باید حذف شود، قطعا چنین اتفاقی‌ می‌افتد، اما هنوز در این باره تصمیمی گرفته نشده با چنین موج مخالفتی روبه‌رو شده‌ایم. بهتر است تا چند روز آینده صبر کنیم؛ اگر تغییرات خوب نبود بعد از آن انتقاد کنیم.»



 ضرورتی ندارد
او تاکید می‌کند: «‌با توجه به تعداد دانش‌آموزان این رشته، ضرورتی ندارد که نقاشی زیر‌شاخه فنی‌و حرفه‌ای باشد. در تصمیمات جدید، این رشته در کارودانش به صورت خرد‌تر تدریس می‌شود نه اینکه فقط یک رشته نقاشی باشد.»

به گفته حسینی‌مقدم، تغییر محتوای کتاب‌های درسی و رشته از جمله مواردی است که همیشه رخ می‌دهد و این اولین سالی نیست که چنین اتفاقی در آموزش و پرورش افتاده است. البته اولین باری است که با انتقاد افراد روبه‌رو شده‌ایم. او با بیان اینکه رشته عکاسی هم به رشته فتوگرافیک تغییر می‌کند، می‌افزاید: «‌در تصمیمات جدید، رشته عکاسی که زیر شاخه گرافیک بود، به فتوگرافیک تغییر می‌کند و به صورت یک رشته جدا می‌شود.» حسینی‌مقدم می‌گوید: «‌در حال حاضر 1200 دانش‌آموز در سراسر کشور نقاشی می‌خوانند، که این تعداد دانش‌آموزان به خواندن رشته خود ادامه می‌دهند، اما اگر تصمیم به حذف رشته نقاشی گرفته شود، از سال جدید، ورودی تازه برای رشته نقاشی در فنی‌و‌حرفه‌ای گرفته نمی‌شود.»

او در مورد سرنوشت مدرسه هنر که سال‌هاست رشته نقاشی را تدریس می‌کنند، می‌گوید: «‌این مدارس می‌توانند مجوز کارودانش را بگیرند و به تدریس خود ادامه دهند. البته رشته‌های زیر شاخه رشته نقاشی را می‌توانند تدریس کنند؛ یعنی به صورت تخصصی تدریس می‌شود.» حسینی‌مقدم معتقد است که تصمیمات آموزش و پرورش برای این است که دانش‌آموزان در آینده موفق باشند و بتوانند از طریق درسی که خوانده‌اند، کار کنند. او در مورد اینکه قرار است نقاشی از برخی رشته‌ها حذف شود، می‌گوید: «‌اطلاعی در این باره ندارم. البته تصمیمی هم برای حذف نقاشی از برخی رشته‌ها گرفته نشده است.»

 جایگزینی به چه قیمت؟
محمد‌مهدی راضی، مدرس گرافیک در این باره می‌گوید: «اگر بحث جایگزینی یا تغییر رشته‌ها وجود دارد باید به صورتی باشد که به رشته و آموزش آسیبی وارد نکند؛ نه اینکه اصل و ریشه رشته را تغییر بدهند.» او می‌افزاید: «دود تصمیمات یک‌شبه آموزش و پرورش فقط به چشم دانش‌آموزان می‌رود، زیرا با چنین تصمیمی دانش‌آموزانی فارغ‌التحصیل می‌شوند که مهارت لازم را در زمینه رشته‌شان ندارند.» راضی در ادامه در این باره می گوید: «سرنوشت دانش‌آموزان با چنین تغییرانی نه‌تنها بهتر نمی‌شود؛ بلکه بدتر هم می‌شود. اگرچه آموزش و پرورش مدعی است تصمیماتش برای بهتر شدن آینده دانش‌آموزان است، واقعیت این است که دانش‌آموزان با گرفته شدن این تصمیمات ممکن است از رشته و درس زده شوند.»

روزنامه فرهیختگان

دوشنبه, 30 فروردين 1395 08:26

دل نوشته همسر علیرضا هاشمی سنجانی

30 فروردین ماه سال 1394 سال روز بازداشت و انتقال « علیرضا هاشمی سنجانی » ، دبیر کل سازمان معلمان ایران به زندان اوین است .

پس از گذشت یک سال از اجرای حکم 5 ساله ایشان و با وجود آن که دبیر کل سازمان معلمان ایران قائل به حرکات قانونی و مبتنی بر خرد جمعی در مسیر پی گیری مطالبات معلمان بود و در گفت و گو با « صدای معلم » صریحا مخالفت خود را با " اعتراضات خیابانی " بیان نمود ادامه این وضعیت برای ما و بسیاری از فرهنگیان مبهم است .

« گروه صدای معلم » در آستانه هفته معلم و بزرگ داشت مقام معلم امیدوار است با عنایت مسئولان محترم نظام در جهت  آزادی این معلم و نیز سایر معلمان در بند ضمن برگرداندن شادی به خانواده ها و نیز امید به جامعه فرهنگیان بهانه  برای موج سواری عده ای از بین برود .

« شهلا غریب زاده » همسر علیرضا هاشمی سنجانی به این مناسبت دل نوشته ای را برای ما ارسال نموده است

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

پیشنهاد

کرمان

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور