مدت زیادی است می شناسمش . او از اخلاقی و خوش فکرترین معلمان و فعالین صنفی است؛ در این یکی دو سال وقت و انرژی زیادی را صرف مسایل صنفی و ارتقا آموزش و پرورش کرده است. با هم حرف می زنیم به او می گویم مدتی است کم کار شدی! می گوید : کمی خسته ام؛ می پرسم از کانون چه خبر ؟ مقدمات انتخابات را فراهم می کنید ؟ جواب می دهد : بله کارهایی انجام شده و کارهایی در حال انجام است ولی متاسفانه برخی از دوستان بر خلاف ادعاهای دموکراتیک و روشنفکرانه ، عملکردی کاملا خود محور و دیکتاتور مأبانه دارند ؛ آنها تمایل ندارند انتخابات به شکل اصولی و با شکوه برگزار شود !
این حرفش را می توان با دیدن و شنیدن مشاهداتی قبول کرد. مساله خود محوری به نوعی در بیشتر مردم من جمله فعالین اجتماعی و سیاسی و صنفی تبدیل به رفتاری عادی شده است به طوری که در بیشتر موارد پشت شعارهای بسیار بزرگ و والا، عملکردی به مراتب ضعیف تر، پنهان شده است!
به گفته یکی از نظریه پردازان علوم انسانی در جوامع در حال توسعه نظیر ما در اغلب موارد اگر منتقدان جای افراد مورد نقد را بگیرند عملکردی به مراتب بدتر را به نمایش خواهند گذاشت؛ کانون های صنفی معلمان بعد از قریب به ده سال و در استان های زیادی توانستند مجوز برگزاری مجمع هیت مدیره خود را اخذ کنند و برخی استان ها انتخابات مجمع خود را نیز برگزار کردند و برخی دیگر نیز در تدارک برگزاری هستند .
دو گروه از فعالین صنفی دست اندر کار کانون دغدغه بیشتری نسبت به برگزاری این انتخابات را دارند : اولین گروه دسته ای هستند که نحوه برگزاری این انتخابات دغدغه اصلی آنهاست و بیان می کنند: نمایش قدرتی که با حضور تعداد بالای معلمان می تواند برای کانون جایگاه بهتری ایجاد کند بسیار مهم است؛ این دسته برگزاری باشکوه انتخابات را هدف و دستاورد اصلی کانون می دانند و معتقدند با حضور بالای معلمان علاوه بر بالا رفتن وجهه کانون احتمال انتخاب افراد شایسته تر نیز بیشتر می شود ؛ اما دسته دوم که اغلب شامل فعالین صنفی ویترینی و فعال می شود بیشتر دغدغه ترکیب اعضای هیت مدیره را دارند ؛ برای این گروه انتخاب شدن افراد مورد وثوق خودشان، مهم تر از برگزاری مراسم با شکوه است .
آنها معتقدند نباید کانون به دست نا اهلان بیافتد و پرچم صنف باید در دست خودی ها باشد!
شواهد این مرز بندی های خودی و غیر خودی در گفته ها و رفتار این گروه از فعالین صنفی مشاهده می شود. جدا از این نگاه ها ، فعالین صنفی تشکل ها و بالاخص کانون ها باید بدانند وزن سیاسی و اجتماعی یک حزب و تشکل و گروه که افراد واجد شرایط می توانند به راحتی عضو شوند به تعداد عضو و میزان برد آن تشکل در بین بدنه مورد نمایندگی وابسته است و هر چقدر حزب یا تشکل، عضو بیشتر و برنامه منسجم تری برای فعالیت داشته باشد می تواند قدرت تاثیر گذاری و چانه زنی بیشتری در بین مقامات داشته و طبیعتا موفق تر خواهد بود ، برای مثال در یک ماه گذشته دو مورد انتخابات کانون ها در استان های خراسان شمالی و آذربایجان شرقی برگزار شد .
در خراسان شمالی که چندبن هزار معلم دارد ، تصاویر حکایت از حضور کمتر از صد نفر و صندلی های خالی فراوان داشت و در انتخابات کانون صنفی آذربایجان شرقی با وجود قریب به ۶۰ هزار معلم کمتر از ۴۰۰ نفر در انخابات مجمع شرکت کردند و اولین نفر هیت مدیره با رای کمتر از نیم درصد جمعیت معلمان استان انتخاب شد .
این میزان مشارکت معلمان مبین آن است که کانون ها نتوانستند بین معلمان جایگاه خوب و مقبولی داشته باشند و فعالیت آنها برای عضو گیری و همراه کردن معلمان ناموفق بوده است .
بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی و آموزش و پرورش اذعان دارند فضای مجازی اغوا کننده است و می تواند فعالین و پیشروهای معلمان را گمراه کند. نگاهی به اعضای بیشتر گروه های مجازی معلمان نشان می دهد بیشتر اعضای فعال شان ثابت هستند و مطالب و نظرات مختلف را در گروها تکرار می کنند؛ گروه تلگرامی کانون صنفی آذربایجان شرقی بیش از هزار عضو دارد و بیشتر این معلمان خواستار تلاش کانون برای احقاق حقوق شان هستند حال آنکه کمتر از نصف همین معلمان حاضر در گروه در یک انتخابات قانونی و مورد تایید مراجع قانونی و اداره کل حاضر شدند !
علیرغم اینکه بخشی از فعالین صنفی و اکثریت معلمین به کار در همین فضا راضی هستند و آن را کافی می دانند و اهداف خود را از این طریق پیگیری می کنند این شواهد نشان می دهد این فضا حالت تصنعی دارد و نمی تواند معیاری برای تصمیم گیری و برنامه ریزی باشد .
طبیعتا مقامات و مسئولین نیز بهتر و عالم تر بر این مساله هستند و در همین حد به تشکل ها بها خواهند داد .گرچه به نظر می رسد بنا به دلایل مختلفی تشکل ها در عالم واقعی جایگاه خوبی را تصاحب کردند ولی به نظر نگارنده این جایگاه نیز بنا به همان دلایل، مقطعی و مصلحتی به آنها داده شده است و با این شرایط و تشکیلات پایدار نخواهد بود!
کانون های صنفی باید با پرهیز از ایده آل گرایی و شعارهای غیر قابل دسترس و گاه هزینه دار، در اولین گام به فکر کادر سازی و برنامه ریزی منطقی برای همراهی طیف بیشتر معلمان با خود و انتخاب اهداف و راه های معقول و منطقی برای رسیدن به اهداف باشند و بتوانند در اولین مرحله جایگاه مستحکم تری برای خود تثبیت کنند .
امید است با بهره گیری از تجریبات گذشته، همت و قاطعیت فعالان دلسوز و باتجربه کانون ها این امر میسر شود و اشتباهات به حداقل برسد تا کانون ها علاوه بر پایه گزاری تشکیلاتی قوی و بزرگ، بتوانند نقش مهم تری در اعتلای وضیعت معلمان و آموزش و پرورش ایران زمین داشته باشند.
نظرات بینندگان
مطلب شما منو به یاد صفحه دوم کیهان شریعت مدارس میندازه.منتظر کشفیات جدید شما بر پایه علوم اختصاصی شما هستیم
نوشته های شما جدای ازاینکه نوع گرایش شما وهدف شمارابیان می کند.اازم است توجه شمارابه جند موضوع جلب کنم .
یکم: به فرض درست بودن ادعای شما ،اماتعداد اندک معلمان نشان ازجوارعاب ووحشتی دارد که درجامعه حاکم است.
دوم:دلیل اینکه شرکت اندک معلمان شماراخوشحال کرده را باید در نوع زندگی وشخصیت شما جستجو کرد
سوم:پرسش اصلی من این است که:
چراحاکمان ازهمین تعداداندک به وحشت افتاده وآنهارابه هفت سال پنج سال،شش سال،دوسال ،تبعید،اخراج،ارعاب وووو محکوم می کنند؟
گروه هایی بصورت گروه های مرجع در جامعه وجود دارند. هر چند ممکن است از لحاظ آماری پشتوانه محکمی نداشته باشند. اما تاثیر گزاری زیادی بر جامعه هدف و شکل دهی افکار آنها دارد.
از این رو تلاشی که در مقاله تان برای کم نشان دادن وزن تشکل های صنفی به مسیولین داشته اید. نادرست و غیر موجه است.
از سویی نمی دانم بی ارزش نشان دادن یا کم جلوه نشان دادن این تشکل ها چه سودی برایتان خواهد داشت. آیا گروه جایگزین و یا قوی تری از این تشکل ها سراغ دارید که معرفی نمایید.
روند تخریب مقاله بی آنکه بتواند جایگزبن مناسبی ارایه دهد و تنها به جو سو ظن. کم جلوه دادن تشکل ها و .... دامن زده.
معلم:
بچه ها اوقات فراغتمون زیاده
همکارا بریم تحصن !!!!!! خخخخخخخ