شیر محمد عباس استانکزی، معاون سیاسی وزارت خارجه طالبان، روز پنجشنبه، ۱۶ آذر (۷ دسامبر) از رهبری رژیم طالبان خواست که مدارس به روی همه شهروندان این کشور باز باشند، تا مشکل «امارت اسلامی» با همسایگان و جهان حل شود.
معاون وزارت خارجه طالبان که از چهرههای مذاکره کننده طالبان با آمریکا بود و مدعی بود که این گروه تغییر کردهاند، گفت: «تلاش کنید که دروازههای آموزش را به روی همه باز کنید، امروز یگانه مشکل ما که با کشور خود یا همسایه و جهان داریم، بالای آموزش است و امروز اگر کشورها از ما فاصله میگیرند، از ما ناراحت میشوند یا از ما گله دارند، بهخاطر همین آموزش است.»
او در مراسم فارغالتحصیلی شماری از دانشجویان گفت که ادامه تعطیلی مدارس یکی از دلایل عمده فاصله گرفتن مردم و برخی از کشورها از رژیم طالبان است.
این مقام ارشد طالبان گفت : «محروم کردن شهروندان افغان از حق آموزش، تجاوز آشکار و ظلم» است.»
او گفت: «این حق هر کس است، حق طبیعی است که خدا و رسول برایش داده است، حقی است که طبیعت و جامعه داده است، چطور میشود کسی این حق را بگیرد. اگر کسی این حق را بگیرد، در مقابل افغانها و مردم این کشور تجاوز آشکار و ظلم است.»
عباس استانکزی یکی از چهرههای کلیدی در هیئت مذاکرهکننده طالبان با آمریکا بود که باعث شکلگیری توافقنامه دوحه در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ شد. او در آن زمان در مصاحبه با رسانهها مدعی بود که رهبران این گروه نسبت به نیمه دوم دهه ۹۰ میلادی، دوره نخست حاکمیت این گروه در افغانستان، تغییر «مثبت» کردهاند و حقوق زنان و شهروندان مصون است.
عباس استانکزی در هنگام گفتوگوهای دوحه - قطر - KARIM JAAFAR / AFP
او به جامعه جهانی و آمریکا اطمینان داده بود که دختران و زنان را از حق کار و آموزش محروم نخواهند کرد.
اما با سلطه دوباره طالبان بر افغانستان، ممنوعیت آموزش دختران از نخستین اقدامات این گروه بود. طالبان میلیونها دختر را از رفتن به مدرسه و دانشگاه محروم کردند و این دختران در خانه و در انزوا به سر میبرند. برخی از این دختران به بیماریهای روحی مبتلا شدهاند.
با تعطیلی مدارس دخترانه، آمار ازدواجهای زیر سن قانونی و اجباری در میان دختران افزایش یافته است. برخی از خانوادهها معتقدند که طالبان هرگز مدارس و دانشگاهها را باز نمیکنند و به همین دلیل به ازدواج دخترانشان فکر میکنند. طالبان میلیونها دختر را از رفتن به مدرسه و دانشگاه محروم کردند و این دختران در خانه و در انزوا به سر میبرند. برخی از این دختران به بیماریهای روحی مبتلا شدهاند
برخی از دختران به شکل زیرزمینی و مخفیانه دورههای آموزشی را در افغانستان سپری میکنند، اما شمار کمی از دانشآموزان دختر امکان شرکت در اینگونه مدارس را دارند. شماری از خانوادهها نیز پس از اینکه دخترانشان از رفتن به مدرسه محروم شدند، افغانستان را به مقصد کشورهای خارجی ترک کردند.
محرومیت دختران و زنان از کار و آموزش باعث اعتراض و راهپیمایی زنان در افغانستان شد، اما طالبان با زور اسلحه این اعتراضها را سرکوب و شماری از زنان معترض را نیز بازداشت کردند.
افغانستان زیر حاکمیت طالبان به تنها کشور در جهان تبدیل شده است که دختران در آن از حق آموزش و کار محروم شدهاند و هیچ چشمانداز روشنی مبنی بر بازگشایی مدارس و دانشگاهها وجود ندارد.
ملا هیبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان و شماری دیگر از مقامهای تندرو این گروه، از ممنوعیت آموزش دختران و تعطیلی مدارس و دانشگاهها حمایت میکنند و به همین دلیل تمایلی برای بازگشایی مدارس ندارند.
جامعه جهانی و نهادهای مدافع حقوق بشر از طالبان خواسته بودند که دختران را از حق کار و آموزش محروم نکنند، اما طالبان به این درخواستها اعتنایی نکردند.
هیچ کشوری تاکنون رژیم طالبان را به رسمیت نشناخته است. جامعه جهانی بارها از طالبان خواسته است که به حقوق بشر و حقوق زنان پای بند باشند.
گروه گزارش/
خبرگزاری آنادولو ترکیه در حالی خبر از هزینه کرد به میزان ۲۰ میلیارد دلار در بخش آموزش این کشور می دهد که در ایران و با گذشت نزدیک به سه ماه از بازگشایی مدارس خبری از پرداخت همان مبلغ ناچیز تحت عنوان « سرانه مدارس » نیست . پرسش این است که آیا مقامات و دستگاه های مسئول به همان مفاد « قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش » عمل می کنند و یا آن که از این قانون مترقی متعلق به سه دهه ی پیش فقط تعطیل کردن مدارس به بهانه های مختلف و دخالت در امر تخصصی آموزش را فهمیده اند در حالی که هیچ گونه سواد و تخصص و سر رشته ای در آن ندارند و دیگران را هم معطل بی کفایتی و ناکارآمدی و بی عملی خویش کرده اند ؟
خبرگزاری آنادولو آنکارای ترکیه نوشت : ( این جا )
براساس داده های سازمان آمار ترکیه، هزینه سالانه بخش آموزش در کشور طی سال ۲۰۲۲ از ۲۰ میلیارد دلار گذشت.
بدین ترتیب، هزینه مصرف شده در بخش آموزش ترکیه در سال گذشته بالغ بر ۵۸۷ میلیارد و ۴۳۸ هزار لیر (معادل ۲۰ میلیارد دلار) بوده است.
این میزان نشان دهنده رشد ۶۹.۳ درصدی هزینههای بخش آموزش در ترکیه در سال گذشته نسبت به سال ۲۰۲۱ است.
هزینههای مربوط به آموزش پیشدبستانی در سال ۲۰۲۲ نسبت به سال پیش از آن رشد ۱۱۳.۸ درصدی و بخش آموزش عالی نیز رشد ۷۴.۱ درصدی را تجربه کرده است.
همچنین در سال گذشته بخش دولتی ۷۹.۱ درصد از کل هزینههای آموزشی در ترکیه را متقبل شده است. از سوی دیگر خانوارها نیز ۱۰ درصد از هزینههای آموزشی در کشور را پرداخت کردهاند.
در سال ۲۰۲۲ هزینه سرانه هر دانش آموز و دانشجو در ترکیه معادل ۲۵ هزار و ۱۴۳ لیر (تقریبا ۸۵۰ دلار) رقم خورده است » .
اما در ایران ؛ معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش می گوید که : مسئله سرانه مدارس به جد در حال پیگیری است .
این « چراها » را چه کسی باید پاسخ دهد . علی فرهادی در گردهمایی مدیران کل آموزش و پرورش استان ها و اعضای شورای معاونان وزیر آموزش و پرورش چنین عنوان می کند : ( این جا )
« رابطه خوبی بین ما و سازمان برنامه و بودجه برقرار است و انشالله به سمت گره گشایی در بسیاری مسائل پیش می رود.
به لطف خدا رتبه بندی تقریبا به پایان رسیده و حتی می توانیم به نحوی پایان مرحله استقرار رتبه بندی و این اقدام بزرگ را در آذر ماه امسال اعلام کنیم.
در دولت سیزدهم نگاه به آموزش و پرورش نگاه خوبی است. امسال تا کنون در ستاد ۴۱ درصد تخصیص بودجه گرفته شده که افزایش سهم نوسازی در حال پیگیری و رسیدگی می باشد.
پاداش پایان خدمت موضوعی است در حال پیگیری و رایزنی با دستگاه ها و افراد مختلف هستیم و به زودی احکام بازنشستگان به زودی صادر خواهد شد » .
نتایج مطالعات مراجع رسمی نشان میدهد، مردم ایران بیش از ۲.۵ برابر میانگین جهانی برای آموزش و پرورش هزینه میکنند. درحالیکه دولت یکسیام میانگین جهانی در بودجه برای تعلیم تربیت هزینه میکند و وجهه همت خویش را مصروف آن داشته، تا آموزش و پرورش را به سمت خصوصیسازی و محدود کردن بودجه هدایت کند . ( این جا )
آیا حتما باید « رابطه ی خوبی » میان آموزش و پرورش و سایر دستگاه ها برخوردار باشد تا مدارس به همان اندک حیات موضعی خویش ادامه دهند ؟
اگر نباشد ؛ چه اتفاقی رخ می دهد ؟ و مدارس بدون کلاه می مانند ؟
به گفته ی خبرگزاری ترکیه ؛ خانواده ها فقط ده درصد از هزینه های آموزشی را متقبل شده اند اما پرسش « صدای معلم » این است که در نظام آموزشی ایران وضعیت چگونه است و آیا جمهوری اسلامی به همان تعهدات حداقلی مصرح در قانون اساسی پای بندی دارد ؟
در سال ۲۰۱۹ حدود ۸۲ درصد منابع مالی آموزش و پرورش در جهان توسط دولت ها تأمین میشده است . ( این جا )
کارشناسان می گویند که یکی از برنامههای دولت سیزدهم این است که ۲۵ درصد مدارس به شکل هیئتامنایی اداره شده و یک درصد از مدارس دولتی به افراد واجد شرایط تربیتی واگذار شود . ( این جا )
پرسش صریح « صدای معلم » آن است که در کدام کشور ؛ دولت به انحای مختلف از زیر بار وظایف خود اصلی و ذاتی خود در برابر مقوله ی آموزش تحت عناوینی مانند « برون سپاری » ، « خصوصی سازی » و... شانه خالی می کند و حتی مدرسه سازی و مقاوم سازی مدارس را به دوش مردم و خیرین می اندازد و نامش را هم می گذارد :
« مشارکت مردمی " ؟!
پرسش این است که آیا مقامات و دستگاه های مسئول به همان مفاد « قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش » عمل می کنند و یا آن که از این قانون مترقی متعلق به سه دهه ی پیش فقط تعطیل کردن مدارس به بهانه های مختلف و دخالت در امر تخصصی آموزش را فهمیده اند در حالی که هیچ گونه سواد و تخصص و سر رشته ای در آن ندارند و دیگران را هم معطل بی کفایتی و ناکارآمدی و بی عملی خویش کرده اند ؟
بر اساس آمار سازمان «همکاری های اقتصادی و توسعه» میانگین سرانه دانشآموزی کشورهای دنیا، ۹۳۱۳ دلار آمریکاست و در کشور ما این عدد در خوش بینانه ترین حالت ممکن به حدود 600 دلار می رسد و این یعنی، آنها دراین زمینه حداقل 15 برابر بیشتر از ما هزینه میکنند، تازه به شرط این که تمام بودجه آموزش و پرورش به دست این وزارتخانه برسد و دچار کسری نشود . ( این جا )
چرا باید میانگین سهم آموزش از تولید ناخالص ملی در دنیا ۵.۲ درصد و در ایران، کمتر از یک درصد باشد ؟
چرا باید سهم آموزش از بودجه عمومی دولت در دنیا حدود ۲۶ درصد و در ایران کمتر از ۵ درصد باشد ؟
این « چراها » را چه کسی باید پاسخ دهد .
داخل پرانتز :
( « صدای معلم » در حالی این گزارش را منتشر می کند که اکثریت قریب به اتفاق افکار عمومی به شدت و با حرارت در حال پرداختن به ابعاد مختلف و جهات گوناگون آن اختلاس سه میلیارد دلاری در پرونده موسوم به « چای گیت » و یا « چای دبش » هستند و مقوله ی آموزش و تربیت در این دعواها همچنان مهجور است )
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
( دانشآموزان سنگاپوری در رتبۀ اول موفقیت تحصیلی قرار گرفتهاند )
در گزارش جدید سازمان توسعه و همکاری اقتصادی از شاخصهای موفقیت تحصیلی که با سرنام «پیسا» شناخته میشود، کشورهای آسیای شرقی در بالاترین رتبهها قرار گرفتهاند.
این گزارش که سهشنبه ۱۴ آذر منتشر شد، همچنین نشان میدهد که موفقیت دانشآموزان در کشورهای اروپایی تا حد قابلتوجهی تنزل پیدا کرده و دلیل آن نیز فقط پیامدهای دوران قرنطینه کرونا نبوده است.
نکتۀ قابل توجه دیگر در گزارش امسال پیسا این است که دانشآموزان در موفقترین کشورها از نظر تحصیلی لزوماً شادترین دانشآموزان نیستند.گزارش «پیسا» خاطر نشان میکند که میزان موفقیت تحصیلی دانشآموزان اروپایی نشان میدهد که مشکل فقط دوران بحرانی کووید ۱۹ نبوده و باید به کاستیهای درازمدت در نظامهای آموزشی نیز توجه کرد.
در این گزارش که هر سه سال یک بار توسط سازمان توسعه و همکاری اقتصادی منتشر میشود، براساس نظرسنجی از صدها هزار دانشآموز ۱۵ ساله یا بزرگتر میزان موفقیت تحصیلی آنها در رشتههای ریاضیات، خواندن و نوشتن و علوم و به عبارتی دیگر آمادگی آنها برای چالشهای شغلی و تحصیلی در سالهای بعد بررسی میشود.
در نظرسنجیهای سال ۲۰۲۲ که مبنای گزارش امسال «پیسا» است، حدود ۶۹۰ هزار دانش آموز در ۸۱ کشور جهان شرکت کردهاند.
دانشآموزان سنگاپور در رتبه اول و پس از آنها پنج کشور دیگر آسیای شرقی، یعنی ماکائو (خودمختار و در قلمرو برونمرزی چین)، تايوان، هنگکنگ، ژاپن و کره جنوبی، در رتبههای بعدی قرار دارند.
گزارش «پیسا» میگوید دانشآموزان سنگاپوری از نظر پیشرفت تحصیلی بهطور متوسط بین دو تا سه سال از همتایان خود در کشورهای دیگر جلوتر هستند.
اين گزارش همچنین نشان میدهد که در سه سال گذشته، همزمان با پیشرفت قابل توجه کشورهای آسیای شرقی، میزان موفقیت تحصیلی در بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله آلمان، هلند، نروژ، لهستان و ایسلند کاهش یافته است.
حتی دانش آموزان در فنلاند، سوئد و ایسلند که در دو دهه گذشته همواره در رتبههای بالا بودند، براساس این گزارش در سالهای اخیر به رتبههای پایینتر تنزل یافتهاند.
گزارش «پیسا» خاطر نشان میکند که میزان موفقیت تحصیلی دانشآموزان اروپایی نشان میدهد که مشکل فقط دوران بحرانی کووید ۱۹ نبوده و باید به کاستیهای درازمدت در نظامهای آموزشی نیز توجه کرد.
بهگفتۀ یکی از تنظیمکنندگان این گزارش، میزان کمک و حمایتی که دانشآموزان از معلمان و کارکنان مدارس دریافت میکنند، بسیار مهم است.
یکی دیگر از کارشناسان آموزشی در سازمان توسعه و همکاری اقتصادی هم گفته است که در برخی کشورها منابع کافی برای حمایت از دانشآموزان اختصاص داده نمیشود. در تعداد دیگری از کشورها منابع بیشتری به این نیاز اختصاص داده شده، ولی میزان بهرهوری و کارآمدی آن نازل است.
بهگفتۀ تنظیمکنندگان گزارش امسال «پیسا»، شواهد نشان میدهد که بر خلاف دهههای قبل جهان دیگر به دو بخش مرفه و در نتیجه استانداردهای خوب آموزشی و در طرف دیگر کشورهای فقیر و نظام آموزشی ضعیف قابل تقسیم نیست.
موفقترین کشور اروپایی استونی است و همزمان رتبۀ دو قطب اقتصادی اتحادیه اروپا یعنی آلمان و فرانسه پایینتر از جمهوری ایرلند، سوئیس و بلژیک است.
میزان شادی دانشآموزان
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی برای اولینبار در این نظرسنجی با بررسی ۹ عامل در رفاه و زندگی روزمرۀ دانشآموزان میزان شادی آنها را نیز تخمین زده است.
این تحقیقات نشان داده که دانشآموزان در برخی از کشورها که بالاترین رتبه در ریاضیات را کسب کردهاند، مثل ماکائو، سنگاپور و تایوان، بهشدت از عدم موفقیت هراس دارند و تمرکز زیاد روی تحصیل مانع شرکت آنها در سایر فعالیتها مثل ورزش میشود.
در مقابل، در کشورهایی نظیر اسپانیا با میزان موفقیت تحصیلی نازلتر، اضطراب دانشآموزان کمتر و تمرکز آنها روی ورزش بیشتر است.
ایران در فهرست کشورهای شرکتکننده در نظرسنجی پیسا حضور نداشته است.
ماریا مونتهسوری، پزشک و پدیدآور روش آموزشی مونتهسوری است. این روش آموزشی بر اساس توجه به نیازها و علایق فردی کودکان استوار است که بر ایدههایی مانند خودمختاری، توجه به توسعه کامل کودک در سه بعد فیزیکی، شناختی و اجتماعی و استفاده از ابزارهای آموزشی خاص تأکید دارد.
مونتهسوری به کودکان اجازه میدهد تا به صورت خودجوش و خودمختار در محیط آموزشی فعالیت کنند و به دنبال کشف و یادگیری بروند. روش آموزشی مونتهسوری به توسعه مهارتهای اجتماعی و همکاری با دیگران نیز توجه دارد. در ایران نیز برخی از مدارس و مؤسسات آموزشی از روش مونتهسوری برای آموزش و پرورش کودکان استفاده میکنند و دورههای آموزشی مونتهسوری برای کودکان و مربیان برگزار میشود.
روش مونته سوری بر روی علایق و فعالیتهای روزمره و طبیعی کودکان تمرکز دارد و به کودکان کمک میکند تا از طریق فعالیتهای آموزشی و بازیها، مهارتها و تواناییهای خود را تقویت کنند که البته باید ابزارهای آموزشی مرتبط با این روش نیز در دسترس قرار دارد. جذاب بودن یادگیری در این روش باعث مکی شود که روش مونته سوری به عنوان یک روش آموزشی جهانی، در ایران نیز مورد توجه قرار گیرد و در مدارس و مؤسسات آموزشی مختلف به کار گرفته شود.
برخی از ویژگیهای برجسته در روش مونته سوری شامل موارد زیر میشود:
- تمرکز بر روی علایق کودکان: این روش آموزشی بر این ایده تأکید دارد که کودکان باید به صورت خودجوش و بر اساس علایق شخصی خود یادگیری کنند.
- توسعه تواناییهای ضروری: روش مونته سوری تأکید دارد که کودکان نیاز دارند تا تواناییهای ضروری مانند بصیرت، کشف و حل مسائل را توسعه دهند.
- ایجاد محیط آموزشی خودمختار: این روش به کودکان اجازه میدهد تا به صورت خودمختار در محیط آموزشی فعالیت کنند و به دنبال کشف و یادگیری بروند.
- استفاده از ابزارهای آموزشی خاص: مونته سوری از ابزارهای آموزشی خاص مانند اسباب بازیهای آموزشی برای تقویت فرآیند یادگیری کودکان استفاده میکند.
- توسعه مهارتهای اجتماعی: این روش آموزشی به توسعه مهارتهای اجتماعی و همکاری با دیگران نیز توجه دارد.
این ویژگیها نشان دهنده تأکید روش مونته سوری بر توسعه شخصیت جامع کودکان و ایجاد یک محیط آموزشی متمرکز بر نیازها و علایق آنهاست. روش مونته سوری اهداف آموزشی متنوعی را دنبال میکند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* تقویت مهارتهای حرکتی: این روش آموزشی با استفاده از بازیها و فعالیتهای مختلف، مهارتهای حرکتی کودکان را تقویت میدهد .
* توسعه مهارت دستورزی: از جمله اهداف آموزشی مونته سوری، توسعه مهارت دست ورزی کودکان است که از طریق بازیها و فعالیتهای آموزشی انجام میشود .
* ایجاد محیطی با برنامهریزی محرک و دقیق: این روش آموزشی به دنبال ایجاد محیطی است که با برنامهریزی محرک و دقیق، بتواند پایههای عالی و کاربردی برای یادگیری خلاق کودکان ایجاد کند.
* تقویت مهارتهای اجتماعی: آموزش به روش مونته سوری به توسعه مهارتهای اجتماعی کودکان نیز توجه دارد و از طریق بازیها و فعالیتهای آموزشی، این مهارتها را تقویت میکند.
* تجربۀ کسب استقلال و روشهای برقراری ارتباط با همسالان: در شش سال ابتدای زندگی، کودکان نیاز دارند تا تجربه ی کسب استقلال و روشهای برقراری ارتباط با همسالان را تجربه کنند که این امر نیز از اهداف آموزشی مونته سوری است.
با توجه به ویژگیهای جذاب و کاربردی این گونه آموزشها در برخی از مدارس غیرانتفاعی به ویژه در مقطع ابتدایی، از این روش آموزشی استفاده میشود.
لازم به ذکر است که اجرایی چنین برنامههایی برای یادگیری بهتر کودکان احتیاج به ابزار و تجهیزات جداگانهای دارد که معمولاً در مدارس دولتی چنین خدماتی ارائه نمیشود. در ضمن شلوغ بودن کلاسها نیز مانع اصلی اجرای چنین برنامههای متنوعی در آموزش و یادگیری مدارس دولتی است. آموزش معلمان حرفهای و متخصص در این گونه آموزشها نیز از ارکان اصلی در مدارس مونته سوری است.
امید است که در آینده تمامی مدارس کشور به دنبال آموزشهای جذاب و یادگیریهای پایدار باشند و فن آوریها، ابزار و تکنولوژیهای جدید در روشهای نوین تدریس بیشتر به کار گرفته شوند تا آموزش و انگیزههای یادگیری در فراگیران متحول شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اداره معارف رژیم طالبان در سرپل به ۱۶۸ معلم و کارمند این اداره هشدار داد که بهدلیل داشتن «ریش کوتاه» از کار اخراج خواهند شد .
گروه گزارش/
رضا مراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در نامه ای به وزرای آموزش و پرورش کشورهای اسلامی، آنان را به حمایت از دانش آموزان بی گناه فلسطینی فرا خوانده است .
ایشان پیشنهاد کرده زنگ « ندای مظلومیت» به نشانه حمایت از دانش آموزان بی گناه فلسطینی در تمام مدارس جهان اسلام به صدا درآید . در این بمباران اطلاعات و مفاهیم آنچه که نظامهای آموزشی ما از آن غفلت کردند، توجه به امر پرورش افراد بوده است. مهارتهای زندگی، همدیگرپذیری، احترام گذاشتن، رعایت اصل احترام به قانون، مسئولیتپذیری، صلحخواهی و موارد بسیاری را میتوان برشمرد که معطوف به امر پرورش میشوند و جایشان در درون محتواهای نظامهای آموزشی ما خالی است.
در این رابطه ؛ پرتال وزارت آموزش و پرورش می نویسد : ( این جا )
« به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، دکتر رضامراد صحرایی در این نامه ضمن تاکید بر اینکه در آیین مسلمانی ما نه ظالم بودن پسندیده است و نه مظلوم بودن، افزود: قرآن کریم درباره ویژگیهای کسانی که بر سیره پیامبر مکرم اسلام (ص) هستند، میفرماید: محمَّد رَسولُ اللهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشدَاء عَلَى الكُفَّار رحماء بينهم ... (فتح آيه ۲۹ )پیامبر ما منادی عطوفت و مهربانی بود و مبلغ دفاع از مظلومان و یاری ستمدیدگان؛ تا جایی که میفرمایند: مسلمان نیستیم اگر فریاد انتصار برادران و خواهران مسلمانمان را بشنویم و بیتفاوت باشیم.
وزیر آموزش و پرورش کشورمان در ادامه این نامه با اشاره به اینکه نخستین و مهمترین مسأله جهان اسلام و کشورهای اسلامی فلسطین است، خاطرنشان ساخت: جهان اسلام با وجود تمام شرارتهای آمریکا و رژیم اسرائیل، هیچ گاه از حمایت و پشتیبانی مظلومان فلسطین دست برنداشته؛ چرا که معتقد است مردم فلسطین دارای هویتی دیرینه و کهن بوده و مانند سایر ملل جهان از حق تعیین سرنوشت خود برخوردارند.
وی افزود: جهان اسلام رژیم اسرائیل را غاصب، جعلی و نامشروع میداند.
دکتر رضا مراد صحرایی همچنین تاکید کرد: ملت مظلوم فلسطین در مقطع کنونی شرایط خوبی ندارند و تنها انسجام و همبستگی جهان اسلام و پشتیبانی مردمان آزاده جهان میتواند زمینه ساز رهایی همیشگی این کشور از یوغ اسارت و شرارت اسرائیل و بازگشت تمامی آوارگان فلسطینی به موطن خود شود.
وزیر آموزش و پرورش در این نامه توجهات وزرای کشورهای اسلامی را به اقدامات مردم فلسطین در این برهه از زمان جلب کرد که با راه اندازی طوفانی نشأت گرفته از نیروی عظیم تعالیم اسلام و انگیزه و ایمان قوی، فصل جدیدی از مبارزه با ظلم و اشغالگری رژیم اسرائیل را آغاز کرده است.
دکتر رضا مراد صحرایی با اشاره به وضعیت دانش آموزان مظلوم فلسطین که به جای حضور در مدرسه، آماج وحشیانهترین بمبارانها با سلاحهای نامتعارف قرار گرفتهاند، از وزرای آموزش و پرورش کشورهای اسلامی درخواست کرد تا به نشانه حمایت از دانش آموزان بی گناه فلسطینی زنگ «ندای مظلومیت» این عزیزان را در تمام مدارس جهان اسلام به صدا در آورند و پویش یاری رسانی به آنان را در سراسر کشور خود راه اندازی نمایند و هر اقدامی که باعث افزایش قدرت مقاومت در برابر صهیونیزم جهانی میشود را در دستور کار قرار دهند . »
پر واضح است که خشونت به ویژه در مورد کودکان و دانش آموزان عملی مذموم و غیر قابل دفاع است و از سوی هر فرد و یا کشوری اعمال شود محکوم است .
در جنگ جاری در منطقه ی غزه ؛ تعداد قابل توجهی از کودکان و دانش آموزان به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده اند و این واقعا موجب تاسف و شرمساری آن هم در قرن بیست و یکم است .
بدون تردید در جهان ناآرام و سرشار از خشونت امروز ؛ آموزش و پرورش یگانه نهادی است که باید مفاهیمی مانند صلح ، دوستی و گفت و گو را آموزش داده و مروج و تثبیت کننده ی آن ها در تفکر و روح کودکان و دانش آموزان باشد .
حسین علی کریمی دبیر بخش صلح روزنامه اطلاعات روز پیش از به قدرت رسیدن دوباره طالبان در یادداشتی با عنوان « ناکارآمدی نظام های آموزشی افغانستان در استقرار مفهوم " صلح " » چنین می نویسد : ( این جا )
« چندین دهه است که شعار میدهیم به صلح نیاز داریم و صلح ضرورت جامعه است. با توجه به این اصل مهم، انتظار میرود که سیستمهای آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی افغانستان، پیوسته این ادعا را حمایت کنند. یعنی محتوا تولید کنند و افراد جامعه را برای رسیدن به صلح آماده کنند.
پرسش اساسی این نوشته این است که چقدر نظامهای آموزشی ما در راستای صلحسازی عمل کردهاند؟ آیا آنها در طول دو دهه گذشته توانستهاند، محتواهای صلحآمیز، مطابق با نیاز جامعه تولید کنند؟ آیا وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان در جمهوری اسلامی ایران به نکاتی که این تحلیل گر افغاستانی برشمرده و پرسش هایی را مطرح کرده است ؛ اساسا فکر کرده اند ؟
سازمان ملل متحد بهعنوان روشی پیشگیرانه، دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ را دهه بینالمللی فرهنگ صلح و عدم خشونت نامگذاری کرد. در همین راستا یونسکو، ارزش ترویج فرهنگ صلح را چنین معرفی میکند :
«آموزش فرهنگ صلح منجر به پرورش و ترویج اعتقادات و اقداماتی خواهد شد که مردم هر کشور باید متناسب با ساختارهای خاص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود به آن عمل کنند. عامل اصلی تحکیم این فرهنگ در جامعه تبدیل رقابتهای خشونتآمیز به همکاریهای مبتنی بر ارزشها و اهداف مشترک است .
یک موضوع اساسی که فرایند صلحسازی را همه روزه در افغانستان به چالش میکشد، زمینههای اجتماعی تولید خشونت است. این زمینهها در قالب فرهنگ، زبان، روابط اجتماعی و امر روزمره، پیوسته مفهوم صلح را تهدید میکنند. نقطهای که دقیقا سیستم آموزشی ما باید وارد میشد و مسئولیت اجتماعی خود را ایفا میکرد.
متأسفانه، نظامهای آموزشی ما بیشترین تمرکزشان بر امر آموزش بوده است. یعنی تلاششان این بوده که شاگردان و دانشجویان را مورد آماج اطلاعات و مفاهیم مختلف قرار دهند. گاهی این اطلاعات و مفاهیم در تضاد با یکدیگر بوده، طوری که عاجز از ایجاد یک ساخت معنادار بوده است. اینکه این اطلاعات و مفاهیم چقدر مطابق با نیازهای جامعه و دانشجویان بوده و در زندگی واقعی آنان کاربرد داشته، بحثی است جداگانه که خارج از موضوع این نوشته است.
در این بمباران اطلاعات و مفاهیم آنچه که نظامهای آموزشی ما از آن غفلت کردند، توجه به امر پرورش افراد بوده است. مهارتهای زندگی، همدیگرپذیری، احترام گذاشتن، رعایت اصل احترام به قانون، مسئولیتپذیری، صلحخواهی و موارد بسیاری را میتوان برشمرد که معطوف به امر پرورش میشوند و جایشان در درون محتواهای نظامهای آموزشی ما خالی است. بلایی که سیستمهای آموزشی ما بر سر دانشجو و دانشآموز آورد، این بود که خلاقیت و تخیل آنان را از بین برد.
ما پس از دو دهه سرمایهگذاری با نسلی روبهروییم که فاقد اندیشه، تحلیل و تفکر انتقادی است. نسلی که بیگمان باید بزرگترین سرمایه و منابع ما میبود اکنون فاقد عاملیت و تفکر در بسیاری از حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
زمانی که ارزشهای جامعه از طریق نهادهای آموزشی آن نهادینه نشوند و نهادهای آموزشی کارکردی باژگونه یابند، چگونه میتوان انتظار داشت که ما به صلح دست یابیم؟
درست است که آموزش کیمیا، فیزیک، هندسه اهمیت دارد و نظامهای آموزشی باید به آن توجه کنند، اما برنامههای درسی صلحمحور نیز نیاز جامعه ماست. ما نیاز داشتیم در یک جامعه متکثر، چندقومی و پساجنگ یاد بگیریم چطور به باورهای یکدیگر احترام بگذاریم. ما نیاز داشتیم بدانیم صلح، امنیت و مدارا چیست و چگونه در جامعه تحقق مییابد. ما نیاز به درک وسیعی از حقوق بشر و احترام به دیگری داشتیم. ما نیاز داشتیم پایههای دموکراسی نوپایمان روزبهروز در مکاتب و دانشگاهها توسط سیستمهای آموزشیمان تقویت میشد. اگر ما آن چنان که ادعا کرده بودیم که صلح ضرورت جامعه است، طی دو دهه گذشته باید برای آن برنامهریزی میکردیم. اگر چنین کرده بودیم، امروز دانشگاهها و مکاتبمان هر کدام پرچمدار مبارزه با خشونت و افراطگرایی بودند .
آموزش صلح، معطوف به پرورش است. پرورش جنبههایی از شخصیت و وجود فرد که در آن ارزشها و نگرشهای افراد جامعه موجب تغییر رفتار میشوند. در این نوع از آموزش افراد یاد میگیرند که چطور از خشونت پرهیز کنند، چگونه از ارزشهای صلحآمیز پاسداری کنند. چگونه به حقوق بشر، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی احترام بگذارند و در نهایت در آموزش صلح، افراد چگونگی همزیستی مسالمتآمیز را در کنار یکدیگر تجربه میکنند. از برآیند چنین آموزشی، فرهنگ مبتنی بر صلح و صلحخواهی تولید میشود » .
دو سال است که در همسایگی ما ؛ گروهی متحجر ، مرتجع و خشونت طلب با عنوان « طالبان » مانع از تحصیل دختران شده اند .
« صدای معلم » در سال تحصیلی جدید در گزارشی با عنوان « بهار مدرسه ی ایرانی آغازی برای رویش تفکر انتقادی » نوشت : ( این جا )
« امروز اول مهر مصادف با آغاز سال تحصیلی 1402 می باشد و بیش از 16 میلیون دانش آموز به مدت نه ماه در کلاس ها حضور می یابند .
دانش آموزان ایرانی در حالی با آرامش خاطر در کلاس ها حضور می یابند که در کشوری مانند افغانستان و زیر سلطه ی عده ای افراد متحجر و دگم به نام « طالبان » ؛ حضور در کلاس های درس برای « دختران افغانی » به یک آرزو و حسرت تبدیل شده است و این برای ما باید یک فرصت باشد .... »
پرسش این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران از وزیر آموزش و پرورش آن است که چرا در برابر این « فاجعه » سکوت کرده اند ؟
آیا این انفعال ؛ دلایل سیاسی دارد ؟
آیا دختران افغانستانی انسان نیستند ؟
چرا باید آنان از ابتدایی ترین حقوق خود و از جمله « حق آموزش » محروم باشند ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان در جمهوری اسلامی ایران به نکاتی که این تحلیل گر افغانستانی برشمرده و پرسش هایی را مطرح کرده است ؛ اساسا فکر کرده اند ؟
رضا مراد صحرایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش که خود را « سخنگوی جهان اسلام » تصور کرده است ؛ از کدام « طوفان » سخن می گوید در حالی که هنوز « تفکر انتقادی » و الزامات آن در نظام آموزشی ایران تعریف نشده و کشور ما ایران با چالش های و بحران هایی روبه روست که عوارض و نتایج آن در آینده می تواند حتی غیرقابل جبران و یا برگشت باشد ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
کمیته نوبل در نروژ امروز جمعه، ۱۴ شهریور، در بیانیهای « نرگس محمدی » را به دلیل « مبارزه علیه سرکوب زنان و تلاش برای تقویت و تحکیم حقوق بشر و آزادی برای همگان » شایسته دریافت این جایزه اعلام کرد.
خانم محمدی تاکنون چندین جایزه بینالمللی از جمله «جایزه ساخاروف انجمن فیزیک آمریکا در سال ۲۰۱۸»، «جایزه الکساندر لانگر در سال ۲۰۰۹» و «جایزه روز جهانی آزادی مطبوعات در سال ۲۰۱۶» را دریافت کرده است.
خانم محمدی متولد اردیبهشت ۱۳۵۱ و دانشآموخته فیزیک کاربردی است.
این بانوی کنش گر ایرانی سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر بوده و در حال حاضر در زندان به سر می برد .
« صدای معلم » این موفقیت تاریخی و ارزشمند را که نصیب یک « بانوی ایرانی » شده است به همه ایرانیان شادباش و تبریک می گوید .
پایان پیام/
سیزدهم مهر ( پنجم اکتبر )
« روز جهانی معلم » را به همه معلمان جهان به جز معلمان ایران تبریک میگویم چون ما گرفتار سرطان حماقتِ آغشته به توهم دانایی شدهایم و راه گریز از آن را ساده نمیدانم.
موضوع روز جهانی معلم در سال ۲۰۲۳ چنین است:
« ما برای آموزش معلم نیاز داریم، چاره جویی ضروری جهان برای جبران کمبود معلم!
برای جبران کمبود معلم که یک ضرورت جهانی است، چارهای بیابیم، چنین معلمانی نیاز داریم »
توجه کنید که در تمام دنیای توسعه یافته، با میانگین ۱۲ تا ۱۶ نفر دانشآموز در هر کلاس، برای جبران کمبود معلم، یک مسأله بینالمللی مطرح کردهاند تا شاید برای این فشار غیرانسانی بر شانههای معلمان خود چارهای بیابند اما در مقابل، در ایران با اعلام رسمی حداکثر ۳۶ دانشآموز در هر کلاس که آن هم رعایت نمیشود، میانگین ۲۷ نفره ذکر شده در اسناد بالادستی را به فنای فراموشی دادند.
در حالی دادمان از کمبود معلم برای کلاسهای ۴۰ تا ۵۰ نفره در محیطهای به شدت غیراستاندارد بالاست که شعار جهانی در روز معلم، چارهجویی برای کمبود معلم برای کلاسهای ۱۶ نفره است!
از نگاه میانگین دانشآموزان در هر کلاس درس، شاید بتوان ژاپن را یک استثناء آموزشی در کشورهای توسعهیافته دانست چرا که در این کشور، هم خانواده دانشآموزان و هم معلمان، علاقهمند به برگزاری کلاسهای درس با تعداد دانشآموزان بالا هستند و از این جهت ژاپن یک نمونه نادر است.
اما در همین ژاپن با چنین دیدگاه ملی، با جمعیت ۱۲۵ میلیون نفر، ۴۵۲,۸۴۹ معلم برای ۹,۳۷۳,۲۹۵ نفر دانشآموز در دوره ابتدایی دارند یعنی در ژاپن که شلوغترین کلاسهای ابتدایی را در کشورهای توسعه یافته دارند، هر معلم بهطور متوسط ۲۰.۷ دانشآموز دارد.
در ایران ۲۶۵,۰۵۷ نفر معلم ابتدایی برای آموزش ۸,۲۷۸,۲۸۲ نفر دانشآموز فعالیت دارند یعنی هر معلم بهطور متوسط باید ۳۱.۶ نفر دانشآموز را آموزش دهد. توجه داشته باشیم که این آمار مربوط به قبل از ۱۴۰۰ و قبل از ورود موج جدید افزایش جمعیت دانشآموز در دوره ابتدایی است و لذا اکنون میانگین تعداد دانشآموزان برای هر معلم حدود ۳۶ نفر است و در برخی مدارس این تعداد از ۴۵ نفر هم بیشتر است.
چند دلیل برای وضعیت فعلی آموزش در ایران: اینجا معلمان نمیدانند اگر با وزیر آموزش و پرورش مخالفت کنند، گزینه بعدی که انتخاب خواهد شد چه کسی است!؟ اما در فنلاند، مردم در زمان رای به دولت، میدانند وزیر آموزش و پرورش آینده چه کسی است!
۱. سرانه دانشآموزی در ایران ۳۰۰ دلار و میانگین ۹۳۱۳ دلار است. سرانه دانشآموزی از تقسیم بودجه وزارت آموزش و پرورش بر تعداد دانشآموزان بهدست میآید.
۲. میانگین حقوق معلمان در جهان حدود ۳۵۰۰ دلار و در ایران ۳۰۰ دلار است، حقوق معلمان در ایران حتی قابل مقایسه با فقیرترین کشورهای دنیا هم نیست، چگونه از معلمی با حقوق ۳۰۰ دلار، انتظار کیفیتی در رقابت با معلمانی دارید که میانگین حقوقشان بیش از ۳۵۰۰ دلار است؟
۳. بودجه وزارت آموزش و پرورش در ایران برای سال جاری کمتر ۴ میلیارد دلار است و در کشور ژاپن بیش از ۲۵۰ میلیارد دلار!
۴. اینجا معلمان نمیدانند اگر با وزیر آموزش و پرورش مخالفت کنند، گزینه بعدی که انتخاب خواهد شد چه کسی است!؟ اما در فنلاند، مردم در زمان رای به دولت، میدانند وزیر آموزش و پرورش آینده چه کسی است!
۵. در ایران، برای هر دانشآموز در هر ماه ۱.۲ میلیون تومان هزینه میشود و برای هر زندانی بیش از ۱۸ میلیون تومان! (آمار مربوط به پنج سال پیش) . اگر دنبال رقابت عادلانه هستیم باید از زندانیان انتظار رقابت داشته باشیم نه دانشآموزان!
۶. در کشورهای با سیستم آموزشی پیشرفته، حداکثر یک درصد دانشآموزان از آموزشهای خاص برخوردارند آن هم در همان مدارس دولتی و عادی اما اینجا در یکی از نواحی شیراز، افتخار مسئولان این است که ۴۰ درصد از دانشآموزان در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند. البته میدانیم که مدارس شاهد، نمونه دولتی، سمپاد و هیئت امنایی ها را هم نباید دولتی فرض کرد.
۷. سهم آموزش از تولید ناخالص ملی در ایران کمتر از یک درصد و متوسط جهانی بیش از ۵ درصد است و این سهم در کشور عمان ۶.۷ درصد از تولید ناخالص ملی است.
۸. تعداد پرسنل وزارت آموزش و پرورش ایران ۳۸۰,۰۰۰ نفر و در فنلاند ۳۰۰ نفر است و درد معلمان ایرانی این است که هرگز وزارت آموزش و پرورش را حامی خود ندیده اند.
۹. نسبت جمعیت کل کشور به تعداد پرسنل وزارت آموزش و پرورش ایران ۲۲۱ است یعنی در برابر هر ۲۲۱ نفر ایرانی، وزارت آموزش و پرورش یک نفر حقوق بگیر غیرمعلم دارد و این عدد در فنلاند ۱۸,۳۳۳ است.
۱۰. سرانه ملی آموزش در ایران برای سال جاری ۴۷ دلار، در دانمارک ۱,۵۵۱، در کویت ۱,۶۹۳ و در ژاپن ۲,۰۵۰ دلار است.
۱۱. وزارت آموزش و پرورش ایران، همین!
( کانال نویسنده )
گروه گزارش/
شنبه اول مهر ، بیش از شانزده میلیون دانش آموز روانه مدارس می شوند . با این حال یکی از چالش های مهم و راهبردی که البته ارتباط مستقیمی هم با « محیط زیست » دارد ، چالش « سرویس مدارس » است .
در روزهای پایانی تابستان ، یکی از مدیران خوش فکر و برنامه ریز این کشور ، راه حلی به ذهنش رسیده است .
خبر را بخوانید : ( این جا )
« حسین حقشناس با اشاره به آخرین مصوبات کمیته فنی شورای هماهنگی ترافیک استان مرتبط با شهرداری اصفهان در شهریورماه سال جاری، اظهار کرد: در این جلسه، درخواستهای شهرداری اصفهان در خصوص شناورسازی ساعت آغاز فعالیت سازمانها و ادارات، زمان بازگشایی مدارس و حضور دانش آموزان، ایجاد آرامش، کاهش بار ترافیکی سطح شهر در ساعات اوج و ایمنی ترافیکی بررسی شد.
معاون حملونقل و ترافیک شهرداری اصفهان همچنین خبر داد: مصوب شد که برای ممانعت از ایجاد بار ترافیکی در معابر مجاور مدارس، از حیاط مدارس بهمنظور سوار کردن دانشآموزان در سرویس با رعایت نکات ایمنی لازم استفاده شود.
به گفته او، این طرح در سال جاری برای تعدادی از مدارس اجرا و از سال آینده در همه مدارس دارای شرایط لازم اجرا میشود » .
نخستین پرسشی که به ذهن می رسد آن است که با توجه به فرهنگ غالب در ایران و رفتارهای ترافیکی که مشاهده می شود ؛ مگر حیاط مدارس ما چقدر ظرفیت و گنجایش دارند که بخواهد پذیرای این حجم از اتومبیل ها شود ؟ چرا مسئولان آموزش و پرورش که این همه نسبت به پوشش و حجاب دانش آموزان حساس هستند اما در مورد آموزش مهارت های زندگی و تغییر رفتارهای غلط ، بی خیال هستند ؟ و کار خاصی انجام نمی دهند ؟
چگونه است که اکثر مواقع و زمانی که مشکلی مانند « قضیه سفر رونالدو به ایران » پیش می آید ؛ بسیاری در توجیه این آبروریزی بزرگ عنوان می کنند که این گونه مسائل کاملا طبیعی هستند و ایران را با سایر کشورها مقایسه می کنند و البته هدف آنان توجیه مدیریت های ناکارآمد و بی کفایت است اما پرسش این است که چرا تحرکی در مقامات برای تعریف و ترویج « استفاده از دوچرخه » به عنوان بهترین جایگزین برای استفاده از اتومبیل های شخصی صورت نمی گیرد با آن که می دانند بیش از 70 درصد آلودگی در شهرهای متعلق به اتومبیل ها وسایط نقلیه موتوری است و با آغاز به کار مدارس ؛ حداقل 30 درصد به بار ترافیکی آن افزوده می شود ؟
تا کی باید شاهد مرگ و میر شهروندان ناشی از آلودگی هوا ، بروز بیماری های خطرناک و یا تعطیلی مدارس به خاطر آلودگی هوا باشیم ؟
همشهری آنلاین خبر می دهد : نزدیک به ۱۶ میلیون دانشآموز در کشور داریم که از این تعداد، حدود ۵ میلیون نفر دچار اضافه وزن و چاقی هستند.
آمارهای رسمی کشور حاکی از این است که از هر ۳ دانش آموز، یک دانشآموز اضافه وزن دارد یا چاق است. یعنی از حدود ۱۶ میلیون دانشآموز ایرانی، نزدیک به ۵ میلیون نفر دچار اضافه وزن و چاقی هستند. این آخرین آماری است که معاون فرهنگی و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان سال گذشته مطرح کرد و درباره آن هشدار داد.
چرا مسئولان آموزش و پرورش که این همه نسبت به پوشش و حجاب دانش آموزان حساس هستند اما در مورد آموزش مهارت های زندگی و تغییر رفتارهای غلط ، بی خیال هستند ؟ و کار خاصی انجام نمی دهند ؟
« علی جعفرآبادی » از تجربه ی خود می گوید : ( 1 ) *
« در مونسترِ آلمان از یک مدرسه بازدید کردم. حدود و مرزهای مدرسه مشخص بود؛ ولی به معنای متداول دیوار نداشت. دور آن باز بود و میتوانستی تا پشت پنجره کلاس پیش بروی. البته که کسی در ساعت کلاس و مدرسه این کار را نمیکرد. مدرسه از لحاظ خدمات و ساختمان زیر نظر شهرداری است. از همین رو بعد از ساعت درسی، حیاط مدرسه و وسایل بازی آن در اختیار شهروندان قرار دارد و میتوانند وارد فضای عمومی مدرسه شوند و از وسایل و زمین آن استفاده کنند.
دو مدرسه را سر زدم. بچهها با دوچرخه و اسکوتر، یا با پدر و مادر به مدرسه میآمدند و وسایل نقلیه را پشت دیوار کلاس می گذاشتند. یک بار که در دقایق آغازین مدرسه، برای مدتی جلوی مدرسه توقف کردم؛ معلمی را دیدم که سرش را از پنجره کلاس بیرون آورده بود و تا کلاس شروع نشده، داشت با یکی از اولیا گفت و گو میکرد » .
* ویدئوی زیر گروهی از دانش آموزان در بارسلونا نشان می دهد که همراه معلم شان با دوچرخه به مدرسه می روند. این بخشی از پروژه ای است که جایگزینی دوچرخه به جای سرویس مدارس رو در اسپانیا را دنبال می کند .» .
پدر افغانستانی دو دختر را، با دوچرخه، تا مدرسه همراهی می کند :
*هفته دوچرخه در مدرسه ( 2 )
وزارت آموزش و پرورش و وزارت ورزش فرانسه، برنامه یک هفته با دوچرخه در مدرسه را هم زمان با رخداد جهانی تور دو فرانس اجرا می کنند.
تور دو فرانس (به فرانسوی: Tour de France) یا تور فرانسه معتبرترین مسابقه دوچرخهسواری جاده دنیاست که در سال ۱۹۰۳ تأسیس شدهاست و اکنون هر ساله به مدت سه هفته در جادههای فرانسه و کشورهای پیرامون آن، در فصل تابستان برگزار میشود. این مسابقه معمولاً از مرکز شهر پاریس شروع شده و در همانجا به پایان میرسد.
وزارت آموزش و پرورش و وزارت ورزش فرانسه از مدارس خواسته اند همزمان با این رخداد، از 14 تا 20 سپتامبر را هفته دوچرخه سواری در مدرسه بدانند و با برنامه های آموزشی ،فرهنگی و ورزشی، این ورزش را توسعه دهند » .
پرسش « صدای معلم » از برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان آن است که آنان جز شعار و اتلاف وقت و منابع تاکنون چه کرده اند ؟
در حال حاضر ؛ کارکرد مدارس در ایران صرفا به صدور کارنامه ی تحصیلی برای دانش آموز و تکرار مراسم و مناسک ایدئولوژیک برای دانش آموزان محدود شده است در حالی که بسیاری از این دانش آموزان حتی طریقه راه رفتن در خیابان و حقوق شهروندی را نمی دانند .
این دور باطل و چرخه غلط تا کی و کجا ادامه خواهد داشت .
( 1 تا 4 از کانال « معلم یادگیرنده مادام العمر » اقتباس گردیده است )
پایان گزارش/
( ویدئو کلیپ را ببینید ) :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
دبیرکل سازمان ملل میگوید از روزی که دختران از رفتن به مدرسه در افغانستان منع شدند، دو سال گذشته است و آن را «یک نقض غیرقابل توجیه حقوق بشر» دانسته و از طالبان خواسته است که «اجازه» بازگشایی دبیرستانهای دخترانه را بدهند.
طالبان پس از بازگشت به قدرت در سال ۲۰۲۱، در اولین ترم خزانی آغاز مدارس ، تنها به مدارس ابتدایی دخترانه تا کلاس ششم اجازه بازگشایی دادند و مدارس دخترانه متوسطه را در بیشتر ولایتهای کشور بستند.
آنتونیو گوترش در ایکس ( توئیتر ) یادآوری کرده که «دوشنبه [۱۸ سپتامبر] دو سال از ممنوعیت حضور دختران در مدارس متوسطه در افغانستان گذشت.»
او این دستور طالبان را «یک نقض غیرقابل توجیه حقوق بشری» دانسته است که «صدمات طولانیمدت» را به افغانستان وارد میکند.
مقامهای طالبان بارها تاکید کردهاند که مدارس دخترانه را «موقتا تعلیق» کردهاند تا شرایط تحصیل بنا به ارزشهای اسلامی و سنتی این کشور را فراهم کنند.
در اولین سال، دانشجویان زن نیز به دانشگاههای دولتی و خصوصی میرفتند و در اولین کنکور سراسر دانشگاهها که طالبان برگزار کرد نیز دختران با محدودیت در انتخاب برخی رشتهها شرکت کردند.
وزارت تحصیلات عالی طالبان با صدور فرمانی، حضور دانشجویان و استادان زن در دانشگاهها را به طور کامل ممنوع اعلام کرد.
فرامین تعلیق آموزش و کار زنان و دختران زیر نظر هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان گرفته شده که مقرش در شهر قندهار در جنوب این کشور است و خود را از دید رسانهها همچنان پنهان نگه میدارد.
در حالی که دختران برخی از مقامهای طالبان در کشورهای منطقه درس میخوانند که با واکنشهای زیاد در شبکههای اجتماعی مواجه شده است.
چهرههای میانهروتر طالبان از جمله امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان در محافل بینالمللی اظهار امیدواری میکنند که این موضوع به زودی رفع خواهد شد.
سراج الدین حقانی، وزیر قدرتمند داخله/کشور طالبان و رئيس شبکه حقانی طالبان نیز گفته است «بزودی» مدارس دخترانه باز میشوند.
اما تصمیمگیرنده نهایی در مورد حدود ۵۰ فرمانی که زنان و دختران را از فضای عمومی منع و خانهنشین ساخته، رهبر تندرو طالبان در قندهار است که تاکنون حتی یک دستورالعمل را برنگردانده است.
( بی بی سی )