اداره معارف رژیم طالبان در سرپل به ۱۶۸ معلم و کارمند این اداره هشدار داد که بهدلیل داشتن «ریش کوتاه» از کار اخراج خواهند شد .
گروه گزارش/
رضا مراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در نامه ای به وزرای آموزش و پرورش کشورهای اسلامی، آنان را به حمایت از دانش آموزان بی گناه فلسطینی فرا خوانده است .
ایشان پیشنهاد کرده زنگ « ندای مظلومیت» به نشانه حمایت از دانش آموزان بی گناه فلسطینی در تمام مدارس جهان اسلام به صدا درآید . در این بمباران اطلاعات و مفاهیم آنچه که نظامهای آموزشی ما از آن غفلت کردند، توجه به امر پرورش افراد بوده است. مهارتهای زندگی، همدیگرپذیری، احترام گذاشتن، رعایت اصل احترام به قانون، مسئولیتپذیری، صلحخواهی و موارد بسیاری را میتوان برشمرد که معطوف به امر پرورش میشوند و جایشان در درون محتواهای نظامهای آموزشی ما خالی است.
در این رابطه ؛ پرتال وزارت آموزش و پرورش می نویسد : ( این جا )
« به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، دکتر رضامراد صحرایی در این نامه ضمن تاکید بر اینکه در آیین مسلمانی ما نه ظالم بودن پسندیده است و نه مظلوم بودن، افزود: قرآن کریم درباره ویژگیهای کسانی که بر سیره پیامبر مکرم اسلام (ص) هستند، میفرماید: محمَّد رَسولُ اللهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشدَاء عَلَى الكُفَّار رحماء بينهم ... (فتح آيه ۲۹ )پیامبر ما منادی عطوفت و مهربانی بود و مبلغ دفاع از مظلومان و یاری ستمدیدگان؛ تا جایی که میفرمایند: مسلمان نیستیم اگر فریاد انتصار برادران و خواهران مسلمانمان را بشنویم و بیتفاوت باشیم.
وزیر آموزش و پرورش کشورمان در ادامه این نامه با اشاره به اینکه نخستین و مهمترین مسأله جهان اسلام و کشورهای اسلامی فلسطین است، خاطرنشان ساخت: جهان اسلام با وجود تمام شرارتهای آمریکا و رژیم اسرائیل، هیچ گاه از حمایت و پشتیبانی مظلومان فلسطین دست برنداشته؛ چرا که معتقد است مردم فلسطین دارای هویتی دیرینه و کهن بوده و مانند سایر ملل جهان از حق تعیین سرنوشت خود برخوردارند.
وی افزود: جهان اسلام رژیم اسرائیل را غاصب، جعلی و نامشروع میداند.
دکتر رضا مراد صحرایی همچنین تاکید کرد: ملت مظلوم فلسطین در مقطع کنونی شرایط خوبی ندارند و تنها انسجام و همبستگی جهان اسلام و پشتیبانی مردمان آزاده جهان میتواند زمینه ساز رهایی همیشگی این کشور از یوغ اسارت و شرارت اسرائیل و بازگشت تمامی آوارگان فلسطینی به موطن خود شود.
وزیر آموزش و پرورش در این نامه توجهات وزرای کشورهای اسلامی را به اقدامات مردم فلسطین در این برهه از زمان جلب کرد که با راه اندازی طوفانی نشأت گرفته از نیروی عظیم تعالیم اسلام و انگیزه و ایمان قوی، فصل جدیدی از مبارزه با ظلم و اشغالگری رژیم اسرائیل را آغاز کرده است.
دکتر رضا مراد صحرایی با اشاره به وضعیت دانش آموزان مظلوم فلسطین که به جای حضور در مدرسه، آماج وحشیانهترین بمبارانها با سلاحهای نامتعارف قرار گرفتهاند، از وزرای آموزش و پرورش کشورهای اسلامی درخواست کرد تا به نشانه حمایت از دانش آموزان بی گناه فلسطینی زنگ «ندای مظلومیت» این عزیزان را در تمام مدارس جهان اسلام به صدا در آورند و پویش یاری رسانی به آنان را در سراسر کشور خود راه اندازی نمایند و هر اقدامی که باعث افزایش قدرت مقاومت در برابر صهیونیزم جهانی میشود را در دستور کار قرار دهند . »
پر واضح است که خشونت به ویژه در مورد کودکان و دانش آموزان عملی مذموم و غیر قابل دفاع است و از سوی هر فرد و یا کشوری اعمال شود محکوم است .
در جنگ جاری در منطقه ی غزه ؛ تعداد قابل توجهی از کودکان و دانش آموزان به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده اند و این واقعا موجب تاسف و شرمساری آن هم در قرن بیست و یکم است .
بدون تردید در جهان ناآرام و سرشار از خشونت امروز ؛ آموزش و پرورش یگانه نهادی است که باید مفاهیمی مانند صلح ، دوستی و گفت و گو را آموزش داده و مروج و تثبیت کننده ی آن ها در تفکر و روح کودکان و دانش آموزان باشد .
حسین علی کریمی دبیر بخش صلح روزنامه اطلاعات روز پیش از به قدرت رسیدن دوباره طالبان در یادداشتی با عنوان « ناکارآمدی نظام های آموزشی افغانستان در استقرار مفهوم " صلح " » چنین می نویسد : ( این جا )
« چندین دهه است که شعار میدهیم به صلح نیاز داریم و صلح ضرورت جامعه است. با توجه به این اصل مهم، انتظار میرود که سیستمهای آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی افغانستان، پیوسته این ادعا را حمایت کنند. یعنی محتوا تولید کنند و افراد جامعه را برای رسیدن به صلح آماده کنند.
پرسش اساسی این نوشته این است که چقدر نظامهای آموزشی ما در راستای صلحسازی عمل کردهاند؟ آیا آنها در طول دو دهه گذشته توانستهاند، محتواهای صلحآمیز، مطابق با نیاز جامعه تولید کنند؟ آیا وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان در جمهوری اسلامی ایران به نکاتی که این تحلیل گر افغاستانی برشمرده و پرسش هایی را مطرح کرده است ؛ اساسا فکر کرده اند ؟
سازمان ملل متحد بهعنوان روشی پیشگیرانه، دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ را دهه بینالمللی فرهنگ صلح و عدم خشونت نامگذاری کرد. در همین راستا یونسکو، ارزش ترویج فرهنگ صلح را چنین معرفی میکند :
«آموزش فرهنگ صلح منجر به پرورش و ترویج اعتقادات و اقداماتی خواهد شد که مردم هر کشور باید متناسب با ساختارهای خاص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود به آن عمل کنند. عامل اصلی تحکیم این فرهنگ در جامعه تبدیل رقابتهای خشونتآمیز به همکاریهای مبتنی بر ارزشها و اهداف مشترک است .
یک موضوع اساسی که فرایند صلحسازی را همه روزه در افغانستان به چالش میکشد، زمینههای اجتماعی تولید خشونت است. این زمینهها در قالب فرهنگ، زبان، روابط اجتماعی و امر روزمره، پیوسته مفهوم صلح را تهدید میکنند. نقطهای که دقیقا سیستم آموزشی ما باید وارد میشد و مسئولیت اجتماعی خود را ایفا میکرد.
متأسفانه، نظامهای آموزشی ما بیشترین تمرکزشان بر امر آموزش بوده است. یعنی تلاششان این بوده که شاگردان و دانشجویان را مورد آماج اطلاعات و مفاهیم مختلف قرار دهند. گاهی این اطلاعات و مفاهیم در تضاد با یکدیگر بوده، طوری که عاجز از ایجاد یک ساخت معنادار بوده است. اینکه این اطلاعات و مفاهیم چقدر مطابق با نیازهای جامعه و دانشجویان بوده و در زندگی واقعی آنان کاربرد داشته، بحثی است جداگانه که خارج از موضوع این نوشته است.
در این بمباران اطلاعات و مفاهیم آنچه که نظامهای آموزشی ما از آن غفلت کردند، توجه به امر پرورش افراد بوده است. مهارتهای زندگی، همدیگرپذیری، احترام گذاشتن، رعایت اصل احترام به قانون، مسئولیتپذیری، صلحخواهی و موارد بسیاری را میتوان برشمرد که معطوف به امر پرورش میشوند و جایشان در درون محتواهای نظامهای آموزشی ما خالی است. بلایی که سیستمهای آموزشی ما بر سر دانشجو و دانشآموز آورد، این بود که خلاقیت و تخیل آنان را از بین برد.
ما پس از دو دهه سرمایهگذاری با نسلی روبهروییم که فاقد اندیشه، تحلیل و تفکر انتقادی است. نسلی که بیگمان باید بزرگترین سرمایه و منابع ما میبود اکنون فاقد عاملیت و تفکر در بسیاری از حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
زمانی که ارزشهای جامعه از طریق نهادهای آموزشی آن نهادینه نشوند و نهادهای آموزشی کارکردی باژگونه یابند، چگونه میتوان انتظار داشت که ما به صلح دست یابیم؟
درست است که آموزش کیمیا، فیزیک، هندسه اهمیت دارد و نظامهای آموزشی باید به آن توجه کنند، اما برنامههای درسی صلحمحور نیز نیاز جامعه ماست. ما نیاز داشتیم در یک جامعه متکثر، چندقومی و پساجنگ یاد بگیریم چطور به باورهای یکدیگر احترام بگذاریم. ما نیاز داشتیم بدانیم صلح، امنیت و مدارا چیست و چگونه در جامعه تحقق مییابد. ما نیاز به درک وسیعی از حقوق بشر و احترام به دیگری داشتیم. ما نیاز داشتیم پایههای دموکراسی نوپایمان روزبهروز در مکاتب و دانشگاهها توسط سیستمهای آموزشیمان تقویت میشد. اگر ما آن چنان که ادعا کرده بودیم که صلح ضرورت جامعه است، طی دو دهه گذشته باید برای آن برنامهریزی میکردیم. اگر چنین کرده بودیم، امروز دانشگاهها و مکاتبمان هر کدام پرچمدار مبارزه با خشونت و افراطگرایی بودند .
آموزش صلح، معطوف به پرورش است. پرورش جنبههایی از شخصیت و وجود فرد که در آن ارزشها و نگرشهای افراد جامعه موجب تغییر رفتار میشوند. در این نوع از آموزش افراد یاد میگیرند که چطور از خشونت پرهیز کنند، چگونه از ارزشهای صلحآمیز پاسداری کنند. چگونه به حقوق بشر، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی احترام بگذارند و در نهایت در آموزش صلح، افراد چگونگی همزیستی مسالمتآمیز را در کنار یکدیگر تجربه میکنند. از برآیند چنین آموزشی، فرهنگ مبتنی بر صلح و صلحخواهی تولید میشود » .
دو سال است که در همسایگی ما ؛ گروهی متحجر ، مرتجع و خشونت طلب با عنوان « طالبان » مانع از تحصیل دختران شده اند .
« صدای معلم » در سال تحصیلی جدید در گزارشی با عنوان « بهار مدرسه ی ایرانی آغازی برای رویش تفکر انتقادی » نوشت : ( این جا )
« امروز اول مهر مصادف با آغاز سال تحصیلی 1402 می باشد و بیش از 16 میلیون دانش آموز به مدت نه ماه در کلاس ها حضور می یابند .
دانش آموزان ایرانی در حالی با آرامش خاطر در کلاس ها حضور می یابند که در کشوری مانند افغانستان و زیر سلطه ی عده ای افراد متحجر و دگم به نام « طالبان » ؛ حضور در کلاس های درس برای « دختران افغانی » به یک آرزو و حسرت تبدیل شده است و این برای ما باید یک فرصت باشد .... »
پرسش این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران از وزیر آموزش و پرورش آن است که چرا در برابر این « فاجعه » سکوت کرده اند ؟
آیا این انفعال ؛ دلایل سیاسی دارد ؟
آیا دختران افغانستانی انسان نیستند ؟
چرا باید آنان از ابتدایی ترین حقوق خود و از جمله « حق آموزش » محروم باشند ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان در جمهوری اسلامی ایران به نکاتی که این تحلیل گر افغانستانی برشمرده و پرسش هایی را مطرح کرده است ؛ اساسا فکر کرده اند ؟
رضا مراد صحرایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش که خود را « سخنگوی جهان اسلام » تصور کرده است ؛ از کدام « طوفان » سخن می گوید در حالی که هنوز « تفکر انتقادی » و الزامات آن در نظام آموزشی ایران تعریف نشده و کشور ما ایران با چالش های و بحران هایی روبه روست که عوارض و نتایج آن در آینده می تواند حتی غیرقابل جبران و یا برگشت باشد ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
کمیته نوبل در نروژ امروز جمعه، ۱۴ شهریور، در بیانیهای « نرگس محمدی » را به دلیل « مبارزه علیه سرکوب زنان و تلاش برای تقویت و تحکیم حقوق بشر و آزادی برای همگان » شایسته دریافت این جایزه اعلام کرد.
خانم محمدی تاکنون چندین جایزه بینالمللی از جمله «جایزه ساخاروف انجمن فیزیک آمریکا در سال ۲۰۱۸»، «جایزه الکساندر لانگر در سال ۲۰۰۹» و «جایزه روز جهانی آزادی مطبوعات در سال ۲۰۱۶» را دریافت کرده است.
خانم محمدی متولد اردیبهشت ۱۳۵۱ و دانشآموخته فیزیک کاربردی است.
این بانوی کنش گر ایرانی سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر بوده و در حال حاضر در زندان به سر می برد .
« صدای معلم » این موفقیت تاریخی و ارزشمند را که نصیب یک « بانوی ایرانی » شده است به همه ایرانیان شادباش و تبریک می گوید .
پایان پیام/
سیزدهم مهر ( پنجم اکتبر )
« روز جهانی معلم » را به همه معلمان جهان به جز معلمان ایران تبریک میگویم چون ما گرفتار سرطان حماقتِ آغشته به توهم دانایی شدهایم و راه گریز از آن را ساده نمیدانم.
موضوع روز جهانی معلم در سال ۲۰۲۳ چنین است:
« ما برای آموزش معلم نیاز داریم، چاره جویی ضروری جهان برای جبران کمبود معلم!
برای جبران کمبود معلم که یک ضرورت جهانی است، چارهای بیابیم، چنین معلمانی نیاز داریم »
توجه کنید که در تمام دنیای توسعه یافته، با میانگین ۱۲ تا ۱۶ نفر دانشآموز در هر کلاس، برای جبران کمبود معلم، یک مسأله بینالمللی مطرح کردهاند تا شاید برای این فشار غیرانسانی بر شانههای معلمان خود چارهای بیابند اما در مقابل، در ایران با اعلام رسمی حداکثر ۳۶ دانشآموز در هر کلاس که آن هم رعایت نمیشود، میانگین ۲۷ نفره ذکر شده در اسناد بالادستی را به فنای فراموشی دادند.
در حالی دادمان از کمبود معلم برای کلاسهای ۴۰ تا ۵۰ نفره در محیطهای به شدت غیراستاندارد بالاست که شعار جهانی در روز معلم، چارهجویی برای کمبود معلم برای کلاسهای ۱۶ نفره است!
از نگاه میانگین دانشآموزان در هر کلاس درس، شاید بتوان ژاپن را یک استثناء آموزشی در کشورهای توسعهیافته دانست چرا که در این کشور، هم خانواده دانشآموزان و هم معلمان، علاقهمند به برگزاری کلاسهای درس با تعداد دانشآموزان بالا هستند و از این جهت ژاپن یک نمونه نادر است.
اما در همین ژاپن با چنین دیدگاه ملی، با جمعیت ۱۲۵ میلیون نفر، ۴۵۲,۸۴۹ معلم برای ۹,۳۷۳,۲۹۵ نفر دانشآموز در دوره ابتدایی دارند یعنی در ژاپن که شلوغترین کلاسهای ابتدایی را در کشورهای توسعه یافته دارند، هر معلم بهطور متوسط ۲۰.۷ دانشآموز دارد.
در ایران ۲۶۵,۰۵۷ نفر معلم ابتدایی برای آموزش ۸,۲۷۸,۲۸۲ نفر دانشآموز فعالیت دارند یعنی هر معلم بهطور متوسط باید ۳۱.۶ نفر دانشآموز را آموزش دهد. توجه داشته باشیم که این آمار مربوط به قبل از ۱۴۰۰ و قبل از ورود موج جدید افزایش جمعیت دانشآموز در دوره ابتدایی است و لذا اکنون میانگین تعداد دانشآموزان برای هر معلم حدود ۳۶ نفر است و در برخی مدارس این تعداد از ۴۵ نفر هم بیشتر است.
چند دلیل برای وضعیت فعلی آموزش در ایران: اینجا معلمان نمیدانند اگر با وزیر آموزش و پرورش مخالفت کنند، گزینه بعدی که انتخاب خواهد شد چه کسی است!؟ اما در فنلاند، مردم در زمان رای به دولت، میدانند وزیر آموزش و پرورش آینده چه کسی است!
۱. سرانه دانشآموزی در ایران ۳۰۰ دلار و میانگین ۹۳۱۳ دلار است. سرانه دانشآموزی از تقسیم بودجه وزارت آموزش و پرورش بر تعداد دانشآموزان بهدست میآید.
۲. میانگین حقوق معلمان در جهان حدود ۳۵۰۰ دلار و در ایران ۳۰۰ دلار است، حقوق معلمان در ایران حتی قابل مقایسه با فقیرترین کشورهای دنیا هم نیست، چگونه از معلمی با حقوق ۳۰۰ دلار، انتظار کیفیتی در رقابت با معلمانی دارید که میانگین حقوقشان بیش از ۳۵۰۰ دلار است؟
۳. بودجه وزارت آموزش و پرورش در ایران برای سال جاری کمتر ۴ میلیارد دلار است و در کشور ژاپن بیش از ۲۵۰ میلیارد دلار!
۴. اینجا معلمان نمیدانند اگر با وزیر آموزش و پرورش مخالفت کنند، گزینه بعدی که انتخاب خواهد شد چه کسی است!؟ اما در فنلاند، مردم در زمان رای به دولت، میدانند وزیر آموزش و پرورش آینده چه کسی است!
۵. در ایران، برای هر دانشآموز در هر ماه ۱.۲ میلیون تومان هزینه میشود و برای هر زندانی بیش از ۱۸ میلیون تومان! (آمار مربوط به پنج سال پیش) . اگر دنبال رقابت عادلانه هستیم باید از زندانیان انتظار رقابت داشته باشیم نه دانشآموزان!
۶. در کشورهای با سیستم آموزشی پیشرفته، حداکثر یک درصد دانشآموزان از آموزشهای خاص برخوردارند آن هم در همان مدارس دولتی و عادی اما اینجا در یکی از نواحی شیراز، افتخار مسئولان این است که ۴۰ درصد از دانشآموزان در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند. البته میدانیم که مدارس شاهد، نمونه دولتی، سمپاد و هیئت امنایی ها را هم نباید دولتی فرض کرد.
۷. سهم آموزش از تولید ناخالص ملی در ایران کمتر از یک درصد و متوسط جهانی بیش از ۵ درصد است و این سهم در کشور عمان ۶.۷ درصد از تولید ناخالص ملی است.
۸. تعداد پرسنل وزارت آموزش و پرورش ایران ۳۸۰,۰۰۰ نفر و در فنلاند ۳۰۰ نفر است و درد معلمان ایرانی این است که هرگز وزارت آموزش و پرورش را حامی خود ندیده اند.
۹. نسبت جمعیت کل کشور به تعداد پرسنل وزارت آموزش و پرورش ایران ۲۲۱ است یعنی در برابر هر ۲۲۱ نفر ایرانی، وزارت آموزش و پرورش یک نفر حقوق بگیر غیرمعلم دارد و این عدد در فنلاند ۱۸,۳۳۳ است.
۱۰. سرانه ملی آموزش در ایران برای سال جاری ۴۷ دلار، در دانمارک ۱,۵۵۱، در کویت ۱,۶۹۳ و در ژاپن ۲,۰۵۰ دلار است.
۱۱. وزارت آموزش و پرورش ایران، همین!
( کانال نویسنده )
گروه گزارش/
شنبه اول مهر ، بیش از شانزده میلیون دانش آموز روانه مدارس می شوند . با این حال یکی از چالش های مهم و راهبردی که البته ارتباط مستقیمی هم با « محیط زیست » دارد ، چالش « سرویس مدارس » است .
در روزهای پایانی تابستان ، یکی از مدیران خوش فکر و برنامه ریز این کشور ، راه حلی به ذهنش رسیده است .
خبر را بخوانید : ( این جا )
« حسین حقشناس با اشاره به آخرین مصوبات کمیته فنی شورای هماهنگی ترافیک استان مرتبط با شهرداری اصفهان در شهریورماه سال جاری، اظهار کرد: در این جلسه، درخواستهای شهرداری اصفهان در خصوص شناورسازی ساعت آغاز فعالیت سازمانها و ادارات، زمان بازگشایی مدارس و حضور دانش آموزان، ایجاد آرامش، کاهش بار ترافیکی سطح شهر در ساعات اوج و ایمنی ترافیکی بررسی شد.
معاون حملونقل و ترافیک شهرداری اصفهان همچنین خبر داد: مصوب شد که برای ممانعت از ایجاد بار ترافیکی در معابر مجاور مدارس، از حیاط مدارس بهمنظور سوار کردن دانشآموزان در سرویس با رعایت نکات ایمنی لازم استفاده شود.
به گفته او، این طرح در سال جاری برای تعدادی از مدارس اجرا و از سال آینده در همه مدارس دارای شرایط لازم اجرا میشود » .
نخستین پرسشی که به ذهن می رسد آن است که با توجه به فرهنگ غالب در ایران و رفتارهای ترافیکی که مشاهده می شود ؛ مگر حیاط مدارس ما چقدر ظرفیت و گنجایش دارند که بخواهد پذیرای این حجم از اتومبیل ها شود ؟ چرا مسئولان آموزش و پرورش که این همه نسبت به پوشش و حجاب دانش آموزان حساس هستند اما در مورد آموزش مهارت های زندگی و تغییر رفتارهای غلط ، بی خیال هستند ؟ و کار خاصی انجام نمی دهند ؟
چگونه است که اکثر مواقع و زمانی که مشکلی مانند « قضیه سفر رونالدو به ایران » پیش می آید ؛ بسیاری در توجیه این آبروریزی بزرگ عنوان می کنند که این گونه مسائل کاملا طبیعی هستند و ایران را با سایر کشورها مقایسه می کنند و البته هدف آنان توجیه مدیریت های ناکارآمد و بی کفایت است اما پرسش این است که چرا تحرکی در مقامات برای تعریف و ترویج « استفاده از دوچرخه » به عنوان بهترین جایگزین برای استفاده از اتومبیل های شخصی صورت نمی گیرد با آن که می دانند بیش از 70 درصد آلودگی در شهرهای متعلق به اتومبیل ها وسایط نقلیه موتوری است و با آغاز به کار مدارس ؛ حداقل 30 درصد به بار ترافیکی آن افزوده می شود ؟
تا کی باید شاهد مرگ و میر شهروندان ناشی از آلودگی هوا ، بروز بیماری های خطرناک و یا تعطیلی مدارس به خاطر آلودگی هوا باشیم ؟
همشهری آنلاین خبر می دهد : نزدیک به ۱۶ میلیون دانشآموز در کشور داریم که از این تعداد، حدود ۵ میلیون نفر دچار اضافه وزن و چاقی هستند.
آمارهای رسمی کشور حاکی از این است که از هر ۳ دانش آموز، یک دانشآموز اضافه وزن دارد یا چاق است. یعنی از حدود ۱۶ میلیون دانشآموز ایرانی، نزدیک به ۵ میلیون نفر دچار اضافه وزن و چاقی هستند. این آخرین آماری است که معاون فرهنگی و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان سال گذشته مطرح کرد و درباره آن هشدار داد.
چرا مسئولان آموزش و پرورش که این همه نسبت به پوشش و حجاب دانش آموزان حساس هستند اما در مورد آموزش مهارت های زندگی و تغییر رفتارهای غلط ، بی خیال هستند ؟ و کار خاصی انجام نمی دهند ؟
« علی جعفرآبادی » از تجربه ی خود می گوید : ( 1 ) *
« در مونسترِ آلمان از یک مدرسه بازدید کردم. حدود و مرزهای مدرسه مشخص بود؛ ولی به معنای متداول دیوار نداشت. دور آن باز بود و میتوانستی تا پشت پنجره کلاس پیش بروی. البته که کسی در ساعت کلاس و مدرسه این کار را نمیکرد. مدرسه از لحاظ خدمات و ساختمان زیر نظر شهرداری است. از همین رو بعد از ساعت درسی، حیاط مدرسه و وسایل بازی آن در اختیار شهروندان قرار دارد و میتوانند وارد فضای عمومی مدرسه شوند و از وسایل و زمین آن استفاده کنند.
دو مدرسه را سر زدم. بچهها با دوچرخه و اسکوتر، یا با پدر و مادر به مدرسه میآمدند و وسایل نقلیه را پشت دیوار کلاس می گذاشتند. یک بار که در دقایق آغازین مدرسه، برای مدتی جلوی مدرسه توقف کردم؛ معلمی را دیدم که سرش را از پنجره کلاس بیرون آورده بود و تا کلاس شروع نشده، داشت با یکی از اولیا گفت و گو میکرد » .
* ویدئوی زیر گروهی از دانش آموزان در بارسلونا نشان می دهد که همراه معلم شان با دوچرخه به مدرسه می روند. این بخشی از پروژه ای است که جایگزینی دوچرخه به جای سرویس مدارس رو در اسپانیا را دنبال می کند .» .
پدر افغانستانی دو دختر را، با دوچرخه، تا مدرسه همراهی می کند :
*هفته دوچرخه در مدرسه ( 2 )
وزارت آموزش و پرورش و وزارت ورزش فرانسه، برنامه یک هفته با دوچرخه در مدرسه را هم زمان با رخداد جهانی تور دو فرانس اجرا می کنند.
تور دو فرانس (به فرانسوی: Tour de France) یا تور فرانسه معتبرترین مسابقه دوچرخهسواری جاده دنیاست که در سال ۱۹۰۳ تأسیس شدهاست و اکنون هر ساله به مدت سه هفته در جادههای فرانسه و کشورهای پیرامون آن، در فصل تابستان برگزار میشود. این مسابقه معمولاً از مرکز شهر پاریس شروع شده و در همانجا به پایان میرسد.
وزارت آموزش و پرورش و وزارت ورزش فرانسه از مدارس خواسته اند همزمان با این رخداد، از 14 تا 20 سپتامبر را هفته دوچرخه سواری در مدرسه بدانند و با برنامه های آموزشی ،فرهنگی و ورزشی، این ورزش را توسعه دهند » .
پرسش « صدای معلم » از برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان آن است که آنان جز شعار و اتلاف وقت و منابع تاکنون چه کرده اند ؟
در حال حاضر ؛ کارکرد مدارس در ایران صرفا به صدور کارنامه ی تحصیلی برای دانش آموز و تکرار مراسم و مناسک ایدئولوژیک برای دانش آموزان محدود شده است در حالی که بسیاری از این دانش آموزان حتی طریقه راه رفتن در خیابان و حقوق شهروندی را نمی دانند .
این دور باطل و چرخه غلط تا کی و کجا ادامه خواهد داشت .
( 1 تا 4 از کانال « معلم یادگیرنده مادام العمر » اقتباس گردیده است )
پایان گزارش/
( ویدئو کلیپ را ببینید ) :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
دبیرکل سازمان ملل میگوید از روزی که دختران از رفتن به مدرسه در افغانستان منع شدند، دو سال گذشته است و آن را «یک نقض غیرقابل توجیه حقوق بشر» دانسته و از طالبان خواسته است که «اجازه» بازگشایی دبیرستانهای دخترانه را بدهند.
طالبان پس از بازگشت به قدرت در سال ۲۰۲۱، در اولین ترم خزانی آغاز مدارس ، تنها به مدارس ابتدایی دخترانه تا کلاس ششم اجازه بازگشایی دادند و مدارس دخترانه متوسطه را در بیشتر ولایتهای کشور بستند.
آنتونیو گوترش در ایکس ( توئیتر ) یادآوری کرده که «دوشنبه [۱۸ سپتامبر] دو سال از ممنوعیت حضور دختران در مدارس متوسطه در افغانستان گذشت.»
او این دستور طالبان را «یک نقض غیرقابل توجیه حقوق بشری» دانسته است که «صدمات طولانیمدت» را به افغانستان وارد میکند.
مقامهای طالبان بارها تاکید کردهاند که مدارس دخترانه را «موقتا تعلیق» کردهاند تا شرایط تحصیل بنا به ارزشهای اسلامی و سنتی این کشور را فراهم کنند.
در اولین سال، دانشجویان زن نیز به دانشگاههای دولتی و خصوصی میرفتند و در اولین کنکور سراسر دانشگاهها که طالبان برگزار کرد نیز دختران با محدودیت در انتخاب برخی رشتهها شرکت کردند.
وزارت تحصیلات عالی طالبان با صدور فرمانی، حضور دانشجویان و استادان زن در دانشگاهها را به طور کامل ممنوع اعلام کرد.
فرامین تعلیق آموزش و کار زنان و دختران زیر نظر هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان گرفته شده که مقرش در شهر قندهار در جنوب این کشور است و خود را از دید رسانهها همچنان پنهان نگه میدارد.
در حالی که دختران برخی از مقامهای طالبان در کشورهای منطقه درس میخوانند که با واکنشهای زیاد در شبکههای اجتماعی مواجه شده است.
چهرههای میانهروتر طالبان از جمله امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان در محافل بینالمللی اظهار امیدواری میکنند که این موضوع به زودی رفع خواهد شد.
سراج الدین حقانی، وزیر قدرتمند داخله/کشور طالبان و رئيس شبکه حقانی طالبان نیز گفته است «بزودی» مدارس دخترانه باز میشوند.
اما تصمیمگیرنده نهایی در مورد حدود ۵۰ فرمانی که زنان و دختران را از فضای عمومی منع و خانهنشین ساخته، رهبر تندرو طالبان در قندهار است که تاکنون حتی یک دستورالعمل را برنگردانده است.
( بی بی سی )
گروه رسانه/
وزیر آموزش و پرورش فرانسه که کشورش حدود بیست سال پیش پوشش حجاب و نمادهای مذهبی را در مدارس ممنوع کرده بود به تازگی از طرحی برای ممنوعیت پوشش «عبایه» توسط دختران دانشآموز خبر داده است.
از آنجایی که فرانسه طی این هفته اقدام به ممنوعیت به تن داشتن برخی پوششهای مذهبی همچون «عبایه» برای دختران در مدارس کرد برآن شدیم تا نگاهی به قوانین سایر کشورهای اروپایی در این خصوص بیاندازیم.
تصمیم دولت فرانسه برای ممنوع کردن پوشش عبا توسط دانشآموزان دختر مسلمان به نوعی تاکید مجدد بر لزوم رعایت اصول منتسب به «لائیسیته» در این کشور تلقی میشود.
فرانسه که از زمان به اجرا درآمدن قوانین قرن نوزدهم کلیه نمادهای مذهبی را در مدارس دولتی حذف و از هرگونه نفوذ سنتی کلیسای کاتولیک در مراکز آموزش دولتی جلوگیری کرده به تازگی دستورالعملهایی از این دست را برای کنترل اقلیت رو به رشد مسلمان این کشور به روز کرده است.
گابریل آتال، وزیر آموزش و پرورش فرانسه که کشورش حدود بیست سال پیش پوشش حجاب و نمادهای مذهبی را در مدارس ممنوع کرده بود روز یکشنبه از طرحی برای ممنوعیت پوشش عبا توسط دختران دانشآموز خبر داد.
حال بد نیست بدانیم قوانین دیگر کشورهای اروپایی در خصوص پوشش مذهبی در مدارس چگونه است؟ آیا دانشآموزانِ دیگر کشورها در پوشیدن لباسهای سنتی یا مذهبی، مانند دستار (سرپوش) سیکها یا روسری مسلمانها، در کلاس درس محدودیت دارند؟
در انگلستان، سیاست پوشش یکنواخت توسط هر مدرسه مشخص می شود. با این حال، مقررات وضع شده توسط مدارس باید با قوانین حقوق بشر و برابری مطابقت داشته باشد؛ این ملاحظه قانونی در واقع نوعی محافظت از ویژگیهای مرتبط با مذهب یا اعتقاد، نژاد، جنسیت یا تواناییهای افراد است.
به عنوان مثال، ممانعت از پوشاندن موهای دختر مسلمان با حجاب یا ممنوع کردن مدل موی مرتبط با یک گروه قومی یا ملی، می تواند تبعیض آمیز تلقی شود.
تبعیض در صورت تایید و اثبات غیرقانونی اثبات شده می تواند غیرقانونی تلقی شود. با این حال باید توازنی میان حقوق اعطا شده به اقلیتها و دیگر سیاستهای مدارس ایجاد کرد.
به طور خلاصه میتوان گفت که دانشآموزان از حیث پوشش هیچ ممنوعیتی ندارند و میتوانند محدودیتها را به صورت موردی به چالش بکشند.
طبق توصیههای وزارت کشور بریتانیا ؛ «در مواردی که مدارس دلایل موجهی همچون ارتقای انسجام و نظم، یا ملاحظات واقعی بهداشت و ایمنی یا امنیتی برای محدود کردن آزادیهای افراد دارند، ممکن است ایجاد محدودیت در حق ابراز مذهب یا عقیده توجیه پذیر تلقی شود.»
در بخش دیگری از توصیهنامه وزارت کشور بریتانیا آمده است: «مدارس باید نسبت به نیازهای فرهنگ ها، نژادها و مذاهب مختلف حساس باشند و در برآوردن این نیازها معقولانه عمل کنند، بدون آنکه به سیاستها و مقررات مهم مدرسه، مانند ایمنی یا نظم و انضباط آسیبی وارد شود.»
گفتنی است که ایرلند شمالی در زمینه پوشش اقلیتهای مذهبی و قومی در مدارس همان مقررات و سیاستهای در پیش گرفته شده در انگلیس را دارد.
موضوع پوشش سر برای اقلیتهای مذهبی به ویژه مسلمانان در آلمان همواره محور جدلها و پروندههای قضایی متعدد است.
به طور کلی، از سال ۲۰۱۵ به این سو، به هر ایالت آلمان اجازه داده شده است که به طور مستقل در باره مجاز یا ممنوع بودن نمادها یا پوششهای مذهبی در مدارس تصمیمگیری کنند.
این بدان معناست که بسته به اینکه در کدام بخش از آلمان به عنوان دانش آموز به مدرسه میروید یا در مدرسهای تدریس میکنید، قوانین متفاوتی پیش روی شما است.
برخی از ایالتها حجاب را منع کردهاند، در حالی که برخی دیگر آن را با وضع با محدودیتهای خاصی همچون نمایان بودن صورت یا مو مجاز دانستهاند.
دست کم هشت ایالت آلمان با وضع قوانینی نمادهای مذهبی در مدارس دولتی را ممنوع اعلام کردهاند، اگرچه در بسیاری از موارد این ممنوعیت شامل نمادهای مسیحی نمی شود.
دادگاه هامبورگ در ژانویه ۲۰۲۰ با صدور حکمی به یک دانش آموز دختر ۱۶ ساله اجازه داد تا در کلاس درس نقاب به سر و صورت بکشد؛ پوششی که فقط چشم ها را در معرض دید قرار می دهد.
مقامات دولتی در اعتراض گفتند که پوشیدن نقاب به این معنی است که دانش آموز نمی تواند به طور کامل با معلمان خود یا سایر دانش آموزان ارتباط برقرار کند، اما دادگاه این طور تشخیص نداد.
آزادی مذهب در قانون اساسی آلمان مورد اشاره قرار گرفته است، اما ایالتها و مدارس می توانند قوانین خود را در خصوص آنچه «لباس مناسب» در کلاس درس تلقی میشود، تعیین کنند.
به رغم روی کار آمدن یک دولت عوام گرا و منتسب به جریان راست افراطی در پاییز گذشته، بحث عمومی یا سیاسی در خصوص پوشش مذهبی در کلاسهای درس در ایتالیا آن چنان که انتظار میرود داغ نیست.
از این گذشته، صحبت در مورد ممنوعیت حجاب یا روسری که دانش آموزان به دلایل مذهبی ممکن است به سر کنند، حتی به نوعی غیرمعمول تلقی میشود؛ زیرا راهبههایی که در بسیاری از مدارس ایتالیا تدریس می کنند نیز به دلایل مذهبی پوشش سر دارند.
دادگاه حقوق بشر اروپا سال ۲۰۱۱ با صدور حکمی اعلام کرد که هیچ مشکلی با اقدام دولت ایتالیا در نمایش صلیبهای بزرگ روی دیوارهای کلاسهای مدرسه ندارد زیرا آن را مصداق «تلقین» قلمداد نمیکند.
در کوزوو، کشوری با اکثریت مسلمان، استفاده از روسری برای دانش آموزان دختر از سال ۲۰۱۰ به این سو ممنوع اعلام شده است.
گروههای اسلامی در این کشور حوزه بالکان بارها خواستار لغو قوانین منع پوشش سر شده و این قوانین را تبعیضآمیز خواندهاند؛ فعالان این گروهها آخرین بار در اوت سال گذشته میلادی درخواست خود را به صورت مستقیم با نخستوزیر این کشور در میان گذاشتند.
دانشآموزان مدارس ابتدایی و راهنمایی در اسکاتلند معمولاً برای حضور در کلاسها از پوششهای یکدست استفاده میکنند.
الزامات مربوط به موارد تشکیلدهنده لباس، از جمله رنگ و مدل شلوار، دامن یا پیراهنهای مجاز را هر مدرسه به طور جداگانه تعیین میکند.
با این حال، سخنگوی دولت اسکاتلند به یورونیوز گفت که «محدودیتی برای پوشش مذهبی در مدارس» این کشور اعمال نمیشود.
در اسپانیا هیچ قانونی در ارتباط با استفاده از حجاب اسلامی هنگام حضور دانشآموزان دختر در کلاسهای درس وجود ندارد.
هر منطقه می تواند در مورد مسائل آموزشی خود تصمیم بگیرد. اگر دستور منطقهای خاصی وجود نداشته باشد، این خود مدارس هستند که مقررات مربوط به پوشش را در چارچوب حفظ استقلال خود تعیین میکنند.
به همین دلیل است که پوششهای خاص در برخی مدارس ممنوع و در برخی دیگر مجاز اعلام میشود.
با این حال، نشانهای صلیب که قبلا در کلاسهای درس مدارس اسپانیایی دیده می شد، ممنوع شده است. در سال ۲۰۱۰، قانون آزادی مذهب مقوله «سکولاریسم» در اسپانیا را بسط داد.
بر اساس این رویکرد: «نمایش نمادهای مذهبی در اماکن عمومی ممنوع است، به استثنای مواردی که دارای ارزشهای تاریخی- هنری، معماری و فرهنگی است و قانون از آن حمایت میکند.»
دادگاه عالی اداری سوئد اواخر سال ۲۰۲۲ با صدور حکمی اعلام کرد که هیچ راه قانونی برای مقامات محلی به منظور اعمال ممنوعیت روسری یا لباس های مشابه در مدارس وجود ندارد.
به اعتقاد قضات این دادگاه، قوانین موجود در زمینه آزادی بیان، حقوق دانشجویان برای ابراز وابستگی مذهبی خود را کاملا تضمین میکند.
این حکم زمانی صادر شد که مسئولان دو شهرداری در سوئد قصد داشتند حجاب را برای کودکان در مدارس پیش دبستانی و دانشآموزان مدارس ابتدای و سال اول راهنمایی ممنوع کنند. این ممنوعیتها در یک مورد همچنین شامل معلمان نیز میشد.
پارلمان سوئد نیز پیشتر پیشنهادات و طرحهای مربوط به ممنوعیت حجاب را بارها رد کرده است، زیرا کمیسیون قانون اساسی پارلمان هیچ دلیل موجهی برای وضع قانون جدید به منظور منع حجاب در جامعه یا برای کودکان در برخی فعالیتها پیدا نکرده است.
( یورونیوز )
گروه رسانه /
جیلیان کیگان، وزیر آموزش بریتانیا روز دوشنبه پس از سخنانی جنجال برانگیز درباره صدها مدرسه بالقوه ناایمن در انگلستان عذرخواهی کرد.
تنها چند روز قبل از شروع سال تحصیلی جدید، مقامات بریتانیایی برای ۱۰۴ مدرسه ناایمن دستور تخلیه صادر کردند و این تصمیم لحظه آخری دولت، خشم والدین و معلمان را برانگیخت.
در همين خصوص شبکه «ITV» مصاحبهای با خانم کیگان انجام داد. او در این گفتوگوی تلویزیونی اظهار کرد بیش از دیگران برای حل این مشکل تلاش کرده است و کسی برای اقدامهایش برای تعیین تکلیف مدارس ناایمن از او تشکر نکرده است. این سخنان نه تنها مردم را آرام نکرد بلکه موجب شعلهورتر شدن خشم مردم شد.
خانم کیگان که پنجمین وزیر آموزش بریتانیا در دو سال اخیر است، در این مصاحبه گفته بود: «آیا کسی تا به حال گفته است میدانی که تو چه کار بزرگی کردی در حالی که بقیه نشستند و هیچ کاری انجام ندادند؟»
او بعدتر به دلیل نوع ادبیاتی که در این مصاحبه به کار برده بود، عذرخواهی کرد و گفت اظهار نظر او «غیر ضروری» بود.
سخنگوی دولت در واکنش به این سخنان گفت این ادبیات «قابل قبول نیست» اما در ادامه سخنانش از عذرخواهی خانم کیگان ابراز خشنودی کرد.
گفته میشود در برخی از این مدارس بتنهای هوادهی و اتوکلاو شده «RAAC» به کار رفته است، یک نوع بتن سبک که بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ استفاده میشد اما بر اساس استانداردهای کنونی، ضعیف و ناایمن ارزیابی میشود.
وجود این مدارس ناامن میتواند برای ریشی سوناک، نخست وزیر بریتانیا دردِسَر جدی ایجاد کند. دولت برای شناسایی این ساختمانهای ناامن منتظر پاسخ کارشناسی از حدود ۱۵۰۰ مدرسه است.
با این وجود آقای سوناک به خبرنگاران گفته است که تنها ۵ درصد از تقریبا ۲۲ هزار مدرسه در سراسر انگلیس تحت تاثیر قرار خواهند گرفت.
به گفته احزاب اپوزیسیون، تعطیلی مدارس شواهدی از سرمایهگذاری کم در خدمات عمومی توسط حزب محافظه کار است که از سال ۲۰۱۰ در قدرت بوده است.
برخی از مدیران ارشد سابق وزارت آموزش بریتانیا گفتهاند که آقای سوناک، در سمت قبلی خود به عنوان وزیر خزانهداری، بودجه سالانه تعمیر مدارس را در حالی که مقامات خواستار دو برابر شدن آن شده بودند، نصف کرده بود.
آقای سوناک اما در پاسخ به سوالاتی در این خصوص گفت که این « کاملا اشتباه است» و بودجهای که او تایید کرده مطابق با تصمیماتی بوده که در دهه گذشته گرفته شده است.
( یورونیوز )
گروه گزارش/
به تازگی ؛ وزیر آموزش و پرورش در جمع مدیران و منتخبان معلمان سیستان و بلوچستان چنین گفته است: ( این جا )
« یک مثلث سه ضلعی در نگاه جدید تعریف کردهایم که یک ضلع آن معیشت، یکی منزلت و دیگری مرجعیت است. در این بین مرجعیت و شأن معلم به دست خود ماست که با رفتار، کردار، عملکرد، تعامل و مؤلفههایی از این قبیل معنا مییابد. 82)- دستمزد یا مزایا و نحوه ی کار معلم ، باید از طریق فرآیند مذاکره بین سازمان معلمین و سازمان استخدام کشوری تعیین شود.
با جدیت به دنبال ارتقای معیشت و منزلت فرهنگیان هستیم و با تعامل و همگرایی با دیگر دستگاهها در این مسیر گام برمیداریم . »
وزیر آموزش و پرورش در جمع « مدیران و منتخبان معلمان » سخنرانی کرده اما نه نظرات و دیدگاه های آن ها در پرتال وزارت آموزش و پرورش آمده و نه عکسی از این نشست منتشر شده ضمن آن که این جمع چگونه شان نمایندگی همه معلمان و مدیران را کسب کرده اند ؟
« صدای معلم » در گزارش های متعدد خود بر ترس ممتد وزیر آموزش و پرورش و سایر مقامات منصوب وی از حضور در جمع های غیر دست چین شده و عادی تاکید و از این وضعیت انتقاد کرده است .
مختصات و کارکرد این نگاه جدید « رضامراد صحرایی » در مورد « مرجعیت معلم ایرانی » شفاف و مستند نیست اما آیا وزیر آموزش و پرورش از « توصیه نامه یونسکو مربوط به مقام و منزلت معلم » که در 24 مهر 1394 در « صدای معلم » منتشر شده است ؛ خبری دارد و آن را مطالعه کرده است ؟ ( این جا )
در فصل چهارم که به سیاست ها و اهداف آموزش و پرورش اختصاص دارد ؛ چنین می خوانیم :
« فصل چهارم– سیاست ها و اهداف آموزش و پرورش
10)- در هر کشور می بایست معیارهای مناسبی بین اجزاء آن وجود داشته باشد. برای تعیین اهداف کلی آموزش و پرورش ، باید قواعد کلی تعلیم و تربیت ، نیروی انسانی و برنامه ریزی روی تمامی سرمایه های موجود در نظر گرفته شود. به هنگام تعیین این اهداف ، توانایی مناسب و جایگاهی شایسته باید برای معلمین در نظر گرفته شود. برای نیل به این اهداف می بایست اصول و اهداف زیر را در نظر داشت :
الف)- اصلی ترین حق هر کودک بهره مندی از بهترین فرصت های آموزشی است .به کودکان باید توجه شایسته ای داشته باشیم . آنها نیازمند عملکرد آموزشی خاصی می باشند.
ب)- تمامی تسهیلات باید به طور مساوی فراهم شود تا هر شخص بتواند از حق آموزشی خویش بدون هرگونه تبعیض جنسی، نژادی ، رنگ، مذهب، عقیده سیاسی، خاستگاه ملی یا اجتماعی و یا وضعیت اقتصادی بهره مند شود.
پ)- از آنجا که آموزش و پرورش مهمترین خدمت مورد علاقه عموم می باشد، باید به عنوان یک مسئولیت کشوری ، شبکه ای از مدارس مناسب و کافی را فراهم نمود . کیفیت چگونگی کار و آموزش آزاد و کمک های مادی به دانش آموزان نیازمند باید مورد توجه قرار بگیرد. آموزش آزاد نباید به عنوان دخالت و امتیازی برای متولیان تفسیر شود و یا اینکه متولیان از مدارسی غیر از مدارس بنا شده توسط دولت استفاده کنند. افراد یا اشخاصی که موسسات آموزشی با حداقل استانداردهای آموزشی ایجاد و هدایت می کنند و توسط دولت تائید شده اند ، نباید اجازه مداخله داشته باشند.
ت)- از آنجا که آموزش یک عامل اساسی در رشد اقتصاد می باشد، برنامه آموزشی باید بخش منسجمی از برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی که جهت توسعه شرایط زندگی در نظر گرفته شده است را تشکیل دهد.
ث)- با توجه به اینکه آموزش یک فرآیند مداوم است ، بنابراین خدمات و شاخه های متنوع تدریس آن چنان هماهنگ باشد که هم باعث ارتقاء کیفیت آموزش دانش آموزان و هم باعث افزایش منزلت معلمان شود. متاسفانه و بر خلاف نظر این سازمان معتبر بین المللی ؛ استخدام پیمانی افراد شاغل در حرفه ی معلمی در ایران در بسیاری اوقات به مانند شمشیری بر بالای سر « معلمان منتقد ، پرسشگر و مطالبه گر » عمل می کند و البته این کار آگاهانه و عامدانه و برای ممانعت از تعریف و بسط « تفکر انتقادی » در حوزه آموزش و تربیت صورت می گیرد .
ج)- باید یک سیستم قابل انعطاف که به طور دقیق با هم دیگر مرتبط می باشند، به طور آزاد در دسترس باشد. بنابراین هیچ عاملی نباید برای رسیدن به هر سطحی از هر نوع دانش داشته و باعث از دست رفتن فرصت ها برای کودک باشد.
چ)- به عنوان یک هدف آموزشی ، هیچ کشوری نباید به کمیتی اندک قانع باشد ، بلکه می بایست به دنبال توسعه کیفی باشد.
ح)- تمامی برنامه های آموزشی در هر مرحله آموزشی باید شامل پیش بینی های اولیه برای آموزش و آموزش تکمیلی باشد. رشد کمی و کیفی معلمانی که با زندگی مردم خود آشنا بوده و قادر به تدریس زبان مادری می باشند از رئوس این برنامه می باشد.
خ)- تحقیق سیستماتیک و هماهنگ و مداوم در حوزه تربیت معلم و آموزش ضمن خدمت از ضروریات است . مبادله یافته های تحقیق و پروژه های مشارکتی در سطح بین المللی قابل اجرا می باشد.
د)- برای تعیین اهداف سیاست آموزشی ، باید مشارکت و هماهنگی نزدیکی بین کارشناسان و سازمان های معلمی ،کارفرمایان و کارگران و والدین و همچنین سازمان های فرهنگی و موسسات یادگیری و تحقیق به وجود آید.
ذ)- از آن جائی که دست یابی به آرمان ها و اهداف آموزشی بستگی زیادی به امکانات مالی دارد، باید در تمامی کشورها و در درون بودجه های ملی ، درصد قابل توجهی برای توسعه آموزشی در نظر گرفته شود.
در فصل هفتم _استخدام و شغل
ورود به شغل تدریس ( تدریس حرفه ای ) چنین آمده است :
38)- استخدام داوطلبین حرفه ی معلمی ،باید با همکاری سازمان معلمین انجام شود. استخدام داوطلبین باید مطابق با قوانینی که تعهدات و حقوق معلمین را تعیین می کند و سطحی مطلوب انجام می شود ، صورت پذیرد.
آیا وزیر آموزش و پرورش اساسا و تاکنون به فکرش رسیده که معلمان برای تعریف و دفاع از شان معلمی به « سازمان نظام معلمی » که همیشه و همه جا مورد تاکید فراوان « صدای معلم » حداقل در یک دهه ی گذشته بوده است , نیاز دارند و برای آن تدبیری اندیشیده است ؟
در بخش مرتبط با « امنیت شغلی » چنین آمده است :
« امنیت شغلی
45) - به منظور علاقه مند شدن معلمین به آموزش و پرورش، استخدام رسمی و امنیت شغلی ضروری می باشد . معلمین باید در مقابل تغییرات درون سازمانی یا مدارس حمایت شوند.
46) - معلمین باید در مقابل تحریکات بیرونی و بدون دلیل افراد ذی نفوذ که موقعیت حرفه ای و شغلی آنها را مورد تهدید قرار می دهد ،حمایت شوند.»
( اعتراضات گسترده معلمان در کره ی جنوبی - دوشنبه چهارم سپتامبر ) - این جا
متاسفانه و بر خلاف نظر این سازمان معتبر بین المللی ؛ استخدام پیمانی افراد شاغل در حرفه ی معلمی در ایران در بسیاری اوقات به مانند شمشیری بر بالای سر « معلمان منتقد ، پرسشگر و مطالبه گر » عمل می کند و البته این کار آگاهانه و عامدانه و برای ممانعت از تعریف و بسط « تفکر انتقادی » در حوزه آموزش و تربیت صورت می گیرد .
در این زمینه می توان به تعلیق از کار « نرگس کارگری ؛ خبرنگار صدای معلم » اشاره کرد که صرفا به دلیل انتقاد از عملکرد یک مدیر میانی اشاره کرد که گزینش عامل آن بوده و پس از ماه ها ؛ پاسخ شفافی در مورد عملکرد خود ارائه نکرده است .
و یا می توان به پرونده سازی برای فعالان صنفی و معلمان مطالبه گر و بسط فضای امنیتی در دولت سیزدهم اشاره کرد . 45) - به منظور علاقه مند شدن معلمین به آموزش و پرورش، استخدام رسمی و امنیت شغلی ضروری می باشد . معلمین باید در مقابل تغییرات درون سازمانی یا مدارس حمایت شوند.
واقعا چرا باید برخی از معلمان به دلیل کنش گری صنفی و مدنی از حقوق قانونی خود در مورد بهره مندی از قانون رتبه بندی معلمان محروم شوند ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش پاسخی برای این پرسش دارد ؟
و یا در موضوع « حقوق معلمان » چنین آمده است :
( معلمان ایرانی برای اعتراض به وضعیت معیشتی و حقوق پایین خود در خیابان سفره پهن می کنند )
« 79)- مشارکت معلمین در فعالیت های عمومی و خصوصی مانند خدمت آموزشی و تعاون اجتماعی باید باعث پیشرفت و کمک به توسعه ی شخصیت معلم باشد.
80)- معلمین باید برای بهره مندی و استفاده از همه ی حقوق شهروندی آزاد باشند. آنها باید واجد الشرایط پذیرش مسئولیت های عمومی باشد.
81)- در صورتی که به وجود معلم برای مسئولیت های عمومی نیاز باشد، او می تواند از تدریس کناره گیری کند.در این صورت باید سابقه ی کار او برای ارتقاء گروه و بازنشستگی در نظر گرفته شود.پس از گذراندن دوره ی مسئولیت عمومی،امکان رجوع به مقام قبلی و یا معادل آن را داشته باشد.
82)- دستمزد یا مزایا و نحوه ی کار معلم ، باید از طریق فرآیند مذاکره بین سازمان معلمین و سازمان استخدام کشوری تعیین شود.
83)- باید نهادی به صورت یک تشکیلات افتخاری یا مطابق با قوانین موضوعه (تشکیل صنفی) تأسیس شود تا به وسیله ی آن حقوق معلمین در موارد خصوصی و عمومی تضمین شود و وظیفه ی این نهاد مذاکره و گفت و گو با سازمان معلمین و سازمان استخدام کشوری می باشد.
84)- در صورت عدول از نحوه ی دوره ها و چگونگی استخدام، توسط سازمان استخدامی ، نظام مشارکتی مناسب باید به منظور پرهیز از مشاجره و منازعه بین معلمین و سازمان استخدامی تعیین شود.اگر مداخلاتی صورت پذیرد و یا اگر رسوم متداول برای این منظور در نظر گرفته نشود و یا اگر یک شکاف و اختلافی در مذاکرات بین تشکیلات و جود داشته باشد،سازمان معلمین حق دارد اقدام به دفاع از مشروعیت و احقاق حق خویش نماید.این اقدامات معمولاً از طریق ارتباط با سایر سازمان ها و نهاد ها امکان پذیر می باشد» .
وزیر آموزش و پرورش که پیش تر ادعا کرده بود در کشورهای زیادی ( 20 کشور ) تدریس کرده است توضیح دهد که در آن جا وضعیت چگونه است ؟
حق اعتراض و برپایی تجمع در آن جوامع توسعه یافته چگونه است ؟
آیا در آن کشورها ، توصیه های سازمان های معتبر بین المللی برای تحکیم و گسترش جایگاه معلم و شان حرفه ای او شانیت دارد و یا توصیه ی نهادهای امنیتی ؟
« صدای معلم » آمادگی خود را برای گفت و شنود در این زمینه ها با هر مقامی که پاسخ گو باشد ؛ اعلام می نماید .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
فارس نوشت :
« طبق گزارشهای خبری در کره جنوبی، روند خودکشی معلمها در این کشور افزایش یافته است.
خبرگزاری کره (یونهاپ) گزارش کرد، روز شنبه (دوم سپتامبر) حدود دویست هزار معلم از سراسر کشور در گرامیداشت مرگ دو معلم جوان و جهت دعوت به حمایت از حقوق معلمها، تظاهرات کردند.
یونهاپ نوشت، دو روز بعد، روز دوشنبه نیز تظاهرات بزرگی در سئول و در اعتراض به افزایش خودکشی معلمان برگزار شد. معلمان مدارس به حمایت از همکاران خود که تحت فشار زیاد دانشآموزان سرکش و اولیای آنان قرار گرفتهاند، تظاهرات کردند. آنها خواستار اتخاذ تدابیری جهت جلوگیری از حوادث تاسفبار [خودکشی همکارانشان] شدهاند.
طبق این گزارش، روز شنبه هزاران معلم با لباسهای سیاه در نزدیکی مجمع ملی در «یوئیدو» در غرب سئول برای مشارکت در تظاهرات حضور یافتند. برگزارکنندگان ادعا کردند که شمار معلمان معترض حاضر در تظاهرات به بیش از دویست هزار نفر رسیده است.
روز دوشنبه نیز تظاهرات در سئول ادامه یافت و حدود پانزده هزار معلم سیاهپوش مقابل مجمع ملی در غرب سئول دوباره تجمع کردند. آنها گفتند حقیقت مرگ همکارانشان که اخیرا خودکشی کردند باید روشن شود.
در ماه آگوست، یک معلم زن جوان و شاغل در یکی از مدارس دولتی در سئول، خودکشی کرد. علت خودکشی او رنج و مشقت او در تعامل با یک پرونده خشونت در مدرسه اعلام شد.
پیش از خودکشی این معلم زن، دو معلم دیگر نیز در روزهای اخیر در کره جنوبی خودکشی کردند. یکی از این دو، پنجشنبه گذشته در شهر گونسان در جنوب غرب کره رخ داد که سبب خروش خشم معلمان از نحوه تعامل با معلمان شد و سبب شد تا دوباره روز دوشنبه تظاهرات دیگری برگزار شود.
حدود سی مدرسه ابتدایی در سراسر کره جنوبی روز دوشنبه را تعطیل اعلام کردند. بسیاری از معلمان نیز برای روز دوشنبه درخواست مرخصی جهت حضور در تظاهرات دادند. آنها روز دوشنبه را «روز سراسری توقف آموزش» نام گذاشتند.
یونهاپ نوشت: یک شخص مسئول برگزاری تظاهرات گفت، معلمان درحال برنامهریزی جهت مشارکت در فراخوانی هستند که خواستار روشن شدن واقعیت خودکشی معلم زن جوان و همچنین خواستار بازنگری فوری قانون سوء رفتار با کودکان در مجمع ملی است. معلمان معتقدند که این قانون سبب مواخذه معلمها به اتهام سوء رفتار با کودکانی است که آنان اقدامات تأدیبی را ضروری میدانند. این قانون خیلی از معلمان را در معرض اهانت و فشار دانش آموزان و اولیای آنان قرار می دهد.
خبرگزاری کره جنوبی نوشت، «بسیار نادر است برگزاری چنین تظاهراتی که معلمان روز شنبه و دوشنبه در سئول برگزار کردند و کمتر رخ می دهد که بدون همکاری اتحادیهها چنین تجمعاتی برگزار شود».
بی بی سی گزارش داد : در پی اعتراض آموزگاران کره جنوبی به آزار و اذیت توسط دانشآموزان و والدین آنها، وزارت آموزش این کشور اختیارات جدیدی را برای تنبیه دانشآموزان تصویب کرده است.
معلمان کرهای از ماه سپتامبر میتوانند دانشآموزانی را که در کلاس اخلال یا ایجاد مزاحمت میکنند به طور فیزیکی مهار کنند.
آنان اجازه دارند این قبیل دانشآموزان را از کلاس اخراج و تلفن همراه آنان را توقیف کنند.
تاکنون آموزگاران از هر نوع برخورد فیزیکی ولو برای مهار دانشآموزان منع شده بودند.
همچنین آموزگاران از این بعد مجاز هستند در صورتی که در جلسات با والدین هدف آزار و اذیت زبانی یا فیزیکی قرار گیرند، این جلسات را ترک کنند.
معلمان در هفتههای اخیر برای افزایش اختیارات خود تجمعات اعتراضی برگزار کرده بودند.
ماه گذشته یک معلم مدرسه ابتدایی ظاهرا در پی اغتشاش در کلاس درس و آزار و اذیت توسط والدین خودکشی کرد » .
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید