گروه رسانه/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ « مهدی بهرامی اقدم » روحانی و موسس مدرسه قرآن و عترت بناب از مدیر صدای معلم به اتهام " نشر اکاذیب در فضای مجازی " شکایت کرده است .
به تازگی « سازمان سنجش آموزش کشور » هم به صف شکات علیه صدای معلم پیوسته است .
« صدای معلم » پیش تر و در دفعات متعدد نسبت به ادامه چنین روندی در برخورد با معلمان منتقد به « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش هشدار داده بود .
معاون رئیس جمهور و رییس سازمان اداری و استخدامی کشور به تازگی گفته است : ( این جا )
" برخی کارگزاران، مدیران و کارکنان دولت به مفهوم حقوق شهروندی آشنا و مسلط نیستند .
آموزش حقوق شهروندی در نظام اداری به کارکنان بر اساس برنامه ای که از سوی سازمان اداری و استخدامی کشور ابلاغ شده است باید در دستور کار مدیران باشد.
مردم باید مطالبه گری کنند و مدیران ملزم به پاسخ گویی هستند ... )
پورمحمدی، استاندار آذربایجان شرقی در دیدار با هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران، مدیران مسوول و خانه مطبوعات آذربایجانشرقی گفته است: هیچ مدیر دولتی حق شکایت از اصحاب رسانه را ندارد.
موضع وزیر آموزش و پرورش تاکنون " سکوت " بوده است .
بخشی از کارنامه « سید محمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش در مورد " معلمان منتقد " :
* در وزارت بطحایی مدیر آموزش و پرورش بناب از معلمان شکایت کرد .
* در وزارت بطحایی مدیر کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی از معلمان منتقد شکایت کرد .
* در وزارت بطحایی مدیر کل آموزش و پرورش استان خوزستان از سایت عصر خبر شکایت کرد . ( این جا )
* مدیر کل آموزش و پرورش قم هم در ردیف شکات قرار گرفته است .
* اخیرا هم مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز به صف شکایت کنندگان پیوسته است .
یکی از نکات قابل توجه ، قابل تامل و البته قابل تحسین در وزارت فانی و دانش آشتیانی سعه صدر بالا و تحمل مخالفان و منتقدان نسبت به سیاست ها و عملکردهای وزارت آموزش و پرورش بود .
اما گویی « سید محمد بطحایی » دارد در این زمینه رکورد می زند .
شاید بتوان پایه گذار چنین فضایی را در وزارت یک ساله بطحایی ، « علی اللهیار ترکمن » دانست ...... ( این جا )
« صدای معلم » از مسئولیت شناسی و آگاه سازی آقای « عبدالله افراسیابی » تشکر و قدردانی می کند .
« صدای معلم » از همه همکاران و دوستانی که در این مدت حمایت های بی دریغ خود را نسبت به رسانه خودشان ابراز داشته اند تشکر و قدردانی می کند .
بسیاری از قضایا و پرسش های فیلسوفان و دانشمندان و رهبران و مربیان جوامع، از درست درنیافتن منطق زبان سرچشمه می گیرد و لذا از این پس باید، فلسفه به نقد زبان بپردازد و مفاهیم و ساختار ترکیبی آنها ( جمله ها) را محور کارش قرار بدهد/ کار فلسفی اساسا روشن سازی است. وظیفه فلسفه و دانش ارائه قضای فلسفی و علمی محض و منفردانه و صوری نیست، بلکه توضیح و روشن سازی قضایاست/ در هیچ یک از این سیستم های فلسفی به پدیده زبان به عنوان یک عامل اساسی و تعیین کننده در حوزه تفکر و فهم توجهی نشده است/ بیشتر مردم می توانند با استفاده از مفاهیم، حرف های حسابی بزنند لیکن نمی توانند درباره خود آن مفاهیم حرف حسابی بزنند/ از نقطه نظر فیلسوفان و دانشمندان مطرح و به نام دکترین فلسفه تحلیلی، روش علم باید روش فلسفه باشد. اشیاء را فقط ضمن تجربه شخصی می توان شناخت و به این وسیله می توان صحت و سقم حقیقت به دست آمده را دریافت. تفکر درست در صورتی ممکن است که انسان دارای ذهن باز و گرایش علمی و دید انتقادی باشد/ در کاربرد مفاهیم تربیتی کاملا بیدار و آگاه باشیم و مثلا وقتی اصطلاحاتی از قبیل آزادی و .... در تربیت به کار می بریم معنا و محدوده آنها را کاملا مشخص کنیم، آنچنان که دیگر هر معلمی یک نوع تعبیر و تفسیر نکند/ هدف تربیت در نظر فلسفه تحلیلی کمک به رشد و تکامل ذهنی و اجتماعی فرد است. معلم باید هر دانش آموز را به داشتن گرایش علمی و ذهن باز و عینی تشویق کند و فعالیت های آموزشی خود را بر پایه تجربه های شخصی یادگیرنده و حل مساله به وسیله خود او انجام بدهد
فلسفه تحلیلی یا تحلیل منطقی، روش و سیستمی است که در عصر حاضر با نگرشی دیگرگونه و جدید به شناخت و معرفی پدیده ها و موضوعات فردی، اجتماعی و حیاتی می پردازد . نقش و وظیفه اساسی این فلسفه تربیتی و معرفتی فراتر از دکترین و رویکرد ماهیت شناختی و وجودگرایی محض و پردازش و مطالعه در ماهیت طبیعت و خلقت می باشد.
فرآیند تجزیه و تحلیل منطقی و زبان شناختی، بنیان و جوهره و غرض اصلی فیلسوفان و نظریه پردازان و ایدئولوگ های این سیستم فلسفی، علمی تلقی می شود. اندیشمندان و بزرگان فلسفه تحلیلی مانند مهندس جوان اتریشی آقای وینگنشتاین شاگرد برجسته برتراندراسل، معتقدند که بسیاری از قضایا و پرسش های فیلسوفان و دانشمندان و رهبران و مربیان جوامع، از درست درنیافتن منطق زبان سرچشمه می گیرد و لذا از این پس باید، فلسفه به نقد زبان بپردازد و مفاهیم و ساختار ترکیبی آنها ( جمله ها) را محور کارش قرار بدهد.
کار فلسفی اساسا روشن سازی است. وظیفه فلسفه و دانش ارائه قضای فلسفی و علمی محض و منفردانه و صوری نیست، بلکه توضیح و روشن سازی قضایاست. بدون چنین فلسفه و نگرشی، اندیشه به همان صورتی که بوده است، تیره و مبهم خواهد ماند. وظیفه فلسفه و دانشمند علوم اجتماعی و تربیتی و اندیشمندان جامعه این است که این اندیشه ها را روشن سازند و حد و مرز وقیق آنها را معین سازند.
فلسفه های معروفی که به ویژه در زمینه انسان و مسائل مربوط به او از آرمانگرایان تا واقع گرایان سخن گفته و تئوری ها و برنامه هایشان را ارائه نموده اند عمدتا بحث از واقعیت، معرفت حقیقت و فضیلت را موضوع اصلی خود قرار داده اند و در بحث از آموزش – پرورش و تربیت و سازندگی و رشد و کمال هم به همان نکات توجه داشته اند. در این بحث نیز به تحلیل تجارب آدمی پرداخته اند که آموزش – پرورش از جمله آن تجارب است. لیکن در هیچ یک از این سیستم های فلسفی به پدیده زبان به عنوان یک عامل اساسی و تعیین کننده در حوزه تفکر و فهم توجهی نشده است. اکثر اختلاف نظرها میان فیلسوفان تربیتی و اخلاقی و یا دانشمندان حوزه های اجتماعی و جامعه شناختی و سکانداران و برنامه ریزان و مجریان جوانع و کشورها به نحوی از انحاء به درست روشن نبودن یا درست به کار نبردن مفاهیم کلامی مربوط می گردد.
ویتگنشتاین به جای بحث از طبیعت عالم یا طبیعت انسان به توضیح و تبیین زبان و فکر می پردازد و زبان شناسی ساختاری را مورد توجه خاص قرار می دهد. به نظر این اندیشمند نو اندیش و همفکران وی در بحث های فلسفی باید ساختار زبانی ( کلامی ) و منطق را پایه قرار داد.
این جمله دانشمند مزبور ومعروف است که می گوید : " فلسفه، وظیفه ای جز توضیح آن چه می دانیم ندارد و این توضیح بدون استفاده از زبان یا کلام غیر ممکن است. بنابراین فلسفه در واقع تحلیل کلام یا زبان کلامی است؛ زیرا مهمترین وسیله توضیح، مفاهیم کلامی هستند و تحلیل آنها درست فهمیدن آنها را ممکن می سازد. "
نظریه ویتگنشتاین را معمولا نظریه تصویری زبان می نامند زیرا معتقد بود که زبان به معنای حقیقی دارای خاصیت تصویری است. او زبان را وسیله اندیشیدن و روشن کننده اندیشه ها می دانست زیرا همیشه به این دو پرسش اساسی فکر می کرد: میان زبان و دنیا چه رابطه ای برقرار است؟ و زبان و اندیشه با همدیگر چه نسبت یا رابطه ای دارند؟
به نظر این متفکر مشهور، زبان است که جهان را معرفی می کند و این نمایش هنگامی میسر است که زبان و جهان در ساختار معینی شریک باشند. او معتقد بود که استفاده از زبان، کاری هدفمند است و مفاهیم آن از قواعد تغییرپذیر و قراردادی پیروی می کنند فلسفه را نباید کشف حقیقت دانست بلکه فعالیتی است برای حل معضلات ، توضیح مسائل و روشن کردن عقایدی که از منابع دیگر به دست آمده اند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
علی رغم نیت خیر و مقصود خداپسندانه و میهن پرستانه برخی عناصر ، مع الوصف و با کمال تاسف و به واسطه بی کفایتی ، بی برنامگی و سیاست باری به هر جهت و شعارگونه و فاقد درایت و نظم موجود در میان طراحان و برنامه ریزان و مجریان دخیل در این سناریو ، فلسفه وجودی کاروان راهیان نور در هاله ای از ابهام و زیر علامت سوال واقع شده است/ چرا نباید برنامه ریزی جامع و کامل و مدبرانه و عاقلانه داشت تا این که در ایاب و ذهاب شاهد فجایع دلخراش و شرمگین و مرگبار و متاسفانه غیرقابل جبران نباشیم/ چرا آقایان از حیث سلامت و امنیت جاده ها ، وسائل نقلیه و صلاحیت رانندگان و همراهان و غیره اهمال و کوتاهی کرده و بلکه درمواردی و از ناحیه برخی خیانت می شود/ مگر غیر این است که از جمله علل و مقاصد کاروان های راهیان نور ؛ عبرت ، سازندگی ، رشد ، توسعه ، پیشرفت ، تعالی و نهایتا نشاط و خاطره های خوب و فجر امید می باشد ؛ پس چرا این همه به خاکی می زنیم و به انحراف کشیده می شویم و به جای سرکه ، شراب برداشت می کنیم/ تکرار چنین فجایع و مرگ آفرینی هایی کاملا با فلسفه وجودی مثبت کاروان راهیان نور ، مغایرت و تباین و تعاضد دارد/ چرا برای جلوگیری از تکرار این چنین فجایع مرگبار و مولم و بهبود بخشی به این بحران و پربار و کیفی ساختن برنامه اعزام دانش آموزان و دانشجویان به مناطق جنگی اتاق فکر کارشناسانه ، دلسوزانه و محققانه و مدبرانه تشکیل نمی شود
آنچه به یک فکر و عمل جهت می دهد و موفقیت را فراچنگ می آورد، تعیین هدف می باشد. بدون هدف انرژی ها را به هدر داده و ضمن برباد رفتن سرمایه و جوهره اصلی حیات آدمی، حاصل کار سردرگمی و ناامیدی و شکست خواهد بود.
خداوند غرض و هدف از خلقت هستی و انسان را مشخص فرموده که قرب الهی، خدایی گشتن و ره یابی از فنا به بقا، کمال و سعادت از جمله آن می باشد.
وقتی نیروی تخیل خود را در جهت اهداف خود می پرورانید و نگرش مثبت خود را در این راستا تقویت می کنید جسورانه تر گام برمی دارید و بلند پروازانه تر دست به عمل می زنید انسان نیز به تاسی از پروردگار و عالم هستی می بایستی هدفمند باشد و از بی نظمی، بی هدفی و انفعال خلاصی یابد. خداوند در سوره مومنون می فرماید: آیا پنداشتید شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما باز نخواهید گشت!؟ نیهیلیسم که ره آوردی جز انزوا، شکست، بدبینی و یا مرگ تدریجی و خودکشی ندارد در خلاء و فقدان هدف رخ عیان می نماید.
بزرگی می گوید هر گاه اشتیاق دسترسی به هدفی را در خود احساس کردید می توانید برنامه ریزی خود را آغاز کنید. هدف گذاری باید دقیق و روشن باشد. شما هدف خود را با توجه به عزت نفس خود تعیین می کنید. در هدف گذاری، آقای چارلز آلبرت پوسیانت می گوید: " وقتی هدف خود را یادداشت می کنید، نخستین قدم را برای رسیدن به آن برداشته اید.
تعیین هدف شفاهی یا ذهنی این خطر را دارد که ممکن است متوجه ابهام یا مهمل بودن آن نشوید اما وقتی اندیشه را بر روی کاغذی بنویسید، ناگزیرید که آن را دقیق و روشن بنویسید. به این ترتیب سخت تر می توانید با طرح اهدافی غیرواقع بینانه خود و دیگران را فریب دهید...."
چارلز آلبرت پوسیانت معتقد است: " ضروری ترین اقدام برای رسیدن به یک هدف تهیه یک برنامه اجرایی گام به گام است. به رغم مسائل و مشکلاتی که ممکن است با آن مواجه شوید، باید خود را پای بند به این برنامه کنید. همچنین باید بدانید که وقتی فکر تازه ای به ذهن شما خطور می کند چگونه انعطاف نشان دهید و با اتخاذ تدابیری سنجیده توازنی را در برنامه اجرایی به وجود آورید. وقتی هم چهره منحوس شکست از دور نمایان می شود قبل از آن که خیلی دیر شود در برنامه خود تجدید ظر کنید.
وقتی هدف خود را طبق برنامه اجرایی دنبال کنید از یاری نگرش ذهنی مثبت برخوردار خواهید شد. وقتی به اجرای برنامه خود می پردازید باید هم انعطاف پذیر باشید و هم قاطع و استوار.... بیشتر ناکامی های مردم به این دلیل است که در برابر نخستین مانع سر تسلیم فرود می آورند.
هدف بلند مدت کمال مطلوب زندگی است. چنین هدفی به شما امکان می دهد که در تصمیم گیری بر شک و دودلی غلبه کنید و از آن مهم تر بر پوچی و انفعال خط بطلان بکشید.
وقتی کسی هدفی روشن و دقیق ندارد، نمی تواند حتی کم اهمیت ترین تصمیمات روزانه خود را بگیرد. طرح و نقشه بزرگ است که می تواند اعمال و رفتار شخص را تعیین کند. کسانی که نمی دانند از زندگی چه می خواهند یا تصوری از آینده خود ندارند طبعا قادر نیستند زندگی دلخواه آتی خود را بسازند و در نتیجه به ندرت به کامیابی خواهند رسید...
طرح یک برنامه زندگی، شوق و تحرک می آفریند و در هر زمینه ای به موفقیت انسان می انجامد. در عین حال از یاد نبرید که در برابر رخدادهای آینده باید انعطاف پذیر بود چرا که زندگی مستلزم چنین انعطاف پذیری هایی است...
وقتی نیروی تخیل خود را در جهت اهداف خود می پرورانید و نگرش مثبت خود را در این راستا تقویت می کنید جسورانه تر گام برمی دارید و بلند پروازانه تر دست به عمل می زنید."
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سنگ بنای یک فرهنگ و تمدن کارآمد و درخشان در خانواده گذاشته می شود/ به رغم اراده و نبوغ زائوالوصف "اسپیلبرگ" و نهراسیدن و ناامید نشدنش از مشکلات و سختی ها و سنگ اندازی ها در مسیر هنری اش به اعتراف خودش بخش قابل توجهی از جوهره و رنگ و بوی فیلم هایش متاثر از دنیای کودکی اش می باشد/ سفری که ما را وا می دارد تا هراسهایی را که روزی سراسر وجودمان را فرا می گرفت، دیگر بار تجربه کنیم و شادمانی وصف ناپذیری را نیز که در اعماق قلبمان خفته است بیدار کنیم/ " آنها نمی دانستند که با دقت کارهایشان را زیر نظر داریم و از احساس ناگوارشان آگاهیم"/ ترس و اضطراب نهفته در فیلم هایش از کابوس های دوران کودکی او سرچشمه می گیرد. به بیانی دیگر موجوداتی که زمانی عرصه تخیلات او را جولانگاه خود قرار داده بودند ، اینک در فیلم هایش به تاخت و تاز می پردازند
جوهره و فلسفه قیام و شهادت حضرت امام حسین (ع) آنچنان که از پیام و سخنان آن حضرت آشکار می شود، آزادگی و جرات نه گفتن به دستگاه و پارادایم ستم و بی عدالتی و زورگویی، شهامت، ابراز عقیده، صراحت کلام، قاطعیت در نظر و عمل، امر به معروف و نهی از منکر به مفهوم راستین و منطقی و عقلانی آن و همچنین اصلاح گری و برقراری عدالت، صلح، برابری و آزادی و حریت بوده است.این چنین دکترین و منشوری مورد پسند تمامی آزادگان، قهرمانان و دلیران و مبارزان و صلح طلبان می باشد.
گاندی بزرگ رهبر فقید ملت هند، حسین و حرکتش را ستوده و برای رهایی از چنگال استعمارگران و نیل به آزادی و استقلال، سرمشق قرار دادن قیام حسین را توصیه می کند و "کورت فریشلر" محقق بزرگ آلمانی حرکت و نهضت حسینی را بزرگتری حادثه تاریخ قلمداد می کند.
در واقع یکی از علل مهم اقبال عمومی و بین المللی به انقلاب سیدالشهدا(ع) فرادینی و صبغه ملی و مدنی داشتن آن واقعه تاریخی و حماسی می باشد که نشان می دهد دکترین مکتب حسین انحصاری، قومی و مقطعی نبوده و بلکه متعلق به تمامی احرار و مبارزان و حق طلبان و ظلم ستیزان می باشد.
جملات رسیده از آن حضرت که نقش یک پلاتفرم جهانی و همیشگی دارد نظیر این فرازها "ذلت و خواری از ما خاندان به دور است" و یا "اگر دین ندارید و به روز معاد نیز عقیده ای ندارید لااقل آزاده مرد باشید" جملگی موید و مصدق چنان نظریه ای است.
قلت عدد نیروی آن حضرت و بالعکس کثرت عدد لشگر ظالمان و قلدران و انحصارطلبان مانع از نهضت اصلاحی و قیام مردانه و قهرمانانه حضرت امام حسین(ع) نشد و از آن جا که به قول دکتر شریعتی عزیز هر انقلابی دو چهره دارد، خون و پیام، لذا نقش و رسالت بزرگ و مثل زدنی حضرت زینب کبری(س) و رل سفیری و افشاگری های او علیه دستگاه ظلم و بیداد بنی امیه و تمامی ستمگران زمانه و تاریخ، صبر انقلابی و خطبه های آتشین و در عین حال منطقی و ادبی آن بانوی شیرزن کربلا و همین طور سخنان حضرت امام سجاد (ع) در برابر بیدادگران و خون آشامان و دشمنان بشریت موجب نضج و رشد و بالندگی و پایندگی نهضت حسین (ع) گشت و ظالمان را به محاکمه کشانده و سپس به شکست واداشت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خانواده به عنوان یک نهاد تربیتی و رکن اساسی و مهم و رقم زننده شاکله و شخصیت انسان تلقی می شود و گرچه خود بی تاثیر از سایر نهادها نیست و رابطه ای ارگانیک با کلیت جامعه و شاخصه ها و عوامل انسانی دارد اما خود، نقشی نسبتا پایدار و ماندگار در تدوین و شکل دهی سعادت یا شقاوت افراد ایفا می نماید.
فرآیند آرامش، مودت و رحمت از جمله ممیزه ها و برکاتی است که از منظر قرآن کریم در یک خانواده سالم و متعارف وجود دارد. سنگ بنای یک فرهنگ و تمدن کارآمد و درخشان در خانواده گذاشته می شود. کوچک ترین بی توجهی به خانواده و کارکرد آن تربیت ناسالم و برخوردهای غیراصولی، خشونت، بی بندوباری و فقدان جمع صمیمانه و دوستانه در خانواده، موجبات بدبختی و سردرگمی و فجایع بی شماری را پدید می آورد که گاه جبران مافات بسی مشکل و چه بسا محال می شود.
پر واضح است که تجلی و تبلور مردان و زنان بزرگ و آزاده و فرهیخته در جامعه و تاریخ و برخاستن انها از یک خانواده متدین و متمدن به تمام معنی و تاثیر گذاری شگرف آنان در عرصه های گوناگون حیات بشری، بسی سهل تر و ممکن تر خواهد بود. گر چه مشکلاتی نظیر تورم، تبعیض، بی عدالتی، فساد مسئولان و کارگزاران جامعه و حکومت، وراثت، نامتقارن بودن سنت و مدرن و ستیز آنها، خواه ناخواه فضای جامعه و خانواده ها را مکدر می سازد مع الوصف، پدران و مادران و کلیه افراد خانواده می بایستی تا حد امکان تلاش نمایند تا محیطی آرام و سالم و بدون تنش در خانواده حاکم گردد.
وجود پارادوکس هایی نظیر آن که گاها دیده می شود از درون خانواده ای با فضای تاریک، نوری برمی خیزد و به رغم آن همه معضلات، نوابغی رخ عیان می نمایند ما را به اشتباه نیندازد و خلط محبت نشود، اگر نگوییم چنین پدیده و رخدادی نادر است می توان گفت برخی آثار و نتایج منفی تا سال های دراز و به عناوین و انحاء مختلف جلوه گر می شوند.
داستان زندگانی "استیون اسپیلبرگ" فیلم ساز مشهور و بزرگ غرب که نابغه ای افسانه ای و مبتکری حیرت برانگیز قلمداد می شود، آموزنده و درس آموز می باشد.
دقت شود در این جا بحث و نظر ما جنبه صرفا شکلی دارد نه محتوایی و می خواهیم بگوییم این نابغه بزرگ دنیای سینما که برخی او را والت دیسنی عصر جدید و یا متاثر از آلفرد هیچکاک می انگارند و چه رنج ها و مرارت ها و ظاهرا ناکامی ها و سختی ها کشید تا به معروفیت رسید، وقتی از دوران کودکی و فضای خانواده خود سخن می گوید می بینیم آن فضای مه آلود چگونه در شکل دهی و محتوی بخشی فیلم های آینده اش در عالم سینما و تاریخ نمایش موثر و دخیل بوده است. به رغم اراده و نبوغ زائوالوصف "اسپیلبرگ" و نهراسیدن و ناامید نشدنش از مشکلات و سختی ها و سنگ اندازی ها در مسیر هنری اش به اعتراف خودش بخش قابل توجهی از جوهره و رنگ و بوی فیلم هایش متاثر از دنیای کودکی اش می باشد.
" در جولای سال 1985 مجله تایم با درج مقاله ای به تجزیه و تحلیل استعدادها و خلاقیت های اسپیلبرگ که با انتقال کابوس های دنیای کودکی خود به سینما شور و هیجان خارق العاده ای آفرید، پرداخت. "دنیس ورل" خبرنگار مجله تایم می گوید: برای تهیه گزارش زندگی اسپیلبرگ باید به دنیای کودکان و نوجوانان گام نهاد. در حقیقت آنچه او را به نیرومندترین فیلم ساز دنیا تبدیل کرد و او را یاری رساند تا در ردیف ثروتمند ترین مردان جهان قرار گیرد، نبوغ و خلاقیتش در به تصویر کشیدن تجارب دنیای کودکی است.
اسپلبرگ هنوز به بعضی از باورها و سنت هایی که در دوران کودکی با آنها آشنا شده سخت پای بند است. زندگی او در این دوران چندان با روشنایی ها، نیکی ها، خیرخواهی ها قرین نیست، بلکه هر چه هست تاریکی، تهدید و موجوداتی با هیبت های ناشناخته است. هراسی که به تدریج حیرت و شگفتی می آفریند و رویدادهای پیش پا افتاده ای که به اتفاقات غیر معمول و شگفت انگیز بدل می شود؛ سفری پر اضطراب ... سفری که ما را وا می دارد تا هراسهایی را که روزی سراسر وجودمان را فرا می گرفت، دیگر بار تجربه کنیم و شادمانی وصف ناپذیری را نیز که در اعماق قلبمان خفته است بیدار کنیم."!
"چارلز آلبرت پویسانت" نویسنده کتاب معروف "توانگران چگونه می اندیشند" می نویسد: اسپیلبرگ، خالق فیلم های سحرآمیز و دلچسب... تا آن جا که به خاطر می آورد، زندگی اش آمیخته با خیال پردازی، کابوس و بختک است. بازتاب ذهنیات او را می توان در فیلم هایش مشاهده کرد. او در مصاحبه با مجله تایم می گوید:" همه جا تاریک است، به ظلمت نخستین نیمه شب اولین روز خلقت، به تاریکی سالن سینما، لحظه ای پیش از آغاز فیلم و سپس حرکت ها آغاز می شوند. در راهروی رازها و شگفتی ها، ناگاه دری نیمه باز می شود و پرتوی نوری، ظلمت را می درد، از لای در، مردانی با ریش هایی بلند و کلاه هایی بر سر دیده می شوند. اینان چه بسا از آسمان به زمین افتاده باشند. در انتهای اتاق، بر روی سکویی چراغی با نور قرمز روشن است و روشنایی آن حواس را می آزارد و بر ابهام ها می افزاید."
اینها تنها نمونه ای از تصورات اوست که به بسیاری از صحنه های فیلم هایش شباهت دارد و کنجکاوی هر کسی را به شدت تحریک می کند. او خوب می دانست که در محیط خانه چه می گذرد او می دانست که باید جر و بحث های تمام نشدنی پدر و مادرش را چند صباحی دیگر تحمل کند.
اسپیلبرگ خود می گوید: " آنها نمی دانستند که با دقت کارهایشان را زیر نظر داریم و از احساس ناگوارشان آگاهیم. البته برخوردی وجود نداشت؛ اما سایه ای از غم و اندوه محیط خانه را آکنده بود. غم چنان ملموس بود که پنداشتی می توانیم آن را سر میز غذا با قاشق و چنگال خرد کنیم. سال ها معتقد بودم که کلمه طلاق، منحوس ترین واژه انگلیسی است اما سر و صدای آنها از یک اتاق به اتاق دیگر می خزید، واژه طلاق را از کانال های سیستم سرما و گرما به گوش ما می رسانید. من و خواهرانم تا پاسی از شب بیدار می ماندیم و به بحث و جدل پدر و مادر گوش فرا می دادیم و هر گاه کلمه منحوس طلاق را می شنیدیم، گوشمان را می گرفتیم. ترس و وحشت عجیبی بر محیط خانه حاکم بود. گاهی بغض خواهرانم می ترکید و آنگاه همگی یکدیگر را بغل می کردیم و می فشردیم."
بیم از جدایی پدر و مادر و هراس های دیگر، تمام وجود استیون را اشغال کرده بود. او می خواست به هر ترتیب از چنگال این احساس های اهریمنی بگریزد. استیون اسپیلبرگ می گوید:" در دوران کودکی مانند خیلی از بچه ها از موجودات خیالی می ترسیدم. موجودات پپلید و عجیب و غریبی که گاه به زیر تخت خوابم می خزیدند و گاه پاورچین پاورچین خود را به گنجه اتاقم می رساندند و در آن پنهان می شدند. من از ترس زیر پتوی خود می خزیدم و سرم را یواشکی از سوی دیگر پتو بیرون می آوردم و به آنها می نگریستم چقدر این موجودات پلید مرا ترساندند...." اگر چه آقای استیون اسپیلبرگ معتقد است که "من به رؤیاهایم جامه عمل پوشاندم" و با ساختن فیلم های مهم و معروف و قوی در دنیای سینما به موفقیت شگرفی دست یافت، به گفته چارلزآلبرت پوسانت، استیون اسپیلبرگ پس از ورود به عالم سینما، این احساسات و تجربیات را با فیلم هایش درآمیخت....
در حقیقت ترس و اضطراب نهفته در فیلم هایش از کابوس های دوران کودکی او سرچشمه می گیرد. به بیانی دیگر موجوداتی که زمانی عرصه تخیلات او را جولانگاه خود قرار داده بودند ، اینک در فیلم هایش به تاخت و تاز می پردازند."
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« عید سعید فطر » که از اعیاد بزرگ و مقدس مسلمین جهان است دارای کرامات و فضائل بسیار بوده و در این روز مهم و نورانی مسلمانان روزه دار پاداش ویژه معنوی و ملکوتی خود را از درگاه حضرت باری تعالی دریافت می دارند.
اساسا فطر به معنای گشایش و فجر و آغازی مسرت بخش و حاوی نورانیت و قداست می باشد که نصیب متقیان و مومنان حقیقی می گردد و مسلمانان جهان در این عید فرخنده و بابرکت در نمازی شکوهمند و فرازمند و در یک وحدت کم نظیر و دشمن شکن، نمادی از اقتدار و عظمت خویش را به نمایش می گذارند و حمد و شکر و سپاس به درگاه پروردگاری به جا می آورند " ولله الحمد، الحمدلله علی ما هدینا و له الشکر علی ما اولینا" که این روز را عید مسلمانان قرار داد:" الذی جعلته للمسلمین عیدا "، عید فطر تنها عید کسی است که خداوند، روزه اش را پذیرفته و شب زنده داریش را سپاس گزارده است. (نهج البلاغه، حکمت 428)
امام خمینی (ره) نیز پیرامون این عید بزرگ مسلمین چنین گفته اند:
"عید شریف فطر، عید ضیافت الله و روز عید فطر برای روزه، لقاءالله است و عید ماه مبارک رمضان عید وصال است. فطر روزی است که خداوند متعال برای مسلمین قرار داده تا با اجتماع خود در نماز و خطابه های مناسب با هر عصر راه و روش خود را در مقابل اسلام و در مقابل دشمنان خونخوار آن بیابند."
سیالیت و نوزایی و تحول از خصوصیات بارز و غیر قابل انکار دفتر زندگانی دکتر علی شریعتی است/ شریعتی همواره به این واقعیت می اندیشید که چگونه باید از قشری گری و پوسته به در آمد و عمق و جوهره را به عینیه دریافت/ دکتر علی شریعتی با تفکرات یک بعدی، تنگ نظری، تجریدی گری و ذهنیت محض دور از عین و درد و مشکلات و شرایط اجتماعی و بازی با الفاظ و در حصار خود تنیدن مخالف بود ...