وقتی به مجموعه فکری، فرهنگی و کل اندیشه دکتر شریعتی اعم از مکتوبات و سخنرانی هایش رجوع کنیم این حقیقت کاملا عیان است که دکترین این مصلح متفکر قرن علاوه بر جنبه کاریزماتیک و اسطوره ای متعلق به تمامی ادوار و زمان و مکان است. سیالیت و نوزایی و تحول از خصوصیات بارز و غیر قابل انکار دفتر زندگانی دکتر علی شریعتی است.
وقتی او مذهب را به جامعه شناسی و انسان را به تاریخ و طبقات جامعه و فرهنگ و تمدن را به جهاد و عصیان مقدس و اعتراض به وضع موجود پیوند می زند و توحید و امامت را به وسط میدان آورده و انتظار را مکتب اعتراض تلقی نموده و از یک بار دیگر ابوذر، سخن به میان می آورد و پس از یاد و یادآوران و به میان آوردن نام ابراهیم و موسی و محمد و علی و فاطمه، سری به اعماق تاریخ و نیز زمانه می زند و از پیاژه و سارتر و گورویچ و گوردون چایلر و لومومبا و چه گوارا حرف می زند و به واکاوی مکاتب و اسطوره هایی چون نیروانا، بودا و امشاسپندان پرداخته و عرفان و آزادی و عدالت و مبارزه را در هم می تند، جامعیت تئوریک و پراتیک و عمق و گستره اپیستمه آن یار سفر کرده اما چشم به انتظار زمان و ما و نیازهای اساسی مان را نشان می دهد.
شریعتی همواره به این واقعیت می اندیشید که چگونه باید از قشری گری و پوسته به در آمد و عمق و جوهره را به عینیه دریافت. او همواره دغدغه نسل جوان و نیازهایش را داشت و برای پرهیز از مبدل شدن این نسل به " تیپ لش " و افتادن به " دامن دام های استعماری و ... دامن ایدئولوژی ای بیگانه با ما " به دو موضوع مهم و اساسی و فوری یعنی " تجدید ساختمان طرز فکر مذهبی و تغییر جهت " تکیه نمود و البته سخت از التقاط های از نوع تغذیه هندی، مجوسی، آتنی و اسکندرانی نیز پرهیز داشت.
شریعتی این مسئله ریشه ای و ضروری را خوب درک کرده بود که " برای تجدید بنا ما داریم این مرحله را می گذرانیم و در این مرحله مسلما یکی از خطرناک ترین دشمنان " تغذیه بد "است. و لذا برای این که ما بتوانیم دوباره به چهره حقیقی اسلام نخستین و اسلام سالم و بدون میکروب و جرثومه خارجی سر و کار بیابیم احتیاج به کاری است نه از نوع بزک کاری و کاغذ دیواری چسباندن و رنگ آمیزی کردن بلکه کاری از بنیاد، درست مثل یک کار تازه، منتها تجدید بنای یک بنایی که حتی شاید دو تا آجرش هم درست روی هم گذاشته نشده است. در چنین دورانی که دوره جنینی است، تغذیه فاسد، فسادی ایجاد می کند که بعد از تولدش هم همراه است."
شریعتی به عنوان یک بیدارگر بزرگ و جدی عصر همواره از رسالت و مسئولیت و حرکت و موج و اوج گرفتن و شناخت و موقعیت سخن می گفت و از طرح اسلام مردمی و اعتقادی مردمی متحرک و سازنده و خلاق دفاع می کرد." اسلامی که به صورت یک ایدئولوژی اجتماعی، انقلابی انسان ساز و جامعه ساز و تغییر دهنده روابط و نظام و جو و محیط در آید." و ایدئولوژی و مکتبی که " یک انگیزش انسانی از درون مردم و از دورن وجدان ها و یک انقلاب روحی- فکری است که به صورت یک بعثت تازه مطرح شده است و این است که همه چیز را عوض می کند، همه چیز را ویران می کند و همه چیز را از نو خواهد ساخت و هم این است آنچه دشمن دارد و هم این است که در همه جا حتی در نزد قدرت های بزرگ موجد احساس خطر می شود."
دکتر علی شریعتی با تفکرات یک بعدی، تنگ نظری، تجریدی گری و ذهنیت محض دور از عین و درد و مشکلات و شرایط اجتماعی و بازی با الفاظ و در حصار خود تنیدن مخالف بود.
او در مجموعه آثار (2) و خودسازی انقلابی دردمندانه و مسئولانه چنین می نویسد: " درد انسان امروز این است که مقدس ترین آرمان های انسانی که در طول تاریخ حرکت، جنبش و شور ایجاد کرده و همه ارزش های انسانی که در این جهت شکل گرفته و بی شمار جهادها و شهادت ها را در همه نظام ها و در همه دوره ها در پی داشته است، به فرضیات فلان فیلسوف و نظریات فلان عالمی وابسته کرده اند که ساخته و پرورده قرن خویش، محیط اجتماعی خویش و وراثت فرهنگی خویش و مرحله تکامل علم در عصر خویش بوده است.
فرضیات و نظریاتی که با گذر زمان تغییر می یابد یا نفی می شود و یا در همان زمان نمی تواند مورد قبول ملت ها، طبقات و امت های دیگر قرار گیرد در حالی که همگی به اصالت این آرمان ها با همه جان خویش و ایمان خویش معترفند، سستی این پایه های فرضی به قدرت و اصالت و بقای آن آرمان ها صدمه می زند و پیروان آن آرمان ها را به تفرقه ذهنی و تعصبات فکری دچار می سازد و گذشته از آن به انبوهی از جامعه شناسان، فرضیه بافان، دانشمندان و روحانیون و سیاست مداران و تبلیغات چی های وابسته به سرمایه داری جهانی بهترین وسیله را می دهد که با حمله کردن به این فرضیه های فلسفی و نظریه های علمی کهنه یا نو، که انکار یا ابطالش ساده است و یا لااقل تمدن، آرمان های همیشگی و اصیل انسانی را مورد هجوم قرار دهند و از پایه ریشه کن سازند."
از منظر این متفکر، فیلسوف، اسلام شناس و جامعه شناس بزرگ و کم نظیر معاصر چاره اساسی دردها و حرمان های گوناگون فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی و درمان مناسب و ضروری و قطعی، بازگشت به خویشتن خویش و اصالت بومی، تمدنی و دینی، شناخت راستین و معرفت بنیادین از خود و دیگران، نگاه منطقی و نه احساسی به واقعیات و رخدادها و اندیشه های جهان و محیط پیرامونی، توأمان ساختن عقل و عشق و قلب، پرهیز از دگم اندیشی و ارتجاع، نواندیشی و نوزایی مذهبی، ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکربه شکل اصولی و منطقی و نه روبنایی نهادینه ساختن روحیه انقلابی و جهاد و همچنین هوشیاری در قبال زرق و برق های فریبنده دنیای مدرن سرمایه داری و الیناسیون می باشد.
دکتر در کنار نقد کاپیتالیسم و نظام سلطه و برده داری نوین، در مواجهه با تکنولوژی، علم روان شناسی، جامعه شناسی و آموزه ها و پارادایم های مثبت و نوآوری ها و نوزائی های مورد نیاز و مبتلا به انسان هرگز تعصب بی جا و گریز از مرکز از خویشتن نشان نمی داد. او به مثبت ها می اندیشید چه از شرق و چه از غرب. دکتر زمان را نیک می شناخت و چشم اندازی روشن از امید و پیروزی را نظاره گر بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وپای بند ومتدین به اسلام وخصوصا تشیع بود .
یادش گرامی وروحش شاد .
روح همه شهدا شاد باد .