
1- آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش در جمع مدیران گفته است : " امروز نشانه های ورشکستگی آموزش و پرورش دیده می شود." ورشِکَستِگی مفهومی تجاری است از لحاظ حقوقی وقتی یک بازرگان یا یک شرکت تجاری از پرداخت بدهیهای خود ناتوان شده و نمیتواند تعهدات خود را عملی کندمی گویند ورشکسته شده است. اما منظور بطحایی اقتصادی نیست. بهتر بود می گفت : "آموزش و پرورش در انجام ماموریت های خود شکست خورده است. " یا : "ماموریت هایی که برای آموزش و پرورش تعیین شده غلط است." انتقادهای بطحایی عمیق نیست. آموزش و پرورش به دلیل ماموریت غلطی که برای آن تعیین کرده اند در انجام وظایف تعلیم و تربیتی شکست خورده است.

2- آقای بطحایی انتقادهای کارشناسان و برخی مشاوران خود را در جلسات شنیده است و حالا همان ها را تکرار می کند. مثلا سیستم اداری در خدمت مدارس نیست. یا تعلیم و تربیت مطابق نیازهای جامعه و کشور نیست. یا دانش آموزان با اخلاق تربیت نمی شوند و به آرمان های کشور احترام نمی گذارند. یا در مدارس ابتدایی بچه ها تست زدن یاد می گیرند. و یا تبعیض طبقاتی بیداد می کند و بچه فقیر و ثروتمند زیر یک سقف درس نمی خوانند و معلم، دانش آموز پرسشگر را سرکوب می کند و معلمان در بعضی مناطق به زبان محلی درس می دهند.
3- آقای بطحایی وارد بحث اقتصادی نمی شود. اگر قانون تجارت را مبنا قرار دهیم آموزش و پرورش یک موسسه ورشکسته است چون به تعهدات مالی خود در مقابل پرسنل و بازنشستگان عمل نکرده است ( پرداخت پاداش بازنشستگی ) اما از دید آقای بطحایی آموزش و پرورش یک دستگاه اسرافکار است که بهره وری در آن 30 درصد است و 70 درصد بودجه در آن تلف می شود. بطحایی به رییس جمهور گفته که قیمت جاری آموزش و تربیت یک دانش آموز در یکسال 3 میلیون تومان است اما قیمت واقعی 800 هزار تومان است. یعنی دولت به ازای هر دانش آموز به طور متوسط 2 میلیون و 200 هزار تومان هزینه اضافه می پردازد.
4- حرفهای بطحایی در بند دوم این یادداشت را باید یک منتقد یا کارشناس بگوید. وظیفه مدیر یک دستگاه انتقاد کلی نیست بلکه سازماندهی و اجرا برای رفع مشکلات است. آیا بطحایی در برنامه اش به مجلس یکسال پیش گفت که آموزش و پرورش ورشکسته است؟ معمولا وقتی یک مسئول نمی تواند کاری بکند به انتقادهای کلی از مجموعه تحت مدیریت خود می پردازد تا وجود خود را توجیه کند. آموزش و پرورش ورشکسته است یا شکست خورده ، بخشی از تقصیر متوجه خود بطحایی و تیم مدیریتی اوست. بطحایی یکسال وزیر و دو سال و نیم معاون پشتیبانی وزارت و 10 سال معاون شورای عالی آموزش و پرورش بوده است.

5- من تا جایی که خبر دارم دغدغه وزیر اصلا مسایل بند 2 یادداشت نیست. آقای وزیر توزیع کننده پست های مدیریتی در آموزش و پرورش تحت تاثیر نهادها و افراد و احزاب و گروه های فشار است. پستهای مدیریتی سفره ای گشاده است و آقای وزیر سعی می کند همه را بر سر این سفره بنشاند و تقریبا هیچ تقاضایی را رد نمی کند. بحث مافیا و تست و جنگ فقیر و غنی هم راه حلی است که مشاوران زیرک و آگاه در دهان وزیر انداخته اند و گرنه توجیه وزیر برای تقویت معاونت مشارکتها و گسترش مدارس غیردولتی چیست؟ پول گرفتن از دانش آموزان مدارس دولتی با عناوین مختلف چه رابطه ای با حمایت وزیر از فقرا دارد؟
6- من به وجود مافیای آموزشی اعتقادی ندارم اما اگر چنین مافیایی وجود دارد (که وزیر و معاونانش ادعا می کنندکه دارد) شعارهای موجود را دعوای بین شاخه های مختلف مافیای آموزشی می دانم و گرنه کیست که نداند با یک بخشنامه و نظارت قوی می توان پای مافیا را از مدارس قطع کرد. وقتی طبق قانون در دوره ابتدایی ارزشیابی توصیفی است آنهایی که در مدرسه تست برگزار می کنند و کتاب کمک آموزشی تدریس می کنند حتما مجوز از مدیران بالادستی دارند. این حرفها شبیه سیاه بازی است. فضای مدارس کاملا در اختیار شماست. اگر مافیا در آن نفوذ کرده آن را اخراج کنید و اگر نمی توانید لابد برخی مدیران ارشد شما مامور مافیا هستند.

7- فرض کنیم وزیر در انتقادهای خود (بند 2 ) صادق است. در این صورت چرا وزیر در سطح متوقف می ماند؟ دلیل این گرفتاری ها را باید در سند آموزش و پرورش دید که برای این وزارتخانه ماموریت ایدئولوژیک ترسیم کرده است و هدف آموزش و پرورش را تربیت دانش آموز وفادار به حکومت می داند. ذلیلش کتابهای درسی و برنامه آموزشی رسمی بر اساس اشباع دینی است. دلیلش احیای دوباره امور تربیتی در سال 85 است.
دلیل ورشکستگی آموزش و پرورش ، برنامه تربیت معلم در فضایی ایزوله و شست و شوی مغزی دانشجوی تربیت معلم است. دلیلش وجود مدیرانی است که فقط به مواهب پست می اندیشند. دلیلش وجود باندبازی های اداری متخاصم است، دلیلش حضور مدیرانی با 36 سال سابقه و 20 سال سابقه مدیریت مانند آقای بطحایی است.

در فصل تابستان نیروهای ستادی آموزش و پرورش ایران فعال می شوند و اکثریت نیروهای آموزشی به خواب تابستانی می روند.
مشکل آموزش و پرورش ایران در ناکارآمدی نیروهای ستادی و شوراهای آموزش و پرورش استان و شهرستانها است.
تریلوژی آموزش و پرورش ایران نشان می دهد که مشکلات فرهنگی ایران کاملا خود ساخته است. ورود سیاست و ایدئولوژی به آموزش و پرورش ایران شکاکیت آموزشی را سبب شده است. نزاع بخش آموزشی و پرورشی، شکاکیت آموزشی در آموزش و پرورش ایران را به خوبی نمایان کرده است و بخش پژوهشی را مغفول گذاشته است
1) آموزش و پرورش ایران در چهل سال گذشته بیشتر ایدئولوژیک بوده است تا دینی. صبغه ایدئولوژیک مراکز و وزرات خانه های فرهنگی ایران مانع ایجاد فضای منصفانه آموزش و پژوهش می شود.
ایدئولوژیک شدن فرهنگ، روح تملق و چاپلوسی و نفاق را گسترش می دهد. شکاکیت معرفتی از تفکر ایدئولوژیک تولید می شود که ثمره شکاکیت معرفتی، دروغ است.
2) شوراهای آموزش و پرورش در سطح ملی و استانی و شهرستانی با برنامه های ایدئولوژیک خود و بدون کمترین مطالعات منطقه ای بیشترین اقدامات ضد فرهنگی را دامن می زنند. تصمیم گیری هایی مناقشه برانگیز که در مورد برخی از اقلیت های قومی و مذهبی و زبانی صورت می گیرد نشان دهنده بی ثمری تصمیمات شوراهای مسبوق الذکر است.
دیکته ها و تکالیف افراد غیر مسوول در آموزش و پرورش ایران به پاشیدگی وضع موجود کمک می کند.افراد غیر مسوول در آموزش و پرورش ایران به شکاکیت امنیتی دامن می زنند که ثمره آن تولید خشونت و افسردگی در ساختار آموزش و پرورش ایران است.

3) مخالفت با دستاوردهای بشری در مطالعات آموزش و پرورش سومین شاخصه پاشیدگی آموزش و پرورش در ایران است.
در فصل تابستان نیروهای ستادی آموزش و پرورش ایران فعال می شوند و اکثریت نیروهای آموزشی به خواب تابستانی می روند سند 2030 که با مخالفت شکست خوردگان در انتخابات شوراها و ریاست جمهوری روبه رو شد، نشان دهنده ورود سیاست و ایدئولوژی به ساختار آموزش و پرورش ایران است.
ورود سیاست و ایدئولوژی به آموزش و پرورش ایران شکاکیت آموزشی را سبب شده است. نزاع بخش آموزشی و پرورشی، شکاکیت آموزشی در آموزش و پرورش ایران را به خوبی نمایان کرده است و بخش پژوهشی را مغفول گذاشته است.
حسن روحانی به عنوان رئیس شورای عالی آموزش و پرورش و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی باید فکری به حال شکاکیت ثلاثه بکند و راه کار معقولی برای رهایی آموزش و پرورش ایران از ایدئولوژی ،سیاست و افرادغیر مسوول بکند.
اصولگرایان تندرو با چماق سند 2030 و سندتحول بنیادین مدیریت آموزش و پرورش را به گروگان گرفته اند/ عقب نشینی در مقابل انتقاد سحرخیز و پناهیان روانهای ترس خورده و مرعوب مدیران اصلاح طلب آموزش و پرورش را نمایش داد/ خانم حکیم زاده در جواب پرسش صدای معلم خودش را به کوچه علی چپ زد و وارد بحث های بی ربط شد و درازگویی کرد/ خانم حکیم زاده در جایگاه بصیرالعباد به همکاران معاونت پرورشی تهیه کننده دستورالعمل اردویی تهمت زد/ گوش های مدیران آموزش و پرورش در مقابل انتقاد معلمان کَر است اما با تَشر پناهیان و سحرخیز تب و لرز می گیرند/ مدیران مرعوب صندلی ریاست را از دولت تدبیر و امید گرفته اند اما ازاصولگرایان تندرو فرمان می برند/ خانم حکیم زاده به این نکته تربیتی و علمی توجه نمی کند که منع حضور در گلزار شهدا فقط شامل محدوده سنی 5 تا 8 ساله ها است/انتظار اینکه کودک زیر 8 سال فرق گلزار شهدا و آرامستان را بفهمد مانند این است که انتظار داشته باشیم کودک 5 تا 8 ساله تشبیهات غزل حافطظ را بفهمد/ حکیم زاده در گفت و گو با رسانه ها روی موضوع تمرکز نمی کند و به روش سیال ذهن حرفهای بی ربط می زند/ آیا کودک 5 ساله می تواند تفاوت بین انواع مرگها را بفهمد/ نگاه سنتی چیزی به نام دنیای کودکی را به رسمیت نمی شناشد اما در دنیای مدرن ، لباس کودک ، اسباب بازی کودک ، بهداشت کودک ، آموزش و ادبیات کودک ، بازی و سرگرمی کودک داریم/ آموزش کودکان زیر 8 سال باید عمدتا از طریق بازی انجام شود/ روش انتقال مفاهیم به یک کودک دوساله و 5 ساله و 7 ساله و 10 ساله و....متفاوت است/ ساختار ذهن کودک و بزرگسال در درک مفاهیم متفاوت است/ برخی از مولفین کتاب های درسی و نویسندگان ادبیات کودک مختصات کودکی و الزامات آن را به رسمیت نمی شناسند/ برخلاف تصور خانم حکیم زاده کودک نباید رنج بکشد / کودک باید مستقل بار بیاید و زندگی را تجربه کند / اصولگرایان تندرو از سه کلیدواژه " غربزدگی " ، " روح 2030" و سند تحول بنیادین " به عنوان چماق برای ترساندن مدیران اصلاح طلب استفاده می کنند/ وزیر آموزش و پرورش خودش را منتسب به اصلاح طلبان می داند اما "روح" یا "شبح" اصولگرایان در ستاد آموزش و پرورش پرسه می زند/ متاسفانه تاثیر کلام فردی مانند ابراهیم سحرخیز روی مدیران ستادی از رییس دولت بیشتر است / مدیرانی که نگاه استراتژیک به میز ریاست دارند نان دولت روحانی را می خورند اما خودشان را با منویات سحرخیز هماهنگ می کنند/ خانم حکیم زاده که خودش را دکتر تعلیم و تربیت و استاد دانشگاه می داند به زبان آکادمیک توضیح دهد که غربزدگی یعنی چه / خانم حکیم زاده توضیح دهد که روح 2030 یعنی چه / مدیران آموزش و پرورش که زیر تابلو اصلاح طلبی به پست و مقام رسیده اند باید با گفتمان علمی – تخصصی متناسب با اقتضائات فرهنگی- مذهبی ایران و به شکل غیر ایدئولوژیک از کیان تعلیم و تربیت دفاع کنند / اصولگرایانی مانند سحرخیز و پناهیان درکی از تعلیم و تربیت ندارند. همه چیز برای آنهادر ایدئولوژی و سیاست خلاصه شده است / ایدئولوژی با دین یکی نیست/ عده ای به نام اصولگرایی از ارزشهای مورد قبول جامعه برای مقاصد سیاسی استفاده می کنند و هدفشان بالارفتن از نردبان قدرت است/ آقای سحرخیز سواد آکادمیک بحث درباره سند 2030 را ندارد/ سحرخیز شرکت حاجی بابایی در اجلاس های یونسکو را چگونه توضیح می دهد/ اگر یونسکو و سند 2030 بد است چرا ایران از یونسکو خارج نمی شود/ آقای سحرخیز که از دریچه ایدئولوژی و سیاست به یونسکو می نگرد آیا می داند که یونسکو و مجمع عمومی دو نهاد سازمان ملل هستند که از آرمان فلسطین حمایت می کنند/ آیا آقای سحرخیز که قطعا ضد آمریکا و اسراییل است می داند که این دوکشور به خاطر حمایت یونسکو از فلسطین از یونسکو خارج شدند
نهاد آموزشی هر جامعه بخشی از ساختار اجتماعی آن و همچنین متاثر از نظام جهانی است و برای دستیابی به اهداف بنیادین خود باید با تغییرات اجتماعی و فرهنگی سازگار و هماهنگ شود/ از جمله این کارکردها میتوان به کارکرد سیاسی یعنی ایجاد هویت ملی و مدیریت اجتماعی و فرهنگی و کارکرد اقتصادی یعنی تولید نیروی متخصص اشاره کرد. این کارکردها به تدریج از انحصار نهاد مدرسه خارج شدهاند و یا به دلایل مختلف این نهاد در دستیابی به آنها ناکارآمد شده است/ در جامعه ما تربیت ایدئولوژیک شهروندان از طرق مختلف از جمله آموزش عمومی و با شیوه مدیریت متمرکز فرم و محتوای آموزشی پیگیری میشود/ نظام آموزشی که همواره به اهمیت هماهنگی و همسویی سیاستهای آموزشی خانه و مدرسه تاکید میکند، تعریفی یک سویه را از هماهنگی مد نظر دارد و جایگاهی برای اولویتها و انتظارات جامعه و خانوادهها از آموزش قایل نیست/ در حالی که مطالعات حوزه آموزش هدفگذاری برای دوره ابتدایی را بر پایه ایجاد اشتیاق به یادگیری از طریق استفاده از محتوای جذاب برای کودکان و کاهش فشار زمانی و محتوایی قرار میدهند، در جامعه ما نه تنها آموزش رسمی در این زمینه بسیار کند به این سمت میرود، آموزشهای خارج از برنامه نیز توسط والدین به آن افزوده میگردد/ کودکان در این کلاسها همان اجبار و نظم مدرسه را تجربه میکنند و فرصت و فضای چندانی برای بازی یا آزادی فکری برایشان باقی نمیماند، که چنین فشاری بر ذهن و جسم کودکان نوعی اعمال خشونت بر آنان است/ کودکان در این کلاسها همان اجبار و نظم مدرسه را تجربه میکنند و فرصت و فضای چندانی برای بازی یا آزادی فکری برایشان باقی نمیماند، که چنین فشاری بر ذهن و جسم کودکان نوعی اعمال خشونت بر آنان است/ با افزایش سطح تحصیلات والدین طی دو دهه اخیر، همچنین با کسب اطلاعات تربیتی و آموزشی از رسانههای جمعی، امروزه خانواده در زمینه برنامهریزی تحصیلی فرزندان صاحب نظر بوده و تابع مطلق مدرسه نیست/ اعلام ممنوعیت هر گونه آموزش زبان انگلیسی خارج از برنامه رسمی در مدارس که در روزهای اخیر اتفاق افتاد، نمونهای از سیاستگذاری فرهنگی حاکمیتی است که همانند ایجاد محدودیتهای رسانهای و ارتباطی، در دوران پسامدرن جایگاه و تاثیرگذاری خود را از دست داده است/ گذشته از تاثیر نگرش رقابتی که همچنان بر آموزش عمومی سایه افکنده و بازار کاسبان آموزشی را گرمتر میکند، عدم اعتماد و مشارکت والدین در تنظیم و انتخاب برنامه درسی،بیش از هر چیز آنان را به سمت شرکت در کلاسهایی مثل زبان انگلیسی، موسیقی و ورزش که در برنامه مدارس جایی ندارند و یا از کیفیت قابل قبول برخوردار نیستند، متمایل میکند/ بازنگری در اهداف و سیاستهای آموزشی و حرکت به سمت تعامل با جامعه میتواند مدرسه را به عنوان محور و نه مکان یادگیری حفظ کند
« صدای معلم » از مواضع علمی ، صادقانه و شجاعانه « مرتضی نظری » و همه دلسوزان واقعی و صادق نظام آموزشی تشکر و قدردانی می کند .
گروه اخبار/

به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، حجت الاسلام علیرضا پناهیان در یادواره شهید دانشآموز حسین سپهر با بیان اینکه برای انجام کار خوب و ترک هر گناه منت سر خدا نگذارید، اظهار کرد: وقتی بوی منت گذاشتن بیاید، وقتی آدم خوبی شوید، مغرور خواهید شد.
وی با اشاره به اینکه دینداری به نفع انسان است و نباید سر خدا منت گذاشت، افزود: در شیوه تبلیغ دین اشتباهات زیادی داشتیم ، بسیاری از افراد را پررو کردیم که علیه دین صحبت کنند.
این مدرس حوزه و دانشگاه تصریح کرد: وزارت آموزش و پرورش بخشنامه میدهد که دانشآموزان سر مزار شهدا نروند، این مصوبه برای این است که دانشآموزان ضعیف شوند و در مقابل استکبار نتوانند ایستادگی کنند.
وی در ادامه با بیان اینکه بعید میدانم آموزش و پرورش چنین بخشنامهای صادر کند، ادامه داد: از طرف دیگر چرا باید درس شهید فهمیده از کتب درسی حذف شود؟
پناهیان با بیان اینکه موسیقی حرام جوان را ضعیف میکند، خاطرنشان کرد: بازی کردن زیاد باعث تضعیف جوانان می شود.
وی با اشاره به اینکه نگاه هرزه، گوش هرزه و بازی زیاد انسان را ضعیف می کند، گفت: اگر دیندار بشویم خودمان را قوی کرده و در مقابل استکبار میتوانیم ایستادگی کنیم.
این مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه آنچه گمان می کنیم به خاطر خدا انجام میدهیم در اصل برای خودمان انجام دادیم، اظهار کرد: فلسفه دینداری «قوی شدن» و فلسفه وجودی ابلیس و طاغوت «ضعیف شدن» است.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از دانشمندان در خارج مانند حمار برای صهیونیستها بار میبرند، افزود: وقتی میپرسیم چرا دانش خود را در اختیار صهیونیست ها قرار دادید جوابی برای گفتن ندارند.
پناهیان با بیان اینکه بی حجابی زن و جامعه را ضعیف میکند، در ادامه تقدیر از شهدا را شاخصترین کار دانست و تصریح کرد: از شهدا تقدیر میکنیم چون نترسیدند و قوی هستند پس قابل احترامند.
وی با اشاره به اینکه ما از قهرمانانمان ستایش میکنیم، گفت: شهدا در وصیتنامهها خجالتی سخن میگویند؛ چون متوجه شدند که هر کاری می کنند برای خودشان است و منتی بر خدا ندارند.
این مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اگر میخوهند مانع از حضور دانشآموزان در مزار شهدا شوند به این دلیل است که دنبال ضعیف شدن آنها هستند و میخواهند آنها را سلطهپذیر بار بیاورند، تصریح کرد: اگر راست میگویند چرا کاری نمیکنند که اینترنت مستهجن از دسترس دانشآموزان خارج شود؟
وی با اشاره به اینکه دین یعنی اینکه به نفعت خودت کار کنی و ضعیف و برده نشوی، ادامه داد: فرزندان خود را باید به شکلی تربیت کرد که همه کارآفرین شوند.
پناهیان با بیان اینکه آدم قوی که استخدام نمیشود، خاطرنشان کرد: دانشمندانی که در کشور به نانوتکنوولژی دست یافتند بچه هیاتی و فرزند شهید بودند.
پایان پیام/
گروه اخبار/
ابراهیم سحرخیز معاون سابق وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس در رابطه برخی کجسلیقگیهایی که گاه در آموزش و پرورش صورت میگیرد و بازتاب اجتماعی نامناسبی دارد، اظهار داشت: آموزش و پرورش بهعنوان مرجع در جامعه شناخته میشود و ناظران متعددی برای صدور نامههای اداری یا انتشار کتب در آن وجود دارد، بههمین خاطر از اشتباهات این حوزه نمیتوان به سادگی گذشت.
وی افزود: صدور بخشنامه در آموزش و پرورش بدین روال است که هر نامه باید از مجرای گروه مستندسازی عبور کند که هریک از معاونتها در آن نمایندهای دارند؛ زیرا این بخشنامهها تبعات سیاسی و اجتماعی فراوانی دارند.
سحرخیز اضافه کرد: اشتباهاتی که در کتابهای درسی یا جزوههایی که در مدارس توزیع میشود، میافتد بهدلیل کوتاهی در نظارتهاست چون نمیتوان خطای انسانی را در آموزش و پرورش با وجود ناظران متعدد، توجیه کرد.
معاون سابق وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه بهنظر میرسد روح حاکم بر 2030 بر تفکر برخی از مدیران همچنان حاکم است، گفت: به بهانه روحیه لطیف کودکان با توجیهات غیرعلمی نباید حضور آنها را در برخی اماکن ممنوع کرد.
وی با اشاره به بخشنامهای که حضور نوآموزان پیش دبستانی و پایه اول و دوم دبستان را در گلزار شهدا ممنوع میکند، ادامه داد: گذاشتن نام گلزار شهدا کنار برخی عناوین دیگر صحیح نیست و بازدید از اماکنی این چنین به لطافت روح کمک میکند.
سحرخیز تصریح کرد: این قبیل اشتباهات در نامههای رسمی آموزش و پرورش قابل گذشت نیست و باید توضیح قابل قبول و دقیقی برای این مسئله داده شود، با توصیه یک روانشناس غربزده نمیتوان برای دانشآموزانی که قرار است بر مبنای سند تحول بنیادین تربیت شوند نسخه پیچید.
انتهای پیام/
اولین دلیل به ماهیت ایدئولوژیک دروس علوم انسانی و به ویژه درس هایی مانند تاریخ در سطح مدارس ایران باز می گردد! به عبارت دیگر ارائه روایتی یک بعدی و اغراق آمیز از مفاسد و کاستی های رژیم های پیشین/ متاسفانه در عصر گسترش رسانه ها، مسئولان فرهنگی به ویژه در آموزش و پرورش همچنان تصور می کنند که نوجوانان به مثابه ظروفی خالی هستند که می توان آنها را با هر آموزه ایدئولوژیکی پر کرد/ ساخت حرفه ای و توام با جلوه های بصری این مستندها به شدت بر جذابیت و تاثیرپذیری از آنها نزد نوجوانان افزوده است/ وضعیت مناسب طبقه متوسط در دوران پیش از انقلاب و به عکس تضعیف این طبقه در روزگار اخیر، در شکل گیری چنین ذهنیتی موثر بوده است/ افزایش فشارهای اقتصادی به نوعی موجب نوستالژیک شدن آن دوران نزد برخی از خانواده ها شده است/ شدت این نیاز هم آن چنان است که ذکر مصادیق متعددی از وجود اختناق سیاسی در آن دوران کمتر گوش شنوایی نزد دانش آموزان می یابد/ تجربه سال ها تدریس به من آموخته است که اگر واقعیت های اجتماعی- تاریخی بدون ماهیت غلیظ ایدئولوژیک و صرفا بر اساس نگاهی خاکستری، مبتنی بر داده های کارشناسی و آماری، و توام با احترام به باورهای نوجوانان برای آنها بازگو شود می تواند به خوبی از سوی ایشان مورد پذیرش قرار گیرد
گروه اخبار/

وزیر اسبق آموزش و پرورش گفت: آموزش و پرورش غیرانقلابی سعی میکند از طرق مختلف، جریان غیرانقلابی را در مدارس و بدنه آموزش و پرورش تقویت کند. ما وظیفه داریم جلوی این آفتها را بگیریم.
به گزارش شفاف، اولین مجمع فرهنگیان جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی در مسجد الرحمن با حضور حمیدرضا حاجیبابایی عضو هیئت مؤسس جبهه مردمی، محمود فرشیدی، وزیر اسبق آموزش و پرورش و برخی مدیران باسابقه و برخی معلمان مناطق مختلف آموزش و پرورش برگزار شد.
در این نشست که مدیران فرهنگی و آموزش و پرورش حضور داشتند، با رأیگیری از کاندیدهای عضویت در مجمع عمومی، 25 نفر از قشر فرهنگیان انتخاب شدند.
در ادامه این نشست سازوکارهای جبهه مردمی برای حضار تشریح و گزارشی از روند اقدامات و اهداف این جبهه ارائه شد.
در این نشست محمود فرشیدی وزیر سابق آموزش و پرورش بابیان اینکه در جبهه مردمی نیروهای انقلاب، اصل قضیه حضور دلدادگان به انقلاب است، گفت: این دلدادگی انقلاب که تأکید مقام معظم رهبری است در انقلابی بودن و انقلابی گری تعریف مشخصی دارد.
وی افزود: بهعنوان کسانی که باید با بصیرت باشیم خوب است که مقداری شاخصهای انقلابی بودن و غیرانقلابی بودن را تعریف کنیم.
وزیر اسبق آموزش و پرورش ادامه داد: در حوزههایی مانند اقتصاد و سیاست، دوستان جمعبندیهایی انجام دادند که کتاب خوبی تحت عنوان «انقلابیگری» تهیه و چاپشده است.
فرشیدی گفت: نیروهای انقلابی آموزش و پرورش معتقد هستند که آموزش و پرورش یک دستگاه تولیدکننده است، به تعبیر مقام معظم رهبری مولد سرمایه اجتماعی است، تولیدیترین دستگاه اینجاست، درنتیجه زمانی که ازن ظر اقتصادی به تولیدیترین دستگاه نگاه میکنیم متوجه خواهیم شد که باید بیشترین بودجه را به آنجا اختصاص داد.
وی ادامه داد: اما آموزش و پرورش غیرانقلابی معتقد است که آموزش و پرورش یک دستگاه مصرفکننده است، تولید همان کارخانهها و مسائل مربوط به آن است.
وزیر اسبق آموزش و پرورش خاطرنشان کرد: این نگاه انسان را نمیبیند که رهبر عزیزمان بارها این حدیث را خواندهاند: «اَلّناسُ معادِنُ کَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّةِ» انسانها معدن هستند مثل معدن طلا و نقره، آموزش و پرورش انقلابی معتقد است فعالیتهای حزبی گروهی برای آموزش و پرورش سم است، اما آموزش و پرورش غیرانقلابی میگوید از فرصت و ظرفیت آموزشوپرورش، باید بهرهبرداری گروهی و حزبی و سیاسی کنیم.
وی افزود: آموزش و پرورش غیرانقلابی سعی میکند از طریق نشریات، تشکلهای صنفی و از طرق مختلف، جریان غیرانقلابی را در مدارس و بدنه آموزش و پرورش تقویت کند. ما وظیفهداریم جلوی این آفتها را بگیریم.
استاندار فارس قبلا معاون وزیر آموزش و پرورش بوده و صلاحیت اظهار نظر دارد/ تاسیس دانشگاه خارج از توان علمی و مالی وزارت آموزش و پرورش است/ محمود فرشیدی در سال 85 با تجمیع 112 مركز تربيت معلم مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم (ص ) را راه اندازی کرد/ در دی ماه سال 90 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد/ دانشگاه فرهنگیان قرار است اهداف ایدئولوژیک مراکز تربیت معلم سابق را در قالب دانشگاه ادامه دهد/ مهر محمدی در سال 92 وعده داد که این دانشگاه را به «يك برند بينالمللي» تبديل کند/ با گذشت بیش از 40 ماه هنوز حکم ریاست مهرمحمدی در شورای انقلاب فرهنگی تایید نشده است/ دانشگاه فرهنگیان 64 پردیس در سراسر کشور دارد که نیمی از آنها زنانه و نیمی مردانه است/ در برخی پردیس ها، رفتار مسوولان فرهنگی دانشگاه با دانشجويان از برخورد با دانشآموزان دبيرستاني هم نازل تر است/ مزیت دانشگاه فرهنگیان ، معافیت از خدمت نظام وظیفه ، استفاده از بورسیه تحصیلی و استخدام در بدو ورود به دانشگاه و محاسبه سال های تحصیل به عنوان سابقه خدمت است/ فضای بسته و محدودیت ها، شخصیت و روحیه دانشجویان را تخریب می کند/ فلسفه تاسیس دانشگاه و دانش سرای خاص معلمان، در رژیم سابق و سال های اول انقلاب ، کمبود دانشگاه در کشور بود/ عده ای غرق در توهمات دهه 60 می خواهند دانشجو - معلم را از فضای پر جنب و جوش دانشگاهی کشور، ایزوله کنند/ نیمی از دانشجویان دانشگاه شهید رجایی وابسته به آموزش و پرورش تعهد دبیری ندارند/ هیات علمی دانشگاه فرهنگیان پارکینگ مدیران معزول دوره های مختلف است/ دو مانع ایدئولوژیک و منافع شخصی مدیران ارشد از عوامل بقای دانشگاه فرهنگیان است/ در اساسنامه انحلال دانشگاه پیش بینی شده اما باید انحلال به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد