1- آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش در جمع مدیران گفته است : " امروز نشانه های ورشکستگی آموزش و پرورش دیده می شود." ورشِکَستِگی مفهومی تجاری است از لحاظ حقوقی وقتی یک بازرگان یا یک شرکت تجاری از پرداخت بدهیهای خود ناتوان شده و نمیتواند تعهدات خود را عملی کندمی گویند ورشکسته شده است. اما منظور بطحایی اقتصادی نیست. بهتر بود می گفت : "آموزش و پرورش در انجام ماموریت های خود شکست خورده است. " یا : "ماموریت هایی که برای آموزش و پرورش تعیین شده غلط است." انتقادهای بطحایی عمیق نیست. آموزش و پرورش به دلیل ماموریت غلطی که برای آن تعیین کرده اند در انجام وظایف تعلیم و تربیتی شکست خورده است.
2- آقای بطحایی انتقادهای کارشناسان و برخی مشاوران خود را در جلسات شنیده است و حالا همان ها را تکرار می کند. مثلا سیستم اداری در خدمت مدارس نیست. یا تعلیم و تربیت مطابق نیازهای جامعه و کشور نیست. یا دانش آموزان با اخلاق تربیت نمی شوند و به آرمان های کشور احترام نمی گذارند. یا در مدارس ابتدایی بچه ها تست زدن یاد می گیرند. و یا تبعیض طبقاتی بیداد می کند و بچه فقیر و ثروتمند زیر یک سقف درس نمی خوانند و معلم، دانش آموز پرسشگر را سرکوب می کند و معلمان در بعضی مناطق به زبان محلی درس می دهند.
3- آقای بطحایی وارد بحث اقتصادی نمی شود. اگر قانون تجارت را مبنا قرار دهیم آموزش و پرورش یک موسسه ورشکسته است چون به تعهدات مالی خود در مقابل پرسنل و بازنشستگان عمل نکرده است ( پرداخت پاداش بازنشستگی ) اما از دید آقای بطحایی آموزش و پرورش یک دستگاه اسرافکار است که بهره وری در آن 30 درصد است و 70 درصد بودجه در آن تلف می شود. بطحایی به رییس جمهور گفته که قیمت جاری آموزش و تربیت یک دانش آموز در یکسال 3 میلیون تومان است اما قیمت واقعی 800 هزار تومان است. یعنی دولت به ازای هر دانش آموز به طور متوسط 2 میلیون و 200 هزار تومان هزینه اضافه می پردازد.
4- حرفهای بطحایی در بند دوم این یادداشت را باید یک منتقد یا کارشناس بگوید. وظیفه مدیر یک دستگاه انتقاد کلی نیست بلکه سازماندهی و اجرا برای رفع مشکلات است. آیا بطحایی در برنامه اش به مجلس یکسال پیش گفت که آموزش و پرورش ورشکسته است؟ معمولا وقتی یک مسئول نمی تواند کاری بکند به انتقادهای کلی از مجموعه تحت مدیریت خود می پردازد تا وجود خود را توجیه کند. آموزش و پرورش ورشکسته است یا شکست خورده ، بخشی از تقصیر متوجه خود بطحایی و تیم مدیریتی اوست. بطحایی یکسال وزیر و دو سال و نیم معاون پشتیبانی وزارت و 10 سال معاون شورای عالی آموزش و پرورش بوده است.
5- من تا جایی که خبر دارم دغدغه وزیر اصلا مسایل بند 2 یادداشت نیست. آقای وزیر توزیع کننده پست های مدیریتی در آموزش و پرورش تحت تاثیر نهادها و افراد و احزاب و گروه های فشار است. پستهای مدیریتی سفره ای گشاده است و آقای وزیر سعی می کند همه را بر سر این سفره بنشاند و تقریبا هیچ تقاضایی را رد نمی کند. بحث مافیا و تست و جنگ فقیر و غنی هم راه حلی است که مشاوران زیرک و آگاه در دهان وزیر انداخته اند و گرنه توجیه وزیر برای تقویت معاونت مشارکتها و گسترش مدارس غیردولتی چیست؟ پول گرفتن از دانش آموزان مدارس دولتی با عناوین مختلف چه رابطه ای با حمایت وزیر از فقرا دارد؟
6- من به وجود مافیای آموزشی اعتقادی ندارم اما اگر چنین مافیایی وجود دارد (که وزیر و معاونانش ادعا می کنندکه دارد) شعارهای موجود را دعوای بین شاخه های مختلف مافیای آموزشی می دانم و گرنه کیست که نداند با یک بخشنامه و نظارت قوی می توان پای مافیا را از مدارس قطع کرد. وقتی طبق قانون در دوره ابتدایی ارزشیابی توصیفی است آنهایی که در مدرسه تست برگزار می کنند و کتاب کمک آموزشی تدریس می کنند حتما مجوز از مدیران بالادستی دارند. این حرفها شبیه سیاه بازی است. فضای مدارس کاملا در اختیار شماست. اگر مافیا در آن نفوذ کرده آن را اخراج کنید و اگر نمی توانید لابد برخی مدیران ارشد شما مامور مافیا هستند.
7- فرض کنیم وزیر در انتقادهای خود (بند 2 ) صادق است. در این صورت چرا وزیر در سطح متوقف می ماند؟ دلیل این گرفتاری ها را باید در سند آموزش و پرورش دید که برای این وزارتخانه ماموریت ایدئولوژیک ترسیم کرده است و هدف آموزش و پرورش را تربیت دانش آموز وفادار به حکومت می داند. ذلیلش کتابهای درسی و برنامه آموزشی رسمی بر اساس اشباع دینی است. دلیلش احیای دوباره امور تربیتی در سال 85 است.
دلیل ورشکستگی آموزش و پرورش ، برنامه تربیت معلم در فضایی ایزوله و شست و شوی مغزی دانشجوی تربیت معلم است. دلیلش وجود مدیرانی است که فقط به مواهب پست می اندیشند. دلیلش وجود باندبازی های اداری متخاصم است، دلیلش حضور مدیرانی با 36 سال سابقه و 20 سال سابقه مدیریت مانند آقای بطحایی است.
نظرات بینندگان
جناب بطحایی هم به رسم تمام مدیران کشور دست به انتقاداتی از زیرمجموعه ی خود می زنند که خود به عنوان وزیر کاملا ظرفیت برطرف کردن یا حداقل شفاف سازی در حل أین موضوعات را دارند .
اما متاسفانه فقط حرف است و در عمل اتفاقی نمی افتد .
بعد از چندسال فاتحه تحصیل رایگان خوانده شده و بچه رعیت هایی خواهیم داشت که بخاطر بی پولی سواد خواندن نوشتن هم ندارند مثل هزار سال قبل
چه زیبا فرمود: یکلفونه ما لا یطیق
درود بر مرام خضر نبی در ازدواج از دل و جان !!
درود بر کلمۀ " خدشه " در کتاب نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری
درود بر ارادۀ آن چند دختر در مسجد جمکران
آیا ارتباطیست میان ابرهای گرگان در سال 80 و زلزله کرمانشاهان در سال 96 ؟
آیا ارتباطیست میان نباریدن باران در زمان ادریس نبی و باریدن برف در 27 فروردین 97 در تهران؟
آیا ارتباطیست میان حبس بول معاویه در گذشته دور و تغییر قوانینی در گذشته نزدیک؟
آیا ارتباط و شرایطی خواهد بود بین زلزله آیندۀ تهران و ورشکستگی آینده آموزش و پرورش ایران؟
آیا ارتباطیست میان ناشنوا شدن گوشی و شنوا شدن گوش دیگری؟
کاش پیشگیری کنم، گفت ادب از که آموختی؟ گفت از معاویه و بی ادبان! و نه متفکران و اندیشمندان و سالکان!