« صدای معلم » برای بررسی تبصره ای از دستورالعمل اجرایی سفرهای اردویی دانش آموزان، سراغ خانم رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش رفته است و همان آغاز صورت مساله را با او در میان می گذارد:
" مطابق تبصره ای از آیین نامه بازدید از مراکز بهداشتی و درمانی، عیادت از جانبازان و بیماران، مراکز انتقال خون، گلزار شهدا و آرامستان ها برای دوره پیش دبستانی و اول و دوم ابتدایی ممنوع است".
اصولگرایان گنجاندن گلزار شهدا را در این تبصره ، بهانه ی حمله به نهاد آموزش و پرورش کردند.
وزیر آموزش و پرورش به جای دفاع از اصول تعلیم و تربیت و متخصصان و کارشناسان امور تربیتی جاخالی داد و گنجاندن این دو کلمه را نتیجه بی دقتی دانست و قول اصلاح آن را داد. واکنش سریع و عقب نشینی در مقابل انتقاد سحرخیز و پناهیان بیش از همه نشان دهنده روانهای ترس خورده و مرعوب مدیرانی است که که با نام اصلاح طلب و معتدل روی صندلی های مدیریتی نشسته اند. گوش های آنها در مقابل انتقادات معلمان کر است اما به یک تشر اصولگرایان، رنگ از رخسارشان می پرد و عده ای از ترس تلفن هایشان را خاموش می کنند.
ژست های عالمانه خانم حکیم زاده و صراحت کلام او در بعضی زمینه ها حداقل در من این انتظار را ایجاد کرده بود که شاید در جایگاه معاونت ابتدایی ، برخلاف جوّ حاکم بر ستاد، تحلیلی علمی و تخصصی از موضوع ارائه دهد و شجاعانه از اصول علوم تربیتی و روانشناسی دفاع کند. اما این انتظار باطل بود.
او به جای پاسخ مشخص به سوال صدای معلم ( این جا ) ، در مورد فداکاری شهدا و ایثارگران و لزوم آشنایی کودکان با آنها ، فلسفه بافی و درازگویی کرد و گفت : "این با بحث خشونت متفاوت است. به نظر من نه تنها بحث خشونت را دامن نمی زند بلکه ...." ، معلوم نیست خانم حکیم زاده که در جریان تهیه این بخشنامه نبوده از کجا به "نیت" تهیه کنندگان دستورالعمل پی برده که گویا آنها کار دفاعی رزمندگان جنگ تحمیلی را "خشونت" دانسته اند و دلیل منعِ بردن کودکان به گلزار شهدا پرهیز از خشونت بوده؟ تهمت زدن به همکاران معاونت پرورشی و قرار گرفتن در جایگاه بصیر العباد ، نوعی فرصت طلبی و مانند گرفتن کاهی از آب گل آلود است. به نظر می رسد خانم حکیم زاده فرصت را مغتنم شمرده تا مراتب ارادت خود را به اصولگرایان ابرازکند و به همین دلیل صورت مساله را تغییر داده است.
روح یا شبح اصولگرایان بر ستاد آموزش و پرورش حاکم است و نفوذ کلام فردی مانند ابراهیم سحرخیز از بطحایی بیشتر است . مدیرانی که دید استراتژیک به میز ریاست دارند ، نان دولت روحانی را می خورند اما خودشان را با منویات امثال سحرخیز هماهنگ می کنند خانم حکیم زاده قاعدتا در دانشگاه آموخته اند که توانایی تفکر انتزاعی کودکان در سنین مختلف متفاوت است.اگر منظور کارشناسان تهیه کننده این دستورالعمل از منع بازدید کودکان پیش دبستانی و سال اول و دوم دبستان ، تلقی "خشونت " و مخالفت با ارزشهای دفاع مقدس بوده ، چرادر دستورالعمل، این منع را به دانش آموزان سالهای بالاتر دبستان تسری نداده اند؟ چرا فقط پیش دبستانی و کلاس اول و دوم دبستان را از حضور در بعضی اماکن نهی کرده اند ؟
خانم حکیم زاده که ذهنش به جاهای بعید کشیده شده چرا در پاسخ خود به این نکته تربیتی و علمی توجه نمی کند که منع فقط شامل محدوده سنی 5 تا 7 یا 8 سال است؟ چرا با همان وسواس و دقتی که در باره حرفهای سحرخیز اظهار نظر می کند با تهیه کنندگان دستورالعمل برخورد نمی کند.
دلیلش روشن است وقتی آقای سحرخیز با چماق 2030 حمله می کند لرزه بر اندام مدیران آموزش و پرورش می افتد . آدم ها یادشان می افتد که درست است ما صندلی ریاست را از دولت تدبیر و امید گرفته ایم اما یادمان باشد که قدرت واقعی در این وزارتخانه دست اصولگرایان تندرو است و باید هوای آنها را داشته باشیم.
خانم حکیم زاده تجاهل العارف می کند و می گوید : "روحیه پاک و فداکاری و ایثار افرادی که جانشان را به خاطر آدم های دیگر فدا کردند می تواند حس خوبی را در بچه ها ایجاد بکند و این آگاهی را به آنها بدهد که در دنیایی که ما زندگی می کنیم و اکثر افراد فقط فکر خودشان هستند آدم هایی وجود دارند که این حد ایثار می کنند که از سلامتی خودشان می گذرند ." بحث بخشنامه این نیست که آموزش و پرورش با انتقال این مفاهیم مخالفت کند . بحث آنها این است که آیا چنین مفاهیم ارجمندی با حضور کودکان پیش دبستانی و اول و دوم ابتدایی در آرامستانها و آسایشگاه ها به آنها منتقل می شود؟ آیا کودک 6 ساله تفاوت گلزارشهدا و آرامستان را می تواند درک کند؟آیا کودک 5 ساله می تواند تفاوت بین انواع مرگها را بفهمد؟ نگاه سنتی به کودک او را یک مردکوچولو یا زن کوچولو می بیند و چیزی به نام دنیای کودکی را به رسمیت نمی شناشد، اما در دنیای مدرن ، لباس کودک ، اسباب بازی کودک ، بهداشت کودک ، آموزش و ادبیات کودک ، بازی و سرگرمی کودک با بزرگسالان متفاوت است. حتی در سنین مختلف کودکی هم این تفاوتها وجود دارد. روش انتقال مفاهیم به یک کودک دوساله و 5 ساله و 7 ساله و 10 ساله و....متفاوت است.
بحث تلقی کودکان از مفهوم مرگ یکی از بحث های مهم روانشناسی کودک است. مثلا اگر عضوی از خانواده کودک فوت کند دم دستی ترین جواب به کودک این است : "پدر بزرگ به خواب رفته است ." یا "پدربزرگ مریض بود و مرد" یا "پدربزرگ به مسافرت رفته است" . اما هرکدام از این جوابها در ذهن کودک بازتاب متفاوتی دارد. اگر بگوییم پدر بزرگ به خواب رفته است کودک بعد از آن هربار که بخوابد دچار این ترس خواهد شد که خواب یعنی مرگ و شاید دوباره بیدار نشود. اگر بگوییم به دلیل بیماری مُرد، کودک هربار که سرما بخورد و تب کند فکر می کند که مثل پدربزرگ خواهد شد. اگر بگوییم به مسافرت رفته کودک تصور می کند که سفرها بدون بازگشت هستند. مفهوم مُردن در ذهن یک کودک 5 ساله به تدریج متحول می شود و در 10سالگی می تواند مانند بزرگترها مرگ را درک کند. مساله اساسی تفاوت ساختار ذهن کودک و بزرگسال در درک مفاهیم از جمله مفهوم مرگ است. اشتباهی که برخی از مولفین کتاب درسی و نویسندگان ادبیات کودک مرتکب می شوند این تصور است که دنیای ذهنی کودک و درک او شبیه بزرگسالان است. به عبارت دیگر مختصات کودکی و الزامات آن را به رسمیت نمی شناسند.
وقتی افراد ایدئولوژیک و بی خبر از روانشناسی کودکان برای دانش آموزان کتاب می نویسند نتایج آن فاجعه بار است. مفهوم گلزار شهدا یک مفهوم زیبایی شناسانه و سمبلیک از گورستان است. این تفاوت برای ذهن یک بزرگسال قابل فهم است اما برای یک کودک 5-6 ساله فهم این عبارت مانند فهم شعر حافظ یا غزل سعدی است. این شعر زیبا و عرفانی حافظ : "در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد " را برای یک کودک زیر ده سال بخوانید. او فقط تعبیر آتش زدن، آنهم به معنای واقعی را از این شعر می فهمد. اگر قرار است آموزش ما متناسب با رشد ذهنی و مرحله ای کودک باشد باید این ظرافت ها را در نظر بگیریم.
خانم حکیم زاده به این ظرافت های علمی توجه ندارد، او به تبعیت از وزیر استفاده از گلزار شهدا را بی دقتی می داند . در حالی که برای یک کودک زیر 8 سال تفاوتی بین آرامستان و گلزار شهدا قابل فهم نیست . خانم حکیم زاده اگر متعهد به علوم تربیتی بود ، به جای بیان بدیهیات در باره ارزش شهدا ، به این ظرافت های روانشناسی کودکان توجه می کرد اما ظاهرا هماهنگی سیاسی با وزیر و تظاهر به به مسایل ارزشی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است.
خانم حکیم زاده بر خلاف یک تحصیل کرده دانشگاهی به جای تمرکز روی موضوع اصلی با ذهن سیال خود مرتبا به جاهای مختلف گریز می زند و دچار پراکنده گویی می شود. او با اشاره به " تمایل نادرست برخی برای رشد پاستوریزه بچه ها" می گوید: "کسانی که تصور می کنند بچه ها باید بدون هیچ دغدغه و رنجی بزرگ شوند و خیلی خیلی راحت بار بیایند خیلی واقع بین نیستند....ما امروز جلسه ای با همکاران داشتیم در مورد کودکان پیش دبستانی و یکی از همکاران فیلمی را تهیه کرده بود راجع به ایده های نوینی که برای تربیت کودکان در ژاپن وجود دارد. آنجا بحث بر سر این بود که تا اندازه ای خطر کردن برای بچه ها لازم است و این خوب است گاهی به زمین بخورند و پایشان زخم شود و با درد و رنج آشنا شوند." آدم تاسف می خورد که خانم حکیم زاده بعد از این همه تحصیل و تدریس ،تازه با ایده استقلال کودکان، آن هم به صورت تصادفی و از طریق یک فیلم آشنا شده اند! پرسش این است که این حرف درست، چه ربطی به موضوع گلزار شهدا و آرامستان دارد؟ کودک نه تنها باید وقتی زمین می خورد، بدون دخالت بزرگترها بلند شود، بلکه از همان سالهای اول زندگی کم کم یاد بگیرد که کارهای شخصی خودش را انجام دهد. کودک را نباید در یک محیط پاستوریزه تربیت کرد ، اما این مساله ربطی به آرامستان و گلزار شهدا ندارد. خانم حکیم زاده اگر متعهد به علوم تربیتی بود ، به جای بیان بدیهیات در باره ارزش شهدا ، به این ظرافت های روانشناسی کودکان توجه می کرد اما ظاهرا هماهنگی سیاسی با وزیر و تظاهر به به مسایل ارزشی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است
سحرخیز مثل بقیه اصولگرایان تندرو می داند که برای ترساندن مدیران منسوب به اصلاح طلبی و اعتدال از چه کلیدواژه هایی استفاده کند. او از سه کلیدواژه " غربزدگی " ، " روح 2030" و سند تحول بنیادین " به عنوان چماق استفاده می کند. این واژه ها مدیران این دوره را دچار تب و لرز می کند. خانم حکیم زاده بلافاصله در لاک دفاعی فرو می رود و با لحن ملایم می گوید : " ممکن است در برخی از تصمیم گیری ها برخی ملاحظات مورد توجه قرار نگیرد نمی شود گفت روح بیست سی بر چنین تفکری حاکم است." معنای این حرف است که حالا یک اشتباهی شده اما تو را خدا شبح 2030 را از روی سر ما بردارید. به آقای سحرخیز می گوید : "این درست نیست به بهانه مخالفت با یک موضوع خدای ناکرده بر نیت خوب خیلی از مدیران دلسوز و زحمتکش فعلی خدشه وارد کنیم. " و برای گرفتن تخفیف در حکم مجازات به عنوان آخرین دفاع می افزاید : " همه می دانند بسیاری از مسئولان آموزش و پروش یا خود رزمنده بوده و همرزم شهدای عزیز و یا از خانواده معزز شهدا هستند؛ به عنوان مثال معاونت محترم پرورشی خودشان از ایثارگران هستند و سابقه حضور طولانی مدت در جبهه های دفاع مقدس را دارند ."
هر چند الان وزیر خودش را منتسب به اصلاح طلبان می داند اما واقعیت این است که روح یا شبح اصولگرایان بر ستاد آموزش و پرورش حاکم است و نفوذ کلام فردی مانند ابراهیم سحرخیز از بطحایی بیشتر است . مدیرانی که دید استراتژیک به میز ریاست دارند ، نان دولت روحانی را می خورند اما خودشان را با منویات امثال سحرخیز هماهنگ می کنند.
خانم حکیم زاده که خودش را دکتر تعلیم و تربیت و استاد دانشگاه می داند به زبان آکادمیک توضیح دهد که غربزدگی یعنی چه ؟ توضیح دهد که روح 2030 یعنی چه ؟ نسبت "سند بنیادین آموزش و پرورش" با آموزه های تعلیم و تربیت که در دانشگاه های معتبر داخلی و خارجی تدریس و تعلیم می شود را نشان دهد. همه چیز را نمی شود در سیاسی کاری خلاصه کرد.
من در (اینجا ) لینک دستورکار 2030 برای توسعه پایدار که با پیشگفتار سعدالله نصیری قیداری دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو منتشر شده است را می گذارم. خانم حکیم زاده که از این سند تبری می جویند اکر توانستند فقط یک ایراد آکادمیک در این متن پیدا کنند ، می توان سواد آکادمیک او را محک زد. البته اضهارات کلی و ایرادهای سیاسی مورد نظر من نیست. خانم حکیم زاده به جای ایستادگی روی اصول تعلیم و تربیت فرصت طلبانه به ریسمان سیاست چنگ می آویزد.
تا زمانی که مدیران آموزش و پرورش که زیر تابلو اصلاح طلبی به پست و مقام رسیده اند جرات نکنند که از گفتمان علمی – تخصصی تعلیم و تربیت متناسب با اقتضائات فرهنگی- مذهبی ایران و البته به شکل غیر ایدئولوژیک دفاع کنند ، همین وضعیت ادامه پیدا می کند و تشر آدمی در حد سحرخیز لرزه بر اندام وزیر و سایر مدیران می اندازد.
اصلاح طلبان در آموزش و پرورش استراتژی ندارند. به همین دلیل در مقابل اصولگرایانی مانند سحرخیز و پناهیان که درکی از مسایل تعلیم و تربیت ندارند کوتاه می آیند. برای اصولگرایان همه چیز در ایدئولوژی و سیاست خلاصه شده است و البته می دانیم که ایدئولوژی با دین یکی نیست . آنها از ارزشهای مورد قبول جامعه برای مقاصد سیاسی خود استفاده می کنند و هدفشان بالارفتن از نردبان قدرت است. آقای سحرخیز سواد آکادمیک بحث درباره سند 2030 را ندارد. او هرگز نمی تواند شرکت حاجی بابایی در اجلاس های یونسکو را توضیح دهد. سحر خیز هرگز نمی تواند به این سوال پاسخ دهد که اگر یونسکو و سند 2030 بد است چرا ایران هم مانند آمریکا و اسراییل از یونسکو خارج نمی شود؟
آقای سحرخیز که از دریچه ایدئولوژی و سیاست به یونسکو می نگرد آیا می داند که یونسکو و مجمع عمومی دو نهاد سازمان ملل هستند که از فلسطین حمایت می کنند و آمریکا و اسراییل به قدری از تونسکو عصبانی هستند که از آن خارج شده اند؟ او اینها را می داند اما چون با اصلاح طلبان مرعوب سر وکار دارد اینها را مثل چماق بر فرق آنها می کوبد.
نظرات بینندگان
با سلام واحترام
یعنی شما واقعاً ،مدافع سند بیست سی هستی؟؟؟ .....سند 2030که دیگر تمام شد!!!!!!!مهر پایانش را زدند!!!!!
آقای عبداللهی :
اکثر کشورهای اروپایی هم زیر بار آن سند 2030 نمی روند.
بله .....ممکن است مطالب خوبی هم نظیر برابری آموزشی ،عدالت و امثالهم هم در آن پیدا شود،اما واقعیت آن است که به دلائل متعدد که در این فضا مجال آن نییست، قابلیت اجراشدن در سطح فراملی وجهانی را ندارد.
فرهنگ جوامع با آن در تضاد است . چون با فرهنگشان در تناقض است . اساساً مقوله فرهنگ و تربیت یک سری شاخصه ها را دارد و در صورتی می توان تربیت جهانی را یکی دانست که فرهنگ ها ،همه یک دست ویا حداقل مشابه باشد . برای تحقق این سری اسناد ابتدا باید تلاش کرد فرهنگ ها را نزدیک بهم کرد ،سپس سند 2030 را عملیاتی کرد ....این از سند 2030
دوست عزیز فرقی نمی کند حالا خانم حکیم زاده به عنوان متخصص در تعلیم وتربیت (نه به عنوان معاون وزیر که شغلی اداری است) و جنابعالی از دیدگاه تخصصی بفرمایید کدامیک از اهداف 17 گانه سند ضد توسعه ، ضد فرهنگ بومی ، ضد مذهب و با فرهنگ ما در تناقض است. بحث سیاسی قضیه را هم گفتم. نحوه تصمیم گیری در یونسکو هم در مجمع عمومی است و هر کشور یم رای دارد و چون اکثریت با کشورهای جهان سوم است کشورهای سرمایه داری از تصمیمات یونسکو ناراضی اند.
اگر سند را بپذیریم مثل بدعهدی های برجام ،بازی در می آورند :
مثلا در خصوص این بند به ظاهر خوب :
بند 5- دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمندسازی همۀ زنان و دختران
هم جنس بازی ،روابط آزاد دختر و پسر و ....جا می گیرد. حق استفاده از اندام جنسی بدون هیچ قید وبندی برای دختر وپسر جا می گیرد . محتوای ما بررسی می شود وهرکجا بگویند در مسائل شرعی زن ومرد ،می شود در تضاد با بند 5.
مثلاً بند به ظاهر خوب زیر:
بند 10- کاهش نابرابری در درون و در میان کشورها.
می شود هزاران مطلب را از آموزه های دینی و فرهنگی ما را بهانه می کنند که برابر ندارند .نه اینکه ایراد دارند ،نه ،بهانه می کنند.
بند16- ترویج جوامع صلح جو و فراگیر برای توسعۀ پایدار، برقراری امکان دسترسی به عدالت برای همه
به این بند خوب می توانند گیر بدهند صلح با همه عالم -حتی با ستمگران_ باید در کتاب درسی بیاید . شهید وشهادت طلبی باید از محتوا حذف شود چون خشونت طلبی وضد صلح می شود.
ببینید من در فرصت بسیار کم و اینکه کامنت ها محدود است توضیح دادم می توانم صفحه های منطقی ومستدل بنویسم .
و بسیار ایرادات دیگر ......
باتشکر
بند16- ترویج جوامع صلح جو و فراگیر برای توسعۀ پایدار، برقراری امکان دسترسی به عدالت برای همه
به این بند خوب می توانند گیر بدهند صلح با همه عالم -حتی با ستمگران_ باید در کتاب درسی بیاید . شهید وشهادت طلبی باید از محتوا حذف شود چون خشونت طلبی وضد صلح می شود.
ببینید من در فرصت بسیار کم و اینکه کامنت ها محدود است توضیح دادم می توانم صفحه های منطقی ومستدل بنویسم .
باتشکر
بند12 هم به ظاهر خوب وبی مشکل است
12- تضمین الگوهای پایدار تولید و مصرف
اما مصرف کردن ما وتولید کردن ما باید بر اساس الگوی مصرف گرایی باشد . تجمل گرایی یا معیارهای خاص کشور خودمان . الگوی پایدار تولید ومصرف در نظام مورد قبول آنان بیکاری کشیدن از دیگران برای سود ومنفعت بیشتر استوار است . کار ندارند چه چیزی خوب است یا بد مهم ،تقاضاست می خواهد شراب باشد می خواهد بهره جویی جنسی باشد ،تولید محتوای غیر اخلاقی باشد . مولفه های تولید ومصرف پایدار وکلا اقتصاد ما با آنها متفاوت است . اگر در کتاب ها بگوئیم توسعه و تولید باید با عدالت وبرابری همگام باشد از نظر آنها ایراد دارد. ربا از نظر آنها عادی است . از نظر ما ایراد دارد و دهها مشکل دیگر که می توانند از دل همین بند بتراشند و در قالب آن بر ما خرده بگیرند وحتی می توانند پرونده تخلفات را به شورای امنیت ببرند برای تحریم .
برادر عبداللهی عزیز:
همکار ارجمندم
حالا چرا بیخود وبی جهت بی آنکه مجبور به تبعیت وتحمل فشار به ناحق باشیم، زیر بار این تعهد غیر الزام آور برویم .
بحث زیاد است .چون از اینجانب درخواست گرفتن یک شبهه ویاراد به بندهای سند 2030 را مطرح کرده بودید ،به 4 ایراد ،آن هم به شکل مجمل اکتفا نمودم .
موفق باشید
باسلام و احترام
ببینید دوست عزیزم
خوب شد بحث زا ادامه دادید که کمی بیشتر توضیح دهم .
اولاً کسی نیست که نداند یونسکو- که بر خلاف نظر شما که حاضرید تضمین به سلامت آن بدهید ،کاملا وابستگی به قدرتهای استکباری و سرویس های جاسوسی دارد و در ظاهر شعارهای فریبنده، در صدد غربی کردن نظام های آموزش و پرورش-البته به شکل بسیار آرام و تدریجی - است .
در ثانی ،«برابری جنسیتی»،به تفسیر یونسکو و در توضیحات ذیل این سند17بندی که آورده اید و یا تفاسیر سند که بعداً فقط به عهده خودشان است ،اذعان کرده و می کنند که همجنس بازی و آزادی تمام عیار دختر،همانند پسر، از جمله شروط برابری جنسیتی است .حالا شما کاسه داغ تر از آش شده و مفسر یونسکو در کشورما شده و تفسیر وارونه می کنید!!!
«برابری جنسیتی»؛ یعنی زن و مرد کاملاً از هر حیث مساویند. می توانند حجاب داشته باشند، یا نداشته باشند . می توانند بدون اذن پدر ازدواج کنند و یا آزادانه با این و آن شبانه خوش بگذرانند و اگر حتی یک هفته با دوست (دختر یا پسر)بیرون از منزل باشند، چه مجرد ویا متأهل، کسی نباید متعرض آنان شود ونباید هیچ منعی نسبت به جنس پسر برای آنان قائل شد . می توانند ازدواج کنند یا از طریق ازدواج سفید و هم خانه ای بگذرانند و یا همجنس بازی کنند ،می توانند حیا و عفت داشته باشند ویا نداشته باشند . دوش به دوش مرد هستند !!!!
حالا ما مجمل گفتیم و شما از گفتن به اختصار بهره برداری می کنید و «به یاد اندام جنسی افتادن!!!» را برای پوشش نهادن بردستان خالی خود دربرابر حرف علمی و منطقی، به عنوان سمبل مطرح می کنید .
آیا این مسائل با فرهنگ جامعه ما همخوانی دارد؟،اگر راست می گویند و هدف مغرضانه ای ندارند،نمی شد بگویند «برابری جنسیتی در آموزش»!!!!،نه «برابری جنسیتی» !!! »
و مهم اینست که باید این مفاهیم را معلم ما به دانش آموز انتقال دهد ،چون بر عکس نظرات سطحی جنابعالی ،پذیرفتن سند همان و بازدیدهای مکرر از میزان تحقق سند در آموزش وپرورش همان و می توانند از میزان تحقق سند بازدید کنند ومغرضانه ما را در ذیل جدول مقایسه ای قرار دهند و مسئولین ما برای ارتقاء در سطح کشورهای جهان ،اهداف آنها را به تدریج محقق کنند .حالا الزام آروری یا غیر الزام آوری چه فرقی دارد؟؟؟؟!!!
یک سئوال :جسارتاًشما حاضرید برابری جنسیتی بااین مفهوم مورد نظر غرب- که حتی یک مسلمان متعهد مثل شما درتصویب آن عضویت نداشته- در مورد بستگان خود بپذیرید. !!!!!! ،چه مفهومی دارد که ما ارزش های غربی را بی چون وچرا بپذیریم ،این همان صدور اندیشه جهانی شدن به سبک غربی وآمریکایی است ،اما این مفهوم قدری نیاز به تأمل دارد.
بهتر است به جای جواب متفرقه دادن و از حزب های سیاسی تندرو یا محافظه کار و فلان مسئول سخن گفتن،جواب بند بند دلائل مطرح شده را شفاف بفرمائید ،چرا که کلی گویی و بهانه تراشی که جواب علمی نمی شود ؟
اولاً چون از تخصصم سئوال کرده اید ،بهتر است بدانید تخصص من کاملا مرتبط با تعلیم و تربیت است،فرهنگی هستم مطمئن باشید،بااین حال هیچ ادعایی ندارم .فرض کن بی سواد هستم ،اما بحث نشان می دهد که فرد چه میزانی شناخت وبصیرت دارد.
ثانیاً،مطمئن باشید وابسته به هیچ جناح سیاسی نیستم و آزادانه وجهت تنویر افکار عمومی با شما بحث می کنم.
بحث منطقی با جار و جنجال نسبتی ندارد. قاطی کردن بحث ها مشکلی را حل نمی کند .
نفرمودید که بندهای سند 2030 چرا شفافیت ندارند؟ :
مثلاً اظهار نظر نکردید که :
آیا این مسائل با فرهنگ جامعه ما همخوانی دارد؟،اگر راست می گویند و هدف مغرضانه ای ندارند،نمی شد بگویند «برابری جنسیتی در آموزش»!!!!،نه «برابری جنسیتی» !!! »
حالا دوست عزیز
به نظر من، شمابروید« آکادمیک»!!!!جواب خواستن را از فرانسه بپرسید از کشورهای اروپایی،آسیایی وآمریکایی بپرسید که به سند 2030 با افتخار «نه» گفته اند .از کسی بپرسید که تحصیلات عالیه دارد وفرصت پژوهشگری و پاسخگویی را دارد.از اینترنت سرچ کنید ...تحقیق وپژوهش کنید ...بگذارید مقام مسئول در آموزش وپرورش وقتش را برای بهبود وضعیت آموزش وپرورش بگذارد.....تا شاید کمی وضعیت از نظر کمی وکیفی بهبود یابد .
باتشکر
بگذار کمی هم نقد کنم شما را .شما که هماش این و آن را نقد می کنید ،نقد پذیر هستید آیا
مثلا :
به نظر شما این الفاظ وعبارات در این متن ،درست است که حتی برجسته کردیده اید؟
«نان دولت روحانی را می خورند اما خودشان را با منویات امثال سحرخیز هماهنگ می کنند»
این طرز تفکر مربوط به دو قرن پیش است که یک تفکر که سرکار می آمد کل مخالفان سیاستش را از کار بیکار می کرد وکم کم مدیریت متحول شد و در سیستم مدیریت نوین ،این طرز تفکر منسوخ شد ودیگر با روی کار آمدن یک فرد ویک طرز تفکر ،دیگر کارکنان آرامش دارند ونگران از دست دادن مشاغلشان نیستند ....اما ظاهراً حضرتعالی در فضای قرون گذشته سیر می کنید .... دیگران را نان خور فرض می کنید
معلم وکارمند در قبال وظیفه ای که انجام می دهند حقوق می گیرد ،نباید با امثال نان خور دولت ....تحقیر شود ...
گاهی اوقات آدم بااین متون احساس شرم وحقارت می کند ...آیا واقعاً یک معلم ،نان خور این آن است !!!!
باتشکر
منتظر قلم شیوای شما در نگارش یک مقاله باعنایت به
اسناد جدید رو شده مدرک الهیار ترکمن هستیم.
و خواهشمندیم به این سوالات بپردازید :
چرا دکتر نوبخت در نامه های سازمان مدیریت الهیار را با لفظ
دکتر خطاب کرده است؟
ایشان در س م و ب با کدام مدرک حقوق دریافت کرده : فوق لیسانس
رودهن یا دکتری آلبرتا؟
یک فرد چگونه می تواند در هیات امنای بیش از بیست دانشگاه
آنهم از اینطرف کشور تا آنطرف کشور عضو باشد ؟
عضویت الهیار در هیات امنای دانشگاهها برای جذب بودجه بیشتر بوده ؟
روابط عمومی وزارت در این موضوع چرا از افکار عمومی عذرخواهی نمی کند ؟ مگر اینکه روابط خصوصی الهیار باشد و عموم فرهنگیان مهم نباشند!
چرا الهیار مدرک دکتری خود را رسانه ای نمی کند تا دقیقه معلمان تمام شود ؟
بطحائی و کفاش از طریق حمایت از ترکمن به چه منافع شخصی
دست یافته اند ؟
مدعی العموم چه موقع از عموم فرهنگیان در این موضوع دفاع خواهد کرد؟
فعلا که مدعی الخصوص هستند !
2- نوبخت و آقای بطحایی در احکامی که برای الهیار ترکمن صادر کرده اند از عنوان دکتر استفاده نکرده اند.
3- آقای ترکمن بر اساس آخرین مدرک تحصیلی یعنی فوق لیسانس روانشناسی آزاد رودهن حقوق دریافت کرده و می کنند. از عنوان دکتری آلبرتا و فوق لیسانس پاریس برای پُز دادن استفاده می کرده .
4- الهیار نماینده سازمان برنامه در هیات امنای دانشگا ها بوده .
5- روابط عمومی چرا ؟ خود آقای الهیار باید عذرخواهی کند.
6- علت اینکه مدرک دکتری خود را رسانه ای نمی کند احتمالا این است یا مدرکی وجود ندارد یا جعلی است.
7- دقیقا نمی دانم . به نظرم دروغگویی الهیار جنبه کیفری ندارد جنبه اخلاقی دارد.
8- در مورد انگیزه افراد بهتر است حدس و گمان نزنیم. نظرات و عمل افراد را نقد کنیم. من چیزی از بطحایی نشنیده ام اما سکوتش به معنای حمایت از الهیار می تواند تلقی شود.
الان مدیران مناطق و مدارس اکثرا سفارشی امام جمعه شهرها بوده و کسی هم جرات نداره بهشون نزدیک بشه و پشتشون گرم گرمه.
وقتی از طرف مراجع تقلید و رهبری عزیز رد شده یه عده چزا کاسه داغ تراز آش میشن؟؟؟
جمع کنید توروخــــــــــــدا