صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه رسانه/

ششم دی ۱۳۸۶: سیزده سال پیش در چنین روزی « علی محمد کاردان » در تهران درگذشت: « من می گویم اگر می خواهیم آموزش و پرورش را کاربردی بکنیم، اول باید معلمان را عادت بدهیم به این که درباره کاری که انجام می دهند و روش هایی که به کار می برند، دقت علمی داشته باشند. یعنی با نظر انتقادی به کارهایی که می کنند، نگاه کنند. دوم، نظام آموزش و پرورش باید تحمل انتقاد را داشته باشد. یعنی معلم اگر گفت که ما با این کتاب های وزارتی مشکل داریم، فورا آموزش و پرورش پیگیری کند. بنابراین باید نظام آموزش و پرورش گوش شنوا داشته باشد و معلم پژوهنده را تشویق کند. خلاصه اینکه ما اختیار بدهیم که در مورد روش های آموزش و پرورش و کتب درسی، معلمین اظهارنظر کنند این امر که نوعی دمکراتیک کردن نظام آموزش و پرورش است یکی از راه حل هاست. (این جا )

گروه رسانه/

پنجم دی ۱۳۸۶: سیزده سال پیش در چنین روزی اکبر رادی در تهران درگذشت: «اگر هر شب ۱۰ نفر را منقلب از سالن نمایش بیرون بفرستیم و به فکر واداریم، به آنچه خواسته‌ایم رسیده‌ایم.»

 سوم دی ۱۳۰۴: ۹۵ سال پيش در چنين روزی محمد ابراهيم باستانی پاريزی در پاريز سيرجان زاده شد. می‌گفت: "مقدمه نوشتن بر كتاب ديگران به اين می‌ماند كه صاحب رستوران غذايش را در رستوران ديگری بخورد".

شنبه, 29 آذر 1399 16:46

یلدا ؛ زایش مهر

سنت های ایرانی مانند یلدا و زایش مهر

در پیشینه فرهنگی هر ملتی آیین های خاصّی وجود دارد که یا بر اساس باورهای دینی شکل گرفته اند و یا ریشه در فرهنگ ، تاریخ و حتی در اسطوره های آن ملّت دارد .  آداب و رسوم نمود باورها و اعتقادات ملّتها هستند که نسل به نسل  منتقل می شوند . در گذر زمان ، به دلیل تحوّلات فرهنگی و اجتماعی بعضی آیین ها ، به تدریج کم اعتبار می شوند و گاه به طور کلی فراموش می شوند .  بعضی دیگر ممکن است بعد از گذشت قرن ها  همچنان پابرجا بمانند و به مرور شاخ و برگ بیشتری پیدا کنند . مانند عید نوروز که از جشن های قدیمی ایران است و پس از گذشت  قرن ها ، از اعتبار آن کاسته نشده است . در ایران  باستان به جز نوروز  ، جشن های دیگری هم رایج بود که هر کدام براساس اعتقادات و باورهای خاصّی شکل گرفته بود . جشن هایی مثل مهرگان ، سده همچنین مراسم چهارشنبه سوری و شب یلدا  ، در اصل آیین هایی هستند که برخی از آنها در دوران معاصر به فراموشی سپرده شده اند و برخی از آنها ، کم و بیش اجرا می شوند . در ایران باستان این جشن ها رسمیّت داشتند اما بعد از ورود اسلام به ایران بعضی از این آیین ها  به دلیل تغییر بنیان های اعتقادی جامعه به فراموشی سپرده شد و یا بعضی از آنها دست خوش تحولاتی گردیده اند . یکی از آیین های قدیمی در ایران ، شب یلدا است که همچنان برگزار می شود. 

سنت های ایرانی مانند یلدا و زایش مهر

یلدا به معنی زایش و تولد است . این شب  را ، آغاز  ولادت خورشید ( مهر ) می دانستند که به نشانه شکست تاریکی و  پیروزی خورشید است .این شب که آخرین شب پاییز و آغاز زمستان می باشد ، شبی است که زایش خورشید را با خود می آورد و انقلاب زمستانی آغاز می شود . از این روز  به بعد ،  به تدریج تابش خورشید فزونی می گیرد و روزها  اندک اندک بلندتر می شوند تا به نورور و اعتدال بهاری می رسیم . بعضی معتقدند که این آیین با سابقه ای چند هزار ساله ، به دوران پیش از زرتشت برمی گردد و مربوط به دوران مهر پرستی ( میترائیسم )  است و نزدیکی تولد حضرت عیسی و  شب یلدا را نشانه ای از آمیختگی آیین مهر با آیین مسیحیت می دانند که با ورود آیین مهر  به سرزمین های مسیحیان  ، تغییراتی در آن رخ  داده است و زایش مسیح و جشن کریسمس ، جایگزین  زایش مهر می شود . در هر صورت در  تحلیل این نظریه ها ، رد پای اسطوره را باید دنبال کرد . 

شب یلدا ، شب چله نیز نامیده می شود چون این شب آغاز چله بزرگ است که  از اول دی  آغاز و تا دهم بهمن تمام می شود در این دوره شدت سرما بیشتر است و پس از آن  چله کوچک فرا می رسد که  از دهم بهمن تا بیست اسفند است که شدت سرما رو به کاهش است. شب یلدا ، نماد پیروزی نور بر ظلمت است که در فرهنگ و ادبیات  ما راه یافته است . بعضی  شاعران نیز  به شب یلدا اشاراتی  داشته اند :

یاد آسایش گیتی بزند بر دل ریش 

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود       ( سعدی )

 

صحبت حکام ظلمت شب یلداست 

نور ز خورشید خواه ، بو که برآید         ( حافظ)

 

شب یلداست هر تاری زِ مویت وین عجب کاری

که من روزی نمی بینم خود این شب های یلدا را          ( سلمان ساوجی ) ریشه یابی این آیین  برای ما درس  خوبی خواهد بود تا بدانیم در فرهنگ گذشته ما  ، دوستی ، مهربانی و شکرگزاری آیین قابل احترامی بوده اند .

 

ای سایه ! سحر خیزان دلواپسِ خورشیدند 

زندانِ  شبِ   یلدا  بگشاییم   و  بگریزیم                          ( هوشنگ ابتهاج ، متخلص به سایه )

 

 این شب  با اندکی بلندی نسبت به سایر شب های سال ، متمایز شده است و مردم این شب را  با شب نشینی ، مهمانی ، و حافظ خوانی ، گرامی می دارند. 

سفره شب یلدا  با آجیل و تنقلات و میوه هایی چون هندوانه و انار آراسته می گردد. سفره ای با برکت که نشان از خیر و برکتی است که  در برداشت محصول کشاورزی حاصل شده است زیرا  این زمان پایان برداشت محصولات سیفی و آغاز فصل استراحت در بین کشاورزان است . مهمانی شب یلدا ، معمولا در  خانه بزرگان فامیل برگزار می شد که گرد یک کرسی جمع می شدند و بی تکلف ، تنقلات و هنداونه ای را  صرف می کردند  تا برای ورود به زمستانی سرد آماده شوند . امروزه اگر چه آن کرسی ها برچیده شده اند  و تغییر سبک زندگی بر مراسم شب یلدا هم تاثیر گذاشته است ، اما هنوز هم این دور همی پابرجاست.  شعرخوانی و فال حافظ هم بخشی از مراسم این شب است که  یادآور انس ایرانیان با این شاعر شیرین سخن است. بعضی اقوام ایرانی در این شب با شاهنامه خوانی محفل خود را رنگ و بوی حماسی و ملی می بخشند. هر چند در شب یلدای 99 به دلیل کرونا ، دور همی های حضوری امکان پذیر نیست و به صورت مجازی برگزار می شود . امسال تجربه جدید و خاطراتی متفاوت با یلداهای دیگر شکل می گیرد.  

هر چه هست شب یلدا ، در فرهنگ ایرانی ، شبی دوست داشتنی است که با دور همی و شادی و  شیرین کامی سپری  می شود . این شب ، فرصتی است برای پاسداشت آیین های  دوستی  و مهرورزی . 

بسیاری از آیین هایی که امروز رایج هستند ،  اگر چه در گذر زمان تحوّلاتی را از سر گذرانده اند ، در فرهنگ و  گذشته  این سرزمین ریشه دارند. 

آنچه که در تاریخ به یادگار مانده است ، فرهنگ مردمی را نشان می دهد که روزگاری در این سرزمین زیسته اند و برای  حفظ استقلال خویش تلاش کرده ؛ برای اعتقادات و باورهایشان ، آیین هایی را ابداع کرده اند و جشن ها گرفته اند . 

 اگر نام گذاری یک روز به جشن سده ، انگیزه اش کشف آتش بوده است و یا اگر برگزاری جشن مهرگان هم بر اساس یک افسانه  باشد باز هم مایه ی شادمانی است که در این سرزمین اقوامی می زیسته اند که شکرگزار بوده اند و روزهای خوب را گرامی داشته اند . اگر شروع بهار و نو شدن طبیعت را گرامی می داریم ، نشانی از  دوستی و احترام به طبیعت است . 

سنت های ایرانی مانند یلدا و زایش

اگر شب یلدا ، را جشن ولادت نور و  نمادی از پیروزی روشنایی بر تاریکی نامیده اند ،  این تلقی ، آرمان های ملتی را نشان می دهد که طالب نور و روشنایی اند و زایش خورشید را عزیز می دارند . مردمی که در صدد بوده اند تاریکی و جهل را برچینند و نور و روشنایی را  برافروزند  و برای این رویداد جشن به پا داشته اند. 

ریشه یابی این آیین  برای ما درس  خوبی خواهد بود تا بدانیم در فرهنگ گذشته ما  ، دوستی ، مهربانی و شکرگزاری آیین قابل احترامی بوده اند .

 تاریخ میهن ما  با جنگ ها و مداخلات بیگانگان عجین شده است ، حتی در  موسیقی ما ، حُزن و اندوه ، موج می زند  اما  در کنار همه آن تلخی ها ، فرهنگ غنی ایرانیان ، دست مایه هایی از شادی و سرور را برای خود رقم زده است . تغییر فصل ، آغاز سال نو ، برداشت محصول و.....  برای این ملت فرصت هایی بوده اند تا عقده دل بگشایند و شادی کنند. با یک دور همی و قصه گویی ، با رویش یک ظرف سبزه ، با همسرایی ترانه هایی هنگام برداشت محصول و  با کمترین  دست مایه ، ساعات خوشی را برای جشن و سرور فراهم کرده اند. 

 آیین هایی که رفتارهای نیکو را ارج می نهند ، در هر زمان و هر مکانی قابل احترام هستند . 

 

 منبع :    رضی  - هاشم   -  گاه شماری و جشن های ایران باستان   - انتشارات بهجت  -   چاپ دوم  1382 


سنت های ایرانی مانند یلدا و زایش مهر

منتشرشده در یادداشت

۲۰ آذر ۱۳۱۰: ۸۹ سال پیش در چنین روزی علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، ادیب، پژوهشگر و فعال سیاسی در سیرجان زاده شد .

چرا جامعه ایران اهل مطالعه نیست

بهترین ستایش از کتاب را به نظرم خوزه مارتی گفته است:
«زخمی هائی که تفنگ ها به وجود می آورند کتاب ها التیام می بخشند»

فکر می کنم برای خوشبختی یک جامعه خیلی چیزها لازم است اما برای بدبختی شان کتاب نخواندن کفایت می کند!
اگر می خواهید تغییر کنید رمان بخوانید و اگر می خواهید در قبال جامعه تان وظائف خود را به خوبی انجام دهید و کمتر اشتباه کنید کتاب های خوب تاریخی بخوانید و عملکردهای پدران خودتان را ببینید : نقاط قوت و مخصوصا ضعف و اشتباهاتشان را...

برای جامعه ای که هنرش مطالعه نکردن است و آشتی ناپذیری خود را با کتاب و کتابخانه از حد گذرانده چه می توان کرد؟ و تیراژ واقعی اکثر کتاب ها به 100 نسخه رسیده! وقتی از ناشران می پرسم پس چرا تیراژ را ده برابر یعنی 1000نسخه می نویسید می گویند: می خواهیم پرستیژِ کتاب پایین نیاید! پرستیژِ دروغین!
و با این اوضاع و احوال، نتیجه همان می گردد که برزگمهر حکیم در کلیله و دمنه می گوید:
«کارهای زمانه میل به ادبار دارد. چنانستی که خیرات مردمان را وداع کردستی...»

چرا جامعه ایران اهل مطالعه نیست

 از دولتمردان چندان انتظاری نیست چون غالبا تمامی آنها در طول تاریخ درازدامن این کشور، شبیه این سخن سعدی بوده اند که در گلستان باب دوم نوشته:
«آورده اند که فقیهی دختری داشت به غایت زشت به جای زنان رسیده و با وجود جهاز و نعمت کسی در مناکحت (ازدواج) او رغبت نمی نمود...فی الجمله به حکم ضرورت عقد نکاحش با ضریری (نابینایی) ببستند. آورده اند که حکیمی در آن تاریخ از سرندیب آمده بود که دیده نابینا روشن همی ‌کرد فقیه را گفتند داماد را چرا علاج نکنی گفت ترسم که بینا شود و دخترم را طلاق دهد شوی زن زشت روی، نابینا به».

اما برای تشخیص زشت از زیبا، باید بینا بود و مدام باید خواند و خواند و در خواندن به خود رحم نکرد...

بگذارید مثالی از خودم بزنم که برای نویسنده شدن راه بسیار درازی را پیموده ام. یک بچه شهرستانی با زبان مادری متفاوت از زبان آموزش رسمی را در نظر بگیرید و البته نه شهرستانی بلکه یکی از روستاهای دور افتاده آن شهرستان در بین مراغه و هشترود. روستایی که چهار سال از تب و تاب اصلاحات ارضی گذشته بود نمونه بارزی از آن روستاهایی که صمد بهرنگی در گذر از آن، سالها پیش چنین تصویر مایوس کننده ایی ارائه داده بود:
"هشتادوپنج خانوار دارد ، بیست وپنج خانوار به تهران کوچ کردند و سپورگر شدند ...تنها گندم می کارند اینجا و آنجا سرگین پهن کرده اند و دو سه تا مرغ استخوانی دارند ، نوک می زنند یک جا زن بی ریختی کز کرده کنار دیوار و دارد شپش های نوه لخت پتی اش را می جوید و مگس ها جمع شده اند روی مف بچه...جای دیگر مردان دارند سر آب دعوا می کنند ، فحش خواهر مادر نثار هم می کنند...»

از آن روستا به شهر و سپس پرتاب شدم به جبهه و جنگ و از آنجا افتادم به دانشگاه تهران در رشته کتابداری و آن هم پیش بهترین استادان و مادر کتابداری ایران اساتید معززی چون پوری سلطانی، نوش آفرین انصاری...! اینجا دیگر اوضاع به کل فرق می کرد! بچه ندید بدید شهرستانی و به قول خودمان «گورمه میشی» بودم که افتاده بودم بین کتابخانه هایی با بیش از یک صدهزار جلدی! کتابخانه کوی دانشگاه، کتابخانه مرکزی دانشگاه، کتابخانه حسینیه ارشاد، کتابخانه ملی...همزمان عضو 7 یا 8 تا کتابخانه بودم و روزی 2 یا 3 تا کتاب می خواندم . بعد کشیده شدم به رشته فلسفه غرب و بعد تاریخ...
خیلی کتاب خواندم 6 هزار یا 7 هزار ...اما نصف آنها بی خود بود این را بعد از خواندنشان فهمیدم! و شما چنین اشتباهی را نکنید. این سخن مرحوم ابوالفضل بیهقی که «هر کتابی به یک بار خوانش می ارزد» هرگز در زمان ما با این همه کتاب های خوبی که منتشر می شود صدق نمی کند...

اما برای بچه هایم هرگز اسباب بازی های گران قیمت نمی خرم کتاب می خرم و هر کدام قفسه های کتاب مخصوص خود را دارند و از سنین پایین عاشق مطالعه...
همین دیشب ساعت یک نصف شب، دیدم چراغ اتاقشان روشن مانده، رفتم با صحنه جالبی مواجه شدم و این عکسِ آن صحنه...

چرا جامعه ایران اهل مطالعه نیست

کانال تاریخ تحلیلی ایران


چرا جامعه ایران اهل مطالعه نیست

منتشرشده در یادداشت

۱۱ آذر ۱۳۰۲: ۹۷ سال پیش در چنین روزی جلال آل احمد در تهران زاده شد: نثر او چنان روان و صمیمی و به گزارش‌های هیجان‌انگیز روزنامه‌ها نزدیک بود که اشتباه‌های دستوری و هنجارشکنی‌های انشایی‌اش را می‌پوشاند. شخصیت‌های داستان‌هایش همه از خرافات مذهبی بیزارند اما سرانجام خود گرفتار آنها هستند .

۱۰ آذر ۱۲۴۱: ۱۵۸ سال پیش در چنین روزی خلیل ثقفی در تهران زاده شد. او در امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه نقش موثری داشت.

هفتم آذر ۱۲۶۰؛ ۱۳۹ سال پيش در چنين روزی مهرتاج رخشان در تهران زاده شد: « باید مدارس عالیه برای دخترها تهیه شود و به معارف آنها توسعه داده بشود نه اینکه صبر کنند تا دختران خودشان قابلیت پیدا کنند.»

سه شنبه, 04 آذر 1399 19:21

آزادی و آزاد فکری

معرفی کتاب آزادی و آزادی فکری مجتبی مینوی

آیا بیان یک سخن و آن هم سخنی مخالف توسط یک فرد در برابر نظر اکثریت مقابل، به معنای آزادی بیان هست؟

آیا درج مطالب و مقالات و نقدها در سایتی مانند صدای معلم به معنای وجود آزادی و آزادی بیان هست؟

آیا با وجود بیان منطقی یک سخن منتقدانه و بی توجهی به آن می توان از وجود آزادی بیان دم زد؟

همیشه انسان و سعادت او یکی از موضوعات مورد بحث متفکران بوده است که انسان چیست و برای چه زندگی می کند و چگونه می تواند یک زندگی سعادتمند داشته باشد. در این بین برای خوشبختی بشر ساختاری از قوانین و روابط بین انسان ها در یک جامعه تهیه نموده اند تا شاید انسان ها بتوانند در کنار یکدیگر به راحتی و با زیبایی زندگی کنند.

در قرون اخیر و با ورود متفکران اعصار جدید و با خودآگاهی بیشتر انسان از خویش، گستره مفاهیم مرتبط با خوشبختی انسان اوج گرفته و همچنین بیشتر مورد بررسی قرار گرفت که یکی از این مسائل، عدالت و دیگری آزادی بود. بحث عدالت از زمان متفکران عصر یونان بوده است اما بحث آزادی بیشتر مرتبط به قرون اخیر می باشد؛ هر چند باید گفت هم عدالت و هم آزادی هر دو با توجه به مفاهیم و تبیین ها و بررسی های اخیر، مفاهیمی جدید و مربوط به عصر مدرن می باشد.

جهان مدرن (مدرنیته) بدون مفهوم آزادی و آزادی بیان معنای خود را از دست می دهد و جهانی را که بدون آن باشد؛ نمی توان جهان مدرن دانست. این دنیای جدید بر مبنای خردمندی و ارزش آن بنا نهاده شده است و ادعای علمی و فکری این موضوع را دارد. یکی از مبانی این خردمندی، پی بردن به اهمیت آزادی و آزادی بیان می باشد.

آزادی، کلمه ای نسبی و بازیگر صحنه های مختلف در دنیای امروزی است ؛ مفهومی مدرن مانند بسیاری از مفاهیم دنیای جدید انسان ها پس از دوره رنسانس و به خصوص دو قرن اخیر می باشد. مفهوم نسبیت آن به این معنا نیست که تعریف دقیق و مورد قبول همگانی ندارد بلکه به این معنا هست که انسان ها از آن در زمان ها و مکان های مختلف به صورت های مختلف برداشت و استفاده کرده اند و بر آن لباس های متفاوت پوشانده اند و از این نظر آن را به نسبت مکان و زمان خود شکلی دیگر داده اند. به زبان ساده تر، حکومت های بسیاری (حتی از نوع دیکتاتوری) منکر نبود آزادی در خود نبوده اند و تقریبا همه حکومت ها به هر شکل آزادی را زیبا ، مقدس و واجب شمرده اند اما هر کدام، آن را به مفهوم اصیل آن به اجرا نگذاشته اند؛ بلکه برای آن محدودیت هایی قائل شده و آن را مسخ نموده اند.

اما آنچه مورد توجه ما هست و مفهوم غالب و مهم آزادی در یک اجتماع می باشد؛ مفهوم آزادی بیان هست. در رابطه با آزادی تعاریفی نموده اند اما تعریف پذیرفته شده و منطقی همگانی آن، این هست که «هر کاری که بخواهی آزاد هستی که انجام دهی اما این آزادی تو نباید منجر به رنج و آسیب دیگران از هر لحاظ گردد» و این تعریف و قانون پذیرفته شده آن، منطقی نیز به نظر می آید و اگر این قانون نباشد؛ ما به هرج و مرج یا از هم گسیختگی و انواع دیکتاتوری اجتماعی دچار می شویم.

اگر از این لحاظ بخواهیم به جامعه کنونی ایران نظری بیندازیم؛ حتی در یک مشاهده کوچک می توان گفت از این نظر، آزادی به طور مطلق وجود ندارد؛ چون خود سیستم حکومتی و تمام قسمت های آن، حتی مدارس و مبلغان مذهبی و ...به اجبار نیات و فرامین خود را بر تمامی مردم غالب می کنند. پس با توجه به تعریف اولیه آزادی و مورد قبول جامع افکار، آزادی در ایران وجود ندارد. با توجه به این تعریف، حتی اگر والدین نیز فرزند خود را به هر طریق محدود و مجبور کنند خلاف آیین آزادی حرکت کرده اند.

به هر حال در صورت نبود آزادی به آن معنای کلی و پذیرفته شده جهانی، می توان گفت پرداختن به موضوع آزادی بیان در ایران نیز منتفی می شود؛ چرا که اگر تعریف اولیه را نتوان یافت چگونه می توان انتظار دیدن یک شکل دیگر یا جزئی از آزادی را دید. وقتی یک اقلیت یا اکثریت بر کل جامعه غالب شوند؛ آزادی رخت بر بسته و به تاریکی فرو می رود؛ چه برسد به وجود نمودهای دیگر آزادی مانند آزادی بیان.

معرفی کتاب آزادی و آزادی فکری مجتبی مینوی  با این وجود فرض بر این می گیریم که حداقل در برخی موارد در ایران، آزادی وجود دارد یا به عبارتی آزادی در معنای کلی تعریف شده را به همه موارد جامعه سرایت نمی دهیم بلکه آزادی را به طور مثال در اقتصاد، آموزش و ... شاید بتوان دید و البته در این قبیل موارد هم ممکن است باز هم جزئی تر شد تا شاید بتوان مفهوم آزادی را بتوان دید ( این فرض بر وجود آزادی، به ناچار برای ورود به بحث آزادی بیان می باشد و گرنه اگر مفهوم کلی آزادی وجود نداشته باشد توان ورود به وادی آزادی بیان منتفی می شود)

با همه این احوالات و توجیه ها برای یافتن آزادی، می خواهیم قدری پیرامون آزادی بیان، در ایران کلامی گوییم. آزادی بیان در تعریف پذیرفته شده آن در جهان چنین آمده است که «هر کس می تواند حرف خود را که هر چه باشد بگوید و نقد و اعتراض خود را بدون ترس و سانسور و در امنیت بیان کند اما زمانی این آزادی بیان معنا پیدا می کند که این فرد صدایش شنیده شود و باز هم فراتر از آن اگر سخن او منطقی بود باید پذیرفته و بررسی شود و اگر منطقی و پذیرفته شد لازم هست به اجرا و واقعیت تبدیل گردد. این آزادی بیان زمانی معنا پیدا می کند که اگر در جامعه ای بزرگ، حتی یک فرد مخالف با تمام آن جامعه، سخنی متفاوت و مخالف بر زبان آورد که منطقی و قابل پذیرش و سودمند هست؛ نیاز به توجه و اجرا دارد، در غیر این صورت می توان گفت آزادی بیان در آن جامعه معنایی ندارد».

با توجه به سخن بالا پیرامون آزادی بیان یا آزادی بیان افکار، می توان نتیجه گرفت که در ایران، به ندرت و شاید هیچ وقت چنین قدرتی در اطراف قانون بالا برای آزادی بیان وجود نداشته است و شاید توقع برقراری چنین آزادی بیانی خلاف طبیعت انسانی و جامعه انسانی باشد چرا که انسان اگر به چنین مرتبه و شعوری از زیست دست یابند، دیگر نه جنگی خواهد بود و نه فقری و نه ظلمی و نه بی عدالتی.

هر وقت ما بتوانیم در کنار یکدیگر بنشینیم و بیندیشیم و سخن گوییم بدون ترس و همچنین همراه با توجه به حرف های یکدیگر و در صورت منطقی بودن حرف ها، به مرحله اجرا در آید آن موقع می توانیم ادعای وجود آزادی، آن هم آزادی بیان نمود.

با این اوصاف، آیا باز هم می توان گفت در جامعه ایران آزادی و آزادی بیان معنا دارد؟

بن مایه مطالب بیان شده از کتاب آزادی و آزاد فکری نوشته مجتبی مینوی می باشد. مطالب بسیاری در کتاب های بسیار زیادی، حتی در زبان فارسی پیرامون آزادی و آزادی بیان پرداخته شده است. اما یکی از کتاب های شاخص در این زمینه، کتاب آزادی و آزاد فکری از یکی از بزرگمردان ایران زمین، مجتبی مینوی می باشد. این کتاب که یک مجموعه مقالات هست؛ در برگیرنده 7 مقاله مهم از مجتبی مینوی می باشد که تعدادی از آنها مقاله های ترجمه شده از متفکران بزرگ هست و تعدادی از آنها، نوشته خود آقای مینوی می باشد. این مقالات بیشتر در زمانه کودتای 28 مرداد و پس از آن تهیه و نوشته شده اند. هر چه هست این کتاب با توجه به قلم نگارنده آن و مجموعه مقالات شاخص آن که با توجه به دقت و دانش و دغدغه نگارنده آن، بسیار مورد توجه می باشد که لازم می نماید هر ایرانی آن را مطالعه کند چرا که می توان گفت چکیده مفاهیم بیان شده مرتبط با آزادی را به زبانی همه فهم و رسا بیان کرده است.

   منبع : آزادی و آزاد فکری ، هفت مقاله به قلم مجتبی مینوی منقول از شماره های مجله یغماطهران: ۱۳۳۸


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

معرفی کتاب آزادی و آزادی فکری مجتبی مینوی

منتشرشده در معرفی کتاب

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور