گویا این درس هم قرار است به سرنوشت سایر دروس مانند تربیت بدنی ، انشا ، هنر و... مبتلا شود/ درس " تفکر و سواد رسانه ای " به وسیله مربیان تربیتی ، دبیران مازاد ، مدیران و معاونین مدارس و.... تدریس می شود/ تفکر و سواد رسانه ای باید توسط کسانی تدریس شود که حداقل با رسانه سروکار داشته باشند/ تدریس " تفکر و سواد رسانه ای " به وسیله افرادی که بعضا سالی یک کتاب مطالعه نمی کند ، رونامه نمی خوانند ، ای میل ( نامه الکترونیکی ) را نمی شناسند و تاکنون حتی یک یادداشت و یا مقاله منتشر نکرده اند، با کدامین معیارهای آموزش حرفه ای، متناسب و سازگار است/ گویا مسئولان وزارت آموزش و پرورش عادت به " نشنیدن " دارند/ اجرای ناقص یا صوری یک طرح بدتر از عدم اجرای آن است/ اگر واقعا شرایط برای تدریس چنین دروسی که در جهت آموزش مهارت های زندگی است، به دلیل کمبود امکانات فراهم نیست ، آیا بهتر نیست آن را تا فراهم شدن شرایط مناسب به تعویق بیندازید
دانشگاه فرهنگیان با هدف ساماندهی مراکز تربیت معلم سابق تاسیس شد که هم استقلال در مدیریت داشته باشند و هم فعالیت های آموزشی و فرهنگی خود را با معیارهای وزارت علوم هماهنگ نموده و در تعامل با آموزش و پرورش و وزارت علوم تحقیقات و فناوری به پیشبرد اهداف اقدام نماید/ محصول نهایی متاسفانه چندان با کیفیت نبوده و حتی کثیری از دانشجویان و فارغ التحصیلان رضایت مندی از دوران حضور خود در پردیس ها و مراکز این دانشگاه ندارند/ اشکال اولیه ای که در مورد این دانشگاه به نظر می رسد گستردگی واحدهای آن است/ این تعداد دانشجو نسبت به فضای فیزیکی و پرسنل مورد استفاده چندان مقرون به صرفه نمی باشد/ لزوم تجمیع این واحدهای پراکنده در مجتمع های استانی یا قطب های کشوری کاملا ضروری به نظر می رسد/ این دانشگاه گرچه یکی از سازمان های اقماری وزارت آموزش و پرورش می باشد ولی به صورت هیات امنایی اداره می شود که رییس جمهور ، رئیس هیات امناء البته به صورت اسمی می باشد و هیچ گاه در جلسات شرکت نمی کند/ در انتصاب مسئول یا سرپرست هر کدام از سه سطح رییس استانی، رییس پردیس و رییس مرکز می بایستی نظر استاندار، مدیرکل آموزش و پرورش ، نماینده شهر و استان و امام جمعه و سایر افراد ذی نفوذ و … نیز در نظر گرفته شود/ در تهیه و تدوین آیین نامه و شیوه نامه های اجرایی آنها همه بخش های دانشگاه و واحدهای تابعه با آزمون و خطا پیش می رود/ از حدود ۳۷۰۰ نفر پرسنل آموزشی و اداری که شامل رسمی و قراردادی و مامورین می شود .حدود ۷۵۰ نفر مامور آموزشی و اداری از آموزش و پرورش به دانشگاه هستند که به صورت حقوق از مبدا و با دریافتی معلمی به صورت تمام وقت و در طول سال برای دانشگاه کار می کنند که این عامل تبعیض آمیز خود به معضل دیگری برای دانشگاه تبدیل شده است
مونتسوری، کودک را کاملا آزاد می داند و لازمه آزادی را عدم مداخله در کارهای او بیان می کند/ سعی می کرد تا هر نوع آموزش مستقیم و تقلیدی را حذف کند/ به عقیده پیاژه، نظام آموزش و پرورش باید از یک سو روش های علمی، نیازها و ارزش های اجتماعی را تشخیص دهد و در برنامه ها و رشته های تحصیلی بگنجاند و از سوی دیگر، کودکان و نوجوانان را از لحاظ قدرت یادگیری بشناسد و با روش های مناسب، آنان را به هدف های تعیین شده نزدیک کند/ وی اساس جامعه را بر محبت می داند و می گوید اگر محبت و صداقت کامل در جامعه حاکم باشد نیازی به عدالت نیست/ دور نگهداشتن کودک از همنشینان بد و کودکانی که به نازپروردگی و خوش گذرانی عادت کرده اند . عادت دادن او به ساده زیستی در لباس، خوراک و وسایل خواب . بازداشتن او از خودآرایی و رفاه طلبی و نیز اشعار عاشقانه/ انسان موجودی اجتماعی و مدنی است و با افراد جامعه خود پیوندی عمیق دارد و ترکیب افراد در جامعه نوعی ترکیب حقیقی و بنیادین است/ ابن خلدون به امر آموزش تدریجی پای بند بوده است ، وی سخت گیری و تنبیه بی جای متعلم را نیز به شدت منع کرده است/ ابن خلدون، تعلیم را پدیده ای اجتماعی و نشأت گرفته از روابط اجتماعی می داند و پیشرفت فرهنگ و تمدن را از عوامل مهم شکوفایی و رشد علوم، صناعت ها و از جمله صناعت تعلیم معرفی می کند
به دانش آموزان می گوییم که سخن نادرست را را باید با سخن درست پاسخ گفت ؛ چرا که روابط انسانی از جنس اندیشه و تفکر است/ زمانی که تعدادی از همکاران ما در یکی از مدارس و در اعتراض به برخی انتقادها در رسانه ها در مورد کیفیت کار معلمان، اقدام به آتش زدن روزنامه در مدرسه کردند ما به این اقدام اعتراض کردیم چرا که بر این باوریم ، مدرسه محل سوزاندن فکر نیست ! هنر آن است که اندیشه نادرست را با منطق و استدلال جواب بدهیم/ عصر رادیوهای یک موج سپری شده است/ در قضیه فیش های نجومی شاهد نقش بی بدیل رسانه ها در تصحیح خطا و انعکاس آن به مسئولان برای بازنگری و در قوانین و نیز اصلاح برخی مدیریت ها بودیم . دولت هم خاضعانه برخورد کرد. هم متخلفان را تنبیه کرد و هم از رسانه ها و سبکه های اجتماعی تشکر کرد/ کارکرد رسانه مطابق تعالیم دینی ما مصداق عینی " امر به معروف " و " نهی از منکر " می باشد و این حق باید از سوی مدیران و مسئولان به عنوان وجه مهم " نظارت عمومی " به رسمیت شناخته شود/ « صدای معلم » به عنوان یک رسانه معلمی از همه به ویژه مسئولان انتظار دارد تا در برابر نقدها و انتقادها آستانه تحمل خود را بالا برده و گردش آزاد اطلاعات را بپذیرند و با " کردار " و نه صرفا " زبان " الگوی جامعه و مردم برای رسیدن به نقطه مطلوب و مورد نظر باشند
ریشه تمام دردها، مفاسد اجتماعی و حتی بین المللی در نبود تعلیم و تربیت کافی و صحیح است/ بهترین دوره تربیت، دوره کودکی است/ کتاب هایش را چندین بار سوزاندند/ هر چیزی به همان صورتی که پرورده قدرت آفریدگار جهان است خوب است. ولی متاسفانه هر چیزی در دست انسان، تغییر ماهیت می دهد/ تعلیم و تربیت چنانچه بخواهد با طبیعت همنوا شود، باید به کودک احترام بگذارد/ آموزگار خوب کسی نیست که در کم ترین زمان، بیش ترین چیزها را آموزش می دهد؛ بلکه کسی است که شوق به آموختن و فهمیدن را در شاگرد بر می انگیزد/ هدف آموزش و پرورش گردآوری و انباشتن اطلاعات نیست، بلکه به کار بردن توانایی اندیشیدن و فهمیدن است/ پارلمان پاریس کتاب "امیل" را مغایر با مذهب و مصلحت کشور دانست و دستور سوزاندن آن را صادر کرد/ پستالوزی در آموزش، محبت را اساس کار خود قرار می داد و انظباط خشک و توام با خشونت که در آن زمان رایج بود، در روش او به کار گرفته نمی شد/ آموزش به معنی دقیق آن، فراهم آوردن زمینه پدید آمدن اندیشه های تازه و پیوند آن ها با اندیشه های پیشین است/ انسان تربیت یافته باید سواد و اطلاعات سیاسی داشته و فعال باشد. از نظر شخصی هم منضبط ، متعادل، مصمم، آینده نگر و به اهداف و رفتار جمعی پای بند باشد
آن چه تاکنون مدرن ( نو ) خوانده می شود طبعا فردا ممکن است پست مدرن خوانده شود و پست مدرن امروز هم، فردا سنت تلقی می شود/ مدرنیته و مدرنیزاسیون را عمدتا در تقابل با سنت- کهنه پرستی، رکود، عقب افتادگی، قدیمی بودن، بی ذوقی، بی سلیقگی دانسته اند و آن را ذیل زیبایی شناسی رده بندی کرده اند/ اساس مدرنیته تحول نگاه انسان به خویشتن و جهان است/ فلسفه آموزش- پرورش ناگزیر است به تحلیل و تبیین همه مسائل و مفاهیم این نهاد مهم و مسائل آموزش- پرورش جامعه و جهان بپردازد. برای این منظور هم بایستی با زمان حرکت کند/ به همه انسان ها بیندیشد/ به زبان قابل فهم برای همگان سخن بگوید و زندگی را محور همه فعالیت های آموزشی در خانه در مدرسه در جامعه و در جهان بداند
موسیقی روح انسان را مناسب و هماهنگ می کند و استعداد پذیرش عدالت را در وی بر می انگیزد/ آنجا که سخن از گفتن باز میماند موسیقی آغاز می شود/ موسیقی عالیترین هنرهاست. موسیقی متعلق به دل است و جایی که دل نیست موسیقی هم وجود ندارد. زندگی بدون موسیقی اشتباهی بزرگ بوده است/ امروز در همه کشورهای صاحب آموزش و پرورش مدرن به عنوان یکی از دروس اصلی و پایه به شمار می رود و کودکان و نوجوانان موظفند آموزش موسیقی را فرا بگیرند/ دولت تدبیر و امید ضرورت تغییرات و اصلاحات در ساختارها و کارکردهای تعلیم و تربیت را جدی بگیرد/ جامعه علمی و هنری و فرهنگی از مطالبات خود دست بر نمی دارد/ آیا دولت تدبیر و امید به صدا و آوا و نوای موسیقی و تربیت و آموزش برای این هنر و آموزش برای گوش کردن به این صدا وآوا طرح و برنامه ای داشته یا دارند یا بایستی منتظر بمانیم که آرام آرام همین حیات نیم بند موسیقی تهدید و تحدید شود
دانشگاهها با این همه پولی که از مردم میگیرند، تحت سیطره دولتند/ ابوریجان بیرونی اوج دانش است ولی محمود غزنوی او را زندانی می کند/ ما حتی مدرسه هم نداشتیم، مدرسه هم از ملحقات نهادهای مختلف مانند بیت و مسجد بود/ دانشگاه در دوره معاصر ایران به تصاحب ایدئولوژیهای مسلط درآمده است/ رضاشاه 8 سال مدام گفت بسازم، نسازم و بالاخره ساخت او میخواست بچهها به خارج نروند/ اولین ایدئولوژی که دانشگاه به آن دچار شد ایدئولوژی مدرنیزاسیون دولتی بود / بعدها موجودیت آکادمیک دانشگاه تحتالشعاع ایدئولوژیهای دیگر اعم از چپ یا مذهبی قرار گرفت / دانشگاه بعد از انقلاب اسلامی این بار تحت سیطره ایدئولوژی اسلامیسازی قرار گرفت/ الان ایدئولوژی بازار در دانشگاه سر برآورده است/ پول از خانوادهها و تصاحب از سازمان اداری دولت/85درصد دانشجویان ما با عناوین مختلف برای درس خواندن پول میدهند/ یکبار شمردم 17 سازمان بر یک دانشگاه تسلط داشتند از شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، تا معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری / دانشگاهی میخواهد هفته پژوهش برگزار کند باید بخشنامهای صادر شود و بگوید شما باید از این تاریخ تا آن تاریخ این کار را بکنید/ ما تعدادی پرولتاریای سفید هم در دانشگاه داریم که حتی حکم استخدامی هم دارند/ دانشگاه، مطلوبیت خود را از پیجویی حقیقت و پرسش از حقیقت کسب میکند / مشروعیت دانشگاه صحت، دقت و عینیت روششناختی است/ بازیها و گرامرهای میدانهای دیگر وارد میدان دانشگاه شده است. دانشگاه با قواعد بازی خود نمیتواند بازی کند/ دانشجو میگوید من پایاننامه مینویسم و شما ارتقا پیدا میکنید و استاد هم میگوید من ارتقا پیدا کنم شما هم از این فروشگاه مدرک، مدرکی میگیرید و میروید/ در دانشگاه یک اشرافیت دانشگاهی وجود دارد/ زینتالمجالسهای دانشگاهی کارشان شرکت در جلسات است/ گونه دیگری به اسم کنتراتوری دانشگاهی وجود دارد که با سازمانها و شرکتهای بیرونی مشغولاند/ پرولتاریای دانشگاهی رزومهنویس هستند کار این افراد تولیدکردن مواد است برای اینکه ارتقا بگیرند/ دانشگاهیانی که عاشق پرسیدن از دانش هستند، غریب ماندهاند برای اینکه دغدغه علمی دارند
فلسفه و آموزش و پرورش دو روی یک سکهاند/ آموزش سمت پویای فلسفه است/ آموزش صرفاً ابزاری برای کسب معاش نیست، بلکه مهد تفکر و مدرسهای برای بهینهسازی فرهنگ شهروندی است/ فلسفه مطالعه واقعیات و پیگیری خرد است/ فلسفه روشی برای زندگی است / کودک بی تجربه و نابالغ هم در ظرف آموزش به شهروندی متمدن تبدیل میشود/ اگر معلمی نتواند رابطه میان فلسفه و آموزش را دریابد، به معنای واقعی کلمه معلم نیست/ یک معلم حقیقی، علاوه بردانش، باید شعور اخلاقی و اجتماعیِ برآمده فلسفه را نیز داشته باشد تا بتواند در تعلیم موفق باشد / شرایط تغییر و تربیت، باید طوری فراهم شود که به کودک اجازه رفتن به فضای آزاد داده شود با این هدف نهایی که به فردی شاد و تعادل اجتماعی تبدیل شود. از این رو برنامههای درسی در مدارس باید بر حقایق زندگی فردی و جمعی متمرکز باشد/ فلسفه روش را تدوین میکند و آموزش فرآیند آن است