صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

نباید به فرضیه ها، نظریه های این اندیشمند معروف صرفا از منظر زیست شناسی و طبیعت و مبحث ارگانیسم و نگره اصلح و انسب نگریست و به قضاوت نشست/ وی با طرح فرضیه خویش علاوه بر آن که یک زلزله عظیم در مکاتب و آراء و علم و فلسفه پدید آورد و بسیاری از آنها را به چالش کشاند و نقشی سانترالیستی و جوهری و محوریت در اندیشه ها و تئوری های علمی، فرهنگی، فلسفی، سیاسی، اقتصادی و قدرت پدید آورد، اساسا غایت مند و هدف مند و نظام مند دانستن هستی و " تئیسم " را به منضه ظهور گذاشت و جهانیان را متوجه خالق گیتی و جواهر مذهب و دین نمود/ مقصود و غرض چارلز داروین از طرح تکامل و نژاد اصلح و انسب این نبود که خداوند هیچ کاره و طبیعت و ارگانیسم همه کاره است/ این نظریه که همه افراد بشر مساوی متولد می شوند و تفاوت های میان افراد بالغ تماما معلول تعلیم و تربیت است، با تاکید داروین بر تفاوت های فطری بین افراد نوع واحد سازگار نبود/ در سیاست طبیعتا منجر شد به این که اجتماع در مقابل فرد مورد تاکید قرار گیرد. این امر با افزایش قدرت دولت هماهنگ است و با ناسیونالیسم نیز که می تواند به نظریه بقای انسب داروین نه در انطباق با افراد بلکه در انطباق با ملل توسل جوید، سازگار است/ قالب ریزی فلسفه ای که بتواند هم در حد بشری باشد که سرمست از منظره قدرت نامحدود است و هم در خور بی حسی گروه بی قدرتان، فوری ترین وظیفه عصر ماست

منتشرشده در آموزش نوین

هر کجا در مدارس، شهرها، دانشگاه‌ها و... به اسم توسعه ارتباط با طبیعت و ارتباط با چرخه تعادل بخش طبیعت را قطع کرده‌ایم، دچار مشکل شده‌ایم/ باید بنای نظام آموزشی کشور را چه در آموزش و پرورش و چه در نظام آموزش عالی بر برقراری مجدد ارتباط با طبیعت برقرار کنیم تا تعادل‌های روانی، فیزیولوژی، عاطفی و... ایجاد شود / دانش‌آموزان می‌توانند نقش مهمی در فعالیت‌های محیط زیستی داشته باشند/ همان قدر که آموزش درس‌های کلاسیک مهم است، مهارت‌های زندگی که یکی از این مهارت‌ها، چگونگی برخورد با طبیعت بوده نیز مهم است/ فرصت کمی برای حفاظت از کره زمین داریم و باید به سرعت تغییر نگاه در بحث‌های مهارت‌های زندگی، مشارکت مردم در حفاظت از محیط زیست و... ایجاد کنیم/ گرچه وزارت آموزش و پرورش در سال‌جاری موفق شد رتبه اول جایزه ملی محیط زیست را دریافت کند، اما هنوز اول کار هستیم و باید اقدامات بیشتری انجام دهیم

منتشرشده در دانش آموز

در تاریخ فلسفه غرب مومنین قشری او را به خدا ناشناسی متهم می کردند /علاوه بر عوام برخی فیلسوفان نیز پیرامون او به بیراهه رفته و بایکوتش نمودند/ مایحتاجش مختصر و ساده بود. در سراسر عمرش بی اعتنایی عجیبی به پول نشان داد. تنی چند که او را می شناختند، حتی اگر با اصول او مخالف بودند دوستش می داشتند/ دولت هلند با آزادمنشی معمول خود عقاید او را در موضوعات حکمت الهی تحمل می کرد/ انتقاد او به کتاب مقدس و تحریفات آن و موضوعاتی که مغایر با آزاد اندیشی و اصول انسانی و الهیات ناب بود خشم گروهی منجمله کلیسا را برانگیخت. دین دولتی و دیکته های آمرانه کلیسا و متولیان دروغین دین و مذهب او را آزار می داد/ متون مقدس را می توان به نحوی تفسیر کرد که با الهیات آزاد اندیشانه سازش داشته باشد. اسپینوزا، خطای حاکم را برنمی تافت و خطا را سرپیچیدن از قانون می دانست/ هر عمل خطائی ناشی از اشتباه فکری است/ کسی که به قدر کافی شرایط حال خود را بفهمد خردمندانه عمل خواهد کرد و حتی در احوالی که ممکن است برای دیگری بدبختی باشد خوشبخت خواهد بود

منتشرشده در آموزش نوین

خالی بودن بسیاری از صندلی‌های دانشگاه مؤید این نکته است که مدرک تحصیلی دیگر شغل نمی‌آورد/ بیش از 150 رشته مهارتی در شاخه کاردانش داریم که با کمک دستگاه‌های مختلف آنها را نهایی کرده و تسهیلاتی برای مهارت‌آموزان در نظر گرفته‌ایم/ از جمله قوانین در نظر گرفته شده در این خصوص، قانون نظام صنفی کشور است که در ماده 37 آن مصوب شده است، برای توسعه رشته‌های مهارتی کاردانش باید همه دستگاه‌های اجرایی و بنگاه‌های اقتصادی همکاری کنند/ در شاخه کاردانش ضمن اینکه دیپلم رسمی آموزش و پرورش به هنرجویان اعطاء می‌شود، گواهی نامه آموزش مهارتی دستگاه‌های مربوطه را نیز به آنها ارائه می‌کنیم که این گواهی نامه در بحث کارآفرینی، اشتغال و خوداشتغالی، هنرجویان را در اولویت قرار می‌دهد/ هنرستان‌هایی در شاخه کاردانش داریم که هنرجویان آن پس از ورود به این هنرستان‌ها از ابتدا دارای حساب بانکی می‌شوند و متناسب با میزان حضور در چرخه تولید حق الزحمه می‌گیرند/ دختر هنرجویی بود که اظهار می‌داشت بنده را با گریه به رشته فرش در شاخه کاردانش آوردند، اما او در حال حاضر نفر اول المپیاد فرش است؛ضمن اینکه این فرد کارآفرین بوده و 25 نفر هنرجو تحت مدیریت‌ا‌ش مشغول به کار هستند/ «بنده در ماه درآمدی حدود 3 میلیون و 800 هزار تومان دارم»، این در شرایطی است که این فرد هنوز از هنرستان فارغ‌التحصیل نشده‌ است/ 2 هنرجوی کارآفرین این رشته در بجنورد فقط سود خالص دریافتی‌شان معادل 160 میلیون تومان است

تفکر نقادانه میلی است شدید به جست و جوگری، کنار آمدن با عدم قطعیت، انس گرفتن به اندیشیدن، احتیاط و آهستگی در اظهارنظر و ادعا، آمادگی همیشگی برای تامل کردن و مواجه شدن با اندیشه های جدید، احتیاط در تعمیم دادن و نظم ساختگی برقرار کردن میان پدیده ها و دوری جستن از هرگونه فریب خود یا دیگران در اندیشیدن/ امروزه میزان گسترش مهارت تفکر نقادانه میان شهروندان، از معیارهای توسعه یافتگی کشورها محسوب می شود و در کشورهای توسعه یافته این مهارت به طور سیستماتیک در نظام آموزشی تدریس و تمرین می شود/ تواضع یا فروتنی فکری یعنی اینکه از محدودیت های دانش و شناخت خودمان آگاه باشیم/ بسیارند اندیشه هایی که ما آنها را خطرناک با پوچ می دانیم و از مواجهه با آنها می ترسیم اما به لحاظ عقلانی موجه اند/ یکی از اهداف مهم تفکر نقادانه این است که افراد یاد بگیرند خودشان جای خودشان بیندیشند و زمام فرایندهای فکری شان را در دست بگیرند/ تفکر نقادانه هویتی برای ما می سازد که می توانیم بدان افتخار کنیم. تفکر نقادانه را به خاطر خودمان و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم به کار گیریم و گسترش دهیم
 
تفکر نقادانه
«تفکر نقادانه میلی است شدید به جست و جوگری، کنار آمدن با عدم قطعیت، انس گرفتن به اندیشیدن، احتیاط و آهستگی در اظهارنظر و ادعا، آمادگی همیشگی برای تامل کردن و مواجه شدن با اندیشه های جدید، احتیاط در تعمیم دادن و نظم ساختگی برقرار کردن میان پدیده ها و دوری جستن از هرگونه فریب خود یا دیگران در اندیشیدن.»
عبارت بالا منتسب به فرانسیس بیکن (1625-1561) است؛ دانشمند و فیلسوف قرن هفدهم میلادی که او را یکی از بنیان گذاران علم مدرن می دانند. واقعیت این است که متن پیش رو نه درباره فلسفه است و نه قرار است مهارت تفکر نقدانه (Critical Thinking) را آموزش دهد. هدف معرفی جنبه ای کاربردی و عملی از فلسفه است که در اینجا منظور تفکر نقادانه است. اگرچه مهارت داشتن در تفکر نقادانه یکی از مهم ترین ویژگی ها و پیش نیازها در روش علمی است اما کاربرد آن بسیار وسیع تر از علم است. ما به این مهارت نه فقط در علم، در سرتاسر زندگی مان نیاز داریم.

یک رفع اتهام ضروری و تعریفی مقدماتی
شاید در وهله نخست وقتی با عبارت تفکر نقادانه مواجه می شویم معنای واژه نقد و انتقاد کردن به ذهن مان خطور کند که معنای منفی آن عیب جویی کردن و معنای مثبت آن جدا کردن سره از ناسره (خوب از بد) است، اما تفکر نقادانه ربط چندانی به معناهای بالا ندارد. تعریف خیلی مختصرش این است که تفکر نقادانه مهارتی است برای اندیشیدن به شیوه ای شفاف و عاقلانه به منظور انجام عملی یا بررسی عقیده ای یا اتخاذ تصمیمی.
واقعیت این است که فکر کردن مهارتی است آموختنی و به تمرین نیاز دارد. تفکر نقادانه ابزاری است برای درست فکر کردن. در واقع تفکر نقادانه با تاکید بر استدلال گرایی به دنبال بالا بردن سطح عقلانیت در جامعه است.
 
کسی که مهارت تفکر نقادانه را آموخته و تمرین کرده است، در امور زیر تواناست.
- با ساختار استدلال آشناست و می تواند اجزای مختلف استدلال اعم از پیش فرض یا مقدمه و نتایج را تشخیص دهد.
- می تواند نقاط قوت و ضعف یک استدلال را ارزیابی کند.
- خطاهای استدلال و مطالعات را می شناسد.
- با مسائل به طور سازمان یافته مواجه می شود و توانایی حل آنها را دارد.
- می تواند بخش های اصلی، کلیدی و مرتبط با نظر، ادعا یا یک باور را تشخیص دهد.
- می تواند باورها، ارزش ها و تصمیماتش را داوری کند.
- از نگاه های سیاه و سفید و یا صفر و یکی رهایی می یابد و می تواند نقاط ضعف و قوت یک دیدگاه یا بخش های درست و نادرست یک نظر یا یک باور را از هم تفکیک کند.
- می تواند برای مسائل پاسخ های متفاوتی از نظرگاه های متفاوت ارائه دهد.
- تفاوت بین امور واقع (Fact)، تحلیل و توضیح دلیل، تعریف و پیش فرض را تشخیص می دهد.
- خطاهای شناختی ذهن انسان را می شناسد و تلاش می کند با این آشنایی، خطاهای شناختی ذهنش را کمینه کند.
به طور خلاصه ، تفکر نقادانه به مجموعه ای از نگرش ها و مهارت های فکری اطلاق می شود که برای ارزیابی و محک زدن ادعاها و استدلال ها به کار می آیند. در تفکر نقادانه سعی بر این است که هر ادعا یا استدلالی پیش از پذیرفته شدن با استفاده از معیارهای معینی محک زده شود تا بتوان درباره عقلانی بودن یا نبودنش داوری کرد.

این یک مهارت است
باید  توجه کرد تفکر نقادانه مهارت است. مهارت امری است که برای یادگیری آن به تمرین نیاز است. مثلا مهارت رانندگی را در نظر بگیرید. کسی با خواندن کتاب آیین نامه رانندگی یا حتی خواندن 100 کتاب و مقاله درباره رانندگی، راننده نمی شود. برای راننده شدن اگرچه باید اطلاعاتی از طریق کتاب یا یک معلم کسب کرد، اما اصل کار، نشستن پشت فرمان و تمرین کردن است. مهارت ها هم معمولا بدین صورت هستند که با تمرین بیشتر در آن ورزیده تر می شویم.نقادانه اندیشیدن پس از آموزش های اولیه از طریق کتاب، معلم و کارگاه، به تمرین و ممارست نیاز دارد. چه بسا فردی ده ها کتاب در حوزه تفکر نقادانه خوانده باشد یا حتی آموزگار این مهارت باشد و در این عرصه بنویسد و با جزییات نظری آن آشنا باشد اما نتواند این شیوه از اندیشیدن را در زندگی اش عملی کند.
تفکر نقادانه فرآیندی است که برای بهبود در آن به تمرینی مستدام نیاز است. شاید برای بهره مند شدن از این مهارت باید در سراسر طول عمرمان تمرین کنیم و سعی کنیم مدام توانایی مان را در آن بهبود دهیم.
 
فقدان آموزش تفکر نقادانه در  نظام آموزشی ایران و عوارض آن
در فضای کسب و کار ایران اکثر کارفرمایان و مدیران از این شکایت دارند که دانشگاه های ایران فارغ التحصیلانی که توانایی حل مسائل جاری شرکت ها و صنایع را داشته باشند و بتوانند نقاط کلیدی امور پیچیده را تشخیص دهند، به جامعه تحویل نمی دهند در حالی که کشور ما با بحران نیروی تحصیل کرده بیکار مواجه است، اکثر سازمان ها از کمبود نیروی انسانی کاربلد گله مندند. البته این مشکل ابعاد گوناگونی دارد اما قطعا یکی از مهم ترین دلایل این ناکارآمدی فقدان آموزش تفکر نقادانه در نظام آموزشی کشورمان است.
امروزه میزان گسترش مهارت تفکر نقادانه میان شهروندان، از معیارهای توسعه یافتگی کشورها محسوب می شود و در کشورهای توسعه یافته این مهارت به طور سیستماتیک در نظام آموزشی تدریس و تمرین می شود. به عنوان نمونه می توان به امتحان GRE در کشور آمریکا اشاره کرد. GRE آزمونی عمومی است که در آمریکا و کانادا و بعضی از دانشگاه های اروپایی، متقاضیان ورود به تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) باید در آن شرکت کرده و نمره ای خاص کسب کنند.یکی از مهارت های اصلی که در این آزمون ارزیابی می شود، مهارت تفکر نقادانه است. به عنوان مثالی دیگر، می توان به شرایط و پیش نیازهای استخدام در شرکت های بزرگ و معتبر جهان نگاهی انداخت. معمولا یکی از مهارت های (Skills) ثابتی که سازمان ها انتظار دارند فرد متقاضی از آن بهره مند باشد، در بسیاری از موقعیت های شغلی، از میکروب شناس آزمایشگاه بگیرید تا مدیر IT و محقق و نویسنده و مدرس، مهارت تفکر نقادانه است.

تفکر نقادانه به چه کار می آید؟
واقعیت این است که در دنیای امروزی ما حجم بسیار زیادی از اطلاعات و پیام از طرق مختلف دریافت می کنیم. شبکه های مختلف تلویزیونی، پیام های تبلیغاتی، روزنامه ها و مجله ها، شبکه های اجتماعی و غیره در حوزه های مختلف تخصصی در حال پیام رسانی به ما هستند. انبوهی از اطلاعات که فقط شاید بخش کوچکی از آنها با حوزه تخصصی ما مرتبط باشد و ما در آنها نظر تخصصی داشته باشیم. بسیاری از آنها با مقاصد گوناگون، استدلال های غلط ارائه می دهند، آمار فریبنده عرضه می کنند، دلایل بی ربط می آورند و اطلاعات را تحریف می کنند. بخشی از آنها شایعه یا شبه علم است و در واقع همین اطلاعات به باورهای ما شکل می دهد و در بسیاری از مواقع بر اساس آنها تصمیم می گیریم (مثلا خرید ابزاری خاص برای لاغری، دارویی برای ترک اعتیاد یا یادگیری زبانی خارجی در 72 ساعت).
شرایط وقتی پیچیده تر می شود که میان انبوهی از مطالعات و شبه علم و شایعات، اطلاعات درست و واقعی، اخبار واقعا علمی و استدلال های معتبر و صحیح هم وجود دارد و ما باید آنها را هم تشخیص دهیم. بدانیم شان و بعضی وقت ها بر اساس آنها عمل کنیم یا تصمیمی بگیریم. تفکر نقادانه مهارت درست استدلال کردن، خلاقانه اندیشیدن، برقراری ارتباط بهتر و موثرتر با دیگران و در نهایت تصمیم سازی بهتر را در ما تقویت کرده و چنین مهارت هایی تشخیص سره از ناسره را در مواجهه با انبوه اطلاعات آسان تر می کند.
 
تفکر نقادانه و فضیلت های فکری و اخلاقی
تقویت مهارت تفکر نقادانه علاوه بر اثرات بی شمار مثبت اجتماعی که دارد، به بعضی فضیلت های شخصی و فکری هم می انجامد که مهمترین آنها عبارتند از:
* فروتنی و تواضع فکری: بدین معنا که بدانیم و آگاه باشیم و اعتراف کنیم (و به این اعتراف پای بند باشیم) که دانستنی های بسیاری هستند که ما آنها را نمی دانیم. تواضع یا فروتنی فکری یعنی اینکه از محدودیت های دانش و شناخت خودمان آگاه باشیم.
 
* شجاعت فکری: بدین معنا که آگاهی از لزوم مواجهه با انگاره ها، باورها، با دیدگاه هایی که به آنها عواطف منفی قوی داریم و هیچ گاه به طور جدی به آنها گوش نسپرده ایم. بسیارند اندیشه هایی که ما آنها را خطرناک با پوچ می دانیم و از مواجهه با آنها می ترسیم اما به لحاظ عقلانی موجه اند. از سوی دیگر بسیاری از نتیجه گیری ها یا باورهایی که ملکه ذهن ما شده اند، کاذب یا گمراه کننده اند. فهم این دو نکته ما را به شهامت فکری نزدیک می کند.

* نگاه همدلانه داشتن با دیدگاه های مختلف: بدین معنا که با استفاده از نیروی تخیل مان، خودمان را جای دیگران بگذاریم تا بتوانیم آنها را واقعا بفهمیم؛ البته فهمیدن دیگران لزوما به معنای پذیرفتن نظرشان نیست. برای نگاه همدلانه داشتن، باید از این گرایش خودمحورانه که در ما وجود دارد آگاه باشیم. ما معمولا مایلیم دریافت خودمان از باورها و اندیشه های خودمان را عین حقیقت بدانیم.

* استقلال فکری: بدین معنا که با عقل مان، کنترل باورها، ارزش ها و استنتاج های خودمان را در دست بگیریم. یکی از اهداف مهم تفکر نقادانه این است که افراد یاد بگیرند خودشان جای خودشان بیندیشند و زمام فرایندهای فکری شان را در دست بگیرند.
 
* پشتکار فکری: بدین معنا که دست یابی به فهم یا بینش عمیق مستلزم دست و پنجه نرم کردن با پرسش ها و ابهام هایی است که شاید هیچ کس پاسخ نهایی برای شان نداشته باشد. فضیلت پشتکار فکری مستلزم این است که از دست و پنجه نرم کردن با این پرسش ها و ابهام ها و دشواری ها نگریزیم و برای مواجهه با آنها وقت و انرژی بگذاریم.
 
* اطمینان به عقل و پای بندی به دلایل: بدین معنا که افراد تشویق شوند تا نیروهای عقلانی شان را پرورش دهند و از این طریق خودشان در موضوعات مختلف به نتیجه برسند؛ باور راسخ به اینکه انسان ها اگر به درستی تشویق شوند و پرورش پیدا کنند، می توانند یاد بگیرند برای خودشان بیندیشند، به دیدگاه های عقلانی دست پیدا کنند، نتیجه های معقول کسب کنند، منطقی و منسجم بیندیشند و یکدیگر را با دلیل اقناع کنند.
 
* فضیلت انصاف فکری: بدین معنا که تلاش کنیم با همه دیدگاه ها عادلانه و منصفانه برخورد کنیم و کمتر اجازه دهیم برخوردمان با برخی دیدگاه ها تحت تاثیر احساسات یا منافع خودمان (دوستان مان یا گروه یا قوم مان) قرار گیرد.

معرفی چند منبع فارسی
همان طور که در ابتدا اشاره شد، نوشته حاضر معرفی بسیار مقدماتی از مهارت تفکر نقادانه بود و در واقع به خود این مهارت ها و چگونگی کسب آنها نپرداخته است. خوشبختانه در سال های اخیر کتاب ها و مطالب بسیار ارزشمندی به فارسی در این حوزه ترجمه و تالیف شده است که به معرفی برخی از آنها می پردازیم:
 
* کتاب هنر شفاف اندیشیدن: اثر رولف دوبلی که نشر چشمه آن را با ترجمه عادل فردوسی پ1ور، بهزاد توکلی و شهر شهروز منتشر کرده است.
 

* کتاب راهنمای تفکر نقادانه: پرسیدن سوال های بجا، نوشته نیل بروان و استیوارت ام. کیلی که انتشارات مینوی خرد آن را با ترجمه کوروش کامیاب منتشر کرده است.
 
* کتاب تفکر نقاد: اثر ریچارد پارکر که نشر شهرتاش آن را با ترجمه دکتر اکبر سلطانی و مریم آقازاده منتشر کرده است.
و سخن آخر اینکه تفکر نقادانه هویتی برای ما می سازد که می توانیم بدان افتخار کنیم. تفکر نقادانه را به خاطر خودمان و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم به کار گیریم و گسترش دهیم. یکی از مشکلات تفکر، خطای نسبت (Attribution Bias) است که یکی از انواع خطاهای شناختی ذهن به شمار می رود. در یک نمونه از این سوگیری ذهنی، انسان موفقیت هایش را به توانایی خودش نسبت می دهد و شکست هایش را به عوامل خارجی و برعکس. موفقیت های دیگران را به عوامل خارجی نسبت می دهد و شکست های آنان را به ضعف های خودشان! یکی از مهارت های تاکید شده در تفکر نقادانه، شناخت خطاهای ذهنی از این دست است.
 

- ماهنامه دانشمند

منتشرشده در دیدگاه

او (جیمز) فلسفه را از کلاس های درس بیرون کشید و در زندگی روزمره به کار انداخت. می گفت هر یک از ما فیلسوف هستیم/  فکر درست، آن است که به موفقیت ما در زندگی بینجامد؛ و ایمان و اعتقاد درست آن است، که به تحقق یافنن هدف های ما در جهان و زندگی کنونی منتهی شودفلسفه ام به من تعلیم داد تا حد زیادی در خانه ام آرام تر باشمفلسفه پراگماتیسم به طور خلاصه عبارت است از دعوت به فعالیت فردی برای تکمیل بنای دنیایی بهتر" هر گاه معلمان و مربیان، دیدگاه های ویلیام جیمز را ... به دقت می خواندند ما اکثر مشکلات تربیتی فعلی را نداشتیم/ تربیت در گذشته حالت ارتجاعی داشته است زیرا یافته های روان شناسی را در نظر نگرفته استمعلم، بر حسب فلسفه جیمز، باید از مطلق اندیشی بپرهیزد. از آن جا که خود جائزالخطاست وظیفه دارد که مانند یک راهنما و یک دوست رفتار کند. در کلاس هیچ گاه نباید جزمی بودن مورد تشویق قرار گیرد معلم واقعی ماموریت جهانی دارد و وظیفه او تنها این نیست که محصلان را تعلیم دهد و هم خود را وقف خیال بافی سازد بلکه باید به عده زیادی از مردم برسد تا دموکراسی شیوه فعال زندگی شود

منتشرشده در آموزش نوین

ویژگی های تعلیم و تربیت در دوره مدرنیسم و پست مدرنیسم  " می خواهیم بدانیم در دوره مدرن و پسا مدرن ، تعلیم و تربیت به چه شکلی در می آید ؟
در بررسی تاریخی ، به یک دوره ماقبل تاریخ می رسیم . در این دوران ، انسان های ابتدایی می توانستند با خودشان ارتباط داشته باشند .
پس از آن ، دوره کشاورزی را داریم . در این عصر ، ما سازمان ها را داریم . در دوره جدید ( صنعتی ) به عصر نوآوری ها می رسیم . پس از آن به یک دوره شناختی می رسیم و پس از آن دوره اکولوژیک مطرح می شود . دوره " سینرژی " و دست آخر امگا دوره های بعدی هستند .
در دوره کشاورزی ، تصور آدم ها محدود ( ( local ) بوده است . ویژگی های قرون وسطی مشخصه این دوران است . به دوره صنعتی که می رسیم ، دولت های ملی شکل می گیرند و عصر روشنگری است . در آموزش یا دانشگاه ، خردگرایی اتفاق می افتد .
در دوره برتر به عصر دانش یا معرفت می رسیم . واژه " گلوبالیسم " برای علم در این دوره شکل می گیرد . دانشگاه ها اسم شان عوض می شود و کارکرد ترنسفورمیسم پیدا می کنند .
به عبارت دیگر ، اگر قبلا دانشگاه بر اساس عقاید ، مذهب و یا ایدئولوژی شکل گرفته بود بعدا خرد گرا می شود و در دوره آخر ، جایی برای انسجام و ادغام است .
در دانشگاه ، یک سری متدهای سنتی شکسته می شود و مرز بین خود و دیگری شکسته می شود . مرز بین طبیعت و فرهنگ ، مرز بین یک وجهی و جند وجهی ، واقعی و مجازی ، انسان و ماشین ، جاندار و بیجان و... شکسته می شود . حتی مرز ماتریالیسم تاریخی مارکس نیز شکسته می شود .
در جامعه ای که دانش محور است ، تعلیم و تربیت نیاز به سرمایه هایی دارد . این سرمایه ها می توانند مصرفی ، زبانی ، اجتماعی ، فرهنگی ، دانشی ، اجتماعی ، طبیعی و...باشند .
از نظر فرهنگی در پست مدرنیسم ، هر چیزی که اتفاق می افتد به آن شک می کنیم ، به روایات تاریخی شک می کنیم ، به قضایا شک می کنیم ، در حالی که در دوره مدرنیسم ، روایت استادانه پذیرفته شده بود . درپست مدرنیسم یا عصر جدید بر خلاف دوره قبل ، داشتن اصالت و هویت واحد رقیق تر می شود ، ایمان به اساطیر ، ایدئولوژی ، سلسله مراتب طبقاتی و اجتماعی که در دوره مدرنیسم پایه ای برای اتحاد پنداشته می شد در عصر جدید ، رنگ می بازد . در مدرنیسم ، طبقه بالا در مقابل پایین قرار می گرفت در حالی که در پست مدرنیسم ، سلطه طبقه بالا بر پایین رنگ می بازد .

از ویژگی های دیگر این دوره می توان به این موارد اشاره کرد : تعامل در پست مدرنیسم از طریق وسایط ارتباطی صورت می گیرد ، تصادفی بودن و سیالیت داشتن ، بازی گونگی ، کنایه زدن و چالش با جدیت های رسمی ، واژگون سازی جدیت ، پیوند ژانر های بی قید تا فرهنگ های ترکیبی و...
در مدرنیسم ، دانش دایره المعارفی داریم و آدم های سعی می کنند تا به کمال دست پیدا کنند اما در پست مدرنیسم ، زمانی که انسان ها احساس نیاز کنند به طرف آن می روند . دانش در مدرنیسم جنبه متمرکز داشت اما در دوره بعد از آن منتشر و توزیع می شود .
نقش مدرس ( معلم ) در پست مدرنیسم ، " تسهیل گرانه " است به خاطر تجربه ای که دارد و از این مجرا معرفت خلق می شود اما در مدرنیسم ، معلم انتقال دهنده معرفت بود .
در مدرنیسم ، مدرسین فرض می کردند که انسان دارای طرحی است که باید از طریق آزمون های موجود ، هوش او مورد آزمون قرار گیرد و سنجش شود اما در پست مدرنیسم ، این آزمون ها مورد سوال قرار می گیرد و تعریف هوش بر خلاف قبل ، خیلی گسترده تر می شود .
در تعلیم و تربیت سنتی ، یادگیری به صورت خطی ، پیاپی و مستمر است ، یک برنامه خاص برای همگان است ،یک مدرس برای چندین درس است ، حداقل تعامل وجود دارد ، طرف مقابل را نمی شناسیم ، پای بندی به یک درس ثابت وجود دارد که باید در زمان مشخصی به پایان برسد اما در دوره نوین ، یادگیری می تواند به صورت غیر مستمر و غیر پیاپی وجود دارد و دروس و برنامه ها با توان دانش آموزان سازگار و تنظیم می شود ، سلیقه های متفاوت وارد چرخه آموزش می شود ، یادگیری مدرس از دانش جو امکان پذیر است ، یادگیری دانش جو از دانش جو امکان پذیر است ، از شبیه سازی استفاده می شود و عدم پای بندی به زمان و مکان ثابت ار ویژگی های دوره نوین است .
در تعلیم و تربیت آینده ، همه یادگیرنده و دانش جو هستند ، دسترسی همگانی به فن شناسی ؛ رایانه ، اینترنت وجود دارد ، روند یادگیری بلند مدت ، بدون وقفه است . دسترسی فزآینده به مواد آموزشی در خانه ، محیط کار و... وجود دارد ، تقاضا برای تعلیم و تربیت در هر زمانی وجود دارد ، دانش جو محوری است ، حداقل کنترل از طریق مدرس صورت می گیرد ، مشارکت وجود دارد و نقش دانشگاه تامین ظرفیت برای یادگیری و نوآوری خواهد بود .
بر این اساس ، وقتی از توان مند کردن افراد صحبت می کنیم به معنای ارتقای ظرفیت های یادگیری است . باید تفکر را به انسان ها یاد بدهیم که بر اساس داده ها فکر کنند و خلاقیت داشته باشند ، اگر فقط سخنرانی کنیم و دانش جو را به قرائت محدود کنیم ، یادگیری منفعلانه می شود . باید گروه های مطالعاتی داشته باشیم . باید آزمایشگاه های مجازی داشته باشیم . باید تاکید بر خلق دانش باشد و نه بازتولید آن . باید که از خودشان ابتکار داشته باشند و داده ها را پردازش کند .باید دانش جو با اهداف یادگیری درگیر شود . باید بدانیم که نیازهای دانش جو چیست ؟باید دیدگاه های متفاوت برای بهره گیری از شیوه های گوناگون یادگیری در دسترس قرار داده شود .
وقتی راجع به شیوه های تغییر صحبت می کنیم باید بدانیم که اصولا تغییر مشکل است . آدم ها باید به چیزی که یاد می گیرند اعتقاد داشته باشند .
نتیجه گیری کلی و نهایی من این است که در عصری زندگی می کنیم که به سرعت در حال تحول است ، اقتضائات آن به سرعت دارد عوض می شود . وسائل جدیدی با خود می آورد که ما با آن ها می توانیم پارادایم های جدیدی را در تعلیم و تربیت پایه گذاری کنیم و این پارادایم ها ممکن است شکسته شدن فرهنگی باشد و در این جا نقش ها تغییر می کند . نقش استاد و یا معلم " تسهیل گر " است و هدف ساختن انسان های پرسش گر .

منتشرشده در دیدگاه

هر گونه تربیت، هنگامی موثر و سودمند خواهد شد که بر نیازهای اساسی محصلان مبتنی باشد و به خود شکوفایی منتهی گردد/ ه حاکمان و مسئولان ممالک و دست اندکاران امور تربیت هرگز نبایستی انسان و انسانیت، آزادی فکر، اراده، استقلال نظر و انتخاب را فراموش نمایند/ در جهان امروز، هیچ کس به هیچ عنوان و در هیچ جای جهان نباید از نعمت تحصیل تا آن جا که می تواند و می خواهد محروم شود/ تاسیس مدارس رنگارنگ به هر نام و به هر شکل که فرصت بهره مندی از آموزش- پرورش را برای برخی دشوار و حتی غیر ممکن می سازد، خلاف سیستم تربیتی انسان گرایی است/ مسئولان امر علاوه بر تامین نیازهای اساسی و اولیه می بایستی در جهت تامین و بسط و گسترش نیازهای برتر "فرانیازها" هم بکوشند

منتشرشده در آموزش نوین
پنج شنبه, 07 مرداد 1395 19:17

" مهدی خلیلی " سردبیر صدای معلم شد

گروه اخبار/ « مهدی خلیلی « به عنوان « سردبیر صدای معلم » انتخاب شد .

دوشنبه, 04 مرداد 1395 09:42

معلمان ؛ محکوم به تفکر؟!

بسیاری از ما در جمع های خودمانی و یا اجتماعاتی که فقط قرار است حرف‌های فی البداهه زده شود و در صورت بروز خطا به راحتی می‌توان آن را انکار کرد ؛ گوی سبقت را از همه می رباییم و شاید فرصت حرف زدن به دیگران ندهیم/ اما اگر از ما بخواهند حرف‌هایمان را بنویسیم ، از آن طفره می‌رویم/ با نوشتن بهتر می‌توانیم مقصودمان را منتقل کنیم / آموزش انشا هم در مدارس با همین هدف انجام می‌گیرد و بسیار ارزش مند است/ صرفا دوباره ارسال کردن مطالبی که به دستمان می‌رسد بدون هیچ گونه تعمق و دخل و تصرف در آن !/ ما هرگز نظر و سخنی در هیچ کدام از آن‌ها بیان نمی‌کنیم ، گویی هیچ کدام از آن‌ها به ما مربوط نمی‌شود/ اگر در جایی فرصت حرف زدن شفاهی برایمان فراهم شد می‌توانیم ساعت‌ها نظر دهیم که البته خود این نیاز به آسیب شناسی جدی دارد/ ما فرهنگی هستیم و از ما انتظار می‌رود مشکلات مان را به بهترین شکل فرهنگی حل کنیم/ از یک جامعه فرهنگی توقع رفتار متفاوتی وجود دارد/ بتوانیم از دیگران انتقاد کنیم بدون آنکه به آن‌ها توهین کرده باشیم/ ما زمانی می‌توانیم رشد کنیم و به یک قدرت متحد تبدیل شویم که روش گفت و  گوی سالم و مفید را حداقل در این فضای ایجاد شده که عمر جاودان هم نخواهد داشت فراگرفته باشیم

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور