صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

بحران وابستگی آموزش و پرورش ما به جناح های سیاسی حاکم بر کشور باعث شده است سیستم آموزشی ما در هر دوره وام دار حزب و جناح خاصی باشد/ چه میزان هزینه صرف تربیت یک مدیر می شود که در یک چشم به هم زدن در مناسبات جناحی حذف می شود/ آموزش و پرورش مدیران متخصص را می طلبد و لازمه این تخصص نگاه فراجناحی و غیر سیاسی به آموزش و پرورش است ، نگاهی که تعلیم و تربیت را مادر همه فرآیندهای اجتماعی بداند نه سر بار آنها/ در آموزش و پرورش های مترقی دنیا انتخاب مدیر آموزشگاه یکی از سخت ترین گزینش های نظام آموزشی است/ در نظام آموزشی ما اگر فردی یک سال برابر فرم های انتخاب معلم نمونه به عنوان معلم نمونه دست یافته باشد در سال دیگر ممکن است با پیشنهادهای مدیریت روبه رو شود/ زمانی مدیریت در مدارس معنی و مفهوم واقعی خود را پیدا می کندکه وضعیت فیزیکی مدارس ما مطلوب و متفاوت از منازل  مسکونی دانش آموزان باشد/ تامین سرانه های دانش آموزی و امکانات و تجهیزات مورد نیاز به مثابه ی ریل گذاری برای لوکوموتیو آموزش و پرورش است که می تواند آن را به سر منزل مقصود برساند

منتشرشده در یادداشت

باید این فرهنگ در میان خانواده ها نهادینه شود که کنکور و دانشگاه،کعبه آمال و غایت آرزوهای یک جوان نیست و گزینه ها و انتخاب های دیگری هم برای اشتغال و نقش آفرینی در جامعه پیش روی آنان قرار دارد/ واقعیت این است که محدودیت های نرم افزاری و سخت افزاری آموزش عالی،امکان برچیدن بساط کنکور در آینده ای نزدیک را با تردید جدی مواجه ساخته است/ ده توصیه کاربردی که در حین آزمون کنکور برای فرزندان عزیز فرهنگی و دیگر جوانان، مفید خواهدبود

منتشرشده در دانش آموز

نام عباس کیارستمی با نام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران عجین است/ حاصل حضور یا ارتباط کیارستمی با کانون پرورش فکری کودکان کارگردانی و ساخت فیلم های کوتاه و بلندی می باشد که هر یک از آن ها ایده ها و درس هایی بود که او از محیط خود گرفت و آن ها را برای تماشا به کودکان و معلمان و متصدیان نظام آموزشی کشور عرضه کرد/ فیلم در نوع خود با یک نگاه جدید و تابو شکنانه به سراغ دانش آموزان رفته بود تا یکی از روش های آموزشی در نظام آموزش و پرورش را به چالش بکشد/ فرجام فیلم نقد و اعتراضی آشکار به سیستم تعلیم و تربیت ایران در آن برهه ی زمانی است/ اگر چنانچه کیارستمی تصمیم می گرفت به جای ساخت فیلم مشق شب در یک مدرسه ی پسرانه آن را در یک مدرسه ی دخترانه می ساخت عواقب و نتایج شوک آور و تکان دهنده ای در بر داشت/ کی از دانش آموزان حتی به تنهایی نمی تواند در جلوی دوربین بایستد و به پرسش های کیارستمی پاسخ دهد و اضطراب شدید او باعث می شود که کیارستمی از دوستش  بخواهد تا به نزد او آمده تا آن دانش آموز قدرت و جرئت بیان کلمات را بیابد/ کیارستمی این فیلم را با نیت نقد و  اعتراض نامه ای بلند و جسورانه علیه تحقیر و تخفیف و لگدمال شدن حقوق زیست کودکان ایران در نظام تعلیم و تربیت ساخته است . کودکانی که در یک چرخه ی پادگانی - شبه نظامی و فاقد هرگونه بینش و جهت گیری هنری -عاطفی و دنیای کودکانه ی آنان برایشان از مفاهیمی می گویند که آنان نه توان درک آن را دارند و نه وقت و دوران درک چنین مفاهیمی برایشان است/ نگاه مهربان و انسان نواز کیارستمی به زندگی و مناسبات انسان ها همچنان می تواند آموزنده و راهگشا باشد

منتشرشده در دانش آموز

تعلیم تئوری و تربیت عملی و تناقض در رویکردهای مدرسه و خانه  به طور اتفاقی از پنجرۀ خانه نگاهی به بیرون می اندازد. مادری جوان با پسرک ۶-۷ ساله اش در حال عبور از کوچه اند. تا اینجا همه چیز عادی ست؛ همان جریان عادی زندگی در کوچه. اما رفتار نامتعارف مادر صحنه ای غیرعادی و در عین حال جالبی را رقم می زند و ناخواسته توجه اش را جلب می کند؛ کشیده ای که مادر حوالۀ پسرک می کند و کار غیرمعمولی که همانجا به انجام آن مبادرت می ورزد.

پسرک با اولین کشیده جست کوتاهی می زند چند قدم جلو می پرد و چرخ می زند و به مادر می چسبد و خود را به دست و پای او می مالد. مادرِ جوان کشیده دوم را نیز نثار پسرک مي كند.

پسرک جستی می زند و باز هم چند قدم جلوتر می پرد و از مادر دور می شود اما مادر بی درنگ بر روی پلۀ سنگی آستانۀ خانه ای می نشیند و کیف قهوای رنگش را از روی شانه اش زمین می گذارد و دستش را بدون معطلی درون آن فرو  می برد و دو عدد "دستم بو" بیرون می آورد و کنار پای راستش روی زمین می گذارد.

پسرک راه رفته را برمی گردد و به سمت "دستم بو" ها خم می شود و کشیدۀ سوم را نیز دریافت مي كند و باز هم از مادر دور می شود با چند متر فاصله می ایستد. 

مادر جوان چند پلاستیک شفافِ اطو کشیدۀ بدون چروک از داخل کیفش بیرون می آورد و بین پاهایش مهارشان مي كند تا باد نبرد. در همان حال دهانه یکی از پلاستیک ها را که نو بودنش کاملاً مشخص است، با کمی تقلّا باز مي كند و چند مشت میوۀ قرمز رنگ از داخل کیف بیرون می آورد و در درون آن می‌ریزد. از رنگ میوه ها و اندازۀ ریز آنها می شود فهمید که توت فرنگی هستند. پسرک به مادر نزدیک می شود و کشیده ناکام دیگری به سمتش حواله می‌گردد.

پسرک جستی به عقب می زند و مادر پلاستیک حاوی میوه قرمز رنگ را کنار پایش زمین می گذارد و پلاستیک دوم را برمی‌دارد تا باقیماندۀ محتویات کیف را درون آن بریزد. این بار چیزی که از درون کیف قهوه ای رنگش بیرون می آورد، گوجه سبز است. با چند حرکت سریع، تمام گوجه سبزهای موجود در کیف را به داخل پلاستیک انتقال می دهد. چند عدد توت فرنگی باقیمانده را نیز که ظاهراً با گوجه سبز مخلوط شده بوده، داخل پلاستیک مخصوص آن می اندازد.

حالا نوبت دستم بوهاست که در ابتدای کار از کیف بیرون آمده اند. پلاستیک فابریک سوم را هم برمی‌دارد و دستم بو ها را در داخل آن می گذارد. درِ پلاستیک های حاوی گوجه سبز و توت فرنگی را که چندان هم زیاد نیستند، گره مي زند و دست پسرک می دهد. کیف قهوه ای رنگش را که حالا خالی شده، روی شانه چپش می اندازد و پلاستیک حاوی دو عدد دستم بو را با دست راست برمی دارد و بلند می شود و همراه با پسرش، با سه نوع میوۀ نوبرانه راهی منزل می شوند.

همۀ این اتفاقات معدود بسیار سریع و شتابان و در مدت زمان بسیار کوتاهی رخ می دهد. اما برای بینندهٔ ناخواندۀ ما یک دنیا پیام دارد و برای جامعه، یک جهان پیامد؛ بینندهٔ ناخوانده ای که چند حرکت نامتعارف متوالی یک مادر حس کنجکاوی اش را برانگیخته و شاهد آن همه کار فشرده و رفتار حساب شده و اقدامات شتابان هوشمندانه بوده، به تیزی و فرزی و مهارت و زیرکی و حسابگری مادر در میدان عمل و تأثیر تعلیمات عملی او بر تربیت پسرک می‌اندیشد؛ قسمت جالب ماجرا این است که مادر جوان به هنگام تهیۀ رندانۀ میوه ها پلاستیک مورد نیاز را هم از همان محل تدارک دیده است.

او برای تمام قسمت های کارش برنامهٔ عملیاتی دقیقی داشته است. همه چیز را پیش بینی کرده و مو به مو اجرا کرده است. شاید ارائۀ گزارش کار شفاهی به پدرِ پسرک را نیز در برنامۀ کاری خود گنجانده است!
پسرک احتمالاً با دیدن این همه تناقض در رویکردهای خانه و مدرسه در خصوص رفتار اخلاقی، از آموزش عملی مادر بیشتر خواهد آموخت و شاید رویکرد عملی و موفقیت آمیز مادر را خواهد پسندید.
احتمالاً تربیت عملی مادر بر تعلیم تئوری مدرسه خواهد چربید!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/ رئیس کمیته آموزش و پرورش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی نظر خود را در مورد رسانه " صدای معلم " در نشست اخیر این گروه بیان کرده است

منتشرشده در پژوهش

آموزش و پرورش درسال‌هاي اخير نتوانسته است نقش چشمگير و موثري درترغيب دانش آموزان به مطالعه کتاب‌هاي غير درسي داشته باشد/ اگر قراراست فاصله‌اي که در سال‌هاي اخير بين کتابخواني و مردم ايجاد شده است رفع شود، نيازمند فرهنگ‌سازي است/ در بسياري از کشورهاي جهان عادت به مطالعه کتاب‌هاي غيردرسي، امري نهادينه به شمار مي‌رود،شايد به اين دليل که كتابخواني از دوران کودکي به افراد آموزش داده مي‌شود،در حالي که درايران متاسفانه چنين آموزش‌هايي وجود ندارد/ حتي افرادي که دراين مکان‌ها وظيفه پاسخگويي و راهنمايي دانش آموزان را به عهده دارند نيز به دليل نداشتن دانش و اطلاعات مورد نياز، نمي‌توانند در راهنمايي نسل جوان به سمت وسوي کتابخواني، نقش مهمي ايفا کنند/ خانواده‌ها و سيستم آموزش و پرورش در مدارس اجازه نمي‌دهند که به جز کتاب‌هاي درسي، كتاب‌هاي ديگر را مطالعه کنند/ وقتي انسان نسبت به مقوله‌اي شناخت نداشته باشد، نمي‌توان انتظارداشت که به سمت آن ترغيب شود/ ر سال‌هاي اخير همان درس‌ها هم از مدارس رخت بسته و عملا جاي خود را به کلاس‌هاي رياضي و فيزيک و شيمي داده است/ نوجواني که در طول سال‌هاي تحصيل خود کتاب‌هاي غيردرسي مثل رمان و داستان و شعر نخواند، نمي‌تواند در آينده به فردي موفق در جامعه تبديل شود/ امروز دانش‌آموزان تحت تاثير خانواده و نظام آموزشي فقط بايد به کنکور فکر کنند و اين که رشته‌اي بخوانند که مطابق ميل خانواده‌هايشان باشد،به اين اميد که بتوانند در جامعه از درآمد و شغل مطلوبي برخوردار شوند/ کتابخانه‌هاي مدارس در حال حاضر به مکان‌هايي مهجور و خاک گرفته تبديل شده‌اند که کسي سراغشان را نمي‌گيرد/ حتي ديده‌ام والدين به مدرسه رفته‌اند و نسبت به اين که چرا در برخي ساعات مدرسه،کتاب‌هاي غيردرسي تدريس شده است، شکايت هم کرده‌اند/ فرادي به عنوان کتابدار در کتابخانه‌هاي مدارس فعاليت مي‌کنند که خودشان اشراف و آشنايي کافي با ادبيات ايران و جهان ندارند و فقط از سر بيکاري و اين که شغلي داشته باشند، به کتابداري در مدرسه‌ها روي آورده‌اند/ برخي از مديران فرهنگي با حذف زنگ انشاء و بها ندادن به اين درس،اين مسئله را به اشتباه در ذهن نوجوانان جا انداخته‌اند که براي موفقيت فقط بايد بر روي کتاب‌هاي درسي متمرکز شد،چندان که امروز هم وغم تمامي دانش آموزان فائق آمدن بر غول کنکور و عبور از سد آن و راه يافتن به دانشگاه‌ها است، درحالي که همه مي‌دانيم فردي که فقط به اميد دکتر و مهندس شدن بر کتاب‌هاي درسي متمرکز مي‌شود و از ادبيات و شعر و داستان بي‌بهره مي‌ماند، نمي‌تواند در آينده فرد مفيدي براي جامعه‌اش باشد/ امروز کار به جايي رسيده است که تيراژ کتاب‌هايي که منتشر و در بازارهاي کتاب عرضه مي‌شوند به 500 و 200 نسخه كاهش يافته و همين مسئله آسيب زيادي بر پيکره نشر وارد کرده است/ ضرورت دارد کتابخواني را از کودکي آموزش دهيم

منتشرشده در دانش آموز

گروه گزارش - محمد شایگان/

در راستای تاسیس و تثبیت " تفکر انتقادی " و " گفت و گو " به عنوان دکترین صدای معلم تصمیم گرفته ایم تا هر هفته پرسش هایی را مطرح و از مخاطبان محترم نظرخواهی کنیم .

سعی می شود سوالات متناسب با مشکلات و انتقادات و نیازها و تقاضاهای جدی جامعه فرهنگی طراحی و سازمان دهی گردد .

البته فرهنگیان و معلمان گرامی نیز می توانند در این زمینه مشارکت داشته باشند .

و اکنون پرسش اول :

منتشرشده در گفت و شنود

سال قبل هم این رسوایی در آموزش و پرورش اتفاق افتاد اما نه مسببان آن معرفی شدند و نه تحرک و برنامه ای جامع در مسئولان برای پیش گیری از چنین مسائلی مشاهده شد/ تنها نکته قابل ذکر در این مورد ارتقای اسفندیار چهاربند از مدیر کل آموزش و پرورش تهران در زمان وزارت فانی به ریاست مرکز برنامه‌ریزی و منابع انسانی وزارت آموزش ‌و پرورش بود/ متاسفانه سایه آزمون ، امتحان و... چنان بر پیکر نحیف تعلیم و تربیت چنبره زده است گویی هدف اصلی و غایی در آموزش و پرورش کسب نمره و امتیاز است/ به علت سیاست های غلط نهادها و افراد مسئول و نیز سیطره نگاه اقتصادی و کاسب کارانه ی حاصل از این سیاست ها که به فربه شدن مافیای نهادهای تجاری – آموزشی انجامیده است آموزش و پرورش را از رسالت اصلی و ماموریت نهایی خود منحرف ساخته است/ دانش آموزان از دوران دبستان ناخواسته وارد یک " چرخه رقابت " منفی و نفس گیر می شوند و از اهداف اصلی که آماده کردن آنان برای زیستن و آموختن مهارت های زندگی و شهروندی است خبری نیست/ آیا برون سپاری این وظیفه که بخشی از کارکردهای اصلی آموزش است به نهادی که فارغ از " روح تعلیم و تربیت " است به بهتر شدن اوضاع خواهد انجامید/ جامعه ما همواره دوست دارند که همیشه صورت مساله را آن قدر پیچیده کند که اصلا نتواند آن را تعریف کند و یا راه حلی برای آن پیدا کند و یا آن که تصور می کند همیشه بهترین راه کوتاه ترین آن است/ در سال 86 قانون " حذف کنکور " به تصویب رسیده است/به نظر می رسد که قانون حذف کنکور مجددا و با توجه به شرایط کنونی باید  مورد بازبینی قرار گیرد / وقتی تقاضا برای خرید سوالات امتحانی جهت پر کردن تاثیر مثبت سوابق تحصیلی وجود دارد طبیعی است که برخی عوامل نیز با اهداف اقتصادی و سودجویانه اقدام به عرضه برای مرتفع کردن تقاضا نمایند/ نکته تاسف آور این است که حق الزحمه پرداختی برای این عوامل فقط 40 هزار تومان است و البته همین مقدار اندک نیز تحت عنوان " مطالبات معلمان " پس از مدت ها تاخیر پرداخت می شود/ بارها در صدای معلم و به طرق مختلف گفته ایم که آموزش های ضمن خدمت و یا حین خدمت معلمان کارآمد و متناسب با نیازهای آنان نیستند/ آیا تاکنون مسئولان وزارت آموزش و پرورش  حتی یک ساعت برای آن 120 هزار نفر در مورد برگزاری آزمون ها آموزش ضمن خدمت گذاشته اند/ یک سازمان زمانی می تواند کارکنان خود را مورد بازخواست و یا پرسش قرار دهد که به آن ها آموزش های لازم را داده باشد/ وقتی با مسئولان مطابق قانون برخورد شود بقیه هم حساب کار خود را می کنند/ آموزش و پرورش در اکثر موارد دیپلمه بیکار تربیت می کند و کار آموزش عالی نیز تربیت تحصیل کرده بیکار است/ کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز به جای ارائه چنین طرح های سطحی و بی بنیاد و فاقد تئوری باید به این موضوع بیندیشد که چه کار باید کرد تا در مرحله نخست بین این دستگاه هماهنگی تام وجود داشته باشد و نیز بین " صنعت " و " بازار کار " با فارغ التحصیلان آشتی و هماهنگی وجود داشته باشد ....

منتشرشده در یادداشت

آموزگار واقعی نه تنها معطوف به خویش و مشعوف از خویش نیست، بلکه توانِ خودانتقادی و به زیر سؤال‌بردن نگرش‌ها و روش‌های خود را دارد/ تربیت چیزی جز طغیان علیه مدّعیانِ تربیت و تربیت‌های دروغین نیست/ آموزگار واقعی تنها ما را فرامی‌خوانَد که از آن «خود» که حجاب خود گشته است دست‌برداریم؛ از خودی که نیستیم به درآییم و به خودی که باید باشیم درآییم/ ، آموزگار واقعی ما را از خود نمی‌سِتاند تا به سوی خویش بکشاند، بلکه ما را از «خودی کاذب» می‌رهانَد تا به «خود راستین» برسانَد/ آموزگار واقعی کسی نیست که بیشتر از شاگردانش می‌داند، بلکه کسی است که بیشتر از شاگردانش می‌تواند یاد بگیرد و بیاموزد/ هایدگر به ما می‌آموزد که استاد تنها یک شاگرد بهتر و جدّی‌تر است/ استاد بودن یعنی «همیشه آغازگر» بودن، «همیشه در راه» بودن، «همیشه شاگرد» بودن/ آموزگار واقعی کسی است که مدّعی دانایی نیست و مانند سقراط تنها «می‌داند که نمی‌داند»/ آموزگار واقعی، به تعبیر نیکولاس کوزانوس، فیلسوف و ریاضیدان آلمانی قرن پانزدهم، «جهالتِ عالمانه» دارد/ آموزگاران راستین هدیه‌ای جز افکندنِ تردید و پرسش، آفریدنِ راز و معمّا برای ما ندارند/ آنها به نوعی همۀ پاسخ‌ها را از ما می‌ستانند و مبدّل به پرسش می‌کنند، چنانکه راه‌حل‌های‌مان را منهدم می‌کنند و از آنها معمّاهای جدید خلق می‌کنند و این چنین ما را از طاعون جزمیت می‌رهانند...

منتشرشده در دیدگاه

اکنون نوبت خواندن کتاب‌هایی است که به زمان مناسب حواله داده بودیم. همچنین زمان نوشتن آنچه وعده کرده‌ بودیم بنویسیم/ برای خواندن، طرح‌های بزرگ نریزیم که نمی‌شود/ اینجا هم هدف‌های کوچک کارسازتر است. هر روز ۱۴۴۰ دقیقه دارد. فقط 10 دقیقه‌اش را برای نوشتن جدا کنیم....

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور