« نصب تندیس "منشور کوروش" در لس آنجلس آمریکا همزمان با جشن های دویست و چهل و یکمین سالگرد استقلال آمریکا، تندیس "منشور کوروش" بنیانگذار امپراتوری ایران در شهر لس آنجلس رونمایی شد. »
خبر فوق در این روزها نقل محافل کشورمان است و بسیاری از ایرانیان را با پرسش یا پرسش هایی جانسوز و تامل برانگیز مواجه کرده است . پرسش هایی همچون : آیا ایران دارای تاریخ هست یا خیر ؟ و اگر دارای تاریخ هست قدمت آن از چه زمان و دوره ای بوده است ؟ آیا می توان تاریخ یک کشور را به دلخواه و با فرمان و اراده ی عده ای قیچی کرد و بخشی از آن را به دور ریخت ؟ آیا کوروش ملقب به کوروش کبیر متعلق به تاریخ ایران می باشد یا خیر ؟ آیا فرزندان و دانش آموزان و نسل های پی در پی پسا انقلاب باید او را بشناسند یا خیر ؟ تکلیف ما با چند هزار سال تاریخ پیشا اسلام چیست ؟
این پرسش ها و ده ها پرسش دیگر در ذهن و ضمیر ایرانیان می چرخد و در جست و جوی پاسخ هایی قانع کننده و خردپسند و شایسته ی شعور و فهم خود می باشند .
به راستی وقتی یک ایرانی خبر نصب تندیس "منشور کوروش " را در شهر لس آنجلس آن هم در دویست و چهل و یکمین سالگرد استقلال آمریکا می شنود با خود چه می گوید و چه احساسی به او دست می دهد؟!
آیا او حق ندارد از خود بپرسد که چگونه است که" کوروش " سردار ، پادشاه ، و به تصریح مفسرین بزرگ قرآن و تورات در ایران و جهان ، پیامبر یا مصلح بزرگ بشر ، در کشور خود بیگانه است و جایگاهی ندارد؟
آیا باید چشم و فهم و عقل و حتی غریزه ی میهن دوستی خود را بسته و تعطیل کند تا از این پرسش ها خلاصی یابد ؟! تا چه زمان و چه تاریخی باید چنین پرسش هایی که ناشی از ذات و نیاز آدمی است را به تاخیر بیفکنیم و این گونه به خود القا کنیم که " گویی پرسشی وجود ندارد و نیازی هم به پاسخ نیست ....و یا اگر هم باشد همه ناچارند آن طور که ما می گوییم و می فهمیم بفهمند و بپذیرند ،یعنی همانند ما با نفی تاریخ و یا تخریب آن و یا مسکوت گذاشتن آن مشکل در [البته در ظاهر] حل کرده ایم ،اما در واقعیت تغییری ایجاد نشده جز خود فریبی ما .
در هرکاوش و قرائت از تاریخ ، قومی با برخورد گزینشی با تاریخ و حتی مثله کردن تاریخ و تحریف و جعل در تاریخ بخشی از تاریخ ( و به طور مشخص موضوع این نوشتار ،کوروش ) را انکار می کنند ، قومی دیگر او را شایسته ی تایید و تکریم نمی دانند ، و جماعتی دیگر او را حتی واجد خصایل و خصایصی نیک نمی دانند بلکه او را در ردیف تبهکاران و جنایتکاران تاریخ می نشانند .تحقیق و تفسیر و تاویل تاریخ موضوع این نوشتار نیست اما مورخین مورد وثوق اهل فضل و دانش تاریخ در سه واقعیت تاریخی از کوروش تردیدی ندارند و تقریبا می توان گفت که به یک اجماع دست یافته اند.
یکم اینکه او به عنوان یک شخص واقعیت تاریخی دارد.
دوم او بنیان گذار و موسس امپراتوری بزرگ هخامنشی است . و سوم اینکه او فرمان صدور منشور معروف به " منشور کوروش " را داده است و منشور یا استوانه کشف شده در بابل توسط باستان شناس آشوری یعنی هرمزد رسام متعلق به کوروش می باشد .
در جهانی که هژمونی و یا گفتمان حاکم بر آن حمله ،غارت ،جنگ ، تصرف سرزمین های جدید ، سلطه طلبی و انقیاد ملت ها و اقوام بوده است ، کوروش هخامنشی نیز بر حسب استعداد و حضور و بروز در دنیای آن روز ، اقدام به تشکیل حکومت (امپراتوری ) کرده است ، با رقیبان یا دشمنان جنگ هایی کرده است ، در این جنگ ها و حملات متقابل ، از دوطرف کشته ها و ویرانی ها هم بوده است اما به هر روی او مجزا و متفاوت از هم نوردان خود در آن دوران ، با هر دلیل و برهان و منطقی اقدام به صدور فرمانی کرده است که اینک صد ها سال پس از آن در گوشه ی دیگری از جهان مدرن و توسعه یافته امروز و در کشوری که داعیه ی ابرقدرتی جهان را دارد ( و اتفاقا با ما نیز در یک جنگ سرد و رابطه ای خصمانه قرار دارند ) ، تندیس آن فرمان یا منشور را می سازند و بهترین شکل ممکن در معرض تماشای مردمان قرار می دهند .
این فرمان در بیش از دو هزار و پانصد سال پیش آن چنان شایستگی ها داشته و دارد که بزرگترین کشور دموکراسی در مغرب زمین را تشویق به ساخت تندیسی از آن ساخته است .
نسل حاضر و دانش آموزان ما فرهنگیان حق دارند تا از ما پرسش کنند که چرا در سرزمین و در خانه ی کوروش نه نامی و نه یادبودی ،نه کوچه ای یا بیغوله ای ،نه مدرسه یا دانشگاهی ،نه خیابان یا یادمانی به نام او وجود ندارد!! و اسم و رسم او در این سرزمین غایب است !
انسان به تعریف انسان شناسان و مورخین منحصرا تنها در مشخصات شناسنامه ای خلاصه نمی شود بلکه تمامیت تاریخ سرزمینش در او تجلی و بروز و ظهور دارد . تاریخ هم بر خاطر خطیر ما دوخته نشده است و نخواهد شد ، بلکه با همه ی شیرینی و تلخی هایش ، فراز و فرودهایش ، عزت و ذلت هایش متعلق به ماست و هیچ مرجعی مجوز دخل و تصرف و دستبرد به تاریخ را به ما نداده است .
از سوی دیگر تربیت نسل امروزی که بتواند یک عنصر مستقل ، آگاه ، موثر و مسئول و متعهد به حقوق خود و دیگران باشد نیازمند شفافیت و صداقت و اعتماد به او است .
دانش آموز ، دانشجو و متعلمی که آشکارا تماشاگر غارت یا دستبرد یا تحریف و تخریب واقعیت های تاریخی و سرزمینی خود می باشد ، چگونه می تواند تکیه گاهی برای خود بیابد و به تصمیم گیران حکومت خود اعتماد کند و مفهوم تعهد و مسئولیت و قانونمندی و شفافیت را درک و هضم کند؟!
از چنین دانش آموخته ی پریشان احوالی نمی توان انتظار همراهی با آموزه های توسعه گرا داشت ، چرا که او نه به تاریخ و گذشته ی خود اعتماد دارد و نه به تصمیم گیرانی که فرمان حذف و تحریف داده اند .
تعهد ملی و میهنی به فرهنگ ، آیین ، تاریخ و سرزمین ، هنگامی در دل جوانان شکوفا و به برگ و بار می نشیند که آنان احساس فریب ، تحقیر ، و ابزارانگاری نداشته باشند و خویش را بازیگر و صاحب تشخیص و خرد بدانند .
احساس خلا و عدم تعلق به سرزمینی با شناسنامه ی قابل استناد که مورد خدشه واقع شده و تلاش دائمی در زدودن و یا نفی پاره ای از آن هویت در جریان است ، پیامدهای دیگری چون فرار یا مهاجرت مغزها و نخبگان را تشدید کرده و غرور ملی آنان را بی اعتبار می سازد.
حذف کوروش از نام ها و یادها و کوی و برزن این سرزمین ، حذف یک نام نیست بلکه حذف پاره ای از روان قومی و موجودیت و وجود تاریخی انسان ایرانی می باشد . در عصر گفتمان جهانی سازمان های بین المللی مبنی بر تکریم و ترویج فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها ، قوم و قومیت ها ، عقاید و باورها ، این حق ذاتی ، قانونی ،شرعی و عرفی ایرانی است که هویت او به رسمیت شناخته شود و شعور او به سخره و بازی گرفته نشود .
یکی از گسل ها یا شکاف های تهدید کننده جامعه ی ایرانی و همبستگی ملی ایرانیان شکاف ،ملیت - مذهب است که از سوی متعصبین و جزمیت گرایان ( مذهبی یا ملی ) تشدید شده و می تواند چالش های فرهنگی ،سیاسی و حتی امنیتی ایجاد کند .
اگر می خواهیم دانش آموزان و دانشجویان خود را ، شهروندانی مسئول و متعهد به منافع ملی و حقوق همگانی تربیت کنیم باید موجودیت او را به رسمیت بشناسیم و رسمیت یافتن او در گرو به رسمیت شناختن هویت او ( تاریخ ، فرهنگ ، باورها ،سنت ها ، و تجربیات قومی ،ملی و اعتقادی او ) بدون هرگونه تحریف یا دستبرد به آن می باشد .
در عین حال باید متذکر شد به رسمیت شناختن موجودیت یک انسان به معنای عدم نقد و پالایش و پیرایش و ویرایش معایب و نواقص و قصورات او در طول تاریخ گذشته و حال نیست .
هنگامی که ما از سوی دیگری ، شناسایی شدیم و حق برخورداری از داشته های خود را مطابق آنچه که در واقعیت ظهور و بروز داشته است به دست آوردیم ، آنگاه می توانیم به حک و اصلاح خود نیز بپردازیم .
هنگامی خود انتقادی و خود ترمیمی و خود اصلاح گری بروز می یابد که موجودیت یک تن یا یک قوم را به رسمیت شناخته باشیم .
توسعه ی پایدار و ملی در ایران به آموزش و تربیت شهروندان مسئول وابستگی تام و تمام دارد و شهروندان مسئول با رسمیت وجودی و هویتی خود هست که قابل شناسایی می شوند ، و در همین جاست که تاریخ با همه ی زشتی و زمختی و یا حلاوت و شیرینی به کمک ما می آید و درست در همین صفحه و صحنه ی بازیگران تاریخ است که شما نمی توانید بازیگر تاریخ سازی چون کوروش را از تاریخ یک سرزمین و روان قومی آنان اخراج کنید . دانش آموزان و دانشجویان این دیار در انتظار گشودن درب های شفافیت و صداقت و حرمت به روی خود می باشند .
در جهان پر از پریشانی و آشوب و تهدید و ابر بحران های زیست محیطی ، اشتغال ، خشکسالی و تنش آبی ، فقر و مواد مخدر ، جوانان را سرگشته ، توام با شخصیت متعارض و دوگانه و در تعلیق رها نسازیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان