صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شعر معلم در مورد سفره خالی فقیری نگاه نان شبش جلوه ای از قرص ماه

بر تو سخن کرد اثر ماندنی
جلوه جهان مرد هنر دیدنی
بین ملل طبع هنر را بیان
شرح دهی جلوه جهان خود عیان
ای هنر آرای نهانی به زر
بین ملل خلق جهانی تو سر
زنده کنی نام نکو جاودان
نام نکو زنده بدان هر زمان
ای که به دانش بکنی زنده جان
زنده خرد ورز جهان جاودان
دور ز نفسی که شیاطین دلا
دور ز هر حاسد طغیان گرا
بخشش و احسان و کرم را نگاه
صبر کنی پیشه به دور از گناه
خار گلی را بنگر در مکان
حافظ گل گشته محافظ همان
خصم درون پاک کنی مهر سا
قلب پر از کینه ز خبثی جدا
رشک حسد دور به دور از هوا
دور ز غم غصه سعادت تو را
لرزه بر اندام چو افتد دلا
یاد کنی دید رخت کم بها
وهم و خیالی است خیالات ما
مغز تحمل بکند ماجرا
طالب فیضی که فیوضات را
بین بشر پخش کنی ای رها
ما به تو مشتاق تو راضی به ما
دور ز ادبار خدا را ثنا
ای که به دور از حسدی مهربان
ما به تو مشتاق به تقوا عیان
طالب مایی تو چه خواهی ز ما
بیش و کمی نیست حبیبی دلا
از تو طلب هر چه ستانی ز ما
ای به هنر دانش خود ایستا
رونق بازار طبیعت سرا
بسته نه دربش هنر آرای ما
ما که پذیرای تقاضا شدیم
پند دلی گوش کنیم ای رحیم
ای به هنر زنده کنی علم را
دور ز حاسد ز حسد ورزها
چشمه خورشید نهان دل عیان
ای که به دانش هنر آرای جان
نیمه شبی یاد کنی ای رها
پرتو ماهی شب مهتاب را
کلبه گیتی سیه را نگاه
گرم شرار آه زمین صبحگاه
خانه حقیران بنگر بی سرور
در غم و شادی نگرانی وفور
سفره خالی فقیری نگاه
نان شبش جلوه ای از قرص ماه
وصف توان کرد چسان ای رها
ریخته بامی در پوسیده را
دود سیه سقف گلین کلبه را
کرده دلا رنگ سیاهی نما
رویتی از تار تن عنکبوت
نقش نما بسته به کنجی سکوت
تیره بنا همچو بنا گور و غار
گور بنا لانه ی موران شمار


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

آیا تاکنون نشستی جدی و به دور از کلیشه اداری و اجرایی معمول برگزار شده است که مشخص شود جایگاه روابط عمومی در آموزش و پرورش کجاست/ وزارت آموزش و پرورش در جمع 36 سرآمد روابط عمومی های کشور هم حضور نداشت/ در دهمین جشنواره انتشارات روابط عمومی که با حضور بیش از ۱۴۰ روابط عمومی سازمان‌ها و نهادهای مختلف بخش خصوصی و دولتی برگزار شد، روابط عمومی بانک توسعه تعاون در سه بخش حائز رتبه برتر شد و لوح تقدیر و تندیس دریافت کرد و باز هم خبری از آموزش و پرورش نبود/ پرسش این است که در آيين نكوداشت مديران روابط عمومي وزارت آموزش وپرورش 4 دهه پس از پيروزي انقلاب اسلامي دقیقا از چه چیزی تقدیر و تشکر به عمل آمده است/ آیا روابط عمومی در کارکرد درون سازمانی موفق و موثر عمل کرده است که اکنون صحبت از ماموریت های فرابخشی آن می شود/ متاسفانه " روابط عمومی " وزارت آموزش و پرورش نیز اکثرا نقش یک " تبلیغاتچی و یا بوقچی " را ایفا کرده اند و نتوانسته اند پل ارتباطی موثری برای تعریف و تبیین یک " ارتباط اثربخش " در سازمان باشند/ وزارت آموزش و پرورش تاکنون یک مدیر روابط عمومی به معنای درست ، کامل و علمی نداشته است/ شهادت می دهم که اساسا و اکثرا مدیرانی که در آموزش و پرورش مشغول به کار هستند نیازی به پاسخ گویی در خود نمی بینند و یا  احساس نمی کنند/ محتمل ترین فرضیه این است که از آن ها خواسته نمی شود/ زمانی که وزیر آموزش و پرورش خود  فاقد " اقتدار سازمانی " باشد و وزارتخانه به مجمع الجزایر پراکنده و متضاد و متعارض تبدیل شوند طبیعی است که هر کسی ساز خود را خواهد زد و البته در این مجموعه " غیرپاسخ گویی " یک ارزش و فرهنگ سازمانی خواهد بود/ علی رغم آن که مواد 19 ، 20 ، 21 ، 22 ، 23 و 24 از بخش  ث " منشور حقوق شهروندی " که با عنوان  " حق اداره شایسته و حسن تدبیر " در « منشور حقوق شهروندی » آمده است بهترین معرف و راهنما برای عملکرد مدیران حداقل در حوزه آموزش و پرورش است اما گویا این منشور نیز بیشتر جنبه نمایشی و یا فرمایشی پیدا کرده است/ دستگاه و یا  قوه ای که نمی تواند مدیران زیرمجموعه اش را وادار به تمکین در مورد اجرای مواد " منشور حقوق شهروندی " نماید چگونه از سایر قوه ها انتظار دارد که به مفاد آن عمل نمایند/ بی محلی کردن و نادیده گرفتن انتقادات در نهایت نتیجه ای جز رادیکال کردن فضا و ایجاد فضای خشونت و پرخاشگری را نخواهد داشت و البته این موضوعی خطرناک است و نباید اجازه داد تا با بی اعتنایی مسئولان ، جامعه به " نقطه جوش " برسد/ اگر قرار بر " اعتماد سازی " و ترمیم و کاهش فاصله میان " صف " و " ستاد " در آموزش و پرورش است باید تعارفات را کنار بگذاریم/ این که در نشست آیین نکوداشت فقط تربیون " باشگاه خبرنگاران جوان " در برابر وزیر آموزش و پرورش خودنمایی می کند و از رسانه های مستقل و پرسشگر خبری نیست ؛ علامت مثبت و مهم تر از آن " امید بخشی " بیرون نمی آید/ در وزارتخانه ای که " خدمات آموزشی " برون سپاری می شود چرا نباید  قابل تعمیم  در مورد امور اداری باشد/ ناکارآمدی سیستم و نارضایتی بدنه و شکاف عمیق بین اداری و ستادی محصول عملکرد همین مدیران قبلی است/ اگر قرار است " جوان گرایی " تجربه ای موفق در دولت دوم تدبیر و امید باشد و منجر به پیامدهای ناخواسته آتی نگردد نخستین ، مهم ترین و زیربنایی ترین اقدام همانا نهادینه کردن فرهنگ پاسخ گویی در وزارت آموزش و پرورش است....

منتشرشده در یادداشت

نتیجه ی هر پنج خانواده ذکر شده ، عمدتا گستاخی ، پررویی برای فرزندان است. فرزندانی که دانش آموزان مدارس چندگانه آموزش و پرورش ما را تشکیل می دهند. غالب این دانش آموزان با خلاء شدید عاطفی به معلمان سپرده می شوند/ ما معلمین وارثان فرزندانی هستیم که همه ی آنها در خط تِلمیذی مکتب خانه ها نیستند و زمان برای آنان تحولات وحشتناکی را به ارمغان آورده است/ و بی توجهی یا کم توجهی ما معلمین نسبت به آنان یعنی قربانی کردن درصدی از جمعیت آینده ساز کشور ، یعنی طرد و ترک تحصیل آنان/ اولین وظیفه معلمین، نفوذ بر روح و روان دانش آموزان است و نباید برای دانش آموز دوره متوسطه و گاه حتی ابتدایی ، اقدام به موعظه و تأدیب یا پرخاش نمایند، و گرنه مقاومت و پررویی او بیشتر می گردد/ هرگز به دانش آموز خود نگویید تنبل . چون اولا این شمایید که توانایی یاد دادن را ندارید در حالی که همه، توانایی یادگیری دارند و فقط شدّت و حدّت آن متفاوت است/ هیچ گاه برچسب هیچ صفت منفی را بر پیشانی هیچ دانش آموزی نزنید که خود شما ضرر می کنید

منتشرشده در دانش آموز

شعر معلم در مورد زاهد برو که حال جدل بحث نیست هان همت قوی بکن که عملکرد خوی توست

والی بیا که جام دلم عکس روی توست
این پنج روز عمر بقا در سبوی توست
بنگر به قلب آینه ام جام باده ای
یکسان به جلوه با هم و خواهان کوی توست
در پرده رازهای درونی نهفته اند
راز درون خویش بدانی به سوی توست
زاهد برو که حال جدل بحث نیست هان
همت قوی بکن که عملکرد خوی توست
دامی نهفته اند به هر دانه صیدها
برچین دام را که اسارت به موی توست
ساقی که پر کنی قدحم تا که جرعه ای
نوشی کنم که عرض ولی آبروی توست
در بین گل رخان قدمی نه که کائنات
مشتاق دیدنت همه جا گفتگوی توست
عمری شتاب رفت به پیری رسیده ام
حالا که رفته ای ز برم عطر بوی توست
دارالسلام روضه رضوان بهشت را
آدم نموده ترک جهان جستجوی توست
والی به کوش گوشه نشینان دهر را
هان کن تفقدی که دعا در گلوی توست
بر پیر خرقه پوش رسانی پیام ما
این تجربت بقای جهان عکس روی توست


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

در کنار مشکلات مختلف تحول در ساختار و محتوای کتب درسی یکی از علل مهم مشکلات آموزشی کشور است. بی ثباتی در نظام آموزشی را می توان و باید متوقف نمود/ کیفیت نامطلوب نظام آموزش رسمی ‌کشور نکته ای است که بسیاری بر آن اتفاق نظر دارند/ دو عامل همزمان موجب کمبود معلمان پیش دانشگاهی شد. از یک طرف در کلانشهرها تنها معلمانی  می‌تواسنتند در مدارس پیش دانشگاهی تدریس کنند که یا بسیار شناخته شده (در سطح کنکور) بودند یا دارای ارتباط اداری با مدیران بودند. مدیران‌ این مدارس نیز عموما کارمندانی بودند که از ارتباطات قوی در اداره آموزش و پرورش بهره مند بودند/ از دیگر معایب نظام جدید (1370-1385) بر هم زدن پیوستگی دوره دبیرستان  و از بین رفتن کارکردهای اجتماعی نهاد مدرسه بود/ پس از یک دهه مشکلات نظام جدید آشکار شد. اعطای مدرک دیپلم به دانش آموزانی که 11 سال درس خوانده بودند با استانداردهای جهانی کاملا مغایر بود/ بر اساس مصوبه دولت در سال 90 ثبت نام دانش آموز دبیرستانی در مدارس هیات امنایی 500 هزار تومان و پیش دانشگاهی 2 و نیم میلیون تومان بود اما مدیر 7 میلیون از دانش آموز پیش برای هزینه های فوق برنامه دریافت می کرد/ دبیرستانهای دولتی برای کسب مجوز پیش دانشگاهی از اداره آموزش و پرورش منطقه خود به رقابتی شدید پرداخته بودند.هدف فقط کسب درآمدبود. گزارشات بسیاری از تخلفات مالی مدیران در این دوران ثبت شده است/ نظام آموزشی 3.3.6 احراز شد. طراحان این تغییر احتمالا از خود سوال نکردند چرا در سال 1345 دوره ابتدایی از شش سال به پنج سال تغییر یافته بود و مسئولان وقت چرا آن نظام را تغییر دادند/ دانش آموزان پایه ششم پا به سن بلوغ می‌گذاشتند و با بچه های کلاس اولی در یک مدرسه بودند/ آزار و اذیت کودکان پایه او ل و دوم به ادارات آموزش و پرورش منعکس شد/ انتقال دبیران میان پایه اول و دوم موجی از مشکلات را برای معلمان و مدیران و ادارات به وجود آورد. متوسطه دوم با مازاد و متوسطه اول با  کمبود نیرو مواجه شد. معلمان دبیرستان به هیچ وجه تمایل نداشتند وارد مدارس راهنمایی شوند. مسئولین متوسطه به دنبال راهکاری بودند.لذا طرح معلمان ناکارآمد را دادند.فرمهای غیر اصولی  را طراحی کردند و به ارزیابی ناجوانمردانه معلمان پرداختند. شرط اصلی حب و بغض مدیران بود/ در این تغییرات مدارس غیر انتفاعی که از ثبات بیشتری برخوردار بودند حسابی سود بردند.خانواده ها از آشفتگی مدارس کلافه شده بودند.هزینه های مالی و غیر مالی نظام 6-3-3بر پیکره نظام آموزش و پرورش آن چنان عظیم است که تا سالیان آتی هنوز  ادامه خواهد داشت/ پیشنهاد مشخص‌ این است که مجلس شورای اسلامی‌ تغییر در نظام آموزش و پرورش را برای دو دهه و تغییر در محتوای کتب را برای یک دهه ممنوع نماید و بازنگری در ساختار را هر بیست سال یکبار و تغییر در محتوای کتب آموزشی را هر ده سال یکبار مجاز اعلام نماید/ هرچند نظام آموزشی از سال 1345 تا کنون تنها در سه دوره 1371 و1385و1391  دگرگون شد، اما کتب درسی بدون اغراق هرساله دستخوش تغییرات محتوایی گردید/ جملات کتاب و اشکال آن برای معلم و دانش آموز مثل امر مقدس هستند باید آن را مسلم بدانند و تنها آن را تفسیر کنند/ بودجه وزارت آموزش و پرورش 28 هزار میلیارد تومان است. اگر همان رقم رسمی هزینه چاپ کتاب‌های درسی را یکهزار میلیارد تومان در نظر بگیرید،  سه درصد هزینه آموزش و پرورش صرف چاپ کتب جدید می شود.هزینه ای غیر ضروری که کمترین هزینه واقعی آن چاپ کتاب است/ هزینه نابودی محیط زیست از دیگر خسارتهای این پدیده است/ متاسفانه برآوردی از گردش اقتصادی این گونه فعالیتها نداریم اما اگر با هزینه هزار میلیارد تومانی چاپ کتاب را شاخصی از حجم گردش مالی در نظر بگیریم احتمالا به رقمی بیش از ده هزار میلیارد تومان خواهیم رسید. این حجم بدون تردید گروههای بزرگ سودجو را ایجاد کرده است. این گروه بزرگ منافع زیادی  در تغییر کتب درسی دارند .احتمالا این گروه پیشنهادات زیادی برای اصلاح سالانه کتب درسی می دهند و برای پیشبرد آن لابی کرده و بر مسئولین آشکار و پنهان فشار می آورد

منتشرشده در پژوهش

شعر معلم در مورد تقوای دلی چنان نمایان  تا بنگرمش چو ماه تابان

همام که بود مرد زاهد
گفتا که علی بگو ز عابد
تقوای دلی چنان نمایان
تا بنگرمش چو ماه تابان
در پاسخ او درنگ بنمود
گفتا که بترس کوش در جود
قانع نشدش به اسم سوگند
اصرار نموده کرد پابند
گفتا که خدا ستایش از اوست
اویی که ستود جمله دوست
حالی که نیاز و ناز او بود
فرمان نزول حی موجود
بر بنده چنان دهد کرم را
روزی مقدر حرم را
مؤمن که فضیلت جهان است
گفتار صواب شان عیان است
رفتار نشان خُلق مؤمن
افتاده میان خلق مؤمن
چشمی که حرام کرده الله
گوشی که حرام کرده الله
پوشید قلوب را ز ناپاک
داده خط سیر تا به افلاک
در سختی دل چنان بکوشند
گویی که دل از درون بگویند
آسایش حق در درون است
هر بنده خاک رهنمون است
در کالبدی که روح ماند
یک چشم کفاف اوج راند
از شوق رسیدنم به افلاک
پاتک زنم این زمین ناپاک
خرد است به دیده این جهانی
چونان که بهشت در نهانی
در خلوت شب گرفته دل را
ایمن ز خود سرشته دل را
تن ها به نزار و آرزو کم
جان و تن پارسا و ماتم
دنیا به تمام خواسته کم
مؤمن نفریفت هیچ در دم
هنگامه شب به پا و قرآن
جز جز تأمل و غزل خوان
اندوه به خواندنش نمایان
درمان تمام درد جویان
با خواندن آیه ای به تشویش
با آیه دیگری رجا بیش
جان بر طبق خلاص دارند
گویی نگران ز جسم نالند
با گوش دل حزین بیدار
پشت کرده خمیده در شب تار
در سجده نهاده دل به افلاک
تا باز کند گره ز مهتاب
در روز به زهد و علم و دیندار
دانا و نکو و خویشتندار
بیمار صفت به جسم لاغر
بیمار نیند عشق ساغر
چون تیر تراش کرده نزار
آشفته خرد گرفته و زار
کاری است بزرگ موجب غم
از کرده خویش بیم و ملهم
در باره او اگر بگویند
حسنی که در اوست خود بگریند
گویند ز دیگران شناسیم
بهتر خود و جمله دوست خوانیم
ای بار خدا مگیر از کام
بخشای به مای بهتر از نام
هشیار چو نرم خوی و بیدار
برجا و حریص و دانش یار
در عبد فروتن و نکو حال
در سختی راه او سبک بال
فارغ ز جهان و شاد در راه
دور از طمع و حریص بی راه
ترسنده ز بندگی مخلص
شب روز کند گرفته خلص
گفتار سعید خود به کردار
آمیزه کند به علم دادار
آمال کمش نگاه داراد
از لغزش لرزش خداداد
آرام دل و سبک جان او
خوراک کم و نگاهبان او
او خورده غضب به صبر حاجت
از دست دلش امین و راحت
در جمع خموش و دل به تسبیح
در سجده عبادتی چو مسیح
با دوست گرفته صحبت قند
از گفتن زشت دور و پر خند
کار نکویش به آشکارا
هنگام مصایب او سرا پا
در فکر قوی و تیز و چابک
در زهد سلیم و پیر سالک
در خنده چنان زنند لبخند
از خنده شکر کنند یا قند
در راه رضا به رنج و زحمت
از دوست برند گوی رحمت
بی میل شوند بر جهانی
با فقر زنند طبل شادی
همام که مو به مو شنیدش
بیهوش به خاک جان بدادش
گفتا بخدا که ترسم این بود
اصرار نموده برد خود سود
پندی که بود رسا و دل جذب
با خود بردش به خاک دلچسب
پرسید کسی امیر کونین
با تو نکند اثر چونین
فرمود که وای بر تو بادا
این فکر تو را کشد فردا
با وسوسه گفتی این سخن را
دانسته خطا کنی جبین را
با خاک بمال تا شود صاف
حق جلوه کند ببینی اوصاف


ارسال نامه برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
سه شنبه, 21 شهریور 1396 12:03

ای مفسر آیه ها مهدی زمان

شعر معلم در موردای مفسر آیه ها مهدی زمان

ای مفسر آیه ها مهدی زمان
روزگاری می رسد تحت امر او
یک حکومت در جهانی ای نکو
ای عقاب آسای پنهان روزگار
کی برون آیی عدالت برقرار
بال هایت پهن در اوج آسمان
تحت فرمان امر یزدان در جهان
اذن بیرون ذوالفقارت از نیام
آشکارا بین هستی ای بنام
ای که حجت آخرینی در جهان
حکم را اجرا کنی ای مهربان
ای مفسر آیه ها مهدی زمان
آخرین والی هدایت مردمان
مانده از بس مردمان در انتظار
ناگهانی چون قیامت آشکار
آن که ایمانی یقین چشم انتظار
یاوری از یاوران مهدی شمار
حال بینم روزگاری آشکار
مرد روحانی به دستش ذوالفقار
پرچمی اسلام هان در اهتزاز
در مسیری باد همسو هم طراز
راستان از نادرستانی جدا
بین حق باطل جدایی ماجرا
لطف یزدان مردمانی را نصیب
هر یک از یاران مهدی خود حبیب
با وفایان در تمامی روزگار
منتظر مهدی که قائم افتخار
ای نشان از کردگاری مهربان
ای عدالت گستر ای محبوب جان
بنگری یک لحظه اذنی از خدا
بس درفشی در جهان خواهان ها
ای دلاور مرد تاریخی بیا
قد علم کن حق از باطل جدا
نیک می دانی در این مدت زمان
بس حکومت ها که رفت آمد همان
یادی از مولا علی شد در زمان
منتظر مولا به حدی می توان
عدل را بینی عیان در پیش رو
منتظر مانی به اذنش ای نکو
تا نه رخصت منتظر مولای ما
در میان مردم چو خورشیدی خفا
ماجراها بس وقایع روزگار
در گذر تاریخ دیدی ای نگار
صبر کردی رخصتی از کردگار
همچو هر یک اولیا صبر آشکار
ای عدالت گستر ای هستی حیات
ای هدایتگر تمامی کائنات
ای ظفرمند ای دلاور روزگار
خلق عالم را هدایت رستگار
این چنین عزمی که صالح در جهان
بین امت ملتی صلحی همان
رودها جاری طبیعت سبزه زار
چون بهشتی خوبرویان در مدار
وصف تا کی با زبان رویت بیان
از میان خلق آشکارا ناگهان
وعده توحیدی که او صاحب زمان
امتی واحد حکومت یک همان
حکم فرما صلح در واحد جهان
رهبری واحد جهان صاحب زمان
خاکیان تحت امر پرچمدار دین
آخرین والی به ید قرآن مبین
حکم قرآنی به ید صاحب زمان
خاکیان فانی فنا در راه آن
بس سخن ها از عدالت گفتنی
بین حق باطل جدایی دیدنی
چون که رویت در تعجب مردمان
این چنین شخصی که او صاحب زمان
پیش از این ما دیده بودیم او دلا
حال چون رویت به حیرت بین ما
تحت فرمانیم ما امری علی
تا نهایت جان رکابت ای ولی
در قیامی شهر و کشور هر مکان
بین مستضعف ابر قدرت همان
بس خطا کاران مستکبر جهان
بر ضعیفان ظلم ها کردند هان
مختلف احزاب در آخر زمان
حزب خالق بهترین حزبی بدان
بین مردم اکثریت حزب ها
اختلاف انداختندشان در بلا
کاذبان قدرت که پوشالی حیات
در میان جیفه دنیا غرق مات
گاه گاهی می رسد آوا به گوش
افتخاری شادمانی جام نوش
با تمایل انحرافی عاقلا
هر کجا مردم فریبی لحظه ها
هر کسی را بار دانش با عمل
در سعادت زندگانی با امل
سنجشی در عدل عرفانی دلا
تا به حدی سیر آخر سر خدا
آن چنان مجذوب سازد ربنا
بین بد خوبی بدی از خود رها
نور خورشیدی ببینی در سما
آسمانی را مزین عاقلا
از نجومش گیر سیارات را
هر چه را بینی و یا مخفی دلا
در نظامی به تمامی کائنات
تحت فرمان الهی در حیات
کل هستی را مداری در نظام
در مسیر خود به گردش والسلام
جسم خود را فرض کن در حد نظام
مختلف عنصر چه مخفی یا بنام
خالقت را یاد از خاکی حیات
کائناتی را حیاتی رو ممات
بهترین خاکی مزین گوهرش
جامه تقوایی که پوشد در برش
عادلان گیتی ولایت خواستار
منتظر مهدی به عشقش بیقرار
کی بیاید دادگر ای دادرس
داد ما را بشنود فریاد رس
تکه نانی را گدایی مردمان
رنج دیرین را تحمل این کسان
اکثریت نان شب را احتیاج
دخل و خرجی نابرابر هاج واج
دستمزدش کم ولی کارش زیاد
مردمانش در اسارت تند باد
چون یخی افسرده در گرمی حیات
مردگانی فرض کن جانب ممات
عده ای کم در تجمل زندگی
منحرف دوران به ثروت بندگی
با چنان برنامه هایی در جهان
ثروتی انبار دور از دیگران
نرخ بانگی را ربایی کن تو فرض
راه شرعی را به خود مختص که قرض
این چنین برنامه هایی سود ده
با دلاری سکه بازاری گله
تلخ تر از این تورم بی علاج
چکشی بردار تا کوبی ملاج
عصر را صاحب زمانی کاردان
همچو یوسف پور یعقوبی جوان
آن که غالب نفس دور از جیفه ها
طرح دارد به گزین اندیشه ها
در کجا غایب بیاید آشکار
تا عدالت اجتماعی برقرار


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

شعر معلم در مورد مهر رعیت به دلت بار کن صدق و صفا را بگزین کار کن

نامه حضرت چو فرستاده شد
حارث فرزند چنین خوانده شد
عهد کنم با تو یکی در زمان
گوش بکن کار ببند هر زمان
حاکم مصر گشتی و دادی کنی
بیت ملل حافظ و یاری کنی
جنگ کنی (با )دشمن دین خدا
نظم دهی عقل تو از شک جدا
امر دهم واهمه کن از خدا
طاعت حق کن نپسند ماسوا
پیروی از وحی بکن در کتاب
سنت و واجب به عمل را بیاب
بخت تو در سایه رحمت بود
یاری حق در تو محبت بود
دست و زبان و دل هر آدمی
در گرو عقل شود عالمی
هر که خدا را بکند یاوری
در بر معشوق کند داوری
نفس خود از جمله آمال ها
باز بدار کم بزن اقوال ها
وارد آن شهر شوی مانده اند
گاه به ظلم گاه به عدل خوانده اند
مردم آن شهر نظرها کنند
فعل تو در نامه خبرها کنند
چون نظر افتدت به حکمت سرا
می نگری عامل دولت سرا
پس تو به ایمان نکوکار باش
نام نکویت ببرند یار باش
توشه نیکت به عمل بار کن
نفس پلیدت ز نظر خوار کن
بخل بورز شیطنت از نفس کن
حبل قوی ساز و ز نفس رو بکن
بخل به نفس داد عدالت کشد
هم رای نفس دام ضلالت کشد
مهر رعیت به دلت بار کن
صدق و صفا را بگزین کار کن
با همگان مهر بورز همچو مهر
حامی امت تو شوی در سپهر
همچو هیولای شکاری مباش
حامی اوباش مشو خود بباش
دان که رعیت دو گروهند یک
دین برادر که به خلقت شریک
در خطراتش منگر عقل بند
در گذر از وزر نباشد گزند
گر تو چنین کار کنی حق نیز
بر تو ببخشند سخن های تیز
برتر آنی تو ببخشی رواست
آن که به تو والی و برتر اولاست
از تو چنین خواست عدالت کنی
جلوه کنی داد و وکالت کنی
با خود اسلام ستیزی مکن
کار ببند عقل و دلیری مکن
موقع عفو هیچ پشیمان مشو
در غم محکوم تو شادان مشو
در خطر خشم خودت را رهان
در خط معشوق هوا را پران
هیچ مگو امر چنین داده اند
عفو به آیین و جبین داده اند
سخت دلی شیوه سیاهی کند
سنت و دین هر دو تباهی کند
موجب نابودی نعمت شود
قرب بلا آفت عصمت شود
حامی قدرت تو شدی عزم کن
قدرت تعلیم عمل جزم کن
در تو اگر نخوت دل شد پدید
حمد خود از یاد بری ای فقید
حق خدا را به نظر یاد آر
حرص و طمع را ز خودت باز دار
عقل فرو رفته به جای آوردت
سرکشی و عجب بیندازدت
از در تزویر و بزرگی بترس
این بکنی فخر فروشی بترس
گر چه بدانی بشوی خوار و زار
دست از این عجب و پلیدی بدار
داد خدا مردم و خویشی بده
هر چه بدادی به رعی خویش ده
گر نکنی عدل میان بشر
همچو کسی باشی و گردی به شر
آن که به مردم نکند خدمتی
دشمن خالق بشود دولتی
گر چه بدانی که خدا در کمین
عقل ببند تا نشوی جور و کین
نعمت حق با تو وفادار بود
دولت بخت با تو مدد کار بود
در پی آن کار شو در عدل باش
راضی و خشنود شود حق و ناس
خشم به خویشان رضای همه
مهر به خویشان جفای همه
موقع پر رونقی روزگار
بار رعیت کم از این خویش کار
موقع اندوه رعیت به کار
یاری خویشان کم از پیشکار
موقع در خواست فزون تر برند
موقع بخشش کم از یک دهند
در پی سختی زمان استوار
حامی ملت بشوند بردبار
عامه مردم به بسیجی شوند
ظلم و ستم را ز درون بشکنند
لازم که میل به آن کس کنی
عدل به خوبان و کسان بس کنی
از رعی آن دور بکن از خودت
مایه عیب است و ریا و ردأئت
دشمن او باش که جوید بدی
رحم بکن بر بدی و ناکسی
گر تو ولی گشتی و عیب پوش باش
بین بشر خط بده الگو بباش
راز بشر پاس و مکن هیچ فاش
حکم به داور بده خودگو مباش
تا که توانی سخن از زشت پوش
تا که خداوند کند بر تو گوش
کینه مردم به دلت باز کن
عجب و تکبر به درک ناز کن
رشته هر بغض به عقل پاره کن
تا بشوی صاف به فکر چاره کن
آن چه بگویند نشد آشکار
با عجله گفته کس را میار
طیره عقل است ببینی صور
عمق سخن فهم بچینی درر
تا که از این داوری آیی برون
شاد شوی عدل کنی از درون
موقع شورا ز بخیلان بترس
گر نه بترسی ز نکویان بترس
چون که تو در کار شوی سست و منگ
با رای ترسو و بخیل و ملنگ
بدتر یاران تو آن کس بود
قبل تو سردار بدان کس بود
لازم که بر تو نصیحت کنم
چند کلامی به تو صحبت کنم
محرم تو محرم خلق و خداست
یاور بد فارغ از این ماجراست
خوب به پا تا که نگیری بَدان
تا نشوی عیب و نلرزی بدان
آن که به شورا کمک و یار شد
منزلت و قرب تو را کار شد
یاری ایشان بطلب اذن ده
مهر و صفای همه را اُذن ده
این رده افراد پذیرا بباش
محرم خود گیر و شکیبا بباش
بین کسانی که به خوبی سرند
تلخ ترین گوی سخن ازبرند
محرم خود گیر و نوازش بکن
علم و ادب شیوه رازش بکن
متقی وقت شو و پایبند
در کلماتت به علی دل ببند
متقیان را به گرامی بدار
علم ستودن ز خودی واگذار
موجب عُجب است ستودن زیاد
سرکشی و خبث بیارد به یاد
هر که در این شیوه شنایی کند
فخر فروشد که گدایی کند
کوش که در دید تو بدکار و نیک
دور نگردند ز میزان ملیک
گر چه برابر بکنی خوب و بد
خوب کمی آید و بد تا ابد
بد که دگر پرس ندارد ولی
میل کند هر بدی سوی بدی
کار بدی را به عمل خوب کن
خط بده آن را به جُمل خوب کن
خوب بفهم هیچ گمان پیک نیست
نسبت والی به رعی نیک نیست
نیکی والی به سعه صدر بُوَد
عفو رعی شیوه مصدر بود
خُلق تو آن به که رعی عفو کنی
بد به خوبی درهم و تو محو کنی
چون که چنین کردی از غم رهی
شاد کنی جمله و عزت دهی
رسم بزرگان ملل کن نظر
از هنرش مگذر و خوبی نگر
دان که بدان شیوه به هم بسته اند
منزلت خویش نکو کرده اند
بین ملل سمبل وحدت بود
صلح و صفا مایه عزت بود
رسم جدیدی نکنی تا که خلق
از تو به دل گیرند و گویند به حلق
سنت وحدت بشکست این ولی
معصیتی کرده بحق در گلی
سعی بکن رسم به جا آوری
حرمت مردم به ادا آوری
با علما و حکما بحث کن
جهل خودی را به عمل بعث کن
پایه حکم با عملت استوار
نظم به آیین تو گردد قرار
گر به هنر زاده کنی عقل را
رشته تعلیم دهی نقل را
والی مصر آگهی از رعی خویش
مطلعی چند کس اند رعی خویش
دسته ای از رع سپاهانی اند
دسته دیگر که دبیرانی اند
داور و عامل که عدالت کنند
ریشه انصاف رعایت کنند
ذمی و غیر بسته این عادت اند
حافظ این دسته دلا سادت اند
تاجر و صنعتگر و درویش نیز
همره محتاج و غنی در گریز
قسمت هر دسته معین شده
در کتب حق مزین شده
این همه پیمان ز قرب خداست
حفظ شده در قبل روی ماست


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

احیا و اصلاح نظام پیشنهادات در آموزش و پرورش

بسمه تعالی

خدمت استاد دانشمند و فرهیخته سید محمد بطحایی

وزیر محترم آموزش و پرورش

با سلام و احترام

به استحضار می رساند این حقیر به عنوان عضوی از فرهنگیان کشور از معرفی شما به عنوان وزیر آموزش و پرورش خرسند شدم و در یادداشتی که با تیتر «دفاع از وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش» در خبرگزاری محترم فرارو با کد خبر  ۳۲۵۹۷۶ در مورخ ۱۳۹۶/۰۶/۰۴ منتشر شد، ضمن بیان دلایلی از نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی، خواستار رای اعتماد به آن جناب عزیز داشتم که خوشبختانه این مهم به سرانجام رسید و خوشبختانه امروز شاهد وزارت شما در آموزش و پرورش هستیم.

 ضمن تبریک، از این جهت که این حقیر به عنوان معلم همچون شما و سایر فرهنگیان عزیز و محترم دغدغه های فراوان در راستای اعتلا و رفع موانع ارتقای آموزش و پرورش دارم و از جهت دیگر شما بر مساله خلاقیت و اهمیت آن در آموزش و پرورش تاکیدات فراوان دارید و این خود موجب خوشحالی است، پیشنهادی را خدمتتان ارائه می دهم.

اهمیت خلاقیت و نقش بسزای آن در پیشرفت، حل مشکلات و موفقیت هر مجموعه امری بدیهی است که خوشبختانه شما در راس آموزش و پرورش بر این مهم تاکید دارید و مشخص است دغدغه ای برای پرورش خلاقیت در مجموعه وزارت آموزش و پرورش دارید.

در همین راستا پیشنهادی که ارائه می دهم احیا و اصلاح نظام پیشنهادات در آموزش و پرورش است. امروز در عمل اگر پیشنهادی ارائه شود جایی برای ارائه، بررسی، تصویب و اجرا در مجموعه ندارد. سال های پیش در زیر مجموعه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، دبیرخانه نظام پیشنهادات فعالیت خود را آغاز نمود ولی مشخص است که سایت این نظام سایتی غیر فعال است که البته اگر هم فعال باشد برای فرهنگیان ناآشناست.

اساسنامه ی این نظام نیاز به اصلاح دارد ؛ به عنوان مثال در این اساسنامه، پیشنهادات در سطح استان ارائه می شود، در صورتی که قطعا پیشنهاداتی هست که در سطح ملی می توان به آن پرداخت یا حتی می توان در سطح یک مدرسه و یا یک کلاس هم پیشنهاد ارائه شود که جایی برای این سطوح هم دیده نشده است.

در این اساسنامه برای دریافت نوآوری ها و خلاقیت ها پیش بینی لازم دیده نشده، یا ایراد دیگر بر این اساسنامه مشکل بودن ارائه پیشنهادات است و درگیر کردن پیشنهاد دهنده با یک سری قواعد پیچیده و دست و پاگیر از حمله دیگر این ضعف هاست.

از جمله دیگر این ضعف ها برمی گردد به پیشنهاد دهنده ها! در این اساس نامه اگر یک دانش آموز، ولی یا یک نفر خارج از آموزش و پرورش قرار باشد پیشنهادی بدهد جایی برای این کار و رساندن پیشنهادش به سرانجامی ندارد.  

از سوی دیگر یک دبیرخانه نمی تواند به طور ایده آل متولی امر پیشنهادات و خلاقیت ها باشد لذا پیشنهاد می شود ضمن اصلاح اساسنامه مذکور، جایگاه این نظام، از سطح دبیرخانه حداقل به اداره کل نوآوری و پیشنهادات آموزش و پرورش ارتقا یابد تا این اداره کل متولی جذب، بررسی، تصویب و اجرای پیشنهادات، نوآوری ها و خلاقیت ها در وزارت آموزش و پرورش باشد.

اینجانب از این طریق آمادگی خود را جهت تهیه اساسنامه و همکاری با آن وزیر محترم در این راستا اعلام می دارم.

ضمن آرزوی موفقیت برایتان، امید است که نسبت به این پیشنهاد موافقت فرمایید.

با سپاس فراوان

احیا و اصلاح نظام پیشنهادات در آموزش و پرورش


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

شعر معلم در مورد در حضورم این چنین مرگی سزاست مردن تن بهتر از مرگ حیاست

یک در از درهای جنت هست جهاد
که خدا بر روی خلقش در گشاد
خوش به حال بنده اش پوشد به بر
جامه تقوایی که باشد در ثمر
تیر آسیب بلا را هست سپر
پوشش غیبی است مؤمن را به بر
هر که در باب جهادی سست شد
جامه خواری خرید و نیست شد
در بلا شد بین خلقی خوار شد
خوار از خود سبزه را چون خار شد
در چمنزار ادب محکوم ذل
از عدالت دور و او محروم گل
من به نیرنگ آشنا بودم که من
خواندم و گفتم شما را در زمن
دشمنان را از مقابل بر درید
پیش از آن که حمله آرند خود برید
پیش گویی های مؤلا یک به یک
دیده شد رسوا شدند این بود پیک
حمله از هر سو شما را تاختند
شهرها را یک به یک انداختند
مرزبانان را فراری داده اند
پسر حسان بکر را کشته اند
دستبند و یاره و خلخال را
از سر و پای زنان وا کرده اند
گر مسلمانی بمیرد از وقع
جای خواری نیست می گویم به جمع
در حضورم این چنین مرگی سزاست
مردن تن بهتر از مرگ حیاست
ای نه مردان به صورت مرد دون
ای خرد کم ناز پرورده زبون
کاش نه دیدم شما را پیش از این
موجب خجلت شدید در کار دین
آشنا گشتم شما را بخت بود
زندگی بر کام من نه سخت بود
سینه پر خون شد مرا از دست تان
ساحت دل خشمگین از هست تان
این چنین گویید هستم مرد جنگ
جنگجو هستم ندارم برد جنگ
خنده گریه آور کنم دارم به دست
قدرتی فرمان ندارم از الست
تیغ را فرمان دهم سرها زند
تا ببینم کیست فرمان نبرد


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور