صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شعر معلم در مورد حضرت علی

حق علی حق رسول خداست
پیروی از حق ز یزدان ماست
گردن من حق شما بوده است
رحمت حق عین رضا بوده است
جلوه عدلش چو دمید از افق
طاعت از او کرد خدا در عُنق
بارز حقی که خدا جلوه کرد
حق ولی بر رعیی اسوه کرد
تا که نُبی مظهر حق برقرار
دین خدا بین بشر استوار
والی و رع بسته یک پیکرند
همچو صدف حامی یک گوهرند
سنت اسلام بود پایدار
گر ولی و رع بشوند همجوار
عالم امکان شود آراسته
دولت بخت کارگر و ساخته
چیره شوند گر رعیان بر ولی
یا که ولی ظلم کند بر رعی
وحدت کلمه متزلزل شود
جور و تبه الگوی منزل شود
سنت اسلام رها می کنند
کار بشر جمله هوا می کنند
بیم ندارند چه ها می کنند
با خود اسلام جفا می کنند
نیک سرشتان ملل در بلا
در گهر پاک ذلیل و خطا
دد منشان جلوه عزت شوند
نیک خویان خواری و ذلت کشند
در جریانی که چنین جلوه شد
پند علی بر مللی خطبه شد
عقل نیاز است به پند گران
بنده حق بندگی از عدل دان
گر چه تو را عقل و فضایل بود
حق بشر بر تو هلاهل بود
واجب که عدل کنی برقرار
علم به عدل تو شود استوار
یاوری از لشکر حضرت بگفت
تحت فرامین توام ای به گفت
هر که کند جلوه جلال اله
منزلتش قرب کمال اله
قاعده این شد که به غیر خدا
خرد شود هر که از او هست جدا
هر که به دین اولی امت شود
نعمت حق جمله کثرت شود
ما که از این سفره احسان چشیم
ریزه خور نعمت رحمان میشیم
زشت ترین خوی ولی این بود
فخر کنند کبر نه از دین بود
من که خودم والی امت شدم
دوست ندارم که ستوده شوم
پاس خدا زاده این حمد نیم
گر چه ولی ام به عمل خوش زیم
صاحب تعریف و ستودن سزاست
آن که بود صاحب حمد کبریاست
گر چه بسی زاده این خصلت اند
دوست ندارم چو به یک فطرت اند
حق رعیت که به دین من است
خدمت خلق عاشق دین من است
با من مخلوق سخن آن کنید
فعل عمل وصله جانان کنید
من نه خود از برترم از کار خویش
صاحب عرش داده مرا بار خویش
جمله ما بنده و مملوک او
مالک ما مالک نفس و گلو
اوست که از جهل ملل را رهید
مذهب اسلام به حق آفرید


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 19 شهریور 1396 11:27

به عشق جبهه می مانی (قالب نو)

شعر معلم در مورد به عشق جبهه می مانی قالب نو

نمان در شهر و جبهه آ
که جبهه جای مردان است
چو مردانی ابوذر وار
و سلمان ها و یاسرها
برادر جان
خموشی چند
توجه کن
به دینت جان
مبارز مرد میدان است
چرا ماندی
چرا میری
مگر تو مرد ایمانی
به عشق جبهه می مانی
که جبهه جای ماندن هست
شکفتن هست و خفتن نیست
برادر
خواهرم
مادر
دفاع مرز را خاطر
عمود دین را ناظر
که من اسطوره ساز قرن های آشنا هستم
مسلمانم
رگم
ایمان
جهت پیمان
هدف ایران
چو مادر دوستش دارم
به یاد خاک مردانش
کنم ایثار
این قلبم
مسلمانم
چه می خواهم
نماز و روزه یاد آور
خدا را از درون باور
که خورشید آید از خاور
عدالت دارد او خواهر
چه گویم من
نگهبانم
نگهبان هدف
ایمان
نگهبان جهان
ایران
وطن خواهد
مرا یاری
که ای انسان
بکن کاری
زمین جایی است آبادی
نه تخریب گر شود دادی
عدالت گستر قرن ام
من از دشمن نمی ترسم
که دشمن سخت در جنگ است
بکُش دشمن که او ننگ است
برادر جان
برو جبهه
که جبهه جای مردان است
مدارا
کار دینداران
عدالت
کار بیداران
کنم کاری که هشیاران
کنند تحسین مرا یاران
در این خط تقدم من
چو من افراد بسیاری
خدا داند چه افرادی
چه اهدافی چه اهدافی
هدف پیروزی است یاران
به صف دشمن
مقابل من
خدا ناظر
وطن خاطر
خطوط سینه بس عالی
که دل از ریب هست خالی
ز خطی بگذرم
تا من
به رقص آرم
دل باور
که دشمن سخت ترسان است
منم من
مرد مردستان
چو شیری از دل ایران
مسلمان زاده ام جانان
در این صحرای میدان بین
شهیدی لاله گون ام من
مبارز پیکرم
در من
نبینی
خستگی
یارم
من از نسل چو خورشیدم
که دنیا دوست می دارم
دفاع از خود هویدا گشت
صف دشمن بباید بست
که دشمن سخت ترسان است
تولد دارم از ایمان
که بسته این چنین پیمان
که مرگ آیین عزت شد
نهال مرگ گشت گلشن
من از خاکم
نه از آتش
چو ابراهیم در آتش
حقیقت ها به تو دارم
چو یک راوی
به تو خوانم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 18 شهریور 1396 16:52

جمال آرای مجلس همچو شمعی

شعر معلم در مورد جمال آرای مجلس همچو شمعی

نبی را ساربان فرضی در این راه
هدایت کاروان را سوی الله
تمامی انبیا از اولین روز
بشر را رهنما بودند دلسوز
ز آدم تا به خاتم ره یکی شد
هدایتگر جهان گیتی زکی شد
نبی آخر ولایت بر تمامی
تمامی انبیا بودش چه دانی
محمد نام احمد بود جانا
ز اول تا به آخر دم هویدا
اگر چه میم احمد در احد کم
یکی واحد خدایی جلوه هر دم
به یک میمی که احمد با احد بود
جماعت خلق گیتی را صمد بود
جهانی غرق میمی گشت جانا
که امت را مسلمانی هویدا
که پایان راه گیتی ختم آمد
به احمد نام دیگر شد محمد
به احمد داد خالق آن مقامی
که خلقی را کند دعوت تمامی
به جانب خالقی یکتای دانا
خدایی مهربان والا توانا
محمد شد جمال آرای مجلس
جمال آرای مجلس لا که مفلس
جمال آرای مجلس همچو شمعی
فروزان همچو خورشیدی به جمعی
منور خاک گیتی را بهایی
ز او نوری بگیرندشان جهانی
محمد پیشوا باشد جهان را
که او باشد دلا سرور میان ما
تمامی اولیا از پیش تا حال
مبلغ دین خاتم با عمل قال


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

شعر معلم در مورد دریای احمد را ببین موجش علی گشته ولی

ای عاشق در انتظار زیبا دلی پیدا شده
زیبایی رخ را ببین شیدا دلی شیدا شده

سرمست عاشق پیشه ام در گوشه ای افتاده ام
در انتظارم نازنین چشم دلم بینا شده

حیران عقل خود شدم دیدم تماشایی ولی
صحن فضای سینه را دیدم چه قدر زیبا شده

در بارگاهی آمدم سلطان سلطانان علی
دارد شفاعت از خدا هر قطره را دریا شده

دریای احمد را ببین موجش علی گشته ولی
آرام چون شیر خدا در قعر آن تنها شده

روزی به یادم آمد و بگذشت و رفت ایام درد
حجت هویدا گشت ولی مرغ دلم عنقا شده

سیمرغ جانم را ببین پروازها دارد به قاف
قاف دلت را بنگری بینی مرا ایحا شده

من مشتعل از عشق تو ای گوهر یکتای من
در سینه ام یادی مرا ای گوهر یکتا شده


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

این روزها متفکرنمایی و فیلسوف نمایی سکۀ بازار فضای مجازی شده است/ جمله‌هایی درباره سرنوشت، جهان هستی، یک رویداد مشخص، خدا، مشقّت‌های انسان بودن، غافل و جاهل بودن سایر انسان‌ها (به‌جز خود ایشان)، محور هستی بودن انسان (عموماً با عکسی از فردی که بر روی قلۀ کوه ایستاده) و ناچیزشماری دیگران (با عکسی از گلّه گوسفندان)/ قطعاً وضعیت مطلوب آن است که هویت آنلاین/مجازی آدم‌ها ادامه همان هویت آفلاینشان باشد و با آن تناسب داشته باشد. ولی در بیشتر موارد این اتفاق رخ نمی‌دهد/ آنچه در فضای مجازی می‌بینیم ویترینی است که تنها عکس‌های قشنگی از کالاها (و نه خود کالاها) در آن چیده شده است و در پشت آن، اساساً کالایی وجود ندارد/ شاهد هویت‌های فتوشاپی و دستکاری‌شده هستیم. من آنی می‌نمایم که در واقعیت نیستم/ ما شاهد ظهور آدم‌هایی با دانش چهل‌کلمه‌ای یا دوسطری هستیم. درباره همه‌چیز دو سطر می‌دانند/ نوکیسگان فرهنگی حوصله خواندن آن دویست صفحه را ندارند و فقط جمله صفحه آخر را برمی‌دارند...

منتشرشده در دیدگاه
جمعه, 17 شهریور 1396 11:29

به خدمت در جهان محبوب ایران

شعر معلم در مورد به خدمت در جهان محبوب ایران

تو را دانش مرا دین داد خالق
خوشا جانی که خالق کرد ناطق
چو خواهی در جهان شاداب باشی
به نزد انبیا رهیاب باشی
ببینی خاطرات هستی عشق
در این دنیای خاکی مستی عشق
تو را گویم همیشه شاد باشی
جهان با فرخی را یاد باشی
چه می شد زیستی می داشتم خوش
خوشی می داشتم با زیستی هوش
به مأوا بنگرم بینم ورایی
ورا در مأورا بینم سرایی
خوشا آنان که در دار بقایند
خریدار بقا بعد فنایند
خوشا آنان که پیوسته به نازند
به ناز خود بنازند و نبازند
خوشا آنان که در دنیای باقی
به اعمال سبک رفتند به جایی
خوشا آنان خریدار محب اند
نه تنها حب خریدار حبیب اند
خوشا آنان که اقلیم جهانی
به ایمان متصل رفتند نهانی
خوشا آنان که در مستی ایمان
به خدمت در جهان محبوب ایران
خوشا آنان که بیدار جهان اند
که پیوسته رها از خود نهان اند
خوشا آنان که در خط الی الله
چو والی پر کشیدند سوی الله
خوشا بر تربت پاک رهایان
به نرمی دل بکندند ز آشنایان
ولی جان جان جانان جان چه خواهد
تو را خواهد برد جایی که خواهد


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
جمعه, 17 شهریور 1396 07:23

چه کس باید رعایت نظم قانون

شعر قانون گرایی و قانون مندی

ادب حکمی کند منطق رعایت
که قانون اجتماعی را حمایت
چه کس باید رعایت نظم قانون
ز خود آغاز باید علم قانون
تمدن شهروندی را طلب یار
کند فخری که فرهنگش نمودار
ترقی پله رویت آن زمانی
به قانون حرمتی در هر مکانی
به قانونی که تعریف از تمدن
عملکردش یکی هر جا تدین
دیانت با کیاست ماندگاری
دیانت با تمدن سازگاری
به فرهنگی کنم فخری نو آیین
به فرهنگی رعایت هر فرامین
تمدن با غنا فرهنگ رشدی
نه با تکنولوژی ثروت نمودی
تمدن را غنا فرهنگ ایجاد
نظامی اجتماعی را کنی یاد
که هر چیزی پدیدار از نظامی
نظامی ارزشی دارد نگاهی
رعایت هان عدالت اجتماع را
حمایت نظم قانون را به هر جا
مرا با دیگران کاری نباشد
کفایت کار من با او پیامد
ز اویی تا به اویی راه بسیار
رها از دنیوی کاری است دشوار
تعلق دنیوی ما را به خود جلب
چه کاری کرد باید از خودی سلب
نظر اندیشه شد باید که پیدا
شناسایی خودی را گر چه ویدا
ز ویدایی برون باید شناسا
حقیقت رویتی هر جای دنیا
کنی سیری به معنا زندگانی
چنان سیری که دیدت جاودانی
به قانون احترامی کرد باید
که آسایش رفاهی را فزاید

شعر قانون گرایی و قانون مندی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 15 شهریور 1396 20:30

هزاران نکته را هر کس نبیند

شعر معلم و هزاران نکته را هر کس نبیند

مگر با حرف ها دنیا شود گل
به دست آور عمل دنیا همه خُل
نگارا عمر ما در حرف شد صرف
مگر خوانیم نحو و حرف ها حرف
به یک دانش مسلح ما شدیم دل
به یک منزل نرفته غرق در گل
چو پیله کرم ابریشم تنیدیم
به دور خود حصار و خود بدیدیم
خودی بگذار و دیگر شو ببینی
هزاران نکته از یک حرف چینی
هزاران نکته را هر کس نبیند
وگر بیند علوم از عقل چیند
ترازوی دلت شاهین دل هاست
به دل گرمی دهد سردی نه زیباست
گل شب بوی محفل های خالی
شمیم بارش هر جای عالی
دلم را وسع ده عالی شود حال
زبانم را قوی خالی شود قال
عمل در سلک حال و قال آمد
که صاحب عقل را شهبال آمد
بده گرمی که آه باد صرصر
دمار از کنه گیتی برده یک سر
برادر جان عمل جویای جود است
جواد است و نیاکان را وجود است
تو کی دانی نرفته قال گویی
مگر دانش مریض و فال گویی
هزاران حرف در نکته شده صرف
عمل آور که مصداقش یخ و برف


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 15 شهریور 1396 17:40

حکایت را شنیدم بحث اردو

شعر یک معلم در مورد اردوهای دانش آموزی

مقصر کیست تقدیر الهی
حوادث رویتی گه ناگواری
مصایب بی شمار آمد خدایا
چه گل هایی که پرپر شد نه زیبا
به زیبایی کنی اندیشه هایی
که زیبا آفرین خود را نمایی
حکایت را شنیدم بحث اردو
محاسب گر محاسب طرح الگو
چه چیزی پر بها از جان انسان
چه کالایی گران در مُلک ایران
گمان فهمی توهم زا عزیزان
مسائل اقتصادی متهم دان
که خاطی این حوادث را نه محکوم
چو صادر حکم احکامی چه معلوم
رضایت نامه ها یک یک عملکرد
تعهد نامه ها اعلان به هر فرد
حکایت بشنوی گویم برایت
تعهد بار شغلی را حکایت
که ما هم در اوان خدمت به اردو
چه صادق کودکانی را به الگو
به سیری هان سیاحت برده بودیم
گذر ایام را شاهد به بودیم
به تدبیری جدا از حادثه غم
رفاه آسایشی باید فراهم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 13 شهریور 1396 18:30

یک نفر در سجده خواهان کمک

شعر معلم و یک نفر در سجده خواهان کمک

در غروب سنگری دیدم کسی
با خدایش گفتگو کرده بسی
سجده بر خاکی نموده اشک ریز
صورتش چون ماه و خورشیدی عزیز
ذکر بر دل داشت دلداری کجاست
دلبرم در عشق خون والی کجاست
او شده مجروح تن روحش فغان
داغ دارد ای خدای مهربان
ای خدای جمله هستی کائنات
ابتلایی بین ز من دل خاطرات
دفتر ایام پر شد همچو من
در نوشته آمده صدها سخن
یک نفر دارد که سنگر می کند
دیگری را بین عبادت می کند
یک نفر در سجده خواهان کمک
از خدای مهربان انس و ملک
یک نفر بیند جراحت بس عمیق
دیگری در خون خود بوده غریق
یک نفر پایی بریده گوش و دست
دیگری مرده نگاهش دور دست
یک نفر تکیه به سنگر جان به کف
منتظر آید گروهی صف به صف
چشم ما در انتظار است انتظار
دیدن روی عزیزش بیقرار
حال من را بین پدر مدهوش گشت
دید فرزندش به کل از هوش رفت
جان برادر سنگرت خالی مباد
جانشین ات من شدم تو باش شاد
حسرت دیدار ما در پیش دوست
خاکبازی کرده ای جایی که اوست
ای برادر چهره زیبای توست
همچو خورشیدی درخشان مَشک بوست


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور