گروه گزارش/
پس از منتفی شدن موضوع استیضاح وزیر آموزش و پرورش و پس گرفتن امضاها توسط نمایندگان استیضاح کننده ؛ « صدای معلم » در مطلبی و در واکنش به سخنان « جبار کوچکی نژاد » که گفته بود :
" معتقد هستم باید وزیر آموزش و پرورش این عناصر را از وزرات آموزش و پرورش خارج کند. آن هم در مرکز اطلاع رسانی که رکن مهمی در وزارت آموزش و پرورش دارد. این صحبت های رئیس مرکز اطلاع رسانی که خارج از عرف، نزاکت و ادب است به اعتقادم برازنده وزارت آموزش و پرورش نیست که چنین رئیس مرکز اطلاع رسانی داشته باشد. خواهان عزل سریع مرتضی نظری هستیم، در غیر این صورت مجلس شورای اسلامی ناچار می شود، تصمیم های شدیدتری نسبت به وزارت آموزش و پرورش اتخاذ کند.رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش از حزب هایی خط می گیرد که خارج از چهارچوب هستند. سخنگوی صنفی است که مدام به وزارت آموزش و پرورش آسیب می رساند.
با عنوان :
« صدای معلم » خواهان شفاف سازی و پاسخ گویی در مورد سخنان کوچکی نژاد است "
دلایل از حد نصاب افتادن استیضاح بطحایی توسط نمایندگان مجلس شفاف سازی شود ... افکار عمومی بازیچه نیستند ! ( این جا ) ؛ نوشت :
" « صدای معلم » خواهان شفاف سازی در مورد سخنان کوچکی نژاد و تغییر چرخش ناگهانی مواضع در مورد استیضاح از دستور خارج شده وزیر آموزش و پرورش می باشد ."
با این حال این رسانه بر این باور است که آموزش و پرورش نیاز به قیم ندارد و نوع تعامل با این دستگاه مهم باید از جنس " نظارت مسئولانه " باشد و شائبه دخالت و یا تعیین تکلیف به خود نگیرد .
بر این اساس ؛ صدای معلم از همه نهادها ؛ دستگاه ها و افراد خارج از آموزش و پرورش می خواهد تا استقلال حرفه ای آموزش و پرورش را به رسمیت بشناسند و به آن احترام بگذارند .
« سازمان معلمان ایران » از تشکل های فرهنگیان بیانیه ای صادر کرده است .
بر اساس اصل شفافیت ، شاید ضروری است که آقای علی اصغر شفیعیان مدیر مسئول سایت انصاف نیوز در باره نقش آقازاده وزیر آموزش و پرورش در تحریریه این سایت توضیح دهد.
البته حضور پسر وزیر در تحریریه یک سایت به خودی خود ایرادی ندارد اما گفته می شود برخی از اعضای تحریریه انصاف نیوز در همکاری با آقازاده وزیر ، نقش روابط عمومی غیر رسمی و موازی آموزش و پرورش را به عهده گرفته اند. مصیبت دخالت های آقازاده ها کم بود که حالا مصیبت یارگیری آنها از بین روزنامه نگاران و فعالان مدنی با شال سبز هم اضافه شد
این سوال مطرح است که آیا توییت های قشنگ و فرا واقعیتی وزیر در تحریریه سایت انصاف نیوز ساخته و پرداخته و همانجا به نام وزیر منتشر می شوند؟
اگر این خبر درست است ، این واقعیت که برخی از افراد تحریریه یک سایت منتقد و مستقل ، نقش روابط عمومی و مشاور رسانه ای یک مقام دولتی را ایفا کنند با استقلال رسانه و منشور اخلاقی و کاری سایت انصاف نیوز در تعارض نیست؟
چگونه افرادی صرفا با اتصال به یک آقازاده بدون اینکه جایگاه رسمی داشته باشند خودشان را در موقعیتی می بینند که به وزیر آموزش و پرورش خط و خطوط بدهند و برای او توئیت بنویسند و شعار تهیه کنند؟
ظاهرا سایت انصاف نیوز در مورد مسایل آموزش و پرورش سیاست انتقادی و در مورد مسئولیت شخص وزیر سیاست حمایتی دارد.
در آتش سوزی مدرسه زاهدان، تیتر همه 6-7 خبری که در سایت موجود است از زبان وزیر و همراه با عکس وزیر است.
در بررسی حادثه نه تنها به مسئولیت اخلاقی ، سیاسی و اداری وزیر به عنوان عالی ترین مسئول اجرایی وزارتخانه در پدید آمدن چنین فاجعه ای اشاره ای نشده است، بلکه وزیر را در موضع دادستان و حامی دانش آموزان نشان می دهد.
ای کاش انصاف نیوز به این نکته می پرداخت که شعارهای غیر واقعی و تبلیغاتی برخی همکاران این سایت در پیرایش و آرایش چهره وزیر یکی از عوامل غفلت و پرت شدن حواس وزیر از مسایل واقعی کف مدرسه است.
مصیبت دخالت های آقازاده ها کم بود که حالا مصیبت یارگیری آنها از بین روزنامه نگاران و فعالان مدنی با شال سبز هم اضافه شد.
ظاهرا خط قرمز سایت انصاف نیوز انتقاد از وزیر و یادآوری مسئولیت های او است.
تحریریه در انتخاب و انتشار مطالب این وزارتخانه گزینشی برخورد می کند.
می توان آتش سوزی مدرسه زاهدان را به کمبود بودجه و حقوق ها و املاک نجومی و اختلاس و نقش روحانیت و بهار عربی و...ربط داد ، اما به شرطی که به مسئولیت اخلاقی و اجرایی و سیاسی وزیر در بروز این ماجرا اشاره نکنی، نوشته شما منتشر می شود.
بطحایی خط قرمز است!
گروه تلگرامی
گروه گزارش/
نشست و یا جلسه ای را نمی بینی که سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش در مورد « تلویزیون تعاملی سینا » سخنرانی نکند و یا فرمایشاتی در این زمینه نداشته باشد .
دامنه تبلیغات " این رسانه وزیرپسند " حتی به " سامانه ضمن خدمت فرهنگیان " هم رسیده است طوری که تکمیل فرآیند آموزش دوره آموزشی منوط به « نصب اپلیکیشن سینا » و معرفی آن به والدین دانش آموزان شده است . ( 1 ) هزینه های تبلیغ همیشگی تلویزیون تعاملی سینا در برنامه پربیننده خندوانه و تعیین جایزه برای استفاده از آن و اعلام در این برنامه پرمخاطب چگونه و از کجا تامین شده است و در حالی که آموزش و پرورش برای پیش پا افتاده ترین مسائل خود با بحث مالی درگیر است، هزینه تبلیغات این اپلیکیشن از کجا تامین شده و اسناد مالی آن چرا در دسترس کسی قرار نمی گیرد؟
این تلویزیون تعاملی سینا چیست و در عصری که رسانه های قدرتمند و فراگیری حضور دارند و مهم تر از آن وضعیت فقیر وزارت آموزش و پرورش در زمینه بودجه و اعتبارات که حتی از پرداخت حق التدریس و معوقات معلمان عاجز است و بیش از یک سوم مدارس آن تخریبی است و دانش آموزان در آتش بی تدبیری و بی کفایتی مسئولان آن می سوزند ؛ چه توجیهی می تواند داشته باشد ؟
محمدرضا اسماعیلی مشاور وزیر آموزش و پرورش در حوزه فناوری و اطلاعات در نیمه دی ماه 96 در نشست مشترک معاونان و مدیران کل آموزش و پرورش سراسر کشور که در اردوگاه شهید باهنر تهران برگزار شد، اظهار داشت: تلویزیون تعاملی و iptv این وزارتخانه و یا به تعبیری ott به مرحله آزمایشی رسیده است و هدف آن، این است که برنامهها را به طور مستقیم به سطوح مختلف در آموزش و پرورش برساند.
وی با اشاره به اینکه پروژه «سینا»، آموزش و پرورش را صاحب یک رسانه خواهد کرد، گفت: در پروژه سینا ما قادر خواهیم بود که بینندگان برنامه اعم از اولیا، دانشآموزان، معلمان و مدیران را انتخاب کرده و برنامهها را در اختیار آنان قرار دهیم.
او تصریح کرد : علاوه بر تلویزیون تعاملی، بستری برای تمامی ذینفعان آموزش و پرورش تعریف شده است که میتوانند پس از رجیستر شدن، به محتوایی که برای آنان فراهم شده، دسترسی داشته باشند؛ همچنین بخش خصوصی میتواند وارد شود و با نظارت و کنترل بر محتوا به عنوان رگولاتوری، وارد این عرصه شود. ییشنهاد صدای معلم در این مورد تقویت جایگاه روابط عمومی های آموزش و پرورش در بیش از 750 منطقه و ناحیه آموزشی کشور است که بسیاری از آن ها جنبه فرمالیته داشته و حتی از نوشتن یک جوابیه برای رسانه ها هم ناتوانند .
سید محمد بطحایی در نیمه شهریور ماه سال جاری با بیان اینکه این تلویزیون اینترنتی از طریق گوشی تلفن همراه با اپلیکیشن سینا روبیک قابل دریافت است، اظهار داشت: در این شبکه اینترنتی، معلمان مسائل مربوط به دانش آموزان را با والدین در میان می گذارند و از طرف دیگر خانواده ها با رصد برنامه ها، نقطه نظرات خود در خصوص محتواهای آموزشی، محیط مدرسه و مسائل تربیتی را برای مدیر و معلمان ارائه می دهند.
نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که میزان بودجه این پروژه را دقیقا مشخص کند و این که آیا مراحل و تشریفات قانونی و مزایده برای واگذاری این پروژه طی گردیده است ؟
بر اساس اخبار و گزارش ها ، وزارت آموزش و پرورش در این زمینه قراردادی را با " سازمان تبلیغات اسلامی " منعقد کرده است .
وزارت آموزش و پرورش برای شفاف سازی و تنویر افکار عمومی مفاد قرارداد را در پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر کند .
صبح زاگرس در گزارشی در 25 مرداد ماه 97 در مورد فرزند بطحایی چنین می نویسد : ( این جا )
" آقازاده این وزیر محترم، سید سبحان بطحائی در حال حاضر امریه سرباز سازمان تبلیغات اسلامی است (که این خود رانت محسوب می شود) و جالب تر اینکه همزمان با سربازی معاون محتوایی کل موسسه تبیان است.
به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی صبح زاگرس، یکی از وزرایی که در کمپین فرزندت کجاست توضیحی در خصوص وضعیت فرزندانش بیان کرد؛ وزیر آموزش و پرورش بود که گفت: فرزندش سرباز است.
آقازاده این وزیر محترم، سید سبحان بطحائی در حال حاضر امریه سرباز سازمان تبلیغات اسلامی است (که این خود رانت محسوب می شود و افراد عادی و مستضعف نمی توانند امریه سرباز اینجا شوند، مگر با سفارشات ویژه...) و جالب تر اینکه همزمان با سربازی معاون محتوایی کل موسسه تبیان است و طبق گفته های سید سبحان در جمع دوستان و همکارانش، حقوق هم از این مجموعه دریافت می کند. "
حتی شنیده شده است که یکی از دلایل برکناری « نجات بهرامی »معاون رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش مخالفت با این پروژه وزیر و جلوگیری از موازی کاری ها بوده است .
پیشنهاد صدای معلم در این مورد تقویت جایگاه روابط عمومی ها در بیش از 750 منطقه و ناحیه آموزشی کشور است که بسیاری از آن ها جنبه فرمالیته داشته و حتی از نوشتن یک جوابیه برای رسانه ها هم ناتوانند .
2- هزینه های تبلیغ همیشگی تلویزیون تعاملی سینا در برنامه پربیننده خندوانه و تعیین جایزه برای استفاده از آن و اعلام در این برنامه پرمخاطب چگونه و از کجا تامین شده است و در حالی که آموزش و پرورش برای پیش پا افتاده ترین مسائل خود با بحث مالی درگیر است، هزینه تبلیغات این اپلیکیشن از کجا تامین شده و اسناد مالی آن چرا در دسترس کسی قرار نمی گیرد؟
3- راه های ارتباط با اولیا و دانش آموزان فراوان است و مسیرهای مطمئن و حتی رایگان برای این مسئله وجود دارد. اما آن گونه که وزیر به صورت مکرر ادعا می کند، مثلا در موضوع آسیب های اجتماعی می خواهند از طریق این اپلیکیشن سخنانی با اولیا در میان بگذارند که در سطح سنی بچه ها نیست و صدا و سیما هم آن سخنان را پخش نمی کند .
این فرضیه در ظاهر می تواند منطقی باشد .
اما آیا آموزش و پرورش الان برای آسیب های اجتماعی راه حل دارد و فقط ابزار انتقال این راه حل ها وجود نداشته است ؟
مگر ابزارهای دیگر از جمله تهیه پکیج های آموزشی و تحویل آن به اولیا نمی تواند همین نقش را ایفا کند؟
آیا اولیا خیلی مشتاقند تا سر در گوشی وارد اپلیکیشن شوند و مباحث مربوط به آسیب های اجتماعی را از زبان سینا روبیک بشنوند ؟ امروزه هر خانواده ای اگر سطح اگاهی اجتماعی اش از وزارتخانه بالاتر نباشد ، قطعا پایین تر هم نیست .
« صدای معلم » در جهت شفاف سازی و احترام به افکار عمومی از وزیر آموزش و پرورش انتظار دارد صادقانه و مسئولانه پاسخ گوی موارد مذکور باشد .
( 1 )
پایان گزارش/
تشکل های به اصطلاح، اصلاح طلب دلشان خوش است که بطحایی چند تا امتیاز به آن ور می دهد عوضش چند تا مدیر که اسم شان اصلاح طلب است و در عمل مانند اصولگرایان و در برخی مواقع بدتر از اصولگرایان عمل می کند سر کار می آیند ! نمونه جدید و زنده اش عبدالرسول عمادی عضو شورای مرکزی مجمع فرهنگیان ایران اسلامی است .
عمادی که در سمت رئیس مرکز امتحانات بیشتر به شاعری و روشنگری سیاسی می پرداخت پس از معرفی شدن به عنوان سرپرست معاونت متوسطه کانالش را به کل حذف کرد و چفیه بر گردن در مراسم ها حاضر شد با این وجود استعلامش برای معاونت متوسطه رد شد !
احتمالا بطحایی پشت پرده لابی کند و چند امتیاز بدهد تا تایید عمادی را بگیرد ولی سوال اینجاست چرا باید این امتیازها را بدهد تا تایید یک مدیر که ۴ سال هم رئیس مرکز بوده را بگیرد ؟ اصلا گیریم امتیاز داد و تایید گرفت آیا آن گونه که بطحایی معامله می کند به سود آموزش و پرورش است ؟
آقای عمادی چه دستاورد و توانمندی خاصی به عنوان مدیر کل بوشهر و خوزستان و رئیس مرکز سنجش داشته که برایش بطحایی باید امتیاز بدهد و مجمع فرهنگیان دلخوش باشد عضوم معاون متوسطه است !؟ مدیران که تکلیف شان مشخص است و چند صباحی بر صندلی مدیریت تکیه می دهند و می روند ولی تشکل ها که دوره های طولانی تری فعالیت می کنند باید به اعتبار خود در این فضا و بین معلمان و ارتباط شان با جامعه نیز توجه داشته باشند
متاسفانه قضاوت و معیار بیشتر افراد و دوستان تشکلی میز محوری است و مسایل را به ماندن و رفتن افراد گره می زنند ولی به نظر من دولت ها و آموزش و پرورش یک سری اصول، قوانین و معیارهایی دارد و باید داشته باشد که هر وزیر و مدیر باید ماندن و رفتنش منوط به پیروی و پیگیری آنها باشد و در صورت تخطی برود حتی اگر ۲ ماه از مدیریتش گذشته باشد !
تشکل ها نقش و وظایف مهمی دارند که باید به آنها توجه داشته باشند از جمله آن ها :
داشتن برنامه در زمینه مسایل مهم آموزش و پرورش ، مطالبه گری ، ایجاد ارتباط بین بدنه و مدیران ، کانالیزه و پالایش کردن مطالبات بدنه ، تلاش برای رسیدن به قدرت ، پیگیری اهداف و برنامه ها پس از رسیدن به قدرت . ولی متاسفانه شاهد آن هستیم که تشکل ها معبری برای رسیدن به پست و مقام شده اند و اغلب حضور نمایشی در فضای آموزش و پرورش دارند دیگر هیچ ! هیچ برنامه و پیگیری و تفاوت خاصی بین تشکل ها و اعضایشان دیده نمی شود . برای مثال فولادوند ، کمره ای، ناصری، نظریان و محسنی نسب و ... از جمله مدیرانی هستند که عضو انجمن اسلامی معلمان هستند و به یاری تشکل شان بر این صندلی ها نشستند و افرادی مثل عمادی، کریمی، مینایی پور، شکوهی ، مینو زمان و رضا مرادی از مدیران عضو مجمع فرهنگیان ایران اسلامی هستند ؛ مجتبی زینی وند ، مهاجرانی، حسین بر، رمضانی، ماجدی و ... از مدیران اعتدالی هستند، این افراد در مدیریت شان چه تفاوت هایی با هم دارند ؟
آیا مینو زمان ( مجمع فرهنگیان) رئیس منطقه ۸ تهران و محسنی نسب ( انجمن اسلامی ) رئیس منطقه ۹ تهران و ماجدی ( اعتدال و توسعه ) رییس منطقه ۳ تهران ، سه شیوه ی متفاوت در مدیریت مناطق خود در پیش گرفته اند ؟ آیا برنامه های متفاوتی دارند ؟ این ۳ تشکل که در حال حاضر سهم زیادی در قدرت اجرایی آموزش و پرورش دارند چه برنامه ای برای مسایل و مشکلات آموزش و پرورش دارند ؟ چه تفاوتی در نحوه ی مدیریت دارند ؟ اهداف و مطالبات شان چیست ؟
واقعیت این است که این تشکل ها فاقد برنامه و اهداف خاصی در حوزه ی آموزش و پرورش هستند و بیشتر با کانالیزه کردن اعضایشان به صندلی های مدیریت از وزرا حمایت مشروط می کنند !
در چنین شرایط و فضایی مدیران بی برنامه هم با حرف های کلی روزگار می گذرانند یکی وعده نگارش برنامه ی صد ساله می دهد و آن دگری وعده نزدیک به آموزش و پرورش فنلاند ! هم تشکل ها راضی هستند ، فعالیت کردند و اعضایشان به سمت رسیدند هم وزرا از اینکه توانستند تشکل ها را همراه خود کنند خشنود هستند !
آنچه در این رابطه چندان مهم نیست مشکلات آموزش و پرورش است !
مدیران که تکلیف شان مشخص است و چند صباحی بر صندلی مدیریت تکیه می دهند و می روند ولی تشکل ها که دوره های طولانی تری فعالیت می کنند باید به اعتبار خود در این فضا و بین معلمان و ارتباط شان با جامعه نیز توجه داشته باشند؛ گمان می کنم با این روند که در پیش گرفتند شاهد اُفت جایگاهشان در آینده ای نه چندان دور باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
پیش تر، وزیر آموزش و پرورش در دیدار با اعضای برخی تشکل های فرهنگیان با اشاره به موضوع دخالت نمایندگان در امور آموزش و پرورش گفت :
« دخالت نمایندگان در این امور در همه دولتها وجود داشته است و ما تلاش میکنیم با ایجاد تعادل و توازن با نمایندگان، از معیارهایمان در انتخاب و انتصاب مدیران عدول نکنیم.»
آقای مرتضی نظری رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، نیز پس از دیدار تشکل ها با وزیر آموزش و پرورش، توئیتی را با این مضمون منتشر کرد و نوشت :
« دخالت برخی نمایندگان مجلس در امور داخلی آموزش و پرورش استانها و شهرستانها، به حد غیرقابل تحمل رسیده. مدیران تحولگرا تحت فشار انتصابات قومی و قبیله ای هستند. آموزش و پرورش، سازمانِ رای کسی نیست! »
از قضا موضوع دخالت افراد و برخی نمایندگان مجلس در عزل و نصب های آموزش و پرورش یکی از موضوعات مطرح شده در جلسه تشکل های فرهنگیان با وزیر آموزش و پرورش بوده است که از سوی نمایندگان چندین تشکل به صراحت مطرح شده است. برای مثال نمایندگان کانون صنفی مدرسین دانشگاه فرهنگیان در این جلسه گفته اند : « فشار نمایندگان مجلس بر رئیس دانشگاه فرهنگیان زیاد است و افراد نالایق و نامرتبط را برای پستهای مدیریتی پیشنهاد میدهند. » در بسیاری از امور، صراحت قانونی در محدوده و مرز میان دو امر «نظارت» و «دخالت» مشخص نیست
اظهارات وزیر آموزش و پرورش در جلسه مورد اشاره، نشان می دهد که اصل موضوعِ دخالت نمایندگان مجلس در امور آموزش و پرورش - و البته امور سایر نهادها - امری مرسوم و پذیرفته شده در سپهر سیاسی جامعه است و آنچه محل مناقشه در بین گروههای ذینفع است، در واقع نفسِ این دخالت ها نیست بلکه حدود و ثغور آنست.
به زعم نگارنده ی این سطور، آقای نظری تمام مولفه های یک موضع گیری منطقی و قانونی از جایگاه حقوقی خود را رعایت کرده است. ایشان ضمن تشخیص درست و به موقعِ یک ضرورت، سخن و موضعی درست را در زمان و موقعیتی مناسب و به جا اظهار کرده است.
اما اظهارات آقای جبار کوچکی نژاد از جایگاه یک نماینده مجلس و در پاسخ به آقای نظری قطعاً فاقد چنین ویژگی هایی است، مخصوصاً آنجا که می گوید :
« وزیر آموزش و پرورش باید پیش از اینکه وارد جلسه استیضاح شود، نامه ی عزل مرتضی نظری را امضا کند. »
این اظهارنظر به وضوح نشان می دهد که دخالت های برخی نمایندگان مجلس در امور داخلی آموزش و پرورش اکنون از حد لابی های پنهان برای عزل و نصب های قومی و قبیله ای فراتر رفته و به مرز تهدیدهای علنی و آشکار رسیده است.
متاسفانه از آنجا که در بسیاری از امور، صراحت قانونی در محدوده و مرز میان دو امر «نظارت» و «دخالت» مشخص نیست، نهاد نظارتی در موقعیتی که خود را پرزورتر احساس می کند معمولاً با روی آوردن به تفاسیری غیررسمی و موسع از قانون مورد نظر، حدود و ثغور دخالت خود را به گونه ای تعریف می کند که جای هرگونه دخالت های بیجا را باز بگذارد و این در حالی است که همان نهاد در موقعیت دیگری که زورش به دخالت نمیرسد از همان نظارت حداقلی نیز چشم پوشی می کند.
اینکه وزیر آموزش و پرورش گفته است « دخالت نمایندگان در این امور در همه دولت ها وجود داشته است » ، حرف درستی است و البته مختص و محدود به دولت های این کشور هم نبوده و نیست و حتی در بسیاری از جوامع دموکراتیک نیز چنین است.
نمایندگان مجلس برای پیروزی در انتخابات تلاش میکنند و باید برای حوزه انتخابیه خود بودجه بیشتری جذب و خرج کنند. آنها همچنین تمایل دارند در انتخاب مدیران حوزه انتخابیه خود تاثیرگذار باشند.
رویکرد محلیِ نمایندگان هر جا که ویژگی های قومی و قبیله ای پررنگ تر باشد، بیشتر بروز و نمود پیدا می کند. اما زمانی که فرآیند نظارتی- دخالتی به جای تفاهم و توافق برای تامین منافع عمومی به تعارض منافع گروهی و باندی منجر می شود، از دل آن نیز دخالت هایی بیرون می آید که با چانهزنی و لابی و بدهبستان های تعامل گرایانه! شروع و به سهم خواهی و رانت جویی های تهدیدآمیز در فرآیندهای تصمیم گیری ختم می شود.
تبدیل فرآیند نظارتی-دخالتی به دخالتی-نظارتی، در عمل نه تنها منافع عمومی را تامین نخواهد کرد، بلکه ضمن آنکه به سردرگمی و ناامیدی ذینفعان دامن می زند، زمینه ساز بروز فساد سیاسی و اداری نیز خواهد شد و البته استمرار آن علاوه بر پیامدهای مورد اشاره، بستری مناسب برای ادامه حیات سیاسی عناصری می شود که به راحتی از پاسخگویی مصون می مانند و هیچ قیدی آنان را به مسئولیت پذیری در برابر افکار عمومی ملزم نمی کند.
در فضای مبهم و یاس زده حاکم برآموزش و پرورش امروز ایران زمین ،آنچه بیش از همه آزار دهنده است مواضع ضعیف و منفعلانه وزیر در مقابل زیاده خواهی برخی افراد و نهاد های بیرونی در امور ریز و درشت این دستگاه پهن پیکر و نیز سهم بسیار ناچیز این ابر دستگاه از بودجه عمومی و البته سیاست های یک بام و دو هوای کشتی بان آن می باشد .
کیست که نداند این بیمار در حال احتضار (آموزش و پرورش )بیش از پیش نیازمند به حمایت همه جانبه از طرف مسئولان و البته مردم می باشد و یقینا راهی به جز دریافت مشارکت مردم برای بهبود این دستگاه عظیم که اولویت هشتم و نهم دولت نیز نمی باشد وجود ندارد
اما:
اظهارات دوگانه وزیر آموزش و پرورش آنجا که از یک طرف دریافت وجه از والدین را مگر با رضایت و خواست قلبی ایشان غیر مجاز می داند ،از طرف دیگر ضمن این که تقاضای مشارکت می نمایند ،در کمال ناباوری با اظهاراتی نسنجیده و با ابراز شرمندگی از وجود بخاریهای نفتی در برخی مدارس که اخیرا موجب پر پر شدن چند نفر از دانش آموزان عزیزمان گردید و همه مردم ایران به ویژه جامعه فرهنگی و مردم سیستان و بلوچستان را داغدار نمود گفته اند : اگر نیمی از افراد یارانه بگیر در کشور یک ماه از یارانه خود صرفنظر کنند این مشکل یکبار برای همیشه تمام خواهد شد ولی اگر نگاه مان به بودجه دولت باشد تا 8 سال آینده هم نخواهیم توانست بخاریهای غیر ایمن را از مدارس جمعآوری کنیم. به جای توئیت کردن در مورد مسائل کم اهمیت ،هر نوع اطلاع رسانی در خصوص مسائل آموزش و پرورش را به متولی مربوطه یعنی مرکز اطلاع رسانی واگذارید
جناب آقای بطحایی
این اظهار نظر از وزیر فرهنگ در تراز جمهوری اسلامی بسیار بعید می نمود با این حال مردم این سئوال را از شما می پرسند ؛ چرا زمانی که بودجه در دولت تصویب می گردد بر سر نوبخت و اسحاق فریاد نمی کشید که سهم آموزش و پرورش از بودجه کل کشور چرا باید هر سال کمتر از سال قبل گردد ؟
انتظار این بود در قبال این پیشنهاد ناپسند نسبت به کسر یا حذف اعتبارات نهادهایی فریاد سر می دادید که به عنوان فرهنگی بودجه دریافت می کنند اما کوچکترین تاثیر و تحرکی در بخش فرهنگ ندارند !
چرا همه ی کسری های دولت باید به آموزش و پرورش سرریز گردد و البته قسمتی از اعتبارات تخصیصی نیز به اما و اگر و وصول سود بانک ها و دیگر بنگاههای سود آور که هیچ گاه هم محقق نمی گردد فقط برای آموزش و پرورش وپاداش پایان خدمت باز نشستگان آن در نظر گرفته می شود ...؟ باید سیاست حفظ میز و بقای آن به هر قیمتی جای خود را به تکریم معلم و دفاع از حیثیت آموزش و پرورش دهد
چرا اصل سی ام مهجور مانده در قانون اساسی کشور که بر اساس آن دولت موظف شده است وسایل آموزش و پروش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم آورد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد مطرح نمی کنید ؟
انتظار رفته و می رود در مقابل افراد کوچکی که سوداهای بزرگ در سر می پرورانند و راه بزرگ شدن خویش را فشردن گلوی آموزش وپرورش و عبور از آن می دانند ،کوتاه نیامده و با دفاع مقتدرانه از نیروهای تحت امرتان در آموزش و پرورش ، تفاوت دخالت در یک دستگاه با نظارت را برای ایشان لااقل در یکی از توئیت های روزانه تان درج می نمودید و شجاعانه در حمایت و دفاع از رئیس مرکز اطلاع رسانی تان اعلام می کردید آموزش و پرورش حقیقتا دیگر تاب تحمل در برابر سیاسیون زیاده خواه را ندارد و البته تا زمانی که بنده هستم اجازه نخواهم داد به سبد رای کسی تبدیل شود .
جناب آقای وزیر :
انتظار قاطبه فرهنگیان که از نوع باز خوردهای ایشان در فضای مجازی و رسانه ای می توان دریافت از جنابعالی این است که:
به جای توئیت کردن در مورد مسائل کم اهمیت ،هر نوع اطلاع رسانی در خصوص مسائل آموزش و پرورش را به متولی مربوطه یعنی مرکز اطلاع رسانی واگذارید و به جای ظاهر شدن در نقش منتقد که این روزها به لطف به بی راهه رفتن آموزش و پرورش و استفاده از برخی نیروهای کهن سال و ناکارآمد ستادی که بعضا برای شخص جنابعالی هم وجود و عملکردشان مساله ساز است کم نیستند ؛ به وظایف ذاتی و قانونی خویش نه به صورت پشت میز نشینی که به صورت میدانی در مورد مسائل ریز و درشت آموزش و پرورش ورود کرده و برای این مشکلات اعم از کیفیت بخشی آموزش ،حذف بخاری های نفتی و خطر آفرین ، مدارس کپری، تقویت سرانه های مدارس ،رفاه ، معیشت و درمان فرهنگیان ،نهایی نمودن نظام رتبه بندی که در توئیت ها و مصاحبه های گاه و بی گاهتان زمان اجرای آن را مهر 97نوید می دادید اما آنگونه که از شواهد بر می آید درسال 98 هم امیدی به اجرای آن نیست بپردازید ؛ برای ادامه کار جنابعالی یا هر وزیر دیگری باید سیاست حفظ میز و بقای آن به هر قیمتی جای خود را به تکریم معلم و دفاع از حیثیت آموزش و پرورش دهد .
پایان سخن را به شعری زیبا از استاد سخن سعدی می آرائیم که بی مناسبت به موضوع مورد بحث نیست :
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
در حقوق عمومی یک قانون کلی به نام محدودیت درونی ( Auto limitation ) وجود دارد که بر اساس آن وقتی دولت قانونی را وضع می کند،خودش هم به رعایت آن پای بند است.
جامعه ای که در آن دولت به قانون بی توجه است و به اصطلاح ورای قانون است، مردم سرشت ضد قانونی دولت را می پذیرند و درونی عمل می کنند و در روابط اجتماعی خود به کار می گیرند.
حضرت امام ( ره ) می فرمایند: عمل به قانون باید توسط حاکمان و وضع کنندگان قانون لباس عمل بپوشد، نه این که مردم را دعوت به عمل به قانون نمایند ،اما خود عمل نکنند.
در احاديث نیز داریم که : کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم. شهروندان را نه به زبان، بلکه باید با عمل به امور پسندیده دعوت کرد. این تداخل تا جایی پیش می رود که عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس رسما در مصاحبه اعلام می کند اگر وزیر "آقای نجات بهرامی معاون رسانه ای روابط عمومی " را بر کنار نکند، استيضاح به صحن علنی می رود
در « نظام های پارلمانی » استفاده از ابزار استيضاح و بهره گیری از رأى اعتماد یکی از مهمترین وسایل برای مهار کردن کارهای وزیران است. در برابر چنین سلاحی که در دست نمایندگان پارلمان است، حق انحلال مجلس بزرگترین وسیله کنترل عملکردهای این دستگاه است.
در « نظام های ریاستی » نه قوه مجریه قادر است پارلمان را منحل کند و نه قوه مقننه می تواند رئيس جمهور و وزرا را وادار به کناره گیری نماید. اما در « نظام های نیمه پارلمانی نیمه ریاستی » که برخی کتابهای حقوقی کشور ما را جزو آنها می دانند وظايف قوا کاملا تخصصی نبوده و گاهی میان آنها تداخل صورت می گیرد.در این حالت نیز به نظر می رسد افکار عمومی بهترین ملاک قضاوت است.
در ماههای اخیر به کرات شنیده می شود که استيضاح وزیر آموزش و پرورش از حد نصاب افتاده است.
حال سؤال افکار عمومی خصوصا جامعه فرهنگیان از نمایندگان این است که اگر نقطه ضعف های مطرح شده در متن استيضاح را باور دارند چرا امضا خود را پس می گیرند ؟ و این شائبه به وجود می آيد که امضا اهرم فشاری برای انتصاب افراد ستادی نمایندگان است.تا جایی که دیده شده یک مدیر مدرسه که در ستاد یک نماینده فعال بوده است، بدون طی کردن سلسله مراتب اداری به ریاست یک اداره می رسد.
این تداخل تا جایی پیش می رود که عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس رسما در مصاحبه اعلام می کند اگر وزیر "آقای نجات بهرامی معاون رسانه ای روابط عمومی " را بر کنار نکند، استيضاح به صحن علنی می رود.
وجود نظام شایسته سالاری در هر کشوری باعث قوام، مقبولیت و مشروعیت آن خواهد شد لذا گزینش افراد شایسته در سازمانها از اهمیت خاصی برخوردار است.
از اول تیرماه نود و هفت تاکنون به مدت شش ماه است که " اداره نظارت و عملکرد آموزش و پرورش فارس " با سرپرست اداره می شود.
دوره سرپرستی مطابق نظريه تفسیری شورای نگهبان در اصل 135قانون اساسی در مورد سرپرست وزارت خانه ها سه ماهه و غیر قابل تمدید است.هر چند رؤساي دوایر به مهمی وزرا نیستند لیکن داشتن سرپرست در مدت طولانی عملا قسمت مربوطه را به تعطیلی می کشاند. شنیده ها حکایت از آن دارد که تاکنون چندین نفر جهت احراز این پست جهت مصاحبه به وزارت آموزش و پرورش معرفی شده اند.یکی از گزینه ها پس از انتصاب مدیر کل جدید با فشار برخی پدر خوانده های اصلاحات در فارس حذف شد، و گزینه دیگری نیز که پیشنهاد مدیرکل آموزش و پرورش فارس است ،تاکنون با فشار یکی از نمایندگان مجلس موفق به کسب این پست نگردیده است.
کما اینکه یکی دیگر از نمایندگان فارس یک نیروی خود را از دولت دهم به مدت هفت سال در پست ریاست اداره علیرغم تغییر دولت حفظ کرده است.
به نظر می رسد استيضاح های پی در پی باعث شده است که وزیر آموزش و پرورش در هفته های گذشته مدیران کل استان ها را به تهران فراخوانده تا نمایندگان امضا خود را پس بگیرند و در این شرایط وزیر مجبور به تسلیم محض در برابر نمایندگان است. البته این امر سابقه طولانی در نظام اداری ما دارد و لیکن در مورد وزارت آموزش و پرورش شدت بیشتری دارد و نمایندگان مایل هستند در ادوار بعد از پشتوانه رأى فرهنگیان برخوردار شوند و آموزش و پرورش را سبد رأى خود در نظر می گیرند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
غلامرضا حیدری روز شنبه ( اول دی ماه ) اظهار داشت: استیضاح یک ابزار نظارتی نمایندگان مجلس است و از این ابزار اگر در جایگاه خودش استفاده نشود، باعث سست شدن آن می شود.
وی تصریح کرد: اگر از این ابزار نظارتی به درستی و در جای خود استفاده نشود، برد خودش را پیدا نخواهد کرد و تاثیرگزاری خود را از دست می دهد.
این عضو فراکسیون امید مجلس اظهار داشت: سوالات بایستی حتی الامکان در مسائل ملی و کلان کشور و بحث عمومی باشد، ما نمایندگان نباید صرفا به دلیل آن که مدیری را می خواهیم جا به جا کنیم، وزیران را استیضاح کنیم، این کار در شان ما نیست.
حیدری با اشاره به این که ما نمایندگان نباید در عزل و نصب مسوولان اجرایی دخالت کنیم، گفت: این کار یک باتلاق است، اگر که بخواهیم در عزل و نصب مدیران دخالت کنیم، دستگاه اجرایی اختیارات خود را دارد، این درست نیست که به این عنوان وزیران را استیضاح کنیم.
وی تاکید کرد: امروز ما باید شرایط، مقتضیات و اولویت های کشور را ببینیم، هم اکنون ما در شرایط تحریم هستیم و بودجه آماده بررسی در مجلس می شود، در این شرایط باید به این اولویت ها پرداخته شود.
وی تصریح کرد: این که ما به یک وزیر بگوییم چرا یک مدیر را برداشتی و چرا یکی دیگر را برنمی داری در شان مجلس نیست و بازتاب عمومی خوبی در جامعه ندارد.
نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: امروز ما باید بدانیم اولویت های کشور چیست و مردم از ما چه می خواهند.
حیدری افزود: با توجه به اولویت های اصلی کشور، این استیضاح ها را که جنبه محلی دارد را به صلاح نمی دانم و قطعا نمایندگان در این موضوع دوراندیشی خواهند داشت و همه جوانب را خواهند سنجید.
ایرنا
مرحوم شهید مطهری داستان جالبی را از زبان یکی از نزدیکانشان نقل کرده و بر آن «منطق ماشین دودی» نام نهاده بودند. «من یك درسی را از قدیم آموخته ام و جامعه را روی منطق ماشین دودی می شناسم. وقتی بچه بودم منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن زمان قطار راه آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران- شاه عبدالعظیم بود. من می دیدم كه قطار وقتی در ایستگاه ایستاده بچه ها دورش جمع می شوند و آن را تماشا می كنند و به زبان حال می گویند ببین چه موجود عجیبی است! معلوم بود كه یك احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود با یك نظر تعظیم و تكریم و احترام و اعجاب به آن نگاه می كردند. كم كم ساعت حركت قطار می رسید و قطار راه می افتاد. همین كه راه می افتاد بچه ها می دویدند، سنگ برمی داشتند و قطار را مورد حمله قرار می دادند. من تعجب می كردم كه اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی كه ایستاده، یك ریگ كوچك هم به آن نمی زنند، و اگر باید برایش اعجاب قائل بود اعجابِ بیشتر در وقتی است كه حركت می كند.
این معمّا برایم بود تا وقتی كه بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون كلی زندگی ما ایرانیان است كه هركسی و هر چیزی تا وقتی كه ساكن است مورد احترام است. تا ساكت است مورد تعظیم و تبجیل است، اما همین كه به راه افتاد و یك قدم برداشت نه تنها كسی كمكش نمی كند بلكه سنگ هاست كه به طرف او پرتاب می شود. »
در چندماه اخیر شاهد انتشار پست های تخریبی و یادداشت های سراسر کنایه و تمسخر علیه تیم روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش هستیم.
موج تخریب درباره برخی از اعضای این تیم در حد تلاش برای پرونده سازی و منکوب کردن صدای نجات بهرامی هم پیش رفت.*
رفتاری که تا پیش از این تنها در گفتار و نوشتار جماعتی به ظاهر روزنامه نگار! می دیدیم که در روزنامه ها و سایت هایی چون [...]! به نام خبر و تحلیل؛ در پی جوسازی ، هیاهو آفرینی و هجمه علیه رقبا و منتقدان سیاسی و حزبی هستند!
به کار رفتن برخی کلیدواژه ها از سوی برخی صاحب منصبان پیشین در وزارت که وجود و حضور مدیران جوان، محبوب و شجاعی چون مرتضی نظری، نجات بهرامی و همکارانشان را در مرتبه اول اسباب شرمساری خود (بابت نشان دادن عمق ناکارآمدی شان در مسوولیت های مشابه) و در مرتبه بعدی مانع عرض اندام خود و همفکرانشان در افکار عمومی فرهنگیان می بینند نیز نشان از برخی هماهنگی ها برای به نتیجه رساندن طرح دارد.
در آخرین مورد شاهد اولتیماتوم به وزیر! برای تغییر فوری رییس روابط عمومی وزارت توسط یکی از نمایندگان مجلس بودیم که ظاهرا جنابشان چنان از شنیدن آن تذکر ساده برآشفته شدند که پرده شرم و حیا را به کلی دریده ، وزیر را با ادبیاتی سخیف و تند تهدید به استیضاح کرد!
نگارنده علاقه ای به خرج کردن از آیات و روایات درباره رفتار حکومت با مردم، جایگاه امر به معروف و نهی از منکر، ارزش و احترام قلم ، رسالت صاحبان قلم و ... برای به کرسی نشاندن نظرات خود و در حالت دفاعی قرار دادن طرف مقابل ندارد (یک علتش آنست که آنجنابان خودشان در این داستانها تخصص تام دارند، سالهاست که نانشان را از همین راه می خورند! و طبعا گوشهایشان هم از این حرفها پر است!) با این حال هنوز هم به پاکی نیت و خلوص قلوب برخی شان ایمان دارد و باور دارد که نه علاقه ای دارند «رسانه» را به ابزاری برای تسویه حساب مبدل کنند و نه مایلند نادانسته و ناخواسته به نردبان صعود دیگرانی از مناصب قدرت و سوزاندن فرصت بهره گیری از دانش، انگیزه و توان جوانان کاردان ، کارآمد و توانمند فعلی باشند.
* جالب آنکه به محض ایجاد مشکل برای ایشان، رییس روابط عمومی وزارت را مورد هجمه تند قرار می دهند که پس مسئولیت پذیری تان کجا رفت و ...!!؟ گویی تا پیش از این همین ها بودند که نجات بهرامی را در مسئولیتش ابقا و در همایش ها و جلسات به همراه داشتند و لابد این ما بودیم که این قطار در حال حرکت را به سنگ و تیرهای جفا مورد نوازش قرار می دادیم!
«تا نشان سمّ اسبت گم کنند / ترکمانا نعل را وارونه زن!»
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید