صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار/

بطحایی و سیاست های آمریکا و همایش کشوری نیمکت‌های سوخته و یادواره شهدای زینبیه و ثارالله

سید محمد بطحائی در «همایش کشوری نیمکت‌های سوخته و یادواره شهدای زینبیه و ثارالله» در میانه بیان کرد: بمباران هشت سال دفاع مقدس یکی از شقاوت‌مندانه‌ترین رفتارهایی بود که دشمن با سنگ دلی تمام به کشورمان روا داشت و با خیال خود، از این روش می‌خواست مقاومت مردم را از بین برده و امید، استقلال و باور را در بین مردم بخشکاند.

وی ادامه داد: وقتی دشمن توان مقابله با رزمندگان کشور در خط مقدم را پیدا نکرد، به شهرها حمله‌ور شد که در این حملات کودکان و نوجوانان در معرض خطر قرار گرفتند.

بطحائی با اشاره به صادر نشدن هیچ‌گونه اعلامیه جهانی برای حوادثی همچون بمباران مدارس در میانه، گفت: عدم صدور اعلامیه جهانی برای محکومیت بمباران مدارس، چهره منافقانه مجامع بین‌المللی را رسوا کرد.

وی اضافه کرد: امروز حوادثی نظیر بمباران میانه در یمن، فلسطین، افغانستان و صدها نقطه دیگر در دنیا رخ می‌دهد که نشانگر ننگ پایدار برای استکبار و استعمار جهانی است.

وزیر آموزش و پرورش خاطرنشان کرد: صدها کودک و نوجوان در یمن زیر بمباران سردمداران رژیم سعودی قرار دارند و ده‌ها هزار کودک فلسطینی نیز زیر بمباران صهیونیست‌های حیوان صفت جان می‌دهند. در تمام این جنایت‌ها به صورت مستقیم و غیرمستقیم، نقش آمریکا و رژیم صهیونیست آشکار بوده، اما باز مجامع بین المللی سکوت کرده‌اند.

وزیر آموزش و پرورش مطرح کرد: کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد مسئولیت راهبری و نظارت کنوانسیون ۵۴ ماده‌ای حقوق کودک را برعهده دارد و اگر کشوری سرویس ویژه برای شکایت کودکان قرار ندهد، مدام در مجامع بین المللی مورد اتهام قرار می‌گیرد و امکان دارد علیه آن کشور قطعنامه نیز صادر کنند؛ اما این کنوانسیون در مقابل این همه جنایت سکوت کرده و اشک تمساح می‌ریزد.

وی در خصوص برگزاری همایش کشوری نیمکت‌های سوخته، خاطرنشان کرد: برگزاری این همایش فرصتی بود تا به جامعه بین المللی تلنگری وارد شود. کودکان معصوم در جنگ‌ها و تجاوزات به جوامع محروم، همواره مثل اهرم فشار به جامعه هدف، مورد سو استفاده قرار می‌گیرند.

بطحائی در خصوص جنگ روانی آمریکا در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، گفت: آمریکا با همان هدف قبلی خود و به منظور مجاب کردن ایران برای پیروی از سیاست‌های زورگویانه‌اش، به دنبال ناامید کردن مردم ایران است.وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه امکانات کنونی قابل قیاس با ۴۰ سال گذشته نیست، خاطرنشان کرد: می‌توانیم مقابل قلدری و زورگویی بایستیم و با تدبیر، مدیریت، بصیرت، مقاومت و پایداری از این جنگ ناجوانمردانه خارج شویم.

دنیای اقتصاد

گروه اخبار/

« عبدالرسول عمادی » رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش و سرپرست معاونت آموزش متوسطه  استعفا کرد .

عمادی در پستی که در صفحه شخصی خود منتشر کرده است از هر دو پست ستادی خود استعفا داده  اما به دلایل این کار اشاره نکرده است .

گروه تشکل ها /

گزارش صدای معلم از نشست تشکل های فرهنگیان با سعید جلیلی

یکشنبه 7 بهمن برخی از اعضای تشکل های فرهنگیان شامل انجمن اسلامی معلمان ایران، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، جمعیت اسلامی فرهنگیان، سازمان معلمان ایران، جامعه اسلامی فرهنگیان و همچنین تعدادی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش نشستی با"  سعید جلیلی " عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده رهبر ایران در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران برگزار کردند .

خبرگزاری فارس رسانه مخالف دولت در این زمینه چنین گزارش می کند : این نشست بدون اطلاع رسانی قبلی بوده و از رسانه های فعال در حوزه آموزش دعوتی به عمل نیامده بود .همچنین خبر و گزارش این نشست در سایت ها و کانال های اطلاع رسانی تشکل های فرهنگیان تاکنون اطلاع رسانی نشده است

" نشست دولت سایه با نمایندگان تشکل‌های معلمان کشور برگزار شد.

در این دیدار نمایندگانی از انجمن اسلامی معلمان ایران، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، جمعیت اسلامی فرهنگیان، سازمان معلمان ایران، جامعه اسلامی فرهنگیان و همچنین تعدادی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش حضور داشتند که در خصوص موضوعات مختلف جامعه فرهنگیان کشور به ایراد نکات خود پرداختند.

سعید جلیلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در این دیدار گفت: آنچه اندیشه سیاسی اسلام را از سایر فرهنگ ها به ویژه از غرب متمایز می‌کند، مشترک بودن بسیاری از وظائف دولت و جامعه است و تفاوت آن تنها در نوع و میزان مسئولیت است. نمونه آن در دفاع مقدس است؛ چرا توانستیم بر دشمن خود فائق بیاییم؟ چون همه، خود را مسئول می‌دانستند. این رویکرد در هر عرصه‌ای همانند آموزش و پرورش عملیاتی شود، نتیجه مشابه پیروزی در دفاع مقدس را خواهد داد.

نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی درخصوص نقش آفرینی جامعه فرهنگیان در عرصه های گوناگون خاطرنشان کرد: بسیاری از موفقیت‌های نظام اسلامی مرهون زحمات معلمان بوده است. نقش قابل توجه این صنف در پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن در عرصه های مختلف حائز تکریم است. بیشترین صنفی که در میان اصناف مختلف چه در جایگاه فرماندهی و چه در جایگاه رزمندگی در جبهه ها حضور داشتند، از آموزش و پرورش بود؛ اعم از معلم و دانش آموز. نقش موثر فرهنگیان در ابتدای انقلاب پس از حضور در نهادهای دیگر نظیر سپاه پاسداران، جهاد سازندگی و وزارتخانه های گوناگون نیز نشان داد که حضورشان در سایر زمینه ها همراه موفقیت بوده است.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: یکی از آسیب هایی که مشاهده می‌شود، آن است که وقتی فردی از مسئولیتی فارغ می‌شود، مثلا به جایگاه دیگری می‌رود و یا بازنشسته می‌شود، آن وقت دیگر تجربیات خود را در اختیار مسئول جدید قرار نمی دهد؛ این چرخه ناقص می ماند. بنابراین نقش تشکل های صنفی فرهنگیان می تواند این نقصان را در آموزش و پرورش برطرف کند. ارائه راهنمایی و راهکار های عملیاتی برای حل مشکلات فعلی هم صنفان از جمله این نقش هاست که تشکل های صنفی می توانند پاسخ روشنی درباره چگونگی رسیدن به وضعیت مطلوب بدهند.

جلیلی در پایان اظهار داشت: امروز یکی از ضروریات آن است که تشکل های صنفی مبدع ابتکارات برای حل مسائل باشند.

همچنین در این نشست، نمایندگان تشکلهای صنفی فرهنگیان به ایراد نکات خود به شرح زیر پرداختند:

* نقش درخشان فرهنگیان در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس

* لزوم عملیاتی شدن منویات رهبرانقلاب در خصوص وزارتخانه آموزش و پرورش

* عدم توجه به اولویت جایگاه وزارت آموزش و پرورش در دولت ها برخلاف نظر صریح رهبری

* عدم تامین نیاز های اولیه جامعه معلمان با توجه به منزلت آنها و مشکلات معیشتی چشمگیر

* مجبور شدن شمار قابل توجهی از معلمان به اختیار شغل دوم

* سیاست زدگی وزارت آموزش و پرورش که موجب اخلال در رسالت علمی و فرهنگی این وزارتخانه است

* تمرکز گرا و مشارکت گریز وزارتخانه چه در صف و چه در ستاد

* کمرنگ شدن نقش قابل اهمیت اولیای دانش آموزان در مشارکت

* مشکلات ناشی از خصوصی سازی در آموزش و پرورش

* استفاده سلیقه ای از ابزار های نظارتی در مواقع ارتقاء شغلی معلمان به کادر مدرسه

* به رسمیت نشناختن جایگاه معلم به عنوان سرمایه انسانی و اصلی ترین عامل پیشرفت و توسعه

* سرمایه گذاری کوتاه مدت دولت ها و تناقض آن با ذات دیربازده آموزش و پرورش و عدم توجه به اهداف بلند مدت

* غفلت از ارتقاء سطح توسعه کیفی آموزش و پرورش نسبت به سطح کمّی آن

* شکل گیری روند کاهش سال به سال نسبت بودجه وزارتخانه به بودجه کل کشور

* لزوم گفت و گوی بی‌واسطه و نتیجه‌مند با جامعه معلمان

* عدم تطابق دانش کتاب های درسی با نیاز روز دانش آموزان

* عدم توجه ویژه به مهارت آموزی در مدارس

گزارش صدای معلم از نشست تشکل های فرهنگیان با سعید جلیلی

« فرج کمیجانی » دبیر کل  مجمع فرهنگیان ایران اسلامی می گوید :

" اين جلسه با دعوت آقاي جليلي از جايگاه نماينده مقام معظم رهبري در شوراي امنيت ملي و از طريق آقاي  عادل عبدي مشاور وزير در امور تشكل ها با حضور همه تشكل هاي معلمان اصول گرا و اصلاح طلب و مستقل تشكيل گرديد و در خصوص مسائل آموزش و پرورش خيلي شفاف و بي پرده صحبت شد و از هر تشكل سه نفر حضور داشتند.

کمیجانی نشست را خوب ارزیابی کرده چنین می گوید :

 جلسه بسيار خوبي بود و در راستاي پي گيري مطالبات معلمان صورت گرفت .

دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی تصریح کرد :

به اتفاق تشكل هاي فرهنگيان با دعوت آقاي جليلی براي توضيح فضاي امنيتي حاكم به آموزش و پرورش رفتيم .

« ولی الله بای » عضو سازمان معلمان ایران ضمن اظهار بی اطلاعی از برگزاری این نشست پرسش هایی را مطرح می کند :

آیا شورای مرکزی سازمان معلمان نیز حضور داشتند ؟

یک عضو سازمان به صورت شخصی حاضربوده است؟

هدف ازاین دیدار در کنار دیگر تشکل ها چه بوده است ؟

خانه یا مجمع تشکل های فرهنگیان تشکیل شده است؟

دولت سایه یا دولت در پنهان که بدبختی جامعه ما از همین موازی کاری هاست .

« شیرزاد عبداللهی » کارشناس آموزش می نویسد :

" این اتفاق مهمی است که به فاصله یک سال و نیم از انتخابات ریاست جمهوری 96 ، اعضای موثر ستاد فرهنگیان روحانی و سران حداقل سه تشکل اصلاح طلب فرهنگیان به دیدار سعید جلیلی می روند. این افراد باید دلایل این دیدار و  کنار گذاشتن  رویه مرسوم اصلاح طلبان در تعامل با اصولگرایان افراطی (جبهه پایداری ) را توضیح بدهند تا بتوان تصویر دقیق تری از ماجرا را ارائه کرد. دیدار اصلاح طلبان و جلیلی این تصور را در بین معلمان عادی ایجاد می کند که اختلافات سیاسی جناح ها و احزاب صرفا جنگ زرگری برای سرگرم کردن مردم است.

 واقعا چه نسبتی بین سعید جلیلی و  سید محمد خاتمی به عنوان افراد شاخص دو جریان  وجود دارد؟

اگر یک جریان صرفا صنفی به دیدار جلیلی رفته بود می توانست ادعا کند که برایش اصلاح طلب و اصولگرا فرقی ندارد. اگر سران تشکل های اصلاح طلب به دیدار شخصیت های معتدل اصولگرا مانند لاریجانی یا ناطق نوری  رفته بودند باز هم قابل توجیه بود . اما دیدار احزاب فرهنگی که کم و بیش خود را متعهد به حمایت از دولت روحانی می دانند ، با سعید جلیلی  آن هم با عنوان دولت سایه،  چه توجیهی دارد؟ این  یک اتفاق  معنی دار سیاسی  است.

آیا انجمن اسلامی معلمان با آن سابقه  تاریخی در جریان چپ و اصلاح طلب و مجمع فرهنگیان ایران اسلامی با جایگاهی که در شورای عالی اصلاح طلبان و بستن لیست انتخاباتی برای اصلاح طلبان  دارد و سازمان معلمان با ارادتی که به سیدمحمد خاتمی دارد، می توانند از سیاست صرف نظر  کنند و  بگویند که فقط صنفی فکر و عمل  کرده اند؟ پس تکلیف اساسنامه و مرامنامه  آنها چه می شود؟ البته  اگر آنها با سعید جلیلی در یک تریبون آزاد مثل تاجزاده و زاکانی مناظره می کردند قضیه متفاوت بود.

حضور مشاور وزیر به عنوان مبتکر دیدار و نیز معاون وزیر آموزش و پرورش در امور بین الملل  که هر دو عضو مجمع فرهنگیان هستند این سوال را پیش می آورد که آیا این دیدار مطابق پروتکل های دولت ،قبلا  با  وزیر و معاون رییس جمهور هماهنگ شده بود ؟ در وزارت آموزش و پرورش مدیران از وزیر تا معاون وزیر تا مدیرکل نه به رییس جمهور وفادارند و نه به برنامه دولت ، هرکس به فکر منفعت خودش است. هر کس دنبال استراتژی و تاکتیکی برای حفظ میز و صندلی ریاست است. 

« عبدالهی » در ادامه  می نویسد :

آقای کمیجانی فکر می کند زرنگ است و می تواند همه را بازی بدهد اما اشتباه می کند .این یک اقدام سیاسی معنا دار است. حرکت به سمت اصولگرایی و گردش به راست از جانب  امثال کمیجانی تا جایی برای جلیلی و رییسی قابل قبول است و تشویق می شود که جریان اصلاح طلبی را تضعیف کند . تجربه نشان داده است که  آنها  هرگز به افرادی مانند کمیجانی اعتماد نمی کنند. آنها هم می فهمند که  افرادی که متناسب با جهت وزش باد قدرت ، مواضع خود را 180 درجه تغییر می دهند قابل اعتماد نیستند.

کمیجانی ممکن است خواب ریاست ستاد فرهنگیان جلیلی یا رئیسی  را در انتخابات آینده دیده باشد . یا شاید فقط دنبال اجرا نشدن حکمش باشد ، اما تجربه های زیادی نشان داده که اصولگرایان فقط از اصلاح طلبان به عنوان تواب و ابزار تخریب اصلاح طلبی استفاده می کنند و آنها را جدی نمی گیرند. آقای کمیجانی در سالهای اخیر اثبات کرده که به هیچ اصلی در سیاست جز منافع شخصی خودش و چینش هم حزبی ها  در پست های آموزش و پرورش پای بند نیست. همین برای عدم اجرای حکمش کافی است. چرا بقیه را دنبال خودش می کشد؟

گزارش صدای معلم از نشست تشکل های فرهنگیان با سعید جلیلی

« کانال صنفی معلمان » که توسط اعضای فعال در کانون صنفی معلمان اداره می شود در مطلبی با عنوان " یک دیدار و چند پرسش !" چنین می نویسد :

 سعید جلیلی از شخصیت های رادیکال اصولگرایان و نزدیک به جبهه ی پایداری در سایت و صفحه ی شخصی خود خبری منتشر کرده است با عنوان: ( نشست دولت در سایه با تشکل های فرهنگیان انجام شد . )

 در مورد خبر و تصویر دیدار جلیلی با تشکل ها که جلیلی ادعا کرده است : "  دیدار تشکل های معلمان با دولت در سایه "  سوالاتی مطرح است که تشکل ها می توانند پاسخ دهند !

این دیدار به چه منظور انجام شده است ؟ نحوه ی تشکیل آن و نتیجه ی جلسه چه بوده است ؟ به نظرم مساله مهمی است که دوستان تشکلی برای شفاف سازی می توانند در موردش توضیح دهند.

در تصویر چهره ی آقایان کمیجانی ( دبیر کل مجمع فرهنگیان ) و عادل عبدی ( مشاور وزیر و عضو مجمع ) ، غلام رضا کریمی ( ریس مرکز بین الملل و عضو مجمع ) ، علی مصلحی ( عضو انجمن اسلامی ) ، محمد داوری ( عضو سازمان معلمان ) و علیرضا هاشمی ( عضو سازمان معلمان ) و دیگر افراد تشکلی دیده می شود. این افراد می توانند در مورد خبر و ادعای دیدار با دولت در سایه جلیلی توضیح بفرمایند.

فرج کمیجانی و عادل عبدی و علی مصلحی و علیرضا هاشمی در صدر و نزدیک به جلیلی نشستند. نشست تشکل و چهره های سیاسی اصلاح طلبان با یک فرد شناس اصولگرایی که نماد یک جریان مشخص است از چه جنبه ای قابل توجیه است ؟ نکته قابل تامل اش اینجاست سعید جلیلی مدعی شده است این دیدار، دیدار تشکل ها با دولت در سایه است ! یعنی محتوا و نوع دیدار با جلیلی از جنس دیدار با دولت در سایه و انتخاباتی  بوده است یا جلیلی این گونه روایت کرده است ؟

این نشست بدون اطلاع رسانی قبلی بوده و از رسانه های فعال در حوزه آموزش دعوتی به عمل نیامده بود .همچنین خبر و گزارش این نشست در سایت ها و کانال های اطلاع رسانی تشکل های فرهنگیان تاکنون اطلاع رسانی نشده است .

پایان گزارش/

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

شکایت علیه فرهنگیان منتقد این بار در هریس آذربایجان شرقی و مریم احمدیان مدیر دبیرستان مردانی آذر

قرار بود  " فرهنگ امنیتی " به جای مانده از دولت های نهم و دهم جای خودش را به " امنینت فرهنگی " بدهد .

 فانی و دانش آشتیانی تا حد قابل قبولی در این زمینه کارنامه موفقی داشتند اما شکایت علیه معلمان منتقد و رسانه در آذربایجان شرقی ، خوزستان ، قم ، البرز و... در وزارت سیدمحمد بطحایی ، پرسش های فراوانی را ایجاد کرده است و به تدریج دارد به یک " فرهنگ سازمانی " در نظام تعلیم و تربیت تبدیل می شود .

اخیرا هم  علیه رسانه « صدای معلم » شکایت شده است .« صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش می خواهد که با این مسائل واقع بینانه و صادقانه برخورد کرده و زمینه باروری و رشد حرفه ای معلمان را با نقادی و گفت و گو فراهم کند

بطحایی چه می کند ؟

چرا وزیر آموزش و پرورش در مورد این وقایع تلخ و قابل تامل سکوت کرده است ؟

چرا کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و حداقل اعضای فراکسیون امید آن در برابر این مسائل حرفی نمی زنند ؟

تشکل هایی که نام " معلم " و " فرهنگیان " را با خود یدک می کشند قرار است در آینده چگونه از عملکرد خویش  در برابر افکار عمومی دفاع کنند ؟

آیا برپایی چند نشست با بطحایی که برون داد و یا دستاورد خاصی برای جامعه معلمان نداشته است می تواند فلسفه وجودی آن ها را به اثبات برساند ؟

« منشور حقوق شهروندی » مصوب توسط دولت تدبیر و امید تاکنون چه کاربرد و فایده ای در آموزش و پرورش و برای معلمان داشته است ؟

معاون رئیس جمهور  و رییس سازمان اداری و استخدامی کشور می گوید: ( این جا )

" برخی کارگزاران، مدیران و کارکنان دولت به مفهوم حقوق شهروندی آشنا و مسلط نیستند .

آموزش حقوق شهروندی در نظام اداری به کارکنان بر اساس برنامه ای که از سوی سازمان اداری و استخدامی کشور ابلاغ شده است باید در دستور کار مدیران باشد.
مردم باید مطالبه گری کنند و مدیران ملزم به پاسخ گویی هستند ... "

شکایت علیه فرهنگیان منتقد این بار در هریس آذربایجان شرقی و مریم احمدیان مدیر دبیرستان مردانی آذر

اما هنوز بسیاری از مدیران آموزش و پرورش پاسخ گو نبوده و یا خود را موظف به پاسخ گویی نمی دانند .

کسی هم آن  ها را به این علت بازخواست نمی کند .

در آخرین مورد مدیر آموزش و پرورش شهرستان هریس از " مریم احمدیان " مدیر دبیرستان مردانی آذر هریس شکایت کرده است . مجموعه ای که بخواهد دهان منتقدان را ببندد و یا جو ارعاب و تهدید را نهادینه کند پایدار و پویا نخواهد بود و فرجام خوبی نخواهد داشت

عنوان اتهام " توهین " بیان شده است .

اخبار حاکی است انتقاد خانم احمدیان به نحوه انتصاب مدیر آموزش و پرورش هریس بوده است .

علی رغم توصیه " پورمحمدی " استاندار آذربایجان شرقی برای پس گرفتن شکایت تاکنون تحولی در وضعیت پرونده رخ نداده است .

البته جعفر پاشایی مدیر کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی هم تاکنون نتوانسته است مدیر زیزمجموعه خویش را وادار به تمکین نماید . تشکل هایی که نام " معلم " و " فرهنگیان " را با خود یدک می کشند قرار است در آینده چگونه از عملکرد خویش  در برابر افکار عمومی دفاع کنند ؟

تاکنون سیدمحمد بطحایی نشست های مختلفی را با عنوان گفت و گو و ترویج فرهنگ گفت و گو و نقادی با دانش آموزان و اولیاء دانش آموزان برگزار کرده است .

اگر گفت و گو خوب است و راه گشا ؛ پس چرا زیرمجموعه مدیریتی ایشان وقعی به سخنان وزیر نمی گذارند و اولین و آخرین راه و مسیر را " شکایت " در مجامع قضایی دانسته و ادامه می دهند ؟

آیا قرار است در محافل و مجامع یک چیزی گفته شود اما در عمل چیز دیگری را شاهد باشیم ؟

مجموعه ای که نمی تواند در داخل خودش گفت و گو و نقد داشته باشد و همدیگر را تحمل نمی کنند ؛ قرار است چه چیزی را به دانش آموزان و جامعه آموزش دهند ؟

شکایت علیه فرهنگیان منتقد این بار در هریس آذربایجان شرقی و مریم احمدیان مدیر دبیرستان مردانی آذر

« صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش می خواهد که با این مسائل واقع بینانه و صادقانه برخورد کرده و زمینه باروری و رشد حرفه ای معلمان را با نقادی و گفت و گو فراهم کند .

اگر بطحایی واقعا آن گونه که در نشست با مشاوران زنان در ادارات کل سراسر کشور در باشگاه فرهنگیان بیان کرد ( این جا )  "نوکر مدرسه " است و باور دارد که همه چیز روال طبیعی خود را طی کند باید در عمل آن را نشان دهد .

مجموعه ای که بخواهد دهان منتقدان را ببندد و یا جو ارعاب و تهدید را نهادینه کند پایدار و پویا نخواهد بود و فرجام خوبی نخواهد داشت .

پایان گزارش /

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

تبدیل فرهنگ امنیتی به امنیت فرهنگی یکی از مهم ترین و راهبردی ترین آموزه ها از ابتدای تشکیل دولت تدبیر و امید بوده است که توسط « علی اصغر فانی » کلید زده شد .

شکایت از معلمان منتقد و رسانه ها یکی از مهم ترین و البته تاسف آورترین نقاط در کارنامه وزیر آموزش و پرورش بوده است که تاکنون با سکوت سیدمحمد بطحایی رو به روشده است .

آخرین مورد تذکر غیرعلنی برخی از عوامل نشست مشاوران زنان ادارات کل آموزش و پرورش  سراسر کشور به انتقاد « پروین سلاجقه » مشاور مدیر کل آموزش و پرورش استان کرمان نسبت به حذف حوزه زنان در وزرات آموزش و پرورش بود که خطاب به سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش و « معصومه ابتکار » معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده ایراد گردید که گزارش آن پیش تر منتشر شد . ( این جا )

در این زمینه « صدای معلم » با « فریده اولاد قباد » عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و رئیس فراکسیون زنان مجلس در حاشیه نشست مشاوران زنان سراسر کشور گفت و گویی انجام داده است .

منتشرشده در گفت و شنود

گروه تشکل ها/

دومین کنگره سراسری مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران با موضوع " واکاوی فرصت ها و چالش ها در چهلمين سالگرد انقلاب اسلامی " و با "تاکید بر استمرار اصلاح طلبی ، شفافیت و کارآمدی" برگزار می شود .

متن خبر که توسط دبیر کل این تشکل برای « صدای معلم » ارسال گردیده است به شرح زیر است

گروه گزارش/

دوشنبه 26 آذرماه به دعوت مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی نشستی با حضور دانشجو معلمان در محل سالن علامه جعفری این دانشگاه و عبدالرسول عمادی رئیس مرکز سنجش و سرپرست آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش برگزار گردید . ( این جا )

در این گزارش آمده بود :

" در پایان این نشست مدیر صدای معلم درخواست وقت برای 5 دقیقه صحبت از مجری مراسم کرد .

پورسلیمان از وضعیت فرهنگی و جو شدید امنیتی در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی انتقاد کرده و گفت :" من در پردیس شهدای مکه حضور  پیدا کردم . سخنران آقای ابراهیم سحرخیز بود . با این که مجری بسیج دانشجویی بود اما به راحتی انتقادات خود را بیان کردم .انتقادات من به مراتب صریح تر بود اما کسی  به من تذکری نداد .

این جا به من می گویند اگر می خواهی به عنوان خبرنگار حضور پیدا کنید باید مجوز بگیرید .

آقای یزدانی مسئول کمیته انضباطی دانشگاه و نیز معاون فرهنگی موکدا به من دائما تذکر می دهند که آیا شما مجوز ورود به این دانشگاه را دارید ؟

آیا اصلا مجوز برای ضبط حرف ها را دارید ....
حتی موقع ورود به این دانشگاه برخوردهای شدید و موهنی با من صورت گرفت .

مدیر صدای معلم در ادامه وضعیت دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی را به " پادگان " تشبیه کرده و از انفعال وزیر آموزش و پرورش و مسئولان این دانشگاه انتقاد کرد .مسئول کمیته انضباطی و معاونت فرهنگی دانشگاه خطاب به مدیر صدای معلم گفتند که شما دانشجو نیستید و نمی توانید به صحبت کردن ادامه دهید .

پس از آن که سخنان مدیر صدای معلم نیمه تمام ماند در مراجعت به جایگاه خویش متوجه شد که ضبط خبرنگاری که روی سن قرار داده بود نیست .

پس از اعتراض مدیر صدای معلم عنوان شد که کسی از این قضیه خبر ندارد و همه این ها در حالی بود که عبدالرسول عمادی تنها نظاره گر این صحنه ها بود و حتی لبخندی بر لبان وی نقش بسته بود .
پس از حدود 5 ساعت توقف در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی سرانجام ضبط خبرنگاری مدیر صدای معلم عودت داده شد در حالی که فایل مراسم پاک شده بود .علی رغم دعوت کتبی مجمع اسلامی دانشگاه ، « عظمتی » در این نشست حضور نیافت ."

علی رغم گذشت بیش از یک ماه هنوز نه مسئولان دانشگاه شهید رجایی و نه وزارت آموزش و پرورش واکنشی به این موضوع نشان نداده اند .

حتی در نشست رسانه ای سازمان نهضت سواد آموزی ، مدیر صدای معلم نسبت به این موضوع اعتراض کرده و خواهان تعیین تکلیف جایگاه رسانه و خبرنگار در آموزش و پرورش و ارکان آن شد . ( این جا )

 جایگاه روابط عمومی در آموزش و پرورش و اجزا و ارکان آن مشخص نیست .

« امیرعلی نعمت اللهی  قائم‌مقام و رئیس مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی وزارت آموزش‌ و پرورش در نشست با اعضای هیات علمی این دانشگاه بر ضرورت رویکرد علمی به مسائل آموزش‌ و پرورش تاکید کرده است.

به نظر می رسد " رسانه "  با مفهوم علمی و جهانی آن در آموزش و پرورش ما جایگاه چندانی ندارد و متاسفانه بیشتر آن ها نقش " روابط عمومی " را بر عهده گرفته اند .

آیا نعمت اللهی با " نگاه حقوقی " به مسائل آموزش و پرورش خواهد توانست"  رویکرد علمی " را در روابط عمومی های آموزش و پرورش تعریف و تببین کند ؟

آیا " پاسخ گویی " در ادبیات سازمانی مسئولان وزارت آموزش و پرورش نهادینه خواهد شد ؟

منتشرشده در یادداشت

مدیران بی پرنسیپ و فرصت طلب امروزی و مدیران ناکارآمد در آموزش و پرورش

 صفحه پرتال وزارت آموزش و پرورش را باز می کنم . خبرها را نگاهی می کنم . طبق معمول خبرها شامل گفته های مدیران است. ولی عکسی توجه م را جلب می کند عکسی است از فاطمه مهاجرانی با چادر که در مورد برگزاری المپیاد و مدارس سمپاد حرف زده است. مهاجرانی و حکیم زاده دو زن از سه زن حاضر در شورای معاونین وزارت خانه هستند که با پوشش مانتو به عنوان مدیر منتصب شدند .

مدیران بی پرنسیپ و فرصت طلب امروزی و مدیران ناکارآمد در آموزش و پرورش

حکیم زاده در طی دو سال گذشته پوشش خود را حفظ کرده ولی عکس جدید مهاجرانی نشان می دهد مهاجرانی نوع پوشش خود را تغییر داده است.

سال هاست پوشش چادر یک امتیاز ویژه برای ارتقاء مدیریتی و شاید قانون نانوشته برای مدیریت زنان در نظام مدیریتی کشور و به صورت اخص در آموزش و پرورش بوده است .

بحث چادری بودن نمایندگان مجلس و مدیران زن بالاخص از مجلس ششم شورای اسلامی به این سو در نظام سیاسی ایران مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است. حتی وقتی خانم  لعیا جنیدی عنوان «معاون حقوقی رییس جمهور» منصوب شد پوشش خود را از مانتو به چادر تغییر داد.

داشتن چادر در اکثریت ادارات آموزش و پرورش برای کار در اداره و حتی مدیریت مدرسه از شروط لازم و قانونی نانوشته محسوب می شود. در یکی از مناطق تهران داشتن چادر برای ورود به مدرسه برای دانش آموزان دختر ۹ سال به بالا اجباری است که بنا بر سلیقه ی مدیر منطقه اجرا شده است. اکثر مدیران اصلاح طلب بعد از نشستن بر صندلی مدیریت برای جلب اعتماد طرف مقابل عملکردی خلاف اعتقادات و وعده های قبل از ریاست در پیش می گیرند و  حفظ میز ریاست اولویت آنها می شود

شکی در این نیست که اجرای این قانون نانوشته یکی از راه های ارتقاء مدیران زن در ایران است ولی نکته ای که قابل تامل است تغییر پوشش مهاجرانی بعد از یک سال مدیریت است ؛ اینجا سوال پیش می آید اگر شرط لازم بوده قاعدتا یک سال پیش که ایشان مدیر می شد باید این تغییر انجام می شد یا اگر فشاری برای تغییر پوشش بوده است طبیعتا این فشار بر حکیم زاده معاون ابتدایی هم می بایست وارد شده باشد ولی او همچنان به روال قبل می پوشد.

می توان ادعا کرد که بسیاری از افراد با توجه به معیارهای فراقانونی اداری ، پیشرفت مدیریتی و واقعیت های موجود این تغییرات را در رفتار و پوشش و حرف های خود انجام می دهند تا جایگاه مدیریتی خود را تحکیم ببخشند یا به مراحل بالاتر ارتقا یابند. این تغییر رفتارها در افرادی که خود را نزدیک به اصلاح طلبان معرفی می کنند بیشتر مشاهده می شود .

در دولت روحانی که اصولا اکثریت مدیران اعتقادات سیالی دارند این رفتارها به مراتب بیشتر شده است. نمونه های این تغییر رفتارها در آموزش و پرورش هم زیاد است .

مدیران بی پرنسیپ و فرصت طلب امروزی و مدیران ناکارآمد در آموزش و پرورش

فردی که ۴ سال است ریاست مرکز سنجش آموزش و پرورش را عهده دار است ، شاعری کرده و مبارزه اصلاح طلبی می کند ، از موسوی و خاتمی می گوید و حدادعادل را به تمسخر می گیرد ولی بعد از اینکه سرپرست معاونت متوسطه وزارت خانه شد کانالش را حذف می کند و با چفیه در جلسات دیده می شود و تغییر رفتار می دهد، یا مدیر کلی که داعیه اصلاح طلبی شدید داشت و بعد از نشستن بر صندلی مدیریت بخشنامه های بزرگداشت ۹ دی صادر کرد.

نمونه هایی از این دست کم نیست !

مدیران بی پرنسیپ و فرصت طلب امروزی و مدیران ناکارآمد در آموزش و پرورش

هدف من ارزش گذاری این رفتارها و اصول نیست بلکه نشان دادن فرصت طلبی برخی مدیران با چرخش های ملموس است.

در این بین بدنه ی اصلاح طلبی و تشکل های اصلاح طلب آموزش و پرورش هم دلخوش هستند که :

کسی مدیر شده که با ما بوده و سلام ما را جواب می دهد ولی در اصل آنچه مهم است ایستادگی فرد بر سر اصول و هویت خود است نه حضور فیزیکی فرد روی صندلی ریاست !

مدیران بی پرنسیپ و فرصت طلب امروزی و مدیران ناکارآمد در آموزش و پرورش

اکثر مدیران اصلاح طلب بعد از نشستن بر صندلی مدیریت برای جلب اعتماد طرف مقابل عملکردی خلاف اعتقادات و وعده های قبل از ریاست در پیش می گیرند و  حفظ میز ریاست اولویت آنها می شود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 28 دی 1397 19:13

نرد بام!

 نردبام و نردبان و نگاه ابزاری نردبام وسیله ای است که از زمان های بسیار دور مورد استفاده فرزندان آدم قرار می گرفت و همان گونه که از نامش پیداست، برای رفتن به پشت بام از آن استفاده می نمودند . نردبام ها بر اساس نوع کارکرد شان ، انواع مختلفی دارند .نردبام های چوبی از انواع دیگر آن قدمت بیشتری دارند و در اندازه های مختلف ساخته شده اند . به عنوان مثال نرد بام هایی که برای چیدن میوه از درخت مورد استفاده قرار می گیرند معمولا سبک و بلندتر هستند اما نرد بام های مورد استفاده در پشت بام ها به اندازه ارتفاع بام ولی قطور تر ساخته می شوند .

بعضی از نرد بام ها ثابت و برخی دیگر متحرکند .نرد بام های ثابت برای پشت بام هایی ساخته می شوند که راه پله ندارند و به جای پله از آنها استفاده می کنند .خوبی نرد بام های ثابت آن است که نمی توان آن را به همسایه قرض داد که البته برخی آن را نه تنها یک مزیت بلکه نقطه ضعف این گونه نرد بام ها می دانند .

نردبام های متحرک کارکردهای متفاوتی نیز دارند از جمله اینکه در روز های جشن و یا خدای ناکرده در عزاداری از آنها برای آبکشی برنج ها مورد استفاده قرار می دهند برای این کار دو یا چند پایه از جنس سنگ یا آجر بر روی زمین قرار می دهند و نردبام را روی آنها می خوابانند و برنج های نیمه پخته را از دیگ های بزرگ جوشان در می آورند و و در آبکش های بزرگ فلزی که بر روی نرد بام ها مستقر شده اند می ریزند تا خوب آب آنها گرفته شود .

استفاده دیگر نرد بام های متحرک آن است که آنها را به طور حایل در کنار دیوار قرار می دهند و فرش ها و گلیم های شسته شده را بر روی آنها و در مقابل آفتاب پهن می کنند .

استفاده های دیگری هم از نرد بام ها می کنند که همه آنها به ابتکار و خلاقیت صاحب آن بستگی دارد ؛ حتی دیده شده است که از نردبام برای تشییع جنازه هم استفاده شده است.

از نردبام نه تنها برای بالا رفتن بلکه خیلی وقت ها برای پایین رفتن نیز استفاده می کنند نرد بام هایی که مورد استفاده مقنی ها و چاه کن ها قرار می گیرند از این گونه اند . این نردبام روها اعتقادی به توزیع سهام ندارند و عامل اصلی ارتقاء را صرفا شایستگی های شخصیتی خودشان و ژن خوبشان می دانند به دیگران اعتنایی نمی کنند

از نرد بام ها حتی برای نجات جان آدم ها استفاده می کنند در این مورد خاص نردبام های مورد استفاده آتش نشانی را می توان نام برد . علیرغم همه کارکردهای متفاوت و حتی متناقض نرد بام ها ،همه آنها در یک چیز مشترکند و آن اینکه خیلی به چشم نمی آیند و آنچه مورد توجه همگان قرار می گیرد در واقع کسی است که از نردبان بالا می رود و یا پایین می آید مثلا دیده نشده پس از نجات یک شهروند توسط آتش نشان ها بستگان نجات یافته بیایند و از نردبان آتش نشانی تشکر کنند.

در واقع می توان گفت نرد بام ها از بد شانس ترین و مظلوم ترین وسیله های مورد استفاده بشر است حتی از ماشین های لباسشویی نیز مظلوم ترند چون وقتی ماشین لباسشویی اتمام کارش را با یک ملودی دلنشین اعلام می کند صاحب آن نگاه احترام آمیزی  همراه با تشکربه  او می اندازد . حتی دیده شده برخی از آدمها پس از شنیدن صدای ملودی ماشین لباسشویی با گفتن جانم ،عزیزم ،آمدم او را مورد تقدیر و تشکر قرار می دهند .

نرد بام ها حتی از اسب ها هم بدبخت ترند چون وقتی صاحب اسب از پیاده می شود دستی از روی مهربانی بر سر و رویش می کشد و اسب نیز اصطلاحا خرکیف می شود ولی دیده نشده که استفاده کننده یک نردبام وقتی از آن پیاده شد از نردبام تشکر کند .یا دستی به سر و رویش بکشد .برعکس بسیاری از اثاثیه منزل،نردبام ها جایشان در گوشه حیاط و زیر باران و برف است.هر وقت مورد استفاده قرار نگیرد به عنوان یک چیز زائد که جای زیادی را اشغال می کند به آن نگاه می کنند .

البته می توان گفت استفاده کنندگان از نرد بام بر اساس ویژگی شخصیتی و موقعیت اجتماعی خودشان به شکل های مختلف با نردبام ها رفتار می کنند.

نردبام و نردبان و نگاه ابزاری

  این افراد معمولا" به سه دسته زیر تقسیم می شوند:

دسته اول کسانی هستند که وقتی به کمک نردبام به پشت بام رسیدند آن را بالا می کشند و در کنار بام طبقه دوم قرار می دهند .ابتدا نردبام فکر می کند این حرکت صاحبش نشانه قدردانی اوست و به همین خاطر آن شب را تا صبح از ذوق خوابشان نمی برداما پس از مدتی به یک واقعیت تلخ پی می برند و آن اینکه بالا کشیدن آنها نه برای ارتقاء ،بلکه برای رساندن نردبام رو به طبقه دوم است و در واقع از نردبام برای ارتقاء بیشتر خود استفاده می کنند و اینجاست که  به فلسفه این محبت بالا رونده پی می برند و بفهمی نفهمی کمی دلشان می گیرد.اما کم کم به این وضع عادت می کنند .صاحبان این گونه نرد بام ها آنقدر به بالا رفتن ادامه می دهند تا به آخرین بام می رسند و در تمام مراحل نرد بام را با خود بالا می کشند البته باید اذعان داشت بر اساس آمار تعداد افرادی که با نردبام اینگونه رفتار می کنند به نسبت کمتر از دو دسته دیگر است.

دسته دوم نردبام روها کسانی هستند که در پشت بام وقتی از نرد بام پیاده می شوند نردبام را به حال خود رها می کنند و به راه خود ادامه می دهند .این افراد اگر بخواهند به پشت بام بالاتر صعود کنند از نردبام دیگری استفاده می کنند شاید استدلال اینان این است که فکر می کنند شاید همراهی دائمی نردبام با آنها برای آنان ایجاد حق و حقوق خواهد کرد و به اصطلاح امروزی ها حس سهم خواهی به آنان دست می دهد و چون این نردبام روها اعتقادی به توزیع سهام ندارند و عامل اصلی ارتقاء را صرفا شایستگی های شخصیتی خودشان و ژن خوبشان می دانند به دیگران اعتنایی نمی کنند اما به دلیل همان ژن خوب از بهره هوشی کمی بیشتر از مرزی برخوردارند و خوب می دانند که هر بالا رفتنی یک پایین آمدنی نیز به دنبال دارد به همین دلیل نردبام ها را در هر طبقه به حال خود وامی گذارند تا زمان پایین آمدن بتوانند از آنها استفاده کنند .

وقتی پای درددل این نردبام ها می نشینی خاطرات جالبی دارند که برای شما نقل کنند ولی مهمترین این خاطرات ،شرایط روحی متفاوت استفاده کنندگان از نردبام حین بالا رفتن و پایین آمدن است .معمولا گفته می شود بام روها حین بالا رفتن با انرژی ،همراه با احساس خوشایند و پر از برنامه و انتقاد از بام روی قبلی است در حالی که حین پایین آمدن ضعیف ،دمق و اغلب مغموم رفتار می کنند واکثر آنها زیر لب زمزمه می کنند که نگذاشتند کار کنم حیف شد.

گروه سوم استفاده کنندگان از نرد بام کسانی هستند که وقتی به بالاترین نقطه بام رسیدند به خاطر  اینکه همیشه در سطح زمین زندگی کرده بودند ،و عادت به زندگی در ارتفاع ندارند دچار یک بیماری حاد می شوند که اصطلاحا"به آن بام زدگی می گویند .بام زدگی چیزی شبیه دریا زدگی است با این تفاوت که یک دریا زده در کنار عرشه کشتی همه محتویات معده اش را به دریا خالی می کند و پس از آن حالش بهتر می شود اما یک بام زده میل عجیبی به بلعیدن هر آنچه در پشت بام می بیند پیدا می کند و به اصطلاح عوام سیرمونی ندارد .

  یک بام زده هرگز سیر نمی شود و حتی در طبقه آخر هم انتظار می کشد که یک طبقه به پشت بام اضافه شود چون هر آنچه در پشت بام بوده به تنهایی بلعیده است .

یکی از کارهای نادری که یک بام زده انجام می دهد لگد زدن به نردبام و پرت کردن آن به پایین پس از رسیدن به هر طبقه است و نردبام بیچاره پس از سقوط معمولا پله هایش می شکند و خرد می شود ب هطوری که دیگر قابل استفاده برای دیگران نیست.در چنین مواردی معمولا از بقایای نردبام بخت برگشته را گوشه ای جمع می کنند تا برای سوزاندن مورد استفاده قرار دهند این گونه نردبام ها ازهمه گروه های نامبرده قبلی بدبخت ترند چون بابت خدماتی که یک عمر رائه داده اند نه تنها پاداشی دریافت نمی کنند بلکه تنبیه هم می شوند و ارو پودشان از هم گسسته می شود .

از طرف دیگر بام رو خوش انصاف هر چه بیشتر در پشت بام بماند بیماری اش حادتر می شود و به آلزایمر بامی که از عوارض بام زدگی است نیز دچار می شود و به این ترتیب یادش می رود که باید روزی بام را ترک کند و در واقع دچار توهم ماندگاری می شود و روزی می رسد که باید بام را مثل قبلی ها ترک کند و چون قبلا"نردبام خود را از دست داده است و در حال خودش نیست راهی برای پایین آمدن پیدا نمی کند بنابر این بام رو جدید که با انرژی و انگیزه زیادی برای خدمت به پشت بام آمده است دست و پای او را بسته  و به پایین پرت می کند . سرنوشت غم انگیزی در انتظار بام رو است و تاکنون بسیاری از آنان پس از برخورد با سطح زمین جان به جان آفرین تسلیم نموده اند و اغلب دیده شده که از بقایای نردبام بخت برگشته در مجلس ترحیم بام رو ناکام به عنوان هیزم برای پخت و پز استفاده شده است.

نردبان خلق این ما و منیست

عاقبت زین نردبان افتادنیست

هر که بالاتر رود ابله‌ترست

که استخوان او بتر خواهد شکست ( 1 )

1- مولانا ،دفتر چهارم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">

منتشرشده در یادداشت

تحلیلی بر بودجه سال 1398 و برخی موانع ساختاری در اصلاح اقتصاد ایران

خلاصه از قبل

ریچاد نیفیو طراح تحریم های دولت اوباما گفته بود :

اگر اصلاح اقتصادی در ایران صورت بگیرد تحریم ها بی اثر یا کم اثر می‌شود ! 

معضلات زیست محیطی ، اصلاح ِ ساختار بانکی ، صندوق های بازنشستگی ، معضل کم آبی، .... و بودجه های سمی از ابر چالش های اقتصاد ایران است .

از  حقیر بپذیرید که تاکنون ( نگارش اين گفت و گو ) تبلیغ ِ تحریم موثرتر از خود تحریم ها بوده است !

دستیار ویژه سابق ِ رئیس‌جمهوری در امور اقتصادی معتقد است که اقتصاد ایران اسیر یک توهم در سطح سیاست‌گذار و جامعه شده است. توهمی که دولت خود را متصدی تمام امور اقتصادی می‌داند و جامعه ارائه منابع ارزان از سمت دولت را یک وظیفه بدیهی می‌داند؛ غافل از اینکه همین رویکرد سبب مخارج افراطی دولت و مصرف بی‌رویه جامعه شده است. مسعود نیلی رفع این تمرین اجتماعی غلط ۷۰ ساله را از ضروریات اقتصاد کشور می‌داند. 

آنچه عمیقاً به آن نیاز داریم تداوم عقلانیت اما با اراده قوی برای « تغییر ساختارهای موجود » اقتصاد کشور است. دستیابی به نتایج ارزشمند موجود نوید آن را می دهد که می توان از زمان باقیمانده حسن استفاده کرد و آینده بهتر را رقم زد و کاری کرد که سال ۱۴۰۰ آغازی مبارک بر قرنی جدید با خطاهای کمتر برای اقتصاد ایران باشد.

 همان طور که در بالا اشاره شد ، میزان تأثیر گذاری تحریم‌ها به میزان بیماری اقتصاد ایران بستگی دارد .

برای کاهش اثرات تحریم‌ها باید اصلاحات اقتصادی را دنبال کنیم .

اجرای این اصلاحات با بیم و امیدها همراه است .

 از برخی سیاست‌مداران تصمیم ساز و تصمیم‌گیر ِ پوپولیست که می‌خواهند به زور پل بسازند ، بايد ترسيد !

کسري بودجه و عدم توجه ِ سياستمداران به محدوديت منابع ، مهمترین چالش اقتصادی ایران است .

تلاش نافرجام روحاني براي پائين نگهداشتن قيمت ارز همچون دولت ِ " معجزه هزاره سوم " خطاي استراتژيک بود که نتايج يکساني داشت !

 به زور پائين نگهداشتن نرخ ارز ، جهت کنترل تورم ، يک سياست مختوم به شکست است .

واقعیت اقتصاد ایران از رشد‌های بالای نقدینگی فراتر از نیاز اقتصاد حکایت دارد و به همین دلیل نیز ایران جزو معدود کشورهایی است که برای مدت طولانی تورم‌های بالا را تداوم بخشیده است.

سه قلم حاتم بخشي دولت ، بيش از 21 درصد بودجه عمومي دولت در سال 97 مي شود !

اکنون نرخ تورم در حال افزایش است و انتشار پول به افزایش بیشتر این تورم دامن خواهد زد. باید حواسمان باشد که تبعات انتشار پول در این دوره بیشتر از گذشته خواهد بود، چون میزان نقدینگی در مقایسه با گذشته افزایش یافته است. زمانی که پول منتشر می‌کنیم، به صورت تکاثری نقدینگی گسترش پیدا می‌کند و افزایش نقدینگی به معنای افزایش بی‌ثباتی در اقتصاد کلان است. نقدینگی بالا اقتصاد را از ثبات خارج خواهد کرد و در شرایط متلاطم و بی‌ثبات اقتصادی، اساسا نقدینگی به سمت بخش تولید نمی‌شود.

رشد نقدینگی باید متناسب با رشد اقتصاد باشد. نقدینگی سال‌هاست در کشور ما رشد کرده و این نقدینگی بالا حتما بانک مرکزی را مجبور می‌کند که پول بیشتری منتشر کند.

صندوق بین‌المللی پول در تازه‌ترین گزارش خود پیش بینی کرده رشد تولید ناخالص داخلی ایران در سال جاری میلادی (۲۰۱۸) به منفی ۱.۵ درصد و در سال آینده میلادی (۲۰۱۹) به منفی ۳.۶ درصد برسد.

بودجه در تنگناي احتمالي پيش روي اقتصاد ايران در سال 1398 مي تواند اثر دوگانه اي بر اقتصاد داشته باشد.

تدوين ارقام بودجه نيازمند تعيين مختصه صحيح و پيش بيني درست از اثر سياست هاي بودجه اي بر اقتصاد است.

با فرض فروش 2/ 1 ميليون بشكه نفت در روز ميزان درآمد دولت از محل فروش نفت در سال آينده حدود 12 درصد در مقايسه با رقم منعكس داده شده در بودجه دولت در سال جاري كاهش خواهد يافت.

اين تغيير به معناي كاهش 14 هزار ميليارد تومان از منابع دولت است.

انتخابات متغيرهاي بودجه اي در شرايط فعلي به انتخابي سخت تبديل شده است كه مي تواند حاوي اثرات متناقضي باشد. در شرايطي كه منابع مالي دولت با انقباض روبه‎ رو شده اند، دولت بايد ضمن كاهش هزينه هاي غيرضروري، منابع بودجه اي را در جهت ايجاد بيشترين كارآيي تخصيص دهد؛ هدفمندكردن يارانه ها، كاهش انحراف در نقطه اصابت برنامه هاي حمايتي، همكاري بين قوه اي براي مبارزه با فساد و تشخيص مساله اولويت دار از بين مهار تورم و تحريك اقتصاد از جمله ضرورت هايي است كه مي تواند از طريق افزايش كارآيي، كاهش منابع عمومي دولت را جبران كند. تدوين بودجه در شرايط چالش برانگيز همانطور از يك سو مي تواند به نقطه تشديد بحران تبديل شود و از سوي ديگر مي تواند نقطه پايان بسياري از رفتارها و سياست هاي سوء مالي باشد، اتفاقي كه در سال  1999 در هندوستان (بر خلاف تجربه ابتدايي دهه 90) و با فاصله كمي از آن در تركيه رخ داد و نتيجه آن كاهش كسري بودجه دولت، توسعه ابزارهاي تامين مالي عمومي و قاعده مند شد.

شما بايد جعبه اي را در نظر بگيريد که دو ورودي «سطح مخارج» و «ترکیب مخارج» دارد  و سه خروجی آن يا سه هدف عمده آن تنظيم ِ «رشد اقتصادی»، «توزیع درآمد» و «تولید کالاها و خدمات عمومی» مي باشد .

مطابق شکل ذيل :

تحلیلی بر بودجه سال 1398 و برخی موانع ساختاری در اصلاح اقتصاد ایران

وظايف دولت عبارتند از :

در وهله اول دولت کالاها و خدمات عمومی ضروری جامعه را که بخش خصوصی تمایل به تولید آنها نداشته عرضه می‌کند.

در وهله دوم، سطح و ترکیب مخارج خود را به نحوی تعیین می‌کند که چرخه‌های تجاری را کنترل و رشد اقتصادی را تقویت کند.

در وهله سوم، دولت در تلاش است تا بودجه به نحوی توزیع و طراحی شود که اقشار آسیب‌پذیر جامعه حمایت شوند.

 

قسمت پنجم :

پرسش کننده :

با توجه به تحريم ها ، تابع هدف بودجه 98 چه ويژگي بايد داشته باشد ؟

 

پاسخ دهنده : (10 )

درخصوص اقتصاد ایران که در سال آینده با محدودیت‌های درآمدی ناشی از اعمال تحریم‌های آمریکا مواجه خواهد بود، لازم است تابع هدف بودجه به نحوی تعیین شود که

  1. کمترین هزینه اجتماعی را به اقتصاد و بخش خصوصی وارد کند .

  2. به‌عنوان اهرم دفاعی، بخشی از هزینه‌های تحریم را تقلیل دهد.

 

پرسش کننده :

چه بايد کرد ؟ تا مستضعف ، مستضعف تر نشود !

به قول شما ، فشار اقتصادي بر دوش اقشار آسيب پذير بيشتر نشود !

 

پاسخ دهنده ( 10 )  :

درخصوص بودجه‌ریزی  این تابع هدف اهمیت بیشتری پیدا می‌کند .

  1. خروجی آن در یک حالت می‌تواند بخشی از فشار تحریم‌ها را تقلیل دهد .

  2. در حالتی دیگر می‌تواند در آتش نارضایتی‌های معیشتی بدمد.

پرسش کننده :

آيا در ايران دولت ها به وظايف خود در رابطه با ارائه کالاهای عمومی عمل مي کنند ؟

 

پاسخ دهنده ( 11 ) :

" شاخص‌های مختلف نشان می‌دهند در ایران اغلب کالاهای عمومی از قبیل زیرساخت‌های اصلی، آموزش‌ پایه، بهداشت عمومی، تحقیقات پایه، تامین اجتماعی، سیاست‌گذاری اقتصادی و نظایر آن کیفیت مطلوب ندارد. در مورد منابع مشترک مانند آب، جنگل‌ها، مراتع، هوای پاک، منابع زیرزمینی و نظایر آن، وضعیت نگران‌کننده‌تر است و اغلب این منابع به سرعت در حال تخلیه و فروسایی است و نقش دولت در حفاظت و صیانت از منابع مشترک به نحو مطلوب ایفا نمی‌شود."

 

پرسش کننده :

به‌رغم برخورداری کشور از منابع زیرزمینی و به‌رغم حضور فراگیر دولت در عرصه‌های مختلف اقتصاد، چرا همواره دستگاه‌های دولتی برای انجام وظایف اصلی خود و بهبود کیفیت زیرساخت‌ها و کالاهای عمومی، با کمبود منابع مواجه هستند؟

 

پاسخ دهنده ( 11 ) :

”  بخشی از مشکل از آن ریشه می‌گیرد که در اقتصاد ایران دولت‌ها به جای تمرکز بر ماموریت‌ها و وظایف اصلی، به اموری می‌پردازند که ماموریت و وظیفه اصلی آنان نیست. در سایر کشورها، ساختار مالی دولت‌ها به‌گونه‌ای است که دولت‌ها، مالیاتی را که از شهروندان دریافت می‌کنند، صرف ایجاد کالاهای عمومی مانند امنیت، دادرسی، آموزش، بهداشت، دیپلماسی، حفاظت محیط‌ زیست و ایجاد زیرساخت‌های عمومی می‌کنند. در چنین الگویی که در اغلب کشورهای جهان وجود دارد، دولت‌ها علاوه‌بر عهده‌داری ایجاد کالای عمومی، از طریق تدوین مقررات و ابزارهای سیاست‌گذاری مناسب، میزان مصرف منابع کمیاب مانند منابع زیرزمینی، آب، هوای پاک و نظایر آن را نیز مدیریت می‌کنند. براساس آنچه در اغلب کشورها مرسوم است، دولت‌ها معمولا بر وظایف اصلی خود متمرکز می‌شوند و وظیفه مستقیم در قبال فروش بنزین و گازوئیل، توزیع ارزاق، خرید محصولات، توزیع ارز، بنگاه‌داری و نظایر آن را برعهده نمی‌گیرند. تمرکز دولت‌ها بر وظایف و ماموریت‌های اصلی و پاسخگو بودن نسبت به نحوه هزینه‌کردن منابع عمومی، منجر به آن می‌شود که زمینه بهبود مستمر کالاهای عمومی و زیرساخت‌های اقتصادی فراهم شود.  "

تحلیلی بر بودجه سال 1398 و برخی موانع ساختاری در اصلاح اقتصاد ایران

پرسش کننده :

آيا در ايران سياستمداران بيشتر از ديگر کشور ها به زور پل مي سازند ؟ و از وظايف اصلي خود دور مي شوند ؟

 

پاسخ دهنده ( 11 ) :

در ایران ،

" دولت‌ها به جای پرداختن به وظایف اصلی خود، تمایل شدیدی به توزیع مستقیم منابع عمومی بین شهروندان دارند. به این مساله از زاویه اقتصاد سیاسی نیز می‌توان نگریست. توزیع مستقیم منابع بین مردم به جای سرمایه‌گذاری در تولید کالاهای عمومی باکیفیت، در کوتاه‌مدت به افزایش محبوبیت دولت‌ها کمک می‌کند و از این‌رو اغلب سیاستمداران انگیزه بیشتری برای توزیع مستقیم منابع بین شهروندان و بنگاه‌ها دارند. در اقتصاد ایران بخش عمده‌ای از درآمدهای دولت که باید صرف تولید کالاهای عمومی و بهبود بهداشت و آموزش و امثال آن شود، مستقیما به‌صورت پرداخت‌های انتقالی بین مردم توزیع می‌شود. به‌عنوان مثال، منابعی که باید صرف افزایش کیفیت آموزش و بهداشت، بهبود حکمرانی، توسعه زیرساخت‌ها و نظایر آن شود، در قالب یارانه انرژی، پرداخت نقدی، استخدام‌های دولتی، خرید تضمینی محصولات، کمک‌های دولتی و نظایر آن توزیع می‌شود و در واقع به هدر می‌رود. دولت‌ها با هدف ایجاد اشتغال، مستقیما افراد جویای کار را استخدام می‌کنند و محصول کشاورزان را می‌خرند. دولت‌ها اغلب به بهانه حمایت از بنگاه‌های اقتصادی، از محل منابع بانک مرکزی و شبکه بانکی به بنگاه‌های اقتصادی تسهیلات می‌دهند و از محل منابع بانک مرکزی، ضرر و زیان سپرده‌گذاران موسسات اعتباری را می‌پردازند. این‌چنین است که در نهایت، منابعی که باید صرف توسعه زیرساخت‌های اقتصادی، بهبود کیفیت بهداشت و درمان، ارتقای حکمرانی، حفاظت محیط‌ زیست، بهبود کیفیت دادرسی، توسعه دیپلماسی، انجام تحقیقات بنیادی، بهبود آموزش‌های پایه و نظایر آن شود، در عمل صرف توزیع مستقیم بین مردم یا صرف جبران برخی ناکارآیی‌ها می‌شود. "

 

پرسش کننده :

موارد به زور پل ساختن سياستمداران در ايران کدامند ؟  عواقب آن چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 11 ) :

به‌عنوان نمونه، با نگاهی گذرا به لایحه بودجه ۹۸ می‌توان دید از کل اعتبارات مصارف عمومی دولت، ۸۵ درصد به امور ده‌گانه، ۹ درصد به ردیف‌های متفرقه و ۶ درصد به دستگاه‌های اجرایی استان‌ها اختصاص دارد. از بین امور ده‌گانه، امور رفاه اجتماعی سهم ۳۰ درصدی دارد که بیشترین سهم است. بخش عمده امور رفاه اجتماعی نیز مربوط به فصل حمایتی است. علاوه‌بر امور ده‌گانه بودجه، سهم عمده‌ای از ردیف‌های متفرقه نیز به انحای مختلف، ماهیت حمایتی و انتقالی دارند. به بیان دیگر، برنامه‌های حمایتی دولت، بخش قابل توجهی از اعتبارات بودجه عمومی را از آن خود می‌کنند. سالانه مقادیر عمده‌ای تحت عناوین مختلف مانند توزیع یارانه نقدی، خرید تضمینی گندم، ایجاد اشتغال، پرداخت مابه‌التفاوت نرخ ارز و نظایر آن توزیع می‌شود که نسبت به کارآیی و اثربخشی آنها تردیدهای جدی وجود دارد.

"  نحوه تخصیص منابع عمومی، علاوه بر سهم بالای برنامه‌های حمایتی دولت، آسیب‌ها و مشکلات دیگری نیز دارد. رقم قابل توجهی از اعتبارات عمومی کشور به ماموریت‌های موازی اختصاص می‌یابد که این تکرار ماموریت‌ها لزوما ممکن است منجر به بهبود کیفیت خدمات عمومی نشود. همچنین باید به سهم صندوق‌های بازنشستگی اشاره کرد که در اثر سیاست‌گذاری‌های نادرست، فشار فزاینده‌ای را بر بودجه عمومی تحمیل می‌کند. این نکته را نیز باید اضافه کرد که دولت، انعطاف و عملکرد ضعیفی در تجدیدساختار و کاهش حجم دستگاه‌های اجرایی و افزایش بهره  ‌وری دارد. بهره‌ وری پایین دستگاه‌های دولتی نیز عامل دیگری برای اتلاف منابع عمومی است.  "

 

پرسش کننده :

در شرايط تحريم و تنگاي مالي مضاعف چه خطري اقتصاد ايران را تهديد مي کند ؟

 

پاسخ دهنده ( 11 ) :

"در شرایطی که دولت تعهدات گسترده‌ای بابت انواع برنامه‌های حمایتی ناکارآمد برعهده دارد، در اثر تشدید تحریم‌‌ها با کاهش درآمد و تنگنای مالی مضاعف مواجه شده است. طبیعی است که در این شرایط، مسوولان دستگاه‌های اجرایی نسبت به انجام وظایف و پیشبرد برنامه‌های خود دچار نگرانی شوند. در این شرایط ممکن است فشار بر سازمان برنامه یا حتی به شکلی دیگر فشار بر بانک مرکزی و شبکه بانکی برای دسترسی به منابع، بیشتر شود که هر یک از شیوه‌های مذکور،‌ عوارض نامطلوبی به‌دنبال خواهد داشت. "

 

پرسش کننده :

راه برون‌رفت از این شرایط چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 11 ) :

راه برون‌رفت از این شرایط، تمرکز دولت بر انجام ماموریت‌ها و وظایف اصلی و کاهش تعهدات غیرمرتبط با وظایف دولت است. لازم است دولت به جای پرداختن به اموری که وظیفه ذاتی در قبال آن ندارد، بر ماموریت‌های اصلی مانند توسعه زیرساخت‌ها، بهبود کیفیت بهداشت عمومی و آموزش پایه، امنیت، تحقیقات پایه، تامین اجتماعی، حفاظت محیط‌ زیست، بهبود حکمرانی، بهبود محیط کسب و کار و نظایر آن متمرکز شود. البته لازم به تاکید است که همزمان با کاهش تعهدات غیرمرتبط و تمرکز دولت بر وظایف اصلی، لازم است اصلاحاتی مانند افزایش بهره ‌وری دستگاه‌های اجرایی، کاهش بنگاه‌ داری و تصدی گری دولت در اقتصاد و حذف ماموریت‌های موازی نیز به اجرا درآید.

 

پرسش کننده :

آيا به دليل انقباضي بودن بودجه سال 1398 مي توان بودجه سلامت جامعه را حذف يا کاهش دهيم ؟

تحلیلی بر بودجه سال 1398 و برخی موانع ساختاری در اصلاح اقتصاد ایران

پاسخ دهنده :

در رابطه با اتخاذ بودجه انقباضي يا انبساطي براي سال 1398  بين اقتصاددانان اختلاف نظر وجود دارد . ( برخي براي کنترل تورم ، بودجه انقباضي و برخي براي کنترل رکود ، بودجه انبساطي را پيشنهاد مي کنند . )

کارشناسان ِ اين دو ديدگاه ( بودجه انقباضي يا بودجه انبساطي )  اعتقاد به حذف يا کاهش بودجه هاي ضروري ( سلامت جامعه يا آموزش و پرورش و... ) ندارند !

 

پرسش کننده :

استدلال طرفداران بودجه انبساطي چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 12 ) :

در سر مقاله روزنامه دنياي اقتصاد روز سه شنبه 17 دي 1397 به قلم دکتر اصغر شاهمرادي آمده است :

بودجه سالانه باید بر اساس وضعیت چرخه اقتصادی تهیه شود. در واقع اگر چرخه اقتصادی مثبت است باید بودجه را مخالف آن یعنی انقباضی طراحی کرد تا آتش تورم را خاموش کند و اگر چرخه منفی است، بودجه باید انبساطی باشد تا از رکود جلوگیری شود. اولین سوالی که از رئیس سازمان برنامه باید پرسید این است که چرخه اقتصاد کشور مثبت است یا منفی؟ اگر جواب ایشان این باشد که چرخه منفی است (تقریبا با شرایط امروز کشور بدیهی است) باید در ادامه پرسید چرا بودجه را انقباضی طراحی کرده است؟! در واقع چرا به ‌جای طراحی خلاف چرخه، طراحی همراه چرخه انجام گرفته است که بر رکود بیفزاید؟ جواب ایشان شاید این باشد که منابع کم است و کشور در تحریم قرار دارد. ولی علم اقتصاد دیرزمانی است که جواب این سوال را داده است. ایشان باید بداند که چیزی بنام «تراز زیرخط» در بودجه‌ریزی وجود دارد که با انتشار اوراق دولتی جبران می‌شود و این اوراق در شرایط اخیر و خطیر کشور همچون خون است که باید تزریق شود تا از یکسو دولت بتواند سیاست مالی ضدچرخه داشته باشد و از سویی بانک مرکزی بتواند نقدینگی غیر‌تورم‌زا را با استفاده از عملیات بازار باز تزریق کند. 

 

پرسش کننده :

پس مي توان نتيجه گرفت که ايرادات مطرح شده در چهار قسمت قبلي به بودجه ريزي و به زور پل ساختن توسط سياستمدران هم مورد اختلاف اقتصاد دانان مي باشد !

 

پاسخ دهنده :

برخي از اقتصاددانان معتقد به دخالت دولت در سرمايه گذاري و امور توليدي مي باشند ! ( به زور پل ساختن ) که مورد انتقاد بسياري از اقتصاددانان از جمله دکتر اصغر شاهمرادي  مي باشند !

 

پرسش کننده :

دکتر اصغر شاهمرادي  که به بودجه انبساطي در سال 1397 اعتقاد دارد ، در مورد بودجه نويسي غير علمي چه نظري دارد ؟

 

پاسخ دهنده ( 12 ) :

ايشان در همين سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد سه شنبه 18 دي ماه 1397 شماره 4517 مي گويد :

 

"تقریبا بدون هیچ گزافه‌گویی می‌توان ثابت کرد که عمده مشکلات اقتصادی امروز کشور محصول نظام بودجه‌ریزی غیرعلمی و ناکارآمد است. گرفتاری ناترازی و خشکی ترازنامه بانک‌ها، بدهی‌های باورنکردنی دولت به بانک‌ها و شرکت‌ها، نوسانات عجیب و غریب ارز و نرخ‌های تورم بالا و چسبنده همه محصول نظام بودجه‌ریزی غیر علمی و بی‌لنگر است. این مشکل امروز و دیروز نیست. "

 

پرسش کننده :

نظر ايشان در مورد کسري بودجه ( موضوع اصلي اين گفت و گو ) چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 12 ) :

در همين سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد سه شنبه 18 دي ماه 1397 شماره 4517  ايشان مي گويند :

"  در دنیا چند کشور مثل ایران را می‌توان یافت که این همه آشفتگی در بودجه‌ریزی داشته باشد و عجیب‌تر اینکه هر سال رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام می‌کند که کسری بودجه وجود ندارد و کسی هم نمی‌تواند از ایشان بپرسد این همه بدهی انباشته دولتی (حدود ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی) از کجا ایجاد شده است؟ "

" لنگر بودجه قاعدتا پایداری مالی دولت در میان‌مدت و بلندمدت است؛ ولی می‌توان گفت که تعریفی از پایداری مالی میان‌مدت بودجه اساسا در ایران وجود ندارد.  "

 

پرسش کننده :

با توجه به اهميت موضوع ، باز تکرار مي کنم !

آيا دولت به دليل ِ کسري بودجه  مي تواند از وظايف اساسي خود( مثل توجه جدي به آموزش و پرورش يا بهداشت و سلامت جامعه ) شانه خالي کند ؟

نظر ِ دکتر اصغر شاهمرادي در اين مورد چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 12 ) :

دکتر شاهمرادي مخالف سر سخت ِ کاهش بودجه هاي ضروري ( سلامت جامعه ، آموزش و پرورش و ... ) مي باشد ، به همين خاطر برنامه ريزان و بودجه نويسان کشور را دعوت مي کند تا مقاله اخیر پل کروگمن را بخوانند . وي درسرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد سه شنبه 18 دي ماه 1397 شماره 4517  مي گويند :

” در شرایط تحریم که نیروهای متخاصم کشور را در فشار قرار داده‌اند، بودجه سال آینده و بی‌عملی ‌نباید مانند پنجه‌های آهنین به خفه کردن بیشتر اقتصاد بینجامد.

دوستان سازمان برنامه و بودجه بهتر است مقاله اخیر پل کروگمن در نیویورک تایمز را بخوانند تا متوجه شوند نقش کسری بودجه در اقتصاد چیست ! نداشتن کسری بودجه (با قلع و‌ قمع هزینه‌های عمرانی و مانند آن و عدم‌سرمایه‌گذاری) افتخار نیست، مدیریت پایدار بدهی ‌و پایداری مالی دولت افتخار است."

 

پرسش کننده :

چگونه مي توان مقاله پل کروگمن را مطالعه کرد  ؟

گفت و گو ادامه دارد .

 

منابع :

( 1 ) روایت مسعود نیلی از چگونگی پیدایش و رشد ابر چالش‌های اقتصاد ایران روزنامه دنیای اقتصاد شماره ۴۱۳۴ مورخ ۲۲ شهریور ۱۳۹۶

( 2 ) دکتر تیمور رحمانی مقاله معمای رشد و کمبود نقدینگی : روزنامه دنياي اقتصاد شماره 4503 منتشره در روز يک شنبه 2 دِي 1397

( 3 ) تارنماي سرپوش اقتصادي ، دوم مهر 1396 ، بحران ٤١ هزار ميليارد تومانی صندوق‌های ورشكسته

( 4 ) تار نماي تابناک ، 8 بهمن 1396 ، هر ایرانی چقدر بابت بدهی موسسات پرداخت کرد؟

( 5 ) تار نماي مشرق ، 14 مهر 1395 ، میزان یارانه پرداختی سالانه در کشور چقدر است؟

( 6 ) تارنماي دارايان ، سه شنبه 14 فرودين 1397، متن کامل قانون بودجه ۱۳۹۷ کل کشور

( 7 ) دانشنامه آزاد ويکي پديا

( 8 ) تارنماي خبر آنلاين ، 4 مرداد 97 ، کسری بودجه چگونه جبران خواهد شد؟

( 9 ) روزنامه دنياي اقتصاد ، سه شنبه 4 دي 97 شماره 4505 ، جهت يابي اقتصاد با بودجه 98

( 10 ) روزنامه دنياي اقتصاد شماره ۴۴۹۶ تجربه کشورهای عضو « OECD » بررسی شد .حذف خطای مداخله در بودجه

( 11 ) روزنامه دنياي اقتصاد يک شنبه 16 دي 1397 شماره 4515

سر مقاله : آیا مشکل دولت کمبود منابع است؟

( 12 ) روزنامه دنياي اقتصاد سه شنبه 18 دي ماه 1397 شماره 4517 سر مقاله اهرم بودجه در اقتصاد به قلم دکتر اصغر شاهمرادي

منتشرشده در اقتصاد

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور