"امضاهای استیضاح به زیر ۱۰ امضا رسید بنابراین این طرح از نصاب افتاده تلقی میشود." یوسف نژاد در باره علت پس گیری امضاها گفت : " پس از گفت و شنود و انجام مذاکرات تخصصی قاعدتا نمایندگان متقاضی از محورهای طرح شده استیضاح، قانع شده و اقدام به پس گرفتن امضای خود کردهاند." اما این پایان ماجرا نیست. از این به بعد باز هم وزیر باید با افراد جدید " مذاکرات تخصصی" انجام دهد. این شایعه که "مذاکره تخصصی" ، اسم رمز "معامله" بر سر پُست و میز است را باور نکنید! "حالا که کاری برای آموزش و پرورش نمی کنید دست از سر این نهاد بردارید ."
باید به وزیر و معاون پارلمانی و حقوقی و دیگر معاونان او که با "گفت و شنود و انجام مذاکرات تخصصی " موفق شدند حداقل 26 نماینده از 35 نماینده را قانع کنند که امضای خود را پس بگیرند خسته نباشید گفت. حالا که خطر از بیخ گوش وزیر گذشت خوب است صورت جلسه مذاکرات تخصصی مسئولان آموزش و پرورش با نمایندگان متقاضی استیضاح را منتشر کند تا همه از کیفیت این مذاکرات جادویی با خبر شوند.
پافشاری مرتضی نظری بر سخن خود در مورد دخالت های نابه جای نمایندگان شجاعانه و درست اما ناتمام است. نمایندگان مجلس حق نظارت بر تمام امور کشور را دارند اما از این حق نظارت در جاهایی اصلا استفاده نمی کنند و در جایی مثل آموزش و پرورش برای منافع محلی و قومی و قبیله ای خود از این اهرم قانونی استفاده می کنند. آنها هر بار چماق استیضاح را بلند می کنند تا وزیر مرعوب را برای امتیاز گرفتن پای میز معامله ببرند. همه ما باید "نه به دخالت " را توسعه دهیم .
تصمیمات وزیر در مورد عزل و نصب ها برآیند میزان فشارهای وارده از سوی نمایندگان ، ائمه جمعه ، مقامات امنیتی محلی ، استاندار و غیره است. در تهران و شهرهای بزرگ انتصابها عمدتا حزبی و سیاسی و در شهرستان ها قومی و قبیله ای است. وزیر تلاش می کند نهادهای صنفی و صنفی – سیاسی معلمان را وارد این بازی کرده و آنها را هم به گرفتن سهمی از این خوان یغما راضی کند. در برخی موارد هم موفق بوده است.
باید به نهادهای امنیتی ، مراجع عظام ، روحانیون بلند پایه ، نمایندگان مجلس ، احزاب سیاسی و همه صاحبان نفوذ و فشار بدون رودربایستی گفت : "حالا که کاری برای آموزش و پرورش نمی کنید دست از سر این نهاد بردارید ."
به وزیر آموزش و پرورش هم باید گفت که قربان توئیت های قشنگت !
حفظ میز وزارت با خفت و خواری و نامردی در حق مدیران زیردست و باندبازی و معامله و زد و بند ارزشی ندارد.
امتیاز دادن به افراد و نهادها و نمایندگان حد یقف مدارد . هرچه بیشتر امتیاز بدهید متقاضیان بیشتری وارد میدان می شوند. وزیر کانال تن دادن به فشارهای غیر قانونی است. راه درست این است که وزیر از خود شهامت نشان دهد و در مقابل تهدیدها و دخالت های نابه جا و سهم خواهی ها بایستد.
اگر مسایل پشت پرده مذاکره با این 26 نماینده و داستان برکناری نجات بهرامی افشا شود ، افراد و نهادهای دخالت کننده دست و پای خود را جمع می کنند.
گروه تلگرامی
طبق روال و رسم عادی مدیریتی ، عزل و نصب مدیران امر طبیعی و گاهی حتی ضروری است.مرسوم است که هر معارفه ای تودیعی و هر جلوسی برخاستنی به دنبال داشته باشد.
آنچه دل گزا یا به عبارتی موجب کم رونقی بازار امید در سیستم اداری می گردد ،عدم تأثیر گذاری محسوس و مثبت این آمدن و رفتن ها و جابه جای های تکراری است.
هر چند نهاد آموزش و پرورش با توجه به نوع کار،حجم، رسالت کاری و جامعه مخاطبانش تفاوت های اساسی با سایر نهادها ، ارگان و سازمان ها باید داشته باشد. بنابراین نحوه تعامل سازمانی با همکاران فرهنگی متمایز با سایر کارمندان دولتی است.
مدیریت سطوح مختلف آموزش و پرورش مستثنی از قاعده ذکر شده در تغییر و تحولات اداری نبوده و نیست.
بانگاهی گذرا به تاریخ تغییرات مدیریتی آموزش و پرورش سردشت در چند سال اخیر این نکات را به ذهن متبادر می گردد؛
1- یکنواختی در سبک عزل و نصب ها و تداوم بی تفاوتی و بی موضعی عموم همکاران فرهنگی (البته منظور از اعلام موضع، تبریک های کلیشه ای و تکراری نیست).
در پروژه انتصابات معمولاً گزینه های زیادی را به صورت شایعه مطرح می شوند. دوره انتصاب را بسیار طولانی می نمایند ولی گزینه اصلی از اول مشخص است.
2- مشورت نکردن با فرهنگیان فعال، با تجربه و دلسوز یا به عبارتی اهمیت ندادن به نقطه نظرات افکار عمومی فرهنگیان در انتصاب ها، این رویه متأسفانه در دوران مدیر کل های سابق هم مرسوم بود. به منتقدان دلسوز هم به چشم رقیب و مخالف نگریسته نشود. همواره گوش شنوا برای نقدها باشیم.
البته نداشتن رسانه مستقل کارآمد در این حوزه همچنین فقدان انجمن و تشکل صنفی در ماندگاری این رویه بی تأثیر نبوده است.
3 - انتصاب مدیران از میان حلقه بسته خاص که عموماً از یک جناح، جریان، خط مشی ویژه فکری، سیاسی و عملکردی بودند، انجام شده است. اگر چه تفاوت در رفتارهای نوعی و تعامل ها به طور نسبی وجود داشته است امّا می توان گفت در امتداد یک مشی رویکردی بوده اند.
4- با توجه به اینکه برخی از مدیران عضویت رسمی یا وابستگی مستقیم به نهادهای خاص خارج از آموزش و پرورش داشته اند لذا در تصمیم گیری ها،اجرا و حتی انتصاب کارشناسان هم چندان مستقل عمل ننموده اند و در این زمینه دست و بال خود را محدود کرده اند.
این رویکرد باعث شده است بر خلاف قوانین و توصیه های مسوولان بالا دستی که نهاد آموزش و پرورش باید بری از حاکم نمودن تفکرهای سیاسی خاص،جناح بازی و... باشد، مدیران در بسیاری موارد کاملاً سیاسی و بر اساس تفکرات جناحی عمل نموده اند.
5- از آن جای که اشخاص،جریان ها و مسؤولان خارج از حوزه آموزش و پرورش دخالت ها و نفوذ مستقیم و غیر مستقیم در انتصاب مدیران داشته اند.در این زمینه دخالت مستقیم نمایندگان محترم مجلس به ویژه نماینده فعلی واضح بوده است.
بنابراین مدیران هم در تصمیم گیری های اساسی و کلان به جای اتکا به پشتوانه قوی ترین سرمایه انسانی خود که همکاران و خیل عظیم دانش آموزان و والدین می باشند. خود را مدیون این جریان ها و اشخاص بیرونی دانسته اند. این مهم باعث شده که کم ترین مراجعه به دو رکن اساسی آموزشی یعنی همکاران و دانش آموزان داشته باشند. اگر هم رجوعی بوده کلیشه ای و جهت رفع تکلیف انجام شده است نه براساس ضرورت و تکریم متقابل.
6- مدیران محترم انتصابی تاکنون جلسات هم اندیشی برای عموم همکاران نه به صورت گزینشی، جهت بررسی مشکلات ،چالش ها و مطلع شدن از راهکارها و پیشنهاد برگزار ننموده اند. از ارائه گزارش عملکرد سالانه یا دوره ای خود برای عموم فرهنگیان که حق طبیعی است خبری نبوده است.
7- در طول چندین سال گذشته به غیر از احداث چند مدرسه در حومه شهرکه اکثراً هم از طرف خیرین احداث شده اند هیچ فضای آموزشی در داخل شهر سردشت به فضاهای آموزشی سابق افزوده نشده است. شاید هم رشد جمعیتی دانش آموزان در طول بیست سال گذشته به صفر رسیده و کمبود فضای آموزشی هم وجود نداشته است به همین خاطر دغدغه اصلی این عزیزان نبوده است.
فرهنگیان شهرستان در حال حاضر فاقد هر گونه فضا و مکان فرهنگی، ورزشی، تفریحی و... ویژه خود هستند در حالی که نسبت جمعیت شان از برخی شهرهای دارای چنین امکانات بدیهی بیشتر بوده است.
در یک کلام ؛ ای کاش مدیران و مسوولان به جای افتخار به سابقه چند ساله ماندگاری شان در یک پست انتصابی ، به طرح ها، پروژه ها و ایده های به یادگار گذاشته خود افتخار می نمودند.
ای کاش این بزرگواران به جای گرفتار شدن در فضای روزمره اداری، بازدیدهای کلیشه ای، شرکت صرف در مراسم های روتین، پیگیری اینکه فلان معلم در کدام مدرسه باید تدریس کند و در کدام آموزشگاه ممنوع الورود باشد. به فکر برگزاری همایش های علمی و تخصصی، میزگردهای ویژه ، برگزاریی دوره های کیفیت بخشی آموزشی و طراحی پروژه های آینده نگرانه برای شهرستان بودند.
آنچه اشاره گردید مربوط به گذشته بود اکنون که مدیر جدید برای اداره این شهرستان منصوب شده است.
نگارنده علی رغم اینکه در گذشته همواره طی یاد داشت های متعدد و گاهی هم به صورت حضوری نظرات، نقدها و پیشنهادهای خود را به سمع و نظر مسؤولان در سطح استان و شهرستان رسانده است.
اگرچه گاهی به خاطر موضع گیری هایش با بی مهری ها و جفای به ناحق هم مورد نوازش واقع شده است امّا چون رویکرد ما بر تداوم روحیه پیگیری و نوید بخشی و سازندگی باید استوار باشد از ادامه روند خسته نخواهیم شد.
بنابراین به مدیریت محترم منصوب شده جدید پیشنهادهای ارائه می گردد امید است مفید واقع شوند:
1-اولین پیشنهاد نگارنده این است که در حفظ و دفاع از جایگاه و شأن حقوقی خود به عنوان مدیر و نماینده قریب به دو هزار فرهنگی و جمعیت چند هزار نفری دانش آموزی به اندازه وزنی که از این نقش متصور است، کوشا و مصّر باشد.
توقع این است سکاندار مهم ترین نهاد تعلیم و تربیت در تعامل با همکاران، مسؤولان، دانش آموزان و عموم مردم، وزن جایگاه خود را در موضع گیری ها حفظ نماید. ا توجه به اینکه برخی از مدیران عضویت رسمی یا وابستگی مستقیم به نهادهای خاص خارج از آموزش و پرورش داشته اند لذا در تصمیم گیری ها،اجرا و حتی انتصاب کارشناسان هم چندان مستقل عمل ننموده اند و در این زمینه دست و بال خود را محدود کرده اند
2- عمر صندلی مدیریت چندان ماندگار و وفادار نیست همچنان که به مدیر سابق مجال سپری نمودن چند ماه آخر خدمت را در این پست نداد برای ایشان هم جاودانگی نخواهد داشت. بنابراین بهترین رویکرد غنیمت شمردن فرصت پیش آمده جهت سرمایه گذاری و پر بار نمودن کارنامه عملکرد خود برای دوران خدمت و حتی بعد از خدمت است.
3- فاصله نگرفتن از عموم همکاران به ویژه کسانی که صادقانه و دلسوزانه قصد تلاش بی وقفه برای رشد و توسعه در زمینه های مختلف و افزایش سرمایه و مصالح عمومی دارند.مشورت کردن با همکاران و تلاش واقعی جهت عملی نمودن راهکارهای پیشنهادی قطعاً به کارایی و بهبود کیفیت خواهد افزود.
به منتقدان دلسوز هم به چشم رقیب و مخالف نگریسته نشود. همواره گوش شنوا برای نقدها باشیم.
4-بهره گرفتن از سرمایه و پتانسیل عظیم تخصصی عموم همکاران فارغ از هر نوع گرایش فکری.
هیچ نهادی به اندازه آموزش و پرورش سرمایه و نیروی تخصصی در اختیار ندارد. لذا منصفانه نیست این ظرفیت ها در فضای روزمره گی ،کج سلیقگی و تعصب بی جا دچار انحطاط گردند.
5- توسعه فضای آموزشی که مهم ترین چالش شهرستان است باید در اولویت اقدامات برنامه ریزی شده در نظر گرفته شود.
6- شوراهای آموزشی از جمله شورای معلمان، دانش آموزی ،اولیا و مربیان باید از حالت رکود و بی خاصیت شدن در بیایند.
به ویژه شورای آموزش و پرورش باید جای افراد توانمند و دارای تخصص و ایده باشد و به مهم ترین و کارآمد ترین بازوی تصمیم گیری تبدیل گردد.
در ناامیدی بسی امید است.شاید تلنگری به تحولی منجر گشت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
خبر بازداشت نجات بهرامی معاون رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش برای نخستین بار در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا )
این مساله واکنش ها و بازتاب های فراوانی در جامعه فرهنگیان و شبکه های اجتماعی داشته است .
« مرتضی نظری » رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در توئیتی نوشت :
" دخالت برخی نمایندگان مجلس در امور داخلی استان ها و شهرستان ها به حد غیرقابل تحمل رسیده . مدیران تحول گرای آموزش و پرورش تحت فشار انتصابات قومی و قبیله ای هستند .آموزش و پرورش سازمان رای کسی نیست . "
ااین موضوع واکنش تند « جبار کوچکی نژاد » نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس را در پی داشت که خواهان عزل مرتضی نظری توسط وزیر آموزش و پرورش گردیده بود . ( این جا )
پس از منتفی شدن قضیه استیضاح وزیر آموزش و پرورش و پس گرفتن امضا توسط برخی نمایندگان مجلس ، صدای معلم در مطلبی با عنوان :
« صدای معلم » خواهان شفاف سازی و پاسخ گویی در مورد سخنان کوچکی نژاد است "
دلایل از حد نصاب افتادن استیضاح بطحایی توسط نمایندگان مجلس شفاف سازی شود ... افکار عمومی بازیچه نیستند ! ( این جا ) نوشت :
" « صدای معلم » خواهان شفاف سازی در مورد سخنان کوچکی نژاد و تغییر چرخش ناگهانی مواضع در مورد استیضاح از دستور خارج شده وزیر آموزش و پرورش می باشد ."
همچنین در نشست سرپرست آموزش متوسطه با دانشجو معلمان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی ، برخوردهای وزیر آموزش و پرورش با موضوع بازداشت معاون رسانه ای مورد انتقاد دانشجویان قرار گرفت .
« تشکل های فرهنگیان در اقدامی هماهنگ و البته قابل تقدیر در نامه ای به وزیر آموزش و پرورش خواهان پایان دادن به اقدامات و مداخلات امنیتی و بازگشت معاون رسانه ای به محل کار خود شده اند .
متن این بیانیه به شرح زیر است
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر تویط یکی از فرهنگیان تهرانی برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه در جهت نهادینه ساختن فرهنگ گفت و گو و تفکر انتقادی آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گروه گزارش/
نخستین بار محمدجواد ابطحی در گفت و گو با خبرنگار مهر از ارائه طرح استیضاح محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش به هیئت رئیسه مجلس خبر داد .
وی با اشاره به اینکه تعداد متقاضیان این استیضاح به ۶۰ نفر رسیده است، ادامه داد: پس از تعطیلات یک هفتهای مجلس جهت سرکشی به حوزههای انتخابیه، این استیضاح در کمیسیون آموزش و تحقیقات مورد بررسی قرار میگیرد .
حسین مقصودی نماینده مردم سبزوار در مجلس نیز ضمن تایید این خبر گفت که طرح استیضاح آقای بطحایی تقدیم هیئت رئیسه مجلس شده است.
دبیر هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی در 12 آذرماه با رد برخی خبرسازی ها تاکید کرد که تا این لحظه هیچ طرحی در رابطه با استیضاح وزیر آموزش و پرورش در دستور قوه مقننه قرار ندارد.
علیاصغر یوسفنژاد، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم ( این جا ) ، از ارائه طرح استیضاح سید محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش، به هیئت رئیسه خبر داد گفت: 20 تن از نمایندگان طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش را امضا کردند.
علی اصغر یوسف نژاد روز سه شنبه 27 آذرماه در گفت و گو با خبرنگار پارلمانی ایرنا گفته است : تعداد امضاهای استیضاح وزیر آموزش و پرورش 35 امضا بود که به زیر 10 امضا رسیده است.
همچنین رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در نامه ای به هیات رییسه مجلس اعلام کرد که استیضاح وزیر آموزش و پرورش از حد نصاب افتاده از این رو این طرح استیضاح دیگر در کمیسیون بررسی نمی شود.
سه شنبه 6 آذرماه تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ساعت 30 / 14 تا 30 / 16 با « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش نشستی برگزار کردند .
« صدای معلم » در گزارشی نوشت :
" اطلاعاتی که از این گونه نشست ها در افکار عمومی و رسانه ها منتشر می گردد سلیقه ای است و بیشتر با سلیقه و صلاحدید خود افراد شرکت کننده در این نشست ها به اطلاع دیگران می رسد .
تاکنون در این نشست ها خبرنگاران و اصحاب رسانه حوزه آموزش و پرورش حضوری نداشته اند .
نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که چرا رسانه ها به عنوان چشم و گوش افکارعمومی نباید در این نشست ها حضور داشته باشند ؟
چرا معلمان نباید از حرف های رد و بدل شده میان آنان اطلاعی نداشته باشند ؟ مگر آنان وکیل مردم نیستند ؟
پرسش دیگر از نمایندگان مجلس آن است که چه شد به یک باره 40 تن از نمایندگان مجلس امضای خود را پس گرفتند ؟
این نمایندگان شفاف و در نهایت صداقت دلایل این تصمیم را به اطلاع فرهنگیان برسانند .
آیا به سایر مسائل و چالش های این وزارتخانه نیز با همین میزان دقت و شفافیت می نگرند ؟
پیشنهاد موکد صدای معلم آن است که در راستای " شفاف سازی " و " اعتماد سازی " این گونه نشست ها پشت درهای بسته انجام نشود و از خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش دعوت به عمل آید .
این بهترین کاری است که نمایندگان مجلس می توانند برای معلمان انجام دهند .
« جبار کوچکی نژاد » نائب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس 26 آذرماه در واکنش به توئیت « مرتضی نظری » رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به خبرگزاری شبستان گفته بود : ( این جا )
" معتقد هستم باید وزیر آموزش و پرورش این عناصر را از وزرات آموزش و پرورش خارج کند. آن هم در مرکز اطلاع رسانی که رکن مهمی در وزارت آموزش و پرورش دارد.
کوچکی نژاد تاکید کرده بود: این صحبت های رئیس مرکز اطلاع رسانی که خارج از عرف، نزاکت و ادب است به اعتقادم برازنده وزارت آموزش و پرورش نیست که چنین رئیس مرکز اطلاع رسانی داشته باشد.
خواهان عزل سریع مرتضی نظری هستیم، در غیر این صورت مجلس شورای اسلامی ناچار می شود، تصمیم های شدیدتری نسبت به وزارت آموزش و پرورش اتخاذ کند.
رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش از حزب هایی خط می گیرد که خارج از چهارچوب هستند. سخنگوی صنفی است که مدام به وزارت آموزش و پرورش آسیب می رساند.
وی تاکید کرد: اگر وزیر آموزش و پرورش می خواهد یک اقدام عاقلانه کند باید پیش از اینکه وارد جلسه استیضاح شود نامه ی عزل مرتضی نظری را امضا کند.
« صدای معلم » خواهان شفاف سازی در مورد سخنان کوچکی نژاد و تغییر چرخش ناگهانی مواضع در مورد استیضاح از دستور خارج شده وزیر آموزش و پرورش می باشد .
پایان گزارش/
گروه رسانه/
پیش تر « مرتضی نظری » در توئیتی گفته است : " دخالت برخی نمایندگان مجلس در امور داخلی استان ها و شهرستان ها به حد غیرقابل تحمل رسیده . مدیران تحول گرای آموزش و پرورش تحت فشار انتصابات قومی و قبیله ای هستند .
آموزش و پرورش سازمان رای کسی نیست . "
« جبار کوچکی نژاد » نایب رییس کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی به این سخنان واکنش نشان داده و خواهان عزل سریع مرتضی نظری گردیده است .
گروه گزارش /
مدیر کل تازه منصوب شده اصفهان بیست و پنجمین روز از آذرماه 1397 در سخنانی در در جمع مدیران مقاطع تحصیلی ناحیه 2 اصفهان گفت : در این رابطه توجه کنید ما باید دانشآموز را منتقد و مشارکتجو تربیت کنیم. باید طوری او را تربیت نماییم که بتواند در جامعه به خوبی دیگران را جذب نماید و پاسخگو باشد ؛ آنان خلق و خوی صحیح را باید در کلاس درس یاد بگیرند. اما شما هر کاری که میخواهید انجام دهید، اگر با خانواده مرتبط نباشد، ابتر باقی میماند ....
« کرامت رنجبر دستیانی » اخیرا یادداشتی انتقادی را در مورد عزل و نصب های این استان به رشته تحریر درآورد . ( این جا )
همچنین در گزارشی به دیدار خود با معلم متحصن « حمید رحمتی » اشاره کرده بود . ( این جا )
متاسفانه برخی عوامل خارج از وزارت آموزش و پرورش و منتسب به یک نهاد امنیتی به ایشان توصیه کرده اند که دیگر ننویسد .
از نظر مدیر کل تازه منصوب شده آموزش و پرورش استان اصفهان آیا این حرکت در چارچوب " قانون " تعریف می شود ؟
آیا نقد هر چند تند باشد باید موجب شود تا چنین مشغولیت های ذهنی و فکری برای منتقدان حوزه آموزش ایجاد شود .
« صدای معلم » بر این باور است نقد محدودیت ندارد و محصور نیست و علاوه بر دانش آموزان شامل نقد معلمان و همه ذی نفعان فرآیند آموزش از عملکرد مسئولان ، سیاست گزاران و تصمیم گیرندگان این حوزه می گردد .
« صدای معلم » اخیرا در موضوع برکناری « نجات بهرامی » انتقاداتی را متوجه عملکرد وزیر آموزش و پرورش در مورد دخالت این عوامل و نهادها کرده است .
سخنان مدیر کل جدید آموزش و پرورش اصفهان را که در پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر شده است می خوانیم . ( این جا )
در این گزارش نه اشاره ای به نام مدیر کل شده است و نه عکسی از وی منتشر گردیده است .
گفتنی است در پی استعفای علی اکبر کمالی، « محمد اعتدادی » در 13 آبان ماه سال جاری با حکم وزیر آموزش و پرورش به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش استان اصفهان منصوب گردید .
محمد اعتدادی پیش از این رئیس اداره حراست اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان بود.
مدیرکل آموزش و پرورش استان : مهمترین کارکرد انجمن اولیاء و مربیان ؛ هماندیشی، همفکری و همکاری است.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان در بیست و پنجمین روز از آذرماه 1397 مدیرکل آموزش و پرورش استان در جمع مدیران مقاطع تحصیلی ناحیه 2 اصفهان که در محل تالار ادب برگزار شد گفت : در این رابطه توجه کنید ما باید دانشآموز را منتقد و مشارکتجو تربیت کنیم. باید طوری او را تربیت نماییم که بتواند در جامعه به خوبی دیگران را جذب نماید و پاسخگو باشد ؛ آنان خلق و خوی صحیح را باید در کلاس درس یاد بگیرند. اما شما هر کاری که میخواهید انجام دهید، اگر با خانواده مرتبط نباشد، ابتر باقی میماند.
وی در ادامه تاکید کرد : بخشی از تعلیم و تربیت دست شما و بخش دیگر مربوط به خانواده است؛ البته دست رسانهها و جامعه نیز می باشد، ولی بخشی که راحتتر میشود تلفیق کرد، مدرسه و خانواده است. به هر حال، یک معلم پدر است، یک معلم مادر است و یک معلم ، معلم کلاس است.
وی در ادامه افزود : معلم کلاس هم معلم و هم پدر و هم مادر است و کار آنها را هم انجام میدهد. نقش اینها باید نقش مکمل باشد. گاهی وقتها اینها نقشهایی متضاد بازی میکنند. گاهی معلم، پدر، مادر و حتی سایر اعضاء خانواده هر کدام حرف جداگانهای میزنند و این برای تعلیم و تربیت ما بسیار مضر است.
مدیرکل آموزش و پرورش استان در ادامه با اشاره به اهمیت انجمن اولیاء و مربیان در مدارس تاکیدکرد : این انجمن برای هماندیشی، همفکری و همکاری است.
وی در ادامه افزود : اگر دانش آموزی در منزل از معلمی نقد میکند، اجازه دهید پدر و مادر آن نقد را خیلی راحت به شما بگویند و اجازه دهید اتصال پیدا شود.
وی در ادامه گفت : تا زمانی که خانه و مدرسه با هم اتصال پیدا نکند، ما به آن هدف نهایی که مورد نظر همة شماست، نخواهیم رسید.
مدیرکل آموزش و پرورش استان گفت : در مدرسه کارآمد ، معلمان، کارکنان، والدین ، دانش آموزان ، برای پذیرش مسئولیت، تشویق می شوند و مسئولیت ها به آنان تفویض می گردد.
پایان گزارش/
گروه تشکل ها/
چهارمین نشست تشکل های فرهنگیان با « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش شنبه 24 آذرماه در محل هیات های اندیشه ورز برگزار گردید .
نمایندگان تشکل ها عمدتا بر دخالت های نمایندگان مجلس در امور آموزش و پرورش انتقاد کرده اند و این در حالی است که این دخالت مختص و یا منحصر به این گروه نبوده و شامل طیف وسیعی مانند رییس سازمان برنامه (نوبخت ) ، استانداران ، امامان جمعه و جماعت و حوزه های علمیه و مراجع تقلید و برخی نهادهای امنیتی به ویژه در موضوع عزل و نصب ها می شود .
موضوع مهم دیگر بازداشت « نجات بهرامی » معاون رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در هفته های اخیر و آزادی ایشان با قید کفالت بوده است که تاکنون انعکاسی در پرتال وزارت آموزش و پرورش و یا سخنان نمایندگان تشکل های فرهنگیان نداشته است .
« صدای معلم » به عنوان یک رسانه مستقل خبر بازداشت ایشان را به عنوان نخستین رسانه اعلام کرده ( این جا ) و مدیر این رسانه در نشست رسانه ای یکشنبه 25 آذرماه که به مناسبت هفته بزرگداشت پژوهش در سالن همایش خلیج فارس موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار گردید ( این جا ) شفاف و صریح از انفعال وزیر آموزش و پرورش نسبت به این موضوع انتقاد کرده و خواهان حمایت بطحایی از مدیران خود در چارچوب قانون گردید .
ریحانه ریوندی نماینده دانش آموزان منطقه 20 تهران :
" فضای مجازی دغدغه ای شده طبق تعریفی که خود خانم دکتر ابتکار داشتند که فضای مجازی هم برای نوجوان معضل است و هم برای خانواده. اگر از پدر و مادر بپرسید می گویند نوجوان درگیر این فضا است و اگر از نوجوان بپرسید می گوید پدر و مادر. یک نوجوان درگیر فضای مجازی نیست درگیر انسان های مجازی است که در آن فضا وجود دارند و سکوتی که شما گفتید در خانواده سکوت تعبیر می شود و صدایی می شود که ممکن است بین انسان ها انعکاس داشته باشد که بازخوردهای مثبت و منفی در پی خواهد داشت.
در روزهای گذشته دیدار اعضای انجمن فرهنگی ناشران آموزشی کشور با برخی مراجع تقلید خبرساز شده است .
هر چند این خبر مهم همراه با تحلیل هایی که ارائه می شود هیچ گونه انعکاسی در پرتال ( سایت ) این انجمن که برخی از آن ها به عنوان " مافیای کنکور " یاد می کنند مشاهده نمی شود . ( این جا )
در سایت انجمن فرهنگی ناشران آموزشی کشور در بخش " آخرین مطالب " این عناوین به چشم می خورند :
" انتصاب سرپرست موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران
ساماندهی دستفروشان کتاب در خیابان برادران مظفر
کتاب کمک درسی در دنیا وجود ندارد
دانش آموزان باید به نقطه ای برسند که بتوانند کتاب های درسی خود را نقد کنند "
در عنوان " کتاب کمک درسی در دنیا وجود ندارد " به سخنان " حیدر تورانی " سرپرست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش در مراسم اختتامیه جشنواره کتاب رشد اشاره شده است .
بخشی از این سخنان به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان به شرح زیر است :
تورانی با اشاره به لزوم استفاده آموزش و پرورش از بخش غیردولتی، گفت: خوشبختانه با بیش از ۱۰۰۰ ناشر که همسو با اهداف آموزش و پرورش هستند، همکاری داریم و به دنبال راهاندازی سیاست چند تالیفی هستیم.
تورانی با اشاره به لزوم استفاده آموزش و پرورش از بخش غیردولتی، گفت: خوشبختانه با بیش از ۱۰۰۰ ناشر که همسو با اهداف آموزش و پرورش هستند، همکاری داریم و به دنبال راهاندازی سیاست چند تالیفی هستیم.
وی تصریح کرد: اگر معلمی آن قدر توانمند نیست که موقعیت یادگیری خلق کند آیا درست است ذهن دانش آموزان را با آزمونهای پی در پی پر کند؟ دانش آموزان باید در مسیر پیشرفت قرار گیرند نه اینکه قضاوت شوند؛ آیا در حقوق تربیتی کودکان آمده است که ذهنشان با مطالب کمک درسی پر شود؟
تورانی با اشاره به اینکه از ظرفیت مصوبه ۸۲۸ شورای عالی آموزش و پرورش برای همکاری با ناشران استفاده میکنیم، گفت: به طور کلی در دنیا کتاب ها یا آموزشیاند یا درسی و عنوانی به نام کمک درسی نداریم. آیا تبلیغات حجیم و گسترده این موسسات در صدا و سیمای دولتی ، بزرگراه ها و خیابان ها ، تورهای گردشی و تفریحی و دادن ناهار و کادو به مدیران و مسئولان وزارت آموزش و پرورش کافی نبوده است و اساسا هدف سران این موسسات از دیدار با مراجع و مقامات مذهبی چه بوده است ؟
وی با اشاره به اینکه کتابهای ما خلاقیت محور است اما خوب خودمان را معرفی نکردیم، بیان کرد: تا پایان ۱۴۰۰ کتاب نونگاشت نخواهیم داشت، باید از همسویی به انطباق حرکت کنیم چرا که نیاز به باز طراحی داریم. "
در بخش دیگر به سخنان « سیدمحمد بطحایی » در نشست گفت و گوی بین نسلی اشاره گردیده است .
انتخاب این تیتر می تواند تا حدودی نیات این انجمن را آشکار نماید .
به عبارت ساده تر :
" کسب و کار انجمن فرهنگی ناشران آموزشی کشور در کاستی های کتاب های درسی و مدیریت خلاء آن شکل گرفته است "
در واقع وقتی در آموزش و پرورش ؛ " کنکور " به عنوان هدف نهایی تعریف و تببین می شود همه مکانیسم ها و سازوکارها بر اساس این هدف گذاری طراحی می شوند .
اگر در جامعه اقبال زیادی به این موسسات تجاری – آموزشی دیده می شود ناشی از فرمول ساده و همیشه ساری و جاری " عرضه و تقاضا " شکل می گیرد .
محتوای کتاب های درسی و مهم تر از آن " محیط آموزشی " مهیای موفقیت در غول خود ساخته کنکور نیست و خانواده ها و اولیای دانش آموزان برای این که در مسابقه " حافظه محوری ، امتحان محوری و نمره محوری " از دیگران عقب نمانند بازار گسترده و جذاب این موسسات را رنگین می کنند .
اما پرسش اساسی این است که آیا سرپرست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش و بقیه مسئولان از این موضوعات و وقایع اطلاعی ندارند ؟
آیا آن ها واقعا نمی دانند که محتوای کتاب های درسی برای دانش آموزان اقناع گرانه و رضایت بخش نیست .
در همان گفت و گوی بین نسلی که سخنان مشروح دانش آموزان و انتقادات آنان در صدای معلم منتشر شده است از این وضعیت انتقادات صریح وشفافی می کنند اما عکس العمل وزیر جز سکوت ، خنده و تکرار حرف های قبلی چیز دیگری نیست .
بطحایی در دستاورهای در نمایشگاه دستاوردهای وزارت آموزش و پرورش در سال نخست دولت دوازدهم در دبیرستان البرز می گوید : ( این جا )
" تنها کتابی که معتبر است و باید مورد تاکید قرار بگیرد کتابی است که به عنوان کتب درسی در مدارس دارد توزیع می شود . ما در مدارسمان به کتاب های دیگری نیاز نداریم...."
اگر این تفسیر وزیر آموزش و پرورش مقرون به واقعیت است پس سخنان حیدر تورانی چه محلی از اعراب می تواند داشته باشد ؟
اگر مشکل در مولفان و یا تیم تالیف کتاب های درسی است پس چرا تحولی در این وضعیت داده نمی شود ؟
رئیس موزه علوم و فناوری ایران در گفت و گویی گفته است: ( این جا )
برخی از مشکلات سیستم کنونی آموزش و پرورش و کنکور محور بودن آموزش در مدارس، کتب درسی است و مافیای کنکور به آموزش و پرورش جهت میدهد و این بزرگترین خیانت به ساختار آموزشی ماست. کتب درسی کنکور محور است که این توهین بهحساب میآید.
این یک واقعیت است که اگر کتاب های درسی به گونه ای تالیف می شدند که حداقل نیاز به کتاب های کمک درسی را ایجاد می کردند، در آن صورت بخشی از مافیایی که این روزها زیاد از آن می شنویم عملا بازار و خریداری پیدا نمی کردند. اما ظاهرا مافیای کنکور ایران با گردش مالی ۸۰۰۰ میلیارد تومانی، توانایی نفوذ در برخی تصمیم گیران و مولفان و حتی شاید سطوح پایین تر در سازمان پژوهش را داشته باشد تا بتوانند کتاب های کمک درسی پایه جدید آموزشی را قبل از انتشار کتاب درسی وارد بازار کند.
اگر وزیر آموزش و پرورش نیز دنبال پیگیری این موضوع است نیاز به اینکه راه دوری برود نیست و ابتدا یک سر به سازمان پژوهش خود بزند.
حتی می توان در عین حال در اینکه چه میزان تغییر این همه کتاب در هر سال لازم است و یا در پشت آن یک مافیای دیگر وجود دارد را کشف کرد. در هر صورت هر کتاب جدیدالتالیف با خود گردش مالی بالایی را به ارمغان می آورد. "
بارها دیده شده است که کتابی در مدرسه در عداد " کتاب های کسری " بوده است اما کتاب کمک آموزشی آن قبل از آغاز سال تحصیلی از سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مجوز گرفته و روانه بازاد شده است .
برخی نویسندگان کتاب های درسی کتاب های کمک آموزشی می نویسند .
وقتی چنین وضعیتی باشد نویسندگان در نگارش کتاب های درسی طبیعتا " کم کاری " کرده و سعی می کنند وزنه اصلی را در کتاب های کمک آموزشی تعریف کنند .
در نشست رسانه ای به مناسبت آغاز سال تحصیلی از وزیر آموزش و پرورش پرسش کردم ( این جا ) :
" اگر مسئولان آموزش و پرورش واقعا معتقدند که فعالیت موسسات آموزشی آزاد باعث اخلال در فعالیت آموزشی و تربیتی وزارتخانه می شود چرا به جای سخنرانی در جمع معلمان یا دانش آموزان که تاثیری بر فعالیت این موسسات ندارد ، با استفاده از اختیارات قانونی خود در مصوبه 483 از جمله بند 3 مجوز فعالیت برخی از این موسسات را باطل اعلام نمی کنند و از نیروی انتظامی درخواست پلمپ مراکز این موسسات را نمی کنند؟
اگر آموزش و پرورش مجوز فعالیت این گروه ها را باطل کند نیروی انتظامی هم موظف است که بر اساس مقررات اماکن ، مراکز فاقد مجوز را پلمپ کند.
چرا آموزش و پرورش موسسان و گردانندگان این موسسات را با طرح شکایت به دادگاه نمی کشاند؟
چرا به جای نامه ملتمسانه به رییس صدا و سیما به شورای نظارت بر صدا و سیما ، قوه قضاییه و مراجع قانونی شکایت نمی کنید؟
بعضی ها می گویند این یک جنگ زرگری است و حمله به مافیا فقط جنبه تبلیغی دارد. دانش آموز و فردی که نتواند در جامعه حرف بزند و یا خود را ابراز کند مامن و یا پناهگاهی جز فضای مجازی نخواهد داشت ...
وزیر آموزش و پرورش برای جبران ناتوانی خود در ایجاد تغییر در نظام آموزشی و پرورشی شعار بدون زمینه و پشتوانه ایجاد نشاط و حذف امتحان و مافیا می دهد.
مدارس در اختیار شماست.
مافیا را بیرون کنید و نشاط را برقرار نمایید. خارج از مدرسه هم به جای شعار ، از اختیارات قانونی وزارتخانه برای برخورد با موسسات آموزشی متخلف استفاده کنید."
بطحایی هم به جای پاسخ منطقی و اقناع گرانه در نقش یک فیلسوف و یا نظریه پرداز می گوید که هدفش از طرح این مباحث " گفتمان سازی " است .
وزیر آموزش و پرورش حتی از حداقل اختیارات قانونی خودش برای اثبات حرف های خویش هم بهره نمی جوید .
به گفته خود بطحایی زورش به مافیای کنکور و آموزش نمی رسد اما کار مهمی و یا موثری هم برای جلب اعتماد عمومی انجام نمی دهد .
پیش تر صدای معلم گزارشی با عنوان : " وزیر آموزش و پرورش مافیای آزمون و کنکور را محکوم می کند ؛ معاونش مجوز عقد قرارداد صادر می کند ؟! " منتشر کرد : ( این جا )
در بخشی از این گزارش آمده بود :
" این همه درهم تنیدگی میان موسساتی که به اذعان وزارت آموزش و پرورش حتی مجوز تبلیغات در صدا و سیما را ندارند با مدیران آموزش و پرورشی که بعضا حتی نمایندگی این موسسات را بر عهده دارند دستگاه تعلیم و تربیت ما را به کجا خواهد برد ؟"
گزارش و مدارک نشان می دهند که وزارت آموزش و پرورش عملا با افکار عمومی صادق نیست و به عبارت دیگر گفتار و عملش با هم کاملا تضاد دارد .
در تاریخ ۹۷/۸/۵ در پاسخ به درخواست برخی استان ها ، مجوز انعقاد قرارداد مالی با چند موسسه معروف جهت فعالیت در مدارس ، با امضای رییس سنجش وزارتخانه صادر شده است .
پرسش صریح و شفاف صدای معلم از وزیر آموزش و پرورش آن است که چرا در این زمینه با معلمان و جامعه صادق نیست ؟
مگر همین وزارت آموزش و پرورش چند ماه پیش اعلام نکرده بود :
" وجود هرگونه رابطه مالی مدارس، عقد قرارداد و سازماندهی و همکاری در موضوع مذکور برای مدیران در سطوح مختلف را تخلف از مقررات تلقی مینماید "
« صدای معلم » از شفاف سازی و پاسخ گویی وزیر آموزش و پرورش در این زمینه استقبال می کند ."
با این حال مسئولان وزارت آموزش و پرورش هیچ پاسخ و یا عکس العملی نسبت به این گزارش نشان ندادند .
تنها 4 روز پس از انتشار این گزارش ، عبدالرسول عمادی در گفت و گو با تسنیم می گوید :
" نمیتوان تعامل مدرسه و بخش خصوصی را ممنوع کرد واین موضوع نه تنها منطقی نیست بلکه با اقتضائات برنامه درسی ملی نیز سازگاری ندارد. اینکه آزمون در مدارس برگزار شود به تشخیص شورای مدرسه و از جلوههای مدرسه محوری است اما نکته مهم این است اگر این موضوع بخواهد کاملا آزاد باشد ممکن است آزمونهای فاقد کیفیت در مدارس برگزار شود بنابراین تصمیمی گرفته شد که سالها در حال اجراست و مطابق با آن موسساتی که از طریق سازمان مدارس غیردولتی تایید صلاحیت شدهاند، اگر مدرسه خواهان برگزاری آزمونهای آنها باشد باید از بالاترین مرجع این مسئله کسب مجوز شود بنابراین درخواست برگزاری آزمون در هر استان به مرکز سنجش ارائه میشود و این مرکز باید بگوید که آیا فلان موسسه مورد تایید است یا خیر. گرفتن مجوز از مرکز سنجش حساسیت آموزش و پرورش بر اجرای آزمونها در مدارس است همچنین نمیخواهیم اختیارات مدارس را هم بگیریم شواری مدرسه این اختیار را دارد که در مدرسه اقدام به برگزاری آزمون کند البته این آزمونها به هیچ وجه نباید در دوره ابتدایی برگزار شود.
و تاسف آورتر از آن چرخش ناگهانی اداره کل ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات وزارت آموزش و پرورش پس از دو بخشنامه صریح و شفاف و بدون تفسیر در مورد ممنوعیت این موسسات و فعالیت آن ها در مدارس است .
«علیرضا کمرئی» 3 آذرماه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان درباره ی نظارت بر اجرای ممنوعیت برگزاری آزمون در مدارس می وید: در تابستان گذشته بخشنامه ای از سوی شورای عالی آموزش و پرورش ارسال شد.
این بخشنامه بر ممنوعیت برگزاری آزمون و ورود کتاب های کمک آموزشی که سیستم آموزشی ما را مختل می کند تاکید کرده است.
وی تصریح کرد: حذف آزمون های زاید در مدارس و ممنوعیت کتاب های کمک آموزشی تاکیدی بر مصوبه ۹۵۱ بود و بیشترین تاکید بر منوعیت برگزاری آزمون و ورود کتاب های کمک آموزشی در دوره ی ابتدایی بود. عضو انجمن فرهنگی ناشران آموزشی با اشاره به تیراژ کتب کمک آموزشی در طول سال می گوید: سالانه ۲۵ میلیون کتاب کمک آموزشی در مقاطع مختلف به چاپ میرسد که در مسئله توسعه عدالت آموزشی و یادگیری بسیار تأثیرگذار است
وی ادامه داد: در دوره متوسطه بر اساس قواعدی برخی از آزمون ها به صلاح دید مرکز سنجش و آموزش کشور مجاز است که باید موسسات مسیری که امکان حضور در مدرسه را دارند را طی می کردند.
موسسات آموزشی باید تقاضا را به اداره کل استانی خود بدهند و اداره کل ها تا ۱۵ شهریور به مرکز سنجش درخواست می دهند؛ و مرکز سنجش پس از بررسی منابع، صلاحیت فنی آنان مجوز صادر می کند و آنان می توانند در مدارس متوسطه حضور یابند.
وی با تاکید بر اینکه به هیچ وجه برگزاری آزمون در دوره ابتدایی مجاز نیست بیان کرد: همه حوزه های نظارتی اعم از اداره کل ارزیابی عملکرد و واحد های استانی و منطقه ای این موضوع را پیگیری می کنند و اگر تخلفی صورت گیرد برخورد می کنند.
کمرئی تاکید کرد: ورود کتاب های کمک آموزشی هم به دقت نظارت و رصد می شود. اگر قردادی منعقد شده باشد یا کتابی تحمیل شود با آن برخورد می شود. نباید با کتاب های دیگر فضای تدریس را آسیب زا کنیم.
وی یاد آور شد: البته در مصوبه ۸۲۸ آمده است ساماندهی کتاب های کمک آموزشی توسط معاونت آموزش است در صورتی که مولفین کتاب هایی را متناسب با شرایط دانش آموزان و آموزش و پرورش تالیف کرده باشند باید به سازمان پژوهش بدهند، آنان بررسی می کنند و اگر تایید کنند در سامانه قرار می دهند.
مدیرکل ارزیابی عملکرد وزارت آموزش و پرورش بیان کرد: مدیران مدارس مجاز هستند این دسته از کتاب ها را برای کتابخانه مدارس تهیه کنند.
و این در حالی است که در بخشنامه مذکور هیچ اشاره ای به مقطع تحصیلی نشده بود و هرگونه رابطه مالی مدارس، عقد قرارداد و سازماندهی و همکاری در موضوع مذکور برای مدیران در سطوح مختلف را تخلف از مقررات تلقی کرده بود .
در بخشنامه بعدی هم بر ممنوعیت مشارکت و یا همکاری کارکنان در فرآیندهای تصنیف، تالیف، گردآوری، بازاریابی، توزیع، ساماندهی و فروش کتاب های کمک درسی ، تقویتی، حل المسائل و غیره ( به ویژه برگزاری آزمون های آزمایشی و سنجش پیشرفت تحصیلی ) تاکید شده بود . ( این جا )
چرا سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به قانون تمکین نمی کند و راه خود را می رود ؟
در آخرین نسخه اصلاحی تدوین طرح " سازمان نظام معلمی " ( این جا ) در فصل سوم که وظایف و اختیارات آن در ماده 3 تعریف شده است بند 4 عنوان می کند :
" 4- برنامه ریزی و نظارت بر فعالیت های معلمان در امور کمک آموزشی و نحوه تبلیغات و آگهی های رسانه ای امور آموزشی و کمک آموزشی بر اساس استانداردهای مورد تایید وزارت آموزش و پرورش "بطحایی زورش به مافیای کنکور و آموزش نمی رسد اما کار مهمی و یا موثری هم برای جلب اعتماد عمومی انجام نمی دهد
اگر وزیر آموزش و پرورش واقعا در ادعای خود صادق است و قصد گفتمان سازی دارد چرا از طریق سازمان نظام معلمی که یک سازمان از پایین به بالا خواهد بود از مشارکت خود معلمان برای تدوین و نظارت بر محتوای کتب آموزشی و درسی کمک نمی گیرد ؟
آیا گذشت 4 دهه ناکارآمدی این سیاست ها و راهبردها را به اثبات نرسانده است ؟
و اما بخش بعدی بحث بر سر این است که آیا تبلیغات حجیم و گسترده این موسسات در صدا و سیمای دولتی ، بزرگراه ها و خیابان ها ، تورهای گردشی و تفریحی و دادن ناهار و کادو به مدیران و مسئولان وزارت آموزش و پرورش کافی نبوده است و اساسا هدف سران این موسسات از دیدار با مراجع و مقامات مذهبی چه بوده است ؟
در نشست اعضای انجمن فرهنگی ناشران آموزشی کشور با برخی مراجع تقلید ؛ مدیر انتشارات کتاب های کنکور و کمک درسی گاج می گوید:
سیستم حذف تکلیف در منزل، برای دانش آموزان آثار جبران ناپذیری دارد و موجب هدایت آنان به فضای مجازی میشود. کلید واژه این نشست هشدار و یا به قولی ترساندن مراجع و مقلدان آن ها نسبت به خطرات " فضای مجازی " است که نوعی بدبینی ویا سوء ظن را همیشه نسبت به این فضا در جامعه ایرانی به همراه داشته است
ابوالفضل جوکار که به عنوان عضو انجمن فرهنگی ناشران آموزشی کشور با آیت الله حسینی بوشهری در قم دیدار کرده بود از برنامه وزارت آموزش و پرورش برای حذف تکلیف شبانه دانش آموزان انتقاد کردو مهمترین اقدام ناشران آموزشی را تألیف کتب کمک آموزشی عنوان و تصریح می کند: این اقدام توانسته در یادگیری بهتر مطالب آموزشی مؤثر واقع شود و امروز شاهد حضور دانش آموزانی که در مناطق محروم زندگی کردهاند در بهترین دانشگاههای کشور باشیم.
عضو انجمن فرهنگی ناشران آموزشی با اشاره به تیراژ کتب کمک آموزشی در طول سال می گوید: سالانه ۲۵ میلیون کتاب کمک آموزشی در مقاطع مختلف به چاپ میرسد که در مسئله توسعه عدالت آموزشی و یادگیری بسیار تأثیرگذار است.
حذف تکالیف در مدارس با الگو گرفتن از فنلاند کار سنجیدهای نیست. اینکه بخواهیم سیستم آموزشی یک کشور خارجی دیگر را کپی و آن را در کشورمان اجرایی کنیم نمیتواند جوابگوی سیستم آموزشی کشور باشد.
مدیر انتشارات کنکور گاج ادامه می دهد: حذف تکلیف منزل دانش آموزان زیانهای جبران ناپذیری را به دنبال دارد. این برنامه پیش از این در کشورهای اروپایی امتحان شده و جواب مثبتی را نداشته است به همین دلیل اجرای آن متوقف شده است.
جوکار ادامه می دهد: با حذف تکلیف دانش آموزان، آنان از فراگیری و آموزش دور شده و به سمت فضای مجازی کشیده میشوند که آثار جبران ناپذیری را به دنبال دارد.
در واقع مدیر اصلی این برنامه با اتکا بر سخنان پوپولیستی و البته حرف هایی که ممکن است برای افراد مذهبی خوشایند باشد سعی می کند تا تایید مراجع تقلید را برای اقدامات خود که نتیجه ای جز ویرانی نظام آموزشی در سایه ناکارآمدی و نیز سوء مدیریت مقامات آموزش و پرورش را نداشته است کسب نماید .
تکیه بر مفاهیمی مانند بیگانه ستیزی ، عدالت آموزشی و کمک به فقرا و مناطق محروم و مهم تر از آن " تهدیدات فضای مجازی " است .
در گفت و گوی بین نسلی که در دفتر بطحایی برگزار گردید ؛ ( این جا )
ریحانه ریوندی نماینده دانش آموزان منطقه 20 تهران می گوید : اگر وزیر آموزش و پرورش واقعا در ادعای خود صادق است و قصد گفتمان سازی دارد چرا از طریق سازمان نظام معلمی که یک سازمان از پایین به بالا خواهد بود از مشارکت خود معلمان برای تدوین و نظارت بر محتوای کتب آموزشی و درسی کمک نمی گیرد ؟
" فضای مجازی دغدغه ای شده طبق تعریفی که خود خانم دکتر ابتکار داشتند که فضای مجازی هم برای نوجوان معضل است و هم برای خانواده. اگر از پدر و مادر بپرسید می گویند نوجوان درگیر این فضا است و اگر از نوجوان بپرسید می گوید پدر و مادر. یک نوجوان درگیر فضای مجازی نیست درگیر انسان های مجازی است که در آن فضا وجود دارند و سکوتی که شما گفتید در خانواده سکوت تعبیر می شود و صدایی می شود که ممکن است بین انسان ها انعکاس داشته باشد که بازخوردهای مثبت و منفی در پی خواهد داشت.
ما یک کتابی به نام سواد رسانه ای داریم در پایه دهم دوره دوم متوسطه که باید آن را بخوانیم. ولی چیزی که می خواهم بگویم من دانش آموز پایه دهم علوم انسانی هنوز این کتاب را دریافت نکرده ام و هنوز در مدرسه شروع به تدریس نشده است و تازه فهمیده اند این کتابی که قرار است روی آن کار بشود درباره فضای مجازی است. به نظر من باید این به طور بنیادی کار بشود . به نظر من باید سواد رسانه ای را از سن پایین تر شروع بکنیم و در مدارس بیاوریم این بهتر نیست چون شما حتی الآن کودکان و نوجوانانی را می بینید که از سن دوازده سال یا حتی پایین تر در فضای مجازی مشغول هستند و به آن دسترسی دارند و حالا این که این کتاب در پایه دهم شروع به تدریس می شود ممکن است برای آموزش این کتاب کمی دیر شده باشد. سن نوجوانی بسیار سن مهمی است و سنی است که در آن تاثیرات همسالان به شدت بر روی یک نوجوان دیده می شود و مسئله دوست یابی هست که در فضای مجازی خلاصه می شود . اگر ما بیاییم همین کتاب سواد رسانه ای را به صورت ریشه ای کار کنیم و دبیران قدری داشته باشیم که بتوانند تاثیرگذار روی کتاب کار کنند درباره موضوعاتی که در آن مطرح است و می تواند خیلی کمک کند به نسل چهارمی که ما هستیم و نسل قبلی که پدر و مادر و خانواده ما را در بر می گیرد و راه کارهای اساسی تری را می خواهد از آموزش و آگاهی و قطعا قابل پذیرش به ما بدهد. "
در واقع کلید واژه این نشست هشدار و یا به قولی ترساندن مراجع و مقلدان آن ها نسبت به خطرات " فضای مجازی " است که نوعی بدبینی ویا سوء ظن را همیشه نسبت به این فضا در جامعه ایرانی به همراه داشته است .
به عبارتی ؛ سران موسسات بزرگ کنکور با نگاه ابزاری به این مساله و ایجاد یک شبکه مالی هزینه زای برد - برد در نظام آموزشی و با این بهانه که حذف تکلیف و یا مشق شب موجب کشانده شدن دانش آموزان به فضای مجازی و در نتیجه ارتکاب گناه را به همراه خواهد داشت به نوعی سعی کرده و می کنند جریانی را در فرآیند آموزش نهادینه سازند :
" ضدیت با تفکر "
دانش آموز و فردی که نتواند در جامعه حرف بزند و یا خود را ابراز کند مامن و یا پناهگاهی جز فضای مجازی نخواهد داشت ...
پانوشت :
زمانی که نهایی سازی این یادداشت به پایان رسید پس از برگزاری نشست رسانه ای به مناسبت هفته پژوهش بود و فرار رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی از مواجهه با خبرنگاران و پاسخ گویی مرا در اثبات فرضیاتم راسخ تر و به واقعیت نزدیک تر نمود .
اینکه بگوییم نمایندگان مجلس برای انتصابات قومی قبیله ای به آموزش و پرورش فشار می آورند سخن درست اما ناتمامی است. دخالت نمایندگان حرف تازه ای نیست و بارها از سوی منتقدان بیان شده است. اما این حرف ناتمام است زیرا دو نکته در این گزاره ناگفته مانده است.
نکته اول این است که دخالت احزابی مانند اعتدال و توسعه و مجمع فرهنگیان و... و افراد ذی نفوذ غیر از نمایندگان مجلس ، مانند رییس سازمان برنامه (نوبخت ) ، استانداران ، امامان جمعه و جماعت و حوزه های علمیه و مراجع تقلید و برخی نهادهای امنیتی در عزل و نصب ها ناگفته مانده است.
نکته دوم این است که مکانیسمِ اعمال و اثرگذاری این فشارها بیان نشده است.آنها که نمی توانند مدیری را عزل یا نصب کنند. کانال اعمال فشار شخص وزیر است. وزیر در مقابل فشارها و توصیه ها برای عزل و نصب ها ، تمکین می کند و همین تسلیم شدن ها ، دخالت ها را افزون تر و اشتهای مداخله گران را زیادتر می کند.
گاهی حرفهایی زده می شود که آدم شک می کند که ممکن است برای پرت کردن حواس مخاطب از مسایل مهمتر باشد. این روزها دو نمونه از دخالت یک نهاد و یک شخص در امور آموزش و پرورش مطرح شده است . اول اینکه آیت الله جعفر سبحانی حذف تکلیف شب بچه ها خلاف شرع اعلام کرده است.
دوم اینکه بر اساس اخبار موثق یک نهاد امنیتی سه ماه پیش از وزیر خواستار استعفا (نه برکناری ) نجات بهرامی معاون رسانه ای روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش می شود.
وزیر به جای دفاع از مدیرش به آقای بهرامی پیام می دهد که: " استعفا بده و از جلو چشم دور شو وگرنه فلان نهاد تو را بازداشت می کند. "این عمل وزیر از نظر اخلاقی ، قانونی و اداری مردود و بزدلانه است.
نهاد امنیتی حق ندارد به یک وزیر پیغام بدهد که مدیر تو یا استعفا بدهد یا او را می گیریم. وزیر باید از کارکنان خود در چهارچوب قانون دفاع کند. انتقال این پیام از جانب وزیر هم ذلیلانه و خلاف عزت بوده است.
آقای بهرامی که به بی گناهی خودش اطمینان دارد می گوید : " من کاری نکرده ام که استعفا بدهم . شما اگر لازم می دانید من را طبق روال اداری برکنار کنید ."
مدتی می گذرد و این تصور پیش می آید که وزیر بلوف زده است. چگونه یک انسان می تواند به حق نگران دخالت وکلای مجلس در عزل و نصب مدیران باشد اما داخل ستاد وزارتخانه و بیخ گوش خودش ، ظلم به نجات بهرامی را نبیند؟
ناگهان ، نهاد امنیتی ، آقای نجات بهرامی را بازداشت و به اوین منتقل می کند.بعد از شش روز او را آزاد می کنند. وزیر او را به مرخصی می فرستد و حالا تحت فشار وزیر است که به مدرسه برگردد.
در واقع وزیر برای وادار کردن یک مدیر خود که هیچ گونه تخلفی نداشته با یک نهاد امنیتی دست به یکی می کند. این کار یعنی استفاده از تهدید و اعمال زور توسط یک نهاد خارج از آموزش و پرورش به عاملیت شخص وزیر.
این تحلیل در بین مدیران ستادی وجود دارد که کل ماجراساخته و پرداخته دفتر وزیر و تیم رسانه ای موازی بوده است که حضور فردی مستقل در معاونت رسانه ای وزارتخانه را مزاحم کارهای باندی خود می دیده اند و با گزارش های دروغ به نهادهای امنیتی زمینه پرونده سازی و بازداشت آقای بهرامی را فراهم کرده اند.
چگونه یک انسان می تواند به حق نگران دخالت وکلای مجلس در عزل و نصب مدیران باشد اما داخل ستاد وزارتخانه و بیخ گوش خودش ، ظلم به نجات بهرامی را نبیند؟
کمی غیرت وجربزه هم خوب است. کمترین تقاضا ابقای آقای بهرامی در سمت معاون رسانه ای است . اگر تخلفی کرده پرونده اش را به هیات رسیدگی به تخلفات اداری بفرستید.