گروه استان ها و شهرستان ها/
تاکنون یادداشت ها و گزارش های قابل توجهی در انتقاد از مدیریت آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در صدای معلم منتشر شده است .
( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا )
نامه جمعي از فعالين ستاد فرهنگيان دكتر حسن روحاني استان آذربايجان شرقي در انتخابات رياست جمهوري دوازدهم به وزير آموزش و پرورش در خصوص عملكرد جعفر پاشايي مدير كل آموزش و پرورش آذربايجان شرقي ( این جا ) ؛ نامه ی جمعی از تشکل های حوزه ی آموزش و پرورش ( این جا ) ؛ تشکل های فرهنگیان در مورد مدیریت اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی به وزیر نامه نوشتند ( این جا ) .
با این حال جز یک مورد جوابیه غیرمستقیم ( این جا ) این مدیریت تاکنون در مورد عملکرد خود به معلمان و افکار عمومی پاسخ گو نبوده است .
بقیه موارد در قالب تهدید و شکایت از منتقدان بوده است .
« صدای معلم » از مجلس به عنوان نهاد امین مردم انتظار دارد تا رو در بایستی را کنار گذاشته و به وظایف نظارت و کنترل تعریف شده در قانون عمل کنند .
محمدرضا شهبازی نوشت:آقای حمید بوالی [فرزند رییس شبکه خبر سیما] در صفحه اینستاگرامشان یادداشتی نوشته اند در دفاع از مدارس حزب اللهی لاکچری.
ایشان نوشتهاند:
«مشکل اصلی آموزش و پرورش است و تربیت شدگان مدارس عمومی به دلایل مختلف که اصلاح آن نه ربطی به این بحث دارد و نه به مدیر فرهنگ یا هر مدرسه صد نفره و دویست نفره دیگر دارد، افرادی عموما #خموده، انگیزه از دست داده، بی علاقه یا #متنفر_از_وطن و متاسفانه بی اعتنا به #اصول_اخلاقی هستند. همان ها که اکثریت جامعه امروزمان را تشکیل می دهند.»
میبینید؟ ادبیات را کیف میکنید؟ نگاه عزیز دلمان به اکثریت جامعه را عشق کردید؟ قضاوت دوستمان درباره اکثریتی که پول رفتن به مدارس لاکچری ندارند را دارید؟ دیدید از نظر دوستان اکثریت افرادی که مجبور بودهاند در مدارس دولتی درس بخوانند چگونه است:
: خموده... متنفر از وطن... بی اعتنا به اصول اخلاقی! می بینید از نظر آقایان، کارگرزادهها، کارمندزادهها، کشاورززادهها و... اکثریتی که دستشان به دهن شان آن قدر نمیرسد که ماهی دو سه میلیون فقط خرج تحصیل یک فرزندشان کنند چه موجودات پلشتی هستند؟
حالا شما جای اینها باشید چه میکنید؟ طبیعی است نجات مملکت از دست این موجودات کثیف و خطرناک خیلی موضوع و کار مهمی است. آن قدر مهم که گرفتن یک مقدار رانت برای تاسیس مدرسه و بعد انواع رانتها برای اداره آن و یک مقدار رانت هم برای بهره مندی دانش آموزان آن مدرسه از اتفاقات فرهنگی که حتما موجب تربیت بهترشان می شود خیلی هم طبیعی است!
البته یک راه دیگر هم هست برای کم کردن برخی آسیب های رایج بین نوجوانها. مثلا اینکه مثل شهید حججی کولهت را از درآمد شخصی پر کتاب کنی و راه بیفتی توی پارک و با نوجوانها رفیق شوی و کتاب مفتی بدهی دستشان تا بخوانند. یا مثل آن آخوند جوان آذری نام راه بیفتی توی روستاها و برای بچه ها کتاب ببری و... .
اما خب اینها کلاس ندارد! آدم خانهاش دروس باشد که نمی تواند هر روز بیاید عبدلآباد کار فرهنگی کند و برگردد! کلی وقتش توی ترافیک هدر می شود! باید کار اساسی کرد! بگیر و مدرسه بزن. هم به دروس نزدیک است و ترافیک ندارد، هم زود هم جواب می دهد. سر چند سال نشده آقازاده ها دیپلم را گرفتهاند و دانشگاه را هم تمام کردهاند و رفتهاند پشت میز سردبیری یک رسانه کلفت یا مدیریت یک مجموعه فرهنگی قطور و میتوانند نظام را حفظ کنند از شر یک لشکر چند میلیونی آدمهای خموده و بی انگیزه و متنفر از وطن و بی اعتنا به اصول اخلاقی!
نگاه اشراف متواضع به بقیه این گونه است:
من شرمنده ام که شما بدبختید، من شرمندهام که شما در لجن هستید، من واقعا راضی نبودم از اینکه خودم آدم باشم اما شما کثافت محض باشید، به خدا راضی نبودم اما چه کنم که این گونه شد دیگر!
آقا بوالی! حمید خان! این جماعت پاپتی و فلک زده که مثل سوسک در لجنزار آموزش و پرورش دولتی لولیدهاند که کاری به شما ندارند. شبکه خبر پدر شما هر چیزی پخش می کند اینها چیزی میگویند؟ فوقش چهارتا توئیت میزنند و مسخره می کنند که آن را هم به بزرگی تان ببخشید.
یا اگر به اسم بیداری اسلامی یک پولی می رسد و خبرگزاری می زنید اما چند ماه بعدش می شود یک خبرگزاری عادی کنار بقیه خبرگزاری هایتان، این بنده های خدا حرفی می زنند؟
مملکت خودتان است، پول خودتان است، اختیارش را دارید، حرفی نیست! اما جوانمردی کنید و بدبخت و لجن بودن را هی به روی اینها نیاورید. هی توی سرشان نکوبید که شما یک مشت کثافت متنفر از وطن و عاری از اخلاق هستید. خوبیت ندارد.
چهار صباح دیگر دم انتخابات، وقتی سالار عقیلی دارد حنجره اش را جر می دهد و وطنم وطنم می خواند، با اینها چشم توی چشم می شوید ها!
باز هرجور صلاح می دانید...
سایت فردا
گروه تشکل ها/
در پی انتشار مطلبی با عنوان : " در نامه انجمن اسلامی معلمان استان بوشهر به وزیر آموزش و پرورش مطرح شد :
انتقاد از عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش استان بوشهر " ( این جا ) ؛ اداره کل آموزش و پرورش این استان جوابیه ای برای صدای معلم ارسال کرد .
« انجمن اسلامی معلمان استان بوشهر » در بیانیه ای به برخی موارد و ابهامات اشاره نموده است .
« صدای معلم » آمادگی خود را برای دریافت و انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
دلایل تغییرات و رمز ماندگاری ، جابه جایی، ارتقا یا کنار گذاشتن یک مدیر چیست؟
آموزش و پرورش یک میلیون پرسنل دارد و در سطح بالاتر از مدرسه یعنی در ستاد وزارتخانه و بیش از 700 منطقه، شاید حدود 4000 پست دارد. پست های درجه یک شامل معاونان وزیر و مدیرکل ها و پست های درجه دوم شامل روسای مناطق و معاونان مدیرکل ها می شوند . پست های درجه 3 هم مسئولان پایین دست مناطق و ستاد را شامل می شود. شاید در سطح کشور حدود 5 هزار مدیر مدارس دولتی خاص را هم بتوان در ردیف مدیران درجه 3 به حساب آورد. مثل کنکور ، برای گرفتن این پستها بین پرسنل آموزش و پرورش رقابت نفس گیری وجود دارد. حکایت کمتر از ده هزار پست و یک میلیون پرسنل از حکایت یک مویز و چهل قلندر است. یعنی به طور متوسط شانس یک آموزش و پرورشی برای گرفتن پست یک درصد است. دعوا بر سر پستها بعد از انتخابات ریاست جمهوری داغ می شود و زمین مدیریت وزارتخانه کم و زیاد با عوض شدن وزیر شخم می خورد.
همه معلمان به دلایل مختلف دنبال پست نمی روند . بعضی دوست ندارند تمام هفته درگیر کار شوند. برخی شغل دوم دارند. برخی روابط اداری را دوست ندارند. برخی عاشق کار معلمی هستند. تعداد کمی هم در بخش خصوصی آموزش و پرورش به جایی رسیده اند. با حذف اینها تعداد متقاضیان پست مدیریتی کمتر می شود. اما برای تعداد زیادی از کارکنان مدرسه، گرفتن پست مدیریتی تنها راه برای پیشرفت است. بنابراین مدیر شدن در آموزش و پرورش ایده ای پر طرفدار و برای شمار زیادی از کارکنان راهی برای رهایی از زندگی یکنواخت معلمی با حقوق و درآمد ثابت است.
حقوق کارکنان ستاد و ادارات به نحو ملموسی از حقوق معلم مدرسه بیشتر است. از اصل حقوق که بگذریم، آن ده هزار پست اداری مزایا و اضافه کاری و امتیازاتی دارد که جاذبه حضور را بسیار بالا می برد. حتی گاهی از نظر مادی مدیران برخی از آن مدارس خاص دولتی از نظر مالی موقعیتی دارند که حاضر نیستند جای خود را با معاون وزیر عوض کنند.
مدیریت در آموزش و پرورش مثل قبول شدن در رشته پزشکی دانشگاه تهران کالا و موقعیت کمیاب است.
همه حکم های اداری با این کلمات شروع می شوند : "نظر به شایستگی .... " ، شایستگی چه معنایی دارد؟
شما همشهری و هم ایلی من هستی ، شما هم زبان من هستی ، شما توصیه شده از جانب فلان حزب سیاسی یا تشکل صنفی هستی ، شما آدم فلان نماینده با نفوذ هستی ،شما را امام جمعه سفارش کرده ، شما به فلان مقام دولتی نزدیک هستی ، شما فامیل نسبی یا سببی من هستی ، پسرم شما را توصیه کرده ، دامادم روی شما انگشت گذاشته ، مدیر فلان سایت با انصاف پشت شماست. شما را منصوب می کنم که حمایت فلان شخص یا جریان را کسب کنم. بین افرادی که حکم می گیرند انسان های شایسته کم نیستند اما آنها هم به دلیل شایستگی هایشان بالا نیامده اند.
وقتی برنامه ای وجود ندارد، وفاداری و بیعت با مدیران بالادست و حضور در دسته بندی های اداری و حزب باد بودن عامل موفقیت است. برای معلمان و دانش آموزان تهرانی فرقی نمی کند که چهاربند یا کمره ای یا باقری یا فولادوند مدیرکل باشد.
عملکرد یک وزیر و مجموعه مدیران او را با شعارها ی توییتری و جملات قشنگی که مشاوران رسانه ای توی دهن آنها می گذارند نمی سنجند، همه می توانند شعار بدهند ، اما مسئول اجرایی را با عملکردش می سنجند.
شما به عنوان وزیر صبح تا غروب علیه مافیای آموزشی شعار بده ، از آموزش مهارتهای زندگی در مدارس بگو ، در شعار رقابت و امتحان را حذف کن ، معلم را موجودی پرانگیزه معرفی کن و توی تلویزیون دولتی برای معیشت معلمان اشک بریز ... اما این شعارها در مدرسه دولتی که درگیر هزار مشکل است چه فایده ای دارد؟ با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.
وظیفه مسئولان اجرایی فراهم آوردن زمینه های اجرای این شعارهای قشنگ است. مدارس دولتی به حال خود رها شده اند . کار وزیر شده است توزیع پست و ایجاد بالانس بین جریان های سیاسی و شخصیت ها . ماندگاری یا تعویض یک مدیر حاصل کنش ها و واکنش هایی است که محور آنها کمک به بقای وزیر در موقعیت وزارت است. وزیر البته پراگماتیست است اما پراگماتیسمی منفعت جویانه و در خدمت بقا درست برعکس عملگرایی وزیری مانند جواد ظریف که ایده ای و برنامه ای دارد و دنبال تحقق آن است.
کانال تلگرامی
بعد از نجفي موقت ، افشانی موقت هم رفت و یک شهردار موقت دیگر آمد !
آموزش و پرورش لرستان هم با مديران کل موقتش اکنون گوی سبقت را از شهردای تهران ربود و پیشتاز عرصه مدیریت موقت ها شد!
به طور كلي با وجود اينكه سال هاست در حوزه علوم انساني و مديريت ،نظريه و نظریه پرداز نداشتیم اکنون به لطف برخی نمایندگان که بعضا از خانواده آموزش و پرورش هم هستند نظریه "مدیریت موقت و مدیریت موقت تر " ارائه شده شواهد حاکی از آن است که نظریه "مدیریت موقت تر موقت تر" هم در حال بررسی است و به زودی می تواند به عنوان افتخاری علمی برای استان همیشه محروم لرستان در مجامع بین المللی مطرح شود.
گودرز کريمي فر(مدیرکل موقت)
خدانظر دريكوند (مدیر کل موقت)
احمدعلي موسوی (سرپرست، موقت تر موقت تر )
رضازيني وند (مدیر کل موقت)
و این داستان همچنان ادامه دارد...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وزیر محترم آموزش و پرورش
با سلام و عرض ادب و احترام
امروز وقتی در حال عزیمت به محل کار بودم، ناخودآگاه در تنهایی به انبوه مشکلات معلمان میاندیشیدم و بر زحمات برباد رفته همکارانم درایام انتخابات ۹۶ تاسف می خوردم و زمزمه می کردم چی میخواستیم و چی شد.
جناب آقای وزیر
بر هیچکس پوشیده نیست که انتخابات ۹۶, روزهای سختی را برای دولتمردان تدبیری رقم زد طوری که دولت را بر لبه پرتگاه تغییر قرار داد.باز معلمان بودندکه باحمایت مجدد ، شیخ تدبیر و یارانش را به پاستور فرستادند.بعد ازانتخابات، شیخ حسن روحانی مجبور به اقرارِحمایتِ معلمان و تشکرخاص از آنان شد.
جلسات متعددی در تهران توسط رییس ستاد فرهنگیان، محمدعلی نجفی تشکیل شد. از ستاد استانها خواسته شد پیشنهادات خود را جهت طرح در لایحه بهبود وضعیت معیشتی فرهنگیان ارائه کنند.
آینده ، روزهای نوید بخشی رابرای فرهنکیان رقم میزد و بارقه های امید در دل همکاران جوانه می زد که به یکباره نجفی شهردار تهران شد. و بعد از استعفا، مشغول رتق و فتق امورات دنیوی خود گردید ،غافل از اینکه قول پیگیری مشکلات معلمان را داده بود.
بازار ارز و سکه به هم ریخت و به تبع آن اوضاع معیشتی معلمان روز به روز نابه سامان تر شد.
حجم سفره ما به یک سوم کاهش یافت .آن قدر فراموش شدیم که مجبور شدیم برای اینکه بگوییم ،هستیم و هنوز زنده ایم دست به تحصن بزنیم، و حقوق دانش آموزان خود را پایمال کنیم ؛ هر چند این امر را برخلاف میل مان ، رسالت مان، تعهدمان و وجدان بیدارمان می دانیم .شعارهای تهی از واقعیت و وعده های دروغین و فشارهای مضاعف اقتصادی عرصه کار و زندگی را برما تنگ و تنگ تر کرده است .
گروههای سیاسی معلمان بعضاً به سهم خواهی خود مشغولند.جلسات متعدد و گردهمایی گاها پرزرق وبرقی تشکیل می دهند که متاسفانه در این جلسات جایی برای طرح مشکلات معلمان وجود نداشته و ندارد.
کانونی ها هم باعتاب و خطاب روبه رو هستند.
جناب آقای وزیر
تنها دلخوشی ما بیمه طلایی بود که روزگاری از طلایی بودن فقط نامی و نشانی داشت ،اما امروز که این رقعه غم انگیز را برای شما می نویسم، قریب چهار ماه هزینه بستری و درمان مان پرداخت نشده است، دیگر از بیمه طلایی حتی آن نام و نشان هم وجود ندارد. این در حالی است که ماهیانه از حقوق ما مبلغ قابل توجهی حق بیمه کسر می گردد.
به جای درک کرد جامعه فرهنگیان ،با سخنان نسنجیده نمک بر زخم مان می ریزند..
طرح معلمان تمام وقت خدمت به معلمان نیست .
دردهای معلمان بسیار و گوش شنوا برای شنیدن آن اندک..معلمان یاران همیشه در صحنه نظام و انقلاب و حامیان قسم خورده امام راحل(ره) ومقام معظم رهبری لقب گرفته اند. در تمامی صحنههای سیاسی و اجتماعی و مذهبی به عنوان تاثیرگذار ترین قشر اجتماعی حضور فعال دارند .
امروز چه اتفاقی در کشور افتاده است که معلمان را به ورطه فراموشی سپرده اند؟
من از آن روزی می هراسم که این پیوند دو دوست دیرین و دو عاشق دلباخته ازهم گسسته و یکطرفه شود .
معلمان تنها در گوشه ای نظاره گر امور باشند و به قول پیرمرد کشاورز و دانای طبسی، بگویند :
" خودتان می دانید با مملکت تان."
جمله ای بی نهایت تکان دهنده که اگر به معنای نهفته ی پشت آن توجه می شد ،خواب غفلت از چشمان مدیران ما رخت می بست.
جناب آقای وزیر
حمایت ما از دولت تدبیر حمایت بی قید و شرط و بی حد و مرز بوده است .حداقل انتطار ما از حضرتعالی این است که یک دقیقه وقت خودتان را در اختیار ما گذاشته تا مشکلات معلمان را بیان کنیم .
متاسفانه بیشتر جلسات مدیران ستادی با تشکلهایی میباشد که یک درصد از معلمان را شامل نمی شوند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
گروه استان ها و شهرستان ها/
پیش تر صدای معلم گزارشی را در مورد تغییر مدیر کل آموزش و پرورش تهران منتشر کرد ( این جا ).
در بخشی از این گزارش به عدم دعوت از خبرنگاران و اصحاب رسانه در این گونه نشست ها اشاره شده بود .
متاسفانه علی رغم تذکرات پیشین ، چنین جلساتی و یا نشست مدیران و روسای مناطق کشور بدون حضور خبرنگاران انجام می شود .
برخی از خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش بر این باورند که وزارت آموزش و پرورش با این گونه رویکردها و رفتارها از خبرنگاران انتظار دارد تا نقش " روابط عمومی " را ایفا کنند .
در این راستا ؛ کاهش قابل ملاحظه نشست های رسانه های مدیران آموزش و پرورش و اصحاب رسانه و نیز مهندسی نشست های استودیو الفبا شاهدی بر این مدعاست .
« صدای معلم » امیدوار است تا مدیران آموزش و پرورش در برابر افکار عمومی پاسخ گو بوده ، از رسانه ها نهراسند و تعامل منطقی و دوسویه با افکار عمومی داشته باشند .
نامه زیر توسط یکی از فرهنگیان تهرانی برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای پاسخ گویی مسئولان اعلام می کند .
در بحث ها و اظهارنظرهایمان بایستی میان علم و تبلیغات یا شبه علم که منابع اطلاعاتی و مستندات ما را تشکیل می دهند تمایز قائل شویم.
تبلیغات همان اندیشه واره ها و فکرگونه هایی هستندکه دارای مشخصات زیرند:
1. قابل فهم برای توده یا همان عوام هستند هر چند بعضا حتی خواص را هم فریب می دهند ؛ این ساده و قابل فهم بودن امتیازی ویژه برای آن محسوب می شودچرا که مردم تمایلی به فکر کردن و کنکاش عمیق در مورد موضوعات سیاسی و اجتماعی و تاریخی را ندارند.
برای مردم هرچه مسئله ای ساده ترقطعی تر و قابل فهم ترباشد مقبول تراست درحالی که در موضوعات اجتماعی و سیاسی و...علم دچار عدم قطعیت است و نگاه تقلیل گرایانه و ساده شده که به قطعیت انجامیده ، نتیجه ای غیردقیق تر و اشتباه تراست.
2 .تبلیغات غالبا از سوی منابع قدرت داخلی (حاکمیت) اعمال می شده هر چند امروز به علت ورود به عصر جهانی شدن انحصار کنترل ذهن از دست دولت ها به میزان قابل توجهی کاسته شده است به این ترتیب باید گفت تبلیغات امروزه از سوی منابع قدرت داخلی و خارجی انجام می گیرد.
این منابع قدرت و ثروت با استخدام (اجیرکردن) روشنفکران به تولید شبه فکر البته در راستای منافع خودمی پردازند.
مثال چنین روشنفکران در رژیم پهلوی افرادی نظیر پیرنیا و یا کسروی بودند.
3. یکی دیگر از مشخصه های تبلیغات ،قطعیت و مطلق گرابودن آن است درحالی که ذات علم نسبی گرا است و با تردید به اظهار نظر در اکثر امور می پردازد .
4 .تبلیغات غالبا همان قرائت غالب در جامعه است و درهر زمینه ای اعم از سیاسی و اجتماعی و...دیده می شود.
در این موارد قدرت تبلیغات چنان در اذهان افراد تاثیر می گذاردکه هر گونه تشکیک درآن موضوعات ، گناهی نابخشودنی و جرمی عظیم محسوب می شودکه ممکن است تبعات سنگینی به همراه داشته باشد ؛ در چنین جوامعی که فقط یک قرائت از موضوعات وجوددارد و آن قرائت یا تفسیر حاکمیت است ،
پدیدآمدن جامعه ی نخبه کش اجتناب ناپذیر است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز شنبه مراسم تودیع و معارفه مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران انجام شد .
طی حکمی از سوی وزیر آموزش و پرورش عبدالرضا فولادوند به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران منصوب گردید .
عبد الرضا فولادوند پیش از این مدیر کل شهرستان های استان تهران بود .
قرار است " عباسعلی باقری " مدیر کل سابق آموزش و پرورش شهر تهران به جمع کثیر " مشاوران وزیر " افزوده شود .
همچنین « منصور مجاوری » که در حال حاضر مشاور مالی وزیر آموزش و پرورش است قرار است به سمت مدیر کلی آموزش و پرورش شهرستان های تهران منصوب گردد .
عملکرد مجاوری در زمینه پرونده اردوگاه منظریه ( اردوگاه شهید باهنر ) زمانی که مدیرکل برنامه و بودجه وزارت آموزش و پرورش زیر نظر حسین فرزانه بود هنوز مورد پرسش افکار عمومی است .
یک مقام آگاه در وزارت آموزش و پرورش از دخالت برخی از نمایندگان مجلس در این عزل و نصب ها خبر داد .
در حالی که خبرنگاران و اصحاب رسانه در آموزش و پرورش برای برخی از کارهای جزیی و یا سطحی که بیشتر جنبه " نمادین " دارند به مراسم و نشست ها دعوت می شوند اما تاکنون مشاهده نشده است که خبرنگاران در چنین مجامعی حضور داشته باشند .
آن چه نیاز است تا جامعه و افکار عمومی در این زمینه بدانند چرایی این عزل و نصب ها و شفاف سازی در مورد آن ها است .
گفتنی است پیش از معرفی « سیدمحمد بطحایی » به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به مجلس ، مدیران مناطق آموزش و پرورش شهر تهران به همراه باقری مدیر کل سابق آموزش و پرورش تهران در نامه ای به رئیس جمهور حمایت خود را از وزارت بطحایی اعلام کردند . ( این جا )
آن زمان « صدای معلم » در مطلبی نوشت :
" آیا شده است همین مدیرانی که دسته جمعی برای برگشت یک مدیر " ناکارآمد " به سیستم نامه می نویسند و بطحایی را از جنس آموزش و پرورش معرفی می کنند و حضور او را پس از 35 سال تصدی مناصب و پست های مختلف مدیریتی و ستادی در پهنه وزارت آموزش و پرورش در پست جدید " وزیری " منشا اثرات ماندگار می دانند ؛ تاکنون نامه ای برای معلمانی که ماه هاست حق التدریس خود را دریافت نکرده اند و ناله آن ها به آسمان بلند است نگارش نمایند ؟
آیا تاکنون سابقه داشته است که این مدیران دلسوز در مورد مشکلات دانش آموزان ، مساله اعتیاد ، کودک آزاری وحشتناک که آمار رسمی آن 26500 مورد در سال گزارش شده است ، مدارس کپری و خشتی و مدارس مخروبه و... نامه ای خطاب به مسئولان نوشته و در مورد عواقب آن هشدار دهند ؟
آیا این مدیران که نگاه مثبت و رای قاطع نمایندگان مجلس به گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش را جست و جو می کنند و آن را "خدمت " می پندارند ؛ آیا شده است که با همین نمایندگان با رویکرد " حفظ منافع و مصالح ملی " تعامل داشته و به آموزش و پرورش و معلمان به چشم " تیول " ننگرند !
این برخوردهای غیرشفاف و ناصادقانه ناشی از چه می تواند باشد ؟
آیا تاکنون یکی از این مدیران که از استمرار مدیریت های ناکارآمد و امتحان داده مانند زرافشان ، بطحایی و... حمایت می کنند از معلمان پرسیده است که چرا مخالف اند ؟
چرا معلمان دیگر به این چهره ها امیدی ندارند ؟
آیا کسانی که از استمرار وضعیت موجود حمایت می کنند و برای آن طومار ارسال می کنند به آینده اندیشیده اند ؟ "
پایان گزارش/
گروه گزارش/
بر اساس اخبار و گزارش ها ( 1 ) در پی اعتصاب اخیر معلمان در مدارس که در روزهای 22 و 23 آبان ماه برگزار شد تعدادی از همکاران بازداشت شده اند .
اسامی این 12 معلم به شرح زیر است :
محمدرضا رمضان زاده ، سعید حق پرست، علی فروتن، حمیدرضا رجایی، حسین رمضان پور ، پیروز نامی ، علی کروشات ، محمدعلی زحمتکش ، محمد کرد ، حسن جوهری ، اسکندر لطفی ، امید شاه محمدی ، فاطمه بهمنی و خانم واعظی .
اگر چه در مورد شیوه های اعتراض و انتقاد برای پی گیری مطالبات و حقوق قانونی معلمان اختلاف نظر وجود دارد و صدای معلم در این مورد مواضع خویش را پیش تر بیان کرده است ( این جا ) ؛ اما این دلیلی برای نادیده گرفتن حقوق قانونی افراد و شهروندان نمی گردد .
« سیدمحمد بطحایی » بارها اعلام کرده است که حامی حقوق معلمان شاغل و بازنشسته است .
« صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش و نیز کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس انتظار دارد تا پی گیر وضعیت این معلمان بازداشتی و اجرای موازین قانونی در مورد آنان باشند .
در حال حاضر اسماعیل عبدی ، محمود بهشتی لنگرودی و محمد حبیبی در زندان به سر می برند .
پایان گزارش/
( 1 )
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران