پس از انتخابات سال ۹۶ آن زمان که شخصیت های درجه اول سیاسی ، تمایلی برای نشستن بر روی صندلی وزارت آموزش و پرورش از خود نشان ندادند در رقابت بین نفرات ضعیف ، سید محمد بطحایی که خود را اصلاح طلب معرفی می کرد اما در نهان سَرو سِری با اصولگرایان داشت به مجلس معرفی شد و زمانی نزدیک دو سال بر صندلی وزارت تکیه زد !
دوره ی وزارت بطحایی را شاید بتوان یکی از بدترین دوره های آموزش پرورش نامید در این دوره بر خلاف شعارهای متجددانه بطحایی و اطرافیانش، بی اخلاقی در آموزش و پرورش بیشتر شد ، سطح مدیریتی اُفت کرد و رقابت های ستادی و تقسیم غنایم عریان تر شد . مدیرانی از بیرون برای تصدی پست های ارشد بر آموزش و پرورش تحمیل شد، فضای رسانه ای به سمت زرد نویسی و افشاگری و تسویه حساب های شخصی رفت .
در این یادداشت عملکرد احزاب و تشکل های حوزه ی آموزش و پرورش در این دوره را اجمالا بررسی می کنم، احزاب و تشکل های حوزه ی آموزش و پرورش را بر اساس تعریفی که از خود ارائه می دهند در دو گروه می توان طبقه بندی کرد:
۱_تشکل های سیاسی ۲_تشکل های صنفی.
احزاب و تشکل های سیاسی هم به دو دسته ی اصلاح طلب - اعتدالی و اصولگرا تقسیم می شوند .
فعالین کانون های صنفی معلمان هم دارای گرایش های مختلفی هستند. عده ای می کوشند از طریق مذاکره با مدیران برخی مشکلات را حل کنند اما طیفی از فعالین کانون که در سالهای اخیر صدای بلندی داشتند معقدند بدون زیر و رو شدن کل این سیستم و تغییرات اساسی امید و امکان هیچ اصلاح و بهبودی نیست و به همین منظور طرفدار اتحاد خلق برای پیروزی هستند.
بطحایی با زیرکی توانست احزاب و تشکل های سیاسی هر دو جناح را راضی یا ساکت کند !
در دوره ی بطحایی از این گروه ها و اعضایشان به جز تعریف وزیر و سکوت چیزی خاصی مشاهده نشد. احزاب و اشخاص اصولگرا مانند کانون تربیت اسلامی بارها حمایت خود را از بطحایی اعلام کردند و شاید بتوان گفت اصولگراها برنده واقعی این دوره بودند ؛ آنها توانستند در دولت رقیب خود نیروهایی چون ذوعلم و خنیفر و فاضل نظری را با لابی و فشار در سمت های مهم ستاد آموزش و پرورش قرار دهند متقابلا در بزنگاه های مختلف از بطحایی حمایت کردند.
احزاب و افراد اصلاح طلب اما داستان شان متفاوت بود . حزب اتحاد ملت و اصلاح طلبان سرشناسی چون حیدر زندیه و مریم شربتدار قدس که علنی و اصلی ترین مخالفان بطحایی در هنگام انتخاب وزیر بودند و برای انتخاب نشدنش پیام ویدیویی خطاب به روحانی منتشر کردند و در گروه های معلمی مخالفت های شدیدی بر علیه این انتخاب داشتند در دوره ی وزارت بطحایی از لحاظ حزبی و فردی سکوت اختیار کردند . عده ای مدعی هستند اصلی ترین دلیل سکوت آنها حضور برخی نیروهای نزدیک به این حزب در صندوق ذخیره ی فرهنگیان بود ولی دلیل آن هر چه بود شاهد هیچ کنش خاصی از این حزب و اعضایش در مقابل کارهای مختلف بطحایی و اتفاقات این دوره نبودیم. تشکل های معلمی بین اکثریت مطلق معلمان پایگاهی ندارند
انجمن اسلامی معلمان که از قدیمی ترین و بزرگ ترین احزاب معلمی ایران محسوب می شود در هنگام انتخاب وزیر تلاش کرد علی محمد مصلحی را به عنوان گزینه ی وزارت مطرح کند ولی بعد از عدم توفیق در این امر در دوره بطحایی سیاست سکوت توام با لابیگری برای گرفتن صندلی های مدیریتی را در پیش گرفت.
علی محمد مصلحی از تاثیرگذار ترین نیروهای این حزب پس از نرسیدن به صندلی های وزارت و معاونت وزیر ترجیح داد در گوشه ی خلوت در صندوق ذخیره فرهنگیان بی سر و صدا مدیریت کند و از منافع اقتصادی قابل تامل آن بهره مند شود .
داود محمدی هم از جایگاه نمایندگی مجلس سعی کرد نیروهای نزدیک به خود را در دانشگاه فرهنگیان و بخش های مختلف آموزش و پرورش جا بدهد . برخی از اعضای این حزب مثل کمره ای و فولادوند به سمت های معاونت وزیر و مدیرکلی تهران رسیدند ولی نکته جالب آنکه انجمن اسلامی به سان احزاب اصولگرا و دیگر احزاب نزدیک به دولت هیچ گاه از بطحایی حمایت علنی نکرد !
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی با دبیرکلی فرج کمیجانی پس از انتخابات مدعی بودند دولت هر کس را معرفی کند ما موظف به حمایت از او هستیم و انصافا چه بعد از معرفی علی زرافشان و چه بعد از معرفی محمد بطحایی علنی و بدون نقاب به مدح و دفاع از آنها پرداختند . مجمع فرهنگیان و افراد موثر این تشکل مانند فرج کمیجانی و عادل عبدی از روز معرفی بطحایی تا زمان استعفا بدون قید و شرط از بطحایی حمایت کردند و وفاداری خویش نسبت به صندلی وزارت را حفظ کردند و هر زمان سخن از نارسایی و نقد شد اعلام کردند ما نقدهایمان را خصوصی به بطحایی بیان می کنیم. در این دوره افراد وابسته به این حزب از جمله عادل عبدی که سابقه ی مشاور امور تشکل های چند وزیر را در کارنامه ی خود دارد پاداش خدمتش را گرفتند. عبدی بعد از یک دوره دوری از ستاد در زمان دانش آشتیانی به ستاد برگشت. در طول این دوسال غلامرضا کریمی حکم ریاست مرکز بین الملل، فرحناز مینایی پور حکم مدیرکل زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش، عبدالرسول عمادی حکم سرپرستی معاونت را از بطحایی گرفتند.
شاخه ی فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه که دبیرکل آن مجتبی زینی وند است نقش شریک وزارت را بازی کردند و صندلی های بیشتری از مدیریت را در اختیار گرفتند . زینی وند با آغاز به کار بطحایی، به عنوان ریس سازمان مشارکت ها و غیردولتی آموزش و پرورش جایگزین مرضیه گرد شد افرادی چون نعمت اللهی و مهاجرانی و رخشانی و جهان آرا و ... از این حزب سمت های بسیار مهمی را از بطحایی گرفتند ؛ نکته قابل تامل آنکه این حزب علاوه بر گرفتن سمت های مدیریتی برای اعضای آموزش و پرورشی خود برای برخی اعضای خارج آموزش و پرورش خود هم صندلی مدیریت در ستاد آموزش و پرورش تدارک دید.
دیگر حزب فعال و شناخته شده حوزه ی آموزش و پرورش سازمان معلمان ایران بود سازمان معلمان در سالهای اخیر ما بین فعالیت سیاسی و صنفی نوسان داشته است و در هیچ کدام از آنها کنش ملموسی نشان نداده است . سازمان در این دوره هم درگیر بازسازی و احیای خود بود. علیرضا هاشمی دبیرکل سابق این حزب که موتور محرک و مغز متفکر این حزب به شمار می آمد و هنوز هم در کنار آن است، پس از سالها، دبیرکلی سازمان را کنار گذاشت و ترجیح داد در فضای سیاسی و حزب اتحاد ملت حضور پررنگی داشته باشد . افراد شناخته شده و تاثیر گذار حزب مانند محمد مرد هم کنار کشیدند تا طاهره نقی یی به عنوان دبیرکل جدید و محمد داوری سخنگو، سعی در ترمیم حزب داشته باشند این حزب در دفاع یا نقد وزیر و عملکرد مدیران کنش خاصی نداشت.
به نظر می رسد احزاب و تشکل ها تقریبا از فلسفه ی وجودی خود تهی شدند .
این ها برنامه و گفتمان خاصی ندارند ، کنش شناخته شده و آشکار آنها رقابت برای رساندن اعضایشان به پستهای مدیریتی و نشست پشت درهای بسته با مدیران و افراد سیاسی است و همین امر از عمده دلایلی است که تشکل های معلمی بین اکثریت مطلق معلمان پایگاهی ندارند و اعضای آنها در مجموع کمتر از یک درصد معلمان و کارکنان آموزش و پرورش را شامل نمی شوند . اغلب معلمان هم چندان به آنها امیدوار نیستند و به چشم راهی به صندلی های مدیریتی و بده بستان با مدیران ارشد وزارتخانه و مسئولان سیاسی می نگرند !
با این اوصاف آیا می توان انتظار داشت که تشکل ها در فضای آموزش و پرورش نقش موثری داشته باشند ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
و با تشکر از دانش سیاسی شما همکار ارجمند.
بسیار متأسفم که آموزش و پرورش عرصه ی
جولان سیمرغ سیاست گشته است. شاید همین
امر ما را از اصل دور و بر فرع شیفته و مجنون
ساخته است.
نفوذ سیاست در آموزش و پرورش و فربهی
جاه طلبان برای کسب اقتدار در این حیطه ،
عمده دلیل مشکل افزایی این وزارتخانه هست،
تا جایی که به بررسی وضعیت آموزش و پرورش
کشورهای گوناگون پرداخته ام ، هرگز تا این حد
سباسی کاری و سیاسی بازی ملاحظه نکرده ام،
حتی در کشوری چون آمریکا.
آموزش و پرورش ما کارکرد واقعی خود را از
دست داده است و انتظار معجزه از آن ،دور از عقل
است.
بار دیگر برای ترسیم دقیق مرز نفوذ سیاسیون
در آموزش و پرورش از حضرتعالی سپاسگزارم.
پایدار و سرافراز باشید.