گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ یکشنبه 13 مرداد 1398 سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در سلسله نشست های " بزم اندیشه " میزبان دکتر عادل پیغامی استاد دانشگاه امام جعفر صادق ( ع ) با موضوع " کالبد شکافی سند 2030 " بود .
این استاد دانشگاه با 15 دقیقه تاخیر در نشست حضور پیدا کرد و بابت تاخیر خویش از حاضران عذرخواهی نکرد .
کارشناس علمی نشست دکتر سوزنچی ایشان را چنین معرفی کرد :
" دکتر عادل پیغامی چند سالی است که در حوزه اقتصاد با این جا همکاری دارند .آقای دکتر پیغامی دکترای علوم اقتصادی دارند ، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق هستند ، عضو برخی انجمن های بین المللی از جمله انجمن بین المللی مدرسان اقتصاد گیت ، انجمن بین المللی اقتصاددانان هترودوکس ، ایشان مدتی معاون آموزشی دانشکده اقتصاد امام صادق بودند الان هم معاون پژوهش آن دانشگاه هستند ، در زمینه های بین المللی فعالیت های بین المللی دارند .گفتند : نگویید این ها را اما من می گویم تا دوستان بدانند که ممکن است بپرسند ایشان که رشته اقتصاد هستند چه ربطی به سند 2030 دارد .از جمله کارهای ایشان برگزاری یک دوره بین المللی چندجانبه با مشارکت بانک توسعه اسلامی ، دانشگاه دافتروی لندن ، موسسه علمی آموزشی مارک فیلد لندن و دانشگاه بین المللی اسلام آباد و دانشگاه امام صادق است و آثار متفاوتی هم در زمینه های اقتصاد اسلامی ، هم در زمینه های اقتصاد مقاومتی ، هم در زمینه های مرتبط از جمله اقتصاد سیاسی جهانی ترجمه کتاب اقتصاد رسانه دارند .در عرصه های فرهنگی هم حضور جدی و فعالی دارند و رشته اقتصاد را کاملا اقتصاد محض نمی بینند .
عادل پیغامی در این نشست 50 دقیقه سخنرانی کرد .
پس از سخنرانی معاون پژوهشی دانشگاه امام صادق ( ع ) و در بخش پرسش و پاسخ ، آقای باقری از کارمندان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مانع از طرح پرسش توسط مدیر صدای معلم گردید .
با این حال هنگام طرح پرسش توسط مدیر صدای معلم علی رغم آن که محتوای سوالات از متن سخنرانی انتخاب شده بود ؛ دکتر عادل پیغامی به کرات سخنان علی پورسلیمان را قطع کرد .
این استاد دانشگاه در ابتدای سخنرانی خویش گفته بود :
" طبیعتا عرایض بنده خیلی اطلاعات نمی خواهد به شما منتقل کند ، بیشتر همان بخش اندیشه و سوالات است که دوست دارم بزرگواران ذهنشان درگیر سوال بشود .
پیغامی تاکید کرده بود : " در عرض 45 دقیقه باید آن را بگویم و بیشتر دوست دارم گفت و گو و سوال و جواب باشد و با همدیگر گفت و گو کنیم و با هم بیندیشیم."
بخش دوم سخنان عادل پیغامی به صورت مشروح در صدای معلم منتشر می گردد .
گروه تشکل ها/
در پی درج سخنان « محمد صیدلو » مدیر کل آموزش و پرورش شهرستان ها استان تهران به مناسبت " روز خبرنگار " که به صورت کامل و مشروح در صدای معلم منتشر گردید ( این جا ) ؛ انجمن اسلامی شهرستان های استان تهران به این اظهارات واکنش نشان داد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار این رسانه قرار گرفته است به شرح زیر است.
گروه اخبار/
در ادامه جلسه محاکمه گروه جهانبانی، قاضی مسعودی مقام اتهام محمدرضا جهانبانی متهم ردیف اول پرونده را به او تفهیم کرد که متهم ضمن رد اتهامات، فرازی از نامه 53 نهج البلاغه را خواند.
وی ادامه داد: در سال 96 اقدام به تاسیس شرکت شکوه نور احسان کردم و صادرات زعفران را انجام دادم و در کنار شرکت اصلی نیاز بود تا چندین شرکت فرعی ایجاد کنیم و به همین دلیل اعضای هیئت مدیره را از بستگان و خویشاوندانم انتخاب کردم.
جهانبانی افزود: من یک بدهکار بانکی هستم و حاضر به پرداخت بدهی و تهاتر با بانک هستم؛ مکاتبه هم کردم و نیاز به مساعدت شما دارم. من و همکارانم غیر از خدمت به نظام هدف دیگری نداشتیم و اگر در زندان نبودم بدهی جاری ام را تسویه میکردم.
این بدهکار کلان بانکی توضیح داد: از سال 95 بازداشت شدم و طی این چند سال قرارم تشدید شد و نهایتا در 19 فروردین 98 پروندهام به دادگاه ارسال شد و در کمال ناباوری اتهام اخلال در نظام اقتصادی را به من وارد کردند.
جهانبانی افزود: برای انجام وظیفه زندگی روزمرهام را کنار گذاشتم و به مبارزه با دشمن پرداختم و در امر واردات کالاهای اساسی مثل گوشت، شکر و جو در اوج تحریمهای ظالمانه آمریکا در خدمت نظام و انقلاب و رفع تنگناهای اقتصادی مردم بودم و در تنظیم نهادههای دامی نقش موثری داشتم.
وی افزود: از سال 91 تا 93 به مدت 4 سال به نام 7 شرکتم جمعا 701 میلیارد تومان تسهیلات گرفتم که از این میزان 365 میلیارد تومان را در سررسیدها پرداخت کردم.
جهانبانی به اقداماتش در واردات کالاهای اساسی اشاره کرد و افزود: از بابت واردات کالاهای اساسی هیچ گونه ارز مرجعی از دولت دریافت نکردیم و تمام کالاهای اساسی را با ارز مبادلهای وارد کردیم و حتی دو کشتی با ارز آزاد به مبلغ 50 میلیارد تومان وارد شد و به هیچ بانکی تعهد ارزی نداریم.
وی اضافه کرد: واردات تمام کالاهای اساسی با مجوز رسمی بوده و تمام واردات در دفاتر رسمی شرکت ثبت شده است و مالیات و حقوق و عوارض گمرکی تماما پرداخت شده است. تا سال 94 هیچ گونه معوقهای نداشتم و اصل و سود تسهیلات پرداخت شده بود زیرا اگر معوقه داشتیم بانک دیگر تسهیلات نمیداد.
وی به استمهال سررسید تسهیلات تا تاریخ 27 آذر 95 اشاره کرد و گفت: 8 روز بعد از اولین سررسید تسهیلات بازداشت شدم و این اقدام شرعا و قانونا درست نیست.
این متهم در ادامه به موضوع اخلال در نظام اقتصادی اشاره کرد و گفت: در کیفرخواست اتهام گروه جهانبانی اخلال در نظام اقتصادی ذکر شده است در حالی که مجموعه شرکتهای اینجانب یک گروه بود که به صورت گروه شرکتها اداره میشدند و وجود روابط مالی امری ضروری و اجتناب ناپذیر بین شرکتهاست و هیچ منع قانونی برای مراوده شرکتها وجود ندارد.
جهانبانی تصریح کرد: چطور ممکن است فعالیتهای این شرکتها مصداق اخلال در نظام اقتصادی باشد؟ اخلال در نظام اقتصادی تعاریف و ویژگیهایی دارد و اقدامات شرکتهای مذکور با این تعاریف و ویژگیها همخوانی ندارد. فعالیتهای شرکتهای موردنظر از مصادیق قانون اخلاق در نظام اقتصادی نیست زیرا نه قاچاق ارزی انجام داده و نه در نظام تولید و توزیع کشور اخلال ایجاد کرده است و نه احتکار کرده است. در پرونده حاضر هیچیک از مصادیق هفتگانه اخلال مندرج در ماده یک قانون مبارزه با اخلالگران اقتصادی وجود ندارد.
متهم پرونده بانک سرمایه ادامه داد: شرکتهای مذکور در جهت تامین و تهیه مایحتاج عمومی مردم در شرایط تحریمهای ظالمانه استکبار جهانی فعالیت میکردند و تا قبل از استمهال تسهیلات 365 میلیارد تومان از بدهی در سررسیدهای مقرر از سال 91 تا 93 نقدا پرداخت شده و حتی 8 میلیارد تومان در سال 98 توسط عمار صالحی پرداخت شد و در مجموع 53 درصد از مبلغ تسهیلات در سررسیدهای مقرر پرداخت شده است و لذا مانده تسهیلات 328 میلیارد تومان است که در این رابطه نیز ملکی به مبلغ 333 میلیارد تومان معرفی شده است.
این متهم افزود: وجوه اخذ شده به عنوان تسهیلات به مراتب کمتر از آن چیزی است که در رسانهها اعلام شده است و نمیتوان آن را از مصدایق اخلال در نظام اقتصادی یا بزه مندرج در ماده 286 مجازات اسلامی دانست. به عنوان یک تاجر در چارچوب قانون تسهیلات دریافت کردم و متاسفانه در شرایط سخت اقتصادی و نوسانات بازار و سیاستهای دوگانه دولت در تخصیص ارز دچار خسران شدم و صرفا یک بدهکار هستم و در صورتی که فرصتی داده شود با تهاتر بدهی خود را تسویه میکنم.
این بدهکار بانکی با بیان اینکه شرکتهای مذکور در مجموع یک هزار و 500 میلیارد تومان کالا وارد کردند افزود: تمام این کالاها از مبادی رسمی کشور وارد و مطابق قوانین حقوق و عوارض گمرکی پرداخت شده است.
در ادامه قاضی مسعودی مقام خطاب به متهم گفت: شما دفاع در تحصیل مال کنید. مصرف را کاری نداریم بلکه نحوه تحصیل را توضیح دهید.
متهم پاسخ داد: ما با این تسهیلات کالاهای اساسی وارد کردیم.
قاضی مسعودی مقام گفت: با ریال یا دلار.
متهم پاسخ داد: یک دلار دریافت نکردم بلکه از بانک سرمایه تسهیلات کردیم و از طریق بانک سامان و اقتصاد نوین واردات را انجام دادیم.
در ادامه متهم به بیان دفاعیات خود پرداخت و گفت: انتصاب اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع و ارتکاب جرم از طریق تحصیل مال با توجه به قانمداری شرکتهای تحت مدیریت اینجانب اتهامی بیاساس است و تمام این شرکتها قبل از تسهیلات تاسیس شده و دارای کارکنان و فعالیتهای مشخص هستند و این گونه نبود که به منظور دریافت تسهیلات ایجاد شوند.
وی تصریح کرد: به دلیل رعایت مقررات دست و پا گیر امکان مدیریت رسمی خود را در تمامی شرکتها نداشتم و لذا افرادی را از بین دوستان و آشنایان نزدیک برای مدیریت شرکتها انتخاب کردم و اگر قصد شرکت کاغذی داشتم از دوستان و آشنایان خود استفاده نمیکردند.
تسنیم
پایان پیام/
گروه گزارش/
سه شنبه 1 مرداد در ادامه سلسله نشست های " بزم اندیشه " سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی میزبان " حسن رحیم پور ازغدی " عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود .
موضوع نشست ، " نقش دانشمندان اسلامی در پایه گذاری علوم " تعریف شده بود .
در نشست قبلی که با حضور " جمیله علم الهدی " برگزار گردید ایشان با 30 دقیقه تاخیر حاضر گردید و بابت تاخیرش عذرخواهی نکرد اما رحیم پور ازغدی تنها با 10 دقیقه تاخیر در نشست حضور پیدا کرد .
علم الهدی حدود 45 دقیقه سخنرانی کرد و تقریبا به این میزان به پرسش و پاسخ با مخاطبان اختصاص پیدا کرد .
اما حسن رحیم پور ازغدی یک ساعت و 55 دقیقه سخنرانی کرد اما تنها 22 دقیقه به پرسش و پاسخ با حاضران پرداخت .
در این نشست صدای معلم 7 پرسش مطرح کرد و رحیم پور به این پرسش ها پاسخ داد .
« صدای معلم » بخش دوم سخنان این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی را به صورت مشروح منتشر می کند .
یکی از چیزهایی که من هنوز نفهمیدم این نوع سند نویسی ها برای پیشرفت یا چشم انداز است. می گویند باید در منطقه اول شویم. یا در جهان باید چهارم شویم . با چه کسی داریم مسابقه می گذاریم؟
مثل کسی که آن طرف خیابان می رود ، وقتی یک کمی تند می رود با او مسابقه می گذارد . وقتی این تمام می شود ، طرف دیگری آن طرف خیابا می رود می گوید حالا با او مسابقه بگذارم !
هر کشوری شرایط و اهدافش، فرصت ها و تهدیدهایش، وضعیت نسبی اش فرق می کند. آخر مسابقه با کی؟
تو اول باید با خودت مسابقه بگذاری .
باید ببینی چه می خواهی ؟ چه چیز نمی خواهی ؟
می خواهیم در منطقه اول شویم ؛ برای چه ؟!
مثلا با امارات داریم مسابقه می گذاریم ، با ترکیه ، با عربستان ؛ برای چه ؟
مگر این جا مدال می دهند ؟
تو باید تعریفی از تمدن اسلامی ایرانی جدیدی که می خواهی بسازی ، نیازهای اولیه ، نیازهای ثانویه ، تهدید ها ، فرصت ها ، شعارهایت چیست؟ اهدافت چیست؟ اول تکلیفت را با خودت حل کن.
یک سؤالی را که همه ی ما نقشش را مهم می دانیم .
زمان " شاه " دو سه تا نفوذی مثل بهشتی ، باهنر ، گل زاده غفوری در حوزه ی کتاب های دینی در دو سه سال آخر وارد شدند ، به این دلیل بود که این حوزه خیلی کار داشت. حالا شما الان همه نفوذی هستید ، چون نظام آموزشی جهان هنوز تحت کنترل و سلطه ( آتوریته ) غرب است . همه تان نفوذی هستید !
و اینجا کشور استثنایی هست ، از این فرصت استفاده کنید.
در حالی که الان برخی از دوستانی که دارند کتاب های ما را می نویسند ، من فکر می کنم از همان بهشتی و باهنر و گل زاده غفوری در زمان شاه ، ضعیف ترند. قوی تر نیستند !
البته حسن نیت ، خدمات ، همگی به جای خود محفوظ ، ولی باید ببینیم چه طور هست ! نظام آموزشی کشور را پنج ، شش نفر می توانند کشف کنند.
محمد علی فروغی ، علی اصغر حکمت ، چهار پنج تا و دو سه تا بهایی ، چند نفر مسلمان ظاهری بودند . مجموعا به نظر من ده پانزده نفر نظام آموزشی و سبک زندگی را در این کشور به تبع اهداف انگلیس کاملا عوض کردند. با اینکه آدم های فاضلی بودند . برخی از اینها قبلا آخوند بودند. ملا بودند. ولی عملا نظام فراماسونری هر جا رفته ، در هر کشوری با سی تا آدم ، یا حتی 20 تا ، سرنوشت کشور را عوض کرده است.
همین فراماسونری صهیونیسم الان یک شبکه ی کاملا واقعی است .
همین چند وقت پیش پاریس بودیم. دوستان هم بودند . در دانشگاه پاریس ، خود فرانسوی ها می گفتند در رده ی یک و دو کل حاکمیت در فرانسه ، دست جبهه فراماسونری هاست.
علنا پروکان ها هستند. یعنی صحبت قبل و یل بعد از مشروطه نیست. اسم هایشان عوض شده . نمی گویند ما سون هستیم ، یا ما فراماسونری هستیم.
فراماسونری ها همین الان در این کشور ، قوی ترین پایگاه را دارند. در نظام بانکی ما ، در نظام آموزش و پرورش ما ، در رسانه های ما ، در نهادهای تصمیم گیری ما ، در سازمان برنامه و بودجه ما هستند. اینها آدم های ملا ، با سواد و ساکت هستند.
می گویند این جناح بیاید ، آن جناح بیاید. شما ریش همدیگر را بکنید . پسِ کله ی همدیگر بزنید. همه می روید. شما آب آن بالایید و ما ریگ کف آبیم.
حکومت دست این هاست !
خونش را یک عده دیگر می دهند ، شعارهایش را یک عده ی دیگری می دهند ، انتخابات این گروه می آید ، ان گروه می آید ولی حاکمیت عوض نمی شود . همان سبک ادامه پیدا می کند. آموزش و پرورشش همان سبک ادامه پیدا می کند.
من معتقدم پروژه های بسیار قوی و دقیقی نیست و آدم های خیلی ملایی پشت این قضیه است. ولی بی سر و صدا در داخل و خارج .
ببینید وقتی پیاژه می آید در حوزه ی آموزش نظریه می دهد. وقتی اسپنسر نظریه می دهد. قبا از آن که درباره آموزش و پرورش بحث کنند و یا پراگماتیست های آمریکایی... . قبلش همه اینها می گویند : " من چه جامعه ای می خواهم ؟ "
اسپنسر دویست صفحه راجع به شهروندی که من می خواهم و ما می پسندیم ؛ بحث می کند.
می گویند من می خواهم آدمی که تربیت شود ، کیست؟ می گوید : شهروند دموکرات جامعه صنعتی . من این را می خواهم . یاد بگیرد چگونه شهروندی باشد. قانونمند باشد و یاد بگیرد باید یک مهارت صنعتی داشته باشد. به لحاظ فلسفی هم تعریفش می کند .هیچ نسبتی با دین ندارد .
می گوید هیچ عنادی با دین ندارد. من با دینی که مزاحم این تفکر نباشد ، مشکلی ندارم به شرطی که هیچ دخالتی نکند. دینی هم که مزاحمت ایجاد کند ، با آن مشکل دارم. خود اسپنسر ، یک آدم آکادمیک هم نبوده است. اصلا یکی از افتخاراتش این است که می گوید ، من کتاب نخوانده ام . بعضی از همکارانش در دانشگاه انگلیس می گفتند رفتیم در اتاق و خانه اش اصلا کتابخانه ندارد . کلا هفت هشت تا کتاب دارد.
باید پرسید ، آیا خودت کتاب های این حوزه ای که داری نظر می دهی را خوانده ای ؟ می گوید : نه . من آنقدر احمق نیستم که عمرم را به کتاب خواندن بگذرانم . من عمرم را به فکر کردن می گذرانم.
شماها کتاب خوانید. بروید بخوانید. فیش دربیاورید ! کتاب ها را از کتابخانه به دفتر بیاورید و دوباره از دفتر به کتابخانه . فقط اسم خودتان را رویش می گذارید. همه از همدیگر کپی بزنید ! از هر هزار کتاب ، دو تا کتاب نیست که حرف تازه داشته باشد. این حرف این ها را کسانی می فهمند که در هر فنی وقت گذاشته باشند. صد تا پنجاه تا کتاب بخوانند می فهمند که ما تقریبا در هر رشته ای ما جز دو تا و چهار تا کتاب بیشتر نداریم. بقیه همه تکرار است. عبارت هایش را عوض می کنند. حاشیه می زند .الکی بدون رفرنس است.
کلا از 100 تا کتاب کسی چهار تا را بخواند ، مخ نظریات اصلی را در علوم انسانی و اجتماعی می فهمد.
اگر شما بوعلی سینا ، رازی و فارابی و... دارید ، شما هم کانت و هگل و.. دارید.
این ها که شخص نیستند . سرگردنه ایستاده است .
اینها چیزی گفته اند که بعد از اینها کسی نمی تواند راجع به آن نظر بی تفاوت باشد . باید حرف بزند .سؤالی که طرح کردید ، هیچ کسی نمی تواند رد شود .
آن آدم با صدتای دیگر فرق می کند .
ما چه می خواهیم ؟ چه جامعه ای می خواهیم؟
تعریف می کنیم " امت اسلامی " نه جامعه ی سکولار ، نه جامعه مدنی . دنبال امتی هستیم که همه خواهر و برادر باشند ، نه شهروند دارای شماره اکسلی. تخصص می خواهیم . جامعه ی صنعتی می خواهیم. آداب شهروندی می خواهیم ولی نه به مفهوم سکولار با ارزش های لیبرال .
تمدن سوسیالیستی آمد . هفتاد سال ، ظرف چند دهه ، چون قدرت اول جهان بود . یادتان هست. شوروی از آمریکا خیلی قوی تر بود. ارتش اش خیلی قوی تر بود . اول او سفینه فرستاد کره ی ماه .برای رفتن به مریخ آماده می شد. ارتشش بزرگ تر بود. 50 درصد کنترل جهان دست چپ ها بود. شعار هایشان هم انقلابی تر و انسانی تر بود.
خب حالا این ها شروع کردند . فقط تعریف از جهان سرمایه داری . گفت می خواهید چه شهروندی تربیت کنید ؟ چه نسلی می خواهیم تربیت کنیم ؟ گفتند : ما می خواهیم نسلی بسازیم که مقدمات حاکمیت بریتانیا را محقق کند. کمک کند جامعه ی چند طبقه و جامعه دو طبقه را تبدیل به جامعه ی بی طبقه و مذهب و سرمایه داری را حذف کنیم. وقتی زمینه اش آماده شد ، برویم به سمت حذف دولت. این ها حرف های قشنگ و مفتی بود. عملا جامعه ی دو طبقه دو طبقه ماند . سرمایه داری هم از بین نرفت. فقط سرمایه داری سرمایه داران به سرمایه داری دولت تبدیل شد. حزب حاکم ماند. حتی ارزش افزوده هم هیچ . ولی بالاخره همین کمونیست ها توانستند در مدارس چند نسل تربیت کنند و این دانشگاه در مسکو را من رفته ام که الان اسمش دوستی ملل هست .
قبلا اسمش چیز دیگری بود .
همان نخست وزیر چپ انقلابی آفریقا را کشتند. بله اسمش پاتریس لومومبا بود.
در این دانشگاه هشت تا رییس جمهور تربیت کردند. انگلستان یکی . در اسناد وزارت خارجه انگلستان ببنید .
این ها برای هر کشوری سهمیه داشتند . می گوید ما بری کنیا در آفریقا 500 سهمیه دانشجو داشتیم که آن ها را به لندن بیاوریم . مرکز گفت : آقا این ها خرجشان زیاد است. بودجه اش از کجا باید تامین شود ؟ ما کنیا را گرفتیم که بدوشیم. ما که نمی خواهیم برای کنیا سرمایه گذاری کنیم. ما می خواهیم برداریم نه اینکه سرمایه گذاری کنیم.
کارشناسان وزارت مستعمرات به او می گویند که : این سرمایه گذاری ست حواست نیست !
شما 5 هزار دانشجو تا ده سال ، سالی هزار تا ، حداقل سالی 500 تا بورسیه بگیر از این ها، از این 500 تا 50 تا وزیر و وکیل و رییس جمهور و استاندار و نویسنده و استاد دانشگاه و روزنامه نگار بیرون می آوریم. آن 450 تا هم سمپات ما هستند. کتاب های درسی شان را هم ما برایشان می نویسیم. از 12 تا 15 سالی که از اول ابتدایی تا آخر دانشگاه آن ها می خوانند ،چیزی بیرون می آید که ما می خواهیم. اینها تا آخر آرزو می کنند کاش سفید بودند. کاش چشم هایشان سبز بود. کاش در لندن و روستاهای حاشیه لندن به دنیا آمده بودند. چقدر برای این ها ما اربابان خوبی بودیم. این ها وحشی بودند و ما اهلی شان کردیم. ما داریم فداکاری می کنیم برای این ها نه اینکه اینها را غارت کنیم. کاری می کنیم که انگلیسی های سیاه پوست بر کنیا حکومت کنند. بعد به دست خودشان این ها را غارتشان می کنیم. شما چطور نمی فهمید که ما داریم تجارت می کنیم. این سود است. این ضرر نیست !
همین دانشگاه آکسفورد ، لیستی دادند که چه تعداد رییس جمهور و نخست وزیر و وکیل از این ها در کشورهای مختلف هستند. در یک قلم می گوید 55 کشور فارغ التحصیلانش این جا در دست ما بودند . جزئیات اخلاق و خصوصیاتشان را ما می دانیم و از خیلی هایشان مدرک و سند داریم و خیلی هایشان هم با ما هم کاملا همکاری می کنند. نخواهند هم کاری بکنند کاری می کنیم که بخواهند ولی خودشان می خواهند.
آقا ! خروجی آموزش و پرورش الان یعنی خروجی نیم قرن آینده ی کل کشور و کل جهان اسلام ، ما باید این تعریف را داشته باشیم . ما جامعه ای می خواهیم فعال ، خود باور ، خدا محور ، عدالت خواه ، راستگو ، امیدوار ، پر تلاش ، کم مصرف ، پر تولید ؛ این ها می خواهیم. اول هدفهایمان را روشن کنیم.
توکیو رفتم .
پیاده سازی و ویرایش : نرگس کارگری
ادامه دارد
گروه تشکل ها/
محمد تقی فلاحی دبیرکل کانون صنفی معلمان تهران به ۸ ماه حبس تعزیری و ۱۰ ضربه شلاق محکوم شد.
اجرای این حکم به مدت سه سال تعلیق شده است.
فلاحی ۱۲ اردیبهشت ماه امسال همزمان با روز معلم و در جریان تجمع اعتراضی فرهنگیان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
در حال حاضر « اسماعیل عبدی » از اعضای کانون صنفی معلمان در زندان به سر می برد .
همچنین « محمود بهشتی لنگرودی » نیز از اعضای این تشکل دوران حبس خویش را سپری می کند و اخیرا به مرخصی آمده است .
پایان پیام/
گروه اخبار/
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی ایمان افشاری، نجات بهرامی، روزنامه نگار و معاون سابق روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش را به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت از فعالیتهای اجتماعی و عضویت در احزاب و گروههای سیاسی و ممنوعیت استفاده از وسایل مخابراتی هوشمند از قبیل تلفن همراه هوشمند محکوم کرد.
این رای امروز با حضور وی در دادگاه انقلاب به او ابلاغ شده است.
در دوران وزارت « سیدمحمد بطحایی » برای بسیاری از فعالان صنفی ، معلمان منتقد و رسانه های مستقل در دادگاه ها پرونده تشکیل شد .
« صدای معلم » بارها نسبت به وضعیت فرهنگ امنیتی در وزارت بطحایی انتقاد کرد هر چند علیه این رسانه نیز شکایت های مختلفی اقامه گردید .
موضع تشکل های سیاسی فرهنگیان در دوران بطحایی سکوت و انفعال بود .
یکی از مهم ترین اقدامات « سیدجواد حسینی » سرپرست وزارت آموزش و پرورش صدور بخشنامه ممنوعیت شکایت از رسانه ها توسط مدیران وزارت آموزش و پرورش بود .
« صدای معلم » از این حرکت آقای حسینی استقبال و آن را تحسبن برانگیز خواند .
پایان پیام/
آذربایجان شرقی
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ یکشنبه 13 مرداد 1398 سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در سلسله نشست های " بزم اندیشه " میزبان دکتر عادل پیغامی استاد دانشگاه امام جعفر صادق ( ع ) با موضوع " کالبد شکافی سند 2030 " بود .
این استاد دانشگاه با 15 دقیقه تاخیر در نشست حضور پیدا کرد و بابت تاخیر خویش از حاضران عذرخواهی نکرد .
کارشناس علمی نشست دکتر سوزنچی ایشان را چنین معرفی کرد :
" دکتر عادل پیغامی چند سالی است که در حوزه اقتصاد با این جا همکاری دارند .آقای دکتر پیغامی دکترای علوم اقتصادی دارند ، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق هستند ، عضو برخی انجمن های بین المللی از جمله انجمن بین المللی مدرسان اقتصاد گیت ، انجمن بین المللی اقتصاددانان هترودوکس ، ایشان مدتی معاون آموزشی دانشکده اقتصاد امام صادق بودند الان هم معاون پژوهش آن دانشگاه هستند ، در زمینه های بین المللی فعالیت های بین المللی دارند .گفتند : نگویید این ها را اما من می گویم تا دوستان بدانند که ممکن است بپرسند ایشان که رشته اقتصاد هستند چه ربطی به سند 2030 دارد .از جمله کارهای ایشان برگزاری یک دوره بین المللی چندجانبه با مشارکت بانک توسعه اسلامی ، دانشگاه دافتروی لندن ، موسسه علمی آموزشی مارک فیلد لندن و دانشگاه بین المللی اسلام آباد و دانشگاه امام صادق است و آثار متفاوتی هم در زمینه های اقتصاد اسلامی ، هم در زمینه های اقتصاد مقاومتی ، هم در زمینه های مرتبط از جمله اقتصاد سیاسی جهانی ترجمه کتاب اقتصاد رسانه دارند .در عرصه های فرهنگی هم حضور جدی و فعالی دارند و رشته اقتصاد را کاملا اقتصاد محض نمی بینند .
عادل پیغامی در این نشست 50 دقیقه سخنرانی کرد .
پس از سخنرانی معاون پژوهشی دانشگاه امام صادق ( ع ) و در بخش پرسش و پاسخ ، آقای باقری از کارمندان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مانع از طرح پرسش توسط مدیر صدای معلم گردید .
با این حال هنگام طرح پرسش توسط مدیر صدای معلم علی رغم آن که محتوای سوالات از متن سخنرانی انتخاب شده بود ؛ دکتر عادل پیغامی به کرات سخنان علی پورسلیمان را قطع کرد .
این استاد دانشگاه در ابتدای سخنرانی خویش گفته بود :
" طبیعتا عرایض بنده خیلی اطلاعات نمی خواهد به شما منتقل کند ، بیشتر همان بخش اندیشه و سوالات است که دوست دارم بزرگواران ذهنشان درگیر سوال بشود .
پیغامی تاکید کرده بود : " در عرض 45 دقیقه باید آن را بگویم و بیشتر دوست دارم گفت و گو و سوال و جواب باشد و با همدیگر گفت و گو کنیم و با هم بیندیشیم."
بخش نخست سخنان عادل پیغامی به صورت مشروح در صدای معلم منتشر می گردد .
سید مجید حسینی در نشستی با عنوان «افزایش ظرفیت، تهدید سلامت یا نه به انحصار پزشکی» در دانشکده علوم پزشکی مشهد درباره "مافیای پزشکی" اظهار کرد: هرگاه مراکز ثروت به مدد آن ثروت، مراکز قدرت را در اختیار گیرند، مافیا نامیده میشوند؛ به عبارت دیگر سیستم مافیایی یعنی سیستمی که در آن ابتدا ثروت به دست میآورد، به مدد آن ثروت مراکز قدرت را به دست آورده و در انتها دوباره با آن مراکز قدرت به ثروت دست پیدا میکند.
وی ادامه داد: همان طور که در کشور با مافیای آموزش روبهرو میشویم، با مافیای پزشکی نیز روبهرو هستیم؛ مافیای پزشکی به آن معناست که تمام مراکز تصمیمگیر در حوزه درمان، آموزش پزشکی و... در اختیار 4 هزار پزشک قرار میگیرند؛ افرادی که به مدد جمعآوری ثروت، توانستهاند لایه نازکی از منابع ثروت و قدرت را برای خود ایجاد کنند، کمیسیون پزشکی مجلس را بگیرند و مجمع تشخیص مصلحت نظام، بخشی از قوه قضائیه، بخشی از سازمان وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو را در اختیار داشته باشند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران مطرح کرد: مهمترین ویژگی چنین افرادی در این سیاستگذاری، مهم بودن منافع شخصی در تصمیمگیریهای آنان است؛ به عنوان مثال طبق آمار در کدام زمینه تخصص پزشکی کمترین حجم تخصص را داشتهایم؟ مشخصا در هر زمینهای که وزیر داشتهایم و در هر زمینهای که وزیر متخصص بوده، کمترین تخصص را داشتهایم.
سه برابر شدن تعرفه بیمارستانهای خصوصی
حسینی بیان کرد: در هر بخشی که نظام تعرفهگذاری در اختیار نظام پزشکی قرار گرفته، نفع تامین شده است. در این زمینه میتوان به سه برابر شدن تعرفه بیمارستانهای خصوصی در طی دو سال اشاره کرد. محورهای اصلی تامین منافع مافیای پزشکی و علت ایجاد نابرابریها در نظام پزشکی کشور شامل طرح تحول سلامت بوده، طرحی که توسط معروفترین پزشکان کشور از جناح چپ و راست به سبب وجه اشتراک همه آنان یعنی تخصص آنان در پزشکی ایجاد شده است.
افزایش 250 درصدی تعرفه پزشکان در طرح تحول سلامت!
وی افزود: از نتایج طرح تحول سلامت میتوان به 2.5 برابر شدن تعرفه پزشکان و افزایش 250 درصدی آن اشاره کرد، این افزایش تعرفه در حالی است که هزینههایی که قرار بود کاهش پیدا کند و پوشش مردمی بیشتر شود، از زیر 20هزار میلیارد تومانی که قبل از اجرای این طرح توسط مردم پرداخت شده بود، به 42 هزار میلیارد تومان رسیده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اظهار کرد: در لیست ارزشهای نسبی، ارزشهای نسبی چشم بیش از دیگر موارد افزایش پیدا کرده است؛ ارزشهای نسبی در حوزه چشم با ورود تکنولوژی باید بسیار کاهش پیدا کند؛ به طور مثال عمل آب مروارید چشم در گذشته عمل سختی بوده در حالی که امروز در زمانی حدود یک ربع با دستگاهها و تجهیزات انجام میشود. طبیعتا منافعی پشت این سازمان وجود دارد چراکه در هیچ یک از نظامهای سلامت پیشرفته دنیا، پزشکان مسئولیت وزارت بهداشت یا سازمان تصمیمگیری اقتصاد سلامت را بر عهده ندارند.
حسینی خاطرنشان کرد: مافیای پزشکی باعث شد تا طرح تحول سلامت 145هزار میلیارد تومان هزینه درمانی را در کشور تولید کرده و بخش مهمی از آن را به همان لایه نازک پزشکی تزریق کند؛ یعنی لایهای که ما از آنان به پزشکان متخصص مشهور نام میبریم؛ افزایش تعرفه بیمارستانهای تخصصی از دیگر نتایج اجرای این طرح بود در حالی که قرار بود با اجرای این طرح، پزشکان به بیمارستانهای دولتی بروند.
رانت تولیدکنندگان دارو در سازمان غذا و دارو
وی ادامه داد: همزمان با افزایش تعرفهها، متوجه افزایش تعرفه بیمارستانهای خصوصی نیز شدیم؛ به عبارت دیگر همان فاصله میان بیمارستان تخصصی و دولتی ادامه خواهد داشت. سومین نتیجه این طرح در سازمان غذا و دارو قابل مشاهده است. همواره سازمان دارو در اختیار کسانی بوده که یا در گذشته شرکت دارویی داشتهاند و یا در آینده شرکت دارویی خواهند داشت.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران مطرح کرد: در مراجع قضایی کشور که قرار است به خطاهای پزشکی رسیدگی شود نیز همین مسائل وجود داشته و خواهد داشت؛ در سال گذشته پزشکان ایران 45 هزار میلیارد تومان حقوق دریافت کردهاند اما مهم این است که این مبلغ میان چند نفر تقسیم شده است؟ این میانگین درآمد 27 میلیون تومانی چگونه بین پزشکان توزیع شده و چرا هیچکدام از مراکز تصمیمگیری کشور نمیپذیرند که برای پزشکان متخصص سقف پرکیس(حقوق اضافه کار) در نظر گرفته شود؟
حسینی بیان کرد: دلیل تعیین نکردن سقف پرکیس (حقوق اضافه کار) برای پزشکان متخصص، مافیای پزشکی و ایجاد یک سازمان قدرت توسط پزشکان بوده است. چه کسی با گذاشتن کارتخوان مخالفت دارد؟ شخصی که تمایل ندارد درآمدش شفاف شود؛ طبیعتا یک پزشک عمومی با حقوق 5 تا 7 میلیون تومان در ماه مشکلی با شفافسازی نخواهد داشت، در مقابل شخصی که از انتقال بیماران بیمارستان دولتی در ماه 2 میلیارد تومان درآمد دارد، قطعا تمایلی به شفافسازی درآمد خود ندارد.
دو برابر شدن ظرفیت پذیرش دانشجویان خارجی در رشتههای پزشکی!
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشکی اظهار کرد: دو سه روز پیش معاون بهداشت دو برابر شدن ظرفیت دانشجویان خارج از کشور را اعلام کرد یعنی فقط ظرفیت مردم ایران و مناطق محروم اجازه افزایش ندارند؟ با وجود استدلالهایی مبنی بر نبود زیرساخت و کمبود ظرفیت چرا افراد خارجی با پرداخت هزینه میتوانند به راحتی در افزایش ظرفیت تحصیل کنند؟
مخالفتها با افزایش ظرفیت پذیرش رشتههای پزشکی غیرمنطقی است
حسینی خاطرنشان کرد: تعداد کل پزشکانی که با لایحه افزایش ظرفیت پذیرش در رشتههای پزشکی به این عرصه وارد میشدند، تنها 500 پزشک بود؛ این حجم از مخالفت، نامه زدن، اعتراض و... تنها برای 500 پزشک بسیار غیرمنطقی است. من به عنوان یک متخصص اقتصاد سیاسی مبارزه با رانت را آموزش دیدهام اما چرا دست روی شکستن انحصار میگذارم؟ زیرا نظام ارجاع، اجرا نمیشود حتی تامین اجتماعی نسخه الکترونیک را اجرا میکند اما وزارت بهداشت آن را اجرا نکرده است.
پزشکان متخصص، 4 شغل دارند
وی ادامه داد: یکی از دلایل دیگر من برای شکستن انحصار، اجرا نشدن گایدلاین (راهنماهای استاندارد درمان یا شیوههای بالینی برخورد با بیمار) بوده است. یک پزشک متخصص در بیمارستان دولتی یا دانشگاه حاضر نمیشود. هیچ یک از پزشکان متخصص در کشور کمتر از 4شغل نداشته و نخواهند داشت؛ بیمارستان خصوصی، بیمارستان دولتی، مطب و آموزش در دانشگاه! طبق قانون یک پزشک متخصص حداکثر میتواند آموزش داشته و در دانشگاه دولتی نیز فعالیت داشته باشد که این نیز منصفانه نیست چراکه طبیعتا باید آموزش از درمان جدا باشد.
حسینی بیان کرد: پزشکان متخصص رفتارپذیر نیستند؛ یعنی حاضر نیستند که زیر بار رفتار بروند؛ در صورتیکه انحصار پزشکی شکسته نشود، پزشک متخصص رفتارپذیر نخواهد شد، گایدلاین (راهنماهای استاندارد درمان یا شیوههای بالینی برخورد با بیمار) را اجرا نمیکند و در دانشگاه یا بیمارستان دولتی حضور نمییابد.
به ازای هر رزیدنت 2.5 استاد داریم
وی افزود: طبق آمار حجم هیئت علمی کشور در علوم پزشکی 19 درصد است. با کدام استاندارد جهانی به ازای هر رزیدنت، 2.5 استاد وجود دارد که تمامی وظایف خود را برگردن همان رزیدنتها قرار داده باشد؟ چرا رزیدنتها نباید افزایش پیدا کنند؟
بحران کمبود متخصص زنان، چشم و اطفال در کشور
حسینی خاطرنشان کرد: در شهر تربت جام با 110 هزار نفر جمعیت تنها یک پزشک متخصص زنان وجود دارد؛ آیا متخصص زنان دیگری حاضر است با 17 میلیون درآمد در ماه به تربت جام برود؟ خیر ؛ زیرا در مشهد حداقل در ماه 50 میلیون تومان درآمد خواهد داشت. در کشور با بحران متخصص زنان، چشم و اطفال رو بهرو هستیم و در بسیاری از شهرها اصولا چنین متخصصهایی را نداریم.
افزایش ظرفیت پزشکی، پزشکان را رفتارپذیر میکند
وی در بخش پرسش و پاسخ این نشست و در پاسخ به پزشکی که ارتباط نداشتن سرنوشت پزشکان با دیگر اقشار جامعه را مطرح کرد، گفت: جامعه نیز یک مفهوم سرنوشتی است و نمیتوان گفت که زیاد بودن درآمد پزشکان ارتباطی به کمبود حقوق دیگر اقشار ندارد؛ بنده با خصوصیسازی پزشکی مخالف و با افزایش ظرفیت دولتی پزشکی موافق هستم چراکه عملکرد پزشکان به خصوص پزشکان متخصص را رفتارپذیر میکند. اگر پزشکان متخصص بیشتری داشته باشیم آن پزشک مجبور میشود، قوانین و قواعد کشور را رعایت کند.
اختلاف زیاد حقوق پزشک و معلم نشاندهنده اختلاف طبقاتی است
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران مطرح کرد: در کشورهای مهم جهان برای نشان دادن اختلاف طبقاتی ماکسیمم حقوق یک معلم و ماکسیمم حقوق یک پزشک را با هم مقایسه میکنند و این مقایسه در کشورهای برجسته جهان متداول شده است. اگر این اختلاف زیاد باشد نشاندهنده اختلاف طبقاتی در آن کشور خواهد بود.
فعالیت کاری برای هر قشر باید سقف داشته باشد
حسینی بیان کرد: استدلالهایی مبنی بر زحمت نکشیدن معلمان و فعالیت بیشتر پزشکان وجود دارد! در بسیاری از کشورها برای کار کردن اقشار سقف وجود دارد، به طور مثال در کشور سوئد ساعت کاری یک مهندس نباید بیشتر از هشت ساعت باشد چون این افزایش کارکرد سهم دیگر اقشار بوده اما یک پزشک در ایران 120 بیمار را ویزیت میکند و انتظار قدردانی دارد! اگر اجازه افزایش ظرفیت پزشکی را بدهند، دیگر نیازی به این اضافه کاری نخواهد بود.
وی افزود: در هیچ یک از کشورهای اروپایی امروزه «فی فور سرویس» و یا همان پرداخت به ازای خدمات اجرا نمیشود؛ طبیعی است که در ایران تقاضای القایی تولید شود. در طرح تحول سلامت طی دو سال تعداد MRI از 460 هزار به 930 هزار رسیده است! این اعداد و ارقام توسط پزشکان و به خاطر سیستم «فی فور سرویس» (پرداخت به ازای خدمات) افزایش پیدا کرده است.
پزشکان 34 برابر معلمان حقوق دریافت میکنند
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اظهار کرد: چطور میشود که طی یک طرح تقاضای MRI ها در یک کشور دو برابر میشود؟ مسئله این است که پزشک از افزایش تقاضای القایی سود میبرد. اگر ادعا کردهام که پزشکان 34 برابر معلمان حقوق دریافت میکنند باز هم رقم کمی اعلام کردهام؛ مسئله این است که یک پزشک متخصص خود را از تمامی اقشار جامعه جدا کرده و ادعا میکند که من زحمت میکشم، قدرت دارم، میتوانم از کارتخوان استفاده نکنم و در نهایت کمبود حق و حقوق دیگر اقشار به من ارتباطی ندارد.
حسینی خاطرنشان کرد: پزشکان همواره ادعا میکنند اگر حقوق معلمان کم است پس برای افزایش آن تلاش کنید، چرا روی کاهش حقوق پزشکان تمرکز کردهاید؟ در پاسخ به این افراد باید گفت بودجه کشور مقدار مشخصی است و بودجه برداشتی مهندسان کاملا مشخص بوده و سهم چندانی از این بودجه نخواهد بود.
وی ادامه داد: خوب است به تغییرات تعرفه پزشکان در 20 سال گذشته نگاهی داشته باشیم؛ در ابتدا توسط نظام پزشکی افزایش سه برابری، توسط طرح تحول سلامت افزایش دو برابری و... داشتهایم. این افزایشهای جهشی گسترده، باعث این تعرفهها شده است؛ اگر حتی تصمیمی برای افزایش بیشتر تعرفهها گرفته شود، امکانپذیر نخواهد بود؛ چرا که بیمهها (که تماما از پزشکان متخصص تشکیل شدهاند) و همچنین تامین اجتماعی ورشکست شدهاند. بنابراین میدانند اگر افزایش تعرفه اعمال شود حقوق معلمان به جای پنج ماه تاخیر با پنج سال تاخیر پرداخت خواهد شد.
حق بازنشستگان آینده، حقوق پزشکان امروز
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران مطرح کرد: امروزه در حال پرداخت حقوق بازنشستگان آینده، به پزشکان هستیم.حقوقی که پزشکان با پنج ماه تاخیر دریافت میکنند، حقوق افرادی است که پنج سال دیگر بازنشسته خواهند شد. با افزایش تعرفهها پزشکان در آینده نیز حقوق خود را دریافت نخواهند کرد چرا که بخش بازنشستگی تامین اجتماعی نیز در حال ورشکستگی است.
حسینی بیان کرد: در کدام نظام سلامت جهان با 5 برابر شدن تعرفهها، بیمهها کوچکترین اعتراضی ندارند؟ در حالی که میدانند تحت تاثیر این افزایش تعرفهها قرار خواهند گرفت، در جایی که پزشکان متخصص تشکیلدهنده همان بیمهها باشند.
وی افزود: تلاش برای بد جلوه دادن اشخاص دلیل بر اشتباه بودن استدلالهای آنان نیست. دامن زدن به شایعات در خصوص بنده، مرا در خصوص اینکه افزایش ظرفیت پزشکی نباید اتفاق بیفتد، قانع نخواهد کرد. مسئله من این است که چرا یک دندان پزشک نباید سقف تعرفه داشته باشد؟ این مسئله باعث شده تا افراد، سایتها و حتی کانالهای تلگرامی پزشکی به خود اجازه انتشار عکسهای خانوادگی و زندگی شخصی من را دهند.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران اظهار کرد: چرا یک دندانپزشک اجازه دارد با ارز دولتی تجهیزات خود را بخرد اما تعرفه آن خصوصی باشد؟ پاسخ به این مسائل کوچکترین ارتباطی به زندگی شخصی و سیاسی بنده نداشته و نخواهد داشت؛ شما مخالف سیاسی بنده هستید، نظر شما کاملا محترم بوده، میتوانید به من رای ندهید اما باید عرض کنم برخورد من اصلا سیاسی نبوده و هیچ ارتباطی به شخص خاصی نداشته و نخواهم داشت.
افزایش ظرفیت پزشکی باعث شکستن انحصار متخصصین میشود
حسینی خاطرنشان کرد: به عقیده من افزایش ظرفیت پزشکی باعث شکستن انحصار متخصصین میشود؛ تعداد پزشکان متخصص در کشور کم است زیرا آنها رفتارپذیر نیستند. پزشکان متخصص گایدلاین را اجرا نمیکنند چرا که تمام این عوامل باعث جمعآوری ثروت شده است. چرا پزشکان اجازه دارند در پشت نسخه خود مکان آزمایشگاه، داروخانه و... را مشخص کنند و از این راه درصدی از آن آزمایشگاه و یا... دریافت کنند؟ در کدام کشور پزشکان چنین اجازهای دارند؟
وی ادامه داد: ما در تربت جام با جمعیتی حدود 110 هزار نفر رو بهرو هستیم که 50 درصد این جمعیت را زنان تشکیل میدهند. آیا یک پزشک متخصص زنان توانایی ویزیت و معالجه 50 هزار زن را دارد؟ چرا در طرح تحول سلامت فقط مشهد و دیگر شهرهای مطرح را مد نظر قرار میدهید؟ در طرح تحول سلامت پزشکان معالجه بیماران را آغاز کردند، مردم ناراضی نبودند چون هزینه آن توسط دولت پرداخت میشد و در مقابل پزشکان نیز از این وضعیت ناراضی نبودند چون آنان نیز حقوق خود را از دولت دریافت میکردند.
بودجه طرح تحول سلامت از طریق مالیات افزوده تامین شده است
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: در این طرح، بیماران متوجه نبودند که دولت از طریق مالیات ارزش افزوده این بودجه را تامین میکند و در طبقات متوسط، تقاضای القایی ایجاد شد. در مقابل در شهرستانهای کوچک که تنها 30 درصد از کل کشور را تشکیل میدهند با وجود بیمارستانها اصلا پزشک متخصصی وجود ندارد. عدهای معتقدند در این زمینه ساختن بیمارستان موثر خواهد بود. به عقیده بنده این موضوع بدون تاثیر نیست اما بالابردن کیفیت درمان مردم در منطقه هدف اصلی است.
حسینی مطرح کرد: مسئله افزایش ظرفیت پزشکی حساسیتهای زیادی را ایجاد کرد. در این خصوص عدهای اعلام کردند که بودجه برای تامین تجهیزات، پوشش افراد افزوده شده و... وجود ندارد. مگر با افزایش ظرفیت دو رزیدنت به چهار رزیدنت در کشور چه اتفاقی خواهد افتاد؟ از دیدگاه من یک اتفاق مهم خواهد افتاد و آن اتفاق شکسته شدن خط انحصار است.
سهمیه هیئت علمی دانشگاهها باید لغو شود/ این سهمیه خلاف قانون اساسی است
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اذعان کرد: مدتی پیش در خصوص سهمیهها در همین دانشگاه علوم پزشکی مشهد صحبتهایی داشتم؛ از نظر من 50 درصد حوزههای دانشگاهی ما از طریق سهمیه ایجاد شده که این خلاف قانون است. اولین سهمیهای که باید لغو شود همین سهمیه اعضای هیئت علمی است. از نظر من این سهمیه خلاف قانون اساسی بوده و من در تلویزیون جمهوری اسلامی این مسئله را حتی در خصوص فرزند خودم اعلام کردهام.
وی ادامه داد: تنها کار مثبتی که جناب آقای قاضیزاده هاشمی در طول خدمت خود انجام دادند این بود که اعلام کردند چون پزشکان حاضر نیستند به مناطق محروم روند، پس تعدادی از میان همین مناطق محروم انتخاب شوند و در مناطق خود خدمت کنند. متاسفانه سهمیه اعضای هیئت علمی مربوط به مصوبه اعضای شورای فرهنگی است و البته پیگیریهای من فقط به همین زمینه خاتمه پیدا نکرد و تا قوه قضائیه رسید. دومین مسئله، حجمی از سرمایه بود که برای همه سهیمهها هزینه شده است.
پزشک بیکار؛ افسانه است
حسینی در پاسخ به دانشجویی که مسئله بیکاری پزشکان را مطرح کرد، گفت: مسئله پزشکان بیکار تنها یک افسانه است. آقای قاضیزاده هاشمی مدتی پیش در خصوص اعتراضات پزشکان بیکار مسئلهای را مطرح و گفتند پزشکان بیکار با دریافت17 میلیون حقوق در ماه به مناطق محروم روند و مشغول به کار شوند. از میان 20 هزار پزشک بیکار تنها 1500 نفر مراجعه کردند! پس پزشکان بیکار کجا بودند؟! مشخصا در زمینههای دیگری چون ساخت و ساز، واردات دارو، مدیریت و... مشغول به کار هستند و نیازی به مدرک یک پزشک عمومی نداشته و نخواهند داشت.
وی افزود: با بررسی کانال کاریابی پزشکان به موارد زیادی برخواهیم خورد؛ به طور مثال یکی از این موارد نیاز منطقه پاکدشت در ورامین به رادیولوژیستی با حقوق 30 میلیون تومان در ماه را مطرح کرده بود. فاصله پاکدشت تا تهران فقط 40 کیلومتر است. پس با وجود پزشکان بیکار چرا با چنین فاصله کوتاهی این منطقه بدون پزشک است؟ در حقیقت پزشک بیکاری وجود ندارد و رادیولوژیستی که به علت کمبود رادیولوژیست در تهران با حقوقی کمتر از50 میلیون تومان در ماه فعالیت نمیکند، چرا باید به منطقه دیگری با حقوقی کمتر اکتفا کند.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران اظهار کرد: در واقع پزشکان از امراض مردم کسب درآمد میکنند؛ چرا همچون کشورهای فرانسه، آلمان و... به جای سیستم «فی فور سرویس» (پرداخت به ازای خدمات) از«DRG» استفاده نمیکنیم؟ پزشک به طور عادی هشت ساعت فعالیت داشته باشد و در مقابل اگر فعالیت او با کیفیت بود از دولت پاداش دریافت کند. وقتی محصول پزشکی در اختیار خود پزشک است، نه اجازه میدهد که پزشک قانونی تصمیم بگیرد و نه در طرح تحول سلامت، نسخه الکترونیک را اجرا میکند، که در این صورت نتیجهای حاصل نخواهد شد.
به علت کمبود متخصص مجبور به پذیرش بیقانونیهای آنان هستیم
حسینی خاطرنشان کرد: پزشکان در حال حاضر منتقدان را با سلامت آنان تهدید میکنند که این گروگانگیری محض است. به عقیده من به علت کمبود متخصصان در تمام زمینهها مجبور به پذیرش بیقانونیهای آنان هستیم. مسئله من این است که چرا قانون پرکیس(حقوق اضافه کار) تنها برای پزشکان اجرا میشود و چرا این قانون برای "پرستاران" نداریم؟ به طور مثال در یکی از همین بیمارستانهای مشهد از 400 میلیون تومان حجم پرکیس تنها یک درصد سهم پرستار خواهد بود و 99 درصد آن را پزشک دریافت میکند. تعداد پرستاران در کشور به یک میلیون نفر میرسد اما پزشکان تنها هزار نفر خواهند بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران مطرح کرد: پزشکان گمان میکنند من در حال آسیب زدن به رابطه میان پزشک و بیماران هستم در حالی که آبروی پزشک زمانی که زیرمیزی میگیرد، خدشهدار میشود. علت اعلام نکردن پرکیس (حقوق اضافه کار) پزشکان خجالت آنان از جامعه است.
حسینی بیان کرد: من با هدف هیچ جناح سیاسی سخن نگفته و نخواهم گفت چرا که خارج از هر جریان سیاسی اینجا حضور پیدا کردهام و عقاید خودم را مطرح میکنم و شما با مدد اتصال من به یک شخصیت سیاسی قدرت رد کردن استدلالهای من را نخواهید داشت. برای رد کردن استدلالهای من هر توانی دارید اجرا کنید و حتی به مسائل شخصی زندگی من دامن بزنید اما همچنان باید پاسخگو باشید که چرا پزشک به قاعده رفتاری نمیآید و سقف پرکیس(حقوق اضافه کار) نخواهد داشت.
وی افزود: شخصی که مسئلهای را نقد میکند، هرگز جزئی از یک جناح سیاسی نخواهد بود، چرا که در هر صورت به یکی از جناحهای سیاسی آسیب خواهد زد. پس ممکن نیست خصوصیسازی را نقد و با یک جناح سیاسی همراهی کرد. شما نمیتوانید من را به یک جناح سیاسی نسبت دهید چون الگوی سخن من به نفع هیچ جناح سیاسی نبوده و نخواهد بود.
تسنیم