باور نمی کردم و منتظر بودم که روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان یا رییس دانشگاه، اطلاعیه ای را که به نام دکتر حسین خنیفر رئیس این دانشگاه در گروه های تلگرامی منتشر شده است، تکذیب کنند یا پس بگیرند. اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه سایت رسمی دانشگاه فرهنگیان نیز این متن را منتشر کرد. این نامه واکنشی به شدت نامتناسب و عوامانه به کامنت انتقادی یکی از همکاران فرهنگی در باره "برپایی همایش شیرخوارگان حسینی" در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی بود. برای خنیفر به عنوان استاد دانشگاه و محقق ، این اطلاعیه یک خودکشی علمی و آکادمیک بود.خنیفر و مشاوران او در برآورد ارزیابی نیروهای امنیتی از این کامنت دچار اشتباه شدند. منتقد نوشته بود که مراسم شیرخوارگان را "استفاده از احساسات و عواطف مردم برای یشبرد اهداف سیاسی و سرگرم کردن مردم و دورشدن از اصل کار امام حسین (ع) ( مبارزه با ظلم و فساد) می داند."، منتقد فقط از همایش شیرخوارگان انتقاد کرده بود و این انتقاد ربطی به مقدسات نداشت.
بر خلاف هیاهوی ساختگی آقای حسین خنیفر ، انتقاد نویسنده، صرفا متوجه یکی از آیین های دهه اول محرم بوده است، نه عاشورا و شهدای ارجمند دهم محرم سال 61 هجری. درک این موضوع نیاز به هوش و سواد زیادی ندارد. حسین خنیفر در اینجا مرتکب یک خلط مفهوم عوامانه شده است. او انتقاد از برخی مراسم عزاداری را با انتقاد از حماسه آفرینان کربلا و امام حسین (ع ) و خاندان پیامبر یکسان تصور کرده است. در حالی که مراسم عزاداری قداست ندارند و موضوعی متاثر از فرهنگ جوامع و اقشار مردم و بسیار متنوع است. بعضی از این مراسم از نظر علمای دینی بدعت و فعل حرام است. به عنوان مثال قمه زنی در دهه اول محرم که برخی شیعیان از روی اعتقاد و ارادت به امام حسین (ع) انجام می دهند طبق فتوای اغلب علمای شیعه حرام است یا حداقل جایز نیست. متاسفانه ما با یک سری اساتید دانشگاهی بادکنکی مواجه هستیم. افرادی که کتاب سازی می کنند و مقالات سرهم بندی شده ارائه می دهند و ظاهری آکادمیک دارند ، اما در بزنگاه هایی خود را لو می دهند و نشان می دهند که علت بالا آمدنشان علاوه بر انواع تقلبات علمی ، استفاده از رانت های سیاسی و تظاهر به حزب اللهی بودن و زیرپا له کردن دیگران بوده است .
مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی بسیاری از پیرایه ها و خرافاتی را که در طول تاریخ توسط مداحان و روضه خوانها به حماسه عاشورا بسته شده است را مورد انتقاد قرار می دهد .به عنوان نمونه ، استاد مطهری ، عروسی قاسم بن حسن (ع) ، حضور لیلا مادر علی اکبر (ع) در کربلا ، جوشیدن هاشم مرقال با نیزه 18 زرعی از زمین برای طرفداری از امام حسین (ع) ، حضور سنان بن انس ملعون یا نیزه شصت زرعی ، تعداد کشته شدگان لشکر ابن سعد (سیصد هزار ) را با دلایل نقلی و عقلی رد می کند. مطهری از قول نویسنده کتاب "لولو و مرجان " نقل می کند : "امروز باید عزای حسین را گرفت، اما برای حسین در عصر ما یک عزای جدیدی است که در گذشته نبوده است و آن عزای جدید این همه دروغ هاست که در باره حادثه کربلا گفته می شود و احدی جلو این دروغ ها را نمی گیرد."
آقای خنیفر که ظاهرا برای آیین شیرخوارگان قداستی در حد حرمت خاندان پیغمبر قایل است ، چه نظری در باره تحریفات عاشورا به روایت استاد مطهری دارد؟ اگر برای یکی از آیین های عزاداری (شیرخوارگان ) قداست قایل شویم، تکیف بقیه مناسک و آیین ها چه می شود؟ با اطلاعیه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در آغاز محرم امسال که وعده "مقابله با قمه زنی، استفاده از آلات و ادوات نامتعارف موسیقی، استفاده از تصاویر خرافی و نامناسب"داده است چه برخوردی می کنیم ؟ اگر آیین های عزاداری فی نفسه قداست دارد ، چرا جمهوری اسلامی قمه زنی و گل مالی و حمل تمثال و موسیقی را منع می کنند؟ نظر آقای خنیفر در مورد پابرهنه روی آتش ( زغال گداخته ) راه رفتن و استفاده از زنجیرهای تیغ دار برای زنجیرزنی بر پشت و سینه در برخی کشورها توسط عزاداران حسینی چیست؟ البته این سوالها را باید از خنیفر به عنوان استاد دانشگاه و محقق پرسید. همچنین باید از آقای خنیفر به عنوان یک متخصص تعلیم و تربیت سوال کرد که آیا حضور کودکان در این مراسم جدا از اعتقادات والدین ، نوعی کودک آزاری نیست؟
تمام عمر "همایش شیرخوارگان حسینی" در تاریخ 1400 ساله سلام ، 16 سال است. اما این مراسم 16 سال پیش نهادینه شد.البته از قدیم در روضههای کوچک خانگی برخی عزاداران به یاد حضرت علی اصغر(ع)، کوچکترین شهید کربلا به فرزندان خود لباس عربی و سربند میپوشاندند. یک جنبه این آیین محفوظ نگهداشتن کودکان از بیماری و مرگ بود. در سال 1383 همایشی با عنوان "شیرخوارگان حسینی(ع)" در مهدیه تهران برگزار شد و کم کم به آن بال و پر دادند. سال 1390 این مراسم به عنوان یک " موضوع فرهنگی ناملموس " در سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری" دولت احمدی نژاد ثبت شد. به گفته داود منافی پور دبیر هیات امنای شیرخوارگان، در دوسه سال اخیر مدیران مصلای تهران اجازه برگزاری این مراسم در مصلای تهران را نداده اند. سال گذشته این مراسم در مشهد برگزار شد ... نمایشگاه دائمی این همایش هم در حرم رضوی (مشهد ) برگزار می شود. همه این پروسه نشان می دهد که همایش شیرخوارگان امری مقدس و در رابطه مستقیم با عاشورا نیست. نظام های سیاسی بیشتر از اینکه از منتقدان صریح اللهجه خود آسیب ببینند از طرفداران متظاهر و فرصت طلب و ناجوانمردی آسیب می بینند .
این یک امر بدیهی عقلی و حقوقی قابل اثبات است که انتقاد از آیین های عزاداری شهدای کربلا به معنای توهین به شهدای معظم کربلا نیست. جریانهای سیاسی و اجتماعی در زمان های متفاوت ، جنبه های متفاوتی از حماسه حسینی را برجسته می کنندو اتفاقا در جریان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی جنبه های سیاسی و ضد ظلم و فساد این واقعه عظیم تاریخی، برجسته تر شد که نمونه ان را در آثار علی شریعتی و مرتضی مطهری و سخنرانی های خطبای مذهبی در جریان جنگ تحمیلی می بینیم. تفسیر انقلابی از واقعه عاشورا تاثیر زیادی ر بسیج جوانان علیه رژیم شاه و دفاع از کشور در برابر تجاوز عراقی ها داشت. تفسیر انقلابی از واقعه کربلا در تاریخ شیعه بی سابقه بود. اگر آقای خنیفر با تفسیر انقلابی از واقعه کربلا موافق باشند باید به نویسنده کامنت درود بفرستد.
بعید است که آقای خنیفر تفکیک تشیع به علوی و صفوی نشنیده و آن را اهانت فرض کرده باشد. ایشان به عنوان استاد دانشگاه و فردی که چندین کتاب و صدها مقاله علمی در حوزه تعلیم و تربیت تالیف کرده اند، قطعا با مباحث تئوریک و ادبیات انقلاب اسلامی آشنا هستند .این گونه تفکیک ها از سالهای قبل از انقلاب تا امروز وجود داشته و روحانیت انقلابی، تحت عناوین مختلفی مانند شیعه صفوی ، اسلام آمریکایی ، تحجر ، قشریگری ، اخباریگری ، مقدس مآبی، تشیع لندنی (اشاره به شیرازی ها ) و عناوین دیگر ، تفسیر سنتی و عوامانه و غیر سیاسی از اسلام را مورد انتقاد قرار داده اند و در مقابل جریان هایی مانند حجتیه و شیرازی ها و.... که از موضع حفظ سنت های دینی و مخصوصا مناسک و آیین هایی که تفکر غُلّات شیعه را تداعی می کند در مقابل جمهوری اسلامی قرار داشته اند. حسگرهای آقای خنیفر این بار جهت را اشتباهی تشخیص داده اند و به جای ایستادن کنار انقلابی ها اشتباها کنار ارتجاعی ها ایستاده است.
بدتر از همه این است که ادبیاتی که آقای خنیفر برای پاسخ گویی انتخاب کرده است شباهتی به گفتار و نوشتار یک فرد دانشگاهی و محقق و مولف و حتی فرد نرمال ندارد. او با ادبیاتی غیر دانشگاهی از اصطلاحات "قلم به مزدان" ، روغن فکران"[روشنفکران ] ، "مردم فریبان"، " افسادگران" ، "نیشمداران"، "بوم صفتان"، "جاهلان مرکب" برای لِه کردن منتقد استفاده و با زرنگی و رندی خود را "شیعه بصیر" در "عصر بارش فتنه" و "وزش قلم های مسموم " و صاحب " تشخیص رنگ شیطانی ارتداد" و پایشگر " منکران حقیقت" و رسوا کننده " گروندگان به حقه " معرفی می کند. این شطحیات یادآور گفتار اعضای گروه هایی مانند گروه "شیت"[Shit] سالهای اول انقلاب در کرمانشاه و دیگر اعضای گروه های فشار است و واقعا از یک محقق دانشگاهی صدور چنین کلماتی بسیار بعید است. حتی تندترین بخش سیاسی جمهوری اسلامی هم چنین تعابیری را در مورد منتقدان به کار نمی برد. در دستگاه آقای خنیفر افرادی هستند که تاریخچه گروه "شیت" را برای او توضیح دهند. کلمه " شیت " جامه ای متناسب با قامت او است.
رییس دانشگاه فرهنگیان 36 هزار دانشآموز شهید، 4 هزار معلم شهید، 1200 دانشجو معلم شهید ، 13 هزار معلم آزاده و 18 هزار معلم جانباز و.... را به نفع خود مصادره کرده و با زرنگی و رندی خودش را نگهبان خاندان نبوت و طهارت جا می زند و می گوید : " این دانشگاه پاک و شریف به هیچ احدی اجازه تجاسر وتَجَّری به ساحت مقدس خاندان نبوت وطهارت.... را نخواهد داد وبر سر این آرمانها، ارزشها و خطوط قرمز خویش با هیچ احدی مماشات نخواهیم کرد." فرصت طلبی و زرنگی تنها چیزی است که از این جملات می شود استنباط کرد. در کامنت انتقادی هیچ اثری از تجاسر و تجری به خاندان نبوت وجود ندارد و از هیچ خط قرمزی عبور نشده است. ادعانامه خنیفر که امیدوارم از سوی مسئولان امنیتی جدی گرفته نشود و حتما گرفته نمی شود نوعی پرونده سازی فرصت طلبانه و غیر اخلاقی برای یک همکار است. این رفتار بسیار غیر اخلاقی است و مدیری با این شخصیت ، قطعا حاضر است برای تامین منفعت خود هر همکاری را فدا و تبدیل به نردبان کند. این اطلاعیه همچنین ثابت کرد که خنیفر و مشاوران او هوش سیاسی ندارند.
متاسفانه ما با یک سری اساتید دانشگاهی بادکنکی مواجه هستیم. افرادی که کتاب سازی می کنند و مقالات سرهم بندی شده ارائه می دهند و ظاهری آکادمیک دارند ، اما در بزنگاه هایی خود را لو می دهند و نشان می دهند که علت بالا آمدنشان علاوه بر انواع تقلبات علمی ، استفاده از رانت های سیاسی و تظاهر به حزب اللهی بودن و زیرپا له کردن دیگران بوده است. آقای خنیفر به حضور " قلم به مزدانی از قبیله رنگرزان و خردسوزان و کینهتوزان، اخگرافروزان و پاپوشدوزان" در در طول تاریخ شیعه اشاره می کند که " عمر فرسودند و آتشِ سَمِّ قلم افروختند و تلخینه وجاهلانه و ناشیانه سخن راندند و هیچ طَرفِی نبستند و ذلت دنیا وسوء عقبی خود را دیدند و چیدند و خریدند که هماره به عدم و فراموشی رسیدند." اما غافل است که خودش در همین قضیه یکی از رهروان این مسیر است.
نظام های سیاسی بیشتر از اینکه از منتقدان صریح اللهجه خود آسیب ببینند از طرفداران متظاهر و فرصت طلب و ناجوانمرد آسیب می بینند که "شیت" [Shit] وار در نقش غلات شیعه ظاهر می شوند واز اعتقادات مذهبی و سیاسی نردبامی برای کسب قدرت و ثروت می سازند. آقای خنیفر دچار اشتباه محاسبه شد. مساله توهین به مقدسات وقتی از سوی نهادهای قدرت جدی تلقی می شود که در کادر منازعات جناحی بگنجد و فایده سیاسی داشته باشد. وقتی منتقد موضع و جایگاه سیاسی خاصی ندارد، مساله معمولا بزرگنمایی نمی شود. آقاای خنیفر احتمالا گمان کرده بود که قضیه بیخ پیدا می کند و حتی ممکن است دامنه اش به ریاست دانشگاه هم برسد. اما مساله در کادر منازعات جناحی قرار نگرفت به این دلیل ساده که منتقد جناحی نبود. در نتیجه اقدام پیشدستانه خنیفر به ضد خود تبدیل شد. آدم فروشی تقریبا در تمام مکاتب از جمله مذهب شیعه عملی ناپسند محسوب می شود و برخوردی که خنیفر با یک منتقد کرد عملی در حد آدم کشی بود!
گروه آموزگاران اندیشمند
نظرات بینندگان
"حسین خنیفر از استادی و ریاست دانشگاه فرهنگیان تا آدم فروشی"
اما از یک جمله نویسنده بسیار خوشم آمد که جمله طلایی است:
" نظام هپای سیاسی بیشتر از اینکه از منتقدان صریح اللهجه خود آسیب ببینند از طرفداران متظاهر و فرصت طلب و ناجوانمردی آسیب می بینند "
دکتر خنیفر امروز گرفتار افراد متظاهر است.
متاسفانه ما با یک سری اساتید دانشگاهی بادکنکی مواجه هستیم. افرادی که کتاب سازی می کنند و مقالات سرهم بندی شده ارائه می دهند و ظاهری آکادمیک دارند ، اما در بزنگاه هایی خود را لو می دهند و نشان می دهند که علت بالا آمدنشان علاوه بر انواع تقلبات علمی ، استفاده از رانت های سیاسی و تظاهر به حزب اللهی بودن و زیرپا له کردن دیگران بوده است. آقای خنیفر به حضور " قلم به مزدانی از قبیله رنگرزان و خردسوزان و کینهتوزان، اخگرافروزان و پاپوشدوزان" در در طول تاریخ شیعه اشاره می کند که " عمر فرسودند و آتشِ سَمِّ قلم افروختند و تلخینه وجاهلانه و ناشیانه سخن راندند و هیچ طَرفِی نبستند و ذلت دنیا وسوء عقبی خود را دیدند و چیدند و خریدند که هماره به عدم و فراموشی رسیدند." اما غافل است که خودش در همین قضیه یکی از رهروان این مسیر است.
با سلام
به نظر میرسد کار شما پوپولیسم افراطی است تا کار آن بنده خدا
انصاف خوب چیزی است.
بیخودی شلوغش کردی عزیز
به نظر شما هر کسی موضع شلی نسبت به مقدسات بگیرد و موضع خنثی اتخاذ کند ، می شود روشنفکر !!!!
نه عزیز ... خواب جاهلان اینجوری آشفته نمی شود ....
گاهی یک اظهار نظر و موضعگیری قاطع و حساب شده می تواند موجب بیداری شود ....
از جناب دکتر خنیفر به خاطر موضع گیری شفاف و انقلابی متشکریم .....