گروه گزارش/
« حمیدرضا حاجی بابایی " در آخرین نامه ی خود به رئیس جمهور که از اجرا نشدن نظام رتبه بندی با بودجه 2 هزار میلیارد تومانی انتقاد کرده بود ( این جا ) این بار در در جمع دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خرم آباد و البته در کسوت " رئیس فراکسیون فرهنگیان " مطالبی را بیان کرده است . ( این جا )
حاجی بابایی گفته است :
" براساس برنامه ششم دو هزار میلیارد تومان اعتبار به اجرای نظام رتبهبندی معلمان تخصیص یافته اما تاکنون این برنامه نیز توسط دولت اجرا نشده است.
وی با اشاره به اینکه سخنگوی دولت در خردادماه سال 98 طی مصاحبهای اعلام کرد که نظام رتبهبندی معلمان تا دو ماه دیگر اجرا خواهد شد، عنوان کرد: از نظر من مشکل اینجاست که اکثر افرادی که در مورد نظام رتبهبندی معلمان مصاحبه میکنند اصلا نمیدانند این نظام چیست.
رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی بیان کرد: از همینجا به دولت پیام میدهیم که در نظام رتبهبندی باید معلمان جایگاه هیئت علمی پیدا کنند و ما در این نظام به دنبال افزایش حقوق 150 هزار تومانی نیستیم. "
« صدای معلم » در زمستان 1394 و اندکی مانده به دهمین دوره برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی با حاجی بابایی گفت و گوی 5 / 5 ساعته ای انجام داد .
این گفت و گوی مفصل در 6 بخش منتشر شد .
بخشی از این گفت و گو را مجددا می خوانیم :
صدای معلم :
"شما از منتقدان طرح رتبه بندی جديد هستید و می گویید که در نظام رتبه بندی که شما تهیه کرده بودید معلمان به عنوان عضو هیات علمی دیده می شدند و 80 درصد حقوق هیات علمی را دریافت می کردند اما منتقدان شما می گویند این طرح را در مرداد 92 به کمیسیون مجلس بردید تا برای دولت بعدی تعهد مالی ایجاد کنید. شما که ادعا می فرماييد با برنامه به آموزش و پرورش آمدید چرا این طرح را سال 88 یا 89 اجرا نکردید ؟
حاجي بابايي :
من سند تحول رادر 22 آذر 1390 رو نمايي کردم . از 1390 تا 1391 برنامه درسي ملي را تدوين کرديم .( نقشه راه معلم ساعات کلاس ، کتاب ، 70% سياست راهبردي و زير نظام ها )
اواخر مرداد ماه 1391 در مشهد جلسه مشترک با کميسيون آموزش و تحقيقات داشتيم .براي رفتن به سمت نظام رتبه بندي ، حدود 10 الي 11 ماه جلسه داشتيم که خود من هم در جلسات حضور داشتم .تا خرداد ماه 1392 نظام رتبه بندي نوشته شد . آن را براي تصويب به هيئت دولت برديم. سپس براي اجراء به استان ها ابلاغ شد. ( با 70% ظرفيت ها که 30% بستگي به يک جمله داشت که بايد مجلس تصويب مي کرد .) صدای معلم : به نظر می رسد که در سال 95 میانگین دستمزد اعضای هیئت علمی دانشگاه ها از مربی تا استادی تمام در پایه های متفاوت به میانگین عدد ماهیانه ی هفتاد میلیون ریال یعنی هفت میلیون تومان تمام برسد که محاسبه ی 80 درصدی این مبلغ برای فرهنگیان با درجات گوناگون عدد پنج میلیون و ششصد هزار تومان ماهانه است که اگر در تعداد ماه های سال ضرب شود تقریبا دریافتی سالانه ی معلمان در سال 95 میانگین تقریبا شصت و هفت میلیون تومان می شود ،حال اگر این عدد را در تعداد معلمان یعنی حدود یک میلیون معلم ضرب کنیم بودجه ی وزارت آموزش و پرورش در سال 1395 با سایر هزینه ها به عدد 70 هزار میلیارد تومان یعنی سه برابر بودجه وزارت آموزش و پرورش در سال 1394 می رسید، آیا این افزایش 300 درصدی برای بودجه ایران با این مبلغ امکان دارد ؟
صدای معلم :
ببخشيد ! از 22 آذر 1390 که سند تحول رو نمايي شد تا 92 ؛ زير سند برنامه درسي چه ربطي به رتبه بندي دارد ؟!
حاجي بابايي :
سند تحول شش زير سند دارد که يکي برنامه درسي مي باشد و يکي رتبه بندي مي باشد .
صدای معلم :
پس چرا چهار زير سند ديگر را آماده نکرديد ؟
حاجي بابايي :
اينکه گفته شده است :
" برنامه درسي را رو نمايي مي کنيم . "
من حرف ( انتقاد ) دارم .
صدای معلم :
در تنظيم زير سند برنامه درسي ملي هم، تشکل هاي مدني حضور نداشتند .
حاجي بابايي :
سند تحول شش زير سند ( که راهکارهاي اجرايي سند تحول مي باشند ) دارد که 70% آن سند برنامه درسي ملي است که قبل از من سه الي چهار سال بر روي آن کار شده بود .
جمع بندي کنم . ما طي يک سال ، زير سند اول ( سند برنامه درسي ملي ) را در شوراي عالي مصوب کرديم سپس ابلاغ کرديم .
بعدأ رفتيم سراغ زير سند دوم ( سند نظام رتبه بندي ) که به نظر بنده 20 % سند تحول اين نظام رتبه بندي است .بقيه زير سند ها 10 % هم نمي شوند .
وقتي جز اين نداشتيم . دائم جلسه داشتيم .به اين راهکار رسيديم . برديم هيئت دولت آن را مصوب کرد . به استان ها براي اجراء ابلاغ کرديم .
همزمان دو تا نامه نوشتيم .
يکي براي مجلس که خواهش کرديم مصوب کنند .
نظام رتبه بندي معلمان زير مجموعه قانون مديريت نيست و خودش مستقل يک نظام نامه است .( مثل دانشگاه ها )
نامه دوم را هم به شوراي عالي انقلاب فرهنگي نوشتيم تا همزمان که نظام رتبه بندي معلمان را انجام مي دهيم مهندسي نيروي انساني معلمان را هم انجام دهيم . مبني بر آن که بين 10 الي 15 سال نيروي انساني کاملأ مهندسي شود يعني اگر در منطقه اي به يک معلم رياضي نياز داريم از قبل گروه رياضي مشخص مي کند تا آن نيروي انساني مورد نياز در دانشگاه فرهنگيان تربيت شود تا مجبور نباشيم معلم جغرافي را ، سر کلاس رياضي بفرستيم .
نامه به شوراي عالي انقلاب فرهنگي مکمل برنامه دانشگاه فرهنگيان (که مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي را داشت که هيئت امناي آن رئيس جمهور، معاون اول يا وزير آموزش و پرورش است . هر دو يک مجموعه به هم پيوسته هستند . ) مي باشد .در آن نامه هم سياست ها تنظيم شده بود . مثلأ حساب کرديم بايد تعداد معلمان بعد از 15 سال ( الان هيچ کس نمي تواند ) بايد معادل 750 هزار نفر باشند .که حدو 50 الي 60 هزار نفر عهده دار کار هاي اجرايي و .. باشند ما بقي معلم درکلاس مي باشند . چون هر معلم سي سال کار مي کند که سي سال ضربدر بيست و پنج هزار خروجي هر سال يا ورودي هر سال مي شود همان 750 هزار نفر .
از بيست و پنج هزار ورودي هر سال بايد دو سوم آن معلم ابتدايي باشد . دو سوم آنها هم بايد مرد باشند .
برنامه آن بود که در بازه 10 الي 15 ساله ،همه معلمان شش سال ابتدايي ليسانس يا فوق ليسانس ابتدايي باشند .( 17000نفر براي ابتدايي و 8000 براي متوسطه دوره اول و دوم ) نظر بر اين بود که 5000 معلم ابتدايي که از دبيرستان آمده بودند ( با تخصص مثلأ فوق ليسانس رياضي ) به تدريس در رشته قبلي خود ( دبير ستان ) بازگردند .
ما مي توانيم ، جوان 21 ساله را براي ده سال به دورترين روستاها بفرستيم . تمام اين مجموعه زير سند دوم بوده است که يک قسمت را اجرا کرديم و يک قسمت را برديم براي اجراء ابلاغ کرديم . بيني و بين الله اگر من يک سر سوزن مي دانستم چه کسي رئیس جمهور مي شود !
اصلأ وقتي من مصوبه دولت را گرفتم و ابلاغ کردم هنوز رئیس جمهور مشخص نشده بود . از کجا معلوم بود چه کسي رئیس جمهور مي شود ؟ من خودم با اين بنده خدا رفيق ترين رفيق هستم .
بيني و بين الله ما به فکر يک روند بوديم .البته خود من اين اعتقاد را داشتم :
هر يک از آقايان وزرا که جمع شده بودند ، يک نظر دادند .من عرض کردم آموزش و پرورش يک وزير مي خواهد که در جلو عمل کند و دولت پشت سر او حرکت کند . يعني وزير سياست را اجراء کند بعد همه با او موافق مي شوند .
نمي خواهم از خودم تعريف کنم . خيلي از کارها را اجراء مي کرديم ، تحت فشارهاي خيلي سنگين مواجه بوديم .به خيلي ها مي گفتم حالا که اين را اجراء کردم ، شش ماه روي ويبره هستم !
تعريف سازمان مديريت ، يعني پول نمي دهم ، ندارم ، خرج نکنيد زيرا اين سازمان پدر خرج است .دوست دارد هر چقدر کمتر خرج کند .
خداي نکرده زحمات آنها را منکر نمي شوم .
اين نظام جديد نوشته شده ، نظام رتبه بندي نيست بلکه قانون مديريت خدمات کشوري است .
در نظام رتبه بندي ما گفته شده : ديپلم ورود پيدا نمي کرد . به فوق ديپلم فرصت مي داديم ليسانس بشود . اگر فوق ديپلم 12 سال سابقه داشته باشد به ليسانس ارتقاء مي يابد .
مربي معلم : ليسانس با پنج سال سابقه مي شود مربي معلم .مقاله هم نمي خواهد .همه مي توانند مربي معلم بشوند يعني هيچ مانعي براي مربي معلم شده وجود ندارد .مربي معلم از 80% حقوق مربي استاد دانشگاه بهره مند مي شود .فعلأ اين معلم شده است عضو هيئت علمي حالا اگر بخواهد به استاد معلم تبديل شود بايد مقاله بدهد مثل همه دانشگاه هاي کشور ، موضوع مقاله چيست ؟ بحث انرژي هسته اي که نمي باشد ! موضوع مقاله در رابطه با همين روش تدريس مي باشد . اين موضوع در گروه هاي درسي يا هيئت مميزي به اثبات مي رسد که مربوط به همين معلم است . اگر گروه دو مقاله را پذيرفت با يک سابقه معيني اين فرد براي استاد ياري معرفي مي شود . ممکن است 10 % معلمان استاد تمام يا استاد کامل شوند .
صدای معلم :
منابع و بودجه رتبه بندي را بررسي کنيم .
طرحی که به رتبه بندی موسوم است قرار بود که از سال 1392 یعنی سال ابتدای شروع طرح به مدت سه سال متوالی تا سال 1395 بتواند حقوق فرهنگیان را به سطح حدود 80 درصد هیئت علمی دانشگاه برساند .
به نظر می رسد که در سال 95 میانگین دستمزد اعضای هیئت علمی دانشگاه ها از مربی تا استادی تمام در پایه های متفاوت به میانگین عدد ماهیانه ی هفتاد میلیون ریال یعنی هفت میلیون تومان تمام برسد که محاسبه ی 80 درصدی این مبلغ برای فرهنگیان با درجات گوناگون عدد پنج میلیون و ششصد هزار تومان ماهانه است که اگر در تعداد ماه های سال ضرب شود تقریبا دریافتی سالانه ی معلمان در سال 95 میانگین تقریبا شصت و هفت میلیون تومان می شود ،حال اگر این عدد را در تعداد معلمان یعنی حدود یک میلیون معلم ضرب کنیم بودجه ی وزارت آموزش و پرورش در سال 1395 با سایر هزینه ها به عدد 70 هزار میلیارد تومان یعنی سه برابر بودجه وزارت آموزش و پرورش در سال 1394 می رسید، آیا این افزایش 300 درصدی برای بودجه ایران با این مبلغ امکان دارد ؟
آیا وزیر سابق آموزش و پرورش منابعی را می شناسد که این مقدار بودجه را پوشش دهد ؟
آیا در زیر زمین وزارت آموزش و پرورش چاپخانه ی اسکناس وجود داشت ؟!
حاجي بابايي :
اين را حتمأ بنويسيد .
اشتباه شما اين است که به اعداد و ارقام توجه نمي کنيد .عذر مي خواهم اين حرف را مي زنم .بيشتر کساني که مقاله مي نويسند به اعداد و ارقام و اطلاعات کافي دسترسي ندارند . من عذر مي خواهم اين را مي گويم .
من گفتم :
همه معلمان اول مربي معلم مي شوند .پس از پنج سال بحث ارتقاء به استاد يار مطرح مي شود .15 الي 20 سال طول مي کشد تا بشود استاد تمام . آن وقت که من اين کار را انجام دادم ميانگين حقوق مربي استاد 30 ميليون ريال بود که 80% آن مي شود 24ميليون ريال . 10 الي 15 سال طول مي کشد تا مهندسي نيروي انساني شکل بگيرد .... "
چهارشنبه 30 مرداد 1398 ؛ « صدای معلم » در گزارشی نوشت : ( این جا )
حمیدرضا حاجی بابایی به تازگی در مورد رتبه بندی معلمان اظهار نظر کرده است .
رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس در 25 مرداد 98 در گفت و گو با خبرگزاری ملت با بیان اینکه این سخنان مسئولان دولتی پوپولیستی است می گوید : " اگر قرار باشد به حقوق هر معلم ماهانه 600 هزار تومان افزوده شود و این رقم در سال ضرب در تعداد معلمان کشور که حدود یک میلیون نفر هستند، نزدیک به سه هزار میلیارد و 600 میلیون تومان میشود در حالی که اصلا چنین اعتباری در بودجه کشور دیده نشده است. "
« سیدجواد حسینی » سرپرست وزارت آموزش و پرورش در نشست خبری با رسانه ها به مناسبت " روز خبرنگار " ضمن ارائه آمار و ارقام در حوزه های مختلف آموزش و پرورش ، تعداد همکاران در وزارت آموزش و پرروش را 930 هزار نفر و تعداد معلمان را فقط 549 هزار نفر بیان کرد .
پرسش صدای این است که چرا یک نماینده مجلس باید این گونه غیرواقعی و غیرعلمی سخن بگوید ؟
ارائه آمار غیرواقعی و خودشیرینی در افکار عمومی بدون پشتوانه ؛ آیا نامش جز حرکات و رفتار پوپولیستی است ؟
مدیر صدای معلم در نشست نقد و بررسی عملکرد مدیریت آموزش و پرورش در دولت های یازدهم و دوازدهم به حاجی بابایی گفت : یک نماینده مجلس و آن هم رئیس فراکسیون فرهنگیان باید دقیق و مستند سخن بگوید ؛ چرا به دلایل ذاتی در اولویت نبودن آموزش و پرورش در دولت های پس از انقلاب اسلامی به طور عمیق پرداخته نمی شود ؟ چرا آمارهای مخدوش می دهید ؟ در این ناکارآمدی شما هم بخشی از جریان بوده اید و باید پاسخ گو باشید ! "
حاجی بابایی همچنین یادآور می شود : دولت برای اجرای نظام رتبهبندی مبلغ 2 هزار میلیارد تومان آن هم در سقف دوم بودجه سال 98 دیده بود که در صورتی که فروش نفت بیشتر از سالهای گذشته باشد، محقق میشود؛ اما مجلس این عدد را به سقف اول منتقل کرد که در صورتی که این بودجه به صورت 100 درصدی هم تخصیص یابد باز هم رقم آن به سه هزار میلیارد و 600 میلیون تومان نمیرسد.
پرسش صدای معلم از این عضو کمیسیون محاسبه و بودجه آن است که دقیق و شفاف بیان کند : فروش روزانه نفت در حال حاضر چه مقدار است و در زمان وزارت ایشان به چه میزان بوده است ؟
حاجی بابایی در ابتدای همان گفت و گو می گوید :
" بنده با جناحهای چپ و راست در کشور کاری ندارم .
چپ و راست فقط پوششی است که عدهای اشرافی زندگی کنند و من انقلابی و غیرانقلابی را در کشور قبول دارم. "
پیشنهاد صدای معلم آن بر این است که در این موارد با صراحت و صداقت با جامعه معلمی به ویژه " رسانه ها " برخورد کند .
" صداقت " تنها کلید گشایش بن بست ها در جامعه ی سیاست زده و بی اخلاق فعلی ماست .
پایان گزارش/
خصوصی سازی در ایرانی که چندین دهه است از در و دیوار خیابان ها و رسانه هایش صدای مبارزه با سرمایه داری و لیبرالیسم بلند می شود حکایت عجیب و خاصی است.
در اکثر کشورهای به اصطلاح لیبرال دموکرات که اصل آزادی های فردی به رسمیت شناخته شده و دولت را شر [اما لازم] می دانند و معتقدند که دولت تا آنجا که می تواند باید دستان خود را از عرصه اقتصادی کنار کشیده و همه چیز را به دستان نامرئی بازار بسپارد، یک اصل کلی و فناناپذیر وجود دارد و آن دولتی بودن برخی خدمات اجتماعی و عمومی از قبیل بهداشت، آموزش، وسایل نقلیه عمومی و امثالهم است.
تقریبا در تمام کشورهای لیبرال دنیا دولت در حوزه هایی مانند آموزش، بهداشت، حمایت از خانواده های پرجمعیت و کهنسال و از کارافتاده و برخی خدمات عمومی دخالت می کند و تا آنجا که توان دارد، تلاش می کند تا از بیشتر شدن فاصله طبقات اجتماعی در این حوزه های حساس جلوگیری نماید. در مقابل درهمین کشورهای لیبرال دولت ها سعی می کنند از برخی حوزه های پولساز و پردرآمد مانند صنایع فولاد، خودرو سازی، پتروشیمی و نفت یا حوزه هایی مانند بانکداری، ورزش و هنر و تلویزیون فاصله بگیرند و تا آنجا که می توانند دست بخش خصوصی را برای سرمایه گذاری در این حوزه ها باز بگذارند و جز در دریافت مالیات هیچ گونه دخالتی در نحوه اداره و عملکرد آنها نداشته باشند.
در ایران [با شعار ضدیت با سرمایه داری] در حوزه خصوصی ساری منطقی دقیقا مخالف و روبروی منطق جوامع لیبرال حاکم است که شیوه مدیریتی و ادراره در ایران را به شیوه ای تکینه و خاص تبدیل می کند که هیچ مدل و نمونه مشابهی برای آن در جهان نمی توان سراغ یافت. نمونه ای که حتی تمام نئولیبرال های افراطی را هم انگشت به دهان می گذارد و باعث اعلام برائت آنها از چنین شکل خصوصی سازی می شود.
در ایران (برعکس دنیا) دولت علاقه ای به در دست نگه داشتن بخش های پرهزینه ای مانند آموزش، بهداشت و درمان، آموزش عالی، خدمات اجتماعی- رفاهی و امثالهم ندارد و از هر فرصتی برای واگذاری این حوزه ها به بخش خصوصی دریغ نمی کند. نمونه های متعدد حمایت سیاست مداران و حاکمان از واگذاری مدارس و دانشگاهها و خوابگاههای دانشجویی و بیمارستان ها به بخش خصوصی حاکی از آن است که دولت علاقه ای به در دست نگه داشتن ارگان هایی که صرفا مصرف کننده بوده و پولی به خزانه واریز نمی کنند ندارد.
در مقابل بخش های اقتصادی پول سازی مانند مخابرات، خودرو سازی، فولاد و ذوب آهن و بانک یا حوزه های تبلیغاتی مانند ورزش و تلویزیون [که در تمام کشورهای لیبرال خصوصی است] حوزه هایی هستند که دولت ها چهار دست وپا خود را به روی آنها انداخته و با هیچ منطق و استدلالی حاضر به کوچکترین عقب نشینی و واگذاری آنها به بخش خصوصی را ندارد. خصوصی سازی در ایرانی که چندین دهه است از در و دیوار خیابان ها و رسانه هایش صدای مبارزه با سرمایه داری و لیبرالیسم بلند می شود حکایت عجیب و خاصی است.
این حوزه های گسترده که در عمل بیشترین زمینه رانت خواری و فساد اقتصادی را ایجاد می کند و در بهترین حالت به مدیرانی با حقوق های نجومی نیاز دارد خود بخش اعظمی از مشکلات اقتصادی است که باعث سرپا نگه داشتن صنعت و رسانه کاملا ورشکسته می شود و هزینه آن از همان جایی پرداخت می شود که در کشورهای دیگر هزینه بهداشت و آموزش بهتر می شود.
مدیریت اقتصادی دولتی در حوزه های پولسازی مانند پتروشیمی، نیرو، خودروسازی، ورزش و بانکداری و امثالهم باعث شکل گیری طبقه اقتصادی خاصی شده است. طبقه اقتصادی وابسته به دولت که هم حقوق کلانی دریافت می کنند و هم زمینه تعطیلی و ورشکستگی صنعت و حوزه ای که تخصصی در مدیریت آن ندارند را فراهم می کنند و هم زمینه سوء استفاده های کلان را فراهم می سازند. اغلب اعضاء این طبقه را جوانان متولد دهه شصت و هفتاد تشکیل می دهند که در سالهای اخیر به کمک دانشگاههای پولی مدارک علمی بالا کسب کرده و امروزه در رده های مدیریتی کشور به عنوان مدیران میانی و بالادستی مشغول به فعالیتند و خصوصی سازی را با شخصی سازی ادغام کرده و ثروت کلانی اندوخته اند.
یکی از شروط افراد برای بر عهده گرفتن مسئولیت های دولتی در بسیاری از کشورهای جهان این است که آن فرد هیچ گونه فعالیت اقتصادی ذینفع مرتبط با پست پذیرفته شده نداشته باشد. به عنوان مثال کسی که می خواهد در یک کشور غربی وزارت نفت یا نمایندگی مجلس را بر عهده بگیرد باید هیچ گونه فعالیتی از سوی او و نزدیکانش در حوزه نفت آن کشور در بخش خصوصی صورت نگیرد (چرا که شائبه تصویب قوانین به نفع منافع فردی پیش خواهد آمد).
در ایران بسیاری از مسئولان و نزدیکانشان به عنوان فعالین اصلی حوزه کاری وزیر و وکیل مورد به شمار می روند و از این طریق از رانت های کلانی برخوردار می شوند.
با همه این تفاسیر می توان گفت شیوه مدیریت ایران در بخش دولتی و خصوصی شیوه ای منحصر به فرد و خاص است که به هیچ وجه نباید آن را به هیچ مدل و الگوی شناخته شده سیاسی اعم از لیبرال و نئولیبرال و.. مقایسه کرد.
کانال خرمگس
گروه استان و شهرستان ها/
هنوز از رای اعتماد نمایندگان مجلس 2 ماه نگذشته است که اخبار حاکی از به جریان افتادن استیضاح « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش است .
امروز سه شنبه 14 آبان تسنیم نوشت :
" جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تدوین طرحی خواستار به جریان افتادن استیضاح وزیر آموزش و پرورش در 10 محور شدهاند.
قاسم ساعدی که طراح این طرح است از صبح امروز در حاشیه صحن علنی پارلمان در حال جمعآوری امضا برای این طرح است که تاکنون 48 نماینده این طرح را امضا کردهاند.
هیئترئیسه مجلس
خواهشمند است در اجرای ماده 221 آییننامه داخلی مجلس درخواست استیضاح اینجانبان از جناب آقای حاجی میرزایی وزیر محترم آموزش و پرورش با موضوع زیر را جهت رسیدگی به کمیسیون تخصصی ارجاع فرمایید.
محورهای استیضاح
1- خلف وعده در اجرای رتبه بندی فرهنگیان سراسر کشور
2- علت کلاسهای بدون معلم از اول مهر تاکنون و کمبود شدید نیروی انسانی
3- عدم تامین کتب درسی بعضی از پایه های تحصیلی از مهرماه تاکنون
4- عدم توزیع عادلانه نیروی انسانی و امکانات آموزشی در بین استانها و مناطق شهری و روستایی
5- انتصاب مسئولین ناکارآمد و هدفمند با توجه به فصل انتخابات
6- عدم نظارت بر عملکرد و تخلفات مسئولین تحت امر خود
8- عدم تعیین تکلیف کامل نیروهای حق التدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی
9-بسته های حمایتی و ایجاد مدارس جدید به این نام
10-اردوگاه بزرگ کشور رها شده و برنامه جمعی برای آنها دیده نشده است
با توجه به اینکه معلم و کتاب درسی از ابزارهای اولیه تعلیم و تربیت میباشد ولی متاسفانه با گذشت یک ماه و نیم از سال تحصیلی از کلاسهای درسی مقاطع تحصیلی و به خصوص پایه دوازدهم که نهایی می باشد بدون معلم و بعضی از کتب درسی هنوز تامین و تکمیل نگردیده است لذا این امر موجب افت تحصیلی و تحمیل هزینههای هنگفت بردوش خانوادهها می باشد.
به گزارش تسنیم اسامی نمایندگانی که تاکنون این طرح را امضا کردهاند به شرح زیر است:
1-جواد کاظم نسب اهواز
2-علیم یارمحمدی زاهدان
3- فریدون حسنوند اندیمشک
4- علی عسگر ظاهری مسجدسلیمان
5- مجید ناصری نژاد شادگان
6- عباس پاپی زاده دزفول
7- علی گلمرادی بندرماهشهر
8- سهراب گیلانی شوشتر
9- اقبال محمدیان رامهرمز
10- جلیل مختار آبادان
11- سید راضی نوری شوش دانیال
12- هاجر چنارانی نیشابور
13- غلامرضا شرفی آبادان
14- هدایت الله خادمی
15- سکینه الماسی دیر و کنگان
17- سمیه محمودی شهرضا
18- حبیب الله کشت زر بهبهان
19- عدل هاشمیپور کهگیلویه
20- عبدالغفور ایران نژاد چابهار
21- شهرام کوسه غراوی مینودشت و کلاله
22- نادر قاضی پور ارومیه
23- مسعود رضایی شیراز
24- حسین مقصودی سبزوار
25- مجید کیانپور دورود و ازنا
26- علی وقفچی زنجان
27- ناصر شریفی بندرخمیر
28- حسین نیازآذری بابل
29- پروانه سلحشوری تهران
30- احمد مرادی هرمزگان
31- علی بختیار گلپایگان
32- سید مصطفی ذوالقدر
33- عبدالحمید خدری بوشهر
34- محمد باسط درازهی سراوان
35- شهاب نادری اورامانات
36- عبدالله حاتمی درگز
37- یعقوب شیویاری میانه
38- رضا کریمی اردبیل
39- علی محمد مرادی مرادی قروه و دهگلان
40- سید قاسم جاسمی کرمانشاه
41- سید حمزه امینی هشترود
42- علی ابراهیمی شازند
43- محمد قمی پاکدشت
44- علی محمد شاعری بهشهر
45- همایون یوسفی اهواز
46- علی کرد خاش
47- نعیم امینی فرد ایرانشهر
48- ضیالله اعزازی بناب
« پایگاه خبری بناب پرس » دوشنبه 13 آبان نوشت :
" لطف کنید به مسئولین اداره ورزش و جوانان شهرستان و دفتر نماینده اطلاع دهید که ۲۰ عدد بن خرید دوچرخه که جناب نماینده در مراسم قرعه کشی همایش دوچرخه سواری وعده اهدای آن را دادند، هنوز به دست برندگان نرسیده است!
پیگیری ها و مراجعات حضوری مکرر ما و سایر برندگان راه به جایی نبرده است.
ای کاش مسئولین کاری نکنن که دیگر مردم به جوایز همایش بناب شهر دوچرخه هم شک کنند و در سالهای دیگر رغبتی برای شرکت در آن نداشته باشند!
همچنان منتظر جوایز آقای نماینده می مانیم! "
به نظر می رسد نمایندگان مجلس پس از 4 سال جلوس بر صندلی ها لازم است که در مورد وعده های انتخاباتی خویش و عملکرد 4 ساله خود به مردم پاسخ گو باشند .
شاید بهتر باشد این نمایندگان پیش از این گونه تبلیغات انتخاباتی نخست استیضاح را از " خود " آغاز کنند .
پایان گزارش/
سید مجید حسینی استاد دانشگاه تهران است. از مدیران قالیباف بوده و اخبار پراکنده از عزم او برای حضور در انتخابات مجلس آینده حکایت دارد. احتمالا در قالب نواصولگرایی که مدتی است قالیباف پرچم آن را برافراشته است. صریح اللهجه است و حاضر جواب. مصاحبه یا مناظره هایش را با گزاره های ساده و بدیهی آغاز و به پایان می برد. همین هم بر جذابیت او نزد فرهنگیان افزوده است.
در کلیپ پیوست ( 1 ) هم می گوید که اگر بودجه آموزش و پرورش دو برابر شود حتی چغندر هم می تواند وزیر این دستگاه شود! این یعنی اینکه مشکل اصلی پول است که بین اقشار بی صدا از جمله فرهنگیان توزیع نمی شود. تداوم شعار پول پاشی در جامعه که از احمدی نژاد شروع و تا قالیباف و رییسی ادامه یافت. اما به نظر می رسد قضیه آموزش و پرورش کشور کمی پیچیده تر از این حرف های انتخاباتی باشد.
چند نکته درباره این داستان:
* وضعیت آموزش و پرورش زمانی به سامان می رسد که این نهاد در نگاه مسئولان به اولویت نخست توسعه کشور تبدیل شود. تنها بعد از این تغییر نگرش است است که معلمان به معیشت و منزلت شایسته خود دست خواهند یافت!
اما مساله مهمتر این است که اکنون ایران بر سر دوراهی توسعه داخلی یا نفوذ منطقه ای، دومی را انتخاب کرده است. یعنی تا اطلاع ثانوی حفظ امنیت داخلی و برتری قدرت منطقه ای مهمترین اولویت های کشور است!
* در آموزش و پرورش مدیریت علمی بیش از اختصاص بودجه اهمیت دارد. سیطره ایدئولوژی در چهاردهه گذشته نه تنها موجب بهبود کیفیت تعلیم و تربیت نشده بلکه اتلاف وسیع منابع را به دنبال داشته است!
* در ایران علم اگر بتواند در خدمت تبلیغات بین المللی برای نظم سیاسی باشد مورد توجه قرار می گیرد. توجه بیشتر به دانشگاه ها در سال های اخیر هم به دلیل ظرفیت این نهاد برای تولید مقاله در راستای اثبات رشد علمی مطلوب کشور است!
* معلمان در ایران تا کنون برای پژواک یافتن صدای شان هزینه های زیادی پرداخته اند ولی تغییر معناداری در وضعیت شان ایجاد نشده است. بیشتر به این دلیل که آموزش و پرورش هنوز به اولویت نظام سیاسی تبدیل نشده است، بنابراین تا اطلاع ثانوی معلمان صرفا به عنوان بخشی از نیروی انتظامی در مدارس فعالیت خواهند کرد!
* اوضاع آموزش و پرورش زمانی درست می شود که در سطح کلان این معادله پذیرفته شود: توسعه ضرورت کشور است و آموزش و پرورش محور توسعه تلقی می شود! بدون پذیرش این گزاره حرف هایی از جنس اظهارات سید مجید حسینی صرفا تبلیغاتی می باشد!
* پوپولیسم در ایران جذابیت زیادی دارد. فهرست کردن گزاره هایی ساده برای رسیدن به نتیجه ای عامه پسند! پیش از هر چیز اما باید پرسید برنامه عملیاتی شما برای گذار از وضعیت کنونی و تحقق وعده های مردم پسند چیست؟!
کانال مهران صولتی
( 1 )
( کلیپ انتخاباتی سیدمجید حسینی ! )
گروه رسانه/
" صدای معلم :
چرا در کمیسیون آموزش در این دوره و دوره قبل حضور نداشته اید امّا دائما در امور آن اظهار نظر می کنید؟
حاجی بابایی :در همه ی دوره ها عضو این کمیسیون نشدم. برای آنکه کمیسیون آموزش و تحقیقات را کمتر مؤثر می بینم. من رییس فراکسیون فرهنگیانم که 120 نفرند و کمیسیون آموزش و تحقیقات 23 نفرند. به این نکته توجه کنید.من روز اولی که وارد مجلس شدم و تحقیق کردم ، گفتند هر نماینده ای که عضو کمیسیون برنامه و بودجه بشود ، این به نفع آموزش و پرورش است و من عضو این کمیسیون برنامه و بودجه شدم و رییس کمیسون تلفیق برنامه ششم هم هستم و در این کمیسیون مطالبی برای آموزش و پرورش نوشتم که در یازده برنامه گذشته در 44 سال نوشته نشد و این نشان می دهد که کمیسیون برنامه و بودجه خیلی برای آموزش و پرورش بهتر است.
از طرفی فراکسیون فرهنگیان مجلس را هم داریم.الان شما فرض کنید من عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات . چه کسی به اندازه ی من در مجلس راجع به آموزش و پرورش حرف می زند؟ "
« حمیدرضا حاجی بابایی » نماینده مجلس نامه ای را خطاب به رئیس جمهور در مورد " رتبه بندی معلمان " و عدم اجرای آن ارسال کرده است .
اگر چه انجام این کار خوب بوده و قابل تقدیر است اما پرسش « صدای معلم » از آقای حاجی بابایی این است که چگونه می شود نامه ای با سربرگ " کمیسیون برنامه ، بودجه و محاسبات " تنظیم شود اما ایشان برای معرفی خودش از عبارت " رئیس فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس " استفاده کند ؟
این در حالی است که بر اساس تجارب پیشین و روال معمول حاجی بابایی نظیر آن چه در گفت و گوی صدای معلم و ایشان پیش تر صورت گرفته است ( این جا )؛ آقای حاجی بابایی در کسوت رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس پی گیر مطالبه قانونی فرهنگیان نبوده است ؟
ضمن آن که عنوان " رئیس فراکسیون فرهنگیان " می تواند تناسب محتوای این نامه با موضوع اصلی که معلمان و آموزش و پرورش هستند را منطقی تر نمایان سازد مضافا بر آن که " معلمان " اساسا جزء گروه های " مرجع " جامعه بوده و در این گونه طبقه بندی های تصنعی و جناحی قرار نمی گیرند .
مگر آن که نهایتا بپذیریم این نامه کاربرد انتخاباتی داشته و خیلی ناظر به احصا و احقاق حقوق و مطالبات قانونی معلمان هم نباشد .
" معلمان " نمی خواهند و انتظار ندارند که در آستانه انتخابات مجلس مطالبات و حقوق قانونی آنان دستاویز شعارهای انتخاباتی افراد و گروه های سیاسی در موسم " انتخابات " قرار گیرد که پس از اتمام آن هیچ تعهدی برای اجرا و عمل کردن به شعارها و تعهدات در خود احساس نمی کنند .
در این شرایط انتظار می رود که کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نقش موثرتری داشته و حافظ حقوق قانونی معلمان باشد .
پایان گزارش/
جمهوری اسلامی در عرصه آموزش و پرورش شکست خورده است!
این جمله تکان دهنده خلاصه توافقی است میان مجری برنامه زاویه با طیبه ماهرو زاده که هم خود عضو شورای عالی آموزش و پرورش است و هم همسرش غلامعلی حداد عادل از مولفان کتاب های درسی و نقش آفرینان نظام آموزش و پرورش کشور!
ماهرو زاده تصریح می کند که حتی در دو دهه گذشته نیز مدرسه ای نیافته است که بتواند از حداقل های امنیت و سلامت برای تحصیل فرزندش برخوردار باشد. امری که او را به سوی تاسیس مدارس غیرانتفاعی فرهنگ سوق داده است. اما چرا امروزه با آموزش و پرورشی ورشکسته مواجه هستیم؟!
* تصمیم سازان آموزش و پرورش در دوران بعد از انقلاب فاقد یک نگاه سیستمی به تحولات جامعه بودند. نمی شود اقتصادی رانتی، سیاستی اقتدارگرا و فرهنگی بسته داشت ولی در عوض فرزندانی خوب و رشید تربیت کرد!
* تصمیم گیران آموزش و پرورش از ابتدا نگاهی توهم آلود نسبت به انتظارات خود از این دستگاه داشتند. پرورش نسلی توانمند و اخلاق مدار در حالی که شرایط اولیه زندگی از بسیاری از معلمان و دانش آموزان دریغ شده است صرفا خیالاتی فریبنده می باشد!
* بعد از گذشت چهل سال هنوز مشخص نیست که آموزش و پرورش به دنبال تربیت شهروندانی صادق و متعهد است یا پرورش کسانی که می توانند با ریاکاری از فرصت های هر چه بیشتر برای پیشرفت شخصی استفاده کنند!
* خصوصی سازی آموزش و پرورش و جلوه های آن از جمله پولی شدن آموزش، طبقاتی شدن مدارس، کم رنگ شدن اصل عدالت آموزشی و افت کیفی مدارس دولتی در انقلابی که قرار بود مستضعفان وارثان حقیقی آن باشند!
* چیرگی ایدئولوژی بر برنامه ریزی های آموزشی موجب غلبه شعارزدگی و خیال پردازی در آموزش و پرورش شده است. غفلت از چیزی که زیر عنوان" برنامه درسی پنهان"، روایت واقعی زیست روزمره دانش آموزان را در مدارس تشکیل می دهد!
* سیطره سیاست بر عرصه آموزش و پرورش در چهل سال گذشته موجب به حاشیه رفتن متخصصان، کناره گیری منتقدان، مداخله نمایندگان و به تبع آن تغییر نقش این نهاد از محور توسعه به دستگاهی متورم، ناکارآمد و سربار شده است!
* پدیده کنکور موجب به حاشیه رفتن پرورش، سطحی شدن آموزش، غفلت از خلاقیت، کم رنگ شدن مشارکت و هدایت دانش آموزان از بطن جامعه به خلوت خانه شده است. تربیت نخبگانی خودمحور به جای شهروندانی دغدغه مند!
کانال مهران صولتی
گروه گزارش/
درست در آخرین روزهای وزارت محمد بطحایی در آموزش و پرورش و یک روز پس از پذیرش استعفای ایشان از سوی رئیس جمهور ، بطحایی در 15 خرداد 98 در نامه ای ، « مهدی رفیعی دهکردی » را که سمت « معاون پرورشی و فرهنگی اداره کل آموزش و پرورش خوزستان را بر عهده داشت به سمت " مدیر کل آموزش و پرورش استان خوزستان " منصوب کرد .
« صدای معلم » در گزارشی انتقادی خطاب به سرپرست وقت وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
" حال پرسش این است که به لحاظ قانونی وزیر مستعفی که استعفای وی مورد پذیرش رئیس دولت قرار گرفته است مجاز به انجام چنین کاری بوده است ؟
از سوی دیگر صدور ابلاغ مدیر کلی در روز تعطیلی صورت گرفته است .
پرسش صدای معلم این است که این همه شتاب برای چه بوده است و چرا صدور ابلاغ به روزهای بعد موکول نشده است ؟
این رسانه از « سیدجواد حسینی » می خواهد در راستای شفاف سازی و تنویر افکار عمومی مساله را پی گیری و نتیجه را اعلان نماید .
این نخستین درخواست یک رسانه مردمی و مستقل از سرپرست وزارت آموزش و پرورش برای عمل به قانون گرایی و اثبات گفته ها است .
پیش تر ؛ صدای معلم گزارشی را در این مورد منتشر کرده بود . ( این جا )
« جواد حسینی » پاسخی به این گزارش نمی دهد اما حکم مدیر کلی رفیعی را تا پایان زمان سرپرستی اش را هم تایید نمی کند .
از اقدامات سرپرست پیشین اداره کل آموزش و پرورش خوزستان برکناری حسن بهنام، فعال فرهنگی و آموزشی و معاون پژوهشی اداره آموزش و پرورش ناحیه چهار اهواز در 4 تیرماه 98 بود که مورد انتقاد این رسانه واقع گردید .
بهنام در مورد علت برکناری اش به صدای معلم گفت :
" پس از انتشار مقاله «خیز مدیران ضد توسعه برای تصاحب کرسیهای مجلس» به فاصله کمتر از ۲۴ ساعت اینجانب از سمت خود برکنار شدم. "
رفیعی دهکردی سرپرست ( پیشین ) اداره کل آموزش و پرورش خوزستان روز پنجشنبه ۹۸/۵/۳ در مراسم بیست و یکمین جشنواره خیرین مدرسهساز خوزستان در اهواز و در جمع فرهنگیان و مسئولان ارشد کشوری، استانی و منطقهای در حضور سید جواد حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش با ارائه پیشنهادی نامتعارف و عجیب، خواستار تشکیل ستاد معین و تأمین نیروی انسانی آموزش و پرورش خوزستان از استانهای دیگر شد .
یکی از فرهنگیان خوزستانی در نامه ای به صدای معلم ضمن انتقاد از این اظهارات نوشت : ( این جا )
"سؤال اساسی اینست که آیا کمبود نیروی انسانی در آموزش و پرورش خوزستان یک حادثه غیرمترقبه است که پیشنهاد تشکیل ستاد معین داده میشود؟
نقش مدیریت عالی استان، شورای عالی آموزش و پرورش استان و مجمع نمایندگان استان چه بوده است؟
بدیهی است کمبود نیروی انسانی آموزش و پرورش خوزستان ناشی از سوءمدیریت مزمن، ساماندهی ناکارآمد و ناکافی نیروهای موجود، بزرگ نمایی معضل به منظور بهرهبرداریهای خاص تیم موجود بوده و شورای عالی آموزش و پرورش استان و مجمع نمایندگان استان در پیدایش چنین وضعیت نامطلوب و اسفناکی به مردم شریف استان باید پاسخ گو باشند. "
نکته ی مهم آن است که نه در زمان مدیر کلی " محمد تقی زاده " و نه سرپرستی رفیعی ؛ هیچ یک به رسانه های منتقد و مستقل پاسخ گو نبوده اند .
« صدای معلم » همواره از عملکرد روابط عمومی های ادارات آموزش و پرورش انتقاد کرده است .
موضع این گونه مدیران و مقامات در برابر انتقادات یا سکوت بوده است و یا شکایت !
هم زمان با معرفی « محسن حاجی میرزایی » به عنوان گزینه ی پیشنهادی وزیر آموزش و پرورش به مجلس شورای اسلامی ، مجمع نمایندگان خوزستان در مجلس حمایت مکتوب خود را از حاجی میرزایی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش اعلام کردند . ( این جا )
هم زمان با انتشار برخی اخبار در مورد معرفی " کوروش مودت " به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش خوزستان ، « صدای معلم » در گزارشی نوشت : ( این جا )
" نکته ی مهم و قابل تامل در این گونه موارد عدم توجه به مفاد و محتوای " قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش " است .
صدای معلم بارها از استانداران سراسر کشور به جد و فوریت خواسته است تا گزارشی از اقدامات انجام شده خود در مورد این قانون را به طور شفاف به اطلاع جامعه برسانند .
وظیفه استاندار و یا فرماندار فقط دخالت در تعیین مدیران آموزش و پرورش نیست . "
یک فرهنگی خوزستای در نامه ای خطاب به وزیر آموزش و پرورش در انتقاد از این اقدام نوشت :
" بالاخره بعد از مدت ها کشمکش جهت انتخاب گزینه ای برای مدیر کلیآموزش و پرورش خوزستان پسرخاله استاندار خوزستان با حمایت شخص استاندار به عنوان گزینه نهایی به وزارتخانه معرفی شد.
«کوروش مودت» که بیش از ۳۵ سال سابقه کار دارد و این روزها باید جای خود را به جوانترها و نخبگان خوزستانی بسپارد صرفا به دلیل خویشاوندی با استاندار خوزستان برای این سمت معرفی می شود.
مودت طی سال های اخیر بیشتر دوره کاری خود را در شورای شهر بهبهان، فرمانداری هندیجان و هم اکنون خرمشهر گذرانده و مدت زیادی است که با معلمی، کلاس و مدرسه فاصله داشته است. وی فرماندار کنونی خرمشهر است و ۲۵ سال از آموزش و پرورش دور بوده و اکنون میآید تا کشتی به گل نشسته آموزش و پرورش خوزستان را بیش از پیش غرق کند.
با وجود این اخبار نگران کننده گویا قرار است مجددا روند انتصابات قومی و طایفه ای دوره مدیریت اجاره نشین خیابان ۱۳ در آموزش و پرورش خوزستان استمرار یابد. "
سرانجام پس از کش و قوس های بسیار خبر انتصاب " مودت " به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش استان خوزستان به صورت رسمی منتشر گردید .
سایت " عصر ما " در مورد حاشیه های مراسم تکریم و معارفه نوشت :
" ۱٨ نماینده استان در مجلس شورای اسلامی از غائبان مهم این مراسم بودند .
هیچ کدام از نماینده های استان در مجلس خبرگان رهبری حضور پیدا نکردند.
نماینده محترم ولی فقیه در استان و ائمه جمعه نیز هیچ کدام در این مراسم حضور پیدا نکردند.
هیچ کدام از فرماندهان نظامی ، انتظامی و سپاه پاسدارن نیز حضور نداشتند.
مدیران کل ادارات حضوری بسیار کم رنگ داشتند.
شخص استاندار که بانی این انتصاب بود تا کنون در مراسم حضور پیدا نکرد.
سیدجابر موسوی، معاون نیروی انسانی اداره کل ، علی رضا مسرور ، برخی چهره های انجمن اسلامی معلمان و تیم مدیرکل سابق نقش پر رنگ و حضور پر ترددی در مراسم معارفه مدیرکل جدید داشتند . "
پرتال اداره کل آموزش و پرورش خوزستان هم نوشت :
" کورش مودت چهارشنبه 8 آبان ماه 98 در حاشیه آیین تودیع و معارفه با بیان اینکه برنامه های مختلفی برای آموزش و پرورش در نظر گرفته شده است ، گفت: با هماهنگی صاحب نظران و همه دست اندر کاران تلاش می کنیم چالش های پیشروی آموزش و پرورش را برطرف کنیم .
وی با اشاره به اینکه آموزش و پرورش خوزستان با چالش های مختلفی رو به رو است، عنوان کرد: چالش نیروی انسانی و منابع مالی دو چالش جدی در آموزش و پرورش خوزستان برشمرده می شود .
مودت با عنوان اینکه چالش کمبود منابع مالی با اعتبارات دولتی قابل حل نخواهد بود، افزود : قطعا باید با جلب مشارکت خیرین مدرسه ساز خواهیم توانست بار سنگینی از دوش برداریم ."
به نظر می رسد مدیر کل جدید آموزش و پرورش خوزستان هم آوا با بسیاری از هم صنفان و نیز روسای شوراهای آموزش و پرورش استان ها به جای توجه به اجرای مفاد و موارد مصرح در قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش چشم به جیب خیرین دوخته اند .
نگاهی به اخبار و گزارش های منتشر شده در پرتال ادارات آموزش و پرورش موید این مدعاست که اراده جدی برای توجه به به فعلیت درآوردن پتانسیل مغفول در قانون مذکور دیده نمی شود ضمن آن که برای حضور در نشست شوراهای آموزش و پرورش خبرنگاران و رسانه ها غایبان جدی و همیشگی هستند .
پرسش « صدای معلم » از مسئولان آن است که چرا نشست شوراهای آموزش و پرورش پشت درهای بسته انجام می شود و صرفا اخباری صوری و خنثی از این نشست ها در افکار عمومی منتشر می شوند ؟
« مینو امامی » از فرهنگیان بازنشسته در مطلبی که برای صدای معلم ارسال کرد چنین نوشت :
" وزرای آموزش و پرورش به جز مرحوم دکتر غلامحسین شکوهی که خود مرد تعلیم و تربیت و چهره ای ماندگار بود ، به جامعه فرهنگیان اصلا و ابدا اعتماد ندارند و در هر صورت باید دری از یکی از سازمانها و نهادها را بزنند تا ناچارا کسی را مدیر کل نمایند ! و در این بین دو درِ زده شده از همه آنها سوپاپ اطمینان بالاتری برای دولت و مجلس و وزیر آموزش و پرورش ، فراهم می سازد: یکی درِ جامعه روحانیت و دیگری مردان سیاست از وزارت کشور به عنوان فرماندار و استاندار و یا معاونان سیاسی آنان ( کاش حداقل معاون فرهنگی - اجتماعی انتخاب می شدند ؟) .
در دوره های قبل ، ورود مردان به میدان سیاست از بین مدیران کل آموزش و پرورش ،ممکن می شد و تعدادی از آنان به عنوان استاندار و فرماندار و نماینده مجلس و گاه حتی وزیر ، انتخاب می شدند و امروز جهت این حرکت ، معکوس گردیده است !
راستی دولت ضامن ایجاد و ترویج فرهنگ امنیتی است یا مجری برقراری امنیت فرهنگی است تا ارزش ها و هنجارهای جامعه حفظ و تقویت گردد ؟!
لابد لازم به گفتن نیست که یک فرد سیاسی - امنیتی ، تمام مسایل و امور را از زاویه و دید ترویج امنیت ، خواهد دید و وقتی این باور و احساس به تعاملات آموزشی - فرهنگی مدارس مابین دانش آموزان و معلمان و دیگر نقش ها ، هدایت و تزریق شود، جوّ خوشایند آموزش با توجیه یادگیری و افزایش مهارت های زندگی ، جای خود را به حساسیت سیاسی در گفته های معلمان و همکاران خواهد داد و هر یک تبدیل به سربازان گمنام اطلاع رسانی خواهند شد.
البته همیشه استثنا وجود دارد که به طور مثال می توان به سید جواد حسینی سرپرست اخیر وزارت آموزش و پرورش اشاره کرد که دارای دکتری تخصصی جامعهشناسی بود و در کارنامه کاری خود سوابقی همچون معاونت سیاسی ، امنیتی و اجتماعی استانداری خراسان رضوی ، مدیرکل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی ، فرمانداری مشهد و معاون فرمانداری مشهد را داشت ، اما در مدت کمتر از سه ماه ،حرف های مطرح نشده و کارهای انجام نشدۀ دیگر وزرا را به جا آورد و تحسین برانگیز بود و این احتمالا به دو دلیل بوده است : ارتباط رشته تحصیلی با آموزش و سابقه مدیرکلی ایشان در آموزش و پرورش .
اما جناب کوروش مودت ، هیچ کدام از این دو شاخص را ندارند ، پس باید منتطر ماند و دید که این روال ، روند اصلی وزرا در انتخاب مدیران کل بعد از این خواهد بود و یا خیر؟ یا ایشان چگونه عمل خواهند کرد؟
جناب وزیر ،
بدین مِنوال آموزش و پرورش به کجا هدایت می شود ؟ آیا شما آثار و نتایج هر انتخاب و حرکت و تصمیم خود را برای سال های بعد نیز ارزیابی می کنید و یا فقط امور جاری وزارتخانه را رتق و فَتق می کنید؟ آیا بدین طریق باری از انبوه مشکلات آموزش و پرورش برداشته خواهد شد و یا بدان افزوده خواهد شد؟
لطفا اداره امور آموزش و پرورش را به مردان و زنان آموزش و پرورشی بسپارید تا به بیراهه و سیرقهقرایی ، میل نکند.
شما وزیر محترم بعد دو سال دیگر در این پست نیستید اما من معلم و دانش آموز امروز و فردا یک عمر در این ویرانکده ، کودکی و نوجوانی و جوانی و سالمندی خود را تا لحظه فوت سپری خواهیم کرد. پس برای همه ما امنیت فرهنگی را تضمین سازید تا نظام آموزشی از زخم ها و دردهای بیشمار گذشته و حال ، شاید التیام یابد. "
پایان گزارش/