" ما همه قربانی عادات می شویم ، مخصوصا وقتی که مراقب نباشیم و عادات را در برخورد با مردمی که ظاهرا تحت کنترل ما قرار دارند ، جانشین فکر کردن کنیم ؛ معلمان نیز از این امر مستثنا نیستند . " ( 1 )
این روزها بازار گمانه زنی در مورد کاندیداهای وزارت آموزش و پرورش داغ است .
اسم هایی را می شنوی که تو را به فکر فرو می برد .
پیش تر در مورد معرفی وزیر زن برای وزارت آموزش و پرورش نوشتم . ( این جا )
واقعا در میان گزینه هایی که مطرح می شوند مانند فاطمه سعیدی که اصلا در قامت و حد و اندازه وزیر نیستند ؛ نماینده ای که به قول رئیس فراکسیون فرهنگیان کمیسیون آموزش اش تاثیری در تحولات مجلس و آموزش و پرورش نداشته است.
معرفی بسیاری این ها از سوی برخی به نظر نگارنده نوعی توهین به شعور افکار عمومی و حداقل معلمان آگاه است .
فردی که فاقد حداقل سه کاراکتر سواد ، کارآمدی و شهامت باشد اصلا به درد این کار نمی خورد .
از طرف دیگر واقعا تعجب می کنم که چرا ما از تاریخ و روند وقایع و تغییرات درس نمی گیریم و نام خود را هم " معلم " می گذاریم .
پیش از معرفی سیدمحمد بطحایی بارها مستدل و مستند نوشتم که ایشان به درد وزارت نمی خورد .
نه بطحایی توجه کرد و نه کسانی که برای رای دادن به او خیز برداشته شده بودند .
فقط " معلمان " ، " دانش آموزان " و نظام آموزشی هستند که باید هزینه خودخواهی ها و منفعت طلبی را با آزمون و خطا پس دهند .
آیا بطحایی در حال حاضر بین معلمان چگونه وجهه و جایگاهی دارد ؟
گزینه هایی که برای وزیر شدن صف کشیده اند چه برداشتی از چالش های آموزش و پرورش و قضاوت افکار عمومی دارند ؟ چرا از سرنوشت دیگران درس نمی گیرند ؟
معاون رسانه ای سابق مرکز اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش از ایشان با صفات زیر یاد می کند :
اما یک اصل بدیهی را نمی توان فراموش و یا کتمان کرد .
معلمان مطالبه گر مدیران پاسخ گو خواهند داشت و استمرار چنین فرهنگ و فضایی موجب ارتقای آن و تحقق " مطلوب " و " ایده آل ها " خواهد شد هر چند در حال حاضر تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم .
ذکر این نکته هم لازم است که مطالبه گری در نقطه ی مقابل " بی تفاوتی " با " باج گیری " تفاوت دارد .
در حال حاضر به کمک شبکه های اجتماعی فراگیر ، میزان مطالبه گری و آگاه سازی افکار عمومی فراتر رفته است اما تا زمانی که مرز میان " منافع فردی و شخصی " با " مصالح جمعی " روشن و تفکیک نشود و " سواد رسانه ای " در سامانه آموزشی و فرهنگی ما در دستور کار قرار نگیرد ممکن است نتیجه معکوس دهد . فقط " معلمان " ، " دانش آموزان " و نظام آموزشی هستند که باید هزینه خودخواهی ها و منفعت طلبی را با آزمون و خطا پس دهند
ممکن است رسانه نیز مانند تشکل دچار انحراف شده و فضای بی اعتمادی را در جامعه عمیق تر و یا وخیم تر کند .
شاید ذکر مصداقی به فهم موضوع کمک کند .
محمد صیدلو مدیر کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران در نشست خبری به مناسبت " روز خبرنگار " جملاتی گفت که به مذاق برخی ها خوش نیامد و البته طبیعی هم بود . ( این جا )
صیدلو می گوید :
" به هر حال قمستی از کار اجرا لازم است با بخش های مختلف هماهنگی صورت بگیرد مثلا تشکل های سیاسی کسانی هستند که می توانند به ما کمک کنند ؛ اما علی رغم این که این دوستان خیلی حسن نیت دارند اما شما وقتی از آن ها کمک می خواهید اولین کمک شان این است که فلان کس را فلان جا رئیس بگذار ، فلان کس را معاون بگذار !بعد وقتی می روی بررسی می کنی این قدر با منطق ضعیف در این مسائل آموزش و پرورش ورود می کنند که ورودشان واقعا کمک نیست "
ممکن است این وضعیت از " تشکل " به " رسانه " منتقل شود .
این موضوع می تواند مطالبه گری پاک را در جامعه به تاخیر اندازد .
پس از این مقدمه ؛ حال بپردازیم به موضوع اصلی یادداشت که به مواضع « محمود فرشیدی » نخستین وزیر دولت احمدی نژاد در مورد معرفی وزیر اختصاص دارد.
برای من جالب است که این افراد حاضر به قبول " گذشته " خود نیستند و لابد فراموش کرده اند زمانی در کابینه معجزه هزاره سوم خدمت می کرده اند .
محمود فرشیدی انگار یادش رفته است که صدها معلم را در یک روز بازداشت کردند و برخوردهای تحقیرآمیز و خفت باری با آنان چه مرد و چه زن انجام دادند .
محمود فرشیدی لابد فراموش کرده است که در دوران وزارت کوتاه او ده ها پرونده در هیات های تخلفات اداری برای معلمان منتقد و فعالان صنفی تشکیل شد و خود ایشان در تصورات خودش که " مدیریت بحران " را اعمال می کند ؛ حتی منتظر رای این هیات ها هم نماند و شخصا برای آن معلمان انفصال موقت صادر کرد .
جالب است که این افراد در خلق و خوی شان هم تحولی رخ نداده است .
در نشست نقد و بررسی عملکرد مدیریت آموزش و پرورش در دولت های یازدهم و دوازدهم که سه شنبه 25 تیرماه سال جاری در مجتمع آموزشی نبی اکرم ( ص ) برگزار گردید زمانی که به بخش پرسش و پاسخ رسید به سختی و با سماجت اجازه طرح پرسش به من دادند !
زمانی که موضوع را به آقای فرشیدی که میزبان نشست بود گوشزد کردم پاسخ اش جالب بود : معلمان مطالبه گر مدیران پاسخ گو خواهند داشت و استمرار چنین فرهنگ و فضایی موجب ارتقای آن و تحقق " مطلوب " و " ایده آل ها " خواهد شد هر چند در حال حاضر تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم .
" کتبی بنویس " !
این نشان می دهد که افرادی مانند ایشان و طیف همفکرش هیچ باور و یا اعتقادی به تفکر انتقادی و تحمل منتقد ندارند و نمی توان به آنان اعتماد کرد .
اگر دیگران فراموش کنند ، ما که زنده ایم !
« محمود فرشیدی » در جلسه هم اندیشی دبیران کانون تربیت اسلامی که با حضور جمعی از مسؤولان و نمایندگان کانون تربیت اسلامی شهرهای مختلف کشور در دبستان الفبای تربیت اسلامی برگزار شد و ظاهرا فقط " خبرگزاری فارس " حضور داشته است پس از ذکر مطالب مفصای در مورد مسائل سیاسی گریزی هم به آموزش و پرورش و معلمان زده و چنین گفته است :
" افراد مختلفی در این ایام با کانون هم رایزنیهایی میشد در مورد پیشنهادها دیدیم که نتیجهای نمیدهد و سراغ کسانی که اهداف قدرت طلبانه عدهای سیاسی را تأمین مییکنند پیش میآورند مانند بحث آقای چهاربند.
طبق آخرین اخبار بحث سرپرست جدید وزارت آموزش و پرورش برای تصدی جایگاه وزیری این وزارتخانه منتفی است و امیدواریم که آموزش و پرورش از این بلاتکلیفی نجات پیدا کند و امیدواریم که به آموزش و پرورش آن طور که باید توجه شود.
وی در مورد اینکه بحث وزارت حسینی (سرپرست فعلی وزارت آموزش و پرورش) نیز بیان کرد: به خاطر موضعگیریهای ایشان بحث وزیر بودن ایشان منتفی است ضمن اینکه یک ملاحظاتی هم ارکان نظام دارد.
دبیرکل کانون تربیت اسلامی با بیان اینکه کانون تربیت اسلامی تلاش دارد که مسائل آموزش و پرورش را رصد کند، اظهار کرد: راجع به بودجه و مسائل فرهنگیان تعاملها و دیدارهایی داشتیم و ۱۷ بیانیه در مورد مسائل مختلف صادر کردیم و موضعگیری داشتیم. "
احتمالا مسائلی که پیش تر مانند برچسب سند 2030 ، سیاسی بودن و... مطرح بود به صورت دربسته به " ملاحظات ارکان نظام " تقلیل پیدا کرده است .
برای من همیشه محل پرسش و ابهام است که چرا جامعه ما در سطوح مختلف عادت به شفاف صحبت کردن ، مستدل و مستند سخن گفتن با رویکرد انتقادی مشاهده نمی شود ؟
از دیگران می خواهیم که با ما صادق و شفاف باشند اما خودمان را تافته ی جدابافته ای فرض می کنیم و روی بر می تابیم .
فکر می کنیم از این طریق می توان جامعه را تربیت کرده و اهداف را محقق ساخت .
فرشیدی در پایان چنین خطاب به نمایندگان شهرستانهای حاضر در جلسه می گوید:
" تلاش کنید که حضورتان به عنوان سخنگوی جامعه فرهنگیان و صدای معلم مرجعیت بیشتری پیدا کند و باید دوستان کانون تربیت اسلامی در این زمینه بیش از پیش فعال شوند . "
به نظر می رسد جناب فرشیدی یا مفهوم مرجعیت را نمی داند و یا تصور می کند مسائل با عینک جهان بینی او اندازه واقعی خودش را پیدا می کنند .
پیش شرط و لازمه عنصر " مرجعیت " ؛ اعتماد است .
آیا فرشیدی و دوستانشان در کانون تربیت اسلامی تصور می کنند با صدور چند بیانیه و موضع مخالف ( اپوزیسیون ) گرفتن در افکار عمومی می توانند اعتماد معلمان را جلب کنند ؟
فرشیدی کارنامه و عملکردش در موضع وزارت و قدرت را چگونه می خواهد توجیه کند ؟
آیا ایشان با ساده کردن مساله و یا کوچک کردن آن می خواهد و یا می تواند افکار عمومی را اقناع کند ؟
در یک نمونه ؛ فرشیدی همان کسی است که قبل از وزارت و هنگام رای اعتماد به معلمان وعده می دهد که همچون سایر کارمندان دولت به آنان 2 ماه پاداش خواهد داد اما همین که وزیر می شود وعده ها فراموش می شوند و تازه می فهمد که " چاه نفت ندارد " !
محمود فرشیدی در مورد علت محقق نشدن وعده پرداخت پاداش دوماهه به فرهنگيان در پاسخ به سوال " اکبر اعلمی " نماینده ی تبریز گفت: "
با مساعدت دولت و مجلس از سال 1384تا 86، 50 درصد به حقوق فرهنگيان اضافه شده است که براين مبنا معادل حدود 6 ماه پاداش است ".
نیز ؛ فرشیدی در پاسخ به پرسش کاظم جلالی نماینده شاهرود در مجلس هفتم در مورد عدم پرداخت 2 ماه پاداش به فرهنگیان این چنین پاسخ می دهد :
" آنچه دو سال پيش در جلسه راي اعتماد بيان کرده، وعده و برنامه نبوده است.
من راهکار پيشنهادي ارائه دادم چون برنامه که بايد به تصويب مجلس برسد .
کاش مدیران و مقامات ما هم اندکی در مِیل شرم ( Shame ) مانند مدیران ژاپنی بودند ....
( 1 ) تفکر منطقی روش تعلیم و تربیت ، فیلیپ جی . اسمیت و اچ. گوردون هولفیش . ترجمه دکتر علی شریعتمداری ، انتشارات سمت ، تهران . 1371
گروه اخبار/
به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، صبح امروز جلسه هم اندیشی دبیران کانون تربیت اسلامی با حضور جمعی از مسؤولان و نمایندگان کانون تربیت اسلامی شهرهای مختلف کشور در دبستان الفبای تربیت اسلامی برگزار شد.
محمود فرشیدی دبیرکل کانون تربیت اسلامی در ادامه این مراسم گفت: تصمیمی که ما در برابر سیاسیون خود داشتیم را باید تجدیدنظر کنیم و دیدگاههایمان را در دفاع از جامعه فرهنگیان و نقش آنها را بیشتر باید مطرح کنیم با توجه به اینکه یک مقدار خستگی بین مردم از کشمکشهای سیاسی وجود دارد.
وی در رابطه با وضعیت کشور در عرصه بینالمللی نیز بیان کرد: از بعد از موضعگیری مقاومت و رهنمود مقام معظم رهبری بعد از دورانی که طی کردیم و سرمایه خود را در معامله با دشمن از دست دادیم که همان زمان رهبری فرمودند که شما به این دلیل به شما اعتناء میکنند که غنیسازی ۲۰ درصد دارید و نگران این موضوع هستند که متأسفانه این موضوع معامله شد.
دبیرکل کانون تربیت اسلامی در ادامه گفت: به حمدالله الان با عنایات الهی دوباره این عزت به ما برگشته و اقدامات مختلفی انجام دادیم. نمایندگان جمهوریخواه به ترامپ گفتند یک ضرب شستی به ایران نشان دهید و پنتاگون به شدت مخالفت کرد و اعلام کرد که بحث منطقهای است. قضیه مقاومت، آزادسازی کشتی نفتکش و ساقط کردن پهپاد آمریکایی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقوط یک پهاد نبود، سقوط یک تمدن و به وجود آمدن یک تمدن جدید بود و این یک نقطه عطفی بود.
فرشیدی در مورد مسائل نفتی ایران در منطقه و بینالملل نیز گفت: اخیراً یک فرد نفوذی در وزارت نفت دستگیر شد که این فرد هر معاملهای که ما انجام می دادیم او به آمریکاییها لو میداد. اگر احیاناً ضربهای قرار باشد بخوریم از این زاویه و احیاء و به وجود آوردن دو قطبی در جامعه است.
وی افزود: ما از غدیر یک پیامی میگیریم که حقانیت علی بن ابیطالب بیش از پیش روشن شود. نارساییهایی که وجود دارد نیاز به زمان دارد و بصیرت معنیاش همین است.
دبیرکل کانون تربیت اسلامی در خصوص بحث مفاسد اقتصادی که دامن مردم و جامعه فرهنگیان را گرفته، بیان کرد: این مفاسد از وجود اینکه در یک کشور اسلامی وجود دارد، دردناک است. تحلیل مقام معظم رهبری برخلاف بعضی که میگویند فساد سیستماتیک شده بوده هست و رئیس قوه قضائیه هم بنای بر مبارزه با فساد را دارند.
فرشیدی در ارتباط با مسائل روز آموزش و پرورش نیز گفت: افراد مختلفی در این ایام با کانون هم رایزنیهایی میشد در مورد پیشنهادها دیدیم که نتیجهای نمیدهد و سراغ کسانی که اهداف قدرت طلبانه عدهای سیاسی را تأمین مییکنند پیش میآورند مانند بحث آقای چهاربند.
طبق آخرین اخبار بحث سرپرست جدید وزارت آموزش و پرورش برای تصدی جایگاه وزیری این وزارتخانه منتفی است و امیدواریم که آموزش و پرورش از این بلاتکلیفی نجات پیدا کند و امیدواریم که به آموزش و پرورش آنطور که باید توجه شود.
وی در مورد اینکه بحث وزارت حسینی (سرپرست فعلی وزارت آموزش و پرورش) نیز بیان کرد: به خاطر موضعگیریهای ایشان بحث وزیر بودن ایشان منتفی است ضمن اینکه یک ملاحظاتی هم ارکان نظام دارد.
دبیرکل کانون تربیت اسلامی با بیان اینکه کانون تربیت اسلامی تلاش دارد که مسائل آموزش و پرورش را رصد کند، اظهار کرد: راجع به بودجه و مسائل فرهنگیان تعاملها و دیدارهایی داشتیم و ۱۷ بیانیه در مورد مسائل مختلف صادر کردیم و موضعگیری داشتیم.
فرشیدی در رابطه با بحث راه اندازی شاخه جوانان کانون تربیت اسلامی نیز گفت: با تأکیدی که مقام معظم رهبری دارند ما همه باید احساس تکلیف کنیم و نسلهای بعدی باید به صحنه بیایند و جوانان باید ما را بیشتر تحمل کنند. اساسنامه کانون براساس قانون جدید احزاب تشکیل شد و در قانون احزاب آمده که احزاب ملی و احزابی که در بیش از یک سوم استانها دفتر داشته باشند حزب ملی محسوب میشوند الحمدلله ما در ۲۶ استان دفتر داریم و دوستان باید نشانی دفاتر خود را به وزارت کشور اعلام فرمایند.
وی خطاب به نمایندگان شهرستانهای حاضر در جلسه گفت: تلاش کنید که حضورتان به عنوان سخنگوی جامعه فرهنگیان و صدای معلم مرجعیت بیشتری پیدا کند و باید دوستان کانون تربیت اسلامی در این زمینه بیش از پیش فعال شوند.
پایان پیام/
مطبوعات یکی از ارکان مهم دموکراسی است که وظیفه آن نظارت برعملکرد حکومت هاست و امروزه در دنیای مدرن، پاسخگویی و شفافیت یک امر لازم برای حاکمان و مسئولان است و روابط حکومت و مردم زمانی تحقق پیدا می کند که آنها بتوانند بدون لکنت زبان مشکلات خود را بیان کرده و مطبوعات و احزاب رابط بین حاکمان و مردم هستند.
روح الله کلانتری مدیر مسئول هفته نامه آفتاب گلستان با اشاره به سالروز شهادت شهید محمود صارمی و گرامیداشت روز خبرنگار در مورد نقش و جایگاه مطبوعات تاکید کرد:آزادی مطبوعات یکی از مهم ترین شاخصه ها و از لوازم اجتناب ناپذیر دموکراسی است. در اندیشه های حضرت امام(ره) این امر کاملا بدیهی است که باید آزادی انتقاد در جامعه وجود داشته باشد و همه افراد دارای نقد بوده و هیچکس مصون از خطا و اشتباه نیست.
وی در ادامه افزود: حضرت امام (ره) تاکید داشتند که انتقاد بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسانها و معتقد بودند که حتی کمونیستها هم باید بتوانند مطالب خود را آزادانه بیان کرده و اسلام قدرت پاسخگویی به آنها را دارد.
کلانتری در ادامه افزود: امام علی (ع) هم می فرمایند که آزادی حق مردم و متعلق به مردم است. باید حاکمان و مسئولان شرابط را به گونه ای در جامعه فراهم کنند که مطبوعات و روزنامه نگاران ما بتوانند با قاطعیت، شجاعت، صراحت و صداقت و بدون لکنت زبان دیدگاه های خود را در رابطه با مشکلات و معضلات جامعه بیان کرده و حاکمان خود را موظف به پاسخگویی بدانند.
این روزنامه نگار پیشکسوت در ادامه گفت: اصل امر به معروف و نهی از منکر که در قرآن و روایات بر آن تاکیده شده در حقیقت مصداق بارز رسالت احزاب و مطبوعات است. پاسخگو بودن رسالت اصلی و اساسی هر حکومتی است. علم، عقل، آگاهی، قلم و آزادی پیش نیازهای مهم دموکراسی بوده و توسعه یافتگی هر کشوری را باید در نقش خبر و خبرنگاری جستجو کرد.
وی در ادامه افزود: در جامعه ای که خبرنگار حضور فعال نداشته باشد علم، عقل، آزادی و آگاهی به محاق رفته و بازار فرصت طلبی، رانتخواری و فساد در کشور گسترش پیدا می کند.
مدیر مسئول هفته نامه آفتاب گلستان در ادامه بیان کرد: روزنامه نگاران از ارکان اصلی سلامت جامعه و نظام بوده و عامل پیشگیری، اصلاح، تقویت اعتماد مردم و سرمایه اجتماعی و عامل جلوگیری از ظلم و نابرابری و رانت و ویژه خواری هستند.وی در ادامه افزود: هر چه قدر عقلانیت و خرد ورزی در جامعه کاهش یابد روزنامه نگاران دارای محدودیت های فراوان شده و دچار تهدید و تحدید می شوند. در غیبت روزنامه نگاران شجاع و صادق، اساس نظام غیر پاسخگو شده و پاسخگویی و پرسشگری به امری هجو و موهوم بدل می شود. تمام سطح جامعه را طاعون فساد و تبغیض و ستم فرا گرفته و کرامت انسان لگد مال شده و سرمایه اصلی کشور به هدر می رود.
وی با اشاره به اینکه نمی توان جلوی نقد را گرفت تصریح نمود: البته نقد با توهین و تخریب تفاوت دارد و روزنامه نگاران باید مرز بین این دو را رعایت کنند.خود را مقدم داشتن، استفاده از زبان، زمان و مکان مناسب، پرهیز از کلی گویی، جداکردن رفتار فرد از خودش، تعیین معیارها، هدفگذاری و همدلی از اصول اخلاقی نقد کردن است که باید به آن توجه نمود. کلانتری در ادامه گفت: معمولا مسئولان از نقد فرار می کنند، زیرا نقد تصوری را که ما از خود داریم ویران کرده و دچار ناراحتی و استرس می شود. اما باید بدانند که نقد با رعایت اصول اخلاقی آن موجب رشد و تعالی انسانها می شود.
این فعال سیاسی در ادامه تاکید کرد: نباید جلوی آزادیهای قانونی گرفته شود، زیرا اگر نگذاریم که دیدگاه های مختلف در جامعه مطرح شود این دیدگاه ها در محافل خصوصی مطرح شده و امنیت ملی ما را به خطر می اندازد. آزادی مطبوعات عامل دوام و بقای یک نظام و حفظ امنیت ملی است. مسئولان ما باید در برابر عملکرد خود پاسخگو بوده و ضمن بیان مشکلات بر راه حل های قانونی تاکید نمایند.
وی با اشاره به ضرورت آزادی احزاب و نهادهای مدنی در جامعه گفت: وجود نهادهای مدنی مثل احزاب و مطبوعات برای ما یک امر لازم و ضروری است. تشکیل احزاب باعث جلوگیری از استبداد و خودکامگی می شود. عدالت بدون آزادی در جامعه تحقق پیدا نخواهد کرد. لازمه تحقق عدالت در جامعه این است که احزاب و گروه های شناسنامه دار در جامعه حضور فعال و موثری داشته تا با نظارت دقیق بر عملکردهای نظام و دولت زمینه تحقق عدالت را در جامعه فراهم کنند.کلانتری در ادامه افزود: عدالت در حوزه سیاسی یعنی پاسداری از حق آزادی مردم. باید شرایط را به گونه ای در جامعه فراهم کنیم که به قول امام علی (ع) ضعیف ترین افراد بتوانند حق خود را از حاکمان و دولتمردان بدون لکنت زبان بگیرند.
وی در ادامه با اشاره به اصل دوم قانون اساسی بیان داشت: در این اصل به کرامت انسانی و آزادی توام با مشروعیت در کنار قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی تاکید شده است. کلانتری در ادامه با اشاره به اصل سوم قانون اساسی تصریح نمود: در اصل سوم نیز دولت موظف شده است تا محیط مناسبی را برای همه مصادیق عدالت و آزادی فراهم کند. به گونه ای که در بند ششم اصل 3 هر گونه انحصار طلبی و خود کامگی را نفی می کند و در بندهای 7 و 8 و بعد از آن تامین آزادیهای سیاسی اجتماعی در حد قانون، مشارکت عامه در سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین رفع تبعیض های ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی را تاکید می کند.
وی در ادامه بیان داشت: توزیع عادلانه امکانات، خدمات، توجه متناسب و متوازن به تمامی بخش ها و مخاطبان از مصادیق عدالت در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.. عدالت زمانی در جامعه تحقق پیدا می کند که هر فردی وجود عدالت را در زندگی خود احساس کند. همچنین شعار عدالت خواهی را در رفتار مسئولان و حاکمان احساس کند.
کلانتری با اشاره به مطالبات مردم و توجه حاکمان به این مطالبات تصریح نمود: مردم ما از مسئولان درخواست دارند که مشکلات آنها را برطرف کرده و فقر و، فساد و تبعیض از جامعه حذف شود.آزادی بیان در چهارچوب قانون وجود داشته، امنیت سرمایه گذاری برای افراد فراهم شده تا با گسترش سرمایه گذاری مسئله بیکاری نیز تا حدود زیادی از بین برود.
این روزنامه نگار پیشکسوت در ادامه گفت: اصل امر به معروف و نهی از منکر که در قرآن و روایات بر آن تاکیده شده در حقیقت مصداق بارز رسالت احزاب و مطبوعات است. پاسخگو بودن رسالت اصلی و اساسی هر حکومتی است. علم، عقل، آگاهی، قلم و آزادی پیش نیازهای مهم دموکراسی بوده و توسعه یافتگی هر کشوری را باید در نقش خبر و خبرنگاری جست و جو کرد.وی در ادامه افزود: در جامعه ای که خبرنگار حضور فعال نداشته باشدعلم، عقل، آزادی و آگاهی به محاق رفته و بازار فرصت طلبی، رانتخواری و فساد در کشور گسترش پیدا می کند.
کلانتری در خاتمه گفت: مطبوعات یکی از ارکان مهم دموکراسی است که وظیفه آن نظارت برعملکرد حکومت هاست و امروزه در دنیای مدرن، پاسخگویی و شفافیت یک امر لازم برای حاکمان و مسئولان است و روابط حکومت و مردم زمانی تحقق پیدا می کند که آنها بتوانند بدون لکنت زبان مشکلات خود را بیان کرده و مطبوعات و احزاب رابط بین حاکمان و مردم هستند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
حمیدرضا حاجی بابایی به تازگی در مورد رتبه بندی معلمان اظهار نظر کرده است .
رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس در 25 مرداد 98 در گفت و گو با خبرگزاری ملت با بیان اینکه این سخنان مسئولان دولتی پوپولیستی است می گوید : " اگر قرار باشد به حقوق هر معلم ماهانه 600 هزار تومان افزوده شود و این رقم در سال ضرب در تعداد معلمان کشور که حدود یک میلیون نفر هستند، نزدیک به سه هزار میلیارد و 600 میلیون تومان میشود در حالی که اصلا چنین اعتباری در بودجه کشور دیده نشده است. "
« سیدجواد حسینی » سرپرست وزارت آموزش و پرورش در نشست خبری با رسانه ها به مناسبت " روز خبرنگار " ضمن ارائه آمار و ارقام در حوزه های مختلف آموزش و پرورش ، تعداد همکاران در وزارت آموزش و پرروش را 930 هزار نفر و تعداد معلمان را فقط 549 هزار نفر بیان کرد .
پرسش صدای این است که چرا یک نماینده مجلس باید این گونه غیرواقعی و غیرعلمی سخن بگوید ؟
ارائه آمار غیرواقعی و خودشیرینی در افکار عمومی بدون پشتوانه ؛ آیا نامش جز حرکات و رفتار پوپولیستی است ؟
مدیر صدای معلم در نشست نقد و بررسی عملکرد مدیریت آموزش و پرورش در دولت های یازدهم و دوازدهم به حاجی بابایی گفت : یک نماینده مجلس و آن هم رئیس فراکسیون فرهنگیان باید دقیق و مستند سخن بگوید ؛ چرا به دلایل ذاتی در اولویت نبودن آموزش و پرورش در دولت های پس از انقلاب اسلامی به طور عمیق پرداخته نمی شود ؟ چرا آمارهای مخدوش می دهید ؟ در این ناکارآمدی شما هم بخشی از جریان بوده اید و باید پاسخ گو باشید ! " ( این جا )
حاجی بابایی همچنین یادآور می شود : دولت برای اجرای نظام رتبهبندی مبلغ 2 هزار میلیارد تومان آن هم در سقف دوم بودجه سال 98 دیده بود که در صورتی که فروش نفت بیشتر از سالهای گذشته باشد، محقق میشود؛ اما مجلس این عدد را به سقف اول منتقل کرد که در صورتی که این بودجه به صورت 100 درصدی هم تخصیص یابد باز هم رقم آن به سه هزار میلیارد و 600 میلیون تومان نمیرسد.
پرسش صدای معلم از این عضو کمیسیون محاسبه و بودجه آن است که دقیق و شفاف بیان کند : فروش روزانه نفت در حال حاضر چه مقدار است و در زمان وزارت ایشان به چه میزان بوده است ؟
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ یکشنبه 13 مرداد 1398 سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در سلسله نشست های " بزم اندیشه " میزبان دکتر عادل پیغامی استاد دانشگاه امام جعفر صادق ( ع ) با موضوع " کالبد شکافی سند 2030 " بود .
این استاد دانشگاه با 15 دقیقه تاخیر در نشست حضور پیدا کرد و بابت تاخیر خویش از حاضران عذرخواهی نکرد .
کارشناس علمی نشست دکتر سوزنچی ایشان را چنین معرفی کرد :
" دکتر عادل پیغامی چند سالی است که در حوزه اقتصاد با این جا همکاری دارند .آقای دکتر پیغامی دکترای علوم اقتصادی دارند ، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق هستند ، عضو برخی انجمن های بین المللی از جمله انجمن بین المللی مدرسان اقتصاد گیت ، انجمن بین المللی اقتصاددانان هترودوکس ، ایشان مدتی معاون آموزشی دانشکده اقتصاد امام صادق بودند الان هم معاون پژوهش آن دانشگاه هستند ، در زمینه های بین المللی فعالیت های بین المللی دارند .گفتند : نگویید این ها را اما من می گویم تا دوستان بدانند که ممکن است بپرسند ایشان که رشته اقتصاد هستند چه ربطی به سند 2030 دارد .از جمله کارهای ایشان برگزاری یک دوره بین المللی چندجانبه با مشارکت بانک توسعه اسلامی ، دانشگاه دافتروی لندن ، موسسه علمی آموزشی مارک فیلد لندن و دانشگاه بین المللی اسلام آباد و دانشگاه امام صادق است و آثار متفاوتی هم در زمینه های اقتصاد اسلامی ، هم در زمینه های اقتصاد مقاومتی ، هم در زمینه های مرتبط از جمله اقتصاد سیاسی جهانی ترجمه کتاب اقتصاد رسانه دارند .در عرصه های فرهنگی هم حضور جدی و فعالی دارند و رشته اقتصاد را کاملا اقتصاد محض نمی بینند .
عادل پیغامی در این نشست 50 دقیقه سخنرانی کرد .
پس از سخنرانی معاون پژوهشی دانشگاه امام صادق ( ع ) و در بخش پرسش و پاسخ ، آقای باقری از کارمندان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مانع از طرح پرسش توسط مدیر صدای معلم گردید .
با این حال هنگام طرح پرسش توسط مدیر صدای معلم علی رغم آن که محتوای سوالات از متن سخنرانی انتخاب شده بود ؛ دکتر عادل پیغامی به کرات سخنان علی پورسلیمان را قطع کرد .
این استاد دانشگاه در ابتدای سخنرانی خویش گفته بود :
" طبیعتا عرایض بنده خیلی اطلاعات نمی خواهد به شما منتقل کند ، بیشتر همان بخش اندیشه و سوالات است که دوست دارم بزرگواران ذهنشان درگیر سوال بشود .
پیغامی تاکید کرده بود : " در عرض 45 دقیقه باید آن را بگویم و بیشتر دوست دارم گفت و گو و سوال و جواب باشد و با همدیگر گفت و گو کنیم و با هم بیندیشیم."
بخش دوم سخنان عادل پیغامی به صورت مشروح در صدای معلم منتشر می گردد .
گروه تشکل ها/
در پی درج سخنان « محمد صیدلو » مدیر کل آموزش و پرورش شهرستان ها استان تهران به مناسبت " روز خبرنگار " که به صورت کامل و مشروح در صدای معلم منتشر گردید ( این جا ) ؛ انجمن اسلامی شهرستان های استان تهران به این اظهارات واکنش نشان داد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار این رسانه قرار گرفته است به شرح زیر است.
گروه اخبار/
در ادامه جلسه محاکمه گروه جهانبانی، قاضی مسعودی مقام اتهام محمدرضا جهانبانی متهم ردیف اول پرونده را به او تفهیم کرد که متهم ضمن رد اتهامات، فرازی از نامه 53 نهج البلاغه را خواند.
وی ادامه داد: در سال 96 اقدام به تاسیس شرکت شکوه نور احسان کردم و صادرات زعفران را انجام دادم و در کنار شرکت اصلی نیاز بود تا چندین شرکت فرعی ایجاد کنیم و به همین دلیل اعضای هیئت مدیره را از بستگان و خویشاوندانم انتخاب کردم.
جهانبانی افزود: من یک بدهکار بانکی هستم و حاضر به پرداخت بدهی و تهاتر با بانک هستم؛ مکاتبه هم کردم و نیاز به مساعدت شما دارم. من و همکارانم غیر از خدمت به نظام هدف دیگری نداشتیم و اگر در زندان نبودم بدهی جاری ام را تسویه میکردم.
این بدهکار کلان بانکی توضیح داد: از سال 95 بازداشت شدم و طی این چند سال قرارم تشدید شد و نهایتا در 19 فروردین 98 پروندهام به دادگاه ارسال شد و در کمال ناباوری اتهام اخلال در نظام اقتصادی را به من وارد کردند.
جهانبانی افزود: برای انجام وظیفه زندگی روزمرهام را کنار گذاشتم و به مبارزه با دشمن پرداختم و در امر واردات کالاهای اساسی مثل گوشت، شکر و جو در اوج تحریمهای ظالمانه آمریکا در خدمت نظام و انقلاب و رفع تنگناهای اقتصادی مردم بودم و در تنظیم نهادههای دامی نقش موثری داشتم.
وی افزود: از سال 91 تا 93 به مدت 4 سال به نام 7 شرکتم جمعا 701 میلیارد تومان تسهیلات گرفتم که از این میزان 365 میلیارد تومان را در سررسیدها پرداخت کردم.
جهانبانی به اقداماتش در واردات کالاهای اساسی اشاره کرد و افزود: از بابت واردات کالاهای اساسی هیچ گونه ارز مرجعی از دولت دریافت نکردیم و تمام کالاهای اساسی را با ارز مبادلهای وارد کردیم و حتی دو کشتی با ارز آزاد به مبلغ 50 میلیارد تومان وارد شد و به هیچ بانکی تعهد ارزی نداریم.
وی اضافه کرد: واردات تمام کالاهای اساسی با مجوز رسمی بوده و تمام واردات در دفاتر رسمی شرکت ثبت شده است و مالیات و حقوق و عوارض گمرکی تماما پرداخت شده است. تا سال 94 هیچ گونه معوقهای نداشتم و اصل و سود تسهیلات پرداخت شده بود زیرا اگر معوقه داشتیم بانک دیگر تسهیلات نمیداد.
وی به استمهال سررسید تسهیلات تا تاریخ 27 آذر 95 اشاره کرد و گفت: 8 روز بعد از اولین سررسید تسهیلات بازداشت شدم و این اقدام شرعا و قانونا درست نیست.
این متهم در ادامه به موضوع اخلال در نظام اقتصادی اشاره کرد و گفت: در کیفرخواست اتهام گروه جهانبانی اخلال در نظام اقتصادی ذکر شده است در حالی که مجموعه شرکتهای اینجانب یک گروه بود که به صورت گروه شرکتها اداره میشدند و وجود روابط مالی امری ضروری و اجتناب ناپذیر بین شرکتهاست و هیچ منع قانونی برای مراوده شرکتها وجود ندارد.
جهانبانی تصریح کرد: چطور ممکن است فعالیتهای این شرکتها مصداق اخلال در نظام اقتصادی باشد؟ اخلال در نظام اقتصادی تعاریف و ویژگیهایی دارد و اقدامات شرکتهای مذکور با این تعاریف و ویژگیها همخوانی ندارد. فعالیتهای شرکتهای موردنظر از مصادیق قانون اخلاق در نظام اقتصادی نیست زیرا نه قاچاق ارزی انجام داده و نه در نظام تولید و توزیع کشور اخلال ایجاد کرده است و نه احتکار کرده است. در پرونده حاضر هیچیک از مصادیق هفتگانه اخلال مندرج در ماده یک قانون مبارزه با اخلالگران اقتصادی وجود ندارد.
متهم پرونده بانک سرمایه ادامه داد: شرکتهای مذکور در جهت تامین و تهیه مایحتاج عمومی مردم در شرایط تحریمهای ظالمانه استکبار جهانی فعالیت میکردند و تا قبل از استمهال تسهیلات 365 میلیارد تومان از بدهی در سررسیدهای مقرر از سال 91 تا 93 نقدا پرداخت شده و حتی 8 میلیارد تومان در سال 98 توسط عمار صالحی پرداخت شد و در مجموع 53 درصد از مبلغ تسهیلات در سررسیدهای مقرر پرداخت شده است و لذا مانده تسهیلات 328 میلیارد تومان است که در این رابطه نیز ملکی به مبلغ 333 میلیارد تومان معرفی شده است.
این متهم افزود: وجوه اخذ شده به عنوان تسهیلات به مراتب کمتر از آن چیزی است که در رسانهها اعلام شده است و نمیتوان آن را از مصدایق اخلال در نظام اقتصادی یا بزه مندرج در ماده 286 مجازات اسلامی دانست. به عنوان یک تاجر در چارچوب قانون تسهیلات دریافت کردم و متاسفانه در شرایط سخت اقتصادی و نوسانات بازار و سیاستهای دوگانه دولت در تخصیص ارز دچار خسران شدم و صرفا یک بدهکار هستم و در صورتی که فرصتی داده شود با تهاتر بدهی خود را تسویه میکنم.
این بدهکار بانکی با بیان اینکه شرکتهای مذکور در مجموع یک هزار و 500 میلیارد تومان کالا وارد کردند افزود: تمام این کالاها از مبادی رسمی کشور وارد و مطابق قوانین حقوق و عوارض گمرکی پرداخت شده است.
در ادامه قاضی مسعودی مقام خطاب به متهم گفت: شما دفاع در تحصیل مال کنید. مصرف را کاری نداریم بلکه نحوه تحصیل را توضیح دهید.
متهم پاسخ داد: ما با این تسهیلات کالاهای اساسی وارد کردیم.
قاضی مسعودی مقام گفت: با ریال یا دلار.
متهم پاسخ داد: یک دلار دریافت نکردم بلکه از بانک سرمایه تسهیلات کردیم و از طریق بانک سامان و اقتصاد نوین واردات را انجام دادیم.
در ادامه متهم به بیان دفاعیات خود پرداخت و گفت: انتصاب اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع و ارتکاب جرم از طریق تحصیل مال با توجه به قانمداری شرکتهای تحت مدیریت اینجانب اتهامی بیاساس است و تمام این شرکتها قبل از تسهیلات تاسیس شده و دارای کارکنان و فعالیتهای مشخص هستند و این گونه نبود که به منظور دریافت تسهیلات ایجاد شوند.
وی تصریح کرد: به دلیل رعایت مقررات دست و پا گیر امکان مدیریت رسمی خود را در تمامی شرکتها نداشتم و لذا افرادی را از بین دوستان و آشنایان نزدیک برای مدیریت شرکتها انتخاب کردم و اگر قصد شرکت کاغذی داشتم از دوستان و آشنایان خود استفاده نمیکردند.
تسنیم
پایان پیام/
گروه گزارش/
سه شنبه 1 مرداد در ادامه سلسله نشست های " بزم اندیشه " سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی میزبان " حسن رحیم پور ازغدی " عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود .
موضوع نشست ، " نقش دانشمندان اسلامی در پایه گذاری علوم " تعریف شده بود .
در نشست قبلی که با حضور " جمیله علم الهدی " برگزار گردید ایشان با 30 دقیقه تاخیر حاضر گردید و بابت تاخیرش عذرخواهی نکرد اما رحیم پور ازغدی تنها با 10 دقیقه تاخیر در نشست حضور پیدا کرد .
علم الهدی حدود 45 دقیقه سخنرانی کرد و تقریبا به این میزان به پرسش و پاسخ با مخاطبان اختصاص پیدا کرد .
اما حسن رحیم پور ازغدی یک ساعت و 55 دقیقه سخنرانی کرد اما تنها 22 دقیقه به پرسش و پاسخ با حاضران پرداخت .
در این نشست صدای معلم 7 پرسش مطرح کرد و رحیم پور به این پرسش ها پاسخ داد .
« صدای معلم » بخش دوم سخنان این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی را به صورت مشروح منتشر می کند .
یکی از چیزهایی که من هنوز نفهمیدم این نوع سند نویسی ها برای پیشرفت یا چشم انداز است. می گویند باید در منطقه اول شویم. یا در جهان باید چهارم شویم . با چه کسی داریم مسابقه می گذاریم؟
مثل کسی که آن طرف خیابان می رود ، وقتی یک کمی تند می رود با او مسابقه می گذارد . وقتی این تمام می شود ، طرف دیگری آن طرف خیابا می رود می گوید حالا با او مسابقه بگذارم !
هر کشوری شرایط و اهدافش، فرصت ها و تهدیدهایش، وضعیت نسبی اش فرق می کند. آخر مسابقه با کی؟
تو اول باید با خودت مسابقه بگذاری .
باید ببینی چه می خواهی ؟ چه چیز نمی خواهی ؟
می خواهیم در منطقه اول شویم ؛ برای چه ؟!
مثلا با امارات داریم مسابقه می گذاریم ، با ترکیه ، با عربستان ؛ برای چه ؟
مگر این جا مدال می دهند ؟
تو باید تعریفی از تمدن اسلامی ایرانی جدیدی که می خواهی بسازی ، نیازهای اولیه ، نیازهای ثانویه ، تهدید ها ، فرصت ها ، شعارهایت چیست؟ اهدافت چیست؟ اول تکلیفت را با خودت حل کن.
یک سؤالی را که همه ی ما نقشش را مهم می دانیم .
زمان " شاه " دو سه تا نفوذی مثل بهشتی ، باهنر ، گل زاده غفوری در حوزه ی کتاب های دینی در دو سه سال آخر وارد شدند ، به این دلیل بود که این حوزه خیلی کار داشت. حالا شما الان همه نفوذی هستید ، چون نظام آموزشی جهان هنوز تحت کنترل و سلطه ( آتوریته ) غرب است . همه تان نفوذی هستید !
و اینجا کشور استثنایی هست ، از این فرصت استفاده کنید.
در حالی که الان برخی از دوستانی که دارند کتاب های ما را می نویسند ، من فکر می کنم از همان بهشتی و باهنر و گل زاده غفوری در زمان شاه ، ضعیف ترند. قوی تر نیستند !
البته حسن نیت ، خدمات ، همگی به جای خود محفوظ ، ولی باید ببینیم چه طور هست ! نظام آموزشی کشور را پنج ، شش نفر می توانند کشف کنند.
محمد علی فروغی ، علی اصغر حکمت ، چهار پنج تا و دو سه تا بهایی ، چند نفر مسلمان ظاهری بودند . مجموعا به نظر من ده پانزده نفر نظام آموزشی و سبک زندگی را در این کشور به تبع اهداف انگلیس کاملا عوض کردند. با اینکه آدم های فاضلی بودند . برخی از اینها قبلا آخوند بودند. ملا بودند. ولی عملا نظام فراماسونری هر جا رفته ، در هر کشوری با سی تا آدم ، یا حتی 20 تا ، سرنوشت کشور را عوض کرده است.
همین فراماسونری صهیونیسم الان یک شبکه ی کاملا واقعی است .
همین چند وقت پیش پاریس بودیم. دوستان هم بودند . در دانشگاه پاریس ، خود فرانسوی ها می گفتند در رده ی یک و دو کل حاکمیت در فرانسه ، دست جبهه فراماسونری هاست.
علنا پروکان ها هستند. یعنی صحبت قبل و یل بعد از مشروطه نیست. اسم هایشان عوض شده . نمی گویند ما سون هستیم ، یا ما فراماسونری هستیم.
فراماسونری ها همین الان در این کشور ، قوی ترین پایگاه را دارند. در نظام بانکی ما ، در نظام آموزش و پرورش ما ، در رسانه های ما ، در نهادهای تصمیم گیری ما ، در سازمان برنامه و بودجه ما هستند. اینها آدم های ملا ، با سواد و ساکت هستند.
می گویند این جناح بیاید ، آن جناح بیاید. شما ریش همدیگر را بکنید . پسِ کله ی همدیگر بزنید. همه می روید. شما آب آن بالایید و ما ریگ کف آبیم.
حکومت دست این هاست !
خونش را یک عده دیگر می دهند ، شعارهایش را یک عده ی دیگری می دهند ، انتخابات این گروه می آید ، ان گروه می آید ولی حاکمیت عوض نمی شود . همان سبک ادامه پیدا می کند. آموزش و پرورشش همان سبک ادامه پیدا می کند.
من معتقدم پروژه های بسیار قوی و دقیقی نیست و آدم های خیلی ملایی پشت این قضیه است. ولی بی سر و صدا در داخل و خارج .
ببینید وقتی پیاژه می آید در حوزه ی آموزش نظریه می دهد. وقتی اسپنسر نظریه می دهد. قبا از آن که درباره آموزش و پرورش بحث کنند و یا پراگماتیست های آمریکایی... . قبلش همه اینها می گویند : " من چه جامعه ای می خواهم ؟ "
اسپنسر دویست صفحه راجع به شهروندی که من می خواهم و ما می پسندیم ؛ بحث می کند.
می گویند من می خواهم آدمی که تربیت شود ، کیست؟ می گوید : شهروند دموکرات جامعه صنعتی . من این را می خواهم . یاد بگیرد چگونه شهروندی باشد. قانونمند باشد و یاد بگیرد باید یک مهارت صنعتی داشته باشد. به لحاظ فلسفی هم تعریفش می کند .هیچ نسبتی با دین ندارد .
می گوید هیچ عنادی با دین ندارد. من با دینی که مزاحم این تفکر نباشد ، مشکلی ندارم به شرطی که هیچ دخالتی نکند. دینی هم که مزاحمت ایجاد کند ، با آن مشکل دارم. خود اسپنسر ، یک آدم آکادمیک هم نبوده است. اصلا یکی از افتخاراتش این است که می گوید ، من کتاب نخوانده ام . بعضی از همکارانش در دانشگاه انگلیس می گفتند رفتیم در اتاق و خانه اش اصلا کتابخانه ندارد . کلا هفت هشت تا کتاب دارد.
باید پرسید ، آیا خودت کتاب های این حوزه ای که داری نظر می دهی را خوانده ای ؟ می گوید : نه . من آنقدر احمق نیستم که عمرم را به کتاب خواندن بگذرانم . من عمرم را به فکر کردن می گذرانم.
شماها کتاب خوانید. بروید بخوانید. فیش دربیاورید ! کتاب ها را از کتابخانه به دفتر بیاورید و دوباره از دفتر به کتابخانه . فقط اسم خودتان را رویش می گذارید. همه از همدیگر کپی بزنید ! از هر هزار کتاب ، دو تا کتاب نیست که حرف تازه داشته باشد. این حرف این ها را کسانی می فهمند که در هر فنی وقت گذاشته باشند. صد تا پنجاه تا کتاب بخوانند می فهمند که ما تقریبا در هر رشته ای ما جز دو تا و چهار تا کتاب بیشتر نداریم. بقیه همه تکرار است. عبارت هایش را عوض می کنند. حاشیه می زند .الکی بدون رفرنس است.
کلا از 100 تا کتاب کسی چهار تا را بخواند ، مخ نظریات اصلی را در علوم انسانی و اجتماعی می فهمد.
اگر شما بوعلی سینا ، رازی و فارابی و... دارید ، شما هم کانت و هگل و.. دارید.
این ها که شخص نیستند . سرگردنه ایستاده است .
اینها چیزی گفته اند که بعد از اینها کسی نمی تواند راجع به آن نظر بی تفاوت باشد . باید حرف بزند .سؤالی که طرح کردید ، هیچ کسی نمی تواند رد شود .
آن آدم با صدتای دیگر فرق می کند .
ما چه می خواهیم ؟ چه جامعه ای می خواهیم؟
تعریف می کنیم " امت اسلامی " نه جامعه ی سکولار ، نه جامعه مدنی . دنبال امتی هستیم که همه خواهر و برادر باشند ، نه شهروند دارای شماره اکسلی. تخصص می خواهیم . جامعه ی صنعتی می خواهیم. آداب شهروندی می خواهیم ولی نه به مفهوم سکولار با ارزش های لیبرال .
تمدن سوسیالیستی آمد . هفتاد سال ، ظرف چند دهه ، چون قدرت اول جهان بود . یادتان هست. شوروی از آمریکا خیلی قوی تر بود. ارتش اش خیلی قوی تر بود . اول او سفینه فرستاد کره ی ماه .برای رفتن به مریخ آماده می شد. ارتشش بزرگ تر بود. 50 درصد کنترل جهان دست چپ ها بود. شعار هایشان هم انقلابی تر و انسانی تر بود.
خب حالا این ها شروع کردند . فقط تعریف از جهان سرمایه داری . گفت می خواهید چه شهروندی تربیت کنید ؟ چه نسلی می خواهیم تربیت کنیم ؟ گفتند : ما می خواهیم نسلی بسازیم که مقدمات حاکمیت بریتانیا را محقق کند. کمک کند جامعه ی چند طبقه و جامعه دو طبقه را تبدیل به جامعه ی بی طبقه و مذهب و سرمایه داری را حذف کنیم. وقتی زمینه اش آماده شد ، برویم به سمت حذف دولت. این ها حرف های قشنگ و مفتی بود. عملا جامعه ی دو طبقه دو طبقه ماند . سرمایه داری هم از بین نرفت. فقط سرمایه داری سرمایه داران به سرمایه داری دولت تبدیل شد. حزب حاکم ماند. حتی ارزش افزوده هم هیچ . ولی بالاخره همین کمونیست ها توانستند در مدارس چند نسل تربیت کنند و این دانشگاه در مسکو را من رفته ام که الان اسمش دوستی ملل هست .
قبلا اسمش چیز دیگری بود .
همان نخست وزیر چپ انقلابی آفریقا را کشتند. بله اسمش پاتریس لومومبا بود.
در این دانشگاه هشت تا رییس جمهور تربیت کردند. انگلستان یکی . در اسناد وزارت خارجه انگلستان ببنید .
این ها برای هر کشوری سهمیه داشتند . می گوید ما بری کنیا در آفریقا 500 سهمیه دانشجو داشتیم که آن ها را به لندن بیاوریم . مرکز گفت : آقا این ها خرجشان زیاد است. بودجه اش از کجا باید تامین شود ؟ ما کنیا را گرفتیم که بدوشیم. ما که نمی خواهیم برای کنیا سرمایه گذاری کنیم. ما می خواهیم برداریم نه اینکه سرمایه گذاری کنیم.
کارشناسان وزارت مستعمرات به او می گویند که : این سرمایه گذاری ست حواست نیست !
شما 5 هزار دانشجو تا ده سال ، سالی هزار تا ، حداقل سالی 500 تا بورسیه بگیر از این ها، از این 500 تا 50 تا وزیر و وکیل و رییس جمهور و استاندار و نویسنده و استاد دانشگاه و روزنامه نگار بیرون می آوریم. آن 450 تا هم سمپات ما هستند. کتاب های درسی شان را هم ما برایشان می نویسیم. از 12 تا 15 سالی که از اول ابتدایی تا آخر دانشگاه آن ها می خوانند ،چیزی بیرون می آید که ما می خواهیم. اینها تا آخر آرزو می کنند کاش سفید بودند. کاش چشم هایشان سبز بود. کاش در لندن و روستاهای حاشیه لندن به دنیا آمده بودند. چقدر برای این ها ما اربابان خوبی بودیم. این ها وحشی بودند و ما اهلی شان کردیم. ما داریم فداکاری می کنیم برای این ها نه اینکه اینها را غارت کنیم. کاری می کنیم که انگلیسی های سیاه پوست بر کنیا حکومت کنند. بعد به دست خودشان این ها را غارتشان می کنیم. شما چطور نمی فهمید که ما داریم تجارت می کنیم. این سود است. این ضرر نیست !
همین دانشگاه آکسفورد ، لیستی دادند که چه تعداد رییس جمهور و نخست وزیر و وکیل از این ها در کشورهای مختلف هستند. در یک قلم می گوید 55 کشور فارغ التحصیلانش این جا در دست ما بودند . جزئیات اخلاق و خصوصیاتشان را ما می دانیم و از خیلی هایشان مدرک و سند داریم و خیلی هایشان هم با ما هم کاملا همکاری می کنند. نخواهند هم کاری بکنند کاری می کنیم که بخواهند ولی خودشان می خواهند.
آقا ! خروجی آموزش و پرورش الان یعنی خروجی نیم قرن آینده ی کل کشور و کل جهان اسلام ، ما باید این تعریف را داشته باشیم . ما جامعه ای می خواهیم فعال ، خود باور ، خدا محور ، عدالت خواه ، راستگو ، امیدوار ، پر تلاش ، کم مصرف ، پر تولید ؛ این ها می خواهیم. اول هدفهایمان را روشن کنیم.
توکیو رفتم .
پیاده سازی و ویرایش : نرگس کارگری
ادامه دارد
گروه تشکل ها/
محمد تقی فلاحی دبیرکل کانون صنفی معلمان تهران به ۸ ماه حبس تعزیری و ۱۰ ضربه شلاق محکوم شد.
اجرای این حکم به مدت سه سال تعلیق شده است.
فلاحی ۱۲ اردیبهشت ماه امسال همزمان با روز معلم و در جریان تجمع اعتراضی فرهنگیان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
در حال حاضر « اسماعیل عبدی » از اعضای کانون صنفی معلمان در زندان به سر می برد .
همچنین « محمود بهشتی لنگرودی » نیز از اعضای این تشکل دوران حبس خویش را سپری می کند و اخیرا به مرخصی آمده است .
پایان پیام/