صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

اوایل مهر و بازگشایی مدارس به رسم معمول و عادت مالوف بسیاری از مسئولان و مقامات و نمایندگان در جایگاه آموزش و پرورش ، معلمان و دانش آموزان و... داد سخن سر می دهند .

این در حالی است که بسیاری از این حرف ها و تعابیر واقعی نبوده و هدف از بیان آن ها مشخص نیست .

رئیس مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش امروز در همدان گفته است وزارت آموزش و پرورش بنیادی ترین وزارت‌خانه در توسعه و پیشرفت کشور است .

آقای کریمی به این پرسش صدای معلم پاسخ دهد که در حال حاضر بر اساس مستندات و شواهد وزارت آموزش و پرورش اولویت چندم دولت و حاکمیت در برنامه ریزی ها ، تصمیم گیری ها و به ویژه تخصیص اعتبارات و منابع است ؟

اگر حضور مقامات ارشد کشور در مدارس نشانه ی اهمیت دادن نظام به آموزش کودکان و آینده سازان کشور است ؛ پرسش این است که چرا " قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش " به فعلیت و انجام نرسیده است ؟ به عنوان مثال ؛ آیا بر اساس این قانون تعهدات دستگاه ها و نهادها به آموزش و پرورش جامه ی عمل به خود پوشیده است ؟

اگر از نگاه این مسئول ستادی ؛ اول مهر پرتحرک ترین و هیجان انگیزترین روز در ایران است ؛ پس چگونه می شود که پس از گذشت چند ماه وضعیت ، " چرخش معکوس " پیدا می کند ؟

افزایش توان مندی های معلمان در این فرآیند چگونه تاثیرگذار است ؟

محض اطلاع این مقام محترم ؛ آخرین آماری که توسط سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش بیان شده است مجددا منتشر می شود .( این جا )

« سیدجواد حسینی » گفت : " الآن 930 هزار همکار داریم  که 872 هزار نفر شاغل هستند . 39 هزار نفر اداری ، 66 هزار نفر خدماتی  ، 42 هزار نیروی  کیفیت بخش داریم .

 174 هزار مدیر داریم و 549 هزار نفر در قالب معلم در کلاس های درس هستند . "

گروه تشکل ها/

بیانیه « حسین خنیفر » رئیس دانشگاه فرهنگیان در مورد مکتوبات خدیجه گلین‌مقدم معاون مدیرکل آموزش و پژوهش این دانشگاه در صفحه شحصی خود واکنش های متعددی در میان فرهنگیان داشت .

نخستین بار « صدای معلم » در گزارشی به اظهارات رئیس دانشگاه فرهنگیان در گفت و گو با خبرگزاری آنا واکنش نشان داد. ( این جا )

این رسانه از حسین خنیفر پرسش کرده بود :

"  تکلیف افرادی که در محیط کار و شغل با خروجی پایین و عملکرد ضعیف موجب کاهش کارآمدی سیستم می شوند اما سعی می کنند با تظاهر و پوپولیسم آن را بپوشانند چیست ؟

تا کی و کجا باید بدانیم و بفهمیم که حوزه شخصی و اعتقادی افراد با کارشان متفاوت است و باید بین آن دو تفکیک قائل شد ؟

کی باید متوجه شویم که خروجی یک فرد برای سیستم چیست و آیا نظام ارزیابی  عملکرد شایسته و متناسب با آن را طراحی کرده ایم ؟

آیا نظام ارزیابی عملکرد علمی و " فاخر "  در دانشگاه فرهنگیان به عملکرد و خروجی کار افراد و اعضای سازمان نمره می دهد و یا عقاید شخصی آن ها ؟

هزینه های این آزمون و خطا را چه کسانی باید بدهند ؟ "

دبیر کل « سازمان معلمان ایران » در بیانیه ای با تاسف بار خواندن این اقدام خواستار واکنش شخص وزیر به این اقدام غیر منطقی و ناقض حقوق فردی افراد شد . ( این جا )

در این بیانیه آمده بود : " با تاسف و تاثر شدید اعلام می کنیم که از رئیس یک دانشگاه بعید است که توان تشخیص و تفکیک جایگاه حقیقی و حقوقی افراد را نداشته باشد و چنین برخورد تند و توهین آمیز داشته باشد لذا این سوال مطرح می شود که آیا چنین فردی شایستگی مسئولیت دانشگاه تربیت فرهنگیان را دارد؟! "

وزیر آموزش‌ و پرورش در گردهمایی مشترک مدیران ارشد ستادی و استانی دانشگاه فرهنگیان و نیز پیام حود به مناسبت آغاز سال تحصیلی 99-98 دانشگاه‌های شهید رجایی و فرهنگیان هیچ گونه اشاره ای حتی ضمنی به این وقایع نکرد .

« مجمع فرهنگیان ایران اسلامی » از تشکل های فرهنگیان به مناسبت آغاز سال تحصیلی بیانیه تحلیلی صادر کرده است .

گروه تشکل ها/

« انجمن اسلامی معلمان شهرستان های استان تهران » به مناسبت آغاز سال تحصیلی بیانیه ای صادر کرد .

متن کامل این بیانیه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است .

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ دومین نشست از نهمین دوره مجلس دانش آموزی در ساختمان قدیم مجلس شورای اسلامی چهارشنبه 27  شهریور از ساعت 14 تا 30 / 16 برگزار گردید .

« صدای معلم » در گزارش پیشین نوشت :

150 نماینده  از 31 استان کشور دور هم گرد آمدند تا سخنان خویش را به گوش مسئولان ، برنامه ریزان و تصمیم گیران برسانند .

در نخستین نشست این دوره از رسانه ها و خبرنگاران دعوتی به عمل نیامد اما هنوز خاطره ی تلخ تقلب و تخلفات در دوره قبل و برخوردهای ناشایست با مدیر صدای معلم از اذهان پاک نشده و به نظر نمی رسد مسئولان سازمان دانش آموزی و مجلس دانش آموزی درس های کافی از آن گرفته باشند و یا برخورد موثری با آنان شده باشد .

هیچ گاه وزیر وقت آموزش و پرورش به نامه ی صدای معلم در این مورد پاسخ نداد .

ساعت 55 / 13 است و هنوز در گیت های ورودی نمایندگان مجلس دانش آموزی و سایرین در انتظار ورود هستند .

این همه سخت گیری و بازرسی برای دانش آموزانی که مشتاقانه در انتظار ورود به یک ساختمان تقریبا متروکه که بسیاری از جاهای آن نیاز به تعمیرات اساسی دارند و سالی ممکن است یک دو نشست رسمی مانند مجلس خبرگان داشته باشد ؛ کمی غیرقابل هضم و پذیرش است .

از خبرنگاران کارت مخصوص ورود به مراسم خواسته می شود و این که باید وسایل خودشان را تحویل دهند .

لابد نمی دانند که خبرنگار بدون وسائل خبرنگاری قرار است در مراسم چه کاری انجام دهد و یا اصلا برای چه آمده است ؟

 از سوی دیگر ، پس از ورود تعداد اندکی از خبرنگاران  از آنان خواسته می شود تا در انتهای سالن و در عقب بنشینند و این در حالی است که عملا امکان ضبط و حتی شنیدن عادی صدای سخنرانان به علت شلوغی و صحبت برخی از حاضران و ضعف سیستم صوتی میسر نیست .

وزیر آموزش و پرورش ساعت 15 / 14 وارد سالن مراسم می شود .

نمایندگان مجلس دانش آموزی به مدت 3 دقیقه به ایراد نطق می پردازند .

یکی از نمایندگان مجلس دانش آموزی که نمی خواهند نامش برده شود به صدای معلم می گوید :

" نطق های نمایندگان مجلس دانش آموزی قبلا کنترل می شوند .

نمایندگان مجلس دانش آموزی برای ایراد نطق ابتدا باید متن صحبت های خود را به رئیس کمیسیون مربوطه ارائه کنند .

سپس این متن ها توسط هیات رئیسه مجلس دانش آموزی تحویل رئیس دبیرخانه مجلس دانش آموزی می شود .

رئیس دبیرخانه مجلس دانش آموزی پس از کنترل این متن ها آن ها را به حراست وزارت آموزش و پرورش ارسال می کند .

دست آخر هم این متن توسط یکی دیگر که نمی خواهد نامش را ببرد کنترل می شود .

این نماینده مجلس دانش آموزی در پاسخ به پرسش صدای معلم مبنی بر آن که اگر این نطق تایید شده توسط آن نماینده ارائه کننده ایراد نگردد و مطالب دیگری بیان شود چه اتفاقی می افتد پاسخ داد که آن نماینده مجلس دانش آموزی توسط رئیس دبیرخانه مجلس دانش آموزی توبیخ می شود .

مدیر صدای معلم در پایان مراسم صحت و یا سقم این قضیه را از علیرضا کاظمی معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش جویا می شود .

زمانی که کاظمی شروع به صحبت می کند یک باره سر و کله خبرنگاری پیدا می شود که با اصرار فراوان خواهان گرفتن مصاحبه از ایشان می شود .

البته اعتراض مدیر صدای معلم  به این حرکت غیرحرفه ای و غیراخلاقی فایده ای ندارد و کاظمی قول می دهد تا دوباره برای توضیح بازگردد اما گفت و گو میسر نمی شود .

زمانی که نمایندگان مجلس دانش آموزی به ترتیب برای ایراد نطق های کوتاه در جایگاه قرار گرفتند و مسئولان وزارت آموزش و پرورش حضور داشتند نوبت به سخنرانی « مانی اسدی عراقی » نماینده مجلس دانش آموزی از شهر تهران رسید .

به محض قرائت نام ایشان از سوی رئیس مجلس دانش آموزی به یک باره از  آقای اسدی خواسته شد تا در جای خود بنشیند و از معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش خواسته شد تا برای سخنرانی در جایگاه قرار گیرد .

زمانی که نطق محسن حاجی میرزایی در ساعت 45 / 15 به پایان رسید بلافاصله سالن را ترک کرد .

هم زمان با حرکت وزیر آموزش و پرورش برای خروج  تقریبا همه همراهان ، مسئولان ستادی و شورای معاونین که در مجلس دانش آموزی حضور داشتند سالن را ترک کرده و پشت سر وزیر آموزش و پرورش به حرکت درآمدند .

در محل استقرار مسئولان فقط رضا مددی مشاور وزیر در امور سند تحول بنیادین ماند ، هر چند پس از مدتی معاون پرورشی و فرهنگی نیز به مجلس دانش آموزی بازگشت .

از میان معاونین وزارت آموزش و پرورش به جز معاون پرورشی و فرهنگی که متولی مراسم بود در این نشست فقط « رضوان حکیم زاده » معاون آموزش ابتدایی حضور داشت .

نماینده مجلس دانش آموزی از استان مرکزی این حرکت مسئولان وزارت آموزش و پرورش را نسبت به دانش آموزان " توهین آمیز " خواند .

« صدای معلم » در این بخش سخنان « مانی اسدی عراقی » نماینده مجلس دانش آموزی از شهر تهران را منتشر می کند .

منتشرشده در دانش آموز

گروه دانش آموزی /

سخنان فاطمه قنبری نماینده مجلس دانش آموزی هزمزگان و گزارش صدای معلم

امروز دومین نشست از نهمین دوره مجلس دانش آموزی در ساختمان قدیم مجلس شورای اسلامی از ساعت 14 تا 30 / 16 برگزار گردید .

150 نماینده  از 31 استان کشور دور هم گرد آمدند تا سخنان خویش را به گوش مسئولان ، برنامه ریزان و تصمیم گیران برسانند .

در نخستین نشست این دوره از رسانه ها و خبرنگاران دعوتی به عمل نیامد اما هنوز خاطره ی تلخ تقلب و تخلفات در دوره قبل و برخوردهای ناشایست با مدیر صدای معلم از اذهان پاک نشده و به نظر نمی رسد مسئولان سازمان دانش آموزی و مجلس دانش آموزی درس های کافی از آن گرفته باشند و یا برخورد موثری با آنان شده باشد .

هیچ گاه وزیر وقت آموزش و پرورش به نامه ی صدای معلم در این مورد پاسخ نداد .

ساعت 30 / 13 است و هیچ بنر و پلاکاردی برای ورود به این مراسم در هیچ کجای ساختمان پیش بینی نشده است .

40 / 13 اتوبوس های حامل دانش آموزان جلوی یکی از درب های ورودی می ایستند .

صف طولانی از دانش آموزان و مدعوین برای ورود به ساختمان شکل می گیرد .

سخنان فاطمه قنبری نماینده مجلس دانش آموزی هزمزگان و گزارش صدای معلم

ساعت 55 / 13 است و هنوز در گیت های ورودی نمایندگان مجلس دانش آموزی و سایرین در انتظار ورود هستند .

این همه سخت گیری و بازرسی برای دانش آموزانی که مشتاقانه در انتظار ورود به یک ساختمان تقریبا متروکه که بسیاری از جاهای آن نیاز به تعمیرات اساسی دارند و سالی ممکن است یک دو نشست رسمی مانند مجلس خبرگان داشته باشد ؛ کمی غیرقابل هضم و پذیرش است .

از خبرنگاران کارت مخصوص ورود به مراسم خواسته می شود و این که باید وسایل خودشان را تحویل دهند .

سخنان فاطمه قنبری نماینده مجلس دانش آموزی هزمزگان و گزارش صدای معلم

لابد نمی دانند که خبرنگار بدون وسائل خبرنگاری قرار است در مراسم چه کاری انجام دهد و یا اصلا برای چه آمده است ؟

 از سوی دیگر ، پس از ورود تعداد اندکی از خبرنگاران  از آنان خواسته می شود تا در انتهای سالن و در عقب بنشینند و این در حالی است که عملا امکان ضبط و حتی شنیدن عادی صدای سخنرانان به علت شلوغی و صحبت برخی از حاضران و ضعف سیستم صوتی میسر نیست .

وزیر آموزش و پرورش ساعت 15 / 14 وارد سالن مراسم می شود .

نمایندگان مجلس دانش آموزی به مدت 3 دقیقه به ایراد نطق می پردازند .

یکی از نمایندگان مجلس دانش آموزی که نمی خواهند نامش برده شود به صدای معلم می گوید :

" نطق های نمایندگان مجلس دانش آموزی قبلا کنترل می شوند .

نمایندگان مجلس دانش آموزی برای ایراد نطق ابتدا باید متن صحبت های خود را به رئیس کمیسیون مربوطه ارائه کنند .

سپس این متن ها توسط هیات رئیسه مجلس دانش آموزی تحویل رئیس دبیرخانه مجلس دانش آموزی می شود .

رئیس دبیرخانه مجلس دانش آموزی پس از کنترل این متن ها آن ها را به حراست وزارت آموزش و پرورش ارسال می کند .

دست آخر هم این متن توسط یکی دیگر که نمی خواهد نامش را ببرد کنترل می شود .

این نماینده مجلس دانش آموزی در پاسخ به پرسش صدای معلم مبنی بر آن که اگر این نطق تایید شده توسط آن نماینده ارائه کننده ایراد نگردد و مطالب دیگری بیان شود چه اتفاقی می افتد پاسخ داد که آن نماینده مجلس دانش آموزی توسط رئیس دبیرخانه مجلس دانش آموزی توبیخ می شود .

مدیر صدای معلم در پایان مراسم صحت و یا سقم این قضیه را از علیرضا کاظمی معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش جویا می شود .

زمانی که کاظمی شروع به صحبت می کند یک باره سر و کله خبرنگاری پیدا می شود که با اصرار فراوان خواهان گرفتن مصاحبه از ایشان می شود .

البته اعتراض مدیر صدای معلم  به این حرکت غیرحرفه ای و غیراخلاقی فایده ای ندارد و کاظمی قول می دهد تا دوباره برای توضیح بازگردد اما گفت و گو میسر نمی شود .

زمانی که نمایندگان مجلس دانش آموزی به ترتیب برای ایراد نطق های کوتاه در جایگاه قرار گرفتند و مسئولان وزارت آموزش و پرورش حضور داشتند نوبت به سخنرانی « مانی اسدی عراقی » نماینده مجلس دانش آموزی از شهر تهران رسید .

به محض قرائت نام ایشان از سوی رئیس مجلس دانش آموزی به یک باره از  آقای اسدی خواسته شد تا در جای خود بنشیند و از معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش خواسته شد تا برای سخنرانی در جایگاه قرار گیرد .

زمانی که نطق محسن حاجی میرزایی در ساعت 45 / 15 به پایان رسید بلافاصله سالن را ترک کرد .

هم زمان با حرکت وزیر آموزش و پرورش برای خروج  تقریبا همه همراهان ، مسئولان ستادی و شورای معاونین که در مجلس دانش آموزی حضور داشتند سالن را ترک کرده و پشت سر وزیر آموزش و پرورش به حرکت درآمدند .

سخنان فاطمه قنبری نماینده مجلس دانش آموزی هزمزگان و گزارش صدای معلم

در محل استقرار مسئولان فقط رضا مددی مشاور وزیر در امور سند تحول بنیادین ماند ، هر چند پس از مدتی معاون پرورشی و فرهنگی نیز به مجلس دانش آموزی بازگشت .

از میان معاونین وزارت آموزش و پرورش به جز معاون پرورشی و فرهنگی که متولی مراسم بود فقط « رضوان حکیم زاده » معاون آموزش ابتدایی حضور داشت .

نماینده مجلس دانش آموزی از استان مرکزی این حرکت مسئولان وزارت آموزش و پرورش را نسبت به دانش آموزان " توهین آمیز " خواند .

« صدای معلم » نطق فاطمه قنبری نماینده استان هرمزگان را در این بخش منتشر می کند :

سخنان فاطمه قنبری نماینده مجلس دانش آموزی هزمزگان و گزارش صدای معلم

عرض سلام و ادب خدمت حضار و نمایندگان محترم .

بنده فاطمه قنبری هستم نماینده استان هرمزگان .

بعد از گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی ، انقلابی که با نام مستضعفین شهره شده است متاسفانه هنوز شاهد اتفاقات ناگواری در کشور هستیم که اصلا اننظارش را نداریم و این ناکارآمدی ها به طور مستقیم جامعه دانش آموزی ما را هدف قرار گرفته است .

به طور مثال ؛ واقعه اتوبوس دانش آموزان فرزانگان هرمزگان که در استان فارس اتفاق افتاد باعث کشته شدن 9 دانش آموز بی گناه و 34 مصدوم که شرح حال این ها را در این جا تقدیم وزیر محترم عرض می کنم .

پس از گذشت 2 سال از این حادثه مسئولین محترم هنوز وعده درمان می دهند و خبری از عمل نیست ؛ وعده هایی به وعده های پوچ انتخاباتی شان !

( تشویق حاضران )

انتظار داریم که وزیر محترم آموزش و پرورش به صورت مستقیم در این قضیه ورود کنند .

زیربنای تغییر و پیشرفت هر کشور آموزش آن کشور است و اگر آموزش یک کشور به مسائل مادی و منفعتی سودجویان آلوده شود عقب گرد آن کشور کلید خورده است .

کنکوری که با هدف برقراری عدالت در سیستم آموزش و پرورش مان به وجود آمد امروز علاوه بر این که قاتل روح ما و خانواده هایمان شده است منبعث از چیزی جر تبعیض و ناعدالتی نیست !

( تشویق حاضران )

وقتی به رتبه های برتر کنکور نگاه می کنیم ؛ 63 درصد از مدارس سمپاد ،   14 درصد مدارس غیرانتفاعی و 13 درصد از مدارس نمونه بوده اندو سهم مدارس دولتی صفر درصد ؛ تاکید می کنم صفر درصد ؛ این یعنی امکانات آموزشی هم مانند سایر امکانات برای سرمایه داران و آقازاده های این مملکت تعریف شده است .

( تشویق حاضران )

وقتی فلان دانش آموز روستایی از فلان منطقه محروم سودای برتر شدن داشته باشد !

ما این درد را به که بگوییم ؟

آقایان مسئولین !

شما خود بیشتر از هر کسی از مافیای کنکور مطلعید .

چرا هیچ گاه دست مافیای کنکور کوتاه نشده و بلکه درازتر هم گشته و روز به روز فاصله طبقاتی بین ما را بیشتر کرده است .

حق مان این نبود !

سخنان فاطمه قنبری نماینده مجلس دانش آموزی هزمزگان و گزارش صدای معلم

سخنان فاطمه قنبری نماینده مجلس دانش آموزی هزمزگان و گزارش صدای معلم

پایان گزارش/


سخنان فاطمه قنبری نماینده مجلس دانش آموزی هزمزگان و گزارش صدای معلم

منتشرشده در دانش آموز

اطلاعیه رئیس دانشگاه فرهنگیان و هیات رئیسه و رفتارهای فراقانونی

هیأت رئیسه دانشگاه فرهنگیان متشکل از رئیس «دانشگاه» ،معاونان «دانشگاه»‏ و مسئول «دفتر نهاد نمایندگی مقام رهبری» در دانشگاه با حمایت از «فحش نامه» رییس دانشگاه ،اطلاعیه ای صادر کرد. این اطلاعیه ادامه  واکنش مسئولان دانشگاه فرهنگیان به انتشار مطلبی انتقادی در باره " همایش شیرخوارگان " بود که در اینستاگرام یکی از کارکنان دانشگاه منتشر شد. در اطلاعیه تاکید شده که "فرد مذکور در هیچ کدام از سلسله مراتب ارشد مدیریتی دانشگاه جایگاهی ندارد." با این حساب این فرد از دید رییس و معاونان او صرفا یکی از "کارکنان دانشگاه فرهنگیان" و در مقیاسی بزرگتر یکی از "کارکنان آموزش و پرورش" و یک معلم  است. در این صورت ورود رییس دانشگاه به ماجرا با آن بیانیه غلیظ و شدید و متعاقب آن واکنش هیات رئیسه دانشگاه چه توجیهی دارد و مطابق با کدام بند از شرح وظایف رییس دانشگاه یا هیات رئیسه دانشگاه است؟

استفاده ابزاری از مقدسات به بهانه یک پست اینستاگرامی بهانه ای برای راه اندازی یک انقلاب اداری در دانشگاه فرهنگیان بود که البته طرح ناکام ماند.  

در بیانیه هیات رئیسه طوطی وار تکرار شده  که دلیل انتشار نامه رییس دانشگاه ، انتشار مطالبی از سوی یکی از کارکنان " در فضای مجازی با موضوع شبهه افکنی در مراسم عزاداری حسینی و در پی واکنش های متعدد عزاداران حسینی و اعضای خانواده دانشگاه فرهنگیان" بوده است.

فرض را بر این می گذاریم که در فضای مجازی یکی از کارکنان عادی دانشگاه جرمی رایانه ای مرتکب شده است به رییس دانشگاه چه ربطی دارد؟ مگر ما در عصر داروغه ها زندگی می کنیم؟

اصل 36 قانون اساسی می گوید : "حکم به مجازات و اجراء آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد." در ماده 2 قانون مجازات اسلامی آمده است : "هر رفتاري اعم از فعل یا ترك فعل که در قانون براي آن مجازات تعیین شده است جرم محسوب می شود." کشف جرم در فضای مجازی به عهده قوه قضاییه از طریق ضابطین قضایی از جمله پلیس فتا  و مجازات آن باقاضی به حکم قانون  است و تا اثبات جرم در دادگاه کسی هم کسی حق ندارد در رسانه ها فردی را متهم یا مجرم معرفی کند.

اطلاعیه رئیس دانشگاه فرهنگیان و هیات رئیسه و رفتارهای فراقانونی

رییس دانشگاه و هیات رییسه دانشگاه، اصولا حق نفتیش ،  اتهام زنی، قضاوت  و صدور حکم در مورد اشخاص را ندارند. اما ظاهرا هم رییس دانشگاه و هم هیات رییسه در این ماجرا در نقش ضابط قضایی ، دادستان،  قاضی و مامور اجرای حکم ظاهر شده اند. از جمله اختیارات رییس دانشگاه فرهنگیان طبق ماده 10 اساسنامه " نظارت بر امور انضباطی «دانشگاه» (هیأت علمی ـ دانشجویان ـ کارمندان) ‏در چارچوب ضوابط و مقررات مربوط" است. حتی اگر فعالیت خانم مقدم را در اینستا گرام تخلف انضباطی در ارتباط با شغل او بدانیم،  وظیفه رییس دانشگاه یک وظیفه نظارتی در چارچوب مقررات است. اگر این همکار  در محیط اداری مرتکب تخلف شده است وظیفه دانشگاه گزارش به "هیات رسیدگی به تخلفات اداری" وزارت آموزش و پرورش است و اگر در فضای خارج از دانشگاه مرتکب جرمی شده است وظیفه رسیدگی به عهده "مسئولان قضایی" است و حداکثر رییس دانشگاه می تواند به مسئولان قضایی اطلاع بدهد.کاری که رییس دانشگاه و هیات رئیسه کرده اند تخطی از قانون است.

 من تعجب می کنم که هیات رئیسه دانشگاهی که به نام فرهنگیان مزین است با چه استدلال حقوقی از فحش نامه آقای خنیفر حمایت کرده است؟ آیا می شود پذیرفت که اینها با الفبای حقوق و اخلاق بیگانه اند؟  اینها چه جوابی برای فرهنگیان دارند؟ آیا احترام خانواده شهید امری تشریفاتی و سیاسی است؟  آیا انبوه اتهامات و دشنام های مستقیم و غیر مستقیم آقای خنیفر خطاب به یک کارمند و معلم " و " همسر و خواهر شهید " که "  زندگی خانوادگیش با عاشورا و محرم و حسین و راهش عجین" است را می توان دفاع از ارزشهای عاشورا نامید؟ بین پیام والای حسین(ع) و زینب(س) و این دشنام نامه، چه نسبتی برقرار است؟

چه کسی به خنیفر اجازه داده است که مستقیم و یا با کنایه و اشاره،  یک معلم را : "هتاک ، روغن فکر ، مردم فریب، افساد گر،  نیش مدار ، بوم صفت ، جاهل، دارای رنگ شیطانی ارتداد ، منکر حقیقت ، گرونده به حقه ، کجرو ، بی خرد ، کج اندیش، فاسد النظر ، فاقدالبصر " بنامد؟ این اتهامات در کدام محکمه ثابت شده است؟ چنین دفاع بیخردانه ای از حریم عاشورا  حتی از یک شیعه بیسواد و متعصب هم پذیرفته نیست تا چه رسد به فردی که خود را "استاد تمام"  تعلیم و تربیت می داند و ریاست دانشگاهی را بر عهده دارد که قرار است معلمان آینده کشور را تربیت کند.

 تحلیل من بر اساس شواهد موجود این است که افراطی های نزدیک به جبهه پایداری در بخش اداری دانشگاه فرهنگیان و برخی نهادهای این دانشگاه  در حال رشد و برآمدن هستند. این جریان، دانشگاه فرهنگیان و سازمان پژوهش را علناً "تیول" خود می نامد (رجوع کنید به یادداشت اخیر ا.سحرخیز با عنوان – دانشگاه فرهنگیان منبع خلق ثروت ")  و افراد مستقل را متهم به جانبداری از محمود مهرمحمدی و اصلاح طلبان می کند و  با جوسازی و ایجاد جو رعب و وحشت در صدد ساکت کردن دانشجویان و یکپارچه کردن مدیریت در این دانشگاه از طریق اخراج افراد مستقل است. آنها با برچسب توهین به عاشورا می خواستند پای دستگاه امنیتی و قضایی را به دانشگاه بکشانند و کار را یکسره کنند، اما تیرشان به سنگ خورد، به این دلیل که اولا سوژه  آنها همسر شهید و فردی موجه بود که به عنوان فعال سیاسی شناخته نمی شود. ثانیا انتقاد سیاسی از جریان قشریون و حجتیه ای جدید و شیعه صفوی و برخی مراسم عزداری را نمی توان به عنوان توهین به مقدسات جا زد. مراسم و مناسک عزاداری امری فرهنگی و بسیار متنوع است و قداست ندارند. به نظرم نهادهای امنیتی متوجه بازی سیاسی صحنه گردانها شدند و واکنشی نشان ندادند.

 اطلاعیه رئیس دانشگاه فرهنگیان و هیات رئیسه و رفتارهای فراقانونی

آقای خنیفر باید توجه کند که استفاده از روشهای غوغاسالارانه و یا میدان دادن به نیروهای خودسر ممکن است در این مقطع برای او مفید باشد، اما اگر این رویه در دانشگاه فرهنگیان باب شود فردا ممکن است دامن خودش را هم بگیرد. اصولگرایان تندرو امروز از خنیفر  به عنوان یک متحد برای تصفیه بقایای اصلاح طلبان و مستقل ها، حمایت می کنند و برای او دست می زنند. این سیاست آنها  ، هوشمندانه است.  اما استراتژی  آنها بردن انتخابات مجلس در سال جاری و انتخابات ریاست جمهوری دوسال بعد  است. آنها اگر به هدف خود برسند که احتمالش زیاد است ، ترجیح می دهند یک پایداریچی خالص را در راس این نهاد فرهنگی بگذارند و با همین روش غوغاسالاری،  آقای خنیفر را از مدیریت برمی دارند. بنابراین بهتر است که به قول سیاسیون آقای خنیفر همه تخم مرغ های خود را در سبد اصولگرایان تندرو (جبهه پایداری ) نگذارد. به نظر من خنیفر چیزی بین تکنوکراتهای آفتاب پرست از قماش بطحایی و اصولگرایان افراطی است و هرچه به آخر دولت روحانی نزدیکتر شویم او هم به اصولگرایان تندرو نزدیکتر می شود.سرنوشت این افراد در صورت پیروزی تندروها، سقوط است.

 

پیشنهاد من این است که  خانم گلین مقدم با استناد به فحش نامه صادره از  آقای خنیفر ، به رییس هیات امنای دانشگاه فرهنگیان (رییس جمهور ) شکایت کند و خواستار برکناری رییس دانشگاه به دلیل عدم صلاحیت اخلاقی و نداشتن ظرفیت قانونی در هیات امنا که عالی ترین رکن دانشگاه فرهنگیان است بشود.

اطلاعیه رئیس دانشگاه فرهنگیان و هیات رئیسه و رفتارهای فراقانونی

در هیات امنای دانشگاه علاوه بر رییس جمهور ، وزیر آموزش و پرورش ، وزیر علوم، رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی،  معاون آموزشی وزارت علوم، رئیس دانشگاه فرهنگیان ، دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش، رئیس مرکز برنامه ریزی و آموزش نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش و سه تن از شخصیت های علمی ـ فرهنگی کشور  حضور دارند. ترکیب هیات امنا به سود دولت است اما دولت اراده ای برای اقدام ندارد. احتمال  اینکه هیات امنا ، آقای خنیفر را اخراج کند ، به این دلیل که وی از حمایت تندروهای شورای عالی انقلاب فرهنگی برخوردار است خیلی کم است. اما به هر حال ثبت شکایت و واکنش معلمان به این توهین و بی حرمتی اقدامی است که در تاریخ آموزش و پرورش ماندگار می شود. فرهنگیان و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان و آن دسته از اساتید این دانشگاه که با رانت نیامده اند و دنبال رانت جدید نیستند نباید به سادگی از کنار این مساله بگذرند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اطلاعیه رئیس دانشگاه فرهنگیان و هیات رئیسه و رفتارهای فراقانونی

منتشرشده در یادداشت

وقایع دانشگاه فرهنگیان و عملکرد ضعیف حسین خنیفر رئیس دانشگاه

در پی انتقاد خدیجه گلین مقدم معاون مدیرکل آموزش و پژوهش دانشگاه فرهنگیان از مراسم شیرخوارگان در صفحه شخصی اینستاگرامش، دکتر حسین خنیفر رییس دانشگاه فرهنگیان واکنش بسیار تند و عصبی نسبت به خانم گلین مقدم نشان داده و وی را با واژه‌هایی چون قلم به دست مزدور، روغن فکر، بوم صفت، مردم‌فریب، جاهلان مرکب یا مرکب جاهلان و... نوازش نمود و قول داد به زودی وی را خلع خواهد کرد.

با توجه به اینکه طبق نظر تشیع، امامان همام معصوم هستند، لذا انتقاد از آنها محکوم و مردود می‌باشد، پس زیر سوال بردن روح عاشورا قطعا امری به شدت مذموم و محکوم می‌باشد. ولی انتقاد از مناسک و حواشی روزافزون که عمدتاً توسط مداحان کوچه و بازار بر شور آئینی مناسک می‌افزاید، قطعا نه تنها مذموم نیست بلکه می‌تواند نوعی امر به معروف و نهی از منکر تلقی گردد.
از این منظر واکنش عصبی رییس دانشگاه نوعی فرار به جلو برای شانه خالی کردن از سوالات خبرنگاران در خصوص عملکرد مدیریتی ضعیف وی در دانشگاه فرهنگیان با توسل به تظاهر و پوپولیسم می‌باشد.

برای درک بهتر تحریفات فرهنگ عاشورا (نه اصل واقعه عاشورا) از سخنرانی منتسب به محمد مطهری (فرزند استاد شهید مرتضی مطهری) و همچنین دکتر عبدالحمید ضیایی کمک می‌گیریم.
وی تحریفات فرهنگ عاشورا را در سه بخش کلی به شرح زیر تقسیم‌بندی می‌نماید، سپس به دیدگاه متعالی مولوی از واقعه کربلای معلی می‌پردازند: 

۱. تحریف نوع اول:
(تحریفات لفظی و تحریف در جزئیات و الفاظ)
این نوع تحریف فیزیکی و عینی است و افزودنی‌هایی است که عقل و عرف از پذیرش آن معذور است. اصحاب‌تراشی که در مقاتل و متون تاریخی هیچ ردی از آن‌ها نیست نمونه‌ای از این نوع تحریفات می‌باشد.
لازم به ذکر است که ملاحسین واعظ کاشفی نویسنده "روضه الشهدا" بنیانگذار این نوع تحریفات بوده و مداحان و روضه‌خوانان مقتل نخوانده با خوانش روضه ‌الشهدا پیرایه‌های ناروائی بر واقعه عاشورا بسته‌اند. 

۲. تحریفات نوع دوم:
 (تحریف رویکرد و گفتمان عاشورا)
این نوع تحریفات مهم‌تر از تحریفات الفاظی بوده و پرداختن به مناسک فرعی به جای هدف اصلی عاشوراست. از منظر فرزند استاد مطهری عده‌ای مداح و روضه‌خوان حماسه عاشورا را سرقفلی به گروگان گرفته‌اند و مظلومیت حسین (ع) نه به خاطر دشمنان بلکه به خاطر دوستان نادان و ناآگاهش می‌باشد. انحرافاتی مانند دیوانگان زینب، کلب‌ الحسین و... تأکید بر سویه تاریک عاشوراست.
عدم توجه به کلیت زندگانی ۵۷ساله امام حسین (ع) و خلاصه کردن وی در واقعه عاشورا انتخاب گزینشی از زندگانی این امام همام می‌باشد.
به زعم مطهری، عاشورا استثنایی بر تاریخ اسلام است نه قاعده تاریخ اسلام.
امام حسین امام صلح است نه جنگ و خشونت

۳. تحریف نوع سوم:
ریشه‌ای‌ترین نوع تحریف، دین را در حاشیه عاشورا قرار دادن است.
در این تحریف زیارت جای مسجد و زیارت‌نامه جای قرآن را گرفته و امام حسین (ع) برجسته‌تر از امام علی (ع) و حتی پیغمبر اسلام (ص) و حضرت ابراهیم (ع) قرار می‌گیرد. شور خالی از شعور، و محبت قبل از معرفت فاجعه‌بار می‌باشد. بدیهی است که عشق بدون اشک ممکن نیست، ولی نباید اشک جای عشق حسین (ع) را بگیرد.
عاشورا الگویی برای عقلانیت و صلح بوده و اگر آزادگی و خردمندی نباشد سینه‌زنی چیزی به جز زخم و زحمت نیست.

مطهری نهایتاً به نگاه عرفانی و برخورد محققانه مولانا به واقعه کربلا می‌پردازد.
مولوی در برخورد با کسانی که به جای پرداختن به فلسفه راستین قیام عاشورا (ترجیح مرگ با عزت بر زندگی در ذلت و خواری) صرفا به اشک و عزاداری بسنده می‌کنند و به منتقدین اشکِ صرف، تهمت "مزدور استعمار" و... می‌دهند می‌گوید:
"بس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زانکه بد مرگیست این خواب گران"

امام حسين (ع) فرمودند:
به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى‌شوند.
(تحف العقول، ص ۲۴۵)

سخن خویش را با غزل بی‌مانند حسین منزوی زنجانی به پایان می‌بریم:

ای خون اصیلت به‌شتک‌ها ز غدیران
افشانده شرف‌ها به‌بلندای دلیران

جاری شده از کرب‌و‌بلا آمده وآن‌گاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران

تو اختر سرخی که به‌انگیزه‌ی‌ تکثیر
ترکید بر آیینه‌ی‌ خورشیدضمیران

ای جوهر سرداری سرهای بریده
وای اصل نمیرندگی نسل نمیران

خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه‌ی‌ تاریخ
هر بار که آتش زده شد بیشه شیران

آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران!

وآن روز که با بیرقی از یک سر بی‌تن
تا شام شدی قافله‌سالار اسیران

تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران

تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که به‌خونت بنگارند دبیران

حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه‌ست
ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

وقایع دانشگاه فرهنگیان و عملکرد ضعیف حسین خنیفر رئیس دانشگاه

منتشرشده در یادداشت

دانشگاه فرهنگیان و رانت خواری در آموزش و پرورش

آقای ابراهیم سحرخیز عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان مباحث پیش آمده در دانشگاه فرهنگیان بر سر "همایش شیرخوارگان" را تبدیل به ابزاری برای  دعوای جناحی و سیاسی خود کرد . یادداشت آقای سحرخیز  که با بیان اهمیت همایش و شرح مظلومیت حضرت علی اصغر(ع) و شهدای کربلا  آغاز می شود در پایان رنگ و بوی تسویه حساب سیاسی و جناحی به خود می گیرد .

سحرخیز بعد از روضه طولانی حضرت علی اصغر (ع) ، سرپرست سابق دانشگاه را مورد حمله قرار می دهد که گویا : "دانشگاه را  به صورت شرکت سهامی به جمعی از افراد سیاست زده سپرد که همواره در صدند در قالب نیش و کنایه حتی از آب شب مانده نیز برای هواداران خود ،کره بگیرند.". این جملات معنای محصلی ندارد و تنها نوعی متلک گویی و عقده گشایی است.
قصد من دفاع از آقای مهرمحمدی نیست. یادداشت های انتقادی من از عملکرد آقای مهرمحمدی ( در دوره مدیریتش)  در دسترس است . ظاهرا آقای سحرخیز در این یادداشت مثل سایر یادداشتهایش دنیا را عرصه نبرد بین اصلاح طلب (اهریمن ) و اصولگرا (اهورامزدا) می پندارد و این دوئیت ذهن او را رها نمی کند. راه دور نرویم،  یادداشت اخیر  آقای سحرخیز مصداق سوء استفاده از مقدسات و حماسه کربلا برای مقاصد سیاسی است. هر چند سحرخیز می گوید : "حساب این همایش را باید از مدح و روضه برخی از مداحان بی تدبیر، احیانا بیسواد و خرافه گو جدا ساخت. " اما مگر آن مداحان چه می کنند؟  آن مداحان هم از حماسه کربلا ، ابزاری برای منافع جناحی یا مالی و یا تقرب به قدرت می سازند.
آقای سحرخیز عمدا صورت مساله را عوض می کند. سعی می کند به منتقد همایش شیرخوارگان که خودش  حماسه کربلا را  زیسته و "زندگی خانوادگی اش با عاشورا و محرم و حسین و  راهش عجین" است، تاریخ کربلا را با جزئیات درس بدهد و می گوید: "در شهادت کودکی شیرخواره در حادثه کربلا کوچکترین تردیدی نیست." .واقعا !!! مگر خانم مقدم در شهادت حضرت علی اصغر (ع) تردید کرده بود ؟ مشکل افرادی مانند آقای سحرخیز و خنیفر این است که به مناسک عزاداری که موضوعی متکثر و فرهنگی و متاثر از دو عنصر زمان و مکان است ، قداست می بخشند. اگر به یکی از رسوم عزاداری را با استدلال عشق به حسین (ع) و کربلا قداست بدهیم ، منطقا نمی توانیم برخی رسوم دیگر را خرافه بدانیم. چگونه می توانیم آن کس که قمه و زنجیر تیغ دار به سر و سینه می کوبد را نکوهش و منع کنیم ، در حالی که او هم این کار را به عشق امام حسین (ع) و شهدای کربلا انجام می دهد.
 همایش شیرخوارگان عمری 17 ساله دارد و توسط موسسه ای برگزار می شود  که سال 83 ثبت شده است . دبیر هیات امنای شیرخوارگان، شخصی به نام داود منافی پور است. این جریان از مهدیه تهران شروع شده است . همسنگ کردن انتقاد از این جریان با  انتقاد از حضرت علی اصغر (ع) یا قیام امام حسین (ع) نوعی مغالطه جاهلانه  است. آقای سحرخیز درکنار ارائه آمار همایش ها و پُز دادن به اینکه  همایش شیرخوارگان در 45 کشور دنیا از جمله عربستان سعودی و 24 ایالت امریکا برگزار می شود، مثل یک محقق دانشگاهی توضیحاتی در باره "دکترین مجمع جهانی حضرت علی اصغر(ع)"  بدهد و به ما بگوید که منابع مالی این جریان از کجا تامین می شود؟  بحث اصلا بر سر مظلومیت علی اصغر (ع) و شهدای آسمانی کربلا نیست بحث بر سر فعالیت  موسسه ای زمینی است که در قالب یک ان .جی .او ثبت شده است و هرسال میلیاردها تومان در ایران و جهان هزینه می کند.
آقای داوود منافی پور هفته گذشته در کنفرانس خبری شیرخوارگان در حسینه نورالبکا می گوید : " امام زمان (عج) در بیانیه ظهورشان خود را فرزند امام حسین (ع) اعلام می‌کنند. این امر بیانگر این است که تمدن مترقی مهدوی مبنای حکومتش، کربلا است. پس اگر از کربلا، مهدویت معرفی شود، خواهیم دید که پرچم مهدویت در جهان بلند‌تر خواهد شد. مراسم شیرخوارگان حسینی از جغرافیای شیعه گذشته است ... این حرکت، رونمایی از قدرت بانوان در تربیت نسل مهدوی است. اگر بانوان ما به این درک برسند زمینه‌سازی ظهور زودتر فراهم می‌شود. معتقدیم تا زمانی که بانوان مهدوی جامعه ایرانی قیام نکنند، ظهور اتفاق نمی‌افتد." آیا آهنگ این جملات در گوش آقای سحرخیز معاون وزیر در دولت معجزه هزاره سوم و فعال صنفی رادیکال این دوره  آشنا نیست؟ آیا برپایی نمایشگاه دائمی شیرخوارگان در حرم رضوی اتفاقی است؟ آقای سحرخیز به جای روضه خواندن اینها را تبیین کند.

دانشگاه فرهنگیان و رانت خواری در آموزش و پرورش

سحرخیز سعی می کند در این اتفاق میانه را بگیرد و در نقش مصلح و آشتی دهنده ظاهر شود . می نویسد: " همان طور که ادبیات رییس دانشگاه فرهنگیان در مواجهه با مطالب منتشره در توییت فلان مدیر سازمان مرکزی آن دانشگاه در به کارگیری واژه ها ، شاید قابل دفاع نیست درمقابل گمان بد بردن به شیر زنان ایرانی در پاس داشت حرمت خردسال ترین "شهید عدالت" ،یعنی "علی اصغر"،کاری بس زشت و نابخشودنی است." انتقاد خانم مقدم اصلا متوجه "شیرزنان ایرانی" نیست بلکه متوجه برگزارکنندگان مراسم شیرخوارگان و جریان حامی آن است. اما نکته جالب این است که سحرخیز ، فحش نامه رییس دانشگاه را  با قید شاید،  "غیرقابل دفاع " می داند اما انتقاد سیاسی خانم مقدم را "زشت و نابخشودنی"  می نامد .  این دیگر قضاوت با خواننده است که فحشنامه آقای خنیفر "زشت و نابخشودنی" است یا  انتقاد چند کلمه ای خانم مقدم که ممکن است با آن موافق یا مخالف باشیم اما آنچه آشکار است او  چهارچوب اخلاق و ادب را مراعات کرده است.
اکنون فرصتی طلایی در دانشگاه فرهنگیان فراهم آمده که مسئولان و اعضای هیات علمی که کم و کسر دارند ، ارادت خود را به رییس دانشگاه نشان دهند و از این  نمد برای خود کلاهی بسازند. اما جنبه طنز ماجرا این است که هرکس وارد این ماجرا شود باید فحش نامه آقای خنیفر را تایید و اتفاق پیش آمده را تحریف  کند. می خواستم در انتها خواستار دخالت آقای حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در این داستان شوم ، اما می دانم که او گرفتارتر و ضعیف تر از آن است که در این قضیه تاثیرگذار باشد. اختیارات وزیر محدود به حوزه اداری و مالی وزارتخانه است. در بخش مالی به دلیل کمبود اعتبارات کاری نمی تواند بکند و در بخش اداری از پس دایره بسته مدیران هفت خط و قدیمی و دخالت نمایندگان شهرستانی مجلس بر نمی آید. او به زودی می فهمد که شغل دبیری دولت با وزارت وزارتخانه ای با این گستردگی و این همه مشکلات فرق دارد. اما چه باک که این وزارتخانه عرصه آزمون و خطا بوده و خواهد بود.  
دانشجویان دانشگاه تربیت معلم ، بهتر از من و آقای سحرخیز  می دانند که در دانشگاه فرهنگیان چه می گذرد؟ حسن این اتفاق این بود که نشان داد که رزومه سازی علمی و به رخ کشیدن تالیف ده ها کتاب و صدها مقاله نشانه فرهیختگی و سواد نیست  و تدلیس و ظاهر سازی حرف اول را می زند. 

فلسفه واقعی تاسیس دانشگاه فرهنگیان جدا سازی  دانشجویان این دانشگاه از سایر دانشجویان و  ایجاد محیطی ایزوله و ترس زده  برای پرورش معلمانی تک بعدی و متعصب و وفادار به حکومت بود . اما در عصر انفجار اطلاعات نمی توان افکار آدم ها را کنترل کرد. دانشجویان تربیت معلم هم از این قاعده مستثنی نیستند . دانشجویان  از برخی اساتید رانتی این دانشگاه به مراتب آگاه تر و باسوادتر هستند و البته درشرایط کنترلی اجازه ابراز نظر ندارند ومجبور به خودسانسوری اند.  به نظر من ایجاد این دانشگاه بیش از هر چیز تمهید مدیرانی بود که در تدارک جایگاهی محترم و در عین حال پر منفعت برای دوران پسامدیریتی خود بودند. این دانشگاه منبع بزرگی برای تولید رانت در وزارتخانه ای فقیر است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دانشگاه فرهنگیان و رانت خواری در آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی

نقدی بر دلایل رای آوری محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش

" محمود نگهبان سلامی نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و نماینده مردم خواف و رشتخوار دلایل رأی بالای نمایندگان به وزیر آموزش و پرورش را تشریح کرد:

1) نمایندگان نمی‌ خواستند آموزش و پرورش در مهر ماه بدون وزیر باشد.
2) یکی دیگر از استدلال‌های نمایندگان برای اعتماد به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش ، هماهنگی حاجی میرزایی با دولت است که از همین مسیر بتواند بسیاری از مشکلات فرهنگیان را حل و فصل کند.
3) محتمل نبود گزینه ای بهتر از محسن حاجی میرزایی معرفی شود و این نیز یکی دیگر از دلایلی بود که نمایندگان به وی اعتماد کردند ، در هر صورت ممکن بود پس از رأی عدم اعتماد به وزیر آموزش و پرورش فردی معرفی شود که نه با دولت هماهنگ باشد و نه با آموزش و پرورش سنخیتی داشته باشد." (1)

با نگاه به هر سه دلیل ذکر شده ، می توان قضاوت کرد که نمایندگان کوتاه ترین مسیر را برای جلب رضایت دولت انتخاب و از انداختن خود به زحمت و دردسر پرهیز نموده اند.

در بررسی دلیل اول می توان بیان داشت ، صرفا به دلیل شروع سال تحصیلی ، رأی دادن به تنها نامزد وزارت ، ریسک کم خطری است که گویای هیچ نوع طلبی از سوی نمایندگان از دولت برای ملت نیست. یعنی مطالبه گری که حق ملت و وظیفه تفویض شده آنان به نمایندگان است در این بین از اساس نادیده گرفته شده و یک نوع موازی کاری محافظه کارانه ای برای تضمین قوای دولت جهت ادامه امور ، شکل گرفته است.
دولت اگر حداقل از یک ماه پیش قصد خاتمه دادن به فعالیت سرپرست معرفی شده را داشت و با توجه به نزدیکی آغاز سال تحصیلی جدید ، می بایست نامزدهای خود را به مجلس معرفی می کرد. چون مدت سرپرستی یک وزارتخانه اگر از لحاظ حداکثر زمان محدودیت دارد لزوما از لحاظ حداقل زمان یعنی حتما سه ماه ، ضرورتی ندارد. اشاره شد دولت نامزدهای خود را معرفی می کرد نه تنها نامزد مدنظر خود را ، انتخاب منطقی ، صحیح و قابل اعتماد ، انتخابی است که گزینه سنجش و محک برای انتخاب بیش از یک فرد باشد. این وزارتخانه سیاه چاله های بسیاری دارد که عبور از آنها به برخورد از ناحیه قدرت و اختیار نیازمند است نه به تواضع و مطیع بودن. بالا بودن تعداد رأی موافق اساس مستدل و محکمی برای اطمینان از انتخاب شایسته نمایندگان نیست ، حداقل در مورد وزیر قبلی که بیشتر از ایشان رأی آورده بودند ، شاهد ناپایداری این دلبستگی بوده ایم.

در مورد دلیل دوم ، هماهنگی یک مهره حساس چون وزیر با دولت ، به منزله نادیده گرفته شدن مطالبات ذی نفعان و پاسخگویی منطبق به خواسته های دولت است. دولت توانایی پیشبرد امور آموزش و پرورش را در هر زمینه ای که داشته باشد ، وزیر هم لاجرم از آن ظرفیتِ توان ، تبعیت خواهد کرد. شاید عمده دلیل کنار گذاشته شدن سرپرست نیز همین عدم همسویی با دولت بود که گویا جمع بندی سررشته امور انجام شده و نشدۀ دولت تاکنون ، نیت اصلی این معرفی و انتخاب سریع بوده است.

ظاهرا نمایندگان نیز به تأسی از آحاد جامعه از برخورد آرا واهمه دارند و به جای اتحاد تفکرات متفاوت تابع اتحاد هم اندیشان هستند. مسیری که نتیجه ای جز موازی کاری ، یکسان اندیشی نابارور ، تکرار مکرّات بی نتیجه ، بسته ماندن دایره مدیریت ، عدم اعتماد به مدیریت جوانان ، مهجوریت مدیریت زنان علیرغم شعارهای قبل انتخابات و..... می شود. در این شرایط تمام جسارت ، توانایی و مهارتهای فرد وزیر در درخواست های دولت مستحیل گردیده و شعارهای او که قبل از تأیید نمایندگان در خانه ملت داده شده است به وادی فراموشی سپرده می شود.

دلیل سوم نیز در تعقیب دلیل دوم ، غیرمنطقی و تحمیل شونده است. جامعه ای که میلیونها متخصص و کارشناس مدرس و پژوهشگر عرصه تعلیم و تربیت را در بطن خود پرورش داده است و برای به جریان انداختن چنین اهدافی در آینده ، برنامه ریزی کرده است ، چگونه می تواند مبتلا به قحط الرجالی باشد و در گزینش نیروهای خود دچار شتاب زدگی و یا تبعیت از محدودیت گردد ؟ دولت درِ کدام یک از این افراد زِبده و در متن امور آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت را به صدا درآورد اما پاسخی مثبت نگرفت؟

البته شاید با رسیدن به هر سه دلیل ذکر شده ، رئیس جمهور حق تحسین و تشویق همگان را برانگیخته باشند اما تا کی انجام همان که هست رویۀ ممتاز سیاست ما خواهد بود؟ چرا مقامات ما اهل ریسک پذیری ارزشمند برای الگو دادن به ملت و رشد و تعالی فرهنگ نیستند؟ ما باید از لاک شعار خارج و به لایه های ریز و درشت اعماق علوم و فنون رخنه کنیم تا در اجرای امور به موفقیت های پایدار و ماندگار دست یازیم. تلاش برای کسب موفقی های سطحی و ناپیوسته نسبت به یکدیگر ، کشور و ملت را به اعتلای شایسته و بایسته نخواهد رساند.

نکاتی دیگر که در انتخاب وزیر آموزش و پرورش ، باید مدنظر دولت و مجلس باشد :

نکته دیگر که لازم است مدنظر باشد ارائه برنامه کار برای تعقیب تلاش یک مقام اعم از وزیر و ..... است. یک وزیر به جای ایراد سخنرانی در مجلس جهت دریافت آرای موافق نمایندگان و تحت تأثیر خطابه خویش قرار دادن آنان ، می بایست" برنامه کار یا طرح کار " خود را به طور مدون تنظیم و تحویل مجلس دهد. بدین طریق دو اتفاق نیکو ناخواسته ضامن اعتماد ملت به نمایندگان می گردد:
اول لازم الاجرا بودن برنامه ها و پرهیز از شعاردهی . دوم پیگیری فعالیت وزیر بر اساس طرح و برنامه کار و ارائه تذکر در صورت فاصله گرفتن از آنها. و گر نه ما ملتی هستیم که هر سخنوری می تواند شور و احساسات مان را تحریک و تهییج نماید و به وَجد آورد پس کسی که می خواهد وزیر باشد نباید خطیبی ماهر باشد بلکه باید برنامه نویسی قهار باشد تا رضایت ملت را فراهم سازد.

نقدی بر دلایل رای آوری محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش

نکته مهم دیگر وصله دار بودن پیکر وزرات آموزش و پرورش با پر تعداد بودن وزرای آن است. روزگاری عظمت نقش وزارت دست نیازیدنی بود ، هر چند کم مایگان در این اوضاع با اطمینانِ خاطر ، شب را صبح می کردند اما حداقل به هر بهانه ای با کارتِ زردِ استیضاح تهدید نمی شدند. بعدها با رواج و عادی سازی فرهنگ استیضاح پرتعداد و کم اثر ، که به ظاهر حق طلبانه اما با پتانسیل تخریب عمل می کند، وزیر و مجلس را ضعیف تر و ملت را متوقع تر ساخت. چون استیضاح کارکرد مقبول و اثرگذاری نداشت. تغییرات سریع در این وزارتخانه در هر حطیه ای از جمله سیستم آموزشی ، نحوه تربیت معلم ، تغییرات مدیران مدارس و ادارات و..... در عرض مدت کمتر از 4 یا 5 سال ، یعنی عدم انسجام و از هم گسیختگی ساختار نظام آموزشی. آقای زنگنه سالهاست وزرات نفت را هدایت می کند و کمتر یا اصلا در گرداب ابزار بازدارنده ای به نام استیضاح نیفتاده اند ، ایشان قدرت خود را از شایستگی و ثبات مدیریت و عملکرد و سیاست اجرایی خود دریافت می کنند.البته هدفم در این مقایسه فقط اثبات اثرات ثبات مدیریت است و قصد تحلیل و یا تأیید ایشان مَدِ نظرم نیست . اگر اصلی ترین عنصر سایر وزارتخانه ها منابع و معادن طبیعی و غیرطبیعی است و براساس ایجاد تعادل مابین داده و ستاده مادی عمل می نمایند اما متأسفانه عمده ترین عنصر و خمیرمایه وزارت آموزش و پرورش استعداد و علاقه و ذوق و خلاقیت و مهارت یادگیری و احساس و شعور کودکان و نوجوانانی است که مسئولیت مراقبت ، نگهداری و هدایت آن ابتدا بر دوش دولت و وزیر آموزش و پرورش و بعد برعهدۀ دیگر مهره های حساس این وزارتخانه است. پس در هر جابه جایی و ایجاد تغییر وزیر آموزش و پرورش ما پیچ و مهره و ظرفیت تولید و صادرات و واردات و... را کنترل و تنظیم نمی نماییم ، بلکه ما پتانسیل خرد جمعی یک کشور را پردازش و معرفی می کنیم. در هر تغییر نا به هنگام ، مقادیر زیادی از کیفیت منابع مادی و نیروی انسانی را از دست می دهیم و این زمین خوردن ها و دوباره با حال نزار برخاستن ها ، قوای ما را به تحلیل برده و به سیر در عوالم عقب ماندگی محکوم می سازد.

نکته ظریف و حساس دیگر که در این رأی آوری مؤثر بود ، پایان کار مجلس است که همانند پنج شش دقیقه آخر کلاس ، بیشتر نوعی جمع بندی لاجرمی است و همچنین دو سال کمتر و یا بیشتر از عمر دولت فعلی نیز بر این محدودیت معرفی وزیر ، فشار وارد ساخته است. یعنی بهتر است بگوئیم یک " وزیر ناچاری " دیگر برای زمان باقیمانده به اتمام دقیقه نود انتخاب شد. یک فرد اگر می خواهد نام نیکی از خود بجا بگذارد نباید مسئولیت نیمه کاره را بپذیرد و این مهم ریسک بزرگی است. معلمانی که به جای همکار دیگر وسط سال برای ادامه فعالیت کلاس همکار مرخصی رفته ، مشغول به کار شده اند تجربۀ عملی برای این امر را دارند. مگر این که در ردای وزارت ، شرط و شروطی برای قبول آن بگذارند که یکی از دلایل عمده عدم موفقیت وزرای آموزش و پرورش ، در مسیر موافق قرار گرفتن آنهاست. این وزارتخانه سیاه چاله های بسیاری دارد که عبور از آنها به برخورد از ناحیه قدرت و اختیار نیازمند است نه به تواضع و مطیع بودن. بالا بودن تعداد رأی موافق اساس مستدل و محکمی برای اطمینان از انتخاب شایسته نمایندگان نیست ، حداقل در مورد وزیر قبلی که بیشتر از ایشان رأی آورده بودند ، شاهد ناپایداری این دلبستگی بوده ایم. ما باید شاخص های علمی متعارفی برای تثبیت کفایت یک فرد جهت وزارت برگزینیم و فقط به تعداد 200 رأی از 255 رأی دل نبازیم.

نقدی بر دلایل رای آوری محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش

کم بودن تعداد نامزدهای معرفی شده برای انجام مقایسه و انتخاب اصلح ، دخالت دادن عامل محدودیت زمان برای دسترسی به نتیجه سریع ، تعیین و مشخص نمودن اهداف از پیش اندیشیده مورد انتظار ، در منگنه وانمود کردن نمایندگان در رأی ناچاری به فردی که بهترین و شایسته ترین گزینه نیست ، باور تضمینی اصلح بودن فرد معرفی شده برای وزارت به دلیل از بدنه دولت بودنش و...... هر دلیلی دیگر ما را به شرایط مطلوب و ایده آل نسبی هدایت نخواهد کرد.

بار دیگر ما با دخالت اما و اگر کسی را برای این وزارتخانه انتخاب کردیم و مات و مبهوت از شوک واردۀ دیگر بر این تن نحیف منتظریم تا ببینیم جناب حاجی میرزایی چگونه بازی شطرنج خود را آغاز خواهند نمود و اولین حرکت ایشان برای کیش و مات کردن مشکلات تلنبار شده چه خواهد بود ؟!

به نظر شما برای ملتی که کارکنان آن در هر سمتی خود را مکلف به فارغ التحصیلی انواع رشته های مدیریتی دریافته اند ، چنین روند معرفی و تأیید سِمت مدیریت کلان منطقی است ؟


1) خانه ملت . خبرگزاری مجلس شورای اسلامی . بخش فرهنگی . 14 شهریور 1398.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر دلایل رای آوری محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور