آقای ابراهیم سحرخیز عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان مباحث پیش آمده در دانشگاه فرهنگیان بر سر "همایش شیرخوارگان" را تبدیل به ابزاری برای دعوای جناحی و سیاسی خود کرد . یادداشت آقای سحرخیز که با بیان اهمیت همایش و شرح مظلومیت حضرت علی اصغر(ع) و شهدای کربلا آغاز می شود در پایان رنگ و بوی تسویه حساب سیاسی و جناحی به خود می گیرد .
سحرخیز بعد از روضه طولانی حضرت علی اصغر (ع) ، سرپرست سابق دانشگاه را مورد حمله قرار می دهد که گویا : "دانشگاه را به صورت شرکت سهامی به جمعی از افراد سیاست زده سپرد که همواره در صدند در قالب نیش و کنایه حتی از آب شب مانده نیز برای هواداران خود ،کره بگیرند.". این جملات معنای محصلی ندارد و تنها نوعی متلک گویی و عقده گشایی است.
قصد من دفاع از آقای مهرمحمدی نیست. یادداشت های انتقادی من از عملکرد آقای مهرمحمدی ( در دوره مدیریتش) در دسترس است . ظاهرا آقای سحرخیز در این یادداشت مثل سایر یادداشتهایش دنیا را عرصه نبرد بین اصلاح طلب (اهریمن ) و اصولگرا (اهورامزدا) می پندارد و این دوئیت ذهن او را رها نمی کند. راه دور نرویم، یادداشت اخیر آقای سحرخیز مصداق سوء استفاده از مقدسات و حماسه کربلا برای مقاصد سیاسی است. هر چند سحرخیز می گوید : "حساب این همایش را باید از مدح و روضه برخی از مداحان بی تدبیر، احیانا بیسواد و خرافه گو جدا ساخت. " اما مگر آن مداحان چه می کنند؟ آن مداحان هم از حماسه کربلا ، ابزاری برای منافع جناحی یا مالی و یا تقرب به قدرت می سازند.
آقای سحرخیز عمدا صورت مساله را عوض می کند. سعی می کند به منتقد همایش شیرخوارگان که خودش حماسه کربلا را زیسته و "زندگی خانوادگی اش با عاشورا و محرم و حسین و راهش عجین" است، تاریخ کربلا را با جزئیات درس بدهد و می گوید: "در شهادت کودکی شیرخواره در حادثه کربلا کوچکترین تردیدی نیست." .واقعا !!! مگر خانم مقدم در شهادت حضرت علی اصغر (ع) تردید کرده بود ؟ مشکل افرادی مانند آقای سحرخیز و خنیفر این است که به مناسک عزاداری که موضوعی متکثر و فرهنگی و متاثر از دو عنصر زمان و مکان است ، قداست می بخشند. اگر به یکی از رسوم عزاداری را با استدلال عشق به حسین (ع) و کربلا قداست بدهیم ، منطقا نمی توانیم برخی رسوم دیگر را خرافه بدانیم. چگونه می توانیم آن کس که قمه و زنجیر تیغ دار به سر و سینه می کوبد را نکوهش و منع کنیم ، در حالی که او هم این کار را به عشق امام حسین (ع) و شهدای کربلا انجام می دهد.
همایش شیرخوارگان عمری 17 ساله دارد و توسط موسسه ای برگزار می شود که سال 83 ثبت شده است . دبیر هیات امنای شیرخوارگان، شخصی به نام داود منافی پور است. این جریان از مهدیه تهران شروع شده است . همسنگ کردن انتقاد از این جریان با انتقاد از حضرت علی اصغر (ع) یا قیام امام حسین (ع) نوعی مغالطه جاهلانه است. آقای سحرخیز درکنار ارائه آمار همایش ها و پُز دادن به اینکه همایش شیرخوارگان در 45 کشور دنیا از جمله عربستان سعودی و 24 ایالت امریکا برگزار می شود، مثل یک محقق دانشگاهی توضیحاتی در باره "دکترین مجمع جهانی حضرت علی اصغر(ع)" بدهد و به ما بگوید که منابع مالی این جریان از کجا تامین می شود؟ بحث اصلا بر سر مظلومیت علی اصغر (ع) و شهدای آسمانی کربلا نیست بحث بر سر فعالیت موسسه ای زمینی است که در قالب یک ان .جی .او ثبت شده است و هرسال میلیاردها تومان در ایران و جهان هزینه می کند.
آقای داوود منافی پور هفته گذشته در کنفرانس خبری شیرخوارگان در حسینه نورالبکا می گوید : " امام زمان (عج) در بیانیه ظهورشان خود را فرزند امام حسین (ع) اعلام میکنند. این امر بیانگر این است که تمدن مترقی مهدوی مبنای حکومتش، کربلا است. پس اگر از کربلا، مهدویت معرفی شود، خواهیم دید که پرچم مهدویت در جهان بلندتر خواهد شد. مراسم شیرخوارگان حسینی از جغرافیای شیعه گذشته است ... این حرکت، رونمایی از قدرت بانوان در تربیت نسل مهدوی است. اگر بانوان ما به این درک برسند زمینهسازی ظهور زودتر فراهم میشود. معتقدیم تا زمانی که بانوان مهدوی جامعه ایرانی قیام نکنند، ظهور اتفاق نمیافتد." آیا آهنگ این جملات در گوش آقای سحرخیز معاون وزیر در دولت معجزه هزاره سوم و فعال صنفی رادیکال این دوره آشنا نیست؟ آیا برپایی نمایشگاه دائمی شیرخوارگان در حرم رضوی اتفاقی است؟ آقای سحرخیز به جای روضه خواندن اینها را تبیین کند.
سحرخیز سعی می کند در این اتفاق میانه را بگیرد و در نقش مصلح و آشتی دهنده ظاهر شود . می نویسد: " همان طور که ادبیات رییس دانشگاه فرهنگیان در مواجهه با مطالب منتشره در توییت فلان مدیر سازمان مرکزی آن دانشگاه در به کارگیری واژه ها ، شاید قابل دفاع نیست درمقابل گمان بد بردن به شیر زنان ایرانی در پاس داشت حرمت خردسال ترین "شهید عدالت" ،یعنی "علی اصغر"،کاری بس زشت و نابخشودنی است." انتقاد خانم مقدم اصلا متوجه "شیرزنان ایرانی" نیست بلکه متوجه برگزارکنندگان مراسم شیرخوارگان و جریان حامی آن است. اما نکته جالب این است که سحرخیز ، فحش نامه رییس دانشگاه را با قید شاید، "غیرقابل دفاع " می داند اما انتقاد سیاسی خانم مقدم را "زشت و نابخشودنی" می نامد . این دیگر قضاوت با خواننده است که فحشنامه آقای خنیفر "زشت و نابخشودنی" است یا انتقاد چند کلمه ای خانم مقدم که ممکن است با آن موافق یا مخالف باشیم اما آنچه آشکار است او چهارچوب اخلاق و ادب را مراعات کرده است.
اکنون فرصتی طلایی در دانشگاه فرهنگیان فراهم آمده که مسئولان و اعضای هیات علمی که کم و کسر دارند ، ارادت خود را به رییس دانشگاه نشان دهند و از این نمد برای خود کلاهی بسازند. اما جنبه طنز ماجرا این است که هرکس وارد این ماجرا شود باید فحش نامه آقای خنیفر را تایید و اتفاق پیش آمده را تحریف کند. می خواستم در انتها خواستار دخالت آقای حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در این داستان شوم ، اما می دانم که او گرفتارتر و ضعیف تر از آن است که در این قضیه تاثیرگذار باشد. اختیارات وزیر محدود به حوزه اداری و مالی وزارتخانه است. در بخش مالی به دلیل کمبود اعتبارات کاری نمی تواند بکند و در بخش اداری از پس دایره بسته مدیران هفت خط و قدیمی و دخالت نمایندگان شهرستانی مجلس بر نمی آید. او به زودی می فهمد که شغل دبیری دولت با وزارت وزارتخانه ای با این گستردگی و این همه مشکلات فرق دارد. اما چه باک که این وزارتخانه عرصه آزمون و خطا بوده و خواهد بود.
دانشجویان دانشگاه تربیت معلم ، بهتر از من و آقای سحرخیز می دانند که در دانشگاه فرهنگیان چه می گذرد؟ حسن این اتفاق این بود که نشان داد که رزومه سازی علمی و به رخ کشیدن تالیف ده ها کتاب و صدها مقاله نشانه فرهیختگی و سواد نیست و تدلیس و ظاهر سازی حرف اول را می زند.
فلسفه واقعی تاسیس دانشگاه فرهنگیان جدا سازی دانشجویان این دانشگاه از سایر دانشجویان و ایجاد محیطی ایزوله و ترس زده برای پرورش معلمانی تک بعدی و متعصب و وفادار به حکومت بود . اما در عصر انفجار اطلاعات نمی توان افکار آدم ها را کنترل کرد. دانشجویان تربیت معلم هم از این قاعده مستثنی نیستند . دانشجویان از برخی اساتید رانتی این دانشگاه به مراتب آگاه تر و باسوادتر هستند و البته درشرایط کنترلی اجازه ابراز نظر ندارند ومجبور به خودسانسوری اند. به نظر من ایجاد این دانشگاه بیش از هر چیز تمهید مدیرانی بود که در تدارک جایگاهی محترم و در عین حال پر منفعت برای دوران پسامدیریتی خود بودند. این دانشگاه منبع بزرگی برای تولید رانت در وزارتخانه ای فقیر است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
هنوز هم در بر همان پاشنه می چرخد ...دانشگاه فرهنگیان محلی ست برای رانت داران سیاسی که با پست و مقامی یا عضویت هیئت علمی بدون دردسر و طی ضوابط وزارت علوم حقوق و مزایای کلانی دریافت کنند .
براستی با فکر باز عمل کنیم
متاسفانه برخی از ابزار دین و احساسات عامه مردم سو استفاده حزبی جناحی میکنند
هر جا بوی پول میاد رانتیها و اختلاس گران و...اونجا تجمع و تلمذ میکنند و...