" محمود نگهبان سلامی نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و نماینده مردم خواف و رشتخوار دلایل رأی بالای نمایندگان به وزیر آموزش و پرورش را تشریح کرد:
1) نمایندگان نمی خواستند آموزش و پرورش در مهر ماه بدون وزیر باشد.
2) یکی دیگر از استدلالهای نمایندگان برای اعتماد به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش ، هماهنگی حاجی میرزایی با دولت است که از همین مسیر بتواند بسیاری از مشکلات فرهنگیان را حل و فصل کند.
3) محتمل نبود گزینه ای بهتر از محسن حاجی میرزایی معرفی شود و این نیز یکی دیگر از دلایلی بود که نمایندگان به وی اعتماد کردند ، در هر صورت ممکن بود پس از رأی عدم اعتماد به وزیر آموزش و پرورش فردی معرفی شود که نه با دولت هماهنگ باشد و نه با آموزش و پرورش سنخیتی داشته باشد." (1)
با نگاه به هر سه دلیل ذکر شده ، می توان قضاوت کرد که نمایندگان کوتاه ترین مسیر را برای جلب رضایت دولت انتخاب و از انداختن خود به زحمت و دردسر پرهیز نموده اند.
در بررسی دلیل اول می توان بیان داشت ، صرفا به دلیل شروع سال تحصیلی ، رأی دادن به تنها نامزد وزارت ، ریسک کم خطری است که گویای هیچ نوع طلبی از سوی نمایندگان از دولت برای ملت نیست. یعنی مطالبه گری که حق ملت و وظیفه تفویض شده آنان به نمایندگان است در این بین از اساس نادیده گرفته شده و یک نوع موازی کاری محافظه کارانه ای برای تضمین قوای دولت جهت ادامه امور ، شکل گرفته است.
دولت اگر حداقل از یک ماه پیش قصد خاتمه دادن به فعالیت سرپرست معرفی شده را داشت و با توجه به نزدیکی آغاز سال تحصیلی جدید ، می بایست نامزدهای خود را به مجلس معرفی می کرد. چون مدت سرپرستی یک وزارتخانه اگر از لحاظ حداکثر زمان محدودیت دارد لزوما از لحاظ حداقل زمان یعنی حتما سه ماه ، ضرورتی ندارد. اشاره شد دولت نامزدهای خود را معرفی می کرد نه تنها نامزد مدنظر خود را ، انتخاب منطقی ، صحیح و قابل اعتماد ، انتخابی است که گزینه سنجش و محک برای انتخاب بیش از یک فرد باشد. این وزارتخانه سیاه چاله های بسیاری دارد که عبور از آنها به برخورد از ناحیه قدرت و اختیار نیازمند است نه به تواضع و مطیع بودن. بالا بودن تعداد رأی موافق اساس مستدل و محکمی برای اطمینان از انتخاب شایسته نمایندگان نیست ، حداقل در مورد وزیر قبلی که بیشتر از ایشان رأی آورده بودند ، شاهد ناپایداری این دلبستگی بوده ایم.
در مورد دلیل دوم ، هماهنگی یک مهره حساس چون وزیر با دولت ، به منزله نادیده گرفته شدن مطالبات ذی نفعان و پاسخگویی منطبق به خواسته های دولت است. دولت توانایی پیشبرد امور آموزش و پرورش را در هر زمینه ای که داشته باشد ، وزیر هم لاجرم از آن ظرفیتِ توان ، تبعیت خواهد کرد. شاید عمده دلیل کنار گذاشته شدن سرپرست نیز همین عدم همسویی با دولت بود که گویا جمع بندی سررشته امور انجام شده و نشدۀ دولت تاکنون ، نیت اصلی این معرفی و انتخاب سریع بوده است.
ظاهرا نمایندگان نیز به تأسی از آحاد جامعه از برخورد آرا واهمه دارند و به جای اتحاد تفکرات متفاوت تابع اتحاد هم اندیشان هستند. مسیری که نتیجه ای جز موازی کاری ، یکسان اندیشی نابارور ، تکرار مکرّات بی نتیجه ، بسته ماندن دایره مدیریت ، عدم اعتماد به مدیریت جوانان ، مهجوریت مدیریت زنان علیرغم شعارهای قبل انتخابات و..... می شود. در این شرایط تمام جسارت ، توانایی و مهارتهای فرد وزیر در درخواست های دولت مستحیل گردیده و شعارهای او که قبل از تأیید نمایندگان در خانه ملت داده شده است به وادی فراموشی سپرده می شود.
دلیل سوم نیز در تعقیب دلیل دوم ، غیرمنطقی و تحمیل شونده است. جامعه ای که میلیونها متخصص و کارشناس مدرس و پژوهشگر عرصه تعلیم و تربیت را در بطن خود پرورش داده است و برای به جریان انداختن چنین اهدافی در آینده ، برنامه ریزی کرده است ، چگونه می تواند مبتلا به قحط الرجالی باشد و در گزینش نیروهای خود دچار شتاب زدگی و یا تبعیت از محدودیت گردد ؟ دولت درِ کدام یک از این افراد زِبده و در متن امور آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت را به صدا درآورد اما پاسخی مثبت نگرفت؟
البته شاید با رسیدن به هر سه دلیل ذکر شده ، رئیس جمهور حق تحسین و تشویق همگان را برانگیخته باشند اما تا کی انجام همان که هست رویۀ ممتاز سیاست ما خواهد بود؟ چرا مقامات ما اهل ریسک پذیری ارزشمند برای الگو دادن به ملت و رشد و تعالی فرهنگ نیستند؟ ما باید از لاک شعار خارج و به لایه های ریز و درشت اعماق علوم و فنون رخنه کنیم تا در اجرای امور به موفقیت های پایدار و ماندگار دست یازیم. تلاش برای کسب موفقی های سطحی و ناپیوسته نسبت به یکدیگر ، کشور و ملت را به اعتلای شایسته و بایسته نخواهد رساند.
نکاتی دیگر که در انتخاب وزیر آموزش و پرورش ، باید مدنظر دولت و مجلس باشد :
نکته دیگر که لازم است مدنظر باشد ارائه برنامه کار برای تعقیب تلاش یک مقام اعم از وزیر و ..... است. یک وزیر به جای ایراد سخنرانی در مجلس جهت دریافت آرای موافق نمایندگان و تحت تأثیر خطابه خویش قرار دادن آنان ، می بایست" برنامه کار یا طرح کار " خود را به طور مدون تنظیم و تحویل مجلس دهد. بدین طریق دو اتفاق نیکو ناخواسته ضامن اعتماد ملت به نمایندگان می گردد:
اول لازم الاجرا بودن برنامه ها و پرهیز از شعاردهی . دوم پیگیری فعالیت وزیر بر اساس طرح و برنامه کار و ارائه تذکر در صورت فاصله گرفتن از آنها. و گر نه ما ملتی هستیم که هر سخنوری می تواند شور و احساسات مان را تحریک و تهییج نماید و به وَجد آورد پس کسی که می خواهد وزیر باشد نباید خطیبی ماهر باشد بلکه باید برنامه نویسی قهار باشد تا رضایت ملت را فراهم سازد.
نکته مهم دیگر وصله دار بودن پیکر وزرات آموزش و پرورش با پر تعداد بودن وزرای آن است. روزگاری عظمت نقش وزارت دست نیازیدنی بود ، هر چند کم مایگان در این اوضاع با اطمینانِ خاطر ، شب را صبح می کردند اما حداقل به هر بهانه ای با کارتِ زردِ استیضاح تهدید نمی شدند. بعدها با رواج و عادی سازی فرهنگ استیضاح پرتعداد و کم اثر ، که به ظاهر حق طلبانه اما با پتانسیل تخریب عمل می کند، وزیر و مجلس را ضعیف تر و ملت را متوقع تر ساخت. چون استیضاح کارکرد مقبول و اثرگذاری نداشت. تغییرات سریع در این وزارتخانه در هر حطیه ای از جمله سیستم آموزشی ، نحوه تربیت معلم ، تغییرات مدیران مدارس و ادارات و..... در عرض مدت کمتر از 4 یا 5 سال ، یعنی عدم انسجام و از هم گسیختگی ساختار نظام آموزشی. آقای زنگنه سالهاست وزرات نفت را هدایت می کند و کمتر یا اصلا در گرداب ابزار بازدارنده ای به نام استیضاح نیفتاده اند ، ایشان قدرت خود را از شایستگی و ثبات مدیریت و عملکرد و سیاست اجرایی خود دریافت می کنند.البته هدفم در این مقایسه فقط اثبات اثرات ثبات مدیریت است و قصد تحلیل و یا تأیید ایشان مَدِ نظرم نیست . اگر اصلی ترین عنصر سایر وزارتخانه ها منابع و معادن طبیعی و غیرطبیعی است و براساس ایجاد تعادل مابین داده و ستاده مادی عمل می نمایند اما متأسفانه عمده ترین عنصر و خمیرمایه وزارت آموزش و پرورش استعداد و علاقه و ذوق و خلاقیت و مهارت یادگیری و احساس و شعور کودکان و نوجوانانی است که مسئولیت مراقبت ، نگهداری و هدایت آن ابتدا بر دوش دولت و وزیر آموزش و پرورش و بعد برعهدۀ دیگر مهره های حساس این وزارتخانه است. پس در هر جابه جایی و ایجاد تغییر وزیر آموزش و پرورش ما پیچ و مهره و ظرفیت تولید و صادرات و واردات و... را کنترل و تنظیم نمی نماییم ، بلکه ما پتانسیل خرد جمعی یک کشور را پردازش و معرفی می کنیم. در هر تغییر نا به هنگام ، مقادیر زیادی از کیفیت منابع مادی و نیروی انسانی را از دست می دهیم و این زمین خوردن ها و دوباره با حال نزار برخاستن ها ، قوای ما را به تحلیل برده و به سیر در عوالم عقب ماندگی محکوم می سازد.
نکته ظریف و حساس دیگر که در این رأی آوری مؤثر بود ، پایان کار مجلس است که همانند پنج شش دقیقه آخر کلاس ، بیشتر نوعی جمع بندی لاجرمی است و همچنین دو سال کمتر و یا بیشتر از عمر دولت فعلی نیز بر این محدودیت معرفی وزیر ، فشار وارد ساخته است. یعنی بهتر است بگوئیم یک " وزیر ناچاری " دیگر برای زمان باقیمانده به اتمام دقیقه نود انتخاب شد. یک فرد اگر می خواهد نام نیکی از خود بجا بگذارد نباید مسئولیت نیمه کاره را بپذیرد و این مهم ریسک بزرگی است. معلمانی که به جای همکار دیگر وسط سال برای ادامه فعالیت کلاس همکار مرخصی رفته ، مشغول به کار شده اند تجربۀ عملی برای این امر را دارند. مگر این که در ردای وزارت ، شرط و شروطی برای قبول آن بگذارند که یکی از دلایل عمده عدم موفقیت وزرای آموزش و پرورش ، در مسیر موافق قرار گرفتن آنهاست. این وزارتخانه سیاه چاله های بسیاری دارد که عبور از آنها به برخورد از ناحیه قدرت و اختیار نیازمند است نه به تواضع و مطیع بودن. بالا بودن تعداد رأی موافق اساس مستدل و محکمی برای اطمینان از انتخاب شایسته نمایندگان نیست ، حداقل در مورد وزیر قبلی که بیشتر از ایشان رأی آورده بودند ، شاهد ناپایداری این دلبستگی بوده ایم. ما باید شاخص های علمی متعارفی برای تثبیت کفایت یک فرد جهت وزارت برگزینیم و فقط به تعداد 200 رأی از 255 رأی دل نبازیم.
کم بودن تعداد نامزدهای معرفی شده برای انجام مقایسه و انتخاب اصلح ، دخالت دادن عامل محدودیت زمان برای دسترسی به نتیجه سریع ، تعیین و مشخص نمودن اهداف از پیش اندیشیده مورد انتظار ، در منگنه وانمود کردن نمایندگان در رأی ناچاری به فردی که بهترین و شایسته ترین گزینه نیست ، باور تضمینی اصلح بودن فرد معرفی شده برای وزارت به دلیل از بدنه دولت بودنش و...... هر دلیلی دیگر ما را به شرایط مطلوب و ایده آل نسبی هدایت نخواهد کرد.
بار دیگر ما با دخالت اما و اگر کسی را برای این وزارتخانه انتخاب کردیم و مات و مبهوت از شوک واردۀ دیگر بر این تن نحیف منتظریم تا ببینیم جناب حاجی میرزایی چگونه بازی شطرنج خود را آغاز خواهند نمود و اولین حرکت ایشان برای کیش و مات کردن مشکلات تلنبار شده چه خواهد بود ؟!
به نظر شما برای ملتی که کارکنان آن در هر سمتی خود را مکلف به فارغ التحصیلی انواع رشته های مدیریتی دریافته اند ، چنین روند معرفی و تأیید سِمت مدیریت کلان منطقی است ؟
1) خانه ملت . خبرگزاری مجلس شورای اسلامی . بخش فرهنگی . 14 شهریور 1398.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
یکم اینکه نمایندگان در مناطق خود یکی از جاهایی
که بنگاه کاریابی برا ی آشنایان وطایفه شان است آپ است
نمونه اش در مسجدسلیمان دوسال پیش 400نفر استخدام شدند بماند از فامیل مسولین اداره هم بود ن حالا هر وقت جلسه است
چون همکار ان رسمی نمی روند به جلسه نماینده شهر
تو پیامهای اداری مینویسند بخصوص استخدام های حق التدریس
به جلسه با حضور نماینده بیایند
دوم افراد نهضتی علاقه عجیبی به پست دارند
سوم یار بله گوی نوبخت ودولت است
هنوز نیامده سر جنگ با بچه های دانش آموز
داره که مذهبشان را باید جنبه تبلیغ نداشته
وگرنه ثبت نام نمی شوند حالا قانون گفته آپ برای همه رایگان است
این فرد مریض است یا بسیار مومن است
اصلا بگویید وزارتخانه ناچاری!
آن هم به دلیل ترس از سازمانهای جهانی!
نماینده را خواب برده مملکت را آب برده.
نماینده ای که با خواب چهار سال را سپری
کرده چگونه فهم کند چی به چیه؟
هست باید رای بدین ! والله آدم واسه خرید لباس
حداقل دو سه مغازه و بوتیک و..... مقایسه می کنه،
وزارت که جای خود دارد، امروزه تو هم می تونی
وزیر شوی فقط ظاهرت را کمی رنگ کن و چند مدرک و سمت پیش برو، وزیر شدن در این مملکت
از معلم شدن راحت تر است.
نمایندگان این دوره وزیر را استیضاح خواهند
کرد، اصلا گویی یک روالی است همچون سریال
برای سرگرمی ملت خصوصا فرهنگیان ، اما یک
سریال تکراری .
اگر داشتند این همه کار عقب مانده یا انجام نشده
بر زمین نمی ماند. کدام مشکل ما معلمان حداقل در
یک دهه اخیر حل و فصل شده است ؟ برعکس بدتر و بیشتر هم شده است برای همین دلیل که برنامه کار نداشتند، معلم نیستند که مجبور به طرح درس باشند، آنها وزیرند و علامه دهر.
اولین حرکتش اختصاص بودجه رتبه بندی
به پرداخت معوقات فرهنگیان بود. هر چند
عقل حکم می کند که یک وزارتخانه اول قرض
خود را پرداخته بعد به پرداخت چیزی بپردازد
که هنوز برقرار نشده ، اما حداقل یک سال را
با شعار اداره نکنید و پایتان را به اندازه گلیم تان
دراز کنید. ما از وعده هایی که قدرت اجرایی
ندارند و از دروغ وزرا خسته ایم.
خانم امامی ممنون که ذره بین خود را روی
واقعیت پنهان گذاشته اید. باشد تا با چنین
نقدهایی سیاست مداران فقط حرف نزنند
و ترس از سنجش منتقدین را هم داشته باشند.
به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان ها است به من بدهندتا خدا را نافرمانی کنم و پوست جوی را از دهان مورچه ای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد.همانا این دنیای آلوده شما نزد من از برگ جویده شده دهان ملخ پست تر است.
برخلاف روش مولا علی (ع) نمایندگان محترم، لیاقت و شایستگی وتوانا بودن را فدای مصلحت مورد نظر خویش می کنند وبه یک کشور ظلم می کنند.
با تشکر از سرکار خانم امامی
از همراهی و دقت نظر هر یک
از همکاران بزرگوار سپاسگزارم.
وزیر آموزش و پرورش در برنامه بهارانه شبکه 6 سیما به بیان مسایلی درباره وزارت آموزش و پرورش پرداخت و در یک گفتوگوی صمیمانه گفت:
با بیان این که برنامه ای برای وزیر شدن نداشتم درباره پذیرفتن مسئولیت این سمت عنوان کرد: به دلیل عظمت این کار علاقه ای برای پذیرفتن نداشتم زیرا آمادگی نداشتم وقتی به من گفته شد درباره آن اندیشیدم و فکر کردم شاید بتوانم آن را درست انجام دهم در مجموعه اعضای دولت یکی از افرادی که ارتباط نزدیکی با رئیس جمهور داشته، من بودم زیرا فعالیت ما این ارتباط را ایجاب میکرد.