به اسم یا برای سربلندی و پیشرفت کشور اسلامی و حفظ دستاوردها و عظمت اسلام و مسلمین و ارشاد مردم و ترویج و تبلیغ شریعت و احکام دینی و سد راه تهاجم فرهنگی شدن میتوانیم دست به هر کاری بزنیم و هر اقدامی که مصلحت باشد را انجام دهیم. کاری به قانون و ضوابط دست و پاگیر نداریم ؛ این ماموریت و وظیفهای است که به عهده ما گذاشته شده است و امکانات مادی، اهرمها، نیروی انسانی و لجستیکی، تواناییهای سخت افراری و نرم افزاریاش را هم به وفور در اختیار داریم.
اصلا مهم نیست تاریخ، مردم، معلمان و دانش آموزان، اسناد و مدارک، دانشمندان و نویسندگان و تاریخنگاران، اصول و تئوریهای آموزشی، منابع معتبر و حقایق چه میگویند و رسانهها و خبرگزاریها چه مخابره میکنند. اگر دنیا هم به ما بخندد اهمیتی ندارد ما کار خود را انجام میدهیم. بعضی از مردم متوجه نیستند یا قوه تشخیص شان خوب کار نمی کند و از ریل و مسیر اصلی ممکن است خارج شوند. وظیفه ماست که آنها را روشن و به خط خود بیاوریم و ارشادشان کنیم و در این راه خود را مجاز و مختار به انجام هر کاری که مصلحت باشد و خود تشخیص دهیم درست است میدانیم.
میتوانیم برای نمازخوان بارآوردن شاگردانمان به هر شگرد و حیلت و حتی شعبدهای دست بزنیم. یواشکی دست ببریم و به زعم خود و با فرض این که از میلیون ها مخاطب کسی بویی نمیبرد دزدکی متن یک نویسنده را دستکاری کنیم و قهرمان و شخصیت اصلی داستان را مجبورش کنیم بعد از اذان حتما وضو بگیرد و نمازش را بخواند تا از این طریق «شاید اثر عبادی و معنوی آن بر روی دانش آموز بیشتر باشد.» نویسنده حق ندارد و اصلا این حق برایش محفوظ نیست که به این موضوع اعتراض کند و اصلا نیازی به اخذ مجوز از نویسنده نیست چرا که ممکن است برایش گران تمام شود و به عواقبی مانند معدوم شدن آثارش یا محو نامش از صفحه روزگار منجر شود.
میتوانیم «به خاطر اسلام» واژههای متن نویسندهای را که دستش از این دنیا کوتاه است و دیگر در میان ما نیست و قلبش را به «آنهایی بخشیده که جنگیدند و دشمن را از خاک ما، از سرزمین ما و از خانه ما بیرون انداختند» دزدکی پس و پیش کنیم و آن را به سبک خود فاخر، زیباتر و پرفایدهترش کنیم. مهم نیست که کسی این خلاقیت ما را کشف و به روی ما بیاورد، یا روح آن مرحوم آزرده شود یا بازماندگان او از این کار راضی نباشند. مهم تحقق اهدافی است که ما برای آموزش نسلهای آینده در سر داریم و خرسند ساختن و راضی نگه داشتن آنهایی است که هوای ما را دارند و ما را راهبری میکنند و به ما خط میدهند.
ما برای قرآنخوان بارآوردن فرزندانمان و مصون ماندن آنها از خواندن کتابهای دیگری که ما دوست نداریم و نیز برای بیشتر ایدئولوژیکی کردن کتابهای درسی میتوانیم آیات و احادیث و روایات را در لابه لای کتابهای علوم، ریاضی، فیزیک، شیمی، زیستشناسی و حتی زبان انگلیسی بگنجانیم تا دانشآموزان به صورت غیرمستقیم و تصادفی بیشتر با قرآن مانوس شده و همیشه به یاد خدا باشند و به انحراف کشیده نشوند. چرا که «شما در یک نظام ارزشی زندگی میکنید.»
ما این توانایی را داریم که با تکنولوژی فتوشاپ آن ورآبیها با سرکردن روسری بر سر شاعره گرانقدر پروین او را باحجاب کنیم تا با یک تیر دو نشان بزنیم: هم اجر اخروی مازاد نصیب صاحب عکس کنیم و هم دختران کمحجاب را تحت تاثیر قرار دهیم.
ما میتوانیم برای خلق جوی سالم و شرعی و ترویج فریضه امر به معروف و نهی از منکر در تصاویر جلدهای کتابها دخالت کنیم و دختران را از پسران در زمین بازی جدا و حذف کنیم تا زمینه برای اختلاط و معاشرت آنها با پسران فراهم نشود و به تبع آن بتوانیم فساد را ریشهکن یا به حداقل رسانده باشیم. بازی پسربچهها و دختربچهها زیر درخت و دور از چشم دیگران اصلا در یک نظام ارزشی معنی ندارد. ما سنگ تمام میگذاریم و برای مبارزه با خصم زبون قادریم مردان بیریش در تصاویر را به زیبایی هرچه تمام تر ریشدار و ریشهدار کنیم.
در کنفرانسها، سمینارها، کنگرهها و مصاحبهها نظرات مخالف را بر نمیتابیم. ما ماموریت داریم با صرف بودجههای کلانی که در اختیار داریم وبسایتهایی مشابه و به سبک و سیاق و شکل و شمایل وبسایتهایی که هر روز اخبار تفرقهآمیز و دروغین را به خورد مردم میدهند خلق کنیم تا با آوردن ادایشان آنها را مفتضح و دروغ آنها را برملا کرده باشیم. در دنیای ما حوادث باید آن طور که ما میخواهیم و قلبا دوست داریم، اتفاق بیافتند نه آن گونه که در دنیای خارج اتفاق افتاده است.
این در اختیارات و جزو وظایف ماست، اصلا در شرح وظایف ما آمده است که شخصیتها و موضوعات دلخواه خود را در کتاب های درسی وارد کنیم و یا شخصیتهای تاریخی را آن طور که دلمان می خواهد و به مصلحت است هایلایت کنیم و خدمات آنها را فربهتر و سنگینتر نشان دهیم. ما شاعران، نویسندگان و هنرمندان خاص خود را وارد کتابها میکنیم و هر کس را که ظاهر و قیافه، طرز فکر و گرایش، اثر، شعر و نوشتهاش به مذاق ما و دوستانمان خوش نمیآید یا «در دایره نظام ارزشی ما قرار نمیگیرند» به به عبارت دیگر به «فصل ادبی ما نخورند» میگذاریم کنار و وقعی به انتقادها و سروصدایی که می شود نمینهیم. مهم نیست دانش آموز چه قدر این اشعار و نوشتهها را دوست دارد یا با آنها رابطه برقرار می کند.
برای «حفظ کیان نظام ارزشی» و مقابله با دشمن و کوری چشم مخالفان و مبارزه با استکبار میتوانیم متنها، نقل قولها، شعرها و تاریخ را جور دیگری بنویسیم و خدمات منفی کشورهایی را که دوست خود میانگاریم در کتابهای درسی تعدیل کنیم و وقایع تاریخی را آن طور که خود میخواهیم و تشخیص میدهیم سازمان داده و بگنجانیم تا بتوانیم به پیشرفت، آبادانی و توسعه کشور کمک موثری کرده و قدمهایی اساسی برداریم.
ما مجاز هستیم برای سالم نگه داشتن جامعه از آسیب های اجتماعی و خلق ذهنیت منفی از خصم و برای جلوگیری از تهاجم فرهنگی، تصاویر و نوشتههای کتابهای خارجی را که وارد کشور می شوند تغییر دهیم یا دستکاری و حذف کنیم و متن آنها را به میل خود انتخاب و در ترجمه شفاهی و نوشتاری آنها اعمال نظر کنیم. مخصوصا در بازگردانی خاطرهها میتوانیم آن چه را دلمان میخواهد میبود بنویسیم و برای دانشآموزانمان بازنویسی کنیم.
متخصصان و کارشناسان ما ناشی نیستند و در کار خود حرفه ای عمل کرده و خبره هستند و مو را از ماست بیرون میکشند. آنها می توانند حتی آهنگها و آثار هنری و عکسها را بازخلق کرده و نسخه خاص خود را تولید کنند. حقوق مولف و عکاس برای ما محلی از اعراب ندارد و اصلا سوغات غرب است و این ور آب به درد نمیخورد و اعتباری ندارد! ما هر تصویر و منبعی را که میلمان کشید می توانیم از فضای مجازی دانلود کرده و در کتاب های درسی بگنجانیم.
در دنیای ما حوادث باید آن طور که ما میخواهیم و قلبا دوست داریم، اتفاق بیافتند نه آن گونه که در دنیای خارج اتفاق افتاده است. روزنامهنگاران و خبرنگاران و گزارشگران باید آن چه را که به نفع ماست و ما میخواهیم مخابره کنند و بنویسند و دوربینها از زاویه ما و آن چه را که ما دلمان می خواهد ثبت و ضبط کنند یا رویش زوم کنند. قلم ها باید باب میل ما بنویسند چرا که این در تخصص ماست و ما بهتر تشخیص میدهیم که چگونه کشور و ملت را به سر منزل مقصود برسانیم. ما حتی میتوانیم هر کسی را وادار کنیم تا هر چه را ما میخواهیم جلوی مردم بگوید.
فیلم ها و کتاب ها باید در خدمت و در خط اهداف ما باشند و بر اساس سلایق ما تولید شوند. هر که با ماست درها و چشمههای رفاه و آسایش را برایش باز میکنیم و میتواند از خوان نعمت گسترده و مائدهای زمینی که برایش مهیا کرده ایم کمال استفاده را ببرد، اما هر که برماست ...
ما این مجوز را داریم که موضوعات دلخواه و مطالب خاص خود را در کتاب های درسی بگنجانیم و بیانیهها و شعارهای خود را روی جلدهای کتابهای درسی چسبانده و حوادث تاریخی را در تریبونهایی که در اختیار داریم به نفع خود تفسیر کنیم و برای روشنگری، آن چه را که به مصلحت میدانیم به سمع و نظر مردم برسانیم.
ما قادریم به سان سری فیلمهای ماتریکس آن چه را تشخیص می دهیم و به صلاح است در ذهن و مغز مردم بارگذاری کنیم تا مطابق میل ما رفتار کنند و آن چه را که ما می خواهیم بگویند و به ذهن بسپارند نه آن طور که دیگران روایت می کنند یا اصل قضیه حکایت از آن دارد.
برای جامه عمل پوشاندن به اهدافی که در پیش رو داریم ما میتوانیم صادقانه هر چیزی را تکذیب کنیم، تقیه کنیم، مباهته کنیم و به صورت شفاف راستش را نگوییم. خائن و خادم و خدوم، قاتل و مقتول و سارق و مسروق جاسوس و ضدجاسوس را ما تعیین میکنیم. چرا که باور داریم هدف مقدس و حفظ آن چه داریم انجام این اعمال را توجیه میکند.
ما می توانیم حدیث، داستان، حکایت و روایت درست کنیم، به آنها شاخ و برگ بدهیم، اغراق و مبالغه کنیم و کسی هم اعتراضی نکند و اگر اعتراضی هم بکند زود پشیمان شود. راوی و نقال ما دستش باز است. نظر و عقیده مردم محلی از اعراب ندارد. نه اینکه مردم را احمق و نادان فرض کنیم بلکه بیشتر مردم و عوام زود گمراه و از راه بدر میشوند و از قوه تمیز ضعیفی رنج میبرند و زود تشخیص خود را از دست می دهند و لذا این وظیفه ماست که آنها را به هر وسیله ممکن که در دسترس داریم هدایت و ارشاد کنیم و متوجه اشتباهاتشان بکنیم.
انسانها زود از راه راست منحرف میشوند، ما مجاز هستیم با دوربین هایمان به خصوصی ترین جای افراد سرک بکشیم، تلفن ها و نوشته ها و رفتارشان و رفت و آمدهایشان را زیرنظر داشته و کنترل کنیم.
مهم نیست دیگران درباره ما چه میگویند و چه قضاوتی درباره ما دارند ما ماموریت داریم و کار خود را خوب انجام میدهیم و شاید اصلا ربطی به کسی ندارد. آیندگان و تاریخ با عبرت گرفتن از آنچه ما انجام دادهایم درباره ما قضاوت خواهند کرد و با الگوبرداری از شیوههای ما تحسینهای خود را نثار ما خواهند کرد. آنها هرگز خدمات ما به کشور را فراموش نخواهند کرد و آن را سینه به سینه برای نسلهای بعد نقل خواهند کرد. برای مصلحت و حفظ نظام آن چه در توان داریم و از دستمان برمی آید به سبک و شیوه خود انجام میدهیم و مجاز و قادر به هر کاری هستیم و انجام می دهیم. هم آدمهایش را داریم و هم قدرتش و هم ابزارش را. از آن گذشته سند و نقشه راهی با عنوان «سند تحول» دست ما را باز گذاشته است و تمام اقدامات ما تحت لوای این سند قابل توجیه و تفسیر است.
اعتقاد راسخ و ایمان کامل داریم و صدرصد مطمئن هستیم که نسخهای که ما داریم و برای توسعه و پیشرفت میپیچیم بهترین است. راه صواب و صراط مستقیم این است. این استراتژی و سیاست راهی است به گلستان و مسیری است که به اتوپیا و آرمانشهر و آن مدینه فاضله وعده داده شده ختم می شود. دروازههای توسعه و پیشرفت به زودی به روی ما لبخند خواهد زد و به زودی دشمن را به زانو در خواهیم آورد. این است کیمیا و سعادت ابدی!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اگر اینان اشتباهات و قصوراتی دارند تو چرا اشتباه میکنی؟ مریض و بیماری
.....(کرواتت) را چرا پنهان کردهای؟ میخواهی بگویی از سردی هوا بوده است
دولت پنهان == کروات پنهان
میشه علایم این بیماری را واضح تر بگین. ضمنا عوارض و نشانه ها و روش درمانش هم لطف کنید
این صدای کمانچه ادم هایی مثل محی الدین بهرام و حضرت اقا ذوعلم و ... است که الان داره میاد. البته بیچاره ها اینا هم تقصیر ندارند .... واسه نونه ماموریم و معذور
«پیشتر نیز در مواردی دیگر "لشکر اسلام" به داستان نادر ابراهیمی اضافه و واژه "ملا" از حکایتهای ملانصرالدین حذف شده است، "آخوندک" به "راهبک" تغییر یافته است و بر تن عریان دهقان فداکار که پیراهنش را برای نجات قطار درآورده و آتش زده بود، لباس کردهاند و تصویر دختران را از جلد کتاب ریاضی بریدهاند.
از علی ذوعلم، روحانی ۶۵ ساله، بهعنوان "جراح" آموزشوپرورش نام برده میشود. کار تدوین سند برنامه درسی ملی، سال۱۳۸۴، با تشکیل دبیرخانهای در دفتر او آغاز شد. نتیجه جراحی او اخباری است که تاکنون سهبار وزیر آموزشوپرورش را وادار به عذرخواهی و واکنش کرده است.»
«یکی از معلمانی که طی این سالها به شورای تألیف کتب درسی دعوت شده بود میگوید: "وقتی به این شورا توسط یکی از اساتید دانشگاه دعوت شدم، کتاب زبان انگلیسی جدید در حال تدوین بود. استادم به من توصیه کرد بهتر است با چادر بیایی. هنگام ورود فکر کردم اشتباه وارد شدهام، چون از حدود ۱۲ نفر حاضر در جلسه، هفتتایشان معمم بودند. در مجموع من و یک معلم دیگر با ظاهر معمول در آن جلسه بودیم."
«پس از جنجالها درباره حذف اسم پادشاهان و نام خلیجفارس از کتب درسی، آقای ذوعلم در مهر ۸۸ استعفاء کرد. در اردیبهشت ۹۲ به دستور مستقیم آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران سند تحول بنیادین آموزشوپرورش ابلاغ شد.
در این سالها محی الدین بهرام محمدیان که او هم معمم است، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی بود. او درباره اضافه شدن مطالبی درباره محسن حججی به کتابهای درسی گفته بود:
«"براساس برنامه کلی وزارت آموزش و پرورش، تقویت هویت اسلامی - ایرانی و انقلابی در محتوای کتب درسی اعمال میشود."
آقای ذوعلم در دی ماه ۹۷ در سمتی بالاتر به سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی برگشت تا مأموریت ناتمامش را در سازمانی به سرانجام برساند که به گفته آیتالله خامنهای، قلب آموزشوپرورش است.»
«حسن ملکی، قائممقام سابق علی ذوعلم، در اردیبهشت ۹۹ بهعنوان رئیس جدید سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی معرفی شد. حسن ملکی نیز جز در اسلامیزهشدن کتب درسی عزمی نداشته و از تألیفات او میتوان به برنامهریزی درسی پیشدبستانی با رویکرد اسلامی، هویت دینی برنامه درسی، تعلیم و تربیت اسلامی اشاره کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، رئیس جدید سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی گفت: "برنامه درسی ما باید کریمانه پیام شهادت را دنبال کند."
هر چند آقای ملکی، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به ایلنا گفته است که در پی اعتراض نویسندهها، متن تغییریافته به همان متن قبلی و اصیل خودش بازگردد، اما تاکیدات رهبر ایران و مسئولان آموزش و پروش همچنان بر اجرای اسناد تحولی برای بیشتر اسلامی کردن متون و نظام آموزشی است.
مشخص نیست که این روند تا کجاها پیش خواهد رفت و آیا بازهم سند برنامه درسی "ملی" تحریفات تازهای را بدون توجه به حق مولف رقم خواهد زد؟»
داره چه اتفاقی می افته تو حیطه آموزشی؟ خوشبین نباشیم هیچ اتفاق خاصی در خصوص کتاب های درس رخ نخواهد داد.
حذف واژه "ملا" از حکایتهای ملانصرالدین
تغییر "آخوندک" به "راهبک"
پوشاندن پیراهن بر تن عریان دهقان فداکار در حالی که که پیراهنش را برای نجات قطار آتش زده بود،
یاد اون مفسر و گزارشگر بی بدیل رادیو افتادم که به خاطر استفاده از اصطلاح «توپ ملاخور میشه!» در جریان تفسیر یک مسابقه ورزشی فوتبال برای همیشه از صدا و سیما اخراج شد. خوش شانس بود. دهه هاست در یکی از کشورهای اروپایی روزگار به خوشی م گذراند. هر کجا هست خدایا به سلامت دارش.
.....
جراح آموزش و پرورش!
البته شابد ایشان تقصیری نداشته باشند و فقط ماموریت و وظیفه محول شده به خود را انجام داده است.
"وقتی به این شورا توسط یکی از اساتید دانشگاه دعوت شدم، کتاب زبان انگلیسی جدید در حال تدوین بود. استادم به من توصیه کرد بهتر است با چادر بیایی. هنگام ورود فکر کردم اشتباه وارد شدهام، چون از حدود ۱۲ نفر حاضر در جلسه، هفتتایشان معمم بودند. در مجموع من و یک معلم دیگر با ظاهر معمول در آن جلسه بودیم."
«متن قصههای مجید در سال آینده به همان متن اصلی نویسنده تغییر خواهد کرد.»
دکتر مطمئنی که تا سال آینده بر صندلیت خواهی بود و اوت نخواهی شد؟
«یک معلم فعال صنفی: درباره آنچه طی سالهای اخیر بهعنوان تحریف و تغییر محتوای کتب درسی شاهد بودیم، باید بگویم کتابی در مدارس تدریس نمیشود، مگر اینکه از اصول و برنامههای سند برنامه درسی ملی پیروی کرده باشد. آموزش پرورش بنیادیترین مرجع برای ترویج اندیشههای جمهوری اسلامی است و باید تحریف و تغییر کتب درسی را بر اساس سند توسعه ملی تحلیل کنیم. سندی که سه اصل بنیادین آن ترویج اندیشههای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مهدویت است و هر آنچه در این سه اصل نگنجد، متأسفانه در حال حذف از کتب درسی است و سالهای آتی شاهد حذفهای بیشتری خواهیم بود."»
هیچ وقت این آدم ها ..... خود را از سازمان پژوهش و برنامه ریزی برنخواهند برداشت. چرا بردارند ....
دوست عزیز ناشناس
تعویض عکس در جهت " شفاف سازی " و " اقناع مخاطب " صورت گرفت !
پایدار باشید .
این جمله رییس جدید دیگه واویلاست. اصلا میشه اینو توضیح بده که یعنی چه. یعنی در تمام کتاب های درسی تصاویر فهمیده، حججی، فخری زاده، سلیمانی، ..... را باید چاپ کنیم .... یا سوالات فیزیک و شیمی را با موضوعات مروبط به حال و هوای شهادت این عزیزان طراحی کنیم.
چرا از مترجم صدایی درنیامد؟ من و تو بخوبی میدونیم به خاطر اینکه می دونه درافتادن با اینها یعنی اجر شدن ....
حیاتی گوینده تلویزیون دیدیم ...
آموزش و پرورش این بار انوشیروان عادل را حذف کرد در کتاب فارسی سوم دبستان صفحه ۵۷، داستان انوشیروان دادگر و پیرمردی که درخت گردو میکاشت با حذف نام «انوشیروان ساسانی» چاپ شده است.
بالای هر صفحه کتاب درسی عکس و اسم یک شهید شاخص با آیه ای از قرآن قرار دهید. قرآن ۶۲۳۶ آیه دارد. صفحات کتاب هم زیاد است. میشه یک آیه را دو سه بار استفاده کرد.
پیشنهاد دیگر: می توان در آخر هر جمله کتاب درسی به جای علامت نقطه از صلوات استفاده کرد. یعنی همینکه که دانش آموز جمله را تمام کرد یک صلوات بفرسته. اگر علامت سوال باشه از الله اکبر و اگه کامل باشه از مرگ بر امریکا و برای علامت تعجب از مرگ بر ضد ولایت فقیه!
پیشنهاد آخر: به جای پایه های تحصیلی از نام امامان استفاده کنید. مثلا پایه اول را به نام امام اول و تا آخر ...
خیلی کارا میشه کرد ....
همانطور که نتیجه دخالت تنها نتایج فلاکت باری ببار اورده جولان معمم ها در اموزش و پرورش هم نتیجه اش را به روشنی می بینیم.
مولفان: محی الدین ذوعلم ملکی.
شماهم به نوعب با ظاهري غير ايراني فرهنگ وشكوه ايرانيان را حذف كرده ايد.
اصلا این ظاهری که ما داریم فکر می کنی کت و شلوار را از قرن ها پیش ایرانی ها درست کرده اند. آن چه ما درست کرده ایم پارچه ساده بدون دوخت بوده است که روی دوشمان می انداختیم به عنوان عبا!
در فرهنگ و تمدن ایران بفرمایید چی بوده است
تا خلق همه بدانند؟ پس با کت و شلوار غرب منهای کراوات ما ظاهر ایرانی-اسلامی داریم و با کراوات ظاهری غیرایرانی. منظورت همین بود؟
هر کشوری درباره فرهنگ و تمدن باشکوهشان صحبت می کنند اما واقعیت چیست؟
اما این سایت صدای معلم جهت داره
سلام
برای ادعای خود دلیل ارائه کنید .
پایدار باشید .
داود نکته ای به من یاد داد. زنده باد بر او!
و این بدین معناست که چون اسمش را بکار نبرده ایم خواسته ایم زن بودن او را به دلیلی مشخص یا تا حدودی مشخص تر کنیم مثلا
با تشکر از شاعره ای گرامی
با تشکر از خیّران و خیّره گرامی
وی افزود: گاهی با برخوردهای سطحی و زننده مواجه میشویم؛ حتی از متن توئیت وزیر نیز متوجه میشویم که انتظار چنین کاری را نداشته، یعنی این رفتار آنقدر غیرحرفهای بوده که نشان میدهد آنگونه که باید، بر کتابهای درسی نظارت وجود ندارد.
کتابهای درسی میتوانند به فراخور زمان، همراستا با نظر مخاطبان و متخصصان اصلاح و تکمیل شوند؛
به نکته قابل تاملی اشاره کردین. تالیف کتب درسی خود حیطه و فیلدی گسنرده در آموزش می باشد. اصول و تئوری های مخصوص به خود را دارد. همچنین متخصصان و کارشناسان خاص در این حیطه در کشورهای مدرن تربیت می شود. اما در این گوشه جهان در جزیره متروکی که با جزایر همسایه تعاملات قطره ای دارند مهم این است که ما برای بزرگداشت شهید خود از کتاب های درسی مایه می گذاریم برای قدردانی از آنها که جنگ کرده اند از دانشگاه مایه می گذاریم. برای ترویج دین از کتاب درسی سواستفاده می کنیم. یعنی همه چیز از علم و .... زیر پا می گذاریم تا آن هدفی که در ذهم ماست را به جلو ببریم.
نکته دیگر اینکه وقتی یک معلمی را برای همکاری در یک کتاب درسی دعوت می کنند مجبور است هر چه دیکته کردند انجام بدهد. در غیر اینصورت آدم های زیادی در صف هستند جای ایشان را پر کنند چرا که جو حاکم جو علمی نیست که علم و مستندات و حقایق حرف اول را بزند. این وضعیت باعث شده که آنهایی که واقعا سواد و علم و تخصص دارند تن به این کار ندهند و عرص برای آدم های کم استعداد و کم سواد باز شود
در آخر این نکته را هم یادآور بشوم که یک حلقه بسته یا مافیا مانند در هر حیطه ای درست شده که هرکس را به آن راه نمی دهند. سازمان پژوهش آدم های خودش را داره و به سختی یک متخصص و باسواد بتونه به این حلقه نفوذ کنه مگر اینکه آنقدر کوچک بشه و مثل ذرات خود سازمان بشه که بتونه از فیلترهای ریز آن عبور کنه. یا حتی فرهنگستان. برای مثال کسی از حدادعادل سوال می کنه که داری چیکار می کنی؟ نگاهی به کتاب زیست شناسی دهم و یازدهم و دوادهم بیاندازیم ببنید چه بلایی بر سر اصطلاحات آورده اند. خدا از سر تقصیرهایشان نگذرد. میتوکندری صدساله را چی براش درست کرده است. عین یک کودک شلوغ که با گل آدمک درست می کند.
دانش آموز امروز با دانش آموز دیروزی که عکس شهید را می زد تو اتاقش زمین تا آسمان فرق داره دانش آموز امروزی بیشتر می فهمد و به خوب دست اونا رو میخوند.
مدرسه مگر چقدر ظرفیت دارد؟
ارزش یک تصویر بیش از هزار کلمه است. :)
و آن عالم بی همتا و ملک المتکلمین محی الدین محمدیان که همه را به یاد محی الدین عربی می اندازد در چه حیطه در آموزش و پرورش مشغول کار هستند.
خدایا این دو عزیز خدمات ریادی به کتاب های درسی کرده ان هر کجا هستند یارو و یادرشان باشئ و از چشم زخم دشمنان نگهشان دار.
آنکه سرش را با لچک و هدبند پوشانده اند
اختر چرخ ادب پروین است.
گرچه جز تلخی از ایام ندید
......
صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران برای تبلیغ درباره شخصیت و زندگی قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که ۱۳ دی پارسال بهدست آمریکا کشته شد، «رادیوی مقاومت» را به زبان فارسی راهاندازی کرده است.
کتاب های درسی که جای خود دارد!
ماده درسی ریاضی دوره متوسطه
قطر عمامه ای .......
وزارتخانه در طول این سالها پر شده از ادم هایی که تنها هنرشان دروغ و دغل و تظاهر و مجیزگویی و .... تخصص و سوادشان را هم می دانیم در چه سطحی است.
او به ترجمه و تفسیر آیه ۳۳ سوره مائده در قرآن پرداخت و گفت که دستگیرشدگان باید "زجرکش" شوند، "به دار آویخته شوند." او همینطور از "قطع دست و پا" و تبعید به عنوان احکام اسلام برای "محاربان" نام برد و گفت: "نفی بلد نه به شیراز، در وسط دریا که آنجا در یک کشتی قراضه زندگی کند تا بمیرد."
«پشت صحنه این تغییرات و صحنهگردان این تحولات همان دلواپسانی هستند که بیآنکه خود بینش ادبی داشته باشند، صرفاً با نگاههای خشک و تعصبآمیز، کتاب درسی را به جریده و رسانه تبلیغاتی بدل کردهاند و برخی کارمندان وظیفهشناس نیز مجری این فرامین شدهاند.»
«هیچ کشوری با زبان و ادبیات و مفاخر خود این رفتار را نمیکند که ما میکنیم»
«تحول بنیادین در آموزش و پرورش یک بحث کلیدی و اساسی است که حوزه های علمیه در آن نقش تعیین کننده دارند.»
حاجی بایایی تاکید کرد: «در بخش تدوین کتب درسی هیچ کس متخصص تر از حوزه های علمیه نیست.»
«کتاب درسی ابزاری است تا دولت بتواند به اهداف و خواسته های خود برسد، بنابراین در هر برهه باید شرایط و ویژگیهای مدنظر دولت را داشته باشد.»
او می گوید: «وقتی موضوع شهید و شهادت پیش میآید، ما نمیتوانیم بگوییم که شهید حججی را در درسها نمیآوریم».
«پشت صحنه این تغییرات و صحنهگردان این تحولات همان دلواپسانی هستند که بیآنکه خود بینش ادبی داشته باشند، صرفاً با نگاههای خشک و تعصبآمیز، کتاب درسی را به جریده و رسانه تبلیغاتی بدل کردهاند و برخی کارمندان وظیفهشناس نیز مجری این فرامین شدهاند.»
علی ذوعلم، رئیس پیشین سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش نقش اساسی در تغییر محتوای کتابهای درسی داشت
علی ذوعلم در کنار سمتهایش، معاون مؤسسه پژوهشی حفظ و نشر آثار علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، نیز هست که مسئولیت تأمین محتوای سایت خامنهای، تولید کتاب از سخنرانیهای خامنهای و تربیت پژوهشگر در این زمینه را بر عهده دارد.
بر اساس گزارشی که سال گذشته منتشر شد، این سازمان همچنین در حال برنامهریزی برای گنجاندن مطالب ضدآمریکایی در کتابهای درسی است و آقای ذوعلم با اعلام اینکه کارگروهی برای این کار تشکیل داده، گفت در یک بازه دو، سه ساله این پروژه به نتیجه خواهد رسید.
چرا حجتالاسلام علی ذوعلم زلزلهای برای آموزشوپرورش است؟
هوشمندانه وضعیت فعلی و اینکه امدن ذوعلم چه عواقبی خواهد داشت را پیش بینی کردند.
"اگر سؤال طرح شده دقیقتر طرح شود باید گفت، حجتالاسلام علی ذوعلم زلزلهای برای آینده دانشآموزان و نسل آیندۀ جامعه است(ذوعلم خودشان هم به این واقف هستند و در مصاحبه همشهری آنلاین میگویند: برنامۀدرسی ملی تحولی اساسی است وچارچوب فعلی نظام تعلیموتربیت کشور راتحت تأثیرقرارمیدهد.13 بهمن 1386). مصداق عینی مدعا عملکرد ایشان در سمت پیشین و در مقام مدیرکلی دفتر تألیف کتابهای درسیِ سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی است. وی همزمان با تصدی پست مدیرکلی دفتر تألیف که یکی از دفاتر فوق تکنیکی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و آموزشوپرورش است، مسئولیت تدوین سند برنامۀ درسی ملی را به عهده گرفت. ایشان از نظر دانشی و تجربی و مهارتی، صلاحیت احراز چنین مسئولیتی را در زمان خود و نه در حال حاضر دارند. به تعبیری سپردن کار تولید سند برنامۀ درسی ملی، نظیر سپردن مسئولیت تیم جراحی قلب به استاد تاریخ و سپردن کار تولید سند برنامۀ درسی ملی به استاد جراحی است."
حجتالاسلام علی ذوعلم این هنر را داشتهاند که مسئولیت تولید سند برنامه درسی را به عهده بگیرندو به این مسئولیت ببالند. نتیجۀ کار ایشان در عمل، به مرگ تخصص و رشته مطالعات برنامۀ درسی موسوم گشت.سند برنامه درسی ملی تولید شده توسط ذوعلم با دستورات اعجابآور وزیر وقت، آقای حاجبابایی پیکر آموزشوپرورشرا در آماج تیرهای بیمبالاتی علمی و فنی قرار داد. حاجبابایی دستور تولید کتابهای درسی را بر مبنای سند برنامه درسی ملی صادر کرد. سندی که ابهامات فراوانی با آن همراه است. به دستور حاج بابایی و به تبعیت معاونش حجتالاسلام بهرام محمدیان، کتابهای درسی تألیف و بدون اجرای آزمایشی در سطح کشور برای اجرا توزیع شدند. این کار نه فقط خلاف همۀ مقررات علمی وفنی است، بلکه مصداق کامل بیمبالاتی اخلاقی و نمونهای از تمامیتخواهی خام بود."
«بیگمان در جامعه اسلامی، انسان مسلمان در صدد بر نمیآید فرزندی غیرمسلمان تربیت کند. مصداق این مدعا تربیت دینیای است که پیش از انقلاب اسلامی در خانوادهها صورت میگرفتو همین تربیتشدگان انقلاب اسلامی را به بار نشاندند و پس از آن با جانبازی از اسلام و ایران دفاع کردند. از این به رو، به جای کوبیدن بر طبل ایدئولوژیک کردن برنامههای درسی، کوشش باید معطوف به معقول کردن اندیشهها، برنامهها، رفتارها و عناصر نظام برنامه درسی شود. همگرایی معقول عناصر نظام برنامۀ درسی راه معقولی را برای الگوی سازی رفتار انسانی و اسلامی در مدارس باز می کند. در مصحف شریف بیش از 300 بار انسانها به تعقل فراخوانده شده اند. پس در عمل برنامه درسی، تدارک فرصت اندیشهورزی، به معنای ایجاد فرصت برای عمل دینی است.
وزیر محترم آموزشوپرورش به بهای ماندگاری خود، با انتخاب حجتالاسلام علی ذوعلم، خانه برنامه درسی و نظامات مربوط و وابسته به آن را در معرض ویرانی قرار داد.»
آقای علی ذوعلم با این سابقه درخشان و حتی با عطشی بیشتر برای ایدئولوژیک کردن قلب نظام تعلیموتربیت، یعنی برنامههای درسی، سکان سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی را به عهده گرفت. ایشان بر این باورند که آموزشوپرورش باید ایدئولوژیک شود و دانشآموزان هم باید به تبعیت از همین نظام ایدئولوژیک پرورده شوند. بر اساس همین فهم، بدفهمانه با دستآویز قرار دادن آیۀ 97 سورهنحل “مَنْعَمِلَصالِحاًمِنْذَکَرٍأَوْأُنْثىوَهُوَمُؤْم ِنٌفَلَنُحْیِیَنَّهُحَیاةًطَیِّبَةًوَلَنَجْزِیَنَّ هُمْأَجْرَهُمْبِأَحْسَنِماکانُوایَعْمَلُون” در هدفگذاری سند برنامه درسی دستیابی به حیات طیبه را وارد کردهاند. مخاطب آیه شریفه دانشآموزان مدرسه دست کم در دورههای ابتدایی و دوره اول متوسطه نیست. عمل کردن بر آن اساس در واقع کشاندن آموزش اصول و فروع آموزش بزرگسالان به آموزشهای مدرسهای است.
آقای محمدیان
آقای ملکی!
لطفا دستتان از روی گلوی سازمان پژوهش بردارید و به خاطر کشور و آینده این سرزمین کار را به کاربلد بسپارید. این راه که شما می روید به شوره زار است ...
«رویکرد و جهتگیری محوری در سند برنامۀ درسی ملی، رویکرد فطرتگرایی توحیدی و رسیدن به حیات طیبه است که طیف گستردهای از برداشتهای دینی و مذهبی از برداشتهای بنیادگرایانه تا معتدل و عرفانی را در حوزه اسلام در بر میگیرد. با توجه به ویژگیهای برشمرده برای رویکرد و جهت گیری کلی، ملغمهای از جهتگیریهای مختلف در حوزۀتعلیموتربیت و برنامه درسی بدون توجه به همخوانی و هماهنگی آن ها در نظر گرفته شده است. کاربرد آن در سند برنامه درسی ملی به پختگی نرسیده … است.»
بعدها و بعدها دیدیم که چه دست گلی زده بر سر آموزش و پرورش تنها فکر و ذکرش این بود که هر چه بیشتر حوزویان و نظامی ها را داخل آموزش و پرورش بکند و فضای ایدئولوژیکی و مذهبی را در آموزش و پرورش تشدید کند ...
یادی بکنیم از آن شیرزن مولف که با جرات و جسارت مثال زدنی عطای همکاری با اینان را به لقایشان بخشید و به تمام امتیازات پشت کرد. ایران به این گونه شخصیت ها نیاز مبرم دارد.
از حذف شعر شاعرانی چون «نیما»، «اخوان» و «سایه»، تصویر دختران از روی جلد و عکس مقبره کوروش گرفته تا تغییر داستان نادر ابراهیمی و «قصههای مجید» و نیز حذف نام مولانا از جمله تغییراتی هستند که پای کتابهای درسی را به عرصه جنجال کشاندهاند.
کد خبر:۱۰۲۳۷۹۸
تاریخ انتشار:۰۶ دی ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۸
همچنین از همکاران خود در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی خواستم تغییرات دو سال اخیر کتابهای درسی را بازبینی و اصلاحات لازم را در چاپ جدید اعمال کنند.»
از این کتب خوش شان بیاید و باب میل آنان باشد.
چرا یک نگاهی به فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق نمی اندازیم با آن فیلترهای متعدی از بررسی محل زندگی و خانه قبول شدگان دراین دانشگاه گرفته تا ریزترین مسائل ایدئولوژیکی آنها. که چی؟ که مثلا سعید جلیلی بروندادش باشد؟
حقوق ناچیز را میشه به نوعی تحمل کرد اما وقتی برای ده ها سال شعر مضحک آن شاعرنمای حکومت را می خوانی و ....
«سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که قرار است تا سال ۱۴۰۴ اجرایی شود، در مسیر خود دچار دستاندازهای جدی شده است. یکی از مشکلات این سند، تزریق اندیشههای اسلامی، دفاع مقدس و مهدویت است که جامعه فرهنگی را به حالت تدافعی درآورده است، زیرا در آن از آزاداندیشی و دگراندیشی خبری نیست. بنابراین، تزریق ارزشهای معین و نبودِ پرسشگری، از مشکلات اساسی این سند است. »
در سالهای اخیر دستکاریهای متعددی در کتب درسی رخ داده که داد مولفان را درآورده است. در سال ۹۸، حذف مطالبی از چهرههای مطرح ادبیات ایران از جمله سایه، رهی معیری، شفیعی کدکنی، اخوان، غلامحسین ساعدی، بزرگ علوی، دولتآبادی، مشفق کاظمی، نیما یوشیج، خیام، و مطالبی از مولوی (موسی و شبان)، سیاحتنامه ابراهیمبیگ، و دیگران صورت گرفت.
به جای آن، کارهای رضا امیرخانی، علی سهامی، امیری اسفندقه، معصومه آباد، کیوان شاهبداغخان، فاضل نظری، عیسی سلمانیلطفآبادی، کامور بخشایش، مجید واعظی، نظام وفا، ضیاءالدین شفیعی و… جایگزین شد که کمتر کسی حتی اسمشان را شنیده است. این جراحی ادبی با اعتراض شدید مولفان کتب درسی مواجه شد. نمونهوار، محمد پارسانسب، استاد دانشگاه و مولف کتابهای درسی زبان و ادبیات فارسی، در انتقاد گفت: «ما آن زمان فقط کتاب را تالیف کردهایم و دیگر ارتباطی با سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی نداریم. به تعبیر خودشان کتاب را خریدهاند و هر بلایی که دلشان میخواهد سر آن میآورند.»
«مولف قصههای مجید معتقد است که با این دستکاریها در متن، شخصیت داستان (که ۳۸ قسمت دارد) برای مخاطب دارای تضاد شده است. وی اضافه میکند: «مجید به سنی نرسیده که نماز بخواند.
در هیچ یک از داستانها هم نماز نخوانده است، اما بیبی نماز میخواند و چند جای داستان سر سجاده است که کار خیلی خوبی هم هست. اما مجید یک بچه ۱۰-۱۲ساله است و به سنی نرسیده که نماز بخواند…. میتوانند داستان را بردارند و داستان دیگری بگذارند.» اما اینها تنها نمونهها نیست. لباس پوشاندن به تن دهقان فداکار که برای نجات سرنشینان قطار پیراهنش را آتش زده بود و بر سر راه قطار قرار گرفته بود، و تغییر نام حشره «آخوندک» به «راهبک»، به دلیل تشابه اسمی با «آخوند»، و بالاخره اضافه کردن شعر «شکوه چشمان تو» (در اشاره به بسیجی کشته شده در جنگ سوریه) به کتاب فارسی، از جراحیهای جدید سازمان پژوهش وزارت آموزش و پرورش است. »
قیچی ممیزی در دست کیست؟
علی ذوعلم از سال ۸۴ تا ۸۸ مدیرکل دفتر تالیف کتب درسی بوده است. او در سال ۹۷ در سمتی بالاتر، به عنوان رئیس بازگشت. ذوعلم عضو جبهه پایداری و ایدهپرداز واگذاری ۴۰ هزار مدرسه به حوزه علمیه در سال ۸۸ بوده است.
برخی، دستکاریها و تحریفها را در کتابهای درسی، کار حسین رودسری، نماد ممیزی در این دفتر، میدانند. اما واقعیت آن است که این جراحیها کار یک نفر نیست، بلکه نتیجه یک تفکر و نظامی است که میخواهد با اضافه کردن عباراتی مثل «جنگیدن به خاطر اسلام»، یا «وضو گرفتن و نماز خواندن» به کتب درسی، ارزشهای اسلامی را به نظام آموزشی تحمیل کند، در حالی که این نوع جراحیها نه تنها با مقاومت خانوادهها و فرزندانی که اکنون به کمک اینترنت با جهان مرتبطند روبهرو میشود، بلکه با ناهماهنگی خود وزارتخانهها و نهادهای زیرربط نیز روبهرو است که بخشی از آنان به این گونه تحریفها اعتقادی ندارند.
مسؤولان دستکاری و تحریف کتابهای درسی را به گردن دیگری میاندازند
وقتی صدای انتقادات از تحریف در اثر نادر ابراهیمی به نام «قلب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟» بلند شد وزیر آموزشوپرورش، محسن حاجی میرزایی، در واکنش به انتقادات با اظهار تاسف از این تحریف در توییتر خود نوشت: «هر چند تغییر در دوره مسؤولیت من نبوده است»، او تنها کسی نبود که از زیر مسئولیت شانه خالی کرد.
علی ذوعلم رییس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش در مورد حذف اشعار شاعرانی مانند نیما یوشیج، گفت: «این که نیما در دوره متوسطه حذف شد، مربوط به سال قبل و دوره پیشدانشگاهی بود و برخی تازه متوجه این موضوع شدهاند.» (۵) بنابراین حتی ذوعلم هم تحریفات را بر عهده نگرفت. این تحریفات از پیامدهای اجرای ناهماهنگ سند است.
جز مشکلاتی که در مورد نبود توسعه اقتصادی، عدم هماهنگی نهادها، مقاومت خانوادهها، عدم پرسشگری و تزریق هویت اسلامی در سند مطرح است، نادیده گرفتن تفاوتهای فرهنگی مناطق مختلف ایران هم در آن موج میزند
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که قرار است تا سال ۱۴۰۴ اجرایی شود، در مسیر خود دچار دستاندازهای جدی شده است. یکی از مشکلات این سند، تزریق اندیشههای اسلامی، دفاع مقدس و مهدویت است که جامعه فرهنگی را به حالت تدافعی درآورده است، زیرا در آن از آزاداندیشی و دگراندیشی خبری نیست. بنابراین، تزریق ارزشهای معین و نبودِ پرسشگری، از مشکلات اساسی این سند است.
دومین نکته، نبود زیرساختهای لازم است. وقتی سهمدهی منابع مطرح است، اولویت در این چرخه، آموزش و پرورش نیست. منابع آموزش عالی، حوزههای علمیه افزایش یافته است، ولی آموزش و پرورش کاهش یافته و منابع برای ساختن مدارس وجود ندارد. در آموزش و پرورش دانشآموز روی زمین درس میخواند، در حالی که دانشگاهها دانشجو کم دارند. بدون توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی امکان حرکت بالنده ندارد.
سومین عامل، تغییر مدام مدیران و نبود هماهنگی بین ارگانهای مختلف است که تعداد آنها به ۱۴ نهاد میرسد. نکته دیگر آن که معلمان کمترین نقش را در آن داشتهاند. در مورد اهدافی مثل معلممحوری و بازنگری در برنامههای درسی براساس پژوهشها، کمترین توافق میان نهادها وجود دارد.
برخی، دستکاریها و تحریفها را در کتابهای درسی، کار حسین رودسری، نماد ممیزی در این دفتر، میدانند. اما واقعیت آن است که این جراحیها کار یک نفر نیست، بلکه نتیجه یک تفکر و نظامی است که میخواهد با اضافه کردن عباراتی مثل «جنگیدن به خاطر اسلام»، یا «وضو گرفتن و نماز خواندن» به کتب درسی، ارزشهای اسلامی را به نظام آموزشی تحمیل کند، در حالی که این نوع جراحیها نه تنها با مقاومت خانوادهها و فرزندانی که اکنون به کمک اینترنت با جهان مرتبطند روبهرو میشود، بلکه با ناهماهنگی خود وزارتخانهها و نهادهای زیرربط نیز روبهرو است که بخشی از آنان به این گونه تحریفها اعتقادی ندارند.
در سالهای اخیر دستکاریهای متعددی در کتب درسی رخ داده که داد مولفان را درآورده است. در سال ۹۸، حذف مطالبی از چهرههای مطرح ادبیات ایران از جمله سایه، رهی معیری، شفیعی کدکنی، اخوان، غلامحسین ساعدی، بزرگ علوی، دولتآبادی، مشفق کاظمی، نیما یوشیج، خیام، و مطالبی از مولوی (موسی و شبان)، سیاحتنامه ابراهیمبیگ، و دیگران صورت گرفت.
به جای آن، کارهای رضا امیرخانی، علی سهامی، امیری اسفندقه، معصومه آباد، کیوان شاهبداغخان، فاضل نظری، عیسی سلمانیلطفآبادی، کامور بخشایش، مجید واعظی، نظام وفا، ضیاءالدین شفیعی و… جایگزین شد که کمتر کسی حتی اسمشان را شنیده است.
گریه داره مسئول تالیف کتب درسی باشی و سعی ات این باشه که فقط متنی از خود را در ان بکنجانید. به کارنامه و اثار شلدره حتما نگاهی بکنید
دغدغه متون آن را نداشت و حتی مولفان اصلا دیده نمی شدند.
مفاهیم جون دار هم برای اهلش وجود داشت که درک معنا کند.
اما الان اوضاع قمر در عقرب است.
فقط تحقیق کنید ببینید کیا راس کار بوده اند که این عزیزان را دعوت کرده اند به کار. آدم هایی که از سیاست و ایدئولوژیکی بیگانه بوده و دغدغه شان بازدهی و آموزش کودکان ایران بوده است.
آن وقت ابنو مقایسپه کنید با آدم های حکومنی، حوزوی و مذهبی که در جای جای آموزش و پرورش جمهوری اسلامی پست و مقام دارند. البته حکومت سیاستش این بوده است.
در چاپ جدید کتاب درسی فارسی پایه نهم مدارس ایران، نام مولانا جلالالدین بلخی، حذف شده است.
در درس چهارم این کتاب، عبارت "مولانا جلالالدین گفته است"، به "شاعری چنین گفته است" تغییر کرده است.
"آموزش و پرورش باید اربعین را در متنهای درسی و برنامه فرزندان ما وارد کند و در این زمینه کوتاهی نشود."
و نوجوانان کشور از سوی نظام سیاسی در ممالکی است که از دموکراسی در آن خبری نیست.
آموزش و پرورش رایگان ترین، زیربناترین و اثرگذارترین کانال تعلیم و تربیتی است.
این ها که باور دارند مغز و قلب کودکان
همچون زمین بایر است و هرچی دل تنگ ات بخواهد می توانی در آن بکاری و محصول مورد انتظار را برداشت نمایی. لذا چرا خودمان را آزار
می دهیم؟
در جامعه ما به آموزش و پرورش ، نگاه ابزاری است و وسیله ای برای سیاست گذاری تضمین دار.
کشور ما لایق آموزش پویا ، دینامیک ، بنیادین ، ارزش زا و ارزش افزا و........
نیست.
مروری کلی بر تغییرات کتابهای درسی طی چهل سال گذشته و مطالبات مقامهای حکومتی درباره این کتابها، نشان میدهد که کتابهای درسی در نگاه سیاستگذاران جمهوری اسلامی ایران، یک ابراز قدرتمند برای پیشبرد سیاستهای کلان حکومت است.
فرمول غلبه بر کرونا را پیدا کردهایم/ طرح شهید سلیمانی نقطه اصلی این یافته جدید است.
سردار سلامی با بیان اینکه "وضعیت امروز امیدبخش است و بررسیها نشان میدهد که ما فرمولهای غلبه را پیدا کردهایم"، گفت: رویکردهایی که میتواند بدون اینکه ما به واکسن برسیم شیب ابتلا را در مسیر نزولی قرار دهد پیدا شده است و طرح شهید سلیمانی میتواند نقطه مرکزی این یافته جدید کشور ما باشد که منحصر به فرد در جهان است.
سردار خواهشا این حیطه را بی خیال شین
علم و دانش به این سادگی نیست. دست بکشین بابا شما این کاره نیستید. داستان اون پروژه اسباب بازی ویروس یاب را کامل کنید بعد ...
آخر آبوری خود را به حراج می زارید
سردار می فرماید «در جهان منحصر بفرد است» کاش کتاب های درسی و تولید خودرو را هم بدهند به اینها!
سردار سلامی:
فرمول غلبه بر کرونا را پیدا کردهایم/ طرح شهید سلیمانی نقطه اصلی این یافته جدید است
سردار سلامی با بیان اینکه "وضعیت امروز امیدبخش است و بررسیها نشان میدهد که ما فرمولهای غلبه را پیدا کردهایم"، گفت: رویکردهایی که میتواند بدون اینکه ما به واکسن برسیم شیب ابتلا را در مسیر نزولی قرار دهد پیدا شده است و طرح شهید سلیمانی میتواند نقطه مرکزی این یافته جدید کشور ما باشد که منحصر به فرد در جهان است.
وی با بیان اینکه در بخش ادبیات پایداری کتاب جدید، متونی انتخاب شده که هیچ جذابیتی برای دانشآموزان ندارد، گفت: وقتی سر کلاس برخی شعرها را برای بچهها میخوانم، متوجه میشوم که هیچ علاقهای به گوش دادن و یا تحلیل این اشعار ندارند. اما در عوض میتوانستند از میان شعرای کلاسیک و معاصر، متنهایی انتخاب کنند که برای بچهها جذابیت داشته باشد و البته معروفتر باشند. به عنوان مثال، میتوان از غزلیات حافظ و یا اشعار اخوان ثالث استفاده کرد، چرا که این اشعار جذابیت بیشتری دارند و به دل مینشینند.
این معلم ادبیات فارسی با بیان اینکه متاسفانه با هر تغییر در کتابهای درسی، سلیقه برخی از افراد اعمال میشود، تصریح کرد: در آخرین تغییرات کتابهای ادبیات فارسی، ظرف دو سه سال اخیر متن کتابهای درسی تغییر داده شده و این تغییر به گونهای است که به جز چند مورد اندک، سایر مطالب هیچ جذابیتی ندارند و محتوای اندکی دارند. دانشآموزان نیز برای رفع تکلیف، به خاطر کنکور و امتحانات، ناچار به خواندن این درسها هستند، اما در واقع علاقهای به این کتاب ندارند.بنانی با بیان اینکه با آوردن برخی از اشعار، قصد دارند که یک موضوع و مفهوم را در ذهن دانشآموز جا بیاندازند، گفت: در حالیکه در جامعه میبینیم که وضعیت متفاوت نیست، بنابراین وقتی تناقض وجود داشته باشد این متنها نیز به دل نمینشینند.
وی در واکنش به اعمال تغییر در متن اصلی نویسنده، یادآور شد: در نوشتن یک متن، خودِ نویسنده آگاه است که چه چیزهایی مینویسد و چه مفهومی در ذهن خود دارد و البته با یک هدف، متن را به نگارش در میآورد. اما اگر شخص دیگری بخواهد بنا به اهدافی، متن را تغییر دهد این کار درست نیست و به نوعی سرقت ادبی به حساب میآید. همچنین درحالی که نویسنده در قید حیات نباشد، اعمال تغییر امکانپذیر نیست و درصورتیکه در قید حیات باشد تنها با کسب اجازه از نویسنده میتوانند تغییر را اعمال کنند. این معلم باسابقه ادبیات فارسی افزود: معلم دوست دارد هنگام تدریس با عشق و علاقه متن را برای دانشآموز بخواند. در نتیجه معلم دوست دارد متنهایی تدریس کند که جذابیت بیشتری دارند و در نگرش دانشآموز نسبت به جهان هستی و پیرامون، موثر باشد.
بنانی با بیان اینکه در میان شاعران معاصر و کلاسیک، متون بسیار عالی در خصوص اخلاق وجود دارد، گفت: اشعار سهراب سپهری، شاملو، فریدون مشیری و فروغ فرخزاد، در گذشته در کتابهای درسی وجود داشتند اما متاسفانه این نامها اکنون حذف شدهاند، در حالی که این اشعار مورد پسند جامعه است و درست نیست که در کتابهای درسی ما جایی نداشته باشند.
اخیرا یکی از خنده دارترین و مزخرف ترین دوره های آنلاین «تخلیه تلفنی» بود که مال دهه 60 بود. تو عصر واتس اپ و تلگرام و شبکه های اجتماعی و .....
دوره فوق تخصصی «تخلیه تلفنی» می خواست به ما آموزش بدهد که وقتی دونالد ترامپ به ما تلفنی زنگ زد و خواست به نوعی از زیر زبان ما بکشد که ما کجا موشک هایمان را مخفی می کنیم بهش نگیم و شرکارش بزاریم.
یا اگر یکی زنگ زد و به نوعی با چرب زبانی خواست که ما را تخلیه اطلاعاتی کند و از ما سوالاتی درباره محل گذاشتن مارکرها در مدرسه بعد ازکلاس یا درباره موقعیت دفاتر کلاسی از ما سوال کرد بهشون اطلاعات ندیم یعنی اصلا نم پس ندیم.
ببینید کیا سکان آموزش و پرورش ایران بعد از انقلاب را بدست گرفته اند چه تخصصی داشته اند چه خدماتی انجام داده اند و .....
وی افزود: گروه تالیف بررسی می کند و می بیند درست است و چنین بیتی در دیوان مولانا وجود ندارد. بنابراین در چاپ ۹۹-۹۸ آن را اصلاح می کنند و نام مولانا را بر می دارند و به جای آن می نویسند «شاعری فرموده» زیرا سراینده مشخص نبوده است.
اگرچه اندکی هم اصطکاک ببن متخصصان سازمان و مولوی و شمس دیده می شود. فراموش نکرده ایم که گروهی از روحانیون به برگزاری همیشی برای شمس تبریز اعتراض کردند و او را شاهدباز خواندند.
البته در این مورد هم باید از مراجع و متخصصان بی طرف و مولوی شناسانی مانند شفیعی کدگنی و ... نظرخواهی کنند و الا رای و نظر متخصصان حکومتی و مال خود سازمان از اعتبار ساقط است.
کارشناسان خود سازمان جهت دار نظر خواهند داد.
شاید کاسه ای زیر نیم کاسه ای باشد. چون اون قبلی ها را دزدکی و ناجوانمردانه تغییر داده اند و اعتماد را عموم را خدشه دار کرده اند. این یکی را ....
نسبت داده شده.
حتی اگر ثابت شود که این شعر از مولوی نیست خودش دلیلی است بر فشل بودن سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی. اینکه متخصصان فن در آن محفل روحانی به خود زحمت نمی دهند تا نام شاعر را چک کنند ان هم در کتابی که میلیون ها نفر مخاطب دارد.
قرآن ، حدیث ، تبیان
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر پنجم
حق ذات پاک الله الصمد
که بود به مار بد از یار بد
مار بد جانی ستاند از سلیم
یار بد آرد سوی نار مقیم
از قرین بیقول و گفت و گوی او
خو بدزدد دل نهان از خوی او
چونک او افکند بر تو سایه را
دزدد آن بیمایه از تو مایه را
عقل تو گر اژدهایی گشت مست
یار بد او را زمرد دان که هست
....
گنجور .بخش ۱۱۱ - جواب گفتن خر روباه را
* «يار بد بدتر بود از مار بد / تا تواني مي گريز از يار بد
مار بد تنها همي بر جان زند / يار بد بر جان و بر ايمان زند» سعدي
شمیم ادب
گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی-متوسطه دوم-مازندران
ارتباط معنایی (کیمیای سعادت)
به کوشش: اكبر يحيوي
صحبت این است که نام شاعر را در صورت اشتباه، تصحیح می کنند و یا کلا شعر را حذف می کنند. هر چند بیشتر از سود ادبی، این ها سود مذهبی از این دو بیت برده اند.
بهتر نیست برای مذهبی کردن دانش آموزان در آخر هر جمله در داخل پرانتز عبارت "کار خداست" بزاریم. مثلا در زیسن شناسی: درختان دی اکسید کربن اطراف خود را جذب می کنند (کار خدای کریم است).
یا در فیزیک: اگر نیروی وارد بر جسم بزرگتر از جسم باشد جسم حرکت می کند که این حرکت کردن به اذن و قدرت خدا اتفاق می افتد. اگر خدا نخواهد اگر نیروی شما میلیون ها برابر بیشر از جسم باشد جسم حرکت نمی کند.
یا در شیمی: این قدرت خداست که از ترکیب اکسیژن و هیدروژن آب تولید می شود. همه عناصر در ید خالق جهانست و اگر او اراده نکند هیچ ترکیب شیمیایی اتفاق نمی افتد.
اصلا چرا سازمان پژوهش بحارالانوار را برای دانش آموزان نمی خرد؟ تا در خانه مشغول باشند. ضریبش را هم در کنکور ۴ کنند.
در صفحه ۵۲ کتاب مطالعات اجتماعی نهم در کپشن دو تصویر می خوانیم:
«جهموری اسلامی ایران با در اختیار داشتن امکانات و نجهیزات بهداشتی و درمانی پیشرفته و کادر درمانی متخصص، دلسوز و پرتلاش، توانست جز کشورهای برتر جهان در درمان بیماری کرونا باشد. این در حالی است که در برخی کشورهای غربی حتی از پذیرش و درمان بیمارت مسن نیز خودداری می شد.»
آخر با چه سند و منبعی این ادعا را مطرح می کنند بیشتر شبیه خاطرات هیلاری کلینتون تو کتاب درسی است.
آخر من نمی دانم ما چه پدرکشتگی ما با غرب داریم. مثلا چرا به چین یا شرق یا یه جای دیگه گیر نمی دن؟
فعلا نون تو اینه. دشمنی با غرب!
کاش سه کم صبر می کردند. شاید خدای نکرده وضعیت اون طوری که باید پیش نرفت.
«ملتی که در حال شکست و افول است به قهرمان نیاز دارد.»
"... ما در نظر داشتیم به وسیله فیلم برداری و عکاسی خود، سایر نقاط جهان را را به شریعت اسلام و سازمان های ان علاقمند ار سازیم و به این وسیله ارزوی کسانی را که سال هاست ...."
در حالی که شعار برادران امیدوار در سفرهایشان «همه متفاوت، همه خویشاوند» بود.
ردوپای ایدئولوژی در جملات اولش هویداست!
این شعر علاوه بر اینکه فاقد ظرفت ادبی است و از کیفیت نازلی رنج می برد. شعری است عاری از واقعیت و آرایه های ادبی.
من نمی دونم ازکی تا حالا حداد شاعر شده و ما خبر نداشتیم ...
خدا شر باسوادنماها را از سر حامعه علمی کشور کم کنه ...
دانش اگر در کره مریخ هم باشد قومی از آقازاده ها به آن دست خواهند یافت
سرتیپ دوم بازنشسته ابراهیم پوردان که با درجه ستوان دومی در این عملیات شرکت کرده بود، گفته بود: ''گفتند در اول مصاحبه نگفتهاید بسم الله الرحمن الرحیم و قابل پخش نیست. ''
به این میگن اوج ایدئولوژی مضحک و قشری و ...
یک صفحه اضافی سفید در اول هر کتاب درسی و هر کتاب دیگر که در ایران چاپ می شود یه صفحه سفید به یسم الله ارحمن ارحیم اختصاص داده می شود که چی؟
حساب کنید هدر رفت کاغذ در این معادله را
بدتر اینکه بالای تخته سیاه هم ....
ایا به غیر از این بازی های بچگانه و پس و پیش کردن چند کلمه و تصویر ناشیانه و غیرحفه ای با این همه کار دیگر بلد نیستند.
برای .ویرانی یک تمدن همانطور که آن بزرگوار فرمودند بهتر روش دادن کارها به افراد ناشی و مغزکوچک و کم سواد و غیرمنخصص است.
و انحصارطلبی و کیک را تنهایی خوردن و کسی را به حلقه خود راه ندادن هم بلای خانمانسوز دیگری است...
حذف ویژگیهای کوروش بزرگ از کتاب درسی!
در ادامه تغییرات عجیب کتب درسی و حذف تاریخ ملی ایران، در کتاب مطالعات اجتماعی پایه هفتم در بخش تاریخ ایران باستان و درس مربوط به سلسله هخامنشی تا سال گذشته بندی وجود داشت که در آن کوروش را پادشاهی خردمند و خوشرفتار و عادل معرفی میکرد که امسال توسط وزارت آموزش و پرورش در دولت حسن روحانی از کتاب حذف شده است!
تغییرات عجیب در کتب درسی ادامه دارد.
در ادامه تغییرات عجیب کتب درسی، در کتاب مطالعات اجتماعی پایه هفتم در بخش تاریخ ایران باستان و درس مربوط به سلسله هخامنشی تا سال گذشته بندی وجود داشت که در آن کوروش را پادشاهی خردمند و خوش رفتار و عادل معرفی می کرد که امسال از کتاب حذف شده است
یادی هم بکنیم از آن علامه دهر آن عالم شرق و غرب و آن سلطان بلامنازع در حیطه تالیف کتب درسی حجتالاسلام محیالدین بهرام محمدیان، که در جواب آنهایی که معترض حذف نام شاهان از درس تاریخ در سال 88 بودند اعلام کرد:
«شاه را حذف نکردهایم بلکه سلسله شاهنشاهی را از تاریخ کشور حذف کردهایم.»
عذر بدتر از گناه!
نها دروغگو هستند
و میدانند که دروغگو هستند
و میدانند که میدانیم که دروغگویند
و با این وجود،
با صدای بلند دروغ میگویند!
«نظامهای توتالیتر و ایدئولوژیک در انطباق فکر خویش با دنیای معاصر، پیوسته ایام میکوشند تاریخ به نفع خویش تحریف کنند. در بازآفرینیهاست که گاه سخن دیروز، امروز تاب نمیآورند و آنچه را که دیروز واقعیت میپنداشتند، امروز ضدِ آن میدانند. بازسازیها و تحریفها گاه نقش بر ذهنِ جوانان میشوند و در شناخت آنان از جهان مشکل میآفرینند، کسانی نیز در رویارویی با جهان معاصر توان مقاومت از دست میدهند. علوم انسانی بزرگترین میدان این عرصه است.
«علوم انسانی زاده عصر تجدد است، خرد به کار میگیرد تا درک و تعریفی دیگر از واقعیت ارایه دهد، واقعیتی که در تقابل با واقعیتهای آسمانی و فراتاریخی هستند. علوم انسانی هیچ خط قرمزی نمیشناسد، بر شک استوار است، با عقل نقاد به پدیدهها مینگرد، در حقیقتهای موجود شک ایجاد میکند، هیچ امری را "مسلم" و "مقدس" نمیداند. انتقاد و شک در آن اصل است. هر آنکس که به علوم انسانی روی آورد و از انتقاد و شک دوری گزیند، به روزمرگی گرفتار میآید و سرانجام، نان به نرخ روز خواهد خورد. آنکس که به این دامچاله گرفتار آید، از جایگاه و نظرگاه علمی نیز سقوط خواهد کرد.
در تغییر حافظهی فرهنگی جامعه، علوم انسانی بزرگترین نقش را دارد. میکوشد تا با پاشاندن بذر شک و نقد، روش شناخت و نگاهِ متفاوتی در افکار بپروراند. خرد را از دام ایمان و وحی رها گرداند تا به تفسیری دیگر از جهان دست یابد. آنجا که ساختار جامعه بر سنت استوار است، نمیتوان از سیستم آموزشی دموکراتیک سخن گفت. این دو باهم در تضادند، چیزی که در ایران امروز میبینیم.»
«کتابهای تاریخ و علوم اجتماعی در مدارس ایران آوردگاه تعلیمات دین است. تمامی متون به شکلی با مذهب شیعه و حکومت جمهوری اسلامی ربط پیدا میکنند. زندگی پیامبران و شخصیتهای دینی و رویدادهای مذهبی بهانهای میشود تا ارزشگذاریهای تاریخی مخدوش گردند. زمان در این نوشتهها بر محور اسلام به حرکت درمیآید و "حقیقت" چیزی میشود متعلق به مسلمانان. همآنان بشارتدهندگان "حق" هستند و دیگران همه "کافر" و "باطل".
در بازخوانی تاریخ، در رویارویی "حق" علیه "باطل"، جهانِ اسلام در برابر جهانِ غیراسلام قرار میگیرد، مسلمانان در برابر نیروهای باطل قد علم میکنند تا جهان به داد پیروز گردانند. انقلاب سال ۵۷ حاصل همین مبارزه است که راهی نوین در تاریخ جهان گشوده است.
تاریخنویسان جمهوری اسلامی، تاریخ جانبدارانه بازمیسازند و آن را به نفع خویش تحریف میکنند و این عرصه از علم را چنان تقلیل میدهند که انگار قصه و افسانه بازگویند. روحانیت همهجا دستِ بلند مردم است، حامی زحمتکشان تا امت را به سوی سعادت رهبری کند.»
«کتابهای درسی در ایران با تکیه بر علم نگاشته شدهاند، اما باید توجه داشت که علم مورد نظر هیچ نسبتی با علم به مثابه دستاورد جهانی بشر ندارد. مسلمانان علم را به قرآن محدود میکنند. خارج از قرآن علمی وجود ندارد. بر همین اساس به روحانی، عالم دین میگویند. عالمان دین در واقع کسانی هستند که دادههای قرآن را تفسیر میکنند. آنان هیچ علمی را خارج از قرآن نمیپذیرند. باورهای دینی با چنین شناختی از جهان به کتابهای درسی راه مییابد، تئوری تکامل از زیستشناسی حذف میشود و آفرینش انسان آنگونه که در قرآن آمده، به کتابهای درسی راه مییابد. رشتههایی چون زمینشناسی، پزشکی، زیستشناسی و بیولوژی به همین شکل مخدوش میشوند. علوم دینی به علوم غیردینی میآمیزد و ملغمهای شکل میگیرد که دانشآموز دچار گمراهی میشود.»
«در کتابهای درسی بر اساس آموزههای قرآن، مرد برتر از زن است. اگرچه سعی میشود این برتری را با توجه به مسائل جهان معاصر توجیه کنند، ولی در لابهلای تمامی دروس این تبعیض را میتوان بازیافت. در این عرصه رژیم حتا به خلق "حدیث" متوسل میشود. برای نمونه: پیامبر کارهای خانه را به زهرا میسپارد و کارهای خارج از خانه را به علی. زهرا میگوید: "از این که کار خارج از منزل بر عهده من نیفتاده، یک دنیا خوشحالم."( تعلیمات دینی، سال سوم راهنمایی، ص ۸۳)
در فضای حاکم بر کتابهای درسی نیز، همچون جامعه، خانواده تنها اجتماعی است که زن میتواند در آن مورد توجه قرار گیرد. در این "اجتماع"، زن وظیفه پشتیبانی و اطاعت از پدر، شوهر و فرزندانش را بر عهده دارد، برایشان دل میسوزاند، موقعیت لازم را جهت آسایش تن و آسودگی خیال آنان فراهم میآورد و تنبیهاتشان را فروتنانه پذیرا میشود.
در عرصه روابط جنسی در کتابهای درسی حتا پرندگان نیز گاه "محجبه" هستند.( تصویر درسی از کتاب فارسی سوم دبستان که چند پرنده با روسری در کنار هم نشستهاند، ص ۶۷)»
رئیس"گروه مطالعات وزارت آموزش و پروش" به خبرگزاری مهر گفت: میکوشیم تا در کتابهای جدید "رویکرد فرهنگی و تمدنپرور جایگزین تاریخنگاریهای سیاسی و نظامی و پادشاهان و جنگها شود." او اعلام داشت که "افرادی چون چنگیزخان مغول و یا سلطان محمدشاه و پادشاهانی از این قبیل را از تاریخ حذف خواهیم کرد." این سخنان را "اداره کل برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی" نیز تأیید کرد.
در کتاب فارسی ۳ (پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه) صفحه ۳۴، شعر دماوندیه:
ای مشت زمین بر آسمان شو
بر وی بنواز ضربتی چند
به راحتی به جای «ری» کلمه «وی» جایگزین شده است تا با اصول و ایدئولوژی ما بیشنر همخوانی داشته باشد.
در صفحه ۱۳۰ کتاب درسی پیامهای آسمان پایه هفتم نوشته شده:
«آمارهای تکان دهنده جرایم اخلاقی در کشورهای غربی و مزاحمتهای اجتماعی برای زنان، توجه کارشناسان این کشورها را به حجاب بیشتر جلب کرده است. آنان میبینند مشکلات ناشی از بیحجابی در کشورهایشان دهها برابر کشورهای اسلامی است و به همین دلیل پوشش زنان مسلمان را عامل اصلی آرامش و امنیت آنها میبینند.
تدوینکنندگان این کتاب درسی، برای اثبات ادعای خود به دو مقاله منتشر شده در دو نشریه معتبر غربی کرده و نوشتهاند، روزنامه نیویورک تایمز در مقالهای با عنوان «امنیت زنان در اسلام» اعتراف کرده حجاب برای زنان امنیت میآورد. همچنین به نقل از وال استریت ژورنال هم مدعی شدهاند پلیس در نیویورک، «واحدهای گشتی مخصوص تذکر» به زنان بدپوشش تاسیس کرده است.
اصلاحات نیوز امروز مطللی درباره کتاب درسی مدیریت خانواده و سبک زندگی پایه دوازدهم دختران داشت:
تصاویری از کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی مربوط به پایه دوازدهم دختران در فضای مجازی انتشار یافته است که در آن، کودکان ۱۰ساله را زن خطاب کرده و به نوعی تبلیغ کودک همسری میکند.
این سایتِ فعال در حوزه حقوق زنان و برابری جنسیتی ضمن انتشار تصاویر متعددی از بخشهای مختلف کتاب «مدیریت خانواده و سبک زندگی» در توییتر آورده است: «در این کتاب، مقصود از آمار زنان مجرد، کودکان بالای ۱۰ سال» است و مفاهیمی چون «تقدم ازدواج بر حق تحصیل دختران» و «عدم برابری حقوقی و آزادی فردی کودکان دختر با پسر» تدریس میشود.
او ادامه میدهد: شوربختانه دفتر تالیف وزارت آموزشوپرورش خود را با دیوارهای بلند حاشا احاطه کرده است و براساس قوانین شورای عالی این نهاد عمل نمیکند. براساس این قوانین آموزش و پرورش موظف است در تالیف کتب درسی از نخبگان و افراد باتجربه خارج از دایره وزارت آموزش و پرورش استفاده کند که در عمل هرگز شاهد چنین رویکردی نبودهایم.
وی تصریح میکند: ما باید دربرابر کسانی که میخواهند از امکانات ملی برای حاکم کردن نگاه یکسویه خود بر مردم استفاده کنند بایستیم و این روند را متوقف کنیم.
سبطی در این زمینه میگوید: بههر روی این هم یک نوع نگاه است که ممکن است طرفداران و هماندیشان خود را داشته باشد، اما مسلم است که بخش مهمی از جامعه ایران با این نگرش همراه نیست و ما نمیتوانیم آن را بهعنوان یک حکم قطعی در کتب درسی بیان کنیم. فراموش نکنیم آموزش و پرورش رایگان جزو مواردیست که در قانون اساسی ما وجود دارد و بر آن تاکید شده، اما در این قانون چیزی درباره ازدواج حتمی نیامده است.
هر معلم باید اعتراض خود را با صدای بلند به گوش آنهایی که این مطالب سخیف را در کتاب های درسی می گنجانند برسانند.
مولفان کتاب های درسی با این کارها کشور را هر چه بیشتر به فلاکت فرهنگی نزدیک می کنند.
2- آیا می توان کتاب درسی یافت که در آن عکسی از مقامات سیاسی در صفحات اول آن نباشد؟
3- آیا می توان یک کتاب درسی یافت که دختری کوچک بدون روسری باشد یا خانمی خارجی بدون حجاب باشد؟
رسانه ها خبری را با عنوان «تبلیغ کودکهمسری در کتاب پایه دوازدهم!» نوشتند:
در یکی از درس های کتاب «مدیریت خانواده» پایه دوازدهم رشته کارو دانش که به موضوع ازدواج دائم پرداخته شده به موضوع سن ازدواج پرداخته شده است، مولفان در این مبحث تلاش کرده اند ذهن دانش آموز دوره دوم متوسطه را نسبت سن ازدواج آماده کنند.موضوع سن ازدواج در سال های اخیر از جمله موارد اختلاف حامیان حقوق زنان و دولت بوده است.
در یکی از صفحات با عنوان «عقد طولانی مدت» تصویری مضحک و کارتونی از مردی مسن و پشم و ریش دار به همراه دختری کم سن و سال با لباس عروسی در مراسم عقدکنان به تصویر کشیده شده است.
1- تقیه کردن
2- مباهته کردن
3- خدعه کردن