فروردین ماه مصادف با حوادث تاریخی زیادی است مانند اعدام قاضی ها در مهاباد یا درگذشت محمدعلی شاه در غربت، یا مرگ آیت الله شریعتمداری و یا اعدام امیرعباس هویدا و...
اما در فروردین ماه، من همیشه به یاد و خاطره ی یک آمریکایی می افتم یک آمریکایی دوست داشتنی و محبوب که در روزهای سیاه و دردناک این مرز و بوم در کنار ایرانیان قرار گرفت و جانش را فدای مشروطه ایرانی کرد:
یعنی هوارد باسکرویل که در ۳۰ فروردین در کنار مشروطه خواهان تبریز قرار گرفت و کشته شد.
رفته بودم موزه مشروطه تبریز. سری به گور هوارد باسکرویل در گورستان ارامنه تبریز زدم.
به راستی انسانیت فراتر از هر قوم، نژاد، تخمه و تبار...است!
در میان مجاهدین شهیدی که برای آزادی ایران جنگیده و اینک در خاک خفته اند ؛ قبری به چشم می خورد که نام صاحب آن به کل متفاوت از بقیه است . نه تنها نامش، که شکل و شمایل و لباسش نیز با بقیه فرق می کند.
در کنار قبرش می نشینم و با خود می گویم این جوان ۲۴ ساله با این اسم متفاوت (باسکرویل) و با این کت و شلوار و کراوات در میان این مردان چاروق پوش و دستار به سر چه می کند!؟
وقتی از نام ها، لباس ها و حتی از زبان و مذهب می گذرم و به عمق و معنا می روم می بینم همه اینها که در این قبرستانِ ساکت در کنار هم دراز کشیده اند چقدر به همدیگر شبیه اند چرا که همگی آنان برای آزادی ملت ایران از بند استبداد تا ابد اینجا دراز کشیده اند .
از فراز هزاران کیلومتر مرزهای جغرافیایی و تفاوت های بی شمار زبانی، فرهنگی، نژادی و حتی دینی، پیوندی عمیق آنان را به هم وصل داده و در کنار هم قرار داده و این پیوند همانا عشق به تبار انسانیت، آزادی و برابریست ؛ این پیوند همانا دشمنی و نفرت آنها از حکومت استبدادی محمدعلی شاه، دشمنان آزادی و هر آنچه موافق با اسارت انسانها است بوده...
خود باسکرویل در وقت پیوستن اش به اردوی آزادیخواهان تبریز در مقابل هشدارهای کنسول آمریکا که بر طبق ملاحظات شغلی اش، سعی می کرده او را منصرف کند به بهترین نحو به این پیوند عمیق انسانی اشاره کرده:
«تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است و این فرق بزرگی نیست».
او قرار بود در مدرسه آمریکایی «مموریال» تاریخ عمومی تدریس کند اما راهی را انتخاب کرد که خود بخشی از تاریخِ مردمِ رنج دیده ایرانی گردید ؛ بخشی از تاریخ یک ملتی که قریب به ۱۲۰ سال پیش می خواستند زنجیرهای استبداد کهن را بگسلند و آزاد زندگی کنند اما ملتی که ناکام مانده و چیزی نصیب شان نشده است!
باسکرویل، پس از ورود به ایران، تصمیم گرفت بهجای تدریس تاریخ، به مجاهدین تبریز پیوسته و خود قدم به تاریخ بگذارد و این درست زمانی بود که مجلس مشروطه در تهران به توپ بسته شده، برخی سرداران بر سرِ دار شده و قیام تبریز آغاز شده و مردم تبریز در محاصره غذایی کارد به استخوان شان رسیده و با آمدن بهار برای سدجوع و مبارزه با ابلیس گرسنگی و مرگ، به رُستنی های طبیعت پناه آورده بودند!
باسکرویل در این زمان به جنبش ستارخان می پیوندد! اینان که اکنون این چنین خاموش در کنار هم دراز کشیده اند همان کودک بی گناه، رنج دیده و محبوس شهر املاس هستند که به خاطر آزادی ما تا ابد اینجا در کنار هم خفته اند.
او از یک خانواده مذهبی و اصیل بر می آید .
فارغ التحصیل دانشگاه پرینستون بود یعنی برای خوشبختی اش همه چیز مهیا بود اما گویی دست تقدیر چنان می خواست که او نه متعلق به یک خانواده آمریکایی بلکه متعلق به کل ایران و حتی کل آزادیخواهان جهان باشد .
در طول این بیش یک صد سالی که از شهادتش می گذرد همیشه در قلب ایرانیان به ویژه مردم آذربایجان جایگاه ویژه ای داشته حتی در بدترین شرایط و تیرگی روابط دو کشورِ ایران و آمریکا و حوادث تلخی چون کودتای ۲۸ مرداد و یا بحران گروگانگیری نیز نتوانسته کوچکترین خللی بر محبوبیت اش وارد سازد.
هوا رو به تاریکی می نهد و شب کم کم از راه می رسد و من باید گورستان را ترک کنم.
یاد داستانی از خانم «اورسولا کی لاژوان» همشهری خود باسکرویل می افتم.
داستانی به نام «کسانی که از خیر املاس گذشتند».
نویسنده در داستان خود یک آرمانشهری را توصیف کرده به نام «املاس» که همه جای آن غرق در نور، رقص، موسیقی و شادی است، تمام اهالی شهر خوشحال و خوشبخت هستند اما در کنار این مردم شاد و خوشبخت، در زیرزمین کثیف و بینورِ یکی از خانههای املاس، یک کودک معصوم، بی گناه، رنجدیده و گرسنه ای وجود دارد که در بدترین شرایط به سر می برد .
این کودک در واقع، بهای خوشبختیِ مردم املاس است .
یعنی :
هیچ آزادی بدون پرداختِ بهایی مشخص، نمیتواند به دست بیاید .
قبل از ترک گورستان یک بار دیگر مجاهدین مشروطه را از خاطر می گذرانم و برای آخرین بار نگاهی به گور باسکرویل این آمریکایی دوست داشتنی می اندازم .
با خودم می گویم:
اینان که اکنون این چنین خاموش در کنار هم دراز کشیده اند همان کودک بی گناه، رنج دیده و محبوس شهر املاس هستند که به خاطر آزادی ما تا ابد اینجا در کنار هم خفته اند.
فیلم زیر مربوط به زندگی و شهادت باسکرویل است:
( کانال نویسنده )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
پایگاه اطلاع رسانی رئیس جمهوری نوشت : ( این جا )
« دکتر مسعود پزشکیان در حکمی خطاب به دکتر شهرام دبیری تصریح کرد: در این ایام پس از بررسی خبر، قطعی شد که در ایام نوروز در سفر تفریحی قطب جنوب بودید.
در دولتی که مفتخر به اقتدا به مولای متقیان است و در شرایطی که هنوز در کشورمان فشارهای اقتصادی بر مردم زیاد و محرومان پرشمارند، سفر پر هزینه تفریحی مسئولان رسمی، حتی با هزینههای شخصى، قابل دفاع و توجیهپذیر نبوده و با معیار سادهزیستی مسئولان سازگار نیست.
متن حکم رئیس جمهور به شرح زیر است؛
جناب آقای دکتر دبیری
در این ایام پس از بررسی خبر، قطعی شد که در ایام نوروز در سفر تفریحی قطب جنوب بودید.
در دولتی که مفتخر به اقتدا به مولای متقیان است و در شرایطی که هنوز در کشورمان فشارهای اقتصادی بر مردم زیاد و محرومان پرشمارند، سفر پر هزینه تفریحی مسئولان رسمی، حتی با هزینههای شخصى، قابل دفاع و توجیه پذیر نبوده و با معیار ساده زیستی مسئولان سازگار نیست.
دوستی دیرین و همکاری و خدمات ارزشمند شما در معاونت پارلمانی دولت چهاردهم، مانع آن نیست که پای بندی به صداقت، عدالت و وعدههایی که به مردم دادیم، مقدم داشته شود.
بنابر این از ادامه همکاری با شما در دولت چهاردهم معذوریم » . ما به عنوان « معلمان پرسش گر و کنش گر » از رئیس جمهور انتظار داریم که همین رویه را به سایر نهادها و دستگاه ها تسری داده و با هر کسی که دروغ می گوید و از جایگاه شغلی خود سوء استفاده می کند و به افکار عمومی صادقانه « پاسخ گو » نیست بدون هر گونه تعارف و توجیه و وقت کشی برکنار کرده و او را به دست « قانون » بسپارد .
مسعود پزشکیان
رئیس جمهوری اسلامی ایران
***
تاکنون در جمهوری اسلامی مرسوم بوده که برای برکناری مسئول و مقام خاطی از او می خواستند که خودش کنار برود اما این بیان صریح و اقدام قاطعانه مسعود پزشکیان در چهار دهه ی پس از انقلاب اسلامی در نوع خودش اگر نگوییم بی نظیر است اما کم نظیر بوده و جای سپاس و قدردانی دارد .
نخستین گام برای داشتن یک جامعه ی قانون مند ، متعادل و مهم تر از همه توسعه یافته آن است که از رفتارهای قبیلگی و عشیره ای که در جامعه ی ایران کاملا مرسوم و معمول است فاصله گرفته و منافع ملی و آینده کشور مطمح نظر قرار گیرد .
بزرگ ترین و تنها سرمایه اجتماعی که می توان به آن تکیه کرد و بر بحران ها و ابر بحران ها غلبه کرد ؛ پیشه کردن « صداقت » و پای بندی به قانون بر اساس منطق و عقل و دوراندیشی است و الا با توجیه کردن عملکرد و رویکرد غلط ، امهال زمان با این رویکرد که جامعه فراموش می کند و یا سیاست شکست خورده « بحران در برابر بحران » مساله ای در ایرانِ مایوس حل نخواهد شد .
آنچه این اقدام را بیش از پیش ارزشمند و قابل تامل میسازد؛ صراحت در اطلاعرسانی و شفافیت در بیان دلایل برکناری است.
در شرایطی که جامعه تشنهی صداقت و پاسخگویی است، تداوم این شیوهی روشن و بیپرده، میتواند سرمایه اجتماعی را بازسازی کرده و اعتماد فرسوده مردم به ساختار حکمرانی را ترمیم کند.
( در نمونه های متاخر و به عنوان مثال ؛
اگر نهادهای مرتبط دیگر بر اساس مصالح و منافع ملی و به دور از لجاجت و خودخواهی فشار لازم را بر « محمد باقر قالیباف به عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی در ماجرای خرید کشور ترکیه و یا فضاحت کاظم صدیقی به عنوان امام جمعه موقت تهران در ماجرای زمین خواری و یا انتشار اسامی مولتی میلیاردرها در بانک سپه و ... اعمال می کردند ؛ شاید مرهم کوچکی بر دردهای جامعه می شد و شاهد این همه یاس و نفرت و قطع امید به آینده نبودیم .)
ما به عنوان « معلمان پرسش گر و کنش گر » از رئیس جمهور انتظار داریم که همین رویه را به سایر نهادها و دستگاه ها تسری داده و با هر کسی که دروغ می گوید و از جایگاه شغلی خود سوء استفاده می کند و به افکار عمومی صادقانه « پاسخ گو » نیست بدون هر گونه تعارف و توجیه و وقت کشی برکنار کرده و او را به دست « قانون » بسپارد .
جمعی از پرسش گران و کنش گران آموزش و پرورش :
- علی پورسلیمان
- محمد حیدری
- علی زینلی
- سعید شهسوارزاده
- محمدرضا شهریاری
- سیدهادی عظیمی
- رضا قاسم پور
- زهرا قاسم پور دیزجی
- نرگس کارگری
- طهماسب کاوسی
- حمزه علی نصیری
- شیرین یوسفی
***
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سيد ابراهيم رئيسي در 5 آذر 1401در لايحه اصلاح ماده 87 قانون مديريت خدمات کشوري مصوب 1386 به قاليباف در تبصره 4 اصلاحيه ماده مذکور نوشت :
تبصره 4 : همه دستگاه هاي اجرايي اعم از ستادي و استاني، به استثناي بخش عملياتي مراکز و واحدهاي خدمات رساني نظير واحدهاي ذي ربط بهزيستي، بانک ها، بيمارستان ها، مراکز بهداشتي - درماني، مکان های ورزشي و واحدهاي نظامي، انتظامي و امنيتي موظفند ساعات کار خود را در پنج روز هفته تنظيم نمايند.
ايران جيب، چهار شنبه 4 مهر 1403 در ضربه سنگین تعطیلی پنجشنبه ها به اقتصاد کشور نوشت :
دولت سیزدهم در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۲ لایحهای را با هدف «افزایش تعداد تعطیلات روزهای هفته و کاهش ساعت اداری» به مجلس شورایاسلامی ارسال کرد ؛ پس از تصویب کلیات این لایحه، تصمیمگیری درباره روز تعطیل جدید به کمیسیون اجتماعی ارجاع داده شد. گفتنی است سابقا شنبه بهعنوان روز تعطیل تصویب شده بود که شورای نگهبان به این مصوبه ایراد گرفت.
در روزهای پایانی شهریور ماه سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس دوازدهم از تصویب تعطیلی روز پنجشنبه به استثنای برخی دستگاههای اجرایی ضروری مانند گمرک، بیمارستانها، سازمان امور مالیاتی و این قبیل دستگاهها در جلسه کمیسیون اجتماعی مجلس خبر داد.
داداشی گفت: لایحه اصلاح ماده (۸۷) قانون مدیریت خدمات کشوری (اعاده از شوراینگهبان) با حضور نمایندگان سازمان اداری و استخدامی کشور، معاونت قوانین مجلس شورایاسلامی، مرکز تحقیقات اسلامی قم و مرکز پژوهشهای مجلس شورایاسلامی بررسی شد. این لایحه بهمنظور کاهش ساعات کاری در هفته از ۴۴ ساعت به ۴۰ ساعت و تعطیلی یکی از روزهای هفته در مجلس یازدهم و کمیسیون تخصصی اجتماعی بررسی شد، بنابراین مجددا در کمیسیون اجتماعی مقرر شد روزهای پنجشنبه تعطیل و روزهای شنبه تا چهارشنبه بهعنوان روز کاری تعریف شود.
در گفت و گوي مجازي ذيل به بررسي اين مصوبه مجلس مي پردازيم.
خلاصه قسمت قبل:
این مصوبه مربوط به کارکنان دولت است و در واقع یک روز دیگر به تعطیلی آنها افزوده میشود، اما از آنجاکه بحث ما از اول برای تعطیلی روز شنبه بود، میتوانیم نتیجه بگیریم که یک روز دیگر به تعداد روزهایی که ارتباط ما با دنیا قطع است اضافه شد.
بیش از هر چیز برای بخش خصوصی این مساله مهم بود که شنبهها تعطیل شود که به نفع اقتصاد کشور است در غیر این صورت به نظرم فقط شاهد کاهش کار کارمندان هستیم که خب شاید از منظرهایی حائز اهمیت باشد برای اینکه انرژی کمتری صرف میشود و ممکن است به کاهش ناترازی ها کمک کند.
شاید جالب توجه باشد که فهرست ۵ کشوری در جهان که کارمندان آن بیش از ۴۸ ساعت در هفته کار میکنند را بشناسیم:
« هند، بوتان، بنگلادش، اوگاندا و کلمبیا » . از سوی دیگر شاهد آن هستیم که کشورهای اروپایی بهطور معمول هفتههای کاری کوتاهتری دارند.
رئیس اتاق تهران گفت:
آنچه مانع دست یابی به رشد مطلوب شده کمبود منابع ارزی، ضعف شدید جذب سرمایه گذار داخلی و خارجی، نامساعد بودن فضای کسب و کار، ناترازی آب و برق و گاز، کمبود منابع مالی و استهلاک سرمایه و منفی بودن نرخ سرمایه گذاری در ۱۱ سال گذشته بوده است.
بخش پاياني :
پرسش کننده :
در جذب سرمايه خارجي چقدر موفق بوده ايم؟
پاسخ دهنده (4 ):
رییس اتاق تهران اظهار کرد: بر اساس اعلام بانک مرکزی ، رشد سرمایه در سال ۱۴۰۱ به قیمت ثابت ۱۳۹۵ برابر با ۲۷۵ هزار میلیارد تومان بوده که این در ایران برابر با نرخ استهلاک است، همچنین خالص سرمایه ارزی کشور در سال گذشته منفی ۱۵ میلیارد لار بوده است و کشور رتبه خوبی در جذب سرمایه خارجی ندارد.
پرسش کننده :
در افزايش بهره وري چقدر موفق بوده ايم؟ دستگاه حاکمیت اصلا حرف بخش خصوصی را گوش نمیدهد . ده سال است که نفهمیدیم چرا رابطه بانکی ما با جهان قطع است .
پاسخ دهنده (4 ):
نجفی عرب گفت: در زمینه بهره وری هم اوضاع خوبی نداریم و بنا بر اعلام وزارت جهاد کشاورزی در حوزه آب به ازای هر مترمکعب آب یک و نیم کیلو محصول تولید میکنیم این رقم در کشورهای پیشرفته معادل سه کیلوگرم است. در برنامه چهارم قرار بود ۲.۵ درصد سهم ما از بهره وری در رشد اقتصادی باشد، در برنامه پنجم این رقم ۲.۶۴ درصد و در برنامه ششم ۲.۶۸ درصد و در برنامه هفتم هم ۲.۸ درصد باشد اما هیچ کدام از این رقم ها محقق نشد و رشد بهره وری حتی به یک درصد هم در این سالها نرسید.
پرسش کننده :
سهم بخش خصوصي از اقتصاد کشور چقدر است؟
پاسخ دهنده (4 ):
رییس اتاق تهران اظهار کرد: وضعیت کشور وضعیت مطلوبی نیست و همین رویه دارد ادامه پیدا میکند و سهم بخش خصوصی از اقتصاد بیشتر از ۱۲ درصد نیست.
رییس اتاق تهران در ادامه از تصویب تعطیلی روز پنج شنبه در مجلس گلایه کرد و گفت: وقتی دولت از تعطیلی پنج شنبه صحبت می کند این امر در وضعیت کسب و کارها هم تاثیر می گذارد و این برای تولیدکنندگان بخش خصوصی ایجاد هزینه می کند.
پرسش کننده :
آيا پارلمان بخش خصوصي براي دو روز تعطيلي در هفته اصرار دارد؟
پاسخ دهنده (4 ):
نجفی عرب افزود: همه کشورهای دنیا غیر از جیبوتی که جمعه تعطیل است، شنبه و یکشنبه تعطیل هستند حتی افغانستان و عراق هم جمعه و شنبه تعطیل هستند و اتاق بازرگانی هم تعطیلی شنبه را پیشنهاد کرد اما در نهایت در مجمع تشخیص مصلحت صراحتا به ما اعلام کردند که تعطیلی شنبه ممکن نیست و ما هم گفتیم پس پنج شنبه را تعطیل نکنید و مجمع هم نپذیرفت و شورای نگهبان هم دو دلیل برای رد تعطیلی شنبه آوردند؛ یکی تعارض با سیاستهای ابلاغی و دیگری هم به دلیل تعارض با شرع مقدس.
پرسش کننده :
رابطه بين حاکميت با پارلمان بخش خصوصي چگونه است؟
پاسخ دهنده (4 ):
عليرغم استدلالهای اتاق بازرگانی در کمیسیون اجتماعی مجلس بر عدم تعطیلی پنج شنبه، این امر تصویب شد و البته گمرکات و سازمان ملی استاندارد و وزارت بهداشت از تعطیلی پنج شنبه استثنا شدهاند.
رییس اتاق بازرگانی تهران تاکید کرد: دستگاه حاکمیت اصلا حرف بخش خصوصی را گوش نمیدهد . ده سال است که نفهمیدیم چرا رابطه بانکی ما با جهان قطع است با این حال ناامید نیستیم و باید این مملکت را بسازیم اما با این روند بعید به نظر میرسد به رشد هشت درصدی برسیم.
پایان /
منابع :
1. دنیای اقتصاد" مصوبه اخیر مجلس را بررسی میکند."17 اسفند 1403
2. هم ميهن 26 آذر 1403، فعالین اقتصادی و بانکها از تعطیلی پنج شنبهها مستثنی شدند.
4- هم ميهن 26 شهريور 1403، گلایه بخش خصوصی از تعطیلی پنج شنبهها.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دموکراسی تنها زمانی میتواند وجود داشته باشد که حاضر باشید دیدگاههایی را تحمل کنید که با دیدگاههای شما در تضادند.
دموکراسی نیازمند شهروندانی عاقل و باتدبیر است.
مارک منسون
از کتاب "اوضاع خیلی خراب است"
***
اعتراضات در ترکیه پس از دستگیری و بازداشت شهردار استانبول اکرم اماماوغلو توسط مقامات ترکیه آغاز شد .
بی بی سی می نویسد : ( این جا )
« آقای اماماوغلو چهارشنبه (۲۹ اسفند/ ۱۹ مارس) ، تنها چند روز پیش از اینکه به طور رسمی به عنوان نامزد اصلی حزب مخالف جمهوریخواه خلق برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۸ معرفی شود، دستگیر شد.
حزب او این بازداشت را به عنوان یک «کودتا» محکوم کرده و وعده داده است که به اعتراضات ادامه خواهد داد .
اوزگور اوزل، رهبر حزب جمهوری خواه ترکیه روز گذشته ضمن هشدار به آقای اردوغان گفت که مخالفان قصد دارند به اعتراضات خود ادامه دهند. رسیدن به یک جامعه توسعه یافته بدون دموکراسی و شکل گیری و تثبیت ارکان خود یک فرض محال و به نوعی در جا زدن و پسرفت خواهد بود .
او گفت: «ما از حالا به بعد در خیابانها خواهیم بود. از ما بترسید، خیابانها از آن ماست، میدانها از آن ماست.»
رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، اعتراضات به دستگیری شهردار استانبول را محکوم کرده بود. در پی این سخنرانی اعتراضات تازهای شکل گرفت.
اردوغان در یک سخنرانی در روز جمعه گفت که دولتش «تسلیم» آنچه «خرابکاری» یا «ارعاب خیابانی» خواند، نخواهد شد. او گفت: «ما بر هم خوردن نظم عمومی را نخواهیم پذیرفت.»
پلیس روز چهارشنبه اکرم اماماوغلو، شهردار استانبول، را به اتهام فساد و کمک به گروههای تروریستی بازداشت کرد که چند روز قبل از آن بود که او به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری برگزیده شود.
روز جمعه هزاران نفر در استانبول تجمع کردهاند. گزارش میشود که پلس ضدشورش در درگیری با معترضان از گلوله پلاستیکی و گاز فلفل استفاده کرده است.
« تسنیم » می نویسد : ( این جا )
« وزارت کشور ترکیه اعلام کرد: تعداد هزار و 133 تظاهرات کننده و معترض در چند روز اخیر طی اعتراضات خیابانی در ترکیه دستگیر شدهاند.
بنا بر این بیانیه، علاوه بر این 123 نیروی پلیس و امنیتی ترکیه در درگیری ها زخمی شده اند.
وزارت کشور ترکیه با اعلام این که این آمار و ارقام مربوط به درگیری ها و اعتراضات چند روز اخیر در سطح ترکیه است، این اعتراضات و تظاهراتها را «غیرقانونی» دانست.
« شبکه العالم » نوشت : ( این جا )
« علیرغم ادامه روند محاکمه، بیش از سیزده میلیون شهروند ترکیه از پانزده میلیون رای رای دهنده، همبستگی خود را با امام اوغلو برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۸ در چارچوب انتخابات مقدماتی که توسط حزب جمهوری خواه خلق مخالف برگزار شد اعلام کردند.
به گفته «اوزگور اوزیل» رئیس حزب جمهوری خواه خلق، «هرچند اکرم امام اوغلو در راه زندان است، اما به سمت ریاست جمهوری نیز گام برمی دارد.»
با افزایش درخواست ها برای تظاهرات، مقامات ترکیه از پلتفرم ایکس خواستند تا بیش از هفتصد حساب متعلق به مخالفان را مسدود کند، اما این پلتفرم اقدام دولت ترکیه را غیرقانونی دانست.
در سطح بین المللی، پاریس و برلین و همچنین شهرداران بسیاری از شهرهای بزرگ اروپایی نیز بازداشت اکرم امام اوغلو را محکوم کردند.
«پاسکال کونفافرو» سخنگوی وزارت خارجه فرانسه گفت: زندانی کردن شهردار استانبول و دیگر شخصیتها در ترکیه تهدیدی جدی برای دموکراسی است.
وزارت خارجه فرانسه همچنین نگرانی شدید خود را درباره ترکیه ابراز کرد زیرا یکی از ارکان حاکمیت قانون احترام به حقوق نمایندگان منتخب مخالف و آزادی تظاهرات و آزادی بیان است » .
تسنیم 3 فروردین در خبری با عنوان : « بحران سیاسی در ترکیه؛ تداوم تنش و تلاطم در استانبول » نوشت : ( این جا )
« وزارت کشور و استانداری استانبول، با صدور سه بیانیه، دستور ممنوعیت تجمع و اعتراضات مردمی در کلانشهر استانبول را تکرار کردند اما رهبر حزب جمهوری خلق از مردم خواسته به تظاهرات علیه اردوغان ادامه دهند. اوزل گفته؛ «ما به ممنوعیتها اعتنایی نخواهیم کرد و برای حمایت از اکرم بیگ در میادین حضور خواهیم داشت. از مردم میخواهم، حتی اگر شده در کوچه بمانند و علیه این بیعدالتی و بیقانونی فریاد بزنند».
همه اینها در حالی است که هم اکنون احتمال دستگیری رهبر حزب جمهوری خلق نیز قوت گرفته و ییلماز تونچ وزیر دادگستری کابینه اردوغان اعلام کرده «اگر لازم باشد، ناچاریم شما را متوقف کنیم تا حد خودتان را بدانید».
سایت « مشرق نیوز » در گزارشی با عنوان : « بزرگترین اعتراضات یک دهه اخیر در ترکیه » عکس هایی از این تجمعات اعتراضی منتشر کرده است . (این جا )
این اعتراضات همچنان ادامه دارد و وارد هفتمین روز خود شده است .
با وجود آن که مقامات رسمی جمهوری اسلامی موضع مشخصی و یا شفافی در این مورد اعلام نکرده اما از محتوای منتشر شده در رسانه های وابسته به آن می توان متوجه شد که از این اعتراضات و ادامه آن فعلا رضایت دارند .
البته نه همچون کشورهای دموکراتیک که دغدغه و ترجیع بند آنان « دفاع از دموکراسی و ارزش های آن » باشد بلکه به نظر می رسد بیشتر به دلیل نقش ترکیه در وقایع اخیر سوریه و برخی اظهارنظرهای مقامات دولت اردوغان باشد .
قصد تحلیل سیاسی این مساله و وقایع مرتبط با آن را ندارم اما از چند منظر و در حوزه « رسانه » و « تحزب » می توان به آن پرداخت . در ایران غالبا احزاب و تشکل های سیاسی در نزدیکی « انتخابات » ظاهر و فعال می شوند و البته پس از آن که نامزد مورد نظر و حمایت آنان برنده انتخابات شد شروع به سهم خواهی می کنند بی آن که در مورد عملکرد افراد اشغال کننده مناصب ، مسئولیت پذیر و پاسخ گو باشند .
اماماوغلو عضو یک حزب با سابقه است .
مخالف او ، رجب طیب اردوغان که در حال حاضر رئیس جمهور ترکیه است نیز عضو یک حزب دیگر ( عدالت و توسعه ) است .
حزب جمهوری قدیمیترین حزب سیاسی در جمهوری ترکیه و مهمترین حزب چپ میانه این کشور تمام قد پشت عضو خود ایستاده و از وی حمایت می کند .
مشاهده و رصد میزان جمعیت معترض شرکت کننده در تجمعات نشان از پایگاه بالای رای در میان جامعه ترکیه از این حزب دارد که البته وفاداری خود را در « عمل » به حزب مورد نظر ابراز داشته و می دارند .
ضمن آن که این صحنه ها نشان می دهد بر خلاف مردم و جامعه ی ایران که میانه ای با « تشکل و تحزب » ندارند اما قاطبه جامعه ی ترکیه خود را در تحزب به عنوان « رکن سوم دموکراسی » تعریف کرده اند .
در ایران غالبا احزاب و تشکل های سیاسی در نزدیکی « انتخابات » ظاهر و فعال می شوند و البته پس از آن که نامزد مورد نظر و حمایت آنان برنده انتخابات شد شروع به سهم خواهی می کنند بی آن که در مورد عملکرد افراد اشغال کننده مناصب ، مسئولیت پذیر و پاسخ گو باشند .
در واقع ؛ آنان بیشتر نقش « بنگاه های منتظر پست » و « دکه های خرید و فروش میز » را ایفا می کنند .
در تشکل های صنفی در حوزه ی آموزش و پرورش هم به گواهی مشاهدات و در صورت فراخوان کم تر از 5 درصد جامعه ی مخاطب حتی برای مطالبات کاملا صنفی شرکت می کنند و بعید است با وجود غلبه ی چنین ذهنیت و نگرشی در میان « قشر فرهنگ ساز جامعه » امیدی برای پیدایی و تثبیت « کار گروهی و تیمی » که لازمه مهم کار حزبی است ؛ مطرح باشد .
در ایران اگر یک فعال صنفی هم بازداشت شود درست بر خلاف ترکیه که مردم در میانه ی میدان حضور دارند و بر مطالبه ی خود می ایستند و هزینه می دهند ؛ حمایت چندان و قابل توجهی از آن فعال صنفی در بند نمی کنند و اگر هم بخواهند حمایتی داشته باشند فقط درصد معدودی در فضای مجازی و اکثر در هیات « ناشناس » شروع به عرض اندام های مجازی و رجزخوانی می کنند .
در حوزه ی « سیاست » و احزاب سیاسی ، وضعیت بهتری وجود ندارد .
در زمینه « رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی » هم باید به نکته قابل تاملی اشاره داشت .
در یادداشتی که در 28 بهمن 1403 با عنوان : « تاملی بر تجمع سکوت 25 بهمن که برگزار نشد » نگاشتم ؛ ( این جا ) به « تحلیل و تعلیل » مساله پرداختم .
با آن که عنوان می شود « ترکیه » در زمره ی کشورهایی است که در حوزه « آزادی مطبوعات و رسانه ها » در قعر جدول قرار دارد اما مشاهده ی صحنه زیر به وضوح نشان می دهد که چقدر ایران حتی با ترکیه اختلاف نجومی دارد .
ویدئوی زیر صحنه ی دستگیری زنی را توسط پلیس و ماموران امنیتی نشان می دهد که فردی کاملا به نزدیک به صحنه از آن فیلم برداری می کند .
در ایران اساسا چنین چیزی موضوعیت ندارد و هیچ خبرنگار آزادی جز همان کسانی که برای ارعاب جمعیت ماموریت دارند ؛ حق ثبت و ضبط این گونه صحنه ها را ندارند .
در یادداشت پیشین به صراحت نوشتم :
« مساله بعد ؛ برخورد تند و قهری ماموران با کسانی است که قصد عکس گرفتن و یا فیلم برداری از صحنه را دارند .
کدام قانون می تواند حق عمومی افراد را در این موارد محدود و یا لغو کند ؟
این ترس مشهود ناشی از چیست ؟
زمانی و بر حسب اتفاق زیرنویس شبکه خبر را نگاه می کنم .
طوری اطلاع رسانی می کند گویی ناامنی و جرم و جنایت و فلاکت آن ممالک توسعه یافته را در برگرفته و فقط ما در ساحل نجات به سر می بریم اما کسی به این پرسش پاسخ نمی دهد که چرا و زمانی که پلیس با تظاهر کنندگان برخورد می کند خبرنگاران حاضر بدون ترس و در امنیت از تمام جزئیات صحنه درگیری عکس و فیلم تهیه می کنند اما در ایران نمی شود ؟
این چه خلقیاتی در ایرانیان است که از « شفافیت » واهمه دارند و از آن فرار می کنند اما انتظار تحقق آن را در دیگران دارند ؟ »
چه بخواهیم و یا خوشمان بیاید و نیاید ؛ « دموکراسی » یک فرآیند زمان بر است و بر اصول و ارکانی بنا نهاده شده است که نیاز به برنامه ، ممارست و پایداری دارد و بدون تحقق و وصول آن ارکان ، پرداختن یک سویه به مظاهر و نتایج دموکراسی یک رویاپردازی و خیال بافی کودکانه و احمقانه خواهد بود .
رسیدن به یک جامعه توسعه یافته بدون دموکراسی و شکل گیری و تثبیت ارکان خود یک فرض محال و به نوعی در جا زدن و پسرفت خواهد بود .
( 1 ) حسن نراقی از کتاب "جامعه شناسی خودمانی"
***
اوزگور اوزل رهبر اپوزیسیون در تجمع ده ها هزار نفر از هواداران امام اوغلو که در برابر شهرداری استانبول تجمع کرده بودند: کسی نباید توقع حضور ما در سالن های اجلاس را داشته باشد از این پس در خیابان می مانیم.
هی اردوغان! تو از خیابان ها می ترسی! بترس! خیابان ها مال ماست که بدون خشونت حق مان را بگیریم. یکشنبه روز بزرگی برای استانبول است که زانوی دیکتاتورها خواهد لرزید.
پس از استفاده پلیس از گاز اشک آور، شش مامور پلیس زخمی شده و اوزل به فرماندار استانبول هشدار داد دیگر گاز فلفل نبینم! مسئولیت هر گونه خشونت برعهده دولت است.
گروه اخبار/
دوشنبه ۲۰ اسفند ۴۰۳ آئین تودیع و معارفه مدیرکل آموزش و پرورش استان البرز با حضور مقامات کشوری و استانی و انبوهی از مدیران و فرهنگیان در سالن امام علی (ع) اداره کل آموزش و پرورش استان البرز برگزار گردید. در این مراسم سه ساعته پس از سخنرانی میهمانان و مرور عملکرد ۳۸ ماهه مدیرکل قبلی نهایتا علی حجرگشت تودیع و فرزاد شعبانی معارفه گردید.
۱۲۱ مدرسه در ۳۸ ماه افتتاح کردهایم
در این مراسم پس از سخنرانی رئیسی معاون تربیت بدنی اداره کل، نژاد فلاح مدیر آموزش و پرورش ساوجبلاغ، ولیپوری مشاور استاندار، بالاخره علی حجرگشت پشت تریبون قرار گرفته و گزارشی از مدیریت دوره خود ارائه کرده افزود: با سه وزیر در ۳۸ ماه کار کردهام. در بدو ورود با امکانات صفر پساکرونا مدارس را به صورت حضوری بازگشایی کردیم در هفته اول با تجمعات معلمان در خصوص رتبهبندی مواجه بودیم. حوادث عجیب و غریب ۴۰۱ را پشت سرگذاشتیم .
نظام قویتر از این بود که اتفاق خاصی بیفتد. چالشهای تصحیح اوراق امتحانات نهایی ۴۰۱ و بحران نیروی انسانی ۴۰۲ را نیز با کمک همکاران پشت سر گذاشته و در خرداد ۴۰۳ با سه پایه امتحانات نهایی دست و پنجه نرم کردیم.
برخی از چالشهای ملکی دهه شصت و هفتاد را با کمک مسئولین استانی و استاندار حل و فصل نمودیم.
حجرگشت ضمن اشاره به نهضت مدرسهسازی در استان البرز افزود: در ۳۸ ماه ۱۲۱ مدرسه جدید را افتتاح و ۷۶ مدرسه را کلنگزنی کردهایم.
آموزش و پرورش؛ اولویت دولت وفاق
در ادامه فولادوند رئیس نهضت سوادآموزی و معاون وزیر آموزش و پرورش ضمن اشاره به صعوبت کار در آموزش و پرورش افزود: مدیریت در آموزش و پرورش از خودگذشتگی است ؛ ایثار معلمان در فرآیند تعلیم و تربیت منجر به ایجاد سرمایه انسانی میشود. دولت جدید در عرصههای گوناگون خدمتگزار مردم بوده و آموزش و پرورش را در اولویت کاری خود قرار داده است. وفاق در حوزه آموزش و پرورش از نیازهای اولیه کاری ماست. در آموزش و پرورش خودی و غیرخودی مفهوم ندارد. کسی که از گزینش رد شده محرم آموزش و پرورش است. از مدیرکل جدید انتظار داریم خط و خطکشی را از آموزش و پرورش بردارد.
آموزش و پرورش جای تسویه حسابها نیست ؛ البرز مشکلات و تنگناهای خاص خود را داراست.
کمترین سرانه آموزشی بعد از سیستان و بلوچستان در فضاها و تاسیسات زیربنایی و سرانه معطوف به البرز است.
فولادوند با اشاره به خدمات شش ماهه دولت وفاق افزود: برای اولین بار حقالدریس در تاریخ آموزش و پرورش به روز شد. سیستم گزینش از بین ۲۰ هزار نفر رد شده ۱۹ هزار نفر را برگرداند. مدیرکل جدید با رعایت اخلاق حق دارد تیم خودت را بچیند.
در سرانه آموزشی از آخر اولیم
فرزاد شعبانی مدیرکل جدید نیز ضمن گرامی داشت شهدای فرهنگی کرونا افزود:آموزش و پرورش فصل مشترک دولت و ملت بوده و آموزش با کیفیت و عدالت آموزشی حق مسلم مردم است. بزرگترین سرمایه ما سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم است و خوشبختانه فرهنگیان در راس گروههای مرجع هستند.
امروزه ملاک توسعه یافتگی، آموزش و پرورش توسعه یافته و با کیفیت است.
امروز زنگ هشدار مدارس دولتی بی کیفیت به صدا درآمده است. ما دور خودمان دیوار نمیکشیم. ایجاد دودستگی در آموزش و پرورش خیانت است. برآنیم تا با وفاق حداکثری کارهای بیشتری انجام دهیم.
ساخت مدرسه با کمک خیرین و جذب اعتبارات استانی و ملی از اولویت های اصلی ماست. در سرانه آموزشی از آخر اولیم. عدالت، شایسته سالاری و قانون مداری سرلوحه کاری ما خواهد بود.
استقلال آموزش و پرورش برایمان مهم و حیاتی است لذا دخالت نهادهای بیرونی را نخواهیم پذیرفت.
حواشی مراسم تودیع و معارفه:
- موقعی که حجرگشت با شور و اشتیاق از فتوحات خود میگفت یکی از مسئولین عالیرتبه آموزش و پرورش درِگوشی گفت: دو دستاورد اصلی ایشان در اداره کل؛ ساخت یک یادمان ناتمام و البته افزودن دو چشمه سرویس در اداره کل است.
- برای اینکه حب و بغضهای شخصی را در قضاوت دخیل نکنیم سه روز پیش یک نظرسنجی در گروههای عمومی استان البرز انجام دادیم ؛ تورق خروجی نظرات هم استانیها خالی از لطف نیست. از ۲۴۰۰ بیننده پست ۳۲۶ نفر در نظرسنجی شرکت کردهاند. ۵۴ درصد عملکرد حجرگشت را فاجعه و ۳ درصد قابل دفاع میدانند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
- به اذعان فعالان صنفی دوره مدیریتی حجرگشت سیاهترین دوره برای فعالان صنفی و حتی مدیران مستقل بود . عزل فلهای مدیران مستقل، تبعید، تقلیل گروه، انفصال و اخراج معلمان در این دوره به اوج خود رسید.
قلع و قمع نومعلمان به بهانههای سخیف در گزینشها، پروندهسازی و برخورد با معلمان مستقل حدیث مفصلی است که وجدان بیدار فرهنگیان به آن اذعان دارند.
کوتاه سخن این که دوره حجرگشت دوره جولان کوتولهها و انفجار ... در مدیریتهاست.
- به مدیر کل جدید اکیدا توصیه میشود قبل از هر چیز پایشی اساسی در چیدمان حراست، بازرسی و گزینش استان داشته باشند.
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
حکایت دخالت های آشکار و پنهان نمایندگان مجلس که خود باید در درجه ی نخست حافظ و نگهبان تمام عیار قانون اساسی جمهوری اسلامی و اصول آن باشند به یک قانون نانوشته و یک هنجار مستمر تبدیل شده است .
وزرای آموزش و پرورش هم غالبا برای فرار از تیغ سوال و استیضاح سعی کرده و می کنند تا توقعات بی جای آنان را لبیک گفته و تحت عناوینی مانند تعامل و هم اندیشی آن را توجیه کنند در حالی که مسئولیتی در این زمینه برای خود قائل هم نیستند .
آسیب شناسی این مساله و راهکار لازم هم پیش تر در « صدای معلم » به تفصیل آمده است :
« صدای معلم » 26 آبان 1400 :
«چگونه می توان پذیرفت فردی که تاکنون و به اذعان برخی نمایندگان مجلس حتی سابقه یک روز تدریس در کلاس و یا مدیریت یک کودکستان را هم نداشته و فاقد تحصیلات و دانش مرتبط با آموزش و علم پداگوژی است ، به یک باره برای تصدی مقام وزارت آموزش و پرورش جهش کند ؟»
شورای عالی آموزش و پرورش شاخص های وزیر شدن در آموزش و پرورش را مشخص و تدوین کند ( این جا )
پنج شنبه 4 آذر 1400 :
« صدای معلم : از ظرفیت قانونی و از پتانسیل شورای عالی آموزش و پرورش که بالاترین و عالی ترین مرجع سیاست گذاری و تصمیم گیری در آموزش و پرورش هستید استفاده کنید!
"باید در زمینه انتخاب وزیر آموزش و پرورش به یک استاندارد جدی برسیم ؛ این حرف اصلی معلمان کشور است !" ( این جا )
شنبه 2 اردیبشهت 1402 :
« محی الدین بهرام محمدیان » رئیس پیشین سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و دبیر کل اسبق شورای عالی آموزش و پرورش در مراسم بزرگداشت يكصد و يكمين سال تاسيس شوراي عالي آموزش و پرورش :
"شورای عالی آموزش و پرورش " باید مرجع سیاست گذاری در حوزه وظایف آموزش عمومی باشد ؛ صلاحیت مدیران کل آموزش و پرورش باید در این شورا تصویب شود ! ( این جا )
23 اردیبهشت 1402 :
علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در گفت و گو با روزنامه رسالت :
انتخاب وزیر در کشور ما، فاقد فرآیند شفاف و مشخصی است ؛ ابزار کار مدیر و یا فرآیند مدیریت، اعتماد و افکار عمومی است ( این جا )
اصل 57 قانون اساسی تصریح می کند : وزرای آموزش و پرورش هم غالبا برای فرار از تیغ سوال و استیضاح سعی کرده و می کنند تا توقعات بی جای آنان را لبیک گفته و تحت عناوینی مانند تعامل و هم اندیشی آن را توجیه کنند در حالی که مسئولیتی در این زمینه برای خود قائل هم نیستند .
« اصل پنجاه و هفتم
قوای حاكم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه كه زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می گردند. این قوا مستقل از یكدیگرند.
حال پرسش آن است که چه کسی و کدام مقام باید در مورد اجرای این اصل پاسخ گو باشد ؟
جمعه 17 اسفند 1403 ؛ یادداشتی از علی جودکی در مورد دخالت نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای برکناری مدیر کل تازه منصوب آموزش و پرورش استان لرستان در « صدای معلم » منتشر گردید . ( این جا )
در زیر بیانیه انجمن اسلامی معلمان ملارد و فعالین فرهنگی و اجتماعی را که برای « صدای معلم » ارسال گردیده را می خوانید :
« آموزش و پرورش، زیربنای توسعه و پیشرفت هر جامعهای است و استقلال این نهاد از مداخلات سیاسی، تضمینکننده رشد علمی و تربیتی نسلهای آینده خواهد بود. بر این اساس، ما انجمن اسلامی معلمان ملارد و جمعی از فعالین اجتماعی و فرهنگیان این شهرستان ضمن تأکید بر اصل شایستهسالاری و رعایت ضوابط قانونی در انتصابات مدیریتی، نسبت به هرگونه دخالت خارج از چارچوبهای کارشناسی بهویژه از سوی نمایندگان مجلس، اعلام نگرانی میکنیم.
در روزهای اخیر، گزارشهایی مبنی بر تلاش برخی نمایندگان مجلس برای اعمال نفوذ در انتصابات مدیران آموزش و پرورش شهرستان ملارد منتشر شده است. اینگونه مداخلات، علاوه بر خدشهدار کردن استقلال این نهاد، موجب سلب اعتماد فرهنگیان و تضعیف نظام تعلیم و تربیت خواهد شد. تصمیمگیری در خصوص مدیران و مسئولین این حوزه، باید بر اساس معیارهای تخصص، تجربه، تعهد و توانمندی انجام گیرد نه بر مبنای ملاحظات سیاسی و روابط شخصی.
ما از مسئولین عالیرتبه آموزش و پرورش کشور و شهرستان های استان تهران میخواهیم که با ایستادگی در برابر فشارهای سیاسی، اجازه ندهند که مصلحتهای جناحی و شخصی بر منافع دانشآموزان و فرهنگیان این شهرستان سایه بیفکند.
همچنین، از نمایندگان محترم مجلس انتظار داریم که بهجای دخالت در امور اجرایی، بر وظایف اصلی خود یعنی قانونگذاری و نظارت متمرکز باشند و اجازه دهند که مدیریت آموزش و پرورش بر اساس اصول علمی و حرفهای اداره شود.
در پایان، ما فرهنگیان و فعالین اجتماعی و فرهنگیان ملارد اعلام میداریم که در راستای صیانت از استقلال نظام آموزشی و جلوگیری از نفوذ مصلحتطلبیهای سیاسی در این حوزه، با جدیت ایستادگی خواهیم کرد و از هرگونه اقدام قانونی و مدنی برای تحقق این هدف استفاده خواهیم نمود.
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جناب آقای دکتر علیرضا کاظمی
وزیر محترم آموزش و پرورش
در این روزهای دشوار که فشارهای طاقتفرسای اقتصادی و اجتماعی مردم را به ستوه آورده، مداخلات ناروا و مکرر برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در امور اجرایی آموزش و پرورش، موجی از نگرانی و ناخشنودی عمیق را در میان فرهنگیان دلسوز و اولیای فرهیخته دانشآموزان برانگیخته است. این مداخلات نه تنها آرامش و ثبات این نهاد بنیادین را برهم میزند، بلکه آینده فرزندان این مرز و بوم را نیز به مخاطره میاندازد.
آموزش و پرورش، این بنیان استوار توسعه هر جامعه، نقشی بیبدیل در رقم زدن سرنوشت آیندهسازان این سرزمین و پیشرفت کشور ایفا میکند. این نهاد ارزشمند باید از هرگونه تنش و تلاطم سیاسی مصون بماند تا بتواند رسالت خطیر خود را به نحو شایستهای به انجام رساند.
متأسفانه این روزها، دخالتهای غیرمسئولانه و نسنجیده این آرامش را خدشهدار نموده و زمینه بروز اختلال در عملکرد این نهاد محوری را فراهم ساخته است.
اکنون با گذشت زمانِ اندکی از انتصاب آقای سهرابی به عنوان مدیرکل آموزش و پرورش استان، زمزمههای نگرانکنندهای مبنی بر تلاش برای برکناری ایشان به گوش میرسد. بنا به شواهد، دلیل اصلی این فشارهای مضاعف، مقاومت مدبرانه ایشان در برابر درخواستهای ناموجه برخی از نمایندگان برای انتصاب افراد خاص در مناصب کلیدی این نهاد است.
( سید عیسی سهرابی در جلسه معارفه : مشورت می کنیم، هم فکری می کنیم اما این ما هستیم که برای مجموعه آموزش و پرورش تصمیم گیری میکنیم و قرار نیست کسی به جای ما تصمیم گیری کند ) .
این روند که در آن نمایندگان به جای نظارت بر عملکردها، به دخالت در امور اجرایی میپردازند، نه تنها استقلال اداری آموزش و پرورش را خدشهدار میکند بلکه زمینهساز انتصابات غیرتخصصی شده و به تبع آن، کیفیت آموزش را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. این در حالی است که عملکرد مثبت ایشان - که جنابعالی نیز به آن اذعان نمودهاید - گواهی روشن بر شایستگیشان در اداره این سازمان پیچیده و پهنپیکر است.
معالوصف، شایستگی و استقلال رأی مدیرکل منصوب جنابعالی، عاملی برای تلاش برخی از نمایندگان برای حذف ایشان شده است.
جناب آقای دکتر کاظمی
استدعا داریم با قاطعیت تمام در برابر این مداخلات ناروا ایستادگی نمایید و از استقلال و ثبات آموزش و پرورش این استان محروم دفاع نمایید و با ایستادگی در برابر این مداخلات، نام نیکی از خود در تاریخ آموزش و پرورش این سرزمین به یادگار بگذارید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جستارگشایی
یکشنبه 12 اسفند 1403در معیت عزتاله مظفری معاونت رسانهای « بنیاد ملی عدالت و کرامت » و تیم همراه برای تبریک انتصاب رئیس گزینش نیروی انتظامی استان البرز در دفتر سرهنگ خزائی حاضر میشویم.
دوستان حاضر ضمن تبریک، هر کدام نقطه نظرات خود را از منظری متفاوت در خصوص چالشهای (فرصتها و تهدیدات) هسته گزینش به اشتراک میگذارند که هرکدام در نوع خود درخور توجه و قابل تامل هستند.
به عنوان یک معلم خبرنگار در خصوص حواشی هسته گزینش آموزش و پرورش اشاراتی میکنم. به ویژه افراط و تفریطهای صورت گرفته در سالهای اخیر که دامن گیر برخی از نومعلمان این کهن مرز و بوم شده است و چه بسا با یک تصمیم سلیقهای بعضا سرنوشت خانوادهای را زیر و زبر کردهاند و...
در پایان سرهنگ خزائی با خوش رویی و حوصله تمام به سوالات و ابهامات حوزه گزینش نیروی انتظامی پاسخ گفته و با برخی از مفاد نقطهنظرات چالشی ما همراهی مینمایند.
قانون گزینش معلمان چه میگوید؟
قانون گزینش آموزش و پرورش سال ۱۳۷۴ در مجلس تصویب شد و بعد از مدتی به تمام وزارتخانهها تسری یافت ؛ همچنین سال ۷۷ آییننامه اجرایی قانون تصویب شد بر همین اساس هر اقدامی در بخش گزینش باید مطابق قانون باشد.
ابزار گزینش شامل « تحقیق، مصاحبه و استعلام از وزارت اطلاعات» است همچنین طبق ماده ۲ قانون گزینش، صلاحیتهای عمومی افراد بدین شرح است:
« اعتقاد به دین اسلام یا یکی از ادیان. التزام عملی به احکام اسلام . اعتقاد و التزام به ولایت فقیه ، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی . عدم اشتهار به فساد اخلاقی و تجاهر به فسق . عدم محکومیت به سابقه کیفری موثر و عدم اعتیاد به مواد مخدر همچنین عدم وابستگی به تشکیلات، هواداری از احزاب و سازمانها که این موارد را از وزارت اطلاعات استعلام میکنیم » .
در واقع ما درباره صلاحیتهای عمومی قید شده در قانون گزینش، شبهه یا سؤالی نداریم! پرسش اصلی این است که آیا بنابر ادعای برخی معلمان رد صلاحیت شده در گزینش امسال، حضور کم رنگ در تجمعات، سهلانگاری در نماز و مواردی مانند لمینت دندان و … باعث رد صلاحیت افراد شده است؟
لمینتدندان و نداشتن حضور قلب در نماز
آفتاب نیوز مینویسد : « برخی معلمانی که موفق به اخد تایید نهایی گزینش نشدهاند مدعی هستند که دلیل رد گزینش آنها دلایلی مانند سهلانگاری در نماز، حضور کم رنگ در تجمعات و … بوده است!
لازم است دبیر هیئت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش درباره این ادعاها توضیحات جامع و شفافی ارائه نمایند.
برخی از این معلمان میگویند: پس از چند ماه تدریس و در شرایطی که تمام دوستان و آشنایان آنها را به عنوان معلم میشناسند، آموزش و پرورش اعلام کرده است، رد گزینش شدید و باید از معلمی کنار بروید.
به گفته این افراد، برخی از اطرافیان باور نمیکنند به دلیل مسائلی همچون شرکت نکردن در راهپیمایی، تجمعات، نمازجمعه و مواردی از این دست امتیاز لازم برای قبولی در گزینش آموزش و پرورش را کسب نکردهاند و تصور افراد این است که آنها مشکلات دیگری داشتهاند که در میانه سال تحصیلی از شغل معلمی کنار گذاشته شدهاند! »
همچنین برخی از این معلمان مدعی بودند که در مصاحبه حضوری گزینش امسال به دلایلی مانند سهلانگاری در نماز، حضور کم رنگ در تجمعات، عدم حضور در نماز جمعه، نداشتن حضور قلب در نماز، لمینت دندان و … رد شدهاند!
این معلمان از آموزش و پرورش این پرسش را مطرح میکنند که چرا قبل از برگزاری آزمون استخدامی و در دفترچه راهنمای استخدام اعلام نمیکنند، برای پذیرش شغل معلمی معیارهایی همچون حضور در نماز جمعه یا تجمعات مهم است تا افرادی که چنین سوابقی را ندارند برای شغل معلمی داوطلب نشوند و در آزمون استخدامی سایر دستگاههای دولتی شرکت کنند.
ضوابط انتخاب اصلح در گزینش نومعلمان
موضع گیری درباره ولایت فقیه، فعالیت داوطلبانه در نهادهای انقلابی، فعالیت داوطلبانه در نهادهای مذهبی، شرکت در نماز جمعه و جماعت، شرکت در راهپیمایی، انتخاب پوشش چادر (البته این بدان معنا نیست، اگر فردی پوشش چادر نداشت رد گزینش میشود بلکه امتیاز آنها کمتر خواهد شد)، تقید به رعایت پوشش اسلامی و انتخاب دوستان مناسب، کسب رتبههای علمی، مذهبی و فرهنگی مناطق محروم.
اگر امتیاز کسب شده توسط فردی کمتر از ۵۶ باشد، او دارای شرایط انتخاب اصلح نیست همچنین تا زمانی که وضعیت استخدام معلمان رسمی قطعی نشده است، گزینش اجازه ورود به پرونده آنها را دارد، اما بعد از تبدیل وضعیت استخدامی به رسمی قطعی، دیگر اجازه ورود ندارد مگر در شرایط خاص مانند تغییر سمت یا مأمور شدن به خارج از کشور.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
دو تشکل فرهنگیان ( انجمن اسلامی معلمان شهرستان شهریار و مجمع فرهنگیان ایران اسلامی شهرستان شهریار ) در نامه ای که به علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش نوشته و برای « صدای معلم » ارسال کرده اند خواهان تغییر مدیر فعلی آموزش و پرورش شهرستان شهریار شده اند .
متن کامل این نامه به شرح زیر است .