تقریبا همه چیز و به اقتضای ضرورت يا اضطرار مطرح شده و به محض بهبود موقت یا نسبی اوضاع ، صورت مسئله تا اطلاع ثانوی به فراموشی سپرده ميشود تا فصلی دیگر !
در وضعیتهاي هشدار یا اضطرار و...، این " دیوار کوتاه مدارس " است که در تیر رس دید مسئولان برای فرار موقتی از وضعیت پیش آمده قرار ميگیرد. از ممنوعیت انجام حرکات ورزشی یا تعطیلی زنگ ورزش در مدارس گرفته تا تعطیل شدن مدارس، راه حلهايی هستند که انجام آن برای متولیان بسیار ساده و آسان به نظر ميآید.
تهران - ایرنا - کارشناس حوزه آموزش و پرورش با بیان اینکه انتخابات شورایاری های مناطق و محلات تهران تا یک ماه آینده برگزار می شود، گفت: مشارکت فعال و آگاهانه فرهنگیان در این انتخابات می تواند تجلی آرزوهای تاریخی آنان باشد.
علی پورسلیمان روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار حوزه آموزش ایرنا اظهار داشت: آن گونه که از شواهد برمی آید تاکنون فرهنگیان و معلمان نقش پررنگی در شورایاری های محله نداشته اند.
وی ادامه داد: به نظر می رسد جمعیت غالب در این شورایاری ها، طیفی غیر فرهنگی هستند که دغدغه های آنها ممکن است مسایلی غیر از مدیریت نوین شهری و بهره روی منابع موجود باشد.
این کارشناس مسایل آموزش و پرورش تصریح کرد: فرهنگیان جزء گروه های مرجع و فکری جامعه به حساب می آیند و تجارب نشان داده است که آن ها مدیریت خوبی در زمینه فرآیند حل مساله دارند و به سبب مرجعیت اجتماعی می توانند تجربه خوبی را در مدیریت نوین شهری به نمایش بگذارند.
پورسلیمان یادآور شد: امسال برای هر محله حدود یک میلیارد ریال بودجه در نظر گرفته شده است و این در کنار سایر امکانات و ظرفیت های بالقوه ای که وجود دارد، در صورت مدیریت صحیح و بهینه منابع و استفاده از یک اتاق فکر منسجم و متشکل می تواند در مدیریت درست و منطقی منابع نقش مهمی ایفا کند.
وی اضافه کرد: روان شناسی اجتماعی معلمان نشان می دهد که این گروه اجتماعی معمولا در کناری نشسته و منتظرند تا دیگران آمده و مشکلات آن ها را رفع کنند.
مدیر سایت سخن معلم تصریح کرد: فرهنگیان و معلمان باید بپذیرند که راه برون رفت از وضعیت موجود، مشارکت فعال و آگاهانه و استفاده از فرصت های موجود از طریق ارایه برنامه و اندیشه برتر و بهتر است.
پورسلیمان اظهار داشت: بدون تردید جامعه بزرگ فرهنگیان را مشکلات و مسایل مختلفی احاطه کرده است و جمعیت قابل توجه آنان می تواند یک نقطه قوت و راهبردی برای حل این موضوعات به ویژه در زمینه مسایل و مشکلات معیشتی آنان باشد. وی با بیان اینکه در اساسنامه انجمن های شورایاری 18 کارکرد و یا وظیفه برای آن ها تعریف شده است، خاطرنشان کرد: اگر چه تاکنون پژوهش و یا تحقیقی در باره تطابق این وظایف با عملکرد شورایاری ها صورت نگرفته اما وضعیت فعلی می تواند موید این فرضیه باشد که تا نقطه مطلوب فاصله بسیار زیادی وجود دارد.
این کارشناس حوزه آموزش و پرورش افزود: فرهنگیان و معلمان باید از پوسته تاریخی خود بیرون آمده و توانایی های خود را از طریق ارایه یک تفکر و کنش منسجم و هدف دار به رخ جامعه بکشند.
پورسلیمان تصریح کرد: این امر ممکن و شدنی است به شرط آن که با اعتماد به یکدیگر و نیز توسعه و تقویت فرهنگ نوشتاری به جای فرهنگ شفاهی و نیز ارتباط چهره به چهره با لایه های اجتماعی و جلب توجه آن ها، از وزنی متناسب با جایگاه خویش بهره مند شوند.
وی اضافه کرد: قرار است انتخابات شورایاری ها در 374 محله تهران برگزار شود که در هر محله شورایاری مرکب از 10 نفر شامل هفت عضو اصلی و سه عضو علی البدل است.کارشناس حوزه آموزش و پرورش یادآورشد: شورای هر محله نمایندگی آن محله را در زمینه مسایل و مشکلات شهری بر عهده دارد و می تواند در انعکاس و پیگیری آن ها نقش های مهمی ایفا کند.
پورسلیمان اظهار داشت: از سوی دیگر این شورایاری ها نمونه ای از تمرین کار جمعی و الگوی کار گروهی هستند و می توانند در ساختن یک جامعه مدنی و پویا نقش مهمی ایفا کنند و در این میان فرصت برای ورود و حضور فرهنگیان و معلمان در این عرصه اجتماعی وجود دارد.
فراهنگ ** 1883 ** 1569
انتهای پیام /*
شهروند| انتخابات شورایاریهای محلههای شهر تهران ۲۴ بهمن برگزار میشود. داوطلبان برای شرکت در این انتخابات از ۱۵دی به مدت یکهفته مهلت دارند، ثبتنام کنند. مرتضی طلایی، نایبرئیس شورای شهر تهران با اعلام این مطلب گفت: نرمافزارها و سختافزارهای لازم برای برگزاری انتخابات پیشبینی شده بهطوری که شورای شهر تهران به تمامی وظایف خود در این بخش عمل کرده است.
بهگزارش سایت خبری شورایاران او اضافه کرد: اصلاح آییننامه شرایط داوطلبان در جلسه آینده شورای شهر تهران در دستور کار شورا قرار خواهد گرفت که پس از تصویب این آییننامه اقدامات بعدی جهت برگزاری انتخابات انجام میگیرد. او افزود: ستاد شورایاریها و شورای شهر تهران زمان برگزاری انتخابات را به فرمانداری و هیأت نظارت پیشنهاد داده که در صورت موافقت این دوستان، این انتخابات در زمان اشاره شده برگزار میشود. طلایی ادامه داد: بهنظر میرسد با توجه به مطالعات صورت گرفته و زمان پیشنهادی از سوی شورا، فرمانداری و هیأت نظارت نیز مشکلی را درخصوص زمان انتخابات ندارند و امیدواریم این انتخابات پرشورتر از انتخابات گذشته برگزار شود.
نایبرئیس شورای شهر تهران تصریح کرد: امیدواریم سال آینده فعالیت شورایاریها با نیروهای جدید آغاز شود و بتوانیم پیشرفت قابل توجهای را در حوزه مدیریت شهری و همکاری این دوستان داشته باشیم. او درخصوص نحوه برگزاری انتخابات نیز گفت: این انتخابات به دو صورت سنتی و مکانیزه برگزار خواهد شد، ضمن اینکه ستاد شورایاریها بنا دارد جلسه هماهنگی را فیمابین شهرداران مناطق با سایر دستگاهها برگزار کند.
بسمه تعالی
بیانیه انجمن اسلامی معلمان شهرستان سنقر
خواه از زبان ناقوس خواه از لب مسیحا صاحبدلان شناسند آواز آشنا را
پس از طلوع دیر هنگام خورشید تدبیر و امید در شهرستان سنـــــــقر و پایان اداره هیئتی آموزش و پرورش این مــنطقه ؛ تمام نگاه ها به مدیریت استانی دوخته شد تا به نابه سامانی های تعلیم و تربیت این خطه سرو سامانی داده شود .
انتظار به جای فرهنگیان در خصوص انتصاب مــــدیریت بومـــــــــی در کش و قوس مذاکرات تمامیت خواهانه پدر خوانده های شهر و مسئولین استانی، رنگ می بازد و این مـــــهم به دلایل مختلف محقق نمی گردد و درمقابل فرهنگیان فـــرهیخته و قانون مدار شهرمان، بهترین تدبیر را تمکین به قانون و احترام به انتصـــــــاب و اختیار قانونی مدیریت سازمان می دانند.
حال که کشتی گم گشته سابق را ناخدایی بر آمده از تدبیر و امـــــــید هدایت می کند، انتظار مـــی رود چرخ های گسسته و لــــــرزان آموزش و پرورش به جـــــایگاه اصلی خویش بازگردد، اینک زمـــان رجوع به عقلانیت و تدبیر و زنگ پایان حــــضور بی ربط اغیار در آموزش و پرورش است ؛ حضوری که عرصه تعلیم و تربیت را مـکانی مساعد ، جهت عزل و نصب های فرمایشی و مطامع تبلیغاتی خویش می داند .
انجمن اسلامی معلــــمان شهرستان سنقر، ضمن تبریک انتصـاب مدیریت محترم اداره آموزش و پرورش این شهرستان ، بر خــــــود لازم می داند، حمایت خویش را در جهت بهبود روال نا بسامان اداره و زدودن هر نـــــــوع نگاه جناحی و منفعت طلبانه اعلام نماید ، چرا که جامعه فرهنگی ما، فراتر از آن است که قـــــربانی زدو بندهای سیاسی و مــــعاملات پشت پرده شود.
انجمن اسلامی معلمان شهرستان سنقر – هشتم دیماه نود و سه
در اینکه ماهواره، در این جهان پرهیاهو، فرصتی بزرگ و تعیین کننده است هیچ شکی نیست،چه آنکه ، از اینکه تهدیدی جدی و موثر می باشد نیز جای تردیدی وجود ندارد.
پس چه بایدکرد؟
ما در زمانه ای زیست می کنیم،که سرعت پیشرفت تکنولوژی و به روزشدن و ارتقا لحظه به لحظه آن،کل مناسبات انسانی و جز آن را نه تنها به شدت تحت تاثیر قرار داده،بلکه منش ها و کنش های متفاوتی را ایجادمی کند.
در این شرایط خاص،عکس العمل ما می بایست،سنجیده و درست باشد،حذف تکنولوژی که یکی از انواع آن ماهواره است،بهترین واکنش به این پدیده جهانی نیست.
در واقع مانند این مثال معروف است که همانند چاقویی است که هم در جنایت و هم دراعمال جراحی برای بهبودی وشفای انسان ها از آن استفاده می شود.
نادیده گرفتن ماهواره دراین دهکده جهانی،نه تنها نادرست بلکه نشدنی است.اینکه درجهان شاید؛ بدترین استفاده ها از ماهواره می شود،مجوزی برای انتخاب گزینه ی حذف نیست.
منطقی ترین برخورد با این پدیده اجتناب ناپذیر،به رسمیت شناختن آن و سپس،آگاهی بخشی به شکل های مختلف و ساخت فیلم ها،برنامه ها،موسیقی و آیتم های هنری است که بتواند در این فضای رنگارنگ ،عرض اندام کند،زیرا مردم فقط زمانی به حرف دست اندرکاران،گوش می دهند که ببینند به حق انتخاب و شعورشان احترام گذاشته می شود.
بهترین نوع برخورد را می توان از قرآن آموخت،آن جایی که مهمترین عمل پیامبر خود،حضرت موسی(ع) را بازگو می کند،در ماجرای پیامبری ایشان و زمانی که درآن موقعیت،جادو و جادوگری حرف اول را می زد، قرآن چه زیبا می فرماید که به موسی گفته شدبه ساحران بگوید اول شما بساط جادوی خود را پهن کنید تا همه ببینند و آن گاه، موسی به امرخدا معجزه خود را به منصه ظهور رساند و تمامی جادوهای آنان راباطل نمود. دراین داستان حضرت موسی(ع) به مردم خود نمی گوید اصلا جادو و جادوگری را نبینید،بلکه روش وی به امرخدا این گونه است که می گوید شما برنامه خود را پیاده کنید ولی روش و متد من برتر است،و این برتری رادر عمل و نه درحرف ،نشان می دهد.چرا که می داندحتی اگربه مردم بگوید به سمت ساحران وپیروی از آنان نروید،جذابیت این قضیه به حدیست که کسی این سیاست را نخواهد پذیرفت.
پس راه حل چیست؟
راه حلی که ایشان به کار برد این بود که روشی رابه اجرا بگذارد که نه تنها جذاب تر باشد،بلکه عملا حرف آخر را بزند،طوری که مردم خود دسته دسته،و تاپای جان،به وی و تفکرش روی آورده و در واقع،ایمان قلبی پیدا نمایند.
نباید این درس تاریخی رافراموش کرد که زمانی که رضاشاه استفاده از رادیو را ممنوع کرد،نمی دانست خودش خواهد رفت ولی رادیو می ماند،و همچنان ساختارجهان را تحت تاثیر قرار می دهد،چه آن که حضرت علی(ع) چه حکیمانه می فرماید مردم به طرف همان هایی می روند که منع شده اند.
کلام انتهایی این است که،ما درفرهنگ و عرف و مذهب خود،دارای آن چنان غنای سرشاری هستیم،که می توانیم به جای خارج شدن از میدان،درمیدان بمانیم و توانایی های بی شمارخود را عرضه کنیم و حتی میدان دار باشیم،به مردم خود اعتماد کنیم و جادوی تمامی رسانه های ریز و درشت راباعصای هنر و فرهنگ باطل نماییم.
ایمان بیاوریم که این کار شدنی است....
از باب تشکر برای سایت سخن معلم بستریست برای تعامل افکار و اندیشه /
روزبهانی نویسنده سایت سخن معلم لطف نمودند مقاله نه چندان قابل فهم به زعمش و نامفهوم !! « آب در خانه مورچگان » بنده را گذرا خواندند و آن طور که خودشان اظهار فرمودند ، چیزی نفهمیدند الا چپ روی و روشنفکر بازی و منجی شدن مقاله نویس و اباذری . عجب است مقاله ای نه چندان قابل فهم « نفهمیده » ، چگونه ارزش نقد پیدا می کند ؟ بنا نداشتم به مطلب سبک و خالی از اندیشه پاسخی دهم اما کامنت های مخالفان و موافقان فرهیخته و صاحب نظر مرا بر آن داشت جهت تنویر افکار، از جناب روزبهانی چند نکته را پرسش نمایم.
آیا خداوند که در تمام کتب الهی انسان ها را " نادان ، جاهل ، بی فکر ، بی بصیرت " مورد خطاب قرار می دهد به دسته ، قوم ، گروه و مردم توهین نموده است ؟ یا معلمی در کلاس به علت شیطنت دانش آموزی تذکر می دهد بعد از چند باره ی تذکر، به او کلمه نادان خطاب می کند در آن لحظه همه دانش آموزان کلاس می خندند اگر معلم بگوید همه تان نادان هستید آیا این توهین تلقی می شود ؟
در سال های گذشته و در موضوع " سوسک "در روزنامه ای معتبر ، بلوا به پا شده است ، از عده ای تظاهر کننده سوال شده است برای چه اینجا جمع شده و شعار می دهید پاسخ می دادند نمی دانیم به ما گفتند که به قوم ما توهین شده است آیا ماهیت قضیه ی بلوا این بوده است ؟ نکند بلوای شما هم از این دست باشد ؟
کودکی در مهمانی لج می کند و به دنبال باج خواهی ، آبروی پدر و مادر را می برد تهدید می کند که می گویم بابا دیشب مامان رو دعوا کردی و... وقتی شما در پاسخ مقاله این عبارت را به کار بردید که « اباذری در دانشگاه سیگار می کشد » من به خروش اباذری بیشتر ایمان آورده ام آقای جامعه شناس ، شما همه مسائل را کودکانه حلاجی می کنید ؟
شما شاگرد اباذری بودید ؟ دیدید که ایشان سیگار می کشید ؟ خوب اگر سیگار بکشد به نظر شما کار بدی کرده است که می گویید ما هم آدمیم ، یعنی با سیگار کشیدن دیگری ، شما دیگر آدم نیستید ؟ چه ارتباطی بین مقام علمی و آثارش و سیگار کشیدن در نقد بی پایه شما دارد ؟
تحصیل کرده عزیز می دانی دکتر شریعتی هم سیگار می کشید و بسیاری از بزرگان دیگر همچنین . سرچ عکس های سیگار به لب ، سبکی افکار شما را هویدا خواهد کرد !
سئوال کردید اباذری دوران 8 سال احمدی نژاد کجا بود که حالا رابین هود شده ، من سئوال می کنم نمره جامعه شناسی شما چند بوده است ؟ مگر جامعه شناسی پیش گویی است ؟ آقای اباذری تحلیل یک پدیده را که اتفاق افتاد به سان آیینه پیش روی ملت گذاشت ، کاری که از امثال شما بر نیامد ، دیگر آیینه شکستن چه معنایی جز حسادت می تواند داشته باشد ؟ مگر قرار است هر کسی حرفی بزند رابین هود شود ؟ تازه مگر آنهایی که حرف زدند رابین هود شدند ؟ شما در کجای لشگر رابین هود خیالی تان قرار داشتید ؟
آقای روزبهانی !
به گمانم سن شما قد نمی دهد که آن روزی که هر کس اسم - لیبرال ، توده - را می برد انگ آمریکایی و چپی می خورد را به یاد بیاورید ، اتفاقا اگر هوشیار باشید باید بدانید دیگر دوره انگ زدن گذشته است . واقعا فکر می کنید آن مردمی که شما سنگ شان را به سینه می زنید در باره انگ شما « چپ روی ، روشنفکر بازی ، منجی سازی » چه قضاوتی می کنند ؟
باید بدانید جامعه به همان اندازه ای که از لیبرالیسم ضربه خورده به همان میزان از اردو گاه چپ ، شما لطفا مقاله را علمی نقد کنید ، فرافکنی و نیت خوانی موقوف !
آیا وقتی مرحوم پاشایی فوت می کند به مرگ طبیعی ، حضور مردم پدیده می شود ، اما یک معلم در ساحت کلاس آن هم بی گناه کشته می شود به صورت نرمال ، عکس العمل جامعه چگونه باید باشد ؟ خمودگی و بی تفاوتی نشان از چیست ؟ اگر وزیر استعفاء نداد چه ترسیمی از جامعه ایده آل ضد گفته های اباذری دارید ؟
حسین علیزاده یکی از چهره های ماندگار موسیقی برای کنسرتی در اصفهان از فرود گاه مهر آباد عزم رفتن می کند ، در فرودگاه به سازش گیر می دهند و پس از معطلی ، مسئول احیانا تحصیل کرده فرودگاه می گوید نمی توانم شما را با ساز همراه کنم ، علیزاده پس از معطلی و سر گردانی هر چه می گوید این ساز من است و من علیزاده ، می گویند هر کسی هستی باش شاید این ساز داخلش بمب باشد ، مسئول فرودگاه بر اصرارعلیزاده وقعی ننهاد و او با جمله اگر در ساز بمب هست چرا خنثی و مرا دستگیر نمی کنید به خانه اش باز می گردد و کنسرت اصفهان با هزاران بلیت فروخته شده لغو می شود !! به همین راحتی ، سئوال اساسی این است این بی برنامه گی ، ندانم کاری ، وقت کشی ، نخبه کشی ، توهین ، چند باره کاری ، آزمون و خطا در همه بخش های جامعه « سد می زنیم بعد از ده سال خشک می شود و یا تمام آثار کهن چند ین ساله زیر آب می رود » و ...را شما یک نامی غیر از نامی که اباذری همچون نیش زنبور که پس آن شهد عسل ، کام ها را شیرین کند می توانید بگذارید ؟
در مقاله "آب در خانه مورچگان " در کدام جمله ، اباذری به منجی و هدایت کننده به سمت نور معرفی شده است ؟ در کجای مقاله بسان مقاله ی شما " خشونت ، جامعه ... " دوره کنونی دوره بدبختی و ظلمت معرفی شده است ؟
مگر مقاله مدعی است که نویسنده از روزبهانی بیشتر می فهمد که شما با عصبانیت اعتراض می کنید و نصیحت ، استاد اگر کسی به چپ زده باشد و روشنفکر بازی به نمایش ، معرکه بگیرد این شمایید که فکر کرده اید از همه بیشتر می فهمید ، لطفا فضل و دانش دیکته ای خود را به همان اندازه ای که در توشه دارید خرج کنید نه کمتر نه بیشتر. اما اجازه بدهید به عنوان یک معلم ساده خاک خورده دوستدار کتاب توصیه کنم ، بروید کتاب " لطفا گوسفند نباشید " ، " جامعه شناسی نخبه کشی " ، " ما چگونه ما شدیم " " را بخوانید تا بر حلم خود بیافزایید واین قدر آشفته ، بر آشفته نشوید که چرا گوسفند نباید باشیم وانسان نما ...
Today our world needs peace more than ever, a world without any form of violence in which Nations and religions could have dialogue in a fair condition.
People of the world are tired of all these irrational enmities. And their governments should turn their approach to peaceful co-existence with respecting each other .We are all in the same boat and no one has the right to shirk his responsibilities from eradicating the violence. We, as teachers or designers of future's society, must do our best in such process. Governments should gradually exclude educational planning from their ideological concerns, and instead, concepts such as peace, dialogue and dynamic higher thought should be the prevailing factors in education .
Unquestionably, the world with proper education and the related concepts can bring peace and prosperity for all nations. So, the group of "Sokhan-e- Moalem" felicitates the new year to all Christians and wishes the new year without any violence and war in the world
تبریک سال میلادی جدید به همه مسیحیان سراسر جهان
جهان ما امروز بیش از پیش نیازمند صلح و آرامش است .
جهانی که عاری از خشونت بوده و اقوام ، مذاهب و ملل بتوانند در یک شرایط عادلانه به گفت و گوهای برابر بپردازند .
مردم در سراسر دنیا از این همه جنگ و خصومت های بی دلیل و عاری از خرد خسته شده اند و دولت ها باید با احترام به نظر آن ها ، به هم زیستی مسالمت آمیز روی آورند .
ما همه سرنشینان یک کشتی هستیم و کسی نمی تواند مسئولیت خود را در پیراستن مظاهر خشونت و تلاش در جهت از بین بردن ریشه های خشونت فراموش کند .
ما به عنوان معلمان که طراحان جامعه فردا هستیم باید در این فرآیند تلاش کنیم .
دولت ها باید به تدریج آموزش و پرورش را از جنبه های ایدئولوژیک آن خارج کرده و مفاهیم صلح ، گفت و گو و پویایی اندیشه برتر گفتمان غالب در فلسفه تعلیم و تربیت جوامع گردد .
بدون تردید ، جهان توام با صلح و برابری با آموزش و تربیت انسان هایی معتقد به این مفاهیم و آموزه ها ساخته و پرداخته می شود .
گروه سایت سخن معلم سال جدید را به همه مسیحیان و انسان های صلح طلب در سراسر جهان تبریک گفته و آرزوی سالی بدون خشونت و جنگ را در همه نقاط جهان دارد .
به نام خدا
جناب آقای دکتر محمود مهر محمدی
با سلام
* اگر دانشجويان بخواهند قدرت تحليل پيدا كنند، بايد فعّاليت سياسى بكنند؛ بايد سياست را بخوانند، بنويسند، بگويند، مذاكره و مباحثه كنند. تا اين كار نشود، دانشجويان توانايى پيدا نمى كنند. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران( ۷۷/۲/۲۲)
* اگرچه دانشجو وظیفه اصلی اش دانش پژوهی و فراگرفتن علم و دانش، عالم و فرهیخته و نخبه شدن است اما این تنها وظیفه یک دانشجو نیست. دانشجو به دانشگاه نمی آید که از لحاظ علم و دانش پله های پیشرفت را طی کند؛ او می خواهد از لحاظ فرهنگ، احساس مسئولیت، مشارکت اجتماعی و نقادی و نقادی قدرت کند. (دکتر حسن روحانی، در مراسم روز دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی ایران ( 16 / 9 / 93 )
سرپرست محترم دانشگاه فرهنگیان
اگرچه تمام مسئولان ارشد و دلسوزان نظام به نقش دانشجو در پیشبرد نظام مقدس جمهوری اسلامی اذعان دارند، اما گویی برخی از مسئولان دانشگاه فرهنگیان پنبه در گوش خود گذارده اند و سکوت و خاموشی را به تکاپوی سیاسی و فرهنگی دانشجویان ترجیح می دهند. شخصا به عنوان دانشجویی که دوسال است در دانشگاه فرهنگیان تحصیل می کنم هیچ فعالیت سیاسی خاصی در پردیس های مختلف این دانشگاه ندیده ام، حداکثر فعالیت سیاسی در این دانشگاه صرفا برگزاری کرسی های آزاد اندیشی به تعداد بسیار محدود و یک طرفه و با یک نفر سخنران نه چندان مطرح بوده است که به تکرار مکررات پرداخته اند. برای اینکه بیشتر به این شرایط واقف شوید تنها لازم است به مناسبت های دانشجویی و سیاسی دو سال گذشته نگاهی بیندازید. به عنوان مثال در حالی که در روز دانشجو در اکثر دانشگاه های مطرح و غیر مطرح کشور سخنرانی ها، جلسات پرسش و پاسخ و مناظره های مختلف برگزار شده است، اما در یک صد پردیس دانشگاه فرهنگیان در سراسر کشور هیچ مراسم خاصی که در شان دانشجو معلمان باشد برگزار نشده است!
تنها مراسم بزرگی(!) که برگزار شده و شخصیت بزرگی(!) در آن حضور یافته مراسم روز دانشجو در پردیس شهید بهشتی مشهد بوده که معاونت دانشجویی دانشگاه در آن حضور پیدا کرده و طبق معمول آخرین خبرهای اعطای کارت دانشجویی را به دانشجو معلمان داده است! علاوه بر این ها طبق قانون نانوشته ای که در دانشگاه فرهنگیان وجود دارد، تشکیل انجمن های اسلامی در پردیس ها ممنوع است!
در دوسال گذشته به هیچ گروهی در یک صد پردیس و مراکز آموزش عالی این دانشگاه مجوز تشکیل انجمن های اسلامی به بهانه های مختلف داده نشده است. اگرچه مسئولان بالادستی دانشگاه فضا را باز می دانند و هرگونه محدودیتی را تکذیب می کنند، اما مسئولان پایین دستی و روسای بعضی از پردیس ها علت این فضای بسته و عذاب آور را فشار برخی دوایر و فرار از حاشیه ها می دانند...
وجود فضای بسته و غیردانشجویی این فرضیه را به ذهن متبادر می کند که دانشگاه فرهنگیان تافته ای جدابافته از دولت تدبیر و امید است ؛ دولتی که نقادی و آزادی بیان را سرلوحه کار خود قرار داده است.
امید داریم که جناب عالی توجه به این موارد را سرلوحه کار خویش قرار داده و اقدامات لازم را در این مورد مبذول فرمایید .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
دموکراسی این واژه مدنی که ریشه در آتن داشته و در رنسانس و عصر جدید و مدرنیته، مجددا سر برآورد و خودی نشان داد، در دوران استعمار قدیم و نو، سخت مریض و محتضر گشت و هم اینک با توجه به اشتلم ها و شمشیرهای داموکس در غرب و جای جای جهان در دام مرگ گرفتار آمده است.
دل نگرانی های افلاطون در جمهوریت و دست به عصا حرکت نمودن ارسطو همچون دملی سر برون آورده است. دیوارهای مزین و دل فریب "جفرسون" و "ابراهام لینکلن" ترک برداشته و رشته های "منتسکیو" و "جان استوارت" میل پنبه شده و با ترکتاری و زلزله آفرینی مهلک مدرنیته و پست مدرنیسم، قرون وسطی مدعی و خواهان رفع اتهام و غرامت شده است!
بازی با ورق دموکراسی و اسارت این واژه در چنگال بنیادهایی نظیر کارنگی، گلدواتر، نیکسون و بروکینگر، گروه 12 ،میز بیضی و کاخ باکینگهام و افسون گران قرن و اختاپوس های مالی، پولی و سیاسی، روانی و تبلیغاتی و میلیتاریستی شیطان بزرگ و سوپر امپریالیست ها و صاحبان چاه های نفتی و کارخانجات غول پیکر تسلیحاتی و صلیب صحیون، دیگر بخت و آبرویی برای این جنازه متعفن و حامیان و پیروان دانا و نادان آن باقی نگذاشته است.
کوکلوس کلان های نوین و آفرینندگان دولت بی قانون انسان که "هالپرین" و دوستانش نگاشته اند در هیئتی جدید پدیدار گشته اند. رفوگری امثال "کندی" و قتل مشکوک وی و ماجرای "جانسون" و نقش آفرینی های "میلسپو" و رل میانجی و منجیگرانه امپریالیست های آتازونی و اخلاف عمو سام، همچون حنای بی رنگ، بی بو و بی خاصیت گشته است.
صدای "نوآم چامسکی" به گوش کسی نمی رسد. بازها و کبوترها، حزب الاغ ها و فیل ها، درون گرایان و برون گرایان، دست در دست یکدیگر همچنان، فاجعه می آفرینند.
آن جا که منافع کلان و استراتژیک استکبار جهانی و وارثان کشتی "سانتاماریاد" کاپیتان "جان میسون" ایجاب نماید و تنازع بقاء و تقسیم قدرت، چپاول در اوج و گستره و عمق خود در میان باشد، دموکراسی برای هزارمین بار به مسلخ برده می شود.
اگر رژیم هائی هر چند مرتجع، قرون وسطائی، سرکوبگر، خشن، فاقد قانون و پارلمان و دموکراسی و شکنجه گر همچون رژیم منحوس پهلوی، سلطان قابوس، عبدالکریم قاسم، حسن البکر، عفلقی ها و بعثیون عراق ، آل سعود فاسد و خائن، سوموزا، پینوشه و بدتر از آن ها منافع امپریالیسم را تامین و تضمین نمایند و سرسپردگی و نوکری و اطاعت بی چون خود از آمریکا و دوستان صهیونیستیش را به اثبات برسانند و کنفواسیون های ژنو و وین، و اصول دموکراسی و پارلمانتاریسم را به زباله دانی تاریخ بسپارند و به قول "آلفرد نورث وایتهد" فیلسوف انگلیسی، قانون برای آنان به مثابه یک ورق کاغذ در سطل زباله باشد. هم چنان نور چشمان غرب و آمریکا قلمداد شده و مورد حمایت، تشویق و ترغیب قرار می گیرند! هم اینک دموکراسی برای سود پرستان و مغرضان غربی و اروپایی و شاگردان هنری کسینجر و دیک چنی و لندن نشینان و سرمایه سالاران فرانسه و کانادا و آلمان و "کنست" مرادف با دلار، اسلحه قدرت و آشامیدن خون جهان سومی ها و حتی شهروندان خود غرب می باشد.
آپارتاید بسیار وقیح تر و دهشتناک تر از قبل در سراسر آمریکا و برخی نقاط غرب گردن فرازی می کند و اسلحه گرم پلیس که می بایستی حافظ امنیت و جان و مال و ناموس مردم باشد، جان شهروندان سیاهپوست و رنگین پوستان را می گیرد. جاسوسی و شنود مکالمات مردم عادی و حتی همپالگی های امپریالیسم، امان همگان را بریده و صدای شرکاء واشنگتن را در آورده است!
"فرگوسن" و سایر نقاط آمریکا تحت مهیمز و چتر خونبارش هفت تیر کشان آریزونا و چکمه پوشان تگزاس قرار گرفته و به خون سرخ و داغ مظلومان و محرومان و زحمتکشان رنگین گشته است. آمریکا با حمایت صهیونیسم منطقه و بین الملل در حالی دم از حقوق بشر و آزادی و دموکراسی می زند و کشورهای آزاد در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و خاورمیانه تا ینگه دنیا را متهم به نقض حقوق بشر می کند و در متون حقوق اساسی و قوانین و دین و مذهب و مصوبات و عملکرد به اصطلاح جهان سومی ها دخالت می کند و فرهنگ و تمدن سایر کشورها و ملل را به یاد سخریه می گیرد که همچنان خویشتن را کدخدای دهکده جهانی دانسته و پدرخواندگی مردم جهان را به یدک می کشد!؟
دموکراسی خواهان دروغین و مکار و غدار و سفاک در آن سوی جهان، در حالی خواهان اجرای دموکراسی در نقاط مختلف دنیا هستند و از نقض آن می نالند که خود پشیزی برای آن قائل نبوده و وحشیانه ترین و کریه ترین دکترین ها و اعمال را در خاک خود و سایر دولت ها محقق می سازند. دولت برخواسته از آراء مردم در سوریه و عراق را تضعیف و به زیر علامت سوال می برند، داعش و القاعده و سایر سلفی ها و تکفیری ها را مسلح و مجهز می سازند و چون قاتلان و جنگ افروزان در مقابل اسلام اصیل و ناب و مردم و دولت های آزاد و جمهوری اسلامی، قد علم کرده اند ولو پلیدترین و قرون وسطائی ترین اعمال را مرتکب می شوند به گردن می زنند، خون می آشامند، به نوامیس تجاوز کرده، زنان را در خانه ها زندانی می کنند، نماز را در مسجد اجباری می کنند و آزادی و تفکر و تعقل و دموکراسی را به بند می کشند و مزاحم اسرائیل و آمریکا و نوکرانش نیستند، مدال افتخار دریافت می کنند.
مدعیان و حامیان دموکراسی کاذب در و حوضی غرب و به خصوص آمریکا که قانون خدا و شرع و متافیزیک را برنتافته و زمین را بر آسمان ترجیح داده و بر عقل ناقص و علم ناچیز و حسی و تجربی خود تکیه می زنند، به همان روبناها نیز معتقد و مقید نیستند و "خدا مرده است!؟" "نیچه" را به نفع خود مصادره می کنند و حال ، بیچاره و مفلوک، احزاب و لیدرها و سازمان ها و مکدرالفکرهائی که در نقاط مختلف جهان، از فرهنگ و مذهب و دین و مدنیت و تمدن خود قهر کرده و به مخمل دست آهنین و چدنی امپریالیسم و دموکراسی از نوع امپریالیستی و لیبرالیستی دل خوش می کنند!
آنان که زمانی به هنگام شکستن استخوان های مارکسیسم و فروپاشی اردوگاه کمونیسم و تشییع جنازه استالین، تروتسکی، خروشچف، برژنف، چرنینکو، آندرپوف و انزوای یلتسین و میخائیل گورباچف، شادی می کردند و می گفتند آخرین میخ بر تابوت کمونیسم زده شده هم اکنون می بایستی شماره معکوس لیبرال دموکراسی و حتی آمریکای جهان خوار اما پیر فرتوت را نظاره گر باشند، همان گونه که کسینجر گفت و قبل از او فروپاشی اردوگاه امپریالیستی غرب و آمریکا را "آلبرترونکی" در کتاب "غول های بیمار" پیش بینی کرده بود.
و اما، ما و کل جهان اسلام، بیائیم راهبرد و راهکاری را پیشه سازیم تا از این فرصت طلائی استفاده مفید و بهینه ببریم، از غفلت ، غرور و فرصت سوزی پرهیز کنیم، با معرفت عمیق و صحیح به قرآن و اسلام و تشیع و سیره نبوی و علوی و عمل به قانون اساسی و آرمان و منشور امام (ره) و حول محور ولایت فقیه و ادراک راستین از آن و احترام به قانون، آزادی، دموکراسی و آراء مردم، سیمایی مهربان و منطقی و مدلل از انقلاب به جهانیان عرضه بداریم. ان شاءالله تعالی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
1 - وقوع حادثه ی تاسف بار قتل یک معلم در کلاس درس به وسیله یک دانش آموز بار دیگر توجه ها را به سمت نظام فرهنگی کشور که آموزش و پرورش نیز جزئی از آن است جلب کرد و اگر فوراً با تعیین مقصری که همان دانش آموز شرور باشد که به علت عدم تعادل روانی و یا مشکلات خانوادگی اقدام به این کارشنیع کرده ( و یا شاید معلم مرحوم که وسیله ی دفاع از خود را ندارد به علت عدم تعامل با دانش آموزان و جریحه دار کردن احساسات آن ها به علت اقدام به اخراج از کلاس ) قضیه را فیصله ندهند ، جای بحث و کند و کاو در مجموعه ی عواملی که منجر به تبدیل یک دانش آموز به یک قاتل شده است بسیار زیاد می باشد .
2- حادثه گرچه در نظر اول فقط ترحم را نسبت به معلم و خانواده بی سرپرست شده ی او بر می انگیزد اما تبدیل یک انسان به خصوص اینکه یک دانش آموز 15 ساله باشد به یک قاتل که با کشتن یک نفر انسانیت را در خود کشته است ،جای تاسف فراوان تر دارد و باید به حال جامعه ای این چنین و نظام فرهنگی حاکم بر آن گریست .
3- اگر این حادثه در یکی از کشورهای غربی رخ داده بود رسانه ملی ما ده ها کارشناس را به برنامه های خود فرا می خواند و به تجزیه و تحلیل آن می پرداخت که چگونه در یک نظام فرهنگی سکولار انسان ها به قاتل تبدیل می شوند و داد از به هم ریختگی نظام خانواده در این جوامع و از بین رفتن ارزش ها و حاکمیت خشونت به جای مهربانی و عطوفت و عدم امنیت معلمان و آحاد جامعه می داد ؛ اما به راحتی از کنار این مسئله عبور کرده و حتی از بخش خبر آن نیز خودداری می کند ؛ گویا با پاک کردن صورت مسئله می توان آن را حل شده فرض کرد .
4- وزیر محترم آموزش و پرورش در اقدامی قابل تقدیر ! ! با صدور بیانیه به محکوم کردن حادثه پرداخت و دستور پیگیری آن را صادر کرد و عنوان نمود معاونت حقوقی وزارت حمایت قضائی از معلم را در دستور کار خود قرار داده است اما باید گفت این حمایت قضائی که معنی واقعی نوش داروی بعد از مرگ را دارد از چه کسی در مقابل چه کسی است ؛ در مقابل دانش آموزی که حکم فرزند را برای معلم دارد و حالا به یک قاتل و یاغی ( با فرار و اختیار زندگی مخفی ) تبدیل شده است ! !
5- به جای محکوم کردن این مسئله چرا یک کارگروه تشکیل نمی شود تا به طور ریشه ای مسئله را مورد ارزیابی قرار دهد . البته این کارگروه باید در سطح ملی باشد و نمایندگانی از همه ی ارگان های دست اندرکار در تدوین نظام فرهنگی جامعه اعم از دولتی و غیر دولتی در آن عضو باشند .
6- صدا و سیما ظاهراً تصور می کند همین که در مناسبت های مذهبی حتی اعیاد با برنامه های عزاداری و شیه عزاداری و سخنرانی های کسل کننده که از سر بی سلیقگی گاهی تمام شبکه ها را در یک زمان پوشش می دهد و تهیه ی سریال های بی محتوی و کسل کننده تر که شخصیت های آن یا سفیدِ سفیدند و سیاهِ سیاه و در بیشتر مواقع هیچ ارتباطی با زندگی روزمره مردم ندارد و بیشتر آحاد جامعه خود را با آن بیگانه حس می کنند ، رسالت فرهنگی خود را انجام داده و از تهیه ی برنامه های شاد خودداری می کند و باعث تحمیل خمودی و افسردگی به جامعه شده است ؛ در وقوع حوادث این چنینی یک پای اصلی ماجرا است ( به علت عدم انجام وظیفه ی اصلی خود و عدم توجه به افکار عمومی و عدم مدیریت صحیح که فقط باعث سوق دادن مخاطبان به شبکه های بیگانه شده است ) و باید در روش های خود تحول ایجاد کند .
7- تذکر این نکته لازم است که این حادثه تلخ تنها به علت وقوعش در مکان و زمانی خاص در جامعه مورد توجه قرار گرفته ولی صدها حادثه از این دست هر روز در گوشه و کنار این مملکت رخ می دهد و نشان از حاکمیت یافتن جو خشونت و کاهش آستانه ی تحمل افراد جامعه دارد و نشان می دهد با این همه دستگاه های فرهنگی بودجه بر باد ده ، هنوز افراد جامعه ی ما چگونگی تعامل با یکدیگر و حل مشکلات شان از راه های منطقی را یاد نگرفته اند .
8- پر واضح است آموزش و پرورش و برنامه های آموزشی و نظام انضباطی حاکم برآن در فاصله گرفتن معلم و دانش آموز از یکدیگر و نگاه خصمانه به هم تأثیر خاص خود را دارد . با اینکه تغییر نظام آموزشی چند سالی است شروع شده است اما آنچه این وسط مغفول مانده زیرساخت های این نظام است . آنچه اکنون در حال انجام است فقط تغییر ساختاری است نه محتوائی اما تا وقتی امکانات آموزشی مدارس از حد ماژیک و تخته ی سفید ( که جایگزین گچ و تخته ی سیاه شده است ) فراتر نرود و طرح هائی همچون هوشمندسازی فقط در روی کاغذ باشد ، تحول بنیادینی که از اجرای نظام آموزشی انتظار می رود حاصل نخواهد شد و محیط های آموزشی برای دانش آموزان کسل کننده و عامل گریزانی آن ها و بیزاری از درس و مدرسه و معلم است . ( که باید بر این مشکل افزایش بی رویه ی حجم کتاب های درسی و تغییر کتاب هائی که تنها یک یا دو سال از عمر آن ها باقی است را افزود )
9- علاوه بر مسئله ی فوق با وضعیت فعلی نظام انضباطی که دانش آموزان را روز به روز گستاخ تر می کند و هیچ ابزاری نیز در اختیار مسئولین مدرسه و معلمان برای مقابله با آن وجود ندارد تقابل بین معلم و دانش آموز هر روز که می گذرد بیشتر می شود . روزی دانش آموز ، معلمی را می کشد و روز دیگر خبر از تنبیه شدید دانش آموز به وسیله ی معلم به گوش می رسد این نشان می دهد که آستانه ی تحمل معلمان به خاطر مشکلات معیشتی و منزلتی و نبود قانون بازدارنده در برخورد با دانش آموزان خاطی که حداکثر اخراج از کلاس فقط برای یک یا دو جلسه و سپس برگشت به کلاس و شروع مجدد و گستاخانه تر روش های گذشته و تسری آن به دیگر دانش آموزان است پائین و پائین تر آمده است .
در قانون تخلفات اداری برای معلمان به خاطر تنبیه دانش آموزان مجازات های متعدّدی در نظر گرفته شده است . در مقابل نظام انضباطی محکمی که بتواند در روند آموزشی و افزایش بهره وری کلاس درس در کنار سایر عوامل تأثیر به سزائی داشته باشد وجود ندارد .و این از یک طرف باعث بدآموزی می شود و از طرف دیگر باعث بروز مشکلاتی می شود که گاهی جبران ناپذیر است که باید هرچه سریع تر با تدوین یک آئین نامه انضباطی کارآمد این نقیصه بر طرف شود .
10-امید است این حادثه و حوادث مشابه ای که هر روز در گوشه و کنار شاهد آن هستیم ،هشداری باشد برای برخورد ریشه ای و نه سطحی با موضوع جهت حل و فصل آن ، جامعه ی ما همه ی عناصر فرهنگی را برای ایستادن بر قله های افتخار و تبدیل شدن به یک جامعه ی نمونه و سر مشق دیگر جوامع انسانی را دارد .
آنچه لازم است همت و مدیریت صحیح است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید