واژه سیاست و مفهوم آن در فرهنگ ها و ایدئولوژی و مشارب فکری مختلف با معانی و برداشت و تلقی گوناگون معنی و بیان می شود ، اما می توان آن را در توضیح و تعریفی عام فهم و عمومی تدبیر امور مردم و شیوه و نحوه ی اداره ی زندگی آنان تعریف و تبیین نمود .
باید اذعان داشت که آفرینش و ارائه تئوری ، دیدگاه و بینش های سیاسی در نظر و سیاست مداری ، سیاست ورزی و کنش سیاسی در عمل در ابعاد الوان و پراکنده و متکثر آن بر معیار و اساس فلسفه و سلسله مجموعه ای از اصول ، قواعد ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده ی فکری ، فرهنگی ، معنوی و آرمان ها و آرزوهای مردم یک جامعه نشئت و شکل گرفته است و باید ریشه ها ی آن را در اعماق تاریخ و تمدن مردم یک جامعه و ملت استوار دانسته و جست و جو کرد. یک ملت و یک جامعه بر اساس درون مایه و محتوا، ساخت و تربیت معنوی و فکری و فرهنگی برآمده و شکل گرفته از ادوارکهن خود به رفتار و کنش و تعامل با سایرین پرداخته و به آینده نگری ، آینده پردازی و تربیت وپرورش نسل کنونی و نسل ها ی آتی و این به معنای حقیقی یعنی سیاست ورزی وسیاست مداری .
فرهنگ و ارزش های موجود درحافظه ی تاریخی و آموزش های غیررسمی و رسمیک ملت و جامعه تسهیل کننده و چرخ دنده ی محرک ماشین نظام سیاسی آن ملت و جامعه است.
اندیشه ورزی و ساخت ذهنی مردمی، مشارکت های گروهی و اثر بخش را شکل می دهد.
مناسبات فرهنگی سالم و ارزشمند ، سعادتمندی و تکامل مادی و معنوی انسان و جامعه را به منصه ی ظهور درآورده و با جامع نگری و تحول خواهی در رقم زدن سرنوشت سیاسی مردم یک جامعه به دست و اراده ی خود که همانا سنت و اراده ی حق تعالی می باشد نقش اثر بخش و راهبردی دارد.
چنانچه اقشار گوناگون در یک جامعه بر محور و اساس خردورزی ، اخلاق محوری ، فضیلت سالاری و تحقق عدالت و بایستگی ها و شایستگی هایی از این دست که از الهامات و ملزومات فرهنگی است حرکت فردی و اجتماعی خود را تنظیم و منطبق نمایند ، هر آینه خواهند توانست خطوط ارتباطی و تعاملی خود را به درستی ترسیم نموده ونقشه ی راه مناسبی را جهت تحقق و نیل به اهداف و برنامه های کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت بردارند که این در واقع همان تعیین مشی سیاست مداری و سیاست ورزی در جامعه برای سعادت مردم می باشد.
در تعیین سرنوشت جوامع مختلف و عبور ازمقاطع خطیر و تاریخ ساز و نقاط عطف یک ملت و تنظیم شیو ه ی روابط بین آحاد مردم و اتخاذ روش ها ی عقلانی توسط تصمیم سازان و تصمیم گیران و مجریان که همانا سیاست مداران و کارگزاران جامعه می باشند نقش ارزشمند و راهبردی تربیت فرهنگی و فکری ایشان بسیارجلوه گر و پُرنشان می باشد .
واضح و مبرهن است عمل و کنش سیاسی در هر زمینه ی مربوط و هر قالب و شکل آن اقتباس و برگرفته از معیارها ،اصول وساز و کارهایی است که از فرهنگ و تربیت فرهنگی و فکری برآمده و نشئت گرفته است یعنی فرهنگ است که به سیاست جهت و خط داده و آن را هدایت می نماید و چگونگی رویکرد و عملکرد سیا ست مداران را تبیین و تنظیم می نماید .
از جهت دیگر عمل سیاسی و رفتارهای سیاسی در این چرخه مورد بررسی قرار گرفته و بازتعریف شده و در بینش نظری وعملی ، فرهنگ بسیارتاثیرگذاروالهام بخش است ؛ یعنی هم فرهنگ در سیاست و هم سیاست در فرهنگ اثر وضعی و مستقیم داشته و در پهنه ی جامعه تاثیر و تاثری به هم تنیده دارند،البته فرهنگ صبغه و جنبه ی نفسی و مقدمی دارد .
علم و دانش سیاسی و رویکرد و کنش سیاسی تابع و برگرفته از مبانی معرفتی و شناختی است که از فرهنگ شفاهی و فرهنگ مکتوب ملل سر برآورده ، آفریده شده و پالایش گردیده و نهادینه شده و در رفتار، کنش و واکنش ،مناسبات و روابط در حیطه و حوزه ی داخلی و خارجی و روابط بین الملل نقش آفرینی کرده و حوادث ، جریان ها و اتفاقات ژرفی را به وجود آورده است و لذا اصول و باورهای ایدئولوژیک ضمن ایجاد بستر راهبردی و استراتژیک ،عمل سیاسی را توجیه ،تبیین و نهادینه می نمایند .
جامعه،افراد و نظام اجتماعی که دارای فکر و بینش و نگاه توحیدی و متافیزیکی به هستی و جهان و آفرینش و انسان داشته و برای خلق دنیا و انسان هدف و غایت قائلند ویژگی و آینده ای را برای آدمی طرح و ترسیم می نمایند که مولد و ایجاد کننده ی تمدن و فرهنگ مادی و معنوی است که درون مایه و محتوای این تمدن و فرهنگ موجده ، نحوه و چگونگی تنظیم تعاملات داخلی ،منطقه ای و بین المللی ،درک و تفاهم و هم زیستی مسالمت آمیز با رعایت احترام و حقوق متقابل و ایجاد فرصت های برابر و یکسان رستگاری ،سعادتمندی و خوشبختی انسان ها را به ارمغان آورده و رقم می زند که این در تحلیل نهایی نتیجه و فرآیند سیاست ، سیاست مداری و سیاست ورزی است .
به تحقیق سیاستی که مبتنی و برآمده ازفرهنگی عدالت خواه ، حق محور، و براساس مبانی معرفتی اسلام اصیل که از فطرت پاک توحیدی سرچشمه گرفته ،بنیان یافته و بنا شده باشد ،کارگزاران ، مسوولان و سیاسیون آن در عرصه ی فردی و اجتماعی برای انسان و جامعه هویت ارزشمند و قابل احترام توام با کرامت ، حریت و آزادگی قائل بوده و زمینه های توسعه و بالند گی آنان را در تمامی عرصه ها فراهم و مهیا خواهند نمود و در محیط و فضایی شفاف مردم و سیاسیون به پرسشگری و پاسخگویی همت گمارده و فضیلت ، شایستگی و مردم سالاری و عدالت و رفاه اقتصادی و کرامت انسانی را حاکم و و نهادینه نموده و در پرتو آن توسعه ی پایدار در تمامی زمینه ها و ابعاد آن تحقق و مطالبات اقشار گوناگون در روندی مردم سالارانه و دموکراتیک و به دور ازهیجانات و چالش های خیابانی به منصه ی ظهور درخواهد آمد ،پس پیش به سوی در اختیار گرفتن نهادهای مدنی وسیاسی که مظهر و نمونه ی بارز و سرنوشت ساز آن ،مجلس شورای اسلامی است.
بنابراین فرهنگیان فرهیخته و اثرگذار در پهنه ی اجتماعی با برنامه ریزی و انسجام دراین زمینه به تشریک مساعی،معاضدت و همدلی و هم زبانی بپردازند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
استاد حرفهاي شما مثل هميشه كامل است
منتظر مقالات شما بعدی هستیم
وممنون از این که فکر هستید
منتظر مقالات بعدی شما هستیم
متون ذیل بسیار پر مفهوم و زیبا میباشند ...
ولی در نتیجه باید این مطلب گفته میشد که تعامل دو سیستم فرهنگی و سیاسی نیاز به چه عواملی دارد ... حتما یکی از این عوامل برنامه ریزی میباشد ... مدت آن چقدر است؟آیا با یک نگرش پیش بردی می توان ان را به خوبی تمام در جامعه پیاده کرد؟
پس خواهشمند است در صورت امکان در مقالات بعدی سعی شود به نتیجه گیری ها بیشتر توجه و راه کار های خود به زیبایی تمام طبق معمول ارــــء ه دهید...
و من ا... توفیق یاعلی