او همچنان ایمان دارد به تحول بنیادین در آموزش و پرورش، تحولی نه از جنس تغییرات فله ای برای خاموش کردن صدای دوستان معترض و اداره آرام وزارتخانه، تحولی در مسائل اساسی یعنی "تعلیم و تربیت فرزندان این مرز بوم" این تفاوتِ نگاه مهم است/ وزرای آموزش و پرورش بیش و پیش از آنکه سکاندار نهاد تعلیم و تربیت باشند، تقلیل یافته به معاونت پشتیبانی و نیروی انسانی شده اند/ در این میانه همواره مساله اصلی که همان "مدرسه، معلم ، دانش آموز و کلاس درس" به فراموشی سپرده شده و می شود/ از عدم همکاری مجلس و مطالبات عزل و نصبی نمایندگان و از سیطره نگاه سیاسی و نه تخصصی به آموزش وپرورش گله مند بود/ باید تغییر بینش و نگرش و تحول در آموزش و پرورش رخ دهد اما این عزم را در دولت ندیدم/ دانش در این دیدار بیش از آنکه از خود دفاع کند از مطالبات اساسی همچون "کاهش تصدی گری و تمرکز ستاد، سیاست زدایی و تخصص گرایی، تاکید و توجه به مدرسه و معلم به عنوان شاخص اصلی" دفاع می کند/ او با نگاه تحولی به بزرگترین وزارتخانه آمده است و حالا خوب می داند که در این مسیر تنهاست/ اگر می خواهید وزیری مطیع و آرام و ساکت و اداری داشته باشید دانش وزیر خوبی نیست، اگر می خواهید وزیری داشته باشید که همه را راضی کند و باج بدهد دانش وزیر خوبی نیست
گروه گزارش - محمد شایگان/
در راستای تاسیس و تثبیت " تفکر انتقادی " و " گفت و گو " به عنوان دکترین صدای معلم تصمیم گرفته ایم تا هر ماه پرسش هایی را مطرح و از مخاطبان محترم نظرخواهی کنیم .
سعی می شود سوالات متناسب با مشکلات و انتقادات و نیازها و تقاضاهای جدی جامعه فرهنگی طراحی و سازمان دهی گردد .
البته فرهنگیان و معلمان گرامی نیز می توانند در این زمینه مشارکت داشته باشند .
و اکنون پرسش دوم :
گروه اخبار/
حسن روحانی، رييسجمهور کشورمان روز پنجشنبه ليست وزرای احتمالی کابینه دوازدهم را جهت مشورت با یکی از مقامات بلندپایه نظام به مشهد برد .
عباسعلی باقری سرپرست اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران میزبان نمایندگان 8 تشکل سیاسی - صنفی فعال در حوزه معلمان بود/ نماینده شاخه غیر کارگری کانون صنفی معلمان تهران هم در این جلسه حاضر بود/عباسعلی باقری به نمایندگان تشکل ها گفت که شما باید افراد شایسته را به آقای قاسمی معرفی کنید تا ما از آنها برای پست های مدیریتی استفاده کنیم/ اگر علیرضا کمریی، "متعهد و شایسته "بود چرا بعد از 11 ماه از سمت مدیرکلی تهران کنار گذاشته شد/ بر اساس حکم های انتصاب، همه مدیران اعم از معزول و منصوب"متعهد و شایسته" اند/ اگر رئیسی رییس جمهور شده بود این جابه جایی ها را می توانستیم نوعی "واکنش سیاسی" به دولت و وزیر بعدی تصور کنیم/ می گویندجواد نظریان در منطقه 11 بسیار موفق بوده است، آوردن او به منطقه 6 چه معنایی دارد/ در وزارتخانه ای که فقط حدود 3 درصد پستهای مدیریتی به زنان اختصاص دارد ، زهرا پروازی مقدم رییس منطقه 6 تهران را برداشتند / دادن پست سرِکاری "مشاور در اجرای سند..." به خانم پروازی مقدم با کدام اصل اصلاحات منطبق است/ برخی منتقدان جابه جایی ها را در جهت حفظ منافع اقتصادی برخی مدیران اداری در مدارس غیر انتفاعی می دانند/ آقای عباسعلی باقری ذینفع در مجموعه ای از مدارس غیرانتفاعی در منطقه 16 است/ یکی از مشاوران وزیر از کمریی خواسته بود که برای همسرش حکم معاونت مدیرکل تهران صادر کند و چون آقای کمریی قبول نکرد برکنار شد/ متن کلیشه ای حکم های انتصاب مدیران توهین به شعور مخاطب است/ سال 76 وزارت آموزش و پرورش با این شرط به حسین مظفر (کاندیدای انجمن اسلامی معلمان ) واگذار شد که آموزش و پرورش شهر تهران سهم جبهه مشارکت باشد/ انجمن اسلامی در سال 76 با ارزش های دموکراسی و آزادی بیگانه بود و در فضای چپ گرایی دهه 60 سیر می کرد/ کمریی درباره نقش تشکل ها دیدگاه متفاوتی داشت و طرح اتاق فکر دانش را نپذیرفت و معزول شد/ در اتاق فکر دانش ، اعضای دو تشکل اصلی حامی دانش و دو شخصیت معروف اصلاح طلب حضور دارند / جذب فعالان صنفی و مدنی و مطبوعاتی به پست های مدیریتی یک حرکت ارتجاعی است/ یک حزب می خواهد به کمک تشکل های اصلاح طلب معلمی مدیریت آموزش و پرورش شهر تهران را در اختیار بگیرد/ سال 92 خودش را دبیرکل یک تشکل ثبت نشده معرفی کرد و چند یادداشت انتقادی در لایی روزنامه آرمان نوشت و دستش بند شد و حالا عضو شورای معاونین وزیر است
نبود استقلال رای و نظر در تصمیم گیری های مدیریتی،نداشتن اعتقاد به آزادی اندیشه و عمل،جمع گرا و عدالت محور نبودن،عدم آگاهی به حقوق فردی خویش و مجموعه و از همه مهمتر،نداشتن تعهد و دلسوزی به برنامه های دولت نیز از عوامل و موانع توسعه نیافتگی ادارات آموزش و پرورش به حساب می آید/ در ذکر عوامل موثر بر توسعه نیافتگی آموزش و پرورش می توان به سیاست زدگی آن اشاره داشت ؛ مانع و آفتی که نه تنها دغدغه فرهنگیان و صاحب نظران،بلکه خانواده های دانش آموزان رانیز نگران کرده است/ مدیر آموزش و پرورش که مجری برنامه های دولت و وزارتخانه باید باشد،آیا باید با نظر نماینده تعیین شود/ وظیفه نماینده عزل یا نصب مدیران نیست .در اصل تفکیک قوا،نماینده مجلس قانونگذاراست و ناظر بر اعمال قانون/ چنان چه نماینده در حوزه فرهنگ از جایگاه نظارت به دخالت تنزل یابد، عامل تنش در محیط های آموزش و پرورش،قطبی شدن و رقابت ناسالم بین مجموعه می شود/ مدیران موفق و مستقل، سوای عملکرد رضایت بخش دوران مدیریت شان بعداز خدمت، پویا و بیش از پیش از مقبولیت و اعتماد اجتماعی برخوردار می شوند که در امور مهم اجتماعی و سیاسی نقش موثر ایفا می کنند اما متاسفانه مدیرانی که جهت حفظ میز مدیریت،خویش را باخته و مجری برنامه های نماینده و اطرافیان شدند،نه تنها در زمان مدیریت،بلکه بعد از آن به دلیل ایجاد نارضایتی و بی عدالتی،پشتوانه اجتماعی را از دست داده و حتی خویش را از حضور در بین فرهنگیان محروم و مطرود می دانند/ امیدواریم با شروع کار دولت دوازدهم شاهد مدیرانی مستقل ،دانش محور، متعهد و همگام با برنامه های دولت در ادارت آموزش و پرورش باشیم....
در آنجا، ضمن شنیدن خاطرات و وقایع آموزشی و اجتماعی ناشی از فقر و فلاکت آن روستائیان ،با کتاب ' کند و کاو در مسائل تربیتی ایران ' نوشته ی صمد بهرنگی آشنا شدم/ مطالعه ی آن کتاب ، عشق و انگیزه ای عجیب را نسبت به آموزش و پرورش و رفع فقر و ستم آن روزگاران ، در من برانگیخته کرد. آن طور که تقریبا تصمیم به معلم شدن در من قطعی شد/ بیشتر به صحبت های همکاران گوش می دادم ،تا بهتر بشناسم و آشنا شوم/ این آدم آن قدر پست بود که :' حتی می رفت به منزل شاگردان خودش و آنها را درس خصوصی می داد و پول می گرفت / در حالی که معلم ریاضی در مدرسه ی راهنمایی بودم ، اما همیشه در فعالیت های فوق برنامه از قبیل اردوهای دانش آموزی و گردش های علمی و تهیه ی روزنامه های دیواری کوشا و فعال بودم/ این حرف ها به گوش حراست اداره و از آنجا به ساواک شهر رسید/ در آنجا متوجه شدم که ناظم مدرسه که اظهار دوستی با من می کرد ، عامل خبرچینی و انتقال این مطلب به حراست اداره بوده است ...
از 8 تشکل حامی دانش آشتیانی، فقط دو تشکل پشت او ایستادهاند/ اگر وزیر توصیهها را بپذیرد شورای معاونان وزارتخانه تبدیل به شرکت سهامی احزاب و گروهها میشود که نتیجهاش از بین رفتن اقتدار قانونی و سازمانی در وزارتخانه و هرج و مرج است و اگر زیربار فشار نرود و یا مثلا مانند دانش به برخی گروهها امتیاز بدهد و برخی را طرد کند جبههبندیها شروع میشود و زیرپای او را جارو میکنند/ در واپسین روزها شاهد عزل و نصبهایی در مدیریت آموزش و پرورش بخصوص در اداره کل شهر تهران و مناطق آن هستیم که تنها با منطق سیاسی و امتیاز دادن به برخی گروهها قابل توضیح است/ تشکلهای اصلاحطلب باید با حضور در جامعه مدنی پایگاه اجتماعی دولت را تقویت کنند/ اکثر معلمها اصلاحطلبند اما تشکلهای اصلاحطلب موجود نماینده بخش بسیار کوچکی از جامعه معلمان هستند/ در آموزش و پرورش تنها یک گروه ذینفع واقعی وجود دارد که اساسا تاسیس وزارتخانه آموزش و پرورش و مدرسه و استخدام معلم و مدیر و تعیین وزیر برای خدمت به این گروه بیصدا است: دانشآموزان/ بر اساس اصل مشتریمحوری، جلب رضایت اولیا از طریق بالابردن کیفیت خدمات آموزشی در مدارس دولتی و ایجاد تنوع واقعی در دسترسی به خدمات آموزشی در مدارس غیردولتی، اصلیترین و مهمترین ماموریت وزارتخانه و وزیر است....
گروه اخبار/ به اطلاع فرهنگیان گرامی می رساند، احکام کارگزینی این افزایش حقوق، که از اول فروردین 96 قابلیت اجرا داشت، قرار بود قبل از انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری صادر شده و در حقوق خرداد ماه نیز لحاظ گردد.
حکیم زاده بیشتر از اینکه چهره ی یک مدیر ارشد را به نمایش بگذارد نقش یک کارشناس علمی و منتقد کلان را ایفا می کند/ چقدر از این حرف ها و کارها صادقانه بوده است/ یکی از اصلی ترین مسایلی که دولت روحانی در انتخابات به خاطر آن تحت فشار بود مساله سند ۲۰۳۰ بود که متولی و مجری اصلی آن آموزش و پرورش بود/ صدای معلم : ما می دانیم بیشترین هجمه به روحانی در آموزش و پرورش از جانب سند 2030 بود و این که به نادرست و غلط از آن بهره برداری انتخاباتی کردند. با توجه به این که سند 2030 پاشنه آشیل روحانی در آموزش و پرورش شد پس چرا ما تحرکی در مسئولان آموزش و پرورش که شما هم جز آن مجموعه بودید نبودیم/ حکیم زاده : گفتند که متولی رسمی 2030 در آموزش و پرورش آموزش متوسطه است/ یکی از سخنرانی های دفاعی خوب در مورد سند ۲۰۳۰ که در زمان انتخابات انجام شد و بازتاب وسیعی در جامعه پیدا کرد سخنان مهدی فیض معاونت پرورشی وزارت خانه در دفاع از ۲۰۳۰ بود/ فیض به صورت محتوایی زیاد وارد اصل سند نشد ولی در کلیت آن دفاع منطقی را انجام داد/ اگر به گفته حکیم زاده تقسیم کار انجام شده و کسی نباید به حیطه ی کاری دیگری وارد می شد پس قاعدتا این تقسیم کار و منع ورود شامل فیض و دیگران هم باید می شده ولی می بینیم که چنین نبوده است/ خانم حکیم زاده به جز حضور کمرنگ به عنوان مدعو و مقام دولتی در همایش های بزرگ فرهنگیان در هیچ جلسه ی ستاد فرهنگیان حضور نداشته است/ یکی از این تبلیغ ها که هم خود حکیم زاده در مصاحبه هایش بسیار آن را پررنگ می کند و سیفی نیز آن را با آب و تاب تبلیغ می کند نامه ۱۰۰ نفر دانشگاهی در معرفی ۴ گزینه برای وزارت آموزش و پرورش است/ این نوع نامه ها بیشتر جنبه تبلیغی دارد که اکثرا دوستان و اطرافیان و همکارانِ افراد برای طرح آنها می نویسند
به حاشيه راندن يك طرح
هر چند، تعابیر و تفاسیری که در رابطه با آن سند، بر زبان ها جاری شد، هیچ قرابتی با محتوای آن نداشت، اما حساسیت ها را نسبت به امر «آموزش و پرورش» برانگیخت و هر چند که واژه ها و جمله هایی که به آن سند منتسب شد نه خود و نه مشابه شان در آن یافت نشد، اما همان موارد، خوراکی شد برای نطقها و شب نامه های بسیاری در سراسر کشور براي جلب نظر مردم از زن و مرد و کودک و پیر و جوان تا کارمند و صنعتگر و کارگر و چوپان به سمت «آموزش و پرورش!».
هر چند عدهای چنین پنداشتند که هدف از آن همه واژه سازی خلاف واقع، تخطئه و تخریب دولت و اغوای ملت و کسب رأی اکثریت بود! اما این،«آموزش و پرورش» بود که جایگاه حساس و اهمیتش در سطح وسیعی مطرح شد.
روزهای تبلیغات انتخاباتی سپری شد. مردم در ۲۹ اردیبهشت با حضور حداکثری خود در پای صندوق های رأی ريیس جمهور مورد نظر خود را انتخاب کردند. اول خرداد ۹۶، نشست خبری ريیس جمهور برگزار شد. خبرنگاران زیادی از داخل و خارج سوالات متعددی از حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، سیاست خارجی و داخلی، اوضاع منطقه و پدیده شوم تروریسم، تولید و اشتغال، آموزش و پرورش و ... پرسیدند که آقای رییس جمهور با کمال آرامش و گشادهرویی و با حضور ذهن تحسین بر انگیز، پاسخهای بسیار سنجیده و قاطع و روشن به همه سوالات خبرنگاران دادند. اما در خصوص سند آموزش ۲۰۳۰ سخنی گفتند که شاید هیچوقت از یادها نرود.
روحاني گفت: «... هر کس به من تهمت زده، غیبت کرده، توهین کرده ... از همه گذشتم. اما از این توطئه ۲۰۳۰ من نمی گذرم...»!
ولی بحث و تفسیر و تولید محتوا در رابطه با آن سند، از سوی طیفی از تریبون داران، باز هم ادامه یافت و «آموزشو پرورش» همچنان در صدر مسائل باقی ماند تا اینکه ريیس جمهور منتخب مردم، روز ۲۳ خرداد ۹۶ و تنها سه هفته بعد از آن نشست خبری، سند ۲۰۳۰ را از دستور کار خارج، و تمام رسانه ها، لغو سند ۲۰۳۰ را تیتر خبری خود و خبر مربوطه را با این عنوان منتشر کردند:«جلسه ۷۹۶ شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حسن روحانی برگزار شد. در این جلسه سند ۲۰۳۰ لغو و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مبنای تمام فعالیتها عنوان شد».
توجه به كار تخصصی
اما به راستی چه ویژگی هایی در این سند وجود دارد که تا این حد مساله ساز و مناقشه بر انگیز شد و مدافع و معارض پیدا کرد و در نهایت از دستور کار خارج شد؟
واضح است که ذهن های پویا، پاسخ این سئوالات را به راحتی می توانند با مطالعه آن سند که از تولیدات فکری دیگران و دگر اندیشان است و مقایسه آن با اسناد آموزشی و تربیتی کشورمان از جمله سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بیابند. نسخه فارسی آن سند و این سند همه جا در دسترس است.
در اينجا ذكر چند نكته در باب لزوم توجه دوباره به سند 2030 ضروري است.
اول آنكه طیف وسیعی از مردم به لحاظ شغلی قاعدتا هیچ ارتباطی با مقوله آموزش ندارند و اصولا نباید انتظار داشت که در مورد سند آموزش ۲۰۳۰ ، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش - که یک سند داخلی است - و یا هر آیین نامه و قانون آموزشی دیگری چیزی بدانند. حتی با وجود اینکه شعور سیاسی و بلوغ اجتماعیِ مردم - در پرتو رهنمودهای مقام معظم رهبری و سایر بزرگان آنها را جهت تعیین سرنوشت خویش به پای صندوقهای رأی آورد، باز نمی توان توقع داشت که بعد از سیاسی و رسانه ای شدن آن سند و بروز مناقشه بر سر آن، خود را ملزم به مطالعه آن بدانند و جهت کسب اطلاعات درست، مراجعه مستقیم به متن سند داشته باشند. لذا به رد یا قبول همان شنیده ها بسنده میکنند و چه بسا موضوع، همچنان برایشان مبهم میماند.
فهميدن اصل ماجرا
عده ای که قاعدتا به لحاظ شغلی با نهاد تعلیم و تربیت و امر آموزش و پرورش سر و کار دارند و یا به خاطر مسئولیت های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیاز به آگاهی از حقایق و تجهیز خود به اطلاعات روز دارند، به مطالعه سند ۲۰۳۰ پرداختند و با محتوای آن آشنا شدند که این حسن بزرگ این مناقشات و کارکرد مثبت تبلیغات انتخاباتی بود. یعنی حداقل، اقلیتی بر آن شدند که یک سند آموزشی و مضمون و فحوای نهفته در آن را مطالعه کنند. لذا اکنون به جرات می توان گفت کسانی که متن فارسی سند ۲۰۳۰ یونسکو را خوانده اند بسیار بیشتر از کسانی هستند که متن سند تحول بنیادین خودمان را خوانده اند.
اما همه کسانی که بعد از احساس نیاز به خواندن سند ۲۰۳۰ ، به مطالعه جزيی یا کامل آن اقدامکرده اند، اظهار نظر جالبی داشته اند؛ «هیچ یک از چیزهایی که تریبون داران و شبنامه نویسان، در مورد سند ۲۰۳۰ گفتند و نوشتند و انتشار دادند، در سندی که ما خواندیم نبود! نکند سند ۲۰۳۰ ، نسخه دیگری داشته باشد که ما ندیده ایم!»
مطالباتي كه بايد دنبال شود
بحث بر سر سند2030، در گرما گرم انتخابات و سیاسی شدن آن غنیمتی بود و دستاوردی شد برای مردم. چرا که در ابتدای بحث کسی حتی نمی دانست که منظور از ۲۰۳۰ چیست! حتی اکثر مردم خیال میکردند خبری از اخبار ۲۰:۳۰ مورد بحث است!
اما تدریجا زمینه آشنایی قاطبه مردم با یکی از کارهای مهم یونسکو که توجه به آموزش و بهبود زندگی است فراهم شد و به آشنایی عموم با یک سند مدون آموزشی تحت عنوان سند آموزش ۲۰۳۰ منجر شد.در نهايت اينكه شاید یکی از مهمترین شاخصه های حقوق شهروندی، آشنایی شهروندان با مطالبات خویش است.
شایسته است هموطنان عزیز هم نسخه فارسی سند آموزش ۲۰۳۰ و هم متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کشورمان را مطالعه و باهم مقایسه كنند. مطالعه این دو، علاوه بر اینکه به برطرف شدن بسیاری از ابهامات کمک ميكند بلکه مردم را با مطالبات خود در زمینه زیربناییترین شئون زندگیشان - که همانا آموزش و پرورش است - آشناتر میسازد.