نه سر از سیاست درمیآورند و نه سیاسی هستند بلکه در دام هیجانات ناخواسته و فضای مجازی قرارگرفتهاند و در این تجمعات شرکت کردهاند/ ما هر روز با این دانش آموزان سروکار داریم و هرروز با هیجانات و تندروی و خوی پرسشگری و اعتراضی آنان سروکار داریم و بسیارند همکارانی که با متانت و صبر و بردباری به ذهن پرسشگر آنان در مورد وضعیت اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی در کلاسهای درس با منطق و استدلال جواب میدهند/ برچسب خرابکار ، اغتشاشگر ، زندانی ، بازداشتی ، وابسته به خارج و... به دانش آموزان این مرزوبوم زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست ...
ما ملت بزرگی داریم؛ معصوم نداریم و همه مسوولان قابل نقد هستند و اگر نقد با امید، اراده و راه حل درست همراه باشد، بسیار مفید است/ همه جای دنیا برخی از خواسته ها و تجمع مردم سوء استفاده می کنند اما مردم به حق می گویند ما را ببینید، به حرفمان گوش کنید و به خواست ما عمل کنید/ امروز آن طوری که ما فکر میکنیم، با آنچه که جوانان فکر میکنند، متفاوت است/ نسل جوان ما یک حرف بیشتر ندارد و آن که میگوید من هم میفهمم و حرف دارم و باید به حرف من گوش کنید. مردم هم صراحتاً اعلام میکنند که حرف دارند و باید به حرف مردم گوش داده و بالاتر از آن به آن عمل کنیم و اگر اکثریت کشور با نسل جوان است به معنای آن است که باید به نظر اکثریت عمل کنیم/ هیچ استثنایی در کشور برای انتقاد کردن وجود ندارد و در کشور ما معصوم نداریم، ضمن اینکه پیامبر اسلام (ص)هم به مردم اجازه انتقاد میدادند و بالاتر از مقام پیامبر در تاریخ وجود ندارد/ بعضیها تصور میکنند که مردم فقط پول و اقتصاد میخواهند، اما آیا کسی حاضر است ماهیانه پول قابل توجهی دریافت کند، اما به طور مثال شبکه مجازی کاملاً مسدود باشد و یا در تردد با خودرو و رفت و آمد به بیرون از خانه با محدودیتی مواجه بوده و حتی حق حرف زدن نداشته باشد. مگر میشود آزادی و زندگی مردم را با پول خریداری کرد، چرا عدهای آدرس غلط میدهند و این توهین به مردم است/ مردم مطالباتی دارند که بخشی از آن اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی است و باید همه این مطالبات مورد توجه قرار بگیرد/ نمایندگان شورای شهر، نمایندگان مجلس و مسئولین دستگاههای اجرایی بایستی با مردم سخن گفته و حرف آنها را بشنوند و باید ساعات زیادی برای گوش دادن و حرف زدن با مردم اختصاص یافته و در مقابل حرف و انتقاد آنها را بشنوند، اگر چنین باشد بیتردید پیشرفت زیادی در اداره امور ایجاد خواهد شد/ اگر نمایندگان مجلس نخواهند پای آن بایستند و دست دولت را ببندند، یا باید راهحل جایگزین بهتری ارایه دهند و یا خودشان پاسخگوی مردم باشند/ عدهای میگویند اصلاح قیمتها را انجام ندهید و مبلغ مالیات هم افزایش نیابد و در مقابل خواهان افزایش حقوق و رسیدگی به فقرا هستند، اگر بر روی حرف اولشان تأکید دارند، پس بخش دوم ادعاها، شعار میشود . مشکلاتی مانند اشتغال و فقر با شعر و شعار حل نمی شود و ما خواهان راهحل هستیم/ عدهای از فضای مجازی خوششان نمیآید. یک عده میگویند که مردم فقط باید به صدا و سیما نگاه کنند البته معتقدیم که صدا و سیما باید صدای ملت را منعکس کند نه صدای جناح خاصی را/ رشد اقتصادی در سال۹۰ و ۹۱ جمعاً حدود منفی ۱۰ بوده، اما در سال ۹۵ به رشد مثبت ۱۲ درصد میرسد و تورم ۴۵ درصد آن دوران اکنون یک رقمی شده و در آن دوران حدود ۶ – ۷ سال اشتغال خالص صفر بوده و این میزان اکنون به ۷۰۰ هزار رسیده است و همچنین درآمد ارزی در سال ۹۰ که ۱۶۵ میلیارد دلار بوده در سال ۹۴، ۷۷ میلیارد دلار میشود/ بودجه ۹۷ بودجه شفافتری از سایر بودجههای کشور است
میلیونها نفر در این کشور بیکارند، اما بعضی افراد بیش از 35 مسئولیت دارند/ افرادی یکشبه میلیاردر میشوند و با خودروهای چند صد میلیونی و خانههای چند ده میلیاردی بالای شهر مانور اشرافیت میدهند/ حرفها در سینه ها حبس شده و کارشناسان صدا و سیما طبق میل شما حرف می زنند/تقسیم شغل ها بر اساس شایسته سالاری نیست/ عدالت در دستگاه قضایی محل پرسش است/ شعار وحدت می دهیم اما حقوق شهروندی افراد منتقد و معترض را از آنها دریغ می ورزیم/ خود را اسلام و و رقبای مسلمان خود را دشمنان اسلام میپنداریم و میگوئیم اگر مردم به آنها رای بدهند، اسلام از بین میرود/ "خود اسلام پنداری " از سایر مشکلات، خطرناکتر و حتی ریشه بقیه مشکلات است
گروه اخبار/ تشکل های فرهنگیان استان آذربایجان شرقی در نامه ای که به وزیر آموزش و پرورش ارسال کرده اند خواهان توجه به وضعیت این استان و تغییر مدیر کل آن شدند .
پیش از این « صدای معلم » در گزارش ها و یادداشت های متعدد از وضعیت مدیریت « جعفر پاشایی » و نارضایتی معلمان از عملکرد وی انتقاد کرده بود . ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و .....
در حوزه سیاستگذاریهای اقتصادی نیز نباید از اهمیت اعتماد عمومی غافل شد/ سیاستگذار میتواند با ایجاد نهادهای جدیدی مانند بیمه بیکاری و پرداختهای انتقالی و همچنین شفافسازی نسبت به مشارکت کلیه بخشهای اقتصاد در فرآیند اصلاحات، به شکلگیری و نشر اعتماد اجتماعی کمک کند/ سیاستگذاری که اهمیت اعتماد اجتماعی را درک نکرده باشد و راهکاری برای بهرهبرداری از آن نداشته باشد، بیتردید ناکام خواهد ماند/ ا توانمندی ساختار جاری بسیار محدودتر از سرعت رشد ناکارآمدیها است و به همین دلیل شاهد انباشت مشکلات در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی هستیم/ برنامه اصلاحی دولت که در قالب بودجه سال آینده تهیه شده بود نیز در شرایطی به مجلس شورای اسلامی ارائه شد که اعتماد جامعه نسبت به کارآیی بودجه مخدوش شده بود/ گسترش این باور عمومی که بخشهایی از جامعه به روشهای مختلف از پرداخت مالیات طفره میروند و مشارکتی در تامین مالی اصلاحات ندارند و همچنین بیاعتمادی نسبت به کارآیی توزیع منابع (مخارج)، به موانعی در مسیر اعتمادسازی تبدیل شدند و این باور را در افکار عمومی نشاندند که سهم اقشار مختلف در اصلاحات اقتصادی ناعادلانه است/ علاج زلزله قبل از وقوع باید کرد...
فرشاد مومنی، اقتصاددادن و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه در نشست «بودجه ١٣٩٧، تشدید یا کاهش فقر؟» گفته راه نجات ایران از توسعه عادلانه میگذرد. اگر عدالت اجتماعی در مرکز سیاستهای دولت نباشد، هم خود بدنام خواهند شد و خاطرهای بد از خود بهجا میگذارند، هم اوضاع کشور ناهنجارتر خواهد شد.
مومنی با اطمینان گفته موتور بسط دهنده فقر در سال ٩٧، فعالتر از پنج سال قبل خواهد بود. به اعتقاد او خطاهای راهبردی سه دهه گذشته کشور را دچار ورشکستگی مالی در همه سطوح کرده و مردم را به فلاکت و فقر دچار کرده و همچنین تولیدکننده را به بدترین شرایط تاریخی خود رسانده است.
این اقتصاد دان با اشاره به اینکه کانون اصلی بحران، جهتگیریهای سیاسی دولت است گفته این یک بحث نظری نیست که دستکاری قیمتها روی زندگی مردم تأثیر دارد؛ بلکه واقعیت محرزشدهای است که نشان میدهد در سه دهه گذشته دستکاری قیمتهای کلیدی، بهمثابه ابزاری برای کسب درآمد، یک توهم فاجعهساز بوده است.
به گفته او مشکل اقتصاد ایران روی اصل رانتیبودن مناسبات نیست. مشکل سر کانونهای اصابت رانت است. وقتی قدرمطلق قیمتها افزایش مییابد، فقرا فشارهای کمرشکنتری را دریافت میکنند. اگرچه نرخ تورم کاهش چشمگیر یافته؛ اما وقتی افزایش شکنندگی قیمتها با تعمیق رکود و کاهش تعداد شاغلان خانوارها همراه میشود، معلوم است که آنها را به عصیان میکشد.
مومنی به دولت توصیه کرده اگر میخواهد نیروی محرکه توسعه باشد، باید از سیاستهای ناامنکننده حقوق و سیاستهای بیثباتکننده اقتصاد کلان دست بردارد تا رونق اقتصادی ایجاد شود و دولت عایدی خود را از راه مالیات تأمین کند.
افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی، افزایش هزینههای زندگی، کاهش دستمزدها، افزایش قیمت کالاهای اساسی، فساد گسترده و فقر و بیکار این روزها باعث نارضایتی عمیق و گسترده جامعه ایران شده است.
بسیاری از اقتصاددانان و جامعهشناسان اعتراضات خیابانی این روزهای ایران را نتیجه سیاستهای ناعادلانه دولتها میدانند.
روزنامه شرق
گروه اخبار/
سیدمحمد بطحایی ؛ وزیر آموزش و پرورش در توئیتی از کشته شدن 2 دانش آموز در ناآرامیهای اخیر خبر داد .
پایان پیام/
مؤسسه آموزشى و پژوهشى امامخمینى به ریاست آیتالله مصباحیزدی با رویکارآمدن احمدینژاد به افزایش ١٠برابری بودجه دست یافت و کماکان در دولت حسن روحانی نیز مسیر خوشایندی در ردیف اعتباری سالانه دارد/ گرچه این روزها آیتالله مصباح هم به جمع منتقدان احمدینژاد پیوسته، اما مرور بودجهای مؤسسه امامخمینی نشان میدهد که احمدینژاد در دوران صدارتش در کمک مالی به اين مؤسسه هیچ کم نگذاشت. حتی بودجه در دوره ریاستجمهوری احمدینژاد بهیکباره از ٣٥٠ میلیون تومان (سال ٨٤ و آخرین سال دوره خاتمی) به ٥/٣ میلیارد تومان در سال ٨٥ رسید؛ یعنی افزایش ١٠برابری/ «اگر بودجه بر مبنای عملکرد باشد و شفاف و پاسخگو، بسیاری از شبههها حل میشود. مؤسسه پژوهشی امام خمینی از مؤسسههای علمی است که کار پژوهشی میکند. حالا من مصداقی نمیگویم، اما پیشتر هم تأکید داشتم اگر معیارها را برای دریافت منابع و بودجه مشخص نکنیم، لابی به میان میآید. همین حالا خیلی از مؤسسههای فرهنگی فعالیتهای درجهیکی دارند، اما هیچ ردیف بودجهای نمیگیرند»./ در بخش دیگری هم آمده: «رصد آسیبهای اعتقادی، سیاسی، امنیتی و اخلاقی و بررسی راههای پیشگیری از آن و ارائه گزارش به ریاست مؤسسه و تأیید صلاحیت افرادی که قرار است از سوی مؤسسه به سایر نهادهای علمی، فرهنگی و اجرائی معرفی شوند. انجام مأموریت یا پروژههای ویژه ارجاعی از ریاست مؤسسه».
ما مردمی بودیم که بیش از دو هزار سال زیرلوای شاه ، شب را به صبح رساندیم تا اینکه چهل سال پیش که اتفاقا در همین ایام سال بود بود، برای اولین بار سر از چهار راه انقلاب در آوردیم. انگار فصل پائیز و زمستان که زمان خوبی برای انقلاب است ؛ چون مردم ما که اغلب کشاورزند، بیکارترند!
فارغ از شوخی اما انقلاب 57 ناگزیر بود. نه کار خدا بود و نه کار آخوندها و نه کار خمینی.کار خلق الله بود. از همه طیف و همه گروه پای علمش سینه می زدند. بین کشوری با آن همه سابقه تاریخی ، اتفاقی بی سابقه بود. شروعی بود برای حرکت به سمت دموکراسی. مثل انقلاب مشروطه. انقلاب را اقشار تحصیل کرده و دانشجویان و روشنفکران و روحانیون آگاه و بی نوا همراهی کردند و در نهایت به وسیله توده و مذهبیون و به ویژه روحانیون مصادره شد. الان از انصاف به دور است که به پدرانمان درباره انقلاب کردنشان نق بزنیم . اصلا همین حال و حوصله ی نقد و رد انقلاب که اکنون روی ذهن و زبان من و شما افتاده است یکی از دستاوردهای همان انقلاب است.
انقلاب ما اگر از فکر انقلابی برخوردار بود اما ما به چیز مهم تری نیاز داشتیم که آن روزها هیچ در خیالمان نبود و آن انقلاب فکری بود. شاید میوه ی انقلاب هنوز کال بود که چیدیم. شاید احساس و هیجان، جای برای تامل و تفکر لازم تنگ کرده بود. شاید اصلا انقلاب ما از سر گرسنگی و شکم خالی بود. شاید انقلاب ما ترجمه ای و اقتباسی بود. سال های بعد، این جنگ تحمیلی بود که به داد انقلاب نو پای ما رسید و آن را بیمه ی عمر کرد. جنگ کاری کرد که كودكي مان با اعلام وضعیت قرمزگذشت و رفتن ناگهانی برادر و عمو و دایی به جبهه. دوستان همكلاسي مان را جنگ ازما گرفت.پشت سر كاروانهاى جبهه سرود خوانان از حسينيه ى انقلاب تا میدان انقلاب حركت كرديم . پشت تابوت گرم شهدا با دستهاى كوچكمان شعار داديم و خلاصه هزار جور انقلاب را همراهی کردیم.
اکنون و پس چهار دهه، خیزشی خودجوش راه افتاده است که نه بدایتش پیداست و نه نهایتش. هنوز رهبری فکری آن معلوم نیست. هنوز دورنمایی از اهداف آن مشخص نیست. شعارها، از شعور لازم برخوردار نیست. مثلا بیهوده در حمایت از خاندان مرتجع پهلوی حرف زده می شود ، هویت دینی و اسلامی ما به سخره گرفته می شود، بی اعتنا به همسایگی دیرین این همه کرد و عرب و بلوچ، به طور احمقانه ای بر طبل آریایی کوبیده می شود.
حرمت جمعیت زنان نیز نگاه داشته نمی شود و فریاد می شود: «زنا به ما پیوستن بی غیرتا نشستن!» حتی چهره های اصول گرا و اصلاح طلب، هر دو در مواجه با آن سردرگم شده اند. یکی که دلواپس است، از تضعیف دولت ، قند در دلش آب می شود و یکی که اهل تدبیر و امید است، با آینده اصلاح طلبی می اندیشد و یکی که فراتر از طیف بندی ها نشسته است، همچنان به حفظ نظام و خون دل خوردن های چهل ساله می اندیشد.
در این میان اما همه به این سرو صدا ها به مثابه ی یک اعتراض می نگرند و به معترضان حق می دهند که مشکل و دردسر بسیار دارند و الا سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند. و گرنه چرا باید اولین سر و صداهاها از جاهای کمترشناخته شده ای مثل ایذه و ابهر و کاشمر بلند شود؟
چرا اولین معترضان باید جوانان بیکار و کشاورزان و کارگران باشند؟
چرا هنوز حتی برخی از روشنفکران و شاعران و نویسندگان با آنها همراه نشده اند؟
شک نیست که تن وطن، تب دارشده است و لذا در مواجه با این بیماری که گرگرفته و چه بسا هذیان بگوید، باید با احتیاط و خونسردی و دوراندیشی لازم تصمیم گرفت و خلاصه کاری نکرد که پشیمانی باز آورد .