/ نام مکارم حسینی در لیست املاک نجومی دوبار ذکر شده است/ نجفی مسئولیت اجرایی نمی پذیرد اما افراد وابسته به خود را در پستهای اجرایی می کارد/ نجفی می خواست سمیع الله حسینی مکارم را به عنوان وزیر آموزش و پرورش به روحانی در دولت دوازدهم قالب کند/ نجفی می خواهد نقش پدرخوانده اصلاحات را ایفا کند / بیماری نجفی ممکن است سیاسی باشد قبلا هم به دلیل بیماری قلبی استعفا کرد/ نجفی حوصله کار پر زحمت و پر از در گیری اجرایی را ندارد او می خواهد نقش فرامدیریتی داشته باشد/ حسینی مکارم در دوره شهرداری قالیباف مسئولیت مهمی در امور مالی داشته است. او یک شخصیت بی چهره و شبه بوروکرات و مطیع است/ نجفی که خود از ریر بار مسئولیت شانه خالی کرد حق ندارد برای خود جانشین تعیین یا توصیه کند/ رفتارهای نجفی در دو سه سال گذشته او را از موقعیت یک شخصیت اسطوره ای به یک شخصیت فرصت طلب و زرنگ تبدیل کرد/ دو جریان اصلی یعنی حزب ملت و کارگزاران هیچ کدام نتوانستند اکثریت را برای کاندیدای مورد نظر خود به دست آورند/ دوره وزارت نجفی هیچ ویژگی قابل دفاعی به جز مخالفت او با چپهای آن دوره مانند مظفر بعد از جنگ نداشت/ انتخاب حسینی مکارم تف سربالا برای شورای شهر تهران است/ نجفی به اعتماد معلمها خیانت کرد او بتی بود که شکست/ نجفی زیر بار مسئولیت نمی رود زیرا قبول مسئولیت در وضعیتی که دولت امکانات اقتصادی ندارد منجر به شکست می شود/ نجفی یکبار دانش آشتیانی را جلو انداخت اما دانش آشتیانی آدمِ او نشد. بار دوم حسینی مکارم را برای وزارت آموزش و پرورش علم کرد/ نجفی بگذارد شورای شهر تهران مستقل تصمیم بگیرد/ شورای شهر عجله نکند و خود را بین دو گزینه افشانی و مکارم محصور نکند/ مخالفت با مکارم به معنای تایید افشانی نیست
دوستانم که در دیگر دانشگاه های کشور مشغول به تحصیل بودند همیشه از شور و هیجان حاکم بر دانشگاه شان سخن می گفتند و فعالیت های فرهنگی، سیاسی، علمی و بعضا تفریحی دانشگاه شان را به رخم می کشیدند.
آنان از برگزاری فلان سمینار علمی در دانشگاه شان سخن می گفتند و من به یاد نگهبان دم در دانشگاه خودمان می افتادم که هر وقت ده دقیقه دیرتر از زمان مقرر می رسیدیم کلی ناسزا نثارمان می کرد و گاها تعهد هم می گرفت.
عبادی نقدهای جدی به دوران مدیریت حاجی بابایی داشت و اسدی گرمارودی از حاجی بابایی دفاع می کرد دوستانم از فلان چهره سیاسی که قرار بود فلان روز در دانشگاه شان سخنرانی کند دم می زدند و من ناخودآگاه ذهنم سمت کارشناس آموزش دانشگاه خودمان می رفت.همان کارشناسی که مودبانه ترین سوالات را با فریاد و توهین پاسخ می داد. البته ماهم فعالیت های جسته و گریخته ای داشتیم ولی در حد و اندازه فعالیت های دیگر دانشگاه ها نبود و همین فعالیت هایی هم که به همت دانشجو معلمان صورت می گرفت با توجه شرایط حاکم بر دانشگاه در نوع خودش شاهکار بود.
دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بهانه ای شد تا با جمعی از هم دانشگاهی ها تکانی به دانشگاه بدهیم و تاحدودی شبیه دیگر دانشگاه ها شویم.
متاسفانه بچه ها معمولا به دلایلی از جمله هراس از عواقب فعالیت های تشکیلاتی و سیاسی چندان همراهی نمی کردند.
اما این بار بچه ها مجاب شده بودند که باید کاری کنند و عزم خود را برای به میدان آمدن جزم کرده بودند.
نهایتا تصمیم گرفتیم در هفته منتهی به انتخابات مناظره ای بین دو تن از چهره های شاخص حامی روحانی ورئیسی برگزار کنیم.از هر دو جناح چهره های متعددی مطرح شدند و دست آخر بر سر آقایان عبادی و اسدی گرمارودی به توافق رسیدیم. نقطه عطف ماجرا این بود که نامبردگان هر دو آموزش و پرورشی بودند. مراحل هماهنگی و اخذ مجوز به کندی و سختی پیش می رفت. از آبدارچی تا رئیس دانشگاه را ملاقات کردیم تا مجوز و بودجه ردیف شد.تمام جزئیات برنامه را نیز ریز به ریز برای مسئولان توضیح دادیم.
البته بندگان خدا بی تقصیر بودند و برگزاری مناظره انتخاباتی در دانشگاه برای آنان تازگی داشت.
پس از اتمام مراحل اداری و فراهم شدن مقدمات لازم وبه تعبیری عبور از هفت خان رستم روز موعود فرارسید. تقریبا تمام جوانب کار را در نظر گرفته بودیم و بعید می دانستیم مشکلی ایجاد شود.
ما و دانشجو معلمان حامی آقای رئیسی به توافق رسیده بودیم که به نمایندگی از هر نامزد یک دانشجو بیانیه ای را در تبیین برنامه های نامزد مورد حمایت خود و نقد نامزد رقیب قبل از شروع مناظره در مدت زمانی معین قرائت کند و قرار براین شد که برخی چارچوب ها در این بیانیه ها رعایت شود. بچه ها معمولا به دلایلی از جمله هراس از عواقب فعالیت های تشکیلاتی و سیاسی چندان همراهی نمی کردند
تقریبا یک ساعت قبل از آغاز برنامه بنده ودانشجو معلمی را که قرار بود به نمایندگی از روحانی و رئیسی بیانیه بخوانیم به دفتر مسئولان احضار کردند و خیلی محترمانه از ما خواستند متن بیانیه ها را به آن ها نشان دهیم. گویا تا یک ساعت قبل از برنامه به فکر چک کردن بیانیه های ما نیفتاده بودند!
از دید مسئولان متن های ما کمی تا قسمتی تند و احساسی بود و معتقد بودند مطرح شدن این نوع حرف ها در دانشگاه فرهنگیان برای ما و مسئولان گران تمام می شود.
هر دو از آزادی بیان دم می زدند پس از حدود چهل دقیقه بحث و جدل تصمیم برآن شد که بیانیه ای خوانده نشود.تا حدوی ناراحت و متاسف به سمت سالن آمفی تئاتر رفتیم و به مدیریت مراسم پرداختیم و قید بیانیه ها را زدیم.
دانشجو معلمان و اساتید فوج فوج وارد سالن می شدند.
خوشبختانه آقایان عبادی و گرمارودی هم سروقت حاضر شدند.ممانعت دانشگاه از قرائت بیانیه را با آقای عبادی در میان گذاشتم و ایشان لبخندی زد و گفت:(اشکال نداره؛ ممکن بود بیانیه شما هم بشه مثل بیانیه هایی که آقای جهانگیری تو مناظره های تلوزیون میخونه)
پس از تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید مراسم شروع شد.برای پایان دادن به حرف و حدیث ها معاون دانشگاه اجرای برنامه را در دست گرفت.
ما و دوستانی که طرفدار رئیسی بودند چهار سوال را قبلا طرح کرده بودیم و مناظره کنندگان می بایست در یک تایم مشخص به آن سوالات پاسخ دهند.
این چهار سوال پیرامون موارد ذیل بود :
- برجام و سیاست خارجی
- مسائل اقتصادی
- آزادی بیان و انتقادپذیری
- آموزش وپرورش
پاسخ دادن به سوالات که شروع شد حس و حال و هیجانات خاصی بین حضار موج می زد .هر دو سه دقیقه یک بار کف و سوت ها راه می افتاد و حاضران در سالن منتظر بودند مناظره کننده مدنظرشان جمله ای محکم و زیبا بر زبان جاری کند تا با دل وجان تشویقش کنند.
عبادی از رفاقتش با رئیسی می گفت و با شناختی که از او داشت معتقد بود در شرایط فعلی اصلا وابدا به درد رئیس جمهوری نمی خورد.
اسدی گرمارودی چهارسال صدارت روحانی را نقد می کرد.
اسدی گرمارودی از اجرای سند ۲۰۳۰ در دولت روحانی سخن می گفت و عبادی به زیاده روی وبهره برداری انتخاباتی مخالفان روحانی از این موضوع اشاره می کرد.عبادی نقدهای جدی به دوران مدیریت حاجی بابایی داشت و اسدی گرمارودی از حاجی بابایی دفاع می کرد.
هر دو بر بهبود و ارتقای معیشت معلمان تاکید داشتند.
هر دو از آزادی بیان دم می زدند.
اما در عمل معمولا اصلاح طلبان بیشتر به این موضوع بها می دهند.
عبادی ثمرات برجام را بر می شمرد واسدی گرمارودی برجام را چندان اثربخش نمی دانست.
اسدی گرمارودی تاکید ویژه ای روی حق و حقوق دانشجو معلمان داشت و عبادی هم دولت قبل را به مراتب مقصر تر از دولت روحانی درخصوص مشکلات دانشگاه فرهنگیان می دانست.
ماهیت دانشگاه و معلم بودن عبادی واسدی سبب شده بود که در پاسخ به هر سوال گریزی هم به آموزش و پرورش بزنند.
جَوِ حاکم بر سالن بچه ها را به وجد آورده بود.
خلاصه به خیر و خوشی مناظره به پایان رسید و بچه ها عکس های یادگاری زیادی با این دو عزیز گرفتند و کلی از ما و دست اندرکاران تشکر کردند که کاری در این سطح در دانشگاه فرهنگیان صورت گرفته است.
اگر بی خیالِ نخواندنِ بیانیه ها شویم حقیقتا این مناظره یک اتفاق خوب و امیدوارکننده در دانشگاه فرهنگیان بود و به جرئت می توانم بگویم در حد و اندازه دیگر دانشگاه های کشور و شاید هم بهتر برگزار شد.
امیدوارم همواره شاهد برگزاری این دست برنامه ها در دانشگاه فرهنگیان باشیم.
زمانی شاهد اتفاقات خوب و امیدبخش در دانشگاه فرهنگیان خواهیم بود که مسئولان این دانشگاه آن را با دبیرستان شبانه روزی اشتباه نگیرند و در سبک مدیریتی خود از مدیران دانشگاه های مطرح کشور الگو برداری کنند و البته دانشجویان این دانشگاه نیز باید با پرسشگری و شجاعت پای کار باشند.
در پایان لازم می دانم از تمام دانشجو معلمان،اساتید ومسئولانی که در اجرای این برنامه ما را همراهی کردند صمیمانه قدردانی کنم و به شکل ویژه تشکری هم داشته باشم از آقایان گرمارودی وعبادی که با حضورشان نقش عمده ای در این قضیه ایفا کردند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریدm
گروه رسانه و تشکل/
امروز پنج شنبه بیستم اردیبهشت ماه چهارمین کنگره کشوری سازمان معلمان ایران به منظور بررسی کلیات اساسنامه و مرامنامه و تصویب آن ، تعیین اعضای شورای مرکزی و بازرسین این تشکل در سالن اجتماعات دبیرستان دکتر علی شریعتی واقع در منطقه 2 تهران برگزار شد .
در ابتدای این نشست « طاهره نقی ئی » رئیس هیات اجرایی سازمان معلمان ایران گزارشی از فعالیت های انجام شده را قرائت نمود .
نقی ئی گفت : مجمع عمومی سوم ما در دی ماه 94 برگزار شد . علی رغم پی گیری های زیاد به دلیل عدم تشکیل کمیسیون احزاب تصمیمات این مجمع مورد بررسی و تایید قرار نگرفت .
سال 95 به دلیل تصویب قانون جدید احزاب و تشکل ها ، وزارت کشور از احزاب خواست تا وضعیت خود را با قانون جدید تطبیق دهند .
سازمان معلمان ایران برای تغییرات اساسنامه و مرامنامه بر اساس ضوابط قانونی جدید و نیز برگزاری مجمع تقاضای 6 ماه مهلت کرد .
وزارت کشور با این تقاضا موافقت نمود مشروط بر آن مجمع عمومی ما قبل از خرداد 97 برگزار شود .
شورای سازمان معلمان ایران با تشکیل کارگروه برگزاری مجمع شامل 3 کمیته استان ها ، کمیته تهران و شهرستان های استان تهران و کمیته پشتیبانی مقدمات برگزاری مجمع عمومی را فراهم کردند .
رئیس هیات اجرایی سازمان معلمان ایران خبر از تشکیل 22 شعبه استانی داد و تصریح کرد که تاکنون در 15 استان شورا تشکیل شده است و منتخبین استان ها در جمع امروز حضور دارند .
ایشان از ارسال هم زمان پیش نویس اساسنامه و مرامنامه جدید به وزارت کشور خبر داد و تاکید کرد که نسخه نهایی آن در تعامل با وزارت کشور تهیه شده است .
پس از سخنان رئیس هیات اجرایی سازمان معلمان ایران هیات رئیسه شامل رئیس ، نایب رئیس و یک منشی بر رای مجمع عمومی انتخاب شده و در جایگاه مستقر شدند .
علی رغم اعلام رسمی و قبلی در مورد حضور وزیر آموزش و پرورش برای سخنرانی ، ایشان در این مجمع حضور پیدا نکرد .
این در حالی است که پیش تر ، « سیدمحمد بطحایی » در کنگره سراسری مجمع فرهنگیان ایران اسلامی حضور یافته و سخنرانی کرده بود .
در این فاصله بخش " تربیون آزاد " برگزار گردید و اعضای حاضر به ارائه دیدگاه های خود پرداختند .
« علی پورسلیمان » در " تربیون آزاد " سازمان معلمان ایران گفت :
تشکل های فرهنگیان باید وارد " نقد درونی " شوند . در حال حاضر بین تشکل ها و بدنه معلمان فاصله افتاده است و البته این تشکل ها عموما از بدنه و مطالبات آنان عقب افتاده اند .
« مدیر صدای معلم » در ادامه با تاکید بر برگزاری نشست ها برای نقد تحلیل گران نسبت به وضعیت و عملکرد تشکل ها تاکید کرد تشکلی که نتواند خود را نقد کند و یا از نقد هراس داشته باشد محکوم به روزمرگی ، پسرفت و در نهایت انحلال خواهد بود هر چند ممکن است از آن تشکل فقط تابلویی بر جای مانده باشد .
پورسلیمان در ادامه تصریح کرد که جامعه ایران و حتی معلمان جمعیت نقدپذیری نیستند و اساسا فن گفت و گو بلد نیستند و در حال حاضر هیچ گونه دیالوگ سازنده و انتقادی بین تشکل ها و معلمان و حتی بین خود تشکل های فرهنگیان وجود ندارد .
ما همیشه شاهد بوده ایم که موقع انتخاباتی این چنین معلمان می آیند و شعارهای خوب و قشنگ و آتشین می دهند اما کار که شروع می شود خیلی کم پیدا می شود معلمی حوصله کار کارشناسی و وقت گذاشتن و پیگیری مستمر داشته باشد و این مهم ترین ایراد کار معلمان در کارهای تشکیلاتی است .
مدیر صدای معلم پیشنهاد کرد سازمان معلمان ایران در نخستین گام وارد نقد جدی رویکردها و عملکردهای خود شود و این لازمه پویایی و رشد این تشکل خواهد بود .
سپس « دبیر کل سازمان معلمان ایران » در جایگاه قرار گرفته و به ایراد سخن پرداخت .
« علیرضا هاشمی سنجانی » در ابتدا به قرائت پیام « سیدمحمد خاتمی » رئیس جمهور دوران اصلاحات پرداخت .
در این پیام که با استقبال گرم و کف زدن های ممتد حاضران همراه بود چنین آمده است :
" امیدوارم ادامه تلاش این سازمان برای تامین نیازهای جامعه بزرگ و پرافتخار معلمان و رفع نیازها و ارتقاء کیفی و کمی جایگاه معلمان در جامعه ، این همایش نیز بتواند در شناخت بهتر مسائل آموزش و پرورش به طور کلی و نظرات معلمان و مربیان به طور خاص موفق باشد و در زمینه رفع مشکلات و نیز بهبود اوضاع راه حل ها و راه کارهای مناسب منصفانه و عادلانه و مخصوصا دولت را در جهت انجام وظایف سنگینی که دارد یازی کند .
برای همه عزیزان سلامتی و موفقیت آرزو می کنم . "
دبیر کل سازمان معلمان ایران در ادامه گفت :
سازمان معلمان ایران چه می گوید ؟ سازمان معلمان ایران چه دغدغه هایی دارد ؟ سازمان معلمان ایران به چه مسائلی بیشتر می پردازد ؟
کنگره ما آینده درخشانی را برای این سازمان نوید می دهد .
ما در سازمان معلمان ارزش هایی را حاکم بر کارهای خود کرده ایم . در راس آن ها ارزش ها و حقیقت طلبی است . عدالت خواهی است و اخلاق گرایی .
خلل در هر سه مورد سازمان را به بیراهه خواهد کشاند .
ما به عنوان سازمان معلمان ایران به تعلیم و تربیت در کنار نهاد " سیاست " و نهاد " اقتصاد " توجه ویژه داریم و اگر امروزه در نهاد سیاست تاکید ویژه می کنیم به خاطر این است که بدون یک حکومت مردم سالار ، بدون یک حکومت قانون مدار ، بدون یک حکومت توسعه گرا قطعا ما شاهد رفاه ، امنیت ، عدالت و آزادی نخواهیم بود .
تاکید ما بر سیاست تاکید امروز ماست ولی تاکید بر تعلیم و تربیت تاکید هر روز ماست .
ما فرهنگ را نه به دلیل آن که خودمان در آن مشغول به کار هستیم با دلایل و ادله مختلف مهم تر از سیاست و اقتصاد می دانیم .
از سال 78 که کارمان را شروع کردیم بسیار پرامید ، اما بسیط و ساده کار خودمان را شروع کردیم .
ما فکر می کردیم اگر پیام جامعه را به سیستم های تصمیم گیری منتقل کنیم کار تمام است .بنابراین فکر می کردیم فقط باید مطالبات را و پیام ها را به کسانی که تصمیم گیرند منتقل کنیم .
فکر می کردیم اگر آن ها از مطالبات مردم مطلع بشوند تصمیمات بهتری می گیرند اما که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ... بعدها متوجه شدیم که این پیامی را که می خواهیم به تصمیم گیران منتقل کنیم می تواند پیام خام باشد .
ما با انتقال پیام های خام به نتیجه نخواهیم رسید . پیام ها باید پخته شوند .
ما در این روند فهمیدیم نمی شود پیام ها را به صورت فله ای و همگانی مطرح کرد . اولویت بندی پیام ها از ضرورت کار است .
ما بعدها متوجه شدیم که نمی شود همه پیام ها را با یک صدا به مسئولین منتقل کرد .
نمی شود همیشه فریاد زد .
یک جاهایی باید صحبت کرد . یک جاهایی باید سکوت کرد . یک جاهایی باید نامه نگاری کرد . یک جاهایی هم باید تجمع داشت .
انتقال پیام خام بدون اولویت بندی و همیشه یا صدای اعتراض شاید معلمان را از " هدف " هم دور کند .
ما در این مدت 20 ساله فهمیدیم بدون داشتن تحلیل از بازی های بزرگ کشور و منطقه و امروز جهانی نمی توانیم پیام ها را به درستی منتقل کنیم .
تبدیل پیام فردی به یک پیام جمعی بسیار کار مشکلی است .
ما یاد گرفتیم و آموختیم در این 20 سال که در کشور ما فقط زندگی نمی کنیم ، اقشار دیگر هم هستند . نمی شود بدون توجه به همه اقشار فقط خودمان را ببینیم و فقط خواسته های خودمان را دنبال کنیم .
ما باید شرایطی را فراهم کنیم که همه جامعه کام به گام به مطلوب هایشان نزدیک شوند .
بنابراین سازمان معلمان ایران که در سال 78 شکل گرفته با سازمان معلمانی که در سال 97 حرکت جدید خود را شروع می کند بسیار متفاوت است .
کوله باری از تجارب و آگاهی ها پشت سر سازمان معلمان است و ما نباید این ها را خدای ناکرده دوباره تکرار کنیم .
ما انتقال پیام را به تصمیم گیران دنبال خواهیم کرد اما در این 20 سال یاد گرفتیم که به جامعه هم باید توجه کنیم .
این گونه نیست که ما معلمان مظلومان باشیم و طرف مقابل ما ظالمان باشند .
ما به این رسیدیم که توجه به جامعه مدنی در کنار توجه به مسئولان می تواند و باید در این مسیر به ما کمک کند .
برای همین سعی کردیم پیچیدگی های کار سیاسی را به جامعه منتقل کنیم و بگوییم تغییر در جامعه خصوصا جامعه ایران و بالاخص جامعه ایران در این سال ها کار بسیار پیچیده ای است .
ساده انگارهای خودمان را امروز تبدیل کردیم به کسب آگاهی ، عقلانیت .
ما به این رسیدیم که اگر دنبال نهادهای دموکراتیک هستیم که هستیم ؛ نهاد دموکراتیک نهان دموکراتیک می خواهد .
اگر ما دموکراسی را آموزش ندیده باشیم که خدا بیامرزد مرحوم بارزگان را که می گفت دموکراسی آموختنی است ؛ اگر نهان ما درونش دموکراسی نباشد ، هر کدام از ما ممکن است در گرفتن مسئولیت و پس از گرفتن مسئولیت با مسئولینی که علیه آن ها کار می کنیم فرقی نکنیم .
برای همین در سازمان معلمان به خودمان توجه کردیم .
رفتیم و پای صحبت بزرگان نشستیم تا اول خودمان اصلاح شویم و بعد بتوانیم جامعه و محیطی که جامعه هدف ما است را مورد توجه قرار دهیم .
امروز به ضرس قاطع اعلام می کنیم آن کار اول را که ارتباط با مسئولان است را رها نکرده ایم و این کار دوم را ادامه خواهیم داد .
ما امروز نه دنبال تقابل هستیم ، تقابل با دولت و تصمیم گیران و نه دنبال " تهاتر " . سیستم کالا با کالا ... چیزی بدهیم و چیزی بگیریم .
نه تقابل را می پذیریم و نه تهاتر را .
ما به دنبال تعامل هستیم . به دنبال تفاهم هستیم .
این کشور و این آموزش و پرورش بسیار مشکلات دارد . مشکلات آن بدون مشارکت ما و مسئولان به هیچ عنوان حل نخواهد شد .
در کنار انسجام تشکیلاتی نیاز به انسجام گفتمانی داریم .
سازمان معلمان ایران تا این تاریخ خودش را ذیل " اصلاح طلبی " تعریف کرده است .
اصلاح طلبی که به امور تدریجی ، قانونی ، مسالمت آمیز و دموکراتیک باور دارد . به گفت و گو باور دارد . ما خودمان را با اصلاح طلبی تعریف کردیم .
اگر بپذیریم که ما اصلاح طلبیم پذیرش اصلاح طلبی الزاماتی دارد .
نمی توانیم خودمان را اصلاح طلب بنامیم و با کسانی که ممکن است رویه اصلاح طلبی را دنبال نمی کنند هویت و عملکرمان مخلوط شود .
ما در برابر کسانی که قصد وارد کردن صدمه به کشور را دارند ، کارهای براندازانه دارند و ... با آن ها مرز داریم .
ما خودمان را در چارچوب اصلاح طلبانه تعریف می کنیم .
ما در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی داریم فعالیت می کنیم . بنابراین اصلاحات ما در این چارچوب قابل تعریف است نه فراتر از آن .
کسانی که معتقدند جمهوری اسلامی خودش یک بیماری است و بایستی کلش را کنار بگذاریم ما نمی توانیم آن ها را بپذیریم و با آن ها هیچ همکاری نخواهیم داشت .
ما معتقدیم جمهوری اسلامی مشکلات عدیده دارد و این مشکلات در بلند مدت با همت مردم قابل حل است .
ما در سازمان معلمان هویت مشخص داریم و این هویت مشخص با تصمیمات شورای مرکزی و کمیته ها تولرانس خاص خودش را دارد .
ما به عنوان سازمان معلمان ایران قدرت و تصمیم گیران را نه " تابو " می دانیم که به آن ها نزدیک نشویم که بگوییم فلانی این جا مسئولیت دارد و حتما باید گچ به دست باشد و یا هر کسی که مسئولیت دارد به او نسبت دهند و نه " توتم " می دانیم .
برای ما مقدس هم نیست .
بگوییم خودمان را می کُشیم تا به یک پست و مقامی برسیم .
ما بر خلاف گروه های دیگر که اتفاقا امروز دو برنامه دارند . یکی شان اهل " ستیز " است و غیر از ستیز را خیانت می داند و همه ما را جزء سازشکاران می دانند .
مدیر صدای معلم : جامعه ایران و حتی معلمان جمعیت نقدپذیری نیستند و اساسا فن گفت و گو بلد نیستند و در حال حاضر هیچ گونه دیالوگ سازنده و انتقادی بین تشکل ها و معلمان و حتی بین خود تشکل های فرهنگیان وجود ندارد دوستان دیگری را هم داریم که آن ها برنامه دارند .
آن ها هم دنبال " سازش هستند .
ما سیاست را هم ستیز و هم سازش تعریف می کنیم .
این گونه نیست که فقط در یک مسیر حرکت کنیم .
ما در سازمان معلمان ایران سعی کردیم در کنار پی گیری مطالبات عقلانیت و شجاعت را تلقین کنیم .
در انتها چند نکته مهم را تاکید خاص می کنم :
یک ؛ در شرایط کنونی که دولت هم با فشار بین المللی مواجه است و هم در داخل افراطیون راست و متاسفانه افراطیون چپ معیشتی و اقتدارگرایان راست و چپ علیه دولت کار می کنند و فشارهای جهانی هم هست ما با جد از دولت حمایت می کنیم .
با این که به دولت انتقادهایی داریم و ناکارآمدی هایی دارد اما تحلیل کلان ما این است که از دولت باید حمایت کرد .
اگر این کار را نکنیم و مسائل جزیی خودمان را فقط ببینیم آینده ای خواهیم داشت که قبلا یک بار تجربه اش را کرده ایم .
این گونه نیست که با رفتن دولت اعتدال دولت توسعه گرای ... سر کار بیاید .
به عقب برخواهیم گشت و این عقب گرد البته 4 ساله نخواهد بود و شاید 40 ساله خواهد بود . ما به عنوان سازمان معلمان ایران به تعلیم و تربیت در کنار نهاد " سیاست " و نهاد " اقتصاد " توجه ویژه داریم و اگر امروزه در نهاد سیاست تاکید ویژه می کنیم به خاطر این است که بدون یک حکومت مردم سالار ، بدون یک حکومت قانون مدار ، بدون یک حکومت توسعه گرا قطعا ما شاهد رفاه ، امنیت ، عدالت و آزادی نخواهیم بود
در این شرایط به جد از دولت حمایت می کنیم و بایستی مسیر را به گونه ای فراهم کنیم که نگذاریم مردم از حمایت خودشان دلسرد شوند .
دوم در مورد مسائل جهانی هم پس از خارج شدن آمریکا از برجام ؛ ما به عنوان سازمان معلمان ایران به جد از مسئولان عالی نظام خواهان آن هستمیم که این تهدید را به فرصت تبدیل کنند .
ما باید انسجام داخلی را از طریق یک گفت و گوی ملی دنبال کنیم . اگر کسانی که دچار مشکلات عدیده مانند حصر و حبس و.. هستند و مورد توجه قرار می گیرند و در کشور یک آرامشی را دنبال کنیم قطعا این تهدید را می توانیم را به یک فرصت تبدیل کنیم .
خواهش من از مسئولان آن است که اگر می خواهند در برابر غرب و در مقابل آمریکا کسی می خواهد بایستد این " مردم " هستند .
به خواسته های مردم باید توجه کرد .
به خواسته کسانی که مورد توجه مردم بوده اند و رای مردم را کسب کردند را بایستی توجه کرد .
من در شورای مرکزی جدید نخواهم بود و من نه مایوس هستم و نه بریده ام .
نه سردرگم هستم و نه گوشه نشین .
امیدوارم که با ورود افراد جدید قطعا سازمان معلمان روزهای بهتری را می تواند تجربه کند .
پس از پایان سخنرانی دبیر کل سازمان معلمان ایران به روسای شعب در استان ها پرچم و پروانه سازمان معلمان ایران اهدا گردید .
در پایان رای گیری به صورت الکترونیکی انجام شد و اعضای شورای مرکزی و هیات داوری مشخص شدند .
اسامی منتخبین شورای مرکزی بر اساس گزارش رئیس مجمع به ترتیب عبارتند از:
1- طاهره نقی ئی 159
2- محمد داوری 154
3- رامین کریمی نیا 136
4- یوسف بهارلو 124
5- مونا امیدی 122
6- علی تفکری 110
7- مسلم ورمزیار 109
8- گودرز بهرامی 108
9- رفیق مصطفایی 95
10- شبنم حیرانی 90
11- محمد تقی سبزواری 88
12- عباس کاظمی 73
13- حشمت الله عبدی 71
14- طاهره ملک زاده 70
15- مهرداد اسلامی 64
اعضای علی البدل:
1 - اسماعیل خیرآبادی
2- اکبر زارعین
3- حمید سروش زاده
4- یوسف اصغری
5- علی حسنی پارسا
اسامی منتخبین هیئت بازرسی :
اعضای اصلی :
1- منیژه رییسی
2- منوچهر آزادگان
3- فرزانه دشتی
اعضای علی البدل :
1- شکراله برادری
2- محمد رضا رضایی
پایان گزارش/
گروه رسانه/ روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ اسفند فرخرو پارسا، وزیر آموزش و پرورش دولت امیرعباس هویدا به حکم دادگاه انقلاب اسلامی تیرباران شد.
گروه اخبار/
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) به مناسبت هفته معلم در دانشگاه فرهنگیان حضور یافتند و در دیدار هزاران نفر از دانشجویان و معلمان، منزلت و جایگاه والای معلمان را همچون معیشت آنان بسیار مهم و نیازمند توجه کامل خواندند و اجرای زمانبندی شده سند متقن و جامع تحول آموزش و پرورش را بسیار لازم و زمینهساز نوسازی این دستگاه عظیم و سرنوشتساز برشمردند.
ایشان همچنین در سخنان مهمی درباره «امریکا» و «برجام» با اشاره به استمرار عزت و عظمت ملت ایران و بینتیجه ماندن توطئههای دشمنان تأکید کردند: بارها گفته بودیم «به امریکا اعتماد نکنید»، این هم نتیجهاش. درباره مذاکره با سه کشور اروپایی هم میگوییم به اینها هم نباید اعتماد کرد و برای هر قرارداد باید تضمینهای واقعی و عملی بگیرید وگرنه نمیشود به این شکل حرکت را ادامه داد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حرفهای سخیف و سبک دیشب ترامپ گفتند: این شخص علاوه بر بیش از ده دروغ آشکار، ملت ایران و جمهوری اسلامی را هم تهدید کرد که بنده از طرف ملت ایران به او می گویم «شما غلط می کنید».
ایشان مسئله امریکا را مسئلهای مهم، جدی و غیر احساساتی بر شمردند و خاطرنشان کردند: دشمنی مستمر، عمیق و براندازانه آمریکاییها، دشمنی با اینجانب یا دیگر مسئولان کشور نیست بلکه خصومت با مجموعه نظام اسلامی و ملتی است که این نظام را انتخاب کرده و در راه آن حرکت میکند.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه افزودند: حتی در دولت اوباما که نامه مینوشتند و حرفهایی میزدند، در صدد براندازی بودند اما به دروغ میگفتند هدفمان براندازی نظام اسلامی نیست.
رهبر انقلاب در بازخوانی کوتاه روند منتهی به قرارداد برجام افزودند: وقتی مسئله هستهای و تحریمها شروع شد، برخی چهرههای شناخته شده به اینجانب میگفتند «چرا بر روی مسئله هستهای میایستید، این مسئله را کنار بگذارید تا آمریکاییها خباثت و دشمنی نکنند».
ایشان افزودند: این حرف البته از چند زاویه غلط بود؛ یکی اینکه انرژی هستهای نیاز واقعی کشور است و تا چند سال دیگر، ایران به ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای نیاز دارد.
رهبر انقلاب اسلامی در همین زمینه خاطرنشان کردند: میگویید برای تأمین نیاز خود به انرژی، «نفت» دارید اما مگر نفت، ابدی است؟ آیا وقتی نفت تمام شد تازه به دنبال امکانات هستهای برویم؟ آیا نسلهای آن روز ما را لعنت نمیکنند که چرا به موقع، سراغ انرژی هستهای نرفتید؟
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: همان موقع به این مسئولان میگفتم «انرژی هستهای بهانه است اگر این را کوتاه بیایید آمریکاییها بهانه دیگری میگیرند» آنها میگفتند «این جوری نیست» اما حالا دیدید که همینجوری است و آنچه میگفتیم تحقق یافت.
ایشان افزودند: مسئله هستهای را به شکلی که مخالفان ایران میخواستند قبول کردیم و زیر بار رفتیم اما دشمنی آمریکا و بهانهگیری آنها تمام نشد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به بهانههای آمریکا درباره توان دفاعی و حضور منطقهای ایران، تأکید کردند: اگر فردا اعلام کنید که دیگر موشک تولید نمیکنیم یا برد آنها را محدود میکنیم این مسئله تمام می شود، اما حتماً یک بهانه و قضیه دیگر را مطرح میکنند چرا که دعوای آنها با ما بنیادی است و آمریکا با اصل جمهوری اسلامی مخالف است.
ایشان علت اصلی این خصومت شدید را پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی و کوتاه شدن دست آمریکاییها از ایران دانستند و افزودند: آنها می خواهند نظام را نابود و مجدداً بر ایرانِ دارای ذخایر مهم و موقعیت راهبردی حکمفرمایی کنند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آمریکایی ها نوکرانی میخواهند که مانند برخی حکام کشورهای منطقه فقط اطاعت کنند اما جمهوری اسلامی عزت خود و ملت ایران را به رخ آنها میکشد و این عظمت و سرافرازی برای آنها قابل تحمل نیست.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نامهای که ترامپ چند روز قبل برای حکام کشورهای خلیج فارس فرستاده است، افزودند: رئیسجمهور آمریکا در نامه به این کشورها دستور میدهد که این کارها را بکنید و آن کارها را نکنید، آنها میخواهند با نظام اسلامی همین گونه رفتار کنند اما نمیتوانند چرا که جمهوری اسلامی ذلت ملت و کشور را در دوران قاجار و پهلوی به عزت و استقلال و ایستادگی تبدیل کرده و از منافع ملی خود کوتاه نمیآید.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان رفتار زشت و سخیف ترامپ را قابل انتظار خواندند و با اشاره به استمرار خباثت همه مسئولان مختلف آمریکایی در همه سالهای پس از انقلاب افزودند: کسانی که آن خصومتها را نسبت به ملت ایران انجام میدادند، اکنون استخوانهایشان زیر خاک است اما جمهوری اسلامی ایستاده است، این آقا هم روزی بدنش زیر خاک می رود اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده و سرافراز خواهد بود.
بخش مهم دیگری ازسخنان امروز رهبر انقلاب اسلامی به «برجام» اختصاص داشت.
ایشان با یادآوری تذکرات مکرر خود در جلسات خصوصی و عمومی به مسئولان درباره پرهیز از اعتماد به امریکا افزودند: به مسئولین گفتیم قبل از هرقرارداد از طرف مقابل تضمینهای واقعی بگیرید و به حرف آنها اعتماد نکنید.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری شروط خود برای پذیرش برجام از طرف ایران گفتند: یکی از این شروط، تضمین کتبی و امضای رئیسجمهور وقت امریکا مبنی بر برداشته شدن تحریمها بود، البته مسئولان محترم تلاش کردند اما نتوانستند و نتیجهاش این شد که بعد از دو سال و نیم عمل کردن ایران به همه تعهدات، رئیسجمهورآمریکا ضمن خروج از برجام، ملت ایران را تهدید هم میکند!
رهبر انقلاب اسلامی در فراز بسیار مهم دیگری از سخنانشان به برخی حرفها درباره ادامه دادن برجام با سه کشور اروپایی اشاره کردند و افزودند: من به این سه کشور هم اعتماد ندارم و میگویم به اینها هم اعتماد نکنید. اگر میخواهید قراردادی ببندید، تضمین واقعی و عملی بگیرید والا فردا این ها هم همان کار امروز آمریکا را به شیوه دیگری خواهند کرد.
ایشان خاطرنشان کردند: اینها گاهی در حال لبخند، خنجر را در سینه طرف مقابل فرو میبرند و با تعریف و تمجید ظاهری و این که ما میدانیم شما قرارداد را به هم نمیزنید، اهداف خود را دنبال میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی درباره کار با اروپاییها افزودند: این مسئله بسیار حساس است، اگر توانستید تضمین قطعی و قابل اعتماد بگیرید که البته بسیار بعید است، اشکالی ندارد و حرکت را ادامه دهید، و گرنه نمیشود به این شکل حرکت را ادامه داد.
حضرت آیتالله خامنهای، مسئولان کشور را در معرض آزمونی بزرگ توصیف و تأکید کردند: مسئولان در معرض «آزمون بزرگ» قرار دارند که آیا عزت و اقتدار این ملت را حفظ خواهند کرد یا نه. باید عزت و منافع ملت به معنی واقعی کلمه تأمین شود.
ایشان افزودند: البته خوشبختانه مسئولان هم همین مسئله تأمین منافع را گفتهاند اما برای تحقق این هدف باید با دقت، هوشیاری و عاقلانه با اروپاییها روبرو شد و به حرف مسئولان اروپایی اعتماد نکرد، چرا که صرف حرف زدن اعتبار ندارد و آنها در عالم دیپلماسی کاملاً بیاخلاق عمل میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان، این دیدار را به لحاظ حضور در جمع جامعه عظیمالشأن معلمان، یکی از شیرین ترین دیدارها توصیف کردند و با اشاره به جمله معروف امام خمینی(ره) که معلمی «شغل انبیاء» است، خاطرنشان کردند: متأسفانه هنوز جایگاه و منزلت معلم به صورت واقعی در جامعه تبیین نشده و در اذهان عمومی شکل نگرفته است که این کار فقط با صحبت امکانپذیر نیست بلکه نیازمند برنامهریزی و کارهای هنری در ابعاد مختلف است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه تعلیم و تربیت عمومی باید در جهت برخورداری از عدالت و تربیت انسانهایی عدالتپرور، عدالتساز و عدالتخواه باشد، افزودند: جهتگیری و اهداف آموزش و پرورش در دوران ۱۲ ساله تحصیل باید به گونه ای باشد که دانش آموز، جایگاه خود را در کاروان حرکت به سمت پیشرفت، بیابد و با احساس مسئولیت و با روحیه آزاداندیشی، راستگو، بلندهمت، شجاع، فداکار، پاکدامن و پرهیزکار، تربیت و تحویل جامعه شود.
رهبر انقلاب اسلامی، عرصه تربیت جوانان والا و با انگیزه و با همت را عرصه یک جنگ بزرگ و واقعی دانستند و گفتند: برخی می خواهند لالایی بخوانند تا ما خوابمان ببرد و متوجه این جنگ نشویم، درحالیکه جریان مقابل نظام اسلامی بهشدت تلاش دارد از راههای مختلف مانع تربیت نسل جوان با چنین خصوصیاتی شود.
ایشان با اشاره به وجود الگوهای برجسته و فراوان در جامعه، خاطرنشان کردند: ما برای تربیت نسل جوان منطبق بر اهداف و آرمانها و جهتگیریهای نظام اسلامی دچار فقر الگو نیستیم که سراغ فلان شخصیت تاریخی بیگانه برویم، بلکه الگوهای بزرگی همچون شهدای هستهای، شهید چمران، شهید آوینی و شهید حججی داریم که با احساس مسئولیت و با قدرت و عزت و برای افتخار و سربلندی ملت، در مقابل دشمن ایستادند.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه با تأکید بر لزوم تعلیم «علم نافع» در آموزش و پرورش، گفتند: نباید نگرش به آموزش و پرورش همانند نگرش به دیگر دستگاه ها و ادارات باشد زیرا این مجموعه، فرصت کمنظیر و ۱۲ ساله برای انتقال صحیح و جامع آرمانهای انقلابی و ملی و نهادینهکردن هویت ملی در کودکان و نوجوانان در اختیار دارد.
ایشان افزودند: آموزش و پرورش برای رسیدن به اهداف والای خود نیازمند نوسازی است و این نوسازی با تحقق سند تحول آموزش و پرورش، امکانپذیر است.
رهبر انقلاب اسلامی، تحقق سند تحول را از واجبترین کارها برشمردند و گفتند: بهرغم اقدامات انجامگرفته اما گزارشها نشان میدهد، تا کنون فقط کمتر از ۱۰ درصد از سند تحول آموزشوپرورش تحقق یافته است.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: مطالبه اصلی من از آموزش و پروش این است که برای تحقق سند تحول، زمانبندی دقیقی معین و این سند اجرا شود.
ایشان یکی دیگر از کارهای ضروری برای تحقق سند تحول آموزش و پرورش را آشنایی بدنه آموزش و پرورش با این سند دانستند و در خصوص معاونت پرورشی نیز گفتند: من بارها بر موضوع معاونت پرورشی تأکید کردهام و انتظار این است وزیر محترم که فردی با انگیزه و با نشاط هستند، این موضوع را بهطور جدی پیگیری کنند.
یکی دیگر از نکاتی که رهبر انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار دادند، توجه همهجانبه و کاملاً حرفه ای و بدون تبعیض به موضوع تیزهوشان و مدارس سمپاد بود.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه در خصوص سند ۲۰۳۰ نیز گفتند: من سال گذشته، رسماً و علناً و با قاطعیت، اجرای این سند انحرافی را منع کردم که با استقبال مسئولان هم مواجه شد اما شنیدهام در بخشهای مختلف، برخی مفاد سند ۲۰۳۰ در حال اجرا است که این به معنای قراردادن مهم ترین مسئله کشور، در اختیار بیگانگان است.
ایشان افزودند: معنی ندارد کشوری همچون ایران با این سابقه و فرهنگ و با این نظام مقتدر، برنامه های آموزشی و تربیتی خود را از دیگران بگیرد.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین به موضوع دانشگاه فرهنگیان و دانشگاههای تربیت معلم پرداختند و گفتند: دانشگاههای تربیت معلم باید از نظر کیفی و کمّی توسعه یابند زیرا تا چند سال آینده تعداد زیادی از معلمان بازنشسته میشوند و کشور با بحران کمبود معلم مواجه خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه «معلمی» یک حرفه هنری و تخصصی است و نیاز به آموزش دارد، خاطرنشان کردند: متأسفانه در خصوص دانشگاه فرهنگیان و دانشگاههای تربیت معلم کوتاهی شده است و این دانشگاهها از لحاظ استاد، بودجه و فضای آموزشی دچار کمبودهای جدی هستند.
ایشان از وزارت علوم، سازمان مدیریت و سازمان امور استخدامی خواستند با همکاری وزارت آموزشوپرورش این مشکلات را برطرف کنند و سهمیه جذب اعضای هیأت علمی این دانشگاهها را افزایش دهند.
حضرت آیتالله خامنهای در خصوص جذب اساتید برای دانشگاههای فرهنگیان تأکید کردند: اساتید این دانشگاهها باید از لحاظ خصوصیات فکری و از لحاظ علمی و تدیّن و روحیه انقلابی، جزو شاخصترینها و منطبق با معیارهای سند تحول باشند.
ایشان با تأکید بر اینکه هستههای گزینش در رعایت این معیارها نباید هیچ گونه مسامحهای انجام دهند، اساتید و دانشجویان دانشگاههای تربیت معلم را به انس با آثار شهید مطهری توصیه کردند.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان، آینده کشور را روشن و متعلق به ملت بویژه جوانان عزیز این سرزمین دانستند و تأکید کردند: آینده ایران ما، بدون تردید به مراتب بهتر از امروز خواهد بود.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای حسین خنیفر رئیس دانشگاه فرهنگیان، خانم عادلی رئیس پردیس دانشگاهی نسیبه، خانم زهره اسلامینیا دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان، دکتر سهراب مروتی استادمعلم دانشگاه فرهنگیان و آقای رامین نصیری معلم نمونه کشوری به نمایندگی از دانشجویان و استادان دانشگاه فرهنگیان و معلمان کشور به طرح دغدغهها و دیدگاههای خود پرداختند.
محورهای مطالب مطرح شده به این شرح بود:
• لزوم حمایت همه جانبه از دانشگاه فرهنگیان و ارتقای کمی و کیفی آن
• ضرورت نهادینه کردن علم، ایمان، مهارت و کارآفرینی در دانشآموزان
• انتقاد از اجرایی نشدن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
• لزوم توجه جدی به معیشت و منزلت اجتماعی فرهنگیان
• لزوم اصلاح ساختار جذب هیأت علمی و نیروی انسانی در دانشگاه فرهنگیان
• نیاز به جذب و افزایش تعداد معلم با توجه به افزایش تعداد دانشآموزان و بازنشستگی تعداد زیادی از معلمان در سالهای آینده
• ضرورت تحقق عدالت آموزشی و توجه به دانشآموزان مناطق محروم و عشایری
همچنین آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش در گزارشی، معلمان را کانون اساسی و مؤثرترین عنصر در نظام تعلیم و تربیت خواند و گفت: برنامهریزی و تحول در آموزش و پرورش با تکیه بر سند تحول بنیادین آن، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، کیفیتبخشی به مدارس دولتی و افزایش اختیارات آنها، کاربردی کردن آموزشها و توسعه مهارتها از مهمترین رویکردها و اقدامات انجامشده در آموزشوپرورش بوده است.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین در بدو ورود به دانشگاه فرهنگیان در جمع مسئولان وزارت آموزشوپرورش، جمعی از اساتید دانشگاههای فرهنگیان و شهید رجایی و نمایندگان معلمان استانها حضور یافتند.
حضرت آیتالله خامنهای در سخنان کوتاهی با تأکید بر اینکه هزینهکردن منابع در بخش آموزش در واقع سرمایهگذاری برای آینده کشور است، افزودند: اگر این سرمایهگذاری امروز انجام نشود، فردا خسارت آن را همگان خواهند دید.
ایشان با انتقاد از برخی تعابیر غلط مبنی بر اینکه دستگاه هایی چون آموزش و پرورش بودجه کشور را میبلعند، گفتند: نباید این افکار انحرافی مبنای تأمین بودجه آموزش و پرورش با شیوههای شکبرانگیز و مشکلزا قرار بگیرد، بلکه آموزش و پرورش باید همچون گذشته به صورت دولتی اداره شود.
دلم برای آقای رئیسجمهور می سوزد که چرا برخی از مدیران میانی دولت دوازدهم نه تنها با سیاستها و برنامههای دولت همراهی نمیکنند، بلکه دقیقاً برخلاف مشیها، شعارها و سیاستهای دولت عمل میکنند.
مقارن با تاکید آقای رئیس جمهور به روان سازی اطلاعات، تاثیر آن در مبارزه با فساد، ضرورت آگاهی مردم از اخبار و نظارت بر عملکرد دولتمردان در اجتماع عظیم مردم شهرستان نیشابور به تاریخ دوشنبه هفدهم اردیبهشت ماه ۹۷ و در حالی که ایشان از همراهی با مردم، حقوق شهروندی، عدم اجبار و مسدود سازی پیام رسان ها سخنانی ایراد نمودند، بخشنامه ای از جانب اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی به کلیه مدارس و ادارات صادر گردیده است که با اصرار و ارعاب تاکید نموده اند که خدمات برخی از پیامرسان ها باید جمع آوری و بسته شود.
سوال مهمی که به ذهن فرهنگیان متبادر میشود این است که اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی با کدام دولت کار می کند؟!
آیا این گونه بخشنامهها و دستورالعملها به نوعی تخطئه سخنان رییسجمهور محترم و سیاست های دولت دوازدهم نمیباشد؟
فرهنگیانی که سال گذشته در چنین روزهایی با حضور در انتخابات ریاست جمهوری و رای به آقای روحانی و سیاستهای اعلامی حماسه ای ماندگار آفریدند.
سوال اساسی فرهنگیان از وزیر محترم آموزش و پرورش این است:
اگر همزمان با سفر رئیس جمهور محترم و هیئت وزیران به استان آذربایجان شرقی، پروژه ها و طرح های فرهنگی، عمرانی و رفاهی همانند پروژه های افتتاح شده در سفر وزیر محترم بهداشت نداشتیم، آیا بهتر نبود که وزیر محترم و هیئت دولت حداقل با حضور خویش در استان و در جمع فرهنگیان در آستانه هفته ی معلم، سنگ صبور آنان بوده و با آنان درد دل می نمودند؟ سوالی که پاسخ آن مطالبه قاطبه فرهنگیان استان است.
راستی با سفر ریاست محترم جمهور و هیئت دولت به استان چه عایدی برای آموزش و پرورش استان حاصل گردیده است؟!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هشتم اسفندماه 96 بود که به دنبال فشارهای نمایندگان مجلس شورای اسلامی استان لرستان به وزیر آموزش و پرورش و اختلاف نظر شدیدی که در حوزه انتصابات در برخی مناطق و شهرستانها پیش آمده بود ، سید محمد بطحائی که نمی توانست نمایندگان را برای ادامه فعالیت خدانظر دریکوند مدیر کل وقت آموزش و پرورش لرستان متقاعد کند ، با انتخاب سید احمد علی موسوی نیا به عنوان سرپرست آموزش و پرورش این استان تلاش کرد تا به صورت موقت آرامشی را در استان ایجاد کند تا در موعد مناسب بتواند نسبت به انتصاب قطعی فرد مدیر کل جدید اقدام کند .
موسوی نیا در بین معاونین هفت گانه آموزش و پرورش لرستان تنها معاونی بود که شرایط لازم را برای تصدی پست مدیر کلی نداشت و مقام عالی وزارت هم با اطلاع از این موضوع ، صرفا به دنبال فرصتی بود تا بتواند حواشی ایجاد شده توسط مخالفین دریکوند را مدیریت کند .
اما منصب مدیر کلی موضوع ساده ای نبود که سرپرست جدید اداره کل آموزش و پرورش لرستان به راحتی بتواند از آن چشم پوشی کند ، لذا با تمام توان خود رایزنی هایی را برای تثبیت جایگاه خود انجام داد و از ناحیه برخی سیاسیون و نمایندگانی که توانسته بودند امتیازاتی را از وی بگیرند ،فشارهایی را به وزارت وارد کرد تا آنها را متقاعد کند که به صدور ابلاغ مدیر کلی نامبرده رضایت دهند .
گرچه موضوع مدیر کلی موسوی نیا برای قاطبه فرهنگیان و کسانی که به امور اداری و چارچوب های انتصابات اندک آگاهی داشتند ؛ با توجه به مدرک لیسانس معادل وی از همان ابتدا کاملا منتفی بود ؛ اما باید اعتراف کرد که لابی گری پیچیده ای تا آخرین روزها هم صورت گرفت تا شاید از رهگذر این شانس باد آورده ؛ موسوی نیا را در منصب مدیریت گسترده ترین و حساس ترین دستگاه آموزشی و فرهنگی حفظ کند .
فارغ از تحلیل مسائلی که در این 68 روز از عمر مدیریتی سید احمد علی موسوی نیا سپری شد ،بر آنیم که به بررسی راهبرد مدیریتی وی پرداخته و آن را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار دهیم .
در یک نگاه کلی به دوران 68 روزه سرپرستی موسوی نیا که از هشتم اسفندماه 96 ،همزمان با سالروز تاسیس نهاد امور تربیتی آغاز و تا 16اردیبهشت که مصادف با پنجمین روز از هفته بزرگداشت مقام معلم ادامه داشت ، می توان نکاتی را به عنوان راهبرد و استراتژی حرکت سرپرست اداره کل آموزش و پرورش لرستان عنوان کرد که می تواند حاوی نکات عمیق و دقیقی برای متولیان تعلیم و تربیت باشد .
موسوی نیا گرچه در این روزهای کوتاه هیچ گاه نتوانست در قامت یک مدیر کل ظاهر شود ، اما توانست در اذهان فرهنگیان و دانش آموزان نکاتی را به یادگار بگذارد که تحلیل هر کدام از آنها می تواند درس ها و عبرت هایی برای مدیران آتی آموزش و پرورش به دنبال داشته باشد .
همگان نیک می دانند که ماهیت آموزش و پرورش همچنان که از نامش پیداشت ، فرهنگی و آموزشی است و در این حوزه آنچه باید بیش از هر چیز دیگری مد نظر قرار گیرد رعایت ارتباطات انسانی و عاطفی است و بدون در نظر گرفتن اخلاق مداری و اصول اولیه انسانی نمی توان در این حوزه موفقیت چندانی حاصل کرد .
باید گفت که موسوی نیا در این حوزه حساس عملکرد نامطلوبی را از خود برجای گذاشت و نتوانست متناسب با شان و جایگاه آموزش و پرورش در موضوع عزل و نصب ها کرامت انسانی و جایگاه معلمی اشخاص را در نظر بگیرد .
در نخستین روزهای سرپرستی موسوی نیا موضوع برگشت مدیران معزول در زمان دریکوند اولین آزمونی بود که وی نتوانست از آن سربلند بیرون آید و بدون رعایت تشریفات اداری و شان انسانی مدیران تازه منصوب شده ، به خود اجازه نداد تا با تکریم این افراد که از خانواده بزرگ آموزش و پرورش و مورد اعتماد بخش مهمی از افکار عمومی منطقه و شهرستان خود بودند ، از شان و کرامت انسانی آنها دفاع کرده و متناسب با شان آنها در جایگاه دیگری از آنها استفاده کند ؛ بلکه با فرستادن مدیران معزول ،بدون تشریفات رسمی بزرگترین توهین را به آنها و جامعه بزرگ فرهنگیان روا داشت . وی به همین مقدار نیز بسنده نکرد و با اقدامات چکشی و سخت گیرانه حتی بسیاری از معزولین را تحت فشار گذاشته و تا جایی که می توانست تلاش می کرد تا با اهرم هایی که در دست دارد ؛ آنها را تحقیر و تخریب کند .
موسوی نیا در اولین راهبرد مدیریتی خود این رویه نامیمون را اجرایی کرد و در دیگر انتصابات او هم این رویه تکرار شد و اثری از حاکمیت و نهادینه شدن اصول انسانی در عزل و نصب های اداری به چشم نخورد .
شایسته سالاری و استفاده از تخصص و توان علمی و تجربی افراد موضوع دیگری بود که موسوی نیا آن را به فراموشی سپرد و با خیزش تمام قد به سمت نمایندگان و سپردن مناصب مدیریتی و کارشناسی به نیروهای همراه آنان و تلاش نافرجامی که برای کسب رضایت آنها داشت؛ آموزش و پرورش را در مسیر انحرافی قرار داد که شاید اثرات منفی آن تا مدت ها پیکره آموزش و پرورش را دچار زحمت و رنج کند .
موسوی نیا فراموش کرده بود که رسالت آموزش و پرورش تربیت نسل آینده و تلاش برای شکوفایی نسلی است که می تواند در آینده کلید توسعه پایدار جامعه را رقم زند و با معامله گری و انتصاب های فرمایشی و دستوری نمی توان بستر مناسب را برای این هدف بزرگ فراهم کرد .
از طرفی داشتن طرح و برنامه و ایده های خلاقانه یکی از ضرورت های عرصه مدیریتی است که سرپرست جدید از این موضوع هم بهره چندانی نداشت و هیچ گاه در سخنرانی ها و مراسمات او نشانی از برنامه محوری و سبک و روش های مدیریتی به چشم نخورد .
فاصله گرفتن از رسانه ها و رصد نکردن فضاهای مجازی از جمله موضوعات و چالش های مهم آموزش و پرورش در این دوران بود که بین دستگاه تعلیم و تربیت وافکار عمومی دیوار بلندی کشید و اجازه نداد تا از ظرفیت های نوین ارتباطی به نفع آموزش و پرورش هوشمندانه استفاده شود .
نقد ناپذیری و تحمل نکردن نظرات منتقدین هم نکته منفی دیگری بود که آموزش و پرورش را در این دوران آزار می داد و با مشاهده کمترین نقدها ، پرونده سازی ها و برخوردهای چکشی در دستور کار قرار می گرفت تا شاید دهان منتقدین را با اهرم های اداری بسته نگهداشته شود .
آری !
در همین فضا بود که روحیه چاپلوس مآبانه و متملق گرایانه به شدت رشد پیدا کرد و نیروهای صائب و توانمند از این دستگاه به حاشیه رانده شدند.
در پایان با آرزوی موفقیت و بهروزی برای مدیر کل جدید آموزش و پرورش لرستان جناب آقای دکتر زینی وند مقدم ، انتظار می رود تا ایشان با مطالعه دقیق فضای فرهنگی حاکم بر این اداره کل و شناسایی نقاط مزاحم ، تلاش کند تا با برنامه محوری و شایسته گزینی از تمام ظرفیت ها برای پیشبرد دستگاه تعلیم و تربیت و جبران تمام محدودیت ها و ارتقای شاخص های آموزشی و پرورشی استفاده کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آموزش و پرورش یکی از ارکان مهم اداره هر کشور و یک نهاد تاثیرگذار اجتماعی است که در حیات و ممات جامعه و اعتلا و انحطاط آن نقشی بی بدیل دارد . تعلیم و تربیت نسل آینده که باید به تدریج امورات فردا را برعهده گیرند ، مهم ترین وظیف ای است که آموزش و پرورش برعهده دارد و ارکان آموزش و پرورش از ساختار اداری ؛ کارمندان ، برنامه ریزان ،مدیران و معلمان می کوشند همچون ابرو باد و مه و خورشید در این مسیر بکوشند .
در ایران امروز، آموزش و پرورش نهادی پرارج و صدر نشین در کلام و ظاهر است که همواره در تریبون ها ارج می بیند و صدر می نشیند و از سوی دیگر در عرصه عمل نهادی فراموش شده و فعلا غیر ضروری می باشد. آموزش و پرورش و معلمان می توانند به سوی تخاصم با خود و سایر نهادها گام بردارند و یا می توانند به سوی همراهی و همدلی حرکت کنند
علی رغم همه شعار ها ، بودجه آموزش و پرورش فقط برای حقوق و مخارج روزمره این دستگاه عریض و طویل کفایت می کند و رشد و توسعه کمی و کیفی به فراموشی سپرده شده است .
معلمان از وضعیت معیشت خود به شدت ناراضی اند و به تبعیض موجود در بین خود و دیگران اعتراض دارند . گویی آموزش و پرورش فرزند نامادری نظام و دولت است . حتی دربین فعالان سیاسی و اجتماعی هم نگاه راهبردی به آموزش و پرورش به چشم نمی خورد و روحیه شعارگرایی و تکرار حرف های گذشته در بین آن ها نیز نهادینه شده است .
12 اردیبهشت روز معلم است و این روز مبارکی است برای باز خوانی مجدد نقش آموزش و پرورش در کشور ؛ زیرا تا زمانی که آموزش و پرورش در جایگاه اصلی قرار نگیرد امیدی به تحول در شرایط موجود معلمان نیست .
آموزش و پرورش و معلم و دانش آموز اجزای به هم پیوسته یک مجموعه اند که اگر با نگاه کلان دیده نشوند موجب پدیداری نگرش های جزئی نگر می گردد که نتیجه ای مثبی به همراه ندارند .
سطح اول : آموزش و پروش در چنبره سیاست
آموزش و پرورش همواره یکی از مهم ترین دغدغه سیاستمداران ایران است و اصلاح طلبان و اصولگرایان می کوشند در مورد آموزش و پرورش سخن بگویند .
اگر اجرای آموزش و پرورش را سه بخش محتوا و برنامه های آموزشی و پرورشی ، ساختار اداری و اجرایی آموزش و پرورش و فرآیند آموزش و پرورش به عنوان یک فرآیند اجتماعی تقسیم کنیم ، سیاست مداران می کوشند که همواره در پی کنترل سه عرصه فوق باشند هرچند در محتوا و ساختار همچنان اصولگرایان دست بالا رادارند .
آموزش و پرورش نهاد تولید و بازتولید قدرت است و همواره نظام سیاسی کوشیده است از طریق ایدئولوژی به تولید قدرت مطلوب خود به وسیله آموزش و پرورش بپردازد . از این منظر ایدئولوژی می وخواهد سوژه های مطلوب خود را شکل دهد .
معلمان نباید امیدوار باشند که با ظهور یک وزیر قدرتمند مشکلات شان حل می گردد . چنین چیزی امکان وقوع ندارد . کلاف سردرگم بحران های آموزش و پرورش در اختیار معلمان است طبیعی است که هر نظام سیاسی در جهت مطلوب های خود حرکت کند ولی نقد و بررسی سیاست ها و میزان موفقیت آن ها و آسیب شناسی سیاست های فوق می تواند گام مهمی باشد .
آیا سوژه های شکل گرفته در آموزش و پرورش امروز ایران با سوژه های مطلوبی که از طریق اسناد بالادستی همچون سند تحول بنیادین تبلیغ می شوند همخوانی دارند؟
در آموزش و پرورش امروز اسناد بالادستی حرف هایی می زنند و سوژه ها راه خود را می روند . مشکلات مهم آموزش و پرورش همچون نیروی انسانی و کتب درسی به دلیل مشکل فوق در حاشیه قرار گرفته اند و این در حالی است که آموزش و پرورش یکی از سخت ترین دهه های عمر خود را آغاز می کند و با بحران های متفاوتی روبه رو است ولی چشم انداز مشخصی برای حل آن ها ندارد .
از سوی دیگر ساختار اداری و اجرایی آموزش و پرورش در گیر و دار تغییرات سریع به شدت آسیب دیده است .
نمایندگان مجلس به ویژه در شهرستان ها و نهادهای ذی نفع همواره می کوشند تا ادارات آموزش و پرورش را در اختیار نیروهای وفادار به خود قرار دهند و این خود باعث آسیب های فراوان به بخش اجرایی آموزش و پرورش شده است . با ادامه این روند دیری نخواهد گذشت که شیرازه آموزش و پرورش از هم بپاشد .
سطح دوم : معلمان در برزخ امید و نا امیدی
معلمان مهم ترین بخش کارمندان دولت را تشکیل می دهند و هر نوع تحول در آن ها با بخش وسیعی از مردم به صورت مستقیم و غیر مستقیم رابطه مستقیم دارد و ابعاد آن تا دورترین روستاهای کشور را در بر می گیرد.
معلمان از سالهای دور همواره برای دستیابی به اهداف صنفی خود تلاش کرده اند . تاکنون از دفتر دورترین مدارس کشور تا مدارس پایتخت و در تمام زنگ های تفریح و گردهم آیی های معلمان آنچه بیش از هر چیزی در محافل معلمان مطرح می شود سخن از مطالبات معلمان و تبعیض هایی است که میان معلمان و سایر شاغلان وجود دارد . آموزش و پرورش و معلم و دانش آموز اجزای به هم پیوسته یک مجموعه اند که اگر با نگاه کلان دیده نشوند موجب پدیداری نگرش های جزئی نگر می گردد که نتیجه ای مثبی به همراه ندارند
فقدان تشکل های صنفی فراگیر و بی رغبتی معلمان به فعالیت های متشکل و نهادمند و فقدان گفت وگوی موثر و مستمر میان معلمان و دستگاه آموزش و پرورش و نهادهای مهم نظام و دولت باعث شده است موجب گردیده است فضای موجود آموزش و پرورش به شدت شکننده و آسیب پذیر باشد .
زیاده خواهی برخی تشکل های سیاسی و ضعف و انفعال برخی دیگر بر وخامت اوضاع افزوده است .
اکثریت معلمان در انتخابات ریاست جمهوری سال های 92 و 96 به دکتر روحانی رای دادند و از وی حمایت نمودند ولی امید چندانی به تحول ندارند .
رویداد هایی همچون صندوق ذخیره فرهنگیان و شفاف نشدن موضوعات آن بر شدت ناامیدی ها افزوده است .
سطح سوم : آموزش و پرورش و معلمان به کدام سو بروند؟
آموزش و پرورش و معلمان دردها و دغدغه های یکسانی دارند و حل بحران های هرکدام به تنهایی امکان پذیر نیست . معلمان بخشی از آموزش و پرورشند و آموزش و پرورش بدون معلمان معنایی ندارد .
اگر آن ها درد یکدیگر را بفهمند و برای هم تلاش کنند شرایط بهتری به وجود می آید .
معلمان نباید امیدوار باشند که با ظهور یک وزیر قدرتمند مشکلات شان حل می گردد . چنین چیزی امکان وقوع ندارد . کلاف سردرگم بحران های آموزش و پرورش در اختیار معلمان است .
تلاش برای تشکیل سازمان نظام معلمی برای سامان دادن مدنی به معلمی و تقویت تشکل های صنفی و فعالیت قانونمند و عقلانی آن ها که همراه با درک شرایط سیاسی و اجتماعی ایران باشد یکی از نیازهای امروز آموزش و پرورش است .
از سوی دیگر برنامه های درسی و آموزشی و پرورشی با نگاه های فعلی کارآمدی خود را از دست داده اند و باید با مشارکت دلسوزان ، معلمان و اساتید علوم ترتبیتی متحول و به روز گردند .
ساختار فربه و ناکارآمد آموزش و و پرورش آن چنان ریشه دوانیده است شده است که نهاد مدرسه در زیر بار خود له کرده است درحالی که مدرسه محوری می تواند به کوچک شدن دولت و آموزش و پرورش و کارآمدی نظام تعلیم و تربیت کمک کند و زمینه ساز بروز خلاقیت گردد .
آموزش و پرورش و معلمان می توانند به سوی تخاصم با خود و سایر نهادها گام بردارند و یا می توانند به سوی همراهی و همدلی حرکت کنند .
دولت امید تاکنون نتوانسته است برای همراهی و همدلی معلمان برنامه های ملموس و کاربردی ارائه کند . آموزش و پرورش بحرانی و معلمان ناامید نیاز دارند که دولت امید با تدبیر در این مسیر گام بردارد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
از ۱۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۰ هجری شمسی که گلوله سفاکان استبداد شاهنشاهی مغز و اندیشه معلم ارزنده ابوالحسن خانعلی را مورد هدف خود قرار داد تا این روز به نام معلم نامگذاری گردد تا شامگاه سهشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ که گروه منافق فرقان تحمل اندیشه و افکار استاد و فیلسوف بزرگ ؛ مرتضی مطهری را برنتافت تا امروز که تمام تریبون های رسمی و رسانه ای و از همه مهم تر صدا و سیما ؛ به انحای مختلف سعی در تنزل جایگاه و شان معلم در جامعه و افکار عمومی را داشته و دارند ؛ شاهد این روند تخریبی و هدف قرار دادن این جایگاه مهم تربیتی و انسان ساز ؛ بوده ایم که چگونه نقش معلم در شکل گیری افکار و شخصیت و تربیت آینده سازان این مرز و بوم؛ به جای نقطه قوت و اتکا به پاشنه آشیل معلمان و فرهیختگان کشور بدل گشته است و روشن نمودن چراغ آگاهی در ظلمات جهل آن هم در سخت ترین شرایط کاری ممکن ؛ تبدیل به بزرگ ترین جرم این قشر دلسوز شده است.
در این میان عملکرد نامناسب مدیران این وزارتخانه بزرگ چه در سطح کلان و چه در سطح میانی در ادارات کل و ادارات شهرستان ها و بخش ها؛ بزرگ ترین آسیب را بر پیکر نحیف این شیر بی یال و کوپال وارد ساخته است.
مصاحبه ها و بخشنامه ها و تصمیم سازی های کلان در وزارتخانه و.... ؛ و اجرای سلیقه ای این تصمیمات در شهرستان ها و مدارس و به تبع آن عواقب و پیامدهایی که این اقدامات بر روح و روان دانش آموزان و فرهنگیان و به تبع آن بر افکار عمومی دارد ؛ به بزرگ ترین بلای خود ساخته فرهنگیان عزیز بدل گشته است که ترمیم آن حتی در صورت عزم جدی در آینده نیاز به صرف انرژی و برنامه های بسیار بلند مدت در آینده دارد.
هفته معلم از دیرباز تنها فرصتی بوده که مسوولین با حضور گاه نمایشی خود در مدارس و ادارات آموزش و پرورش و جمع فرهنگیان ؛ حدالمقدور طوری وانمود نمایند که برای شان این مجموعه حدود یک میلیون و هفتصد هزار نفری فرهنگیان شاغل و بازنشسته مهم است و در بیانات خود تربیت نسل آینده و توسعه پایدار را به توسعه آموزش و پرورش گره بزنند و در همین مراسمات با هدایایی که اکثرا جنبه معنوی داشته و شامل یک برگ لوح تقدیر است ؛ از زحمات این دلسوزان بی توقع ؛ قدردانی نمایند.
در سال های اخیر شاهد اتفاقات عجیب و غریب زیادی در عرصه مدیریت کشور بوده و هستیم که به احتمال قوی در سایر قسمت های کشور نیز تکرار شده است.
استان بنده خراسان شمالی در این عجایب و خرق عادات گاه اسفناک پیشتاز بوده و هست که تازه ترین مورد حضور رییس اداره آموزش و پرورش شهرستان بجنورد در دفتر کاری نماینده مجلس شیروان در نخستین روز هفته معلم است که پس از انتشار عکس دیدار ؛بحث ها و نقدهای یاس آور زیادی را در بین جامعه فرهنگی ایجاد نمود.
این حضور در دفتر نماینده مجلس شهرستان مجاور که نه از نظر زیرمجموعه کاری و نه حوزه انتخابیه رای این نماینده؛ جای توجیهی ندارد و فقط در آستانه انتخاب مدیر کل جدید آموزش و پرورش استان ؛ نشان دهنده به قهقرا رفتن بیش از پیش همان اندک منزلت فرهنگی و پله سازی این نهاد عالی تربیتی و آموزشی در جهت نیل به اهداف سیاسی و جاه طلبانه فردی ست؛ بیش از بیش آه از نهاد فرهنگیان استان برآورد که شاهد بازیچه شدن این مجموعه بزرگ انسان ساز به دست سیاست بازان شده اند.
به راستی چگونه است که در اولین روز هفته معلم مدیران آموزش و پرورش به جای صرف انرژی و همت خود در قدردانی از زحمات همکاران و تلاش در جهت ارتقای منزلت جایگاه معلم ؛ در حال لابی و چانه زنی جهت ارتقا و به دست آوردن پستی هستند که احتمالا در چهار چوب مشخص مرسوم؛ شرایط کسب آن را نداشته اند که جهت نیل بدان به ناچار ارزش و شان معلمان شهرستان مرکز استان را به قربانگاه سیاسان و لابی گران شهرستان مجاور برده اند!
آیا واقعا می توان این روش ناپسند را در حیاتی ترین ارگان انسان ساز که باید فضایل انسانی را در قلب و ذهن نسل آینده تداعی سازد؛ توجیه نمود که روز بزرگداشت مقام معلم را وسیله ای جهت مطامع شخصی و جاه طلبانه خویش سازند و شان و مقام حدود ۵۰۰۰ فرهنگی شاغل در شهرستان بجنورد را به چنین حقارتی بکشانند و جهت خوشامد نماینده شهرستان مجاور دست بر سینه به پیشگاه ایشان بروند؟!
آیا دو نماینده همسو با دولت شهرستان بجنورد از وجاهت مقتضی برخوردار نبوده اند که به ناچار دخیل را به امامزاده شهرستان مجاور بسته اند یا شاید در سیکل اداری معمول و از نظر کارایی و اقدامات گذشته و رضایت مندی زیرمجموعه ؛در شهرستان حوزه خدمت بخت و اقبال لازم موجود نبوده که به جاده خاکی زده اند!؟
باز هم اگر می خواستند چنین روش مذمومی را در دستور کار خود قرار دهند؛ چرا در اولین روز هفته معلم ....
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید