گروه استان ها و شهرستان ها /
تاکنون نامه ها و یادداشت های مختلفی در مورد اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران و نیز وضعیت مناطق شهر تهران در صدای معلم منتشر شده است .
اما به نظر می رسد " پاسخ گویی " و " مسئوایت پذیری " در ادبیات مسئولان این اداره کل جایی ندارد .
نامه زیر توسط یکی از فرهنگیان تهران برای صدای معلم ارسال شده است .
این رسانه آمادگی خود را برای پاسخ مسئولان اعلام می کند .
شغل معلمی علاوه بر وجود ماهیت های اثربخشی فراگیر در فرایند توسعه اجتماعی و شکل دهی بر رفتارهای مثبت و سازگارانه همواره به شکل های مختلف با تکیه بر مفاهیم ارزشی عمیق در سخنان مسئولین جمهوری اسلامی ایران در رده های مختلف تجلی یافته است. در نگاهی هر چند گذرا بر سخنان مسئولان در زمان های مختلف می توان نمونه هایی در قالب های زیر در توصیف ارزش و اهمیت شغل معلمی دید:
"نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند."
"معلم، امانت دار نسلی است که تمام مقدّرات یک کشور به آن نسل سپرده می شود".
"معلمى، شغل پیامبران و شغل آدم سازى است."
"سعادت و شقاوت ملت ها از مدرسه هاست."
"پیشرفت هر کشورى و عقب ماندگى هر کشورى به دست معلمین است."
"فرهنگی ها هم، ظل انبیا هستند."
"شما معلمان هستید که فردا را مى سازید."
"نقش معلم و مربى در جامعه ما، نقش تراز اول است."
"مهمترین وظیفه در حکومت اسلامی مراعات مقام شایسته معلمان است، چرا که در این صورت میتوان سرآمد دانش در جهان شد."
"منشا توسعه و پیشرفت کشور معلمان هستند".
در این نوشتار کوتاه قصد بر این نیست که تاکید گردد که فرزندان اکثر مسئولین باید شغل معلمی را انتخاب کنند بلکه توجه به یک واقعیت مبتنی بر ادعای مسئولین در چارچوب حداقلی توجه به تکریم واقعی حرفه معلمی در قالب سوال های زیر است که:
1. با توجه به اینکه همواره مسئولین جمهوری اسلامی درصدد مقایسه شغل معلمی با ماهیت انبیایی پیامبران بوده و هستند؛ پس چرا در بین فرزندان آن ها علاقه ای به عجین شدن با رسالت انبیایی مشاهده نمی شود؟
2. نظر به اینکه مسئولان کشور همواره معلمان را امانت داران نسل ها بخصوص نسل کنونی دانسته اند؛ پس چرا در بین فرزندان آ ن ها، امانتداران خوبی در جهت محافظت از نسل ها پیدا نمی شود؟
3. در بررسی سخنان مسئولان به وفور دیده می شود که سعادت و شقاوت ملت ها به شغل معلمی گره خورده است؛ حال این سوال مطرح می گردد که چرا در بین فرزندان مسئولین ارشد کشوری، مسئولیت پذیری نسبت به خوشبختی و بدبختی ملت از طریق احراز شغل پرورش کاری دیده نمی شود؟
4. در بین مسئولین افراد بیشتری یافت می گردد که در سخنان خود همواره تاکید نموده اند که مهمترین عامل توسعه جامعه، آموزش و پرورش بخصوص معلمان هستند؛ اما در نگاهی به شرایط شغلی فرزندان آن ها می توان پرسید که آیا رد و پایی از گرایش به شغل معلمی در جهت تسریع بر اهداف توسعه کشور توسط دلبندان مسئولین کشوردیده می گردد؟
5. مسئولان کشوری همیشه اذعان داشته اند که نقش معلم در جامعه، نقش تراز اول است؛ اما این سوال همواره بدون پاسخ مانده است که چرا چنین شعاری از طریق تشویق فرزندان خود به انتخاب شغل معلمی عینیت نیافته است؟
6. شواهد عیینی نشان از گسترش بی رویه آسیب های اجتماعی و محیطی در جامعه بوده و نقش آموزش و پرورش نیز در پیشگیری از این آسیب ها بی بدیل می باشد و در این میان این سوال بی پاسخ مانده است که چرا هیج تحرکی توسط مسئولان کشور و فرزندان آن ها در جهت پیشگیری از چنین آسیب هایی از طریق روش های مختلف به خصوص انتخاب شغل معلمی دیده نمی شود؟
واقعیت امر در ارتباط با فرزندان بسیاری از مسئولین کشوری که بر گرفته از شیوه های تربیتی عینی و غیر عینی والدین شان می باشد؛ گرایش به راحت طلبی، مسئولیت گریزی، ضعیف شدن تعلق به وطن و علاقه مند به زندگی در آن سوی مرزها و تمایل به زندگی لاکچری می باشد که تبیین آن بر اساس رویکرد یادگیری اجتماعی تاثیر و پیامدهای منفی برای جامعه داشته و خواهد داشت.
.
.
.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
نهم مرداد ماه سال جاری « مقصود فراستخواه » عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی گفت و گویی را با « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش در « استودیو الفبا » انجام داد .
در خلاصه ای از این گفت و گو که در پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر شد ( این جا ) آمده بود ؛ این استاد پژوهشگر می گوید :
" جامعه ایران ساختار چندان توسعهیافتهای ندارد و با توجه به تنوع و ابعاد آن، تغییرات در حال تکمیلی دارد اما هنوز در جامعه سیستم هوشمند، ساختار توسعهیافته و تثبیتشده نداریم و در چنین جامعهای عاملیت نقش محوری دارد و عقلانیت بهصورت فرایند در آن نهادینه و تعبیه نشده است و در چنین دستگاههایی انسان کنشگر، هوشمند، تحلیلگر و دارای تفکر انتقادی و قدرت عمل نداریم.
در این جامعه، انسان سیاستگذار، منتقد اجتماعی و کنشگر میتواند بسیار تأثیرگذار باشد و با چنین توصیفی اگر وزیر آموزشوپرورش تعلقات و وابستگی نداشته باشد و به معنای کامل مدیر باشد و اقدام به سیستم سازی کند، بسیار نقشآفرین و مؤثر خواهد بود.
اگر وزیر آموزش و پرورش مورد اعتماد جامعه فرهنگیان و بدنه نظام تعلیم و تربیت و ظرفیت ساز، توانمند ساز، تسهیل گر، گفت و گوکننده، متفکر، تحلیلگر و از همه مهمتر یادگیرنده باشد، میتواند منشأ اثر شود و امید جامعه برای پیشرفت و تحول را افزایش دهد.... "
سایت « رسانه معلم » که به « محمود فرشیدی » نخستین وزیر آموزش و پرورش در دولت احمدی نژاد نزدیک است ضمن انتقاد از این گفت و گو به قلم « فاضلی » نوشت :
" جناب آقای بطحایی با جناب مقصود فراستخواه عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی در تاریخ 9مرداد ماه سال جاری نشستی داشتند كه در این دیدار جناب وزیر قضاوتی را نسبت به عملكرد آموزش و پرورش در عرصه مهارت های اجتماعی و سبك زندگی داشتند كه با گزارش عملكرد مسئولان و كارشناسان در این عرصه متفاوت است.
جناب وزیر از ابتدا گویا در برابر دكتر فراستخواه منتقد به نظام آموزشی پرچم تسلیم و همراهی را بالا بردند تا گفت و گوی همدلانه ای شكل گیرد و شاید این خود از مهارت های اجتماعی است.
این گونه قضاوت های غیركارشناسانه بدون پشتوانه پژوهشی و كارشناسی از معضلات فرهنگی جامعه ماست و سبب می شود، تصور ذهنی جامعه و دولت و دستگاه های نظارتی خصوصا سازمان برنامه و بودجه شكل بگیرد و با این تصور ذهنی اختصاص منابع به آموزش و پرورش را هدر رفت منابع بدانند و با تخصیص منابع بر آموزش وپرورش منت بگذارند و گاهی فخر فروشی كنند.
اكنون سئوال از آقای وزیر این است، شما كه مدعی حافظه محوری و آموزش در سطح اولیه دانشی هستید؛ این با رویكرد مسئله محوری در تالیف كتب درسی مغایرت دارد حرف مولفان كتاب درسی را قبول كنیم یا سخن جنابعالی را؟!
نتایج تیمز نشان می دهد فعالیت های مهارتی و عملی در كتاب علوم از بخش های دیگر بیشتر است را ملاك قرار بدهیم یا سخن شمارا ؟
سخن مسئول مركز سنجش را بپذیریم كه اعلام می فرماید سئوالات هماهنگ دانشی نیست بلكه مفهومی است را بپذیریم یا حرف جنابعالی را؟
جامعه مخاطب شما به گفته شما اعتماد كند یا به گزارش عملكرد كارشناسان؟
از سال 89-90 و به بعد كتاب هاب تفكر و پژوهش، سبك زندگی و كارگاه تولید كار آفرینی برای كسب شایستگی مهارت تفكر و مهار ت های اجتماعی بر دروس گذشته اضافه شد و حوزه آداب و مهارت زندگی و خانواده به عنوان یك حوزه مستقل با رویكرد تلفیقی به برنامه درسی اصافه شد و حوزه های تربیت بدنی و سلامت نیز عهده دار مهارت های اجتماعی در موقعیت های پرخطر است.گرچه همه این اقدامات در گام های اولیه است ولی ادامه و تعمیق این كار احتیاج به حمایت مولف، مدرسه، معلم و دانش آموز در سطح نخبگانی، میانی و عموم جامعه دارد و خودزنیهای وزیر، تیر خلاص بر این اقدامات در فضای اجتماعی است.
نكته دیگر اینكه استودیو الفبا كه باید ظرفیت آن در تحقق سند تحول بنیادین باشد از افراد مانند آقای دكتر قاسمی پویا و جناب دكتر فراستخواه دعوت می كنند كه سند تحول را غیر دمكراتیك، آرمانی و ایدئولوژیك می دانند و نه تنها كمكی در این مرحله به اجرای سند نمی كند، بلكه عزم ملی و عزم جامعه مخاطب یعنی معلمان و خانواده و دانش آموزان و برنامهریزان و مجریان آموزش و پرورش آسیب می زند.
انتظار این است كه همه منابع باهمه ظرفیت های وزارتخانه در راستای تبیین، اشاعه، طراحی موقعیت و توانمند سازی معلمان و تقویت عزم جامعه بسیج شوند. "
« صدای معلم » ضمن دعوت مخاطبان و همکاران به مطالعه دقیق این گفت و گو ارتباطی میان سخنان فراستخواه و برداشت نویسنده این یادداشت نیافت .
« صدای معلم » مستنداتی را در این گفت و گو برای اثبات قضاوت های غیركارشناسانه بدون پشتوانه پژوهشی و كارشناسی مورد ادعای این نویسنده پیدا نکرد .
به نظر می رسد این نوع گفت و گوها بر خلاف انتظار فرشیدی و سایر همفکران وی صورت می گیرند .
فرشیدی که سال ها است دبیر کلی کانون تربیت اسلامی را برعهده دارد در شهریور ماه 96 مواضعی را بیان کرده بود . ( این جا )
" ...فرشیدی در خصوص «انتخاب وزیر جدید آموزش و پرورش»، یادآورشد: مهم این است كه مسائل و مشكلات موجود حل شود و كانون تربیت اسلامی نیز سیاستش حمایت از وزیر آموزش و پرورش است.
وی از آمادگی كانون تربیت اسلامی برای انتقال تجربیات خود به وزیر جدید آموزش و پرورش خبر داد و افزود: موفقیت یك وزیر، موفقیت نظام جمهوری اسلامی است . "
پایان گزارش/
گروه اخبار/ نماینده مردم کاشمر،خلیل آباد و بردسکن در مجلس شورای اسلامی در جمع فرهنگیان و فرهیختگان و وزیر آموزش و پرورش در شهر کاشمر با اشاره به دخالت و دست اندازی دستگاه های مختلف در آموزش و پرورش گفت: وزیر آموزش و پرورش در این چهار سال اگر دست بسیاری از دستگاه ها را از مدارس کوتاه کند و از دخالت آنها در فرآیند تعلیم و تربیت جلوگیری کند کار بزرگی انجام داده است.
سرانجام استيضاح وزير آموزش و پرورش تقديم هيات رييسه مجلس شد. طبق آييننامه داخلي مجلس ابتدا موضوع استيضاح به کميسيون آموزش و تحقيقات ارجاع داده ميشود و وزير آموزش و پرورش يک هفته فرصت دارد تا در کميسيون مربوطه حاضر شده و درباره محورهاي استيضاح توضيح دهد و در صورت قانع نشدن استيضاحکنندگان، استيضاح وزير آموزش و پرورش قابل اعلام وصول و طرح در صحن علني مجلس خواهد بود.
تقريباً يکسال پيش، سيدمحمد بطحايي عليرغم همهي انتقادها و مخالفتهاي کارشناسان و منتقدان حوزه آموزش و پرورش توانست با رايزني و لابيگري، نمايندگان مجلس را با خود همسو کرده و به طرز غيرمنتظرهاي بر صندلي وزرات تکيه زند.
اگرچه موافقان آن روزهاي بطحايي بر اين باور بودند که او به عنوان وزيري منتخب از بدنه آموزش و پرورش با مشکلات و چالشهاي اين وزارتخانه آشناست اما در جبهه مقابل، مخالفان حضور بطحايي در وزارت آموزش و پرورش، انتخاب او را ادامه سياستهاي نامطلوب دولت در اين حوزه تلقي کرده و حضور او در وزارت آموزش و پرورش را بازگشت به عقب ميدانستند.
به باور آنان، بطحايي توان مقابله با حجم بالاي چالشهاي پيچيده آموزش و پرورش را نداشته و نميتوانست منشا تحولاتي مثبت و سازنده باشد چراکه وزارتخانه پرمخاطب آموزش و پرورش مديريت خاص و منحصر به فرد خود را ميطلبد و با توجه به پيشينه کاري بطحايي، او را فاقد توانمندي لازم در اين حوزه مي دانستند.
سيدمحمد بطحايي در يکسال گذشته عملاً در حل مشکلات مالي « وزارتخانه مطبوعاش» ناکام ماند تا يکبار ديگر مشخص شود نگاه سطحي و مقطعي به مشکلات اين حوزه و فدا کردن مصالح اکثريت فرهنگيان در راستاي کسب رضايت طيفهاي مختلف سياسي باعث فرصتسوزي و تکرار اشتباهات قبلي خواهد شد. به باور کارشناسان و صاحبنظران مسائل آموزش و پرورش، بطحايي نه تنها در حل مشکلات اقتصادي آموزش و پرورش ناتوان بوده است بلکه در اجراي سياستهاي آموزشي و تربيتي نيز کارنامه قابلي از خود ارائه نداده است.
بيشک مسير اصلاح و نوسازي ساختار کهنه و فرسوده آموزش و پرورش بسيار دشوار است اما نمايندگان مجلس ميتوانند با واقعبيني، نگاه تخصصي و برنامه محور، به دور از شعار زدگي براي ترميم ساختار بيمار آموزش و پرورش تلاش کنند اگرچه خبر استيضاح وزير آموزش و پرورش اکثريت جامعه فرهنگيان را خوشحال کرده و در صورت اعلام وصول و طرح در صحن علني مجلس آن را مي توان اقدامي مثبت در جهت خواسته آنان تلقي کرد اما با نگاهي واقعبينانه به محورهاي استيضاح وزير آموزش و پرورش به سادگي ميتوان فهميد که بخشي از عقبماندگيها و نابهسامانيهايي که امروز گريبان نظام آموزش و پرورش، معلمان و دانشآموزان را گرفته به دليل بيتدبيري، ناتواني و ضعف وزرای آموزش و پرورش بوده است و بخش مهمتر به نگاه سنتي و هزينهاي سياستگذاران کلان و خصوصاً دولتمردان به مقوله آموزش و پرورش بر ميگردد.
بدون ترديد همه مشکلات، عقبماندگيها و ناكاميهاي وزارتخانه عريض و طويل آموزش و پرورش زير سر وزير اين وزارتخانه نيست و نهادها و ارگانهاي ديگر در به وجود آمدن بخشي از مشکلات ساختاري آموزش و پرورش مقصرند.
بهزعم نگارنده درحالي که بخش اعظمي از مشکلات کنوني آموزش و پرورش، به عدم توجه و اهتمام جدي دولتها به حل مشکلات ريشهاي و زيرساختي اين حوزه بر ميگردد؛ آمدن و رفتن وزراي آموزش و پرورش باعث تغيير و تحولي چشمگير در بزرگترين دستگاه اجرايي کشور نشده و نخواهد شد.
اين روزها آموزش و پرورش به عنوان بزرگترين نهاد آموزشي و تربيتي کشور در معرض مشکلات پيچيده و نابهسامانيهاي بسيار جدي قرار دارد. عدم توجه به آموزش و پرورش و اهتمام به حل مشکلات بزرگترين دستگاه اجرايي کشور موجب مستولي شدن روزمرگي بر معلمان و به تبع آن بر نظام آموزشي شده است.
شوربختانه در سالهاي اخير بهسبب سياستها، غفلتها و بيتدبيريها در برنامهريزيهاي کلان، سطح زندگي و رفاه معلمان و بهتبع آن جايگاه اجتماعي آنان نهتنها بهبود نيافته که از بسياري جهات بدتر هم شده است.
سخني با منتخبان ملت؛
رويکرد کنوني بهارستان نشينان به مقوله آموزش و پرورش و عدم توجه به مطالبات و انتظارات فرهنگيان، موجب ترديد در اراده آنان براي حل مشکلات اين حوزه شده است. به نظر ميرسد برخلاف تمامي اظهارنظرها و ادعاها، دغدغههاي فرهنگيان چندان براي نمايندگان مهم نيست و فقط در بزنگاه انتخابات براي اردوکشي سياسي به آنها بها داده شده و بعد از گذر از اين وادي با پشتيباني همين معلمان، در وقت نياز مصالح و منافع آنان قرباني تعلقات جناحي و سياسي ميشود.
در شرايط كنوني نياز به تحول در بزرگترين دستگاه اجرايي کشور ضرورتي اجتناب ناپذير است. اما نبايد فراموش کرد که تحول در آموزش و پرورش صرفاً جابه جايي وزير نيست و نياز به عزم ملي، حمايت مجلس شوراي اسلامي، رئيسجمهور و سازمان برنامه و بودجه دارد.
بيشک مسير اصلاح و نوسازي ساختار کهنه و فرسوده آموزش و پرورش بسيار دشوار است اما نمايندگان مجلس ميتوانند با واقعبيني، نگاه تخصصي و برنامه محور، به دور از شعار زدگي براي ترميم ساختار بيمار آموزش و پرورش تلاش کنند.
شرايط نامطلوب اين روزهاي آموزش و پرورش نه به نفع دولت است و نه به صلاح آموزش و پرورش. از اين رو از نمايندگان مجلس خصوصاً نمايندگاني که در سايه حمايت معلمان به بهارستان راه يافتند انتظار ميرود؛ احساس مسئوليت و تصميم منطقي و عاقلانه را جايگزين مصلحتانديشي و حفظ منافع حزبي و جناحي نمايند و بر اساس خواست و نظر اکثريت فرهنگيان براي ايجاد تحولي لازم و ضروري بکوشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اگر می خواهید در آموزش و پرورش هم محبوب معلمان باشید و هم وزیر و معاونان از شما راضی و خشنود باشند و هم پُز روشنفکری در نوشته شماتوی چشم بزند و هم گوشه چشمی به اولیا و جامعه داشته باشید و هم خطری از هیچ جانب متوجه شما نشود ، حتما در نوشته هایتان به این مسایل بپردازید. شما می توانید انتقاد کنید و وزیر از شما تمجید کند و معلمان هم شما را دوست بدارند .
* مساله اول توران میرهادی است. فعلا به قول معروف توی بورس است. هرچه می توانید از این خانم تعریف کنید. او مرده و نمی تواند حرف بزند ، پس خطری برای مسئولان ندارد. اما یادتان باشد که نگویید مدرسه ملی فرهاد حاصل 23 سال تجربه میرهادی را در سال 58 با 1200 دانش آموز منحل کردند. ننویسید که او از سال 58 تا زمان مرگش از سوی آموزش و پرورش رسمی نادیده گرفته شد.
*مساله مهم این است که برخی مدیران ارشد وزارتخانه از سال 95 ( سال وفات توران خانم ) او را کشف کردند. آنها 37 سال توران خانم را ندیدند .17 جلد فرهنگنامه اش را ندیدند .سخنرانی هایش را نشنیدند . دو سه تا کتابش را هم ندیدند، اما بعد از مرگ سعی کردند او را مصادره کنند. یک پیرزن عینکی با موهای خوگندمی با مادری آلمانی سوژه جالبی است. لطفا جلوتر نروید.
*در باره آموزش و پرورش فنلاند هم هر چه دلتان می خواهد بویسید. مطمئن باشید به هیچ کس بر نمی خورد . فنلاند نه آمریکا است و نه انگلستان .کسی به آن حساسیت ندارد. یک کشور یخ زده کوچک در شمال اروپا است. اصلا دنبال این مطلب نروید که شرایط اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی، تاریخی و فرهنگی فنلاند چه ربط یا شباهتی به جمهوری اسلامی دارد. شما با نوشتن درباره مدارس فنلاند شیک و متجدد جلوه می کنید.
* شادی و نشاط مهم ترین مساله روز آموزش و پرورش است. بنویسید مدارس باید با نشاط باشند و استرس و ضطراب نباشد و همه در مدرسه مثل وزیر روی پله های پاستور قهقهه بزنند. بنویسید امتحان و نمره عامل استرس است و باید حذف شود . اما فقط وارد جزییات نشوید . نگویید ریشه های غم و اندوه و استرس در مدارس چیست؟ از معاونت پرورشی، برنامه آغازین محتوای کتاب درسی و اشباع دینی و .... حرف نزنید.
* در باره اوضاع معیشتی معلمان تا می توانید روضه بخوانید اما به ریشه ها نپردازید. مطالبات خود را به وزیر حواله دهید چرا که وزیر نماینده یک میلیون و 800 هزار فرهنگی شاغل و بازنشسته در کابینه است. اصلا هم به روی وزیر نیاورید که گفته هزینه تعلیم و تربیت یک دانش آموز در بازار آزاد 800 هزار تومان است و ما به ازای هر دانش آموز در این وزارتخانه 3 میلیون تومان هزینه می کنیم. این حرفها را افراد مغرض در دهان رییس جمهور گذاشته اند.
فنلاند خیلی خوب است. خانم توران خانم خیلی خوب است. شادی و نشاط در مدارس خیلی خوب است. آموزش و پرورش محور توسعه است و باید در اولویت باشد . معلمان سازندگان فرهنگ و تاریخ اند و باید ارج ببینند و بر قله بنشینند . اینها را بگو، کلی گویی خیلی خوب است اما وارد جزییات نشو. همه گرفتاری ها از ورود به جزییات است.
کانال تلگرامی
اولين مدرسه دخترانه ی ایرانی، توسط بيبيخانم وزير اف (استرآبادی) با نام دبستان دوشيزگان در سال ۱۲۸۵ شمسی همزمان با انقلاب مشروطه تأسیس شد.
این مدرسه در خانه شخصی بیبیخانم برپا شد. به این دلیل که الگوی این مدرسه آموزش و پرورش کشورهای اروپایی بود تأسیس این مدرسه از طرف روحانيونی چون شيخ فضلاللّه نوری و سيدعلي شوشتری با مخالفت شديدی روبه رو شد و آن ها تأسيس چنين مدارسی را «مايه وحشت و حيرت رؤسا و ائمه جماعت و قاطبه مقدسين و متدينين» دانستند.
با تمام این مشکلات اولین مدرسه دخترانه ایران کار خود را با این اعلان در روزنامه ها آغاز کرد: «مدرسه جدید موسوم به دبستان دوشیزگان نزدیک دروازه قدیم محمدیه بازارچه حاجی محمد محسن افتتاح شده است. از برای افتتاح این مدرسه پنج معلمه تعیین شده است که هر کدام یک درس میدهند ... بر حسب قوه هر دختر و خانمی این علوم تدریس میشود. به علاوه اتاقی هم معین شده است که در آن جا هنرهای دستی، از قبیل کاموا دوزی، زر دوزی، خامه دوزی، خیاطی و غیره تعلیم میشود. تمام معلمان از طایفه اناثیه (مونث) هستند و به غیر از یک پیرمرد قاپوچی (فرّاش) مردی در این مدرسه نخواهد بود. شاگرد از هفت الی دوازده سال قبول میشود. اتاق ابتدایی ماهی پانزده قران، اتاق علمی ماهی 25 قران. به فقرا تخفیف داده میشود. هردو نفر شاگرد یک نفر مجاناً قبول میشود. امید است که در وطن عزیز ما هزاران از این مدارس افتتاح شود.».
با کودتا علیه مشروطه و به دنبال فضای بسته سیاسی٬ برخی از افراد که مخالف تحصیل زنان بودند، مدرسه را مرکز فساد خواندند و به آن حمله کردند.
از خاطرات افضل وزیری دختر بیبیخانم نقل شده است که یکی از روحانیان در حرم شاهزاده عبدالعظیم بر سر منبر گفته بود "بر این مملکت باید گریست که در آن دبستان دوشیزگان باز شده است."
کانال دکتر سعید صفایی موحد
اين روزها مجدد صحبت از احتمال استفاده مجلس از ظرفيت اصل ۸۹ قانون اساسي به منظور استيضاح وزير محترم آموزش و پرورش به گوش ميرسد و نقل مجلس محافل سياسي و فرهنگي و محل بحث مخالفان و موافقان وزير محترم شده است. بر اساس دادههاي آماري در مجالس پيشين در مجموع ۲۷ جلسه استيضاح عليه وزراي دولتهاي مختلف از هر جناح سياسي حاكم برگزار شد كه سهم آموزش و پرورش با ۴ وزير به تنهايي بيش از چهارده درصد بوده و اين خود حكايت از وجود چالشهاي عديده لاينحل در دهههاي گذشته و متزلزل بودن صندلي وزارت در اين آموزش و پرورش دارد.
حال با عنايت به اثبات ناكارآمدي اصل استيضاح به عنوان راه برونرفت نظام تعليم و تربيت از چالشهاي موجود، وقت آن فرا رسيده تا نمايندگان محترم به ويژه فراكسيون فرهنگيان با استفاده از تمام ظرفيتهاي ممكن، تقديم لايحه تاسيس سازمان نظام معلمي از طرف دولت را به جد مطالبه كنند تا جامعه فرهنگيان به پشتوانه حمايتهاي قانونياي فراتر ازمجوز كميسيون ماده ۱۰ قانون فعاليت احزاب، از پتانسيل بالاي خود در حوزههاي مختلف تعليم و تربيت، به عنوان قويترين بازوي فكري مقام عالي وزارت عمل كرده و از ظرفيت مذكور در راستاي تحقق اهداف سند تحول بنيادين و در راس آن نهادينه كردن جايگاه حاكميتي اين حوزه و سهم آن دراعتلاي جايگاه تعليم و تربيت به عنوان زيربناي توسعه يافتگي بهره لازم را برد.
طي ۳۰ سال گذشته هيچ تغييرات اساسياي كه بتوان آن را تحول رو به توسعه در آموزش و پرورش ناميد به چشم نميخورد و تغيير وزرا به واسطه اصل استيضاح يا در نهايت بركناري توسط دولتها، در نهايت به تغييراتي سطحي و گذرا و اتلاف اعتبارات انجاميد و نتوانست بارقه اميد را در دل فرهنگيان روشن سازد.
اميد كه نمايندگان محترم مجلس با نگاهي عميقتر و به دور از مصلحت انديشيهاي گروهي يا جناحي و حتي منطقهاي صرفا دل در گرو برونرفت نظام تعليم و تربيت از چالشهاي پيش رو بندند و بدون توجه به فضاي پروپاگانداي موجود دريابند راه برونرفت قائم به فرد نيست بلكه تغيير در نگرش به نقش نظام تعليم و تربيت در توسعه يافتگي است.
روزنامه اعتماد ( نقل از سایت سازمان معلمان ایران )
گروه گزارش/
یک عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی دیروز اعلام کرد که استیضاح وزیر آموزش و پرورش با ۲۸ امضا تقدیم هیات رییسه مجلس شده است :
به گفته یوسفنژاد، محورهای استیضاح وزیر آموزش و پرورش به شرح زیر است:
۱ ـ عدم اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
۲ ـ عدم اجرای نظام رتبهبندی معلمان
۳ـ عدم دقت در کتب درسی
۴ـ عدم پرداخت مطالبات فرهنگیان و بیتوجهی به مشکلات رفاهی آنان
۵ـ عدم توجه به معلمین حقالتدریس و کارشکنی در مسیر قانونی کردن به کارگیری آنها
۶ـ عدم وجود ضابطه در انتخاب مدیران و عدول از قانون
۷ـ کاهش اعتبارات آموزش و پرورش به دلیل عدم پیگیری و سوء مدیریت در تاثیرگذاری در دولت
۸ـ کاهش شدید اعتبارات سازمان نوسازی مدارس
۹ ـ تضعیف دانشگاه فرهنگیان
۱۰ـ عدم توجه و عدم توان برنامه ارائه شده به مجلس
۱۱ ـ جعل تاریخ در کتابهای درسی
۱۲ـ ورود زود هنگام و خلاف قانون دانشگاه فرهنگیان به تبلیغات انتخابات مجلس یازدهم و سوء استفاده از جایگاه آن
۱۳ـ عدم پذیرش مسئولیت و عذرخواهی بابت اتفاق شوم منطقه غرب تهران
۱۴ـ عدم پای بندی به برنامه ارائه شده در زمان اخذ رای
۱۵ـ فساد اخلاقی در مدارس به علت سوء مدیریت
پیش تر و در آبان ماه 96 نیز خبرگزاری فارس خبر از استیضاح بطحایی داده بود . ( این جا )
محور عمده استیضاح وزیر آموزش و پرورش از سوی این خبرگزاری مخالف دولت ابقاء یا به کارگیری مدیران و نیروهای متهم در جریان سوء استفادههای صندوق ذخیره فرهنگیان در طول سالهای گذشته عنوان شده بود .
اما نتیجه آن مبهم ماند .
« ابراهیم سحر خیز » معاون آموزش متوسطه در زمان وزارت حاجی بابایی در مورد استیضاح احتمالی « سید محمد بطحایی » در یک کانال تلگرامی اظهار نظری داشته است که می خوانیم :
" نابسامانی اوضاع در اموزش و پرورش چنان مشهود است که نیاز به بینه نیست.
کافی است با چند معلم دم خور شوید تا ته ماجرا را بخوانید.
پس بهتر است به جای مدح و ثنا بپذیریم چالش مدیریتی در دولت روحانی فقط محدود به حوزه اقتصاد نیست .
اما شخصا به دلایل ذیل با استیضاح وزیر مخالفم و مطمئن هستم به فرجام نیز نخواهد رسید.
1- اولویت امروز مجلس سوال از رییس جمهور است و استیضاح تیم پیر ، خسته، منفعل و بی برنامه اقتصادی دولت است.(نوبخت، ربیعی، کرباسیان، شریعت مداری)
2- جناب بطحایی در مقایسه با کسانی که در پی رسیدن به وزارت بوده و هستند،خیر الموجودین است و نسبت به کسانی که در آغاز دولت دوازدهم ،خواب وزیر شدن را می دیدند ،متدین تر و با اخلاق ترند. البته به عملکرد ایشان نقد جدی دارم.
3- متاسفانه از زمان فانی تا کنون ،معاونت ها به صورت جزایر جدا هم می اندیشند و از وحدت و انسجام لازم برخودار نیستند و تبعیت از وزیر متاسفانه کم رنگ است.
جناب فانی بیشتر از شورای معاونان خود لطمه خورد ؛ به نظرم کم و بیش این مسیر در حال تداوم است .
پایان گزارش/