در این یادداشت نگاه هرمونیتیکی (روش مطالعه علمی که واقعیات پشت پرده و حقیقت و ذات علل وقایع را تفسیر می کند) نگارنده در باب تحولات در آموزش و پرورش ایران با نگاه اقتصادمحور و لیبرالیستی به دنبال جهانیشدن اقتصاد در سه دهه گذشته در ایران و حتی قبل از آن در برهههایی در دولتهای مختلف و از دیدگاهی دیگر اندیشانه با رویکرد تحولات مخملی به سوی آموزش و پرورش لیبرالیستی و تغییرات نرم در جهت دور زدن اصل قانون اساسی یعنی آموزش عمومی رایگان به رشته تحریر درآورده است.
اگر مدارس غیردولتی سطح کشور را مورد رصد و کنکاش قرار داده و وضعیت مؤسسان این مدارس و همچنین تحولات اخیر برگزاری کلاسهای ضمن خدمت از سنتی به سوی مدرن و قطع کامل سرانه مدارس در سنوات اخیر را مدنظر قرار دهید متوجه خواهید شد که در مدارس غیردولتی اکثر مؤسسان در زمان تصدی در پستهای مدیریتی و یا بهواسطه روابط موجود در آموزش و پرورش و بر اساس طرحهای برنامه ریزان آموزشی در سطح کلان وزارتی تا مدیران کل و مدیران منطقهای و در سطح خرد کارشناسان ادارات مجوزهایی را برای تأسیس اینگونه مدارس کسب نمودهاند؛ و سیاستهای واگذاری مدارس به بخش خصوصی و تأسیس مدارس غیردولتی و بستههای حمایتی در راستای روح سرمایهداری اقتصادی لیبرالیستی و با توجیه عدم بضاعت مالی دولت در تأمین منابع مالی و منافع آموزش و پرورش و کوچکسازی و برون سپاری صورت گرفته است.
در زیر از کتاب دکترین شک نویسنده نوئومی کلاین مطلبی را ذکر خواهم کرد که حرکت نرم یا پشت پرده مخملی این تحولات که سالهای متمادی در این راستا سوق دادهشده و روح سرمایهداری لیبرالیستی در آموزش و پرورش ایران رسوخ پیداکرده و دست اندرکاران و برنامه ریزان آموزش و پرورش به ناچار و به واسطه غفلت تن به این نوع طرحها داده و روح دموکراسی و عدالت اقتصادی- اجتماعی - فضایی را به مسلخ برده و در حال حاضر نیز تمامی مدارس در واقعیت و بهواسطه تصمیمات دولتهای سرمایهدار محور تبدیل به مدارس غیردولتی و خصولتی با برچسب دولتی روزبهروز بهسوی غیردولتی شدن محض درحرکت هستند و تمام تلاشهای منتقدین و نویسندگان و صاحبان قلم ناکام و ناامید از وضعیت فعلی سیستم آموزش و پرورش را که به لحاظ ، بنیادی ، ساختاری ، مدیریتی ، بوروکراسی و نهایت آموزشی ناکارآمد که در ظاهر این معضلات را متوجه شخص وزیر میدانند و از این حقیقت پنهان ذهنها دور میشود که دستهای پشت پرده و روح سرمایهداری لیبرالیسم در رگ و ریشههای آموزش و پرورش رسوخ کرده و مثل خره در حال نابودی و خشکاندن نظام تعلیم و تربیت و کل سیستم هست؛ و به قول سزارآیرا نویسنده آرژانتینی در لوای تغییر از بنیان زیروزبر میکند.
طبق نظریه دکترین شوک برای زیروزبر کردن در یک سیستم ایجاد نوعی توفان شدید ذهنی لازم است به این صورت که فرد زندانی را پس از شکنجه یعنی سست کردن و به راه آوردن زندانی بهقدری ازنظر روانی به قهقرا رفته و وحشتزده است که دیگر قادر نیست منطقی فکر کند یا مدافع منافع حقوق خود باشد تحت تأثیر چنین شکی بیشتر زندانیان آنچه را که بازجویشان میخواهد در اختیار آنان قرار میدهد بهویژه اطلاعات، اقرار و رویگردانی از باورها در جریان شکنجه و فاصله زمانی فوقالعاده کوتاهی وجود دارد که در آن فرد زندانی دچار نوعی حالت تعلیق بین مرگ و زندگی میشود و شخصیت شکلگرفته و فرهیختهاش همراه با ویژگیهای آن فرومیریزد. این حالت تعلیق بین مرگ و زندگی یک نوع حالت شوک یا فلج روانی است.
فرهنگیان یکی از محورهای اساسی سیستم آموزش و پرورش طبق نظریه دکترین شک باید به استضعاف کشیده شوند و روح و شخصیت شکلگرفته و فرهیختهشان تحت تأثیر شک روانی ناشی از کار، بیخاصیت کردن آموزش و پرورش، اقتصادی و مالی که ماهانه و با کاهش حقوق و دستمزد روبهرو میشوند فروریزد و برای امرار معاش به شغل دوم و سوم رویآورند و از سویی روح مطالبه گری و حقخواهی آنان کمکم ضعیف و بسیاری از تغییرات در سیستم آموزشی و پرورشی را نادیده بگیرند و در مقابل تغییرات در آموزش و پرورش خنثی شوند و برآیند کلی این تغییرات در دو بعد نیروی انسانی و خدمات آموزشی ناکارایی سیستم آموزش و پرورش را رغم خواهد زد همچنان که بسیاری از منتقدین در سیستم و بیرون سیستم و سیاستمداران و قانونگذاران بر این موضوع صحه گذاشتهاند و تصمیمگیریها نیزبه سمت و سوی منافع مدارس غیردولتی در حال شکل گیری است؛ و دیر یا زود با افزایش ضریب دروس و معدل سهساله و یا ششساله برای ورود به دانشگاهها و یا حذف کنکور سراسری و از سویی دست و دلبازی مدارس غیردولتی و سختگیری معلمان در مدارس دولتی کفه ترازو را به نفع مدارس غیردولتی سنگین خواهد شد.
بنابراین در این گسست بزرگ بین مدارس دولتی و غیردولتی که سالهاست کلید خورده و فرهنگیان و قشر متوسط و فقیر جامعه دانشآموزی و اولیاء ناخواسته در آن قربانی هستند به دست - مجریانِ برنامه سرمایهداری فاجعه که آستینها را بالا زدهاند و کار ساختن سیستم از نو را آغاز کردهاند و به دنبال ناکارآمدی سیستم هستند که گاها خود از برنامه ریزان یا مشاوران این سیستم در مسند قدرت هستند و به دنبال فرصت مناسب اند تا به دنبال شک سریع و ضربتی سیاستهای خود در جهت حرکت بهسوی لیبرالیسم آموزشی و سرمایهداری و بازار آزاد آموزشی قدم بردارند.
میل وافر نظریهپرداز بازار آزاد (نو لیبرالی) به قدرتی خدا گونه برای تخریب و سپس بازآفرینی است ؛ او ویرانگری خلاق را که شعار یک ستاد فکری پیرو اندیشههای میلتون فریدمن است چنین بیان میکند مشخصه ما، هم در جامعه خودمان و هم در خارج بازنگری خلاق است که چنین تئوری خود را بیان میکند؛ ما نظم کهن را روزانه ویران میکنیم ، آنها برای بقای خود باید به ما حمله کنند – درست همانطوری که ما برای پیشبرد مأموریت تاریخیمان باید آنها را نابود کنیم.
در نظام نو لیبرالی نهادهای دموکراتیک و ضرورت اجماع نسبتاً فراگیر، غیرقابلقبول خواهد بود بلکه سرمایهداری بنیادگرا نهفقط با دموکراسی عجین نیست بلکه نوزادی است که قابلهاش بیرحمانهترین شکلهای قهر و اجبار بوده است – قهر و اجباری که ضرباتش هم بر پیکر جامعه سیاسی و نیز بر بدنهای رنجور تعداد بیشمار از افراد جامعه وارد آمده است.
مبارزه فرهنگیان در راستای نظام صنفی و نظام معلمی بر اساس نظام اقتصادی نو لیبرالیستی نباید شکل بگیرد و ایجاد اجماع بر اساس سازوکار دموکراسی خواهی در تضاد با سرمایهداری بنیادگرا است و بر این اساس اختیار و عنان را از کف سیاستگذاران و تئوریسینهای و حرکت بهسوی نابودی سیستم فعلی و تجدید بنا بر اساس تئوریهای نو لیبرالیستی بر خرابهها را از دست خواهد داد.
در پایان مثالی از طوفان و سیلهای نیواورلیان در آمریکا که مدارس دولتی را ویران کرد و نظام لیبرالی برای سودجویی خود پس از سیل در روزنامه والاستریت ژورنال آمده بیان می شود: بیشتر مدارس نیواورلیان و نیز خانه بچههایی که در مدارس دولتی حضور داشتند ویرانشده والان فرصتی برای اصلاح نظام آموزشی بهصورت ریشهای است و نظریه فریدمن این بود که بهجای هزینه کردن بخشی از میلیاردها دلار برای بازسازی مجدد مدارس دولتی کوپنهایی (بسته حمایتی) در اختیار خانوادهها قرار دهند تا بتوانند در نهادهای آموزشی خصوصی خرج کنند و تأکید کرد که فوقالعاده مهم است که این دگرگونی اساسی دائمی باشد و نه تغییری موقتی.
و چندین سال بعد به گزارشگر نیویورکتایمز چنین می تویسد؛ نیواورلیان حالا تبدیل به آزمایشگاه اصلی کشور برای استفاده گسترده از مدارس چارتر شده است درحالیکه انستیتوی آمریکن انترپرایز که یک ستاد فکری فریدمنی است اظهار داشت طوفان کاترینا و سیل ناشی از آنیک روزه به انجام چیزی نائل شد که اصلاح گران مدارس لوئیزیانا بهرغم سالها تلاش از انجامش ناتوان بودند و در این میان آموزگاران مدارس دولتی که شاهد بودند چگونه وجوه تخصصیافته به قربانیان سیل به بیراهه میرفت و صرف امحای نظام دولتی مدارس و جایگزینی آن با نظام خصوصی میشد را طرح میلتون قریدمن برای «نوعی زمینخواری در عرصه آموزش» مینامند.
بنابراین شواهد و قرائن موجود نشان از آن دارد که در ایران نیز دست های پشت پرده حرکت به سوی اصلاح و تغییر نظام آموزشی و آموزش و پرورش لیبرالیستی شروع شده و حرکت های بطئی با به استضعاف کشیدن دستگاه آموزش و پرورش و معلمان و از سوی دیگر واگذاری امور مالی مدارس به سوی خودگردانی و از طرف دیگری حذف کنکور و ناکارآمد کردن سیستم آموزشی و تربیت معلم و ضمن خدمت و ... راه را برای نهادهای غیر دولتی باز خواهد کرد و جریان های لیبرالیستی جلو هرگونه اجماع فکری صنفی و نظام معلمی را با دلایل واهی سد یا بی اثر خواهند کرد تا فرهیختگان این حوزه خلع ید شوند و راه برای آموزش و پرورش لیبرالیستی و منافع صاحبان زر و زور و سرمایه داری لیبرالیستی هموار شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کلام شما متین و جناب حر هم روی سر بنده جا دارند... ولی فکر کنم که زمان این تاویل های تاریخی به سر آمده است. چون متاسفانه از این تاویل های تاریخ اسلام بیشتر در مملکت ما سوء استفاده شده تا استفاده. چرا کمی هم از عدالت و صداقت علی (ع ) سخن نمی گوییم!