گروه رسانه/
تحصن و یا اعتصاب معلمان در روزهای 22 و 23 مهر ماه انعکاس چندانی در رسانه های داخلی نداشت .
« صدای معلم » نخستین رسانه ای بود که این اعتراضات را پوشش داد . ( این جا )
برخی از نمایندگان مجلس مانند فاطمه سعیدی ( این جا ) و فریده اولاد قباد به اظهار نظر در این مورد پرداختند .
محمد مهدی زاهدی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی درباره انتشار برخی از اخبار در خصوص اعتصاب و تحصن تعدادی از معلمان در شهرهای کشور گفته بود : من بیاطلاع هستم .
« سیدمحمد بطحایی » 24 مهر ماه در در حاشیه افتتاح مدرسه هفت کلاسه روستای حصار قاضی ورامین در جمع خبرنگاران بدون اشاره به جریان اعتراضی معلمان گفت : " حقوق و دریافتی معلمان مشکل مزمنی است که از گذشته وجود داشته به گونه ای که وضعیت معیشتی معلمان در سطحی نیست که بتوانند به صورت کامل همه فکر و ذکر خود را برای تعلیم و تربیت صرف کنند.
شرایط اقتصادی معلمان به نحوی است که حقوق آن ها کفاف زندگی معمولی آن ها را نمی دهد و آنان مجبورند تا برای امورات زندگی ،شغل دوم و سوم اختیار کنند و یقینا به عنوان یک معلم نمی توانند همه انرژی و فکر خود را برای کار خود بگذارند... "
« حمیدرضا حاجی بابایی » که رئیس فراکسیون تقریبا 100 نفره فرهنگیان در مجلس دهم است همانند گذشته سکوت کرد .
« شبکه اطلاع رسانی دانا » که وابسته به جریان سیاسی اصول گرایان و از مخالفان دولت است به تحلیل این اعتراضات پرداخته است .
از نکات مهم در این گزارش آن است که این سایت اشاره ای به هویت واقعی تشکل دعوت کننده یعنی " شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان " نمی کند .
همچنین در نشست هایی که تشکل های فرهنگیان با وزیر آموزش و پرورش برگزار کرده اند برخی تشکل های هم سوی این سایت اصول گرا مانند کانون تربیت اسلامی هم حضور داشته اند .
گروه تشکل/
دو روز پس از پایان یافتن تحصن ( اعتصاب ( معلمان ) ؛ کانون تربیت اسلامی به مدیریت محمود فرشیدی نخستین وزیر دولت محمود احمدی نژاد بیانیه ای در این مورد صادر کرد .
تا حال وزیری به اصرار مجلس یا رئیس دولت برای وزارت آموزش و پرورش ، نه نگفته است و یا شرط و شروطی برای قبول آن بیان نداشته است. همچون پهلوانان دستهای خود را بالا برده اند و لبخند پیروزی بر لب نشانده ان استیضاح وزیران در حکومت جمهوری اسلامی ایران بنا بر اصل ۸۹ قانون اساسی ، از جمله اختیاراتی است که به مجلس شورای اسلامی اعطا شده است تا در مواردی که صلاح میدانند، اقدام به استیضاح و در صورت لزوم ، عزل وزرای کابینه بنمایند و اما رکوردهای استیضاح :
در بین ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی ، مجلس دهم با اعلام وصول ۷ استیضاح و مجلسهای ششم ، هشتم و نهم نیز هر کدام با اعلام وصول ۴ استیضاح ، رکورددار ثبت درخواست استیضاح تاکنون هستند.
در میان دولتهای دوازدهگانه جمهوری اسلامی ایران ، دولت دوم روحانی با مواجه شدن با ۶ استیضاح از جانب مجلس دهم ، رکورددار محسوب میشود. از میان وزرای استیضاح شده ، علی کردان با ۱۸۸ رأی منفی ، دومین وزیری است که بیشترین رأی منفی را در جلسات استیضاح گرفته است، رتبه نخست در این جدول به عبدالرضا شیخالاسلامی تعلق دارد که با ۱۹۲ رأی منفی نمایندگان مجلس نهم ، از سمتش عزل شد. (1)
"با در نظر گرفتن رقم اعلامی یعنی 300 میلیون تومان برای اداره هر دقیقه مجلس ، هر جلسه استیضاح 90 میلیارد تومان آب می خورد چرا که 300 دقیقه از وقتی مجلس با احتساب هزینه ای 300 میلیون تومانی 90 میلیارد تومان هزینه در بر خواهد داشت. با در نظر گرفتن 15 ساعت برای استیضاح مثلا سه وزیر این رقم به 270 میلیارد تومان خواهد رسید. (2)
قبلا استیضاح وزیر آموزش و پرورش در دولت دوازدهم طرح و رد گردید و دوباره دولت و یا مجلس برای خاموش کردن صدای اعتراض فرهنگیان و یا استتار مشکلات آموزش و پرورش ،در صورت عدم حل مشکلات ، طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش را مطرح ساخت. شاید با رفتن شما مدیران و مدیرکل های بی کفایت تغییر یابند و فکرهای جدید باعث ایجاد تحولاتی در آموزش و پرورش کشور گردد.
اما همه نیک می دانیم مشکلات آموزش و پرورش با استیضاح و حتی برکناری ایشان حل و فصل نخواهد شد. دقت کنید آقای دکتر زاهدی از ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس رفت و آقای دکتر عارف آمد، چه شد؟!
کدام بنیان ها متحول گردید ؟ ایشان چند بار در دفاع از من و شما در مجلس ایستادند و سخن گفتند؟ کدام رویه آموزشی یا اقتصادی در مخرج زندگی ما بوجود آمد یا تبدیل به احسنت شد ؟ هیچ کدام.
چون امور سیاسی در کشور ما طبق تصور ما نمی چرخد. همه چیز شفاف و ساده و قابل هضم و درک همگان نیست. مشکل رفتن و آمدن
این یا آن نیست ، مشکل اصول گرا یا اصلاح طلب بودن نیست ، مشکل ما نداشتن نگرش علمی سیستمی است. مشکل ما زورآزمایی دو طرف بازی برای اول شدن است نه برای ساختن و ایجاد رفاه نسبی و افزایش تولید و سطح سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال و زودن بیکاری و فقر و بزهکاری و.... سیاست هیچ کشوری با لج و لجبازی اداره نمی گردد . سیاست می بایست در جهت اهداف متعالی ملت و وطن باشد. ایران به هر ایرانی تعلق دارد نه فقط او و یا دیگری. ما وطن را در لابلای خواسته های سیاسی خود گم کرده ایم .
به نظر من خطای وزرای آموزش و پرورش پذیرش پست وزارت است بدون هر نوع ایستادگی . آنان هیچ وقت ضرب شستی از خود نشان نداده اند.
تا حال وزیری به اصرار مجلس یا رئیس دولت برای وزارت آموزش و پرورش ، نه نگفته است و یا شرط و شروطی برای قبول آن بیان نداشته است. همچون پهلوانان دستهای خود را بالا برده اند و لبخند پیروزی بر لب نشانده اند. آنان مطیع ترین وزیران کابینه بودند. آنان فقط بیانگران جملات تکراری : بودجه نیست ، آموزش و پرورش متولی دلسوز ندارد ، آموزش و پرورش بیشترین پرسنل را دارد ، معلمان زیر خط فقرند، کیفیت آموزشی کشور مطلوب نظام جمهوری اسلامی نیست ، کمیت آموزش و پرورش ایده آل نیست چون قادر به پوشش در آوردن تمامی جمعیت لازم التعلیم نیست و یا ترک تحصیل خصوصا در استانهای محروم زیاد است ، آموزش معلم محور است ، هزینه ای برای سرانه مدارس نیست ، بودجه کافی برای پرداخت دیون فرهنگیان یا برقراری رتبه بندی و یا پرداخت پاداش نیست و.....به افعال هر مورد ذکر شده دقت کنید همگی بار منفی دارد، حقیقتا نظام آموزشی ما بر دوش کدام ملایک دوام آورده است ؟ نه در دارد نه پیکر ، نه متولی و نه حامی . "با در نظر گرفتن رقم اعلامی یعنی 300 میلیون تومان برای اداره هر دقیقه مجلس ، هر جلسه استیضاح 90 میلیارد تومان آب می خورد چرا که 300 دقیقه از وقتی مجلس با احتساب هزینه ای 300 میلیون تومانی 90 میلیارد تومان هزینه در بر خواهد داشت. با در نظر گرفتن 15 ساعت برای استیضاح مثلا سه وزیر این رقم به 270 میلیارد تومان خواهد رسید
آموزش و پرورش ما فقط ورشکسته نیست ، بحران زده هم هست. اوضاع از زمان آقای فانی به این طرف شدت بیشتر یافته و حتی در زمان آقای بطحایی بدتر هم شده است ، اما می خواهم بگویم چرا ؟ چون ایشان سعی کردند متفاوت باشند یا متفاوت از مابقی عمل کنند اما نشد چون ساز و کار مناسب فراهم نبود. گفتند شجاعت ندارد ، مستقل نیست ، می گوید و عمل نمی کند و....
به نظر می رسد ایشان تجربه تلخ حرکت در جهت خلاف مسیر آب را تجربه کردند اما زد و بندهای مافیایی آنچنان قوی است و دژ استواری برای خود ساخته است که اجازه این کار را به ایشان ندادند.
برای استیضاح سه وزیر یعنی وزیر تعاون و کار و رفاه اجتماعی و وزیر اقتصاد که برکنار شدند و آموزش و پرورش که اگر استیضاح می شدند و یا بشوند، باید جمعا مبلغ 270 میلیارد تومان هزینه می کردیم ، آیا در این شرایط اقتصادی هزینه کرد این میزان به نفع ملت است ؟ آیا با برکنار شدن این دو وزیر ولو در همین مدت کوتاه قیمت دلار و سکه کاهش یافت؟ یا اوضاع زندگی ما تغییر چشمگیر خوشایندی یافت ؟ کدام طرح در جهت حمایت از کارگر یا معلم جماعت ارائه شد؟ این همه هزینه برای هیچ ، حیف است ، اگر این مبلغ را به وزارتخانه آموزش و پرورش بدهند که کلی مشکلات عدم پرداختی ها حل و فصل می شود.
مگر آخرهای اسفند ماه سال 96 ، مدیران نفتی بازنشسته نشدند تا با اِشل قبلی پاداش بگیرند و حقوق شان مقرّر شود که بعد عید با عنوان قحط الرجالی دوباره سر کار برگشتند. چون اگر بعد عید می ماندند از خیلی از امتیازات قبلی محروم می شدند ، قانون جدید سطح هر دو را کاهش داده بود.
مگر قانون منع به کارگیری بازنشستگان با استنثاعات خود تعریف قانون را زیر سئوال نبرد و سه ویژگی آن یعنی مشمولیت عامه داشتن ، کلی بودن و جامع و مانع بودن را خدشه دار نساخت؟
وقتی که استثناعات اجازه نمی دهد تا قوانین تصویب شدۀ امروز یا دیروز اجرایی شود ، استیضاح وزرا چه نفعی برای ما خواهد داشت؟
به جز دو سه وزیر کسان دیگری نیز هستند که اگر برکنار شوند شاید بیشتر به نفع مردم باشد. استعفای نمایشی آقای نوبخت هم فقط یک بازی سیاسی بود. اگر ایشان به کلاس درس برمی گشتند اثبات می کردند که یک معلم واقعی هستند اما ایشان فقط به ملت فهماندند که چقدر دولت به توانایی هایش نیازمند است.
شما خود قضاوت کنید کدام دولت مرد به نفع ملت و منافع ملی کشور اعلام نموده که توانایی لازم برای تصدی سِمت فعلی را ندارد و می رود تا فرد شایسته ای بجای او بیاید ؟ تا حال چه کسی هنگام پیشنهاد نقش سیاسی ، اِبراز داشته است که کفایت و شایستگی پذیرش آن را ندارد؟
جامعه ما اپیدمی قدرت طلبی فزاینده ای دارد که دو مرکز آموزشی مدیریت دولتی و صنعتی در سراسر کشور این عشق و علاقمندی را بیشتر دامن زده است، یعنی بستری مناسب برای جاه طلبی در جهت پذیرش نقش های حساس سیاسی. زمانی که ما فقط فکر می کردیم ایشان یک مدیر سادۀ مدرسه و یا معاون اداره و رئیس اداره و مدیرکلی بیش نیست تا چشم باز کردیم مشاهده کردیم همۀ این ارتقای پست ها برای رسیدن به هدفی متعالی تر یعنی نمایندگی مجلس و یا وزارت و......بوده است.
جناب آقای بطحایی ، خطای وزرای آموزش و پرورش پذیرش پست وزارت است بدون هر نوع ایستادگی . آنان هیچ وقت ضرب شستی از خود نشان نداده اند
امروز اگر بدون استیضاح شما با تصمیم خود کنار روید حداقل می توانید ثابت کنید که تلاش کردید اما همراهی نشدید ، یا تنهایی یک مقام ارشد برای رتق و فتق امور آن هم در وزارتخانه پرمشکل کافی نیست ، شاید با رفتن بر اساس ارادۀ خویش به شما بگویند ترسیدید یا مرد میدان نبودید اما با رفتن خود این نکتۀ مهم را هم روشن می کنید که وزیر آموزش و پرورش در این کشور هیچ قدرت و اختیاری در ادارۀ وزارتخانه خود ندارد. شاید با رفتن شما مدیران و مدیرکل های بی کفایت تغییر یابند و فکرهای جدید باعث ایجاد تحولاتی در آموزش و پرورش کشور گردد.
اما اگر قرار است شما بروید و دیگری از پیکر کنونی وزارتخانه ، جایگزین شود مثلا یکی از معاونان تان ، اوضاع نه تنها بهبود نخواهد یافت که بدتر هم خواهد شد.
وقت آن رسیده است یک نیرو و فکر جدید و تازه نفس و گمنامی از دیار ایران وزیر آموزش و پرورش شود که قدرت ایستادن در قبال هر نوع زد و بندسیاسی را داشته باشد. آموزش و پرورش به هوایی تازه نیازمند است.
1) فهرست استیضاح وزیران در حکومت جمهوری اسلامی ایران ، ویکی پدیا دانشنامۀ آزاد ،آخرین ویرایش در 18 اوت 2018 .
2) کد خبر: 881250 - ۱۳۹۶/۱۲/۲۰ - منبع: خبرآنلاین
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی درخصوص مطالبات معلمان گفت: در جریان مسائل و مشکلات معلمان هستم در حال حاضر هم در استان کرمان هستم و اینجا که فعلا از این خبرها (اعتصاب) نیست.
گروه اخبار/
امروز جمعه 13 مهرماه « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش با حضور به عنوان سخنران پیش از خطبههای نمازجمعه تهران به بیان مشکلات و مسائل آموزش و پرورش پرداخت .
با وجود آن که امروز روز جهانی معلم است و ایران یکی از اعضای یونسکو بوده و رسمیت این روز را سال ها قبل پذیرفته است اما وزیر آموزش و پرورش حتی اشاره ای به این روز هم نکرد .
بطحایی سال تحصیلی جدید را تبریک گفت .
هفته نیروی انتظامی را هم تبریک گفت اما در مورد روز جهانی معلم سکوت کرد .
گروه اخبار/
معاون پرورشی آموزش و پرورش گفت: معلمان پرورشی و دینی صدها وظایف دیگر بر عهده دارند، بنابراین هدف از اجرای این ابلاغیه در آموزش و پرورش سهیم شدن تمامی معلمان از معلم ریاضی تا زبان انگلیسی در امر آموزش امر به معروف و نهی از منکر به دانش آموزان است.
سید مهدی هاشمی سه سال رییس سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور ، چهار سال نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون عمران مجلس و مدتی هم سرپرست وزارت کشور معاون عمرانی وزیر کشور بوده و از مزایای مادی و معنوی مدرک مهندسی عمران نهایت استفاده را کرده است و حالا طبق اعلام مدیرکل امور آموزشی دانشگاه امام حسین (ع) یعنی همان دانشگاهی که مدرک تحصیلی مهندسی ایشان منتسب به آن است چنین مدرکی به هیچ وجه وجود خارجی ندارد و از نظر مدیریت امور آموزشی دانشگاه جعلی و قابل پیگرد قانونی است.
این مطلب را دانشگاه سال 94 به سازمان نظام مهندسی اعلام کرده و حالا آخوندی وزیر راه و شهرسازی در نامه ای اداری آن را اعلام کرده است.
طنز ماجرا اینکه گفته می شود که آقای هاشمی در حال حاضر دانشجوی دوره دکترا در رشته زلزله شناسی یکی از دانشگاه های کشور است. خدا می داند که مدارک تحصیلی فوق و دکترای چه تعداد از مقامات و مدیران سطوح بالا و متوسط کشور جعلی است.
چنین تخلفاتی وقتی رو می شود که بین مدیران کشور تضاد منافع پیش می آید و گرنه چرا باید بعد از سه سال این مساله آفتابی شود؟
تازه س. م. ه هنوز دو قورت و نیمش باقی است و می گوید از دست آخوندی شکایت خواهد کرد.
این مساله و نمونه های مشابه نشان می دهد که مدرک تحصیلی مقامات اعم از دکترا و فوق لیسانس و مهندسی فقط یک دکوراسیون به درد نخور است و تاثیری در عملکرد مدیریتی آنها ندارد. یعنی اگر به جای دکتر فلان ، یک دیپلم با معدل 12 وزیر و معاون وزیر و نماینده مجلس و رییس کمیسیون و حتی رییس یک نهاد تخصصی مثل نظام مهندسی بشود فرقی نمی کند.
نکته دیگر اینکه قبح اعمال خلاف شکسته شده و خلافکاران به جای اینکه سرشان را پایین بیاندازند و خجالت بکشند طلبکار می شوند.
مدرک گرایی مدیران نوعی بازگشت به دوره قاجار است . در آن دوره افراد برای گرفتن لقب ...الدوله و ... السلطنه و ...الملک مبلغی به عنوان یشکش به درباریان می دادند و بعد از گرفتن لقب از مزایای آن استفاده می کردند.
م. ش پژوهشگر تاریخ می گوید: " مدارک دانشگاهی اکثری از رجال، دولتمردان، مدیران فوقانی و حتی میانی، شخصیتهای لشکری و کشوری (بالاخص مدارک فوق لیسانس و دکتری) از کمترین ارزش علمی برخوردار است ؛ از مدارک جعلی که بگذریم اکثریت بزرگ دیگر صاحب منصبان عالیرتبه صاحب مدرک (بالاخص آنهایی که در طول خدمت مدرک گرفته اند)، اگر مورد پرسش قرار بگیرند حتی قادر نخواهند بود عنوان پایان نامه های فوق یا دکترایشان را (که اغلب حاصل کار دیگران است) دقیق ذکر کنند؛ اکثر اینها بدون اینکه حتی یک جلسه سر کلاس درس حاضر شوند در زدوبند با این و آن مدرک تحویل گرفته اند."
این پژوهشگر می افزاید: " بالاخص از زمانی که حداقل مدرک تحصیلی کاندیداهای مجلس فوق لیسانس تعیین شد، رقم بزرگی از نمایندگان قدیم و جدید و حال حاضر مجلس در کسب و در واقع ابتیاع! مدارک کیلویی دانشگاهی گوی سبقت را از سایر مدرک سالاران بی سواد در مناصب بالای مدیریتی حاکمیت ربوده اند!"
مدرک گرایی در مدیریت کشور موضوعی فراجناحی یا به عبارتی کم و بیش مبتلابه هر دو جناح است.
سیستم بوروکراتیک ما هم در بخش دوولتی و هم نهادهای غیر دولتی طوری شده که اگر یک مدیر کل یا معاون وزیر یا نماینده مجلس لقب دکتری نداشته باشد احساس می کند که چیزی کم دارد.
برخی برای گرفتن این لقب خود را به آب و آتش می زند و از هیچ عمل غیر اخلاقی ابا ندارند.
پدیده کردانیسم در اشکال گوناگون آن نقطه شروع فساد مدیریتی است. مدیری که با مدرک جعلی پستی را اشغال کرده است و یا با تقلب و بدون رعایت مراتب علمی و با پارتی بازی مدرک واقعی گرفته است، مستعد انواع و اقسام فسادها است.
کانال تلگرامی