صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

انتقاد از وضعیت آموزش و پرورش پاکدشت

 همین چند ماه پیش بود که یک جابه جایی پرحاشیه در رأس هرم مدیریتی آموزش و پرورش این شهرستان صورت گرفت.

این جابه جایی، منجر به برکناری شخصیتی از مدیریت آموزش و پرورش شد که به قول یکی از معلمان فرزانه همین شهرستان، "عصاره ی نیکی ها و خصال خوب همه روسای سابق آموزش و پرورش شهرستان" بود. با این وصف و با توجه به شخصیت علمی و پژوهشی ایشان، در صورتی که اگر بازی های باندی و سیاسی مجال می داد، او می توانست منشاء خدمات ارزنده ای در این شهرستان باشد.

گفته ها شنیده ها حاکی از این بود و هست که فشار فرد یا افراد صاحب نفوذ منطقه ای بر مقامات استانی و کشوری در این جابه جایی نقش اول را داشته است.با کمال تاسف باید گفت که شهرستان پاکدشت از جمله شهرستان هایی ست که اغلب شئونات و امورات آن، متأثر از چیرگی روابط قومی و خویشاوندی و باندی و رانتی است تا ضوابط و مقررات یا صلاحیت های علمی و فنی و حرفه ای و شایستگی های اخلاقی! در این میان، آموزش و پرورش به لحاظ ویژگیهای منحصر به فردی که دارد، بیش از سایر نهادهای دولتی در معرض این آفت است.  طوری که تقریباً همیشه محل مسابقه اصحاب قدرت و سیاست و رقبایش شان برای تسلط بر پستهای سازمانی آن - از ریاست اداره تا مدیریت مدارس - جهت تأمین منافع خویشاوندی و گروهی و باندی ست!


گستردگی حوزه مسئولیت و فعالیت آموزش و پرورش از مرکز شهر تا نقاط صفر مرزی شهرستان و ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی آن، طبیعتاً برای هرکسی که مثلاً هدفی چون نمایندگی مجلس یا طمعی چون تنعم در سایه سار آن دارد، بسیار جذاب و وسوسه کننده است.
این است که متأسفانه به جای اینکه این مجموعه، به حال خود رها و مقدراتش به دست نیروهای لایق و توانمند و کاردان و متخصص خودش سپرده شود، به یک مصاف تمام عیار برای تحصیل فرصت و کسب قدرت تبدیل می‌شود!

اگر بخواهیم چالش های درون سازمانی امروز آموزش و پرورش پاکدشت را در چند جمله کوتاه بیان کنیم، متأسفانه باید گفت؛ این شهرستان از نظر کمبود فضای آموزشی به مرز بحران رسیده است! به شدت با کمبود معلم مواجه است! به دلیل مهاجرپذیر بودن شهرستان و گسترش روز افزون شهرک ها و محله های نوساخت و افزایش تصاعدی جمعیت دانش‌آموزی آن، کمبود فضای آموزشی همواره در حال تشدید است! در شهرک ها و محله های نوساخت مدرسه ای ساخته نمی شود و مردم در آستانه مهر هر سال، در به در دنبال مدرسه می گردند و در نهایت، یا فرزندان خود را در نقاطی دور دست که مستلزم پرداخت هزینه های زیاد و پذیرش مخاطرات فراوان است، ثبت نام می‌کنند و یا به مدارس غیر انتفاعی قوطی کبریتی با هزینه های گزاف پناه می برند!

انتقاد از وضعیت آموزش و پرورش پاکدشت

در کنار چنین معضلات عمده ای، کاستی های عدیده دیگری نیز از نظر امکانات و تجهیزات آموزشی حداقلی - همچون سایر مناطق کشور - گریبانگیر این شهرستان است. در چنین شرایط تأسف باری، کشاندن رقابت‌های انتخاباتی و دعواهای باندی و انگیزه های رانتی به این مجموعه ی دردمند و درگیر کردن آن با بازی های سیاسی و سرگرمی های قومی و تقلیل مسائل آن تا حد تقسیم پست های اداری و مدیریت مدارس، ستم بزرگ و مضاعف دیگری به دانش‌آموزان و معلمان شهرستان است!

در رخداد جدیدی که هم اکنون بر سر زبانهاست، تعدادی از کارشناسان و کارشناس مسئولان مقاطع آموزش‌ متوسطه دوم و فنی و حرفه ای و کاردانش به طور دست جمعی استعفا داده و متن استعفای خود را در فضای مجازی منتشر کرده اند. جالب این است که متن این استعفانامه در مدت کوتاهی در بزرگترین کانالهای تلگرامی کشوری نیز انعکاس یافته است.


با توجه به اینکه فقط چند ماه از انتصاب پر حاشیه ی مدیر فعلی آموزش و پرورش شهرستان می گذرد، این اتفاق، هم سؤال برانگیز است و هم تأسف برانگیز!

مسئله این است که استعفا دهندگان، همگی افرادی زبده و باسواد و کاردان و مجرّب و متخصص در جایگاه شغلی خود بوده اند و اگر می ماندند، می توانستند منشاء برکات و خیراتی برای مدارس منطقه باشند.

گفتنی ست که این افراد قبل از مبادرت به استعفا، بارها و بارها طی نشستهای فردی و گروهی، مدیر آموزش و پرورش منطقه را نسبت به برخی اقدامات غیر حرفه‌ای و نامتعارف خود با مصادیق روشن آگاه کرده و خواستار تجدید نظر در تصمیمات و رفتارهای غیرکارشناسی او شده و تبعات خسارت بار تصمیمات خام و شتاب زده و نامتعارف و دیکته شده از بیرون را یادآوری و تبیین کرده اند.

متن استعفای این افراد نشان می‌دهد که بستر خدمت در این اداره برای کسانی که مایل اند فارغ از کشمکش های قومی و گروهی و ایمن از مداخلات برون سازمانی و در فضای آرام و احترام امیز به وظایف ذاتی خود عمل کنند، مهیا نیست!

این افراد، دلایل استعفای خود را چنین بیان کرده‌اند:

شتاب زدگی مدیر آموزش و پرورش در تصمیم گیری ها، تاثیر پذیری وی از مداخله جویان خارج از مجموعه آموزش و پرورش، عدم توجه به خرد جمعی در تصمیم گیری ها، عدم توجه به اصل شایسته سالاری در به کارگیری نیروها برای مسئولیت های حساس و کلیدی، عدم رعایت اخلاق حرفه ای و اداری، خود رأیی بدون توجه به تبعات اجتماعی و فرهنگی آن، عدم ثبات رای، سیاست زدگی در تصمیمات و عدم شجاعت و استقلال در برابر صاحبان قدرت.


آنها همچنین مصادیقی از اقدامات نامتعارف مدیر آموزش و پرورش را در متن استعفا نامه ی خود آورده اند.
لازم به ذکر است که تعداد دیگری از نیروهای خدوم و زحمتکش همین اداره نیز طی چند ماه اخیر به دلایل مشابهی از سمت خود استعفا و محل خدمت خود را ترک کرده اند!

معاون محترم آموزش متوسطه نیز در همین بحبوحه استعفای دست جمعی کارشناسان و کارشناس مسئولان - که شخصیتی مقبول و مجرب است-  لغو ابلاغ شده است!
اما آنچه مردم می‌خواهند و به شدت به آن نیاز دارند، این است که آموزش و پرورش به عنوان بنیادی ترین رکن تربیتی کشور از دعواهای سیاسی و گروهی و تاخت و تازهای منفعت طلبان در امان بماند و با ثبات و آرامش، به وظایف ذاتی خود که همانا خدمت رسانی به فرزندان شان در امر آموزش و تربیت است، عمل کند.

انتقاد از وضعیت آموزش و پرورش پاکدشت


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد از وضعیت آموزش و پرورش پاکدشت

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

سخنان رهبر انقلاب در 13 آبان سال 97

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (شنبه) در آستانه ۱۳ آبان روز ملی مبارزه با استکبار در دیدار هزاران نفر از دانش آموزان و دانشجویان با تجلیل از حضور پرمعنا و عظیم مردم در «رزمایش بی نظیر، توصیف ناپذیر و شگفتی ساز اربعین»، سه حادثه ۱۳ آبانِ ۴۳، ۵۷ و ۵۸ را نشانه هایی از چالش عمیق و مستمر ملت ایران و آمریکا خواندند و با اشاره به شکست شیطان بزرگ در تحقق هدف اصلی توطئه های ۴۰ سال اخیر آن یعنی بازگشت به سیطره دوران رژیم ستم شاهی در ایران تأکید کردند: افول آمریکا به واقعیتِ مورد اجماع صاحب‌نظران معتبر جهان تبدیل شده اما در سوی دیگر این چالش، ملت ایران با انگیزه، روحیه و کار و تلاش جوانان عزیزش، آینده ای درخشان و به مراتب بهتر را در پیش دارد.

رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنانشان با تبریک به همه کسانی که توفیق حضور در  حرکت پرشور اربعین را داشتند، گفتند: غربی‌ها از درک و تحلیل این پدیده فوق العاده عاجزند، آنها چند سال در قبال حرکت عظیم اربعین «توطئه سکوت» را به‌کار گرفتند اما امسال مجبور شدند مقداری به آن بپردازند البته با تحلیل های خصمانه و غلط و بلاهت آمیز.

ایشان با تأکید بر اینکه سرچشمه فیاض راهپیمایی اربعین، غربی‌ها و رسانه های آنها را دستپاچه کرده است، گفتند: رسانه های غربی همچون رادیو انگلیس ادعای حکومتی بودن این مراسم عظیم را مطرح کردند اما کدام دولت می تواند ۱۰ تا ۱۵ میلیون انسان را در مسافتی حداقل ۸۰ کیلومتری، پیاده به حرکت درآورد؟

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: اگر بر فرض محال هم قبول کنیم که جمهوری اسلامی ایران و دولت عراق عامل شکل گیری چنین حرکت عظیمی بوده اند، این یک معجزه است و  غربی‌ها هم اگر می توانند چنین حرکت بی نظیری را راه بیاندازند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: حرکت بی نظیر اربعین، جز با عشق و ایمان و جوشندگی خون شهیدان والا مقام شکل نمی گیرد و هیچ عامل دیگری قادر به برپایی چنین عظمتی نیست.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه حرکت اربعین سال به سال عظیم تر و بهتر خواهد شد، از پذیرایی و میهمانداری محبت آمیز دولت و ملت عراق و شخصیت های صاحب نظر و سیاسی این کشور قدردانی کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سه حادثه روز سیزده آبان که به نحوی مرتبط با آمریکا است، گفتند: حادثه اول در سال ۱۳۴۳ مربوط به تبعید امام خمینی (ره) در پی اعتراض ایشان به لایحه کاپیتالاسیون یا همان مصونیت اتباع آمریکایی در ایران بود. حادثه دوم به کشتار دانش آموزان و نوجوانان به دست رژیم آمریکاییِ پهلوی در سال ۵۷ مربوط می شود و در حادثه سوم که در سال ۱۳۵۸ اتفاق افتاد، لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان تسخیر شد که در واقع سیلی متقابل ملت ایران به آمریکا بود.

ایشان این سیلی خوردن و تحقیر آمریکا را نتیجه قدرتی دانستند که انقلاب اسلامی به مردم داد و افزودند: مجموعه این سه حادثه نشان دهنده چالش میان ایران و آمریکا است که این چالش در طول چهل سال گذشته ادامه داشته و آمریکایی‌ها در آن از انواع تحرکات و دشمنی ها استفاده کرده اند.

رهبر انقلاب اسلامی، «حمله به طبس»، «تحریک صدام برای جنگ با ایران»، «حمله موشکی به هواپیمای مسافری» و «حمله به سکوهای نفتی» ایران را نمونه هایی از «جنگ نظامیِ» آمریکا در این چالش چهل ساله برشمردند و خاطرنشان کردند: یکی دیگر از تحرکات آمریکایی‌ها در این ۴۰ سال، استفاده از «جنگ اقتصادی» است و اینکه اکنون می‌گویند تحریم ها، اقدامی جدید بر ضد ایران است، در واقع کلاه گذاشتن بر سر خود و یا ملت آمریکا است زیرا موضوع تحریم از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی دیگر از ابزارهای آمریکا در چالش ۴۰ ساله با ایران را استفاده از «جنگ رسانه ای» دانستند و گفتند:  جنگ رسانه ای آمریکا به معنای دروغ پراکنی، فتنه انگیزی، ترویج فساد و تحریک افراد از ابتدای انقلاب اسلامی وجود داشته است که البته امروز با استفاده از فضای مجازی، شیوه های آن جدیدتر شده است.

ایشان در جمع بندی این بخش از سخنانشان خاطرنشان کردند: در چالش ۴۰ ساله آمریکا و ایران حقیقت مهمی وجود دارد که گاهی از دیده ها پنهان می ماند و آن اینکه، طرف پیروز در این چالش، جمهوری اسلامی ایران و طرف مغلوب، آمریکا بوده است.

رهبر انقلاب اسلامی در بیان دلیل این موضوع افزودند: هدف اصلی آمریکا در ۴ دهه اخیر سیطره مجدد بر ایران بود اما با وجود همه تلاشها و توطئه ها، نتوانسته است به این هدف دست پیدا کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: امروز تنها کشوری که آمریکا کوچکترین نقشی در تصمیمات آن ندارد، جمهوری اسلامی ایران است و این، به معنای شکست آمریکا است.

ایشان هدف اصلی آمریکا از تحریک صدام برای تحمیل جنگ هشت ساله به ایران، شکست و بی آبرو کردن نظام اسلامی در دنیا، برشمردند و تأکید کردند: ایران در جنگ های دویست سال گذشته همواره شکست خورده بود اما در جنگ ۸ ساله توانست طرف مقابل را شکست دهد و یک وجب از خاک کشور به‌دست بیگانه نیفتد.

رهبر انقلاب اسلامی، هدف آمریکا از جنگ و تحریم اقتصادی در طول چهل سال گذشته را فلج کردن و عقب نگه داشتن کشور دانستند و افزودند: در جنگ اقتصادی نیز آنچه اتفاق افتاده، بر خلاف خواست آمریکا است زیرا حرکت به سمت خودکفایی و تولید در داخل، سرعت گرفته و امروز صدها گروه فعال از جوانان خوش‌فکرِ دانشگاهی مشغول فعالیتها و کارهای مهمی در کشور هستند.

ایشان سپس به شرایط آمریکا در جهان اشاره کردند و افزودند: در یک نگاه وسیع تر، قدرت و اقتدار و هیمنه آمریکا در دنیا، رو به افول و زوال است و آمریکای امروز به مراتب ضعیف تر از آمریکای چهار دهه قبل است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اذعان بسیاری از سیاسیون و جامعه شناسان معتبر دنیا مبنی بر فرسوده شدن و از بین رفتن «قدرت نرمِ» آمریکا گفتند: قدرت نرم آمریکا به معنای «اقناع و قبولاندن نظر خود به کشورهای دیگر»، اکنون در ضعیف ترین موقعیت ممکن قرار دارد و بخصوص از زمان روی کار آمدن رئیس جمهور فعلی آمریکا نه تنها ملتها بلکه دولتهای اروپا، چین، روسیه، هند، افریقا و آمریکای لاتین نیز با تصمیم های آمریکا صراحتاً مخالفت می کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطر نشان کردند: اکنون نه تنها اقتدار معنوی و قدرت نرم آمریکا رو به افول است بلکه اقدامات رئیس جمهور عجیب و غریبِ فعلیِ آمریکا، «لیبرال دموکراسی» را نیز که پایه تمدن غرب است، بی آبرو کرده است.

ایشان با اشاره به سخنان چندین سال قبل یک محقق معروف دنیا مبنی بر اینکه وضع کنونی آمریکا، «نقطه نهایی تکامل تاریخی بشر است»، گفتند: همین جامعه شناس، اکنون سخنان قبلی خود را پس گرفته و مطالبی بیان می کند که نشانگر ضعف و افول آمریکا و لیبرال دموکراسی است.

رهبر انقلاب اسلامی، «قدرت سخت» آمریکا در زمینه های نظامی‌گری و اقتصاد را نیز رو به افول خواندند و افزودند: آنها ابزار نظامی دارند اما به علت افسردگی، سردرگمی و تردید سربازانشان مجبورند از سازمانهای جنایتکاری نظیر بلک واتر برای تحقق اهدافشان در کشورهای دیگر کمک بگیرند.

ایشان بدهی افسانه ای آمریکا و کسری بودجه ۸۰۰ میلیارد دلاری این کشور در سال جاری را از نشانه های روند زوال اقتصادی آمریکا برشمردند و خاطرنشان کردند: آنها این واقعیات را با ظاهرسازی و شعار می پوشانند اما در زیر این زرق و برق، افول اقتصادی مشهود است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با جلب توجه کشورهای منطقه به واقعیت افول آمریکا افزودند: کسانی که به پشتیبانی آمریکا حاضرند مسئله فلسطین را به‌کلی به فراموشی بسپارند، متوجه باشند که آمریکا حتی در منطقه خودش هم رو به زوال است اما ملتهای این منطقه و حقایق آن، زنده و پابرجا هستند.

رهبر انقلاب استمرار روحیه استقلال طلبی در جوانان ایران با هر تفکر و رفتار را از دیگر نشانه های شکست آمریکا دانستند و افزودند: آنها با همه تلاش امپراطوری خبری و رسانه ای خود نتوانسته اند احساس تنفر و روحیه استقلال طلبی و مقاومت در مقابل بیگانگان سلطه طلب را در جوانان این سرزمین از بین  ببرند، به‌گونه ای که نسل جوان کنونی از لحاظ انگیزه ایستادگی و مقاومت اگر از نسل اول انقلاب جلو نباشد حتماً عقب نیست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به رسوخ روحیه استقلال طلبی جوانان ایرانی در کشورهای دیگر افزودند: مردم و جوانان عراقی، سوری، لبنانی، افغانستانی، پاکستانی و کشورهای دیگر به علت سیطره طلبی و اهانت‌های آمریکا از آن متنفر هستند اما مقامات آمریکایی ناتوان از درک علل این تنفر، آن را از چشم ما می بینند.

رهبر انقلاب اسلامی در همین زمینه افزودند: آمریکایی ها ما را تهدید می کنند و پیغام می‌دهند که اگر جوانان فلان کشور به نیروهای ما یا طرفداران ما حمله کنند ایران را مقصر می دانیم اما ما می‌گوییم شما غلط می کنید ایران را مقصر می دانید بلکه باید به اقدامات تنفر برانگیز خودتان در آن کشورها نگاه کنید.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری افول آمریکا به کسانی که به سازش با آمریکا گرایش دارند، افزودند: بیهوده نقشه بی اساس و بی پایه نکشید، زوال آمریکا یک واقعیت است.

ایشان عوامل افول شیطان بزرگ را بلندمدت و مربوط به عملکرد سلطه طلبانه آن در طول تاریخ این کشور دانستند و تأکید کردند: بر اساس سنت الهی، آمریکا محکوم است که از صحنه قدرت جهانی زایل بشود.

رهبر انقلاب پس از ترسیم اوضاع آمریکا به عنوان یکی از دو طرف چالش عمیق و مستمر آمریکا- ایران خاطرنشان کردند: در سمت دیگر این چالش می توان بدون مبالغه و بزرگنمایی نشانه های پیشرفت و قوی تر شدن را در طول ۴۰ سال اخیر مشاهده کرد.

ایشان حضور فعال صدها گروه جوان، خوش استعداد، مبتکر و با همت را در زمینه های مختلف فکری- عملی و فناوری، نشانه آشکار حرکت جدی جمهوری اسلامی در روند استقلال صنعتی و سیاسی خواندند و افزودند: این جوانان به فکر رئیس شدن و وزارت و وکالت نیستند و این پدیده مبارک ادامه خواهد یافت.

سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع دانش آموزان و دانشجویان با چند توصیه به جوانان ادامه یافت که اولین آنها فراموش نکردن دشمنی با آمریکا بود.

ایشان هوشیاری در مقابل فریب و لبخند دروغین دشمن را ضروری خواندند و یادآوری کردند: آمریکایی ها گاهی می گویند با ملت ایران مشکلی نداریم و تحریم ها علیه مردم نیست بلکه با دولت ایران دچار چالش هستیم اما این یک دروغ فضاحت بار است چون دولت ایران بدون ملت کاره ای نیست و آنها با حضور و اراده ملت دشمنند.

رهبر انقلاب در پاسخ به این سؤال که ایستادگی و دشمنی ملت ایران با آمریکا تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، افزودند: وقتی آمریکا سیطره جویی خود را کنار بگذارد می شود با او مانند دیگر کشورها تعامل کرد اما این مسئله بعید است چون ذات استکبار، سلطه جویی و سیطره طلبی است.

دومین توصیه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به جوانان، «ترویج و تبیین نظریه مقاومت» بود.

ایشان نظریه «مقاومت در مقابل دشمن قوی‌پنجه» را هم در مقام نظر هم در جایگاه عملی، نظریه ای متقن و صحیح خواندند و افزودند: جوانان در محیط های مختلف هدف اصلی استکبار یعنی سلطه طلبی را تبیین کنند تا ضرورت و صحت نظریه مقاومت، به‌خوبی نمایان و درک شود.

رهبر انقلاب افزودند: از نظر عملی نیز ما مقاومت را حق جوانان عراقی، سوری، لبنانی، کشورهای شمال افریقا، شبه قاره و دیگر مناطق می دانیم و تقویت این جریانها تقویت نظریه مقاومت است.

توصیه آخر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به جوانان عزیز ایران، «احساس مسئولیت در قبال موضوع پیشرفت کشور» بود.

ایشان، «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» در پنجاه سال آینده را که برای پخته شدن و تکمیل در اختیار صاحب نظران قرار گرفته، برنامه ای فکر شده برشمردند و افزودند: جوانان خود را بخشی از این نقشه وسیع ۵۰ ساله بدانند و برای ایفای نقش براساس مقتضیات زمان در عرصه های علمی، فناوری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آماده باشند.

رهبر انقلاب قطع وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی را از دغدغه های همیشگی خود و اقتصاددانان خواندند و جوانان مؤمن و اهل فکر و عمل را به ارائه راه حل در این زمینه دعوت کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به اینکه مدل پیشرفت ایران از الگوهای توسعه غربی اخذ نشده است، افزودند: ما از دانش و فناوری روز حداکثر استفاده را می بریم اما می دانیم که مدل های غربی برخلاف زرق و برق ظاهری، باطنی مشکل آفرین دارند و کشورهای مختلف را با دشواری و بدبختی روبرو کرده اند.

ایشان همت جوانان برای حل مسائل را نیاز اصلی کشور خواندند و تأکید کردند: جوانان بدون «ترس و تنبلی» ابتکار و نوآوری را سر لوحه تلاش خود قرار دهند و با غیرت و تعصب ملی، وظایفشان را در پیشرفت و سعادت و افتخار ملت و امنیت کشور ایفا کنند.

رهبر انقلاب مسئولان را نیز به جدی گرفتن جوانان پرانگیزه و استقبال واقعی از آنان فراخواندند و گفتند: گاه دیده شده که برخی دستگاههای ذی‌ربط به کارهای خوب، برجسته و راهگشای جوانان کمک نمی کنند.

رهبر انقلاب اسلامی در جمع بندی سخنانشان تأکید کردند: بدون تردید آینده کشور درخشان و به مراتب بهتر از امروز است و اگر ملت با همین روحیه و انگیزه پیش برود، ایران عزیز در آینده ای نه چندان دور به اوجی می رسد که در تعاملات جهانی دست برتر را داشته باشد و جوانان، این پیشرفت عظیم را که به برکت اسلام و انقلاب ایجاد می شود تجربه کنند.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقایان محمدصابر باغخانی و مرتضی عزیزی نمایندگان دانشجویان و دانش‌آموزان با بیان نظرات و دیدگاه‌های خود بر لزوم ایستادگی در مقابل توطئه‌های استکبار با روحیه انقلابی و تکیه بر ظرفیت‌های جوانان کشور تأکید کردند.

سایت پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری

منتشرشده در دانش آموز
شنبه, 11 آبان 1397 07:26

چرا مدرسه می‌ساختند؟

تاریخچه و جایگاه مدرسه در ایران

در سال‌های 1330 تا 1340، تعدادی مدرسه‌ی جدید در ایران تشکیل شدند که تولدشان، معنادار بود. (https://engare.net/) به عنوان نمونه: مدرسه‌ی علوی، مدرسه رفاه، مدرسه خوارزمی
«مدرسه‌ی علوی »، مدرسه‌ای بود که علی‌اصغر کرباسچیان و تعدادی دیگر از افراد نزدیک به او تأسیس کردند. بانیان این مدرسه، افرادی از جریان مذهبی تا حدی سنتی بودند که دغدغه‌های تعلیم نسلی مؤمن را داشتند که مایه‌هایی از تفکر حجتیه‌ای، غیرسیاسی و بهایی‌ستیز را نمایندگی می‌کرد.

در همین سال‌ها، مدرسه‌ی دیگری با عنوان «مدرسه‌ی رفاه »، تأسیس می‌شود که بانیان‌اش، محمدعلی رجایی، باهنر، بهشتی بودند. جریانی که اگرچه مانند جریان مؤسس مدرسه علوی، مذهبی بود، اما مایه‌هایی از تفکر سیاسی‌تر داشت.

جالب آن‌که در همین سال‌ها، مدرسه‌ی سومی هم تأسیس می‌شود: «مدرسه خوارزمی». خوارزمی را افرادی چون پرویز شهریاری و همفکران او تأسیس می‌کنند. کسانی که عقبه‌ی چپ و به صورت مشخص، توده‌ای داشتند.

هر سه مدرسه، در سه فضای فکری متفاوت، دانش‌آموزان قابلی تربیت می‌کنند. نگاه جریانات فکری و روشنفکری، از جامعه به سمت قدرت چرخیده‌ است

به این نکته فکر می‌کردم که گویی در دوره‌ای خاص از تاریخ معاصر، هر جریان فکری، «مدرسه» خاص خود را تأسیس می‌کند و به تربیت نسلی فکر می‌کند که ایده‌های آن جریان فکری را در فردای تاریخ نمایندگی کنند.

نگاهی به آینده و رو به جامعه. درک اثرگذاری آموزش و اهمیت آن در ساختن فردایی متفاوت.اما امروز چطور؟

آیا جریانات فکری و اندیشه‌ای و فرهنگی و سیاسی مختلف، به آموزش و پرورش و تربیت نسل بعدی چنین نگاهی دارند؟ آیا وارد چنین ساحتی شده‌اند؟

به نظر نمی‌رسد چنین دغدغه‌ی جدی در جریانات فکری مختلف در دهه‌های اخیر وجود داشته‌باشد (از نمونه‌های دانشگاه مفید و برخی مدارس خاص غیرانتفاعی کم‌اثر و بیشتر بازتولیدکننده‌ی همان نگاه موفقیت در کنکور بگذریم).

تاریخچه و جایگاه مدرسه در ایران

چرا چنین نگاهی به آموزش و پرورش و اهمیت آن و تربیت نسل آتی در جریانات فکری و اجتماعی و سیاسی از دست رفت؟

خواهید گفت: حساسیت‌ها و فشارهای یکدست‌کننده‌ی سیستم اداره‌کننده‌ی جامعه، به خصوص در حوزه آموزش و پرورش، اجازه‌ی شکل گیری چنین نهادهایی را نداده‌است. بله. و خیر! بله، چون این عامل هم در عدم شکل گیری این مدارس مؤثر بوده‌است. و خیر، چون به نظر من این تنها عامل و شاید حتی عامل اصلی در این خلاء نبوده‌است.

به نظرم جریانات فکری و اندیشه‌ای در دهه‌های اخیر، هم تمرکزشان را بر ساحت سیاست و قدرت معطوف کرده‌اند و احساس می‌کنند که تغییر، تنها با ایجاد تحول در دولت و حکومت میسر می‌شود.

نگاه جریانات فکری و روشنفکری، از جامعه به سمت قدرت چرخیده‌ است. از سوی دیگر، شاید در دهه‌ی سی و چهل، نوعی احساس پیش بینی‌پذیری و امکان برنامه‌ریزی و ثبات کلی برای آینده در جریانات فکری وجود داشت. اما در دهه‌های اخیر، نوعی تعلیق و عدم احساس پیش بینی‌پذیری ایجاد شده که عملاً نتیجه‌اش، عدم برنامه‌ریزی بلندمدت از جنس تربیت نسل‌های آتی و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت بوده‌است.

امروز، حتی اگر نهاد رسمی آموزش و پرورش، با سخت‌گیری‌های مضر، اجازه‌ی ایجاد تکثر در اشکال مختلف مدارس و نمایندگی کردن افکار و جریانات فکری گوناگون موجود در جامعه را ندهد، تحولات تکنولوژیک و ایجاد امکانات جدید ارتباطی و شبکه‌های اجتماعی، راه‌های جدیدی را پیش روی جریانات مختلف فکری برای برقراری ارتباط با نسل نوجوان و جوان و انتقال ایده‌ها به آنان ایجاد کرده‌است.

آیا برای ما اهمیت دارد؟ آیا زبان سخن گفتن با کودکان و نوجوانان را تمرین کرده‌ایم؟ آیا ایده‌هایمان را در قالب‌های جذاب برای این نسل شکل داده‌ایم؟

به کتاب «یک جلوش تا بینهایت صفرها»ی علی شریعتی و کتاب‌های دیگر او برای کودکان فکر می‌کنم و دغدغه‌ی جدی‌اش برای برقراری ارتباط با نسلی که به او امیدوار بود. حتی اگر راه تأسیس مدرسه برای تفکرات مختلف بسته‌است، نمی‌توان کتاب، پادکست، سایت، مجله، انیمشین و ... برای ارتباط با کودکان، با زبان آنان و انتقال ایده‌های مختلف تولید و ایجاد کرد؟فردا را می‌سازیم یا همه چیز را در امروز می‌بازیم؟

 شبکه جامعه‌شناسی علامه


تاریخچه و جایگاه مدرسه در ایران

منتشرشده در یادداشت

فونبال و نظام آموزشی سیاست و ایدئولوژی زده

  انسان با فوتبال متمدن شد!

راستی چرا در بین این همه بازی ، فوتبال اهمیتی مضاعف دارد؟ راز مانایی آن آیا در هیجان و در آمد زایی اش نهفته است؟

معمولا برای بررسی تاثیر فوتبال به  نظریۀ محدودیت و خشونت استناد می شود. از این منظر، فوتبال جانشین حرکت‌های خشونت بار شده و اهمیت کنترل بدن‌ در لذت ‏بردن در یک بازی جمعی با منع استفاده از دست در آن ، اسباب هنرنمایی شده است.

در اینجا نه دست‌ها، بلکه پاها ابزارهای اصلی فعالیت اند که باید همه را پشت سر بگذارند. انگار روایتگر حس و حال انسان سودجو و فرصت طلب امروز است که با ظاهری مودبانه و هنرمندانه ، توپ های پول و پست و پرستیژ را تا مقصد حمل می کند و برای همین است که  ارتباط تنگاتنگی با سیاست پیدا کرده است.

البته امروزه در فوتبال ،حرکات پا والایش شده و اصل جوانمردانه بودن بازی رعایت شده است. از این منظر، فوتبال تابلو شکوه تمدن است که البته آسان به دست نیامده است. همین که فوتبال اجازه می‏ دهد مردم، به ابراز هیجانی کامل و بدون خطر بپردازند که نمی‏ توانند از طریق دیگری آن را تخلیه کنند. والا فوتبال مردمی در بریتانیا تا اواخر قرن 19 یک سرگرمی اغلب خشن و عوام ‏پسند بود و آسیب‏ های بدنی و حتی مرگ‏ در مسابقات امری معمول بود.

فونبال و نظام آموزشی سیاست و ایدئولوژی زده

شاید به این خاطر است که  فوتبال با آنارشیسم نیز همزاد است و برای‌ مترصدان هرج و مرج  یک‌ شیوۀ زندگی‌ است‌ که از آن دست‌ بر نمی ‌دارند. به طوری که می بینیم که با وجود افزایش‌ مراقبت‌ های پلیسی‌ در داخل‌ ورزش گاه‏ ها نیز، زد و خوردها و فحاشی ها به‌  بیرون‌  منتقل‌ می شود و...

اما صرف نظر از تاثیرات گوناگون فوتبال در جامعه امروز، تاثیر آن در نظام آموزشی نیز قابل تامل است. آموزش و پرورشی که پیش از این از هجوم باد سیاست و ایدئولوژی نیز در امان نماند، اکنون و علی رغم مقاومت در تقاضای تعطیلی روز شنبه، رسما به مدارس اجازه داده است تا امکان تماشای بازی ایران و ژاپن بین مدرسه و درست در روز اول هفته فراهم کنند تا بدین وسیله بچه ها ی اسیر در مدارس نتوانند در خیابان ها انقلاب کنند. این درحالیست که پایین بودن سرانه  ورزشی،در نظام آموزشی همچنان بیدا می کند.

http://www.sedayemoallem.ir/%D8%AE%D8%A8%D8%B1/item/13846-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C

جالب این که مدارس تیم حریف (ژاپن) سال هاست از زنگ ورزش به عنوان شروعی برای شکل دادن قهرمانان آینده ژاپن در المپیک و جهان بهره برده اند. ولی ورزش مدارس ما نه برای قهرمانی که بیشتر در راستای سلامتی و رفع کم تحرکی بچه ها دنبال می شود که آن نیز به خوبی انجام نمی شود و زنگ ورزش به درس های دیگر یا استراحت معلم و تفریح دانش آموزان، اختصاص داده می شود و ...

نقطه، سرخط!


فونبال و نظام آموزشی سیاست و ایدئولوژی زده

منتشرشده در یادداشت

تجدید فراش محمدعلی نجفی  در هفته ای که گذشته طیف متنوعی از اخبار در فضای رسانه ای جامعه منتشر شد و هر کدام به فراخور توان رسانه ای متنفعان یا متضرران، بازتاب خاصی یافت.
یکی از اخباری که در عین مهم بودن بازتاب چندانی نیافت و اکثریت تحلیل گران سیاسی،اجتماعی و فرهنگی عامدانه از کنار آن گدشتند، خبر "تجدید فراش" سیاستمداری اصلاح طلب و مدیری صاحب سبک بود که از جمله معدود مدیران خوشنام آموزش و پرورش هم محسوب می شد.


به دو جهت بر خود لازم دیدم به این خبر بپردازم.
اول آن که فرد مورد نظر به نوعی منتسب به نظام تعلیم و تربیت و گفتمان اصلاح طلبی است و دوم این که قاطبه قلم به دستان، اصحاب و مدیران رسانه، از هر طیف،جناح و طبقه ای که باشند در یک ویژگی مشترک هستند و ان هم "مرد بودن"شان است.

مردان و گاها زنانی که سلطه نظام پدرسالارانه را پذیرفتند "تجدید فراش" را به عنوان یکی از هنجارهای اجتماعی می پذیرند.

پر واضح است که حکم شرع و نص قانون هم  موضع گیری آنها را بسیار قوی می کند.این گروه فارغ از شروط و الزامات شرعی مبنی بر رعایت "عدالت" و همچنین بازتاب عرفی، اجتماعی و فرهنگی چنین عملی، به صرف "مشروعیت شرعی" و "قانونی بودن" آن، بی سرو صدا از کنار آن گذشتند و یا در شاذ ترین موضع گیری آن را تصمیمی "شخصی" دانستند که ربطی به حوزه فعالیت سیاسی و اجتماعی "آقای سیاستمدار" ندارد لذا پرداختن به این بعد از زندگی "اقای سیاستمدار" را امری غیر اخلاقی دانستند.


اما من از منظر یک زن مسلمان ایرانی که بهترین سال های عمرم را در زندگی خانوادگی به عنوان همسر و مادر و در زندگی اجتماعی به عنوان یک معلم و فعال اجتماعی اصلاح طلب سپری کردم ، به چند دلیل نمی توانم این خبر تاسف بار را نادیده بگیرم.


۱- چنان که می دانید " بحران هویت" یکی از مهمترین چالش های پیش روی جامعه ماست.

نوجوانان و جوانان ایرانی در معرض بمباران فرهنگی رسانه هایی هستند که مغرضانه و بیرحمانه هویت ایرانی- اسلامی ما را هدف قرار داده اند و کیان"خانواده" به عنوان بنیادی ترین واحد اجتماعی،سیبل این تهاجم فرهنگی شده است.در همین راستا اهمیت و کیفیت روابط اعضای خانواده علی الخصوص زن و مردی که نقش همسری را نسبت به هم دارند به شدت زیر ضرب تبلیغات خوش ظاهر اما بدباطنی است که خارج از دایره خانواده قرار می گیرند. این روابط ظاهرا رنگ و بویی از "عشق" دارند ولی ماهیت شان "هوس" است و"خیانت". "خیانتی" که اربابان پول، قدرت و رسانه، "عشق" می نامندش حاصلی جز نفرت، خشونت و در بدترین حالت -خدای ناکرده - گناه و فروپاشی خانواده نخواهد داشت.
به"خیانت" یا "پشت پا زدن" مردی به تعهدی شرعی،قانونی و عرفی ،  آن هم در حالی که زنی، جوانی و متعالی ترین احساساتش را در نقش مادری و همسری به پای ان ریخته است، هر لباسی که بپوشانی یا با هر دلیل شرعی و قانونی هم توجیه کنی، باز غیراخلاقی است و به دور از عدالت و انصاف می باشد.
در این راستا جا دارد از آقای مدیر ارشدی که بسیاری از اهالی آموزش و پرورش او را شایسته مدیریت نظام تعلیم و تربیت ایران اسلامی می دانستند، پرسید که اقدام شما مبنی بر" تجدید فراش" چه پیامی به جامعه می دهد؟

آیا سرزدن چنین کاری از یکی از متولیان سابق و مدعیان فعلی دستگاه تعلیم و تربیتی که وظیفه اصلی اش معرفی الگوهای مناسب زیست اجتماعی و فرهنگی برای نوجوان ایرانی است، در راستای تحکیم خانواده و ارج نهادن به مقام شامخ مادری و همسری است؟

تجدید فراش محمدعلی نجفی


آقای مدیر سابق!

ای کاش می شد بازتاب این اقدام نسنجیده تان را در  همکاران زن تان در بدنه آموزش و پرورش می دید.


آقای مدیر سابق!

چه پاسخی دارید برای معلمان زنی که در کنار مادری و همسری،سال های جوانی عمرشان را عاشقانه و صبورانه کمر به تعلیم و تربیت آینده سازان ایران عزیز بسته اند و هیچ انتطاری جز حفظ کرامت انسانی و پاس داشت زحمات سال های جوانی شان در خانواده و مدرسه ندارند؟

۲- پایه های ایدئولوژیک گفتمان اصلاح طلبی بر نواندیشی دینی و قرائت های رحمانی از دین استوار است.از این منظر هر گونه اقتدارطلبی چه در حوزه خانوادگی و چه در حوزه اجتماعی قابل توجیه نیست.

سیاستمداری که کنش سیاسی خود را در چهارچوب اصلاح طلبی تعریف می کند چگونه می تواند در حوزه زندگی شخص خود اقتدارگرایی مطلق باشد ولی در مشی سیاسی نافی اقتدارگرایی جلوه نماید؟


آن چه در بالا آمد ابراز دغدغه زنان، مادران و همسران ایرانی در دفاع از حریم امن خانواده و پاس داشت کرامت انسانی و عواطف زنانی است که سال های جوانی و با نشاط عمر خود را به پای همسر،فرزندان و خانواده ای گذاشتند که چون جان برایشان شیرین است. نادیده گرفتن این حجم عظیم از عاطفه و احساس و پاکبازی با هر توجیهی که باشد پسندیده نیست.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تجدید فراش محمدعلی نجفی

منتشرشده در یادداشت

وضعیت آموزش و پرورش لرستان و دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های مدیران  جناب آقای وزیر

آشفتگی شاید محترمانه ترین واژه ای باشد که با آن بتوان اوضاع امروز آموزش و پرورش لرستان را با آن توصیف کرد ، نه به دلیل ضعف مدیر کل منصوب شما در لرستان  ،بلکه  به دلیل فشارهای وارده از جانب نمایندگان استان که مستقیم یا به واسطه  فرادستان وزارت خانه و نیز مسئولان ارشد اجرایی استان بر این نهاد نحیف و در حال احتضار وارد می شود .
هرچند رویکرد تعاملی با نمایندگان مجلس برای حمایت از برنامه های آموزش و پرورش که فرایندی منطقی و مطلوب برای به حداقل رساندن مشکلات آموزش و پرورش به شمار می رود به خصوص در دو سه سال گذشته با شدت بیشتری برای ماندن وزیر در مسند وزارت جای خود را به  کنار آمدن با نمایندگان و واگذاری عزل و نصب ها به ایشان که معمولا نه بر اساس برنامه محوری و شایسته سالاری که با هدف  تشکیل سبد رای  نمایندگان در سال 98 می باشد تغییر یافته و برخی معاونت ها به خصوص معاونت پارلمانی جنابعالی  که تعامل بیشتری با نمایندگان دارند، به جای ترغیب نمایندگان به کمک های حقوقی و قانونی به نفع آموزش وپرورشی که قادر به پرداخت سرانه ها نیست، برای دومین سال متوالی نتوانسته است اعتبار شیر مدارس را تامین کند و...  بیشتر اهتمام خویش را برای به حداقل رساندن ریسک " استیضاح " به عنوان یکی از مهم ترین دغدغه ها وزیر براین موضوع قرارداده است .

وضعیت آموزش و پرورش لرستان و دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های مدیران


جناب آقای بطحایی هیچ جایگاه حقوقی روشنی برای دخالت نمایندگان در عزل و نصب ها پیش بینی نشده است
به نظر نمی رسد از اخبار آموزش و پرورش لرستان بی خبر باشید ،اگر هم نمی دانید بنده عرض می کنم خدمت تان  ؛ از آنجا که در سال 98 انتخابات مجلس شورای اسلامی پیش رو می باشد  و از ابتدای سال 98 عملا نمایندگان فعلی مجاز به اعمال فشار بر مدیران جهت تغییر و تحول مد نظر خویش نیستند و با توجه به آنکه معلمان و مجموعه آموزش و پرورش در همه ی این سال ها در انتخابات نقش براتعلی و پسران را ایفا کرده اند [خلاصه داستان این که براتعلی 11پسر داشت در مواقعی که گرفتاری پیش می آمد روی قدرت بدنی و زور بازو و.... آنها حساب باز کرده و استمداد می طلبیدند اما هرگاه مراسم جشن وشادی بود آنها را به سبب زیادی بودن تعداد به حساب نمی آوردند ،این حکایت به نظر خیلی شبیه اوضاع امروز آموزش وپرورش و دیگر دستگاههای دولتی است ] از همین الان مورد توجه جدی نمایندگان قرار گرفته اند ؛ لذا سعی و اهتمام نمایندگان این است تغییرات مدنظر خود را در سال جاری انجام دهند  .

شاهد مدعای نگارنده کمپین های مختلفی است که توسط معلمان برخی شهرستان های لرستان همانند بروجرد و الشتر در حمایت از مدیران فعلی راه اندازی شده  که به نظر مدیرکل محترم استان نیز دلیلی برای مخالفت و برکناری ایشان نمی بینند .

وضعیت آموزش و پرورش لرستان و دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های مدیران

وزیر محترم آموزش و پرورش
معلمان از دخالت های فراتر از وظایف قانونی نمایندگان در آموزش و پرورش خسته اند !

از آموزش وپرورش در برابر نمایندگان مسئولانه عمل کنید نه وامدار گونه!


براساس نص صریح قانون اساسی ،  دو وظیفه اصلی برای نمایندگان پیش بینی شده است :


1- قانون گذاري (بررسي و تصويب طرح هاي قانوني خود نمايندگان، لوايح قانوني هيات دولت و طرح هاي مصوب شوراي عالي استان ها)
2-  نظارتي (حق سوال از رئيس جمهور و يا وزرا در باره وظايف آن ها، حق تذكر كتبي، استضاح رئيس جمهور و وزرا، حق تحقيق و تفحص، نظارت بر اجراي بودجه سالانه كشور، نظارت بر حسن اجراي قوانين)
براین اساس هیچ جایگاه حقوقی روشنی برای دخالت نمایندگان در عزل و نصب ها پیش بینی نشده است ،اما برخی اوقات ضعف وزیر و مدیران و یا علاقه مندی شدید ایشان به میزهای مثلا خدمت و ترس از استیضاح و برکناری  ،این فضا را فراهم می کند که آموزش و پرورش به عنوان تاثیر گذارترین دستگاه با داشتن حدود یک میلیون نفر معلم و بیش از 13میلیون نفر دانش آموز در اختیار نمایندگان قرار گیرد .

وضعیت آموزش و پرورش لرستان و دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های مدیران

و سخن پایانی با وزیر محترم این که ؛
معاونت سیاسی  امنیتی استانداری لرستان در توئیتی پر مفهوم نوشته است  :

زمزمه هایی به گوش می رسد که باز هم می خواهند نحیفی را به مسلخ ببرند ،....آه کودکان مظلوم دیارم  ....که از فحوای کلام ایشان می توان این گونه استنباط کرد که خبری از راهروهای استانداری یا وزارت آموزش وپرورش  شنیده باشند مبنی بر به مسلخ بردن مدیر کلی که هنوز جوهر ابلاغ وی خشک نشده  است .

از جنابعالی انتظار می رود ضمن همراهی با معلمان و حمایت از مدیرکل آموزش و پرورش ، معاونان محترم را به جای اعمال فشار و دخالت در حوزه های مدیریتی استانی ترغیب به حمایت از مدیران جسور و توانمند نموده  و بر این نکته تاکید ورزید که نمایندگان محترم باید حامی معلمانی باشند که ایشان را آموزش داده  و در منصب نمایندگی قرارداده اند ،نه قیم و تصمیم گیر در امور اجرایی و انتصابات  و به قهقرا کشانیدن آموزش و پرورش .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

وضعیت آموزش و پرورش لرستان و دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های مدیران

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

« انجمن اسلامی معلمان استان بوشهر » در نامه ای که خطاب به وزیر آموزش و پرورش نگاشته و برای صدای معلم ارسال گردیده است خواهان توجه ایشان به مطالبات و مشکلات این استان و نیز نظارت بر عملکرد مدیر کل آن شده است .

این رسانه آمادگی خود را برای اننشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .

دوشنبه, 06 آبان 1397 05:38

کوروش بزرگ از واقعیت تا خیال

کوروش بزرگ از واقعیت تا خیال


پرده اول (تولد کوروش) :

تولد کوروش با افسانه های هندی و اروپایی عجین شده است.
هرودوت مورخ نامدار معتقد است که کوروش پادشاه هخامنشی بوده و حدود سی سال بین کمبوجیه اول و دوم حدود 600 سال قبل از میلاد بر بخشهایی از ایران کنونی از رود سند تا آناتولی حکمرانی کرده است.
در مقابل نیکلاس دمشقی معتقد است که پدر و مادر کوروش افرادی عادی و چادرنشین، و البته پدرش سارق حرفه ای و غیر هخامنشی بوده است.
به هر حال کوروش در زمان حکمرانی ابتدا حکومت مادها را در هگمتانه همدان برانداخت و در بهار سال 539 آهنگ فتح بابل نمود و بدون جنگ با کمک مردوک بابلی یهودیان را به کنعان بازگرداند.

استوانه کوروش در سال 1971 به زبانهای بین المللی ترجمه شده و نقل است که بدل منشور کوروش در تالار اصلی شورای امنیت و تالار قیومت نیویورک نصب شده است.

کوروش بزرگ از واقعیت تا خیال

پرده دوم (کوروش جهانگشا) :

آنچه مسلم است کوروش نیز همچون سایر جهانگشایان بزرگ همانند چنگیزخان، اسکندر و تیمور و ... برای بسط و توسعه قلمرو فرمانرواییش دست به جنگهای خانمانسوز و ویرانگر زده است.
همان قدر که چنگیزخان در نزد ما خونخوار و وحشی به شمار می آید، به همان نسبت در بین مغولها منجی تمام عیار آسمانی و طلایه دار پیشرفت و توسعه برای جامعه مغولها می باشد. (دو روی متضاد سکه از منظر مخاطبان متفاوت) غ لذا کوروش نیز در بوته نقد و قضاوت دوگانه و کاملا متضاد (منجی آسمانی و جهانگشای عادل وارسته برای پارسیان و همین طور خونخواری وحشی و متجاوز به جان و مال ملل مغلوب البته بجز بابل) است.

یهودیان کوروش را مسیح از جانب یهوه / روحانیان بابل وی را برگزیده مردوک / رومیان او را شاهزاده ای بزرگ و سیاستمداری باهوش / اهالی آسیای میانه وی را خونخواری تمام عیار و متجاوزی ششدانگ و... می دانند.

آنچه مشهور است کوروش خود زرتشتی بوده و پرستشگر اهورامزد است و در فتوحاتش به سنت ها و ادیان ملل مغلوب به دیده احترام می نگریسته است. ما در پردازش تاریخ و نکوداشت شخصیت های مؤثر نباید در ورطه افراط و تفریط غوطه ور شویم. مطلق نگری صفر یا صد و افتادن در دام توهمات ملی گرایی و همچنین ندیدن نقش بی بدیل کوروش در برهه زمانی خویش نه تنها گرهی از مشکلات ما نخواهد گشود، بلکه خود مسبب کینه ها و نفرتها و توهمات بی پایان خواهد شد

 

پرده سوم (کوروش ذوالقرنین) :

برخی از یهودیان در عهد عتیق معتقدند کوروش ذوالقرنین (قوچ صاحب دو شاخ) و پادشاه پارسیان و مادها است.
علامه طباطبایی معتقد است هرچند اشکالات جدی به دوران جوانی کوروش وارد است، ولی ذوالقرنین بودنش قابل قبول تر است.
مایل اچ هارت معتقد است کوروش 87 امین فرد تاثیرگذار در تاریخ است.به قول دکتر شریعتی فردوسی در شاهنامه گرانسگش در خصوص کوروش و هخامنشیان کلاً ساکت و خاموش است، هرچند عده ای سعی در القاء کوروش بودنِ  کیخسرو دارند.
البته هستند منتقدانی فارس زبان همچون پورپیرار که کلیت کاخ های عظیم مجموعه پاسارگاد را دست ساخته یهودیان با تکمله پهلوی دانسته و تاریخ هخامنشیان را با استنادات خاص خود به زیر رادیکال می برد و جالب تر آنکه هنوز به جز فحاشی و اطلاق نسبت جاسوسی و خائنی به وی جواب علمی و متقنی به ایرادات امثال پورپیرار داده نشده است.


احمدی نژاد نیز معتقد بود کوروش جوانی نجیب و بسیجی واقعی زمانش بود!

 

پرده چهارم (مرگ و آرامگاه کوروش) :

عده ای معتقدند آرامگاه کوروش در یک کیلومتری جنوب غربی کاخهای پاسارگاد است. در حالیکه اولین بار در سال 1818 کرپورتو جهانگرد و دیپلمات انگلیسی حدس زد که (مقبره مشهد مادر سلیمان) ممکن است همان گمشده تاریخ، آرامگاه کوروش باشد.ولی با توجه به داستان مرگ و جداشدن سرِ کوروش به دست آنا تومروس در آسیای میانه و انداختن سرش در خیک پر از خون انسانی و انتقال جنازه به مسافت بیش از 3000 کیلومتر (از آرال تا پاسارگاد) با چارپایان آنهم در بستر شکستی سنگین با 200 هزار کشته از آناتومروس ترک باید به آرامگاه کوروش با شک و تردید نگریست.


چرا که حداقل یک ماه زمان لازم است تا چاپارهای آنروز بتوانند با امکانات آن زمان، جنازه متلاشی کوروش را از بین لشکر پیروز آناتومروس به سلامت به پاسارگاد برسانند.

پرده آخرکوروش نیز به سان خیلی از پادشاهان موثر و بزرگ ایران زمین (همانند نادر شاه افشار، شاه اسماعیل، شاه عباس کبیر و ...) در گسترش، انسجام و اتحاد ایران خدمات و زحمات زیادی را متحمل شده است. همانطور که اگر نبود فداکاری شاه اسماعیل جوان، الان چیزی به نام ایران در صفحه روزگار معنا نداشت.


ما در پردازش تاریخ و نکوداشت شخصیت های مؤثر نباید در ورطه افراط و تفریط غوطه ور شویم. مطلق نگری صفر یا صد و افتادن در دام توهمات ملی گرایی و همچنین ندیدن نقش بی بدیل کوروش در برهه زمانی خویش نه تنها گرهی از مشکلات ما نخواهد گشود، بلکه خود مسبب کینه ها و نفرتها و توهمات بی پایان خواهد شد.

و مخلص کلام اینکه توسعه نیافتگی و ناکامی های تاریخی ما با بزرگ نمایی و یا تخفیف شخصیت هایی چون کوروش تسکین نخواهد یافت و حلقه های مفقوده توسعه نیافتگی ترمیم نخواهد شد.

کوروش بزرگ از واقعیت تا خیال


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

کوروش بزرگ از واقعیت تا خیال

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

دکتر علی شریعتی :

" سخت است حرفت را نفهمند ، سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند .... " !

چندی پیش دو یادداشت در مورد حذف کراوات از سردیس دکتر علی شریعتی در دانشگاه فرهنگیان شهر ساری در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا ) و ( این جا ).

« قربان اسلامی راد » سرپرست پردیس دکتر شریعتی مازندران در سایت دانشگاه فرهنگیان به این موضوع واکنش نشان داده است .

آن چه در این جوابیه شفاف و آشکار نیست آن است که رئیس این پردیس در بند یک عنوان می کند :

" موضوع قرارداد منعقده طراحی، ساخت و نصب سردیس دکتر شریعتی ( شامل سر و گردن) بوده است که طراح بر اساس خواسته پردیس و مفاد قرار داد عمل نکرده است. "

اما بعدا پیمانکار را به عدول از مفاد اولیه قرارداد متهم کرده و می نویسد :

" حذف کراوات از سردیس دکتر شریعتی در محلِ نصب، تلاش پیمانکار برای تامین نظر پردیس بوده است که به علت غیر واقعی بودن و تفاوت با انتظارات اولیه پردیس مورد تائید واقع نشد ... "

احتمالا منظور رئیس دانشگاه فرهنگیان از عدول و تخطی از قرارداد این بوده است که چون کراوات در بخش " سینه " از بدن مرحوم دکتر علی شریعتی قرار گرفته است اساسا نباید طراحی و ساخته می شد و البته مدعای این نظریه صدای معلم عکسی است که در این دانشگاه از دکتر علی شریعتی منتشر کرده است !

نظرسنجی

آیا در مدرسه شما ماهی یک بار جلسه شورای معلمان تشکیل می شود ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور