بازیگران سیاسی این روزها بیشتر از هر زمانی آموزش و پرورش را به سخره گرفتهاند .
ضعف وصف ناشدنی مدیریتی وزیر در نهایت اعلای خود این میدان را در اختیار فرصتطلبان و زیاده خواهان قرار داده است ؛ شاید آنچه در این وزارتخانه هیچ اهمیتی ندارد آموزش و پرورش است و ضعف عملکردی وزیر در عزل و نصبها و بیارادگی و بیاختیاری ایشان صدای نمایندگان را نیز درآورده است ؛ بهقول معروف آش آن قدر شور شده که صدای آشپز هم درآمده ، اگرچه بعضی از آنان نیز خود بازیگرانی قهار و ماهی گیرانی زبردست هستند و از آب گلآلود ماهیهای درشت و فربه میگیرند.
آموزش و پرورش اصفهان نیز از این موضوع مستثنا نیست و هنوز امضای حکم مدیر کل جدید خشک نشده مدیرکل جدیدتری منصوب میشود و دست پاچگی در عزل و نصب ها حکایت عجیبی است که استان سرآمدی چون اصفهان باید در این بلبشوی سیاسی بازی دچار هرج و مرج و تاخت و تاز بازیگران خرد و کلان و گروه و دستهها و هیئت و نهادهای ذی نفوذ گردد .
به نظر میرسد گروکشی باشد . دیگر از اصلاحطلب و اعتدالگرا و اصولگرا عزل و نصبها خارج شده است . هرکسی میتواند مدیر کل را عوض کند ، فقط کافی است چند اتوبوس پر از آدم را روانه تهران کنی فردا مدیرکل جدید میفرستند ، شبانه عزل میکنند و روزانه نصب میکنند تا پسفردا روز چه پیش آید الله اعلم .
آن وقت وزیر دم از پیشرفت، قانونگرایی، مدرسه محوری، احترام به حقوق افراد هم میزند.
جناب وزیر
بر اساس چه مؤلفههایی مدیرکل نصب کردی و بر اساس چه مؤلفههایی در مدت زمان کم تر از پنج ماه تشخیص دادی که مدیرکل خوب نیست و باید تغییر کند، نکند تعبیر نما شدهای یا جنزده و وزارت آموزش و پرورش نیاز به جنگیر دارد.
بر چه اساس و مؤلفهای مدیرکل جدید را منصوب کردی و چه ضمانتی وجود دارد که در چند ماه آینده ایشان نیز عزل نشود ؟
جناب وزیر !
آخر این چه افتضاحی هست؟ یک مدیرکل در عرض کم تر از 5 ماه چه اقداماتی میتواند انجام دهد که عزل میشود؟ بر اساس کدام منطق و عقل سلیمی چنین تصمیمگیریهایی میشود که با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست؟
این بازیهای سیاسی در کدام دانشگاه کشور تدریس میشود که هیچ تحلیلگر مسائل آموزش و پرورش سر از کار آن در نمیآورد ؟
جناب وزیر !
مگر آبروی افراد بازیچه دست شماست ؟
چرا از خدا نمیترسید ،اقلاً فکر آخرت تان باشید و بر اساس آیه " وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ(سوره ابراهیم آیه 42)"
از عذاب خدا واهمه کنید . این ملت چه مصیبت عظما و گناهی از آنان سرزده که چنین مدیران بیتدبیر و ترسویی دچار آنان شدهاند ؟
این بیبرنامگی و آشفتگی و هرجومرج و دستپاچگی در عزل و نصبها را تفسیر کنید و عقل کور ما را روشن کنید .
جناب وزیر الوزرا !
در مقابل بیکفایتی و بیلیاقتی شما کلمه کم میآید . نمیدانم کدام کلمه را به کار ببرم که لایق توصیف جنابتان باشد.
جناب وزیر
اگر نمیتوانی این دستگاه عریض و طویل را هدایت کنی اقلاً آزادهمرد باش و استعفا بده تا کارکنان این مجموعه تکلیف خود را بدانند و در این آشفتگی مات و مبهوت و سرگردان نباشند.
و چند کلمه با نمایندگان مردم در خانه ملت
برادران بزرگوار نمایندگان ملت در خانه ملی؛
آموزش و پرورش جایگاه رفیعی دارد و اگر خواهان توسعه کشور هستید باید به این جایگاه اهمیت داده شود . سیاسیکاری و سیاستبازی در نهاد آموزش و پرورش همچون سم تمام سطوح آموزش و پرورش را فلج میکند و در رأس آن اگر وزیر بیکفایت، بیتدبیر، بیبرنامه، بیاختیار و اراده بر آن حکمفرما باشد نباید انتظار داشت این کشتی طوفانزده به ساحل امن و مقصد رهنمون شود .
اجرای سند تحول بنیادین بهواسطه عملیاتی نشدن معلمین و دانش آموزان را بیانگیزه نموده است.
عدم ارتقای وضعیت معیشتی و منزلتی فرهنگیان را افسرده و ناامید کرده است. اجرای برنامههای ضرب الاجلی و ناسازگار دانش آموزان را معترض کرده است، عزل و نصبهای خارج از عرف و منطق مدیران سطوح میانی را مات و مبهوت کرده است .
عدم دستیابی به اهداف سند چشمانداز برنامهها را با شکست مواجه کرده است. برنامهریزیهای ایده آلیستی معاونان ناکارآمد که رنگ کلاس را ندیدهاند به شوی مضحک تبدیلشده است.
بیبرنامگی و روزمرگی سیستم را دچار ضعف شدید کرده است .عدم مدیریت اقتصاد آموزش و پرورش و حقوق و دست مزد و عدم دفاع از حقوق زیرمجموعه این دستگاه، وابستگی صددرصدی مالی مدیران مدارس به جیب اولیاء را موجب شده است ؛ لذا انتظار میرود برای معضلات و مشکلات مطرحشده فکری اندیشیده شود و هر چه سریعتر تا اوضاع به حالت بحرانی و فوقالعاده درنیامده تصمیمی سازنده و کارساز پیرامون وضعیت نابه سامان آموزش و پرورش اتخاذ شود.
علی برکه الله
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
• الْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَ ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ وَ الْوَرَعَ الْوَرَعَ إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُم
کار کنید و آن را به پایانش رسانید و در آن پایداری کنید ؛ آن گاه شکیبایی ورزید و پارسا باشید.
نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص 252
حدیث (5) امام علی علیه السلام
مرمت آنچه فرسودگی می نامیم در سایه تعهد و ایمان تحقق می پذیرد.ساختار آموزش و پرورش بنایی فرسوده است. ساختار این بنا اگر فروبریزد ،کودکان این ملک هرگز نمی توانند از زیر آوار آن جان سالم به در ببرند.
چندی است مدیران آموزش و پرورش در چشم اندازی متفاوت پیکره این بنا را می کاوند . نوسازی این بنای فرسوده هرگز در دستور کار مدیران نبوده است اساسا ویران کردن ساده تر از ساختن است ؛ از این رو ترمیم خرابی ها از لحاظ اقتصادی به صرفه تر است حال اگر بنا شناسنامه فرهنگی یک کشور باشد مرمت آن به خودی خود توجیه پذیر است.
نگرش متفاوت به مقوله تعلیم و تربیت از دیرباز محل منازعه بوده است . تفاوت در نوع نگاه مسئولین به ساختار آموزش و پرورش را می توان در نشست های علمی، فرهنگی و سیاسی مشاهده کرد .
از دید این نگارنده تفاوت در نوع نگاه به مسائل آموزش و پرورش ایراد نیست ؛ آنچه ساختار این نظام فرسوده را می ساید و فرو می ریزد بار مضاف نهادها و سازمان هایی است که برشانه های آموزش و پرورش سنگینی می نماید .
انتظارات غیر متعارف نهادهای بیرونی چهارچوب نظام آموزش و پرورش را متزلزل نموده است.
در چنین شرایطی مدیران میانی آموزش و پرورش تمام انرژی خود را مصروف تحقق انتظاراتی می کنند که در حیطه نظام تعلیم و تربیت نمی گنجد .
نمونه بارز آن عزل و نصب مدیران در سایه نفوذ نمایندگان مجلس شورای اسلامی است . بسیاری از این دست تصمیمات پشت درهای بسته صورت می گیرد درحالی که نیروهای ستادی و آموزشی کمترین نقشی در این جابه جایی ها ندارند.
به عبارت دیگر در یک مجموعه چینش نیروها براساس توانمندی ها و شایستگی هایی صورت می پذیرد که ضمن ایجاد توازن قدرت در مجموعه بتوانند در راستای اهداف از پیش تعیین شده حرکت کنند. برهم زدن این چینش می تواند توازن قدرت را در یک مجموعه برهم بزند به خصوص در شرایط فعلی که حجم انتظارات از این مجموعه بالاست.
چینش نادرست می تواند آسیب جدی به ساختار آموزش وپرورش وارد کند. حال آن که یک مدیر توانمند خود پشتیبان و مایه دلگرمی زیردستان است به قول خداوتدگار سخن:
"چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان
چه باک از موج بحر آن راکه باشد نوح کشتیبان "
از "سعدی" به میان آمد بیراه نیست . در شرایطی که آموزش و پرورش بروجرد در التهاب عزل مدیر و معاونین ایشان است مخلص کلام به حکایتی از" گلستان "ختم شود .
"یکی از وزرا معزول شد ، به حلقه درویشان درآمد . صحبت ایشان در او سرایت کرد و جمعیت خاطرش دست داد.
ملک بار دیگر با وی دل خوش کرد و عمل فرمود قبول نکرد و گفت:معزولی ،به که دلمشغولی".
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
رییس فراکسیون زنان مجلس گفت : مهمترین این دغدغه ها در رابطه با سهم آموزش و پرورش در بودجه عمومی کشور است. سهم آموزش و پرورش کمتر از 10 درصد بودجه عمومی کشور است که بودجه وزارت آموزش و پرورش در سال 97 حدود 47 هزار میلیارد تومان بود که با حدود 10 هزار میلیارد تومان کمبود بودجه مواجه هستیم .
گروه رسانه/
چندی پیش مطلبی با عنوان : "
مسعود پزشکیان نماد نگاه پوپولیستی به آموزش و پرورش و دخالت های مستقیم در مبادلات مدیریتی آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی ؟!
« جواد لطف اله پور » نقدی بر این مطلب نگاشته است .
ضمن تشکر و قدردانی عین پاسخ مننشر می گردد .
گروه استان ها و شهرستان ها/
تاکنون یادداشت ها و گزارش های قابل توجهی در انتقاد از مدیریت آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در صدای معلم منتشر شده است .
( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا )
نامه جمعي از فعالين ستاد فرهنگيان دكتر حسن روحاني استان آذربايجان شرقي در انتخابات رياست جمهوري دوازدهم به وزير آموزش و پرورش در خصوص عملكرد جعفر پاشايي مدير كل آموزش و پرورش آذربايجان شرقي ( این جا ) ؛ نامه ی جمعی از تشکل های حوزه ی آموزش و پرورش ( این جا ) ؛ تشکل های فرهنگیان در مورد مدیریت اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی به وزیر نامه نوشتند ( این جا ) .
با این حال جز یک مورد جوابیه غیرمستقیم ( این جا ) این مدیریت تاکنون در مورد عملکرد خود به معلمان و افکار عمومی پاسخ گو نبوده است .
بقیه موارد در قالب تهدید و شکایت از منتقدان بوده است .
« صدای معلم » از مجلس به عنوان نهاد امین مردم انتظار دارد تا رو در بایستی را کنار گذاشته و به وظایف نظارت و کنترل تعریف شده در قانون عمل کنند .
محمدرضا شهبازی نوشت:آقای حمید بوالی [فرزند رییس شبکه خبر سیما] در صفحه اینستاگرامشان یادداشتی نوشته اند در دفاع از مدارس حزب اللهی لاکچری.
ایشان نوشتهاند:
«مشکل اصلی آموزش و پرورش است و تربیت شدگان مدارس عمومی به دلایل مختلف که اصلاح آن نه ربطی به این بحث دارد و نه به مدیر فرهنگ یا هر مدرسه صد نفره و دویست نفره دیگر دارد، افرادی عموما #خموده، انگیزه از دست داده، بی علاقه یا #متنفر_از_وطن و متاسفانه بی اعتنا به #اصول_اخلاقی هستند. همان ها که اکثریت جامعه امروزمان را تشکیل می دهند.»
میبینید؟ ادبیات را کیف میکنید؟ نگاه عزیز دلمان به اکثریت جامعه را عشق کردید؟ قضاوت دوستمان درباره اکثریتی که پول رفتن به مدارس لاکچری ندارند را دارید؟ دیدید از نظر دوستان اکثریت افرادی که مجبور بودهاند در مدارس دولتی درس بخوانند چگونه است:
: خموده... متنفر از وطن... بی اعتنا به اصول اخلاقی! می بینید از نظر آقایان، کارگرزادهها، کارمندزادهها، کشاورززادهها و... اکثریتی که دستشان به دهن شان آن قدر نمیرسد که ماهی دو سه میلیون فقط خرج تحصیل یک فرزندشان کنند چه موجودات پلشتی هستند؟
حالا شما جای اینها باشید چه میکنید؟ طبیعی است نجات مملکت از دست این موجودات کثیف و خطرناک خیلی موضوع و کار مهمی است. آن قدر مهم که گرفتن یک مقدار رانت برای تاسیس مدرسه و بعد انواع رانتها برای اداره آن و یک مقدار رانت هم برای بهره مندی دانش آموزان آن مدرسه از اتفاقات فرهنگی که حتما موجب تربیت بهترشان می شود خیلی هم طبیعی است!
البته یک راه دیگر هم هست برای کم کردن برخی آسیب های رایج بین نوجوانها. مثلا اینکه مثل شهید حججی کولهت را از درآمد شخصی پر کتاب کنی و راه بیفتی توی پارک و با نوجوانها رفیق شوی و کتاب مفتی بدهی دستشان تا بخوانند. یا مثل آن آخوند جوان آذری نام راه بیفتی توی روستاها و برای بچه ها کتاب ببری و... .
اما خب اینها کلاس ندارد! آدم خانهاش دروس باشد که نمی تواند هر روز بیاید عبدلآباد کار فرهنگی کند و برگردد! کلی وقتش توی ترافیک هدر می شود! باید کار اساسی کرد! بگیر و مدرسه بزن. هم به دروس نزدیک است و ترافیک ندارد، هم زود هم جواب می دهد. سر چند سال نشده آقازاده ها دیپلم را گرفتهاند و دانشگاه را هم تمام کردهاند و رفتهاند پشت میز سردبیری یک رسانه کلفت یا مدیریت یک مجموعه فرهنگی قطور و میتوانند نظام را حفظ کنند از شر یک لشکر چند میلیونی آدمهای خموده و بی انگیزه و متنفر از وطن و بی اعتنا به اصول اخلاقی!
نگاه اشراف متواضع به بقیه این گونه است:
من شرمنده ام که شما بدبختید، من شرمندهام که شما در لجن هستید، من واقعا راضی نبودم از اینکه خودم آدم باشم اما شما کثافت محض باشید، به خدا راضی نبودم اما چه کنم که این گونه شد دیگر!
آقا بوالی! حمید خان! این جماعت پاپتی و فلک زده که مثل سوسک در لجنزار آموزش و پرورش دولتی لولیدهاند که کاری به شما ندارند. شبکه خبر پدر شما هر چیزی پخش می کند اینها چیزی میگویند؟ فوقش چهارتا توئیت میزنند و مسخره می کنند که آن را هم به بزرگی تان ببخشید.
یا اگر به اسم بیداری اسلامی یک پولی می رسد و خبرگزاری می زنید اما چند ماه بعدش می شود یک خبرگزاری عادی کنار بقیه خبرگزاری هایتان، این بنده های خدا حرفی می زنند؟
مملکت خودتان است، پول خودتان است، اختیارش را دارید، حرفی نیست! اما جوانمردی کنید و بدبخت و لجن بودن را هی به روی اینها نیاورید. هی توی سرشان نکوبید که شما یک مشت کثافت متنفر از وطن و عاری از اخلاق هستید. خوبیت ندارد.
چهار صباح دیگر دم انتخابات، وقتی سالار عقیلی دارد حنجره اش را جر می دهد و وطنم وطنم می خواند، با اینها چشم توی چشم می شوید ها!
باز هرجور صلاح می دانید...
سایت فردا
گروه تشکل ها/
در پی انتشار مطلبی با عنوان : " در نامه انجمن اسلامی معلمان استان بوشهر به وزیر آموزش و پرورش مطرح شد :
انتقاد از عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش استان بوشهر " ( این جا ) ؛ اداره کل آموزش و پرورش این استان جوابیه ای برای صدای معلم ارسال کرد .
« انجمن اسلامی معلمان استان بوشهر » در بیانیه ای به برخی موارد و ابهامات اشاره نموده است .
« صدای معلم » آمادگی خود را برای دریافت و انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
دلایل تغییرات و رمز ماندگاری ، جابه جایی، ارتقا یا کنار گذاشتن یک مدیر چیست؟
آموزش و پرورش یک میلیون پرسنل دارد و در سطح بالاتر از مدرسه یعنی در ستاد وزارتخانه و بیش از 700 منطقه، شاید حدود 4000 پست دارد. پست های درجه یک شامل معاونان وزیر و مدیرکل ها و پست های درجه دوم شامل روسای مناطق و معاونان مدیرکل ها می شوند . پست های درجه 3 هم مسئولان پایین دست مناطق و ستاد را شامل می شود. شاید در سطح کشور حدود 5 هزار مدیر مدارس دولتی خاص را هم بتوان در ردیف مدیران درجه 3 به حساب آورد. مثل کنکور ، برای گرفتن این پستها بین پرسنل آموزش و پرورش رقابت نفس گیری وجود دارد. حکایت کمتر از ده هزار پست و یک میلیون پرسنل از حکایت یک مویز و چهل قلندر است. یعنی به طور متوسط شانس یک آموزش و پرورشی برای گرفتن پست یک درصد است. دعوا بر سر پستها بعد از انتخابات ریاست جمهوری داغ می شود و زمین مدیریت وزارتخانه کم و زیاد با عوض شدن وزیر شخم می خورد.
همه معلمان به دلایل مختلف دنبال پست نمی روند . بعضی دوست ندارند تمام هفته درگیر کار شوند. برخی شغل دوم دارند. برخی روابط اداری را دوست ندارند. برخی عاشق کار معلمی هستند. تعداد کمی هم در بخش خصوصی آموزش و پرورش به جایی رسیده اند. با حذف اینها تعداد متقاضیان پست مدیریتی کمتر می شود. اما برای تعداد زیادی از کارکنان مدرسه، گرفتن پست مدیریتی تنها راه برای پیشرفت است. بنابراین مدیر شدن در آموزش و پرورش ایده ای پر طرفدار و برای شمار زیادی از کارکنان راهی برای رهایی از زندگی یکنواخت معلمی با حقوق و درآمد ثابت است.
حقوق کارکنان ستاد و ادارات به نحو ملموسی از حقوق معلم مدرسه بیشتر است. از اصل حقوق که بگذریم، آن ده هزار پست اداری مزایا و اضافه کاری و امتیازاتی دارد که جاذبه حضور را بسیار بالا می برد. حتی گاهی از نظر مادی مدیران برخی از آن مدارس خاص دولتی از نظر مالی موقعیتی دارند که حاضر نیستند جای خود را با معاون وزیر عوض کنند.
مدیریت در آموزش و پرورش مثل قبول شدن در رشته پزشکی دانشگاه تهران کالا و موقعیت کمیاب است.
همه حکم های اداری با این کلمات شروع می شوند : "نظر به شایستگی .... " ، شایستگی چه معنایی دارد؟
شما همشهری و هم ایلی من هستی ، شما هم زبان من هستی ، شما توصیه شده از جانب فلان حزب سیاسی یا تشکل صنفی هستی ، شما آدم فلان نماینده با نفوذ هستی ،شما را امام جمعه سفارش کرده ، شما به فلان مقام دولتی نزدیک هستی ، شما فامیل نسبی یا سببی من هستی ، پسرم شما را توصیه کرده ، دامادم روی شما انگشت گذاشته ، مدیر فلان سایت با انصاف پشت شماست. شما را منصوب می کنم که حمایت فلان شخص یا جریان را کسب کنم. بین افرادی که حکم می گیرند انسان های شایسته کم نیستند اما آنها هم به دلیل شایستگی هایشان بالا نیامده اند.
وقتی برنامه ای وجود ندارد، وفاداری و بیعت با مدیران بالادست و حضور در دسته بندی های اداری و حزب باد بودن عامل موفقیت است. برای معلمان و دانش آموزان تهرانی فرقی نمی کند که چهاربند یا کمره ای یا باقری یا فولادوند مدیرکل باشد.
عملکرد یک وزیر و مجموعه مدیران او را با شعارها ی توییتری و جملات قشنگی که مشاوران رسانه ای توی دهن آنها می گذارند نمی سنجند، همه می توانند شعار بدهند ، اما مسئول اجرایی را با عملکردش می سنجند.
شما به عنوان وزیر صبح تا غروب علیه مافیای آموزشی شعار بده ، از آموزش مهارتهای زندگی در مدارس بگو ، در شعار رقابت و امتحان را حذف کن ، معلم را موجودی پرانگیزه معرفی کن و توی تلویزیون دولتی برای معیشت معلمان اشک بریز ... اما این شعارها در مدرسه دولتی که درگیر هزار مشکل است چه فایده ای دارد؟ با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.
وظیفه مسئولان اجرایی فراهم آوردن زمینه های اجرای این شعارهای قشنگ است. مدارس دولتی به حال خود رها شده اند . کار وزیر شده است توزیع پست و ایجاد بالانس بین جریان های سیاسی و شخصیت ها . ماندگاری یا تعویض یک مدیر حاصل کنش ها و واکنش هایی است که محور آنها کمک به بقای وزیر در موقعیت وزارت است. وزیر البته پراگماتیست است اما پراگماتیسمی منفعت جویانه و در خدمت بقا درست برعکس عملگرایی وزیری مانند جواد ظریف که ایده ای و برنامه ای دارد و دنبال تحقق آن است.
کانال تلگرامی
بعد از نجفي موقت ، افشانی موقت هم رفت و یک شهردار موقت دیگر آمد !
آموزش و پرورش لرستان هم با مديران کل موقتش اکنون گوی سبقت را از شهردای تهران ربود و پیشتاز عرصه مدیریت موقت ها شد!
به طور كلي با وجود اينكه سال هاست در حوزه علوم انساني و مديريت ،نظريه و نظریه پرداز نداشتیم اکنون به لطف برخی نمایندگان که بعضا از خانواده آموزش و پرورش هم هستند نظریه "مدیریت موقت و مدیریت موقت تر " ارائه شده شواهد حاکی از آن است که نظریه "مدیریت موقت تر موقت تر" هم در حال بررسی است و به زودی می تواند به عنوان افتخاری علمی برای استان همیشه محروم لرستان در مجامع بین المللی مطرح شود.
گودرز کريمي فر(مدیرکل موقت)
خدانظر دريكوند (مدیر کل موقت)
احمدعلي موسوی (سرپرست، موقت تر موقت تر )
رضازيني وند (مدیر کل موقت)
و این داستان همچنان ادامه دارد...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وزیر محترم آموزش و پرورش
با سلام و عرض ادب و احترام
امروز وقتی در حال عزیمت به محل کار بودم، ناخودآگاه در تنهایی به انبوه مشکلات معلمان میاندیشیدم و بر زحمات برباد رفته همکارانم درایام انتخابات ۹۶ تاسف می خوردم و زمزمه می کردم چی میخواستیم و چی شد.
جناب آقای وزیر
بر هیچکس پوشیده نیست که انتخابات ۹۶, روزهای سختی را برای دولتمردان تدبیری رقم زد طوری که دولت را بر لبه پرتگاه تغییر قرار داد.باز معلمان بودندکه باحمایت مجدد ، شیخ تدبیر و یارانش را به پاستور فرستادند.بعد ازانتخابات، شیخ حسن روحانی مجبور به اقرارِحمایتِ معلمان و تشکرخاص از آنان شد.
جلسات متعددی در تهران توسط رییس ستاد فرهنگیان، محمدعلی نجفی تشکیل شد. از ستاد استانها خواسته شد پیشنهادات خود را جهت طرح در لایحه بهبود وضعیت معیشتی فرهنگیان ارائه کنند.
آینده ، روزهای نوید بخشی رابرای فرهنکیان رقم میزد و بارقه های امید در دل همکاران جوانه می زد که به یکباره نجفی شهردار تهران شد. و بعد از استعفا، مشغول رتق و فتق امورات دنیوی خود گردید ،غافل از اینکه قول پیگیری مشکلات معلمان را داده بود.
بازار ارز و سکه به هم ریخت و به تبع آن اوضاع معیشتی معلمان روز به روز نابه سامان تر شد.
حجم سفره ما به یک سوم کاهش یافت .آن قدر فراموش شدیم که مجبور شدیم برای اینکه بگوییم ،هستیم و هنوز زنده ایم دست به تحصن بزنیم، و حقوق دانش آموزان خود را پایمال کنیم ؛ هر چند این امر را برخلاف میل مان ، رسالت مان، تعهدمان و وجدان بیدارمان می دانیم .شعارهای تهی از واقعیت و وعده های دروغین و فشارهای مضاعف اقتصادی عرصه کار و زندگی را برما تنگ و تنگ تر کرده است .
گروههای سیاسی معلمان بعضاً به سهم خواهی خود مشغولند.جلسات متعدد و گردهمایی گاها پرزرق وبرقی تشکیل می دهند که متاسفانه در این جلسات جایی برای طرح مشکلات معلمان وجود نداشته و ندارد.
کانونی ها هم باعتاب و خطاب روبه رو هستند.
جناب آقای وزیر
تنها دلخوشی ما بیمه طلایی بود که روزگاری از طلایی بودن فقط نامی و نشانی داشت ،اما امروز که این رقعه غم انگیز را برای شما می نویسم، قریب چهار ماه هزینه بستری و درمان مان پرداخت نشده است، دیگر از بیمه طلایی حتی آن نام و نشان هم وجود ندارد. این در حالی است که ماهیانه از حقوق ما مبلغ قابل توجهی حق بیمه کسر می گردد.
به جای درک کرد جامعه فرهنگیان ،با سخنان نسنجیده نمک بر زخم مان می ریزند..
طرح معلمان تمام وقت خدمت به معلمان نیست .
دردهای معلمان بسیار و گوش شنوا برای شنیدن آن اندک..معلمان یاران همیشه در صحنه نظام و انقلاب و حامیان قسم خورده امام راحل(ره) ومقام معظم رهبری لقب گرفته اند. در تمامی صحنههای سیاسی و اجتماعی و مذهبی به عنوان تاثیرگذار ترین قشر اجتماعی حضور فعال دارند .
امروز چه اتفاقی در کشور افتاده است که معلمان را به ورطه فراموشی سپرده اند؟
من از آن روزی می هراسم که این پیوند دو دوست دیرین و دو عاشق دلباخته ازهم گسسته و یکطرفه شود .
معلمان تنها در گوشه ای نظاره گر امور باشند و به قول پیرمرد کشاورز و دانای طبسی، بگویند :
" خودتان می دانید با مملکت تان."
جمله ای بی نهایت تکان دهنده که اگر به معنای نهفته ی پشت آن توجه می شد ،خواب غفلت از چشمان مدیران ما رخت می بست.
جناب آقای وزیر
حمایت ما از دولت تدبیر حمایت بی قید و شرط و بی حد و مرز بوده است .حداقل انتطار ما از حضرتعالی این است که یک دقیقه وقت خودتان را در اختیار ما گذاشته تا مشکلات معلمان را بیان کنیم .
متاسفانه بیشتر جلسات مدیران ستادی با تشکلهایی میباشد که یک درصد از معلمان را شامل نمی شوند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">