همین چند ماه پیش بود که یک جابه جایی پرحاشیه در رأس هرم مدیریتی آموزش و پرورش این شهرستان صورت گرفت.
این جابه جایی، منجر به برکناری شخصیتی از مدیریت آموزش و پرورش شد که به قول یکی از معلمان فرزانه همین شهرستان، "عصاره ی نیکی ها و خصال خوب همه روسای سابق آموزش و پرورش شهرستان" بود. با این وصف و با توجه به شخصیت علمی و پژوهشی ایشان، در صورتی که اگر بازی های باندی و سیاسی مجال می داد، او می توانست منشاء خدمات ارزنده ای در این شهرستان باشد.
گفته ها شنیده ها حاکی از این بود و هست که فشار فرد یا افراد صاحب نفوذ منطقه ای بر مقامات استانی و کشوری در این جابه جایی نقش اول را داشته است.با کمال تاسف باید گفت که شهرستان پاکدشت از جمله شهرستان هایی ست که اغلب شئونات و امورات آن، متأثر از چیرگی روابط قومی و خویشاوندی و باندی و رانتی است تا ضوابط و مقررات یا صلاحیت های علمی و فنی و حرفه ای و شایستگی های اخلاقی! در این میان، آموزش و پرورش به لحاظ ویژگیهای منحصر به فردی که دارد، بیش از سایر نهادهای دولتی در معرض این آفت است. طوری که تقریباً همیشه محل مسابقه اصحاب قدرت و سیاست و رقبایش شان برای تسلط بر پستهای سازمانی آن - از ریاست اداره تا مدیریت مدارس - جهت تأمین منافع خویشاوندی و گروهی و باندی ست!
گستردگی حوزه مسئولیت و فعالیت آموزش و پرورش از مرکز شهر تا نقاط صفر مرزی شهرستان و ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی آن، طبیعتاً برای هرکسی که مثلاً هدفی چون نمایندگی مجلس یا طمعی چون تنعم در سایه سار آن دارد، بسیار جذاب و وسوسه کننده است.
این است که متأسفانه به جای اینکه این مجموعه، به حال خود رها و مقدراتش به دست نیروهای لایق و توانمند و کاردان و متخصص خودش سپرده شود، به یک مصاف تمام عیار برای تحصیل فرصت و کسب قدرت تبدیل میشود!
اگر بخواهیم چالش های درون سازمانی امروز آموزش و پرورش پاکدشت را در چند جمله کوتاه بیان کنیم، متأسفانه باید گفت؛ این شهرستان از نظر کمبود فضای آموزشی به مرز بحران رسیده است! به شدت با کمبود معلم مواجه است! به دلیل مهاجرپذیر بودن شهرستان و گسترش روز افزون شهرک ها و محله های نوساخت و افزایش تصاعدی جمعیت دانشآموزی آن، کمبود فضای آموزشی همواره در حال تشدید است! در شهرک ها و محله های نوساخت مدرسه ای ساخته نمی شود و مردم در آستانه مهر هر سال، در به در دنبال مدرسه می گردند و در نهایت، یا فرزندان خود را در نقاطی دور دست که مستلزم پرداخت هزینه های زیاد و پذیرش مخاطرات فراوان است، ثبت نام میکنند و یا به مدارس غیر انتفاعی قوطی کبریتی با هزینه های گزاف پناه می برند!
در کنار چنین معضلات عمده ای، کاستی های عدیده دیگری نیز از نظر امکانات و تجهیزات آموزشی حداقلی - همچون سایر مناطق کشور - گریبانگیر این شهرستان است. در چنین شرایط تأسف باری، کشاندن رقابتهای انتخاباتی و دعواهای باندی و انگیزه های رانتی به این مجموعه ی دردمند و درگیر کردن آن با بازی های سیاسی و سرگرمی های قومی و تقلیل مسائل آن تا حد تقسیم پست های اداری و مدیریت مدارس، ستم بزرگ و مضاعف دیگری به دانشآموزان و معلمان شهرستان است!
در رخداد جدیدی که هم اکنون بر سر زبانهاست، تعدادی از کارشناسان و کارشناس مسئولان مقاطع آموزش متوسطه دوم و فنی و حرفه ای و کاردانش به طور دست جمعی استعفا داده و متن استعفای خود را در فضای مجازی منتشر کرده اند. جالب این است که متن این استعفانامه در مدت کوتاهی در بزرگترین کانالهای تلگرامی کشوری نیز انعکاس یافته است.
با توجه به اینکه فقط چند ماه از انتصاب پر حاشیه ی مدیر فعلی آموزش و پرورش شهرستان می گذرد، این اتفاق، هم سؤال برانگیز است و هم تأسف برانگیز!
مسئله این است که استعفا دهندگان، همگی افرادی زبده و باسواد و کاردان و مجرّب و متخصص در جایگاه شغلی خود بوده اند و اگر می ماندند، می توانستند منشاء برکات و خیراتی برای مدارس منطقه باشند.
گفتنی ست که این افراد قبل از مبادرت به استعفا، بارها و بارها طی نشستهای فردی و گروهی، مدیر آموزش و پرورش منطقه را نسبت به برخی اقدامات غیر حرفهای و نامتعارف خود با مصادیق روشن آگاه کرده و خواستار تجدید نظر در تصمیمات و رفتارهای غیرکارشناسی او شده و تبعات خسارت بار تصمیمات خام و شتاب زده و نامتعارف و دیکته شده از بیرون را یادآوری و تبیین کرده اند.
متن استعفای این افراد نشان میدهد که بستر خدمت در این اداره برای کسانی که مایل اند فارغ از کشمکش های قومی و گروهی و ایمن از مداخلات برون سازمانی و در فضای آرام و احترام امیز به وظایف ذاتی خود عمل کنند، مهیا نیست!
این افراد، دلایل استعفای خود را چنین بیان کردهاند:
شتاب زدگی مدیر آموزش و پرورش در تصمیم گیری ها، تاثیر پذیری وی از مداخله جویان خارج از مجموعه آموزش و پرورش، عدم توجه به خرد جمعی در تصمیم گیری ها، عدم توجه به اصل شایسته سالاری در به کارگیری نیروها برای مسئولیت های حساس و کلیدی، عدم رعایت اخلاق حرفه ای و اداری، خود رأیی بدون توجه به تبعات اجتماعی و فرهنگی آن، عدم ثبات رای، سیاست زدگی در تصمیمات و عدم شجاعت و استقلال در برابر صاحبان قدرت.
آنها همچنین مصادیقی از اقدامات نامتعارف مدیر آموزش و پرورش را در متن استعفا نامه ی خود آورده اند.
لازم به ذکر است که تعداد دیگری از نیروهای خدوم و زحمتکش همین اداره نیز طی چند ماه اخیر به دلایل مشابهی از سمت خود استعفا و محل خدمت خود را ترک کرده اند!
معاون محترم آموزش متوسطه نیز در همین بحبوحه استعفای دست جمعی کارشناسان و کارشناس مسئولان - که شخصیتی مقبول و مجرب است- لغو ابلاغ شده است!
اما آنچه مردم میخواهند و به شدت به آن نیاز دارند، این است که آموزش و پرورش به عنوان بنیادی ترین رکن تربیتی کشور از دعواهای سیاسی و گروهی و تاخت و تازهای منفعت طلبان در امان بماند و با ثبات و آرامش، به وظایف ذاتی خود که همانا خدمت رسانی به فرزندان شان در امر آموزش و تربیت است، عمل کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
الان هم ما توی شهرری از دست این آقای چکیده خصال!!خسته شدیم پس بیاییم استعفا دهیم ؟ مگر آینده بچه ها و کار معلمین بچه بازی هست
ما از این صادرات پاکدشت معجزه ندیدیم بیایید مال بد بیخ ریش صاحبش مال خودتان
مثلا اينكه اين مدت خيلي بهت سخت گذشته بوده
اون دوره چسبیدین به آقای بشیری ،بیچاره شد
این دوره هم به دنبال منافعتون چسبیدن به آقای قمی و شدین حامی این رئیس بی عرضه جدید .
از آخرتتون بترسید
و ما المتاع حیوه الدنیا ؟
بابا یک کلام از گذشته و کار معاون متوسطه می نوشتی ببینیم چه کار خارق العاده ای انجام داده ؟ تازه الان سرپرست اون معاونت به مراتب هم از نظر سواد هم از نظر سابقه و از همه مهمتر وجهه اجتماعی اصلا قابل مقایسه نیست برای این حسن انتخاب باید به مدیر آ پ پاکدشت تبریک گفت
مدیر منصف و آموزشی ؟
خوبه که توی پاکدشت همه همدیگه رو میشناسن .
سوابق هم رو می دونن
تو اول بگو با کیان دوستی
من آنگه بگویم که تو کیستی
داریم می بینیم چه خبره
اقاي يزدان پناه هم شانس بزرگي اورد كه از پاكدشت رفت
چون آ.پ پاكدشت الان درگير سياست شده و لياقت چنين مديراني امثال اقاي يزدان پناه رو نداشتن
همون اقاي س خوبه ك از خودش اختيار نداره و كار اموزش رو با سياست قاطي كرده
چه من مدعی و چه شمای منتقد
در این سیستم فشل و سر گردان و سیاست زده که بازوی قدرت سیاسیون در اجرای به ظاهر انتخابات بیطرفانه است کاری از پیش نمیبریم
باید کاری کرد کارستان
و به انبار کتان فقر کبریتی زد
اون از اقا صادق كه به زور خودش رو تو دفتر اقاي قمي جا داده و تو همه امورشهرستان خودشو دخالت ميده اينم از ايشون
البته اقاي محمد سيلسپور ذاتا خيلي مرد شريف و خوبي هستن اما از خودشون اختيار ندارن فقط رييس نمادين آ.پ هستن و همه كاره معاون پژوهشي ايشون هستن كه برادرزاده نماينده هستن
الان افکار عمومی منتظر هستند تا ببینن آقای نماینده محترم که در آوردن رییس آ.پ نقش بسزایی داشتن چه پاسخ و عملکردی دارند .
آقای نماینده بسم اله .
منتظر مسئولیت پذیری و پاسخگویی شما هستیم ... .
1 . با همکاران مستعفی جلسه ای با حضور خبرنگاران محلی ترتیب بده که حداقل دفاعیات ایشون رو هم بشنوییم .
2 . آن چیزی که الان نیاز به شفافیت داره شیوه انتصابات ایشون هست . لطفا معیارهای انتخاب افراد برای سمت های آ.پ پاکدشت بخصوص کارشناس مسئول متوسطه اول را اعلام نمایند .
با تشکر .
گمان می کنم اهل پاکدشت نیستید وگرنه همچین درخواستی را نداشتید
پاسخگویی در این شهرستان هیچگاه مرسوم نبوده
گل آلود کردن آب و ماهی گرفتن شیوه مرسوم بخش زیادی از افرادی است که اکنون از حامیان پرو پاقرص برادر سیلسپور محسوب می شوند البته این ماجرای حمایت تازمانی است که چهره ی این بنده خدا مخدوش نشده باشد
اینجا پاکدشت است و سوالات منطقی بی جواب می ماند
سلام
یادتان هست که در دهه ی ۷۰ که پدر مرحوم شما رئیس مرکز شهید مفتح بود و شما معاون ایشان بودید و اساتید آنجا همگی از همفکران خودتان بودند و امثال مرحوم دکتر اکبری را آنجا راه نمی دادید ؟ و حتی کلاس های فوق برنامه ی دانشجویان هم دست اقوام شما بود ؟
یادتان هست که نفس دانشجویان را در سینه حبس کرده بودید ؟
حالا از آقای خلیل آبادی و دانشی انتقاد می کنید که چرا باند بازی می کنند ؟
باند بازی فقط برای شما خوبه ؟
ب ای بقیه بد هست ؟
۱- به نظر شما انصاف است که شخصی با داشتن سابقا .... و انفصال از خدمت معاون یک منطقه شود و عده زیادی با کوچکترین بهانه ها برای حتی مدیر مدرسه شدن هم تایید حراست نگیرند ؟
۲- اگر برادر این آقای معاون ، مشاور مدیر کل باشد ، آیا مردم حق دارند به این انتصاب شک کنند ؟
۳- اگر این آقای مشاور هم .... ، نباید به حال این آموزش و پرورش گرییست ؟
۴- استعفا دهندگان از چه شخصیت علمی ، اجتماعی ، فرهنگی ... دفاع کرده اند ؟
تا الان هم زيادي مانده اند زيرا اين افراد نه به سيستم خود وفا دار نبوده اند و تاكنون هم خلل به وجود اورده اند در پيشرفت اهداف اموزش و پرورش پاكدشت جناب اقاي سيلسپور خيلي صبوري كردند كه همچين افراد مخلي را تا كنون كنار خود نگه داشتند
خلايق هر چه لايق
بدا به حال شهر ري
آقای یزدان پناه اگر زیاده خواهی های نماینده و اطرافیانش را تمکین کرده بود الان همان افراد حلوا حلواش می کردند . کاش آقای سیلسپور از خودش اختیاری داشت و همان سیلسپور سالهای مقطع متوسطه بود و با التماس و دسیسه های آقا صادق و خیلی اتفاقات دیگر بازیچه نمی شد
البته دلم برای این به اصطلاح رییس میسوزه . واقعا این پست ریاست چقدر ارزش داره که ایشون چندین سال دنبالش بودند .
آموزش و پرورش شده سیاست زده و ایشون هم مامور به انجام وظایف انتخاباتی هستند .
دست آخر هم که تاریخ مصرفش تموم شد میدازنش دور ! به همین سادگی .
۲. خوشحالم که این یادداشت باب گفت و گوی بسیار مختصری در خصوص مسائل مبتلا به آموزش و پرورش را باز کرد و دوستانی از پاکدشت و شهرری در این گفت و گو شرکت کردند و نقطه نظرات و نقدهای خود را بیان نمودند. در اینکه نیل به دموکراسی و تحقق شایسته سالاری و تقرب به ریل توسعه، از رهگذر گفت و گو امکانپذیر است، هیچ شکی نیست.
حداقل دستاورد این گونه گفت و گوها این است که افراد یا جریانهایی مورد نقد قرار میگیرند و از دیدگاه های افراد نسبت به عملکرد خودشان اطلاع حاصل میکنند
۵. دنیا محل گذر است و سازمانها هم همینطور. جهان، صحنه رفت و آمدها و تغییرات و تحولات است و سازمانها هم همینطور. اما آنچه مسئله ساز است، نحوه رفت و آمدهاست؛ بر کسی پوشیده نیست که امروزه این رفت و آمدها چه فرایندی را طی میکند! وقتی مدیریت یک مجموعه، با دخالت افراد صاحب نفوذ صورت میگیرد، آن مجموعه همه روزه صحنه ی تقابل و تنش خواهد بود و آنچه در این میان فراموش خواهد شد، اهداف اصلی سازمان و وظیفه ذاتی افراد خواهد بود
بنده بر این باورم که به هر کسی که با هر میزان توانمندی و هر سطح از مهارتهای حرفه ای هرجا مشغول است - اگر بر مدار راستی و صداقت باشد - باید کمک کرد که انجام وظیفه کند و اهداف سازمان مربوطه را پیش ببرد
۱. اینجانب ساکن پاکشتم و حق دارم مثل هر شهروند دیگری در مورد مسائل جاری آن اظهار نظر کنم.
بنده در خصوص مسائل اجتماعی و فرهنگی و زیر ساختهای شهری و جاده ای پاکدشت نیز تاکنون یادداشت هایی داشته ام و طبیعی ست که بعنوان یک خدمتگزار فرهنگی دغدغه آموزش و پرورش را نیز داشته چرا که بستر رشد و بالندگی فرزندان مان است و همه ما باید برای رفع موانع و هموار کردن مسیر رشد و شکوفایی آنها بکوشیم.
۲. از بساط "بریز به باچتان" سر در نمیارم.
لازم به ذکر است که بنده نه در نهاد و اداره ای پست دارم و نه به استان صاحب منصبی قدم میگذارم که از "بریز و به پاش" یا "جمع کن و داشه باش" خبر داشته باشم.
۳. هسته اصلی بحث در این یادداشت، رفت و آمد افراد نیست که "اساس" انتصابات هم مسئله باشد بلکه مسئله اصلی، تبدیل آموزش و پرورش به جولانگاه سودجویان است که این نهاد زیربنایی را از انجام وظایف ذاتی خود باز میدارد.
۴. اگر قدم گذاشتن و قلم برداشتن در راه انجام رسالت انسانی و اجتماعی جرم است، توبه هم چشم!
بهترین پاسخ در برابر تهمت و افترا و دروغ و حرف بى منطق، سکوت است. بویژه اینکه اگر گوینده ی آن، پشت اسامی مستعار و غیرحقیقی نیز پنهان شده باشد. اما چون صحبت از کانون صنفی معلمان و افراد منتسب به آن به میان آمده و بى مهابا زبان به تهمت و افترا گشوده شده، لازم میدانم جهت استحضار خوانندگان عزیز نکاتی چند به عرض برسانم.
۱. بنده هرگز عضو کانون نبوده و نيستم اما میدانم که کانونی ها هیچوقت دنبال منافع شخصی و گروهی نبوده اند و معیشت و منزلت تمام معلمان و کیفیّت آموزشی و آموزش رایگان برای همه کودکان و حقوق دانش آموزان و بهبود فضای فیزیکی مدارس و ... جزو دغدغه های همیشگی آنان بوده و می باشد.
۲. اینجانب نه تنها هیچوقت کسی را دعوت به اعتصاب نکرده ام بلکه با چنین رویه ای مخالف بوده و هستم و رویکرد گفت و گو را صحیح ترین راه مطالبه گری میدانم. لذا برچسب دعوت به اعتصاب، دروغ محض و تهمتی بی شرمانه است.
ضمنا هیچیک از افراد منتسب به کانون در پاکدشت نه کسی را به اعتصاب دعوت کرده اند و نه در آن شرکت نموده اند.
۱. اینجانب ساکن پاکشتم و حق دارم مثل هر شهروند دیگری در مورد مسائل جاری آن اظهار نظر کنم.
بنده در خصوص مسائل اجتماعی و فرهنگی و زیر ساختهای شهری و جاده ای پاکدشت نیز تاکنون یادداشت هایی داشته ام و طبیعی ست که بعنوان یک خدمتگزار فرهنگی دغدغه آموزش و پرورش را نیز داشته باشم. همه "ما" باید برای رفع موانع و هموار کردن مسیر رشد و شکوفایی فرزندان مان بکوشیم.
۲. از بساط "بریز به باچتان" سر در نمیارم. شاید منظورتان بریز و بپاش است!
خدا را شاکرم که نه در نهاد و اداره ای پست دارم و نه به استان صاحب منصبی قدم میگذارم. پس از وجود چنین پدیده ای خبر ندارم.
۳. هسته اصلی بحث من در این یادداشت، رفت و آمد افراد نیست که "اساس" انتصابات هم برایم مسئله باشد بلکه مسئله اصلی، تبدیل شدن آموزش و پرورش به محل بازیهای باندی و سیاسی است که این نهاد زیربنایی را از انجام وظایف ذاتی خود باز میدارد.
۴. اگر قدم گذاشتن و قلم برداشتن در راه انجام رسالت انسانی و اجتماعی جرم است، توبه هم چشم!
بهترین پاسخ در برابر تهمت و افترا و دروغ و حرف بى منطق، سکوت است. بویژه اینکه اگر گوینده ی آن، پشت اسامی مستعار و غیرحقیقی نیز پنهان شده باشد. اما چون صحبت از کانون صنفی معلمان و افراد منتسب به آن به میان آمده و بى مهابا زبان به تهمت و افترا گشوده شده، لازم میدانم جهت استحضار خوانندگان عزیز نکاتی چند به عرض برسانم.
۱. بنده هرگز عضو کانون نبوده و نيستم اما میدانم که کانونی ها هیچوقت دنبال منافع شخصی و گروهی نبوده اند و معیشت و منزلت تمام معلمان و کیفیّت آموزشی و آموزش رایگان برای همه کودکان و حقوق دانش آموزان و بهبود فضای فیزیکی مدارس و ... جزو دغدغه های همیشگی آنان بوده و می باشد.
۲. اینجانب نه تنها هیچوقت کسی را دعوت به اعتصاب نکرده ام بلکه با چنین رویه ای مخالف بوده و هستم و رویکرد گفت و گو را صحیح ترین راه مطالبه گری میدانم. لذا برچسب دعوت به اعتصاب، دروغ محض و تهمتی بی شرمانه است.
ضمنا هیچیک از افراد منتسب به کانون در پاکدشت نه کسی را به اعتصاب دعوت کرده اند و نه در آن شرکت نموده اند.
۳. کسانی که دنبال منافع شخصی اند، حال روزشان مشخص است؛ معمولا پیرامون مطبخ این و آن می پلکند!
۴. بنده سالهاست که در حد بضاعت خودم هر از گاهی در حوزه مسائل آموزش و پرورش یادداشت می نویسم.
تمام یادداشتهای اینجانب در سایت روزنامهها و سایت صدای معلم و حتی سایتهای دیگر موجود است. کسانی که پیگیر مسایل آموزش و پرورش اند، میدانند که بنده در نقد سیستم آموزشی و بیان کاستی های آن، صرفاً جهت استحضار مسئولین محترم دست به قلم برده ام و البته در اغلب آنها راهکارهایی هم پیشنهاد کرده ام.
پس ارزیابی تون مبنی بر "تحریک" و سپس یادداشت، کاملاً بی منطق است.
بنده به عنوان یک معلم در شهرری در این مدت کوتاه و با چند برخورد با آقای یزدان پناه و شنیدن دو سخنرانی وی، ایشان را مدیر و مدبر و پاک و باسواد و شریف یافتم.