آن هنگام که سخن از روابط عمومیها به میان می آید ما ناخودآگاه یاد تبلیغ برای مدیران و دستگاه های مربوط می افتیم. روابط عمومی ها که باید کانال دو سویه برای ارتباط بین سازمان و جامعه باشند، در کشور ما به کانال های یک سویه ای بدل شده اند که به نازلترین شکل به کار تبلیغ مدیر و تبلیغ سازمانشان و تلاش برای جهت دهی به افکار عمومی مشغولاند !
هادی خانیکی استاد دانشگاه مهمترین کارکردهای روابط عمومی را ( شفاف سازی ارتباطی، کارآمد کردن نظام کارشناسی، جلب مشارکت در تصمیم سازی، دو سویه کردن ارتباطات، پاسخگو کردن دستگاهها، عقلانی کردن توقعات یا عمق بخشیدن به توقعات و انتظارات، پاسخگویی به نهادهای مدنی، ثبت و ضبط اطلاعات و بستهبندی پیام متناسب با مخاطبان) ذکر کرده است.
متاسفانه با نگاهی به عملکرد روابط عمومیها آنچه مشهود به نظر میرسد این است که روابط عمومی از وظایف ذاتی و فلسفه وجودی خود تهی شده اند ! و این کارها برایشان اولویت محسوب نمی شود.
شیرزاد عبدالهی تحلیلگر و نویسنده حوزه آموزش و پرورش بیان می کند: اینکه انتظار داشته باشیم روابط عمومی ها تریبون منتقدان باشند یا مانند منتقدان و خبرنگاران مستقل عمل کنند، انتظار واقع بینانهای نیست ولی کمترین انتظار این است که در انتشار اخبار و آمار، حرفه ای عمل کنند و بر طبق ماده 30 منشور حقوق شهروندی که همه دستگاهها و نهادها موظف به انتشار مستمر اطلاعات غیر طبقهبندیشده و موردنیاز جامعه میباشند ، اطلاعات لازم را در اختیار همگان قرار دهند. به دلیل آنکه سیستم اداری در کشور ما مدیر محور است، مدیران بالا دستی همیشه دنبال افرادی برای روابط عمومی ها بوده و هستند که از آنها تصویر یک مدیر قهرمان و موفق و از سیستم تحت مدیریت شان یک سیستم پویا و کارآمد نشان دهد. سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش فعلی ایران هم نه تنها از این قاعده مستثنی نیست بلکه از جمله مدیرانی است که خود و تیم او به تبلیغات توجه بسیار دارند و از ابتدای وزارت خود سعی داشته و دارند با تمام توان فضای رسانه ای و افکار عمومی را به نفع و کنترل خود در آورند. بطحایی پس از کسب رای اعتماد از مجلس، مرتضی نظری را بهعنوان ريیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش منتصب کرد. نظریِ جوان که قبلا نیز سابقه کار در روابط عمومی را بهعنوان معاون رسانهای داشت، فردي نسبتا با سواد و آشنا با رسانه است و از اعتبار خوبی بین اهالی رسانه برخوردار بود، چندی پس از مرتضی نظری، نجات بهرامی که او نیز از افراد خوشنام حوزه سیاست و آموزش و پرورش بود، بهعنوان معاون رسانه ای آن مرکز منصوب کرد. بعد از آن با اضافه شدن محمد رضاخواه از اعضای کانون صنفی معلمان بهعنوان ريیس اداره نگاه تیم جوان روابط عمومی کارش را ادامه داد. همزمان با روابط عمومی، بطحایی تیم رسانه ای موازی را تشکیل داد که شواهد و شنیده ها حکایت از آن داشت که تصمیم گیرنده اصلی این تیم موازی، پسر وزیر که سابقه کار در تبیان و سایت انصاف نیوز را دارد، بود که با انتصاب مریم جمشیدی بهعنوان مدیرعامل خبرگزاری پانا و حضور علی اکرمی از فعالان سیاسی و رسانه ای همراه وزیر این تیم نیز نمود ظاهری بیشتری پیدا کرد.
تيم موازي در وزارتخانه!
تیم روابط عمومی و تیم موازی رسانه ای که هر دو با رسانه ها و اهالی رسانه آشنایی خوبی داشتند سعی کردند با کارهایی که لازم بود و مشاوره هایی که به بطحایی دادند فضا را به نفع بطحایی برگردانند. اقداماتی چون تقدیر وزیر از یک منتقد آموزش و پرورش، تويیت های هدفمند وزیر، همکاری و استفاده از ظرفیت کانال و سایتهای خبری و سیاسی برای پوشش دادن تويیت و خبرهای وزیر، جلسه وزیر و نزدیکانش با اهالی رسانه، تلاش برای جذب و همراهی رسانهها و فعالان مدنی، برگزاری نشست های خبری متعدد، به میان آوردن پای شخصیت های سیاسی و سلبریتی به فضای آموزشی برای همراهی از جمله این کارها بود.
در ابتدا جلسات تبادل نظرات و هماهنگی بین تیم روابط عمومی و تیم موازی رسانه ای وزیر تشکیل می شد ولی بعد از گذشت مدتی اختلافاتی بین روابط عمومی و تیم دیگر پیش آمد و رفته رفته این اختلافات بیشتر و مشهود تر شد.
وزیر و اتاق فکرش اعتقاد داشتند که روابط عمومی نتواسته خوب وزیر و کارهایش را تبلیغ کند و این تیم موازی هستند که بیشتر بار تبلیغ و از سر گذراندن بحرانها را بر دوش میکشند.
از سویی تیم روابط عمومی مدعی بودند تیم موازی فضای آموزش و پرورش را خوب نمی شناسد و سنجیده عمل نمی کند! اصلی ترین هدف بطحایی و تیمش حفظ صندلی وزارت بوده و مابقی طرح و حرف ها پوششی برای گذر زمان است و اين مساله ضربه جدي به حوزه ارتباطات در اين وزارت خانه وارد مي كند
در ماه های اخیر که فعالیت تیم رسانه ای در موقعیت های مختلف از جمله استیضاح وزیر پررنگ تر شده بود، حرف و حدیث هایی در خصوص فشار نجات بهرامی برای استعفا و ترک سمت خود به خاطر سابقه سیاسی و فعالیت هایش به گوش می رسید.
بطحایی که از زمان نشستن بر صندلی وزارت سعی داشت روابطش را با ارگان های خارج آموزش و پرورش و نمایندگان طیف های مختلف و شخصیت های سیاسی تحکیم ببخشد و باب میل آنها رفتار کند تا صندلی وزارت خود را حفظ کند در اقدامی که از موضع ضعف بود طی ماه های گذشته بارها به نجات بهرامی و مرتضی نظری گفته بود که بهرامی استعفا بدهد و برود، در غیر این صورت توسط ارگان های امنیتی بازداشت خواهد شد، که با مقاومت بهرامی همراه شده بود.
در نهایت چندی پیش نجات بهرامی معاون رسانه ای روابط عمومی آموزش و پرورش بازداشت شد. پس از آزادی بهرامی از بازداشت بهجای اینکه وزیر بهعنوان مدیر ارشد دولتی و مجری قانون از حقوق کارمند خود دفاع کند و پیگیر مشکلش باشد، وی را به مرخصی اجباری فرستاد ! همزمان با این وقایع مرتضی نظری ريیس روابط عمومی در کانال شخصی خود از دخالت برخی نمایندگان گلایه کرد که این امر موجب اعتراض تند جبار کوچکینژاد نماینده اصولگرای رشت و از حامیان بطحایی شد ، کوچکی نژاد در مصاحبه ای خواستار عزل مرتضی نظری شد. این وقایع و اختلافات درون گروهی بین تیم بطحایی منجر به این شد که در نهایت بطحایی و اتاق فکرش تصمیم به کنار گذاشتن نظری بگیرند آنها در طرحی شتاب زده و قابل تامل، مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی را با اداره کل دفتر وزارتی ادغام کردند و امیرعلی نعمت الهی از اعضای حزب اعتدال و توسعه را که بدون هیچ سابقه ای در آموزش و پرورش چند ماه پیش بهعنوان معاون حقوقی و پارلمانی وزارت آموزش و پرورش منتصب شده بود، بهعنوان «قائممقام وزیر و سرپرست مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی» وزارت آموزش و پرورش منصوب کردند تا محمدزاده مدیر کل دفتر وزارتی و نظری ريیس روابط عمومی صندلیهایشان را ترک کنند، گفته می شود این کار با تصمیم و مدیریت نزدیکان و بستگان وزیر انجام شده است.
اينگونه به نظر میرسد اصلی ترین هدف بطحایی و تیمش حفظ صندلی وزارت بوده و مابقی طرح و حرف ها پوششی برای گذر زمان است و اين مساله ضربه جدي به حوزه ارتباطات در اين وزارت خانه وارد مي كند.
روزنامه قانون
نظرات بینندگان
حال جای سوال است چرا مسند عدهای خاص بر رضایت اکثریت فرهنگیان برای آقای رئیس جمهور مهمتر است؟
1)چرا تا آقای نظری مسوولیت داشتند به این که روابط عمومی از وظایف ذاتی و فلسفه وجودی خود تهی شده اند!!اشاره ای نداشتید؟!یکدفعه این اتفاق حادث شد؟!
2)دلایل و مستندات شما برای این ادعا:"نظری فردي نسبتا با سواد و آشنا با رسانه است و از اعتبار خوبی بین اهالی رسانه برخوردار بود"چیست؟!
3)چرا به اشتباهات مرتضی نظری در گردهم آوردن دلال هایی که حالا با نعمت الهی چفت شده اند اشاره ای ننمودین؟!
در پایان باید گفت
آن الله یغیر ما بوم حتی یغیر ما بانفسهم.
اگر معلمان در رنج و عذاب مقصر خودشان هستند که سکوت پیشه می کنند و پذیرایی ظلم و بی عدالتی می شوند
متاسفیم برای خودمان که برای روی کارآمدن دولت روحانی تلاش کردیم که امروز یک فرد با سابقه انجمن حجتیه ای و عضو کانون تربیت اسلامی(تشکل محمود فرشیدی) به عنوان رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی انتخاب شده است .فردی که شاگرد آقای مصباح یزدی است و مشخص است که چه دیدگاهی دارد . باید بگوییم آقای روحانی کلاهت را بالتر بگذار ...
آقای کمیجانی به جای اینکه کاسبی کنی و .... پاسخ بده چه کرده ای ؟ تا کی میخواهی راست های افراطی را در مجمع ات جمع کنی و پناهگاه تشنه کامان غنیمت باشی ؟به جای اینکه دلال وزیر آموزش و پرورش باشی و برای افراد سابقه اصلاح طلبی جورکنی تا دروزی بیشتر به دفتر وزیر راهت بدهند کمی به خودت بیا.