مدرسه ما این رشته هست با این رشته ،ببین کدام را دوست داری ،در هر دو رشته موجود می توانی تحصیل کنی ؛ تمام !
مثل این که پلیس با بیسیم پیام می دهد ؛ بی روح و بی احساس.
یک بار در جایی خواندم که قضاوت روی معدل کل دانش آموز ،صحیح نمی باشد ،چون معدل 17 بیانگر این نیست که توانایی این دانش آموز در هر درسی خوب است ؛ مثلا تربیت بدنی ،انضباط و...20 می گیرد ،ادبیات 17 و ریاضی 14. یا در مدارس خاص که همه دروس را 20 می گیرند و ورزش را 16 و پدر معدل که برایشان خیلی مهم است می سوزد.
هدایت تحصیلی در آمریکا شاید اصولی تراست ؛ از دوره پیش دبستانی با در اختیار گذاشتن اسباب بازی های گوناگون ، علایق کودک را زیر نظر می گیرند و یادداشت می کنند و در پرونده او قید می کنند و براساس توانایی های او در پایه های بعدی بر اساس پرونده موجود،هدایتش می کنند.
اما ما بهترین سن برای مشاهده درون واقعی کودک را ازدست می دهیم یعنی زیر 7سال.
نوجوان سر درگم هست، مشکلات زندگی خانوادگی اش او را مچاله کرده است، در سن بلوغ در خود است تابیرون ازخود و.....
لذا هدایت تحصیلی ما نه براساس نیازهای جامعه است،نه براساس ظرفیت دانشگاه ها هست،نه بر اساس بازار کار است و نه ....
کدام ارگانی قراراست به این سردرگمی تاریخی کشورمان سر و سامانی بخشد ؟
آقایان مسؤل خلّاق و نابغه !
شما این درد عمیق دانش آموزان را درک نموده و برای آن مرهمی دارید؟
یا این دُمل چرکین بی تعهدی قرنهای دیگرنیز درکشور ما جاری و ساری خواهد بود؟
مشاوران مدارس را نگویید که آنها را هم دیدیم ، چاره ساز نیستند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سرزمین جهان سومی من که بسياري نمایندگان و مسئولانش هنوز آداب ساده اجتماعی را نمی دانند به وزیر دانا و آگاه محتاج است،اما به مردم دانا و به ویژه معلم دانا چطور/ بسیاری از بستگان مانع شدند و معتقد بودند آینده و استخدامت از هم اکنون مشخص است/ تفاوت بین دانشجویان دبیری و کاربردی و محض مشهود بود.دانشجویان دبیری عموما روستازاده یا از سطح پایین اجتماعی بودند،رتبه های آنها نیز رتبه های خوبی نبود/ در دانشکده پزشکی نیز دوستان بسیاری داشتم که وجه اشتراک زیادی با دانشجویان دبیری داشتند، فرهنگ شان به هم نزدیک ولی هوش و ذکاوت و درس خواني شان بیشتر/ عموما دبیری ها خیلی درس نمی خواندند،بسیاری هم که درسخوان بودند بعدها از این مجموعه جدا شدند/ همان سال مسئول ارزیابی اداره در شبانه هم کلاس داشت ولی به کلاس نمی رفت،گاهی به مدرسه سر می زد و با تکبری نظری می انداخت و می رفت/ بعد از آن سالها در کرج و چند سالی است در نیشابور بوده ام،عموما زنگ تفریح بسیاری از مدارس با شوخی های بی مزه و جوک های جنسی هزل و هجو می گذرد/ مدیران ساده بسیاری را دیده ام که مورد تمسخر دانش آموزان هستند که تعریف آن اندوهبار است و ذکر حدیث صد من مثنوی/ در سالهای اخیر حوادثی رخ داده که جسارت،جرات و انگیزه بسیاری از معلمان را به حداقل رسانده است/ تغییر نظام آموزشی فاتحه سیستم آموزشی را خوانده است . معلم بدون تخصص و بدون تعهد ،نه حوصله تدریس دارد نه انگیزه،او خود را ناچار و تسلیم یافته و مشکلاتی که شاید سکوت معلم آن را صد چندان کرده است/ این روزها حال معلم خوب نيست/ تب تحصیل بسیاری از معلمان را روانه دانشگاه آزاد نمود تا مدرک بگیرند،مدرک گرفتند اما نتیجه نگرفتند،بسیاری پول دادند تا بیسواد مدرک شان بالا رود،یا سوادشان به کار نیاید،ضمن خدمت ها ،ضمن ذلت شد/ وزرای بی کفایت روز به روز عرصه را بر نظام آموزشی و معلم تنگ نموده اند و صدای معلم به هیچ کجا نمی رسد،چون ما تک صداييم نه همصدا و هم نوا/ آن وزیر کوچه بازاری به جای پاسخ منطقی به من گفت، وقتی تو به سبب زمینی ،ديب دميني م گفتي،من معلم بودم و مسئول/ دردها را به آقای دانش آشتیانی نوشتم و نوشتیم/ او پاسخ نداد ولی حرفهایش از جنس خودمانی بود/ ..اکنون کسی می خواهد سکان این کشتی به گل نشسته را بر عهده بگیرد که به اعتقاد بسیاری،توانایی نجات که ندارد هیچ ؛ خود کمک ناخدای این غریق بوده است
در این مدت سراغ ندارم که جو آموزش و پرورش این قدر نسبت به انتخاب وزیر آموزش و پرورش حساس شده باشد و معلمان نسبت به آن واکنش نشان دهند/ چه پرونده هایی که فقط برای پی گیری مطالبات قانونی برای معلمان منتقد و فعالان صنفی در هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش تشکیل نشد/ هر کسی که نسبت به وضعیت منتقد بود از طریق حراست ها او را تحت فشار قرار می دادند/ شهید بهشتی معتقد بود مسئولین باید متعهد باشند و بازرگان اعتقاد داشت تخصص مهمتر است/ " تقوا بالاتر است! ولی اگر کسی تخصص کاری را نداشته باشد و منصبی را قبول کند قطعاً انسان "بی تقوایی" است! "/ متاسفانه این ارزش ها مدت هاست که هم از ادبیات بسیاری از مسئولان حذف گردیده است و جامعه نیز تقریبا حساسیت خود را نسبت به این موضوعات از دست داده است/ چرا در آموزش و پرورش مسابقه ای میان افراد " ناتوان و فاقد شایستگی " برای تصاحب این جایگاه شکل گرفته است در حالی که خودشان هم می دانند کاری نمی توانند انجام دهند و کارنامه وزرای قبل بهترین دلیل برای این مدعاست/ چرا هر فردی فارغ از قضاوت مردم و افکار عمومی خود را شایسته هر پست و مقامی می داند/ در جامعه ما و در سطوح مختلف این " منفعت "در شکل " حداکثری " آن است که نوع و میزان روابط و معادلات را مشخص می کند/ جامعه باید یاد بگیرد و به این " فهم عمومی " برسد که تنها راه احصا و تامین منافع فردی ، در نظر گرفتن و تامین منافع جمعی است/ تحول در این وضعیت تنها از راه تغییر باورها و نگرش افراد جامعه میسر است و این تنها در توجه به آموزش مستمر و علمی افراد جامعه امکان پذیر خواهد بود/ بسیاری از نمایندگان آقای بطحایی را مدیری توان مند و به قول معروف " ژنرال " ارزیابی نمی کنند اما دچار تردید هستند/ بطحایی در برنامه خود دامنه هر گونه تعامل و همکاری را با مجلس باز گذاشته است و نکته قابل ذکر این که جنس این تعاملات را نه " قانون مند " بلکه " نظام مند " معرفی می کند/ برآیند نهایی این گزاره از " تعامل " به " معامله " منتج خواهد گردید/ اگر فردا بطحایی بتواند رای اعتماد نمایندگان ولو در آمار پایین را کسب کند به احتمال فراوان تحلیل من درست بوده است و شاید تلقی نمایندگان بر آن است که وزیر آموزش و پرورش باید کسی باشد که به راحتی " قابل مدیریت " باشد و بتوان از او امتیاز گرفت و چه فردی بهتر از آن که این موضوع را اهم برنامه خویش ذکر کرده است/ مدعای این گزاره استیضاح های گوناگونی است که تاکنون در مورد وزرای آموزش و پرورش مختلف صورت گرفته است و ترجیع بند غالب آن علی رغم پوشش ظاهری مناسب و آراسته به " مطالبات معلمان و مشکلات آموزش و پرورش " همان است که اشاره شد....
دانش آموز عزیز
من هم درد دل تو را شنیدم و هم فهمیدم.
در تمامی کلاس های درسم به خصوص کلاس اول دبیرستان دهه 80-90 را می گویم،به دانش آموزان دخترم همین درد شما را بیان می کردم ،جالب این که آنها از فرهنگ ابراز محبت خانوادگی ،شرم داشتند و می گفتند خجالت می کشیم !
یادش به خیر ...
سریال آقاتقی معتاد که وقتی زنش زندان برای ملاقات او می رود ،پس از آزادی به زنش می گوید:یعنی معصوم تو منو دوست داشتی و من خبرنداشتم!! و زنه جواب می داد:یک عمر با همه بدی هایت تو را تحمل کردم ، پس چی خیال کردی.
شاید آقاتقی قصه ما که ظاهرا معتادحقیقی بودند،اگر از عشق همسر خبر داشتند معتاد نمی شدند یا ترک می کردند.
آری !
یک جمله دو کلمه ای هم می تواند هستی را بر باد دهد و هم هستی را دوام بخشد.
والدین گرامی ،اولیای محترم
کوتاهی و قصور شما در این مهم ،مشکلات زیادی را در داخل و خارج کلاس و مدرسه به وجود می آورد ، مثل گرایش افراطی به دوست و انحرافات اجتماعی زاییده شده از این قِبل.
کودکان هم نیازمند آنند که مطمئن شوند پدر و مادرش یکدیگر را دوست دارد تا با خیال راحت درسش را بخواند و هم نیازمند آنند که بدانند والدین آنها،او را دوست دارد.
سرغذا از هم بیگانه، درتماشای تلویزیون لاکلامی،(حتی ثروتمندان درسرای خود هر کس جداگانه به تماشا می نشینند)
نه احوالی ،نه خسته نباشی ،نه نازی و نه نوازشی و....
سلامتی روح دانش آموزان برای یادگیری بهتر و عمیق تر مفاهیم درسی ، وظیفه اولیای دانش آموزاست .
تحقق این مهم هم جامعه ای سالم را نوید خواهدداد و هم به تلاش معلمین نتیجه ای مطلوب خواهد بخشید.
اولیای محترم
لطفا فرهنگ " دوستت دارم " را در منزل خودتان فرهنگ سازی کنیدکه کودکان باور داشته باشند پشت آنها چون کوه ایستاده اید.
محبت خود را فقط به وقت بیماری و گرفتاری ابراز نکنید.
هر دَم از آن سخن گویید تا این ارزش درونی شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ماجرای انتخاب وزیر آموزش و پرورش در جامعه ما دقیقا همانند انتخاب مبصر کلاس است.
کسی باشد که تخته پاک کن در لای در بگذارد یا آن رابشوید یا تخته را خیس کند یا داد بزند یا وسط درس مدام چپ و راست خوانده شود.(نقش مسؤل را بازی می کند).
کسی را می خواهندکه فرهنگیان را مثل مبصر کنترل کند.
ما وزیری می خواهیم خردمند، ارزشمند، اهل فن ،خلاق و مبتکر ، مسلط به دانش روز، مطّلع از اوضاع آموزش و پرورش جهانی که هنگام تغییرات ما را مثل میوه درجه بندی نکند و.....
همان چیزهایی راکه برای فرهنگیان به زیبایی انشا می کنید ولی عملی نیست چون همه خلاق و نخبه نیستند اما باید وزیر باشد.
وزیر آن هم وزیر آموزش و پرورش باید تست هوش بدهد و IQ بالای 100 داشته باشد.
باید ، باید ، باید و باز باید .....
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چرا این سابقه طویل را حسن وی باید تلقی کرد/ ایشان در این مدت خدمتشان چه گلی بر سر معلمان زدند که این چنین داعیه دار مدیریت درخشان شده اند/ همان قانون مدیریت خدمات کشوری را با کلی سانسور و بی شمار منت بر سر ماها اجرایی کردند/ می گوید همه سوراخ ها و کوچه پس کوچه ها را می شناسم/ در کدام پس کوچه رفتید و دیدید که باید جلوی ارتقای مدرک معلمان را بگیرید/ شما چرا اولین نهادی شدید که این را ابلاغ کردید با امضای همین وزیر معرفی شده/ آن موقع بودجه نویس خودتان بودید الان هم برنامه نویس ؛چرا به این کسری بودجه رسیدگی نمی کنید و یا نمی توانید/ در کدام کوچه پس کوچه با نوبخت آشنا شدید که در مدت 4 سال مسئولیتی که داشتین ثمره ای از دوستی تان به معلمان نرسید و الان می گوید با هم دوستید و نوبخت به شما قول داده است تا تنهایتان نگذارد و....