معلم، معلم است ؛ فقط سال اول و بیستم و سی ام آن فرق می کندمثل همه مشاغل. چه اصراری است که حتما آنان را رتبه بندی کنید؟ می خواهید به چه هدفی برسید؟ برای چندرغاز افزایش حقوق معلم که به ابزار اعمالی نیاز نیست.
اگر حق است به عدالت بدهید و اگر نیست خموش.
ما همان طرح قبلی دادن گروه را در هر چهارسال یک بارمی خواهیم که همه در برابر آن یکسان بودند. پایان هر چهار سال خدمت یک گروه.
لزومی به این همه پیچیدگی و پیچاندن نیست .خالص و ساده حق و حقوق معلم را بپردازید. وقتی مستقیم با دست می توان غذا خورد،پیچاندن دست و از پشت سر،دهان گذاشتن غذا چرا؟
ما میوه نیستیم درجه بندی مان کنید !
تازه میوه تا درجه 3 است شما که ما را 5 گله کردید.
لطفا ساده ، قانونی و راحت حق مان را بدهید.
اداره برق یا گاز و....کارمندانش چند درجه رتبه بندی می شوند؟
اساس مطلب این است که نظام آموزش و پرورش معلمی را از معلمان گرفته است و مثل موش با دُم او بازی می شود.
یک معلم امانتدار فرزندان چون شمایی است ،چه ارزیابی والاتر از این . ما زمانی که به عرصه تعیلم و تربیت پاگذاشتیم از سوی خداوند متعال رتبه بندی شدیم و نیازی به رتبه بندی خاکی نداریم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
، نمایندگان مخالف و موافق و حتی خود وزیر پیشنهادی چند نکته را برجسته می کردند اما متاسفانه به اصل و شاکله شایسته سالاری و سرآمدی و توانمندی جایگاه مدیریت آن دستگاه توجهی نداشته اند/ آقای بطحایی از تحولی حرف می زند که خود بیشتر از بیست سال در مجموعه تاثیر گذار ارکان مختلف آموزش و پرورش دخالت داشته و می توانست تحول ایجاد کند که نکرده یا نتوانست و نتیجه ایده آلی نگرفت/ آقای بطحایی از توجه آقای نوبخت با قسم در مجلس یاد می کند ، آقایان نمایندگان مجلس و آقای رئیس جمهور، در دوره اول دولت امید ، آقای نوبخت با بی توجهی و سرکوب ، بایکوت طرح رتبه بندی معلمان و جلوگیری از پشتیبانی طرح های آشتیانی وزیرتحول نگر، آموزش و پرورش را زمین گیر نموده است/ اکنون که نمایندگان به اعتدال متکی هستند نه آن ایده ای که در نقد برنامه وزیر پیشنهادی جهرمی می گوید« او ضد ولایت هست یا زهرا » و نه آنانی که می گویند بطحایی « معلمی اخلاق مدار و نجیب و آشنا به بدنه وساختار آموزش و پرورش هست » ملاک ارزیابی نباید باشد/ اگر آقای بطحایی می توانست کاری انجام بدهد او همه کاره فانی بوده است و در مدت معاونت پشتیبانی آموزش و پرورش حرف روی حرف و برنامه روی برنامه بطحایی سوار نمی شد و او یکه تاز آن دوران بود چرا اکنون منتقد آموزش و پرورش که خود مسبب و نتیجه اش بوده است می شود/ معلمان اگر در آموزش و پرورش به دنبال مسبب چنین سرنوشتی بگرداند قطعا بطحایی جزء نفرات اول این اتهام ناکارآمدی خواهد بود ...
با کدامین نگاه خسته و درد
چاره ساز دو دوست من باشم
خسته از راه و مانده در مجلس
رهنمای دو دوست من باشم
در نگاهم هزار مسئله بود
درس دل بود و کیمیای سکوت
مدرسه از سکوت پیر شکست
درد یاران چو دید خنجر شد
پیر تنها به فکر بود و سکوت
مدت اند ماه در مبهوت
کلبه بود و دو دوست پا بر جا
نزد مکتب کنار جاده خموش
ماجرای خروج بود و عروج
زیر پرده شلوغ بود و شلوغ
پیر در استقامت و ایمان
درس اخلاق بود و درس عمل
آگه از هر فنون و هر نیرنگ
مرد فهمیده در جلوس حکم
پیر راضی و گفت من خارج
خارج از جمع دوست در حاصل
پیر با دید نافذ ایمان
گشت آزاد و گفت یاران را
با زبانی فصیح چون باران
دوستان
مردمان
غربتی اند
یادگار دو دوست
خنده غم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
امان ازدست مدیرانی که کارهای مربوط به روز اول سال تحصیلی را به اواخر شهریور ماه نگه می دارند؟ برای این که دیگر تخته پاک کن در لای درهیچ کلاسی در سراسر ایران گذاشته نشود،اول درهای کلاس را کنترل کنید، بعد رنگ تخته سبزها را که به عادت کلام تخته سیاهش می نامیم، بعد ماژیک و پاک کن مخصوص تخته سفیدها را (وایت برد) ،سطل آشغال ها را، سرویس های بهداشتی،لوله های آب،گاز،برق و...
و اصلی ترین چیز فضای سبز مدرسه را .
اگر درختی، نهالی،گلی ،گیاهی نیست ،گوشه حیاط را کَنده خاک مناسب و کشت ؛ درختچه هایی مساعد آب و هوای شهرتان را فراموش نکنید.هی فریاد برآوریم محیط زیست را دوست بدارید اما لاعمل ، زیرا دانش آموز در محیط زیست سیمان و آجر و بتن و آسفالت و دیوار و در و پنجره می بینند و از روح زندگی یعنی گل و گیاه خبری نیست (آنهایی که در مدرسه خود فضای سبز دارند دست مریزاد.) و این یقین وظیفه شهرداری ها و محیط زیست است وگرنه مدارس بودجه ندارند.
پس قبل از آغاز سال تحصیلی 96-97 آستین هابالا .
روح زندگی را به همکاران و دانش آموزان هدیه بخشیم و بعد از آنها انتظار حفظ محیط زیست را داشته باشیم.
واقعا این قدرسخت است که زندگی را دوست داشته باشیم؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریدگ
سخنها راندند و دکلمهها خواندند ؛ رئیس محترم جمهور نیز از مشکلات عدیده آموزش و پرورش گفت/ موافقان و مخالفان همه یکصدا دردهای کهنه و زخمهای عفونی آموزش و پرورش را از بر بودند و وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش جناب بطحایی نسخه و نوش داروی درمان تمام دردها را در 20 دقیقه پیچید/ چرا آقای بطحایی توانا و معاون دست راست فانی نتوانست در زمان معاونت جرعهای از نوش داروی مکشوف خود را به سیستم تزریق کند که دکتر فانی باقی بماند و یا برعکس ایشان شریک تصمیمات ناپخته ایشان بود/ در طول چند ماه چه تحولاتی در افکار و نظریات جناب بطحایی رخ داده که بتوان ایشان را ناجی آموزش و پرورش و ژنرال کنفیکون دانست/ تخیلات و اوهامات و ایده آلیستی نگری بر رئالیستی نگری بیداد میکند و با هیچ منطقی سازگار نیست/ آیا دچار دور باطل نشدهایم که چشمبسته و فارغ از نیمنگاهی به عملکرد ایشان در زمان فانی به او رأی اعتماد داده شود/ معلمان قدرت چانهزنی و دیپلماسی گفتمان ندارند . وزیر آموزش و پرورش که وزیر علوم نیست که صدای وااسفاهای اساتید دانشگاه بلند شود که وزیر فلان و بهمان است که در معرفیاش تأمل شود و با دقت انتخاب شود/ جناب بطحایی دستپرورده فانی است که در زمان وزارتش بخشنامههای محدودکننده به اسم کوچکسازی و کاهش هزینه آموزش و پرورش چه جفاها بر آموزش و پرورش راند/ "ما را به خیر تو امیدی نیست شر مرسان "
دیروز در صحن علنی بهارستان بسیار از نابه سامانیهای آموزش و پرورش گفتهشده از وضعیت معیشتی معلمان ، درصد بالای مدارس تخریبی،کمبود سرانه آموزشی، اجرای نصفه و نیمه نظام هماهنگ، ممانعت از اعمال مدرک تحصیلی، حجم کتب درسی، ناکارآمدی نظام آموزشی در برون ده انسانی،حافظه محور بودن سیستم آموزشی،عدم امنیت شغلی و روانی معلم،.....سخنها راندند و دکلمهها خواندند ؛ رئیس محترم جمهور نیز از مشکلات عدیده آموزش و پرورش گفت .
موافقان و مخالفان همه یکصدا دردهای کهنه و زخمهای عفونی آموزش و پرورش را از بر بودند و وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش جناب بطحایی نسخه و نوش داروی درمان تمام دردها را در 20 دقیقه پیچید اما سؤالی که در ذهن من معلم هنوز بیجواب مانده، نمیدانم در ذهن نمایندگان هم نقش بسته است؟
چرا آقای بطحایی توانا و معاون دست راست فانی نتوانست در زمان معاونت جرعهای از نوش داروی مکشوف خود را به سیستم تزریق کند که دکتر فانی باقی بماند و یا برعکس ایشان شریک تصمیمات ناپخته ایشان بود ؟
در طول چند ماه چه تحولاتی در افکار و نظریات جناب بطحایی رخ داده که بتوان ایشان را ناجی آموزش و پرورش و ژنرال کنفیکون دانست ؟
تخیلات و اوهامات و ایده آلیستی نگری بر رئالیستی نگری بیداد میکند و با هیچ منطقی سازگار نیست ؛ او یک "بت من " آرنولد" اسپیدر من " یا شاید جکی جان است که آمده تا سیستم آموزشی را نجات دهد. چطور؟ نمیدانم! در چه زمان؟ نمیدانم ! با کدام ضمانت اجرایی ؟ نمیدانم! اما مهم این است که آمده ، این خیلی مهم است !
در آموزش و پرورش قحطالرجال است ؛ او تک است او امتحان پس داده و در زمان فانی آبدیده شده است !
آیا دچار دور باطل نشدهایم که چشمبسته و فارغ از نیمنگاهی به عملکرد ایشان در زمان فانی به او رأی اعتماد داده شود؟
بله ؛ آموزش و پرورش است . معلمان قدرت چانهزنی و دیپلماسی گفتمان ندارند . وزیر آموزش و پرورش که وزیر علوم نیست که صدای وااسفاهای اساتید دانشگاه بلند شود که وزیر فلان و بهمان است که در معرفیاش تأمل شود و با دقت انتخاب شود ...
از چه بگویم که فریاد مظلومیت معلمان در هیاهوی سیاسیکاری و لابیگری و سهم خواهی گروهها بهجایی نمیرسد که داغدار ازل همچو لاله خودروست.
جناب بطحایی دستپرورده فانی است که در زمان وزارتش بخشنامههای محدودکننده به اسم کوچکسازی و کاهش هزینه آموزش و پرورش چه جفاها بر آموزش و پرورش راند که در آن زمان در مقالهای نوشتم "ما را به خیر تو امیدی نیست شر مرسان " و هنوز بخشنامههای دستوپا گیر آن زمان در حال اجراست ؛ ساعات کلاس موظف مدیران و معاونان،ارزشیابی نوین معلمان،عدم اعمال مدرک تحصیلی معلمان نمونهای از بخشنامههای صادره آن زمان است ؛ لذا سخن کوتاه میکنم که آزموده را آزمودن خطاست....
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید