امروزه آمارهای رسمی کشور حکایت از آن دارند هم بیسوادی ریشهکن نشده است و در میان باسوادها هم سرانه مطالعه در حد مطلوبی نیست/ نظام آموزشی، توانایی تولید و تبدیل سرمایه فرهنگی به سرمایه مادی را نداشته، آموزش و مطالعه را به کالایی مصرفی تبدیل کرده و کنکورزدگی را در سطح کشور رواج داده است، تأثیر آن بر میزان و سرانه مطالعه منفی است/ اقتصاددانان از آموزش و پرورش تحت عنوان «سرمایهگذاری نامرئی» نام بردهاند که منجر به تولید سرمایه انسانی میشود/ «آدام اسمیت» اولین کسی است که رابطه میان اقتصاد و آموزش را مورد بررسی قرار داده است، وی بر این باور است که انسانها با آموزش به سرمایه و ثروت برای جامعه خود تبدیل میشوند/ در نظریه «سرمایه انسانی» از آنجایی که در سطوح مختلف، منافع آینده آموزش، بیشتر از ارزش هزینههایی است که برای آن پرداخت میشود در نتیجه آموزش هم برای فرد و هم برای جامعه یک سرمایهگذاری سودآور محسوب و انسانی تولید و تربیت میشود که توانایی تأثیر مثبت بر فرایند تولید را دارد/ علت توسعهیافتگی یا توسعهنیافتگی کشورهای مختلف را باید در میزان سرمایهگذاری آنان در آموزش جستوجو کرد/ از یک سو کتاب، کتابخوانی، تألیف کتاب، داشتن کتابخانه و ... به سرمایه فرهنگی تبدیل نشده یا اگر بوده در زمان کنونی دچار فرسایش شده است و از سوی دیگر اگر این سرمایه در میان تعدادی اندک از افراد جامعه و طبقه متوسط شکل گرفته است،قابلیت تبدیلشدن به انواع دیگر سرمایه – به ویژه سرمایه مادی – را نه تنها ندارد، بلکه ممکن است این سرمایه را دچار فرسایش نیز بکند/ در کشور ما مفهومی تحت عنوان سرمایه فرهنگی آنچنان شکل عینی و انضمامی به خود نگرفته است که بتواند بر مناسبات، رفتار و روابط اجتماعی تأثیر تعیینکننده داشته باشد/ نگاه مشابهی نسبت به کتاب و کتابخوانی وجود دارد. بدین معنی که کتاب نیز جزو کالاهای مصرفی و در برخی از موارد به عنوان کالایی لوکس در نظر گرفته میشود و آثار بلندمدت آن که پرورش سرمایه فرهنگی و انسانی از آن جمله است، مورد توجه قرار نمیگیرد. این در حالیست که کتاب به عنوان بخشی از فرایند آموزش و پرورش در معنای عام آن و مکمل آن باید به شمار آید/ وزارت ارشاد که به نوعی متولی این امر است مانند وزارت آموزش و پرورش، بودجه چندانی در اختیار ندارد تا به این وظیفه خود عمل نماید اما در عین حال بیشترین نظارت را اعمال میکند/ بسیاری از خانوادهها و مسئولین آموزشی، مطالعه کتابهای غیردرسی را مزاحم و مانع موفقیت دانشآموزان در کنکور میدانند و با آن مخالفت میورزند و به سرزنش معلمینی میپردازند که کنکور را اولویت تدریس در کلاس درس نمیدانند/ کنکور، کتاب را از یک یار مهربان، دانا و خوشبیان به موجودی حجیم و عنصری مزاحم و نامطلوب تبدیل میکند و به تدریج این تصور در میان مردم رواج مییابد که کتاب ارزشی تربیتی و پرورشی ندارد/ در سبد مصرف مردم، کتاب جایگاه چندانی پیدا نکرده است و فرزندان خود را به گونهای جامعهپذیر نمیکنند تا خواندن و مطالعه کتاب را در دوران جامعهپذیری، درونی سازند...
گروه اخبار/
امروز صبح جمعی از معلمان حق التدریس و آموزشیاران ( آموزش دهندگان ) نهضت سوادآموزی از سراسر کشور با تجمع در برابر مجلس شورای اسلامی خواهان توجه نمایندگان و مسئولان به وضعیت استخدامی خود شدند .
یکی از تجمع کنندگان به صدای معلم گفت :
" واقعا جای تاسف دارد ! در حال حاضر وزارت آموزش و پرورش اقدام به جذب نیرو از طریق خرید خدمات آموزشی و بسته های حمایتی و فرزندان فرهنگی برای آشنایان و وابستگان خود در استان ها می کند ، خلاف قانون ،خلاف برنامه ششم و خلاف اسناد بالا دستی تشخیص داده نمی شود .
چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی ، کمیسیون و مجلس سکوت اختیار کرده اند؟
زمانی که سخنان از استخدام آموزش دهنده ها به میان می آید ، مسئولین نگران کیفیت آموزش می شوند؛ اما زمانی که سرباز معلم دیپلم و بسته های حمایتی که که متشکل از آشنایان و فرزند فرهنگی است سکوت می کنند ؟
مسئولین نگران کیفیت آموزشی نیستند ! اگر چنین بود بی سوادی در جامعه بیداد نمی کرد.
اگر نظام آموزشی ایده آل به واقعیت نزدیک است پس چرا دانش آموز 10 و 12 ساله در کلاس های نهضت سواد آموزی باسواد می شود ؟
چرا این افت تحصیلی و چرا این ترک تحصیلی بین دانش آموزان وجود دارد ؟
کار آموزش دهنده وصله کردن ضعف ها و کاستی های نظام آموزش و پرورش است. چرا اکثر سوادآموزان کلاس درس آموزش دهنده ها ، دانش آموزان ترک تحصیلی و بازمانده از تحصیل است ؟
کاش وجدان ها بیدار بود و کمی منصفانه قضاوت می کردند .
آموزش دهنده هایی که با مدرک فوق لیسانس و دکترا بدون توجه به شان و منزلت اجتماعی سالها زحمت کشیده اند ؛ آیا استخدام حق قانونی آنها نیست؟
این تجمع کنندگان که پلاکاردهایی را با خود حمل می کردند خواهان توجه نمایندگان مجلس به مصوبات قانونی شدند .
پایان پیام/
مدیران ستادی عادت کرده اند که هیچ گاه تخم مرغ های خود را در یک سبد نچینند/ این برشی از وضعیت کنونی جامعه ما است که حرف نخست را در آن " منافع " می زند و بس/ در دولت های نهم و دهم بسیاری از این تشکل ها منفعل بودند و با این عنوان که فضا امنیتی است مطالبه گری خاصی را از خود نشان ندادند/ دیدگاه تشکل ها در مورد فلسفه دانشگاه فرهنگیان و روال " تربیت معلم " چیست/ تشکلی مانند " کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان " که پای ثابت تشکل ها در نشست های 4 سال گذشته با وزیر آموزش و پرورش بوده است هیچ اظهار نظر جدی و رسمی در مورد سرپرستی این دانشگاه و مشکلات آن و دانشجو معلمان نداشته است/ چرا این تشکل ها با وجود تکرار حوادث " راهیان نور " هیچ گاه وارد این مسائل نمی شوند/ دیدگاه این تشکل یعنی انجمن اسلامی معلمان ایران در مورد " آموزش ایدئولوژیک " که خود آنان در سال های نخستین واضع و واسع منحصر و بلامنازع آن بوده اند چیست/ این تشکل ها با صفت متصف به " معلمان " و " فرهنگیان " دقیقا قرار در کجای آموزش و پرورش قرار دارند/ این گونه تعارض ها در حوزه " سیاست " به مراتبی چالشی تر و حساس تر از حوزه " اقتصاد " است چرا که در ایران همواره " اقتصاد " تابعی از " سیاست " است/ فعالیت در دو حوزه " تشکل " و " رسانه مستقل " قابل جمع نیست/ جامعه و مردم ما اصولا بلد نیستند با هم حرف بزنند . معمولا از انتقاد خوششان نمی آید . تاب آوری و تحمل در حد نازلی قرار دارد/ فرهنگ تملق ، چاپلوسی و مداهنه در جامعه ما یک " ارزش " و " هنجار " است و نوعی راهبرد ویژه برای " سازگاری ایرانی " در جهت جهش به مراتب و سطوح مدیریتی و... است/ تجربیانت و یافته های من در این دو دهه نشان می دهند که اعضای یک تشکل به جای آن همکاری اکثرا در حال " رقابت "اند/ فارغ از اسامی مختلف واقعا چه تفاوت مهم و یا قابل تمایزی میان تشکل ها وجود دارد که بنده بخواهم بدون تامین آن حداقل ها اقدام به تاسیس تشکلی دیگر کنم/ آیا این تشکل ها با این فرهنگ سازمانی می خواهند تحولی در آموزش و پرورش و فرهنگ و معادلات آن ایجاد کنند/ این تشکل ها با این " ساختار " و " روزمرگی " مزمنی که متاسفانه به آن مبتلا شده اند آیا قرار است ماموریتی برای اصلاح سیستم داشته باشند/ متاسفانه در حال حاضر افرادی که قبلا جای پایی در تشکل داشتند و از همان الگوهای فکری تبعیت می کردند همان رقابت های کودکانه ، روابط ناسالم و تجارب ناموفق را به حوزه " رسانه " هم کشانده اند
گروه گزارش/
امروز دوشنبه آیین تکریم مهرمحمدی و معارفه حسین خنیفر با حضور وزیر آموزش و پرورش در محل سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان برگزار گردید .
در این مراسم سرپرست سابق دانشگاه فرهنگیان ، سرپرست جدید ، وزیر آموزش و پرورش ، نماینده نهاد رهبری در دانشگاه فرهنگیان و تعدادی دیگر به ایراد سخن پرداختند .
« صدای معلم » بر اساس وظیفه رسانه ای و حرفه ای خویش مشروح برخی سخنان را منتشر خواهد کرد .
پایان پیام/
قطعا بهتر از بنده می دانید که در مملکت ما برای انتخاب مدیران چندان توجهی به متخصص سالاری و شایستگی های علمی و مدیریتی نمی شود و حرف اول و آخر را ارتباطات ویرانگر حزبی،خانوادگی و...می زند. طبیعتا شما هم از این قاعده مستثنی نیستید و به پشتوانه گروه یا گروه هایی به این جایگاه رسیده اید/ امیدوارم گروه یا گروه هایی که حامیان شما برای تکیه زدن بر این صندلی بوده اند در کنار سهم خواهی ها و فشارهای احتمالی نیم نگاهی دلسوزانه هم به آینده تعلیم و تربیت داشته باشند/ قطعا چهره های علمی زیادی که به مراتب شایسته تر از شما برای تصدی این مسئولیت بوده اند کم نیستند/ هر عاملی را که موجب انفعال و ارعاب می شود کنار بزنید/ وزیر و مدیران کل حراست و گزینش وزارت آموزش و پرورش را پای کار بکشانید و برداشته شدن فضای حراستی و گزینشی را مطالبه کنید/ تربیت معلمانی منفعل، ترسو و بی تحرک خیانتی نابخشودنی است و تبعاتش در تمام سطوح جامعه نمایان خواهد شد
با گذر ایام دوران زندگی
بعد تحصیلات عالی بندگی
منتخب شغلی به خدمت اجتماع
همچو هر شغلی برایم انتفاع
با رضایت قلب شغلی انتخاب
بی ریا خالص به خدمت خلق یاب
در اوان خدمت به خدمت کودکان
دانش آموزان مرزی دور هان
در کپرها زندگانی این کسان
با اقل آسایشی امرار هان
دور افتاده ترین محرومیت
گر مزایایی مزایا لا پئت
در زمستان در کلاسی سرد هان
فاقد از گرمایشی بادی وزان
دانش آموزان چو گل یخ در میان
در میان سرمای دی دادی فغان
آری ای مسئول والایی نشین
با تجاهل عارفی ها لا غمین
گر معلم نغمه خوانی درس را
با محبت رسم بر دل های ما
رسم بر دل های هر یک مهر ورز
مهربان با دانش آموزان مرز
با تقلا بی ریا تدریس را
حک در قلبی چو بذر افشان دلا
همچو شمع ایثار جانی را فدا
تا نما رشدی دهد پروانه را
با کدامین عشق خود خدمتگزار
در میان معصوم افراد ای نگار
حق عیان کتمان چرا حق را بیان
در میان رودی معلم غرق هان
در میان بس شعله ای آتش فدا
جان خود را تا رها تلمیذ را
خوب می دانید ای والا نشین
مال رو راهی خطر دارد همین
از شما والا نشین ها حق را
خواستاری لا گدایی فهم ها
یاد دی کن حال را بینی چرا
خود شما بودید تلمیذان ما
حکم را اجرا دریغی از شما
منصبی دارید اجرا حکم را
عرضه شغلی را معلم بر شما
داده هر یک حال در منصب نما
لا گدایی حق ها را خواستار
دور از تبعیض ما خدمتگزار
از شمایان ما طلبکاریم هان
خون بها خدمت معلم بیش دان
این مزایا بر معلم شغل کم
این چه حکمی ما شما را متهم
در برابر آن نجومی حکم ها
ما شما را متهم قاصر شما
خود شما دانید با شغلی عموم
بین خلقی زندگانی لا ظلوم
انتخابی شغل را تا زندگی
با درآمد زندگی فرخندگی
یک حکومت یک نظامی آرزو
قسط و عدلی را رعایت ای نکو
با درآمد شغل تطبیقی همان
بین خلقی اجتماع حقی عیان
عاقلان را یک اشارت ، کم کسی
بس کنم کافی اشارت شد بسی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اگر در شروع انقلاب نیاز به ترویج اهداف انقلاب بود امروز نیز چرا این مروجان حق معلمان برای پرورش دانش آموزان را در سیطره خود دارند و نفوذ معلمان را تحت تأثیر حضور خود کم رنگ و اثر می نمایند؟ امروز هر ایرانی با انقلاب و اهداف آن آشناست. خود معلم هم توانایی انجام دو منظوره وظیفه خود را داراست. یعنی هم تعلیم و هم تربیت یا هم آموزش و هم پرورش/ پس از چهار دهه پس از آن ، در همان رسالت ماند. لذا محتوی کتب درسی همزمانی یا همراهی با تحولات جهانی و ملی را از دست داد. کتب ایستا باقی ماندند اما همه چیز متحول و منقلب شد/ در راهرو تا او را می دید پشتش را به معلم می کرد تا مجبور به سلام کردن نباشد. دانش آموز دیگر میلی به سفر در اعماق زندگی معلم خود برای کنجکاوی مهربانانه را نداشت. و چنین شد که اولیا نیز متوقع شدند/ تعداد معلمان پاسخگوی نیاز مدارس و جمعیت رشد یافته دانش آموزی نبود لذا درهای آهنین دیروز فرهنگ بر روی هر بیکار دلسوخته جیب خالی نومید باز گردید/ و چنین شد که عده ای از معلمان جهت سبقت گیری دست به ترفندهای حقه آمیز زدند تا برتر میدان باشند. آرام آرام افسار صداقت و صمیمیت و حرمت مابین خود معلمان نیز از بین رفت و حس بی اعتمادی و پنهان کاری در بین آنان رواج یافت
گروه بازنشستگان/
امروز بکشنبه تعداد قابل توجهی از فرهنگیان بازنشسته با تجمع در برابر مجلس شورای اسلامی خواهان پاسخ گویی و رسیدگی مسئولان در مورد مطالبات قانونی خود شدند .
این معلمان بازنشسته که از ساعت 9 صبح خود را به مقابل مجلس رسانده بودند در پلاکاردها و شعارهای خود خواهان اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری پس از 10 سال و نیز توجه کافی و وافی به مشکلات فرهنگیان بازنشسته در لایحه بودجه 97 گردیدند .
از دیگر مطالبات اصلی اجرای همسان سازی مستمریها و ارتقاء خدمات بیمه تکمیلی عنوان گردید .
یکی از معلمان بازنشسته به صدای معلم گفت :
" به امید آنکه مسئولین پیش از تبدیل شدن مشکل پیشکسوتان بازنشسته به بحرانی سخت ، برای رفع مشکل قدم برداشته و تن به قانون داده و قانونی که ۱۰ سال است به محاق فراموشی سپرده شده را اجرا نمایند و درجهت اجرای خواسته های به حق و قانونی ما تلاش نمایند . "
پایان پیام/