صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

ظاهرا همانند کودتاهای آن چنانی در خفا و پنهانی چنین رخداد تلخی در تاریخ آموزش و پرورش قرار است اتفاق بیفتد/ اگر از کارشناسان امر یعنی فرهنگیان هم نظر بپرسید بد نمی شود . اصلا ما دیده نمی شویم و برایتان محلی از اعراب نداریم/ در کشورهای پیشرفته برای گوش راست و چپ نیز متخصصین جداگانه ای تربیت می شوند/ این ترکیب نامیمون همانند بسیاری از طرح های ضربتی دیگر ، پیکر آموزش و پرورش را پاره پاره خواهد ساخت/ ادغام معاونت دوره ابتدائی و متوسطه و قبل آن دوره راهنمائی با هر دو، بسیاری از بحرانها ی روحی و روانی را برای هر دو گروه یعنی هم دانش آموزان و هم معلمین به وجود خواهد آورد/ کاش به جای در هم کوبیدن نظمی که 38 سال پیش در نظام آموزش و پرورش خود داشتیم ، قدری به کیفیت و کمیت آموزشی کشور خود دل می سوزاندید/ اگر بیداری مسئولین صدای معلم نبود ما فرهنگیان در قبال عمل انجام شده قرار می گرفتیم

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

هردم از این باغ بری ...

بوشهر

منتشرشده در نامه های دریافتی

اختلاس و پولشویی و صندوق ذخیره فرهنگیان  غرض از اتصال دو مطلب اختلاس و پولشوئی با مفهوم بیکاری ، از بین رفتن سرمایه های ملی برای ایجاد اشتغال و افزایش واحدهای تولیدی است. با اختلاس و پولشوئی های موجود در کشور یعنی تخلفات پولی و مالی ، جوانان ما فرصت اشتغال را از دست می دهند، تکلیف چیست؟

چرا در اجرای قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۴/۶/۲۸ مجلس شورای اسلامی و تأیید ۱۳۶۷/۹/۱۵ مجمع تشخیص مصلحت نظام ، کوتاهی صورت می گیرد؟!

اختلاس به برداشت غیر قانونی اموال دولتی و یا غیردولتی که به دست کارمندان و کارکنان دولت یا وابسته به دولت صورت می گیرد گفته می شود. اختلاس گونه‌ای از کلاه‌برداری محسوب می‌شود که بیشتر به صورت برنامه‌ریزی شده، منظم و پنهان و بدون رضایت و آگاهی دیگران انجام می‌پذیرد.

مجازات جرم اختلاس بستگي به ارزش مال اختلاس شده دارد، بدين صورت كه اگر ميزان اختلاس تا پنجاه هزار ريال باشد مرتكب به 6 ماه تا سه سال حبس و 6 ماه تا سه سال انفصال موقت و هرگاه بيش از اين مبلغ باشد به دو تا ده سال حبس و انفصال دايم از خدمات دولتي و در هر مورد علاوه بر رد وجه يا مال مورد اختلاس به جزاي نقدي معادل دو برابر آن محكوم خواهد شد.

پولشوئي عبارت است از فرايند تبديل پول نقد يا ساير دارائي ها كه از فعاليت جنايتكارانه ناشي شده است با اين هدف كه وانمود شود كه اين دارائي ها از يك منبع قانوني و مشروع حاصل شده اند. اما دررابطه با منابع عمده اي كه غالبا درمورد در آمدهاي ناشي از جنايات ذكرمي شود ميتوان به موارد زير اشاره نمود:

قاچاق ,،كلاهبرداري ، فروش كالاهاي مسروقه ، حمل و نقل مواد مخدر و جنايت هاي مالي (كلاهبرداري هاي بانكي ، كلاهبرداري از طريق كارت اعتباري ، تقلب در سرمايه گذاري ، تقلب درپيش پرداخت ، كلاهبرداري از طريق اعلام ورشكستگي ، اختلاس و نظاير آنها ) ( از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد)

اختلاس و پولشوئی باعث تضعیف اعتماد عمومی جامعه می گردد. چنین کلاهبرداریها افراد جامعه را به عدم اعتماد اقتصادی هدایت می کند و بدبینی یا واهمه او را از پس انداز و انباشت سرمایه باز می دارد.

مردم انتظار مجازات کلاهبردارنی را دارند که از هوش و ذکاوت خدادادی در مسیر اجحاف به یک ملت استفاده نموده اند. مردم برای اعتماد به دولت و نظام اقتصادی به شفاف سازی قوا نیازمندند. استتار اطلاعات چنین پرونده هائی اهانت به افکار عمومی و نقض صراحت قانون است.

حق ماست که از نتایج تحقیقات و تفحصات انجام شده مطلع گردیم. حق و حقوق یک ملت یا مجموعه ای از شاغلین یک واحد اقتصادی مثلا صندوق ذخیره فرهنگیان ، پایمال و حیف و میل شده است. رذالت مختلسین آنقدر مشمئزکننده و پلید هست که به ذره ذره اندوخته معلمین این مرز و بوم یعنی معلمان و دبیران فرزندان خود نیز رحم نکرده اند.

 چرا در اجرای قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۴/۶/۲۸ مجلس شورای اسلامی و تأیید ۱۳۶۷/۹/۱۵ مجمع تشخیص مصلحت نظام ، کوتاهی صورت می گیرد؟!  اختلاس و رشوه از نتایج اقتصاد ناسالم هست که در آن عده ای قلیل با توانایی برخورداری از هوش و مهارت دزدی و مدیریت این دو ، می توانند حق و حقوق اکثریت برخوردار از هوش معتقد به روزی حلال را حق قانونی خویش بدانند و چون هر دزدی مثل ماه زیر ابر پنهان نمی ماند، این نیز روزی افشا شد و همگان فهمیدند که بلی دست عده ای درد نکند که سرمایه اندوخته شده ی روز مبادای بازنشستگان فرهنگی در صندوق ذخیره بازنشستگی ، نصیب عده ای شده که هنوز معرفی هم نگردیده اند.
به نظر شما وقتی برای دزدی به این بزرگی و اختلاس های بانکی یا پولشوئی های عظیم کشور، مسیر باز است ، باید به طی کردن کدام اصول دل ببندیم تا در کشور ما همه افراد در سن فعالیت اقتصادی صاحب شغل باشند، یا همه شاغلین از حق و حقوق در خور شغل و سختی های آن برخوردار باشند؟

جوانان ما امروز بیکار آشکارند و یا به ناچاری تسلیم بیکاری پنهان شده اند. در آمدهای ناکافی ، افراد را به مشاغل دوم هدایت نموده است. رنجوری و دلمردگی در چهره شاغلان کم درآمد یا زیر خط فقری مشهود است. تحمل این همه فشار زندگی با ناکافی بودن درآمد ها به متلاشی شدن خانواده ها و افزایش نرخ طلاق منجر شده است. دومینوی بدبختی زندگی کم درآمدها یکی بعد از دیگری بدبختی ها را با خود به حرکت در می آورد. سهام عدالت را هم که به باورخود به دلیل نبود عدالت اقتصادی به افراد کم درآمد جامعه دادید بهبودی در وضعیت معیشت خانواده ها از لحاظ کیفی بوجود نیاورد. یا سیاست پرداخت نقدی یارانه ها ، که راه حل مناسبی برای بهبود وضعیت زندگی کم درآمدها نبود. کدام دلسوزی در دولت دوازدهم ، دست یاری به سوی اینان دراز خواهد کرد؟

نیت همه افراد جامعه انجام فعالیت مشروع برای تأمین زندگی خود و خانواده هست. آخر اگر ثبات مدیریت بود و ثبات اقتصادی حاکمیت داشت که کارگر و معلم روز مزد جذب نمی کردید؟ از همان روز اول فعالیت اقتصادی آنان را ابتدا آزمایشی برای 5-6 ماه و سپس رسمی استخدام می کردید.

افزایش های نامتعارف حقوق شاغلین به جز ایجاد اعتیاد آنان برای انتظار افزایش و میل به مصرف گرائی به دلیل محرومیت از امکانات ، نیز چاره ساز نشد. اگر به مدت طولانی افراد از امکان تهیه و خرید نیازهای خود محروم بمانند به هنگام دسترسی به پول به حالت انفجار خرید کالاهای مورد نیاز یا غیر نیاز می پردازند.

هنوز دولت شاغلین زیر خط فقر را بالای خط نیاورده است. اما سفره میل بیت المال یا اموال عمومی یا خصوصی افراد برای لاشخوران اقتصادی باز است. اگر کشور از ثبات اقتصادی برخوردار بود و بین عرضه و تقاضای کالا و خدمات تعادل برقرار بود که بیکاری نبود یا درآمدها زیر خط فقر نبود. همه فسادها با فساد مالی عجین هستند و امروز اگر مدیریت علم اقتصاد ما متحول نشود تعداد افراد بیشتری گستاخانه بر سر سفره حیف و میل ثروت ملی خواهند نشست.

اختلاس و پولشویی و صندوق ذخیره فرهنگیان

ما معلمین به دانش آموزان خود نگفته بودیم که می شود یک شبه ثروتمند شد ، یا می شود ثروت دیگران را ناخنک زد یا نه چنگ زد، یا می شود مسیر 50 ساله را با طراحی زیرکانه دستبرد به اندوخته دیگران ، در یک شب طی نمود. آخر وقتی قانون جلودار خلاف من نیست چرا نباید آنرا دور بزنم؟!

آری ! می شود قانون را دور زد، همه اینها را ما معلمین به دانش آموزان دیروز و نخبگان اختلاس امروز فرا نداده ایم. آنان اینها را از "برنامه پنهان" مدارس و جامعه استنباط و استخراج کرده اند.

ثروت عظیم کشور را برای همگان هزینه نمایید تا دست دزدان و رشوه بگیران و اختلاس کنندگان ، کوتاه بماند. آنان را معرفی و مجازات سنگین بنمایید تا عبرتی باشد برای سایر کجان روزگار. راستی سرنوشت بابک زنجانی و کرباسچی و اختلاس کنندگان صندوق ذخیره فرهنگیان و...... چه شد؟ سرمایه های اختلاس شده چه شد؟ و....

اختلاس و پولشویی و صندوق ذخیره فرهنگیان

ما خواستار اعمال قانون در خصوص همه خلافکاران پولی کشور توسط هر سه قواهستیم.

ما خواستار مجازات اختلاس کنندگان اندوخته مبادای بازنشستگان فرهنگی هستیم که امروز آنان نقشه های دوران جوانی خود را با این اندوخته ناقابل نتوانسته اند عملی سازند.

در باور شما فرهنگیان جوان امروز ، به این صندوق برای ذخیره اندک اندک حقوق خویش اعتماد خواهند کرد؟ امنیت پس انداز حق ملی و قانونی و شهروندی افراد یک جامعه نیست؟
یاد راهزنان جاده های روزگاران به خیر!

راهزنی نیز چهره خود را همزمان با رشد تکنولوژی تغییر داده است.
ما فرهنگیان سنگربانان خرد و دانش کشور خواستار اعاده حق و حقوق خودمان هستیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در اقتصاد

ما مهارت عجیبی داریم در دو چیز . یکم تبدیل ساده ترین مسائل پیش و پاافتاده به پیچیده ترین مسائل هستی و دوم تبدیل محاسن به معایب و مبادله هنگفت زیان به جای سود/ ما را با جماعتی که به هر دلیل و نیتی تاریخ باستانی ایران را برنمی تابند یا آن را مجعول و برساخته ی استعمار و بیگانه و این و آن می دانند کاری نیست که آنان را نه ما و نه هیچ کسی قادر به اقناع نیست و فقط زحمت بیهوده بر دوش ما خواهد ماند/ نبونعید ( آخرین پادشاه کلدانی ) با مقررات نامناسب در زندگی مردم دخالت می کند ، مردم را به سختی معاش دچار کرده ، هر روز به شیوه ای مردم را آزار می داد ، با خشونت با مردم رفتار می کرد ، از ناله و دادخواهی مردم خشمگین شد ، و ساکنان سرزمین سومر و اکد مانند مردگان شده بودند/ نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید . از بند رهایشان کردم و به بدبختی های آنان پایان بخشیدم . فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند . فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند . فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بود را بگشایند .../ آیا باید بدان ببالد و فخر بفروشد یا او را طرد و طعن کند و یا او را نادیده انگارد ، گویی که نه در تاریخ بوده و نه یاد و نامی از او شده است/ این از عجایب جهان است که ما خود نیز برخلاف روند رو به رشد و تکامل و توسعه ی جهان که هر تهدیدی را به فرصتی برای کسب منافع ملی بیشتر برای خود مبدل می کنند ما با دستان خود با هیجان وصف ناپذیری نقطه قوت خود را به نقطه ضعف تغییر می دهیم و در ادامه آن را به منبع هزینه زایی برای کشورمان مبدل می سازیم و این گونه هست که روز کوروش ( با هر نگرش جهانی یا محلی ، موافق یا مخالف ) برای ملت و کشور ما چالشی ( کاذب و دست ساخته ی خود ما ) بر چالش های دیگر می شود/ هم شرایط اقتصادی ایران و جهان امروز ایجاب می کند که پاسدار و حامی میراث ملی ، مذهبی و طبیعی خودباشیم و هم عقلانیت ملکداری و زیست اقوام و نگرش های متنوع ایران ما اقتضا دارد که به شدت با نگرش های انحصارطلبانه ، یکسویه ، ستیزه گرایانه و تشدید کننده و مشوق تناقض و تضاد ملیت ودیانت مقابله کنیم و امنیت ملی و سرزمینی خود را در جهان پراز خصومت و واگرایی ها به مخاطره نیندازیم/ هم واقعیت ( آنچه که از گذشته وجود دارد ) و هم حقیقت ( آنچه که باور و ایمان و وجدان از ما می طلبد ) و هم منافع ملی ما در این نقطه از جهان اقتضا می کند که از هر گونه تنش قومی ، ملی ، مذهبی ، سیاسی یا زبانی و نژادی بپرهیزیم و نحوه ی زیست خود را مایه ی عبرت دیگران نسازیم تا به طور مثال با نمایش خشکیدگی دریاچه ی ارومیه بر صفحات درسی دانش آموزانشان بر درس گیری از نابخردی ما به جای خرد و دانش ما مایه ی شرمساری آیندگان مان قرار گیریم

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

« جمعی از معلمان حق التدریس » در نامه ای که به صدای معلم ارسال کرده اند خواهان رسیدگی مسئولان به مطالبات خود شدند .

متن کامل این نامه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است

گسترش شورای دانش آموزی به عنوان یکی از ارکان عمده در اداره ی امور مدرسه اعم از امور آموزشی و اجرایی با هدف توانمندسازی افراد از جمله دانش آموزان به عنوان مخاطبان اصلی برنامه های آموزشی و پرورشی، رویکردی نوآورانه ای است که به تحقق دموکراسی در مدارس و فراتر از آن به عنوان یک فرهنگ ماندگار در جامعه نیز می تواند کمک کرده و به غنی سازی سیستم آموزشی و اجرایی مدرسه و جذابیت محیط مدرسه برای دانش آموزان منتهی شود/ تامل در این شعارها ، از آگاهی و حس مسئولیت پذیری دانش آموزان نسبت به مسائل مختلف مدرسه  حکایت دارد/ شاید هم این شعارها را از مسئولین بالاتر که برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای استفاده کرده اند،  یاد گرفته اند/ بررسی خروجی عملکرد این شوراها در 19 دوره گذشته نشان می دهد که این انتخابات بیشتر صوری بوده و فعالیت این شوراها از اهداف در نظر گرفته شده فاصله زیادی دارد/ انتخابات شوراهای دانش آموزی صرفاً به برگزاری انتخابات سالانه و اعلام تعداد مدارس و دانش آموزان شرکت کننده در این انتخابات محدود شده و  دانش آموزان کمترین تاثیر را در تصمیم گیری های در حوزه آموزشی و پرورشی داشته اند/ اهمیت ندادن مسئولین مدارس و عدم آگاهی دانش آموزان از فلسفه وجودی این شوراها، وظایف شورای دانش آموزی را در حد درست کردن کاغذ دیواری ؛ خواندن سرود و برگزاری مسائل آغازین تقلیل داده است تا مسئولین مدارس صرفاً مجری شیوه نامه های ابلاغی باشند و توجهی جز به ایجاد تشکیلاتی صوری و در پی تأمین منافع و گزارشات اداری به این تشکل دانش آموزی نداشته باشند/ متاسفانه در حال حاضر مدیران مدارس از اعضای شورای دانش آموزی فقط برای کنترل دانش آموزان در مناسبت های مختلف بهره می جویند/ آنها به جای دادن نقش جدی در مرحله اجرایی و عملیاتی، شوراهای دانش آموزی را در حد اسم محدود کرده و گاهی اوقات افراد مورد نظر خود را انتخاب و معرفی می کنند، به طوری که عملکرد این شوراها به پر کردن آلبوم عکس و طومار عملکرد برای مسئولین مدرسه و ادارات آموزش و پرورش تبدیل شده است

منتشرشده در دانش آموز

آیا تا به حال فکر کرده ایم چرا دانش آموز نوجوان چنین وعده و شعارهایی را طرح می کند/ می داند تصاویری که از او در فضای مجازی منتشر می شود تا آخر عمر به عنوان سابقه ای از دیدگاه و میزان عقلانیت وی، ثبت خواهد شد/ طفلک نمی دانست که حتی مدیر و معاون هم مجبور به انجام این امور به منظور مستندسازی و پاسخ به بخشنامه ها هستند/ آنهایی که بازنده بازی هستند؛ فکر می کنند در دوره های بعد باید شعارهای خوش آب و رنگ تری بدهند تا صعود کنند. آنهایی که برنده هستند یا به عوام فریبانه بودن شعارها، صوری بودن شورا و عدم توان اجرای وعده ها پی می برند و افرادی بدبین به سیستم رای گیری می شوند یا در چرخه فرصت طلبی و نزدیک شدن به مراکز قدرت، تا پایان عمر به سر دادن شعارهای پوپولیستی ادامه می دهند/از این پس به جای تمسخر و انتشار این تصاویر، مربی باشیم و به محض مواجهه با چنین اعمالی به دانش آموز نهیب بزنیم و او را به مسئولیت و حدود اختیاراتش آگاه کنیم

انتخابات شورای دانش آموزی و آگاه سازی و مسئولیت پذیری دانش آموزان در مدرسه  طی چند سال اخیر در بحبوحه انتخابات شوراهای دانش آموزی، عکس هایی از شیوه تبلیغات، قول، وعده و شعارهای دانش آموزان در شبکه های اجتماعی منتشر شده که دستمایه تمسخر و مزاح قرار گرفته است.

آیا تا به حال فکر کرده ایم چرا دانش آموز نوجوان چنین وعده و شعارهایی را طرح می کند؟
آیا می خواهد مضحکه عام و خاص گردد؟
می خواهد جلب توجه کند؟
می داند تصاویری که از او در فضای مجازی منتشر می شود تا آخر عمر به عنوان سابقه ای از دیدگاه و میزان عقلانیت وی، ثبت خواهد شد؟
اصلاً می داند حیطه وظایف و اختیاراتش چیست یا این کارها برایش حکم بازی و سرگرمی دارد؟

چند سال قبل دانش آموزی به نام مریم داشتم که پیروز انتخابات شورا شد و سرمست این موفقیت. روزی برای شرکت در جلسه، اجازه خروج از کلاس گرفت. پس از مدتی با عصبانیت برگشت. غر میزد و از خشم، گریه می کرد.
تازه فهمیده بود که اعضاء بدون موافقت و رضایت مدیر هیچ قدرتی ندارند. متوجه شده بود که وعده هایش قابلیت اجرایی ندارند. درک کرده بود که بازیگر یک نمایش بوده!
طفلک نمی دانست که حتی مدیر و معاون هم مجبور به انجام این امور به منظور مستندسازی و پاسخ به بخشنامه ها هستند.

دخترکم مثل همکارانی که به عنوان نماینده دبیران انتخاب می شوند از شرح وظایف، حیطه مسئولیت و توان اجرایی خود آگاهی کافی نداشت.

هر سال در این ایام از جنب و جوش بچه ها به وجد می آیم اما پیش وجدانم شرمنده ام.
شرمنده دانش آموزانی که بدون آگاهی وارد بازیی اثرگذار بر شخصیت شان، می شوند.

انتخابات شورای دانش آموزی و آگاه سازی و مسئولیت پذیری دانش آموزان در مدرسه

آنهایی که بازنده بازی هستند؛ فکر می کنند در دوره های بعد باید شعارهای خوش آب و رنگ تری بدهند تا صعود کنند. آنهایی که برنده هستند یا به عوام فریبانه بودن شعارها، صوری بودن شورا و عدم توان اجرای وعده ها پی می برند و افرادی بدبین به سیستم رای گیری می شوند یا در چرخه فرصت طلبی و نزدیک شدن به مراکز قدرت، تا پایان عمر به سر دادن شعارهای پوپولیستی ادامه می دهند.

امیدوارم از این پس به جای تمسخر و انتشار این تصاویر، مربی باشیم و به محض مواجهه با چنین اعمالی به دانش آموز نهیب بزنیم و او را به مسئولیت و حدود اختیاراتش آگاه کنیم.

یکی از اشتباهات بزرگسالان خندیدن به کلمات نامفهوم و غلط کودکی ست که تازه شروع به سخن گفتن کرده؛ و با همین خنده ها او را به تکرار اشتباه تشویق می کنند.
ما حق نداریم این رفتار را نسبت به دانش آموز نوجوان داشته باشیم.

ما مسئول و موظفیم به تربیت و آموزش.


پس :
به دانش آموزان نخندیم
با دانش آموزان بخندیم

سایت فانوس

منتشرشده در دانش آموز

گروه گزارش/

همان گونه که قبلا نیز بیان شد ( این جا ) ؛ « صدای معلم  « گفت گوی تفصیلی را با آقای دکتر محمود مهرمحمدی سرپرست دانشگاه فرهنگیان در مورد مسائل مهم این دانشگاه و موضوعات مرتبط با آن انجام داده است .

بخش دوم گفت گو تقدیم شما می شود .

فکر می کردیم کار تربیت معلم در کشور باید یک " پشتوانه تئوریک و آکادمیک " داشته باشد/ یکی از موضوعاتی که با همکاران عزیزم در دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی داشته ام و آن ها می گویند این دیگر چیست و جمع کنید و پی کارتان بروید و ما در میدان بودیم و شما برای چه آمدید همین است که می گویم که من از شما هستم / طی 60 سالی که از عمر دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی می گذرد شما بالاغیرتا نشان دهید که چند مقاله علمی در مورد تربیت معلم کار شده است/ به میزانی که کار تربیت معلم را بفهمیم که یک کار پیجیده است و نیاز به تولید دانش دارد ، نیاز به کار پژوهشی دارد ، نیاز به این دارد که حیثیت علمی و پژوهشی اش به رسمیت شناخته شود ما عمل " تربیت معلم " را موفق تر انجام می دهیم/ معاون پژوهشی دانشگاه فرهنگیان به شدت روی این متمرکز است که عملکرد این ها رصد شود و آن ها را با معلمان دیگری که از مسیرهای دیگری وارد آموزش و پرورش شده اند را مورد مقایسه قرار دهد و از قبل در آموزش و پرورش حضور داشته اند تا پاسخ این سوال درآید ...

گفت و گوی صدای معلم با دکتر محمود مهرمحمدی سرپرست دانشگاه فرهنگیان و چالش های تربیت معلم

مهرمحمدی :

بله به شدت. به شدت که عرض می کنم یعنی امسال سومین دوره را گرفتیم .دو دوره را به این روش فارغ التحصیل داده ایم. روش یک ساله مهارت آموزی که از طریق برگزاری آزمون استخدامی از بین دانش آموختگان دارای مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری  در یک آزمون رقابتی خیلی جدی گزینش می کنیم و می آوریم دوره یک ساله در دانشگاه فرهنگیان در سراسر کشور و گواهی صلاحیت حرفه ای به آنها می دهیم. در سال 94 اولین دوره وارد شدند و حدود پنج هزار نفر، در سال 95 حدود ده هزار نفر و امسال هم که سال 96 است حدود ده هزار نفر را با استفاده از این روش انجام دادیم.

این روش ها را اشاره بکنم که در برنامه راهبردی چهار ساله دیده شده و اتفاق افتاده و قرار است در آینده نیز ادامه پیدا کند. روش چهارساله بخشی از شیوه کار ما خواهد بود، روش مهارت آموزی یک ساله بخش دیگر و روش مشارکت که نشانه های آن عزم ملی است .

این که ما بدون هم افزایی و استفاده از ظرفیت های دانشگاه ها نمی توانیم راه به جایی ببریم. شیوه  سوم هم نشان می دهد به این هم افزایی که روش دو به علاوه دو (2+2) گفته می شود. روش دو به علاوه دو یعنی در دوره کارشناسی بچه ها از طریق کنکور سراسری وارد می شوند در رشته های علوم پایه، از رشته های علوم پایه در دوره کارشناسی خیلی استقبال نمی شود و ظرفیت هایش همیشه خالی است و اتفاقا در این مورد ما داریم به داد دانشگا ه ها می رسیم و می گوییم دانشجو بگیرید برای فیزیک، جغرافیا، شیمی که ظرفیت هایشان در دوره کارشناسی خالی مانده است اما با این چشم انداز ما با شما یک برنامه مشترک پیاده می کنیم. بچه ها دو سال درس تخصصی شان را پیش شما بخوانند و دو سال درس حرفه ای شان را پیش ما بخوانند که می شود شیوه دو به علاوه دو و مدرک مشترک می گیرند بین دانشگاه تهران و دانشگاه فرهنگیان یا مدرک مشترک بین دانشگاه شهید باهنر کرمان و دانشگاه شهید فرهنگیان و به این دانشجویان  داده شود.

 ما سالی چهل هزار نفر را در برنامه های راهبردی مان پیش بینی کرده ایم. از این طریق به همان روش چهار ساله دانشجو بگیریم. سالی ده هزار نفر از طریق این آزمون استخدامی دوره مهارت آموزی یک ساله که الآن سال سوم است - همان طور که عرض کردم - ما از این طریق دو دوره خروجی داشتیم و اجرا کردیم. الآن هم مشغول اجرای دوره سوم هستیم ، سالی بیست هزار نفر هم از طریق همین روش دو به علاوه دو و استفاده از ظرفیت های بالفعل و عملا معطل مانده دانشگاه های خوب کشور که جمعش می شود هفتاد هزار نفر. ده هزار نفر، بیست هزار نفر و چهل هزار نفر که جمعش می شود هفتاد هزار نفر. یک هفت هزار و هشتصد  نفر هم پیش بینی کرده ایم که برای دوره های کارشناسی ارشد و دکتری که تقریبا هفتاد و هشت هزار نفر که ظرفیت دانشگاه است که خروجی آن سی و چهار یا پنج هزار نفر، دوره چهار ساله چهل هزار نفر که خروجی آن صد و ده هزار نفر است. دوره یک ساله سالی ده هزار نفر خروجی اش هم همان ده هزار نفر است که می شود بیست هزار نفر، دوره دو ساله دو به علاوه دو سالی بیست هزار نفر خروجی می شود سالی ده هزار نفر و هفت هزار و هشتصد نفر کارشناسی ارشد را در نظر بگیریم منهای چهارصد نفر دکتری که در آن است دو سال در نظر بگیریم سه هزار و نهصد نفر از این طریق ؛ سالانه سی و سه هزار و نهصد نفر فارغ التحصیل خواهیم داشت با این برنامه مصوب دانشگاه که موجود است. اگر شما به این مصوبه دانشگاه نگاه کنید بحث مشارکت دانشگاه ها به طور جدی دیده می شود. من می گویم این سی و سه هزار و نهصد نفر ممکن است در مقاطعی کل نیازهای آموزش و پرورش را تامین نکند خصوصا در این دوره .

 

صدای معلم :

شما دارید آمار و ارقام می دهید. ما می خواهیم روی کیفیتش بحث شود .آمایش (سرزمین) آموزش و نیازهای علم و صنعت، بهداشت، کشاورزی و خدمات آیا اینها هم دیده شده که در این تربیتی که می کنید و نیرویی که الآن  برای آموزش و پرورش می فرستید آیا نیازهای آتیه جامعه به چه صورت است؟ اتاق فکری که شما داشتید البته فرمودید که برنامه راهبردی داشتید این را هیات امنا تصویب کرده است ولی خود پیش نویس این برنامه راهبردی را چه کسی تعیین کرده است؟

 

مهر محمدی :

بله، ما طراحی کرده ایم. وظیفه ما بوده است. خود دانشگاه طراحی کرده است. من یک کارگروه تخصصی را تشکیل دادم و با متخصصین امر نشستیم و حدود دو سال از سالی که من آمدم تقریبا از همان لحظه ورود، رفتیم به این سمت که نقشه راهی می خواهیم و یک راهبردی نیاز داریم.

 

صدای معلم :

منظور این است که بحث فرآیند نیاز سنجی توسط همین مغز متفکر انجام می شود؟

گفت و گوی صدای معلم با دکتر محمود مهرمحمدی سرپرست دانشگاه فرهنگیان و چالش های تربیت معلم

مهرمحمدی :

نه، آن  نیاز سنجی را عرض کردم آن که ما در چه رشته هایی دانشجو بگیریم ؛ برای چه نقاطی از کشور دانشجو بگیریم؛ اینها کار ما نیست، کار وزارت آموزش و پرورش است.

دانشگاه فرهنگیان کارگزار آموزش و پرورش در امر تربیت نیروی انسانی مورد نیازش است. بنابراین تحلیل های نیروی انسانی و برآورد نیاز، همه اینها در مرکز نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش اتفاق می افتد و آن وقت می روند به سازمان های امور استخدامی بر اساس نیازشان ردیف استخدامی می گیرند و یک مرحله از توافق هم آنجا اتفاق می افتد. آموزش و پرورش می گوید بیست هزار ردیف نیرو احتیاج دارم و امور استخدامی می گوید ده هزار تا ردیف بیشتر به شما نیرو نمی دهم. یک چالشی هم در آنجا است.

 بعد به تفاهم که رسیدند سازمان امور اداری استخدامی بدون دخالت دانشگاه به سازمان سنجش آموزش کشور اعلام می کند .

 سازمان سنجش آموزش کشور بر اساس آن ظرفیتی که سازمان امور اداری استخدامی کشور اعلام می کند در دفترچه کنکور به نام دانشگاه فرهنگیان ظرفیت ثبت می کند و کنکور برگزار می شود.

 

صدای معلم :

گفتید هفتاد و هشت هزار نفر بر اساس برنامه راهبردی ظرفیت ایجاد کردید .

این ظرفیت چقدرش مدیر است ؟ چقدر ابتدایی است ؟

تربیت مدیر که برای ساختار آموزش و پرورش طراحی شده است – متمرکز و یا غیرمتمرکز – باید مدیران قدرت مندی برای مدارس تربیت شوند .

تربیت مدیر ، ابتدایی و... مهم هستند .

آیا آن گروه کارشناسی شما  به این ظرافت ها توجه کرده اند و آن آمایش سرزمین فقط از دانشگاه بوده است و یا از نهادهای دیگر مانند سازمان برنامه و بودجه ، مجلس و... نیز در آن مشارکت داشته اند ؟

 

مهرمحمدی :

راحت تان کنم ! تصمیم گیری در این زمینه ها در دانشگاه فرهنگیان اتفاق نمی افتد !

این بر اساس اساسنامه و نسبتی که بین دانشگاه فرهنگیان و آموزش و پرورش تعریف شده است ربطی به دانشگاه فرهنگیان ندارد .

ما البته در این بحث ها مشارکت داریم اما محوریت بحث با خود ستاد آموزش و پرورش  و حوزه ستادی آن است .

ما هم در کارگروه های مربوطه حضور پیدا می کنیم و نظر می دهیم و از سازمان امور استخدامی ، سازمان برنامه و بودجه و مجلس هم در این کارگروه ها حضور دارند و محوریت آن با مرکز نیروی انسانی آموزش و پرورس است که بر اساس سیاست های توسعه و آماری که از وضعیت پرسنل دارند و اطلاعی که از مناطق مختلف دارند تعیین تکلیف می کنند که طی 10 سال آینده ما به چه نیروهایی  و یا چه مشخصات و پارامترهایی نیاز داریم .

این وارد پروسه اخذ مجوز از سازمان امور ادرای و استخدامی کشور می شود .

گفت و گوی صدای معلم با دکتر محمود مهرمحمدی سرپرست دانشگاه فرهنگیان و چالش های تربیت معلم

صدای معلم :

به گفته های خودتان در آغار کارتان اشاره می کنیم :

"  تصدی مسئولیت دانشگاه فرهنگیان کار عظیم تخصصی تربیت نیروی انسانی برای آموزش و پرورش است که به شهادت مقالات و سایر تلاش‌های علمی ام، دغدغه سال‌های دور و نزدیکم بوده است.

قرار گرفتن در مسند مدیریت این دانشگاه، بهترین فرصت ممکن را در اختیار چون منی می‌توانست قرار دهد که در جهت عملیاتی کردن اندیشه‌ها و افکارم بکوشم...

دانشگاه فرهنگیان یک دستاورد تشکیلاتی مهم و یک فرصت برای آموزش و پرورش کشور است...

تربیت معلم در کشور ما باید به یک گفتمان تخصصی تبدیل شود و ضمن پاسداشت میراث گذشتگان، به نوآوری و نواندیشی در این عرصه بها داده شود.

سوال ما این است تا چه میزان به اهداف و آمال خود رسیده اید ؟

آیا اصولا تربیت معلم و  حتی تربیت " معلم حرفه ای " به یک گفتمان تخصصی و غالب تبدیل شده است ؟

دلایل آن چیست ؟

 

مهرمحمدی :

خیلی خوب است .

تبدیل شدن به یک عرصه پویای گفتمانی زمان بیشتری را طلب می کند .

اما بدون هیچ گونه عذر و بهانه ای و حتی تواضعی اعلام می کنم که اتفاقات بسیار خوبی در این زمینه و در 4 سال گذشته رخ داده است .

اگر چه شکل گیری گفتمان تخصصی و از مهجوریت خارج شدن یک حوزه تخصصی و از حالت عمل زده روزمره خارج کردن یک عرصه و ارتقای بخشیدن آن به عنوان یک گفتمان آکادمیک کاری بلند مدت است .

خوشحالم به خاطر همین جهت گیری که داشتیم و فکر می کردیم کار تربیت معلم در کشور باید یک " پشتوانه تئوریک و آکادمیک " داشته باشد .

باید به لحاظ علمی و نظری باید برای آن پشتوانه سازی شود .اگر این کار صورت نگیرد آن هدفی که عرض کردم و در تاسیس دانشگاه فرهنگیان مد نظر بوده است که در یک سطح بالاتر یک جهشی در کار تربیت معلم اتفاق بیفتد وابسته به همین گفتمان است که می خواهیم ایجاد کنیم .

خیلی کار ما در این زمینه انجام دادیم .

از برگزاری نشست های نظریه پردازی در مورد تربیت معلم که کارنامه ما در این زمینه مشخص است تا برگزاری همایش های تخصصی در حوزه تربیت معلم ، تعریف رساله های دکتری در حوزه تربیت معلم ، راه اندازی مجله علمی و تخصصی در حوزه تربیت معلم و تولید کتاب تخصصی در حوزه تربیت معلم اعم از ترجمه و تالیف و...

به نظرم ، کارنامه ما در این زمینه کارنامه قابل دفاعی است یعنی به هیچ عنوان با زمان قبل از تاسیس دانشگاه فرهنگیان و یا پیش از سال 92 قابل مقایسه نیست و ما این را به شهادت آمار و اطلاعات و آمار و عدد و رقم می توانیم مطرح کنیم که در این زمینه واقعا گام های خوبی برداشته شده است .

یکی از موضوعاتی که با همکاران عزیزم در دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی داشته ام و آن ها می گویند این دیگر چیست و جمع کنید و پی کارتان بروید و ما در میدان بودیم و شما برای چه آمدید همین است که می گویم که من از شما هستم !

اما طی 60 سالی که از عمر دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی می گذرد شما بالاغیرتا نشان دهید که چند مقاله علمی در مورد تربیت معلم کار شده است ؟

چند رساله دکتری در مورد تربیت معلم کار شده است ؟

همه این ها هیچ ... فرضا دو تا همایش در مورد در کشور برگزار شده است ؟

اصلا از نظر شما ، " تربیت معلم " حیثیت علمی و آکادمیک  داشته است ؟

یا شما کوشش کردید که به آن دست پیدا کند ؟

واقعا نبوده است !

یعنی اثری از " تربیت معلم " در حوزه تخصصی نبوده است و من خوشحالم در راستای همان چیزی که در مصاحبه پیشین گفتم کارهایی در این زمینه انجام شده است که تازه شروع کار است .

گفت و گوی صدای معلم با دکتر محمود مهرمحمدی سرپرست دانشگاه فرهنگیان و چالش های تربیت معلم

صدای معلم :

آقای مهرمحمدی !

واقعا شما اعتقاد دارید که خروجی کار شما " معلم حرفه ای " از دانشگاه فرهنگیان است ؟

 

مهرمحمدی :

من این را عرض می کنم تا پشتوانه تئوریک نداشته باشیم به آن " معلم حرفه ای " دست پیدا نخواهیم کرد .

 

صدای معلم :

ما این جا  از شما نمی خواهیم که  در مورد آمال و آرزوهای خودتان صحبت کنید!

سخن ما این است که آیا شما پس از 4 سال سرپرستی دانشگاه فرهنگیان و با توسل به آن " اتاق فکر " ی و " مغر متفکری " که داشته اید و نیز تعاملاتی که برقرار کرده اید ؛ آیا در تربیت " معلم حرفه ای " موفق بوده اید ؟

توجه کنید که معلم حرفه ای تعریف دارد .

 

مهرمحمدی :

بله . این ها صفر و یک نیستند !

مگر می شود به صورت " صفر " و " یک " با این قضایا برخورد کرد .

این ها بحث های " فازی " است و شما بهتر از من این بحث ها را می دانید .

من ادعا می کنم این کارها را کرده ام اما در یک مفهوم " فازی " نه در یک مفهوم صفر و یکی ارسطویی !

بوده است ، نبوده است و یا شده است و یا بهترین چیزی است که شده است .

بله ؛ خیلی کارها شده است .

توضیحات قبلی من هم مربوط به همین  است .

عرض می کنم به میزانی که کار تربیت معلم را بفهمیم که یک کار پیجیده است و نیاز به تولید دانش دارد ، نیاز به کار پژوهشی دارد ، نیاز به این دارد که حیثیت علمی و پژوهشی اش به رسمیت شناخته شود ما عمل " تربیت معلم " را موفق تر انجام می دهیم .

به هر میزان که فکر کنیم تربیت معلم یک اتفاق ساده ، دم دستی و باری به هر جهت است آن معلم حرفه ای هیچ گاه تربیت نخواهد شد .

پس آن توضیحات قبلی من که با حرفهای شما ارتباط داشت اما الان می گویید که آیا معلم حرفه ای تربیت کرده اید و یا نکرده اید ؛ بنده می گویم ما حدود 50 هزار معلم تحویل آموزش و پرورش  در این چند سال داده ایم چه از روش 4 ساله و چه روش یک ساله ای که عرض کردم .

مطالعاتی را سامان داده ایم . الان فقط 2 سال است که فارغ التحصیلان ما وارد آموزش و پرورش شده اند . .ورودی سال 91 در سال 95 رفته اند و ورودی های سال 92 در سال 96 وارد آموزش و پرورش شده اند .

همین وضعیت برای مهارت آموزان یک ساله هم اتفاق افتاده است .

94 گرفتیم و سال 95 تحویل دادیم و  ورودی های 95 هم سال 96 وارد آموزش و پرورش شدند .

سرجمع این ها حدود 50 هزار نفر می شود .

معاون پژوهشی دانشگاه فرهنگیان به شدت روی این متمرکز است که عملکرد این ها رصد شود و آن ها را با معلمان دیگری که از مسیرهای دیگری وارد آموزش و پرورش شده اند را مورد مقایسه قرار دهد و از قبل در آموزش و پرورش حضور داشته اند تا پاسخ این سوال درآید .

اگر پاسخ این پرسش درآید شاید مبین عرض بنده باشد که پیشرفت های خوبی داشته ایم اما نه این که ما به نقطه اوج رسیده ایم .

اخباری که طور پراکنده وقتی که به استان ها سفر می کنم و از مدیران و روسای ادارات اطلاعات می گیریم نوعا از دانش آموخته های دانشگاه فرهنگیان ابراز رضایت و خوشنودی می کنند .

گفت و گوی صدای معلم با دکتر محمود مهرمحمدی سرپرست دانشگاه فرهنگیان و چالش های تربیت معلم

صدای معلم :

طیف مخالف شما یعنی " اصول گرایان " وقتی حرف هایشان را می شنویم و مطالب شان را می خوانیم نوعا عنوان می کنند که آقای دکتر مهرمحمدی دانشگاه فرهنگیان را قبول ندارد !

حتی این استدلال توسط برخی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی هم بیان می شود .

آن ها می گویند ما نمی توانیم به کسی " حکم ریاست " بدهیم در حالی که خودش فلسفه این دانشگاه را قبول ندارد .

در حالی که شما الان به شدت از فلسفه تربیت معلم و گفتمان تخصصی تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان دفاع می کنید .

حال سوال این است که آیا آن ها اشتباه متوجه شده اند و یا شما نتوانسته اید به طور مناسب پیام تان را به آن ها انتقال بدهید ؟

در این مورد توضیح دهید .

ادامه دارد

بخش نخست

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور