گروه گزارش/
سه شنبه 23 آبان ماه نخستین نشست خبری « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش با اصحاب رسانه در ساختمان مرکزی ( شهید رجایی ) وزرات آموزش و پرورش برگزار گردید .
در این نشست که با حضور اکثر رسانه ها برگزار گردید ؛ وزیر آموزش و پرورش به عنوان مقدمه مطالبی را در مورد سند تحول بنیادین ، آخرین اخبار و پی گیری های انجام شده در مورد مدارس و مراکز آموزشی زلزله غرب ایران و نیز تعالی مدیریت بیان کرد .
پس از آن نمایندگان رسانه های مدعو پرسش هایی را مطرح کردند .
در بخشی از این نشست ؛ یکی از خبرنگاران در مورد جایگاه مدیریت زنان و جوانان در آموزش و پرورش و نیز میزان پای بندی وزیر آموزش و پرورش به سخنان و وعده های رئیس جمهور از وزیر آموزش و پرورش پرسش هایی مطرح کرد .
نکاتی قابل تأمل از دیدگاه های وزیر آموزش و پرورش و معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش (آقای نجفی) :
1 – نظام رتبه بندی معلمان همانند آئین نامه استخدام اعضای هیئت علمی دانشگاه ها می گردد.
دو مقوله کاملا متفاوت در یک ظرف چگونه گنجانده شده است؟ با دقت به جمله مشاهده می کنید که نظام رتبه بندی معلمان قرار است با آئین نامه استخدام اعضای هیئت علمی دانشگاه ها ، همسان سازی شود. ما از مرحله استخدام عبور کرده ایم و قرار است درجه بندی شویم اما آنان در ابتدای راهند. یعنی آغاز استخدام اساتید دانشگاه همانند معلمان که در طی خدمت قرار است رتبه بندی شوند ، نیست.
2 – نگاه کارمندی به معلم نخواهد بود.
فعلا هم نگاه کارمندی به معلم نیست. ما معلمان هرگز خود را کارمند معرفی نمی کنیم. گوئی دنیای معلمی دقیقا با دنیای تمامی مشاغل برای حداقل خود ما معلمان متمایز است. هر چند دیده نمی شویم یا محلی از اِعراب نداریم اما ما معلمان خودمان به ارزش و جایگاه سواد آموزی یا دانش افزائی خویش واقفیم.
3- در این نظام معلم مانند اساتید دانشگاهی هویتی کاملا علمی و تربیتی خواهد داشت و همان طور که اساتید در دانشگاه به عنوان تمام وقت هیئت علمی هستند، در آموزش و پرورش هم تمام وقت هیئت علمی تربیتی ما میشوند.
ما امروز هم هویت علمی – تربیتی داریم و برای این مهم ،خودمان بیشتر از همگان می بالیم. واقعیت مسأله آن که اطلاق چنین تعبیری به مثابه ارزشگذاری جدیدی برای بازگشت هویت از دست رفته فرهنگیان محسوب می شود. غافل از این که خود معلمان در این غفلت بی تقصیرند. هیئت علمی دانشگاه ها یکدست و یکپارچه اند اما ما معلمین هیچ می دانید امروز چند پاره ایم؟!
معلمان رسمی ، معلمان حق التدریس، معلمان پیمانی ، معلمان قراردادی ، معلمان آزاد و....به کدام گروه از ما معلمان هیئت علمی اطلاق خواهد شد؟!
4 - فعالیتهای علمی و پژوهشی در رتبه بندی مؤثر است.
باز قصه پر غصه جمع آوری مقاله ها و تحقیقات دانش آموزان یا کپی برداری از سایت های گوناگون ، رواج خواهد یافت. مگر می شود کل یک گروه شغلی طراحان علمی یا پژوهشی باشند یا همه آنان توانائی خلاقیت بی امان از خود نشان دهند. ما چرا برای دادن حق و حقوق حقیقی معلمان نیاز به بیراهه یا سنگ اندازی در مسیر فعالیت آنان داریم؟ شما اگر معلمان عاشق و هنرمند جذب نمائید و رهگذران را به این وادی هدایت ننمائید ما معلمان با سوز و گداز تربیتی – عاطفی شغلمان مسیر پر پیچ و خم اما دلچسب معلمی را با تمامی وجود طی می نمائیم.
کدام گروه ازمشاغل دیگر برای انجام شرح وظایف شغلی خود چنین پیچانده می شوند؟
5- یک آیین نامه ارتقاء در کنار بند 4 قرار میگیرد که مقدمه لازم برای آن، طرح سنجش صلاحیت حرفهای معلمان است.
مگر ما معلمان گفته ایم که 17 نوع مدرسه در کشور پایه گذاری نمائید؟
مگر ما معلمان گفته ایم که هر رهگذر نیازمند به شغل ، توانائی مبصری در کلاس درس را دارد؟
مگر ما معلمان گفته ایم که افرادی را به عنوان نگهبان به کلاسهای درس بفرستید تا خیال اولیای آنان از محصور ماندن فرزندانشان در نیل به امنیت و سلامتی آسوده باشد؟
صلاحیت حرفه ای معلمان را ما فارغ التحصیلان دانشگاه های سراسری یا آزاد یا مراکز تربیت معلم به مخاطره نینداخته ایم. خلاقیت ها یا شگردهای بیست و چند ساله وزاری محترم این نامهربانی را بر شغل معلمی تحمیل کرده اند.
6- رتبهبندی یعنی مشخص شدن رتبههای شغلی یک معلم.
قبلا نیز گفته بودم که معلمان میوه نیستند که نیاز به رتبه بندی داشته باشند. شما برای ما راههای افزایش دانش یا به روزرسانی آن را نشان دهید. شما ما را برای نیل به آموزش برتر، رسالت "آموزش" و" پرورش " را به ما پس بدهید و از انفصال ناسرانجام این دو رکن جدائی ناپذیر شغل معلمی در گذرید.شما با این جدائی معنویت و نفوذ شغل معلمی را قربانی کرده اید. شما به جای درگیری ذهنی و جسمی ما با مشکلات اقتصادی ،به همسان سازی حقوق آموزش و پرورش با سایر نهادها و سازمانها بیندیشید. شما ما را از قعر دهشتناک خط فقر رهائی دهید. باور کنید ما هم دنبال شغل دوم آن هم با آن فضاحت یا حقارت ، نمی رویم. شما عدالت یعنی قرار دادن هر چیز سر جای خود را به جا آورید ما خود هم به مطالعه برای دانش افزائی می پردازیم و هم با نشاط و شادی در کلاس درس حاضر می شویم و هم عشق و سوز معلمی را طی 30 سال خدمت خود در وجودمان شعله ور نگه می داریم. شما سوز و عشق معلمی را در وجودمان خاموش ساخته اید.
درجه بندی معلمان یعنی انگیزش حس تقلب و زیرکی منفی در آنان برای رسیدن به بند بند آئین نامه رتبه بندی و یا سبقت جستن از سایر همکاران. یعنی دوری جستن از شفافیت و خلوص وظیفه اساسی یک معلم. با این کار معلمان به جای تبادل افکار یا پیدا کردن راه حل مناسب برای گلوگاه های آموزشی ، به همدیگر جهت پیشی جستن بی اعتمادتر می شوند. ما با این کار خود، آنان را حتی به ستیزه جوئی یا تخریب نیز هدایت می نمائیم.
7 – نظام رتبه بندی به صورت یک قانون مستقل درمیآید و معلمان به جای آن که بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری اداره شوند تحت قانون مستقل رتبهبندی و نظام پرداخت قرار میگیرند.
اگر بدین طریق بودجه آموزش و پرورش تغییری نیابد یا به همسان سازی حقوق معلمان با سایر مشاغل یا هیئت علمی دانشگاه ها منجر نشود. برای ما چه توفیقی حاصل خواهد شد که تحت قانون خدمات کشوری اداره شویم یا تحت قانون مستقل رتبه بندی و نظام پرداخت؟ اگر ساختار آموزش و پرورش یا افق فکری سازمانی آن وزارتخانه دچار تغییر و تحول نگردد چگونه از یک کانال به کانال دیگری هدایت خواهیم شد؟ مگر هر ابزاری ساز و کار مناسب نمی طلبد ؟ ساز و کار وزارت برای این جدائی و این وصال چیست؟
8- بر اساس بند 7 معلم هویت علمی و حرفهای پیدا میکند و قانون مدیریت خدمات کشوری برای معلمان اجرا نمیشود.
قانون مدیریت خدمات کشوری با آن عریضی و طویلی خیری برای ما معلمان نداشت حال نظام رتبه بندی با خاطرات و تجارب تلخ گذشته چگونه باعث باروری یا زایندگی رسالت شغل معلمی خواهد شد؟ اگر فقط به افزایش چند درصدی حقوق از این ناحیه دلبسته اید ، یقین مشکل گشای پیچیدگی وزارت نخواهد بود.
9- وزیر آموزش و پرورش گفت: مهمترین پیام این طرح، همسو و هم جهت کردن شایستگیهای نیروی انسانی با نظام پرداختی است.
فاکتورهای سنجش این شایستگی ها برای ما معلمان زیاد پر بار و ارزشمند نبوده است. گوئی مخزن آبی دچار ترگیدگی شاه لوله است و ما به جای اصلاح یا ترمیم آن ،رویش را می پوشانیم و می رویم !
راستی چرا فقط معلمان زیر ذره بین دولت قرار می گیرند؟ شایستگی من معلم را با پر بودن دفتر نمره تشخیص خواهید داد یا با افزایش نمره مستمر برای قبولی دانش آموز. یا از اوضاع سلام و علیک من معلم با اولیا و مدیر و.....
برای کارمندان سایر ادارات چرا در تعقیب چنین شایستگی نیستیم؟ اختلاس و رشوه و پولشوئی را آنان انجام می دهند ما چه چیز را اختلاس خواهیم کرد؟!
اگر ارتباط انسانی معلم با دانش آموز مورد نظرتان است یقین داشته باشید که از همان اولین روزهای خدمت ، یک معلم واقعی عمق وظیفه خطیر خود را درک کرده است و نیازی به سنجش ابزاری یا سلیقه ای آن نیست. یعنی شایستگی ما چند کیلو باشد به اندازه آن نظام پرداختی خواهید داشت؟!
10 – وزیر گفت: طراحی نظام معلمی در آموزش و پرورش و استفاده از نیروهای متخصص در این تشکیلات برای انجام بخشی از طرح سنجش صلاحیت فرهنگیان یکی از اقداماتی است که طی چند ماه گذشته صورت گرفته است.
از یک طرف افزایش جمعیت فرهنگیانی که بازنشسته می شوند ، از طرف دیگر تعدد چندگانه و متضاد نیروی انسانی به کار گرفته شده، و همچنین عدم آمادگی فعلی آموزش و پرورش برای تربیت نیروی لازم جایگزین. چگونه استفاده از نیروهای متخصص و با صلاحیت انجام خواهد گرفت؟ دانشگاه فرهنگیان با کمترین بودجه و جو ناپویای خود چنین پتانسیلی را ندارد. جذب نیروهای تحصیل کرده دانشگاه ها نیز در هاله ای از ابهام است. چگونه و با کدامین ساز و کار به این مهم دست خواهیم یافت؟ تا زمانی که بودجه آموزش و پرورش 96 درصد برای حقوق فرهنگیان و فقط 4 درصد برای مصارف آموزشی است و بودجه دانشگاه فرهنگیان از همه دانشگاه های کشور کمترین مقدار را به خود اختصاص می دهد، دست یافتن به این مهم باور کردنی نیست!
11- وزیر گفت: سنجش صلاحیت با مدلهای مختلفی همچون مصاحبه، مشاهده، بازدیدهای بالینی و میدانی و ... حتی مخلوطی از این مدلها میتواند اجرا ومبنای سنجش باشد. نظام سنجش صلاحیتها باید مستقر، شایستگیهای افراد اندازه گیری و با ارتقای آن، نظام پرداختی نیز شکل بگیرد.
کل مشکل آموزش و پرورش فقط همین نکته هست که با تمامی ابزارهای تحقیقی چون مشاهده و مصاحبه و.... مورد سنجش صلاحیتی یا شایستگی قرار بگیرد. یک باره آزمایش را نیز در این امر دخالت دهید تا مو از لایش درج نکند. شما با تمامی این ابزارهای سنجش فقط عاشقان شغل معلمی را به بیراهه هدایت می نمائید و تعدادی نیروی بی انگیزه را برای رسیدن به اهداف مالی به شغل معلمی دعوت می کنید.
آخر چه چیز ما با هیئت علمی دانشگاه ها هماهنگ است که چنین اطلاقی را منطقی یافته اید؟
مگر ما همانند آنها همشکل و یکدست هستیم که چنین نامیده شویم. مگر دنیای ما براساس عدالت چیده شده است که در پی رسیدن به رأس هرم رتبه بندی تلاش نمائیم. در یکی از سالها روز معلم خاطرم هست که دانش آموز کلاس اول دبیرستان که پدرش استاد دانشگاه بود در قبال تبریک روز معلم به بنده، گفتم به پدرتان نیز تبریک بگوئید ، آن چنان خشمگین گردید که تصور کردم اهانتی صورت گرفته است. در باور من معلم او نیز معلم بود اما حتی فرزند یک استاد دانشگاه ، چنین باوری ندارد تا چه رسد به جامعه. حقوق مان یا منزلت اجتماعی مان یا ساعات تدریس و فرصت مطالعاتی مان یا..... چه چیز ما با آنان همانند است که قرار است ما را بر برج رفیع هیئت علمی بنشانید؟
واقعیت امر این است که ما چیزهای با ارزشی برای دادن به معلمان جامعه خود نداریم و با وضع چنین ترفندهائی سعی در ایجاد باور تمایز وجود مابین انواع معلمان یا معلمان کم تجربه و با تجربه داریم. چرا برای من معلم در جهت بالندگی و همیاری و همدلی وظایف شغلی ام نمی کوشید و مدام سعی در تقابل منفی من معلم با همکارانم هستید؟ به ما یاد دهید تا هم اندیشی نمائیم . به ما یاد دهید تا شهامت نمی دانم را داشته باشیم و جسارت پرسش از همکارم را آموزش دهید. ساختار آموزشی کشورم را طوری هموار بسازید که صلاحیت و شایستگی معلمان با انجام همه جانبه و دلسوزانه شغلی شان به تصویر در آید.محتوی کتب درسی را بالنده سازید. ساعات تدریس را منطقی نمائید. امر و نهی های نابخردانهء سازمانی را تخفیف دهید. مدیران را از افراد تحصیل کرده علم مدیریت با سزاواری انتخاب نمائید. درد امروز وزارت 21 انتخاب مدیر از یک خانواده لرستانی است. اطلاق ژن برتر بر چنین نامبارک انتصاب هاست.
معلمی عشق است . معلمی هنر است. معلمی حس ذاتی عاشقان است. به قول سهراب سپری آب را گِل آلود نکنیم. خلوص طیبه دنیای معلمی را پرپیچ و تاب و ناخالص نسازیم.
به جای رتبه بندی معلمان ، بهتر نیست از تجارب ارزشمند آنان استفاده شود!
بهتر نیست از تجارب معلمان برای همراهی نو معلمان استفاده شود. یا برای تدوین کتب درسی. یا برای ارائه هر طرح و برنامه جدید.یا برای ایجاد مراکز رفاهی مناسب از خود آنان هم اندیشی نمائید و.. شما که ما را نمی بینید. شما که جایگاه منزلتی ما را با ریال حقوق می سنجید چرا برای رهایی فرهنگیان از این گودال گدازه آتشفشانی نمی کوشید. چرا از مجلس شورای اسلامی هیچ مطالبه ای ندارید. ما را تغییر ندهید . ساختار سازمانی را به نفع ما و آموزش کشور متحول سازید. و گرنه هر طرح و برنامه ای در نطفه محکوم به نیستی است.
مواردی چون:
* تحصیل رایگان و اجباری
* یکسان سازی آموزشی و مدارس و رهائی از طبقاتی شدن آموزش
* تغییر محتوای کتب درسی
* همسان سازی حقوق معلمان شاغل و بازنشسته با سایر سازمانها و نهادها
* پیوند مجدد " آموزش "با" پرورش" و بازگرداندن نفوذ معنوی معلمان
* تشکیل سازمان نظام معلمی
مقابله با مجلس در جهت افزایش منطقی بودجه آموزش و پرورش
تفکیک بودجه اختصاص یافته به حقوق معلمان از سایر مخارج مدارس
قانونی کردن احداث مدارس در مراکز ساخته شده مجتمعات آپارتمانی جدید( به جای ساخت این همه بانک و فروشگاه و ..... به ساخت مدارس در همه مناطق کشور باشید.)
حذف آموزش های ضمن خدمت جهت دار غیر تخصصی و ایجاد روحیه و فرهنگ مطالعه و تجسس برای معلمان با تأمین همه جانبه آنان
تحت پوشش در آوردن اجباری و همگانی جمعیت لازم التعلیم
حذف مدارس غیرانسانی و غیر استاندارد سراسر کشور
و.....
کد خبر: 96061307883 • سهشنبه / ۱۴ شهریور ۱۳۹۶
( « صدای معلم » رسانه ای برای بیان دیدگاه ها و نظرات مختلف است و اننشار آن ها به معنای تایید محتوای آنان نیست )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
شاهد بحران اعتماد عمومی در سازمان های رسمی امدادرسان هستیم به طوری که برخی از مسئولین هلال احمر و بهزیستی از جامعه شناسان خواسته اند تا یاریگر آنها در احیای اعتماد از دست رفته مردم به ایشان باشند/ امروزه شاهد اضمحلال سازمان های رسمی و دولتی در ذهن و ضمیر جامعه هستیم/ در این میان البته افراد مشهور و سلبریتی ها هم جایگاه ممتاز خود را داشته و از توان تاثیرگذاری بالایی بر افکار عمومی برخوردارند، هر چند که هیچ گاه نمی توانند جای خالی نهادها را پر کرده و کارکرد آنها را انجام دهند/ غلیان احساسات پرشور مردم در هنگامه زلزله غرب کشور نباید ما را از" بحران نهادی" و اجتماعی در کشور غافل کند/ در چنین فضایی اگر چه حضور افراد مشهور و خوشنام می تواند به تسریع جمع آوری مطمئن کمک های مردمی انجامیده و مرهمی بر دردهای آسیب دیدگان از حوادث طبیعی باشد ولی ناخواسته به افزایش وزن افراد و" شخصی شدن سیاست" در ایران می انجامد/ اگر اعتماد مولد سرمایه اجتماعی را در سه سطح، افراد، نهادهای مدنی و سازمان های دولتی رده بندی کنیم روشن است که بحران اعتماد مردم به دستگاه های دولتی در کوتاه مدت قابل ترمیم نیست/ آینده ایران نه در گرو " اعتماد نمادین "به افراد، بلکه در قبال "اعتماد نهادین" به سازمان های مردم نهاد رقم می خورد/ آینده درخشان ایران تنها از مسیر ترمیم سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی شهروندان می گذرد...
« پلاسکو » نشانمان داد ما در زمینه آموزش مدیریت بحران موفق نیستیم اما انصافا" مدال طلای سوگواری برازنده مان است/ از صبح واژه "بلاتکلیف" مدام دارد تکرار می شود/ وقتی پلاسکو فرو ریخت کام مان تلخ شد اما عبرتی نگرفتیم و یادمان رفت/ « مسکن مهر » را نگاه کنید. بیمارستان ها را پس از زلزله ببینید. تقریباً ویران شده اند. چه کسی آنها را ساخته است/ خودمان ساخته ایم. با بی مسئولیتی. با بی فکری. با «حاجی سخت نگیر بابا!»، با « آقا امضا کن بره،انشالله اتفاقی نمی افته»، با مصالح درجه چندم، با طمع، با سودجویی/ برای درآوردن اشک هم، با شعر سوزناک و کلیپ جگرخراش مسابقه ندهیم، اسم این کار را نگذاریم همدردی/ تنها بیمارستان سرپل ذهاب با اولین زلزله تخریب شد/ برای فاجعه بعدی آماده شویم. آموزش ببینیم. لطفاً به ما آموزش بدهید. به بچه های ما در مدارس همانقدر که مهندسی راه و آسمان یاد می دهید، روش های زنده ماندن را هم یاد بدهید....
شاید از موقعی که از ورود مدیر صدای معلم به نشست رسانه ای دکتر علی اصغر فانی وزیر سابق آموزش و پرورش ممانعت گردید و بازتاب های فراوانی هم داشت تا زمانی که مدیر همین رسانه به عنوان " نخستین رسانه " در برابر سید محمد بطحایی پرسش های خود را به صراحت و شفافیت مطرح کرد مدت زمان زیادی نگذشته باشد/ به عنوان « مدیر رسانه صدای معلم » در ابتدا لازم می دانم از زحمات آقایان مرتضی نظری رئیس مرکز اطلاع رسانی و نیز نجات بهرامی معاون ایشان تشکر و قدردانی داشته باشم/ بایسته و شایسته است که از سعه صدر و نیز روحیه نقد پذیری آقای بطحایی کمال تشکر را داشته باشم/ زمانی که شهاب الدین غندالی مدیر عاملی صندوق ذخیره فرهنگیان را بر عهده داشت ؛ « صدای معلم » در مهر ماه 1393 به عنوان تنها رسانه نسبت به بخشنامه شماره 120333 / 700 تاریخ 17 / 6 / 1393 معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی در مورد " عضویت اجباری " در این موسسه اعتراض کرد/ پس از این انتقاد صدای معلم ، صندوق ذخیره فرهنگیان روز چهارشنبه دوم مهر ماه بدون آن که ذره ای نسبت به این رسانه معلمی پاسخ گو باشد و مسئولیت اقدامات خود را بپذیرد در رسانه ای دیگر و به صورت " غیرمستقیم " اطلاعیه ای صادر کرد/ این نحوه پاسخگویی و ادبیات حاکم بر این اطلاعیه نه در شان یک دستگاه فرهنگی است و نه با نفس حاکم بر اصل پاسخ گویی تناسب دارد/ بابت چنین توهین هایی نه فانی عذرخواهی کرد و نه مدیر معزول وقت سرتاپا مقروض صندوق ذخیره فرهنگیان که فعلا تا خرخره در بدهی است زحمت پاسخ گویی و مسئولیت پذیری در برابر افکار عمومی را به خودشان دادند/ در نمونه ای دیگر و برای نخستین بار در طول تاریخ آموزش و پرورش رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش برای صدای معلم ، جوابیه ای صادر کرد/ شاید این اقدامات در نگاه " نخست " برای بسیاری از معلمان " چیز مهمی " نباشد اما برای کسانی که در حوزه رسانه و جامعه مدنی کار کرده اند نشان از تحولی بزرگ و ژرف دارد/ رئیس مرکز قبلی حراست در وزارت آموزش و پرورش حتی زحمت پاسخ گویی به یک تلفن هم به خودش نمی داد تا برسد به ارسال پاسخ برای یک رسانه مستقل/ هنوز هم بسیاری از معلمان بر اساس همان " ترس تاریخی و موهومی " جرات رد شدن از برابر اتاق حراست در منطقه آموزش و پرورش خود را نیز ندارند/ ارزیابی من از نخستین نشست رسانه ای حداقل نسبت به نشست های رسانه ای که تاکنون داشته ام این است که سطح پرسش های خبرنگاران تا حد محسوس و قابل توجهی ارتقا پیدا کرده بود/ حساسیت بیشتر و از لاک بی تفاوتی خارج شدن نخستین گام برای طرح مسائل آموزش و پرورش است و امیدوارم هم زمان با این " رنسانس تاریخی و اجتماعی " ؛ دست معلمان ، تشکل ها و نیز نخبه های آنان در این زمینه خالی نباشد و اندوخته ای برای عرضه و تغذیه افکار عمومی در چنته خویش داشته باشند/ به نظر می رسد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش پس از یک دوره فترت طولانی و شعارگرایی بدون پشتوانه به کارکردهای مغفول خود نزدیک شده است/ نخستین نشست رسانه ای وزیر آموزش و پرورش و حواشی آن نشان داد که در وزارتخانه ضد تغییر با مدیرانی اکثرا سنتی ، متملق و محافظه کار آموزش و پرورش می توان ندای " تغییر " سر داد به شرط آن که حاملان تغییر خود نخست به آن باور و اعتقاد داشته و دوم از جسارت و شهامت کافی برای ابراز و پی گیری آن برخوردار بوده و اسیر و تسلیم جو سازی های پوشالی و پوپولیسم رایج در جامعه نشوند...
گروه اخبار/ یک عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی از خیرین مدرسهساز درخواست کرد تا در نوسازی مدارس تخریب شده مناطق زلزلهزده در غرب کشور به کمک دولت و وزارت آموزش و پرورش بیایند.
بقره
به رحمان رحیمی که توحید نام
بخوان آیه ها را که از او کلام
148
به راهی نظر تا کنم سجده ای
کجا قبله باشد منم بنده ای
به راهی روم پاک دینان حق
به همراهیم رهنما مستحق
به خیرات کوشید ای راهیان
عبادت شما را برد تا جنان
خدا راه دادش روی عاشقا
به هر سمت روی آوری با شما
177
به مغرب به مشرق که روی آوری
نکوکاری آن نیست خوی آوری
نکوکاری آن است به روز جزا
به عالم فرشته کتاب خدا
به پیغمبری راستین در حیات
شوی مؤمنی پاک آیین ممات
که دارای خود را ببخشی به کس
به خویشان یتیمان فقیران نفس
در آزادی برده ها رهگذر
ببخشد که دارد به سیم و به زر
نمازی به پا داردش هم زکات
دهد مستحق را که باشد حیات
به عهدش وفا می کند ماندگار
صبوری کند پیشه اش کارزار
شکیبا به هنگام رنجی تعب
به سودی ضررها که دارد صعب
هرآن کس مزیّن به اوصاف ها
شود پاک دامن به الطاف ها
264
شما اهل ایمان که احسان کنید
ز روی و ریا دور شایان کنید
ز منّت ز آ زار دوری کنید
ببخشید احسان و سوری کنید
ریاکار مردم مثل این چنین
که احسان بذرش به شوره زمین
بیفشاندش دانه را بر زمین
زمینی که سخت آمدش سنگ چین
بدان کافران مردمانی جهان
ریاکار گشتند به احسان بدان
آل عمران
92
نخواهی که هرگز رسی جایگاه
که نیکو مقامی است جانا پناه
خدا دوست دارد که انفاق ها
به راهش دهیدش شما را بها
اگر این چنین شد بدانی خدا
تو را می برد جایگاهی صفا
کهف
46
بدانید فرزند و مال آدمی
به دنیا چو زر زیور آمد همی
چه اعمال صالح که تا روز حشر
بماند تمامی شفاعت به نشر
تهجد به ذکری نمازی به نفع
که موقوف وخیرات داری به طبع
هم اینان به نزدیک پروردگار
نکو عاقبت دارد ای هوشیار
مریم
76
خدا می دهد اجر پاداش نیک
که هر کس هدایت شود از ملیک
چنان اجر گیرد خرامان شود
چه نعمت بدان او فراوان دهد
چنان حُسن پاداش نیکی دهد
به از جاه ومالی است آنی دهد
صافّات
24
بدارند نگاهی به موقف حساب
به اعمال آنان حسابی کتاب
مزمّل
20
به احوال ما بندگان آگه او
که ما بین شب دراطاعت نکو
خدا روز و شب را به نظم آورد
به دنبال هم شب چه نجم آورد
شما مردمان کی عبادت به جا
تمامی شب را اطاعت خدا
چه آسان گرفت کارها مردمان
که پاسی ز شب را تلاوت قرآن
که برخی از آنان شدند ناتوان
گروهی دگر در تجارت روان
به دنبال روزی سیاحت گران
گروهی دگر در جهادی همان
به هر حال قرآن تلاوت کنید
نمازی بپا تا زکاتی دهید
کمک حال مسکین فقیران شوید
خدا را شما قرض نیکو دهید
بدانید اعمال هر آدمی
همان توشه شد در قیامت دَمی
که اجر آخرت بهتر از این جهان
بگیری چه پاداش حُسن از زمان
خدا را که دائم عبادت ثنا
که او مهربان مهر دارد دلا
مناجات
جَبین را بمالی عبادت کنی
ز محبوب خالق اطاعت کنی
زمان بگذرد در نوردی مکان
به جایی رَسی تا که آخر زمان
نهان می شود آشکارا دلا
عمل نامه ایمان هویدای ما
تو را می دهد اَجر پاداش نیک
به تقو ا دلی تا رسیدی مَلیک
اطاعت عبادت بکن هر زمان
به جایی رَسی آشکارا نهان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
علیرغم آنکه این قانون از همان سال اول ، دربارۂ اقشار پایین حقوق بگیر دولت و مخصوصاً بازنشستگان کشور به طور صحیح اجرا نشد ، بلکه هر سال بخشی از مشمولین این قانون با قائل شدن استثنائات و ویژه انگاری ها و زدن تخصیص های خاص از شمول آن خارج شدند/ باز هم شاهد بودیم که اعتبار اجرایی قانون مذکور با همه الحاقیات و ترجیحات ، در روز یکشنبه 15 اسفند 95 ، توسط مجلس محترم ، بدون سر و صدا ، و به مدت یک سال دیگر یعنی تا پایان سال 96 تمدید گردید/ آیا غیر از این است که دستهایی در دولت و به دور از چشم رئیس جمهور محترم که دستگاه های تحت نظر آنها از مزایا و امکانات ویژه برخوردارند مانع تدوین لایحه جامع و تقدیم به مجلس هستند/ نه دولت در پنجمین سال مسؤلیت خود در کشور ، اراده ای برای تقدیم لایحه به مجلس دارد و نه مجلس پیگیر موضوع می باشد
آقاي بطحايي دركنفراس خبري سه شنبه ٢٣ آبان فرمودند : " توصيه و دستور جهت استفاده از بانوان و جوانان در سطوح مديريتي از ستاد تا ادارات كل و مناطق داده شده است . "
آيا جناب بطحايي مي توانند در جهت تحقق اين امر با افراد ذي نفوذ غيرمتخص ،در بدنه آموزش و پرورش و خارج ازآن ، مقاومت نمايند ؟!
جناب بطحايي، اين يكي ازمهمترين وعده ها و برنامه هاي تقديمي شما به مجلس شوراي اسلامي بود!
امروزه افرادي كه تحت عنوان كارشناس ، مدير و... به ستاد ، ادارات كل و مناطق از طرق مختلف وارد مي شوند كه اين افراد را مي توان به سه گروه تقسيم نمود !
البته سنگيني وزنه يك گروه نسبت به دو گروه ديگر رامي توان به راحتي احساس و درك کرد !
ابتدا لازم مي دانم سه گروه فوق را با « ميزان حداقلي حضورشان » عنوان نموده و « اثرات حضور اين عزيزان در آموزش و پرورش و در جهت " تغيير و تحول بنيادين و بهبود كيفيت » را عنوان نمود.
اما افرادي كه در ستاد، ادارات كل و مناطق حضور دارند و انجام وظيفه مي نمايند ، گروهي از آنها که از جامعه ي آماري بسياري هم برخوردار هستند و شايد به راحتي بتوان عنوان كرد كه اين عزيزان جامعه آماري زيادي از كاركنان ستاد ، ادارات كل و مناطق را تشكيل مي دهند ،افرادي هستند كه تحت هر سمتي با هر شرايطي مشغول هستند و تحت هيچ عنوان حاضر به خروج از ستاد ، ادارات كل و مناطق نمي شوند و آنها افرادي هستند كه مي توان اذعان کرد نه از علم بالايي برخوردارند و نه متاسفانه مهارت زيادي دارند، لذا اين افراد كه هميشه خود را مستحق تشويق هم مي دانند ؛ بزرگترين تنبيه كاري و زندگي خود را در حضور در مدرسه به خصوص كلاس درس مي دانند ؛ چرا كه اينها از توان و مهارت كافي در مديريت كلاس و تدريس برخوردار نيستند و هم خود را معذب مي بينند و هم اينكه مي دانند دانش آموزان نيز معذب هستند!
اما نكته ي جالب اين است كه "اينها حاضر به يادگيري و بالابردن مهارت نیز نيستند " و اصلا قبول ندارند يا به ديگران وانمود نمي كنند كه ما در مدرسه و كلاس درس نمي توانيم و جالب تر اين است كه اين افراد عادت به روزمرگي پيدا نموده و صبح كه وارد محل كار مي شوند مهمترين دغدغه شان " زمان خروج از اداره و حركت به سوي منزل " مي باشد و در كار خود نيز نه تمايل به مقوله ي « يادگيري و ياددهي » دارند و نه تمايل به تغيير و به همين جهت هميشه اين افراد در برابر تغيير و تحول بنيادين و ارتقا و رشد آموزش و پرورش و بهبود كيفيت ، مقاومت نموده و مي نمايند و چون با حضور افراد توانمند جايگاه خود را متزلزل ميبينند مانع ورود افراد شايسته با هر روشي مي شوند، بدين ترتيب مهمترين مشكل عدم رشد و بهبود و تغيير ،حضور از سالهاي دور اين عزيزان در ستاد ، ادارات كل و مناطق با سمت كارشناسي و متاسفانه حتي در پست هاي مديريتي مختلف مي باشد .
اما گروه ديگر كه وزنه ي كمتري نسبت به گروه اول اما بيشتر نسبت به گروه سوم از لحاظ آماري دارند ، افرادي است كه از سالهاي دور به جهت مسائل مختلف كه در آن به صورت مادي و معنوي ذينفع هستند ، تشكيل مي دهند. فارغ از توانايي ها و مهارتهاي اين افراد كه هم " توانا و هم ناتوان " در بين اين عزيزان است اينها بيشتر از گروه اول ، فارغ از جامعه ي آماري شان كه از گروه اول كمتراست ، در برابر تغيير و تحول درآموزش و پرورش مقاومت مي نمايند و مخالف بهبود كيفيت و ارتقاي آموزش و پرورش هستند ، چراكه حضور خود را با منافع مادي و معنوي شان برابر و منوط به هم مي دانند كه اين گروه متاسفانه گروهي هستند كه از سالهاي دور در ستاد ، ادارات كل و مناطق رخنه كرده وبه هيچ قيمتي حاضر به خروج نيستند !
اين عزيزان حاضرند براي « حفظ موقعيت و سمت خود و عدم جابه جايي با افراد " شايسته " از هر روش و لابي با افراد صاحب نفوذ استفاده نمايند .
اين عزيزان حاضرند براي « حفظ موقعيت و سمت خود و عدم جابه جايي با افراد " شايسته " از هر روش و لابي با افراد صاحب نفوذ استفاده نمايند اما گروه سوم كه « ازهر دو گروه از لحاظ جامعه ي آماري كمتري دارند » ، انسانهايي صادق ، توانا و بامهارت هاي بالا هستند و عاشقانه خود را وقف خدمت به مردم نموده اند و همچنين موفقيت خود را وابسته به موفقيت و رشد ، ارتقا و بهبود كيفيت همزمان با تغيير و تحول بنيادين مي دانند اما متاسفانه بيشتر اين افراد از لحاظ سني ، نسبت به بقيه مسن تر هستند و يا نزديك به دوران بازنشستگي هستند يا در حال بازنشسته شدن هستند اما چيزي كه درمورد اينها باعث تاسف بيشتري مي گردد ؛ اينكه ما نتوانستيم مراكزي راه اندازي كنيم كه با كمك تجربيات و توانايي هاي اين عزيزان ، كارشناسان ، مديران توانمند تربيت و تحويل جامعه نماييم ، اما اينها صندوق هاي گرانبها و سرچشمه ي از معلومات و تجربيات هستند كه نبايد به راحتي اين عزيزان را ازدست دهيم يا از گردونه خارج نماييم !
اينها نسبت به تغيير در بهبود كيفيت آموزش دغدغه ي فراوان داشته ، دارند و خواهند داشت وأجازه ورود به جوانان و بانوان شايسته با خلاقيت را خواهند داد.
هرچند ذكر اين نكته ضروري و لازم است كه اين تقسيم بندي فوق به صورت مطلق نبوده و نمي شود به همگان تعميم داد و همچنين از اين نكته نيز نبايد غافل شويم كه به هيچ وجه نيز نمي توان منكر تلاش و زحمات تمام نيروهاي ستادي، ادارات كل و مناطق شد .
ولي بايد بپذيريم كه امروزه «شايسته سالاري » مهمترين ركن انتخاب مديران است و در تحقق اين امر كه خواست به حق و به جاي تمام فرهنگيان است نبايد هيچ لكنتي داشت و يا كوتاهي انجام دهيم !
اميدواريم جناب آقاي بطحايي بتوانند يكي از مهمترين موانع تغيير و تحول بنيادين در مسیر رشد و بهبود كيفيت آموزش و پرورش را ازسر راه بردارد و اجازه ورود شايستگان را به سطوح مديريتي را صادر نمایند.
الهي آمين
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید