دانش آموزان و معلمان ابتدایی قربانی سیاستهای آموزشی معاونت ابتدایی شده اند. معاونتی که با تحمیل طرح های شتاب زده و خام و غیر کارشناسی آموزش کودکان را به ابتذال کشانده است...
معلم ابتدایی یک میرزا بنویس به تمام معنی است... وقت و بی وقت باید فرم هایی را پر کند که از اداره کل ارسال می شود.
با این همه فرم آیا معلم وقت می کند به کلاس و دانش آموز برسد.
معلم باید کارنامه توصیفی را برای 40 نفر پر کند. سال گذشته بعد از آنکه معلمان چتد روز وقت گذاشتند و کارنامه توصیفی نوشتند در اواخر دی ماه مسئولان ذی ربط یادشان افتاد نگارش جدید به مدارس بفرستند. فرم کارنامه عوض شد. معلم بی پناه ابتدایی مجبور شد از اول کارنامه بنویسد.
هیچ کس هم جوابگو نیست !
چرا بعد از صرف هزینه و چاپ آن همه کارنامه و صرف وقت و نگارش آن همه کارنامه چرا باید دوباره کارنامه تغییر کند ؟ مگر مسئولان مربوطه نمی دانند زمان نوشتن کارنامه چه وقت است چرا در ارسال به موقع نگارش کوتاهی میکنند؟
معلم باید فرم شهاب را پر کند و به 80 سوال تخصصی برای هر دانش آموز پاسخ دهد. بعد میانگین بگیرد و در آخر نتیجه نهایی را وارد سامانه کند.
هنوز فرم های شهاب و کارنامه تمام نشده است، معلم باید فرم های طرح جابر را پر کند.
و بعد نوبت به اجرای درس پژوهی و نگارش فرم هایش می رسد .
بعد فرم قصه نویسی...
فرم کارنامه نماز...
فرم اقدام پژوهی
فرم های مربوط به پوشه کار 40 دانش آموز!
اینها یک طرف داستان است.... در طرف دیگر، تدریس کتابهای دشوار و غیر استاندارد به بچه ها و برگه هایی است که باید تصحیح شود و دیکته هایی که هر هفته باید گرفته و تصحیح شود..
و برگه های کار عملی برای پوشه کار بچه ها که باید امضا شود..
طراحی سوال و چک لیست...
طراحی پیک هفتگی....
طراحی پیک نوروزی...
جدیدا هم فرم معرفی دانش آموزان نیازمند به تلاش و قابل قبول....
یک ماه پیش این فرم آمد مدرسه و پر کردیم. هر معلم ده تا 20 دانش آموز نیازمند به تلاش و قابل قبول فرم ها را پر کرد...
بعد از یک ماه خانمها و آقایان مدیر تازه متوجه شدند شکل و محتوای فرم اشکال دارد. بنابراین دوباره فرم جدید طراحی کردند و به مدرسه فرستاده اند و معلمان را اجبار کرده اند که باید این فرم سه برگی را پر کنید.
بسیاری از معلمان که از این بازی ها خسته شده اند ، تصمیم گرفتند برای هیچ دانش آموزی رتبه نیاز به تلاش و قابل قبول نگذارند تا از شر این فرمها خلاصی پیدا کنند.
این فرمها چاره ای برای معلمان ابتدایی نمی گذارد جز آنکه کارنامه ای صوری با نمرات خوب و خیلی خوب برای دانش آموزان بنویسند تا خود را از شر عواقب این فرم محفوظ نگه دارند و دود این کار تنها به چشم کودکان این مرز و بوم می رود.
من از هر کسی که می تواند دست یاری به سوی معلمان ابتدایی دراز کند، یاری می خواهم.
آیا کسی هست که ما معلمان مظلوم و غریب مقطع ابتدایی را یاری دهد؟
آیا کسی هست کودکان این مرز و بوم را از شر آفات چنین طرح های نادرستی نجات دهد...
معاونت آموزش ابتدایی چه می کند؟
بعد از بلاهایی که حاجی بابایی و فانی و و دیمه ور بر سر آموزش ابتدایی و معلمان و دانش آموزان آوردند اکنون نوبت خانم حکیم زاده است؟
خانم حکیم زاده خبر دارد چه بر سر معلمان ابتدایی می آورد؟
بر چه اساسی من معلم باید ساعتها وقت بر سر پر کردن چنین فرم ها بگذارم؛ فرم هایی بسیار تخصصی که پاسخ به سوالهای آن نیاز به تخصص های شنوایی سنجی، بینایی سنجی، مشاوره و روانشناسی دارد.
آیا پر کردن دقیق چنین فرمهایی از عهده معلم بر می آید ؟
وظیفه معلم تدریس است و رصد فرآیند رشد و تغییرات یادگیری و در نهایت نوشتن کارنامه.
کارنامه خود گویای وضعیت درسی دانش آموزان است. کارنامه ها به رویت ادارات آموزش و پرورش می رسند و خودشان می توانند دانش آموزان ضعیف را به مراکز مشاوره و پزشکی معرفی کنند و علت افت تحصیلی را از طریق افراد متخصص بررسی کنند.
آخر مگر معلم مشاور است. مگر معلم شنوایی سنج است. مگر معلم بینایی سنج است ؟
ممکن است یک کودک که اختلالات شنوایی و بینایی و گفتاری حاد دارد قابل شناسایی باشد اما در میان 40 دانش آموز مگر می توان افرادی که مشکلاتشان چندان حاد نیست شناسایی دقیق کرد و به پرسش های تخصصی پاسخ داد ؟
در کدام ساعت معلم باید چنین کاری را انجام دهد. آیا باید تمام وقتی که در خانه است صرف پر کردن فرم و طرح سوال و تصحیح برگه کند. در آن صورت خانواده خود را چه کند؟
آیا باید در ساعت مدرسه که ساعت آموزش دانش آموزان است چنین فرم هایی پر شود، اصلا امکان پذیر است؟ با چهل دانش آموز شلوغ که لحظه ای آرام و قرار ندارند ؟
آیا باید ساعت تدریس فدای چنین کارهایی شود؟
آقایان
خانم ها !
حضراتی که پشت میزهای خود می نشینید و بعد از صرف چای و میوه، بی خبر از واقعیت کلاسهای درس طرح جدید می نویسید و بلافاصله به مدارس ابلاغ می کنید ؛ آن قدر سریع که یادتان می رود فرم را نهایی کنید و بعد از یک ماه تازه متوجه عیب کار خود می شوید و درصدد اصلاح بر می آیید و با این اهمال کاری ها کار معلم را چند برابر می کنید.
آیا به عواقب کار خود می اندیشید؟
آیا یک لحظه فکر می کنید معلم چگونه باید این همه فرم های رنگارنگ را پر کند؟
آیا از کارآمدی طرح های خود مطمئن هستید؟
ما درد خود را به که بگوییم.
ما معلمان مقطع ابتدایی شکایت مان را به کجا ببریم؟
شرح بی فکری و بی کفایتی معاونت آموزش ابتدایی را با که بگوییم ؟
معلم ابتدایی وظیفه اش چیست؟ پر کردن فرمها !
معلم ابتدایی وظیفه اش چیست؟ انجام طرح هایی که تقدیرنامه هایش نصیب صاحبان طرح می شود.
به کجا پناه ببریم؟
ما چه گناهی کردیم که گرفتار مدیران بی لیاقت آموزش و پرورش شده ایم ؟
معاونت ابتدایی چه می کند ؟ چرا ما معلمان باید قربانی طرح های بی محتوای معاونت ابتدایی و سازمان نخبگان و ... شویم ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بیمار سکته ای آموزش و پرورش کشور ما با مسولین فاقد تخصص
در حال احتضار است.
به جای پیگیری معیشت فرهنگیان در خارج از آموزش و پرورش
با یک تیشه ریشه آموزش را در داخل آموزش و پرورش با طرح های
بیخود ؛ دارند قطع می کنند.
من خودم هر فرم یا طرح ارسالی اداره را به همان اندازه که بی فکری
در آن بکار رفته با بیخیالی و آمار و ارقام الکی پاسخ می دهم.
آموزش و پرورش اون بالا رهاست. پس ما هم این پایین جدی نگیریم.
هرچقدر برای ما ارزش قائل بودند ما هم همانقدر متقابلا
مگر رئیس جمهور نگفت هر کس نمیخاهد برود
من هم می گویم همین کار سطحی من تقدیم شما اگر نمیخاهید
شما بروید کسان دیگری بیایند جای شما
واقعا ما رو دیوانه کردند که انشالله خدا دیوانه شون کنه.خدا ازشون نگذره.خدا خودت حق ما رو از اینا بگیر.
من هم نمره نیاز به تلاش به هیچکس نمیدم.
می گویند خیلی خوب رد کنید تا امتیاز شما و مدرسه پایین نیاید.
چقدر دروغ به خودمان و اولیا و دانش آموزان می گوییم؟
یعنی با این کار آنان موفق می شوند؟
مدیر مدرسه سال گذشته من گفتند اینان یه مشت گاو و گوساله اند به من و تو چه که میخوان چی بشن.تو خیلی خوب بزن صداشونو ببر بره.
ایشون از بازنشستگان آموزش و پرورش بودند و از دانشگاه تربیت معلم هم فارغ التحصیل شده اند.
من هم نیروی آزاد و در دانشگاهی غیر از تربیت معلم درس خواندم.
واقعا باعث تاسف است که چنین معلمانی داریم.
اکثریت خاموشی که حتی به ظلم آشکار بر خودشان اعتراضی نمیکنند.
تا وقتی چنین معلمانی داریم وضع ما بهتر نمیشود.
چنین معلمانی دانش آموزان جسور و منتقد تربیت نمی کنند. چون از دانش آموزان هم انتظار دارند هر چه آنها میگویند انجام دهند و صدایشان هم در نیاید.