این اتفاق یک ناهنجاری است. ویژگی اَتمیزه یا ذرهای شدن جامعه، در حادثه اخیر هم خودش را نشان داد/ هدف، کسب مشروعیت و محبوبیت برای خود و گروه خود است اما این همه داستان نیست/ ظاهراً لازمه جلب اعتماد برای خود و گروه خود، مشروعیتزدایی از نهادهای ذیربط و نشاندادن تصویری سیاه از مناطق زلزلهزده است. بر این مبنا خبرهای زلزله، سیاسی و جناحی و قومی شده است/ پیدا کردنِ خبرِ مستقل از تفسیر و تحلیل در میان انبوه گزارشهای خبری کار دشواری است/ تصویرها در فضای مجازی اغلب تَل آوار و ویرانی را در کادر بسته نشان میدهد/ رسانههای اصلاحطلب خرابی آپارتمانهای مسکن مهر را برجسته میکنند/ اصولگرایان هم روی ضعف نهادهای دولتی در کمکرسانی تاکید میکنند. کیهان هم تلفات پروژه مهر را دو نفر اعلام کرده است/ اصلا در فضای مجازی و حتی رسانههای کاغذی چیزی به نام واقعیتِ یک رویداد اهمیت ندارد و مرز بین گزارش و خبر با تفسیر و تحلیل مخدوش است و هر کسی از ظن خود و با استراتژی و تاکتیک سیاسی گروه و جناح و یا شخص خود واقعه را گزارش میکند/ بسیاری از مخاطبان، زود یا دیر واقعیتها را میفهمند و دچار سرخوردگی و بیاعتمادی به رسانهها میشوند/ نهادهای مسئول هم ممکن است با این فضاسازیهای متناقض دچار انفعال شوند/ متاسفانه برخورد ما با فاجعههای ملی، برخوردی احساسی، کوتاهمدت، دایی جان ناپلئونی و به شدت سیاسی است/ ما باید یاد بگیریم که امدادرسانی امری تخصصی است. باید یاد بگیریم که به نهادهایی مانند آتشنشانی و هلال احمر و... بهعنوان نهادهای تخصصی و غیرسیاسی اعتماد کنیم/ افراد شاخص در حوزه سیاست و هنر و اجتماع (سلبریتیها) و نهادهای مستقل جامعه مدنی در این گونه حوادث میتوانند نقش موثری ایفا کنند اما نقش آنها باید مکمل نقش نهادهای رسمی و متخصص در امدادرسانی باشد/ وقتی اینهمه روی نهادسازی در جامعه مدنی تاکید میکنیم، نباید نهادهایی مانند هلال احمر را تضعیف و یا بیاعتبار کنیم
گروه گزارش /
کیلومتر 7 جاده مخصوص کرج – بلوار چهارم – جنب پارک ریما
زمینی با مساحت بزرگ در منطقه ای آرام که زمانی با ذوق و شوق دورش را حصار کشیدند تا دانش آموزان و معلمان بتوانند فرصتی را کنار هم باشند .
اما پس از گذشت سال ها به محلی برای جمع آوری و دپوی لوازم اسقاطی مدارس مانند صندلی ، نیمکت ، میز و... تبدیل شده است .
شاید اگر حصاری نداشت و یا حصارها به اندازه کافی بلند نبود به محلی برای تجمع افراد معتاد و یا محل اسکان " گورخواب ها " هم تبدیل می شد .
قبل از آن که زمین را حفر و گوبرداری کنند دانش آموزان و حتی بچه های ریز و درشت محله در آن جا جمع شده و مشغول بازی می شدند اما سال هاست که این فرصت هم از آنان گرفته شده است .
در این مورد با مدیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران گفت و گو کردیم .
« سعید ربوشه » در پاسخ به پرسش صدای معلم در مورد کاربری این مجموعه و این که مالکیت این زمین بزرگ از آن چه کسی و یا سازمانی می باشد پاسخ می دهد که مالکیت این زمین از آن آموزش و پرورش است و کاربری آن آموزشی می باشد .
ربوشه در مورد دلیل این وضعیت و اقدامات صورت گرفته به صدای معلم می گوید :
" به دلیل تراکم جمعیت و انبوه سازی های تهرانسر و پس از ناامیدی از اداره کل نوسازی، چندین نوبت تلاش کرده ایم خیرینی را پیدا کنیم تا دو مدرسه احداث کنند ولی هنوز تن نداده اند البته هنوز ناامید نشده ایم.
زمین گود برداری شده نیز بابت استخر دانش آموزی بود که زمان دو شهردار قبلی یعنی آقای دکتر سلیمی توافق شد و حتی با حضور آقای چهاربند کلنگ زنی شد و حدود هفت هشت متر هم گود برداری شد و قرار بود دو طبقه منفی استخر و سونا و جکوزی باشد و همکف آن سالن شود ولی شهردار بعدی که آمد اعلام کرد پروژه زیر پنجاه درصد است و نمی توانیم ادامه دهیم و فعلا متاسفانه هیچ کسی اعتبار ندارد بسازد .
اخیرا شهردار جدید پیشنهاد سرمایه گذاری بخش خصوصی را داشته که ما قرار شده پاسخ دهیم ."
بدون تردید چنین فضاهایی در آموزش و پرورش کم نیستند .
فضاهایی که می توانند در صورت مدیریت و پی گیری و همکاری مجدانه و دلسوزانه دستگاه ها و نهادها ، فضای آموزش و پرورش را تلطیف کرده و گامی در جهت رفاه و بازشناسی بیشتر جایگاه آموزش و پرورش و منزلت دانش آموز و معلم باشند .
پایان گزارش /
در این بین انسانهایی مسخ شده وجود دارند که اختیار همه چیزشان در دستانشان نیست. انسانهایی ضعیف النفس . سست اراده . انسانهایی قابل کنترل و هدایت. انسانهایی که طرحی برای بودن و شدن در زندگی خویش ندارند/ او هیچ گاه جرأت نه گفتن نمی یابد/ هر قدر شما به جای فرزند خود تصمیم بگیرید یا کنترل خفه کننده ای بر او اِعمال کنید، او در بزرگی تبدیل به آدم بی اراده و سست عنصری می گردد که توانائی و میل به انجام کارها از او سلب می شود/ آنها نمی اندیشند. آنها با شرایط موجود مشکلی ندارند که بخواهند آن را تغییر دهند/ زندگی با چنین انسانهایی تابع خفه کننده و آزار دهنده است. هر چند زندگی با آنان خیلی ساده و راحت است. اصلا دشوار نیست .در انتخاب محل زندگی یا انتخاب وسایل برای آن یا چیدمان ، افرادی تابع اند. توانائی ابراز وجود و نظر ندارند. یعنی نیازی به اندیشه نمی بینند. دیگران به جای او همه این کارها را انجام می دهند/ دوره های ضمن خدمت برایشان گذاشته می شود و او بدون درنظر داشتن علاقه یا نیاز ، تسلیم می گردد و در دوره مورد نظر شرکت می نماید یعنی فقط برای این که هست یا برای این که امتیاز دارد/ باید ایستاد . باید دید. باور کرد. خواست. شهامت آزمون برای بدست گرفتن افسار اختیار زندگی را داشت. باید مطالعه کرد. باید اظهار نظر کرد. باید شنیده ها را تجزیه و تحلیل کرد. باید در مقابل خواسته های غیر منطقی و غیرعقلانی مقاومت و ایستادگی کرد. باید قدرت نقد مثبت و منفی را در خود تقویت کرد. مهمتر از همه همان ایستادن و دیدن است
یک هفته ایست که از زلزله ویرانگر کرمانشاه و سلیمانیه عراق می گذرد.
در این اثنا اتفاقات و پس لرزه های پسازلزله بسیار پیچیده و بعضاً حواشی و ابعادش بزرگتر از خود زلزله می باشد.
ضمن تسلیت مجدد به هموطنان آسیب دیده، مروری بر حواشی پسا زلزله خواهیم داشت.
با توجه به اینکه ایران عزیزمان آبستن حوادث طبیعی و بلایای غیرطبیعی است ضرورت این #بازخوانی مدیریت بحران بیش از پیش احساس می شود.
کانون زلزله و آمار دو سوی مرز:
در بدو حادثه میگفتند که کانونزلزله اقلیم کردستان می باشد، ولی با گذشت چند روز هیچ خبری از سوی صدا و سیمای کشورمان در خصوص آمار تلفات در عراق منتشر نشد، ولی بر اساس اخبار خارجی ظاهراً آمار کشته های عراقی ها تک رقمی و تعداد زخمی ها نیز سه رقمی است!
این در حالیست که در ایران آمار جان باختگان از چهارصد و خورده ای تا هزار نفر قید می شود و بالای هفت هزار نفر نیز فعلا آمار مجروحین ذکر شده است.
با توجه به کانون خارجی زلزله، مسئله تفاوت فاحش در تعداد جان باختگان و مصدومین کمی غیرعادی به نظر می رسد.
یک دلیلش اگر مسکن بساز بنداز مهر باشد، قطعاً دلایل دیگری نیز دارد که نیازمند کاوش پژوهشگران و کنکاش اهالی رسانه و خبر می باشد.
دلایل زلزله:
در خصوص دلایل وقوع زلزله در کرمانشاه نظرات ضد و نقیضی مطرح می شود.
از بحث آزمایشات هسته ای روسیه در اقلیم کردستان گرفته تا بحث تأثیر بی حجابی و بدحجابی در وقوع زلزله!
از قهر خدا به خاطر خودمختاری اقلیم کردستان عراق (و احتمال خروجش از امت واحده اسلامی) گرفته تا وجود گسل های زلزله خیز در منطقه و فعل و انفعالات رشته کوههای زاگرس و ...
به هر حال دلایل وقوع زلزله هر کدام هم که باشد آنچه مهم است مدیریت بحران و نهایتاً به حداقل رساندن تلفات جانی و مالی می باشد.
متولی اصلی مدیریت بحران:
اصولاً ما مدیریت شهری متمرکز و درستی نداریم ؛ مثلاً تصور کنید که در مدیریت شهری زنجان چه اتفاقات متقاطع، متنافر و بعضاً موازی کاری ها که صورت نمی گیرد. عدم هماهنگی شرکتهای گاز، آب، برق، مخابرات، آب و فاضلاب، پلیس راهنمایی و رانندگی و ... و عدم تمرکز آنها در زیرمجموعه شهرداری، عملاً خود به یک نوع بی نظمی کامل دامن میزند.
مشابه چنین بلبشوی را می توان در دست اندرکاران امداد به زلزله زدگان و سایر بلایای طبیعی و غیرطبیعی مشاهده کرد.
به راستی متولی اصلی امداد و نجات در زلزله کرمانشاه کدام ارگان و سازمان است؟
فرهنگ پس از بحران مردم ما نیز کاملاً متفاوت از دنیاست هلال احمر، بهزیستی، کمیته امداد، نیروهای نظامی و انتظامی، نیروهای مردمی بسیج، انتقال خون، پدافند غیر عامل و ... هرکدام متناسب با حوزه نفوذ و دایره عمل خود مدعی امداد و نجاتند و البته در صحنه عمل مدیریت منسجم و واحدی بر روی این همه مدعی متنوع وجود ندارد و در حیطه اقدام، تداخلِ مسئولیت و موازی کاری پیش می آید و هر یک از این ها می تواند به مثابه ترمزی برای دیگری عمل کند.
همچنین تولید و تکثیر شایعات و در نتیجه سرگردان و هاج و واج ماندن برخی از مردم کوچه و بازار نیز یکی از آسیبهای جدی روزهای بحران می باشد.
به دلیل رواج بازار شایعات ممکن است به خاطر اطلاع رسانی نیم بند، اقلام اهدایی مردم متناسب با نیازهای آسیب دیدگان نبوده و بخشی از کمکها عملاً جزو مایحتاج اولویت دارشان نباشد .
توزیع عادلانه کمکهای ارسالی مستلزم تصویب سریع لایحه مدیریت جامع شهری و سازمان مدیریت بحران از سوی مجلس است.عدم توجه به هنگام به مناطق دور افتاده و توزیع نامناسب هدایا نیز از معضلات مبتلا به این روزها است.
سیاسی شدن پدیده های اجتماعی نیز داستانی....
روح فرد گرای ایرانی:
فرهنگ پس از بحران مردم ما نیز کاملاً متفاوت از دنیاست. ما عملاً به همدیگر و به نهادهای مربوطه اعتماد کامل نداریم (شاید یکی از دلایل این بی اعتمادی مشاهده فروش اقلام اهدایی مردمی در بازارهای سیاه روزهای پس از زلزله باشد) و اصولاً روحیه کار گروهی ما زیر رادیکال بوده و دوست داریم انفرادی و ایزوله عمل کنیم و یا حس کنجکاوی و فضولی مان گل می کند!
جاده های منتهی به کرمانشاه مملو از اتومبیل های شخصی است که یا برای کمکهای انسان دوستانه انفرادی، یا برای گرفتن عکس های سلفی و یا برای گذران تعطیلات پایان هفته (هم فال و هم تماشا) و ... با تولید ترافیک غیرضرور راه امدادگران واقعی را بسته اند و به جای تردد متخصصین عملا شاهد راه بندان مردم عادی و کنجکاو هستیم.
همچنین بعضاً احساس می شود که دولت با تحریک احساسات انسان دوستانه ایرانی ها برخی از وطایف اصلی خود نسبت به آسیب دیدگان را سهواً به گردن مردم می اندازد و تبعیض مثبتی به نفع هم پیمانان سیاسی خارجی قائل می شود و بعضاً به بهانه های مختلف سد راه کمکهای انسان دوستانه بین المللی می شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آن چیزی که به صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته؛ توجه جدی به روح حاکم بر این دانشگاه یعنی ایجاد جو موثر، مثبت و انگیزشی در جهت پرورش معلمان فکور و اثرگذار بوده است/ گاها افرادی در نقش مصاحبه گر مشاهده می گردد که خود فاقد توانایی های مطلوب برای حرفه معلمی هستند و مجموعه مدیریت دانشگاه فرهنگیان تا کنون نتوانسته است چنین وضعیتی را در مسیر صحیح قرار دهد/ در شکل گیری اولیه این دانشگاه، افراد مختلفی از طریق روش های رانتی وارد این مجموعه شده و چه آن زمانی که نیروهای مختلفی بعد از استقرار این دانشگاه به واسطه داشتن ارتباطاتی با افراد ذی نفوذ آموزش و پرورش و مراکز قدرت جذب این دانشگاه شده اند/ مجموعه مدیریت دانشگاه فرهنگیان علیرغم اشاره به پایین بودن بهره وری نیروی انسانی در این سیستم، اقدامات موثری در جهت پویایی نیروهای ستادی از طریق جابه جایی نیرو با افراد متخصص انجام نداده اند/ آنچه که این مساله را بیشتر تشدید می کند؛ فقدان یک فلسفه و نظام تربیت معلمی مشخص در جامعه و ابهام در سند تحول بنیادین از حیث جذب معلم می باشد که این امر سبب جذب بیشتر افراد وامانده از شغل بدون علاقه واقعی به شغل معلمی می شود که دورنمای خوبی را برای آموزش و پرورش به تصویر نمی کشد/ بر کسی پوشیده نیست که روحیه محافظه کاری و تفکر رادیکالی بر خیل گسترده ای از نیروهای دانشگاه فرهنگیان به خصوص عوامل ستادی حاکم می باشد که چنین امری فرصت ایجاد و تقویت نشاط سیاسی و فرهنگی را از این دانشگاه سلب کرده است که شرایط انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ و نیز انتخابات مجلس شورای اسلامی ۹۴، کوچکترین تغییری را این دانشگاه ایجاد نکرده است
زمان را یاد یادی از زمانی
چو مؤلا هشتمین وارد به جایی
همان جایی که مأمون بود آن جا
به فضلی حکم دادش لازم اجرا
مکاتب مختلف را هان فراخوان
بزرگ عالم که باشد جاثلیق آن
بخوان نزدم بزرگان پیشوا را
ز آیینی یهودی با نصارا
ز دانایان کلامی هر که دانا
بکن دعوت که محفل علم برپا
تمامی چون که دانایان مُناظر
گزارش داد فضلی جمع ناظر
ز جانب حاکمی مأمون حالا
خوشامد گو نمامی عالمان را
شما را دعوتی کردم تمامی
که با ابن عمویم بحث هایی
که فردا از شما خواهم تمامی
که با او بحث علمی هر کدامی
حسن بن سهل نوفل گفت ما را
که در خدمت رضا بودیم بر پا
که ناگه یاسر آن خادم امامی
خبر آورد از مأمون سلامی
که صاحب علم مکتب های ادیان
ز هر دینی مکاتب مختلف هان
که بحث علمی میان اندیشمندان
میان اندیشمندان دین ادیان
شما را دعوتی حاضر در این جمع
میان اندیشمندان همچو یک شمع
پذیرا دعوتی شد آن همامی
ولایت شاه مردان خود امامی
ز جانب من ببر بر او سلامی
بگو دانم چه می خواهی جوابی
چو یاسر خارج از مجلس امامی
به نوفل کرد رو گفت از عراقی
عراقی مردمان باهوش باشند
که مأمونی چه سر اندیشه دارند
که فردا حاضر آیم در میان جمع
میان اندیشمندان همچو یک شمع
که نوفل عرض کردش ای اماما
که با علمی شما را آزمون ها
خورم سوگند بر خالق که یکتا
بنا بد طرح ریزی لازم اجرا
چه طرحی نقشه ای دارند ایشان
که نوفل عرض کرد ای پور ایمان
کلام علمی تمامی اهل بدعت
مخالف دین اسلام اند و آیت
حقایق را کنند انکار اینان
که از انکار اهلان سفسطه هان
دلیلی گر که واحد آن خدایی
دلیلت را پذیرا لا بدانی
اگر گویی محمد را رسالت
نبی ما بین امت صاحب آیت
هم اینان مغلطه کاران ادیان
چنان با سفسطه حرفی نمایان
پذیرا لا علومت را اماما
از اینان برحذر باشید جانا
تبسّم کرد مؤلا روی نوفل
دلیلی آستین دارم که نازل
خدا با ما تمامی حال نوفل
مرا خوفی نه ما را خوف باطل
پشیمان می شود مأمون از این کار
چو برهان آشکارا گردد ای یار
برابر اهل توراتی گواهی
دلایل آورم مبهوت مانی
برابر اهل انجیلی به انجیل
چنان برهان که انجیلی به تبجیل
برابر اهل آیین هان زبوری
دلایل آورم قطعی صبوری
برابر اهل رومی ها که رومی
چنان برهان به حیرت در زبونی
که با هر مختلف ادیان زبانی
سؤالی را که مطرح شد جوابی
زمان را یاد رویت حق نایل
چو ابطالی نمودم با دلایل
که هر دینی رها آیین خود را
کلامم را هر آیینی پذیرا
که مأمون مضطرب ماند به حیران
پشیمان می شود آن لحظه نالان
به جز خالق تعالا قدرتی لا
که لا حول و لا قوّة هویدا
که فردا صبح فضل آمد به خدمت
سلامی عرض شد جان ها فدایت
شما را دعوتی حاضر در این جمع
ولایت دار ایمان همچو یک شمع
وضو بگرفت تا حاضر خودی را
به نوشیدن سویقی شربتی را
کمی نوشید یک کم داد ما را
برون از خانه تا راهی به آن جا
همان جایی که مجلس جلوه آرا
سران مشهور ادیان حاضر آن جا
محمد بن که جعفر با تنی چند
میان اندیشمندان گوش بر پند
جماعت از بنی هاشم در آن جمع
ابی طالب گروهی جمع تا سمع
گروهی لشکری فرماندهانی
امامی چون که وارد صحن قیامی
نشست جانا امام همراه مأمون
دگر افراد قایم حکم قانون
که اذنی داده شد فرمان جلوسی
که مأمون با ولایت گفتگویی
به جانب جاثلیقی کرد رو را
که این ابن عمّ من فرزند موسا
علی فرزند موسی ابن جعفر
که سنجش آزمونی علم را سر
رها کن عدل را بحثی کن آغاز
طریق عدلی رها ذر بحث بی راز
بگفتا جاثلیق ای حکمفرما
چسان بحثی کنم من گفتگوها
که آیین بین ما لا اشتراکی
جوابی لا که مطرح من سؤالی
به استدلال گر گوید سؤالی
چو آیین مختلف مطرح جوابی
پذیرا دین او لا منکرانیم
جدا آیین ما لا ناتوانیم
که ثامن حق بفرمودش در این جا
که ای نصرانی ای دانا که گویا
کنی اقرار اگر با دین انجیل
شما را آورم برهان به تبجیل
سؤالت را جوابی هر چه پرسی
شنیدی منکرش لا ای مسیحی
چنین اقرار شاهد آن خداوند
جوابی گر به منطق بشنوم پند
که هر چند در زیان خسران خودی را
کنم رویت جوابت را پذیرا
بخواهی پرس از من هر چه خواهی
به منطق بشنوی گویم جوابی
چه گویی راجع عیسی با کتابش
کنی انکار یا تصدیق آنش
به عیسی با کتابی اعترافی
بشارت امتش حواریانی
که چون حواریانی اعترافی
که اقراری به عیسی با کتابی
کنم انکار عیسی را بدانی
نه تصدیقی به امت خود پیامی
که بعد از من رسالت ختم دینی
محمد مصطفی باشد یقینی
هم او صاحب کتابی نام قرآن
تکامل دین میان هر یک که ادیان
دو شاهد عادلی آور که تصدیق
که غیر از مذهبی تصدیق تحقیق
هم اکنون عدل و انصافی رعایت
سخن بشنو حقیقت را روایت
که عادل نزد عیسی را روایت
گواهی داد عیسی حکم آیت
چنین مردی که عادل چیست نامش
یوحنا دیلمی باشد نشانش
همان محبوب تر فردی به عیسا
کنم اقرار تصدیقی یوحنا
تو را سوگند بر خالق جهانی
کلامی را گواهی تا بیانی
که یوحنا بکردش اعترافی
که از عیسی شنیدم این کلامی
که بعد از من نبی خاتم بیاید
محمد از عرب حرمت بباید
برایم داد عیسی خود بشارت
که بر حواریان او را اشارت
گواهی هر یک از حواریانی
محمد مصطفی ختم انبیایی
بکردش جاثلیقی اعترافی
که یوحنا ز عیسی نقل هایی
بشارت بر نبوت اهل بیتی
وقوعش کی خدا داند نه عینی
دگر فردی که شاهد آوریم ما
که انجیلی قرائت بین ماها
محمد اهل بیتش امتش را
تلاوت تا عیان گردد میان ما
به رومی فرد نَسطاسی بفرمود
ز انجیل سِفر سوم را بخوان زود
که حافظ سِفر سوم بود نسطاس
قرائت کرد ما بین ایهاالناس
دگر باری اشارت کرد امامی
به رآس الجالوتی کردش خطابی
تو هم انجیل می خوانی کن اقرار
خورم سوگند بر جانم نه اصرار
که سوم سفر را خوان اعترافی
که بیت اهلی محمد را گواهی
دگر باری قرائت سفر سوم
ز انجیلی تلاوت بعد دوم
توقف کرد از خواندن کلامی
نگاهی کرد جانب جاثلیقی
تو را سوگند بر عیسی مسیحی
به نام مادرش مریم قسیمی
که هر یک پاک دامن در جهانی
که بر انجیل آگاهم گواهی
سپس نامی قرائت کرد دانی
که امت ختم مرسل را نشانی
کلام از قول عیسی را تلاوت
که تکذیبی اگر کفری عنایت
گواهی داد کردش اعترافی
کلام انجیل را لا کذب دانی
بپرس از من هر آن چیزی که خواهی
خبر بر ما دهی از حوریانی
که آنان چند تن بودند تمامی
به اثنایی عشر اعلم لوقایی
خبر ده هان به ما از عالمانی
سه تن بودندشان هر یک به نامی
یوحنا اکبری در باخ جایی
یوحنا دیگری در قرقیسایی
یوحنا دیلمی در جا رجازی
هم او بودش بشارت داد آری
که نامی از پیمبر اهل بیتش
میان امت بشارت اسرئیلش
میان امت که عیسی خود نمایان
نشان از ختم مرسل بین ادیان
خورم سوگند بر خالق جهانی
که ایمان بر محمد خود بدانی
که عیسی یا که موسی کرد تصدیق
به هر یک انبیایی حکم تحقیق
گمان کردم تو اعلم مسلمینی
که علمت رو به بطلان شد یقینی
تو گویی کم نمازی روزه ای را
عبادت داشت عیسی آن مسیحا
چه شد حالا بگو ای جاثلیقی
که عیسی صائم الدهری ببودی
نه تنها صائم الدهری که بودش
که قائم لیل بودش در وجودش
نمازی روزه هایی داشت عیسا
چه علت جاثلیق گویی به ماها
که در پاسخ بماندش جاثلیقی
یقین دور از الوهیت یقینی
که عیسی بنده ای باشد خدایی
که ما بین حق و باطل را جدایی
سؤالی دیگری پرسم که عیسا
به أذنی لا که منکر مرده احیا
کنی انکار لا أذن از خدایی
برص هر مرده کوری را شفایی
تو را گویم یَسَع پیغمبری یاد
برص کوری چو عیسایی شفا داد
چو عیسی روی آبی راه می رفت
چو هر یک بندگانی رخت بر بست
عبادت کرد خالق را ثنایی
چو هر یک بنده در طاعت خدایی
به رأس الجالوتی رو کرد امامی
نبی حزقیل چون عیسی بدانی
زمان را یاد در تورات مضبوط
که بُخت النصر اسیران را که مربوط
نبی حزقیل احیا مرده ها را
که در تاریخ ثبت آمد هویدا
بگیر این سِفر از تورات را خوان
به خواندن آیه توراتی چه حیران
تکانی خورد بر خود با تحیّر
که رأس الجالوتی حیران تدبّر
به نصرانی نمودش رو اماما
چو عیسایی یَسَع حزقیل دانا
محمد مرده ای را کرد احیا
چو ابراهیم دانا طایران را
چو موسی بن که عمران کرد احیا
همان هفتاد تن چون شد که احیا
ز تورات و زبور انجیل و قرآن
یکایک این روایاتی بیان هان
دگر باری ز رأس الجالوتی هان
سؤالی از کتابی اشعیا دان
همی گفت اشعیا دیدم کسی را
لباسی کرده تن از نور اعلا
حماری را سواری راه می رفت
اشارت بر مسیحی کرد برگشت
دگر کس را بدیدم با سواری
که رو اشتر چه نوری همچو ماهی
اشارت کرد بر ختمی رسالت
گواهی ها حکایت شد روایت
ز عیسی بشنوی انجیل راوی
به آن سمتی روان جانب خدایی
سؤالاتی دگر طرحی جوابی
که انجیلی نخستین را نیابی
متی مرقس یوحنایی لوقا را
کنی یادی دگر انجیل احیا
کم آورد جاثلیقی کرد اقرار
ندیدم تا کنون فردی که احرار
به علمش آشکارا کرد حق را
علومش را به هر شخصی هدایا
به رعنا قامتی نازم خدایی
به علمش مردمان را رهنمایی
روایت از عیون اخبار نقلی
خوشا شخصی به خواندن کرد عقلی
خدایا شکر گویم کن عنایت
که با ید خود ولی را کن هدایت
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
سه شنبه 23 آبان ماه نخستین نشست خبری « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش با اصحاب رسانه در ساختمان مرکزی ( شهید رجایی ) وزرات آموزش و پرورش برگزار گردید .
در این نشست که با حضور اکثر رسانه ها برگزار گردید ؛ وزیر آموزش و پرورش به عنوان مقدمه مطالبی را در مورد سند تحول بنیادین ، آخرین اخبار و پی گیری های انجام شده در مورد مدارس و مراکز آموزشی زلزله غرب ایران و نیز تعالی مدیریت بیان کرد .
پس از آن نمایندگان رسانه های مدعو پرسش هایی را مطرح کردند .
در این بخش « صدای معلم » متن کامل سخنان سیدمحمد بطحایی را تقدیم شما می کنددر همنوایی با مردم کرمانشاه، نه نژاد مانع بود و نه زبان و نه مذهب/ دیگر کسی سوپراستارنبود، همه ستاره های ریز و درشتی شده بودند که در آسمان تفاهم ایران می درخشیدند/ در بین همه چهرهها تعداد کسانی که هلال احمر و نهادهای دولتی را پیشنهاد دادند بسیار اندک بود/ بسیاری از مردم، چهرههای محبوب خودشان را مطمئنتر و قابل اعتمادتر از نهادهای دولتی و رسمی می دیدند/ مردمی که پس از چهل و هشت ساعت و برای کمک به مردم زلزله زده، حساب دکتر را تا سقف یک میلیارد تومان شارژ می کنند. آنها بارها نشان داده اند که به گاه بحران، منتظر مدیریت بحران دست اندرکاران نمی نشینند و چشم بر انتقاداتشان میبندند و با تمام قوا به یاری آسیبدیدگان میپردازند/ ابتکار دکتر صادق زیباکلام و سایر چهره های محبوب ، همان قدر که جدید و جالب و خیرخواهانه است، هشدار دهنده و خطرناک هم هست. منتها برای بالادستی های کاربه دست و نه کاردان/ این که در طول 48 ساعت، یک میلیارد تومان برای کمک به زلزله زدگان کرمانشاه به حساب شخصی یک استاد دانشگاه وارد شود، خبراز خیلی چیزها دارد. یادآور غیرت مندی ایرانی و یاری بی چشم داشت اوست، نشانه ی نکوداشت حرمت حرف معلم است و تبلور تمییز دادن مدعیان راستین از دروغین است . این همه هست اما بیانگر پیام دیگری هم هست و آن بی اعتمادی است/ بی اعتمادی به دستها و دستگاه هایی که سال ها به مهروزی ها آن ها اعتماد کردند/ سوال اینجاست که چرا مردم به صادق زیباکلام یا رخشان بنی اعتماد اعتماد میکنند اما به فلان نهاد رسمی کمتر/ " احساس میکنم مردم به من اعتماد کردند، بنابراین، حالا دیگر نمیتوانم بگویم پول را به خود مردم باز میگردانم و بگویم هر کار که دوست داشتید، با این پول بکنید. حالا وظیفه دارم همه تلاش خود را بکنم که این پول درست و به جا هزینه شود و نیازهای واقعی مردم زلزلهزده تأمین شود"
می خواهیم یک آداب و رسوم سنتی را مورد نقد قرار دهیم ، به جای اینکه موارد مثبت و منفی آن سنت را مد نظر قرار داده و بخش های منفی آن را واکاوی کنیم ، شخصیت افرادی را که به آن آداب و رسوم علاقه مند هستند مورد حمله قرار داده و با نیش و کنایه می خواهیم به آنها ثابت کنیم که.../ اینجا اما مدام نه تنها به سلبریتی ها بلکه به مردم عادی هم نیش و کنایه می زنیم و آنها را متهم می کنیم به دورویی و خودنمایی/ اکثرا افرادی که به دلایل مختلف بسیار خشمگین و احساساتی هستند و از منطق کمتری برخوردارند ، به جای تحلیل و استفاده از کلمات مثبت و تاثیر گذار ، از نیش و کنایه برای تخلیه ی خشم خود استفاده می کنند/ بخش عظیمی از افرادی که طعنه می زنند ، معمولا انتقادی دارند که به دلایل مختلف ، مثل کم سوادی ، مطالعات کم ، خشم و عصبانیت بیش از حد ، کمبود دایره ی لغات و عدم توانایی استفاده از مهارت های گفتاری ، یا حتی ناتوانی در درک اصل موضوع مورد انتقاد ، توان بیان آن را ندارند/ اصولا نیش و کنایه یکی از علائمی است که از مشکلات فردی و ارتباطی افراد حکایت دارد . مشکلاتی که ریشه روح و روان و احساسات افراد دارد . و اما تاثیر این نوع ادبیات در مخاطب ، همیشه تاثیری منفی خواهد بود/ اگر واقعا قصد تخلیه ی خشم و عصبانی کردن مخاطبانمان را نداریم ، از برچسب زدن و متهم کردن مخاطبانمان با نیش و کنایه جدا پرهیز کنیم
قریب به 80 مدرسه در 5 شهرستان (سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی، قصرشیرین، دالاهو و گیلان غرب تخریب شده اند این درحالیست که تعداد کل فضاهای آموزشی در این مناطق 757 عدد بوده است ) بنابراین تقریبا 10 درصد فضاهای آموزشی در شهرستان های مذکور کاملا تخریب و غیرقابل استفاده است/ سهم من و شما و تک تک افراد جامعه در دل نگرانی براي دفع خطر چیست/ چگونه به خود اجازه می دهیم در این مسیر دیگران را متهم کنیم در حالی که خودمان اندک تلاشی برای بهتر شدن نمی کنیم/ مدارس فرسوده و خشتی و گلی نه در شأن دانش آموزان این مرز و بوم است و نه محیطی امن برای حضور فرزندان مان ؛ مدارسی که قدمتی بیش از 30 سال دارند، باید مخاطره ذهنی مسئولان منطقه و مردم شود/ "تکرار اشتباه، دیگر اشتباه نیست، انتخاب است"